از گوتیک تا سوررئالیسم در داستان زن پشت در مفرغی
«زن پشت در مفرغی» یکی از داستانهای مجموعه داستان «درها و دیوار بزرگ چین» نوشته احمد شاملو است. از خوانش داستان چنین برمی آید که شاملو در نگارش این داستان از شاخصه های دو مکتب گوتیک و سوریال بهره برده است به نوعی که می توان گفت از ویژگیهای مکتب گوتیک با نوعی دگردیسی هنرمندانه به سوی مکتب سورریالیسم میل کرده است. این پژوهش بنا دارد تا با روش تحلیلی، مهمترین جلوه ها و ابعاد این دو مکتب را در داستان نشان دهد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که شاملو از طرفی با بهره گیری از فضایی سرشار از ابهام و رمز و راز، رخدادهای ماورایی همراه با اضطراب و هراس، مکان مخوف، سیالیت زمان، شخصیت پردازی بیمارگونه و آشفته حال، کابوس، باورهای خرافی و خیال پردازی بی حدومرز داستان گوتیکی تمام عیاری خلق کرده است و از طرف دیگر با خلق امری شگفت و خارق العاده، ضمیر ناخودآگاه، توهم، رویا و اشیاء سورریالیستی، نگارش خودکار و عشقی سورریال داستانی فراواقعی نوشته است. محتوای داستان آمیزه ای از رویا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی است و درعین حال مرز این دو مشخص و معین نیست. بر این اساس می توان گفت، شاملو از رهگذر گوتیک به سورریالیسم رسیده است و به اوج پیوند این دو مکتب دست یافته است و نوآوری وی در خلق اثری که ترکیبی از دو مکتب مذکور است در سنت داستان نویسی فارسی تجربه ای قابل تامل است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.