نمادشناسی عناصر چهارگانه بر اساس نظریه پیرس در گذر از اسطوره به عرفان (مطالعه موردی منطق الطیر عطار نیشابوری، غزلیات حافظ و نفحات الانس جامی)
این جستار در پی آن است تا با تکیه بر مبنای نظری تحلیل نشانه شناسی چارلزسندرز پیرس نشانه شناس آمریکایی (1914) الگوی تحلیل نمادهای اساطیری را در متون عرفانی منتخب، بررسی و تبیین نماید و نیز اثبات کند که ساختار و منظومه فکری پیرس این قابلیت را دارد که به تحلیل نمادشناسی در گذر از اسطوره به عرفان بپردازد. بر این اساس میکوشیم تا تعامل اسطوره و عرفان را در حیطه زبانی از دیدگاه نشانه شناسی پیریس در غزلیات حافظ، منطق الطیر عطار و هفت اورنگ جامی مورد مطالعه قرار دهیم. روش پژوهش: این پژوهش به شیوه مطالعات کتابخانه ای و روش سندکاوی با بهره گیری از نظریات نشانه شناسی پیرس و تکیه بر اهم متون عرفانی منتخب (منطق الطیر عطار، غزلیات حافظ و هفت اورنگ جامی) صورت خواهد پذیرفت. یافته های پژوهش: مضامین و بنمایه های اسطوره ای، نمودهای کهن و دیرپایی هستند که با گذر زمان بی آنکه از خاستگاه اولیه و اصلی خود، قطع تعلق نمایند در آیینهای دیگر از جمله عرفان قدرت تجلی و نمود یابندگی دارند. عناصر اربعه از این عناصر اساطیری هستند که بعنوان کلیتی دوسویه در ارتباط با آسمان و زمین با حفظ معنای اساطیری خود در شعر عرفانی عطار، حافظ و جامی نمود یافته اند. نتایج پژوهش: عناصر چهارگانه آب، باد، خاک، آتش از جمله این نمادهای اساطیری هستند که از دیدگاه نشانه شناسی پیرس، در قالب رمزگانها (نمادهای) تازه در عرفان دگردیسی یافته و خویشکاری و ماهیت خود را با گذر از اسطوره تا عرفان حفظ نموده است.
اسطوره ، عناصر اربعه ، پیرس ، شعر عرفانی ، نمادشناسی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.