آنارشی منطقی فلسفی: چیستی پادفلسفه
بیش از یک دهه است که اصطلاح «پادفلسفه» رایج شده است؛ اصطلاحی که ژاک لکان، روانکاو فرانسوی، در یکی از سمینارهای خود به کار برد و بعدها آلن بدیو، به تاسی از او، این اصطلاح را بر سر زبان ها انداخت و کتاب هایی در این باره نوشت. اگرچه پادفلسفه ممکن است با صرف توجه به ظاهر لغت، امری سراسر علیه فلسفه به نظر آید، اما این تعبیر چندان دقیق نیست. پادفلسفه عموما علیه تندروی های فلسفی در باب مقوله حقیقت است؛ علیه ادعاهایی ازاین دست که حقیقتی جهان شمول وجود دارد که تنها در ید تعداد معدودی فیلسوف نخبه است. پس، پادفلسفه نخبه گرایی فلسفی را نیز برنمی تابد و بر آن است که حقیقت جهان شمول (با فرض وجود)، می تواند توسط بسیاری از افراد عادی و ذیل هر موضوع به ظاهر ناچیز، نیز یافته شود. بنابراین، و به عنوان سومین موضوع، پادفلسفه تجربه زیسته آدمیان را مهم می شمارد. در کنار این سه، مفاهیم دیگری نیز هستند که محل توجه پادفلسفه اند؛ در این مقاله تلاش می شود به اهم این عناوین و مفاهیم پرداخته شود. همچنین، ماهیت پادفلسفه و نسبت آن با فلسفه مورد بررسی قرار می گیرد و نگاهی نه به پادفلسفه در بستر تاریخ فلسفه خواهیم انداخت و خواهیم دید کدام یک از متفکران در این بستر، اندیشه هایی پادفلسفی داشته اند.
-
تحلیل و بررسی رازوارگی خودشناسی در اندیشه ی کانت
حمید محمدی مقانلویی*،
نشریه شناخت، بهار و تابستان 1403 -
تعیین پیشران های کلیدی موثر بر اشتغال و رفاه اجتماعی در کشور ایران: رویکرد تحلیل اثرات متقابل در آینده پژوهی
صبا اجاقی، روح الله بیات*، صفر فضلی، عین الله کشاورز ترک،
فصلنامه مجلس و راهبرد، بهار 1403