-
ژرار ژنت را می توان بزرگ ترین نظریه پرداز در زمینه بررسی «زمان در روایت» دانست. ژنت برای سنجش شتاب روایت، شمار صفحات رمان را بر زمان تقویمی بازنمایی شده در متن تقسیم می کند و نتیجه را معیار بررسی قرار می دهد. زمان در شازده احتجاب گلشیری پیشروی بسیار کندی دارد، اما در ذهن شازده و دیگر شخصیت های آن، با شتابی وصف ناپذیر در حال پیشروی و پسروی است. در لایه بیرونی رمان که زمان تقویمی بازتاب بیشتری دارد، می توان پیشروی کندی در زمان داستان احساس کرد که با الگوی ژنت همخوانی دارد. در بررسی شتاب روایت در این رمان، چه همه زندگی شازده را خط اصلی روایت بدانیم و چه شب پایانی زندگی او را خط اصلی و دیگر بخش های رمان را گذشته نگری بشماریم، عوامل کاهنده و افزاینده شتاب روایت یکسان است؛ اما با هریک از این دو رویکرد، اندازه تاثیرگذاری این عوامل دگرگون می شود. شتاب روایت در رویکرد نخست، بسیار تند و در دوم، بسیار کند است.
کلید واژگان: ژرار ژنت, شتاب روایت, سرعت روایت, هوشنگ گلشیری, شازده احتجابAdab Pazhuhi, No. 26, 2013, PP 25 -48To measure the narrative tempo, Gerard Genette, the outstanding theoretician who focused on the role of Time in narratives, divided the number of the pages in a novel by the chronological time represented in the text. In Shāzde Ehtejāb of Hooshang Golshiri, movement of time is very slow chronologically but so fast in the minds of the characters. In the outer levels, where the chronological time is more at work, the movement slows down which is in accord with Genette’s suggested patterns. Whether we take the whole life, or just the last night of prince’s living as the narrative focal point, there will be no change in the existence of the factors that accelerate or decelerate time, but the narrative tempo will change, and in fact it will increase in the former and decrease in the latter. -
ادبیات تطبیقی دانشی است که با یافتن وجوه مشترک به بررسی احتمال تاثیرگذاری و تاثیر پذیری دو یا چند اثر ادبی که به قلمروهای ملی ادبی متفاوت تعلق دارند، و نیز تحلیل و آشکارداشت چند و چون این تاثیر و تاثر، می پردازد. این تطبیق ها معمولا در بستر دو زبان صورت می گیرد اما متغیرهای دیگری همچون زمان و زمینه های فرهنگی و اجتماعی خلق آثار، تفاوت در شیوه های زیستی و جغرافیای فرهنگی را نیز دربرمی گیرد. در پژوهش های تطبیقی روایت شناختی، وجوه مشابه و متفاوت درونمایه های آثار، شیوه ها و عناصر روایتگری بررسی می شود.
خسرو و شیرین نظامی و نظیره ی آن پدماوت عبدالشکور بزمی دو منظومه ی بزرگ ایرانی و هندی اند که در ساختار روایی تشابه ها و تفاوت هایی دارند. هر دو اثر از حوادث و شخصیت های تاریخی مایه گرفته اند اما روایت نظامی به داستان و روایت هندی به تاریخ متمایل تر است. از نظر زاویه دید، راوی داستان نظامی دانای کل مطلق و راوی منظومه هندی دانای کل خنثی است. هر دو منظومه از زمان تقویمی و حسی بهره گرفته اند اما زمان تقویمی در آنها قوی تر است. در انتقال زمانی و مکانی روایت دو منظومه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. توصیف مناظر طبیعی، مراسم رزم و بزم، و اشخاص در اشکال مختلف در هر دو منظومه نقش مهمی در واقع نمایی دارد.
کلید واژگان: نقد تطبیقی, روایت شناسی, خسرو و شیرین نظامی, پدماوت, عبدالشکور بزمی دهلویThe comparative literature is a field of knowledge which compares the similar and different aspects of literary works in the different society and analyses the effects and influences of two or several works of art. These kinds of researches are usually done in different languages but other factors such as cultural and sociological background and lifestyle differences are taken into consideration in them. In comparative studies of narration, the similar and different aspects of themes, narrative elements and approaches are investigated. Khosrow & Shirin of Nezami Ganjehei and it’s imitation Padmavat of Abd-ul-Shakoor Bazmi Dehlavi are two great literary works in Iran and India. This research shows that they have similar and different aspects of narrative structure. Both of them have originated from historical events and characters; however, Nezami’s narration pays more attention to story and Indian narration pays more attention to history. The narrator of Nezami’s story is an omniscient and the narrator of Indian work is a limited omniscient. Both of them have made use of the chronological and mental time but the chronological time is more dominant. There are some differences and similarities in both works In transmission of the time and place of the narration. The description of natural views and ritual ceremonies and characters in different forms play an important role in realistic aspects in both works.Keywords: Khosrow, Shirin Nezami, Padmawat of Abd, ul, Shakoor Bazmi Dehlavi, Narration -
«رستگاری» همواره دغدغه آشکار و پنهان آثار ادبی بوده است که گاه از آن به پایان خوش تعبیر شده و گاه در هیئت حیات پس از مرگ بیرون آمده است. پیگیری این مفاهیم در دو اثر سنگی بر گوری و شازده احتجاب نشان دهنده تفکیک دو مفهوم «پایان زمان» به مثابه آخرالزمان گرایی منفعل و «زمان پایان» به منزله آخرالزمان گرایی فعال است. دو رمان در میدانی سرشار از تنش میان این دو زمان شکل گرفته اند. در شازده احتجاب زمان دایره ای و تجدیدپذیر امید را در دل شخصیت اصلی می پرورد؛ حال آنکه نهایتا جبر زمان تقویمی است که در هیئت مرگ رویاهای او را بر باد می دهد. در سنگی بر گوری راوی اقتدار زمان خطی را می پذیرد، اما در پی مقابله با آن به میانجی نوعی زمان دایره ای یا زمان کیفی نیست؛ بلکه رهایی و سعادت را در ایجاد رخنه در زمان خطی بازمی جوید؛ این رخنه در تمنای فرزندآوری تجلی می یابد.
کلید واژگان: زمان تقویمی, آخرالزمان گرایی, اعتراف, سنگی بر گوری, شازده احتجاب“Salvation” has always been both an implicit and an explicit concern in literary works; it has often appeared as a well-interpreted ending and sometimes under the guise of the afterlife. An investigation of A Stone upon a Grave and Prince Ehtejab in light of such concepts differentiates between “the end of time” as passive apocalypticism and “the end time” as active apocalypticism. The two works are located in the tension created between these times. Golshiri’s inexhaustible and cycloidal time inspires the protagonist, though death, as calendar time, blows his dreams away. By accepting the authority of linear time, Al-e-Ahmad forgoes confronting time through qualitative or cycloidal time, and seeks salvation through breaching the linear time, which is manifest in childbearing.
Keywords: Apocalypticism, A Stone Upon A Grave, Chronos, Confession, Prince Ehtejab, Salvation -
مجله کتاب قیم، پیاپی 29 (پاییز و زمستان 1402)، صص 129 -144
روایت زمان، یکی از مباحث مهم در علم روایت شناسی است. ژرار ژنت بزرگترین نظریه پرداز مبحث زمان در روایت، جامع ترین بحث را در این خصوص مطرح کرده است. وی مسیر گردش داستان از زمان تقویمی به زمان روایی را در سه مقوله «نظم»، «تداوم» و «بسامد» بررسی کرده است. پژوهش حاضر درصدد است تا به شیوه توصیفی تحلیلی مولفه های زمان روایی را در داستان زکریا (ع) در قرآن بررسی کند و چگونگی کاربرد عنصر زمان در این داستان را تبیین نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مولفه نظم، پیشواززمانی و بازگشت زمانی در داستان زکریا (ع) بسیار به کار رفته اند؛ اما پیشواززمانی نسبت به بازگشت زمانی، بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است و در درجه اول قرار دارد. در مولفه تداوم نیز، گفتگو، خلاصه و حذف در داستان نمود بیشتری دارد و بسامد غالب در داستان، از نوع مکرر است.
کلید واژگان: قرآن, زکریا (ع), زمان, نظم, تداوم, بسامد, روایت شناختیNarration of time is one of the important topics in the science of narratology. Gerard Genette is the greatest theorist of the time in the narrative and has given the most comprehensive discussion in this regard. He distinguishes between the time of the story and the time of the text and examines the path of the story from the calendar time to the narrative time in three categories: "order, duration and frequency". The present study tries to examine the various components of narrative time in the story of Zakaria in the Holy Quran in a descriptive-analytical manner and using Gerard Genett's theory about narration time and explain how the element of time is used in this story. The results of the research show that in the component of order, prolepsis and analepsis have been used a lot in the story of Zakaria; But prolepsis has the highest rate compared to analepsis and is in the first place. In the duration component, dialogue, summary and omission are evident in the story. And the dominant frequency in the story is repetitive.
Keywords: Holy Quran, Zakaria, Time, Order, Duration, Frequency, Narration -
هر پدیده نسبتا دامنه داری که دارای سیری پیش رونده باشد، ساختار روایی ساده ای را در بطن خود می پروراند. در این ساختار ساده گویی، عناصر تشکیل دهنده پدیده از نقطه A به سمت B، از Bبه سمت C و... حرکت می کنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحله درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیش رونده و روایی شکل داستانی می بخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/ راوی بر پیکره موضوع تحمیل می شود؛ این گشتارها در توالی خطی- زمانی داستان قابل تحلیل اند. مقاله حاضر، در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنه زمانی روایت شدگی تاکید دارد: در مدخل نخست با سه گونه زمان تقویمی، زمان حسی و زمان روایت مواجه می شویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونه هایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصه هایی از مثنوی نیز، متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
Every wide-scope and progressive phenomenon is naturally provided with a simple narrative structure in which the components move from A to B, and from B to C, as if a seed grows to be a tree. In fact the narrative structure takes form trough transformations applied to the corpus by the author/narrator in order to be analyzed in their temporal sequences.This article, through analyzing the temporal dimensions of narrative, lays emphasis on the time of narration as well as the time-span in which the story is narrated. As to the former, the article deals with the linear time, sensual time and time of narration; concerning the latter, the paper pays attention to the opsis, story development, précis, ellipsis, and historie ethique. Finally all the topics discussed are supported with the examples of modern novels, and at the end of each section the related anecdotes of mathnavi are presented and analyzed. -
پیدایش شیوه های تازه روایت در دو قرن اخیر، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است. از جمله این مباحث، مقوله زمان در روایت است. یکی از محققانی که به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. از آنجا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوکار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد؛ در این مقاله براساس نظریه ژنت، نشان می دهیم که چگونه مولانا، به عنوان یک داستان پرداز کلاسیک، از تمام ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان در حکایت «پادشاه و کنیزک» در مثنوی بهره می برد و در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان روایی، با استفاده مناسب از تغییر در نظم خطی زمان پی رنگ و تفصیل و تکرار در شرح برخی کنشها، نوع خاصی از زمانمندی را ایجاد می کند که ارتباطی مستقیم و معنادار با القای حس تعلیق و انتظار در مخاطب داستان دارد.
کلید واژگان: داستان نویسی, روایت شناسی, زمان, تعلیق, ژرار ژنت, مولانا, مثنوی معنوی, پادشاه و کنیزکThe development of new narrative techniques in the past two centuries has led to the growing progress in narratology. In this field, "Time" is one important element. The French scholar, Gerard Genet, has discussed it in terms of three categories: "Order", "Continuity", and "Frequency". Exploring elements of narrative and the rules governing them will help to better understand their internal relations and mechanisms. The present article, in Genet's framework, shows that how in Mathnavi-I manavi, Mowlana as a classic narrator, uses all poetic-narrative potentials of "Time" in telling the story of "the King and the Maid".In the shift from the Real Time to the Narrative Time, Mowlana makes appropriate use of disturbing the linear order of the plot Time, and detailed, repeated description of some events. In this way, he creates a specific kind of Time that is directly and significantly related to developing a sense of suspension in the readers. -
تحقیق حاضر پس از بیان مقدمه ای کوتاه و اشاره به شمه ای از نگرش های حاکم بر مفاهیمی چون زمان دستوری، زمان تقویمی و نمود در تحقیقات نحوی متاخر و متقدم، به بیان ویژگی های ساخت جاری در فارسی امروز و دفاع از ماهیت مستقل صوری و معنایی آن در برابر ساخت استمراری می پردازد.
در این تحقیق، کارکردهای اختصاصی ساخت جاری از جمله بیان جاری بودن رخداد در بستر زمان، مفاهیمی چون رخدادهایی در شرف وقوع، رخدادهای محتمل، بیان هشدار و اعلام اعتراض مورد بحث واقع شده است. طی این پژوهش، هم چنین عدم تطابق جنبه های صوری افعال با جنبه های معنایی در ساخت های جاری نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نگاه به افعال لحظه ای در تقابل با افعال تداومی، و هم چنین افعال پویا در تقابل با افعال از زاویه ی ساخت های جاری جایگاه ویژه ای در این تحقیق داشت.
در این تحقیق، ابزارهای دیگر بیان مفهوم جاری از قبیل ساخت های استمراری، ابزار واژگانی و برخی از گروه های حرف اضافه ای بررسی شده است.
کلید واژگان: 1, زمان دستوری 2, زمان تقویمی 3, نمود 4, ساخت جاری 5, ساخت استمراری -
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 53 (پاییز 1395)، صص 101 -122
در پژوهش پیش رو با رویکردی تحلیلی-توصیفی، شتاب روایت در رمان سنگ صبور بررسی شده است. ژرار ژنت برای سنجش شتاب روایت، زمان خوانش متن روایی را بر زمان تقویمی مورد نیاز برای رویدادن رخدادهای آن در واقعیت تقسیم می کند. در سنگ صبور، که رمان جریان سیال ذهن شمرده می شود، آینده پیشاپیش به گذشته دگرگونی یافته است؛ از این نگاه، آنچه به این رمان موجودیت بخشیده، گذشته نگری های پیاپی همراه با چند نمایشواره بلند است. در این رمان، بازه زمان داستان چندان روشن نیست؛ از این رو اندازه گیری شتاب روایت در این رمان بر پایه حدس و گمان واقع بینانه نخواهد بود. از آنجا که محورهای داستانی سنگ صبور، جز نمایشواره ها برایند تک گویی دو یا چند شخصیت است برای بررسی شتاب روایت در هر یک از این محورهای داستانی، باید شتاب روایت را در بخش تک گویی راوی های آن خط داستانی پیش چشم داشت. با توجه به اینکه سنگ صبور متنی صحنه ای شمرده می شود، انتظار می رود، شتاب روایت در این رمان ثابت و خنثی باشد؛ اما سنگ صبور انباشته از درنگ توصیفی و توضیحی، گذشته نگری، بازنمایی دنیای درونی شخصیت ها و روایتهای برون داستانی است و همین عناصر، کندی نسبی شتاب روایت را در پی داشته است.
کلید واژگان: شتاب روایت, سنگ صبور, جریان سیال ذهن, صادق چوبک, زمان روایتBy adopting an analytic –descriptive research methodology, the present study analyzes the narrative acceleration in the “Stone of Patience “novel. To assess acceleration of narration, Gérard Genette divides the time of narrative text’s reading in the required time of novel’s events to be happened in real time. In this novel with stream of consciousness narrative technique, the future comes back in advance. From this view point, frequent retrospections along with several long shows guaranty the existence of novel. In this novel, temporal limit of fiction is not clear and the measurement or assessment of narrative acceleration based on speculation is not realistic. Since fictional axis of this novel except the shows are the result of two or more characters’ monologues. To assess narrative acceleration in each fictional axis, it should never ignore this phenomenon in the narrators section of that part. It is expected that narrative acceleration in this novel be fix and neutral due to this fact that the “Stone of Patience” is a text with numerous scenes. But, this novel is full of descriptive and explicative pause, retrospection, the representation of characters’ internal world and outer fictional narratives making the narrative acceleration slow.
Keywords: Acceleration of Narration, Stone of Patience, Stream of Consciousness, Sadegh Choubak, Time of Narration -
اعتباربخشی به واقعیت و استغراق در عینیت، با همه خصوصیات فیزیکی و باطنی آن – که با نیما آغاز شده بود – در ادامه حرکت شعر نو، تاثیر به سزایی بر جای گذاشت و شاعر امروز دریافت که روایت می تواند اجزای ناهمساز را در کلیتی معنادار گردآورد و امکان نظام بخشی به عناصر پراکنده را به دست دهد و زمان تقویمی را به زمان هستی شناسانه بدل کند. در این مقاله، بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا و مقایسه، اشعار طاهره صفارزاده، با توجه به نظریه رولان بارت، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی می شود و کارکردهای روایی، در این اشعار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مسائلی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارت اند از: میزان گرایش این شاعر به بیان روایی، بروز اندیشه و ارتباط منطقی و حرکت سیال شاعر، میان روایت و جامعه، ایجاد ارتباط میان اندیشه و روایت و ایجاد حرکت در ذهن مخاطب با تکیه بر اصل دینامیک بودن روایت، تجانس و ارتباط نگرش و زبان شاعر با نوع زندگی زنانه، و جهت خاص روایت در اشعار.کلید واژگان: روایت, شعرراویی, بارت, شعر زنان, طاهره صفارزادهLiterary Arts, Volume:8 Issue: 4, 2017, PP 97 -112Accreditation to fact and absorption in objectivity , that start with Nima , had a great impact in the moving of contemporary poem , with all its physical specification and inner and the modern poet realize that can collected the compatible components in the semantic wholeness by the narration , and obtained the possible of regularize to scattered elements , and changed the calendar time to ontological time.
In this Article , the poems of Tahere Saffarzade , be checked According to library method and content analysis and comparison and based on Roland Barthes's theory from the perspective of structuralism and the function narrative analyzed in this poems. The most important results obtained of this survey are as follows: - The statistical analyses of the narrative and non- narrative of Saffarzadeh's poetry , shows the poets tendency to narrative expression.
- the accession of notional logical connection and fluid motion, is rated of the features of Saffarzadeh's poems.
- the movement of Saffarzadeh's poems show us that she tries to make a move in the mind of audience,Keywords: narrative, narrative poem, Barthes, women's poetry, Tahereh Saffarzadeh -
در رویداد پژوهی بلندمدت، سنجش عملکرد غیرعادی ناشی در بلندمدت از رویدادهای خاص ، براساس روش های مختلف انجام می شود. رویکرد پرتفوی زمان-تقویمی یکی از این روش ها است که در آن برای محاسبه بازده غیرعادی ناشی از اثر رویداد مورد بررسی بر قیمت سهام شرکت ها، استفاده می شود. در این پژوهش با شبیه سازی مبتنی بر داده های 321 شرکت در دوره زمانی 1396-1380 به ارزیابی توان این روش در بازار سرمایه ایران پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که متعاقب یک رویداد، ارزیابی عملکرد قیمت سهام شرکت ها در بلندمدت، باید بازه زمانی سه ساله مورد توجه قرار گیرد. همچنین مدل چهار عاملی بر اساس نقدشوندگی سهام در روش حداقل مربعات معمولی و مدل های سه عاملی فاما و فرنچ، مدل چهار عاملی بر اساس نقدشوندگی سهام، مدل چهار عاملی بر اساس بتای سهام و مدل چهار عاملی بر اساس اقلام تعهدی در روش حداقل مربعات موزون به عنوان الگوی مناسب در بازه زمانی سه ساله شناسایی شدند.
کلید واژگان: رویداد پژوهی بلندمدت, رویکرد پرتفوی زمان -تقویمی, بازده غیرعادیIn the long-run event studies, the measurement of abnormal performance due to specific events in the long run is done according to different methods. The calendar - time portfolio approach is one of those methods used to calculate the abnormal returns resulting from the effect of the event being investigated on the stock price of the firms. In this study, based on the data of 321 firms in the period of 1396-1380, the power of those methods in the Iranian capital market were assessed through simulation. The results show that following a performance appraisal of stock prices of firms in the long run, the three-year period should be taken into account. In addition, the four-factor model based on stock liquidity in the ordinary least square, and the Fama and French’s three-factor model, a four-factor model based on stock liquidity, a four-factor model based on stock beta and a four-factor model based on accruals in weight-average least squares , were identified as good models in the three-year period.
Keywords: Long-Term Event Study, Calendar-Time Portfolio Approach, Abnormal Return
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر