نقد تطبیقی «مرگ» در اشعار سپهری، السمان و کیتس بر پایه ی «ورای اصل لذت» فروید
نگرش به مقوله ی «مرگ» بسته به عوامل گوناگون فکری و فرهنگی متغیر است؛ با وجود آن که عموما مرگ پدیده ای «منفی» و «ناخوشایند» تلقی می شود، اما گاه نیز مفهومی «مطلوب» می یابد و نوعی «مرگ اندیشی» و «مرگ دوستی» در افراد پدید می آورد. این مرگ اندیشی نمودهایی در ادبیات دارد و هدف عمده ی این تحقیق بررسی عقاید شاعرانی است که با این نگاه متفاوت به مرگ می نگرند. در تحقیق حاضر، ما ابتدا تلاش کرده ایم که اشعار مرگ اندیشانه ی سه شاعر ایرانی (سهراب سپهری)، عرب(غاده السمان) و انگلیسی (جان کیتس) را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم و سپس کوشیده ایم تا به واکاوی علل و عوامل این طرز تفکر بر مبنای یک نظریه ی روانکاوی با عنوان «رانه ی مرگ» از فروید بپردازیم. مطابق با این نظریه، فعالیت رانه ی مرگ با «تکامل روانی افراد» مرتبط است؛ یعنی هر قدر افراد بیشتر به تکامل روانی رسیده باشند، رانه ی مرگ در آن ها به میزان بیشتری فعال است. ما در خلال این تحقیق بسیاری از مولفه های فکری اشعار مرگ اندیشانه ی این شعراء را با مختصات این نظریه ی روانکاوی قابل انطباق می یابیم.
ادبیات تطبیقی ، مرگ ، سهراب سپهری ، جان کیتس ، غاده السمان ، روانکاوی
پرداخت حق اشتراک به معنای پذیرش "شرایط خدمات" پایگاه مگیران از سوی شماست.
اگر عضو مگیران هستید:
اگر مقاله ای از شما در مگیران نمایه شده، برای استفاده از اعتبار اهدایی سامانه نویسندگان با ایمیل منتشرشده ثبت نام کنید. ثبت نام
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.