-
هدف این مقاله بررسی و نقد تعلیم و تربیت پساانسان گرایانه است. پساانسان گرایی، رویکردی در نقد و ارزیابی انسان گرایی یا اومانیسم می باشد. در این دیدگاه بر نقش عاملی اشیا و فناوریها و حیوانات تاکید زیادی شده است. پساانساگرایان معتقدند انسان، لزوما اشرف مخلوقات نیست و مرکز زدایی از انسان در جهان، منتج به ایجاد جهانی بهتر خواهد شد. در این پژوهش ابتدا با استفاده روش تحلیلی و تبیینی، دیدگاه پساانسان گرایی تحلیل و تبیین شده است. سپس تعلیم و تربیت پساانسان گرایانه مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به نقد دیدگاه های پساانسان گرایی به ویژه در تعلیم و تربیت پرداحته شده است. این پژوهش پیشنهاد می کند که بهتر است نقش ناخودآگاه انسان نیز به عنوان یک عامل در پساانسان گرایی مورد توجه باشد. پساانسان گرایایی نگاه غیر ابزاری به طبیعت دارد و انسان و طبیعت را با هم می نگرد ولی این دیدگاه، انسان را مانند و هم سطح سایر حیوانات تلقی می کند و در تعلیم و تربیت نیز نقش معلم را هم سطح عوامل دیگر در یادگیری لحاظ می کند و متفکران این رویکرد معتقدند می توان از حیوانات هم چیزهای زیادی آموخت.
کلید واژگان: پساانسان گرایی, عاملیت چندگانه, تعلیم و تربیت, جهان درهم تنیدهAimThe purpose of the current paper is to review and criticize posthumanist education. Posthumanism is an approach in the criticizing and evaluation of humanism which holds that humans are not the only active factor and that we need to consider the role of objects, technologies, animals, and generally non-humans as well. Posthumanism believes that man is not necessarily the master of creatures. It believes that the decentralization of human beings will lead to a better world. This study first uses an analytical and explanatory method to analyze and explain the posthumanist perspective; then, it examines post-humanist education; and finally, it reviews criticisms of post-humanist views, especially in education. The present study suggests that the role of the human subconscious should also be considered as a factor in posthumanism. Posthumanist thought has a non-instrumental view of nature and views man and nature as a whole; it treats humans as equal to animals, and with respect to education, posthumanism equates the teacher’s role with that of various other factors involved in learning. Posthumanist thinkers believe that humans can learn a lot from animals.
Keywords: posthumanism, Multiple Agencies, Education, entangled world -
مقدمه و اهداف
از منظر اومانیسم، عقل انسان، انسان را بالاتر از همه موجودات و در راس سلسله مراتب قرار می دهد و به آنها حقوقی می بخشد. مهمترین تمرکز در پساانسان گرایی، تغییر تاکید از انسانها به عنوان مرکز جهان و کاهش عاملیت مطلق آنهاست. این دیدگاه، رویکرد سلسله مراتبی را به چالش می کشد و تاکید می کند که همه چیز در جهان به هم پیوسته است. با درک چگونگی ارتباط موجودات زنده و غیرزنده با یکدیگر، می توانیم جهان را بهتر درک کنیم. پساانسان گرایی از اندیشه دلوز و گاتاری و نیز نظریه عدم بازنمایی استفاده می کند. به طور کلی بر اساس دیدگاه دلوز و گاتاری باید گفت که انسان در یک سری روابط با موجودات زنده و غیر زنده قرار دارد. تئوری عدم بازنمایی به معنای عدم تمرکز بر تصویرسازی دقیق جهان است. در این رویکرد، مهم نیست که جهان چقدر دقیق نشان داده می شود، بلکه مهم است که تجربیات، احساسات و ارتباطات ما با محیط و سایر انسان ها و غیرانسان ها شکل می گیرد. بر اساس پساانسان گرایی، پارادایم جدیدی در پژوهش های علوم انسانی در حال شکل گرفتن است که در آن به نقش ماده و اشیا و عاملیت آنها در جریان پژوهش اهمیت خاصی قائل می شوند. به گفته براد در چنین پاردایمی انسانها نه علت محض هستند و نه معلول محض، بلکه بخشی از جهان در صیرورت بی پایان آن می باشند. هدف این پژوهش نخست تحلیل و تشریح پژوهش پساانسان گرایی و چیستی آن می باشد و دوم، تحلیل و تشریح نحوه انجام این نوع پژوهش در تعلیم و تربیت خواهد بود.
روشبا توجه به ماهیت پژوهش، روش مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی و تحلیلی خواهد بود؛ بدین صورت که ابتدا به توصیف و تشریح و تحلیل پساانسان گرایی پرداخته خواهد شد. در این خصوص ریشه ها و مبانی این رویکرد و نحوه شکل گیری این اندیشه و بسترهای آن مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. این کار با گردآوری داده های مختلف از منابع مرتبط، و به ویژه منابع اولیه و صاحب نظران این حوزه و با توصیف دقیق پساانسان گرایی و روش پژوهش پساانسان گرا، انجام خواهد شد. در ادامه، پژوهش پساانسان گرایی در تعلیم و تربیت، توصیف و تحلیل و ابهام زدایی و شفاف سازی خواهد شد که بدین ترتیب این بخش در قالب روش کاوشگری فلسفی انتقادی خواهد بود، که از مهمترین اهداف آن می تواند ابهام زدایی، فهم و شفاف سازی، و بهبود عمل تربیتی باشد. به طور کلی هدف از این نوع پژوهش ها می تواند ابهام زدایی و قابل فهم ساختن مفاهیم و معانی برای مخاطبان و در نهایت کمک به اعتلا و بهبود عمل در عرصه تربیت باشد. بعد از توصیف و تحلیل و شفاف سازی، جوانب مختلف این رویکرد و نحوه استفاده از این روش در تعلیم و تربیت مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت و جنبه های مثبت و منفی این روش مورد نظر خواهد بود.
نتایجدر هسته آموزش پساانسان گرایانه چندین اصل کلیدی وجود دارد؛ در این نوشتار به دو ابزار مهم در مورد چگونگی انجام این پژوهش پرداخته می شود؛ مصاحبه با اشیا، مشاهده عمل اشیا و ثبت وقایع. مصاحبه با اشیا: از جمله مهم ترین ابزارها در پژوهش پساانسان گرا استفاده از روش مصاحبه با اشیا می باشد. بحث مصاحبه با اشیا دو معنا دراد؛ یکی مصاحبه با خود اشیا و دیگری، مصاحبه با انسانها و با همراهی و در نظر گرفتن اشیا در کنار انسان ها. معنای اول به ویژه در مورد اشیای دیجیتال و فناوری ها به کار می رود، البته این نوشتار بر این مدعاست که معنای اول بیشتر در مفهوم مشاهده جای می گیرد تا مصاحبه با اشیا. دوم؛ مشاهده عمل اشیا و ثبت وقایع: نوع دیگری از پژوهش ها در حوزه پساانسان گرایی به ویژه در عرصه تعلیم و تربیت، مشاهده دقیق اشیا و نقش آنها در محیط های مختلف می باشد. از آنجا که در رویکرد انسان گرایی معمولا اشیا را به عنوان ابژه های منفعل و بدون عاملیت خاصی در نظر می گیریم، به طور طبیعی نقش چندانی را برای آنها در پژوهش و شکل گیری دانش در نظر نمی گیریم. اما در دیدگاه پساانسان گرا همه اشیا می توانند نوعی از عاملیت داشته باشند و بر نحوه عمل و اندیشه ما تاثیر بگذارند. مشاهده عمل اشیا و ارتباط انسانها با غیر انسان ها را، برخی از پژوهشگران پساانسان گرایی، در قالب پژوهش مردم نگاری مطرح می کنند و از اصطلاحاتی مانند مردم نگاری ماتریالیستی و مردم نگاری نهادی پساانسان گرا نام می برند.
بحث و نتیجه گیریبه طور کلی به نظر می رسد تاکید پساانسان گرایی بر مرزهای مبهم بین انسان، حیوانات و اشیا و فناوری ها می تواند نگرانی هایی را در مورد فرسایش ظرفیت های متمایز انسانی مانند آگاهی، خلاقیت و استدلال اخلاقی ایجاد کند. نگرانی این است که در از بین بردن این مرزها، پساانسان گرایی ممکن است جایگاه منحصر به فرد و جایگاه اخلاقی انسان را تضعیف کند. هم سطح قرار گرفتن انسان با سایر موجودات پایین آوردن جایگاه انسان و خطر از بین رفتن منزلت خاصی انسان را در پی خواهد داشت. اگر انسان در شبکه پیچیده ای از نیروهای مادی، گفتمانی و تکنولوژیکی باشد، آنگاه ایده آموزش به عنوان ابزاری برای پرورش توانمندی فردی و خودمختاری مشکل می شود. تمرکز بر مادیات، فناوری و دنیای فراتر از انسان در پساانسان گرایی، ممکن است به قیمت عدم توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آموزش تمام شود. با توجه به تاکید پژوهش پساانسان گرایی در تولید دانش به صورت رابطه ای با اشیا مادی، تمرکز این نوع پژوهش صرفا بر رابطه انسان با غیر انسان است در نتیجه، به خاطر تمرکزدایی از انسان، روابط ویژه بین انسان ها و پژوهش در خصوص روابط دانش اموزان با همدیگر و با معلم، خیلی مورد توجه نیست، و مشخص است که غفلت از این نوع روابط، درک فرایند تعلیم و تربیت و ابعاد آن را دچار مشکل خواهد کرد. همچنین باید گفت بسیاری از پژوهش های مربوط به موضوعات پساانسان گرایی، مفاهیم انتزاعی و نظری دارند. این موضوع ممکن است کار کردن با این ایده ها در قالب های عملی برای مقابله با چالش های اخلاقی، سیاسی و اجتماعی واقعی جامعه را دشوار کند.
کلید واژگان: پساانسان گرایی, پژوهش, تعلیم وتربیت, غیربازنمودگرایی, مجموعهIntroduction and ObjectivesFrom a humanist viewpoint, human reason elevates people above all other beings, positioning them at the pinnacle of the hierarchy and endowing them with rights. In posthumanism, however, the focus shifts away from humans as the center of the universe and questions their absolute control. This perspective challenges traditional hierarchies, highlighting the interconnectedness of everything throughout the world. By exploring the relationships between living and non-living entities, we can gain a deeper understanding of the universe. Posthumanism draws on the ideas of French philosophers Deleuze and Guattari, along with the theory of non-representation. Essentially, this perspective suggests that humans are part of a complex web of relationships with both living and non-living beings. The concept of non-representation emphasizes that it's not about how accurately we depict the world; instead, the focus is on how our experiences, emotions, and interactions with our surroundings, as well as with other humans and non-humans, are formed. Posthumanism indicates that a new paradigm is developing in humanities research, where the significance of matter, objects, and their roles in the research process is increasingly recognized. Barad suggests that in this paradigm, humans are not just causes or effects; they are integral parts of a world that is constantly evolving. This study, initially, aims to explore and clarify what post-humanist research is, and then, to examine how this kind of research is applied in the field of education.
MethodConsidering the nature of this research, the approach taken will be both descriptive and analytical. Initially, the description, explanation, and analysis of post-humanism will be discussed. This will involve exploring the roots and foundations of this perspective, how this thought has developed, and the contexts surrounding it. Diverse data will be gathered from relevant sources, particularly primary texts and expert opinions in the field, along with a detailed description of posthumanism and its research methods. Next, the focus will be on posthumanism in education, aiming to describe, analyze, and clarify it. This part of the study will take the form of critical philosophical inquiry, with key goals including reducing ambiguity, enhancing understanding, and improving educational practices. Generally, this type of research aims to clarify and make concepts accessible to audiences, ultimately contributing to the advancement and enhancement of educational practices. Following the description, analysis, and clarification, various aspects of this approach and how it can be applied in education, considering both its strengths and weaknesses will be critically assessed.
ResultsAt the heart of post-humanist education lie several key principles. This paper explores two vital tools for conducting this type of research: interviewing objects and observing their actions, as well as recording events. Interviewing objects is one of the primary methods in post-humanist research. This concept has two interpretations: the first involves directly engaging with the objects themselves, while the second pertains to interviewing humans while taking into account the presence and role of objects. The first interpretation is particularly relevant to digital objects and technologies, but this paper suggests that it aligns more with the idea of observation than with traditional interviews. The second tool involves closely observing how objects act and documenting events. This approach is significant in post-humanist research, especially in education, as it emphasizes the careful study of objects and their roles in different contexts. In humanist frameworks, objects are often viewed as passive beings without any real agency, leading us to overlook their potential contributions to research and knowledge creation. In contrast, the post-humanist perspective recognizes that all objects can exhibit some form of agency and can influence our actions and thoughts. Some researchers in this field frame the observation of object actions and the interactions between humans and non-humans within an ethnographic context, using terms such as materialist ethnography and post-humanist institutional ethnography.
Discussion and ConclusionsIn general, the post-humanist focus on the blurry lines between humans, animals, objects, and technologies raises concerns about the potential erosion of distinctly human traits like consciousness, creativity, and moral reasoning. The concern is that by merging these boundaries, posthumanism might weaken the unique status and moral standing of humanity. When humans are placed on the same level as other beings, it risks diminishing their status and could lead to a loss of their special dignity. If humans exist within a complex web of material, discursive, and technological influences, then the notion of education as a means to cultivate individual skills and autonomy becomes challenging. The emphasis on materiality, technology, and the world beyond humans in posthumanism may overlook the crucial social, cultural, and political aspects of education. Since post-humanist research often centers on the relational creation of knowledge with material objects, it primarily examines the relationship between humans and non-humans. As a result, the unique interactions among humans and the dynamics between students and teachers are frequently overlooked. This neglect can complicate our understanding of the educational process and its various dimensions. Additionally, it's important to note that many studies on post-humanist topics are abstract and theoretical, which may hinder their application in real-world contexts to tackle pressing ethical, political, and social issues.
Keywords: Post-Humanism, Education, Research, Non-Representationalism, Assemblage -
پساانسان گرایی پارادایمی انتقادی و متنوع است که بینشی نو از معنای انسان در دوره مدرن به دست می دهد. پساانسان گرایی با پساانسان محوری در تلاقی است چرا که در اولی انسان به عنوان دال برتر و در دومی انسان به عنوان گونه ی برتر در میان دیگر گونه ها مورد پرسش قرارمی گیرد. مبتنی بر همین تلاقی و با استفاده از آرای انتقادی مارتین هایدگر درباره ی انسان گرایی و تکنولوژی، در کنار اندیشه های او در باب تفکر، یادگیری و هنر، در مقاله پیش رو تلاش کرده ام نشان دهم برخی نمونه های کتاب های داستانی تصویری و تصویری بی کلام که ویژگی هایی پساانسان گرایانه دارند، کودکان را دعوت می کنند تا در باره ی نسبت خود با دیگر موجودات، طبیعت و هستی به شیوه ای تاملی، پساانسان گرایانه و پساانسان محورانه بیندیشند. این کتاب ها در جایگاه اثر هنری، زمینه ی بنیان فکنی از تقابل های دوتایی (همچون خود/دیگری، انسان/حیوان، تمدن/طبیعت و مانند آن) را فراهم کرده و راهی می گشایند برای مواجهه با دیگر موجودات و طبیعت، آنگونه که هستند و نه آن گونه که انسان بازنمایی می کند. مواجهه ی پیوسته با این گونه آثار ادبیات کودک می تواند به پیدایش و شکل گیری سوژه هایی پساانسانی کمک کند که برای آنان تفکر زمینه ساز حیرت و مجذوب شدن است و نه صرفا ابزاری برای تقویت مجموعه ای از مهارت ها یا قابلیت ها در خدمت خود.کلید واژگان: مارتین هایدگر, تفکر تاملی, پساانسان گرایی, پساانسان محوری, کتاب های تصویری, سوژه گی کودکانPost-humanism, as a critical and diverse paradigm, embarks on proposing new insights into the meaning of being human in modern times and diminishes the boundaries between humans, animals, and machines. Theoretically, there is a convergence between post-humanism and post-anthropocentrism as the former questions, humans, as the superior signifier, and the latter questions humans as the superior species. Based on this convergence, and with the assistance of Martin Heidegger’s critique of humanism and technology, and his thoughts about thinking, learning, dwelling, and art, this paper intends to put forward the idea that some picture books and wordless picture books that enjoy certain characteristics, which can exemplify them as post-human/post anthropocentric children’s literature, invite children to think meditatively on the relation between human and other entities of the world. These books, as works of art, bring about a deconstruction of humanistic binaries (including self/other, human/animal, culture/nature, and alike) so that they can offer a chance of exposure to other beings of the world for children. This kind of exposure helps children to receive the being as it is and not as represented by human norms, hence there can be hope for the development and emergence of post-human subjects for whom thinking is a ground for wondering and admiration, and not merely a tool for the development of certain skills or competencies.Keywords: Martin Heidegger, meditative thinking, post-humanism, post-anthropocentrism, picture books, Children’s subjectivity
-
بدن مندی، فلسفه با کودکان و کتاب تصویری تونل: چگونگی شکل گیری معنا از استعاره های آمیخته چکیدهرویکرد پساانسان گرایی از دل مطالعات بینارشته ای گوناگون به برنامه ی فلسفه برای کودکان (فبک) پا گشود و آن را دچار تغییر پارادایم کرد تا نسبت به سلطه ی ذهن بر بدن، بزرگ سالی بر کودکی و شکل دهی بر پدیداری، پاسخ رهایی بخش ارائه دهد. هم گام با چنین چرخش پارادایمی در برنامه ی فلسفه برای کودکان، علوم شناختی نیز تغییراتی به خود دید که از آن میان می توان به سه «ای» (E) پیشنهادی مارک جانسون که به باور او از ویژگی های شناخت اند، در کنار چهار «ای» دیگر علوم شناختی نام برد: بدن مند، لانه گزیده، بسط یافته، اجرایی، «عاطفی»، «تکاملی»، «کارکرد جدید یافته». از تلاقی این دو چشم انداز (پساانسان گرایی و نظریه ی جانسون) می توان به ده مقوله دست یافت: نقد منطق دوگانی، نقد ساختار سلسله مراتبی در هستی شناسی و معرفت شناسی انسان گرا، عاملیت جزانسان، هستی معرفت شناسی رابطه ای، بدن های انسانی و جزانسانی، تخیل، عاطفه، درهم کنش (به جای برهم کنش)، فلسفه ی جان دارانگار، استعاره. چنین است که ادراک کودکان از جهان، از ارتباط بدن مند ایشان با دیگر هستی های درون جهان شکل می یابد؛ رویدادی که برخی جلوه های آن در شماری از کتاب های تصویری معاصر بازتاب یافته است. در این پژوهش، با رویکرد تفسیری تجریدی و ترکیب روش های استقرایی و قیاسی به بررسی چگونگی بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویری تونل اثر آنتونی براون می پردازیم، تا باتوجه به ده مقوله ی نام برده و شیوه های ارتباط آن ها با یکدیگر، چگونگی امکان شکل گیری معنا را از دل بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویری و در کندوکاو فلسفی با کودکان بیازماییم. در فرایند این مطالعه، هم اندیشی بدن مندانه در همراهی با کتاب تصویری در چهار بخش تصویرها، شیوه ی مشارکت مخاطب در شکل دهی به اثر، درهم کنش های واژگانی-تصویری-حرکتی در کلیت اثر و شیوه ی کاربرد پرامتن بررسی شده اند. پیشنهاد این پژوهش، جلب توجه تسهیل گران فباک به ده مقوله ی پیشنهادی و به کارگیری آن ها به عنوان ملاک انتخاب کتاب تصویری مناسب برای همراهی با این حلقه است. در این صورت، می توان امید داشت که هم اندیشی فلسفی با کودکان هر چه بیش تر به سوی اقتدارگریزی توانمندساز حرکت کند.
کلید واژگان: استعاره های آمیخته, آنتونی براون, بدن مندی, درهم کنش, فلسفه با کودکان, کتاب تصویری تونلPosthumanism has opened up a new paradigm shift towards philosophy for children (P4C) in order to provide a liberating response to the dominance of mind over body, adulthood over childhood, and formation over emergence. Concurrently, Mark Johnson has added his three proposed Es: emotional, evolutionary, and exaptation, to the already cognitive sciences’ 4Es: embodied, embedded, extended, and enacted. Johnson believes that these 7Es are fundamental features of cognition. The convergence of these two perspectives (posthumanism and Johnson's theory) can lead to ten concepts: critique of dualistic logic, critique of hierarchical structure in anthropocentric ontology and epistemology, non-human agency, relational onto-epistemology, human and non-human bodies, imagination, emotion, intra-action (instead of interaction), philosophy of animism, and metaphor. Thus, the relationship between children's embodied experiences with other beings within the world shapes their perception of the world. This phenomenon is reflected in some contemporary picturebooks. This study employs interpretive-abstract and comparative methods to investigate how embodiment is represented in The Tunnel by Anthony Browne. By considering the ten aforementioned concepts and their intra-actions, this research aims to explore how meaning is constructed through embodiment representation in this picturebook and in philosophical inquiry with children. In this study, embodied co-thinking with the picturebook is discussed in four sections: images, audience participation in shaping the work, verbal-visual-motion intra-actions in the work as a whole, and the use of hypertext. This study proposes that PWC facilitators pay attention to the ten proposed concepts and employ them as criteria for selecting appropriate picturebooks to accompany their philosophical inquiries with children. In doing so, it is hoped that by providing liberating responses, the circles of philosophical inquiry with children will move toward more empowerment.
Keywords: Hybrid Metaphors, Embodiment, Intra-Action, Philosophy With Children, Anthony Browne's The Tunnel -
نشریه مطالعات بین رشته ای ادبیات، هنر و علوم انسانی، سال دوم شماره 2 (پیاپی 4، پاییز و زمستان 1401)، صص 299 -312
برتراند وستفال متولد دهم می 1962 در استراسبورگ فرانسه است. در سال 1988 دوره دکترای خود را در رشته ادبیات عمومی و تطبیقی دانشگاه استراسبورگ به پایان رسانده و یازده سال (19921987) در موسسه دانشگاهی زبان های مدرن در میلان ایتالیا و شش سال (19981992) هم در دانشگاه میلان تدریس کرده است. در سال 1998 به فرانسه برمی گردد و از آن زمان تاکنون در رشته ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه لیموژ فرانسه تدریس می کند. از سال 1999 تا آگوست 2019، پنج دوره پی در پی مدیریت گروه پژوهشی EA 1087 EHIC را داشته و از 2016 تا 2019 نیز رییس موسسه تحقیقات لیموژ SHS بوده است که کارهای علمی فرابخشی را در دانشگاه های نیو آکیتن فرانسه مدیریت می کند. از سال 2013 عضو آکادمی اروپا شده و در دانشگاه های کشورهای مختلفی همانند آمریکا، ایتالیا، ساحل عاج، چین و اسپانیا استاد مدعو بوده است. محورهای پژوهشی او شامل این موارد است: نقد جغرافیایی، نظریه ادبی، پست مدرنیسم، نقد پسااستعماری، ادبیات جهان، پساانسان گرایی، نقشه نگاری و هنرهای معاصر؛ اما فعالیت های علمی اش بیشتر بر اساس نقد جغرافیایی است که طرح آن از سال 1999 آغاز شد و در آثاری همچون نقد جغرافیایی، واقعیت، خیال و فضا و قفس نصف النهارها و اطلس سرگردانی ها: مقالات نقد جغرافیایی به طور مشروح ارایه شده است.
کلید واژگان: نقد, جغرافیایی, برتراند وستفال, فضا, مکان, قلمروزداییGeocriticism, Real and Fictional Spaces is a book by Bertrand Westphal, Professor of Comparative Literature at the University of Limoges in France. He is the theorist of geocriticism and has written several books to explain the importance of adopting a geocritical approach in literary studies. The book is an interdisciplinary study and was translated from French to English by Robert Tally who has written a preface to the book. The book is comprised of an introduction, five chapters, notes and an index. The chapters are entitled as follows: Spatiotemporality, Transgressivity, Referentiality, Elements of Geocriticism, and Reading Spaces. The first chapter is about temporal metaphors and spatializing time. In chapter two, the focus is on a characteristic element of contemprary space. Chapter three is devoted to theoretical speculations about links between the world and the text and between the referent and its representation. Chapter four describes the geocritical metodology. The final chapter examines the importance of the text in the construction of a place.
Keywords: Geocriticism, Real, Fictional Spaces, Bertrand Westphal -
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 63، تابستان 1403)، صص 29 -74در دوران کنونی، «دیدگاه های رابطه ای» متعددی با تکیه بر «اصل پیچیدگی» به منزله بدیلی برای رویکردهای ذات گرا مطرح شده اند، چنان که از این گرایش به عنوان «چرخش رابطه ای» یاد می شود. بااین حال، عموما پایه های فلسفی این دیدگاه ها مبهم است و گاهی با «دیدگاه های نسبیت گرا» یا «دیدگاه های تعاملی» مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس آمیخته می شوند. بسیاری از دغدغه های دانش پژوهانه کنونی در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی برای فهم فرایندهای انسانی جامعه ای -همچون تاکیدهای نوین بر مادیت، کردارهای بدنمند، شناخت ناخوداگاه، فضازمان مندی، پساانسان گرایی، و حتی امر همکاری رشته ای- محصول «تفکری رابطه ای» هستند؛ اما بنیان های هستی شناسانه و شناخت شناسانه آنها مغفول می ماند. این مقاله با استفاده از روش سنتزپژوهی می کوشد دیدگاه های رابطه ای را بر اساس بن مایه های هستی شناختی تحلیل و گونه بندی کند. همچنین، با به کارگیری «مولفه های عام شناختی» و «مولفه های دیدگاه (عمیقا) رابطه ای بر پایه هستی شناسی مسطح»، «چارچوبی شناخت شناسانه و روش شناختی (عمیقا) رابطه ای و همکاری رشته ای» بسط دهد. از این دیدگاه، دانش/شناخت ماهیتی چندگانه، ناهمگن، واسطه مند، و بسترمند دارد و از منابع درهم تنیده «ذهنیت خوداگاه» (قوه بازاندیشی یا تامل آگاهانه) و «عینیت» (محیط بیرونی) حاصل می شود. واسطه های ناخوداگاه همچون «واسطه های ایده ای جمعی» (فرهنگ و گفتمان) و «واسطه های بدنمند فردی» (ویژگی های روان تنی) در شکل گیری آن دخیل هستند. حدودی غیرقطعی و پیشایندی دارد و همواره در فرایند و «شوند» است. روش شناسی حصول آن نیز، با اقتباس از لاتور، مبتنی بر بسط «پروگرام های همبندی/چینشی» است. این چارچوب شناختی، در تمامی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی تا هنر و برنامه ریزی فضایی و سیاست گذاری عمومی قابل استفاده است و می تواند انتظام های تک رشته ای را به سوی همکاری رشتگی، و انتظام های همکاری رشته ای را به سوی فرارشتگی رهنمون گردد.کلید واژگان: بدنمندی, چارچوب شناختی (عمیقا) رابطه ای, چرخش رابطه ای, دیدگاه رابطه ای, مادیت, ماهیت واسطه مند دانش, شناختIn recent times, various "relational views" based on the "principle of complexity" have emerged as alternatives to essentialist approaches, collectively referred to as the "relational turn". However, the philosophical foundations of these views are often ambiguous, leading to potential confusion with "relativist perspectives" or "interactive views" informed by Habermas' Communicative Action. Contemporary scholarly concerns in the humanities and social sciences -such as new emphasis on materiality, embodied practices, affects and intuition, spatiotemporality, post-humanism, and even the co-disciplinary- to understand human-societal processes, stem from "relational thought" but lack proper elucidation of their ontological and epistemological underpinnings. The article employs the Synthesis Research Method to comprehensively analyze and categorize "relational perspectives" based on their ontological roots to address these issues. Moreover, it seeks to elaborate a "co-disciplinary and (deep) relational epistemological and methodological framework" by utilizing "general epistemic components" and "key components of the (deep) relational view based on flat ontology". From this viewpoint, knowledge possesses multiple, heterogeneous, mediated, and contextual nature, drawing from the intertwined resources of "conscious subjectivity" (conscious deliberation or reflexivity) and "objectivity" (external environment). Furthermore, unconscious mediators, such as "collective ideal" (culture and discourse) and "individual embodied" (psychophysical characteristics) mediators, play an essential role in shaping knowledge. Knowledge exhibits uncertain and contingent boundaries, and is in a perpetual state of "becoming". Drawing inspiration from Latour, the methodology is premised on developing "assemblage/deployment programs". Importantly, the epistemic framework can apply to a wide spectrum of fields, from humanities and social sciences to art, spatial planning, and public policy, with the potential to promote single disciplines into co-disciplinarity and co-disciplines into trans-disciplinarity.Keywords: Embodiment, (Deep) Relational Epistemic Framework, Relational Turn, Relational View, Materiality, Mediated Nature Of Knowledge
-
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی نقش نوار کاست در وضعیت فرهنگی شنیداری دهه شصت ایران است. موسیقی پس از انقلاب یکی از مهم ترین عرصه هایی بود که براساس انقلاب فرهنگی باید از آنچه در زمان پهلوی بود، تطهیر می شد. در سال های پس از انقلاب، فرهنگ عام، عادت واره شنیداری تعلقاتش را به موسیقی قبل از انقلابی، در قالب تکثیر و توزیع نوارهای کاست، حفظ کرده بود و بازار سیاه خریدوفروش آن ها شکل گرفته بود؛ بنابراین در ایران پس از انقلاب، نوار کاست نقش جدیدی در شکل دادن به فرهنگ شنیداری غیرمجاز پیدا کرد. برای بررسی این مسئله از چارچوب نظری استفاده شد که به دور از دوگانه تاریخی سوژه/ابژه، به سراغ مفهوم عاملیت می رود تا بتواند درباره قدرت عاملیت اشیا، به همان نسبتی که انسان هم دارای قدرت عاملیت است، طرح بحث کند. براساس یافته ها، نوار کاست که موسیقی غیرمجاز قبل از انقلاب یا لس آنجلسی را ضبط می کرد، بر پیکره فرهنگ یکدست ساز دهه شصت ایران موقعیت هایی مانند شیارهایی ایجاد می کردند که درون آن ها سبک شنیداری زیرزمینی به وجود آمده بود و این چالشی برای مهندسی فرهنگی یکدست ساز جمهوری اسلامی در دهه شصت بود.
کلید واژگان: اشیا, موسیقی, انقلاب فرهنگی, پساانسان گرایی, دهه شصت, نوار کاستIntroductionThe main objective of this article is to examine the function of the audiocassette in the state of Iranian listening culture in the first decade after the triumph of the Islamic Revolution in 1978-79. The Islamic Revolution in Iran was indeed a cultural revolution aimed at establishing an Islamic Shiite discourse as a new political discourse against the pre-revolutionary, Westernized Pahlavi political system. Thus, cleansing Iranian culture of the Western lifestyle was the most important political project of the newborn Islamic government. One of the most problematic aspects of this cultural technique was pop music and the use of recorded audio tapes of pop music. Examining the role of pop music on audiocassettes opens a new perspective on the role of cultural assets in post-revolutionary Iranian culture.
MethodTo investigate the role of audiocassettes, we conducted in-depth interviews with seven musicians who experienced their adolescence and youth in the 1980s and with sellers of audiocassettes from that period. Finally, interview data were coded and categorized through thematic analysis.
FindingsThe Iranian Islamic state is a comprehensive political program to control all aspects of Iranian daily life in order to eliminate and exclude all evil situations that promote evil deeds. Evil deeds are so harmful that they divert the attention of Muslims from God. For a Shi'a Muslim, all of life must be compatible with the holy laws of Islam. Thus, Iranian life after the revolution is holy because it obeys the holy Islamic rules, while the holy Islamic rules became holy laws. In the first decade of the Iranian Islamic state, the most undeniable feature of Iranian Islamic society was loyalty to the sacred Islamic laws, and an ideal Shiite subjectivity voluntarily sacrificed its life for political Islamic ideals. The Iranian Islamic state expected the ideal Shiite subjects to be willing to live a revolutionary lifestyle that was different from that of the pre-revolutionary period. Unlike the pre-revolutionary Iranian Western consumer lifestyle, the post-revolutionary lifestyle is supposed to resist the material world that diverts the Shiite subject's attention from the Islamic God, and therefore the luxury lifestyle had to be banned as a Western lifestyle. This was a political-cultural policy since the early years of the Islamic state. For the Islamic state, passions and temptations were aspects of the material world that were supported by Western culture. Therefore, the project of Iranian Islamic cultural engineering was to censor Western cultural and artistic products in order to create Islamic cultural values. Music was one of the most important Westernized cultural fields at that time, which had to be purified from the characteristics of pre-revolutionary popular music because it did not support Islamic values. In popular culture, people maintained their pre-revolutionary listening habits by reproducing and distributing recorded pop music on audiocassettes, and a black market formed. The audiocassette as an object had a power to continue the illegal flow of pre-revolutionary pop music.
ConclusionThe conclusion is that the audiocassettes enabled different and plural listening positions for Iranian post-revolutionary listening culture, and the audiocassette was considered as an evil object for Iranian Islamic revolutionary culture.
Keywords: Music, the 2000s, Audiocassette, Posthumanism, objects, Cultural Revolution -
در دنیای امروز، بازاریابی دیجیتال و هوش مصنوعی به عنوان ستون های اصلی استراتژی های بازاریابی مدرن شناخته می شوند. با این حال، تکنولوژی های پیشرفته و تغییرات سریع در فضای کسب وکار، زمینه ساز پیدایش یک پدیده جدید و پیچیده تر در بازاریابی شده اند: بازاریابی پساانسان محور. این مفهوم نوظهور فراتر از چارچوب های معمول بازاریابی دیجیتال و هوش مصنوعی می رود و به بررسی تعاملات پیچیده بین انسان و تکنولوژی در سطوح عمیق تر و چندلایه تر می پردازد.بازاریابی پساانسان محور نه تنها از ابزارهای هوشمند و الگوریتم های پیچیده استفاده می کند، بلکه به دنبال ایجاد یک همگرایی بی سابقه بین ذهن انسان و تکنولوژی است. در این رویکرد، مصرف کننده به عنوان یک موجود چندوجهی دیده می شود که در آن هوش مصنوعی و دیجیتالیزه شدن به ترکیبی از هوش انسانی و داده های ماشین تبدیل می شوند. این مقاله به بررسی تغییرات ساختاری و عملکردی در بازاریابی پرداخته و مفاهیم جدیدی مانند ارتباطات همزیستی بین انسان و ماشین، شخصی سازی پیشرفته و بازاریابی پیش بینی کننده را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.از مهم ترین سوالاتی که این مقاله مطرح می کند، چگونگی تاثیر این رویکرد نوین بر نقش بازاریابان و مدل های کسب وکار است. آیا بازاریابی پساانسان محور می تواند به افزایش بهره وری و دقت در تحلیل ها منجر شود یا اینکه این پیشرفت ها منجر به کاهش تعاملات انسانی و افزایش فاصله بین برندها و مشتریان خواهد شد؟ همچنین، این مقاله به بررسی چالش ها و فرصت های پیش روی کسب وکارها در مواجهه با این تحول بنیادین می پردازد.در نهایت، این مقاله تلاش می کند تا با ارائه یک دیدگاه جامع و آینده نگر، به خوانندگان کمک کند تا خود را برای مواجهه با چالش های پیش رو در دنیای پساانسان محور بازاریابی آماده کنند.
کلید واژگان: بازاریابی هوشمند, بازاریابی دیجیتال, بازاریابی پسا انسان, نقدIn today’s world, digital marketing and artificial intelligence are the cornerstones of modern marketing strategies. However, the rapid advancements in technology and shifts in the business landscape have paved the way for a new and more complex phenomenon: post-human-centric marketing. This emerging concept goes beyond the conventional frameworks of digital marketing and AI, delving into the intricate interactions between humans and technology on deeper, multilayered levels. Post-human-centric marketing not only leverages smart tools and sophisticated algorithms but also seeks to create an unprecedented convergence between the human mind and technology. In this approach, the consumer is viewed as a multi-dimensional entity, where artificial intelligence and digitalization merge with human intelligence and machine-generated data. This article explores the structural and functional changes in marketing, critically examining new concepts such as symbiotic human-machine communication, advanced personalization, and predictive marketing. One of the key questions this article addresses is how this innovative approach will impact the roles of marketers and business models. Can post-human-centric marketing lead to increased efficiency and precision in analytics, or will these advancements result in diminished human interaction and a growing divide between brands and customers? The article also examines the challenges and opportunities businesses face as they navigate this fundamental shift. Ultimately, this article aims to provide a comprehensive and forward-looking perspective, helping readers prepare for the challenges ahead in the post-human-centric marketing world.
Keywords: Smart Marketing, Digital Marketing, Post-Human Marketing, Criticism -
تراانسان گرایی یک نظام و جنبش فکری است که از استفاده از فناوری برای ارتقای توانایی جسمانی و شناختی بشر حمایت می کند و پیش بینی می نماید انسان ها، در نهایت می توانند خودشان را به موجوداتی تبدیل کنند که آن چنان نسبت به انسان های فعلی ارتقاء بیایند که بتوان آن ها را پساانسان نامید. یکی از خاستگاه هایی که پتانسیل بالایی برای ترابشریت دارد، بخش نظامی یا دفاعی است. این نوشتار به منظور اشنایی با جریان تراانسان گرایی و کاربردهایی که میتواند در بخشهای نظامی و دفاعی داشته باشد انجام شده است. با توجه به گستردگی ماموریت های نیروی انتظامی، استفاده از فناوری های روز یک ضرورت است. فناوریی نوین با تغییر دامنه مرزهای متعارف محیط عملیاتی پلیس، تهدیدات و فرصت های جدیدی را در پیش روی این سازمان قرار داده است و وقوع چنین تغییراتی موجب می شود تا در پاسخ های راهبردی ناجا به شرایط جدید، تغییرات متناسبی صورت پذیرد تراانسان گرایی بر اساس فناوریهای جدید و پیشرفته شکل گرفته است.این پژوهش به صورت توصیفی، با استفاده از منابع مختلف به تاریخچه و اهداف تراانسان گرایی پرداخته و فناوریهای مربوطه به آن را مورد بررسی قرار می دهد.همچنین به کاربردها و استفاده های از این فناوریها در حوزه نظامی و انتظامی می پردازد.. فناوری های نوین، چالشها و فرصت های جدید امنیتی انتظامی و پیامدهای تراانسان گرایی بر مفهوم نظم و امنیت اجتماعی موضوعاتی است که می تواند بر شناخت و بکارگیری این فناوریهای نوین در حوزه ماموریتهای پلیسی و درنهایت پیشگیری از جرایم و همچنین پیگیری جرایم منجر شود.کلید واژگان: تراانسان گرایی, فناوریهای همگرا, نظامیTranscendentalism is a system of thought that supports use of technology to enhance human physical and cognitive ability and predicts that humans will eventually be able to transform themselves into beings that are so superior to current humans that You can call them post human. One of the sources of potential for transhumanism is the military or defense sector. This article is intended to familiarize with the transcontinental flow and the applications it can have in the military and defense sectors. New technologies have changed the scope of the conventional police operating environment range, bringing new threats and opportunities to the organization, making such changes appropriate in Naja's strategic responses to new situations. Transhumanism is based on new and advanced technologies, and their purpose is to immortalize the human species by means of new technologies. Some powers have pursued the functions of transnationalism in the military and defense sectors, and have done extensive research and action on military superiority over other countries and made significant progress. This is a descriptive study, examines the history and goals of transhumanism using various sources and its related technologies. It addresses the applications of these technologies in the defense field. New technologies, new police security challenges and opportunities, and the consequences of transhumanism on the concept of social order and security are issues that can lead to the identification and application of these new technologies in the field of police missions and ultimately crime prevention and prosecution.Keywords: Transhumanism, Convergent Technologies, Military
-
شناخت انسان معاصر در مواجهه با حیات پویای دین و تکنولوژی، به منظور پاسخ دادن به بنیادی ترین پرسش هویتی که عبارت است: از معنای انسان بودن و حیات و ممات انسان، ضروری می باشد. هدف پژوهش پیش رو، موازنه انسان تکنولوژیک (پساانسان) و انسان دیندار (انسان منتظر) به منظور واکاوی معنای حیات و ممات انسان معاصر است. بدین منظور، به تحلیل و ارزیابی ادراک مادی یا مادی- معنوی از حیات و ممات، تبیین نقش امام به منزله انسان محکم و تنظیم کننده تلقی انسان از حیات و ممات خود پرداخته شده است. روش پژوهش «توصیفی-تحلیلی» است و یافته ها نشان می دهد از طریق قاعده رجوع انسان متشابه به انسان محکم، وضعیت انسان معاصر در مواجه با استقلال نفس یا اتکال به نمایندگان خدا وضوح می یابد. با تمرکز بر برتری عینی ایده اشرفیت انسان نسبت به نگرشی که او را با سایر موجودات هم تراز می انگارد، تناقض برخی نگرش های پسا انسانی رفع می شود. همچنین با اتکا به ولایتمداری در تربیت انسان، ظرفیت مبانی انسان منتظر برای راهگشایی انسان تکنولوژیک در موضوعاتی چون امید به آینده و مدیریت کلان جهان آشکار می شود.کلید واژگان: حیات, ممات, انسان معاصر, تکنولوژی, انسان منتظر, پساانسانTo respond to the most fundamental question of identity, namely, the essence of being human and the essence of human life and death, it is essential to understand the contemporary human in the face of the dynamic interplay between religion and technology. The aim of the upcoming research is to balance technological human (post-human) and religious human (waiting human) in order to explore the meaning of contemporary human life and death. For this purpose, we address the analysis and evaluation of the material or material-spiritual perception of life and realities, explain the role of the Imam as a strong human and regulator of human perception of their own life and death. The research method is "descriptive-analytical" and the findings indicate that through the rule of referral of imperfect human to a perfect human, the contemporary human situation facing independence or reliance on representatives of God becomes clear. By focusing on the concrete. superiority of the idea of humanity's nobility compared to an attitude that considers him equal to other creatures, the contradiction of some post-human attitudes is eliminated. Also, by relying on guardianship in human upbringing, the capacity of foundations of awaiting human to find the path for the technological human in subjects like hope for the future and global management becomes apparent.Keywords: Life, Death, Contemporary Human, Technology, Awaiting Human, Post-Human
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر