رضا اشرف زاده
-
ایران دارای پیشینه ای پر بار از لحاظ فرهنگی و تاریخی است و بسیاری از خلق و خوی های فرهنگی و نوع رفتار انسان امروزی از گذشته های دور به جا مانده است. «مرگ» به عنوان موضوعی مهم در تمامی ادوار ذهن و افکار انسان را به خود مشغول کرده است. در آثار به جا مانده اساطیری و فرهنگ کهن ایرانی بسیار به مرگ توجه شده است. از آنجایی که فرهنگ و افکار یک ملت به آسانی فراموش نمی شود و پایدار می ماند، پس باید شباهت هایی نیز بین این دو بخش از آثار ایرانی، یعنی اساطیری و عرفانی وجود داشته باشد و اساطیر و ادیان اساطیری به شعر و عرفان عمق بیشتری داده و به غنای آن کمک کرده است. در این مقاله به چگونگی و انواع مرگ یعنی: مرگ اضطراری و مرگ اختیاری در بخش اساطیری و باستانی و هم چنین عرفانی پرداخته شده است. با توجه به این که قرآن و احادیث از عرفان جدا نبوده است، نگاهی اجمالی نیز به آن منابع شده است.
کلید واژگان: مرگ, اضطراری, اختیاری, اساطیر, عرفانIran has a rich cultural and historical background, and many of today's cultural moods and human behavior are from the distant past. "Death" as an important subject has occupied the human mind and thoughts in all eras. Death has received a lot of attention in the remnants of ancient Iranian myths and culture. Since the culture and believes of a nation could not be easily forgotten and remained permanent, so there should be similarities between these two parts of Iranian literary works, mythology and mysticism. My thology and religious myths have given mystical poetry more depth and has contributed to its richness. This article deals with the types and types of death, namely: emergency death and optional death in the myths and ancient section, as well as mysticism. Given that the Qur'an and hadiths have not been separated from mysticism, a brief look is taken at it.
Keywords: Death, Emergency, Voluntary, Myths, Mysticism -
خورشید ارزش و احترام و تقدسی زیادی نزد مردمان باستان داشت و عنوان خدایی به آن اطلاق می کردند. این ارزشمندی سبب شده است تا به کرات در آثار ادبی و هنری ایرانیان نماد خورشید کاربرد داشته باشد. هدف از نگارش این سطور دریافت اندیشه ها و باورهای آن مردمان در زمینه این پدیده عظیم آسمانی و بررسی تطبیقی آن اعتقادات در شعر سهراب می باشد؛ از این رو نگارنده ابتدا دریچه ای به فراسوی اندیشه های باستانی گشوده و آنگاه به مانایی برخی از آن افکار در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا پرداخته است. سهراب به عنوان شاعری طبیعت گرا که جلوه الهی را در پدیده های آفرینش می بیند، خورشید را به اعتبار رستنگاهش با ادیان مشرق زمین پیوند می زند. توجه خاصی به خورشید و آفتاب دارد و در این توجه به آیین های میترائیسم و بودیسم چشم عنایتی داشته است؛ خصوصا مهر و نیلوفر. اطلاق نام گردونه، کاشف معدن صبح و مرغ آفتاب نشانه ای از توجه او به آیین های مهر و مزدیسنا می باشد. در این جستار، جایگاه خورشید در ادیان ایران باستان و بازتاب آن اعتقادات در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا به روش تطبیقی تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.اهداف پژوهش:آشنایی با باورهای ادیان باستان در زمینه خورشید و واکاوی آن در شعر سهراب سپهری.بررسی نقش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی.سوالات پژوهش:علت تقدس و ارزشمندی و اعتبار خورشید، در میان آریاییان و شعر سهراب چیست؟نقوش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی چه بازتابی یافته است؟کلید واژگان: سهراب, مزدیسنا, مهر, خورشید, چلیپاIslamic Art Studies, Volume:21 Issue: 54, 2024, PP 331 -348The sun, this fiery sphere, this life-giving and existential element, this eraser of darkness and a refuge to overcome internal and external fears, was so valued, respected and sanctified by the ancient people that it was called a deity. The purpose of writing these lines is to understand the thoughts and beliefs of those people in the field of this great celestial phenomenon and a comparative study of those beliefs in Sohrab's poetry; Hence, the author first opens a window beyond ancient ideas and then deals with the meaning of some of those thoughts in the poetry of Sohrab Sepehri.Sohrab, as a naturalist poet who sees the divine manifestation in the phenomena of creation, connects the sun with the religions of the Orient on the basis of his resurrection. ; Especially seal and lotus. The use of the name Gardoneh, the discoverer of the morning mine, and the chicken of the sun is a sign of his attention to the rituals of Mehr and Mazdisna. In this article, the position of the sun in the religions of ancient Iran and the reflection of those beliefs in the poetry of Sohrab Sepehri have been analyzed in a comparative-analytical way.Keywords: Sohrab, Mazdisna, Mehr, Khorshid
-
زمینه
یکی از دیرینه ترین آرزوهای بشر، رسیدن به زندگی آرمانی و مطلوب است که در گستره شعر و ادب فارسی معاصر هم نمود دارد؛ زیرا خواسته ای انسانی به شمار می رود و ادبیات هم، بازتاب دهنده بخشی از خواسته های نوع بشر است. فروغ فرخزاد در میان شاعران معاصر، از دنیایی آرمانی سخن به میان آورده است که دارای مولفه های گوناگون اخلاقی است. هدف پژوهش حاضر که با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است، بررسی این مولفه ها است.
نتیجه گیرییافته های پژوهش نشان می دهد که دنیای مورد نظر فروغ زمانی به عینیت می رسد و قابلیت دستیابی پیدا می کند که اخلاقیات در آن نمود پیدا کند و انسان ها با توجه به سنجه های اخلاقی و منشی رفتار کنند. مهم ترین ویژگی های اخلاقی این آرمان شهر عبارت است از: نکوهش این دنیا و ستایش دنیای آرمانی؛ تحقق امنیت و عدالت اجتماعی؛ توجه به عشق متعالی و نکوهش عاشق نماهای زمینی؛ نکوهش فرهنگ ضداخلاقی مردسالاری؛ نکوهش ریاکاری و عدم خلوص نیت؛ اتحاد درونی افراد با همدیگر.
کلید واژگان: فروغ فرخزاد, شعر, آرمان شهر, مولفه های اخلاقیBackgroundOne of the oldest dreams of mankind is to achieve an ideal and desirable life, which is reflected in the scope of contemporary Persian poetry and literature. Because it is considered a human desire and literature also reflects a part of the human kind's desires. Among the contemporary poets, Forough Farrokhzad has spoken about an ideal world that has various moral components. The aim of the current research, which was compiled based on library sources and descriptive-analytical method, is to investigate these components.
ConclusionForough's intended world becomes objective and attainable when morality appears in it and people behave according to moral and clerical standards. The most important moral characteristics of this utopia are: condemnation of this world and praise of the ideal world; realization of security and social justice; Attention to transcendental love and condemnation of earthly lovers; condemnation of patriarchal anti-moral culture; Condemnation of hypocrisy and lack of sincerity; The internal union of people with each other.
Keywords: Forough Farrokhzad, Poetry, Utopia, Moral Components -
زمینه و هدف
بررسی آثار شاعران و نویسندگان ادبی و عرفانی این سرزمین نشان میدهد که داستان سرایی که روند استفاده از واقعیت و روایت، برای برقراری ارتباط با مخاطبان است به شکل بسیار ظریفی مورد استفاده قرار گرفته است. شیخ عطار و مولانا دو شاعری هستند که در تبیین نکته های عرفانی و ارسال پیامهای خود به کرات از داستانسرایی و توسل به تمثیل سود جسته اند. اما علیرغم تفاوت در دوره زمانی این دو شاعر، نقاط اشتراک و افتراق قابل توجهی در داستانها و حکایتهای مشترک آنها ملاحظه میشود که میطلبد تا از نظر ادبی مورد کنکاش قرار گیرد.
روش مطالعهروش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که داده های آن از دو مثنوی عطار (مصیبت نامه، الهی نامه) با مثنوی مولانا، طی بیست داستان مشترک از این شاعران، به روش اسنادی و کتابخانه ای و با فیش برداری جمع آوری شده است.
یافته هادر این مطالعه تاثیر پذیری مولانا از عطار کاملا آشکار گردید و این نتیجه حاصل گشت که، علیرغم مشابهتهایی از لحاظ، شخصیت داستان، زمان ، مکان اتفاق افتادن و سبک ارایه داستانها، تفاوتهایی نیز از نطر سبک ادبی و شیوه ارایه آنها وجود دارد و از منظرریخت شناسی حکایتهای مولوی و بررسی کنشهای داستانی وی نشان دهنده نظم و ترتیب منطقیتری است که بر حکایات وی حاکم است. لذا از نظر نوآوری، ذهن مولوی در خلق عبارات و مفاهیم جذابتر میباشد.
نتیجه گیریمبحث داستان سرایی و توسل به تمثیل در ادبیات فارسی و بالاخص اشعار عطار و مولانا از اهمیت ویژ ه ای برخوردار بوده است که برای انتقال اندیشه ها و تذکر به مخاطبان خویش این نوع قالب هنری را برگزیده اند. هر چند عطار در تعیین خط فکری و مشی عرفانی و تعلیم آموزه های آن بر مولانا تاثیری شگرف دارد، ولی مولوی در هنر پرورش داستان و نتیجه گیری از آن جایگاهی رفیعتری داشته و علیرغم مشابهت هایی از منظر ساختار و محتوای داستانهای مشترک، تفاوتهای بارزی با داستانهای عطار دارد.
کلید واژگان: سبکهای داستانی, عطار, مولانا, وجوه اشتراک, وجوه افتراق, داستانJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 97, 2024, PP 249 -272BACKGROUND AND OBJECTIVESThe examination of the works of poets and literary and mystical writers of this land shows that storytelling, which is the process of using reality and narrative, to communicate with the audience, is used in a very subtle way. Sheikh Attar and Maulana are two poets who have benefited from storytelling and allegory in explaining mystical points and sending their messages many times. But despite the difference in the time period of these two poets, there are significant points of commonality and difference in their common stories and anecdotes, which require to be explored from a literary point of view.
METHODOLOGYThe research method in this research is descriptive-analytical, the data of which is collected from two Masnavas of Attar (Palehannameh, Elahinamah) with Masnavas of Rumi, during twenty common stories of these poets, by documentary and library method and by taking a survey.
FINDINGSIn this study, the influence of Rumi on Attar was completely revealed and it was concluded that, despite similarities in terms of story characters, time, place of occurrence and the style of presenting the stories, there are also differences in terms of the literary style and the way of presenting them. And from the point of view of the morphology of Molavi"s stories and the analysis of his fictional actions, it shows a more logical order that governs his stories. Therefore, in terms of innovation, Molavi"s mind is more attractive in creating expressions and concepts.
CONCLUSIONThe subject of storytelling and allegory in Persian literature, especially the poems of Attar and Rumi have been of special importance, who have chosen this type of artistic format to convey ideas and remind their audience. Although Attar has a great influence on Rumi in defining his line of thought and mystical approach and teaching its teachings, Maulavi has a higher position in the art of developing stories and drawing conclusions from them, and despite the similarities in terms of the structure and content of the common stories, there are significant differences with Attar"s stories.
Keywords: Story Styles, Attar, Rumi, Features Of Commonality, Features Of Difference, Story -
زمینه و هدف
این جستار در پی آن است تا با تکیه بر مبنای نظری تحلیل نشانه شناسی چارلزسندرز پیرس نشانه شناس آمریکایی (1914) الگوی تحلیل نمادهای اساطیری را در متون عرفانی منتخب، بررسی و تبیین نماید و نیز اثبات کند که ساختار و منظومه فکری پیرس این قابلیت را دارد که به تحلیل نمادشناسی در گذر از اسطوره به عرفان بپردازد. بر این اساس میکوشیم تا تعامل اسطوره و عرفان را در حیطه زبانی از دیدگاه نشانه شناسی پیریس در غزلیات حافظ، منطق الطیر عطار و هفت اورنگ جامی مورد مطالعه قرار دهیم. روش پژوهش: این پژوهش به شیوه مطالعات کتابخانه ای و روش سندکاوی با بهره گیری از نظریات نشانه شناسی پیرس و تکیه بر اهم متون عرفانی منتخب (منطق الطیر عطار، غزلیات حافظ و هفت اورنگ جامی) صورت خواهد پذیرفت. یافته های پژوهش: مضامین و بنمایه های اسطوره ای، نمودهای کهن و دیرپایی هستند که با گذر زمان بی آنکه از خاستگاه اولیه و اصلی خود، قطع تعلق نمایند در آیینهای دیگر از جمله عرفان قدرت تجلی و نمود یابندگی دارند. عناصر اربعه از این عناصر اساطیری هستند که بعنوان کلیتی دوسویه در ارتباط با آسمان و زمین با حفظ معنای اساطیری خود در شعر عرفانی عطار، حافظ و جامی نمود یافته اند. نتایج پژوهش: عناصر چهارگانه آب، باد، خاک، آتش از جمله این نمادهای اساطیری هستند که از دیدگاه نشانه شناسی پیرس، در قالب رمزگانها (نمادهای) تازه در عرفان دگردیسی یافته و خویشکاری و ماهیت خود را با گذر از اسطوره تا عرفان حفظ نموده است.
کلید واژگان: اسطوره, عناصر اربعه, پیرس, شعر عرفانی, نمادشناسیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 95, 2024, PP 21 -49BACKGROUND AND OBJECTIVESThis essay seeks to examine and explain the pattern of analysis of mythological symbols in selected mystical texts based on the theoretical basis of the semiotic analysis of the American semiotician Charles Sanders Peirce (1914) and also to prove that Peirce"s intellectual structure and system has the ability to analyze symbolism through myth. Based on this, we try to analyze the interaction of myth and mysticism in the linguistic field from the perspective of semiotics. We should study Manteghoteyre Attar Neyshabori, Ghazliat e Hafez and Nafahat Alons Jami.
METHODOLOGYThis research will be done by the method of library studies and the method of sand analysis, using Peirce"s semiotic theories and relying on the selected important mystical texts Manteghoteyre Attar Neyshabori, Ghazliat e Hafez and Nafahat Alons Jami.
FINDINGSMythological themes and themes are ancient and long-standing manifestations that have the power of manifestation and expression in other religions, including mysticism, with the passage of time without losing their original origin. Arbaeh elements are among these mythological elements that have been expressed as a two-way whole in connection with the sky and the earth while preserving their mythological meaning in the mystical poetry of Attar, Hafez and Jami.
CONCLUSIONThe four elements of water, wind, earth, and fire are among these mythological symbols which, from the semiotic point of view of Peirce, have been metamorphosed in the form of new codes in mysticism, and have preserved their self-efficacy and nature by passing from myth to mysticism.
Keywords: Myth, Four elements, Pierce, mystical poem symbology -
آیین کشورداری یا آنچه را که سیاست مدن می نامند در شاهنامه از رونق و روایی توام با دانش و بینش برخوردار است. اساس شهریاری و فرمانروایی بر دو اصل داد و راستی نهاده شده است. در بسیاری از داستان های شاهنامه می توان نمودی از روان شناسی مثبت گرا را واکاوی کرد. سلیگمن به عنوان یکی از چهره های اصلی جریان روان شناسی مثبت گرا نظریه ای را مطرح کرده است که برای تحلیل متون ادبی نیز به کار می رود. در پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به بازنمایی کنش و منش کی خسرو در شاهنامه با رویکرد به آرا سلیگمن پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کی خسرو در کنش های شهریاری خود همواره شاخصه های «خرد»، «شجاعت»، «عدالت»، «انسانیت»، «خویشتن داری» و «تعالی» را بروز داده است. او با تکیه بر عنصر خردمندی، ایران-شهر را از بحران های پیش روی داخلی و خارجی عبور داده و با تکیه بر عنصر شجاعت، الگوی مطلوبی برای سربازان ایرانی در نبرد با دشمن تورانی بوده است. همچنین، عدالت ورزی کی خسرو موجب افزایش سطح رضایتمندی مردم از حاکمیت و رشد شاخصه های زندگی مطلوب شده است. مفهوم انسانیت در بینش سیاسی کی خسرو اهمیت ویژه ای دارد. به ویژه آنجا که سپاهیان خود را از تضییع حقوق دشمن برحذر می دارد. خویشتن داری شاه کیانی در برخورد با اسیران و مردم غیرنظامی در این نبردها درخور توجه است. همچنین، کلیت زندگی کی خسرو فرآیند تعالی و صعود معنوی وی را نشان می دهد.
کلید واژگان: کشورداری, شاهنامه فردوسی, کنش شهریاری, کی-خسرو, روان شناسی مثبت گراStatecraft, or what is called modern politics in the Shahnameh, has prosperity and authenticity combined with knowledge and insight. The foundation of Shahriari and governance is based on the two principles of truth and justice. Ferdowsi′s Shahnameh is one of the greatest and most influential epics works of Iran and the world. This great work can be studied and researched from different aspects. In many stories of Shahnameh, a manifestation of positive psychology can be explored.
One of the most outstanding literary works in the field of Persian literature is Ferdowsi's Shahnameh, which contains characterisations, depictions of lofty and ideal human goals, references to desirable solutions to improve the quality of life, and so on. In his literary masterpiece, Ferdowsi has mentioned the human being and its positive dimensions, and has provided extensive explanations in relation to idealistic figures such as Ky Khosrow - who go beyond the usual norms of society. In this regard, the present research, by applying Seligman's psychological opinions, will examine and analyse other aspects of Shah Kiani's personality and Shahriari's and Pahlavi's actions in order to answer the following questions: a) Which of the characteristics of positivist psychology emphasised by Seligman are prominent in the character of Khosrow? b) By approaching Seligman's intellectual foundations, can Shah Kiani be considered a positive and self-fulfilling person?Keywords: Ferdowsi Shahnameh, Shahriari, Ki Khosrow, Positive Psychology., Statecraft -
زمینه و هدف
در قرون پنجم و ششم، یکی از جنبه های مهم ادبیات فارسی، منظومه های عاشقانه است. هر ماجرای عاشقانه ای در بستر اجتماعی دوران خود شکل میگیرد و نمیتوان داستان عاشقانه را جدا از عوامل، باورها و سنتهای اجتماعی زمان و مکان وقوع آن بررسی کرد. پیمان یکی از باورهایی است که بعنوان قراردادهای عاشقانه، سیاسی و اجتماعی بین شخصیتها برقرار میشود و وقایعی را رقم میزند. این مقاله با توجه به منظومه های عاشقانه برجسته در قرون پنجم و ششم مانند زال و رودابه، ورقه و گلشاه، ویس و رامین، خسرو و شیرین، شیخ صنعان و دختر ترسا، به بررسی نقش پیمان و اهمیت آن در ارتباطات و روابط شخصیتها، تاثیر آن در جریان داستان و تغییرات ساختاری این منظومه ها میپردازد.
روش مطالعهپژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا، به بررسی و طبقه بندی نقش پیمان در ساختار منظومه های عاشقانه قرون پنجم و ششم میپردازد و با ذکر نمونه هایی از کارکرد پیمان در منظومه های یادشده نتایج را تایید و تفسیر میکند.
یافته هابسامد حضور پیمان در خلق داستان، ایجاد و نگهداری روابط عاشقانه، سیاسی و اجتماعی بسیار قابل توجه است. بخش عمده ای از پیرنگ منظومه های مورد بررسی، وامدار این باور اجتماعی و درونی است و پیمان و پیمان شکنی وظیفه گره گشایی، کشمکش، گره افکنی و... را در داستان بر عهده دارد.
نتیجه گیریپیمان در ساختار منظومه های عاشقانه فارسی قرون پنجم و ششم اهمیت بسیاری دارد. این مفهوم، ساختار داستانی را تاسیس میکند، روابط شخصیتها را شکل میدهد و پیامهای اخلاقی و اجتماعی مهمی را در بر دارد. شاعران قرنپنجم و ششم نه تنها برای زنده نگه داشتن شخصیتهای اصلی داستان و ایجاد تعاملات و روابط از اهمیت این باور در بستر اجتماعی سود برده اند، بلکه بعنوان ابزاری برای نمایش تغییرات شخصیتی، تحولات داستانی و حفظ نظم داستانی نیز هنرمندانه آن را به کار گرفته اند. همانگونه که به سر بردن پیمان بر ساختار منظومه ها تاثیرگذار بوده است، نقض پیمانها نیز از طرف شخصیتهای داستانی در پیرنگ داستانها سبب گره افکنی و کشمکشهایی همراه با تناقض و ناهماهنگی و پیچیدگی روابط انسانی بدلیل بروز ابهامات، عدم اعتماد و کاهش ارتباط عاطفی میان شخصیتها شده است.
کلید واژگان: منظومه های عاشقانه, پیمان, پیرنگ, سبک داستانی, قرون پنجم و ششمJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 94, 2024, PP 255 -271BACKGROUND AND OBJECTIVESIn the fifth and sixth centuries, romantic poems had become one of the important aspects of Persian literature. Every romantic story is formed in the social background of its era and it is impossible to analyze the romantic story separately from the factors, beliefs and social traditions of the time and place of its occurrence. Pact is one of the beliefs that are placed as romantic, political and social contracts between the characters and moves the story forward. This article examines the role of covenant in the structure and systematization of these poems with respect to prominent love poems such as Zal and Rudabeh, Vargheh and Golshah, Weiss and Ramin, Khosrow and Shirin, Sheikh San’aan and Christian girl, etc. The importance of the agreement in the communication and relationships of the characters, its effect on the flow of the story and the changes it brings about are also examined.
METHODOLOGYUsing text analysis and stylistic methods, the present study examines the role of covenant in the structure of romantic poems in Persian literature of the fifth and sixth centuries and confirms and interprets the results of the research.
FINDINGSThe frequency of covenant's presence in creating stories and maintaining romantic, political and social relationships is very significant. A major part of the plot of the investigated poems is indebted to this social and internal belief, and the contract and breach of contract have the function of unraveling knots, conflicts, throwing knots, etc. in the story.
CONCLUSIONCovenant is very important in the structure of Persian romance poems of the 5th and 6th centuries. This concept establishes the structure of the story, shapes the relationships of the characters and contains important moral and social messages. The poets of the mentioned two centuries have benefited from the importance of this belief in the social context not only to keep the main characters of the story alive and to create interactions and relationships, but also as a tool to show personality changes, story developments and maintain story order have been used. As the fulfillment of the agreement has an effect on the structure of the poems, the violation of the agreement by the fictional characters in the stories causes tangles and conflicts with contradictions and inconsistencies and the complexity of human relations due to the emergence of ambiguities, lack of trust and a decrease in emotional connection. It happens between the characters.
Keywords: Romantic poems, covenant, plot, structure of story, the 5th, 6thcenturies -
ادبیات هر سرزمینی تجلی باورها، ارزش ها و فرهنگ آن سرزمین است. مهم ترین و کامل ترین بازتاب فرهنگ کهن ایران را در شاهنامه فردوسی می توانیم ببینیم. شاهنامه یکی از بزرگ ترین آثار حماسی جهان و دربردارنده بخش بزرگی از فرهنگ ارزشمند ایرانی است. نگارنده با روش واکاوی اسناد و تحلیل محتوا دریافته است که فردوسی خردمند، اندیشمندانه کوشیده است که در ضمن بیان حماسی داستان های کهن از مفاهیم و مضامینی استفاده نماید که خواننده شاهنامه با تحلیل و در کنار هم قراردادن آن مفاهیم، خود به کشف حاکمیت نگاه صلح اندیشانه موجود در فرهنگ اصیل ایرانی دست پیدا کند. هدف این پژوهش، بیان مضامینی است که با حضورشان در شاهنامه به بالا رفتن بسامدی نگاه صلح اندیشی در این کتاب سترگ، کمک می کند. این کتاب برخلاف دیگر آثار حماسی جهان که جنگ محور است، دارای نگاه صلح گرایانه و دفاع محور می باشد. همچنین این کتاب می تواند به عنوان آیینه ای از اقتدار، عزت و آزادگی فرهنگ صلح اندیش ایرانیان را به دیگر ملت های جهان نشان دهد؛ از دیگر سو، با حجم بالای مفاهیم صلح مدارانه در شاهنامه به گسترش خوانش و درک بیشتر و بهتر فرهنگ ملی، به افتخارات و باورهای هویتی ایرانیان کمک کند.اهداف پژوهش:بررسی اهمیت کاربست بیان مضامین صلح اندیشی در شاهنامه.بررسی مضامین صلح اندیشی در شاهنامه دوره مصور تیموری و صفوی.سوالات پژوهش:اهمیت کاربست بیان مضامین صلح اندیشی در شاهنامه چیست؟مضامین صلح اندیشی در شاهنامه دوره مصور تیموری و صفوی چگونه منعکس شده است؟کلید واژگان: شاهنامه, فردوسی, مضامین صلح اندیشی
-
زمینه
مولوی در غزل ها و ترجیعات خود، ارتباطی ژرف با مخاطبان برقرار کرده و رویکردهای تعلیمی اش را برای آنها شرح داده است. پیوند میان خالق اثر، متن خلق شده و شنونده در این شعرها برجسته به نظر می رسد. در دوران معاصر، نظریه پردازان بسیاری به ارتباط میان این مولفه ها پرداخته اند که از این بین، رومن یاکوبسن و نظریه ارتباط کلامی او از اعتبار بیشتری برخوردار است. بررسی آموزه های تعلیمی مولوی و چگونگی بازنمایی آن بر اساس مبانی نظریه مذکور با عنایت به نقش های ترغیبی، عاطفی و ادبی، هدف و مساله اصلی پژوهش حاضر است. این تحقیق با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است.
نتیجه گیرینقش ترغیبی زبان در غزلیات و ترجیعات برای سوق دادن مخاطب به انجام بایسته های اخلاقی و پرهیز از کاستی های منشی بوده است. نقش عاطفی، بیانگر چیرگی من اجتماعی مولوی بر من فردی اوست. این مقوله باعث شده است استفاده از واژگانی با بار معنایی اندوه آور در شعرها افزایش یابد. نقش ادبی، مبین قدرت تصویرگری مولوی برای محسوس جلوه دادن تضادها و تقابل های اخلاقی موجود در جامعه است. در مجموع، غزلیات و ترجیعات، بستری برای بازنمایی آموزه های اخلاقی متنوعی چون: «خدامحوری، توکل به حق تعالی، پرهیز از عادات بد، گرایش به عادات نیکو، خودمراقبتی، نفس ستیزی، تبیین عظمت باری تعالی، ضعف انسان در برابر قدرت خداوند، دشوار بودن عشق در آغاز راه، سودمندی عشق ورزیدن پس از تاب آوردن سختی های آن، بدل شدن سالک از فردی منفعل به انسانی کامل در اثر بهره مندی از توجهات الهی، عشق عامل عزت بخشیدن به انسان، اظهار بندگی در برابر خداوند» شده است.
کلید واژگان: مولوی, غزلیات و ترجیعات, آموزه های اخلاقی, یاکوبسن, ارتباط کلامیBackgroundIn his preferences, Mowlana has established a profound connection with the audience and describes his educational approaches to them. The link between the creator of the work, the text created and the listener in these poems seems prominent. In contemporary times, many theorists have discussed the connection between these components, of which Roman Jakobson and his theory of verbal communication are more valid. Investigating the teachings of Mowlana's teaching and how it is represented based on the foundations of these theory is the main purpose and issue of the present study with the basics of the theory. This research is based on library resources and descriptive-analytical method.
ConclusionThe role of the language of language has been to lead the audience to carry out moral necessities and to avoid mental deficiencies. The emotional role reflects Mowlana's social domination over his individual. The poet has used sounds such as "Ajab" to represent his personal emotions. The literary role is the power of Mowlana's illustrations to tangible the manifestation of moral conflicts and conflicts in society. Overall, Mowlana's preferences for representing a variety of ethical teachings such as: "God's centrality, trust in transcendence, avoiding bad habits, tendency to good habits, self -care, self -sacrifice, explanation of the greatness of transcendence, human weakness against God's power Being love at the beginning of the road, the usefulness of love after enduring its hardships, turning see the seeker from a passive person to a perfect human being because of the benefit of divine attention, love has become the factor of dignity to man, expressing servitude to God.
Keywords: Mowlana, Tarjiat, Ethical doctrines, Jakobson, Verbal communication -
زمینه و هدف
امنیت بعنوان یکی از مفاهیم کلیدی در آرای صاحب نظران مکتب کپنهاگ، در دهه های اخیر مورد بازبینی قرار گرفته و توسع معنایی پیدا کرده که ترکیب «امنیت اجتماعی» از آن جمله است. در این زمینه آنچه مورد تاکید قرار میگیرد، اصل هویت و شیوه های پاسداری از آن است. در فرهنگ ادبی ایرانیان، شاهنامه فردوسی بعنوان اصلیترین کتاب حماسی ایرانیان شناخته میشود که در بخشهای گوناگون آن از مقوله هویت بعنوان زیرمجموعه امنیت اجتماعی سخن به میان آمده و راهکارهای صریح و غیرمستقیم متنوعی برای حفظ و تقویت مولفه های هویت ساز ارایه شده است. از جمله در دوران زمامداری کیخسرو که یکی از دغدغه های مردم، توانایی یا عدم توانایی شاهان در تامین امنیت و هویت سازی بوده است. مسیله و هدف تحقیق حاضر، بررسی اقدامات این شاه در راستای برقراری مولفه های امنیت اجتماعی در مرزهای کشور با تاکید بر مقوله هویت است.
روش مطالعهمقاله حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است.
یافته هااصلیترین مولفه های امنیت اجتماعی در این دوره از پادشاهی عبارت است از: تلاش برای دفع تهدیدهای نظامی و غیرنظامی؛ تامین هویت گروهی و امنیت اجتماعی؛ برقراری امنیت اجتماعی با ایجاد تمایز میان «ما» و «آنها»؛ پاسداشت پیوندهای مشترک میان اعضای جامعه؛ برقراری امنیت مالی، جانی و سیاسی برای شهروندان.
نتیجه گیریکیخسرو از شاهان هویت ساز و امنیت آفرین در تاریخ ایران کهن است. او با اراده ای کم نظیر، شرایط نامطلوب سیاسی و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی را، که برآیند کشورداری کیکاووس بوده است، به شکل مطلوب و خوشایند تغییر داد.
کلید واژگان: فردوسی, شاهنامه, کیخسرو, امنیت اجتماعی, هویت, مکتب کپنهاگJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 91, 2023, PP 121 -137BACKGROUND AND OBJECTIVESSecurity, as one of the key concepts in the opinions of the experts of the Copenhagen school, has been reviewed in recent decades and has expanded its meaning, which includes the combination of "social security". In this context, what is emphasized is the principle of identity and ways to protect it. In the literary culture of Iranians, Ferdowsi"s Shahnameh is known as the main epic book of Iranians, in which the category of identity as a subgroup of social security is mentioned in its various parts, and various explicit and indirect solutions are presented to preserve and strengthen the components of identity. For example, during the reign of KeyKhosrow, one of the people"s concerns was the ability or lack of ability of the kings to provide security and identity. The issue and purpose of the present research is to investigate the actions of this king in order to establish the components of social security in the country"s borders with emphasis on the category of identity.
METHODOLOGYThe present article was compiled based on library sources and descriptive-analytical method.
FINDINGSThe main components of social security in this period of the kingdom are: trying to ward off military and civilian threats; providing group identity and social security; Establishing social security by creating a distinction between "us" and "them"; maintaining common bonds between community members; Establishing financial, life and political security for citizens.
CONCLUSIONKeyKhosrow is one of the kings who created identity and created security in the history of ancient Iran. With a unique will, he changed the unfavorable political conditions and the economic, social, military and cultural crises that have been the result of Keykavoos statehood into a favorable and pleasant way.
Keywords: Ferdowsi, Shahnameh, KeyKhosrow, social security, identity, Copenhagen school -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 51 (پاییز 1402)، صص 635 -657اعراب و ایرانیان به ویژه بعد از اسلام با یکدیگر در ارتباط بوده اند و از نظر فکر و اندیشه بر همدیگر تاثیرگذار بوده اند؛ به خصوص در زمینه ادبیات که فراتر از مرزها و محدوده های جغرافیایی در حرکت است. ادیبان ایرانی و عرب به مضامین مشترک حکمی و اخلاقی و مسائل اجتماعی و... توجه خاصی مبذول داشته و با همسان گویی به اصلاح و بازنگری ادب خود پرداخته اند و بر غنای آن افزوده اند. استفاده گسترده شاعران پارسی گوی به خصوص در سده های نخستین همچون رودکی، فرخی، منوچهری، مسعود سعد و .. واقعیت غیرقابل انکار، تاثیر و تاثر شاعران دو زبان را از یکدیگر نشان می دهد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. مولفان کتب کلیله و دمنه، مرزبان نامه و تاریخ جهانگشای جوینی، باتوجه به موضوعی که درباره آن سخن رانده اند، از ابیات عربی و آیات و احادیث به عنوان شاهد و مثال، در تایید مطلب خود، بهره برده اند. آن ها موضوعات اخلاقی و مسائل اجتماعی و توصیفات غنایی و همچنین عقاید عرفانی خود را با ذکر ابیاتی دارای مضمون مشترک، آراسته اند و متن کتاب خود را استحکام و استواری خاصی بخشیده اند. این همسان گویی به نگارگری اسلامی در دوره مورد بحث نیز بسط یافته است.اهداف پژوهش:بررسی ابیات عربی مشترک در کلیله و دمنه، مرزبان نامه و تاریخ جهانگشا.بررسی همسان انگاره ای میان نگارگران و شاعران فارسی زبان.سوالات پژوهش:شاعران فارسی تا چه میزان از متون نثر و ابیات عربی آن تاثیر پذیرفته اند؟همسان انگاره ای میان نگارگران و شاعران فارسی زبان چگونه است؟کلید واژگان: مضامین مشترک, همسان گویی, ابیات عربی, کلیله و دمنه, مرزبان نامه
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 77 (پاییز 1402)، صص 135 -156
در اسطوره های آفرینش بسیاری از اقوام بشری، آفرینش با "کلمه" و "سخن" آغاز می شود.اسطوره-کهن الگوها هم چون لوح فشرده گاه، نگرش بشر را از آغاز تا بی زمان و بی مکان همراهی می کنند. در این میان، پرندگان جایگاه وسیعی در نمادپردازی کهن الگوها دارند. کهن الگوی باز که با خورشید ارتباط دارد، مورد توجه عطار و مولانا قرارگرفته است و رمزی از حرکت انسان از نفس گیاهی و حیوانی به شاخص انسانی تا پرواز به عالم قدس و سیر در لامکان است. در بررسی های به عمل آمده: عطار در نماد باز به دو بعد خیر و شر توجه دارد و به شناخت انسان از ماهیت خود می پردازد و می خواهد انسان خود را از دلبستگی به مردار دنیا رهاکند و سپس در مرحله بالاتر از هم دمی با شاهان و جاه و مقام دل کنده ، او را تا رسیدن به سیمرغ همراهی می کند. مولانا با نگرش به اسطوره-کهن الگو و شیوه پردازش داستان های عطار، در نگرش عرفانی بعد انسان کامل را درتکمیل سفرمرغان به طور نمادین ذکرمی کند و نمونه هایی از باز- انسان کامل ارایه می دهد. انسان کامل در نظر مولانا؛ نخست شامل انسان های هم دوره او چون شمس تبریزی، حسام الدین چلبی وسپس اسطوره های دینی اند که از حقیقت محمدی سرچشمه می گیرند مانند علی (ع). در این روش با ذکر شواهد به روش کتابخانه ای- فیش برداری به گونه استقرایی (جزء به کل) پرداخته ایم.
کلید واژگان: ادبیات عرفانی, اسطوره-کهن الگو, باز, عطار, مولاناIn creation myths narrated by many human races, creation itself begins with "word" and "speech". Myth and archetypes accompany the human viewpoint from the beginning to infinity and beyond. Among them, birds have a place in the symbolism of the archetypes e.g. the hawk archetype is related to the sun. In Attar’s and Rumi’s point of view it is a symbol of human movement in herbal and animal entities, an index to fly to the sanctum, and a journey into the unknown. In the following study Attar by using the symbol of hawk, pays attention to the two dimensions of good and evil and deals with man in an instructive way and wants men to leave his attachment to the world and then go into a higher stage than accompaniment with kings and their position, even the position of their heart until he reaches Simorgh. Rumi completes the human dimension in his mystical- Didactic view by looking at the myth-archetype and the way Attar's stories are processed. In completing the journey, the birds are given as examples and the hawk provides the example of a perfect human. According to Rumi’s works the perfect human being including the people of his time such as Shams Tabrizi, Hosam Al-Din Chalabi and religious myths that originate from the Mohammadiah Truth, such as Ali (AS). In this paper, by mentioning the evidence, we have done the library method inductively.
Keywords: didactic literature, Myth, hawk, Archetype, Rumi, Attar -
ژرار ژنت در عرصه روایت شناسی نوآوری هایی داشته که تفکیک دو مقوله وجه و لحن از آن جمله بوده است. تاکید بر وجه و لحن یک اثر داستانی، جنبه های جدیدی از آن را هویدا می کند و شاخصه ای برای سنجش کیفیت آثار ادبی به شمار می رود. در گستره ادب فارسی، آثار روایی منثور بسیاری خلق شده اند که داراب نامه</em> بیغمی یکی از آنها است. نویسنده در اثر خود، با کاربست تکنیک های متنوع روایی، موفق به خلق اثری برجسته شده است. این ویژگی در داستان فیروزشاه در میان پری زادان و جنیان</em> نمود ویژه تری دارد. بررسی داستان مذکور با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و کاربست آراء ژنت نشان می دهد که بیغمی در عرصه روایت تنها به ظرفیت های دانای کل بسنده نکرده، با دخالت دادن شخصیت ها در فرآیند روایتگری، بر ابعاد عینی و ملموس اثر خود افزوده است. همچنین، برقراری دیالوگ های متعدد به جای توجه به مونولوگ، با استفاده از کانون روایت دوم شخص میسر شده است که آثار مطلوبی در فرآیند ارتباط گیری مخاطب با متن تولیدی داشته است. استفاده از شیوه ذهنی در سطحی محدود نشان از آن دارد که شخصیت های حاضر در داستان، بیش از آنکه درون گرا و منفعل باشند، برون گرا و پویا هستند. در مجموع، لحن روایت در داستان مذکور، ضمن اینکه انسان انگاری شخصیت های داستان را میسر کرده، بستری مناسب برای خوانش های گوناگون از روایت ها فراهم کرده است.
کلید واژگان: بیغمی, داراب نامه, ژنت, روایت, لحنIn the field of narration, Gerard Genet has innovations that have been distinguished from two categories of language and tone. Emphasizing the aspect and tone of a fictional work reveals new aspects of it and is an indicator for assessing the quality of literary works. In the Persian literary range, many prose narrative works have been created, one of which is the DarabNameh for Beyghami. The author has succeeded in creating a great work by applying various techniques of narrative. This feature is especially featured in the story of "Firoozshah Among the Fairies and jinns". The review of the story based on the opinions of the Genet analytical method shows that in the narrative context, the inspiration in the domain of the narrative is not limited to the total knowledge capacity of the whole and, by interfering with the characters in the narrative process, on the concrete and concrete dimensions of their work It is infected. Also, the establishment of multiple dialogues instead of focusing on the monologue has been made possible by the use of the second narrative focus, which has had a positive effect on the process of communicating the audience with the production text. The use of the subjective mode at a limited level suggests that the characters in the story are more extroverted and dynamic than introverted and passive. In sum, the tone of the narrative in the story, while animating the characters of the story, has created an appropriate context for various readings of narratives..
Keywords: Beyghami, DarabNameh, Genet, Narrative, Tune -
عناصر چند معنایی از پرکاربردترین شیوه های غیر مستقیم بیان در شعر معاصر است و از آن میان، نماد، اصلی ترین شگرد هنری شاعران نوپرداز است، که همواره دستمایه آفرینش گران متعهد برای بیان مقاصد اجتماعی و سیاسی قرار می گیرد. این پژوهش ضمن بررسی نقشهای زبانی بر پایه الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به تحلیل نماد های انتقادی و اجتماعی حیوانات در شعر اخوان می پردازد. اخوان به دلیل بهره گیری از نماد هایی که ریشه درفرهنگ ایران باستان دارد، تشخص ویژه ای به شعر بخشیده است و به جهت اینکه غالبا حیوانات در شعر اخوان در مفهوم نمادین به کار رفته اند، اساس کار بر نقش فرازبانی است. مهم ترین هدف این جستار دریافت پیام های انتزاعی ومفاهیم اجتماعی و انتقادی نهفته در نماد های حیوانات و بیان مفاسد اجتماعی در ضمن اشعار میهنی شاعر نمود می یابد. یافته ها نشان می دهد نماد های اخوان بازنمایی از شرایط حاکم بر جامعه و انتقاد های شاعر از ابرقدرتها ،منفعت جویی های برخی از اقشار اجتماع و مظلومیت قشر ضعیف جامعه و ناگفته های اجتماعی و سیاسی می باشد.شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیات اشعار مهدی اخوان ثالث است. تحقیق حاضر به شیوه تحلیلی و توصیفی مناسب مفاهیم تعلیمی، اجتماعی، رمزی، تدوین شده است. و پیامهای اخوان در غالب اشعار، انعکاس دهنده کارکردهای فرازبانی، عاطفی ،ارجاعی وترغیبی است.
کلید واژگان: اشعار اخوان, انتقاد اجتماعی, مفاهیم رمزی حیوانات, ارتباط کلامی, یاکوبسنAnalyzing the symbolic concepts of animals in the poems of Madi Akhvan based on Jakobson's theory of verbal communication Polysemy elements are one of the most widely used indirect methods of expression in contemporary poetry, and among them, the symbol is the main artistic technique of modern poets, which is always used by committed creators to express social and political purposes. This study analyzes the critical and social symbols of animals in the poetry of Akhavan while examining linguistic roles based on Jacobson’s verbal communication pattern. Akhavan has given a special character to poetry due to the use of symbols that are rooted in the culture of ancient Iran, and because animals in the poetry of Akhavan are often used in a symbolic sense, the basis of the work is the role of metalanguage. The most important purpose of this article is to receive abstract messages and social and critical concepts embedded in animal symbols and to express social corruptions in the poet's homeland poems. Findings show that the symbols of the Akhavan are a representation of the conditions governing society and social and political unspoken. The method of collecting information is library and documentary and the statistical population of the study includes the Book of Poems of Mahdi Akhavan- Sales. The present research has been compiled in an analytical and descriptive manner that is suitable for conveying educational, social and symbolic concepts. And the messages of Akhavan in most poems reflect the metalanguage, emotional, referential and persuasive functions.
Keywords: poems of Akhavan, social criticism, symbolic concepts of animals, verbal communication, Jakobson -
خمسه نظامی گنجوی شامل مجموعه های متنوعی در انواع ادب غنایی، عرفانی، اخلاقی و... است. شاعر در هر یک از منظومه ها به فراخور درک و بینش مخاطب به مسایلی پرداخته و بخشی از باورها و آیین های جامعه بشری به ویژه ایرانیان را شرح داده است. یکی از این آداب، عقد پیمان و سوگند یاد کردن ضمن آن است که در ساختار فکری نظامی، گاهی جنبه ای دووجهی دارد و گاهی در سطح روساخت متوقف می شود. در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، انواع پیمان و کارکردهای آن در خمسه نظامی کاویده و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در یک نگاه کلی، پیمان ها به دو دسته مکتوب و غیرمکتوب تقسیم می شوند. نوع مکتوب آن، شامل پیمان های سیاسی- امنیتی و پیوند زناشویی است. نوع غیرمکتوب زیرشاخه هایی دارد که عبارت است از: پیمان های اخلاقی (رعایت آزرم و وفاداری)، شهریاری، انگیزشی، همکاری، صلح و انقیاد، زینهارخواهی، الهی، رازگویی و وفاداری به شاه. تنوعی که در این دسته بندی وجود دارد، تایید می کند که پیمان در خمسه نظامی، صرفا امری اجتماعی نیست و مقوله های شناحتی و معرفتی، اخلاقی و تعلیمی، سیاسی و امنیتی، دینی و اعتقادی و... با آن ارتباط دارد.کلید واژگان: نظامی گنجوی, خمسه, پیمان, سوگند, انواع و کارکردهاKhamseh of Nezami Ganjavi includes various collections in the types of lyrical, mystical, moral, etc. literature. In each of the works, the poet deals with issues according to the audience's understanding and insight and describes some of the beliefs and rituals of human society, especially Iran. One of these rituals is covenanting and swearing, which sometimes has a two-dimensional aspect in the military intellectual structure and sometimes stops at the superstructure level. In the present study, with reference to library resources and descriptive-analytical method, the types of treaties and their functions in Khamseh of Nezami have been explored and studied. The results show that at a general glance, treaties are divided into written and unwritten categories. The written form includes a political and security pact, a marriage pact and a pact to retain power. The unwritten type has sub-branches which are: moral covenant (shame and loyalty), princely pact, motivational pact, cooperation pact, peace and subjugation pact, democracy pact, covenant pact, divine pact, secret pact and a pact of allegiance to the king. The diversity that exists in this category confirms that the pact in Khamseh of Nezami is beyond a purely social matter, and the categories of cognition and knowledge, moral and educational, political and security, religious and doctrinal, etc. are tied to it.Keywords: Nezami Ganjavi, Khamseh, Peyman, oath, Types, Functions
-
منظور از پویایی (Dyamics)، تحول در نگرش (Attitude) و کنش (Activity) شخصیت هاست. عواملی از قبیل: عیاری، سفر، ابزارهای مادی و معنوی، پریان و قوای مافوق بشری و... نمودهای مختلف پویایی عاشق و معشوق هستندکه نگارندگان به شرح، تبیین عوامل یاد شده در دوازده داستان عاشقانه هزار ویک شب پرداختند تا از این رهگذر اهمیت شخصیت پردازی پویا در اثرگذاری آن مشخص گردد. در آغاز چنین تصور می شد که معشوق کنش های پویایی کمتری نسبت به عاشق دارد اما وی در «بزنگاه» و «زیرساخت»، از تمامی تضادها برای دست یابی به عاشق بهره می گیرد بنابراین پژوهش حاضر که به روش تحلیلی -توصیفی، با نگاهی به زیرساخت فکر اثر انجام گرفته است؛ پاسخی به این است: چرا راوی برای شکل گیری شخصیت ها گاه رویکرد جامعه شناختی و معنی انگارانه (نگرشی) داشته وگاهی رو به ساخت وکارکردها و کنش های عیاررانه آن هامی پردازد؟ این رویکرد بدان جهت صورت می گیرد تا شهرزاد بتواند با بیان جذاب و شیوا به شکل دهی روان شهریار بپردازد و با طرح رفتارها و منش های انسانی با شیوه تجسم نمایشی، به الگوگیری از انسان کامل ترغیبش سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد در هزار ویک شب هر جا عاشق به ایستایی می رسد، معشوق با طرح عیارانه او را به پویایی وکنش وا می دارد. همچنین هر گاه وی در زنجیره نحوی کلام معشوق را از دست داده در محور همنشینی یک یاریگر مانند پری با تشویق و ایجاد انگیزه عاشق را به سفر ترغیبش کرده و حلقه گمشد خود را باز می یابد. از «فردیت» می گسلد، درونش شکوفا می گردد.
کلید واژگان: هزارویک شب, تجسم نمایشی, نگرش معنی انگارانهDynamics refers to the change in the attitude and actions of the characters things like: legerdemain, journey, material and spiritual tools, the role of fairies, superhuman powers in the story, etc. which are among the factors that cause the dynamism of the character of the lover and the beloved. In this article, the authors describe the above-mentioned factors in the twelve love stories of One Thousand and One Nights. At first, it was thought that the beloved had less action and dynamism than the lover, but we found that the beloved uses all the factors to achieve the lover in "crisis" and "Infrastructure". Therefore, the present study, which has been done analytically-descriptively, with a look at the intellectual infrastructure of the work, is an answer to the question: why the narrator sometimes has a sociological and semantic approach (attitude) to the formation of characters and sometimes to the superstructure and functions and actions pays attention to the characters? The results of the research show that in the story of One Thousand and One Nights, wherever the lover reaches a state of stagnation, the lover with a clear plan makes him dynamic and active. Besides, whenever the lover loses the beloved somewhere in the story, he tries to include a helper like a fairy in the process of telling the story in order to encourage and motivate the lover to travel. However, the lover of finds his lost circle and flourishes from inside and is freed from "individuality".
Keywords: A Thousand, One Nights, Dynamic Factors, Theatrical Visualization, Semantic Attitude -
زمینه و هدف
گرشاسبنامه از اسدی و بانوگشسبنامه از شاعری نامعلوم را باید از آثار مهم حماسی در زبان فارسی به شمار آورد. اگرچه رویکرد غالب در این دو اثر، حماسی است، انعکاس مولفه های عاطفه محور که با مبانی ادبیات غنایی پیوند دارد، بخوبی برجسته شده است. رجزخوانی و مفاخره ازجمله مصداقهای مولفه های غنایی است که پهلوان برای تامین اغراض گوناگون خود مورد استفاده قرار میدهد. هدف از تحقیق حاضر آن است که با کاربست مبانی نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، سطح توصیف در این رجزها و مفاخره ها را بازنمایی کند تا ابعاد گوناگون این حربه های نظامی کاویده شود. سوال اصلی تحقیق این است که تفاخر و رجزخوانی در آثار مذکور چه تاثیری در بازنمایی گفتمان «قدرت» دارد و این مقوله در چه مولفه های گفتمانی نمود پیدا کرده است؟
روش مطالعهاین تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
یافته هاکلمه ها در مفاخره ها و رجزها برای راه اندازی جنگ روانی از سوی پهلوانان به کار برده میشوند. همچنین کلمات در آثار مذکور، رویکرد «شبان و بره» را در گفتمانهای طرح شده از سوی شخصیتها نشان میدهند. در ارتباط با شخصیتها، پهلوانان با تشریح مجموعه ای از کنشها و نیز تاکید بر تواناییهای جسمانی خود، شکاف موجود میان رجزخوان با فرد مقابل را در بالاترین حد ممکن نشان میدهند. در سطح همنشینی، باهم آیی شبکه های کلمات در عبارات و جمله های متعدد، بسط دهنده هژمونی قدرت است. ضمیرها در این منظومه ها، در بازتاب دادن سلسله مراتب حاکم بر مناسبات بینافردی و اجتماعی نقش داشته اند. وجه فعلها در رجزها و مفاخره ها غالبا اخباری است که این امر بیانگر قطعیت مسایل مطرح شده است. همچنین اقتدارگرایی یکی از پیامهای مهمی است که با تحلیل فعلها به دست می آید.
نتیجه گیریتحلیل رجزها و مفاخره ها در آثار مذکور در سطح توصیف، نشان از تقابل سازی آگاهانه از سوی سراینده ها در معرفی شخصیتها دارد. همچنین غیریت سازی میان گفتمانهای طرفین بخوبی دیده میشود.
کلید واژگان: گرشاسبنامه, بانوگشسبنامه, مفاخره و رجزخوانی, تحلیل گفتمان انتقادی, فرکلاف, قدرتJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 85, 2023, PP 1 -15BACKGROUND AND OBJECTIVESAsadi's Garshasbnameh and Banoogoshasbnameh should be considered as important epic works in Persian language. Although the dominant approach in these two works is epic, the reflection of emotional components that are linked to the basics of lyrical literature is well highlighted. Singing and boasting are among the examples of lyrical components that Pahlavan uses to meet his various goals. The purpose of the present research is that by applying the theoretical foundations of Fairclough's critical discourse analysis, the level of description in these brags and boasts has been represented in order to explore the various dimensions of these military tactics. The main question of the research is, what is the effect of boasting and boasting in the mentioned works in the representation of the discourse of "power" and in what discourse components has this category appeared?
METHODOLOGYThis research was done based on library sources and descriptiveanalytical method.
FINDINGSWords are used in brags and jokes to start a psychological war by the wrestlers. Also, the words in the mentioned works show the approach of "shepherd and lamb" in the discourses proposed by the characters. In connection with the characters, by describing a series of actions and emphasizing their physical abilities, the wrestlers show the gap between the singer and the other person as high as possible. At the level of association, the commonality of word networks in multiple phrases and sentences is an extension of power hegemony. Pronouns in these systems have played a role in reflecting the hierarchy governing interpersonal and social relations. The form of the verbs in boasting and arrogance is often news, which indicates the certainty of the issues raised. Also, authoritarianism is one of the important messages obtained by analyzing verbs.
CONCLUSIONThe analysis of idioms and boasting in the mentioned works at the level of description shows a conscious confrontation by the singers in introducing the characters. Also, alienation between the discourses of the parties is clearly seen.
Keywords: Garshasbnameh, Banoogoshasbnameh, boasting, arrogance, Critical Discourse Analysis, Fairclough, Power -
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعدهگریزی، ذهنیت مبنایی، تکگوییهای درونی و وضعیت روانرنجورانه زبان، بهمنزله ویژگیهای نوشتار زنانه مطرح میشوند که عناصر و تمهیدات داستانهای مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را میتوان پیآمد گرایش به دموکراسی و چندصداییای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنتها و فروپاشی قراردادها، به مسایل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکلگرفته مقوم مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال میدهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزییات داستانی تازهای در آن بیابد، بهطوریکه ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودن ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیتپردازی زنان داستان، افعال آنها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلالمندی یا تحت سیطرهبودگیشان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوههای مدرن داستانپردازی، انسجامی متناسب با ویژگیهای مدرن شخصیت زن کنشمند و سلطهناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه میبرند که در آن مرد از سالاری محتوم در متن عزل میگردد و بستری مناسب فراهم میآید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قایمبهذات و کنشهای قاعدهگریز و آزادیطلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.
کلید واژگان: مدرنیسم, نوشتار زنانه, شخصیت پردازی, هوشنگ گلشیری, شازده احتجابIn contemporary literature, "female language and writing" and "modernism" have related meanings. Rule-avoidance, basic mentality, internal monologues and the psychological state of the language are presented as the characteristics of women's writing, which are also the elements and provisions of modern stories. Modernism in literature can be seen as the result of the tendency towards democracy and polyphony, which in the 20th century, the time of breaking with traditions and collapsing contracts, had turned into serious human issues. The theory of women's writing was also the model proposed by those who were trying to disrupt the formed structures that reinforce patriarchy with grammar avoidance and discontinuity in language. Therefore, both allow the existence of polyphony, pluralism and democracy. The effort of this research is to cast a new opinion on Shazadeh Ehtejab's novel and find new story details in it. So that first by explaining the elements of the mentioned novel, its modernist nature is justified and then by analyzing the characterization of the women in the story, their verbs should be explored in order to examine the extent of their independence or dominance, traditional or modern, in relation to the modern structure of the story. The result of the research showed that in this novel, Golshiri has created coherence in accordance with the modern characteristics of the active and indomitable female character of his story by using modern storytelling methods. His narrative arrangements introduce the reader to the characteristics of women's writing in which patriarchy is reduced in the text and a suitable platform is provided for a female character like Fakhr al-Nasa to challenge the rule of discrimination and guardianship with her authentic identity and her unconventional and libertarian actions.
Keywords: modernism, women's writing, characterization, Hoshang Golshiri, Shazdeh Ehtejab -
هر شاعری برای آفرینش شعر خود به ناگزیر از برخی اصول و قواعد دستوری عدول می کند و همواره سعی اش بر این است تا معنی را به صورتی شفاف بیان کند؛ چرا که در غیر این صورت، گامی در بی مقداری شعر و شاعر برداشته است. یکی از راه های شناخت شعر هر شاعری توجه به قواعد نحوی و دستوری بکار رفته در آن شعر است، بررسی چگونگی روابط بین اجزا و عنصرهای یک جمله آن هم با در نظر گرفتن قواعدی که در درون ساختمان یک جمله با زبانی خاص مورد توجه قرار می گیرد، ساختار نحوی و دستوری هر شعری را مشخص می کند.در این پژوهش تلاش شده است با روش تطبیقی و تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده از قواعد نحوی و دستوری با رویکرد فرمالیستی در اشعار اخوان ثالث و ادونیس پرداخته شود؛ در این راستا جابجایی عناصر جمله، حذف، کابرد افعال و .. در اشعار دو شاعر موردنظر بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ادونیس در مولفه های خروج از قواعد نحوی، جابه جایی عناصر جمله، تقدیم و تاخیر و حذف عناصر جمله در مقایسه با اخوان، پیشتازتر است و اخوان در زمینه کاربرد لغات و واژگان کهن فارسی و لغات آرکاییک توانسته است به هنجارگریزی نحوی بیشتری از ادونیس دست یابد.کلید واژگان: قواعد نحوی, فرمالیسم, هنجارگریزی, اخوان ثالث, ادونیسIn order to create his poetry, every poet inevitably deviates from some grammar principles and rules, and he always tries to express the meaning in a clear way; Because otherwise, he has taken a step in the insignificance of poetry and poets. One of the ways to know the poetry of any poet is to pay attention to the syntactic and grammatical rules used in that poem, to examine how the relationships between the parts and elements of a sentence are considered, considering the rules that are considered within the structure of a sentence with a specific language. It determines the syntactic and grammatical structure of each poem.In this research, an attempt has been made to investigate the use of syntactic and grammatical rules with a formalist approach in the poems of the Third Brotherhood and Adonis with a comparative and analytical method. In this regard, the shifting of sentence elements, deletion, use of verbs, etc. in the poems of the two poets in question were investigated. The results of the research show that Adonis is more advanced in the components of departure from syntactic rules, moving sentence elements, introducing and delaying, and deleting sentence elements compared to Akhwan, and Akhwan has been able to avoid more syntactic norms in the field of using old Persian and archaic words. Get from Adonis.Keywords: syntactic rules, Formalism, norm avoidance, third brotherhood, Adonis
-
هدف و زمینه
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه بازتاب موسیقی در شعر شهریار و ابتهاج نوشته شده است. نگارندگان با هدف دستیابی به این مهم به بررسی واژگان و اصطلاحات مرتبط با موسیقی (سازها، موسیقیدانان، موسیقی اصیل ایرانی، اصطلاحات عام موسیقی، مشاغل موسیقایی، فعلهای موسیقایی) پرداخته اند. علاوه بر این صور خیال و کارکرد ادبی واژگان موسیقی در شعر شهریار و ابتهاج را نیز بررسی کردیم. پس از بررسی نمونه های موسیقایی شعر شهریار و ابتهاج، به بیان وجوه شباهت و تفاوتهای بازتاب موسیقی در شعر این دو شاعر پرداختیم.
روش مطالعهاین پژوهش از نوع کتابخانه ای بوده و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
یافته هااین بررسی نشان میدهد موسیقی برای این دو شاعر ابزار بوده است؛ ابزاری برای انتقال مفاهیم و مضامین مورد نظرشان.
نتیجه گیریاز مهمترین وجوه شباهت ابیات موسیقایی شهریار و ابتهاج، زیست موسیقایی، پرداختن به من شاعر و بسامد بالای همراهی موسیقی با غم است. مهمترین وجوه تفاوت در بازتاب موسیقایی شعر شهریار و ابتهاج را میتوان در نگاه موسیقایی و توجه و پرداختن به موسیقیدانان جست.
کلید واژگان: شهریار, ابتهاج, شعر, موسیقی, بازتاب موسیقی در شعرJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 80, 2023, PP 41 -60BACKGROUND AND OBJECTIVESThis research has been written with the aim of studying and comparing the reflection of music in the poetry of Shahriyar and Ebtehaj. In order to achieve this, the authors have studied words and terms related to music (instruments, musicians, Iranian original music, general musical terms, musical occupations, musical verbs). In addition, we examined the forms of imagination and literary function of the words of music in the poetry of Shahriyar and Ebtehaj. After examining the musical samples of Shahriyar and Ebtehaj's poems, we expressed the similarities and differences in the reflection of music in the poetry of these two poets.
METHODOLOGYThis research is a library and has been done by descriptiveanalytical method.
FINDINGSThis study shows that music has been an instrument for these two poets; A tool for conveying their intended concepts and themes.
CONCLUSIONOne of the most important aspects of the similarity between the musical verses of Shahriyar and Ebtehaj is bio-music, addressing the poet's self and the high frequency of accompanying music with sadness. The most important aspects of the difference in the musical reflection of Shahriyar and Ebtehaj's poetry can be found in the musical view and attention to musicians.
Keywords: Shahriar, Ebtehaj, poetry, music, reflection of music in poetry -
بررسی و تحلیل نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامه فردوسی با رویکرد به مولفه های مددکاری فردیدر متون حماسی، دلاله یا میانجی زنی است که شخصیت های اصلی را در برابر مشکلات راهنمایی می کند و موجب رشد و تعالی آن ها در ابعاد جسمانی و روانی می شود. در دنیای امروز، این نقش برای مددکاران در زندگی روزمره تعریف شده است. وجه اصلی شباهت دلاله و مددکار، یاری رسانی به افراد نیازمند است. در این تحقیق که با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده، نقش دلاله در داستان زال و رودابه از شاهنامه فردوسی، با رویکرد به شخصیت سیندخت و مبانی نظری مددکاری فردی کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اصلی ترین رسالت سیندخت در داستان، تضمین پیوند میان زال و رودابه و فراهم آوردن بسترهای لازم برای زاده شدن رستم و جهت دهی به مسیر حماسه است. همچنین، او با شخصیت شناسی دقیق و آسیب شناسی مشکل و بحران پیش آمده، مانع از شکل گیری نبردی خونین میان ایرانیان و حکومت کابل شده است. در این داستان، بازخوانی خویشکاری های سیندخت، مبین حضور چشم گیر زنان در عرصه های سیاسی- اجتماعی (نقش فراجنسیتی و ورای هنجارهای موجود) و نیز، نقش آفرینی در مسایل عاشقانه (نقش سنتی) است. سیندخت نماینده زنی پویا و تاثیرگذار در بهبود مناسبات بینا فردی و اجتماعی است. افزون بر سیندخت، زن نامه رسان هم در آغاز داستان، زال و رودابه را به هم نزدیک کرده و دل آن ها را به هم پیوند زده است.کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, زال و رودابه, مددکاری فردی, دلاله, میانجی گری, سیندختIn rich and epic texts, there is a broker or mediator who guides the main characters in the face of difficulties and promotes their growth in physical and psychological dimensions. In today's world, this role is intended for helpers in their daily lives. The key to resembling brokers and helpers is helping people in need. This study, which uses library resources and a descriptive-analytic approach, explores the role of Zale and Roodabeh in Ferdowsi's Shahnameh, with an approach to Sindhokht's personality and the theoretical foundations of individual assistance. The results of the research show that the main mission of Sindhokht in the story is to ensure the connection between Zal and Roodabeh and to provide the necessary background for the birth of Rustam and the direction of the epic path. He has also prevented the formation of a bloody battle between the Iranians and the Kabulis, with a detailed personality and the pathology of the problem and crisis. In this story, the reinterpretation of the Siddiqui relatives illustrates the significant presence of women in transgender and social currents. Sindhokht represents a dynamic and influential woman in organizing interpersonal and social relationships. In addition to Sindhokht, another woman at the beginning of the story brings Zal and Rudaba together and ties them together.Keywords: Ferdowsi's Shahnameh, Zal, Roodabeh, personal assistance, Broker, mediation, Sindhokht
-
داستان «طوطی و بازرگان» از جمله داستان هایی است که در تفسیر ابوالفتوح رازی و اسرار نامه عطار و مثنوی مولانا آمده است.این داستان تاکنون از زوایای مختلف نظیر ابعاد اجتماعی،عرفانی،آموزه های اخلاقی و... مورد بررسی قرار گرفته است و در این مقاله به تحلیل وبررسی این موضوع از بعد روان شناسی شخصیت پرداخته شده است.فضای کلی داستان به صورت رمز یا استعاره است تا بتوان علاوه بر داستانی سرگرم کننده،اندیشه های عرفانی و اخلاقی را به بهترین شکل به مخاطب القا نمود و در لابلای آن به تحلیل روانشناسی شخصیت های این داستان زیبا پرداخته شود.این مقاله می کوشد به این سوال پاسخ بدهد که:آیا طوطی گرفتار که همان روح جستجو گر انسان است، از دیدگاه روان شناسی، به کمال می رسد؟و در نهایت دیده می شود که انسان با غلبه بر مشکلات و سختی های زندگی و توکل به خداوند و چشم پوشی از ظواهر دنیای مادی و آرامش و رفاه ظاهری،می تواند بر بسیاری از مشکلات خود فایق آمده و به مرحله خود شکوفایی که همان مرحله کمال یا نقطه اوج است،دست بیابد.
کلید واژگان: طوطی, بازرگان, روان شناسی, روح, گرفتارThe story of "Parrot and Merchant" is one of the stories that appear in the commentary of Abul Fattuh Razi and Asrar Nameh of Attar and Masnavi of Rumi. This story has been studied from different angles such as social, mystical aspects, moral teachings, etc. In this article, this issue has been analyzed from the perspective of personality psychology. The general atmosphere of the story is in the form of code or metaphor so that in addition to an entertaining story, mystical and moral thoughts can be instilled in the audience in the best way, and in addition to that, the psychology of the characters of this beautiful story can be analyzed. This article tries to answer the question: Does the trapped parrot, which is the searching soul of man, reach perfection from the point of view of psychology? And finally, it can be seen that by overcoming the problems and hardships of life and trust To God and ignoring the appearances of the material world and apparent peace and prosperity, he can overcome many of his problems and reach the stage of self-fulfillment, which is the stage of perfection or the climax.
Keywords: Parrot, businessman, psychology, soul, trapped -
«خاوران نامه» یک منظومه ی حماسی دینی است که " ابن حسام " در بیان داستان های خیالی از مبارزات حضرت علی (ع) و یارانش در سرزمین خاوران سروده است. خاوران نامه در حوزه ی توصیف و آفرینش تصویر های حماسی دارای ارزش فراوانی است. در این مقاله به عناصر سازنده یک اثر حماسی پرداخته شده است و سپس به صور خیال برای تصویر آفرینی حماسی که اثر گذار هستند اشاره می شود. و اینکه ابن حسام توانسته است با بهره گیری از عناصر و مضامین حماسی و تصویر گرایی زیبا، صحنه ها را ملموس و عینی سازد. در ساختمان حماسه مبالغه نیرومند ترین عنصر خیال شاعرانه است که به شعر ابن حسام صلابت و پویایی می بخشد. تشبیهاتی که در این اثر به کار رفته بیشتر حسی است و زمانی به اوج خود می رسد که هر یک از ارکان تشبیه نوعی جنبش و عظمت را به تصویر می کشد.کلید واژگان: حماسی, تصویر آفرینی, حماسه دینی"Khavaran Nameh" is a religious epic poem written by "Ibn Hussam" in telling imaginary stories about the struggles of Imam Ali (AS) and his companions in the land of Khavaran. Khavarannameh is of great value in the field of describing and creating epic images. In this article, the constituent elements of an epic work are discussed and then the imaginary forms for creating epic images that are effective are mentioned and that Ibn Hussam was able to use the elements and themes of epic and beautiful imagery to create scenes. Make it tangible and objective. In the construction of the epic, exaggeration is the strongest element of poetic imagination, which gives strength and dynamism to Ibn Hussam's poetry. The similes used in this work are more sensory and reach their peak when each of the elements of the simile depicts a kind of movement and greatness.Keywords: Ibn Hassan Khosfi - Religious Epic - Epic Elements - Image CreationKeywords: epic, image creation, religious epic
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 51 (تابستان 1401)، صص 117 -152پژوهش در روایات کهن، توامان نیازمند تاویل و قرینه سازی با نظریات عصر حاضر است. در منظر انسان کهن؛ روایت ها، قصه ها و افسانه ها از دلکش ترین هنجارهای تفننی آدمیان بوده است و فارغ از میزان اعتبار روایت های نخستین، پرداخت روایت ها در مسیر فرهنگ و تمدن، کاربرد چشمگیر داشته است. اغلب آن روایات؛ امروزه مانند استعاره ها، قابلیت ارجاعی دارد و منجر به خلق داستان های نوین شده و می تواند مبتنی بر ابزار روایت شناسی، تطبیق، موازنه و بینامتنیت، نقادی شود. در این پژوهش مستخرج از رساله؛ در چارچوب روایت شناسی و با بهره گیری از ادب تطبیقی به خاستگاه روایتگری کهن پرداخته شده است که به نوعی با روایتگری معاصر، ارتباط و انگاره اشتراکی دارد. دستاورد این پژوهش، معرفی آثار کهن مصری، بابلی، سومری، فنیقی، عبری، یونانی، ایرانی، هندی، ژاپنی و چینی است. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که متون کهن به دلیل سرشت روایی و بهره گیری از عناصر روایی ساختارگرایی و فنون داستان پردازی، در زمره آثار ساختارگرا قرار دارند.کلید واژگان: معرفی و تطبیق روایات کهن, خاستگاه روایات, روایت شناسیResearch in ancient narrations requires both interpretation and comparison with the theories of the current century. In the perspective of ancient man; Narratives, stories and legends have been one of the most entertaining norms of human beings. Apart from the validity of the first narrations, the payment of narrations in the path of culture and civilization has had a significant application.Most of those narrations; Today, like metaphors, it is referential and has led to the creation of new stories and can be critiqued based on the tools of narrative, adaptation, balance and intertextuality.In this research extracted from the dissertation; In the framework of narratology and using comparative literature, the origin of ancient narration has been studied, which is somehow related to contemporary narration. Also The result of this research is the introduction of ancient Egyptian, Babylonian, Sumerian, Phoenician, Hebrew, Greek, Persian, Indian, Japanese and Chinese works.Eventually the results show that the ancient texts are among the structuralist works due to the nature of narrative and the use of narrative elements of structuralism and storytelling techniques.Keywords: : Introduction, application of ancient narrations, origin of narrations, Narratology
-
کرامت یکی از مفاهیم مهم و مورد مناقشه در عرفان اسلامی است. خواجه عبدالله انصاری در طبقات الصوفیه، نام بسیاری از صوفیان را ذکر کرده و رفتار و اندیشه آن ها را تبیین نموده است. او برای تحقق این هدف، کرامات بسیاری را شرح داده و کیفیت تخلق مشایخ به مبانی معرفتی را بازگو کرده است. در این تحقیق، با روش توصیفی و استناد به منابع کتابخانه ای، کرامت های ذکر شده در اثر مذکور، دسته بندی و چرایی بسامد آن واکاوی شده است. همچنین، توصیفاتی از کارکردهای اجتماعی این پدیده ارایه گردیده است. بررسی آراء انصاری نشان می دهد که کرامت ها عمدتا در دوران حیات عارف و در مواردی، پس از مرگ او تجلی پیدا کرده اند. کرامات واقع شده در زمان حیات عبارتند از: اطلاع از غیب؛ ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ تصرف در اشیاء و قلب آن؛ زنده کردن موجودات و سخن گفتن با آنان؛ طی الارض؛ مرگ و حیات ارادی؛ شفای بیماران. کراماتی که پس از مرگ آشکار شده اند، عبارتند از: سخن گفتن در عالم خواب و رویا؛ نقش بستن آیه و ذکر بر بدن متوفی؛ غیب شدن جنازه فرد. هدف اصلی اولیاءالله از به کارگیری این کرامات، تنبه مریدان و تشویق آن ها به پیمودن راه سلوک است. در این اثر، برخلاف سنت مقامات نویسی عرفانی، نشانه های ملموسی از کارکرد تحذیری کرامت به نیت تحقیر و منکوب منکران تصوف وجود ندارد که این سنت گریزی آگاهانه را می توان برآیند نگرش مبتنی بر رجاء و امید مولف و گرایش های عاشقانه او در وادی عرفان دانست.کلید واژگان: خواجه عبدالله انصاری, طبقات الصوفیه, عرفان, کرامت, مشایخDignity is one of the key concepts in Islamic mysticism and a genuine advocate for the recognition of the Sufi mysticism of the bad Sufi. Khaje Abdullah Ansari, in the Tabaghat al Sofie, mentions the names of many Sufis and explains their behavior, behavior and thought. To accomplish this goal, he has described many miracles and described the quality of the elders' submission to epistemological and cognitive principles. In this research, based on the descriptive-analytical method and citing library resources, the duplicates mentioned in the above work are categorized and why they are frequented. Examination of Ansari's views shows that dignities have manifested in the mystic's lifetime and after his death. The wonders of life are: the knowledge of the unseen; the reading mind; the seizure of the forces and elements of nature; The dignities revealed after death were less frequent. These dignities include: speaking in the dream and dream; the role of closing the verse and mentioning the body of the deceased; The primary purpose of Sufis is to use these dignities, to discipline disciples, and to encourage them to follow the path of conduct. In this work, contrary to the tradition of popular mystical writing, there is no indication of the transcendent function of dignity to humiliate and suppress enemies and deniers, which can be attributed to the attitude of the author and his hopeful and romantic tendencies in the field of mysticism.Keywords: Khaje Abdullah Ansari, Tabaghat al Sofie, Sufism, dignity, Sheikhs
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.