فهرست مطالب
Iranian Biomedical Journal
Volume:15 Issue: 4, Oct 2011
- تاریخ انتشار: 1390/12/17
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحه 113دورنما: سلول های بنیادی بالغین سلول های تمایز نیافته ای هستند که در تمام بدن یافت می شوند. این سلول ها ابزار امید بخشی به منظور جایگزینی سلول های از دست رفته در درمان بیماری های مخرب سیستم عصبی محسوب می شوند. بافت چربی یکی از فراوان ترین و قابل دسترس ترین منبع سلول های بنیادی بالغین محسوب می شوند. در این مطالعه به ارزیابی تاثیر سلژلین در تمایز سلول های بنیادی استخراج شده از بافت چربی به سمت سلول های شبه عصبی و بیان فاکتور های رشد عصبی پرداخته شده است.
روش های انجام تحقیق: سلول های بنیادی استخراج شده از بافت چربی توسط نشان گرهای CD90, CD49d, CD31, CD45 و CD106 مورد ارزیابی قرار گرفتند و توسط سلژلین به سلول های شبه عصبی متمایز شدند. تمایز سلول های بنیادی استخراج شده از بافت چربی به سلول های چربی ساز و استخوان ساز به منظور ارزیابی این سلول ها مورد استفاده قرار گرفت. سلول های بنیادی بافت چربی با غلظت های مختلف (6-10 تا 11-10 میلی مولار) و در زمان های مختلف 3، 6، 12، 24 و 48 ساعت تیمار شدند. بیان نروتروفین ها در سلول های شبه عصبی متمایز شده با بهترین دوز سلژلین، با استفاده از روش RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند. عملکرد سلول های شبه عصبی ایجاد شده با استفاده از رنگ آمیزی FM1-43 از نظر تست عملکردی بررسی شدند.یافته هاسلول های بنیادی مشتق شده از بافت چربی قادر به بیان نشان گر سطحی CD90 (26/2 ± 67/95)، CD 49d (64/6 ± 52/71) و CD31 (86/0 ± 6/0) هستند ولی نشان گر سطحی CD106 و CD45 را بیان نمی کنند. نتایج به دست آمده از تمایز عصبی نشان داد که بیشترین بیان نستین و نوروفیلامنت 68 مربوط به گروهی بود که یا غلظت 9-10 میلی مولار و زمان القاء 24 ساعت تیمار شده بودند. سلول های تمایز یافته قادر به بیان تمام نوروتروفین ها بجز نوروتروفین BDNF بودند.نتیجهسلول های بنیادی مشتق شده از بافت چربی می توانند به عنوان یک منبع جایگزین در جایگزینی سلول های از دست رفته در بیماری های مخرب سیستم عصبی باشند و می توانند توسط سلژلین به رده عصبی متمایز شوند.
کلیدواژگان: سلژلین، نروتروفین، تمایز -
صفحه 122مقدمهفراوانی آنیوپلوییدی متنوعی در اسپرم افراد مشکوک به ناباروری در مقایسه با افراد سالم گزارش شده است. به علاوه، نشان داده شد آسیب DNA اسپرم با ناباروری مردان ارتباط دارد. در این بررسی میزان آسیب مولکول DNA و فراوانی انیوپلوییدی در اسپرم بیماران مشکوک به ناباروری در مقایسه با افراد سالم مطالعه شد.روش هانمونه های اسپرم از مردان سالم و مشکوک به ناباروری (اولیگواسپرم، آستنواسپرم و اولیگواستنواسپرم) تهیه شد. فراوانی انیوپلوییدی از روش نشاندار کردن در جا با پرایمر (PRINS) با استفاده از پرایمرهای خاص کروموزومهای 18و 21و X, Y استفاده شد. آسیب DNA اسپرم با روش کامت قلیایی بررسی شد.یافته هافراوانی متوسط دیزومی برای بیماران به طور معنی داری بیشتر از افراد سالم برای تمامی کروموزوم ها بود. میزان آسیب DNA در اسپرم افراد مشکوک به ناباروری نیز بطور معنی داری از افراد سالم بیشتر بود. نتایج حاصل از همان نمونه ها با روش کامت قلیایی با فراوانی انیوپلوییدی ارتباط داده شد. نشان داده شد که میزان بیشتر آسیب DNA به انیوپلوییدی بیشتر کروموزومی هم برای کروموزوم های جنسی و هم کروموزومهای اتوزوم مورد مطالعه، منجر می شود. البته نمونه های استنواسپرم از این وضعیت تبعیت ننموده و علی رغم داشتن آسیب DNA بیشتر از فراوانی دیزومی کمتری برخوردار بود.نتیجه گیرییافته ها مبین آن است که مردان با اولیگواسپرمی و اولیگوآستنواسپرمی از مخاطره بیشتری برای ناهنجاری های کروموزومی بویژه کروموزومهای جنسی برخوردارند. ممکن است آسیب DNA در جدا نشدن کروموزومها و در نهایت رخداد انیوپلوییدی دخیل باشد.
کلیدواژگان: آستنواسپرمی، آسیب DNA، دیزومی کروموزومی، PRINS، روش کامت -
صفحه 130زمینهاخیرا درمان هدف گیری مولکولی بوسیله انواع مختلف القائ کننده های مرگ سلولی در درمان سرطانها مورد توجه است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر سیس پلاتین وکافیین بر رده سلولی کارسینومای پستان (Mcf-7) همراه با مهار کننده اینوزیتول 3 فسفات کیناز (کافیین) بود.الگوی مرگ سلولی در این سلول (Mcf-7) بدنبال تیمار با سیس پلاتین و کافیین بصورت ترکیبی و جداگانه مشخص شد.روش هاسلول Mcf-7 در مرحله فاز رشد انتهایی به دو گروه تقسیم شد: گروه کنترل و گروه ازمایشی. گروه کنترل تنها با حامل و گروه ازمایشی با سیس پلاتین، کافیین وترکیب آن دو تیمار شدند. 48 ساعت بعد از انکوباسیون، سلولهای چسبیده و جدا شده(رویی) جداگانه جمع آوری شدند. آنالیز فلوسایتومتری و میکروسکوپ الکترونی بر روی هر دو نوع سلولهای چسبیده و رویی انجام شد.
نتایجدو نوع سلول اپوپتوتیک و غیر اپوپتوتیک در سلولهای رویی هر دو گروه آزمایشی و کنترل مشاهد شدند.هر دو مرحله early و late اپوپتوزیس نیز معین گردید.سلولهای چسبیده نیزبدون تغییر مانده بودند.نتیجه گیریگرچه دو شکل متفاوت از مرگ سلولی بدنبال استفاده از سیس پلاتین وکافیین بر روی سلول (Mcf-7)، ظاهر شد:اپوپتوزیس و غیر اپوپتوزیس. ولی مکانیسم عمده مرگ سلولی اپوپتوزیس بود.شکل ترکیبی داروهای ضد سرطان با مکانیسمهای متفاوت، میتواند دوز داوری بکار رفته داورهای ضد سرطان را کاهش دهد.
کلیدواژگان: سیس پلاتین، کافیین، مرگ سلولی -
صفحه 134مقدمهتجمع پیشرونده پروتئین های غیر طبیعی در نورون ها به عنوان یک مکانیسم پذیرفته شده در پیری مطرح می باشد. تشکیل گونه های فعال اکسیژن (ROS)، که به عنوان استرس اکسیداتیو شناخته می شود، نقش مهمی را در پیشرفت این مسیر ایفا می کند. لیپوفاسین، به عنوان یک مشخصه پیری، نتیجه ای از پیوندهای عرضی بین لیپیدها و پروتئین های اکسید شده می باشد. بنابراین، استفاده از آنتی اکسیدان های سنتزی یا طبیعی به منظور کاهش تشکیل لیپوفاسین معقول و منطقی به نظر می رسد. یاکوکینون بی (1-[4''- hydroxy-3''-methoxyphenyl]-7-phenylhept-1-en-3-one) از دانه گیاهAlpinia Oxyphylla می باشد که فعالیت آنتی اکسیدانتی آن گزارش شده است.
روش هابه منظور بررسی خواص محافظتی از نورون ها توانایی یاکوکینون بی (JC6) و مشتقات آن (JC1-JC5) در برابر خنثی سازی رادیکال های آزاد، با اندازه گیری میزان زنده ماندن سلول ها، آپوپتوز، بررسی میزان تشکیل گونه های فعال اکسیژن (ROS)، اندازه گیری فعالیت آنزیم های کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و میزان تشکیل لیپوفاسین درون سلولی در برابر اثرات مخرب H2O2 در سلولهای SK-N-MC مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین سطح مالون دی آلدئید (MDA) به عنوان یک نشانه از میزان پراکسیداسیون لیپیدها و میزان فعالیت اسید فسفاتاز نیز بررسی گردید.نتایجنتایج نشان داد که مشتقات به ویژه JC5, JC4 و JC6 سبب کاهش آپوپتوز و سطح ROS می شوند در حالیکه فعالیت آنزیم های SOD و CAT را در سلول های از پیش تیمار شده با دارو نسبت به سلول هایی که تنها در معرض H2O2 قرار گرفته بودند را افزایش می دهند. یک ارتباط بین ساختار و فعالیت این ترکیبات مشخص شد. به علاوه JC5, JC4 و JC6 قادر به کاهش تشکیل میزان لیپوفاسین و MDA بودند.
بحث: نتایج نشان داد که رادیکالهای آزاد نقش مهمی را در تشکیل لیپوفاسین و پیری سلولی بازی می کنند که توسط مشتقات یاکوکینون بی می توان میزان آنها را کاهش داد.
کلیدواژگان: پیری، لیپوفاسین، گونه های فعال اکسیژن (ROS)، یاکوکینون بی -
صفحه 143مقدمهدرمانهای رایج بیماری های مفصلی تا حدودی موفقیت آمیز هستند، اما متاسفانه با عوارض جانبی مشخصی همراه می باشند. این مطالعه به منظور بررسی اثرات ترکیبی اینترلوکین 4 و پردنیزولون بر خصوصیات بافتی و تولید ماتریکس متالو پروناز 1 در اکسپلنت غضروف بینی گاو که تحت القاء اینترلوکین 1 آلفا قرار گرفته است انجام شد.روش کاراکسپلنت های غضروف بینی گاو بطور همزمان به مدت 28 روز در محیط کشت DMEM با (ng/ml10) اینترلوکین 1 آلفا، (ng/ml50) اینترلوکین 4 و پردنیزولون (nM1000 1٬) قرار گرفتند. محیط کشت در روزهای 3، 7، 14، 21 و 28 جمع آوری شده و با محیط کشت تازه جایگزین شدو محیط کشت برداشته شده در C o 20- نگهداری شد. تغییرات خصوصیات بافتی با روش های بافت شناسی بررسی گردید. روش وسترن بلات برای تعیین اثرات ترکیبی اینترلوکین 4و پردنیزولون بر تولید ماتریکس متالو پروناز 1 استفاده شد. زنده بودن سلول با استفاده از روش تست لاکتات دهیدروژناز بررسی گردید.نتایجدر حضور اینترلوکین 1 آلفا تنها، در روز 28 اغلب کندروسیت ها به شکل فیبروبلاست مانند با هسته پیکنوتیک تغییرشکل دادند. علاوه برآن، باند واضحی از ماتریکس متالو پروناز 1 و تخریب ماتریکس خارج سلولی دیده شد. در ترکیب اینترلوکین 4 و پردنیزولون، کندورسیت ها شکل نرمال و معمول کندروسیتی خود را حفظ کردند. تشکیل باند ماتریکس متالو پروناز 1 به طور کامل مهار شد و ماتریکس خارج سلولی مشخصات ظاهری کاملا«نرمال را نشان داد. اینترلوکین 4 و پردنیزولون، اثرات سایتوتوکسیسیتی را در محیط کشت اکسپلنت غضروف بینی گاو نشان ندادند.نتیجه گیریاین ترکیب می تواند به طور قوی غضروف را از تغییرات تخریبی حفظ کند و نتایج احتمالا» پیشنهاد می کنند که ترکیب اینترلوکین 4 و پردنیزولون می تواند یک گزینه برای درمان جایگزین در بیماری های مفصلی باشد.
کلیدواژگان: کندروسیت، پردنیزولون، اینترلوکین 4، ماتریکس متالو پروناز 1 -
صفحه 151مقدمهثابت شده است که بافت بیضه نسبت به امواج الکترومغناطیسی حساس بوده و آسیب به این بافت منجر به ناباروری می شود. مواجهه بافت ها با امواج ا لکترومغناطیسی تولید گونه های فعال اکسیژن را القا کرده و مکانیسم های آنتی اکسیدانی را تحت تاثیر قرار می دهد. متالوتیونین ها به گروهی از پروتئین ها با وزن کم (7-6 کیلودالتون) اطلاق می شود که از لحاظ داشتن ترکیبات سولفیدریل غنی می باشند. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی بیان ژن های MT1 و MT2 در بافت بیضه بعد از مواجهه با امواج الکترومغناطیسی بوده است.مواد و روش هادر این تحقیق موش های 8 هفته ای نژاد Balb/c به میزان 3 میلی تسلا، به مدت 8 هفته، 4 ساعت در هر روز در معرض امواج الکترومغناطیسی قرار گرفتند. بعد از گذشت 8 هفته موش ها قربانی شده و بافت بیضه بیرون آورده شد. بافت بیضه با استفاده از هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شده و زیر میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت. برای بررسی بیان ژن MT1 و MT2 و همچنین بیان پروتئین به ترتیب از روش RT-PCR و وسترن بلات استفاده شد.
نتایجدر مشاهدات میکروسکوپ تعداد اسپرماتوسیت های اولیه به طور معنی داری گروه EMF افزایش پیدا کرد (P<0.01). به علاوه تعداد سلول های لیدیگ در بافت بینابینی در گروه EMF به طور معنی داری افزایش پیدا کرد (P<0.01) و ضخامت غشا پایه هم در این گروه افزایش پیدا کرد. بیان ژن های MT1 وMT2 در بافت بیضه موش هایی که در معرض EMF بودند هم در سطح ژنی و هم در سطح پروتئین کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد.نتیجه گیریروشن است که متالوتیونین ها در تکامل بیضه و اسپرماتوژنزیس نقش دارند. کاهش بیان MT1 و MT2 متعاقب مواجهه با امواج الکترومغناطیسی در بیضه موش ممکن است منجر به نتایجی شود که خود می توانند به ناباروری منتهی گردند.
کلیدواژگان: بیضه، متالوتیونین، گونه های فعال اکسیژن -
صفحه 157مقدمهمولکول اتصال دهنده سلول عصبی حاوی زنجیره پلی سیالک اسید (PSA-NCAM) در مغز در حال تکامل بیان می شود. عواملی همچون هیپوکسی و تشنج می توانند آسیبهای جدی در مغز جنین ایجاد نمایند. این مطالعه به منظوربررسی تاثیر تشنجات دوره بارداری بر تعداد سلولهای PSA-NCAM مثبت در هیپوکامپ نوزادان رت انجام گرفت.
روش کاردر این مطالعه، رتهای ماده به چهار گروه تقسیم شدند:الف) رتهای کیندل شده حامله که در روز های 19-14 بارداری PTZ (40 mg/ kg, i.p) دریافت نمودند، ب) رتهای کیندل شده حامله که در دوره بارداری PTZ دریافت نکردند. ج) رتهای کیندل نشده که در روز های 19-14 بارداری PTZ (40 mg/ kg, i.p) دریافت نمودند، د) رتهای کیندل نشده حامله که بجای PTZ، در روزهای 19- 14 دوره بارداری نرمال سالین دریافت نمودند. پس از پرفیوژن نوزادان چهارده روزه، مغز آنها خارج و پس از ثبوت و پاساژ بافتی، برشهای کرونال تهیه و جهت رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمیایی آماده گردید. در نهایت تعداد سلولهای PSA-NCAM مثبت در واحد سطح در نواحی CA1، CA3 و DG هیپوکمپ شمارش شدند.
نتایجتعداد سلولهای PSA-NCAM مثبت در نواحی CA1، CA3 و DG در هیپوکامپ نوزادان متولد شده از مادرانیکه در دوره بارداری PTZ دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه هایی که آنرا تجربه نکردند به ترتیب 6/2، 2 و 1/2 (p<0.05) برابر کمتر بود.
نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که تشنجات دوره بارداری می تواند موجب کاهش تعداد سلولهای PSA-NCAM مثبت و نیز کاهش تعداد نورونها در واحد سطح در هیپوکامپ نوزادان شود که این کاهش ممکن است منجر به ایجاد اختلالات عملکردی هیپوکامپ گردد.
کلیدواژگان: اپی لپسی، مولکول اتصالی نورون های حاوی زنجیره پلی سیالک اسید، هیپوکامپ، تشنج -
صفحه 164سابقهارتشاح نوتروفیل نقش مهمی را در واکنش های التهابی پس از ضایعه نخاعی به عهده داشته بطوری که این سلول ها موجب تشدید آسیب ثانویه می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر الئوروپین بر فعالیت میلوپراکسیداز به عنوان شاخص میزان ارتشاح نوتروفیل بوده است.روش هاموش های صحرایی بطور تصادفی به چهار گروه 7 تایی شم، تروما و گروه های تحت درمان با الئوروپین (20 میلی گرم/کیلوگرم بلافاصله و یک ساعت پس از ضایعه بصورت داخل صفاقی) تقسیم گردید. 24 ساعت پس از ضایعه، نمونه بافت نخاعی تهیه و میزان فعالیت میلوپراکسیداز تعیین گردید.
نتایجمیزان فعالیت میلوپراکسیداز در گروه تحت درمان با الئوروپین کاهش معنی دار داشته است.
نتیجه گیریبراساس یافته های بدست آمده، پیشنهاد می گردد که احتمالا الئوروپین از طریق تعدیل میزان ارتشاح نوتروفیل ها، در حفاظت نخاع موش صحرایی از آسیب های ثانویه موثر باشد.
کلیدواژگان: الئوروپین، ارتشاح نوتروفیل، میلوپراکسید
-
Page 113BackgroundAdult stem cells (ASC) are undifferentiated cells found throughout the body. These cells are promising tools for cell replacement therapy in neurodegenerative disease. Adipose tissue is the most abundant and accessible source of ASC. This study was conducted to evaluate effect of selegiline on differentiation of adipose-derived stem cells (ADSC) into functional neuron-like cells (NLC), and also level of the neurotrophin expression in differentiated cells.MethodsADSC were transdifferentiated into NLC using selegiline where CD90, CD49d, CD31, CD106 and CD45 were used as markers for ADSC identification. Lipogenic and osteogenic differentiation of ADSC were used to characterize the ADSC. ADSC were treated with selegiline at different concentrations (from 10-6 to 10-11 mM) and time points (3, 6, 12, 24 and 48 h). Percentage of viable cells, nestin and neurofilament 68 (NF-68) immunoreactive cells were used as markers for differentiation. The optimal dose for neurotrophin expressions in differentiating cells was evaluated using reverse transcriptase-PCR. NLC function was evaluated by loading and unloading with FM1-43 dye.ResultsADSC were immunoreactive to CD90 (95.67 ± 2.26), CD49d (71.52 ± 6.64) and CD31 (0.6 ± 0.86), but no immunoreactivity was detected for CD106 and CD45. The results of neural differentiation rative diseases using selegiline to induce ADSC differentiation to neuronal lineage.showed the highest percentage of nestin and NF-68 positive cells at 10-9 mM concentration of selegiline (exposed for 24 h). The differentiated cells expressed synapsin and neurotrophin genes except brain-derived neurotrophic factor.ConclusionADSC can be an alternative source in cell-based therapy for neurodegene.
-
Page 122BackgroundVarious frequencies of sperm aneuploidy are reported in sperms of subfertile patients compared to normal individuals. Moreover, sperm DNA damage is shown to be associated with male infertility. In this study, the rate of DNA damage and frequencies of aneuploidy in sperms of subfertile patients was investigated.MethodsSemen samples were obtained from healthy normal and subfertile (oligozoospermia, asthenozoospermia, and oligoasthenozoospermia) men. The frequency of aneuploidy was assessed using primed in situ labeling (PRINS) analysis with specific primers for chromosomes 18, 21, X, and Y. Sperm DNA damage was assessed using alkaline comet assay.ResultsThe mean frequencies of disomy for the patients were significantly higher than normal for all chromosomes (P<0.01). The extent of DNA damage in sperms of subfertiles was significantly higher than in normal individuals (P<0.001). The obtained results indicated that higher rate of DNA damages led to higher frequency of chromosomal disomy except for asthenozoospermia samples which exhibited higher rate of DNA damage and lower frequency of chromosomal disomy.ConclusionsThese results demonstrate that men with oligozoospermia and oligoasthenozoospermia have an elevated risk for chromosome abnormalities in their sperm, particularly sex chromosomes. DNA damage might be involved in the process of malsegregation of chromosomes.
-
Page 130BackgroundMolecular targeted therapy by different cell death inducers are recently considered in cancer therapy. The aim of this study was to compare the effect of cisplatin and inositol trisphosphate kinase inhibitor (caffeine) on human breast cancer cell line (MCF-7). The pattern of cell death in MCF-7 cells following the exposure to cisplatin and caffeine in individual and combination forms was characterized.MethodsMCF-7cells at late exponential phase were divided into two groups: control and experimental groups. Experimental group was exposed to cisplatin, caffeine and combination of them and control group was treated by vehicle. Forty-eight hours after incubation, floating and attached cells were collected separately. Flowcytometry analysis and electron microscopy were carried out on both attached and floating cells.ResultsTwo types of apoptotic and non-apoptotic cells were observed in the floating cells as well as in sub G1 cells of both experimental and control groups by electron microscopy. Both early and late stages of apoptosis were characterized and the attached cells remained unaffected.ConclusionAlthough two different forms of cell death (apoptosis and non-apoptosis) were appeared in MCF-7 following exposure to cisplatin and caffeine, apoptosis was the major mechanism of cell death. The combination form of anti-cancer drugs with different mechanisms could decrease the dosage of employed anti-cancer drugs.
-
Page 134BackgroundThe progressive accumulation of misfolded and aggregated proteins in neurons is an accepted mechanism in aging. Overproduction of reactive oxygen species (ROS), referred to as oxidative stress, is currently believed to play a pivotal role in this process. Lipofuscin as a histological index of aging results from cross-links between oxidized proteins and lipids. Therefore, to attenuate lipofuscin formation, it would be logical to use exogenous natural or synthetic antioxidants. Yakuchinone B (1-[4'-hydroxy-3'-methoxyphenyl]-7-phenylhept-1-en-3-one) is a component of Alpinia oxyphylla seeds with established antioxidant activity. To evaluate the neuroprotective roles of yakuchinone B (JC6) and its structural analoguesMethods(JC1-JC5), the free radical scavenging capabilities of yakuchinone B derivatives were studied in terms of cell viability, apoptosis, cells ROS content, catalase (CAT) and superoxide dismutase (SOD) activity and the intracellular lipofuscin content in SK-N-MC cells exposed to H2O2. The level of MDA (malondialdehyde), as an index of lipid peroxidation and acid phosphatase activity were also measured.ResultsOur results indicated that derivatives especially JC4, JC5 and JC6 decreased the extent of apoptosis and ROS level, while they increased the activities of SOD and CAT in drug-pretreated cells as compared to H2O2-treated cells. A clear relationship between the structure and antioxidant activities of these compounds was established. In addition, JC4, JC5 and JC6 were capable of down-regulating the formation of MDA and lipofuscin.ConclusionOur results indicated that free radicals play significant roles in lipofuscin formation and cellular aging which can be attenuated by yakuchinone B derivatives.
-
Page 143BackgroundCurrent treatments for joint diseases are moderately successful, but unfortunately are associated with significant side effects. This study was undertaken to investigate the combination effects of IL-4 and prednisolone on tissue characteristics and production of matrix metalloproteinase-1(MMP-1) in IL-lα-treated bovine nasal cartilage (BNC) explants.MethodsBNC explants were cultured in DMEM with IL-lα (10 ng/ml), IL-4 (50 ng/ml) and prednisolone (1 or 1,000 nM) at the same time for 28 days. At days 3, 7, 14, 21and 28, the media were collected and replaced with fresh media, and the removed media were stored at -20°C. The alterations of tissue characteristics were assessed by using histology techniques. Western-blot method was used to determine the effects of IL-4 and prednisolone combination on MMP-1 production. The cell viability was evaluated by using lactate dehydrogenase assay test.ResultsIn the presence of IL-lα alone, most chondrocytes were transformed into fibroblast-like morphology with pyknotic nuclei at day 28. In addition, a clear band of MMP-1 and extracellular matrix (ECM) degradation were observed. In combination of IL-4 and prednisolone, chondrocytes preserved their ordinary normal features. MMP-1 band formation was completely inhibited and ECM absolutely showed normal characteristics. IL-4 and prednisolone did not show cytotoxicity effects on BNC explant culture.ConclusionThis combination can strongly preserve cartilage from degradation features and the data possibly suggest that the combination of IL-4 and prednisolone could be a candidate for alternative therapy in joint diseases.
-
Page 151BackgroundIt is proved that testis is sensitive to electromagnetic field (EMF) and its damage results in infertility. Exposure to EMF induces reactive oxygen species production and affects on anti-oxidants defense mechanisms. Metallothionein (MT) is a name for a group of low molecular weight (6-7 kDa), sulfhydryl rich proteins. Expression of MT1 and MT2 genes in testis tissue after EMF exposure was aimed in this study.MethodsMale BALB/c mice (8 weeks old) were exposed to 3 MT EMF for 8 weeks, 4 hours/day. After 8 weeks, the mice were sacrificed and the testis tissue was removed. The testis pieces were stained with hematoxylin and eosin and analyzed under an optical microscope. Assessment of MT1 and MT2 genes and also protein expression was performed by real-time PCR and Western-blot, respectively.ResultsIn light microscopic observation, the number of primary spermatocytes was increased significantly in EMF group (P<0.01). In addition, in interstitial space, the number of leydig cells was increased significantly in EMF group (P<0.01) and basement membrane thickness was increased as well. MT1 and MT2 genes were down-regulated significantly in testis tissue of mice exposed to EMF both in mRNA and protein level compared to control.ConclusionIt is clear that MT is mediated in testis development and spermatogenesis. Down-regulation of MT1 and MT2 after EMF in mouse testis might be followed by some consequences that result in infertility.
-
Page 157BackgroundThe polysialylated neural cell adhesion molecule (PSA-NCAM) is expressed in developing brain. Fetal brain damage is caused by different conditions such as seizure and hypoxia. The present study was designed to investigate the effect of maternal seizures on the number of PSA-NCAM positive cells in pup's hippocampus.MethodsFemale Wistar rats were divided into four groups: (a) kindled rats which received PTZ (40 mg/kg, i.p.) during pregnancy from embryonic day 14-19 (E14-E19) every 48 h, (b) kindled rats which did not receive PTZ during pregnancy, (c) non-kindle, pregnant rats which received PTZ injection (40 mg/kg, i.p.) during pregnancy from E14 to E19 every 48 h, and (d) non-kindle, pregnant rats which received injection with an equal volume of normal saline as sham controls. At postnatal day 14 (PD14), rat pups were perfused, and their brain were fixed, embedded and coronal sections stained by immunohistochemistry method. The number of PSA-NCAM positive cells per unit area in the pup's hippocampus was counted.ResultsThe number of PSA-NCAM positive cells in the CA1, CA3, and DG fields of pup's hippocampus, which was obtained from mothers who experienced PTZ injection during pregnancy, was decreased approximately 2.6 (P = 0.001), 2 (P = 0.001), and 2.1 (P = 0.001) times compared with non-PTZ treated maternal groups, respectively.ConclusionsOur study showed that maternal seizures reduced the number of neurons and also PSA-NCAM positive cells per unit area in the offspring hippocampus that it may cause impairment in hippocampal functions.
-
Page 164BackgroundNeutrophil infiltration plays an important role in inflammatory reactions following spinal cord injury (SCI) and these cells cause substantial secondary tissue damage. The purpose of this study was to determine the effect of oleuropein (OE) on myeloperoxidase (MPO) activity as an index of neutrophil infiltration.MethodsRats were randomly divided into four groups of 7 rats each as follows: sham-operated group, trauma group, and OE treatment groups (20 mg/kg, i.p., immediately and 1 hour after SCI). Spinal cord samples were taken 24 hours after injury and studied for determination of MPO activity.ResultsThe results showed that MPO activity was significantly decreased in OE-treated rats.ConclusionOn the basis of our findings, we propose that OE may be effective in protecting rat spinal cord from secondary damage by modulating of neutrophil infiltration.