فهرست مطالب
مجله تحقیقات دامپزشکی
سال شصتم شماره 2 (تابستان 1384)
- 110 صفحه، بهای روی جلد: 30,000ريال
- تاریخ انتشار: 1384/09/08
- تعداد عناوین: 19
-
-
صفحه 97هدفتعیین میزان مقاومت به ترکیبات آنتی باکتریال و الگوی محتوی پلاسمیدی در جدایه های Escherichia coli از موارد کلی با سیلوز طیور.
طرح: بررسی توصیفی.
نمونه ها: تعداد 150 جدایه E.coli از جراحات پریکاردیت جوجه های گوشتی تلف شده از بیماری کلی باسیلوز (با توزیع 5 نمونه از هر مرغداری).روشحساسیت هر کدام از 150 جدایه نسبت به 20 ترکیب آنتی باکتریال تعیین گردید. همچنین محتوی پلاسمیدی تعداد 100 جدایه E.coli از 20 مرغداری (با توزیع 5 نمونه از هر مرغداری) نیز مشخص شد.نتایجهمه جدایه ها حساس به سفتیوفور و جنتامایسین بودند و درصد وقوع مقاومت به دیگر 18 ترکیب آنتی باکتریال در بین جدایه ها به ترتیب عبارت بود از: نالیدیکسیک اسید، 7/98؛ اریترومایسین، 3/97؛ آمپی سیلین، 7/96؛ کلیستین، 7/96؛ تتراسیکلین، 94؛ فلومکوئین، 92؛ اکسی تتراسیکلین، 7/90؛ دیفلوکساسین، 84؛ نیتروفورانتوئین، 3/81؛ فورازولیدن، 3/79؛ سولفامتوکسازول + تری متوپریم، 6/72؛ انروفلوکساسین، 66؛ لینکواسپکتین، 7/64؛ نورفلوکساسین، 7/52؛ نئومایسین، 52؛ کلرامفنیکل، 7/46؛ سیپروفلوکساسین، 44؛ واسترپتومایسین، 7/26. نسبت به 10 ترکیب آنتی باکتریال رایج در صنعت طیور 82 الگوی مقاومت شناسایی شد که 86 جدایه (2/57 درصد) به بیش از یک الگو و 64 جدایه (7/42 درصد) هر کدام فقط به یک الگو تعلق داشتند. محتوی پلاسمیدی 100 جدایه مورد بررسی نیز در محدوده وزن ملکولی یک تا بیش از Kb 68، 62 الگو را تشکیل دادند. 12 درصد جدایه ها نیز فاقد پلاسمید بودند.نتیجه گیریهر چند محتوی پلاسمیدی و الگوی مقاومت دارویی برای تمایز اشریشیا کلی های جدا شده از یک مزرعه مفید بود و لیکن الگوی مقاومت دارویی و محتوی پلاسمیدی، هیچ کدام به عنوان نشانگر E.coli کلی باسیلوز طیور قابل استفاده نبودند.
کلیدواژگان: اشریشیاکلی، کلی باسیلوز، مقاومت دارویی، پلاسمید، جوجه گوشتی -
صفحه 107هدفتحقیق در مورد جایگزینی دارویی مناسب، موثر و با صرفه اقتصادی به جای داروهای متداول در درمان بیماری ورم پستان.
طرح: میدانی و آزمایشگاهی.مواد و روش کاردر این مطالعه تعداد چهل نمونه شیر از گاوهای مبتلا به ورم پستان متعلق به یکی از دامداری های اطراف تهران اخذ شد و بر روی محیط های مناسب از جمله ژلوزخوندارومک کانکی کشت گردید. با ازمایشات بیو شیمیایی نظیر اکسیداز، کاتالاز، تخمیر قندها واندل باکتری های جدا شده شناسایی و سپس با استفاده از آنتی سرمهای پلی والان و منو والان سروتیپ بعضی از آنها مشخص گردید. در مرحله بعدی حداقل غلظت ممانعت کننده (MIC) اسانس آویشن شیرازی روی استافیلوکوکوس آرئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه و اشریشیا کلی جدا شده در مرحله اول تحقیق تعیین گردید.نتایجاسترپتوکوکوس آگالاکتیه، استافیلوکوکوس آرئوس و اشریشیا کلی به ترتیب از شش، بیست و یک و پنچ نمونه شیر گاوهای مبتلا به ورم پستان جدا گردید. در مقایسه تاثیر اسانس آویشن شیرازی بر روی باکتری های فوق با سویه های استاندارد مشخص گردید که MIC اسانس آویشن شیرازی در باکتری های جدا شده بین 5/1 تا 4 برابر بیشتر از سویه های استاندارد است.نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق اسانس آویشن شیرازی دارای تاثیر ضد باکتریایی مناسبی بر روی باکتری ها جدا شده از ورم پستان بویژه استرپتوکوکوس آگالاکتیه و استافیلوکوکوس آرئوس است.
کلیدواژگان: آویشن شیرازی، حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد (MIC)، استافیلوکوکوس آرئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، اشریشیاکلی -
صفحه 111هدفتفکیک گونه های مختلف پنی سیلیوم بر اساس باندهای پروتئینی.روشدراین مطالعه جهت مقایسه آنتی ژن های پروتئینی جدایه های پنی سیلیوم، از 4 گونه پنی سیلیوم سیترینوم، پنی سیلیوم اگزالیکوم، پنی سیلیوم نوتاتوم و پنی سیلیوم فرکوئنتس جدا شده از هوای ایران استفاده گردید (30 جدایه پنی سیلیوم). ابتدا این قارچ ها برروی محیط سابورودکستروز آگار کشت داده شده و سپس بر روی محیط چاپکس آگارپاساژ داده شد و در دمای 30 درجه سانتیگراد به مدت 72-48 ساعت نگهداری شدند. سپس برای تهیه عصاره پروتئینی قارچ های فوق در محیط سابوروروی مایع کشت داده شده و از روش برادفورد (Braud ford Method) برای اندازه گیری میزان پروتئین استفاده شد. با استفاده از روش پلی اکریل آمیدژل الکتروفورزیس (SDS-PAGE) با ژل جدا کننده 10 درصد تفکیک پروتئین ها صورت گرفت. برای رنگ آمیزی ژل، ازکوماسی بلو G250 استفاده شد که بعد از ثابت نمودن، رنگ آمیزی و رنگ زدایی ژل، باندهای مختلفی ظاهر شدند.نتایجبر این اساس 34 باند پروتئین با اوزان موکوسی 19.5، 24، 26، 27، 5/28، 32، 36، 39، 45، 48، 50، 52، 53، 55، 56.5،. 59.5، 63، 65،. 66.5، 68، 76، 84، 88، 90، 92، 93، 94، 95، 97، 107، 116، 123، 128 و 158 کیلو دالتون مشاهده شد. که باندهای 19.5-24، 28.5-45-52، 53-56.5، 59.5-76-84 و 97 کیلو دالتون باندهایی هستند که در تمام گونه ها حضور داشته، یعنی در تمام 30 جدایه تحت مطالعه این باندها دیده شده اند.نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده در این رابطه مشخص گردید که تفاوت هایی بین گونه و داخل گونه وجود دارد ولی اختلاف معنی داری در الگوی پروتئینی جدایه های تحت مطالعه مشاهده نگردید.
کلیدواژگان: پنی سیلیوم، پروتئین، SDS-PAGE -
صفحه 117هدفبررسی یافته های بالینی، سونوگرافی و آسیب شناسی در موارد سیالوسل ناحیه گردنی در سگ.
طرح:مطالعه گذشته نگر.
حیوانات: سه قلاده سگ نژاد ژرمن شپرد.روشاطلاعات بالینی، سونوگرافی و آسیب شناسی تعداد سه قلاده سگ مبتلا به سیالوسل (موکوسل غدد بزاقی) ناحیه گردنی که در طی سال 1381 در بیمارستان دامهای کوچک دانشگاه تهران تحت عمل جراحی قرار گرفتند، مورد بررسی قرار گرفت.نتایجهر سه قلاده سگ مبتلا از نژاد ژرمن شپرد و از جنس نر با میانگین سنی حدود 4 سال بودند. در هر سه مورد توده ها در پشت زاویه فک پایین و در سمت راست قرار داشتند. در سونوگرافی، توده های گرد هموژن با الگوی بافت نرم همراه با تجمع مقادیر مایع گزارش شد. در هر سه مورد توده ها به روش جراحی برداشته شدند. در بررسی ماکروسکوپیک، توده های کروی با سطحی نسبتا صاف و با کپسول همبندی محکم و دارای حالت تموج مشاهده گردید. در مطالعه ریزبینی دو مورد سیالوسل غده بزاقی ماندیبولارویک مورد سیالوسل غده بزاقی پاروتید تشخیص داده شد. در یک مورد نکروز انعقادی گسترده در غده بزاقی و در یک مورد عفونت ثانویه سیالوسل وجود داشت. شش ماه تا دو سال پس از عمل جراحی، اثری از عود عارضه مذکور گزارش نگردید.نتیجه گیرینتایج این بررسی و مقایسه آن با سایر بررسی ها نشان داد که در مورد سیالوسل های ناحیه گردنی برداشت توده با عمل جراحی مناسبترین روش برخورد با این عارضه می باشد. همچنین از نظر هیستوپاتولوژی، دیواره سیالوسل ها از یک لایه بیرونی که بافت همبندی نابالغ بسیار پر عروق است و لایه داخلی که دارای فیبروبلاست های پراکنده با آرایش سست می باشد، تشکیل می گردد و در قسمت مرکزی آن واکنش التهابی با انواع سلول های آماسی به همراه خرده ریزهای اسیدوفیلیک یا آمفوفیلیک اما بدون شکل خاص دیده می شود.
کلیدواژگان: سیالوسل، غدد بزاقی، ژرمن شپرد، سگ -
صفحه 125هدفهدف از این مطالعه تشخیص ویروس عامل بیماری مارک (MDV) به عنوان یکی از عوامل ویروسی تومورزا در احشای طیور با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز بود.
نمونه ها: تعداد چهل نمونه خون از طیور تخمگذار 19 هفته فاقد علائم و 42 نمونه بافت توموری از طیور تجای اخذ گردید.روشابتدا استخراج DNA از نمونه های بافتی و خون به روش سیلیکا ژل انجام گرفت. سپس آزمون PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی یک ردیف 132bp وژن A صورت پذیرفت و سرانجام، الکتروفورز محصول PCR در ژل آگارز 1 درصد انجام شد.نتایجدر نمونه های خون هیچ مورد مثبتی از ویروس بیماریزای مارک و حتی سوش واکسینال مشاهده نشد، اما در 6/47 درصد از نمونه های بافتی، اسید نوکلئیک ویروس مارک مورد تشخیص قرار گرفت. این تومورها در اعضایی نظیر کبد، طحال، پیش معده، تخمدان، عضله سینه وبورس فابریسیوس موجود بودند.نتیجه گیریویروس واکسن ویرمی کوتاه مدتی داشته و در نمونه گیری های معمول، نمی توان ویروس واکسن در در خون طیور جستجو کرد. حتی در مورد ویروسهای بیماریزای مارک نیز می توان گفت که تنها در دوره محدودی پس از ورود ویروس به بدن، می توان آنها را در خون ردیابی نمود. در هر حال، ویروس سروتیپ شماره 1 مارک به عنوان یکی از عوامل تومورزا و ایجاد بیماری در گله های طیور ایران برای اولین بار مورد تشخیص قرار گرفت.
کلیدواژگان: ویروس بیماری مارک، PCR، طیور -
صفحه 131هدفتعیین تاثیر آنتروپاتوژنهای باکتریایی در تشدید میزان آلودگی به انگل کریپتوسپورید یا در گوساله و گاو.
طرح: مطالعه توصیفی.
حیوانات: تعداد 152 راس گوساله و 300 راس گاو.روشمشاهده ریزبینی انگل کریتوسپوریدیوم در نمونه های مدفوع دامهای یاد شده از 3 دامپروری اطراف تهران با روش تهیه گسترش از مدفوع و ثابت کردن نمونه ها با استفاده از متانول و رنگ آمیزی به روش زیل نیلسن اصلاح شده، تایید اووسیست ها با مشاهده مستقیم زیر میکروسکپ نوری با بزرگنمایی چشمی 40 در سه منطقه دید و حداقل 20 میدان و تایید تشخیص با استفاده از بزرگنمایی 100 انجام شد. همچنین کشت نمونه ها از نظر عوامل باکتریایی چون سالمونلا، اشرشیا کلی، پروتئوس، کلبسیلا، کامپیلوباکتر و پسودوموناس و نیز جستجوی نمونه ها از نظر حضور باکتری های اسید فست با رنگ آمیزی زیل نیلسن انجام شده است.
تجزیه و تحلیل آماری: آمار توصیفی.نتایجمیزان آلودگی به انگل کریپتوسپوریدیم در گوساله های اسهالی 40.78 درصد که از این میان 52/10 درصد انگل یاد شده به تنهایی و در 26/30 درصد این عامل حداقل با یک باکتری پاتوژن دیگر همراه بوده است. همچنین در 28/3 درصد نمونه های اسهالی منحصرا با سیل های اسید فست مشاهده شد. نتایج بررسی روی نمونه مدفوع گاوهای اسهالی نشان داد که در 33/34 درصد موارد حداقل یکی از عوامل مورد نیاز در این تحقیق تایید شده و در 28 درصد موارد حضور کریپتوسپوریریا به تایید رسید. در 5 درصد از نمونه های مدفوع گاوهای اسهالی باکتری های اسید فست مشاهده گردید.نتیجه گیرینتایج حاصل از مطالعه فوق نشان داد که میزان آلودگی در گوساله ها به نحو چشمگیری بالاتر از گاو می باشد و این امر بیانگر حساسیت سنی گوساله ها نسبت به این انگل بوده به نظر می رسد که بیش از پیش رعایت موارد بهداشتی در گوساله دانی اهمیت می یابد.
کلیدواژگان: گوساله، گاو، کریپتوسپوریدیا، سالمونلا، اشرشیاکلی -
صفحه 137هدف1- آیا آلودگی بواسطه باکتری هیستوفیلوس سومنی در دامهای مبتلا به ورم پستان بالینی و تحت بالینی مطرح است؟ 2- میزان فراوانی آلودگی به این باکتری و سایر باکتری ها در دامهای تحت بررسی چقدر است؟
طرح: مطالعه مقطعی.
حیوانات: یکصد و شانزده راس گاو شیری نژاد هلشتاین.روشیکصد و شانزده راس گاو شیری هلشتاین مبتلا به ورم پستان از نظر آلودگی به هیستوفیلوس سومنی و سایر باکتری ها مورد مطالعه قرار گرفتند. دامهای مبتلا به ورم پستان بالینی (96/18 درصد، 22 راس) و تحت بالینی (04/81 درصد، 94 راس) به ترتیب از طریق معاینه بالینی بافت پستان، تغییر وضعیت و قوام شیر و انجام (CMT) California Mastitis Testمورد ارزیابی قرار گرفتند. کشت نمونه های تهیه شده در شرایط بیهوازی (5 الی 10 درصد Co2) در محیط Agar Brain Heart Infusion Yeast و در 37 درجه سانتیگراد صورت گرفت. نتایج کشت پس از گذشت 24 الی 48 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: روش آماری مربع کاری و تست Fisher.نتایجدر این بررسی مشخص گردید که فقط 2 راس (73/1 درصد) از دامهای تحت بررسی، آلوده به باکتری هیستوفیلوس سومنی می باشند. این باکتری فقط از دامهای مبتلا به ورم پستان بالینی جدا گردید و هیچ یک از دامهای مبتلا به ورم پستان تحت بالینی، آلوده به این باکتری نبودند. ارتباط معنی داری بین دامهای مبتلا به ورم پستان بالینی و تحت بالینی با منشا هیستوفیلوس سومنی و سایر باکتری ها وجود دارد (P<0/05). توزیع آلودگی در دامهای تحت مطالعه در فصول زمستان (73/1 درصد، یک مورد از 58 راس) و بهار (73/1، یک مورد از 58 راس) برابر بود. در این بررسی مشخص گردید که نمونه های مورد مطالعه نیز به 8 نوع باکتری دیگر آلوده می باشند.نتیجه گیریدر این بررسی مشخص گردید که میزان آلودگی به باکتری هیستوفیلوس سومنی در موارد ورم پستان، کم (73/1 درصد) می باشد. با توجه به رشد کند و سخت این باکتری در محیط کشت باکتریال، احتمالا میزان آلودگی واقعی بیش از نتایج حاصله بوده که این مساله ممکن است ناشی از مخفی ماندن هیستوفیلوس سومنی توسط سایر باکتری ها باشد. که در این راستا بکارگیری روش های دقیق تر تشخیص ضروری می باشد.
کلیدواژگان: هیستوفیلوس سومنی، ورم پستان بالینی، ورم پستان تحت بالینی، گاو شیری -
بلوغ آزمایشگاهی تخمکهای نارس شتر یک کوهانه در محیط هامزاف 10 همراه با غلظتهای مختلف سرم گوساله جنینیصفحه 143هدفانجام بلوغ آزمایشگاهی تخمک نارس شتر یک کوهانه به منظور استفاده از آن در باروری آزمایشگاهی.
طرح: مطالعه مداخله ای.
حیوانات: تخمدان شترهای نحر در کشتارگاه های محلی.روشجمع آوری و انتقال تخمدانهای شترهای نحر شده در کشتارگاه در سرم فیزیولوژی استریل و در دمای 35-30 درجه سانتیگراد و حاوی آنتی بیوتیک، مکش فولیکول ها و جداسازی تخمکها و کشت آنها در محیط کشت سلول TC-199 وهامز اف 10 دارای صفر تا 10 درصد سرم گوساله جنینی توسط حرات غیر فعال شده، کشت تخمکها به مدت 48-36 ساعت در انکوباتور با حرارت 5/38 درجه سانتیگراد و 5 درصد گاز کربنیک، گرفتن سلولهای کومولوس، ثابت نمودن تخمکها و رنگ آمیزی آنها و سپس مطالعه آنها جهت ارزیابی میزان بلوغ تخمکها.
تجزیه و تحلیل آماری: آنالیزواریانس و در صورت وجود اختلاف معنادار، استفاده از آزمون دانکن.نتایجهنگامی که تخمدانهای منتقل شده به آزمایشگاه بلافاصله مورد استفاده قرار گرفت، میزان بلوغ تخمکهای نارس شتر یک کوهانه در محیط هامزاف 10 بدون پروتئین کشت تنها 65/17 درصد بود در حالی که میزان بلوغ در محیطهای حاوی 5 درصد و 10 در صد پروتئین (به ترتیب 37 و 33 درصد) به طور معنی داری افزایش یافت (P<0/05)، اما این افزایش ارتباط معنی داری با افزایش غلظت پروتئین نداشت. هنگامی که تخمدانها 24 ساعت در یخچال نگهداری شده و بعدا مورد استفاده قرار گرفتند. میزان بلوغ تخمکها در محیط بدون پروتئین کشت تنها 54/14 درصد بود در حالی که میزان بلوغ در محیطهای حاوی 5 درصد و 10 درصد پروتئین (به ترتیب 86/25 و 33/33 درصد) به طور معنی داری افزایش یافت (P<0/05)، در این آزمایش هر چند با افزایش غلظت سرم میزان بلوغ افزایش داشت ولی اختلاف آنها معنی دار نبود.نتیجه گیریدر شرایط حاضر به نظر می رسد که بتوان تخمدانهای شتر را در سرمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری و سپس مورد استفاده قرار داد.
کلیدواژگان: بلوغ آزمایشگاهی، شتر یک کوهانه، محیط ها مزاف 10، سرم گوساله جنینی، نگهداری در سرما -
صفحه 149هدفتاکنون نقش میزان ترکیبات اصلی شیر بر مقاومت لیستر یا مونوسیتوژنز در برابر امواج مایکروویو مشخص نشده است. با توجه به استفاده روزافزون از اجاقهای میکروویو خانگی برای سالم سازی شیر، در تحقیق حاضر اثر مقادیر مختلف اسیدیته، چربی و ماده خشک بدون چربی شیر بر بقای بیوتیپ 4b این باکتری در برابر امواج مایکروویو بررسی شده است.
طرح: مطالعه تجربی.روشدر این تحقیق حدود 107× 5/1 واحد تشکیل دهنده کلنی در میلی لیتر باکتری به نمونه های شیر حاوی مقادیر مختلف ماده خشک بدون چربی (5/7 و 5/8 درصد)، چربی (5/2، 0/3 و 5/3 درصد) و اسیدیته (6/1، 7/1 و 8/1 گرم در لیتر) اضافه شده و نمونه ها در حجم های 50 میلی لیتری در زمانهای صفر، 10، 20، 23، 26، 29، 32، 35 و 40 ثانیه در معرض امواج مایکروویو قرار گرفتند. بلافاصله پس از پرتودهی، از نمونه ها رقت های متوالی تهیه و تعداد باکتری های زنده با روش شمارش صفحه ای استاندارد در محیط آگار اختصاصی لیستریا شمارش گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: تاثیر مقادیر مختلف ماده خشک بدون چربی، چربی و اسیدیته شیر بر بقای باکتری در برابر امواج مایکروویو بوسیله آزمون آماری ANOVA Repeated Measures و آزمون تعقیبی Duncan مقایسه شد.نتایجتعداد باکتری در مدت 35 ثانیه و کمتر از حدود 107×5/1 واحد تشکیل دهنده کلنی در میلی لیتر به صفر کاهش یافت. تاثیر مدت زمان پرتودهی درسیر نزولی تعداد باکتری معنی دار بود (P<0/01). روند کاهش تعداد باکتری در شیر حاوی 5/8 درصد ماده خشک بدون چربی به طور معنی داری سریعتر از شیرهای حاوی 5/7 درصد ماده خشک بدون چربی بود (P<0/01). روند کاهش تعداد باکتری در شیرهای حاوی 0/3 و 5/2 درصد چربی بود (P<0/01). افزایش اسیدیته شیر سرعت کم شدن تعداد باکتری را کاهش داد (P<0/01).نتیجه گیریبرعکس حرارت دهی مستقیم مواد غذایی که در آن با افزایش چربی و ماده خشک غذا مقاومت حرارتی لیستر یا مونوسیتوژنز افزایش می یابد، نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که در حرارت دهی با میکروویو، افزایش چربی و ماده خشک بدون چربی شیر، مقاومت حرارتی باکتری را کاهش می دهد. PH بعضی غذاها و محیط کشت در دامنه 5/5 تا 0/7 تاثیری در اثر تخریبی مایکروویو بر لیستر یا مونوسیتوژنز ندارد، اما اثر تخریبی امواج مایکروویو در شیر از این اصل پیروی نمی کند، به طوری که با افزایش اسیدیته، اثر تخریبی امواج مایکروویو کاهش می یابد که احتمالا به دلیل افزایش محتوای یونی شیر و کاهش عمق نفوذ امواج می باشد.
کلیدواژگان: مایکروویو، لیستریا مونوسیتوژنز، اسیدیته شیر، چربی شیر -
صفحه 155هدفارزیابی اثرات تحریکات الکتریکی بر روی قدرت عضلانی پس از تخریب عصب سیاتیک در سگ.
طرح: مطالعه تجربی با الگوی حیوانی.
حیوانات: ده قلاده سگ نر و ماده مخطوط ایرانی 15 تا 22 ماهه و با وزن 18 تا 23 کیلوگرمروشحیوانات به دو گروه مساوی 5 تایی شاهد و آزمایش تقسیم شد و تحت بیهوشی قرار گرفتند. پس از برش پوست و جداسازی عضلات ران، عصب سیاتیک در معرض دید جراح قرار گرفت و سپس آزردگی تمام قطر عصب سیاتیک با پنس شریانی به مدت 5 ثانیه ایجاد شد. حیوانات گروه آزمایش با تحریکات الکتریکی به مدت 10 دقیقه برای مدت 2 هفته بعد از مراقبت های ویژه، 3 روز، تحت درمان قرار گرفتند. این در حالی است که هیچ روش درمانی در گروه شاهد استفاده نشد. گرام های فعالیت عضلات با استفاده از الکترومیوگراف قبل، بعد از آزردگی عصب و در روزهای 14، 28، 45 از تمام حیوانات از چهارم ماهیچه نیم وتری، نیم غشایی، بازکننده و خم کننده تهیه شدند.
تجزیه و تحلیل آماری: روش آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمایش تکمیلی (Tukey).نتایجگرام های حاصله اختلاف معنی داری را در دو ماهیچه نیم و تری و نیم غشایی بین گروه آزمایش و شاهد در P<0/05 نشان داد.نتیجه گیریارزیابی اثرات تحریکات الکتریکی در حیوانات نشان داد که تحریکات الکتریکی قادر به جلوگیری از آتروفی ماهیچه است.
کلیدواژگان: تحریک الکتریکی، عصب سیاتیک، آتروفی ماهیچه، سگ -
صفحه 161هدفشناسایی میزان آلودگی و تغییرات آسیب شناسی کبد و ریه گاو، گوسفند و بز در اثر آلودگی به نوچه لینگواتولاسراتا در فصول مختلف سال.
طرح:بررسی کشتارگاهی و تهیه مقاطع هیستوپاتولوژیک از کبد و ریه.
حیوانات: در این مطالعه 420 کبد گاو، 420 ریه گاو، 80 کبد گوسفند، 480 ریه گوسفند، 480 کبد بز و 480 ریه بز (مجموعا 2760 نمونه) مورد بررسی قرار گرفت.روشدر طول یک سال با مراجعه به کشتار گاه های موجود در استان آذربایجان شرقی تعداد 2760 نمونه کبد و ریه گاو، گوسفند و بز مورد بررسی قرار گرفت و به روش هضمی، نوچه لینگواتولاسراتا از آن جدا گردید. همچنین جهت بررسی های آسیب شناسی از مناطق آلوده کبد و ریه مقاطع هیستوپاتولوژیک تهیه گردید و با رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: تعیین رابطه بین میزان آلودگی کبد و ریه دامهای کشتار شده به نوچه لینگواتولاسراتا با فصل با استفاده از آزمون مربع کای دو انجام پذیرفت.نتایجدر طی این بررسی در هیچ کدام از نمونه های کبد و ریه گاو نوچه انگل لینگواتولا سراتا مشاهده نگردید. در 98 نمونه کبد گوسفند (41/20 درصد)، 96 نمونه ریه گوسفند (20 درصد)، 173 نمونه کبد بز (04/36 درصد) و 170 نمونه ریه بز (41/35 درصد) نوچه لینگواتولاسراتا مشاهده شد. کمترین میزان آلودگی کبد و ریه گوسفند در طی بهار و بیشترین میزان آن در پاییز مشاهده گردید. در مورد کبد و ریه بز نیز کمترین میزان آلودگی در طی زمستان و بیشترین میزان آن در پاییز مشاهده گردید، که این میزان آلودگی در فصول مختلف از نظر آماری در حد (P<0/05) معنی دار بود. در بررسی های آسیب شناسی، در پارانشیم کبدی نفوذ سلولی لنفوسیتیک و ماکروفاژی مشاهده گردید و در ریه خونریزی در پارانشیم، پر خونی دیواره آلوئولها و هجوم سلولهای نوتروفیل و تک هسته ای مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج این بررسی نشان داد که آلودگی درکبد و ریه گوسفند و بزهای کشتار شده در کشتارگاه های استان آذربایجان شرقی وجود دارد و این آلودگی در فصول مختلف سال متفاوت بوده و تفاوت میزان آلودگی در فصول مختلف از نظر آماری معنی دار می باشد (P<0/05). همچنین اختلاف معنی داری در بین میزان آلودگی کبد و ریه گوسفند و بزهای منطقه بر اساس فصول مختلف سال مشاهده می شود (P<0/05)..کلیدواژگان: ضایعات هیستوپاتولوژیک، کشتارگاه و لینگواتولا سراتا -
صفحه 167هدفتعیین تاثیر تجویز وریدی اکسی توسین و اکسی توسین به همراه دواندن در اولین فحلی پس از زایمان روی کاهش میزان مایعات رحمی و میزان باروری مادیان های مبتلا به تجمع مایع در رحم.
طرح: مطالعه تجربی.
حیوانات: تعداد چهل و پنج راس مادیان در فاصله سنی 14-8 سال.روشاز بین مادیانهای با اولین فحلی پس از زایمان، 45 راس مادیان که میزان مایع غیر اکوژن موجود در رحم آنها بیشتر از یک سانتیمتر مربع بود (ارزیابی بوسیله اولتراسونوگرافی) انتخاب شده و به طور کاملا تصادفی در سه گروه برای آزمایش دسته بندی گردید. گروه اول: بدون درمان (کنترل)، 17 راس. گروه دوم: یک دوز اکسی توسین (15 واحد داخل رگی) روزانه تا پایان فحلی اول (تزریق اول در روز دوم فحلی)، 14 راس. گروه سوم: درمان قبلی به همراه دواندن بمدت 30-20 دقیقه که 60 دقیقه پس از تزریق اکسی توسین شروع می شد (برای ارزیابی اثرات دواندن به همراه اکسی توسین روی درناژ رحم)، 14 راس.نتایجکاهش میزان مایعات رحم پس از درمان، به ترتیب 4/71 درصد و 9/92 درصد در گروه دوم و سوم، در مقایسه با 6/17 درصد گروه کنترل بود (P<0/05). مجموع میزان آبستنی سه گروه (61.5 درصد) متعاقب جفتگیری در فحلی دوم پس از زایمان در مادیانهایی که میزان مایع موجود در رحم آنها بیشتر از یک سانتیمتر مربع بود به طور معنی داری بیشتر (3/26 درصد) از گروه دیگر بود (P<0/05).نتیجه گیریتجویز اکسی توسین به تنهایی یا اکسی توسین به همراه دواندن در فحلی اول پس از زایمان در مادیان های مبتلا به تجمع مایع در رحم باعث افزایش معنی دار در میزان آبستنی در فحلی بعدی می شود.
کلیدواژگان: مادیان، اکسی توسین، اندومتریت، آبستنی -
صفحه 173هدفبررسی تغییرات اخذ غذا، اخذ آب و دفع موفوع خرگوشهای آزمایشگاهی در دوره های روشنایی (12 ساعت) و تاریکی (12 ساعت).
طرح: مطالعه تجربی.
حیوانات: ده قطعه خرگوش سفید نیوزیلندی نر با وزن 3-5/2 کیلوگرم.روشنگهداری حیوانات در قفسهای آلومینیومی استاندارد (60×45×45 سانتیمتر) در آزمایشگاه با درجه حرارت 23 – 20 درجه سانتیگراد و دوره های روشنایی – تاریکی 12 ساعت برای ایجاد سازگاری، دادن غذا و آب با میزان مشخص در ساعت های 7 و 19، اندازه گیری غذا و آب مصرف شده و جمع آوری و توزین پلت های مدفوع در ساعت های 11، 15، 19، 7 و 3 برای مدت ده روز متوالی، محاسبه میزان و نسبت شاخصهای مذکور در 12 ساعت روشنایی، 12 ساعت تاریکی و کل 24 ساعت.
تجزیه و تحلیل آماری: آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون دانکن.نتایجمقادیر حداکثر اخذ غذا و آب در فواصل زمانی 23-19 و 3-23 به دست آمد. مقادیر حداقل آنها در فواصل زمانی 7-3 رخ داد. دفع مدفوع با حداقل مقادیر در فواصل زمانی 11-7 و 15-11، حداکثر مقادیر را در فصول زمانی 19-15، 23-19 و 3-23 نشان داد. مقادیر اخذ غذا، اخذ آب و دفع مدفوع در دوره 12 ساعت تاریکی نسبت به دوره 12 ساعت روشنایی افزایش داشت. نسبت های 12 ساعت تاریکی به کل 24 ساعت در مقایسه با نسبت های 12 ساعت روشنایی به کل 24 ساعت نیز افزایش نشان داد.نتیجه گیریبر اساس نتایج می توان مطرح نمود که خرگوش های آزمایشگاهی حداکثر فعالیتهای مربوط به اخذ غذا، اخذ آب و دفع مدفوع را از اوایل تا اواسط دوره تاریکی انجام میدهند. از این نظر خرگوش آزمایشگاهی به دسته حیوانات با فعالیت شبانه تعلق می گیرد.
کلیدواژگان: اخذ غذا، اخذ آب، دفع مدفوع، خرگوش آزمایشگاهی -
صفحه 177هدفارائه روش دقیق تر جهت بازرسی بهداشتی لاشه گاو برای تشخیص سیستی سرکوس بوویس.
طرح: بررسی کشتارگاهی.
حیوانات: 3436 لاشه گاو.روشبه منظور ارائه روش دقیق تر جهت تشخیص سیستی سرکوس بوویس در گاوهای ذبح شده در کشتارگاه، تعدادی لاشه گاو با استفاده از چهار روش سنتی رایج در ایران (1812 لاشه) و سه روش استاندارد متداول در سه کشور افریقایی جنوبی (145 لاشه)، آلمان (145 لاشه) و انگلستان (145 لاشه) بازرسی بهداشتی شدند و در هر روش درصد آلودگی به سیستی سرکوس بوویس تعیین گردید. در روش متداول کشتارگاهی ماهیچه های قلب، سه سربازو و جوشی خارجی و در روش متداول در دو کشور آلمان و انگلستان ماهیچه های قلب، جوشی داخلی و خارجی، مری، دیافراگم، زبان و در روش آفریقای جنوبی علاوه بر این ماهیچه ها، ماهیچه سه سر بازو طبق توصیه های انجام شده مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مقایسه نتایج حاصل و با توجه به ماهیچه هایی که به تشخیص دقیق تر لاشه های آلوده به سیستی سرکوس بوویس کمک می کنند، 1189 لاشه گاو بررسی گردید و با استفاده از آزمون آماری مربع کای یافته ها تحت ارزیابی قرار گرفت و روش بازرسی اخیر بعنوان روش پیشنهادی معرفی گردید.نتایجدر بازرسی ماهیچه های مختلف 1812 لاشه گاو به روش سنتی 47 لاشه (6/2 درصد) آلوده به سیستی سرکوس بوویس بودند. در حالی که با استفاده از بازرسی ماهیچه های مختلف در سه روش استاندارد متداول در آلمان، انگلستان و آفریقای جنوبی به ترتیب 6/7 درصد، و 9/6 درصد لاشه ها مبتلا به این متاسستود بودند. در بررسی آماری این سه روش با روش متدوال کشتارگاهی اختلاف معنی داری وجود داشت. در روش انتخابی با بازرسی 1189 لاشه گاو، علاوه بر ماهیچه های مورد بازرسی در روش آلمانی که بالاترین درصد آلودگی را نشان داده بود، ماهیچه سه سربازو طبق روش سنتی ایران و روش استاندارد در افریقای جنوبی بازرسی گردید. در این روش 90 لاشه (6/7 درصد) آلوده به سیستی سرکوس بوویس تشخیص داده شد. دقت روش انتخابی معادل دقت روش استاندارد بازرسی در آلمان بود. در مقایسه روش انتخابی با روش سنتی اختلاف آماری معناداری مشاده گردید (P<0/0005)، و به عنوان روش انتخابی جهت تشخیص لاشه های آلوده به سیستی سرکوس بویس در بازرسی کشتارگاهی در ایران پیشنهاد می گردد.
کلیدواژگان: تشخیص، سیستی سرکوس بوویس، گاو -
صفحه 181هدفبررسی فعالیت کبد گاوهای هلشتاین بالغ در دوران انتقال در یک گاوداری صنعتی.
طرح: بررسی توصیفی.
حیوانات: شش راس گاو هلشتاین بالغ (2 تا 6 شکم زایش).روششش راس گاو هلشتاین بالغ از سه هفته پیش از زایمان (مرحله پایانی خشکی یا شروع دوره انتقالی) تا دو هفته پس از زایمان (پایان دوره انتقالی) مورد مطالعه قرار گرفتند. گاوها در سه هفته پایانی دوره آبستنی خود جیره ای متناسب با شرایط دوره انتقال پیش از زایمان دریافت می کردند. پس از زایمان به مدت دو هفته غذای خشبی گاوها بر اساس جیره ای که قرار بود از هفته سوم به بعد دریافت دارند به صورت آزاد در اختیار آنها قرار می گرفت اما کنسانتره جیره تنها روزی یک کیلوگرم اضافه می شد. در جیره پس از زایمان، پروتئین خام غذا از مقدار توصیه شده کمتر و فیبر غذا از مقدار توصیه شده بیشتر بود. در دوره انتقالی پیش از زایمان 2 بار و در دوره انتقالی پس از زایمان نیز 2 بار از گاوها خونگیری به عمل آمد. برای بررسی وضعیت کبد در دوران انتقال، سنجش گلوکز، پروتئین تام، آلبومین، گلوبولینها (آلفا، بتا و گاما)، ازت اوره خون، سرولوپلاسمین، کلسترول، تری گلیسیرید. لیپیدتام، لیپوپروتئینها (HDL - کلسترول، LDL - کلسترول و VLDL- کلسترول) و آنزیمها (AST و آرژیناز) انجام شد.
تجزیه و تحلیل آماری: مقادیر پارامترهای بیوشیمیایی در دو مرحله انتقالی پیش از زایمان و پس از آن با استفاده از آزمون t زوج بررسی شدند.نتایجدر میان پارامترهای مرتبط با فعالیت کبد، تنها گلوکز، کلسترول و LDL- کلسترول در مراحل انتقالی پیش و پس از زایمان اختلاف آماری معنی دار نشان دادند (P<0/05)، به طوری که غلظت گلوکز در مرحله انتقالی پس از زایمان نسبت به مرحله انتقالی پیش از زایمان به طور معنی داری کمتر بود (P<0/05). برعکس، غلظت کلسترول و LDL- کلسترول در مرحله انتقالی پس از زایمان نسبت به مرحله انتقالی پیش از زایمان افزایش معنی داری نشان داد (P<0/05).نتیجه گیریبه نظر می رسد که در شرایط مدیریتی گاوداری های منطقه، حتی با وجود پاره ای محدودیت ها، تهیه جیره های مناسب دوره انتقال با استفاده از غذاهای متعارف و برقراری وضعیت نسبتا پایدار و خوب در فعالیت کبد امکانپذیر می باشد.
کلیدواژگان: دوران انتقال، آزمونهای فعالیت کبد، گاو هلشتاین -
صفحه 187هدفیافته های رادیوگرافی، اولتراسونوگرافی، تغییرات خون شناسی و بیوشیمیایی، و آسیب شناسی ایلئوسیستوپلاستی در سگ.
طرح: مطالعه تجربی.
حیوانات: 12 قلاده سگ ماده مخلوط ایرانی.روش12 قلاده سگ ماده بالغ، 1 تا 2 ساله مخلوط با وزن تقریبی 24-15 کیلوگرم به دو گروه 6 تایی شاهد و آزمایش تقسیم شدند. پس از آماده سازی جراحی و انجام بیهوشی، حیوانات تحت جراحی ایلئوسیستوپلاستی قرار گرفتند. 20 سانتیمتر از قطعه ایلئومی با حفظ روده بند به شکل U دتوبوله شده و پس از برداشت نسبی مثانه از ناحیه فوق مثلثی به آن پیوند شد. تصاویر رادیوگراف و اولتراسونوگرافی، و نمونه های خونی در روزهای صفر، 14 و 35 تهیه شدند. پس از کشتن حیوانات به شیوه انسانی در روز 35، مثانه جدید از حیوانات جدا شده و برای مطالعه هیستوپاتولوژی به بخش آسیب شناسی ارسال گردید.نتایجهیچ گونه تغییری در دانسیته و موقعیت توپوگرافی امعا و احشا در تصاویر رادیوگراف ساده مشاده نشد. رادیوگراف با استفاده از ماده حاجب فقدان هر گونه نشت از محل همدهانی و بخیه ها را نشان داده همچنین نشانه رادیوگرافی دال بر رفلاکس مثانه ای – میزنایی و... مشاهده نشد. مطالعه تصاویر اولتراسونوگرافی نشان داد که دیواره مثانه جدید در محل همدهانی افزایش ضخامت یافته و سایر مناطق اکوژنیسیته و ضخامت طبیعی داشتند. خون شناسی بین دو گروه در روزهای صفر، 14 و 35 اختلاف معنی داری را نشان نداد. گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، کراتینین، پروتئین تام، آلبومین، گلوبولین، کلسیم، پتاسیم، فسفر، سدیم، کلر، بی کربنات، اسیدیته، فشار اکسیژن خون سیاهرگی، فشار دی اکسید کربن خون سیاهرگی و فاصله آنیونی اختلاف معنی داری را بین دو گروه شاهد و آزمایش نشان ندادند، در حالی که سطح BUN بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری را در زمانهای مورد مطالعه آشکار ساخت. مهاجرت سلول های اوروتلیال در محل همدهانی به سمت بافت روده مورد توجه قرار گرفت.نتیجه گیریبر اساس این مطالعه پیوند مثانه با استفاده از قطعات ایلئومی درسگ امکانپذیر می باشد.
کلیدواژگان: ایلئوسیستوپلاستی، تصویربرداری، خون شناسی، آسیب شناسی، سگ -
صفحه 195هدفارزیابی تغییرات فاکتورهای هماتولوژی و آنزیمهای بیوشیمیایی در تمرین سنگین اسبهای مسابقه و ارزیابی تحمل تمرین بدنی.
طرح: مطالعه مقایسه ای.
حیوانات: نوزده اسب مسابقه دو خون ایرانی با سن بین 5 تا 14 سال و وزن 350 تا 450 کیلوگرم.روشدو نمونه خون در زمان استراحت و بعد از تمرین چهار نعل در پیست 1650 متر تهیه شد. سمع قلب در زمان استراحت و بلافاصله بعد از تمرین تا دقیقه 60 انجام پذیرفت. نمونه های خون برای آزمایشات هماتولوژیک و بیوشیمیایی به آزمایشگاه فرستاده شد. برای تعیین فعالیت آنزیمی از کیتهای تجارتی استفاده گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: آنالیزواریانس، آزمون تی دانشجویی، برنامه spss.نتایجمیانگین مقادیر هماتوکریت و گلبول قرمز و آنزیمهای کراتین کیناز، آسپارتیت آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز بترتیب برابر با 3/3+ 60/36 درصد، 88/0+ 8/6 میلیون در میکرولیتر، 3/20+ 8/196 واحد در لیتر، 73/29+ 78/233 واحد در لیتر و 25/58+ 05/327 واحد در لیتر بود. میانگین مقادیر این فاکتورها تماما افزایش معنی داری را در بعد از تمرین نشان دادند. میانگین ضربان قلب استراحت 54/5+ 10/36 ضربان در دقیقه و میانگین حداکثر ضربان قلب و ضربان قلب دقیقه 60 بعد از تمرین، بترتیب برابر با 83/16+ 89/131 و 70/11+ 36/42 ضربان در دقیقه بود. ضربان قلب حداکثر افزایش معنی داری را نسبت به ضربان قلب استراحت نشان داد.
افزایش معنی داری در مقادیر آنزیمی، افزایش شدید و مرضی آنها اتقاق نیافتاده و بنابراین شاهدی بر آسیب قلبی – عضلانی که گویای کارآیی ضعیف باشد وجود ندارد. با توجه به نوع تمرین، ذخیره مناسبی از گویچه های قرمز و ظرفیت افزایش ضربان قلب در اسبها وجود دارد. اندازه گیری فعالیت آنزیمی به تنهایی برای تعیین میزان کارآیی اسب قابل اعتماد نیست لیکن، تعیین این فاکتورها در حضور آسیب شدید و به همراه برخی فاکتورهای دیگر نظیر اندازه گیری هماتوکریت و ضربان قلب برای تعیین کارآیی ضعیف ارزشمند می باشد.
کلیدواژگان: تمرین بدنی، اسب، فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی -
صفحه 201هدفتشخیص مواردی از جداشدگی شبکیه به کمک اولتراسونوگرافی در اسب.
حیوان: سه راس اسب.روشمطالعات بالینی و انجام اولتراسونوگرافی بر روی چشم با پروب خطی 5/7 مگاهرتز با استفاده از مد روشنایی بهنگام از راه پلکی و تشخیص عارضه.نتایجدر تصاویر اولتراسونوگرافی از چشم اولین اسب، ساختارهای خطی اکوژنیک بصورت نوارهای سفید رنگ و قیفی شکل در فضای فاقد اکوی زجاجیه دیده می شد. در نمای اولتراسونوگرافی چشم دو اسب دیگر، دانسیته خطی هیپراکوئیک محدب شکل در قسمت خلفی کره چشم رویت می شد.نتیجه گیرییافته های اولتراسونوگرافی مشاهده شده مشخص کننده عارضه جدا شدگی شبکیه بصورت کامل در یکی از اسبها و جداشدگی بخشی از شبکیه در دو اسب دیگر می باشد.
کلیدواژگان: اولتراسونوگرافی، جداشدگی شبکیه، کاتاراکت، اسب -
صفحه 203هدفگزارش یک مورد شکاف کام همراه با نقایص دیگر جمجمه ای در گوسفند.
حیوان: یک گوسفند حدودا 10 ماههروشبر اساس مشاهدات بالینی و معاینه جمجمه پس از تمیز کردن کامل استخوان.نتیجهدر بررسی دقیق جمجمه، شکاف کام ثانویه به صورت یک سوراخ بیضی در سمت عقب کام سخت دیده شد. همچنین کم دندانی دو طرفی در فک بالا مشاهده شد. استخوان و مرو برخی از استخوان های چهره به طور ناقص شکل گرفته بودند.
کلیدواژگان: شکاف کام، کم دندانی، نقایص چهره ای جمجمه ای، گوسفند