به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۵۰۱۴ عنوان مطلب
|
  • مهدی بازرگان، محمدرحیم رهنما*، محمداجزاء شکوهی

    بافت شهر، یکی از عناصر فرم شهری موثر بر وقوع جرایم سرقت محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر بافت شهری بر الگوهایی فضایی-زمانی جرایم سرقت در شهر مشهد است. شیوه پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مدل های تحلیل فضایی است. جامعه آماری شامل جرایم سرقت شهرمشهد در بازه زمانی 1400-1390 است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Geoda و ArcGIS و مدل های فضایی-آماری نظیر خودهمبستگی فضایی موران و مدل مکعب فضایی-زمانی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 9/58 درصد جرایم سرقت در بافت های ریزدانه به وقوع پیوسته است. درواقع، کاربری هایی با وسعت 75-50 مترمربع بیشترین میزان جرایم سرقت را به خود اختصاص داده اند. بررسی اثر گونه بندی بافت شهری بر جرایم سرقت نشان داد که 43/60 درصد سرقت ها در بافت های پیرامونی (نواحی حاشیه ای شهرمشهد مناطق 4، 5، 7، 15، 16 و قسمت هایی از منطقه 13) رخ داده است. همچنین 2/19 درصد جرایم در بافت های شطرنجی (محلات واقع در غرب مشهد)، 6/14 درصد در بافت های ستاره ای (بخش مرکزی شهر و پیرامون حرم مطهر رضوی) و 7/5 درصد نیز در بافت های میانی (منطقه 1 و بخش هایی از منطقه 2) به وقوع پیوسته است. بررسی الگوهای مکعب فضایی-زمانی جرایم سرقت در شهر مشهد نشان داد که در بافت های پیرامونی الگوی جرایم سرقت از نوع لکه های داغ جدید و پراکنده بوده که بیانگر شدت جرایم سرقت در این نواحی است اما در بافت های شطرنجی الگوی جرایم از نوع لکه های سرد افزایشی می باشد که نشان دهنده آن است که جرایم سرقت در این محدوده ها طی سال های اخیر در حال افزایش است.

    کلید واژگان: بافت شهری, الگوهای فضایی-زمانی, جرائم سرقت, مشهد
    Mahdi Bazargan, Mohammad Rahim Rahnama *, Mohammad Ajza Shokouhi

    The Tissues of the city is considered one of the elements of the urban form effective on the occurrence of theft crimes. Therefore, the current research seeks to investigate the effect of urban context on spatial-temporal patterns of robbery crimes in Mashhad. The research method is descriptive-analytical and based on spatial analysis models. The statistical population includes theft crimes in Mashhad in the period of 1390-1400. In order to analyze the data, Geoda and ArcGIS software and spatial-statistical models such as Moran's spatial autocorrelation and spatial-temporal cube model were used. The results of the research indicate that 58.9 percent of theft crimes have occurred in fine fabrics. In fact, uses with an area of 50-75 square meters have the highest amount of theft crimes. Investigating the effect of urban context classification on theft crimes showed that 60.43% of the thefts occurred in peripheral contexts (marginal areas of Mashhad city, areas 4, 5, 7, 15, 16 and parts of area 13). Also, 19/2% of crimes are in checkered patterns (localities located in the west of Mashhad), 14/6% in star patterns (the central part of the city and around the holy shrine of Razavi) and 5/7% in middle patterns (area 1 and parts of the region 2) has taken place. Investigating the spatial-temporal cube patterns of theft crimes in Mashhad city showed that in the peripheral contexts the pattern of theft crimes is of the type of new and scattered hot spots, which indicates the intensity of theft crimes in these areas, but in the checkered contexts, the pattern of crimes is of the type of cold spots is an increase that shows that theft crimes in these areas are increasing in recent years.

    Keywords: Urban Tissues, Spatioltemporalpatterns, theftcrimes, Mashhad
  • مهدی بازرگان، محمدرحیم رهنما*، محمد اجزاء شکوهی

    رفتار انسان در فضا و مکان های متفاوت با شکل و فرم خاص و نیز با عملکرد نهفته در آن، متفاوت بوده و در بسیاری موارد فضا محرک انسان در بروز رفتار مجرمانه است. به همین منظور مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر فرم شهری بر وقوع جرایم سرقت در کلان شهر مشهد انجام گرفته است. شیوه ی پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مدل های تحلیل فضایی همچون ماتریس فضایی، پیکره بندی فضایی و خودهمبستگی فضایی است. جامعه ی آماری شامل جرایم سرقت شهر مشهد در بازه ی زمانی 1400-1390 است. متغیرهای پژوهش شامل جرایم سرقت، بافت شهر، کاربری اراضی، شبکه ی معابر و فرم شهر است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای ArcGIS، Geoda و Depth map بهره گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میزان وقوع جرایم سرقت در بافت های ستاره ای به دلیل پیوند اجزای خیابانها با یکدیگر از طریق سیستم شبکه ی معابر مرکزی و نیز یک طرفه بودن برخی معابر در محلات بخش مرکزی شهر مشهد نسبت به بافت های ارگانیک و شطرنجی کمتر است. بین وقوع جرایم سرقت با شاخص پیکره بندی فضایی یک ارتباط مثبت برقرار است، به طوریکه با افزایش سطح هم پیوندی معابر وقوع جرایم سرقت کاهش یافته و جداافتادگی فضاها و عدم ادغام و یکپارچگی فضایی درون بافت محلی موجب افزایش سرقت ها در محلات شمالی و شرقی مشهد شده است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش سطح اختلاط کاربری ها در محلات، وقوع جرایم سرقت کاهش می یابد اما در محلات پیرامون حرم مطهر رضوی با وجود اختلاط کاربری ها جرایم سرقت بالا است که دلیل اصلی آن تراکم و شلوغی جمعیت است که شرایط مساعدی را برای گریز سارقان فراهم نموده است. در نهایت یافته ها نشان داد که وقوع سرقت ها در الگوی فرم پراکنده به سبب وجود منازل مسکونی ویلایی، کاربری های تک عملکردی و وجود فضاهای باز و بی دفاع شهری نسبت به الگوی فرم فشرده بیشتر است.

    کلید واژگان: فرم شهری, بافت شهر, جرائم سرقت, شهر مشهد
    Mahdi Bazargan, Mohammad Rahim Rahnama *, Mohammad Ajza Shokouhi

    The effect of the city’s form on the emergence of crime anomie is logically discussed in the sense that the  form and the social order of the city, cannot be separated. Rather, they develop in parallel and mutually inspire each other. For this purpose, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of urban form on the occurrence of theft crimes in Mashhad. The research method is descriptive-analytical and it is done based on spatial analysis models. The statistical population includes theft crimes in Mashhad in the period of years 1390-1400. In order to analyze the data, ArcGIS, Geoda and Depth map software were used. The results of the research indicate that 58.9 percent of theft crimes have occurred in fine-grained textures. In fact, the regions with the area of ​​51-75 square meters have the highest amount of theft crimes. Investigating the effect of texture classification on theft crimes showed that 60.43 percent of the thefts occurred in peripheral textures (marginal areas of Mashhad, districts 4, 5, 7, 15, 16 and parts of district 13). Also, 19.2 percent of theft crimes occurred in checkered areas (western neighborhoods of Mashhad), 14.6 percent in star areas (the central part of the city and around the holy shrine of Razavi), and 5.7 percent of theft crimes were also committed in middle areas (Region 1 and parts of Region 2). The results of the research indicate that the more land is used, the less amount of theft crimes will occur, so that only 22% of theft crimes occurred in areas with high land-use mix. Investigating the correlation between macro interconnection and theft crimes in Mashhad, showed a positive and significant relationship (correlation coefficient equal to 0.878) between them, which indicates that increasing the interconnection and permeability of the road network, causes the amount of theft crimes to increase. Finally, investigating the effect of urban form on the occurrence of theft crimes, showed that the scattered form pattern with 56.76 percent has a greater effect on theft crimes than the compact form pattern.

    Keywords: Urban form, City Texture, Theft Crimes, Mashhad
  • سیدعباس رجایی، کرامت الله زیاری، وحید عباسی فلاح، حسن خدابنده لو
    زمینه و هدف
    پیکره بندی فضایی، تاکیدی بر شکل گیری روابط فضایی در یک مجموعه در مقایسه باکیفیت فضای واحد است. تقویت کردن و پررنگ کردن نقش ارتباط فضایی، این قابلیت را ایجاد می کند که بتوان به هر فضا یک نسبت اجتماعی، اقتصادی یا رفتاری داد. بنابراین تبیین اثرات چیدمان فضایی شهر بر روند وقوع جرایم سرقت هدف اصلی این پژوهش است.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع اکتشافی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق وقوع مکانی جرایم سرقت و لایه خطوط محوری (خیابان ها) در شهر ورامین است. متغیرهای تحقیق انواع جرایم سرقت به تفکیک نوع جرم در مجموع با 765 فقره سرقت و لایه خطوط محوری 7242 عدد است. تحلیل فضایی جرایم در نرم افزار «آرک جی.آی.اس» بر پایه روش تخمین تراکم کرنل انجام شد. نقشه مربوط به پیکره بندی فضایی یعنی خطوط محوری بر پایه وضع موجود فضاهای شهری ورامین توسط نرم افزار «یو.سی.ال دپتمپ » تولید شد. لایه مربوط به جرائم و خطوط محوری در سامانه اطلاعات جغرافیایی همپوشانی گردیده است که در این نقشه ها تحلیلی از پراکنش انواع جرائم سرقت در ارتباط با پیکره بندی فضایی شهر به دست آمده است. در نهایت سطح همبستگی بین شاخص هم پیوندی فضایی و انواع جرایم سرقت از طریق آزمون همبستگی پیرسون مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها و
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان می دهد که بین میزان وقوع جرایم فرصت طلبانه (سرقت) با شاخص های پیکره بندی فضایی یک ارتباط مثبت برقرار است، به نحوی که با افزایش سطح هم پیوندی وقوع جرایم سرقت کاهش یافته است؛ اما بررسی تفصیلی میان انواع جرایم و سطوح هم پیوندی فضایی نشان می دهد که هم پیوندی بالا تنها در جرایم سرقت خودرو، موتورسیکلت، اماکن عمومی و تجهیزات شهری روند کاهشی داشته است و عمده این نوع جرایم به صورت پراکنده بوده یا در مناطق با عمق بالا روی داده است ولی در سرقت اماکن خصوصی و مغازه هم پیوندی فضایی بالاتر روند وقوع جرم را افزایش داده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نوع همبستگی یا رابطه چیدمان فضا و میزان وقوع جرایم با توجه به ماهیت جرم متفاوت است.
    کلید واژگان: پیکره بندی فضایی, جرایم فرصت طلبانه, هم پیوندی فضایی, شهر ورامین
  • مهدی بازرگان، مسعود مینائی، زهرا سادات رضوی *

    روند رو به رشد ارتکاب جرایمی مانند جرایم سرقت در کشور تابعی از شرایط اقتصادی، به خصوص بیکاری است. بیکاری از مزمن ترین عارضه هایی است که خوشایند هیچ نظام اقتصادی نیست و یکی از عوامل اصلی افزایش جرایم سرقت در جامعه محسوب می شود. با توجه به اهمیت موضوع جرایم سرقت، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین بیکاری و سرقت در کشور پرداخته است.روش پژوهش در این مطالعه مبتنی بر روش های توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از شیوه های کمی است. در این پژوهش رابطه بیکاری با جرایم سرقت در ایران در دوره زمانی (1385-1395) با استفاده از مدل خودهمبستگی فضایی موران دومتغیره بررسی شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و همچنین ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای «آرک جی آی اس»[1] و «ژیودا»[2] استفاده شده است. داده ها و اطلاعات موردنیاز از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن سال های (1385، 1390 و 1395) و همچنین بخش امور قضایی از سالنامه های آماری کشور سال های (1385-1397) به دست آمده است.نتایج پژوهش حاکی از آن است که جرایم سرقت در کشور طی سال (1395) نسبت به سال (1390) حدود (4/34) درصد و نسبت به سال (1385) در حدود (208) درصد رشد داشته است. نتایج مدل خودهمبستگی فضایی موران بین بیکاری و سرقت در کشور نشان داد که استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، قم و سمنان در خوشه H-H (بیانگر میزان بالای بیکاری و سرقت در این استان ها و نیز استان های هم جوار) و استان های آذربایجان شرقی، زنجان و آذربایجان غربی در خوشه L-L (بیانگر میزان پایین بیکاری و سرقت در این استان ها و نیز استان های هم جوار) قرار دارند؛ بنابراین نتایج پژوهش نشان داد که بین بیکاری و جرایم سرقت در کشور رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. [1]-ArcGIS[2]- GeoDa

    کلید واژگان: خودهمبستگی فضایی, ضریب موران, بیکاری, سرقت, ایران
    mahdi bazargan, masoud minaie, zahra sadat razavi*

    The growing trend of committing crimes such as robbery in the country is a function of economic conditions, especially unemployment. Unemployment is one of the most chronic complications that is not pleasing to any economic system and is one of the main factors in increasing theft crimes in society. Given the importance of the issue of theft crimes, the present study has investigated the relationship between unemployment and theft in the country.The research method in this study is based on descriptive-analytical methods and the use of quantitative methods. In this research, the relationship between unemployment and robbery crimes in Iran in the period (2016-2017) has been investigated using a bivariate Moran spatial-correlational model. ArcGIS and GeoDa software were used to analyze the data as well as draw the maps. The required data and information have been obtained from the general population and housing censuses of the years (2006, 2011 and 2016) as well as the judicial affairs section of the statistical yearbooks of the country (2006-2017).The results of the research indicate that theft crimes in the country during 2016 compared to 2011 has increased by about (34.4) percent and compared to (2006) by about (208) percent. The results of the model of spatial autocorrelation between unemployment and robbery in the country indicated that the provinces of Tehran, Khorasan Razavi, Isfahan, Qom and Semnan in the H-H cluster (indicating the high rate of unemployment and robbery in these provinces). As well as neighboring provinces and the provinces of East Azerbaijan, Zanjan and West Azerbaijan are in the LL cluster (indicating low unemployment and theft in these provinces as well as neighboring provinces); Therefore, the results indicated that there is a positive and significant relationship between unemployment and theft in the country.

    Keywords: Spatial Self-Solidarity, Moran Coefficient, Unemployment, Theft, Iran
  • علی شجاعیان، نگار رحیم پور*
    زمینه و هدف
    امروزه افزایش ناامنی های اجتماعی و سرقت ها در بسیاری از جوامع به شکل حاد در آمده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فضایی اثرسنجی شاخص های اجتماعی- اقتصادی و جمعیتی بر جرایم سرقت شهر اهواز بوده است.
    روش
    این پژوهش از حیث هدف و ماهیت، کاربردی بوده و از نظر شیوه اجرا، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. جامعه آماری پژوهش، مجموع جرایم سرقت در شهر اهواز در سال 1394 است که با استفاده از آزمون های زمین آمار، آمار فضایی و تحلیل های گرافیکی در محیط جی آی اس به تحلیل فضایی جرایم سرقت پرداخته شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد از نظر جرایم سرقت اهواز، منطقه شش مجرم خیزترین و منطقه دو امن ترین منطقه هستند. جهت کلی بیضی انحراف نیز نشان می دهد روند مناطق مجرم خیز جهتی تقریبا شمال غربی- جنوب شرقی دارد. با توجه به تراکم کرنل، کانون تمرکز مجرمان در مناطق شش و چهار و کم ترین تراکم مجرم خیزی در منطقه دو است.
    نتیجه گیری
    تحلیل فضایی و بررسی های آماری صورت گرفته نشان داد که ترکیب شرایط فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در پهنه های مختلف شهر سبب بروز ناامنی در کلانشهر اهواز شده و در تراکم فزاینده جرم خیزی و ناامنی در منطقه شش و امنیت در منطقه دو شهر اهواز تاثیرگذار بوده اند. همچنین، معمولا مجرمان جرایم سرقت نزدیک ترین مسیر و محل سکونت خود را برای ارتکاب جرم انتخاب کرده و پهنه سکونت مجرمان و محل ارتکاب جرایم سرقت بر هم منطبق بوده است.
    کلید واژگان: پهنه بندی, تحلیل فضایی, مجرم خیزی, جرم سرقت, شهر اهواز, سیستم اطلاعات جغرافیایی
  • مهدی بازرگان*، محمد اجزاء شکوهی

    امروزه گسترش جرایم سرقت در فضاهای مختلف نظام شهری منجر به استفاده از تحلیل های فضایی در جهت پیشگیری از وقوع جرایم به ویژه در کلان شهرها شده است. برهمین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی پخش فضایی سرقت مسکونی طی بازه زمانی 96-1390 در شهر مشهد براساس نظریه پخش فضایی هاگراستراند است. روش تحقیق دراین مطالعه مبتنی بر روش های توصیفی-تحلیلی و بهره گیری ازشیوه های کمی است. در این پژوهش محل وقوع جرایم سرقت مسکونی در شهر مشهد در بازه زمانی مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین برای بررسی پخش فضایی جرایم از روش های KernelDensity، Moran’sIndex و HotSpotAnalysis در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که جرایم سرقت مسکونی در شهر مشهد طی محدوده زمانی 96-1390 به میزان 87/58 درصد افزایش یافته به طوری که 70 درصد این جرایم در سکونتگاه های غیررسمی مشهد و در مناطق (دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت و ده) اتفاق افتاده است. در محدوده زمانی مذکور به طور میانگین به ازای هر 100000 نفر جمعیت، تعداد 2/75 فقره سرقت مسکونی در شهر مشهد رخ داده است. نتایج حاصل از بررسی الگوی پراکنش فضایی جرایم با استفاده از ضریب موران نشان داد که پراکنش سرقت مسکونی در شهر مشهد از نوع الگوی خوشه ای می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند پخش و انتشار جرایم سرقت مسکونی از سکونتگاه های غیررسمی به دیگر مناطق شهر مشهد در جریان است. در واقع، بررسی ها نشان می دهد که دو عامل فاصله جغرافیایی و شرایط اجتماعی- اقتصادی و محیطی سبب شده تا پدیده جرم (سرقت) به سرعت به مکان مجاور برسد و به جهت فاصله کم، ابتدا مکان های نزدیک را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین الگوی فرآیند پخش از نوع پخش سازش پذیر می باشد.

    کلید واژگان: پخش فضایی, تحلیل فضایی, جرائم, سرقت مسکونی, شهر مشهد
    Mehdi Bazargan *, Mohammad Ajza Shokouhi
    Introduction

    Nowadays, theft -especially residential burglary-is considered as one of the most common and frequent crimes in many countries of the world, including Iran. As such, it has become a pervasive and serious problem with various social, economic, and security-related aspects. Investigating geographical dimensions of this crime facilitates the process of exploring this phenomenon. Space and its special features play an important and undeniable role in crime commitment, because space has always been considered as one of the most important factors in commitment of financial crimes such as residential burglary. Spatial analysis and geographical investigation of crimes seek to provide a spatial presentation of criminal actions, crime dispersion, and crime hotspots. This type of crime analysis basically aims to provide a model for decreasing crime commitment in urban spaces. Accordingly, the present research seeks tomodel spatial diffusion of residential burglary crimes in MashhadusingHogstrand’s spatial diffusion theory.

    Materials and methods

    The present study is performed based on descriptive-analytic and qualitative methods. The research sample includes cases of residential burglary committed in Mashhad in the 2011-2017period. Data analysis was performed using ArcGIS software. Case study area includes Mashhad, with an area of about 35187 hectares, a population of more than 3057679, and a population density of 87 people per hectare.

    Results and discussion

    Police reports in Mashhad suggest that the highest crime rates belong to the 2nd and 3thdistricts, and the lowest rates belong toSamen (around Razavi Shrine), the 12th, and 8thdistricts. 70% of crimes in Mashhad are committed in informal settlements including the 2nd, 3th, 4th, 5th, 6th, 7th, and 10thdistricts. However, only 10.6% of the city area and 29.3% of its population belong to these districts. Furthermore, the highest crime rates have been reported in 2017. In 2011, only two major crime hotspots were observed in Mashahd (in the 2nd and 3thdistricts). Results suggest that crimes have spread from one place to anotherin Mashhad, which indicates a close relationship between crime and distance factor. In other words, proximity to a crime hotspothas resulted in rapid spread of crimes, and due to the short distance, nearby places have been affected more quickly. Informal settlements of Mashhad are located in eastern, northern, and northeastern districts,which contain 99% of crime hotspots. This indicates that spatial autocorrelation of crimes in informal settlements of Mashhad is relatively high, which has led to formation of crime hotspots in these districts. However, moving from marginalized areas towards southern districts of Mashhad (more prosperous regions), spatial correlation of crimes decreases, and lead to formation of 99% of cold spots.

    Conclusion

    The present research has investigated the spatial diffusion pattern of crimes in Mashhad in 2011-2017period.To reach this end, crime hotspots were investigated by quantitative methods such as Kernel density, Moran coefficient, and crime hotspot analysis. Results suggest that the highest crime rates are reported in the 2nd and 3thdistricts, while the lowest rates are reported in Samen (around Razavi Shrine), the 12th, and 8th regions. In fact, 70% of crimes in Mashhad are committed in informal settlements including the 2nd, 3th, 4th, 5th, 6th, 7th, and 10thdistricts. Moreover, statistics indicate that for every100000 people,anaverage of 75/2 cases of crimes have been reported in the 2011-2017period.Results of Moran coefficient for spatial diffusion of crimes indicated the presence of a cluster distribution of crimes in Mashhad. Meanwhile, spatial diffusion pattern of crimes in Mashhad suggests that the first crime hotspots were formed in northern, eastern, and northeastern districtsof Mashhad, and crimes have spread from these to other districts (more central and prosperous regions such as the 8th and 9thdistricts). In fact, investigations suggest that crimes are spreading from informal settlements to other regionsof Mashhad, and acompatible spatial diffusion pattern of crimes exists in this city.

    Keywords: Spatial diffusion, Spatial analysis, crimes, Residential burglary, Mashhad
  • ذبیح الله مکی پور*، علی ربانی خوراسگانی
    به کارگیری سیاست های اقتصادی علاوه بر تاثیرات اقتصادی می تواند باعث بروز بسیاری از تاثیرات اخلاقی و اجتماعی در جامعه شود. از جمله اصلی ترین تاثیرات به کارگیری سیاست های اقتصادی در ایران تشدید تورم بوده است که این عامل توانسته با ایجاد نابرابری های درآمدی و شکاف اجتماعی، زمینه های بروز انواع جرایم و به خصوص جرایم اقتصادی را فراهم سازد. در این پژوهش با به کارگیری داده های 20 ساله سالنامه آماری ایران در خصوص جرایم سرقت و صدور چک بلامحل در قالب یک مدل اقتصادسنجی و با استفاده از الگوی پویای خود توضیحی با وقفه های توزیعی موسوم (ARDL) به منظور تحلیل ضرایب بلند مدت بین متغیرهای توضیحی (نرخ های تورم و بیکاری) و وابسته (جرایم سرقت و صدور چک پرداخت نشدنی) و همچنین، الگوی تصحیح خطا (ECM) برای تطبیق رفتار کوتاه مدت متغیر اقتصادی با رفتار بلند مدت آن استفاده شده است. برآورد مدل های مورد اشاره حاکی از آن است که متغیرهای اقتصادی معرفی شده در این رساله با عنوان نرخ بیکاری و نرخ تورم هر دو اثر معناداری بر ارتکاب جرایم مد نظر؛ یعنی سرقت و صدور چک پرداخت نشدنی داشته است.
    کلید واژگان: جرم, تورم, بیکاری
    Makipour Zabihallah, Ali Rabbani Khorasgani
    Introduction
    Crime is an extremely important social and economic issue in our day. The considerable costs imposed by crime on victims and society greatly exceed the private benefits of crime (Becker, 1968). The economics of crime is an interdisciplinary topic that is intended to analyze crimes economically. Regarding the increase in crime rates in our country, a comprehensive study of the causes of crime, especially economic crimes such as robbery is necessary, because it is directly related to the economy and an accurate understanding of causal relationship between the two will help policymakers in planning for a better society. The causal relationship between crime and unemployment is an old-age question in the social science literature. There have been many studies of the relationship between crime and unemployment from a range of perspectives, but this research tries to produce clear evidence of a causal link between crime and inflation/unemployment rates. A large empirical literature investigating the link between macroeconomic conditions and aggregate crime rates has developed over the last thirty years. The majority of these studies focus on the relationship between unemployment and crime. As a result, the literature largely neglects the role of inflation as a potential determinant of crime. One of the most important side effects of economic policies in Iran has been an increase in inflation. This has led to different crimes especially economic crimes and robbery, by widening the gap between different social classes and income groups. As inflation and unemployment rates were the only variables used in this study, the results might not fully capture the criminal behavior. Results imply that inflation and unemployment rates cause crime rate, but there is no strong evidence of the reverse causality. An individual will engage in criminal activities because of their inability to maintain a particular level of living as a consequence of inflation and unemployment. Therefore unemployment is a shock effect that causes an individual to engage in criminal activities. Inflation causes the purchasing power to reduce while increasing the cost of living. As a result, crime rate may increase because an individual is unable to maintain their standard of living as before. However, this phenomenon does not happen immediately because it takes time for inflation to gradually reduce the individual's purchasing power. Crime rates rise as the inflation rate rises. Because of the lag between price and wage adjustments, inflation lowers the real income of low-skilled labor, but rewards property criminals due to the rising demand and subsequent high profits in the illegal market. Inflation destroys the confidence in the existing institution's arrangements, resulting in a loss of social control, and erodes the economic ability of communities to maintain real leverage for deterrence. Although the unemployment rate is a logical variable to include in an economic model of property crime, it suffers from three potential problems. First, unemployment varies substantially across regions, making it difficult to pin down its true effects using national data. Secondly, unemployment does not capture discouraged workers, who have ceased searching for jobs because they believe that it is a futile effort. Thirdly, unemployment is only partially connected to the manufacturing sector, which disproportionately effects the urban poor and, as a result, has been linked to crime rates. The downward pressure on purchasing power associated with periods of rising inflation affect low-income households more adversely. Since low-income groups commit a high proportion of crimes in Iran, one would expect periods of higher inflation to be concomitant with higher rates of crime, especially property crime. The low-income segment of society should find crime more attractive during inflationary periods, as wages generally do not adjust as freely as other prices (See Christiane et al. 2005). One can also think of inflation as a tax that generates a dominant income effect for “labor supply” in the underground sector of the economy.
    Materials and Methods
    Using statistics of the past 20 years regarding Iranian annual reports of crimes in the field of non-creditable checks, we try to introduce a suitable model by employing econometric methods based on available statistics and auto-regressive distributed lag (ARDL). We investigate the long term relationships between different variables, and then in the second stage using error correction model (ECM), we look at the short term relationships between variables.Using the models mentioned above, we conclude that unemployment and inflation rate variables have a considerable effects on increase in robbery and non-creditable checks. Discussion of Results &
    Conclusion
    Proper economic policies bring about social and moral effects besides economic implications. The Results of this study suggest that inflation and crime rates are co-integrated with a positive relationship and the causal link is from inflation and unemployment to crime. It appears that price stability contributes considerably to the reduction of property crimes. Also, the relationship between monetary policy and crime is considered according to the hypothesis by which the government emits money to finance its deficit. The result of the research shows that economic policies, which increase inflation, have a negative role in economic development and have a negative effect in social damage. These policies increase economic crimes and social deviances. Therefore, expansion and longtime planning to decrease inflation is necessary for controlling deviance and crimes. Since the social analysis of economic policies is very crucial, it is necessary that researchers consider the following topics: social impact of inflation, especially on social deviance such as perversion. Also, if the analysis of crime at "the economics of crime” will be considered with the sociological analysis at social patalogy, based on interdisciplinary approach, then we can better study this problem.
    Keywords: Crime, Inflation, Unemployment, Auto, Regressive Distributed Lag Method (ARDL). Error Correction Model (ECM)
  • نبی مرادپور*، کرامت الله زیاری

    تحلیل فضایی جرایم در ساعات مختلف روز، روزهای هفته، ماه و فصل های مختلف راهکاری موثر برای کنترل و پیشگیری از جرایم شهری است. این تحلیل ها به مدریت شهری و سایر مسیولان ایمنی شهر از جمله مسیولان قضایی و انتظامی این امکان را می دهد که با اقدامات پیشگیرانه، تصمیمات لازم را برای از بین بردن و یا کاهش اثرات این عوامل در سطح شهر اتخاذ نمایند. هدف از این پژوهش بررسی تحلیل فضایی جرایم سرقت به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه و فصلی در منطقه 12 کلانشهر تهران می باشد. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی است. جامع آماری پژوهش شامل اطلاعات بلوک های آماری سال 1390 در سطح محلات منطقه 12 شهر تهران و جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت سال 1389 است. مهم ترین آزمون های آماری مورد استفاده آزمون مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار بوده است و از بین آزمون های خوشه بندی، شاخص نزدیک ترین همسایه برای شناسایی کانون های جرم خیز به کار گرفته شده است. نتایج حاص از این تحقیق بیانگر آن است که از 446 فقره جرم مرتبط با سرقت، محلات فردوسی - لاله زار و بهارستان سعدی بیشترین جرایم و محلات کوثر و مختاری کمترین جرایم را به خود اختصاص داده اند. الگوی توزیع جرایم در منطقه 12 به صورت خوشه ای می باشد و مهم ترین کانون های جرم خیز در فواصل دروازه شمیران، ایران، بهارستان - سعدی، فردوسی -لاله زار، ارگ پامنار، امام زاده یحیی و آبشار شکل گرفته است. همچنین تحلیل فضایی جرایم سرقت بیانگر آن است که جهت و کشیدگی جرایم سرقت در ساعات مختلف روز، روزهای هفته و به صورت ماهانه متفاوت می باشد.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, جرم, سرقت, محلات منطقه 12 کلانشهر تهران
    Nabi Moradpoor*, Keramatolah Zayyari

    Spatial Analysis of Crimes at Different Hours of the Day, the Days of the Week, Month, and Seasons is an Effective Way to Control and Prevent Urban Crime. These analyzes give city management and other city safety officials, including law enforcement officials, the possibility to take preventive measures to eliminate or mitigate the effects of these factors in the city. The purpose of this study was to investigate the spatial analysis of theft crimes on a daily, weekly, monthly and seasonal basis in the 12th metropolitan area of Tehran. The research method in this article is descriptive-analytic. The comprehensive statistical data included the statistical blocks of 1390 in the neighborhoods of the 12th district of Tehran and the crimes related to theft in 2010. The most important statistical tests used are the Center-Medium and Oval-standard deviation tests, and from among the clustering tests, the nearest neighbor index is used to identify massive cores. The results of this study indicate that 446 crimes related to theft, Ferdowsi and Lalehzar neighborhoods, and Sachr('39')di Baharestani have the most crimes and minorities in Kosar and Mokhtari. The pattern of distribution of crimes in the 12th region is clustered and the most important crustal focal points are formed at the intervals of the Shemiran, Iran, Baharestan - Saadi, Ferdowsi -Laleh Zar, Arg Pamenar, Imamzadeh Yahya and the Cascade. The spatial analysis of stealing crimes also suggests that the direction and extent of theft is different at different times of the day, weekdays, and on a monthly basis.

    Keywords: spatial analysis, crime, theft, neighborhoods of the 12th metropolitan area of Tehran
  • محسن کلانتری*، وحید عباسی فلاح، یعقوب ابدالی، مهدی احساسی خواه

    بزهکاری ازجمله مسایل و مشکلات اکثر شهرهای امروزی است و تحلیل فضایی جرایم شهری به شناسایی الگوهای رفتاری مجرمانه، کشف کانون های جرم خیز و درنهایت به تغییر شرایط نابهنجار کمک می نماید. شهر پاکدشت با توجه به آمار وقوع جرایم سرقت رشد نسبتا بالایی را داشته است لذا به عنوان محدوده موردپژوهش انتخاب شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. جامعه آماری این پژوهش 302 فقره جرایم سرقت بوده است که در دوره زمانی 26/12/1392 تا 16/1/1395 (جرایم سرقت تعطیلات عید نوروز سال های 1392 تا 1395) در محدوده قانونی شهر پاکدشت رخ داده است. برای کشف روند الگوی جرم خیزی از شاخص های کالبدی با 9 شاخص اعم از (عرض معبر، عمر بنا، کیفیت ساختمانی، اندازه قطعات تفکیکی، نور و روشنایی معابر، پوشش معابر، وجود ساختمان های مخروبه، کیفیت کالبدی و مصالح ساختمان) با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است. میزان ضریب تعیین محلی (Local R2) در مورد مدل تاثیر شاخص های کالبدی بر رخداد جرایم عددی بین (39/0- 000/0) را نشان می دهد. نتایج یافته ها درواقع به صورت محلی و فضایی نشان می دهد که میزان اثرگذاری شاخص های کالبدی در وقوع جرایم مثبت است و در قسمت هایی از شهر که میزان روشنایی و نورپردازی نامناسب بوده، میزان وقوع جرایم نیز بالا بوده است.

    کلید واژگان: بافت کالبدی, کانون های جرم خیز, سرقت, شهر پاکدشت
    Mohsen Kalantari *, Vahid Abbasi Fallah, Jacob Abdali, Mehdi Ehsaskhah
    Introduction

    Over time, criminologists have found that specific locations influence the occurrence of crime. As in the past few decades, spatial analysis theories in criminology have shifted from focusing on the motivation of criminals to study crime points. In fact, some locations have a greater chance of occurring due to the physical and environmental characteristics as well as the social, cultural, and economic features of the inhabitants; on the contrary, some places are a barrier to criminal opportunities. Therefore, it can be said that identifying the factors in the incidence of crime is the first step in combating social depravity, because by eliminating these factors or reducing their effects can prevent or at least reduce the level of delinquency in society. Pakdasht has been subject to rapid physical and demographic growth bans over the past few decades due to the growth of informal housing and disrupted urban development, and the physical characteristics of the city have had an impact on environmental quality in terms of crime. Therefore, the key question in the present study is as following: what is the relationship between the physical texture of the city and the patterns of robbery crimes occurrence in Pakdasht? For this purpose, to analyze the pattern, extent and distribution of urban crime, the relationship between the physical texture of the city and the pattern of robbery crimes has been investigated.

    Methodology

    The research method of this study is descriptive-analytical and in terms of purpose is an applied one. Also is based on library and field studies. The statistical population of this study was 302 cases of robbery. Mapping Clusters toolkit from ArcGIS software was used for spatial distribution and spatial representation of hot and cold physical textures of Pakdasht. Also to explore the pattern trends affecting physical parameters (passages width, building life, construction quality, size of discrete components, passages lighting, passage coverage, presence of demolished buildings, physical quality and building materials) on crimes, GWR was used.

    Results and Discussion

    The distribution of the robbery crimes perpetration place in the city shows that they have a cluster pattern in the central part of the city. Accordingly, the pattern of delinquency in Pakdasht city and most of the crimes of robbery occurred near the main streets and the central part of the city and other areas of the city have a lower crime density than these neighborhoods, which is evidence of the accumulation of delinquency patterns in certain areas of the city. hotspots have also been formed from Shahid Motahari Street Clock Square to Mamazani Head. There is also a focal point behind the municipality (Elihiya), that one of the reasons could be the high level of burglary of residential homes. Another pattern is in the sand and branch area, which is the informal settlement area. In this regard, the Local R2 coefficient for the model of impact of physical indicators on crime occurrence in Pakdasht is between (0/39 – 0/00), which means that the correlation between the independent variable (physical indicators) and the dependent variable (crime) is high in red areas of the city and contrariwise. In fact, locally and spatially, it indicates that the extent of the influence of physical indicators on crime is greater. For example, in areas of the city with poor lighting, crime rates are also high. Therefore, the greatest impact of physical factors and the interdependence between the framework and the occurrence of crime are in the marginal areas of the city that constitute the old texture areas of the city, as well as in areas known as worn-out and informal settlement.

    Conclusion

    According to the physical indicators of Pakdasht informal settlements (passage width, construction life, construction quality, size of segments, lighting and passages, passage coverage, presence of demolished buildings, dominant physical quality in the neighborhood and building materials), physical factors are directly related to occurrence of a crime. As such, the greatest impact of physical factors and the relationship between framework and crime occurrence has taken place in the marginal areas (Elahiyeh Phase 2 and Ghoute and Jito crossroads) and near the worn-out and informal settlement of the city (Zeinabieh and Imamzadeh Ghoueh) and the central district is less correlated with the predisposing physical factors due to its location in the downtown area and to some extent the importance of safety issues in buildings. The coefficient (Local R2) on impact of physical indicators on crime occurrence model in Pakdasht shows in terms of  locally and spatially that the effect of physical indicators on crime occurrence is greater so that the most influence of physical factors and dependence between framework and crime occurrence has occurred in the suburbs near the worn-out texture and informal housing of the city due to the specific conditions of the turbulence and worn-out texture, and crime rates have been high in areas of the city where illumination and lighting are inadequate.

    Keywords: Physical Texture, hotspots crimes, Robbery, Pakdasht City
  • مجید مداح، ابراهیم خیرخواهان
    جرم هزینه هایی را بر جامعه تحمیل می کند و دولت را در اجرای سیاست های اقتصادی با مشکل مواجه می سازد. نظریه جرم عقلانی، جرم را یک فعالیت اقتصادی می داند و بر اثر عوامل اقتصادی بر ارتکاب جرم تاکید دارد. این مقاله با هدف بررسی اثر متفاوت بیکاری و فقر به همراه عوامل اجتماعی و ریسک و خطر بر جرایم سرقت و مواد مخدر انجام شده است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را زندانیان زندان مرکزی سمنان که مرتکب جرایم سرقت و موادمخدر شده اند، تشکیل داده است. روش نمونه گیری در این مطالعه، تصادفی ساده است که در آن شانس همه زندانیان دراستخراج اطلاعات برابر است. به منظور گردآوری اطلاعات، از ابزار پرسش نامه محقق ساخته بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بیکاری بر وقوع جرایم سرقت و مواد مخدر اثر متفاوت دارد. در صورت فقدان شغل، در ابتدا جرایمی مثل مصرف مواد مخدر، خرده فروشی مواد مخدر و توزیع عمده مواد انجام می شود و در صورت وجود کمبودهای اقتصادی، به ترتیب جرایمی همچون مصرف مواد مخدر و خرده فروشی مواد مخدر اتفاق می افتد. همچنین ریسک ناشی از جرم بر ارتکاب جرایم اثر متفاوتی دارد. ریسک جرم در ابتدا بر نرخ جرم مصرف مواد مخدر و سپس خرده فروشی مواد اثر دارد و موجب کاهش آن می شود.
    کلید واژگان: اقتصاد, جرم, مجرمان, سرقت, مواد مخدر, فقر و بیکاری
    Majid Maddah, Ebrahim Kheirkhahan
    Crime imposes expenses on the society and puts the goverment in troublein implemnting economic policies.the present study aims at investigating the effect of poverty,unemployment and social factors on the theft and drug-related crimes.the present study is an applied one and questionnaire was used to collect the required data.prisonors of semnan central prison accused of theft and drug-related crimes formed the statistical population of the study. statistical sample was randomely selected. The findings demonstrated that unemployment exert different effects on theft and drug-related crimes.the findings also showed that the risk of crime has different effects on different types of crimes.
    Keywords: Economy, Criminals, Theft, Drug, Poverty, Unemployment
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
نوع نشریه
  • علمی
    5014
اعتبار نشریه
زبان مطلب
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال