مقایسه عناصر روستایی در جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی و صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز بر اساس مولفههای ادبیات اقلیمی
محمود دولت آبادی از جمله نویسندگان خطه خراسان است که آثار داستانی خود را با ویژگی های اقلیمی و به ویژه مولفه های روستایی پدید آورده است. گابریل گارسیا مارکز نیز در آمریکای جنوبی از نویسندگانی است که دارای آثاری خاص با ویژگی های منحصر به فرد است. در این پژوهش، رمان جای خالی سلوچ و صد سال تنهایی با روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی از جهت تفاوت ها و تشابهات ادبیات اقلیمی با هم مقایسه شده اند. با وجود تفاوتهای زیادی که میان نحوه پرداختن این دو نویسنده به این مضامین وجود دارد در این دو رمان در حوزه ویژگی های اقلیمی روستاها تشابهاتی دیده میشود که بیشتر سبک زندگی روستایی، موقعیت دهکده و خانهها، نزدیکی به طبیعت بکر، دوری از زندگی تجملی و برخی شرایط زندگی که سادگی و ابتدایی بودن احتیاجات را شامل میشود. تفاوت های این دو رمان در حوزه فرهنگ و اوضاع اجتماعی بروز میکند. دولت آبادی محیطی کاملا روستایی را به تصویر کشیده که همه ویژگی های روستا را در آن می توان دید و هدفش نشان دادن مشکلات روستاییان در دهه چهل ایران و نحوه تعامل مردم با آن بوده است، اما مارکز با هدف نشان دادن چگونگی تبدیل یک دهکده به شهری بزرگ و پیشرفته، ماکوندو را پدید آورده و کمتر به ویژگی های روستایی آن پرداخته است و بیشتر آداب و رسوم و باور های مردم آمریکای جنوبی را به عنوان شرایط اقلیمی نشان داده است.