-
درباره سرآغازهای شکل گیری شهر اهواز بسیار کم می دانیم. هرچند بنیان شهری در این ناحیه را تا روزگار عیلامیان تخمین می زنند، کهن ترین روایات تاریخی و شواهد باستان شناختی در باب این شهر از روزگار اشکانیان و ساسانیان فراتر نمی رود. آن گونه که از متون دوره ساسانی، چون شهرستان های ایرانشهر، و انبوه تاریخنامه های دوره اسلامی برمی آید در این زمان شهری به نام هرمزاردشیر توسط اردشیر بابکان یا نوه او هرمزاردشیران در این ناحیه بنا شد. بنا به روایات غالب، این شهر، چون بسیاری از شهرهای ایران پیش از اسلام، ساختاری دوبخشی (مردمی و حکومتی) داشته که بخش مردمی هوجستان واجار و بخش حکومتی هرمزاردشیر نامیده می شده است. با ظهور اسلام شهر حکومتی از بین رفته و شهر مردمی با تعریب با عنوان سوق الاهواز ادامه حیات داده است. اما این روایات خود خالی از ابهام و آشفتگی نیست. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش تحقیق تاریخی نگاهی موشکافانه تر به روایات بنیادگذاری اهواز انداخته شود و با تحلیل و مقایسه این روایات تبیین روشن تری از چند و چون این کهن شهر کمتر شناخته ایرانی به دست داده شود. چنین تبیینی علاوه بر رفع ابهام و آشفتگی روایات می تواند پشتوانه خوبی برای جست وجوهای تاریخی و هویتی و مطالعات میدانی در باب اهواز امروز، به مثابه یکی از مواریث تاریخ شهرسازی ایران، باشد. نتایج این تحقیق بیانگر روایتی نو از شکل گیری اهواز در روزگار ساسانیان است که اندکی با آنچه تاکنون نقل شده تفاوت دارد، اما همزمان هم می تواند جمع مناسب تری میان روایات متفاوت و گاه متناقض نقل شده درباب این شهر به دست دهد و هم فرضیه ای تازه در باب مکان رام اردشیر یا رامش اردشیر، یکی از نخستین شهرهای بنیادشده از سوی اردشیر بابکان، بیافریند. براساس این تحقیق، هرمزاردشیر و هوجستان واجار در واقع نام یک مکان است که همان هسته مردمی شهر اهواز پیش از اسلام بوده و پس از اسلام با نام سوق الاهواز به حیات خود ادامه داده است. در مقابل هسته حکومتی و نخستین اقدام شهرسازی ساسانیان در این ناحیه رام اردشیر یا رامش اردشیر بوده که با ظهور اسلام از بین رفته و آشفتگی متون جغرافیایی و تاریخی دوره اسلامی در ذکر مکان آن احتمالا از همین حقیقت ناشی شده است.
کلید واژگان: اهواز, ساسانی, هرمزشهر, رام اردشیر, هوجستان واجارThere is very little information about the beginnings of Ahwaz. Although the establishment of an urban settlement in this area is speculated as from the Elamite period onwards, the oldest historical and archeological evidence about this city does not go beyond the Sassanid or Parthian era. According to the Sassanid texts, such as the Šahrestānīhā ī Ērānšahr (The Provincial Capitals of Iran), and a large number of Islamic chronicles, at this time, a city called “Hormuz Ardeshir” was built by Ardeshir Babakan or his grandson Hormuz Ardeshir in this area. According to narratives, like many pre-Islamic Iranian cities, this city had a bifurcated structure - the civil and the administrative sections-which were called Hujistan Vajar and the Hormuz Ardeshir respectively. With the advent of Islam, the administrative section disappeared but the civil section remained with the Arbicized name of “Suq-al-Ahvaz”, although the narration is not without ambiguity and confusion. This article, to obtain a more accurate picture of these narrations and consequently the old Ahvaz, seeks to take a closer look at the founding narrations of Ahvaz using historical research method and by analyzing and comparing these narrations. In addition to removing the above-mentioned ambiguity and confusion, such a study can provide good support for research on history identity and field studies on the current Ahvaz, as one of the legacies of Iran’s urban planning history. The results provide a new narrative on the formation of Ahvaz during the Sassanid era, which is slightly different from previous accounts. At the same time, it can provide a more appropriate combination of different and sometimes contradictory narrations about this city. Furthermore, it can offer a new hypothesis about the location of Ram Ardeshir or Ramesh Ardeshir, one of the first cities founded by Ardeshir Babakan. According to this research, Hormuz Ardeshir and Hūjistan Vajar are both names of the same place, i.e. the civil section of the Sassanid city, which continued to exist even after the advent of Islam by becoming “Suq-al-Ahvaz”. On the other hand, the administrative section and the first Sassanid city in this area was Ram Ardeshir or Ramesh Ardeshir, which disappeared in the Islamic era; a fact that probably led to the confusion of the geographical and historical texts of the Islamic era about its location.
Keywords: Ahvaz, Sasanid Era, Hormuz Ardeshir, Hujistan Vajar, Ram Ardeshir -
اندرزنامه اردشیر مجموعه اندرزهایی است منتسب به اردشیر اول ساسانی در باب حکومت-داری که آن را خطاب به اخلافش به جای گذاشته است، که مطول تر از نسخه کنونی بوده و الگوی عمل را برای شاهان ساسانی و پس از ترجمه به زبان عربی، برای حکام مسلمان فراهم ساخت. این اندرزنامه در قرون نخستین اسلامی با عنوان عهد اردشیر اشتهار زیادی داشته و گویا در همان زمان نیز نسخه کاملی از آن موجود نبوده است. خواجه نظام الملک در جهت تغییر نگرش قبیله ای سلجوقیان به الگوی ملکداری ایرانی، به تدوین سیاست نامه همت گماشت. از مهم ترین منابع نظام الملک در تدوین سیاست نامه، عهد اردشیر بوده که در عهد خواجه، نسخه عربی آن موجود بوده است. نظام الملک عباراتی از اردشیر نقل کرده که در عهد اردشیر نیز وجود دارند که نشان دهنده دسترسی خواجه نظام الملک به عهد اردشیر و وام گیری از آن است. در بسیاری از مباحث سیاست نامه از جمله در صفات شخصی سلطان، دین یاری و اصول ملکداری، می توان اقتباس از اندرزهای اردشیر را مشاهده نمود. مقاله حاضر بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی صحت انتساب اندرزنامه به اردشیر، جایگاه عهد اردشیر در قرون نخستین اسلامی و بازیابی اندرزهای اردشیر در سیاست نامه خواجه نظام-الملک بپردازد.کلید واژگان: ایران باستان, عهد اردشیر, سیاست نامه, نظام الملک, اندرزنامهAndarznameh Ardeshir is a collection of advices attributed to Artaxerxes ɪ of Sassanid dynasty and said to have been left for his descendants. It has been longer than the present version and provided a more detailed model for the Sassanid kings and later, through its translation into Arabic, for the Muslim rulers. In the early Islamic centuries, Andarznameh was mostly known as Ahd-e Ardeshir, and it is believed that there had not been a whole version of it at that time as well. In order to shift Seljuks tribal view to Iranian governmental model, Khajeh Nizam al-Mulk wrote Siasatnameh. Ahd-e Ardeshir was an important source for Khajeh Nizam al-Mulk, in whose time the Arabic version was available. He has brought quotations from Ahd-e Ardeshir that that indicate his access to and adaptions from it. In many arguments of Siasatnameh, including the parts containing charecteristics of Sultan, devotedness to religion, and principles of statesmanship one can see adaptations of Ardeshirs advices.
This study is an analytical approach to investigate the attribution of Andarznameh to Ardeshir, and the status of Ahd-e Ardeshir in the early Islamic centuries, and an attempt to trace the advices of Ardeshir in Khajeh Nizam al-Mlks Siasatnameh.Keywords: Ancient Iran, Ahd, e Ardeshir, Khajeh Nizam al Mulk, Andarznameh -
اندرزها و حکمت های اردشیر ساسانی از لحاظ تربیتی چنان ارزشمند بود که علاوه بر کاربرد و استفاده فراوان در دوره ساسانی، در دوره اسلامی نیز به منزله منشوری برای فرمانروایان و منبعی غنی برای نویسندگان ادب و اخلاق و تاریخ به شمار می رفت. قابوسنامه از نصیحت نامه های نگاشته شده در قرن پنجم هجری است.موضوعات متنوع تربیتی قابوسنامهنشانگر آن است که عنصرالمعالی در نگارش آن، به منابع متعددی نظر داشته؛ بنابراین، بازیابی اندرزهای اردشیر ساسانی در این اثر جای بررسی دارد. اهمیت بازیابی اندرزهای اردشیر در قابوسنامه، تبیین فرآیندی است که حکمت های دوره ساسانی، در سده های نخست اسلامی با آموزه های اسلامی در باب مسائل تربیتی درهم آمیخت و آثاری تحت این شرایط پدید آمد که تا سده های اخیر در آموزش کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار می گرفت. با توجه به چنین فرآیندی، این سوال مطرح است که اندرزهای اردشیر چگونه و در چه زمینه هایی، در قابوسنامه مورد استفاده قرار گرفته است؟ در این نوشتار اندرزهای اردشیر بر اساس بخش های سه گانه حکمت عملی در قابوسنامه مشخص شده است. این مقاله به روش تاریخی با تحلیل و مقایسه اندرزهای اردشیر و حکمت های موجود در قابوسنامه نگاشته شده است. بررسی ها نشان می دهد اندرزهای اردشیر ساسانی بخش قابل توجهی از محتوای قابوسنامه را شامل می شود. البته تعالیم اسلامی، تجربیات خود عنصرالمعالی و دیگر اندرزهای ایرانیان باستان نیز در نگارش قابوسنامه مورد استفاده قرار گرفته است
کلید واژگان: اردشیر ساسانی, بازنمایی اندرزها, قابوسنامه, عنصرالمعالی, حکمت عملیJostarha-ye Tarixi, Volume:9 Issue: 2, 2018, PP 123 -145The Sasanid Ardeshir's Advices were so valuable in terms of training that besides much usage and application in Sasanid period, they were considered as a prism for commanders and a rich source for literature and ethic authors in Islamic period. Qabous-nameh is considered of written advices in fifth Hijri century. Various training subjects of Qabous-nameh represent that Unsur al-Maʿāli has utilized numerous sources in writing it; therefore, it needs to be surveyed to retrieve the Sasanid Ardeshir's Advicesin the work. The importance of retrieving Ardeshir's advices in Qabous-nameh, is to express the process which the mottos of Sasanid period mixed with Islamic Learnings in lslamic primary centuries about training matters and were made some works under the situations that they were used to educate children and teens until recent centuries. According to the process, this question is proposed how and where Ardeshir's advices have been used in Qabous-nameh? In this writing, Ardeshir's advices have been specified based on three parts of practical motto in Qabous-nameh. The article has been written historically by analyzing and comparing Ardeshir's advices and available mottos in Qabous-nameh. The surveys show that the Sasanid Ardeshir's Advicesinclude much part of Qabous-nameh content. Of course, it has also been used Islamic teachings, Unsur al-Maʿāli experiences and other advices of ancient Iranians in writing Qabous-nameh
Keywords: The Sasanid Ardeshir's Advices were so valuable in terms of training that besides much usage_application in Sasanid period_they were considered as a prism for commanders_a rich source for literature_ethic authors in Islamic period. Qabou_therefore_it needs to be surveyed to retrieve the Sasanid Ardeshir's Advicesin the work. The importance of retrieving Ardeshir's advices in Qabous-nameh_is to express the process which the mottos of Sasanid period mixed with Islamic Learnings in ls -
موضوع امنیت در شهر ها و مرز های دوره ساسانی بسیار پیچیده است بدیهی است که تامین امنیت در هر کشوری با توان داخلی بنیادی ترین اصل استقلال آن محسوب می شود. ساسانیان نیز از این امر مستثنا نبوده و جهت برقرای امنیت بر توان نیروی داخلی تکیه داشته اند. ارتش، در دوره ساسانیان با روی کار آمدن اردشیر بابکان (226-241م) نظم و قدرت بیشتری گرفت و هدف اردشیر از احیای قدرت نظامی حفظ آرامش و امنیت تمامی شهر های کشور بود. هدف از این پژوهش بررسی عوامل دفاعی ساسانیان در ابعاد مختلف ازجمله پدافند عامل و غیرعامل در شهر اردشیرخوره است. نگارندگان در این پژوهش به بررسی تدابیر امنیتی و دفاع از شهر اردشیرخوره دوره ساسانی پرداخته و با بررسی های صورت گرفته مشخص می شود اردشیر علاوه بر ایجاد ارتش منظم جهت دفاع عامل؛ برای امنیت شهر اردشیرخوره نیز تدابیری خاص اندیشیده بوده که قبل از ساسانیان کمتر بدین امور توجه می شده است. احداث قلعه، حفر خندق و ایجاد حصار در اطراف شهر از جمله اقدامات ساسانیان برای دفاع غیر عامل از شهر بوده است. اردشیرخوره اولین شهر امپراتوری ساسانیست که امنیت شهر در اولویت طراح قرار گرفته و بانی شهر از پدافند های ایجادی برای حفظ امنیت شهر بهره برده است. پژوهش حاضر بنیادین و روش به کار رفته، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات پژوهش به شیوه کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گرد آوری شده است. جنبه نوآوری تحقیق، شناسایی تدابیر امنیتی شهر اردشیرخوره ساسانیان می باشد که کمتر به آن توجه شده است.
کلید واژگان: ساسانیان, اردشیر خوره, دفاع عامل, غیرعاملThe security problem in cities and boundaries during Sasani is very complex that security in each country with internal ability is the most fundamental rule of it's autonomy. Sasanian was not an exception and they relied on internal force to supply security. During Sasanian, the army took more power and order when Ardeshir. Babakan (226_241) and his purpose was to recover military power and to maintain security within all cities of the country. This research aims to study the defensive elements of Sasanian in different dimensions such as operating and non_operating systems in Ardeshir Khore . In this research the authors examined security measures and defending Ardeshir Khore city during Sasani and it is specified that in addition to create ordered army for defense, Ardeshir had taken some measures to secure Ardeshir Khore. Constructing castle,digging ditches and creating fences around the city are some practices by Sasanian to defend the city non_operativly. Ardeshir Khore is the first Sasani empire city in which the security is prioritized and the city leader exploits defense systems to maintain the security in the city. The present research is fundamental in a descriptive _analytical method. The research data has been collected by field observations and library ways. The research innovation is to identify security measures of Ardeshir Khore city which has been less considered .
Keywords: Sasani, Ardeshir Khore, Operating defense, Non, operating -
ساختار سیاسی حکومت اشکانیان، تنوع فرهنگی در جامعه اشکانی همراه با رویکرد دینی خاص شاهنشاهان اشکانی و تجاوزات پیاپی رومیان به مرزهای غربی قلمرو اشکانیان، بطورکلی شرایط بحرانی را در جامعه ایران قرن دوم و اوایل قرن سوم بوجود آورده بود در چنین شرایطی اردشیر بابکان از یک خاندان مذهبی در ایالت پارس، موفق شد اسباب سقوط حکومت اشکانیان را فراهم آورد و طی دو سال فعالیتهای سیاسی نظامی مستمر، قدرت سیاسی کشور را از خاندان اشک به خاندان ساسان منتقل نماید. توانایی اردشیر در انتقال قدرت از شاهنشاهان قانونی کشور به خاندان خویش که ناشی از درک صحیح او از شرایط بحرانی جامعه بود از یکسو و از سویی دیگر فایق آمدن بر بحرانها و نابسامانیهای سیاسی، نظامی، دینی و اجتماعی جامعه بواسطه داشتن برخی مشخصات و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری وی، سبب می شود تا بتوان شخصیت و عملکرد اردشیر را در قالب نظریه رهبرکاریزماتیک ماکس وبر تبیین نمود. بدین ترتیب مسئله اصلی این پژوهش، تبیین شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر است. بررسی ها حاکی از آن است که علاوه بر ویژگی های شخصیتی و رفتاری اردشیر، شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، می توانسته زمینه ساز ظهور رهبری جدید با ایدیولوژی نو در کشور بوده باشد. یافته های این جستار بیانگر آن است که اردشیر اول ساسانی با تمامی ویژگیهای شخصیتی، با انجام برخی اقدامات و با توجه ویژه به دین زرتشتی و طرح گفتمان جدید اتحاد دین و دولت برای حل بحران های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه و در نهایت با کناره گیری از حکومت و انتخاب جانشینی شایسته می تواند به عنوان یک رهبر کاریزما مطرح شود. روش تحقیق در این مقاله با توجه به رویکرد جامعه شناختی آن، توصیف و تحلیل داده ها در چارچوب «نظریه کاریزما» و شناسایی ابعاد شخصیت فردی، خاندانی، سیاسی و تاریخی اردشیر بابکان در قالب این نظریه است.کلید واژگان: اردشیربابکان, ساسانیان, اشکانیان, ماکس وبر, کاریزماThe political structure of the Parthian government, the cultural diversity in the Parthian society, along with the particular religious’ approach of the Parthian kings and the successive Roman invasions of the western borders of the Parthian Empire, generally created critical conditions in Iranian society in the second and early third centuries, In such circumstances, Ardeshir Babakan from a religious family in the province of Persia, succeeded in providing the cause for the fall of the Parthian government and during two years of continuous political and military activities, transferred the country's political power from the Parthian family to the Sassanid family. Ardeshir's ability to transfer power from the legitimate kings of the country to his family, which was due to his correct understanding of the critical situation of society, on the one hand, and overcoming political, military, religious and social crises and disorders by having some personality traits and characteristics. And his behavior makes it possible to explain Ardeshir's personality and performance in the form of the theory of the charismatic leader Max Weber. Thus, the main issue of this research is to explain the personality of Ardeshir Babakan in the form of Max Weber's charismatic theory. Studies show that in addition to Ardeshir's personality and behavioral characteristics, the social and political conditions of the society could have paved the way for the emergence of a new leadership with a new ideology in the country. The findings of this study indicate that Ardashir I Sassanid with all personality traits, by taking some measures and with special attention to the Zoroastrian religion and the design of a new discourse of unity of religion and state to resolve political and social crises in society and finally aside. Taking over the government and choosing a suitable successor can be a charismatic leader. The research method in this article, according to its sociological approach, is to describe and analyze the data in the framework of "Charisma Theory" and to recognize the dimensions of personal, family, political and historical personality of Ardeshir Babakan in the framework of this theoryKeywords: Ardeshir Babakan, Sassanids, Parthians, Max Weber, Charisma
-
قلعه اردشیر یکی از شاخص ترین بناهای برجای مانده در شرق شهر کرمان است و به نظر می رسد شکل گیری، گسترش و متروک شدن آن با توسعه و امنیت شهر و منطقه کرمان پیوند داشته است. درباره چیستی، گاهنگاری و کارکردهای آن در ارتباط با سازمان فضایی شهر کرمان تاکنون فرضیات و نظرات مختلف و گاه متناقضی مطرح شده است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین کارکردهای قلعه اردشیر و بررسی جایگاه قلعه اردشیر در سازمان فضایی شهر کرمان در ادوار مختلف، به ویژه دوران اسلامی است. پژوهش از نظر ماهیت و محتوا، تاریخی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به شیوه های میدانی و اسنادی صورت گرفته است. بر این اساس، با تلفیق داده های حاصل از بررسی های میدانی و تحلیل محتوای منابع تاریخی تلاش شده کیفیت و میزان تاثیرگذاری قلعه اردشیر بر ساختار کالبدی شهر کرمان تبیین شود. مطالعه ساختار معماری، مواد فرهنگی و منابع تاریخی نشان می دهد این قلعه با توجه به شرایط سیاسی و نظامی ادوار تاریخی و اسلامی طراحی و ساخته شده و از دوران تاریخی تا قرن هشتم ه.ق تقریبا به طور پیوسته مورد استفاده بوده و در تحولات و وقایع سیاسی و اجتماعی منطقه نقش داشته است. بر پایه تحلیل محتوای متون تاریخی و روایت منابع مکتوب از رویدادهای مرتبط با قلعه اردشیر، به نظر می رسد قلعه اردشیر در کنار نقش نظامی، کارکردهای دیگری همچون جایگاهی برای حکام، مامنی برای شورشیان، مکانی برای نگهداری خزانه و محلی برای زندانیان سیاسی داشته است. این قلعه اگرچه از نظر کالبدی و فیزیکی، خارج از بافت تاریخی شهر کرمان و در حاشیه شرقی این شهر واقع بود، اما از نظر کارکردی، عنصری تاثیرگذار و وابسته به سازمان فضایی شهر کرمان بوده است.
کلید واژگان: قلعه اردشیر, باستان شناسی کرمان, معماری اسلامی, قلاع اسلامی, سازمان فضاییQal’eh Ardeshir is one of the most outstanding surviving buildings in the east of Kerman city and it seems that its formation, expansion and depopulation have been linked to the development and security of the city and Kerman region. Whereas, about chronology and its role in relation to the Kerman Spatial Organization, various and sometimes contradictory hypotheses and opinions have been raised so far. The purpose of this study is to explain the role of Qal’eh Ardeshir and to investigate the position of Qal’eh Ardeshir in the Kerman's Spatial Organization in different periods, especially the Islamic era. The research is historical-analytical in terms of essence as well as content, and information has been collected through field research and documentary research methods. Accordingly, by combining the data obtained from field research and content analysis of historical sources, attempting to explain the quality and impact of Qal’eh Ardeshir on the physical structure of Kerman. The study of the architectral structure, cultural materials and historical sources shows that this castle was designed and built according to the political and military status of historical and Islamic periods and has been used almost continuously from the historical period to the eighth century AH also have played a role in political changes and social events in the region. Based on the content analysis of the historical texts and the narration of written sources about the events related to Qal’eh Ardeshir, it seems that Qal’eh Ardeshir, in addition to its military role, had other roles such as a place for rulers, a refuge for rebels, a treasury and a place for political prisoners. Although this castle was physically located at the outside of the historical context of Kerman and on the eastern outskirts of the city, but functionally, it has been an influential element and affiliated with the Kerman's Spatial Organization.
Keywords: Qal’Eh Ardeshir, Kerman Archeology, Islamic Architecture, Islamic Castles, Spatial Organization -
پژوهش حاضر بر آن است تا از دو دید تاریخگرایی نوین و تحلیل گفتمان، که با مقوله های قدرت و ایدئولوژی پیوندی ژرف دارند، به بازخوانی این داستان بپردازد و وجوه مغفول و نکاویده آن را بازنمایاند. در مجموع، تنش میان عناصر ساسانی و اشکانی، تقابل قدرت مشروع و نامشروع و هژمونی نظام طبقاتی و مالی و نیز تقابل دو آیین زردشتی و مهرپرستی، بنمایه داستان هفتواد در هریک از این خوانشها است. همچنین بررسی عناصر و نشانه های روایت شاهنامه و دیگر منابع داستان هفتواد، نشان می دهد که منابع قدرت سیاسی و ایدئولوژیک در صورتبندی وقایع در منبع اصلی روایت شاهنامه (کارنامه اردشیر بابکان) و در پی آن در خود شاهنامه نقش مهمی ایفا کرده است.
کلید واژگان: داستان هفتواد, تاریخگرایی نوین, تحلیل گفتمان, ادبیات ایران قبل از اسلام, ادبیات دوره اشکانیان, مناسک آیین مهری, آیین زردشتی و دیدگاه های جدید"Haftwad" story is a multilayered story of shahnameh, Although it included in a section called historical section of shahnameh, but it has been interwowen with mythologic elements and constructed in margin of myth and history. this story with it's origin came back to "Ardeshir Babakan Works", is a section of Ardeshir life befor reaching Iranshahr kingdom. Historical-mythic nature of Haftwad story and its collection of textual and intertextual elements required in various reading and pave the way to reading religious, historical, political and even economic topics with semiological approaches, discourse analysis, and new historicism. The present research aims to review This story from both new historicism and discourse analysis point of view (perspective) having a deep connection with authority and ideology, and to represent its neglected and unsought aspects. In sum, struggle between Parthian and sassanian, contrast of legal and illegal authority, hegemony of financial system and contrast of both Zoroastrianism and Mithraism is motif of Haftwad story in each of such reviews. Also study of elements and signs available on shahnameh narrative and another source of Haftwad story show that source of political and ideological authority has played an important role in formation events in primary source of shahnameh narrative (Ardeshir Babakan Works) and following it in shahnameh itself.
Keywords: Haftwad story, new historicism, discourse analysis, Sassanian, Parthian, Mithraism, Zoroastrian -
«عهد اردشیر» و «اردشیر شاهنامه فردوسی»، ازجمله اندرزنامه هایی هستند که در قالب سیاسی راه و روش حکومت داری را به ما منتقل می کند. هرچند که این دو متن در دو بافتار متفاوت تدوین یافته است اما در چگونگی و شیوه های حکومت داری نسبت به هم دارای همانندی و ناهمانندی های است. بنابراین این مقاله درصدد پاسخ به این سوال بوده است که در متن «عهد اردشیر» و «اردشیر شاهنامه فردوسی» چه تفاوتی به لحاظ حکومت داری با یکدیگر دارند؟ دستاورد این پژوهش این است که «عهد اردشیر» از جانب شاهی صادر می شود که آشنا به سیاست، حکمرانی و تکنولوژی های قدرت بوده است. واقع گرایی این سیاست در تقابل با «اردشیر شاهنامه فردوسی» قرار داشت که از جانب دهقان زاده ای است که داخل در سیاست نیست و بیشتر جنبه حکمی، اندرز و پند و عبرت آموزی دارد. براین اساس، این مقاله قصد داشته با «روش مقایسه ای» و با کمک از نظریه «حکومت مندی» میشل فوکو، همانندی ها و ناهمانندی های این دو متن را مورد بررسی قرار دهد.
کلید واژگان: حکومت داری, عهد اردشیر, اردشیر شاهنامه فردوسی, اندرزنامه, سیاستArdeshir Testament and Ardeshir Ferdowsi's Shahnameh are among the Andarz that convey to us the political way of governing. Although these two texts have been compiled in two different contexts, they have consistencis and inconsistencies in the manner and methods of government. Therefore, this article seeks to answer the question of what is the difference between the Ardashir Testament and the Ardashir Ferdowsi Shahnameh in terms of governmentality? The result of this research is that the Ardashir Testament is issued by a king who is familiar with politics, governance, and technologies of power. The realism of this policy is in contrast to Ardeshir Shahnameh of Ferdowsi, who is a landowners (dehqan) who is not in politics and has much of wisdom and advice. Therefore, this paper intends to examine the consistencis and inconsistencies of the two texts with a "comparative approach" and with the help of Michel Foucault's theory of governmentality.
Keywords: Governmentality, Ardashir Testament, Ardashir Ferdowsi's Shahnameh, Andeznameh, Politics -
یکی از ویژگی های عظیم ساسانیان، به کارگیری شیوه های انتقال آب با پشتوانه ی سیاسی، اداری و فنی قوی است که سرزمین خشک و نیمه خشک فلات ایران را، به مکانی امن برای زندگی مستمر و طولانی تبدیل کرد. دشت فیروزآباد (اردشیرخوره / گور) نمونه ای از نظام منسجم و دقیق بهره برداری از منابع آب، از شکل گیری تا شکوفایی در مناطق نیمه خشک فلات ایران است که تا 18 قرن پس از اردشیر، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی، به عنوان شاه رگی حیاتی، دشت فیروزآباد را برای سکونت اجتماع های انسانی زنده نگه داشته است. دشت فیروزآباد سرشار است از بناهای بزرگ و یادمانی، از بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی به هم راه استقرارهای پیرامونی آن ها، که تا کنون به مطالعه الگوی استقراری، شیوه های انتقال آب آن ها در دشت فیروزآباد، در دوره های ساسانی و اسلامی پرداخته نشده است. این که چه تدابیری برای مدیریت منابع و انتقال آب به اردشیرخوره (گور) در دوران ساسانی و اسلامی در نظرگرفته شده بود؟ میزان انطباق مطالعات باستان شناختی با روایات تاریخی تا چه حدی است؟ مسائلی است که در این تحقیق در پی پاسخ به آن ها هستیم. این پژوهش، با رویکردی تاریخی- تطبیقی و با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای و تطبیق آن ها با یکدیگر به بررسی نقش آب در شکل گیری بناهای اوایل دوره ی ساسانی و شیوه های انتقال آب، به شهر اردشیر خوره (گور) در طول 16 قرن حیات آن می پردازد. مطالعات باستان شناختی نگارندگان، روشن ساخت که آن چه در منابع دوران ساسانی و اسلامی در مورد شیوه های انتقال آب به شهر اردشیرخوره آمده است، قابل اثبات بوده و رودخانه فیروزآباد نقشی اساسی در شکل گیری بناهای اوایل دوره ی ساسانی داشته است؛ بنابراین نوشتار حاضر در پی آن است که، به مدد یافته های باستان شناختی، شیوه های انتقال آب اردشیرخوره را در دوره های استقراری آن مشخص کند.
کلید واژگان: اردشیرخوره, دشت فیروزآباد, تنگاب, آب راه, قناتOne of the characteristics of Sassanian is that they use to methods of Water transferring with policy Fund، administrative and important technology، which turn dry and semiarid land of Iran to a suitable place for long and continuum life. Firuzabad Plain (Gur- Ardeshir khore) is a sample of coherent system and exact operation of water sources، from existence in region sub-arid Iran which 18 century after Ardeshir، the founder of Sassanid imperial، recognize the Firuzabad plain as vital area staying the society of Sassanid kingdom. Firuzabad plain is full of huge buildings and memorial from the founder of Sasanian Imperial dynasty along with surrounding settlements، Who has studied settlemen pattern، Water transition practices in Firuzabad plain، Sassanid and Islamic periods unmentioned. Several questions about the sources and modes of transmission of the city of Ardashir khore (Gur) periods the Sassanid and Islamic، remained unclear and they are the aims of the current study. The research methods employed all the available resources to identify and evaluate the role of water shaping Firuzabad plain by the Early Sassanid architecture and ways of carring water to the city of Ardashir khore (Gur) during the 16th century، the life of it. Archaeological studies of the writers revealed that was in surces of Sasanian and Islamics period about different methods of carrying water to Ardeshir khore city has been demonstrable and Firuzabad river has had a main role informing building of early Sassanid period. The most important monuments of the early Sassanid period are the Qale’h Dokhtar، Ardeshir Palace and the Gur city; all of these buildings have raised up by Ardeshir، founder of the Sasanian Empire. Firuzabad Plain settlement largest of Ardashir khore (Gur) city، which is located in the eastern part of the river. According to surveys conducted around the river Firuzabad only source of water for the northern، eastern and south of Gur، a distance of several kilometers. Historical Sources of Water Supply Project for the length of six kilometers to the grave of the story moved to the middle of the city takes a certain height. The river water is not accessible to the middle of the city. After matching the historical and archaeological evidence، it is understood that Sassanid water pond in front of the North Portico of the palace of Ardeshir in the form enclosed and buried in the basement of the town have moved. After the collapse of the Sassanid Empire by the introduction of Eslamic period and early and Middle Ages of the three sources of water for the water supply to the city was buried، These changes are somehow related to political developments in the province and the failure of Siraf port flourished in the Late 4th century (A. H) is. Evidence suggests that the Sasanian have a thorough knowledge of geography and strategic location Firuzabad plain، That consequently the implementation of a systematic and coherent transfer of water to support the political، economic، administrative، technical and strong، Firuzabad plain to bloom in business، industry، agriculture and the arts has، Until after the collapse of the Sassanid Empire in the 4th century (A. H); Has retained its position as an ideal city. But after that، the commercial life of plain Firuzabad plain، the boom fell، maintaining full control of all modes of transport are Firuzabad plain water. The rapid development of urbanization، the construction of more than 2،000 agricultural wells، with the implementation of the agrarian reform law in 1340 decade (A. D) The Sassanid precious relic was forgotten.Keywords: Ardashir Khowarah, Firuzabad Plain, Tangab, Water Transition, Aqueduct -
در بین اشیاء هنری دوره ساسانی، دیسکی مرمری در موزه هنر کلیولند وجود دارد که تاریخ ورود آن را سال 1963 میلادی ثبت کرده اند. در ارتباط با نقش فرد حک شده روی دیسک، در اطلاعات ثبت شده موزه کلیولند با توجه به نظر دوروتی شپارد از موزه کلیولند آمده است که این نقش متعلق به اردشیر دوم است. با توجه به فرم غیرعادی و تک بودن چنین شییی در میان آثار دوره ساسانی و با وجود آنکه نقش و موضوع حک شده بر آن شاخصه هنر دوره ساسانی است؛ اما به کمک داده های باستان شناسی می توان اطلاعات جالبی برای آن ارایه کرد. اهداف این مطالعه، درک ماهیت نقش شخص حک شده بر روی این دیسک مرمری و تلاش جهت ارزیابی این ادعا که فرد نقش شده آیا اردشیر دوم ساسانی است؟ به علاوه نگارندگان سعی کردند تا در مورد ماهیت اصلی خود دیسک مرمری بر اساس یافته های باستان شناسی ارزیابی انجام دهند تا بتوانند در مورد منطقه جغرافیایی تولید این اثر گمانه زنی کرده و مشخص کنند که آیا این اثر تولید همان منطقه ای است که از آن یافت شده یا تولید محل دیگری از قلمرو شاهان ساسانی بوده است؟ نگارندگان در این پژوهش با آوردن نمونه های مشابه دیسک های مرمری از دوره پیش از تاریخ، نشان داده اند محل ساخت این شی در شمال شرق ایران، در محوطه ای است که هم قبرستان عصر مفرغ بوده و هم آثار سکونت دوره ساسانی را داشته است؛ اصل دیسک متعلق به دوره مفرغ و فرهنگ حصار / گرگان است که نمونه های آن از قبور این دوره یافت شده است. همچنین با توجه به فرم و تزیین تاج نقش شده روی این دیسک و مقایسه آن با تاج اردشیر دوم در طاق بستان و بشقاب اردشیر دوم که از محوطه مس عینک افغانستان به دست آمده است، به نظر می رسد اردشیر دوم نمی تواند شاه نقش شده بر این دیسک باشد. فرد نقش شده بر این بشقاب احتمالا یکی از شاهزادگان ساسانی حاکم منطقه یا یکی از شاهان سلسله های محلی صدر اسلام منطقه است، سلسله هایی که چندین قرن به سنن ساسانی وفادار باقی ماندند.کلید واژگان: ساسانی, عصر مفرغ, دیسک مرمری, اردشیر دوم, موزه هنر کلیولندAmong the Sassanid artifacts is a disc at the Cleveland Museum of Art. There is no information about person engraved on the disk, just in the Cleveland Museum's recorded information, and idea of Dorothy Shepard, this hunter man is Ardeshir II of Sasanian Dynasty. Due to the unusual form and uniqueness of disc among the Tape Hesar Bronze Age culture works, and despite the fact that the motif and subject engraved on it are characteristic of the art of the Sassanid period; But with the help of archaeological data, interesting information can be provided. The objectives of this study are to understand the person engraved on this marble disk In this study, In addition, the authors try to evaluate the origin of the marble disk based on archaeological findings so that they can speculate about the geographical area production of this object and determine whether this work is the production of the area from which it was found. Or was it produced elsewhere in the realm of the Sassanid kingdom? the authors have shown similar examples of disks from the prehistoric period and have shown that the construction site of this object in North and Northeastern Iran is in sites that contain both Bronze Age cemetery and the Sassanid period remains. And the original disk belongs to the Bronze Age and the culture of Hesar / Gorgan, examples of which have been found in the tombs of this period. Also, considering the form and decoration of the crown engraved on this disc and its comparison with the crown of Ardeshir II in the Taq-e Bostan and the plate of Ardeshir II recovered from the Mes Aynak site in Afghanistan, it seems that Ardeshir II could not be the king engraved on this disk. The depicted person on this plate is probably one of the Sassanid princes who ruled the Northern region or one of the local dynasties kings; during early Islam of the region, dynasties that remained faithful to the Sassanid traditions for several centuries. However, we will need more information from archaeological or incidental findings to reinforce these ideas or change it.Keywords: Sassanid, Bronze Age, stone disc, Ardeshir II, Cleveland Museum of Art
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 1195
- 22
-
علمی1217
- 1216
- 1
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.