واکاوی اصلاح رفتارهای انحرافی در سازمان براساس آموزه های نهج البلاغه
هراندازه رفتار کارکنان با هنجارها و ارزش های موردنظر سازمان هماهنگ باشد، امکان دستیابی به عملکرد بهتر سازمان فراهم می شود، و در مقابل، بروز رفتارهای غیراخلاقی و نامتناسب با فرهنگ سازمان، پدیده «انحراف رفتاری کارکنان» را معرفی می کند که اثرگذاری منفی آن در دستیابی به هدف ها، سازمان را به واکنش در برابر چنین رفتارهایی مجبور می کند. تشویق به رفتارهای اخلاقی و پرهیز از رفتارهای ناسازگار با اخلاق در سازمان ها، راهبرد مهمی در مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری سازمانی است تاجایی که سیاست های اصلاح رفتار و اعمال ناسازگار با اخلاق در سازمان، ابزارهای موثری برای تحقق اهداف اخلاقی و جلوگیری از بروزمسائلی همچون فساد و تعارض منافع بوده است واهتمام پیوسته به آنها، در ایجاد فرهنگ مثبت سازمانی و یک مزیت رقابتی برای سازمان، نقش مهمی داشته است. با وجود تاکید و اهمیت بر رفتار اخلاقی، همواره احتمال بروز رفتارهای انحرافی و غیراخلاقی افراد در سازمان ها وجود دارد؛ زیرا به اعتقاد برخی از پژوهشگران، بیشتر انسان ها قادر به انجام رفتارهای عمیق غیراخلاقی هستند و پتانسیل افراد و سازمان ها در رفتار غیراخلاقی بی حدوحصر است. بر این اساس نوع و شیوه مواجهه با رفتارهای انحرافی، می تواند این سوال را طرح کند که برای اصلاح یا پیشگیری از رفتارهای انحرافی کارکنان، از چه اصول و قواعدی باید استفاده نمود که پاسخ به آن، می تواند متاثر از دو رویکرد مدیریت مبتنی بر دین و مدیریت فارغ از آموزه های دینی باشد که هدف پژوهش حاضر، واکاوی اصول اصلاح یا مقابله با رفتار انحرافی کارکنان، با تاکید رویکرد مدیریت مبتنی بر دین است.
روش پژوهش:
در پژوهش حاضر که از نظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت، اکتشافی و ازنظر رویکرد ازجمله پژوهش های کیفی است، از روش تحلیل مضمون به عنوان یکی از متداول ترین روش های پژوهش کیفی، برای استخراج و تحلیل داده ها استفاده شده است. در گام نخست، با مطالعه نهج البلاغه کدهای توصیفی مرتبط با هدف پژوهش شناسایی شدند و بر مبنای تشخیص فردی و تبادل نظر با برخی از خبرگان آشنا به متون نهج البلاغه، مضمون های پیدا یا پنهان موجود در کد های توصیفی شناسایی و معرفی شدند. در گام بعدی؛ براساس قرابت و شباهت معنایی و کاربردی، مضمون های پایه اکتشافی در قالب طبقه ها و دسته های جداگانه طبقه بندی شدند و برای هر طبقه، مضمون سازمان دهنده مشخص گردید. سپس مضامین سازمان دهنده شناسایی شده، بر پایه مضمونی فراگیر دسته بندی و عنوان گذاری شدند. برای تایید دقت علمی داده ها و تحلیل های پژوهش حاضر، مفهوم «قابلیت اعتماد» ازطریق دو راهبرد بازبینی در زمان کد گذاری و تایید نظر خبرگان مرتبط با پژوهش موردنظر قرار گرفت؛ به طوری که کدهای توصیفی اولیه و مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده استخراج شده، در اختیار دو نفر از خبرگان آشنا به متون نهج البلاغه و مفاهیم سازمانی قرار گرفت و ضمن تعامل پیوسته و رفت و برگشتی پژوهشگر با خبرگان، سرانجام مفاهیم مرتبط با موضوع شناسایی و مشخص شدند که پاسخگوی سوال پژوهش بودند.
یافته های پژوهش:
در پژوهش حاضر، به منظور تفسیر عمیق تر و درک دقیق تر مفاهیم موجود در نهج البلاغه نسبت به اصلاح یا همان «اصلاح رفتاری»، سخنان امیر مومنان امام علی علیه السلام در خطبه ها و نامه ها و حکمت های نهج البلاغه مطالعه و تحلیل شود تا برای مقابله یا اصلاح رفتارهای انحرافی در محیط کار، اصول و قواعد «اصلاح رفتاری در سازمان» واکاوی شوند. با تحلیل استقرایی داده های پژوهش مشخص شد که مواجهه با رفتار های انحرافی در دو مرحله پیش از بروز رفتار انحرافی، و پس از نمایان شدن رفتار انحرافی قابل طرح است. یافته ها نشان می دهد در مرحله پیش از بروز رفتار انحرافی، سازمان ها نیازمند رعایت اصولی تحت عنوان «اصول اولیه و پیشگیرانه» می باشند که این اصول شامل گسترش فرهنگ تقبیح خطا در سازمان، تدوین و ابلاغ قانون برخورد با خاطی، نظارت و ارزیابی مستمر بر رفتار افراد، آموزش و یاددهی مهارت های رفتار اخلاقی و پسندیده به کارکنان، و رعایت شایسته سالاری در جذب و به کارگیری افراد است. در مرحله نمایان شدن رفتار انحرافی کارکنان، سازمان به منظور اصلاح رفتار انحرافی نیازمند توجه و رعایت اصول دیگری تحت عنوان «اصول ثانویه و اجرایی» است که این اصول شامل آمادگی پذیرش برای اعلام خطا ازسوی خاطی، تساهل اخلاقی به جا در برخورد با فرد خاطی، رازداری و عدم افشای خطای افراد در نزد دیگران، رعایت عدالت در برخورد با خاطی، پاک دامنی مجازات کننده خاطی از رفتار انحرافی است.
اصلاح و بازداشتن افراد از ارتکاب به رفتارهای انحرافی، از هدف های مهم و دغدغه های اساسی مدیران در سازمان هاست؛ زیرا بروز رفتار انحرافی، خسارت هایی را به فرد و سازمان تحمیل می کند. باوجوداین، در این پژوهش تلاش شد تا با فرض این موضوع که انسان ممکن است دست به رفتار غیراخلاقی و انحرافی بزند، اصول و قواعد برخورد با رفتار انحرافی معرفی شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که سازمان ها می توانند به منظور اصلاح رفتارهای انحرافی، به دو مرحله پیش و پس از وقوع رفتار انحرافی توجهی ویژه داشته باشد. از نتایج مهم پژوهش حاضر آن است که، گام نخست، در اصلاح رفتار انحرافی کارکنان، تمرکز بر پیشگیری و ممانعت از بروز چنین رفتار هایی است که یافته های استخراج شده در پژوهش حاضر، اصولی تحت عنوان اصول اولیه و پیشگیرانه را معرفی می کند. همچنین با فرض رعایت همه جوانب و اقدامات لازم برای پیشگیری، احتمال بروز خطا و کج رفتاری از کارکنان در محیط های اداری و سازمانی وجود دارد و با پذیرش چنین فرضی، نوع برخورد با فرد خاطی و شیوه های رفتاری سازمان برای اصلاح انحرافات رفتاری بسیار حائز اهمیت می شود که نتیجه پژوهش حاضر بیان داشت در این مرحله بایستی بر اصولی به نام اصول ثانویه و اجرایی تمرکز شود تا برای اصلاح رفتار انحرافی به وقوع پیوسته در چارچوب آموزه های دینی با فرد خاطی برخورد و مقدمات جبران و اصلاح رفتار انحرافی را فراهم گردد.