-
هدف پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل علی ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی و جهت گیری های انگیزشی با نقش واسطه ای باورهای خودکارآمدی و انتظار پیامد انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 1643 دانشجو بود که از این میان 310 نفر براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری سازنده گرایی اجتماعی حقایقی و کارشکی (1394)، باورهای خودکارآمدی تحصیلی زاژاکووا و همکاران (2005)، انتظار پیامد دانشجو هاکت و همکاران (1992) و انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد سازنده گرایی اجتماعی، باورهای خودکارآمدی و انتظار پیامد اثر مستقیم مثبت و معنی دار بر انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی داشتند (01/0 p<). باورهای خودکارآمدی دارای اثر منفی بر بی انگیزگی بود (01/0 p<)؛ اما سازنده گرایی اجتماعی و انتظار پیامد بر بی انگیزگی اثر مستقیم نداشتند (05/0< P). سازنده گرایی اجتماعی دارای اثر مثبتی بر باورهای خودکارآمدی و انتظار پیامد بود (01/0 p<). به علاوه، اثرات غیرمستقیم سازنده گرایی اجتماعی با انگیزش درونی، بیرونی و بی انگیزگی با واسطه باورهای خودکارآمدی معنادار شد (01/0 p<). همچنین اثرات غیرمستقیم سازنده گرایی اجتماعی با انگیزش درونی و بیرونی با واسطه انتظار پیامد معنادار بود (01/0 p<)؛ اما اثرات غیرمستقیم سازنده گرایی اجتماعی با بی انگیزگی با واسطه انتظار پیامد معنادار نبود (05/0< P). نتایج این تحقیق به کارگیری رویکرد سازنده گرایی در تدریس را به عنوان نظریه ای قوی و تاثیرگذار، برای محافل آموزشی پیشنهاد می کند.
کلید واژگان: سازنده گرایی اجتماعی, خودکارآمدی تحصیلی, انتظار پیامد, انگیزش تحصیلیThe present study was done with the aim of presenting the causal model of the effect environment of social constructivist on motivational orientations with regard to the mediating role of self-efficacy and outcome expectation. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all postgraduate students of Lorestan University in the academic year 2016-2017 to 1643 students, of which 310 were selected based on stratified random sampling method. To collect the required data from University Social Constructivist Learning Environment Survey (USCLES), Academic Self Efficacy Beliefs Questionnaire (ASEBQ), Student Outcome Expectations Scale (SOES), and Academic Motivation Scale (AMS-C 28) was used. Data analysis was performed by path analysis by AMOS software. Social constructivism, self-efficacy and outcome expectation had a positive and significant direct effect on intrinsic and extrinsic motivation (p < 0.01). Self-efficacy had a negative effect on amotivation (p<0.01); But social constructivism and outcome expectation had no direct effect on amotivation (p>0.05). Social constructivism had a positive effect on self-efficacy and outcome expectation (p<0.01). In addition, the indirect effects of social constructivism with intrinsic, extrinsic motivation and apostasy through self-efficacy became significant (p<0.01). Also, the indirect effects of social with intrinsic and extrinsic motivation mediated by outcome expectation were significant (p < 0.01); But the indirect effects of social constructivism with amotivation mediated by outcome expectation were not significant (p > 0.05). The results of this study suggest the use of a constructivist approach in teaching as a strong and effective theory for educational circles.
Keywords: Social constructivism, Academic Self-Efficacy, outcome expectation, academic motivation -
آلن فرانکلین[i] فیزیک دان و فیلسوف معاصری است که درباره آزمایش های فیزیکی و برساخت گرایی اجتماعی موضع هایی نسبتا افراطی در پیش گرفته است. او با ارائه مدلی که ما آن را عقلانیت عمل گرایانه می خوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایش های فیصله بخش را دارد. او می خواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساخت گرایی اجتماعی است را زیر سوال ببرد. گرچه او از ارائه یک عقلانیت منحصر به فرد سر باز می زند، این فقره در آثار او به وضوح به چشم می خورد. ما در این مقاله با توضیح جایگاه سخنان او، قدرت نفوذ آن در نظریات معاصر برساخت گرایی را بررسی خواهیم کرد.
کلید واژگان: آلن فرانکلین, عقلانیت عمل گرایانه, آزمایش در فیزیک, برساخت گراییPhilosophy of Science, Volume:4 Issue: 1, 2014, PP 157 -165Allan Franklin is a contemporary physicist and philosopher who take some sort of extremist opinion about the experiments in physics and the position of social constructivism. Proposing a philosophical model، which we call ‘Pragmatist Rationality’، Franklin wants to defend of a kind of logic of scientific discovery and the possibility of crucial experiments occurring and through which He wants to rebut the contingency thesis which is a vital characteristic of social constructivism. Although he denies that he is proposing a kind of theory of rationality، such theory is evident throughout his works. In this paper we review and evaluate his claims and are going to measure its soundness compared to the contemporary social constructivism theories.Keywords: Allan Franklin, pragmatic rationality, experiments in physics, constructivism -
لاتور گرچه خود یک برساخت گرا است، منتقد سرسخت برساخت گرایی اجتماعی و نقطه مقابل آن، واقع گرایی متداول (که لاتور آن را خام می داند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمی گردد به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن ها، یعنی تقابل سوژه ابژه و نحوه ارتباط آن ها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبی گرایی برای فلسفه، به ویژه فلسفه علم، در بر نداشته است. وی، با استفاده از نظریه کنش گرشبکه، با رویکرد کاملا متفاوتی به موجودات جهان و روابط میان آن ها می نگرد. برای وی رابطه میان کنش گران انسانی و غیر انسانی نه سوژه ابژه، بلکه مذاکره است.
ما در این مقاله، ضمن بازسازی دیدگاه لاتور و نشان دادن تقابل آن با واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی، نشان خواهیم داد که اولا برساخت گرایی لاتور، آن چنان که در وهله نخست به نظر می رسد و برخی منتقدان می گویند، ضد واقع گرا نیست، بلکه به قول خودش عین واقع گرایی است؛ ثانیا این برساخت گرایی دچار شکاکیت و نسبی گرایی، که واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی دچار آن اند، نخواهد شد.
کلید واژگان: برساخت گرایی, برونو لاتور, متافیزیک, مذاکره, تقابل سوژه, ابژهEven though Bruno Latour is called constructivist, but he severely criticizes social constructivism. He believes that social constructivism and its opposed approach, i.e. naive realism, are going on wrong way; both admit subject-object dichotomy and that’s why they can’t get rid of some tenacious philosophical problems, such as skepticism and relativism. Latour through actant-network metaphysics, considers the relations of actants in another way, he talks about them symmetrically and believes that their relation is based on ‘negotiation’. In this paper we argue firstly that though he relinquishes social constructivism and common realism, it doesn’t mean that he is not constructivist and realist anymore; Latour wants to defend a kind of realistic realism or constructivist realism which is not based on subject-object division. Second we’ll show how Latour’s approach does not become trapped in the hole of those philosophical problems.Keywords: Latour, constructivism, actant, subject, object dichotomy, negotiation -
هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی در دوره متوسطه دوم است. این پژوهش، کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران دوره متوسطه دوم استان مازندران به تعداد 11024 نفر (5692 مرد و 5332 زن) است. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از دبیران دوره متوسطه دوم است که به روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته برساختگرایی اجتماعی دارای 23 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد مولفه های هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی در تبیین الگوی برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی موثر هستند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی موجب می شود تا دانش آموزان به گونه ای فعال درگیر شوند؛ هم چنین روی تفکر و درک به جای به خاطر سپاری صرف متمرکزشده و عملکرد بهتری داشته باشند. درواقع با استفاده از این رویکرد، فعالیت های یادگیری اساسی در بستر دنیای واقعی در طبیعت رخ داده و سازنده گرایی دانش آموزان برانگیخته می شود.کلید واژگان: برنامه درسی اخلاق محیط زیستی, برساختگرایی اجتماعی, دوره متوسطه دومQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:12 Issue: 1, 2023, PP 155 -171The purpose of this study is to validate the model of environmental ethics curriculum based on social constructivism in secondary school. This is an applied research with a descriptive survey method. The statistical population of the study is all secondary school teachers in Mazandaran province with 11024 people (5692 men and 5332 women). The research sample includes 360 secondary school teachers who were selected by multi-stage relative cluster sampling with Cochran's formula. As a data collection tool, a researcher-made social constructivism questionnaire with 23 items on a five-point Likert scale was used. Content validity was used to determine the validity of the questionnaires and composite reliability was used to determine the reliability of the questionnaires, which had a suitable and acceptable status. Exploratory and confirmatory factor analysis were used to analyze the data with SPSS and PLS software. The results showed that the objective components, content, teaching-learning activities, and evaluation are effective in explaining the model of environmental ethics curriculum based on social constructivism and the model had a good fit. Environmental ethics curriculum based on social constructivism allows students to be actively involved; they also focus on thinking and understanding rather than just memorizing and the model makes them perform better. Using this approach, basic learning activities can take place in the real-world context (nature) so students' constructivism is stimulated.Keywords: Environmental Ethics Curriculum, Social Constructivism, Secondary School
-
هدف پژوهش، طراحی و اعتبار یابی الگویی از کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی در آموزش حضوری دانشگاهی است. بدین منظور از روش پژوهش آمیخته استفاده شد. مطالعه کیفی، با هدف طراحی آموزش تلفیقی و با استفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی انجام شد. در مطالعه کمی به منظور تعیین اعتبار طرح آموزشی، از نظرسنجی متخصصان با استفاده از روش پیمایشی پرسشنامه ای استفاده شد. در تحلیل کیفی، پس از تعریف نظری هر یک از مفاهیم اصلی پژوهش (مولفه های آموزش های مبتنی بر سازنده گرایی اجتماعی، آموزش مبتنی بر شبکه های اجتماعی مجازی و نیز آموزش تلفیقی) با مراجعه به متون علمی موجود در بازه زمانی 2018- 2000 و با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 53 متن علمی اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه انتخاب و مطالعه گردید. نتیجه این تحلیل مشتمل بر 6 مولفه تجزیه و تحلیل، تعیین اهداف و محتوای آموزشی، تعیین ابزارها و رسانه های آموزشی، تعیین عناصر آموزشی برای اجرا، طراحی تعامل و ارزشیابی به همراه عناصر هریک از این مولفه ها بود. پس از آن با استناد به الگوهای طراحی آموزشی موجود، آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی مجازی با رویکرد سازنده گرایی اجتماعی طراحی گردید. نتایج حاصل از اعتبار یابی درونی در مطالعه دوم نیز نشان داد که الگوی کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی در آموزش حضوری دانشگاهی از اعتبار مناسب و کیفیت خوبی برخوردار است.
کلید واژگان: آموزش تلفیقی, سازنده گرایی اجتماعی, تحلیل محتوای قیاسی, روش پژوهش آمیختهThe aim of this study is to design and validate a model in application of virtual social networks based on the social constructivism approach in collegiate face-to-face education. For this purpose, the mixed method was applied. Qualitative study was conducted with the aim of designing blended learning and using deductive content analysis method. In quantitative study, in order to determine the validity of blended learning plan, 6 experts were surveyed through a questionnaire survey method. In qualitative analysis, after the theoretical definition of each of the main concepts of research (components of education based on social constructivism, education based on virtual social networks and blended learning) referring to the scientific texts available in the period 2000-2018 and with the purposeful sampling method, 53 scientific texts including articles, books and dissertations were selected and studied. The results of this analysis consisted of 6 components of analysis, determination of educational goals and content, determination of educational tools and media, determination of educational elements for implementation, design of interaction and evaluation along with the elements of each of these components. Then, based on the existing educational design patterns, blended learning based on virtual social networks was designed with a social constructivism approach. The results of internal validation in the second study also demonstrated that the application pattern of virtual social networks based on the approach of social constructivism in collegiate face-to-face education has a good validity and suitable quality.
Keywords: Blended learning, Social constructivism, Deductive content analysis, Mixed method research -
توجه به نظریات یادگیری در آموزش نقش مهمی در طراحی برنامه های درسی دارد. نظریه سازنده گرایی اجتماعی به عنوان نظریه نوین در محیط های آموزشگاهی مورد توجه برنامه ریزان است که نیازمند توجه هر چه بیشتر به شاخص های آن می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص ها و مولفه های فرهنگ یادگیری مبتنی بر نظریه سازنده گرایی اجتماعی است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی می باشند (148 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1390 شمسی تاکنون در مورد فرهنگ یادگیری مبتنی بر نظریه سازنده گرایی اجتماعی است که در پایگاه های تخصصی و علمی ارایه شده اند. نمونه پژوهش 33 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقولهبندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید. مولفه ها و شاخص های فرهنگ یادگیری مبتنی بر سازنده گرایی اجتماعی در 8 بعد، 36 محور و 124 مقوله شامل اهداف، ویژگی های فراگیران، ویژگی مربی، رویکردهای یاددهی-یادگیری، محتوا، محیط، ویژگی های ارزشیابی و عوامل موثر شدند.
کلید واژگان: فرهنگ یادگیری, سازنده گرایی اجتماعی, برنامه درسیPaying attention to learning theories in education plays an important role in curriculum design. The theory of social constructivism as a new theory in school environments is of interest to planners, which requires more attention to its indicators. Therefore, the aim of the current research is to identify the indicators and components of the learning culture based on the theory of social constructivism. The approach of the current research is qualitative and its method is synthesis research. The research community is all the articles (148 articles) that have been presented in specialized and scientific databases since 2012 and 2013 on learning culture based on the theory of social constructivism. The sample of the research is 33 articles, which were selected based on thematic monitoring, theoretical data saturation, and purposefully. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. In order to analyze the data, content analysis was used in the method of categorization based on Roberts' synthesis research model. In order to check the validity of the findings, the recoding of the findings was used based on Scott's method (2012) and the agreement coefficient between the evaluators was calculated as 79%. The components and indicators of the learning culture based on social constructivism in 8 dimensions, 36 axes and 124 categories including goals, learner characteristics, teacher characteristics, teaching-learning approaches, content, environment, evaluation characteristics and The factors became effective.
Keywords: Learning culture, social constructivism, curriculum -
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه برساخت گرایی اجتماعی در باره کودکی است و آنچه این دیدگاه برای برنامه آموزش تفکر به کودکان دارد. پژوهش با روش فلسفی صورت گرفته است. برساخت گرایی اجتماعی دیدگاهی است که کودک و دوره کودکی را برساخته ای اجتماعی-فرهنگی می داند و نه امری طبیعی. بر این اساس، کودک از ویژگی های رشدی طبیعی ثابت برخوردار نیست، در عین حال صلاحیت کافی برای این که به عنوان عامل اجتماعی به حساب آید را دارا می باشد. برخلاف باورهای سنتی، در این دیدگاه کودک نه ارزش ابزاری، بلکه ارزش ذاتی دارد. برساخت گرایی اجتماعی تفکر کودک را مستقل از بزرگسال و برخوردار از سرشتی اجتماعی می داند. این مکتب بر گفتمان های چندگانه پست مدرنیسم، فمینیسم پساساختارگرا، پسااستعمارگرایی و جامعه شناسی جدید کودکی مبتنی است. برخی از آموزه های منتج از برساخت گرایی اجتماعی کودکی در زمینه آموزش تفکر به کودکان از این قرار هستند: بافت و زمینه های فرهنگی و اجتماعی در آموزش تفکر به کودکان اهمیت می یابد، آموزش تفکر به صورت گروهی برجسته می شود. بر روابط تعاملی، یادگیری مشارکتی، دوستی ها و بازی های نمایشی کودکان تاکید می شود. نقش نهادهای غیر رسمی در کنار نهاد رسمی آموزش و پرورش در جریان رشد تفکر کودک بیش از پیش اهمیت می یابد.
کلید واژگان: برساخت گرایی اجتماعی کودکی, کودک, آموزش تفکر, روش فلسفیThis research is concerned with the concept of childhood based on the social constructionism and what it has for philosophy for children program (p4c). The philosophical method was applied. Social constructivism views childhood as a sociocultural construct, and not a natural phenomenon. According to this perspective childhood is intrinsically valuable and children are seen as social agents, experts, and thinkers. The social constructivism considers child's thinking independent of adults and of social nature. The constructed concept of childhood is based on multiple discourses of post-modernism, femanism, post-structionism, post-colonialism, and new socialogy of childhood. The fowlloing are some doctrines of social constructionism of childhood to teach children thinking: Cultural and social contexts are important in teaching children thinking, Collective thinking is highlighted. In this regard, the emphasis is on interactive relationships, Interactive learning, friendships and children's play games. The role of informal institutions alongside the formal institution of education becomes increasingly important in the development of child thinking.
Keywords: Social constructionism of childhood, teach children thinking, Philosophical method -
هدف پژوهش حاضر تبیین نظریه سازندهگرایی اجتماعی و استنتاج دلالتهای تربیتی این نظریه برای آموزشوپرورش فراگیر است. روش پژوهش استنتاج قیاسی از نوع الگوی بازسازی شده فرانکنا است. نظریه سازندهگرایی اجتماعی در زمینه اهداف، اصول و روشهای تربیتی، برای آموزشوپرورش فراگیر حایز دلالتهای فراوانی بود؛ از جمله اهداف تربیتی بدست آمده عبارتند از: متعالی ساختن یادگیری دانشآموزان با توجه به زمینههای فردی، اجتماعی و فرهنگی، شکوفا شدن تواناییهای بالقوه دانشآموزان، در حیطه اصول؛ توجه به تفاوتهای فردی، اجتماعی و فرهنگی دانشآموزان، شکوفایی استعدادهای بالقوه دانشآموزان به کمک معلم، در حیطه روش بکار گیری خود ارزیابی، استفاده از پیش سازمان دهندهها، بکارگیری روش مشارکتی.
کلید واژگان: سازنده گرایی اجتماعی, ویگوتسکی, تعاملات اجتماعی, آموزش و پرورش فراگیرThe purpose of this study is to explain the theory of social constructivism and infer the educational implications of this theory for inclusive education. The research method is deductive inference of Frankenna reconstructed model. The theory of social constructivism in the field of goals, principles and methods of education had many implications for inclusive education. Among the educational goals that were achieved are: to elevate students 'learning according to individual, social and cultural contexts, to develop students' potential abilities, in the field of principles: to pay attention to individual, social and cultural differences of knowledge Students, flourishing students' potential talents with the help of the teacher, in the field of method using self-assessment, using pre-organizers, using participatory method.
Keywords: Social Constructivism, Vygotsky, Social Interactions, Inclusive Education -
تمرکز این مقاله بر کنکاش در چیستی معنای دینی (نه معنای دین) و چگونگی عملکرد آن در برساخت رفتار و کنش های فردی و جمعی است که با اتخاذ برساخت گرایی اجتماعی به عنوان رویکرد نظری روشی صورت گرفته است. از دیدگاه برساخت گرایی اجتماعی، دین، سایبان مقدسی است (به تعبیر برگر) که توان چشمگیر آن در معنابخشی به تمام وجوه حیات انسانی در اشکال فردی و جمعی، آن را به یکی از نظام های معنایی بسیار نامیرا و موثر در زندگی بشری تبدیل کرده است. از این رو حتی در عصر پساسکولاریسم نیز، ماهیت دین به عنوان منبع معنایی، هرچند با بازنمایی های متفاوت، اما به صورتی پیوسته، توام با فراز و نشیب، پایدار بوده است. برساخت گرایان معتقدند دین، نظام معنایی کاملا جمعی و تعاملی است که بسان نظام معنایی غالب عمل می کند که جهان و پدیده های آن را برای باورمندان، فهم پذیر، هدفمند و توجیه پذیر می کند و حتی زمانی که این نظام غالب، در گستره فردی و جمعی، با مشکل مواجه شود، معنای موقعیتی نشیت گرفته از آن، به عنوان جایگزین موقت و گاه دایمی عمل کرده، هویت، رفتار و کنش های متعدد را برمی سازد و جهت دهی می کند.
کلید واژگان: برساخت گرایی اجتماعی, دین, نظام معنایی غالب, جامعه شناسی دین, معناReligious Studies, Volume:8 Issue: 16, 2021, PP 215 -231The focus of this article is on exploring what religious meaning (not the meaning of religion) is and how it functions in constructing individual and collective behaviors and actions that have been carried out by adopting social constructivism as a theoretical-methodical approach. From the point of view of social constructivism, religion is a sacred canopy (according to Berger), whose remarkable power in giving meaning to all aspects of human life in individual and collective forms, has made it one of the most immortal and effective semantic systems in human life. Thus, even in the age of post-secularism, the nature of religion as a semantic resource has been consistent, albeit with different representations, but steadily with ups and downs. Constructivists believe that religion is a purely collective and interactive semantic system that functions as the dominant semantic system that makes the world and its phenomena comprehensible, purposeful, and justifiable for believers, and even when this dominant system, individually and collectively, is in trouble, a temporary meaning derived from it acts as a provisional and sometimes permanent alternative, constructing and directing multiple identities, behaviors, and actions.
Keywords: Social Constructivism, religion, Dominant Semantic System, Sociology of Religion, Meaning -
ترکیه، عربستان سعودی و قطر سه کشور فعال در تحولات منطقه ای غرب آسیا هستند. پس از آغاز بحران سوریه در سال 2011، روابط دوحه-آنکارا روز به روز نزدیک تر و روابط ترکیه-عربستان سعودی به واسطه نزدیکی روابط ترکیه-قطر، حمایت آنکارا از دوحه، نگاه متضاد ریاض و آنکارا در خصوص اخوان المسلمین و مسایل منطقه ای از جمله بیداری اسلامی به سوی تنش و تضاد دچار چرخش شد. نقش رسانه در نزدیکی روابط و منافع، کاهش تنش ها و یا بروز اختلافات در برداشت های ترکیه، قطر و عربستان سعودی دارای اهمیت است. هدف اصلی این مقاله تبیین عوامل موثر بر روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی با تاملی بر نقش رسانه است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و سوال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان سیاست خارجی ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) را با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی و با نگاهی به نقش رسانه تبیین کرد. یافته اصلی مقاله این است که ترکیه و قطر با استفاده از اهمیت و نقش رسانه ها، در تلاش برای خنثی کردن تلاش های عربستان سعودی به عنوان رقیب ایدیولوژیک خود و معرفی خود به عنوان الگوهای پیشرفت در منطقه برآمده اند.
کلید واژگان: سازه انگاری اجتماعی, ترکیه, قطر, عربستان سعودی, بیداری اسلامی, رسانهTurkey, Saudi Arabia and Qatar are three active countries in the regional developments of West Asia. Following the beginning of the Syrian crisis in 2011, Doha-Ankara relations became closer day by day but Turkey-Saudi Arabia relations due to the closeness of Turkey-Qatar relations, Ankara's support for Doha, Riyadh's and Ankara's contrasting views on the Muslim Brotherhood and regional issues turned towards tension and conflict. The role of the media is important in the closeness of relations and interests, the reduction of tensions or the emergence of differences in the perceptions of Turkey, Qatar and Saudi Arabia. The main purpose of this article is to explain the factors affecting the relations between Turkey, Qatar and Saudi Arabia (2011-2020) using the theory of social constructivism with a reflection on the role of the media. In the frame of analytical-descriptive research method the main question is how to explain the foreign policy of Turkey, Qatar and Saudi Arabia (2011-2020) based on the theory of social constructivism with a look at the role of the media. Perceiving the importance and role of the media, Turkey and Qatar, are trying to neutralize the efforts of Saudi Arabia as their ideological rival and presenting themselves as models of progress in the region.
Keywords: Social Constructionism, Turkey, Qatar, Saudi Arabia, Islamic awakening, Media
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر