جایگاه نظریات مارکسیسم در تحلیل آغازشهرنشینی ایران
تاثیر مارکسیسم بر روند تحولات تیوریک باستان شناسی دور از ذهن نیست. این گونه تاثیرات گاهی در پژوهش های باستان شناسی اجتماعی ایران نیز قابل پیگیری است؛ هرچند چندان موردمطالعه قرار نگرفته اند. از این رو پرسش اصلی پژوهش چنین مطرح گردید؛ کم وکیف و تاثیر تفکرات باستان شناسی مارکسیستی بر مطالعات جوامع آغازشهرنشینی ایران چگونه است؟ و هدف آن نیز درک ارتباط تفکرات باستان شناسی مارکسیستی با دیدگاه کارکردگرا در جوامع آغازشهرنشینی ایران است. اما جهت رهنمون یافتن به هدف، از ماهیت و روش توصیفی-تاریخی همراه با رویکردی تحلیلی استفاده شد؛ از این رو، برخی از تحقیقات محوطه های آغازشهرنشینی ایران، ازجمله محوطه های شوش و چغامیش در جنوب غرب، تپه سفالین پیشوا در فلات مرکزی، تمدن جیرفت و شهرسوخته در جنوب شرق و محوطه چغاآهوان دشت مهران در غرب ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج گویای این بود که گرچه گاهی تفکرات مارکسیسم در تحلیل جوامع آغازشهرنشینی ایران به دلایلی، ازجمله پیچیدگی های اجتماعی قابلیت استنباط و پیگیری دارد؛ اما تاکنون باتوجه به محبوبیت گرایشات تاریخی-فرهنگی در جامعه باستان شناسی ایران نمود نیافته است و به تبع آن نیروهای درون زای تحولات اجتماعی جوامع آغازشهرنشینی ایران کمتر موردتوجه محققین باستان شناس قرار گرفته است. در این باره بدیهی است نوع دیدگاه و برخورد با تحلیل داده ها، در کم وکیف حصول نتیجه تاثیر داشته باشد؛ به این معنی که نتایج منتج از تحلیل داده های جوامع آغازشهرنشینی ایران به چگونگی رویکرد و رهیافت پژوهشگر، اعم از: کارکردگرا، مارکسیسم و یا رهیافت و تفکر دیگر بستگی دارد. درنهایت رهیافت باستان شناسی مارکسیستی باتوجه به ماهیت سیاسی خویش، تحول جوامع آغازشهرنشینی ایران را می تواند در مدیریت تولید کار پیگیری نماید و رهیافت کارکردگرا نیز شواهد آغازشهرنشینی را از دیدگاه ضرورت و نیاز جامعه مدنظر خواهد داشت.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.