فهرست مطالب

فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زابل
سال ششم شماره 1 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/03/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • اقای حسین کلارستاقی، غلامحسین فرجاه، بهنام جامعی، اقای حمیدرضا غفاری، آقای هادی نخ زری مقدم صفحات 9-15
    مقدمه
    تفاوت وابسته به جنس در هسته های اعصاب مغزی و نخاعی جوندگان سالم نشان داده شده است.بعلاوه تفاوت وابسته به جنس در قسمت هایی از سیستم عصبی پستانداران که بطور مستقیم در رفتار های جنسی درگیر نمی باشند، نیز دیده شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسیتفاوت وابسته به جنس هسته حرکتی عصب سه قلو است.
    روش پژوهش:تعداد 20 سرموش صحرائی بالغ (اسپراگ- دالی) بطور تصادفی به دو گروه نر (10 سر) و ماده (10 سر) تقسیم شدند. بعد از پرفیوژن و فیکساسیون، ساقه مغز بیرون آورده شده، برشهای کرونال به ضخامت 50 میکرون تهیه و با روش نیسل رنگ آمیزی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که اختلافات مورفولوژیک معنی داری در هسته حرکتی عصب سه قلو موش صحرایی بالغ نر و ماده وجود دارد. بر پایه این مطالعه حجم، تعداد سلول وتراکم هسته حرکتی سه قلو جنس نر بیشتر از جنس ماده می باشد.
    نتیجه گیری
    تفاوت وابسته به جنس دراندازهحجم، تعداد سلول و تراکم سلولی هسته حرکتی عصب سه قلو در موش صحرایی نر و ماده بالغوجود دارد.
    کلیدواژگان: تفاوت وابسته به جنس، هسته حرکتی عصب سه قلو، موش صحرایی
  • احمد ایزدی طامه، مینا حسین زاده، پروانه عزت آقاجری صفحات 16-25
    مقدمه
    امید و عزت نفس به عنوان نمادی از سلامت روان بوده و به طور کلی متاثر از کیفیت ارتباطات نزدیک با دیگران است که به گونه ای عمیق با سبک دلبستگی اشخاص ارتباط دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با عزت نفس و امید در دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1392 انجام شده است.
    روش پژوهش: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی 218 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1392 انجام شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه عزت نفس رزنبرگ و پرسشنامه امید ساندرز بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش های آمار توصیفی و آزمون پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی و با در نظر گرفتن سطح معنی داری 05/0، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس همبستگی مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا با عزت نفس همبستگی منفی وجود دارد. در مورد متغیر امیدواری بین نمرات سبک دلبستگی ایمن با امیدواری همبستگی مثبت و بین سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابی- دوسوگرا با امید همبستگی منفی مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    به طور کلی پژوهش حاضر گویای آن است که دلبستگی ایمن عاملی مهم برای افزایش عزت نفس و امیدواری نسبت به آینده می باشد؛ لذا پیشنهاد می شود که مسئولان دانشگاهی، روانشناسان و مشاوران نسبت به برگزاری کلاس ها و کارگاه هایی به منظور افزایش آگاهی والدین و خانواده ها در مورد تاثیراتی که سبک های دلبستگی در مورد ویژگی های روانی آینده فرد برجای می گذارد، اقدام نمایند و تلاش کنند تا از طریق انجام مشاوره های حرفه ای با والدین و آموزش های مناسب از شکل گیری سبک های دلبستگی ناایمن در کودکی جلوگیری نمایند.
    کلیدواژگان: دلبستگی، عزت نفس، امیدواری، دانشجویان پرستاری
  • فرزانه ساکی، رضا رجبی صفحات 26-41
    با وجود اینکه عوامل خطر آفرین درونی و بیرونی آسیب لیگامان صلیبی قدامی (ACL) بطور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما عوامل خطرآفرین آناتومیکی و هورمونی که زنان را در معرض این آسیب قرار می دهند هنوز مبهم است. مطالعه مروری سیستماتیک حاضر عوامل خطرآفرین آناتومیکی و هورمونی رایج آسیب ACL را خلاصه می کند. از بانک های اطلاعاتی الکترونیکی P ubMed Medline (از 1966 تا 2014)، Sport Discus (از 1985 تا 2014) و Science Direct (از 1982 تا 2014) برای شناسایی مطالعاتی که عوامل خطر آفرین آسیب ACL را مورد بررسی قرار داده بودند استفاده شد. بطورکلی 171 مقاله یافت شد که 69 مقاله بر عوامل خطرآفرین آناتومیکی و هورمونی تمرکز داشتند. افزایش زاویه Q، هایپراکستنشن زانوها، پرونیشن پا، سسستی لیگامانی و کوچک بودن شکاف بین کندیلی ران از عوامل آناتومیکی بودند که به آسیب های ACL زنان نسبت داده شدند. وجود گیرنده های استروژن و پروژسترون بر روی ACL انسان، این احتمال را تقویت می کند که هورمون های جنسی می تواند بر آسیب های ACL تاثیرگذار باشند. شواهد نشان داد زنان در اواخر مرحله فولیکولار از چرخه قاعدگی به دلیل افزایش سطح هورمون استروژن نسبت به مراحل دیگر این چرخه، آسیب های ACL را بیشتر تجربه می کنند. بنابراین آگاه کردن ورزشکاران از عوامل خطرآفرین و روش های پیشگیری ازآسیب ACL ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: عوامل خطرآفرین آناتومیکی، هورمون، آسیب لیگامان صلیبی قدامی، زنان ورزشکار
  • حسین ایزدی راد، غلام رضا مسعودی، ایرج ضاربان صفحات 42-51
    مقدمه
    پرفشاری خون خطری جدی برای سلامت و از علل مهم ناتوانی و مرگ است. هدف از مطالعه حاضر بررسی کارایی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر رفتارهای خودمراقبتی زنان مبتلا بهپرفشاری خون بود.
    روش پژوهش:در این مطالعه نیمه تجربی، مطالعه بر روی158بیمارزن مبتلا بهپرفشاری خون که از مراقبت های بهداشتی خانه های بهداشت استفاده می کردند، انجام شد.روش نمونه گیری، بصورت چند مرحله ای تصادفی بود و در هر گروه تعداد 79 بیمار زنبصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که روایی پرسشنامه با نظر متخصصین و پایایی آن با ضریب آلفایکرونباخ 2/72 درصد مورد تائید قرار گرفت. برنامه آموزشی برای گروه مداخله انجام و بعد از گذشتدو ماه اطلاعات مجدداجمع آوری گردید. بعد از مرحله پس آزمون، 2 جلسه آموزشی جهت گروه کنترل برگزار شدجهت تجزیه و تحلیل از آزمون های توصیفی(میانگین و انحراف معیار)و تحلیلی(تی زوجی، خی دو، رگرسیون) استفاده گردید. در این پژوهش سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شده بود.
    یافته ها
    میانگین سنی شرکت کنندگان13/13 ±05/62 بود. در گروه مداخله، میانگین نمرات نگرش، نرم انتزاعی، عوامل قادرکننده و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب 27/3، 35/4،04/4، 51/3 نمره نسبت به قبل از مداخله افزایش داشتکه از لحاظ آماری معنی داربود(001/0 P=). در گروه مداخله، قبل از مداخله درصد رعایت مصرف مرتب داروو انجام فعالیت فیزیکی به ترتیب 6/64درصد و43 درصد بود که بعد از مداخله به ترتیب به 5/83درصدو 8/65درصد افزایش پیدا کرد.عوامل قادرکننده 28 درصد واریانسرفتارخودمراقبتی فشار خون را توضیح دادند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه آموزشی بر اساس سازه های مدل آموزشی بزنف نسبت به آموزش های رایج، نتایج بهتری در ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی بیماران داشتهاست.
    کلیدواژگان: مدل بزنف، خودمراقبتی، پرفشاری خون
  • سمانه سراوانی اول، علی علی آبادی، گلی ارجی، پروین احمدی، فهیمه یاسین زاده صفحات 52-59
    مقدمه
    پزشکی قانونی یکی از گروه های مهم استفاده کننده از مدارک پزشکی است. سالانه هزاران نفر به عنوان ارجاعات پزشکی قانونی به قصد دریافت پرونده بالینی مربوط به ضرب و جرح، تصادفات، نزاع و حوادث، قصور پزشکی، معاینه اجساد و معاینات بالینی به پزشکی قانونی مراجعه میکنند. این پژوهش با هدف بررسی پاسخگویی پرونده پزشکی استفاده شده در سازمان پزشکی قانونی زابل انجام گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی که در سال 1390 انجام گرفت. تعداد 500 پرونده پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. داده ها از پرونده های پزشکی بایگانی شده در سازمان پزشکی قانونی استخراج گردید، گردآوری داده ها با استفاده از چک لیست محقق ساخته انجام گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS18 تحلیل آماری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که 2/71 درصد موارد مربوط به تصادفات بود. از جمله موارد عدم استفاده از پرونده های بالینی، 415 مورد (83 درصد) و 441 مورد (2/88 درصد) مربوط به دقیق نبودن و کامل نبودن اطلاعات جمع آوری شده است، در حالیکه 149 مورد (8/29 درصد) مربوط به فقدان مهر و امضا بوده است.
    نتیجه گیری
    میزان پاسخگویی پرونده های پزشکی مورد بررسی در حد مطلوب نبود و علی رغم اهمیت ویژه مستندسازی صحیح از نظر قانونی، ثبت اطلاعات به طور ناقص انجام می شود. پرونده های پزشکی از بعد کیفیت مستند سازی از جهت دقت، صحت، کامل بودن، سازگار بودن و دارای مهر و امضاء بودن دارای نقاط ضعف متعددی بودند.
    کلیدواژگان: کارایی، پاسخگویی، پزشکی قانونی
  • مصطفی دهمرده یی، فریبرز راشدی، فریبا کوشا، صادق خوش سیما صفحات 60-67
    مقدمه
    فوریتهای پزشکی، یکی از مهم ترین جنبه های درمان بوده و با اقدامات سریع و صحیح، در نجات جان بیماران ارزش فراوان و غیر قابل انکار دارد و باتوجه به این، رضایت مراجعین به اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان یکی از شاخص های مهم و ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان رضایتمندی دریافت کنندگان خدمات از پایگاه های مختلف تابعه مرکز مدیریت حوادث وفوریتهای پزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی زاهدان در تعطیلات نوروز سال 1392 بوده است. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 350 نفر از شهروندان زاهدانی و مسافرین نوروزی مراجعه کننده به پایگاه های مختلف مستقر در محور های مواصلاتی جنوب استان سیستان و بلوچستان و افراد درخواست کننده خدمات درمانی به وسیله تلفن 115 انجام می گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه تهیه شده توسط تیم تحقیق مشتمل بر دو بخش اطلاعات دموگرافیک و سوالات مربوط به رضایت از خدمات ارایه شده به تفکیک سرپایی و فوریتی جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزار spss 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمره رضایتمندی به تفکیک جنس، محل پایگاه وتحصیلات مراجعین اختلاف معناداری داشت (000/0 p=) میانگین نمره رضایتمندی پایگاه های میدان دکتر حسابی و بلوار شهید مطهری(6/4±41) نسبت به بقیه بیشتر بود. فراوانی میزان رضایت کلی از نحوه ارایه خدمات280 (80 درصد) مورد بود. بیشترین میزان رضایتمندی به ترتیب ازآراستگی و پوشش کارکنان286(71/81 درصد) مورد و نحوه برخورد تکنسین با بیمار و همراهیان 281 (29/80 درصد) کمترین میزان رضایت از نظافت و بهداشت داخل آمبولانس و وسایل(29/76 درصد) می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر لزوم توجه بیشتر به برنامه ریزی اصولی برای آموزش ضمن خدمت پرسنل، آشنا سازی پرسنل باتجهیزات جدید، استفاده مناسب از فضای داخل آمبولانس برای چینش تجهیزات وسایل توصیه می شود.
    کلیدواژگان: رضایتمندی بیمار، آمبولانس، پیش بیمارستانی، اورژانس
  • عباسعلی جعفری*، خانم نیلوفر نجاریان، خانم ندا مهندسیان، حسین جعفری صفحات 68-75
    مقدمه

    واژنیت از جمله شایع ترین عفونت های سرویکو واژینال در بین زنان نواحی مختلف جهان می باشد که دارای اتیولوژی قارچی، باکتریال و انگلی می باشد. در بررسی متون پزشکی تفاوتهای قابل ملاحظه ای در مورد عوامل اتیولو‍ژیک واژنیتها براساس مناطق جغرافیایی مشاهده می شود. این مطالعه به منظور بررسی اپیدمیولوژی عفونتهای سرویکوواژینال و عوامل دخیل در بروز این عفونت در افراد علامت دار مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی یزد انجام شد.
    روش پژوهش: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بصورت سرشماری بر روی تعداد 370 نفر از افرادعلامت دار (دارای خارش، سوزش، ترشح و...) مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی یزد که جهت نمونه برداری و تشخیص آزمایشگاهی واژینیت به آزمایشگاه مرکزی یزد فرستاده شده بودند صورت می گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، نمونه برداری جهت بررسی میکروسکوپی در لام مستقیم و انجام کشت برروی محیط اختصاصی انجام گردید. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و بکارگیری آزمون های آماری ANOVA و Chi-square با میزان معنی دار کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

    یافته ها

    مجموعا 195 نفر از افراد مورد بررسی (7/52 درصد) مبتلا به وا‍ژنیت بودند که به ترتیب شامل واژینیت باکتریال93 نفر (2/25 درصد)، کاندیدایی87 نفر (5/23 درصد) و تریکومونایی 15 نفر (4 درصد) بودند. بیشترین میزان آلودگی مربوط به گروه سنی 39-30 سال و کمترین آن در گروه سنی زیر 19 سال مشاهده گردید. در بین روش های مختلف پیشگیری از حاملگی کمترین موارد عفونت کاندیدایی و باکتریال نزد استفاده کنندگان از روش طبیعی دیده شد (7/7 درصد) و بیشترین موارد ابتلا از این نظر مربوط به استفاده کنندگان قرص های خوراکی بود (7/29 درصد). رابطه معنی داری بین بانوان خانه دار و میزان ابتلای به واژینیت مشاهده گردید (001/0 (P=.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سرویکوواژینیت های با عامل باکتریال و کاندیدایی بخصوص در زنان علامت دار شایعتر است. بالاترین میزان بروز واژینیت کاندیدایی نیز در خانمهای گروه سنی 39-30 ساله، خانمهای خانه دار و افراد استفاده کننده از قرص های هورمونی پیشگیری کننده مشاهده شد.

    کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، سرویکوواژینیت، زنان، عامل بیماریزا
|
  • Mr Hossein Kalarestaghi, Dr Gholam Hossein Farjah, Dr Behnam Jameie, Mr Hamid Reza Ghafari, Mr Hadi Nakhzari Moghadam Pages 9-15
    Introduction
    Sexual dimorphism of cranial and spinal nucleus has been demonstrated in normal rodents. In addition, certain structures in mammalian nervous system which are not directly involved in sexual behavior also show sexual dimorphism. The aim of present study was to clarify sexual dimorphism of trigeminal motor nucleus.
    Methods
    Twenty adult rats (Sprague - dawely) were randomized into (1) male (n=10) and female (n=10) groups. After perfusion and fixation, the brain stems were removed, coronal sections (50µm-thick) were cut and stained with nissle.
    Results
    This study showed significant morphometric differences between trigeminal motor nucleus in male and female adult rats. Based on our finding the volume, cell number and density of male motor nucleus of trigeminal nerve was significantly more than female.
    Conclusion
    There is sexual dimorphism in trigeminal motor nucleus in volume, cell number and density of adult rat.
    Keywords: Sexual dimorphism, trigeminal motor nucleus, Rat
  • Ahmad Izadi Tameh, Mina Hossein Zadeh, Parvaneh Ezate Aghajari Pages 16-25
    Introduction
    Hopefulness and self-esteem are as symbols of mental health which are affected by quality of close contact with others which is deeply related to attachment style. The aim of this study was to investigate the relationship between attachment style and self-esteem and hopefulness in nursing students of Tabriz medical University in 2013.
    Methods
    In this descriptive correlational study 218 nursing students of Tabriz Medical University participated. The tool that was used included: Collins and Reid Attachment Inventory, Rosenberg Self-Esteem Scale and Saunders hope scale. Data were analyzed by SPSS software and with using descriptive statistics methods, Pearson's test and regression analysis.
    Results
    The results showed positive and significant correlation between students’ secure and insecure attachment styles with self-esteem and negative and significant correlation between students’ anxious /ambivalent attachment style with self-esteem. About hopefulness, results showed positive and significant correlation between students’ secures attachment styles and negative and significant correlation between students’ insecure and anxious /ambivalent attachment styles with hopefulness.
    Conclusion
    The present study indicates that secure attachment is an important factor to increase self-esteem and hopefulness. So it is proposed that workshops and classes be held by respected academic authorities through academic consult‌ants and psychologists to inform parents and families of the effect of attachment styles on mental status and make effort to prevent insecure attachment style with using professional counseling and appropriate education plans.
    Keywords: Attachment, self, esteem, hopefulness, nursing students
  • Farzaneh Saki, Reza Rajabi Pages 26-41
    Although intrinsic and extrinsic risk factors for ACL injury have been explored extensively, the anatomical and the hormonal risk factors associated with this injury in female athletes remain elusive. This systematic review summarizes all the relevant anatomical and hormonal risk factors regarding ACL injury. Electronic database literature searches of PubMed MEDLINE (1966– 2014), SCIENSEDIRECT (1982 – 2014) and SportDiscus (1985– 2014) were used for the systematic review to identify any studies in the literature that examined ACL injury risk factors. A total of 171 articles were included in the review, and 69 of these studies focused on anatomical and hormonal risk factors. Increase Q angle, knee recurvatum, subtalar pronation, knee laxity and smaller intercondylar notch are specific anatomical risk factors that associated with ACL injury in female athletes. The presence of estrogen and progesterone receptors on human ACL creates the possibility that sex hormones may influence on ACL injuries. The evidence showed female athletes due to higher levels of estrogen experienced ACL injury in late follicular phase of the menstrual cycle more than other phases. Therefore it is necessary to inform athletes about ACL injury risk factors and its prevention methods.
    Keywords: Anatomical Risk factor, Hormone, ACL Injury, female athletes
  • Hossein Izadirad, Gholamreza Masoudy Pages 42-51
    Backgrond: Hypertension is a serious threat to health and a major cause of disability and death. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of educational programs based on BASNEF model onSelf-care behaviors of women with hypertension.
    Methods
    The present study was a Quasi-experimental study that carried out on158female patientswith hypertensionwhoused primary health centerswas conducted. The Sampling method wasmultistagesampling. Each group of 79 female patients were randomly selected.Data collection tool was a questionnaire that its validity and reliability confirmed by experts and Cronbach's alpha coefficient 72/2%.Educational intervention for intervention group was performed and after 2 months the data was collected.After the post test, 2 training sessions held in the control group.Analysis was used to test the descriptive (mean, SD) and analytical (paired t-test, chi square, and regression). Inthisstudy,the significance levelconsideredwas %5.
    Results
    The mean age ofparticipantswas 62/05 ± 13/13.in the intervention group, the mean score of attitude, subjective norms, enabling factors and Self-care behavior3/27,4/35,4/04,3/51 respectiveliy compared to before intervention scores increased and the difference was significant (P=0/001).The intervention group, before the intervention, the percentage of drug compliance and regular physical activity %64/6 and 43%, respectively.After the intervention respectively % 83/5 and% 65/8 increased.Enabling factors explained 28% of the variance in Self-care behaviorshypertension.
    Conclusion
    The results of this study showed that the design of the training program, based on BASNEF model structures, the better results in promoting onSelf-care behaviors. After the post test, 2 training session held in the control group.
    Keywords: BASNEF model, self, care, hypertension
  • Samane Saravani Aval, Ali Ali Abadi, Goli Arji, Parvin Ahmadi, Fahime Yasinzadeh Pages 52-59
    Introduction
    Forensics is one of the major areas using medical records. Annually, thousands of people are referred to forensic medicine organization to receive clinical records relating to assaults, accidents, conflicts, medical malpractices, physical examination of living body and cadaver. This study attempted to investigate the effectiveness of the medical records used in the Department of Forensic Medicine of Zabol.
    Methods
    This was a descriptive cross-sectional study conducted in 2011. There were 500 medical records examined. The data, retrieved from the medical records an archived in the Department of Forensic Medicine, and was collected by a researcher-developed checklist. The results were consequently analyzed by SPSS18 using descriptive statistics.
    Results
    The results showed that 71.2 % of the cases pertained to accidents. As for the ineffectively of the clinical records, 415 cases (83 %) and 441 cases (88.2%) related to inaccuracy of data collection and incomplete data and 149 cases (29.8 %) were because of lack of proper signature and seal.
    Conclusion
    According to this study, the rate of the answering medical records reviewed was not desirable and despite the specific significance of documentation of the legal records, data recordings are defected. This deficiency was due to different reasons, which would have bad consequences for patients and medical staffs. Thus, documentary processes have to be more emphasized by physicians and others.
    Keywords: effectiveness, accountability, forensic medicine
  • Mostafa Dahmardehei, Fariborz Rashedi, Fariba Koosha, Sadegh Khosh Sima Pages 60-67
    ntroduction: pre-hospital emergency care plays a vital role to maintain a high quality of life.patients should be provided as soon as possible with these cares. Emergency medicine is one of the most important aspects of therapy with rapid and appropriate actions, in saving lives and undeniably great value, and according to the pre-hospital emergency(EMS) patient satisfaction as one of the parameters is important. This study aimed to assess the level of satisfaction of service recipients in various sites of affiliated EMS IN ZAHEDAN University of Medical Sciences in 1392, during the Nowrooz holiday.
    Methods
    This cross-sectional study of over 350 people Zahedani citizens Year traveler referred to various bases in the southern province centered communication and care of persons requesting to call 115. Data analysis was done using the questionnaire developed by the research team, including demographic questions and satisfaction of services provided to outpatients whichwere collected using appropriate statistical models and software SPSS 18
    Results
    The mean satisfaction score by sex, location database Affairs patients, a significant difference was (p =0.000) average satisfaction score bases the DrHesabiesquar and Boulevard Motahari (41±6/4 (compared to the highest. Lot of satisfaction with the care given to 280 (80%) people. maximum satisfaction to the Azarastgy coverage of employees 286 (81.71%) and case management technicians with his patient and cargiver respect 281 (80.29%) had the lowest satisfaction rate of cleaning and health inside the ambulance or equipment (76.29%, respectively).
    Conclusions
    The results of this study more attention to the lines of planning principles for training staff on how to deal with his patient and cargiver respect their human dignity, education of staff with new medical equipment, Proper use of the equipment inside the ambulance arrangement is more evident.
    Keywords: patient satisfaction, ambulance, pre, hospital, emergency
  • Dr Abbas Ali Jafari Niloofar Najarian Neda Mohandesian, Hossein Jafari Pages 68-75
    Introduction

    Vaginitis is known as one of the most frequent Cervicao-vaginal infections seen in worldwide women, which has bacterial, fungal and parasitic etiologic agents. There are different reports in medical literature for the frequency of vaginitis etiologic agents based on geographical regions. The aim of this study was to evaluate the epidemiology of service-vaginitis and effective parameters in symptomatic women referred to referred to Yazd central laboratory.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 370 censuses selected symptomatic women (itching, irritation, discharge, and …), who referred to Yazd central laboratory for sample collection and detection of disease. After completion questioner form, their vaginal samples were collected for microscopic direct smear and culture on specific media. Data was analyzed by SPSS software using ANOVA and Chi-square tests. Differences were considered statistically signifi‌cant when P < 0.05.

    Results

    Totally 195 women (52.7 %(were diagnosed having vaginal infections including 93)25.7 %(bacterial, 87)23.5 % (Candidal and 15 (4 %) with trichmonal vaginitis. In current study the 30-39 years old age groups showed the most frequency and women under 19 years old showed minimum frequency of disease. The highest frequency was seen among women using oral hormonal contraceptives however women having natural method showed minimum frequency of vaginal infection. There was seen a statistically significant correlation between housewife women and the frequency of vaginitis in present study (P=0.001).

    Conclusion

    Results of current study showed that bacterial and candidal Servico-vaginitis was more common in symptomatic women. The highest incidence of candidal vaginitis was seen in 30-39 years age group women, house wives and oral hormonal contraceptive user’s.

    Keywords: Epidemiology, Servico, Vaginitis, women, etiologic agent