فهرست مطالب
مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال دوازدهم شماره 3 (پاییز 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/09/01
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحات 1-20سابقه و هدفاز دست دادن آبستنی در مراحل مختلف آبستنی می تواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد، اما افزایش میزان مرگ و میر رویانی در مراحل اولیه آبستنی یکی از چالش های صنعت پرورش گاو شیری در حال حاضر است. محرک کلونی گرانولوسیت هاG-CSF)) یکی از سایتوکاین های خونساز است که عمدتا توسط سلول های منوسیت و ماکروفاژ تولید و موجب تکثیر و تمایز سلول های خونساز میلوییدی می شود. ISG-15 به عنوان یک همولوگ یوبیکویتین داخل سلولی و نیز به عنوان یک سایتوکاین خارج سلولی عمل می کند که ممکن است به عنوان یک نشانگر اولیه آبستنی در نشخوارکنندگان عمل کند. این سایتوکاین ها همزمان با تولید اینترفرون ها در رحم در خون محیطی افزایش می یابند. در مطالعه حاضر تشخیص آبستنی در مراحل اولیه آن توسط سایتوکاین هایی از جمله G-CSFو ISG-15 مورد بررسی قرار گرفت. لذا هدف از این پژوهش، مقایسه تغییرات بیان این ژن در دام های آبستن ، غیرآبستن دچار مرگ زودرس یا دیررس جنینی در گاو شیری است.مواد و روش هانمونه خون از 30 راس دام مبتلا به مرگ رویانی(برای هر گروه زمانی 10 راس) و 30 راس دام آبستن طبیعی(برای هر گروه زمانی 30 راس) در لوله های خلا حاوی ماده ضد انعقاد EDTA، در روزهای 15 تا 24، 25 تا 34 و 35 تا 44 پس از تلقیح اخذ شد. دام ها به دو گروه آبستن و غیرآبستن بر اساس غلظت پروژسترون در روز 21 تقسیم شدند، سپس گاوهای غیرآبستن نیز به دام ها با مرگ زودرس جنین (روز 1 تا26) و مرگ دیررس جنین (روز 26 تا 45) طبقه بندی شدند. سپس نسبت به استخراج نوتروفیل ها از نمونه خون اقدام و بیان ژن G-CSF وISG-15 با استفاده از تکنیک Real-Time PCR اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان داد غلظت پروژسترون در پلاسمای خون گاوهای آبستن در فاصله ی زمانی 15 تا 24، 25 تا 34 و 35 تا 44 روز بعد از تلقیح مصنوعی به طور معنی داری نسبت به گاوهای غیرآبستن بیشتر بود. غلظت گلوکز در پلاسمای خون گاوهای آبستن، در فاصله زمانی 15 تا 24 نسبت به فواصل زمانی 25 تا 34 و 35 تا 44، به طور معنی داری نسبت به غلظت گلوکز پلاسمای خون گاوهای غیرآبستن بالاتر بود (001/0P<). غلظت کلسترول در فاصله ی زمانی 25 تا 34 بعد از تلقیح مصنوعی در پلاسمای گاوهای آبستن تفاوت آماری معنی داری (05/0P<) با غلظت کلسترول در پلاسمای خون گاوهای غیرآبستن داشت. بررسی غلظت تری گلیسرید در پلاسمای خون گاو آبستن در فاصله زمانی 15 تا 24، 25 تا 34 و 35 تا 44 روز بعد از تلقیح تفاوت آماری معنی داری با غلظت تری گلسیرید پلاسمای خون گاوهای غیرآبستن در همان روزها نداشت (05/0P<). بیشترین مقدار بیان ژن G-CSF در فاصله زمانی 15 تا 24 در نوتروفیل خون گاوهای آبستن مشاهده شد. همچنین، بیشترین مقدار بیان ژن ISG-15 در فاصله زمانی 35 تا 44 روز بعد از تلقیح مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد این ژن ها می توانند به عنوان تشخیص مرگ زودرس و دیررس جنینی کاربرد بالینی داشته باشندکلیدواژگان: ژن محرک تولید اینترفرون ها، سلول چند هسته ای خون محیطی، فاکتور محرک کلونی گرانولوسیت، مرگ رویان
-
تاثیر تغذیه ذرات نانو اکسید روی بر مصرف ماده خشک، ترکیبات شیر و فراسنجه های خونی گاوهای شیری هلشتاینصفحات 21-38سابقه و هدف
توسعه فناوری نانو سبب تولید ذرات نانو روی گردیده است که ویژگی های منحصر بفردی نظیر سطح تماس گسترده تر، فعالیت سطحی بالاتر، بازده کنش یار بیشتر و توانایی جذب قوی تری دارند. تغذیه ذرات نانو روی نسبت به سایر منابع، بازده بالاتری داشته و مسمومیت با آن احتمال کمتری دارد. از طرفی این ترکیب می تواند سبب بهبود رشد باکتری های شکمبه و بازده مصرف انرژی شود. از همین رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تغذیه ذرات نانو روی بر مصرف ماده خشک، ترکیبات شیر و فراسنجه های خونی گاوهای شیری هلشتاین پس از زایش می باشد.
مواد و روش هاتعداد 24 راس گاو شیری هلشتاین با میانگین وزنی (20±650 کیلوگرم) و تعداد شکم زایش (2 و بیشتر) و روزهای شیردهی (4±70 روز) طی یک دوره آزمایشی 35 روزه 4 جیره آزمایشی شامل: 1) جیره حاوی 30 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک اکسید روی؛ 2) جیره پایه به علاوه 30 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک ذرات نانو اکسید روی (ZnO-NPs)؛ 3) جیره پایه به علاوه 60 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک ZnO-NPs؛ (خلوص 99 درصد) و 4) جیره پایه به علاوه 90 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک ZnO-NPs در قالب طرح کاملا تصادفی تغذیه و مورد مطالعه قرار گرفتند. تولید آزمایشگاهی ذره نانو روی به روش هم رسوبی انجام شد. شیردوشی و خوراک دهی گاوها سه مرتبه در روز انجام شد. همچنین نمونه خوراک و باقی مانده خوراک 2 بار در هفته جمع آوری گردید. جهت اندازه گیری ترکیبات شیر به صورت هفتگی 3 روز متوالی نمونه های شیر جمع آوری شد. همچنین برای اندازه گیری فراسنجه های سرم نیز نمونه های خون به صورت هفتگی دو ساعت پس از خوراک دهی وعده صبح با استفاده از سرنگ خلاء از سیاهرگ دمی گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد که ماده خشک مصرفی و مقدار تولید شیر تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفتند (05/0P) سایر ترکیبات شیر، مانند پروتئین، چربی، لاکتوز، نیتروژن اوره ای شیر، اسیدهای چرب آزاد غیر استریفیه، بتا هیدروکسی بوتیرات تحت تاثیر مصرف ذرات نانو روی قرار نگرفتند (05/0P). دیگر ترکیبات اندازه گیری شده از سرم گاوها در بین گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری نداشتند (05/0<P).
نتیجه گیریبه طور کلی، تغذیه عنصر روی در گاوهای شیری از منابع آلی می تواند به عنوان راهکاری مناسب جهت مدیریت تولیدات نهایی گله های شیری مطرح گردد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از نانو روی در جیره های غذایی نسبت به فرم معدنی آن منجر به افزایش بهره وری تولیدات و عملکرد گاوهای شیری شد.
کلیدواژگان: اکسید روی، ذرات نانو اکسید روی، عملکرد گاو شیری، فراسنجه های خونی -
صفحات 39-56سابقه و هدفشیر اولین و مهم ترین منبع ماده غذایی طبیعی انسان است که از نظر عناصر غذایی موردنیاز برای مصرف انسان غنی می باشد و نیز مصرف آن در هرسن و سال مانعی ندارد. شیر را می توان از منابع مختلف، مانند بز، گوسفند، گاو، گاومیش و شتر به دست آورد، بااین حال، شیر گاو محبوب ترین شیر در بین تمام شیرها است. از طرفی شیر تنها فرآورده کشاورزی است که تولید آن وابسته به فصل معین از سال نمی باشد. همچنین صنعت پرورش گاوهای شیری یا همان صنعت لبنیات از نظر اشتغال به ویژه برای زنان دارای جایگاه و ویژه ای است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی وضعیت پرورش گاوهای شیری، تولید شیر و فرآورده های لبنی، بازاریابی شیر و فرآورده های لبنی و چالش های موجود در تولید و فروش فرآورده های لبنی در استان لوگر افغانستان می باشد.مواد و روش هااین پژوهش در سال 1401 در شهرستان های پل علم، محمد آغه و برکی برک واقع در افغانستان انجام شد و در مجموع 55 روستا و 255 دامدار را با استفاده از روش جامعه هدفمند تحت پوشش قرار گرفت. داده های اولیه این پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه ها جمع آوری و به کمک نرم افزار اکسل مورد و SAS تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که در منطقه تحت پژوهش بیش تر از 40 درصد نژاد گاوهای خارجی هلشتاین و براون سویس پرورش داده می شد و میانگین تعداد گاوهای شیری در مزارع 2 راس بود. دامنه تولید روزانه شیر در مزارع پرورش گاوهای شیری بین 00/20 - 80/12 کیلوگرم در روز بود و پس از نژاد هلشتاین (02/13 و 12/12 کیلوگرم در روز)، بهترین عملکر تولیدی را گاوهای آمیخته (هلشتاین * کندهاری) با تولید 00/11 کیلوگرم در روز داشت. علاوه بر این دامداران 26/56 درصد شیر تولیدی را به گونه شیر تازه می فروختند و میانگین در آمد مالکان مزارع پرورشی گاوهای شیری از بابت فروش شیر و فرآورده های لبنی دریک دوره شیردهی 1700 دلار آمریکایی بود. همچنین نتایج نشان داد، بیش ترین خریداران شیر و فرآورده های لبنی درمنطقه تحت پژوهش تعاونی ها و شرکت های خصوصی بود. بر اساس نتایج این پژوهش مهترین چالش از لحاظ رتبه بندی در قسمت تولید شیر فقدان تسهیلات بانکی (وام دهی) و کمترین چالش کمبود واکسن ها و داروهای دامی می باشد همچنین مهمترین چالش در بازاریابی شیر و فرآورده های لبنی کمبود وسایل و ماشین های مدرن جهت انتقال شیر و فرآورده های لبنی و کمترین چالش در این قسمت تاثیر نوسانات فصلی شیر تولیدی می باشد.نتیجه گیرینتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد، در استان لوگر تولید شیر در گاوهای نژاد هلشتاین بیشتر و نیز گاوهای آمیخته در مقایسه با نژاد گاوهای بومی عملکرد بهتری داشتند و دامداران میزان زیادی از شیر تولیدی خود را به صورت شیر تازه می فروختند، همچنین مهم ترین خریداران شیر تولیدی در استان لوگر تعاونی ها و شرکت های خصوصی بودند. به منظور بهبود وضعیت موجود به دامداران و مالکان مزارع پیشنهاد می گردد تا انجمن های دامداری را تشکیل دهند.کلیدواژگان: تولید شیر، تعاونی ها، تولیدکننده، مصرف کننده، نژاد گاوهای شیری
-
صفحات 57-70سابقه و هدف
با توجه به کمبود آب، استفاده از آب های نامتعارف در کشور به خصوص پساب فاضلاب تصفیه شده شهری برای آبیاری محصولات کشاورزی اجتناب ناپذیر می باشد. با این حال نگرانی هایی در زمینه آلودگی های احتمالی این منابع و ورود این آلودگی ها به زنجیره غذایی انسان وجود دارد. ذرت علوفه ای به دلیل احتمال کاهش آلودگی میکروبی در مراحل مختلف سیلو کردن، به عنوان یکی از محصولات مناسب برای آبیاری با پساب فاضلاب مطرح است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر آبیاری با پساب فاضلاب تصفیه شده و آب چاه بر ترکیب شیمیایی و ویژگی های کیفی سیلاژ ذرت بود.
مواد و روش هابرای این منظور، نمونه های سیلاژ 11 گله گاو شیری که علوفه ذرت مورد نیاز خود را از مزارع واقع در محدوده تصفیه خانه شمال اصفهان تهیه می کردند، به همراه 11 گله دیگر که منبع خرید علوفه ذرت آن ها از مزارع تحت آبیاری با آب چاه بود، جمع آوری شدند. ترکیبات شیمیایی نمونه های سیلاژ شامل ماده خشک، خاکستر، پروتئین خام و عصاره اتری با استفاده از روش تجزیه تقریبی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی براساس روش ون سوست اندازه گیری شد. همچنین انرژی خالص شیردهی و کربوهیدرات های غیرالیافی به ترتیب با استفاده از معادله آدامز و روش تفریق محاسبه گردید. اسیدهای چرب فرار و جمعیت میکروبی به ترتیب با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی و روش های استاندارد میکروبیولوژی اندازه گیری شد. میانگین ترکیب شیمیایی و ویژگی های کیفی دو گروه سیلاژ به وسیله نرم افزار آماری SAS و رویه Ttest مقایسه گردید.
یافته هاتفاوت معنی داری در میزان ماده خشک، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی، انرژی خالص شیردهی و خاکستر بین دو گروه سیلاژهای ذرت آبیاری شده با پساب فاضلاب تصفیه شده و آب چاه مشاهده نشد. با این حال درصد پروتئین خام و مقدار اسید استیک موجود در سیلاژهای ذرت آبیاری شده با پساب فاضلاب کمتر از گروه شاهد بود (01/0>P). در مقابل، نمونه های آبیاری شده با پساب فاضلاب دارای مقدار بیشتری کربوهیدرات غیر الیافی به همراه اسیدهای چرب فرار پروپیونیک و بوتیریک بودند که در نهایت باعث کاهش معنی دار pH گردید (01/0>P). از لحاظ شاخص های بهداشتی، علی رغم عدم مشاهده تفاوت معنی دار در مقدار کلنی های اشرشیاکلی و سالمونلا بین دو گروه، تعداد باکتری های گرم منفی، لاکتوباسیل و کل شمارش باکتری در سیلاژ آبیاری شده با پساب فاضلاب بیشتر بود (05/0>P).
نتیجه گیریاستفاده از پساب فاضلاب تصفیه شده برای آبیاری ذرت علوفه ای منجر به تغییر نوع تخمیر سیلاژ ذرت و افزایش اسید پروپیونیک و بوتیریک و کاهش اسید استیک می شود که در نهایت منجر به کاهش بیشتر pH سیلو می گردد. بر اساس یافته های حاضر به نظر می رسد با توجه به اثرات مخرب استفاده از پساب فاضلاب تصفیه شده در کیفیت تخمیر، کاهش پروتئین خام و افزایش برخی از فاکتورهای میکروبی، بایستی تمهیداتی جهت بهبود فرآیند تصفیه فاضلاب شهری به ویژه کاهش غلظت نیتروژن آمونیومی انجام گیرد.
کلیدواژگان: اسیدهای چرب فرار، پساب فاضلاب تصفیه شده، سیلاژ ذرت، شاخص های کیفی، عوامل میکروبی -
صفحات 71-86سابقه و هدفپسماند صنایع تقطیری گندم خوراکی است که می تواند به عنوان منبع انرژی و پروتئین مورد استفاده قرار گیرد. پروتئین پسماند صنایع تقطیری گندم دارای کیفیت بالا و منبع آمینواسید هایی بوده که در قسمت تحتانی روده جذب می شود و توسط نشخوار-کنندگان در حال رشد استفاده می شود. هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر خوراک آغازین گوساله های شیر خوار هلشتاین حاوی پسماند صنایع تقطیری گندم به عنوان جایگزین کنجاله سویا و کنجاله سویای فراوری شده با زایلوز (یاسمینو مکس سوی®) بر ویژگی-های رشد، فراسنجه های پلاسمای خون و ویژگی های فیزیکی بدنی گوساله های شیرخوار هلشتاین بود.مواد و روش هادر این مطالعه 50 راس گوساله ماده هلشتاین (میانگین وزن 51/0 ± 2/40) با 5 تیمار و10 تکرار انجام شد. خوراک های آزمایشی به مدت 8 هفته به صورت زیر استفاده شدند و عبارت بودند از: 1- خوراک آغازین حاوی 30 درصد تفاله گندم، 2- خوراک آغازین حاوی 15 درصد تفاله گندم + 10 درصد کنجاله سویای محافظت شده با زایلوز (یاسمینو مکس سوی®) 3- خوراک آغازین حاوی 15 درصد تفاله گندم + 10 درصد کنجاله سویا، 4- خوراک آغازین حاوی 20 درصد یاسمینو مکس سوی® 5- خوراک آغازین حاوی 20 درصد کنجاله سویا بود. گوساله ها در جایگاه های انفرادی با میانگین دمای محیط 10 درجه سانتی گراد پرورش داده-شدند و با شیر سه بار در روز در ساعات 8 صبح و 4 بعد ظهر و 12 شب تغذیه می شدند. در طول آزمایش مقدار خوراک مصرفی به صورت روزانه وزن می شد. وزن کشی توسط باسکول دیجیتال، و اندازه گیری شاخص های رشد اسکلتی شامل طول بدن، دور سینه ، فاصله، ارتفاع از هیپ و ارتفاع از جدوگاه توسط متر و کولیس، هر هفته یکبار انجام می گرفت. قبل از خوراک دهی صبح، خون گیری برای اندازه گیری غلظت پلاسمایی اوره، گلوکز، تری گلیسیرید و کلسترول (کیت پارس آزمون، دستگاه اتو آنالایزر)، انجام شد.یافته هاافزایش وزن روزانه گوساله های تغذیه شده با جیره حاوی 15 درصد تفاله گندم + 10 درصد یاسمینو مکس سوی® 6/573 گرم در روز بود و مصرف خوراک آغازین گوساله های تغذیه شده با جیره حاوی 30 درصد تفاله گندم 2/641 گرم در روز بود که در مقایسه با سایر گروه های آزمایشی بیشتر بودند (05/0< P). گوساله های تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی 20 درصد کنجاله سویا به طور معنی داری (05/0< P) دارای بیشترین ارتفاع هیپ، طول بدن، به ترتیب به میزان 2/67 و 4/86 سانتی متر بودند. گوساله های تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی 30 درصد تفاله گندم به طور معنی داری دارای بیشترین ارتفاع جدوگاه به میزان 7/89 سانتی متر بودند(05/0< P). گوساله های تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی 15 درصد تفاله گندم +10 درصد یاسمینومکس سوی® دارای بیشترین گلوکز و کلسترول به ترتیب به میزان 5/79 و 2/150 میلی گرم بر دسی لیتر داشتند(05/0< P). گوساله های تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی 20 درصد کنجاله سویا دارای بیشترین نیتروژن اوره ای خون به میزان 6/9 میلی گرم بر دسی لیتر بودند (05/0< P). و همچنین گوساله های تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی 30 درصد تفاله گندم دارای بیشترین تری گلیسیرید به میزان 1/85 میلی گرم بر دسی لیتر بودند(05/0< P).نتیجه گیرینتایج این آزمایش نشان داد که پسماند صنایع تقطیری گندم کمتر از 20 درصد به خصوص زمانی که جایگزین 50 درصد از کنجاله سویا و کنجاله سویای فراوری شده با زایلوز (یاسمینو مکس سوی) در خوراک آغازین می شود می تواند به عنوان جایگزین مناسب به جای کنجاله سویا و کنجاله سویای فراوری شده با زایلوز (یاسمینومکس سوی®) در خوراک آغازین بدون تاثیر منفی بر عملکرد رشد گوساله ها استفاده شود.کلیدواژگان: پسماند تقطیری گندم، کنجاله سویا گوساله های هلشتاین، ویژگی های تولیدی
-
صفحات 87-106سابقه و هدفشیر گاو به عنوان یکی از منابع غذایی اصلی با طیف وسیعی از ترکیبات مغذی برای انسان ها شناخته می شود. یکی از اجزای کلیدی شیر، اسیدهای چرب هستند که به عنوان اجزای اساسی چربی موجود در شیر شناخته می شوند. این اجزا باعث ایجاد ساختار چربی منحصر به فرد در شیر می شوند. پویش ژنومی با دقت آماری بالا، نقش مهمی در شناسایی جایگاه های علی کاندید موثر در بروز صفات کمی دارد. تعداد زیادی از مطالعات پویش ژنومی در گاو، به ویژه در گاوهای هلشتاین، شرایط مطلوبی را برای ادغام چندین مطالعه مستقل فراهم می کند. با استفاده از روش هایی مانند فراتحلیل، امکان شناسایی دقیق تر جایگاه های مرتبط با صفات کمی اسیدهای چرب شیر در گاوهای هلشتاین فراهم شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی دقیق جایگاه های صفات کمی مرتبط با اسیدهای چرب شیر در گاوهای هلشتاین است. برای دستیابی به این هدف، از تکنیک فراتحلیل بهره گرفته شد. این مطالعه می تواند با شناخت بهتر از ساختار ژنتیکی اسیدهای چرب، در بهبود صحت انتخاب های ژنتیکی و بهینه سازی اسیدهای چرب در شیر گاوهای هلشتاین موثر باشد.مواد و روش هاجستجو برای مجموعه مطالعات پویش ژنومی در گوگل اسکولار با استفاده از کلید واژه های گاوهای هلشتاین، مطالعات پویش ژنومی و اسیدهای چرب شیر انجام شد. مجموعه چند شکلی های تک نوکلئوتیدی بدست آمده برای گاوهای هلشتاین (چینی، دانمارکی و هلندی) از کشورهای مختلف در 4 مطالعه مستقل از سال 2012 تا 2019 در دسترس بود. از مطالعات قبلی پویش ژنومی، تعداد 1524 چند شکلی تک نوکلئوتیدی مرتبط با اسیدهای چرب شیر در دسترس می باشد. فراتحلیل با استفاده از خلاصه آماری پویش ژنومی (یعنی مقادیر P، اندازه نمونه، اثرات آللی و غیره) در بین گاوهای هلشتاین انجام شد. در مطالعه حاضر، از نرم افزار METAL برای فراتحلیل مدل وزنی امتیاز Z استفاده شد. این روش، چند شکلی های تک نوکلئوتیدی معنی دار را با P کمتر از 05/0 با هم ترکیب و ارزیابی می کند.یافته هااین مطالعه، مهمترین چند شکلی های تک نوکلئوتیدی را برای اسیدهای چرب شیر شناسایی کرد، به عنوان مثال، معنی دارترین چندشکلی تک نوکلئوتیدی برای اسید چرب اشباع 16 کربنه C16:0 شامل rs109421300و rs137372738 به ترتیب با 102e-05/1P= و 23e-62/6P= بودند. بنابراین این چند شکلی های تک نوکلئوتیدی نقش مهمی در بهبود اسیدهای چرب شیر و کیفیت تولید شیر دارند.نتیجه گیریدر مجموع، نتایج این مطالعه نشان داد که با توجه به سطوح معنی داری بالاتر برای چندشکلی های تک نوکلئوتیدی در مطالعه فراتحلیل در مقایسه با مطالعات پویش ژنومی انفرادی، می توان با صحت بیشتری به شناسایی جایگاه های کمی و چندشکلی های تک نوکلئوتیدی پرداخت. این نوع مطالعات کمک می کند تا درک بهتری از مناطق جایگاه های کمی برای صفات اسیدهای چرب شیر داشته باشیم. بنابراین، شناسایی چندشکلی های تک نوکلئوتیدی و ژن های مهم با صحت بالاتر می تواند نقش موثری در ارزیابی ژنومی و طراحی برنامه های اصلاح نژادی با هدف بهبود اسیدهای چرب و کیفیت تولید شیر داشته باشد.کلیدواژگان: اسیدهای چرب شیر، فراتحلیل، گاوهای هلشتاین، مطالعات پویش ژنومی
-
صفحات 107-118سابقه و هدف
در حال حاضر هدف از پرورش گوسفند در ایران تولید گوشت می باشد، لذا افزایش تولید در این بخش نیازمند اقداماتی نظیر اصلاح نژاد و همچنین راهکارهای کوتاه مدت نظیر بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه ای است. درک رشد و توسعه ماهیچه اسکلتی، یکی از اهداف بسیار مهم در صنعت پرورش دام و تولید گوشت بوده که با جنبه های ویژه ای از طب انسانی نیز می تواند در ارتباط باشد. لذا هدف از این پژوهش، تعیین تاثیر تغذیه گلوتامین به عنوان یک راهکار تغذیه ای بر بیان ژن های میوژنیک در ماهیچه گوسفند زل در شرایط تنش گرمایی است.
مواد و روش هابرای انجام این پژوهش 12 راس بره پرواری زل نر با متوسط وزن 6/1±25 کیلوگرم به صورت تصادفی با دو سطح مکمل گلوتامین (صفر و 2/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز) به مدت 60 روز تحت تاثیر تنش گرمایی تغذیه شدند. نمونه گیری از ماهیچه ران در دو زمان مختلف (اواسط (روز 30) و انتهای دوره آزمایشی (روز 60)) با گان مخصوص بیوپسی با سوزن قطر 14 از سه گوسفند در هر تیمار گرفته شد. سپس نمونه ها در سرم فیزیولوژی شستشو و تا زمان استخراج RNA کل در دمای 96- درجه سانتی گراد قرار داده شد. استخراج RNA با استفاده از ترایزول و بر مبنای دستورالعمل شرکت سازنده (اینویتروژن، شماره کاتالوگ 40200) صورت گرفت. برای تهیه cDNA از کیتQuantifast Revears-Transcriptase شرکت کیاژن استفاده شد. سطوح mRNA ژن ها با روش 2-ΔΔCT برآورد شد.ژن YWHAZ به عنوان ژن مرجع مورد استفاده قرار گرفت. کلیه نمونه ها با دو تکرار استفاده شدند. مقایسه بین گروه ها با استفاده از آزمون t در نرم افزار آماری SAS (نسخه 1/9) انجام شد.
یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد تغذیه گلوتامین بیان ژن های Myf5 (75/2 برابر)، MyoD (89/3 برابر)، MRF4 (16/2 برابر)، Myogenin (76/4 برابر) را افزایش و بیان ژن Myostatin (54/4 برابر) را در روز 21 آزمایش کاهش داد. در روز 42 آزمایش نیز تغذیه گلوتامین مشابه روز 21 تغذیه گلوتامین بیان ژن های Myf5 (10/2 برابر)، MyoD (56/2 برابر)، MRF4 (78/2 برابر)، Myogenin (25/5 برابر) را افزایش و بیان ژن Myostatin (03/3 برابر) را به طوز معنی داری کاهش داد.
نتیجه گیریبه طور کلی با توجه به تاثیر تغذیه گلوتامین در سطح 2/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز بر بیان ژن هایی میوژنیک در ماهیچه ران در شرایط گرمایی استفاده از آن در صورت تکرارپذیری نتایج می تواند راهکاری برای افزایش عملکرد رشد گوسفندان در شرایط تنش گرمایی باشد. واژه های کلیدی: تغذیه، گلوتامین، بیان ژن، گوسفند، Realtime PCR
کلیدواژگان: تغذیه، گلوتامین، بیان ژن، گوسفند، Realtime- PCR -
صفحات 119-136سابقه و هدف
مطالعات متعددی در خصوص اهمیت در دسترس بودن مواد معدنی مختلف و ویتامین ها جهت رشد و عملکرد دام انجام شده است. سلنیوم و ویتامین E از جمله موادی هستند که مورد توجه محققین بوده است. مقادیر متفاوت، زمان مناسب مصرف و همچنین روش های استفاده از مواردی است که مورد تحقیق قرار گرفته است. هر چند گزارش های ارائه شده همسو نبوده و در مواردی تناقض هایی مشاهده می شود. لذا در این مطالعه اثر مکمل خوراکی و تزریقی سلنیوم و ویتامین E بر عملکرد رشد و برخی فراسنجه های خونی بره های در حال رشد بررسی شد.
مواد و روش هاهجده راس بره سه ماهه با میانگین وزن 7/2 ± 6/18 به صورت تصادفی در سه گروه با شش تکرار در جایگاه انفرادی برای مدت هشت هفته نگهداری شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: گروه شاهد (جیره پایه بدون مکمل)، تیمار خوراکی (جیره پایه به همراه 3/ 0 میلی گرم سلنیوم به صورت سلنومتیونین و 50 میلی گرم ویتامین E به شکل آلفاتوکوفرول در کیلوگرم ماده خشک جیره)، گروه تزریقی (4 میلی لیتر مکمل تزریقی؛ هر میلی لیتر حاوی 5/0 میلی گرم سلنیوم به صورت سلنیت سدیم و 50 میلی گرم ویتامین E به شکل آلفاتوکوفرول) بود. بره ها هر 15 روز یکبار توزین و در روزهای 1، 30 و60 آزمایش، از سیاهرگ وداج خونگیری شد.
یافته هاتفاوت آماری معنی داری از لحاظ میزان مصرف خوراک روزانه، افزایش وزن نهایی و ضریب تبدیل خوراک بین گروه های آزمایشی وجود نداشت. بین گروه های آزمایشی تفاوت آماری معنی داری از لحاظ غلظت روی، مس و آهن خون مشاهده نشد. غلظت کلسترول، تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی زیاد، کم و خیلیکم تحت تاثیر روش استفاده از مکمل قرار نگرفتند. تعداد گلبول های قرمز خون تحت تاثیر قرار نگرفت ولی تعداد گلبول های سفید در گروه تزریقی در روز 60 آزمایش افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشت (05/0<P). از لحاظ میزان فعالیت آنزیم های آلانین آمینو ترانسفراز، آسپارتات آمینو ترانسفراز و سوپراکسید دیسموتاز بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری مشاهده نشد اما فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در روزهای 30 و 60 آزمایش و ظرفیت آنتی اکسیدان کل در روز 60 آزمایش در گروه دریافتکننده مکمل خوراکی بیشتر از گروه های آزمایشی دیگر بود (05/0<P). شاخص مالون دی آلدهید در گروه های دریافتکننده مکمل سلنیوم و ویتامین E نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (05/0<P).
نتیجه گیرینتایج این آزمایش نشان داد استفاده از مکمل خوراکی سلنیوم و ویتامین E سبب بهبود وضعیت آنتیاکسیدانی برهها به هر دو روش خوراکی و تزریقی شد و تفاوت معنیداری بین دو روش مشاهده نشد. اما با توجه به راحتی روش خوراکی و کاهش تنش ناشی از تزریق و غیر تهاجمی بودن آن، تجویز مکمل خوراکی توصیه میشود.
کلیدواژگان: افزایش وزن روزانه، سلول های خونی، گلوتاتیون پراکسیداز، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل، لیپوپروتئین با چگالی زیاد
-
Pages 1-20Background and objectivesPregnancy loss can occur in different stages of pregnancy for various reasons; however, the increase in embryonic mortality in the early stages of pregnancy is currently a concern in the dairy cow industry. Granulocyte-Colony Stimulating Factor (G-CSF) is a hematopoietic cytokine that is mainly produced by monocytes and macrophages and causes the proliferation and differentiation of myeloid hematopoietic cells. Interferon-Stimulated Gene-15 (ISG-15) functions as an intracellular ubiquitin homologue and extracellular cytokine that may serve as a surrogate marker for early pregnancy in ruminants. It is assumed that these cytokines increase in the peripheral blood simultaneously with the production of interferons in the uterus. The present study was an attempt to shorten the number of open days in dairy cows by detecting pregnancy in the early stages of pregnancy using cytokines such as G-CSF and ISG-15. Therefore, this study aimed to compare the gene expression changes between pregnant and non-pregnant dairy cows with early or late embryonic death, so that open days can be reduced in dairy cows.Material and methodsBlood samples from 30 animals with embryonic death (10 cows for each time group) and 30 cows with normal pregnancy (30 cows for each time group) were collected in vacuum tubes containing EDTA anticoagulant on days 15–24, 25–34, and 35–44 after inoculation. Cows were divided into pregnant and non-pregnant groups based on progesterone concentration on day 21, and non-pregnant cows were classified into those with early embryonic death (day 1-26) and late embryonic death (day 26-45). Neutrophils were then extracted from the blood samples, and G-CSF and ISG-15 gene expression was measured using Real-Time PCR.ResultsThe results showed that the concentration of progesterone in the blood plasma of pregnant cows was significantly higher than that of non-pregnant cows in the time interval of 15 to 24, 25 to 34 and 35 to 44 days after artificial insemination. The concentration of glucose in the blood plasma of pregnant cows between 15 and 24 h (P<0.001) was significantly higher in the time intervals of 25 to 34 days and 35 to 44 days, compared to the concentration of glucose in the blood plasma of non-pregnant cows. Cholesterol concentration in the plasma of pregnant cows between 25 and 34 days after artificial insemination (AI) showed a statistically significant difference (P<0.05) from the cholesterol concentration in the blood plasma of non-pregnant cows. Examination of the concentration of triglycerides in the blood plasma of pregnant cows at 15–24, 25–34, and 35–44 days after inoculation showed no statistically significant difference from the concentration of triglycerides in the blood plasma of non-pregnant cows on the same days. The highest level of G-CSF gene expression was observed between days 15 and 24 in the blood neutrophils of pregnant cows. In addition, the highest ISG-15 expression was observed between 35 and 44 days after inoculation.ConclusionThe results of the present study showed that these genes can be used clinically to diagnose early and late embryonic death.Keywords: Interferon Stimulating Gene, Peripheral Blood Mononuclear Cell, Granulocyte Colony-Stimulating Factor, Embryonic Death
-
Pages 21-38Background and Objectives
The development of nanotechnology has led to the production of zinc nanoparticles, which possess unique characteristics such as a wider contact surface, higher surface activity, higher catalytic efficiency and stronger absorption ability. This combination has the potential to improve the growth of rumen bacteria and enhance energy consumption. Therefore, the aim of this research is to investigate the effect of zinc nanoparticle supplementation on dry matter intake, milk composition and blood parameters in Holstein dairy cows.
Materials and methodsThe number of 24 Holstein dairy cows with an average weight (650±20 kg) and the number of calving bellies (2 and more) and lactation days (70±4 days) during a 35-day trial period, 4 trial diets including. The treatments: 1) Basal Diet containing 30 mg/KgDM zinc oxide, 2) Basal Diet + containing 30 mg/KgDM ZnO-NPs, 3) Basal Diet + containing 60 mg/KgDM ZnO-NPs, and 4) Basal Diet + containing 90 mg/KgDM ZnO-NPs. The study followed completely randomized design Zinc nanoparticles were produced in the laboratory using the by co-precipitation method. The cows were milked and fed three times a day. Feed samples and residues were collected twice a week. Milk samples were collected weekly for three consecutive days. To measure, Milk composition, Blood samples were taken weekly two hours after the morning meal using a vacuum syringe from the tail vein to measure serum parameters.
ResultsThe results showed that the dry matter intake and the amount of milk production were not affected by the experimental diets (P>0.05). The number of body cells significantly decreased under the influence of ZnO-NPs nanoparticle consumption (P<0.05). They were not affected by the consumption of ZnO-NPs particles (P>0.05). Cows in the ZnO-NPs nanoparticle group showed higher concentration of SOD enzyme than the base group (P<0.05). Other compounds measured from the serum of cows were not significantly different among the experimental groups (P>0.05).
ConclusionOverall, feeding zinc nanoparticles to dairy cows can be suggested as a solution to enhance of the dairy herd management.. The results showed that nano zinc sources in the diet of dairy cows were more suitable as a supplement compared to the mineral form of zinc. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
Keywords: Zinc Oxide, Zno-Nps Particles, Performance Of Dairy Cows, Blood Parameters -
Pages 39-56AbstractBackground and Object: Milk is the first and most important source of natural human food, which is rich in nutrients needed for human consumption, and its consumption is not a problem at any age. Milk can be obtained from different sources, such as goat,sheep, cow, buffalo and camel; however, cow's milk is the most popular sweet among all milk. On the other hand, milk is only an agricultural product whose production is not dependent on a specific season of the year. Also, the dairy industry has a special place for women in terms of employment. The objective of this research is to investigate the status of dairy cattle breeding, production of milk and dairy products, marketing of milk and dairy products, and challenges in the production and sale of dairy products in Logar province of Afghanistan.Materials and methodsThis research was conducted in 2023 in districts of Pol Alam, Mohammad Agheh, and Barki Barak, and a total of 55 villages and 255 animal handlers were covered using the targeted population method. Primary data of this research has been collected and analyzed with the help of Excel and SAS softwares.ResultsResults showed that more than 40% of Holstein and Brown Swiss foreign cattle breeds were nurturing in the research area, and the average number of dairy cattle in farms was 2 heads. The range of daily milk production in dairy farms was between 20.00 - 12.80 kg per day, and after the Holstein breed (13.02 kg/day), cross breed cattle (Holstein * Kandahari) with a production of 11.00 kg/ day had the best productivity.In addition, animal handlers sold 56.26% of produced milk as fresh milk, and the average income of dairy farm owners from selling milk and dairy products in one lactation period was 1700 dollars($$). Also, results showed that the majority of buyers of milk and dairy products in the region under research were cooperatives and private companies. According to the results of this research, the most important challenge in terms of ranking in milk production is the lack of banking facilities (lending) and the least challenge is the lack of vaccines and animal medicines. The most important challenge in marketing milk and dairy products is the lack of modern tools and machines for transportation milk and dairy products and the least challenge in this part is the effect of seasonal fluctuations in milk production.ConclusionThe general conclusion of the research showed that in Logar province, Holstein breed produced more milk and cross breed performed better compared to indigenous breeds, and farmers sold a large amount of their produced milk in the form of fresh milk, as well as the most important buyers of produced milk. There were cooperatives and private companies in Logar province. In order to improve the current situation, it is suggested to ranchers and farm owners to form livestock associations.Keywords: Cooperatives, Consumer, Dairy Cattle, Milk Production, Producer
-
Pages 57-70Background and objective
As a result of the water scarcity, the use of unconventional water in the country, especially municipal wastewater, is inevitable. However, worries have always been existing about the possible contamination of these sources and the entry of these contaminants into the human food chain. Corn silage is regarded as one of the candidate products for irrigation with wastewater due to the possible reduction of microbial contamination resulting from various processing steps. The objective of this study was to investigate the quality and hygienic characteristics of corn silage irrigated by well water and treated wastewater.
Materials and methodsFor this purpose, information of 11 industrial dairy herds that provided their corn forage from lands located around of northern Isfahan water treatment plant were compared with 11 other dairy herds whit source of purchased corn forage from lands irrigated with well water. The chemical composition of the silage samples, including dry matter, ash, crude protein, and ether extract, were measured using the approximate degradation. Also, neutral detergent fiber and acid detergent fiber were measured based on the Van Soest method. Furthermore, the net energy for lactation and non-fiber carbohydrates were calculated using Adams’ equation and the subtraction method, respectively. Volatile fatty acids were measured using gas chromatography, while microbial population were measured according to the instructions of microbiological tests. The comparison of the mean values of the two groups of corn silage irrigated with the well water and treated wastewater was performed using SAS statistical software and the T-test procedure.
ResultsThere was no significant difference between the two groups of corn silage in dry matter, ether extract, neutral detergent fiber, acid detergent fiber, net energy for lactation and ash. However, the percentage of crude protein and the amount of acetic acid in the corn silage irrigated with treated wastewater were significantly lower than the control group (P<0.01). In contrast, samples irrigated with treated wastewater had higher levels of non-fiber carbohydrates, along with propionic and butyric volatile fatty acids, which ultimately decreased the pH of silage (P<0.01). In terms of hygienic indicators, despite no significant difference in the amount of E. coli and Salmonella colonies between the two groups, the number of gram-negative bacteria, lactobacilli and the total bacterial count in the silage irrigated with treated wastewater were higher (P<0.05).
ConclusionWhen treated sewage wastewater is utilized for irrigating corn forage, it alters the type of fermentation that takes place in the corn silage, leading to an increase in the levels of propionic and butyric acids, while decreasing the levels of acetic acid. As a result, the pH of the corn silage decreases further. According to this research, using treated sewage wastewater can negatively impact the quality of corn silage fermentation. This can result in a reduction of crude protein levels and an increase in certain microbial components. Therefore, it is crucial to improve the urban wastewater treatment process by reducing the concentration of ammonium nitrogen.
Keywords: Corn Silage, Microbial Factors, Quality Indicators, Treated Wastewater, Volatile Fatty Acids -
Pages 71-86Background and objective Dried distillers grain is a feedstuff that can be used as a source of energy and or protein. The Protein of dried distillers grain has high quality Providing source of amino acids that can be absorbed in the lower gut and utilized by the developing ruminant. The Purpose of this experiment was to investigate the effect of feeding starter diet containing distillers dried grains and soybean meal on growth characteristics, skeletal indices and blood plasma metabolites of Holstein dairy calves.Materials and Methodsin This experiment was 50 Holstein female calves (40.2 ± 0.51 kg;BW ± SE) were randomly assigned in different treatments with to replicant each. Dietary treatments (with 20% crude Protein) were offered for 8 weeks: 1- Starter contained 30% DDGs. 2- Starter containing 15% DDGs + 10% xylose Protected soybean meal (Yasmio max soy). 3- Starter containing 15% DDGs + 10% soybean meal. 4-Starter containing 20% xylose Protected soybean meal (Yasmio max soy). 5- starter containing 20% soybean meal. Calves were raised in individual Pens with a mean ambient temperature of 10°C during the experiment. Calves were fed whole milk replacer three times daily at 0800,1700 and 24 h. During the experiment, the amount of feed intake was weighed daily. Weighing using a digital calf scale, and measuring skeletal growth indices including withers height, hip height, hip to Pin distance, hip to hip distance, pin to Pin distance, heart girth, and body length using meter and caliper, were done every two weeks before the morning feeding, blood samples were taken to measure the Plasma concentration of urea, glucose, triglyceride and cholesterol (Pars Azmoon kit, auto-analyzer),.Resultsthe Average daily weight gain of calves fed with Starter containing 15% DDGs + 10% xylose Protected soybean meal (Yasmio max soy) was 573.6 g/day and the average daily intake of Starter contained 30% DDGs was 641.2 g/day that showed sihnificant greater value in comparison (P˂0.05). Calves fed starter containing 20% soybean meal had the greatest increases in hip height, body length (P˂0.05). Calves fed starter containing 30% DDGs had the greatest increases in wither height (P˂0.05). Calves fed starter containing 15% DDGs + 10% xylose Protected soybean meal (Yasmio max soy) had the greatest increases in Glucose and cholesterol are 79.5 and 150.2 mg/dl respectively (P˂0.05). Calves fed starter containing 20% soybean meal had the greatest increases in blood urea nitrogen was 19.2 mg/dl (P˂0.05). Calves fed starter containing 30% DDGs had the greatest increases in triglyceride 28.3mg/dl (P˂0.05).Conclusionthe results of our experiment showed that feeding less than 20% DDGs 200g/kg DM and replacing 50% soybean meal or xylose protected soybean meal in starter diet without exerting can be an negative effect on calves growth.Keywords: Ddgs, Holstein Calves, Production Traits, Soybean Meal
-
Pages 87-106Background and ObjectivesCow's milk is known as one of the primary food sources for humans, offering a broad spectrum of nutritional compounds. Fatty acids are considered as a key component of milk, recognized as essential constituents of the fat present in milk. These components contribute to the creation of a unique fatty acid profile in milk. Genome-wide association studies (GWAS), with high statistical accuracy, play a crucial role in identifying potential causative loci. Numerous GWAS in cattle, particularly in Holstein cows, provide favorable conditions for integrating multiple independent studies. Using advanced techniques such as meta-analysis, the possibility of more precise identification of loci associated with quantitative traits of milk fatty acids in Holstein cows has been facilitated. The main objective of this research is the precise identification of loci associated with quantitative traits of milk fatty acids in Holstein cows. To achieve this goal, techniques such as meta-analysis was employed. This study may improve the accuracy of genetic selections and optimizing fatty acids in Holstein cow milk, through identification of genetic structure of fatty acids.Materials and MethodsSearching for GWAS studies in Holstein cows, was conducted on Google Scholar using relevant keywords such as Holstein cows, GWAS and milk fatty acids. Single nucleotide polymorphisms (SNPs) derived from Holstein cows (Chinese, Danish, and Dutch) from various countries was available in four independent studies published during 2012 to 2019. A total of 1524 SNPs related to milk fatty acids was avialble from previous GWAS studies. Meta-analysis using a summary statistics approach (i.e., P-values, sample size, allelic effects, etc.) was performed among Holstein cows. In the present study, the METAL software was employed for meta-analysis, utilizing a weighted Z-score model. This method combined and assessed significant SNPs with a P-value less than 0.05.ResultsThe most significant SNPs associated with milk fatty acids were identified. For instance, the most meaningful SNPs for the C16:0 trait were rs109421300 and rs137372738, with P-values of 1.05e-102 and 6.62e-23, respectively. These SNPs play a crucial and key role in producing C16:0 fatty acid and may influence the quality of milk production.ConclusionOverall, the results of this study demonstrated that based on SNPs with higher significant levels through meta-analysis compared to individual GWAS studies, it is possible to identify SNPs associated with quantitative traits with higher accuracy. Such studies contribute to a better understanding of genomic regions related to quantitative traits for milk fatty acids. Therefore, the identification of SNPs and key genes with high accuracy can play a significant role in genomic assessment and the design of breeding programs for improving fatty acids and the quality of milk production.Keywords: Milk Fatty Acids, Meta-Analysis, Holstein Cow, Genome-Wide Association Studies
-
Pages 107-118Background and objectives
Currently, sheep breeding in Iran aims to produce meat; therefore increasing production in this part requires measures such as breeding and short-term solutions such as improving health and nutritional conditions. Understanding the growth and development of skeletal muscle is one of the most important goals in the animal breeding and meat production industry, which can be related to special aspects of human medicine. Therefore, the aim of this research was to determine the effect of glutamine feeding as a nutritional strategy on myogenic gene expression in the muscle of Zell sheep under heat stress conditions.
Materials and methodsZell sheep cows (n = 12) with an average weight of 25.0±1 Kg randomly assigned fed with different glutamine levels (0 and 0.2 g/kg body weight. Diets were fed for 60 days under heat stress conditions. Sampling of the thigh muscle was taken at two different times (in the middle of the experiment and at the end of the experimental period) with a special biopsy gun with a 14-diameter needle from three sheep in each treatment. Then the samples were washed in physiological serum and kept at -96°C until total RNA extraction. RNA extraction was done with trizol and based on manufacture instructions (Invitrogen). The RNA was reversely transcribed in the presence of 1 mmol/L oligo (dT) primer and 4 U Omniscript RTase (Omniscript RT Kit; Qiagen, Mississauga, Ontario, Canada) according to the manufacturer’s instructions. To ensure the amplification, they were tested using a cDNA and Real-time PCR (model CORBETT 3000, Australia). Data were normalized to a calibrator sample using the 2ΔΔCt method with correction for amplification efficiency. Samples were expressed relative to YWHAZ as a housekeeping gene, which was stable under the culture conditions used. Data was analyzed using t-test (SAS 9/1).
ResultsThe results of the present study showed that glutamine feeding increased the expression of Myf5 (2.75 times), MyoD (3.89 times), MRF4 (2.16 times), Myogenin (4.76 times), and the expression of Myostatin gene (54 4 times) on the 21st day of the experiment. On the 42nd day of the experiment, glutamine feeding increased the expression of Myf5 (2.10 times), MyoD (2.56 times), MRF4 (2.78 times), and Myogenin (5.25 times) genes, like the 21st day of glutamine feeding. And it decreased the expression of the Myostatin gene (3.03 times) on the contrary.
ConclusionThe results of the present study showed, in general, that considering the effect of glutamine nutrition on the expression of myogenic genes in heat conditions, its use can be a solution to increase growth performance in heat stress conditions if the results are reproducible.Keywords: Gene expression, Glutamine, Sheep, Real-time- PCR
Keywords: Gene Expression, Glutamine, Sheep, Real Time- PCR -
Pages 119-136Background and objectives
Several studies have been conducted regarding the importance of the availability of various minerals and vitamins for the growth and performance of livestock. Selenium and vitamin E are among the substances that have attracted the attention of researchers. Different dosses, appropriate time of consumption, and method of use are the aria that have been researched. Although the reports presented are not aligned and, in some cases, contradictions are observed. Therefore, in this study, the effect of oral and injectable supplementation of selenium and vitamin E on growth performance and some blood parameters of growing lambs was investigated.
Materials and methodsEighteen three-month-old lambs with an average weight of 18.6 ± 2.7 were kept randomly in three groups with six repetitions in individual cages for eight weeks. Experimental treatments included: control group (base diet without supplements), oral group (base diet plus 0.3 mg of selenium in the form of selenomethionine and 50 mg/kg of vitamin E in the form of alpha-tocopherol), injectable group (4 ml injectable supplement; each ml contains 0.5 mg of selenium in the form of sodium selenite and 50 mg of vitamin E in the form of alpha-tocopherol). The lambs were weighed every 15 days and, on the 1st, 30th, and 60th days of the experiment, blood was drawn from the Juglar vein
ResultsThere was no statistically significant difference between experimental groups in terms of daily feed consumption, final weight gain and feed conversion ratio. Blood concentrations of zinc, copper and iron were not affected by supplementation. Cholesterol, triglyceride, high, low and very low-density lipoprotein concentrations were not affected by the method of supplementation. The number of red blood cells was not affected, but the number of white blood cells in the injection group increased significantly compared to the control group on the 60th day of the experiment (P<0.05). In terms of the activities of alanine aminotransferase, aspartate aminotransferase and superoxide dismutase, no significant difference was observed between the experimental groups, but the activity of glutathione peroxidase on the 30th and 60th days of the experiment and the total antioxidant capacity on the 60h of the experiment in the group receiving oral supplements were more than other experimental groups (P<0.05). Malondialdehyde index decreased in the groups receiving selenium and vitamin E supplements compared to the control group (P<0.05).
ConclusionThe results of this experiment showed that the use of oral supplements of selenium and vitamin E improved the antioxidant capacity of lambs by both oral and injectable methods, and no significant difference was observed between the two methods. However, due to the convenience of the oral method and the reduction of stress caused by the injection and its non-invasive nature, it is recommended to prescribe an oral supplement.
Keywords: Average Daily Gain, Glutathione Peroxidase, High-Density Lipoprotein, Total Antioxidant Capacity -
Pages 137-154
The aim of this study was to examine the effect of Bufferman as a biological regulator on the disappearance of nutrients by bacterial and fungi in anaerobic culture in diets containing different ratios of concentrate to Forage. The experimental diets consisted of different forage to concentrate ratios (respectively 20-80, 30-70, 40-60, 60-40) with treatments included control (zero percent), Bufferman 1% and 2%, and sodium bicarbonate 1 %. This research was conducted in vitro, using a completely randomized design. The experiment results indicated that the disappearance rates of DM , NDF , ADF and rumen pH were influenced by the test diets (P<0.05). Different forage to concentrate ratios (20:80, 30:70, 40:60, 60:40 F:C) were influenced by buffering, resulting in the highest disappearance of DM, disappearance of NDF, and disappearance of ADF in treatments with 1% Bufferman inclusion (P<0.05). According to the present experiment, it can be inclusion of 1% Bufferman led to a significant increase in nutrient disappearance and rumen pH by creating favorable conditions for bacterial and fungal activity throughout the evaluation period.The aim of this study was to examine the effect of Bufferman as a biological regulator on the disappearance of nutrients by bacterial and fungi in anaerobic culture in diets containing different ratios of concentrate to Forage. The experimental diets consisted of different forage to concentrate ratios (respectively 20-80, 30-70, 40-60, 60-40) with treatments included control (zero percent), Bufferman 1% and 2%, and sodium bicarbonate 1 %. This research was conducted in vitro, using a completely randomized design. The experiment results indicated that the disappearance rates of DM , NDF , ADF and rumen pH were influenced by the test diets (P<0.05). Different forage to concentrate ratios (20:80, 30:70, 40:60, 60:40 F:C) were influenced by buffering, resulting in the highest disappearance of DM, disappearance of NDF, and disappearance of ADF in treatments with 1% Bufferman inclusion (P<0.05). According to the present experiment, it can be inclusion of 1% Bufferman led to a significant increase in nutrient disappearance and rumen pH by creating favorable conditions for bacterial and fungal activity throughout the evaluation period.The aim of this study was to examine the effect of Bufferman as a biological regulator on the disappearance of nutrients by bacterial and fungi in anaerobic culture in diets containing different ratios of concentrate to Forage. The experimental diets consisted of different forage to concentrate ratios (respectively 20-80, 30-70, 40-60, 60-40) with treatments included control (zero percent), Bufferman 1% and 2%, and sodium bicarbonate 1 %. This research was conducted in vitro, using a completely randomized design. The experiment results indicated that the disappearance rates of DM , NDF , ADF and rumen pH were influenced by the test diets (P<0.05). Different forage to concentrate ratios (20:80, 30:70, 40:60, 60:40 F:C) were influenced by buffering, resulting in the highest disappearance of DM, disappearance of NDF, and disappearance of ADF in treatments with 1% Bufferman inclusion (P<0.05). According to the present experiment, it can be inclusion of 1% Bufferman led to a significant increase in nutrient disappearance and rumen pH by creating favorable conditions for bacterial and fungal activity throughout the evaluation period.
Keywords: Bufferman, Concentrate, Digestibility, Sodium Bicarbonate