تبیین کیفی حس تعلق مکان با کاربست حواس پنج گانه بواسطه نظریه چشم انداز اطلاعات بیوفیلی؛ موردپژوهی: میدان نقش جهان
نظریه چشم انداز اطلاعاتی، نقطه آغاز مدل اولویت زیست محیطی در معماری بایوفیلی است که توسط «راشل و استفان کاپلان» توسعه داده شد. این مدل اغلب به عنوان «ماتریس اولویت» اشاره می شود. استفان کاپلان دو نوع نگرش به سمت محیط زیست را توصیف می کند که می توانند به نیازهای اطلاعاتی شخص پاسخ بدهند: از یک طرف شخص می تواند فعالانه در محیط زیست درگیر باشد، مثلا کاوش در محیط. از طرف دیگر، شخص می تواند سعی کند محیط زیست را درک کندو دوما زمانی که انسان وارد محیط جدیدی می شود احساساتی نظیر شادی، غم، ترس، خشم و... از خود بروز می دهد. اما گاهی اوقات فرد احساس می کند که بین خود و محیط فاصله ای نبوده و مانند آن است که مدت های زیادی در آن محیط زندگی کرده است، در ابتدا باید بیان کرد بروز احساسات نتیجه دو فرایند پیچیده ذهنی، به نام ادراک و شناخت بوده در فرایند اول داده هایی توسط حواس پنجگانه جمع آوری می شود و زمانی که چند حس به طور همزمان تحریک شود داده هایی که به مرکز عصبی بدن ارسال شود تاثیر عمیق تری بر فرایند شناخت می گذارد، شناخت داده های دریافتی را پردازش و بازیابی کرده و درنهایت احساسات بروز داده می شود، حال با این مسیله مواجه می شویم فردی که تمام عمر خود را در محیطی متفاوت با محیطی که به تازگی وارد آن شده است، زندگی کرده چگونه خود را جزیی از محیط می داند؟ این مقاله با تعریف چگونگی پدیدآمدن حس تعلق به مکان و چگونگی کارکرد حواس پنجگانه و تاثیری که حواس در پدید آمدن حس تعلق به محیط دارد و سپس با مطالعه ویژگی های میدان نقش جهان و تطبیق آن با مبانی مطرح شده به این نتیجه می رسیم که داده های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، تجارب و خاطرات شخصی که فرد در طول زندگی خود آموخته تاثیر بر داده-های دریافتی توسط حواس پنجگانه دارد و موجب بروز حس تعلق به مکان در فرد می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.