به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۷۴۷۶۹ عنوان مطلب
|
  • احمد شاهمرادی، مسعود علیخانی، احمد ریاسی، غلامرضا قربانی، نیما نادری
    این پژوهش به منظور بررسی اثر جایگزینی تفاله چغندر قند با دانه جو در جیره گاوهای هلشتاین بر توازن انرژی، خوراک مصرفی، قابلیت هضم و رفتار مصرف خوراک در دوره انتقال انجام شد. در این آزمایش 24 راس گاو هلشتاین چند بار زایش، طی 28 روز پیش از تاریخ زایش مورد انتظار تا 24 روز پس از زایش استفاده شدند. گاوها به طور تصادفی به سه تیمار آزمایشی اختصاص یافتند؛ تیمارهای آزمایشی در دوره پیش و پس از زایش به شرح زیر بودند: 1)100 درصد جو، 2)75 درصد جو + 25درصد تفاله چغندرقند و 3)50 درصد جو+50 درصد تفاله چغندرقند. خوراک مصرفی روزانه در پیش و پس از زایش در تیمار 25 درصد تفاله چغندرقند (64 /13 و 22 /17) نسبت به دو تیمار دیگر بالاتر بود (0001 /0P<). در دوران پیش و پس از زایش، خوراک مصرفی بر اساس درصد وزن بدن به ترتیب در تیمارهای 50 (01 /2 و 31 /2) و 25 (81 /1 و 60 /2) درصد تفاله چغندرقند بالاترین بود (0001 /0P<). قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی در پیش و پس از زایش در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. pH شکمبه ای در پس از زایش در تیمار بدون تفاله چغندرقند پایین ترین (77 /5) بود (05 /0P<). در دوره پیش از زایش، گاوها در جیره بدون تفاله چغندرقند، ذرات باقیمانده روی الک 19 میلی متر را بیشتر (74 /102) و ذرات بزرگتر از 18 /1 میلی متر را کمتر (90 /97) انتخاب کرده بودند (به ترتیب 05 /0P< و 01 /0P<). نتایج این آزمایش نشان داد که جایگزینی 25 درصد تفاله چغندر قند با جو در جیره های دوره انتقال، می تواند با تاثیرگذاری بر خوراک مصرفی، سبب بهبود عملکرد دام و سلامت شکمبه ای شود.
    کلید واژگان: الگوی مصرف خوراک, تفاله چغندر قند, دانه جو, دوره انتقال, قابلیت هضم
    A. Shahmoradi*, M. Alikhani, A. Riasi, G. R. Ghorbani, N. Naderi
    This study examined the effect of replacing dietary beet pulp with (BP) with barley in the diet of lactating cows on energy balance, feed intake, digestibility and feeding behavior during the transition period. 24 multi-parity Holstein cows, within 28 d relative to parturition up to day 24 of lactation were tested. Cows were assigned randomly to three dietary treatments containing before and after calving, respectively, were as follows: 1) Control (100% barley), 2) 75% barley +25% BP, and 3) 50% barley + 50% BP. During the pre and postpartum period, daily feed intake and energy intake was highest in 25% BP treatment (P < 0.0001). Dry matter intake as percentage of BW was highest in 50 and 25% beet pulp (P < 0.0001) before and after calving, respectively. Apparent digestibility of nutrients were not significantly different between treatments before and after calving. In postpartum, ruminal pH was lowest in cows fed control diets (P > 0.05). Before calving, cows sorted in favor of large particles (>19.0 mm) (P < 0.05) and against of short particles (>1.18 mm) (P < 0.01) when fed diets without BP (Control). Our results indicate that replacing 25% barley with BP in diets of transition cows improved performance and rumen health.
    Keywords: Feed intake pattern, Beet pulp, Barley, Transition period, Digestibility
  • شهریار کارگر*، حسن رضایی
    سابقه و هدف

    حد پایین دمای بحرانی برای گوساله های تازه متولدشده بین 5 تا 15 درجه سلسیوس است. وقتی دمای هوا کم تر از حد کم دمای بحرانی باشد، گوساله برای حفظ دمای بدن به انرژی بیش تری نیاز دارد. اگر گوساله در این شرایط با همان مقدار شیری که در شرایط معتدل آب و هوایی دریافت می کند تغذیه شود، انرژی کم تری صرف رشد خواهد شد. در بسیاری از مزارع کوچک و متوسط ایران، گوساله ها به طور معمول با چهار لیتر در روز خوراک مایع به صورت ثابت تا زمان شیرگیری تغذیه می شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر سطح تغذیه جایگزین شیر (4 در مقابل 6 لیتر در روز) بر الگوی مصرف خوراک و سلامت در گوساله های شیرخوار تحت تنش سرمایی بود.

    مواد و روش ها

    بیست وچهار راس گوساله ماده تازه متولدشده (سه روز سن) هلشتاین (میانگین وزن 84/0 ± 1/40) به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده سطح محدود (چهار لیتر در روز) یا سطح متوسط (شش لیتر در روز) جایگزین شیر اختصاص داده شدند. گوساله ها در فضای باز و در جایگاه های انفرادی و با میانگین دمای محیطی سه درجه سانتی گراد پرورش داده شدند. مصرف جایگزین شیر، خوراک آغازین، نمره مدفوع و دمای هوا روزانه ثبت شد. تمامی گوساله ها سه روز متوالی در دوره پیش (روزهای 50 تا 52) و پس از شیرگیری (83 تا 85) در فاصله ساعت 09:00 صبح تا 17:00 عصر برای ثبت فعالیت های خوردن، نشخوار کردن، استراحت کردن، ایستادن، نشستن (لم دادن)، آشامیدن و رفتارهای دهانی غیرتغذیه ای هر 5 دقیقه یک بار و به صورت مشاهده ای پایش قرار شدند. از مدل رگرسیون لجستیک با توزیع دوجمله ای برای ارزیابی شانس وقوع اسهال و نیاز به درمان آن و از مدل رگرسیون پویسون نیز برای ارزیابی تفاوت بین تیمارها در شمار وقوع اسهال، مدت زمان ابتلاء به اسهال و روزهای درمان استفاده شد.

    یافته ها

    گوساله های دریافت کننده سطح متوسط جایگزین شیر مصرف ماده خشک جایگزین شیر و افزایش وزن روزانه بیش تر از گوساله های تغذیه شده با سطح محدود داشتند. الگوی مصرف خوراک شامل وعده های خوردن (0/6 دفعه طی 8 ساعت)، مدت زمان خوردن در هر وعده (7/10 دقیقه)، فاصله بین وعده های غذایی (1/80 دقیقه)، نرخ خوردن (5/14 گرم خوراک آغازین در هر دقیقه) و اندازه وعده غذایی (5/154 گرم خوراک آغازین در هر وعده خوردن) و نیز الگوی فعالیت نشخوار شامل وعده های نشخوار (8/3 دفعه طی 8 ساعت)، مدت زمان نشخوار در هر وعده (1/17 دقیقه) و فاصله بین وعده های نشخوار (2/129 دقیقه) تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. زمان صرف شده برای نشخوار و آشامیدن در گوساله های تغذیه شده با سطح متوسط جایگزین شیر بیش تر از گوساله های تغذیه شده با سطح محدود بود. در دوره پس از شیرگیری در مقایسه با دوره پیش از شیرگیری، شمار وعده های خوردن، مدت زمان خوردن در هر وعده، نرخ خوردن، اندازه وعده غذایی، مدت زمان نشخوار در هر وعده و زمان ایستادن بیش تر و فاصله بین وعده های غذایی و زمان نشستن کم تر بود. شمار وقوع اسهال تفاوتی بین تیمارها نداشت. شانس وقوع اسهال و درمان آن به ترتیب در گوساله های تغذیه شده با سطح محدود تغذیه جایگزین شیر کم تر و بیش تر از گوساله های تغذیه شده با سطح متوسط بود. مدت زمان ابتلاء به اسهال و زمان درمان در گوساله های تغذیه شده با سطح محدود جایگزین شیر کم تر از گوساله های تغذیه شده با سطح متوسط بود.

    نتیجه گیری

    سطح متوسط تغذیه جایگزین شیر سبب افزایش میانگین افزایش وزن روزانه در گوساله های تحت تنش سرمایی شد. عدم تغییر معنی دار خوراک آغازین مصرفی بین تیمارها به خاطر عدم تفاوت در شمار و اندازه وعده های غذایی بود. اگر چه شانس درگیری با اسهال در گوساله های تغذیه شده با سطح متوسط جایگزین شیر بیش تر و مدت زمان طولانی تری اسهال را تجربه کردند، اما شمار وقوع اسهال تحت تاثیر سطح تغذیه جایگزین شیر قرار نگرفت.

    کلید واژگان: تنش سرمایی, خوراک مایع, گوساله شیرخوار
    Shahryar Kargar *, Rezaei Hasan
    Background and Objectives

    Lower critical temperature for a neonatal dairy calf ranges from 5 to 15°C. As the temperature drops below the calf's lower critical temperature, calf needs more dietary energy to maintain body temperature. If calves are fed the same amount of milk as under moderate environmental conditions, less energy will be available to support growth. In most small and medium holder Iranian farms, dairy calves are usually fed 4 L/d (equivalent to approximately 10% of birth weight) of liquid feed in fixed amounts until they are weaned on 60 d old. The aim of present experiment was to investigate the effect of milk replacer plane of nutrition (restricted vs. moderated; 4 vs. 6 L/d) on starter feed intake patterns, feeding behavior, and health in cold-stressed neonatal Holstein calves.

    Materials and Methods

    Twenty-four (n = 12 calf/treatment; 3 d old) newborn female Holstein calves (40.1 ± 0.84 kg; BW ± SE) were randomly assigned to receive either restricted (4 L/d; RPN) or moderated (6 L/d; MPN) milk replacer (21% crude protein, 17% fat, and 43% lactose on a dry matter basis) plane of nutrition. Calves were reared outdoor in individual pens with a mean ambient temperature of 3°C during the experiment. Calves were fed milk replacer twice daily at 0800 and 1700 h in pens bedded with wheat straw. Milk replacer intake, starter feed intake, fecal score (on a 1–5 score system), and ambient temperature were measured daily. All calves were visually observed (every 5 min) to monitor the eating, ruminating, resting, standing, lying, drinking, and non-nutritive oral behaviors for a 8-h period (between 0900 and 1700 h) once per 3 successive d before weaning (d 50–52 of the trial) as well as once per 3 successive d after weaning (d 83–85 of the trial). Repeated-measures ANOVA was used to compare feed intake and feeding behaviors between treatment groups, and logistic regression model using a binomial distribution (PROC GLIMMIX) was used to assess the chance of diarrhea (≥3) and needs to medication before weaning. Poisson regression model (PROC GENMOD) was also used to test group differences in frequency and duration of diarrhea and days medicated before weaning.

    Results

    Milk replacer dry matter intake and average daily gain were greater in MPN vs. RPN fed calves. Meal pattern including meal frequency (6.0 bouts/8-h), meal length (10.7 min), inter-meal interval (80.1 min), eating rate (14.5 g of starter feed/min), and meal size (154.5 g of starter feed/bout) and rumination pattern including the number of bouts (3.8 bouts/8-h), rumination duration (17.1 min), and interval between rumination bouts (129.2 min) were not affected by treatment groups. Time spent ruminating and time devoted to drinking were greater in MPN vs. RPN calves. Meal frequency, meal length, eating rate, meal size, rumination duration and time for standing were greater but inter-meal interval and time for lying were lower during the post- vs. pre-weaning period. Non-nutritive oral behaviors and diarrhea frequency were not affected by experimental treatments. Calves receiving RPN vs. MPN had lower chance of diarrhea and greater chance of medication. Days with diarrhea and medication days were shorter in RPN vs. MPN fed calves.

    Conclusion

    Feeding MPN increased average daily gain in cold stressed calves. The lack of significant different in starter intake between experimental treatments was probably due to the lack of difference in the number and size of the meals. Although the calves fed MPN experienced higher chance of diarrhea with longer duration, but the incidence of diarrhea was not affected by the level of milk replacer feeding.

    Keywords: Cold stress, Liquid feed, neonatal calf
  • ایمانه صدرارحامی، غلام رضا قربانی *، شهریار کارگر، علی صادقی سفید مزگی، نیما نادری
    اثر خوراندن دانه سویای برشته یا اکسترود شده و مخلوط یکسان آن ها به جای کنجاله سویا بر مصرف خوراک، تولید شیر و ترکیبات آن، الگوی خوردن و رفتار جویدن گاوهای شیرده هلشتاین با استفاده از چهار راس گاو شکم اول و چهار راس گاو شکم دوم، به ترتیب با میانگین روزهای شیردهی 20 ± 96 و 114 ± 113، در قالب طرح مربع لاتین 4 × 4 در چهار دوره 21 روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) جیره حاوی 88/ 13 درصد (براساس ماده خشک) کنجاله سویا؛ 2) جیره حاوی 22/15 درصد سویای برشته شده؛ 3) جیره حاوی 55/ 15 درصد سویای اکسترود شده؛ و 4) مخلوط یکسان (69/ 7 درصد) سویای برشته و اکسترود شده. مصرف خوراک، شاخص انتخاب، الگوی مصرف خوراک و نشخوار و فعالیت جویدن با روش های استاندارد محاسبه شدند. تولید شیر و ترکیبات آن، ماده خشک مصرفی، اندازه وعده غذایی و فاصله بین وعده های غذایی تحت تاثیر تیمار ها قرار نگرفت. اگر چه طول هر وعده غذایی (06/ 0=P) و کل زمان خوردن (06/ 0=P) در گاوهای شکم اول نسبت به گاوهای شکم دوم بیشتر بود اما نرخ خوردن (01/ 0=P) و ماده خشک مصرفی (06/ 0=P) در گاوهای شکم دوم نسبت به گاوهای شکم اول بیشتر بود. جیره های آزمایشی تاثیری بر شاخص انتخاب نداشتند. گاوهای شکم اول وعده های نشخواری و کل زمان نشخوار طولانی تری نسبت به گاوهای شکم دوم داشتند. نتایج نشان داد که فرآوری دانه سویا و جایگزینی آن با کنجاله سویا تاثیری بر تولید شیر، ماده خشک مصرفی، الگوی مصرف خوراک و فعالیت جویدن نداشت.
    کلید واژگان: دانه سویا, اکسترود کردن, برشته کردن, کنجاله سویا, رفتار تغذیه ای
    E. Sadr Erhami, Gh.R. Ghorbani*, Sh. Kargar, A. Sadeghi Sefid Mazgi, N. Naderi
    The effect of feeding roasted- or extruded soybean and their equal combination instead of soybean meal on feed intake, milk yield and milk composition, meal pattern and chewing behavior was evaluated using four multiparous (DIM = 113 ± 14) and four primiparous (DIM = 96 ± 20) Holstein dairy cows. Cows were used in a replicate 4 × 4 Latin square design with 21-d periods. Experimental diets were: 1) diet containing soybean meal (13.88% of dietary DM); 2) diet containing roasted soybean (15.22% of dietary DM); 3) diet containing extruded soybean (15.55% of dietary DM); and 4) diet containing equal blend (7.69% of dietary DM) of roasted- and extruded soybean. Feed intake, sorting index, meal pattern, and chewing behavior were measurement using standard procedures. Milk yield and milk composition, dry matter intake, meal size and inter-meal interval were not influenced by experimental diets. Although both meal length and total eating time tended (P=0.06) to be increased for primiparous vs. multiparous cows, eating rate (P=0.06) and dry matter intake (P=0.01) were greater for multiparous cows. Experimental diets had no effect on sorting index. Number of rumination bouts and total rumination time were greater for primiparous vs. multiparous cows. Results indicated that milk yield, dry matter intake, feeding pattern, and chewing activity were not influenced by feeding processed soybean instead of soybean meal.
    Keywords: Soybean, Extruding, Roasting, Soybean meal, Feeding behavior
  • ابوالفضل زالی*، سیدمحمود نصراللهی، غلامرضا قربانی، محمد مرادی
    سابقه و هدف
    مشخص شده است که رفتارهای تغذیه ای با تاثیر بر pH شکمبه می توانند چربی شیر را تغییر دهند اما الگوی تغییر روزانه این رفتارها و پاسخ های متعاقب در الگوی تغییر pH شکمبه و چربی شیر بررسی نشده است. هدف این آزمایش بررسی تغییر الگوهای روزانه رفتار جویدن، مصرف خوراک، pH شکمبه و ترکیبات شیر در گاوهای پر تولید هلشتاین در شرایط جیره های با کنسانتره بالا بود.
    روش ها و
    مواد
    در این آزمایش از تعداد 78 گاو شیری در اواسط شیردهی (تعداد روزهای شیردهی برابر با 5/26 ± 103 روز) و پرتولید (میانگین تولید شیر 1/11± 1/50 کیلوگرم در روز)، با میانگین وزن بدن 8/76±630 و دفعات زایش 39/1±35/2 استفاده شد. گاوها به تدریج در طول 3 دوره 24 روزه وارد آزمایش شدند که دو هفته اول اختصاص به عادت دهی دام ها پیدا می کرد و نمونه گیری در 10 روز پایانی صورت می گرفت. جیره دام ها یکسان و حاوی 35 درصد علوفه و 65 درصد کنسانتره بود که به صورت خوراک کاملا مخلوط و دو بار در روز تغذیه می شد. تمام گاوها مورد اندازه گیری رفتار روزانه جویدن (خوردن و نشخوار)، میزان مصرف خوراک در ساعت های 2، 4، 6 ساعت پس از ارائه وعده صبح، تولید و ترکیب شیر قرار گرفتند. اندازه گیری pH شکمبه برای تمام گاوها با روش رمینوسنتزیس انجام شد و 14 گاو مورد اندازه گیری مداوم pH شکمبه به وسیله پروپ های اندازه گیری pH با توانایی کالیبراسیون مداوم و امکان انتقال بی سیم داده ها قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج این آزمایش حاکی از آن بود که عمده فعالیت خوردن گاوها در روز و در بین ساعت های 7 صبح تا 20 بعد از ظهر به وقوع می پیوندد در حالی که عمده فعالیت نشخوار در شب صورت می گیرد. گاوها در 2 ساعت اول روز با نرخ حدود 3 کیلوگرم بر ساعت خوراک می خوردند در حالی که در ساعت های بعد نرخ خوردن تا 1 کیلوگرم بر ساعت کاهش می یافت. سنجش مداوم pH شکمبه گاوها حاکی از شروع افت pH به دنبال شروع خوردن خوراک بود و این کمیت با 2 ساعت تاخیر نسبت به وعده خوراک عصر در پائین ترین نقطه خود قرار می گرفت. مدت زمان افت pH شکمبه به زیر 8/5 به میزان 840 دقیقه در روز بود که حاکی از درگیری دام ها با اسیدوز می باشد. در ادامه چربی شیر در اولین وعده بعد از این دوره افت pH، یعنی در وعده شب به کمترین مقدار خود رسید و این افت درصد چربی تا وعده صبح هم ادامه پیدا می کرد. بررسی تابعیت pH شکمبه از متغیرهای بررسی شده نشان داد که مصرف خوراک در 2 ساعت اول بعد از تغذیه صبح نقش تعیین کننده ای در کنترل pH شکمبه دارد.
    نتیجه گیری کلی: الگوی رفتار تغذیه ای می تواند نقش تعیین کننده ای در میزان pH شکمبه و مدت زمان افت pH شکمبه داشته باشد که این امر خود می تواند تعیین کننده ای در درصد چربی شیر در وعده های مختلف شیردوشی باشد. افزایش مصرف خوراک در ساعات اولیه روز می تواند سبب بهبود pH شکمبه شود.
    کلید واژگان: الگوی رفتارهای تغذیه ای, الگوی تغییر pH شکمبه, الگوی تغییر ترکیبات شیر, گاو شیری
    S.M. Nasrollahi, A. Zali*, G.R. Ghorbani, M. Moradi Shahrbabak
    Background And Objectives
    It has been demonstrated that feeding behavior with influencing rumen pH can change milk fat percentage, but the pattern of the change in feeding behavior and relative change in rumen pH and milk fat percentage is not considered. The objective of this study was to investigate the change in the daily pattern of chewing activity, feed intake, rumen pH and milk composition in high- producing Holstein dairy cows fed a high concentrate diet.
    Materials And Methods
    eighty seven high-producing (50.1 ± 11.1kg/d) dairy cow in mid-lactation (103 ± 26.5 DIM) with the average body weight of 630 ± 76.8 kg and parity number of 2.35 ± 1.39 were used. The cow enrolled in the experiment during three 24-d periods consists of 14 days of adaptation and 10 days sampling. Diet consisted of 35 % forage and 65% concentrate and fed as TMR twice daily. All cows were subjected to measuring chewing activities, feed consumption at 2, 4, 6 h after morning feeding, and milk production and composition. Rumen pH was measured for all cows using rumencenthesis and 14 cows were subjected to continuous measurement of rumen pH using indwelling sensors with capability of continuous calibration and wireless transmission of data.
    Results
    the result of this study showed the eating activity of cows was observed mostly during the day between 0700 and 2000, whereas rumination activity was during night. Cows had eating rate of 3 kg/h during first 2 h after morning feeding while in other times eating rate diminished as little as 1 kg/h. Rumen pH declined fallowing the start point of eating time and in 2 h after evening feeding at lowest pH. The duration of pH under 5.8 was about 840 min/d that indicated cows at acidosis condition. In consistent with rumen pH, milk fat depressed in night milking and then it continued up to morning milking. Regression analysis indicated that dry matter intake at 2h after morning feeding has a major effect of modulating rumen pH depression.
    Conclusion
    Cows eating patterns could have a major impact on rumen pH and the duration of rumen pH depression which further affect milk fat. The increased feed intake during first 2h after feeding could improve rumen pH.
    Keywords: pattern of feeing behavior, pattern of the rumen pH, pattern of milk composition, dairy cow
  • Maryam Pazuki, Majid Hajifaraji, Morvarid Nikoosokhan, Anahita Houshyarrad, Taghi Pourebrahim, Bahram Rashidkhani
    Background And Objectives
    This study was designed to investigate the association between parental behavior and the dietary intake of Tehranian preschool children aged 2-6 years.
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study conducted on 310 children aged 2-6 years from the kindergartens of 22 districts of Tehran, a qualitative validated 85-item food frequency questionnaire was completed by interviewing with their parents. Also the effect of parental behavior on the children’s dietary intake was assessed using a validated comprehensive feeding practices questionnaire (CFPQ).
    Results
    47 and 53% of children were girls and boys, respectively. Among the parental behavior patterns, encouraging children to eat healthy foods, using food rewards, teaching and talking with children about the value of foods, encouraging the children to participate in food purchasing and preparation, making available the healthy foods, parental controlling behavior, child’s control, restricted behaviors because of having weight loss diet, and role modeling were significantly associated with the dietary intake of food groups (P<0.05).
    Conclusions
    Any effort to promote children’s dietary intake needs considering the role of parents in the development of feeding patterns, and interest in children to consume healthy foods.
    Keywords: Children, Dietary intake, Parental behavior patterns, Kindergarten
  • حسین رشیدی، فرهنگ فاتحی*، مهدی گنج خانلو، فرهاد پرنیان خواجه دیزج

    به منظور بررسی اثرات طول فضای آخور و سطح انرژی خوراک بر رفتار تغذیه ای و الگوی مصرف خوراک از 40 راس تلیسه هلشتاین با میانگین وزن 32/8±363/4  کیلوگرم در آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی شامل عامل فضای آخور (24 و 48 سانتیمتر) و عامل سطح انرژی خوراک (بالا و پایین) استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- فضای آخور کوچک (24 سانتی متر) با سطح انرژی پایین، 2- فضای آخور کوچک (24 سانتی متر) با سطح انرژی بالا، 3- فضای آخور بزرگ (48 سانتی متر) با سطح انرژی پایین و 4- فضای آخور بزرگ (48 سانتی متر) با سطح انرژی بالا بودند، 10 راس تلیسه هلشتاین اختصاص یافت. طول دوره آزمایش 100 روز شامل10 روز عادت دهی و 90 روز نمونه برداری بود. نتایج نشان داد که مقدار ماده خشک مصرفی طی ساعات صفر الی دو ساعت و نیز دو الی چهار ساعت پس از خوراک دهی وعده صبح برای تیمارهای دارای سطح انرژی پایین کمتر بود (p<0.05). در مطالعه حاضر سطح انرژی جیره ها، تعداد وعده های مصرف خوراک را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد، به طوریکه تعداد وعده های مصرف خوراک در تیمار های دارای سطح انرژی پایین در مقایسه با تیمار های دارای سطح انرژی بالا، بیشتر بود (p=0.03). علاوه بر این اثرات طول فضای آخور بر رفتارهای تغذیه ای نیز معنی دار بود، به طوریکه تعداد وعده های مصرف خوراک برای تیمارهای با فضای آخور کوچک تر در مقایسه با فضای آخور بزرگ تر، بیشتر ولی طول هر وعده خوراک، کمتر بود (p=0.01). بنابراین از دو عامل فضای آخور و انرژی جیره می توان با کنترل شدت رقابت تلیسه ها، از آن به عنوان ابزاری مفید و کاربردی در مدیریت رفتار تغذیه ای و الگوی مصرف خوراک در تلیسه ها بهره جست.

    کلید واژگان: تلیسه هلشتاین, رفتار تغذیه ای, سطح انرژی خوراک, طول فضای آخور
    Hossein Rashidi, Farhang Fatehi*, Mehdi Ganjkhanlou, Farhad Parnian-Khajehdizaj

    Forty Holstein heifers with an average age of 12-16 months (363.4 ± 32.8 kg BW) were used in a 2×2 factorial design, in which 10 heifers were allocated to four stalls. The current experiment prolonged 100 days with 10 days for adaptation period and 90 days for sampling period. The rations in this experiment had the same forage/concentrate ratio and the only difference was in the amount of dietary energy density and feed bunk space. Treatments included: 1) Small feed bunk space (24 cm) with low level of energy, 2) Small feed bunk space (24 cm) with high level of energy, 3) Large feed bunk space (48 cm) with low level of energy and 4) Large feed bunk space (48 cm)  with high level of energy. The results showed that meal frequency was affected by diet energy density as mentioned parameter was higher for treatments with low energy density in comparison with high energy density. Also, feed bunk space had significant effect on heifer feeding behavior through motivating of competition for feeding. As, the meal frequency (#/day) was higher and meal size (kg/meal) was lower for small feed bunk space in comparision with the large feed bunk space. The results clearly showed that feed bunk space is the key factor to motivate competition behavior of feeding in heifres.

    Keywords: Feed intake pattern, Feeding behaviors, Feed energy level, Feed bunk space, Holstein heifers
  • سمیه جلالی نیا، فرهنگ فاتحی*، مهدی دهقان بنادکی، حسین رخ فروز

    به منظور بررسی اثر متقابل فصل و اندازه ذرات علوفه جیره بر تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده پرتولید، از تعداد 100 راس گاو هلشتاین اوایل دوره در دو فصل بهار و تابستان (هر فصل از 50 راس) در قالب دو تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات درشت (میانگین هندسی 7/7 میلی متر) و تیمار حاوی علوفه یونجه با اندازه ذرات ریز (با میانگین هندسی 2/4 میلی متر) استفاده شد. مقدار ماده خشک مصرفی گاوها به صورت گروهی و هم چنین تولید شیر گاوها به صورت انفرادی ثبت شد. نتایج نشان داد که میزان تولید شیر، درصد پروتیین، لاکتوز و کل مواد جامد شیر در فصل بهار در مقایسه با فصل تابستان بیش تر بود (01/0 <P). تولید شیر خام و نیز درصد لاکتوز شیر گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی علوفه ریز در مقایسه با جیره حاوی علوفه درشت، تمایل به افزایش داشت (01/0 <P). مقدار مصرف ماده خشک از جیره حاوی علوفه با اندازه ذرات درشت در مدت زمان صفر الی دو ساعت پس از خوراک دهی صبح در فصل تابستان بیش تر از فصل زمستان بود (01/0 <P). به طور کلی گاوهایی که با خوراک حاوی علوفه با اندازه ذرات ریز تغذیه می شوند الگوی مصرف خوراک یکنواخت تری در طول فصول بهار و تابستان دارند.

    کلید واژگان: اندازه ذرات علوفه, تنش حرارتی, شیر, گاوهای هلشتاین, اوایل شیردهی
    Somayeh Jalalinia, Farhang Fatehi*, Mehdi Dehghan Banadaky, Hossein Rokhforoz

    To evaluate the interaction effects of season and dietary forage particle size on milk yield and composition, 100 early lactation Holstein cows in two seasons of spring and summer (each season with 50 heads) in the form of two treatments containing alfalfa forage with large particle size (geometric mean 7.7 mm) and fine particle size (with a geometric mean of 4.2 mm) were used. The amount of dry matter intake of cows was recorded in groups and the milk production of cows was recorded individually.The results showed that milk yield, protein, lactose and total solid percentage of milk were higher within spring compared to summer (P< 0.01). Milk yield (P= 0.09) and milk lactose percentage (P = 0.08) for cows fed fine forage particle size trended to be higher than cows fed long forage particle size. The amount of dry matter intake within two hours after feeding for summer was higher than spring (P< 0.01). Overall, results of the predent study indicated that cows fed with fine forage particle size had more homogeneous feeding behavior pattern within both studied season than cows fed long forage particle size.

    Keywords: Early lactating, Holstein cows, forage particle size, heat stress, Milk
  • صفورا صلاحی، جواد نصر، کیومرث امینی، سعید شالباف
    این تحقیق با هدف بررسی اثر گیرنده های محیطی هیستامین در حالات سیری و گرسنگی بر مصرف خوراک و آب، در جوجه های گوشتی انجام شد. 32 قطعه جوجه گوشتی یک روزه، تا 4 هفتگی به صورت گروهی پرورش یافتند، اما در هفته چهارم به صورت انفرادی نگهداری شدند. داده ها در قالب طرح اندازه گیری های تکرار شده در زمان تجزیه واریانس شدند و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون LSMEANS صورت گرفت. تیمارها شامل کلرفنیرامین با مقادیر تزریقی40 میلی گرم بر کیلوگرم، فاموتیدین با مقادیر 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم، هیستامین با مقادیر یک میلی گرم بر کیلوگرم و سرم فیزیولوژی بودند که در سن 4 هفتگی جوجه ها با حجم تزریقی 5/0 میلی لیتر و بصورت داخل صفاقی تزریق شدند. نتایج نشان دادند که بین میزان دریافت خوراک در جوجه های گرسنه با جوجه هایی که دسترسی آزاد به خوراک داشتند، اختلاف معنی داری وجود دارد، به طوریکه، هیستامین در حالت گرسنگی و سیری موجب کاهش در مصرف خوراک شد، ولی تاثیر هیستامین در حالت سیری قابل ملاحظه تر بود. تزریق کلرفنیرامین در هر دو حالت گرسنگی و سیری، موجب کاهش مصرف خوراک شد. فاموتیدین در در حالت گرسنگی اثری بر میزان مصرف خوراک نداشت ولی حالت سیری موجب کاهش مصرف خوراک گردید. در رابطه با مصرف آب می توان گفت که کلرفنیرامین موجب کاهش مصرف آب پرندگان گردید در حالی که مهار گیرنده های H2 هیستامین توسط فاموتیدین، سبب افزایش مصرف آب در حالت گرسنگی و سیری شد. به طور کلی دو گیرنده H1 و H2 در میزان اشتها و دریافت خوراک و آب دخالت دارند.
    کلید واژگان: جوجه های گوشتی, فاموتیدین, کلرفنیرامین, هیستامین
    Safoura Salahi, Javad Nasr, Keyiomars Amini, Saeed Shalbaf
    Introduction
    Feed intake includes a set of physiological mechanisms that affects different parts of the central nervous system. Histamine as a central neurotransmitter involved in regulating appetite. This study is conducted to evaluate the effects of determining the importance of nutrition mode, on the effect caused by histamine via intra-peritoneal injection histamine peripheral receptors in satiety and hunger on feed and water of broilers. When the histamine injected central, feed consumption will be through of H1 histamine receptor. It seems peritoneum injection of histamine, prevents the feed consumption in broilers. We also designed some tests to determinate the effects of H1 and H2 receptors on feed consumption in growing broilers. Histamine through its H1 receptors prevents the feed absorption in broilers.
    Materials And Methods
    In this study, environmental impacts of histaminergic system on feed intake male Ross broiler chickens were studied in 2 phases. 32 one-day-old broilers were raised to four-week-old in group and then in the 4th week as single. The temperature in the first week of nourishment was set at 32-31 °C, and the every week the temperature was lowered 3-2 degrees, so that during the tests the temperature was adjusted between 24-21 ° C. Average weight of chickens at the time of the experiment (4 weeks), was 720 gr.
    Data was analyzed in form of repeated measurements and averages were compared using LSMEANS test. Data analysis was performed using SAS software. Treatments included 40 mg/kg inject able chloramphenicol, 5.2 mg/kg famotidine, 1 mg/kg histamine, and saline. The amount of water consumed was measured by drinker scaled with accuracy 1ml. Total volume injected was 5.0 ml intra peritoneal.
    Results And Discussion
    Results showed a significant difference between feed intake of hungry broilers and broilers who had free access to feed. Histamine induced lower feed intake in both satiety and hunger, but its effect was more significant in satiety. The tests showed that water intake in satiety and hunger modes were significantly different. The amount of water usage in hungry chickens was more as feed intake in hungry chickens was also more. We can say that water intake depends on the amount of feed intake and water intake also rises with increased feed intake. Serotonin is effective in reducing the amount of feed intake and reduces the duration and frequency of feed intake, but it is not effective on latency time before eating. Histamine through leptin may decrease feed intake. It also recognized that the saturation of cholecystokinine depends on liberalization of histamine, which is bound on H1 and H2receptor and ultimately reduces feed intake. Chloramphenicol reduced feed intake in both satiety and hunger. Famotidine induced lower feed intake in first minutes, but had no effect in hunger. Water appetite was decreased by chloramphenicol but famotidine increased water appetite by inhibiting H2 receptor, both in satiety and hunger. Seems that histamine and cholinergic systems are linked together and histamine modifies cholinergictrans mission. Theoretically cholinergic system reduces blood pressure, thus it reduces water loss from the kidneys and there by leads to secretion of kidneys and affect brain and causes sense of thirst and result in increasing water intake.
    Conclusion
    Finally, H1 and H2 receptors play role in feed and water intake. These antagonists were involved in controlling feed intake if they cause increased feed intake and may other receptors be involved reduced feed intake result from histamine. Receptor antagonistH1 (chlorpheniramine), in both satiety and hunger modes causes significant decrease in feed intake, also receptor antagonistH2 (famotidine) at limited times significantly decreased feed intake in chickens with no limitation period, that this reduction in feed intake in satiety mode was more and total, chickens in satiety mode consume less feed than hungry chicks. Chlorpheniramine causes significantly decreased water intake in both satiety and hunger. Famotidine significantly increases water intake in hunger mode and in satiety mode it significantly increases water intake in the first hours after injection. Histamine resulted in significant reduction of water intake in satiety and cause to significant increase of water intake in hunger mode. Considering the increased water intake by histamine and reducing water intake by chlorpheniramine at the same time, in hunger mode H1receptor is involved in increased water intake caused by histamine. Peritoneal injection of histamine shows that water consumption increase with feed consumption and it seems this occurrence regulated with some different mechanisms such as release of angiotens in and histamine.
    Keywords: Broiler chickens, Chlorpheniramine, Famotidine, Histamine
  • فرشید فتاح نیا، فخرالدین آرمیون، گلناز تاسلی، احسان رضایی
    سابقه و هدف
    یکی از عوامل مهم موثر بررشد و زنده مانی گوساله ها در دوره قبل از شیرگیری مقدار مصرف شیر است. معمولا به علت هزینه بیشتر شیر برای تغذیه گوساله ها، توصیه بر این است که مقدار مصرف شیر در حدود 10 درصد وزن بدن (حدود 4 لیتر در شبانه روز) ثابت نگه داشته شود تا گوساله به مصرف جیره آغازین بیشتر تشویق شود. در سال های اخیر محققین به دنبال یافتن بهترین الگوی تغذیه شیر هستند تا بیشترین رشد با توجیه اقتصادی برای گوساله فراهم شود. هدف این پژوهش مقایسه دو الگوی مصرف معمول (4 کیلوگرم در روز) و مصرف آزاد شیر برعملکرد، رشد اسکلتی و متابولیت های خونی گوساله های ماده شیرخوار بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 30 راس گوساله ماده هلشتاین با میانگین وزن 2/2 ± 7/42 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی به دو تیمار اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل مصرف معمول شیر (4 کیلوگرم در روز) و مصرف آزاد شیر بود. آزمایش شامل 2 مرحله پیش از شیرگیری (روز 1 تا 60) و پس از شیرگیری (روز 61 تا 120) بود. در هر دو گروه، شیر در دو نوبت صبح و عصر تغذیه شد. گوساله ها در کل دوره آزمایش به صورت آزاد به جیره آغازین و آب دسترسی داشتند. مصرف جیره آغازین به صورت روزانه و افزایش وزن به صورت هفتگی و شاخص های اسکلتی شامل طول بدن، ارتفاع جدوگاه و فاصله استخوان پین در دو و چهار ماهگی اندازه گیری شد. متابولیت های خون شامل گلوکز، پروتئین کل، تری گلیسیرید و کلسترول در در 30 و60 روزگی اندازه-گیری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در گوساله های تیمار مصرف آزاد شیر، مصرف جیره آغازین در دوره پیش از شیرگیری کمتر (01/0P<) اما در دوره پس از شیرگیری و کل دوره آزمایش (روز 1 تا 120 پس از تولد) بیشتر از گوساله های تیمار مصرف معمول شیر بود (01/0P<). در گوساله های تیمار مصرف آزاد شیر افزایش وزن روزانه در پیش از شیرگیری و کل دوره آزمایش بیشتر ولی در دوره پس از شیرگیری کمتر از گوساله های تیمار مصرف معمول شیر بود (01/0P<). در گوساله های تیمار مصرف آزاد شیر، بازده استفاده از خوراک در دوره پیش از شیرگیری بیشتر (05/0P=) و در دوره پس از شیرگیری کمتر (01/0P<) از گوساله های تیمار مصرف معمول شیر بود ولی در کل دوره تحت تاثیر مصرف شیر قرار نگرفت (05/0P>). وزن بدن گوساله های تیمار مصرف آزاد شیر در مقایسه با تیمار مصرف معمول شیر در دوره پیش از شیرگیری، پس از شیرگیری و در پایان آزمایش بیشتر بود (01/0P<). گوساله هایی که شیر را به صورت آزاد دریافت کردند در مقایسه با گوساله های مصرف معمول شیر در پایان شیرگیری و پایان دوره طول بدن بیشتری داشتند (05/0P<). غلظت گلوکز و کلسترول پلاسمای گوساله های تیمارمصرف آزاد شیر در مقایسه با گوساله های تیمار مصرف معمول شیر در30 روزگی بیشتر بود (05/0P<). غلظت پروتئین کل و تری گلیسیرید سرم گوساله ها تحت تاثیر الگوی مصرف شیر قرار نگرفت (05/0P>).
    نتیجه گیری
    در مجموع، نتایج تحقیق نشان داد که الگوی ارایه شیر به صورت آزاد در مقایسه با الگوی ارایه معمول شیر باعث بهبود عملکرد گوساله های ماده شیرخوار شد.
    کلید واژگان: گوساله شیرخوار, الگوی مصرف شیر, عملکرد, شاخص های اسکلتی, متابولیت های پلاسما
    Farshid Fatahnia, Fakhrodin Armion, Golnaz Taasoli, Ehsan Rezaei
    Background and objectives
    Milk consumption is one of the most important factors affecting growth and survival of calves in the pre-weaning period. Usually due to the higher cost of milk for feeding calves, it is recommended that the amount of milk intake be maintained at about 10% of body weight (4 liters per day), so that the calf is more encouraged to intake starter diet. In recent years, researchers have been looking for the best milking pattern to support the growth of calf more economically .The aim of this study was to compare the effect of two milk intake patterns, including conventional (4 kg / day) and free milk intake on the performance, skeletal growth, and blood metabolites of Holstein female calves.
    Materials and methods
    Thirty newborn Holstein female calves with average BW of 42.7 ± 2.2 kg were used in a completely randomize design. Experimental treatments included of conventional (4 Kg/d) and ad libitum milk intake. The experiment carried out in two periods: pre-weaning (day 1 to day 60) and post-weaning period (day 61 to day 120). Calves fed milk twice daily in the morning and the afternoon and had free access to starter diet and water. Starter intake was measured daily and ADG was calculated in a weekly basis. Skeletal parameters including body length, withers height and pin distance were taken at weaning (day 60) and end of the experiment (day 120). Blood metabolites including glucose, total protein, triglyceride and cholesterol were measured on days 30 and 60 of the study.
    Results
    The results showed that calves fed ad libitum milk intake had lower pre-weaning starter intake (P<0.01) and greater starter intake (P<0.01) during post-weaning and overall periods than those fed conventional milk intake. In calves fed ad libitum milk intake, average daily gain was higher (P<0.01) than the calves fed conventional milk intake during pre-weaning and overall periods but it was lower (P<0.01) during post-weaning period. Feed efficiency was higher during pre-weaning (P=0.05) and lower during pre-weaning period (P<0.01) in calves fed ad libitum than those fed conventional milk but it was insignificant in the overall period (P>0.05). Body weight of calves fed ad libitum milk intake was greater during pre-weaning, post-weaning and overall periods than those fed conventional milk intake (P<0.01). Calves fed ad libitum milk intake had greater (P<0.05) body length than those fed conventional milk intake. Plasma glucose and cholesterol concentrations were greater (P<0.05) in calves fed ad libitum milk intake than those fed conventional milk intake in day 30 of experiment. Plasma total protein and cholesterol concentrations were not affected by milk intake pattern (P>0.05).
    Conclusion
    It is concluded that ad libitum milk intake resulted in better performance of dairy calves
    Keywords: Dairy calf, Milk intake, Performance, Skeletal characteristics, Blood metabolites
  • مینو محمد شیرازی، فروغ اعظم طالبان، معصومه ثابت کسایی، علیرضا ابدی، محمدرضا وفا
    مقدمه و اهداف
    در مورد اثر نوع چربی رژیم غذایی بر ایجاد حساسیت به انسولین مطالعات محدودی وجود دارد. در این مطالعه اثر رژیم دارای روغن ماهی، رژیم دارای الگوی اسیدهای چرب دریافتی در رژیم غذایی ایرانی، و رژیم استاندارد بر گلوکز سرم و حساسیت به انسولین در موش صحرایی مقایسه شده است.
    روش کار
    30 سر موش صحرایی ماده بطور تصادفی در سه گروه غذایی قرار گرفتند: رژیم غذایی استاندارد (دارای روغن سویا)، رژیم غذایی دارای روغن ماهی و رژیم دارای مخلوط چند روغن با الگوی اسیدهای چرب دریافتی در رژیم غذایی ایرانی. موش های صحرایی رژیم های مذکور را طی دوران بارداری و شیردهی دریافت نمودند و تغذیه حیوانات متولد شده نیز با رژیم غذایی مانند مادر خود ادمه یافت. میزان گلوکز و انسولین ناشتای در موش های متولد شده در زمان بلوغ اندازه گیری و حساسیت به انسولین محاسبه شد. میانگین مقادیر بدست آمده با نرم افزار SPSS و با آزمون های ANOVA و Tukey مقایسه گردید.
    نتایج
    میزان انسولین ناشتا در گروه تغذیه شده با روغن ماهی بطور معنی داری کمتر از دو گروه دیگر (018/0=p) و حساسیت به انسولین در این گروه بطور معنی داری از دو گروه دیگر بیشتر بود (002/0=p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد رژیم غذایی دارای روغن ماهی (دارای اسیدهای چرب امگا-3 طولانی زنجیر) در مقایسه با رژیم غذایی دارای روغن سویا (دارای اسیدهای چرب امگا-6) و رژیم با الگوی چربی مصرفی ایرانی (دارای اسیدهای چرب اشباع)، باعث افزایش حساسیت به انسولین در موش صحرایی می گردد.
    کلید واژگان: حساسیت به انسولین, گلوکز سرم, روغن ماهی, روغن سویا, موش صحرایی
    M. Mohammad Shirazi, Fa Taleban, M. Sabet Kassaii, A. Abadi, Mr Vafa
    Methods
    Thirty female Wistar rats were randomly allocated to three dietary groups: a standard diet (containing soy bean-oil), diet containing fish oil and diet containing mixed oil which was designed based on Iranian population fatty acid intake. Dams in each group were fed one of the diets during pregnancy and lactation and the pups were also weaned onto the same diet. Fasting serum glucose (Photometry) and insulin (ELISA) in pups were assessed and insulin sensitivity calculated on puberty.
    Results
    Fasting serum insulin in fish oil-fed group was significantly less than two other groups (P=0.018) and insulin sensitivity in fish oil-fed rats was significantly more than two other groups (P=0.002).
    Conclusions
    It seems a diet containing fish oil (rich in long chain omega-3 fatty acids) causes more insulin sensitivity comparing to diet containing soy bean oil (rich in omega-6 fatty acids) and diet with Iranian population fatty acid intake pattern (rich in saturated fatty acids).
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال