بررسی رابطه اخلاق و سیاست در حکومت معاویه (60-41 ق.) با نگاهی به نظریه مالک بن نبی

پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
زمینه و هدف

 قرآن کریم بر موضوع اخلاق تاکید بسیار داشته است و مساله توجه به اخلاق در تصمیم گیری های سیاسی موضوعی بسیار مهم در حکمرانی سیاسی اسلام است، به گونه ای که هدف نهایی در سیاست و حکمرانی کسب سعادت امت اسلامی می باشد، نه دستیابی به سلطه و قدرت. در آغاز دوره حکومت امویان قبضه قدرت برای تامین منافع شخصی و قبیله ای هدف اقدامات حکمرانان گردید و عملکرد معاویه مبتنی بر عدم رابطه دوسویه سیاست و اخلاق، الگوی خلفای بعد از وی گردید، بدین صورت سیاستگذاری امویان به رهبری معاویه تفکیک میان دو مقوله سیاست و اخلاق بود. مساله پژوهش حاضر بررسی عملکرد معاویه در رابطه با انفکاک اخلاق و سیاست و تحلیل مصادیق نقض اخلاقیات در سیاست گذاری های وی به عنوان بنیانگذار حکومت امویان در تاریخ اسلام است. در این راستا نگاهی به نظریه مالک بن نبی در اخلاق سیاسی عصر اموی خواهد داشت تا روشن شود از نظر اندیشه سیاسی اقدامات معاویه در حوزه عمل و نظر چگونه حکمرانی اسلامی را به زوال کشاند و توانست اخلاق سیاسی را در حاکمیت اسلامی به قهقرا برد.

روش

 پژوهش حاضر یک مطالعه مروری، توصیفی و تحلیلی است و داده های آن از طریق گردآوری فیش های تحقیقاتی از منابع کتابخانه ای فراهم آورده شده است.

ملاحظات اخلاقی: 

در تمامی فرآیند پژوهش، اصول صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته ها

 در دوره بنی امیه به ویژه دوره حکومت معاویه به دلیل اولویت قدرت نسبت به سعادت رابطه ای سازنده میان اخلاق و سیاست برقرار نشد، بلکه برای پیمودن راه کسب قدرت، شیوه های مخالف رهیافت اخلاق و سیاست اتخاذ گردید.

نتیجه گیری

 معاویه و به طور کلی حکومت امویان در عرصه تمدن اسلامی با به کارگیری روش هایی چون ایجاد رعب و وحشت، مسمومیت سازی و ترور، دروغ پردازی، جعل حدیث و فعالیت های فرهنگی و بازتولید اندیشه های جاهلی و... باعث شدند رابطه منفی و ناسازگار میان اخلاق و سیاست در حوزه حکمرانی صورت گیرد.

زبان:
فارسی
در صفحه:
5
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2783907 
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)