به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

آرش منشی زادگان

  • آرش منشی زادگان، علی اصغر داودی*، سعید گازرانی

    هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مقام معظم رهبری در ساختار جمهوری اسلامی ایران از منظر نقطه آجیدن می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرض استوار است که رهبری به عنوان عامل اصلی حافظ هویت و اتحاد ملت، در نقش نقطه آجیدن ساخت سیاسی موجود، ایفای نقش می کند. آیت الله خامنه ای در مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، نقشی پررنگ در هدایت ملت، تنظیم روابط قوا و مدیریت بحران ها دارند. ایشان در قامت یک پیشوا، با اختیارات قانونی و فرانهادی، کارویژه های حیاتی خود را در گذر نظام اسلامی از بحران های پیش آمده در سه دهه اخیر ایفا نموده اند. با توجه به اهمیت نقطه آجیدن در خلق حس یکپارچگی که هویت آفرین و حافظ هویت است، به نظر می رسد مقام رهبری در قامت نوعی گره گاه، شمار کثیر دال های سیال، یعنی کثرت عناصر ایدئولوژیک را در درون یک حوزه یکپارچه سامان می دهد. همچنین ولی فقیه از منظر احراز جایگاه نقطه آجیدن و اعمال کارویژه هایی خاص، نقش بی همتایی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایفا کرده و با ایجاد هم افزایی و وحدت رویه میان قوا و مسئولان، در مسیر تحقق ثبات، امنیت و پیشرفت، اقدام نموده اند.

    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, جمهوری اسلامی ایران, نظام سیاسی, نقطه آجیدن, ولی فقیه.
    Arash Monshizadegan, Aliasghar Davoudi *, Saeed Gazerani

    The present study aims to examine the position of the Supreme Leader in the structure of the Islamic Republic of Iran from the perspective of a nodal point. The research method is descriptive-analytical and is based on the hypothesis that leadership, as the main factor preserving the identity and unity of the nation, plays the role of the nodal point in the existing political structure. Ayatollah Khamenei, as the leader of the Islamic Republic of Iran, has a significant role in guiding the nation, regulating the relationships among the branches of government, and managing crises. In his capacity as a leader, with legal and supra-institutional authority, he has performed vital functions during the Islamic system's passage through crises over the past three decades. Considering the importance of the nodal point in creating a sense of integration that is identity-forming and identity-preserving, it appears that the leadership acts as a kind of junction, organizing a vast number of floating signifiers, that is, a multitude of ideological elements within a unified domain. Additionally, the Supreme Leader, in fulfilling the role of the nodal point and executing specific functions, has played a unique role in the political system of the Islamic Republic, creating synergy and unity of action among the branches of government and officials, and thereby contributing to stability, security, and progress.

    Keywords: Ayatollah Khamenei, Islamic Republic Of Iran, Political System, Nodal Point, Vali-E-Faqih (The Guardian Jurist)
  • آرش منشی زادگان*، سید حسین اطهری

    یکی از رویکردهایی که اندیشمندان علوم سیاسی می توانند برای بررسی ساختار و عملکرد حکومت ها، فرهنگ سیاسی و ناخودآگاه جمعی ملل به ویژه در کشورهای در حال توسعه مورد بهره برداری قرار دهند رویکرد تحلیلی روان-کاوی سیاسی است. واکاوی نظریه روان کاوی سیاسی، تقلیل آن به مفاهیم بنیادین و چگونگی نحوه استفاده از آن در یک پژوهش علمی از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. سوال اصلی این پژوهش، پرسش از چگونگی استفاده و کاربرد رویکرد روان کاوی سیاسی در عرصه رشته علوم سیاسی است؟ مدعا و مفروض این تحقیق آن است که امکان بهره از دانش روان کاوی سیاسی در عرصه های مختلف علوم سیاسی امکان پذیر است و با حذف جوانب ناهمساز می توان از این روش برای تجزیه و تحلیل پژوهش های سیاسی استفاده نمود. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ساماندهی شده است و مدعی است کاربرد رویکرد روان کاوی سیاسی در حوزه سیاست، افق های تازه ای را پیش روی پژوهشگران می گشاید و نتایج نظری مهمی را به بار می آورد. در این مقاله به کاربرد مفاهیم بنیادین و برخی از دستاوردهای معرفت شناختی رویکرد روان کاوری سیاسی می پردازیم همچنین نتیجه می گیریم برخی از ابعاد ناشناخته جوامع و اعمال سیاسی با تکیه بر روان-کاوی سیاسی و مرکزیت زدایی از سوژه و قراردان آن در نظم نمادین، زبان و مجموعه ای از نشانه ها، درک عمیق تری از پدیده های سیاسی حاصل می آورد.

    کلید واژگان: تروما, علوم سیاسی, فانتزی, روان کاوی سیاسی, کاپیتون
    Arash Monshizadegan *, Seyyeh Hosseyn Athari

    One of the approaches that political science thinkers can use to examine the structure and performance of governments, political culture, and the collective unconscious of nations, especially in developing countries, is the analytical-political analytical approach. Analyzing the theory of political psychoanalysis, reducing it to basic concepts, and how to use it in scientific research is one of the main goals of this research. The main question of this research is how to use and apply the political psychoanalytical approach in the field of political science? The claim and assumption of this research are that it is possible to use the knowledge of political psychoanalysis in different fields of political science, and by removing incompatible aspects, this method can be used to analyze political research. This article is organized with a descriptive-analytical method and claims that the application of the political psychoanalytical approach in the field of politics opens new horizons for researchers and brings important theoretical results. In this article, we discuss the application of the fundamental concepts and some epistemological achievements of the political psychoanalysis approach. We also conclude some unknown dimensions of societies and political actions by relying on political psychoanalysis and decentralization of the subject and parties. It achieves a deeper understanding of political phenomena in the symbolic order, language, and a set of signs. Approach.

    Keywords: Fantasy, Capiton, Political Science, Political Psychoanalysis, Trauma
  • آرش منشی زادگان، وحید سلیمانی مقدم

    ورود ایران به عصر جدید با جنبشی آغاز شد که مشروطه نام گرفت، انقلابی که نقطه برجسته ورود ایران به دنیای مدرن و تعارض جدی و رسمی میان سنت و مدرنیته محسوب می گردد. جنبشی که بر بستری از نارضایتی های عمومی، آشفتگی های اقتصادی، ناکارآمدی سیاسی شکل گرفت و با انتظاراتی بزرگ آغاز شد اما فرجام آن غرق شدن در دریای ژرف ناامیدی بود و به دوره ای از کشمکش و هرج و مرج منجر شد که کشور را به آستانه فروپاشی کشاند. مقاله حاضر در پی بررسی این پرسش است که وقوع مشروطیت چه نسبتی با مدرنیته غربی دارد؟ این مقاله براین فرض استوار است که انقلاب مشروطه از نوع فانتزیک و ناشی از مواجهه ایرانیان با روان-ضربه مدرنیته غربی است. فانتزی ها که از یک منظر محصول مواجهه تروماتیک با امر واقع هستند مانند حجابی سخت امکان بروز و نمایش کارآمدی را غیرممکن و اندیشه حل بحران را به حاشیه می برند. در این صحنه خیالی، ما قهرمان داستانیم و آرزوهایمان در حال تحقق و میلمان در حال شکل گیری است. واقعیت اجتماعی ما محصول این فانتزی و پاسخی ناشایست و کژتاب به لاعلاجی امر واقع است. این انسجام خیالی واقعیت سیاسی، راه برون رفتی پیشرو جامعه نمی-گذارد جز آن که در چرخه تکرار فانتزی های پی درپی اسیر بمانیم.

    کلید واژگان: مشروطیت, روانکاوی سیاسی, فانتزی, تروما, مدرنیته
    Arash Monshizadegan, Vahid Soleimani Moghadam

    Iran's entry into the new era began with a movement called Constitutionalism. This revolution is considered the highlight of Iran's entry into the modern world and the serious and formal conflict between tradition and modernity. A movement that was formed based on public dissatisfaction, economic disturbances, and political inefficiency, and it started with great expectations. Still, it drowned in the deep sea of despair and led to a period of conflict and chaos, which brought the country to the brink of collapse. The present article seeks to examine the question of what is the relationship between the occurrence of constitutionalism and western modernity? This article is based on the assumption that the constitutional revolution is of a fantasy type and is caused by the encounter of Iranians with the shock of western modernity. Phantasies, which are, from the point of view, the product of a traumatic encounter with reality, are like a stiff veil, making the possibility of appearing and showing efficiency impossible and marginalizing the idea of solving the crisis. In this imaginary scene, we are the protagonists, and our dreams are being realized, and our desires are being formed. Our social reality is the product of this fantasy and an inappropriate and sarcastic response to the incurability of reality. This imaginary integration of political reality does not leave a way out for the society except to remain captive in the cycle of successive fantasies.

    Keywords: constitutionalism, political psychoanalysis, fantasy, trauma, modernity
  • آرش منشی زادگان*، سید حسین اطهری
    برخورد ایران با تمدن غرب، بعد از برخورد ایران با اسلام، مهمترین پدیده فرهنگی تاریخ ایران است. در یک سو، غرب بود که می تاخت و در دیگر سو، یک امپراتوری کهنه ایلیاتی با شاهانی که صلاح را در نگه داشتن تعادل قدیم می-دانستند و از این رو نیاز است به تحلیل مواجهه ایرانیان عصر قاجار با مدرنیته و عوارض آن پرداخته شود. این پژوهش با بهره از ابزار کتابخانه ای و اسنادی و به روش پدیدارشناسی سامان یافته است و در پی بررسی این پرسش است که هجوم تدریجی مدرنیته چه تاثیری بر انگاره ایرانیان نسبت به مواجهه با این پدیده نوین داشته است؟ و بر این فرض استوار است که عوارض ورود مدرنیته منجر به امتناع کارکردی-هویتی خود ایرانی و نازایی نمادین ایرانیان در اتخاذ واکنشی درخور گشته است. بنابر یافته های پژوهش، سوژه ایرانی متاثر از ورود «دیگری» غربی و مدرنیته، نازایی را متحمل گردید و به همانندسازی غیرنمادین با آن دست زد.
    کلید واژگان: مدرنیته, عصر قاجار, نازایی نمادین, روان رنجوری, پدیدارشناسی
    Arash Monshizadegan *, Seyyeh Hosseyn Athari
    Iran''s encounter with Western civilization is the most important cultural phenomenon in Iran''s history after Iran''s encounter with Islam. On the one hand, it was the West that was attacking and on the other hand, an old Illyrian empire with kings who believed it was good to maintain the old balance, and for this reason, there is a need to analyze the face of Iranians in the Qajar era with modernity and Its complications should be paid. This research has been organized using the library and documentary tools and phenomenological method, and it seeks to investigate the question of what effect has the gradual invasion of modernity had on Iranians'' perception of facing this new phenomenon? And it is based on the assumption that the complications of the entry of modernity have led to the functional-identity refusal of Iranians and the symbolic sterility of Iranians in adopting a suitable reaction. According to the findings of the research, the Iranian subject, affected by the entry of the western "other" and modernity, suffered infertility and started non-symbolic identification with it.
    Keywords: modernity, Qajar Era, symbolic infertility, Neuroticism, phenomenology
  • آرش منشی زادگان، علی اصغر داودی*، سعید گازرانی
    در نگرش پساساختارگرایانه، هویت های اجتماعی و سیاسی محصول گفتمان ها فرض می شوند در واقع هویت ها و خودفهمی ها، در مقابل غیریت ها یا دیگران شکل می گیرند بنابراین، خلق یک هویت بر تاسیس یک تفاوت دلالت دارد. در این چارچوب با تکیه بر مفهوم «غیرسازنده»، شکل گیری یک هویت را مستلزم عمل تمایز می دانیم که غالبا به تقابل ختم می گردد. مقاله حاضر در پی بررسی این پرسش است که از منظر پساساختارگرایی، استکبارستیزی چه جایگاهی در اندیشه رهبر انقلاب دارد؟ و بر این فرض استوار است که گفتمان استکبارستیزی مدنظر آیت الله خامنه ای حول محور چهار دال هویت بخش، فراگیر، استمرار و استقلال آفرین مفصل بندی شده است که مبتنی بر تقابل با «غیر» به هویت و صورت بندی امت شکل می دهد. این پژوهش بر اساس روش گفتمان لاکلا و موف و با تکیه بر داده ها و درون مایه های رویکرد پساساختارگرایی سامان یافته است. بنا بر یافته های پژوهش، آمریکا در قالب شیطان بزرگ، نقطه هدف استکبارستیزی گفتمان انقلاب اسلامی می باشد که به عنوان «بیرونی سازنده» هویت اسلام سیاسی ایرانیان، نقش بازی می کند. از منظر مقام رهبری این مرزبندی مستمر با ریشه های مذهبی به تحکیم هویت انقلابی و دینی نظام اسلامی منجر می شود.
    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, استکبارستیزی, پساساختارگرایی, هویت, غیریت
    Arash Monshizadegan, Aliasghar Davoudi *, Saeed Gazerani
    In the poststructuralist view, social and political identities are assumed to be the product of discourses. In this context, relying on the non-constructive concept, we consider forming an identity to require the act of differentiation, which often leads to confrontation. The present article seeks to examine the question of what is the place of anti-arrogance in the thought of the revolution leader from the perspective of post-structuralism? And it is based on the assumption that the anti-arrogance discourse considered by Ayatollah Khamenei is articulated around the four signs of identity, inclusiveness, continuity, and independence, which are based on the opposition of "other" to identity and formulation. It shapes the nation. This research is based on Laclau and Mouffe's discourse method and relies on data and themes of the poststructuralist approach. According to the research findings, the United States, in the form of the Great Satan, is the target point of anti-arrogance in the discourse of the Islamic Revolution, which plays a role as the external constructor of the identity of Iranian political Islam. From the perspective of the Supreme Leader, this continuous demarcation with religious roots leads to the strengthening of the revolutionary and religious identity of the Islamic system.
    Keywords: Ayatollah Khamenei, anti-arrogance, Post-structuralism, identity, Otherness
سامانه نویسندگان
  • دکتر آرش منشی زادگان
    دکتر آرش منشی زادگان
    استادیار مدعو، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال