فهرست مطالب
مجله سلامت جامعه
سال چهاردهم شماره 2 (تابستان 1399)
- تاریخ انتشار: 1399/07/21
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 1-8مقدمه
اختلال نقص توجه و بیش فعالی، باعث نقص در عملکرد روان شناختی می شود. هدف مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی آموزش تکنیک های بازتوانی ذهنی بر عملکرد عصب روان شناختی کودکان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی می باشد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون/پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی 9-7 ساله در سال 1398 بود که به کلینیک مشاوره آموزش و پرورش ناحیه 1 شهر گرگان مراجعه کرده بودند. تعداد 30 کودک به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمون و کنترل تقسیم شدند. از آزمون علایم مرضی کودکان فرم والدین و کارت های ویسکانسین استفاده شد. در گروه آزمون برنامه مداخله 8 جلسه 1 ساعته هفته ای انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره گروه آزمون در پیش آزمون و پس آزمون 58/2±84/22 و 69/3±45/29 و گروه کنترل در پیش آزمون و پس آزمون 77/2±71/22 و 41/2±94/22 بود. آموزش تکنیک های بازتوانی ذهنی بر عملکرد عصب روان شناختی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی تاثیر داشت (001/0≥p).
نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی آموزش تکنیک های بازتوانی ذهنی بر عملکرد عصب روان شناختی، این روش می تواند به عنوان یک روش درمانی کارآمد توسط درمان گران جهت بهبود عملکرد عصب روان شناختی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی استفاده شود.
کلیدواژگان: بازتوانی ذهنی، عملکرد عصب شناختی، اختلال نقص توجه و بیش فعالی -
صفحات 9-19مقدمه
علاوه بر مشکلات جسمانی، باید به مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به ایدز نیز توجه شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر کیفیت زندگی و نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به بیماری ایدز صورت گرفت.
مواد و روش هاروش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان مبتلا به بیماری ایدز شهر تبریز که در سال 1398 به کلینیک های درمانی این شهر مراجعه کرده بودند تشکیل دادند. 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، در 8 جلسه 5/1 ساعته درمان اختصاصی را دریافت کردند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر پیش آزمون، میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی و نمره نشانگان افت روحیه در گروه های درمان و کنترل اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی، کیفیت زندگی بیماران را در پس آزمون افزایش، و نشانگان افت روحیه را کاهش دادند (001/0>p). در مرحله پیگیری، اثر این دو درمان ماندگار بود (001/0>p). تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر کیفیت زندگی و نشانگان افت روحیه در مراحل پس آزمون و پیگیری یکسان بود (05/0<p).
نتیجه گیریدرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی احتمالا سبب افزایش پذیرش بیماری و در نتیجه مقابله بهتر با آن شده و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز را افزایش، و نشانگان افت روحیه را کاهش داده است.
کلیدواژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، معنادرمانی، کیفیت زندگی، نشانگان افت روحیه، ایدز، زنان -
صفحات 20-29مقدمه
اعتیاد امری قابل پیشگیری و قابل درمان است، لذا با شناخت سرمایه های روان شناختی می توان از گرایش افراد به اعتیاد پیش گیری کرد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر فعالیت ورزشی فریزبی بر عقاید وسوسه انگیز، سلامت عمومی و خودکارآمدی در گروه معتادان مرد تحت درمان انجام شد.
مواد و روش هادر این تحقیق شبه تجربی، 70 نفر از معتادین مرد تحت درمان دهکده سلامی شیراز در سال 1397 بر اساس جدول مورگان و به صورت هدفمند و در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در ابتداء همه آزمودنی ها سه پرسش نامه عقاید وسوسه انگیز، سلامت عمومی و خودکارآمدی را تکمیل کردند. سپس تمامی آزمودنی ها در برنامه مشابه تمرینی هشت هفته ای، 180 کوشش فریزبی که به صورت 5 بلاک 6 تایی (3 ست در هر روز) انجام می گرفت، شرکت کردند. در پایان از آن ها خواسته شد دوباره سه پرسش نامه مذکور را تکمیل نمایند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t زوجی استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که فعالیت ورزشی فریزبی بر وسوسه، سلامت عمومی و خودکارآمدی در گروه معتادان مرد تاثیر داشت به طوری که باعث کاهش معنی دار عقاید وسوسه انگیز (039/0=p) و افزایش معنی دار سلامت عمومی (049/0=p) و خودکارآمدی (048/0=p) شد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که فعالیت ورزشی فریزبی عامل اثرگذاری بر عوامل روان شناختی یاد شده در گروه معتادان مرد می باشد. لذا توصیه می شود جهت کمک به پیشرفت ترک مواد و همچنین جلوگیری از بازگشت فرد به سوء مصرف مواد در این گروه، این نوع از فعالیت ورزشی تجویز شود.
کلیدواژگان: فریزبی، معتادین تحت درمان، عقاید وسوسه انگیز، سلامت عمومی، خودکارآمدی -
صفحات 30-39مقدمه
دیابت بارداری از شایع ترین مشکلات بهداشتی دوران بارداری است که گاهی باعث ایجاد ناتوانی، مرگ ومیر و دیابت نوع دو می گردد. آموزش خودمراقبتی در بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت موثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش خودمراقبتی بر استرس ادراک شده، سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر زاهدان در سال 1398 بودند که 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش خودمراقبتی دریافت کرد و گروه کنترل به غیر از آموزش های روتین آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های استرس ادراک شده، سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی دیابت بودند. داده ها با آزمون های مجذور کای، t مستقل و آنالیز کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند.
یافته هاگروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون از نظر استرس ادراک شده، سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی تفاوت معنی داری نداشتند، اما در مرحله پس آزمون از نظر هر سه متغیر تفاوت معنی داری داشتند (001/0>p). آموزش خودمراقبتی باعث کاهش معنی دار استرس ادراک شده و افزایش معنی دار سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت بارداری شد (001/0>p).
نتیجه گیرینتایج حاکی از تاثیر آموزش خودمراقبتی بر کاهش استرس ادراک شده و افزایش سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی بود. بنابراین، برنامه ریزی برای آموزش خودمراقبتی دیابت به زنان مبتلا به دیابت بارداری جهت بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت ضروری است.
کلیدواژگان: آموزش خودمراقبتی، استرس ادراک شده، سواد سلامت، رفتارهای خودمراقبتی، دیابت بارداری -
صفحات 40-51مقدمه
بررسی جامع انگیزه های اقدام به خودکشی در گروه های سنی متفاوت عاملی موثر در تدوین اقدامات پیشگیرانه و لحاظ رویکردهای درمانی اثربخش است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته ی اقدام به خودکشی در دانش آموزان دختر 18-12 ساله شهرستان خمینی شهر بود.
مواد و روش هااین پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی می باشد که با روش هدفمند از بین دختران 18-12 ساله با سابقه اقدام به خودکشی در سال 1397 بر اساس اطلاعات مرکز بهداشت شهرستان خمینی شهر که برابر با 30 نفر بوده است، هفده نفر بر اساس حد اشباع انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد.
یافته هااز مصاحبه ها 562 کد، 73 مفهوم و 12 مقوله در سه عنوان هسته ای فردیت عقیم مانده (فشار روانی، ناکامی شخصی، تنش های فرآیند بلوغ و گسست دینی)، عامل فشار ساختاری (شکاف نسلی، نیاز به توجه، سبک زندگی و فشار اقتصادی) و عامل طرد اجتماعی (از دست دادن سرمایه اجتماعی، فشار اجتماعی، فشار مجازی و ضعف در مهارت ارتباطی) به دست آمد.
نتیجه گیریاین نتیجه حاصل می شود که نوجوانی دوران هویت یابی در کنار همسالان، والدین و سیستم آموزشی بویژه معلمان و فضای مجازی است. بنابراین متخصصین باید در راستای افزایش آگاهی به خانواده ها و مدارس و سیستم قانون گذاری در جهت لزوم نظارت بر فضای مجازی و افزایش سواد رسانه ای ملزومات لازم را بیندیشند. تا از این طریق اصول اساسی در پیشگیری از خودکشی نوجوانان تدوین و عوامل زمینه ساز رفع و یا تعدیل شوند.
کلیدواژگان: تجربه زیسته، اقدام به خودکشی، دانش آموزان دختر، شهرستان خمینی شهر -
صفحات 52-65مقدمه
زنان سرپرست خانوار در معرض آسیب های روانشناختی و اجتماعی متعدد قرار دارند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی والدگری در زنان سرپرست خانوار با نشانه های اضطراب اجتماعی انجام شد.
مواد و روش هااین پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی باران و نوید شهرستان ساری در سال 1398 بودند که 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های خود کارآمدی والدگری دومکا و همکاران ومقیاساضطراب اجتماعی جرابک بود. داده ها توسط روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود خودکارآمدی والدگری با اثر بین گروهی (000/0p=، 69/19F=)، درون گروهی (002/0 p=، 25/8F=)، اثر تعاملی بین گروهی و درون گروهی (000/0 p=، 84/12F=) و در اضطراب اجتماعی با اثر بین گروهی (000/0p=، 46/16F=)، درون گروهی (000/0p=، 19/29F=) و اثر تعاملی بین گروهی و درون گروهی (000/0p=، 21/15F=) موثر است.
نتیجه گیریواقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند بر بهبود خودکارآمدی والدگری و اضطراب اجتماعی در زنان سرپرست خانوار با نشانه های اضطراب اجتماعی موثر واقع شوند و تفاوتی بین آن ها از این جهت وجود ندارد.
کلیدواژگان: واقعیت درمانی، پذیرش و تعهد، خودکارآمدی والدگری، اضطراب اجتماعی، زنان سرپرست خانوار -
صفحات 66-77مقدمه
زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و یکی از روشهای موثر در بهبود ویژگیهای آنها، آموزش ذهنآگاهی است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشارخون زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی بود.
مواد و روشها:
این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی مراجعهکننده به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقهای، آموزش ذهنآگاهی دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با پرسشنامههای سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و دستگاه فشارخون جمعآوری و با آزمونهای مجذور کای، t مستقل، آنالیز واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافتهها:
گروهها در مرحله پیشآزمون از نظر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشارخون تفاوت معنیداری نداشتند، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری از نظر هر چهار متغیر تفاوت معنیدار بود (001/0>p). آموزش ذهنآگاهی باعث افزایش سرزندگی (015/0>p، 510/6=F)، بهزیستی روانشناختی (001/0>p، 893/12=F) و کاهش فشارخون سیستولیک (010/0>p، 258/7=F) و دیاستولیک (036/0>,p 751/4=F) گردید و نتایج درمان در مرحله پیگیری حفظ شد.
نتیجهگیری:
نتایج نشاندهنده اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر بهبود سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشارخون بود. توصیه میگردد روانشناسان و درمانگران از آموزش ذهنآگاهی در کنار سایر روشهای درمانی برای بهبود سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشارخون مبتلایان به بیماریهای قلبی عروقی استفاده نمایند.
کلیدواژگان: ذهن آگاهی، سرزندگی، بهزیستی، فشارخون، بیماری های قلبی عروقی -
صفحات 78-88
مقدمه:
اختلال یادگیری در دانش آموزان بر بسیاری از زمینه های شناختی و رفتاری آنها تاثیر دارد که منجر به کاهش روابط اجتماعی و عدم پیشرفت تحصیلی می گردد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازتوانی شناختی و تحریکات وستیبولار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دخترمبتلا به اختلال یادگیری خاص انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال یادگیری خاص دارای پرونده تشخیصی در مرکز اختلال یادگیری شهر ساری در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. برای گروه آزمایش اول، پروتکل بازتوانی شناختی پاول برای دانش آموزان دختر اختلال یادگیری خاص، برای گروه آزمایش دوم پروتکل درمانی وستیبولار گانز در 8 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد و برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافتهها:
میانگین پیشرفت تحصیلی در گروه آزمایش تحریکات وستیبولار در پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب 36/61 و 11/84، در گروه آزمایش بازتوانی شناختی 24/61 و 87/97 و در گروه کنترل، 27/61 و 07/61 بود. بازتوانی شناختی و تحریکات وستیبولار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال یادگیری خاص اثر معنی دار داشت (001/0≥p). درمان بازتوانی شناختی اثربخش تر از تحریکات وستیبولار بود (001/0≥p).
نتیجه گیرییافتههای این پژوهش میتواند تلویحات کاربردی در زمینه بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دخترمبتلا به اختلال یادگیری خاص با استفاده از روش درمان بازتوانی شناختی ارایه دهد.
کلیدواژگان: بازتوانی، وستیبولار، پیشرفت تحصیلی، دانش آموزان
-
Pages 1-8Introduction
Attention Deficit Hyperactivity Disorder causes a defect in psychological nerve function. Thus, the present study aims to investigate the effect of training mental rehabilitation techniques on the psychological nerve function in children with attention deficit hyperactivity disorder.
Materials and MethodsThe present study was a quasi-experimental with a pretest/posttest and a control group. The statistical population included all students with Attention Deficit Hyperactivity Disorder aged 7-9 in 2020 referred to the Education Counseling Clinic of District 1 of Gorgan. Later, 30 children were selected by the available method and were randomly assigned to two groups. The children's symptom inventory and the Wisconsin Card Classification Test were used. On children in the test group, the intervention program was performed in 8 sessions of 1 hour per week. No intervention was performed for the control group. Univar ate analysis of covariance was used to analyze the collected data.
ResultsThe results showed that mean and standard deviation of the pretest and posttest of the test group were 22.84±2.58 and 29.45±3.69, and also mean and standard deviation of the pretest and posttest of the control group were 22.71±2.41 and 22.94±2.77. Further, training of mental rehabilitation techniques affected the psychological nerve function of children with Attention Deficit Hyperactivity Disorder (p<0.001).
ConclusionDue to the effectiveness of training mental retraining techniques on improving the psychological nerve function, this method can be used as an effective treatment by therapists to improve the neurological function of children with Attention Deficit Hyperactivity Disorder.
Keywords: Rehabilitation, Neurological function, Attention Deficit Hyperactivity Disorder -
Pages 9-19Introduction
In addition to addressing the physical problems of patients with AIDS, special attention should be paid to their psychological problems, the best of which is using psychological interventions. Therefore, this study aims to compare the efficacy of acceptance & commitment therapy & logotherapy on quality of life & demoralization syndrome in patients with AIDS.
Materials and MethodsThis study was semi-experimental with a pretest-posttest control group design. The population of this study consisted of all women with AIDS referred to medical clinics in Tabriz in 2019. In total, 30 women were selected by purposive sampling method, who were randomly divided into three groups. Members of both experimental groups received their treatment, respectively, in 8 sessions of 1.5 hours; however, the control group did not receive any treatment.
ResultsIn the pretest, the mean and standard deviation for the quality of life & demoralization syndrome was 39/90±4/77 & 44/80±6/64 in acceptance & commitment therapy group, 38/40±4/57 & 45/00±6/65 in the logotherapy group, and 40/70±4/11 & 45/70±5/65 in the control group, respectively (p<0.518 and p<0.946). The results showed that acceptance & commitment therapy and logotherapy compared to the control group in the posttest led to increased quality of life & reduced demoralization syndrome in AIDS patients (p<0.001). In the follow-up phase, the effect of acceptance & commitment therapy and logotherapy on the quality of life and demoralization syndrome persisted (p<0.001). The results further showed that the effect of acceptance & commitment therapy and logotherapy on the quality of life and demoralization syndrome at posttest and follow up was not different (p<0.05).
ConclusionAcceptance & commitment therapy and logotherapy are likely to increase acceptance, thus increasing the quality of life in AIDS patients and reducing their demoralization syndrome.
Keywords: Acceptance & Commitment Therapy, Logotherapy, Quality of Life, Demoralization Syndrome, AIDS, Women -
Pages 20-29Introduction
Addiction is preventable and curable; thus, by recognizing the psychological capital, it is likely to prevent the tendency of people to addiction. Therefore, the present study aims to determine the effect of Frisbee activity on self-efficacy, craving believes, and general health in addicts.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was conducted on a selected sample of 70 addicts under treatment in the Salami village of Shiraz in 2018 based on Morgan's table and purposefully available. At first, all subjects completed three self-efficacies, craving believes, and general health questionnaires. Subsequently, they participated in the same program of 180 Frisbee throws, being performed at 5 blocks (6 sets -3 per day) for 8 weeks. Finally, they were asked to complete the three questionnaires again. A paired t-test was used to analyze data.
ResultsThe results showed that Frisbee's exercise had a significant effect on craving believes, general health, and self-efficacy in the male addict's group; in order words, the exercise significantly decreased the craving believes (p=0.039) and increased general health (p=0.049) and self-efficacy meaningfully (p=0.048).
ConclusionAccording to the results of the research, it can be concluded that Frisbee exercise is an influential factor in the psychological factors mentioned in the male addict group; therefore, it is suggested to prescribe this type of exercise in order to help the progress of the substance leaving and also prevent the person from returning to substance abuse in this group.
Keywords: Frisbee, Addicts under treatment, Craving believes, General health, self-efficacy -
Pages 30-39Introduction
Gestational diabetes is one of the most common health problems during pregnancy that sometimes can lead to disability, death, and type 2 diabetes. Self-care training is one of the effective methods to improve health-related characteristics. Accordingly, the present study aims to determine the effect of self-care training on perceived stress, health literacy, and self-care behaviors in women with gestational diabetes.
Materials and MethodsThe present study was semi-experimental with pretest-posttest design with experimental and control groups. The research population was women with gestational diabetes referred to health and care centers of Zahedan city in 2019, from whom 50 people were selected by the available sampling method. Those selected were assigned to two equal groups via a simple random method with a lottery. The experimental group received 6 60-minute sessions of self-care training, and the control group did not receive any except for routine training. Research instruments were the questionnaires of perceived stress, health literacy, and self-care behaviors. Data were analyzed using the chi-square test, independent t-test, and multivariate analysis of covariance.
ResultsThe experimental and control groups in the pretest stage showed no significant difference in terms of perceived stress, health literacy, and self-care behaviors (p>0/05); however, in the posttest stage, there was a significant difference in three mentioned variables (p<0/001). In other words, the self-care training method led to a significant decrease in perceived stress and a significant increase in health literacy and self-care behaviors in women with gestational diabetes (p<0/001).
ConclusionThe results indicate the positive effect of self-care training on decreasing perceived stress and increasing health literacy and self-care behaviors. Therefore, it is essential to plan diabetes self-care training for women with gestational diabetes and even those who intend to become pregnant to improve health-related characteristics.
Keywords: Self-care training, Perceived stress, Health literacy, Self-care behaviors, Gestational diabetes -
Pages 40-51Introduction
A comprehensive study of suicidal attempt motives in different age groups is a significant factor in the development of preventive measures and effective treatment approaches. This study aims to investigate the lived experience of suicidal attempts in 12-18-year-old female students in Khomeini Shahr city.
Materials and methodsThis was a qualitative and phenomenological study that targeted the 12-18-year-old girls with a history of suicide in 2018, according to the information of Khomeini Shahr Health Center. They were 30 people, 17 of whom were selected based on the saturation limit. The data collection tool was a semi-structured interview. The seven-step Klaizi method was used to analyze data.
Results562 codes, 73 concepts, and 12 categories in three core titles of infertile individuality (psychological stress, personal failure, maturity process tensions, and religious rupture), structural pressure (generation gap, need for attention, lifestyle, and economic pressure), and social exclusion (loss of social capital, social pressure, virtual pressure, and weakness in communication skills) were obtained.
ConclusionIt is concluded that adolescence is the period of identification with peers, parents, and educational systems, especially with teachers and cyberspace. Therefore, experts should consider the requirements in order to increase awareness of families, schools, and the legislative system for monitoring cyberspace and increasing media literacy. In this way, the basic principles in the prevention of adolescent suicide should be compiled, and the underlying factors should be eliminated or adjusted.
Keywords: lived experience, Suicidal attempt, Female Students, Khomeini Shahr city -
Pages 52-65Introduction
Female household heads are exposed to numerous psychological and social harms. This study aims to compare the effectiveness of reality therapy and acceptance & commitment therapy on social anxiety and parenting self-agency in female household heads with symptoms of social anxiety.
Materials and MethodsThis study was semi-experimental with pretest, posttest, follow-up, and control group. The statistical population of this study included all female household heads referring to Baran and Navid social work clinics in Sari city in 2019, of which 45 were selected by purposeful sampling method based on the inclusion criteria and assigned in experimental and control groups by simple randomization. The experimental groups underwent reality therapy and acceptance & commitment therapy. Data were collected by Parental Self-Agency Measure and Jerabek Social Anxiety Scale. Then, they were analyzed by repeated-measures analysis of variance at a significance level of 0.05.
ResultsData analysis showed that reality therapy and acceptance & commitment therapy were effective in improving parenting self-agency with within-group effect (F =19.69, P = 0.00), between-groups effect (F = 8.25, P = 0.002), and the between-groups and within-group interaction effect (F = 12.84, P = 0.00) and also in social anxiety with within-group effect (F=16.46 , P = 0.00), between-groups effect (F =29 /19, P = 0.00), and the between-groups and within-group interaction effect (F = 15.21, P = 0.00) in female household heads with symptoms of social anxiety. Therefore, both treatment approaches were effective in improving social anxiety and parenting self-efficacy in female household heads with symptoms of social anxiety.
ConclusionBased on this research results, psychological interventions, such as reality therapy and acceptance & commitment therapy, can be effective in improving parenting self-agency and social anxiety in female household heads with symptoms of social anxiety.
Keywords: Reality Therapy, Acceptance & commitment, Parenting self-agency, social anxiety, Female household heads -
Pages 66-77Introduction
Women with cardiovascular diseases have many problems, and one of the effective methods in improving their conditions is mindfulness training. Therefore, the present research aims to determine the effectiveness of mindfulness training on vitality, psychological well-being, and blood pressure in women with cardiovascular diseases.
Materials and MethodsThis study was quasi-experimental with a pretest-posttest follow-up design with the control group. The research population consisted of women with cardiovascular diseases referred to Shahid Rajaie Hospital of Tehran in 2019. The research sample was 40 people selected by purposeful sampling method and randomly distributed into two groups. The experimental group received eight face-to-face 70-minutes sessions of mindfulness training, and the control group did not receive any training. Data were collected using questionnaires of vitality and psychological well-being, besides blood pressure device. They were then analyzed using a two-way analysis of variance with repeated measures, together with Chi-square, independent t, and Bonferroni post-hoc tests.
ResultsThe results showed no significant difference in terms of vitality, psychological well-being, and blood pressure (p>0.565) in the pretest; however, in the posttest and follow-up stages, there was a significant difference in terms of all variables (p < 0.001). This means that mindfulness training increased vitality (F=6.510, p < 0.015) and psychological well-being (F=12.893, p < 0.001) and decreased systolic (F=7.258, p < 0.010) and diastolic (F=4.751, p < 0.036) blood pressure in women with cardiovascular diseases, and the treatment results were maintained in the follow-up stage.
ConclusionThe results indicated the effectiveness of mindfulness training on vitality, psychological well-being, and blood pressure. Therefore, psychologists and therapists are advised to use mindfulness training, besides other educational and therapeutic methods, to improve the vitality, psychological well-being, and blood pressure in patients with cardiovascular diseases.
Keywords: Mindfulness, Vitality, Well-Being, blood pressure, Cardiovascular Diseases -
Pages 78-88Introduction
Learning disabilities in children affect many cognitive and behavioral areas, leading to reduced social relationship and academic achievement. Therefore, this study aims to investigate the effectiveness of cognitive rehabilitation training and vestibular stimulation on the academic achievement of female students with a specific learning disorder.
Materials and MethodsThe research was semi-experimental with a pre-test and post-test design for two experimental and control groups. The statistical population consisted of all female students with specific learning disorders with a diagnostic file in the Center of Learning Disabilities in Sari in the academic year of 2020. Of these, 45 were selected by the available method and randomly assigned to three groups of 15 individuals. For the first experimental group, the Powell Cognitive Rehabilitation Protocol for Children with Specific Learning Disabilities was performed in 8 sessions of 45 minutes; also, for the second experimental group, the protocol of vestibular stimulation of Ganz was performed with 8 sessions of 45 minutes, and no intervention was performed for the control group. The instrument used was Pham & Taylor Academic Achievement Questionnaire. Data were analyzed using a multivariate analysis of covariance with spss18 software.
ResultsThe results showed that the mean academic achievement in the experimental group of vestibular stimulation in pre-test and post-test was 61.36 and 84.11, respectively; also, the mean academic achievement in the experimental group of cognitive rehabilitation in pre-test and post-test was 61.24 and 97.87, respectively; finally, the mean academic achievement of the control group in pre-test and post-test was 61.27 and 6.07, respectively. Further, the findings showed that cognitive rehabilitation and vestibular stimulation affect the academic achievement of children with specific learning disabilities (p≤0.001); however, the former is more effective than the latter (p≤0.001).
ConclusionThe research findings can provide practical implications for improving the psychological characteristics of children with specific learning disabilities using cognitive rehabilitation therapy.
Keywords: Rehabilitation, Vestibular, academic achievement, Students