اقتصاد سیاسی سیاست صنعتی در ایران
اهمیت توسعه صنعتی در مباحث توسعه اقتصادی از آن جهت مطرح می شود که فعالیت های تولیدی محرک اصلی رشد اقتصادی و توسعه ملت ها به شمار می رود. توسعه صنعتی، به دگرگونی ساختاری اقتصاد اشاره دارد که افزایش سطوح تولید و پیشرفت های فناوری را توامان دارد. اما کشورها در دستیابی به توسعه صنعتی متفاوت عمل می کنند، چرایی این موضوع تنها با مباحث اقتصادی قابل تحلیل نیست و باید از دریچه اقتصاد سیاسی به آن پرداخته شود. تحلیل عدم توسعه یافتگی صنعت در ایران از منظر اقتصاد سیاسی می تواند ابعاد مختلفی را مشخص کند و به نوعی با مشخص کردن توالی ها از این طریق به تحول ساختار صنعتی کشور کمک کند. دراین مقاله هدف بررسی عوامل موثر بر عدم توسعه صنعت از دریچه اقتصاد سیاسی است. علی رغم تاکید برنامه های توسعه پنج ساله بر توسعه صنعتی، از بررسی صنعت طی دهه گذشته استنباط می شود نوعی ناسازگاری در ساختار صنعتی کشور وجود دارد. منابع ارزان قیمتی که به واسطه تمرکز بر تولید منبع محور در اختیار صنعت قرار می گیرد و توانایی محدود صنعت در تحمل شوک های بیرونی به واسطه وابستگی به این منابع، محدودیت در رقابت پذیری و تنوع کم سبد صادراتی، محیط سرمایه گذاری نامناسب (ریسک بالا) و کاهش سطح تشکیل سرمایه در ابن بخش همگی بر ناکارآمدی ساختار صنعتی کشور دلالت دارد. صنعت کشور طی دهه گذشته علاوه بر این که نتوانسته از ظرفیت های موجود بهره لازم را ببرد، از عدم توان ظرفیت سازی در این بخش نیز متضرر شده است. روندی که تداوم آن تضعیف بخش صنعت و کاهش توان تولید را در پی خواهد داشت. از منظر اقتصاد سیاسی این عدم توسعه یافتگی از طریق ساختار نهادی نامناسب، قدرت های سیاسی و اجتماعی در شکل گیری سیاست های صنعتی، توانمندی پایین فناورانه بنگاه حمایت شونده، توانمندی پایین سازمان های اقتصادی (رقابت پذیری)، عدم مدیریت رانت توزیعی، نفوذ سیاسی بنگاه در لابی گری و دریافت رانت، گسترش مالکیت دولتی و شبه دولتی قابل تحلیل است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.