به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

احمد سواری

  • فائده امینی*، مدینه حلافی، بیتا ارچنگی، احمد سواری، مهری دیناروند

    گیاهان آبزی و نیمه آبزی از ترکیبات مهم و طبیعی اکوسیستم های آبی هستند که نقش ویژه ای در تعادل اکولوژیکی این مناطق دارند. به منظور مطالعه گیاهان حاشیه ای اروندرود در دو مرحله تابستان 1395 و زمستان 1396 نمونه برداری فصلی با کوادرات 1×1 مترمربع و در هر ایستگاه با 3 تکرار انجام گرفت. نمونه ها جهت مطالعات هرباریومی پرس گردید. در این مطالعه 25 گونه متعلق به 11 خانواده که 5 گونه ی تک لپه ای و شامل خانواده Poaceae و Cyperaceae و 18 گونه ی دولپه ای بوده که شامل خانواده Lamiaceae، Capparaceae، Fabaceae، Asteraceae، Convolvulaceae، Apocynaceae، Amaranthaceae، Tamaricaceae و  Polygonaceae بود. گیاهان حاشیه ای مشاهده شده غالب در فصل تابستان به ترتیب Phragmites australis (Cav.) Trin. Ex. Steudel و Cyperus longus L. و درفصل زمستان به ترتیب Phragmites australis، Cyperus longus و Senecio glaucus L. بود. طبق تراکم گونه ها در هر دو فصل، گونه ی Phragmites australis به عنوان گونه غالب مشخص شد. بر اساس تحلیل مولفه ی اصلی (PCA)  بررسی تاثیر فاکتورهای محیطی نشان داد که بیش ترین فاکتور موثر دانه بندی ذرات رسوب، مواد آلی کل و میزان شوری و هدایت الکتریکی بود. تراکم گیاهان در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان بوده است.

    کلید واژگان: گیاهان آبزی, شاخص های اکولوژیکی, تنوع زیستی, اروند رود, جزیره مینو
    Faedeh Amini*, Madineh Halafi, Bita Archangi, Ahmad Savari, Mehri Dinarvand

    Aquatic and semi-aquatic plants are vital components of aquatic ecosystems, contributing significantly to their ecological balance. This study focused on the analysis of marginal plants along the Arvandroud, conducting seasonal samplings with 1 x 1 square meters and 3 repetitions at each station across two periods: summer 2015 and winter 2016. The collected samples underwent pressing for herbarium studies. The survey identified 25 plant species spanning 11 families. Among these, 5 were monocotyledonous, encompassing Poaceae and Cyperaceae, while 18 were dicotyledonous, including Lamiaceae, Capparaceae, Fabaceae, Asteraceae, Convolvulaceae, Apocynaceae, Amaranthaceae, Tamaricaceae, and Polygonaceae. Notably, the dominant marginal plants observed during summer were Phragmites australis (Cav.) Trin. Ex. Steudel and Cyperus longus L., while in winter, it was Phragmites australis, Cyperus longus, and Senecio glaucus L. Phragmites australis emerged as the dominant species based on its density across both seasons. Principal Component Analysis (PCA) revealed the influential environmental factors affecting these plants, with sediment particles, total organic matter, salinity, and electrical conductivity identified as the most significant. Interestingly, plant density was higher in winter compared to summer, highlighting seasonal variations in plant distribution along the Arvandroud.

    Keywords: aquatic plants, ecological indicators, biodiversity, Arvand River, Mino Island
  • ساناز احمدی فالحی، احمد سواری، نسرین سخایی*، فائده امینی، بابک دوست شناس
    سخت پوستان پلانکتونی به دلیل قرار گرفتن در حلقه های میانی زنجیره غذایی اکوسیستم های آبی از اهمیت ویژه ای در انتقال انرژی برخوردار هستند. بنابراین مستقیما بر فراوانی و تنوع دسته های بالاتر هرم غذایی به ویژه ذخایر و منابع شیلات تاثیر می گذارند. در این مطالعه، تاثیر چرخه جزر و مدی بر اکوسیستم سخت پوستان زئوپلانکتونیک در مصب رودخانه بهمنشیر (شمال غربی خلیج فارس) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها در بهار 1397 در مصب رودخانه بهمنشیر توسط تورپلانکتون گیری با اندازه مش 100 میکرومتر جمع آوری شد.  نمونه ها در 5 ایستگاه برای تاثیر جزر و مدی بر فراوانی زئوپلانکتون ها، تقریبا از ساعت 8:00 تا 18:00 هر دو ساعت انجام شد. همزمان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی در محل مورد سنجش قرار گرفت.  به طور کلی 72 گونه متعلق به 28 خانواده مربوط به 3 کلاس سخت پوستان شامل لارو کشتی چسب ها (Cirripedia)، آنتن منشعبان (Cladocera)  و پاروپایان (Copeoda) مشاهده شد. بیشترین درصد فراوانی نسبی مربوط به Cladocera با 35 درصد بود که ناشی از فراوانی Daphnia mendotae بود. بیشترین تنوع (0/04 ± 2/71 = شاخص شانون) در ایستگاه 5 (نزدیک دهانه رودخانه بهمنشیر) محاسبه گردید. افزایش تنوع زیستی ناشی از تعداد و فراوانی زیاد گونه های پاروپایا بود. بیشترین گونه ها در بین پاروپایان مربوط به خانواده Acartiidae (با 10 گونه از جنس Acartia) محاسبه گردید.  نتایج تجزیه و تحلیل PCA نشان داد که از بین عوامل محیطی، شوری تاثیر مستقیمی بر تراکم کل، تراکم گونه های  Harpacticoida و Calanoida  در جزء اول را دارد.  به نظر می رسد جزر و مد به طور قابل توجهی بر تراکم و انواع سخت پوستان پلانکتونی در طول دوره های فصل بهار ذکر شده، تاثیر می گذارد. نتایج ما تاثیر نسبتا زیاد چرخه جزر و مدی را بر الگوی فضایی گروه های سخت پوستان پلانکتونی در منطقه مورد مطالعه را  نشان می دهد.  این مطالعه ممکن است برای پایش بیولوژیکی آتی و نفوذ شوری آب دریا به رودخانه های مصبی شمال غربی خلیج فارس مفید باشد.
    کلید واژگان: پاروپایان, کلادوسرا, زئوپلانکتون, تنوع زیستی, سیکل جزرومدی
    Sanaz Ahmadi Falehi, Ahmad Savari, Nasrin Sakhaei *, Faedeh Amini, Babak Doustshenas
    Planktonic crustaceans are of specific importance in energy transfer due to their location in the middle links of the food chain of aquatic ecosystems. Therefore, they directly affect the abundance and diversity of the higher categories of the food pyramid, especially stocks and fishery resources. In this study, the impact of a tidal cycle on the zooplanktonic Crustacean ecosystem in the estuarine Bahmanshir River (Northwestern Persian Gulf) was studied. Our samples were collected during the spring of 2018 by plankton net with mesh sizes of 100 μm. Samples were taken at 5 stations to have a tidal effect on the abundance of zooplankton, approximately from 8:00 to 18:00 every two hours. In general, 72 species belonging to 28 families related to 3 groups of crustaceans named Cirripedia, Cladocera, and Copeoda were observed. The highest percentage of relative abundance was related to Cladocera with 35%, which was caused by the abundance of Daphnia mendotae. The highest diversity (Shannon index = 2.71 ± 0.04) of copepods was revealed to be caused by the large number of species at station 5 (near the mouth of the Bahmanshir River). Most species among the families belong to the Acartiidae family, which has 10 species of Acartia. The results of PCA analysis showed that among environmental factors, salinity has a direct effect on the total density, density of Harpacticoida and Calanoida, in the first component. The tides appear to significantly affect the density and types of planktonic crustaceans during the mentioned springtime periods. Our results showed relatively strong influence of the tidal cycle on the spatial pattern of Copepod assemblages in the study area. This study may be useful for future biological monitoring and seawater salinity intrusion into rivers in the northwest of the Persian Gulf.
    Keywords: Copepoda, Cladocera, Biodiversity, Zooplankton Assemblage
  • یاسمن گندمی*، احمد سواری، بابک دوست شناس، صالح آرخی

    کاربرد های روز افرون سنجش از راه دور برای به نقشه در آوردن و پایش تغییرات مانگرو ها به منظور مدیریت پایدار منابع زیستی روشی عملی است. طی چند دهه ی اخیر پیدایش شاخص های گیاهی متفاوت اثر قابل توجهی بر فرایند های به نقشه در آوردن مانگروها و دیگر اکوسیستم های جنگلی داشته است. دراین مطالعه چهار شاخص گیاهی مختلف شامل شاخص نرمال شده ی تفاضل پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص پوشش گیاهی تعدیل شده با خاک (SAVI)، شاخص نسبت پوشش گیاهی (SR) و همچنین شاخص گیاهی تغییر یافته (TVI) با هم مقایسه شدند تا مناسب ترین شاخص برای جداسازی مناطق مانگرویی خلیج نایبند با استفاده از تصویر ماهواره ی  لندست با قدرت تفکیک مکانی 30 متر از سال 2012 شناسایی شود. برای جداسازی مناطق مانگرویی از غیر مانگرویی از روش طبقه بندی نظارت شده ی حداکثر احتمال (MLC) استفاده شد. نتایج نشان داد که بهترین و بالاترین صحت (%85/96) به ترکیب بین باند های سنجنده به همراه شاخص های گیاهی NDVI و  SAVI مربوط می شود.

    کلید واژگان: سنجش از دور, شاخص های گیاهی, طبقه بندی نظارت شده, صحت کلی, ضریب کاپا, خلیج نایبند
    Yasaman Gandomi *, Ahmad Savari, Babak Doustshenas, Saleh Arekhi

    The increasing application of remote sensing for mangrove mapping and monitoring is practical for sustainable management of the biological resources. The emergence of several vegetation indices (VIs) has certainly given significant impacts on mangrove and other forest mappings. In this study, four different vegetation indices including Normalized Different Vegetation Index (NDVI), Simple Ratio (SR), Soil Adjusted Vegetation Index (SAVI) and Triangular Vegetation Index (TVI) were compared to discover a suitable vegetation index for identifying mangrove area in Nayband bay, Boushehr, Iran and using landsat imagery with 30-m from 2012. Maximum Likelihood Classifier (MLC) was used to classify Mangrove and NonMangrove area. The results demonstrated that the best accuracy (96.85%) was from combination between 7 landsats spectral bands and some vegetation indices including NDVI and SAVI.

    Keywords: mangrove, Vegetation Index, Maximum Likelihood Classifier (MLC), overall accuracy, Kappa coefficient
  • سلماز کاکشیان، سلماز شیرعلی*، احمد سواری، حسین نجف زاده ورزی، محمد ذاکری
    در این تحقیق، تاثیر عصاره گیاه فیتواستروژن سیر بر بلوغ غدد جنسی و سطوح هورمون های استروژن و پروژسترون در ماهی شانک زردباله بررسی شد. به این منظور، 60 عدد ماهی شانک زرد باله از تالاب ناصری در استان خوزستان صید و به آزمایشگاه منتقل شدند. ماهیان در چهار گروه شامل یک گروه کنترل و سه گروه دریافت کننده عصاره سیر با دوزهای 5/0، 1 و 2% وزن غذا تیمار بندی شدند. هر تیمار شامل سه تکرار بود. ماهیان به مدت 14 روز به میزان 3 % وزن بدنشان و دو بار در روز غذادهی شدند. برای بررسی بافت شناسی، نمونه برداری از غدد جنسی و برای بررسی سطوح هورمون ها، نمونه برداری از سیاهرگ دمی ماهیان در روزهای صفر، 7، 10 و 14 انجام شد. نتایج بررسی بافت شناسی نشان داد که عصاره سیر در کمترین دوز سبب کاهش میزان زرده سازی شد، اما در دوزهای بالاتر سبب افزایش میزان زرده سازی و گرایش غدد جنسی این ماهی هرمافرودیت به سمت ماده بودن شد. بیشترین میزان زرده سازی در دوز 1 در روز دهم گزارش شد. در مجموع، افزایش میزان این عصاره در ابتدا سبب افزایش تعداد فولیکول ها در مرحله زرده سازی و پیشبرد بلوغ تخمدان شد، اما دوزهای بالاتر و همچنین، افزایش زمان تجویز عصاره، نتیجه عکس داشت. اندازه گیری سطوح هورمون ها تغییر معنی داری را در سطوح پلاسمایی آن ها در طی آزمایش نشان داد، به طوری که افزایش سطح هورمون استروژن در هر سه دوز تجویزی و افزایش سطح هورمون پروژسترون در دوزهای بالاتر (1% و 2%) مشاهده شد (05/0>p). نتایج مطالعه حاضر حاکی از تاثیر عصاره فیتواستروژن سیر بر رشد و بلوغ تخمدان هاست.
    کلید واژگان: فیتواستروژن, تخمدان, بیضه, استروژن, پروژسترون
    Solmaz Kakeshian, Solmaz Shirali *, Ahmad Savari, Hossein Najafzadehvarzi, Mohammad Zakeri
    In this study, the effects of garlic phytoestrogen extract on gonad maturation along with estrogen and progesterone levels in yellowfin seabream (Acanthopagrus latus) were investigated. A total of 60 yellowfin seabreams were caught from Naseri pond in Khuzestan Province, Southwest Iran and transported to the laboratory. Fish were treated in four groups receiving garlic extract with doses of 0 (control), 0.5, 1 and 2 % of diet (T1, T2 and T3, respectively). Each treatment consisted of three replicates. The fish were fed twice a day at 3% of body weight for 14 days. For histological study, samples were taken from the gonads. In order to assay the hormone levels, samples were taken from the caudal vein of the fish on days 0, 7, 10 and 14. The histological results showed that garlic extract in the lowest dose caused a decrease in vitellogenesis, however, in higher doses an elevation in vitellogenesis and also the tendency of this hermaphrodite fish gonads to be female. The highest amount of vitellogenesis was reported in T1 on 10th day. In total, elevating in the amount of this extract initially upraised the number of vitellogenic follicles and promotion of ovarian maturation. However, higher doses and also increasing the administration time of the extract exhibited inverse results. Measuring the levels of hormones showed a significant change in their plasma levels during the experiment, so that an increase in level of estrogen was observed in all three prescribed doses and an increase in level of progesterone was observed in higher doses (T2 and T3; p<0.05). The results of the present study indicate the effect of garlic phytoestrogen extract on growth and maturation of ovaries.
    Keywords: Phytoestrogen, Ovary, testis, estrogen, Progesterone
  • کبری جلالی، بابک دوست شناس*، احمد سواری، نسرین سخایی
    انتقال گونه های بیگانه ی مهاجم توسط آب  توازن کشتی ها یکی از مهمترین تهدیدهای اکوسیستم های آبی می باشد. در این مطالعه با هدف بررسی و شناسایی پاروپایان، آب توازن 10 فروند کشتی ورودی به بندر صادراتی مجیدیه ماهشهر در سال 1397 نمونه برداری شد. نمونه برداری زیوپلانکتون ها از هر کشتی با عبور دادن 100 لیتر آب توازن کشتی ها از تورپلانکتون گیری با چشمه 50 میکرومتر و در سه تکرار صورت گرفت. همزمان فاکتورهای محیطی شامل اکسیژن محلول، اسدیته، دما و شوری آب توازن با 3 تکرار سنجیده شد. به طور کلی 56 گونه از پاروپایان شناسایی شدند. بیشترین تعداد گونه (36گونه) و همچنین بیشترین میانگین تراکم پاروپایان (104× 3/2 فرد در متر مکعب) مربوطه به کشتی ARGO1 از بندرعباس و کمترین میانگین تراکم (104×1 فرد در متر مکعب) و کمترین تعداد گونه (24) به ترتیب مربوط به کشتی PRECIGIOUS و GUNISHLI از بندر فجیره، امارات بود. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه بین کشتی های ورودی به بندر صادراتی مجیدیه از نظر میانگین تراکم پاروپایان اختلاف معنی دار نشان داد. همبستگی مثبت و معنی داری بین میانگین تراکم پاروپایان با دما و اکسیژن محلول دیده شد. تمامی گونه ها به جز گونه Oithona davisae  قبلا از آب های خلیج فارس گزارش شده بودند. گونه O. davisae فقط در کشتی CONSTANTINOS از بندر فجیره امارات مشاهده گردید. این گونه بومی آب های ساحلی شرق آسیا خصوصا اطراف ژاپن و چین است و در دریای سیاه، بخش مرکزی دریای مدیترانه و اخیرا در دریای اژه گزارش شده است. نتایج این تحقیق می تواند به ارزیابی خطر احتمالی ورود گونه های بیگانه و مهاجم جدید کمک نموده و در بهبود روش های مدیریت کمیت و کیفیت آب توازن کشتی ها اهمیت داشته باشد.
    کلید واژگان: پاروپایان, آب توازن, گونه غیر بومی, خلیج فارس
    Kobra Jalali, Babak Doustshenas *, Ahmad Savari, Nasrin Sakhaei
    The transfer of alien and invasive species through the ballast water of vessels is one of the most important threats to aquatic ecosystems.  This study aimed to investigate the ballast water of 10 vessels entering the export port of Majidiyeh Mahshahr in 2018. A sampling of zooplankton from each vessel was performed by filtering 100 litres of ballast water of each vessel using a plankton sampling net with 50 μm mesh with three replications. Simultaneously, environmental factors including dissolved oxygen, acidity, temperature, and salinity were measured with 3 replications in the ballast water of the vessels. The results of a one-way analysis of variance showed that there is a significant difference between the vessels entering the export port of Majidiyeh in terms of the average density of Copepods. The highest average density 3.2×104 ind/m-3 and the number of species (36 species) related to ARGO1 ship from Bandar Abbas and the lowest average density 1×104 and the lowest number of species (24 species) belonged to PRECIGIOUS and GUNISHLI from Fujairah, UAE, respectively. There was a significant positive correlation between the average density of Copepods with temperature and dissolved oxygen. In total, 3 orders, 20 families, 28 genera, and 56 species were identified. All identified species except Oithona davisae have been previously reported from the Persian Gulf. O. davisae species was found only on the CONSTANTINOS ship from the port of Fujairah, UAE. It is native to the coastal waters of East Asia, especially around Japan and China, and has been reported in the Black Sea, the central Mediterranean, and more recently in the Aegean Sea. This research can be important for assessing the potential risk of new invasive species as well as for improving the quantitative and quality management practices of ships' ballast water.
    Keywords: Copepods, Ballast water, non-native species, Persian Gulf
  • سید ایاد محمدی، فاطمه کریمی اورگانی*، احمد سواری، سولماز دشتی، آزیتا کوشافر

    تالاب شادگان بر اثر فعالیت های انسانی همواره در معرض آلودگی با فلزات سنگین قرار دارد. هدف از این تحقیق، ارزیابی ریسک محیط زیستی تالاب شادگان ناشی از ورود فلزات سنگین سرب و کادمیوم به تالاب می باشد. بدین منظور، از آب و رسوب تالاب نمونه برداری شد و به روش جذب اتمی و سیستم کوره گرافیکی با استفاده از دستگاه Perkin Elmer 4100، غلظت فلزات در آب و رسوب اندازه گیری شد. نتایج، غلظت سرب و کادمیوم در آب را بالاتر از استانداردهای سازمان بهداشت جهانی و آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) نشان داد و غلظت این دو فلز در رسوب تالاب پایین تر از استانداردهای مذکور بود. با استفاده از خروجی های مدل اکوفیت (Ecofate)، ارزیابی ریسک با روش کسر ریسک (RQ) انجام شد. براساس نتایج، برای سرب موجود در آب و در رسوب، ریسک متوسط، کادمیوم موجود در آب  حداقل ریسک و برای کادمیوم موجود در رسوبات، حداکثر ریسک برآورد شد. ضریب همبستگی پیرسون رابطه قوی و معنی دار بین کادمیوم موجود در آب و کادمیوم موجود در رسوب را نشان داد (0/05>P) بنابراین، ریسک اکولوژیک تالاب، ناشی از انباشت این فلز در رسوبات تالاب را به همراه داشته است. بنابراین، ملاحظات محیط زیستی صحیح باید در تالاب شادگان مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, فلزات سنگین, رسوب, مدل اکوفیت, RQ
    Seyed Ayad Mohammadi, Fatemeh Karimi Organi *, Ahmad Savari, Soolmaz Dashti, Azita Koushafar

    Due to human activities, Shadgan wetland is always exposed to heavy metal pollution. The purpose of this research is to evaluate the environmental risk of Shadgan wetland caused by the entry of heavy metals lead and cadmium into the wetland. For this purpose, the water and sediment of the wetland were sampled and the concentration of metals in the water and sediment was measured by atomic absorption method and graphic furnace system using a device (Perkin Elmer 4100). The results showed that the concentration of lead and cadmium in the water was higher than the standards of the World Health Organization and the US Environmental Protection Agency (EPA). The concentration of these two metals in the lagoon sediment was lower than the standards. Using the outputs of the Ecofate model, risk assessment was done with the risk reduction (RQ) method. Based on the results, moderate risk was estimated for lead in water and in sediment, minimum risk for cadmium in water, and maximum risk for cadmium in sediments. Pearson's correlation coefficient showed a strong and significant relationship between cadmium in water and cadmium in sediment (P>0.05), so the ecological risk of the wetland caused by the accumulation of this metal in the sediments of the wetland has been brought about, so the correct environmental considerations in Shadgan wetland should always be taken into consideration.

    Keywords: risk assessment, Heavy metals, sedimentation, ecofate model, RQ
  • سمیه زنگنه، سلماز کاکشیان، سولماز شیرعلی*، احمد سواری، حسین نجف زاده ورزی، عبدالعلی موحدی نیا، محمد ذاکری
    مطالعه حاضر جهت بررسی اثرات سطوح مختلف فیتواستروژن های سویا و سیر بر ساختار بافتی تخمدان ماهی شانک زردباله (Acanthopagrus latus) صورت گرفت. تعداد 105 قطعه ماهی شانک زردباله به هفت گروه، شامل یک گروه شاهد که غذای استاندارد فاقد عصاره را دریافت می کردند و شش گروه تیمار که هر یک دوز متفاوتی از عصاره هیدروالکلی سویا (2/5، 5 و 7/5 درصد) و سیر (0/5، 1 و 2 درصد) را دریافت می کردند، تقسیم شدند. ماهیان به میزان 3 درصد وزن بدن، به طور روزانه دو بار در روز به مدت چهارده روز غذا دهی شدند. نمونه گیری در روزهای 0، 7، 10 و 14 صورت گرفت. در هر نوبت، قطعه ای از قسمت مرکزی گناد جهت بررسی بافت شناسی برداشته می شد. نتایج نشان داد که  دوزهای مختلف فیتواستروژن های سویا و سیر اثرات متفاوتی بر رشد و توسعه گناد در ماهی شانک زردباله به عنوان یک ماهی هرمافرودیت پروتاندروس ایفا می کنند. به طوری که افزایش دوز و مدت زمان مصرف خوراکی غذای حاوی عصاره هیدروالکلی سیر سبب افزایش تعداد فولیکول های زرده سازی و در نهایت رشد و توسعه گناد گردید. در صورتی که مصرف غذای حاوی عصاره هیدروالکلی سویا سبب مشاهده بافت بیضه و تخمدان های نابالغ حاوی فولیکول های پیش زرده سازی گردید. به نظر می رسد که عصاره هیدروالکلی سویا مانع از پیشبرد گناد ماهی هرمافرودیت پروتاندروس از گناد نر به گناد ماده می گردد.
    کلید واژگان: فیتواستروژن, سویا, سیر, تخمدان, شانک زردباله
    Somayeh Zangeneh, Solmaz Kakeshian, Solmaz Shirali *, Ahmad Savari, Hossein Najafzadeh Varzi, Abdolali Movahedinia, Mohammad Zakeri
    The present study has performed to investigate the effects of different levels of soy and garlic phytoestrogens on ovarian structure in Yellowfin seabream  (Acanthopagrus latus). A total of 105 Yellowfin seabream were divided in seven groups including a control group that were received standard food without any extract and six treatment groups that were received different doses of soy (2/5, 5 and 7/5%) and garlic (0/5, 1 and 2%) hydroalcoholic extract. Fish were fed daily at a rate of 3% of body weight twice for 14 days. Sampling was done in days of 0, 7, 10 and 14. In every time, a section of mid portion of gonad was cut for histological examination. The results showed that different doses of soy and garlic phytoestrogens have various effects on growth and development of gonad in Yellowfin seabream as a protandrous hermaphrodite fish, so that increase in dose and time of consumption of food containing garlic hydroalchoholic extract cause increase in number of vitellogenesis follicles and finally growth and development of ovary, while consumption of food containing soy hydroalcoholic extract cause observing of testis and immature ovaries containing previtellogenesis follicle and prevents gonad development from testis to ovary in protandrous hermaphrodite fish.
    Keywords: Phytoestrogen, soy, Garlic, Ovary, Yellowfin Seabream
  • مهوش چنگیزی*، احمد سواری، سیده سولماز دشتی، ندا اورک، فاطمه کریمی

    تالاب ها، منابع و مخازن با ارزش بیولوژیکی بالا برای هر کشوری محسوب می شود که خدمات و کارکرد های ویژه ای ایفا می کنند. تالاب شادگان از جمله ناب ترین و با ارزش ترین و بزرگ ترین اکوسیستم کشور ایران بوده، که به دلیل اهمیت ویژه و طبیعت غنی که دارد در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است، اما اخیرا به دلیل عوامل مختلف طبیعی و انسانی، این اکوسیستم، در معرض تغییر و تخریب قرار گرفته است. به منظور پایش تغییرات زیست محیطی ناشی از فشار های مختلف برتالاب، سنجش کمی تغییرات پوشش کاربری اراضی احساس می شود. این مطالعه در سال 1398 انجام گرفته است. هدف از این مقاله بررسی و مقایسه تغییرات پوشش کاربری اراضی درزمان قبل و بعد از وقوع سیل با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8 و پردازش آن ها در محیط نرم افزار ENVI 5.3 وArc GIS 10.5 به کمک روش طبقه بندی نظارت شده در دوره زمانی اسفند 97 و شهریور 98 بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان از کاهش، 29/16 درصدی سطح پوشش آبی، 72/2 درصدی اراضی خاکی، 39/1 درصدی سطح پوشش گیاهی و افزایش 59/12 درصدی اراضی شور و 81/7 درصدی مساحت پوشش گیاهان بخش آبدار تالاب می باشد. اخیرا جلگه خوزستان از نواحی مهم خشکسالی در ایران بوده است. یکی از عوارض خشکسالی ایجاد لایه نفود ناپذیرخاک متراکم در سطح زمین است که موجب می شود تا نفوذپذیری منطقه در مقابل بارش ها کاهش یابد و درصد بیشتری از آب به صورت رواناب جاری گردد. اگرچه تالاب در زمستان 1397 و بهار 1398 نسبت به سال های قبل در شرایط آبی مطلوبی به سر می برد، اما بدلیل اینکه در سال های گذشته، خشکسالی را سپری نموده است و مخازن و ذخایر نگهداشت منابع تامین آب تالاب نسبت به بلندمدت در شرایط پرآبی نمی باشند، بنابراین همچنان تالاب سیراب از آب نبوده و نیاز هست که مسیولین به این موضوع توجه خاص داشته و موضوع تامین حقابه تالاب را به جد دنبال نمایند، تا از خشکسالی مجدد تالاب و بروز سیلی دوباره جلوگیری شود.

    کلید واژگان: تالاب شادگان, کاربری اراضی, لندست, تصاویر ماهواره ای

    Wetlands are valuable biological resources and reservoirs for any country that performs special services and functions Shadegan Wetland is one of the purest, most valuable and largest ecosystems in Iran, which has been registered in the Ramsar Convention List due to its special importance and rich nature but recently, due to various natural and human factors, this ecosystem has been exposed to change and destruction. In order to observe the environmental changes caused by different pressures on the wetland, a quantitative measurement of land use changes is felt. The purpose of this paper is to investigate and compare changes in land use coverage in the time before and after the flood using Landsat 8 satellite images and their processing in ENVI 5.3 and Arc GIS 10.5 software environment with the help of supervised classification method in March and September 1998. The results of this study show a decrease,16.29% Water coverage level,2.72% of land, 1.39% vegetation level and increase, 12.59% saline lands and 7.81% Plant cover area of the weter part of the wetland. Recently, the Khuzestan Plain has been one of the most important areas of drought in Iran. One of the effects of drought is the creation of an impermeable layer of dense soil on the ground, which reduces the permeability of the area against rainfall and allows more water to flow in the form of runoff. However, the wetland is in good water conditions in winter 2019 and spring 2019 compared to previous years, However, due to the drought in recent years and the reserves of the wetland's water supply resources have not been in high water conditions for a long time, the water is still not irrigated and the authorities need to pay special attention to this issue and the wetland's water supply, follow up vigorously to prevent the wetland from drying up again and flooding again.

    Keywords: Shadegan Wetland, Land Use, Landsat, Satellite Images
  • داریوش محمدی کیا، احمد سواری*، بابک دوست شناس، حسین محمد عسگری

    بررسی پلانکتونی آب های جنوبی ساحلی قشم در استان هرمزگان طی دو فصل سرد و گرم و در چهار ایستگاه (ساحل پارک زیتون، ساحل سوزا، ساحل شیب درازو ساحل سلخ) در سال 1395-1394 انجام شد. به طور کلی طی این بررسی، گونه های مختلف فیتوپلانکتونی متعلق به چهار رده دیاتومه ها (Bacillariophyceae)، دینوفلاژله هاDinophyceae)،کلروفیسه ها (Chlorophyceae) و جلبک های سبز-آبی (Cyanophyceae) شناسایی گردید. فیتوپلانکتون ها تا حد جنس شناسایی شدند، از رده دیاتومه31، از رده دینوفلاژله 11، از رده کلروفیسه 6 و از رده سیانوفیسه 4 جنس شناسایی شدند. میانگین (± خطای استاندارد) تراکم و شاخص های  سیمپسون، پایلو، شانون و مارگالف به ترتیب 63/9±6705/72 سلول در لیتر، 0/34± 0/82، 12/17±0/1، 9/19±9/0 و 0/38± 2/61 در فصل گرم و 53/2 ±13/ 5666 سلول در لیتر، 0/06± 0/77، 12/11±1/0، 9/17±1/0 و 0/43± 2/26 در فصل سرد به دست آمد. بیشترین میزان شباهت فیتوپلانکتونی فصلی بر اساس ضرایب سورنسن و جاکارد، به ترتیب 0/97 و 0/88 در فصول گرم و سرد بود. همبستگی معنی داری بین تنوع سیمپسون و شانون- وینر با شوری و فسفات مشاهده گردید. در حالی که تراکم فیتوپلانکتون ها با شوری و pH همبستگی معنا داری نشان داد. نتایج نشان داد مناطق مورد مطالعه از نظر شرایط اکولوژیک دارای رتبه متوسط و جامعه فیتوپلانکتونی از تنوع و غنای نسبتا خوبی برخوردار است.

    کلید واژگان: فیتوپلانکتون, تنوع زیستی, تراکم, قشم, خلیج فارس
    Dariush Mohammadi Kia, Ahmad Savari *, Babk Dostshenas, Hossein Mohammad Asgari

    Plankton survey in coastal area of Southern Waters Qeshm was carried out in two season cold and warm and four stations (Parke Zeyton Beach, Soza Beach, Shibdraz Beach and Salakh Beach) during 2015 and 2016. In this study phytoplankton species belonging to 4 order Bacillariophyceae (Diatoms),Dinophyceae (Dinofellagelates), Chlorophyceae and Cyanophceae (blue-green algae) were identified. phytoplankton identification was done until genus and 31 ditoms, 11 from dinofllagelates, 6 from Chlorophyceae and 4 genus from cyanophyceae were identified.The mean (± SE) of density, biodiversity indices of Simpson,Pielo Shannon and Margalef were respectively 6705.72±63.9 Cell/L, 0.82±0.34,1.12±0.17 , 1.9±0.19, and 2.61±0.38 in season warm and 5666.13±53.2 Cell/L, 0.77±0.06, 1.12±0.11 , 1.9±0.17 and 2.26±0.43 in season cold.The seasonal similarity based on Sorensen's and Jaccard's coefficients were highest (0.97 and 0.88) for - two season warm and cold. In addition, there were significant correlation between Simpson and Shannon-Weiner diversity with salinity and PO4, and phytoplankton density with salinity and pH. A ccording to the results obtained can be concluded that both the area of ecological conditions in ranks are instead moderate. Also, phytoplankton of diversity and richness is good.

    Keywords: phytoplankton, Biodiversity, Density, Qeshm, Persian Gulf
  • لیلا دانشور، نسرین سخایی*، بابک دوست شناس، احمد سواری، امیر اشتری لرکی
    هدف از این تحقیق تعیین تراکم زیست مزاحم ها و مقایسه رشد آنها در صفحات مختلف در بندر کوشکنار واقع در شمال غربی خلیج فارس بود. در مجموع 162 صفحه از جنس های مختلف آهن، PVC و بتون با ابعاد (20×20 سانتی متر) ساخته شد. صفحات با سه تکرار در عمق 7-5 متری توسط تیم غواصی در اسفندماه 1394 بر روی بستر  قرار داده شد. برداشت اول صفحات بعد از شش ماه در تابستان و برداشت دوم نیز پس از شش ماه در زمستان 1395 انجام گرفت. مجموعا 24 گونه بر روی صفحات نشست نمودند. شش گونه از سخت پوستان، پنج گونه از شکم پایان، چهار گونه از دوکفه ای ها، دو گونه از پرتاران، دو گونه از چندکفه ای ها، یک گونه از بریوزوآ و چهار گونه از ماکروجلبک بودند. فراوانی زیست مزاحم ها در برداشت  دوم بسیار بیشتر از برداشت اول بود. در برداشت دوم، بیشترین تراکم نشست زیست مزاحم ها مربوط به صفحات چند لایه PVC به مقدار75/447±67/10696 در مترمربع بود. پرتاران، چند کفه ای ها و بریوزوآ بر صفحات آهنی مشاهده نشدند. یکی  از دلایل عدم وجود یا کاهش  برخی از گونه های زیست مزاحم بر روی صفحه آهنی، ناشی از  واکنش های شیمیایی فلز آهن است. از عوامل افزایش فراوانی زیست مزاحم ها بر روی صفحه چند لایه PVC و صفحه بتونی نیز وجود خلل و فرج فراوان در این صفحات بود که باعث ایجاد پناهگاه برای نشست لاروها بود. برخی ساخت وسازهای انسان ساز می تواند به رشد بیشتر جوامع زیست مزاحم منجر گردد.
    کلید واژگان: جوامع بیوفولینگ, سازه های مصنوعی, سخت پوستان, پرتاران, ‏شکم پایان‏
    Leila Danshvar, Nasrin Sakhaei *, Babak Doustshenas, Ahmad Savari, Amir Ashtari
    The aim of this study was to determine the abundance of biofouling communities and compare their growth in different panels of concrete, PVC and iron in the port of Kushkonar (N W Parsian Gulf).A total of 162 panels were placed in Kushkonar port. The panels were placed by the diving team in 3 stations in March 2016. The first harvest of the panels was done after 6 months in the summer and second harvest was done in winter 2016.  A total of 162 panels were placed in Kushkonar port. Different panels (with 3 repetitions) at a depth of 5-7 meters were placed horizontally by the diving team in 3 stations in March 2016. The first harvest of the panels was done after 6 months in the summer and second harvest was done in winter 2016. Overall24 species have settled, Crustaceans (6), Gastropoda (5), Bivalvia (4), Polychaeta (10), Polyplacophora (2), Bryozoan (1) and Macroalgae( 4).The abundance  of biofouling communities in the second harvest was much higher than the first harvest. In the second harvest, the highest density of biomass was related to PVC multilayer panels with 10696.67±447.75/m-2,There were also no specimens of Polyplacophora, Polychaeta and Bryozoa in the iron panels. Also, another factor in increasing the frequency of biofouling communities on PVC multilayer panel and concrete panel, was the presence of many pores in these panels, which created a shelter for larvae to settle and thus increase their adult abundance.
    Keywords: Artificial structures, Biofouling communities, ‎Crustacea, Gastrpoda, Polychaeta
  • فریده چناری*، محمدباقر نبوی، سیامک یوسفی سیاهکلرودی، محمدعلی سالاری، احمد سواری، حسین ذوالقرنین

    گونهfrontalis  Epixanthus تنها گونه از جنس  Epixanthusدر خلیج فارس است که دارای الگوهای رنگی مختلف می باشد. ازآنجایی که وجود گونه های مخفی در میان سخت پوستان دریایی بسیار رایج است، هدف مطالعه حاضر شناسایی دقیق و بررسی احتمال گونه های مخفی در میان نمونه های حاضر است. به همین منظور از 4 الگوی رنگی منسوب به گونه frontalis  E. از سواحل صخره ای استان بوشهر نمونه برداری انجام شد. سپس اولین گونوپودهای جنس نر، جداسازی گردیدند و با میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) مورد عکس برداری قرار گرفتند. جهت مطالعات مولکولی، DNA نمونه ها با استفاده از روش تغییر یافته فنل-کلروفروم استخراج و قطعه ژنی زیر واحد یک سیتوکروم اکسیداز میتوکندری (COI) تکثیر و توالی یابی شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد، توالی نوکلیوتیدی این قطعه ژنی میتوکندریایی (COI)، در تمام مورفوتایپ های رنگی بر هم منطبق نیستند و این نتایج در توپولوژی درختان تکاملی برای هر دو آنالیز (Maximum likelihood, Bayesian) منعکس شد. مطالعه فراساختار قسمت راسی اولین گونوپود جنس نر نیز نشان داد، تفاوت هایی اساسی در قسمت راسی این اندام در برخی مورفوتایپ های رنگی دیده می شود. بررسی حاصل نشان داد، با وجود اینکه نمونه های مورد مطالعه از نظر خصوصیات ریخت شناسی به عنوان یک گونه شناسایی شده اند، ممکن است متعلق به گونه های جداگانه باشند که این فرآیند مستلزم بررسی های بیشتر با سایر نشانگرهای مولکولی می باشد.

    کلید واژگان: سیتوکروم اکسیداز میتوکندری, فراساختار, گونوپود, خلیج فارس
    Farideh Chenari*, Seyyed Mohammad Bagher Nabavi, Siamak Yousefi Siahkalroudi, Mohammad Ali Salari, Ahmad Savari, Hossein Zolgharnein

    Epixanthus frontalis is the only known species of the genus Epixanthus from the Persian Gulf which include color polymorphic specimens. Considering that cryptic species are common among crustaceans, the aim of this study was to identify the cryptic species complexes the collected samples from the Persian Gulf. For this purpose, 4 colorful morphotypes of E. frontalis collected from rocky shores along Bushehr province. Then the first male gonopods was separated and photographed by scanning electron microscopy (SEM). For molecular studies samples of DNA extracted by using phenol-chloroform and mitochondrial cytochrome oxidase subunit gene segment (COI) was PCR and sequenced. The results showed that the nucleotide sequence of this gene fragment of the mitochondrial (COI) is not identical in all colorful morphotypes. These results reflected in the evolution of tree topology for all two analyses (maximum likelihood, bayesian). The study of apical ultrastructure segments of the first male species showed that it can be seen fundamental differences in the apical organs in some colorful morphotypes. Results of this study indicated that although the specimens assigned to single species morphologically, they may belong to different species based on their genotype. Further molecular studies with specific markers are needed for molecular identifications.

    Keywords: COI, Ultrastructure, Gonopod, Persian Gulf
  • مجید شکاری، محمدعلی سالاری علی آبادی*، احمد سواری، سیمین دهقان مدیسه

     این مطالعه به منظور شناسایی و بررسی ساختار اجتماعات موجودات چسبنده یا همان فولینگ های منطقه زیستگاه های مصنوعی با قدمت 13 سال، در سواحل بحر کان واقع در شمال غربی خلیج فارس انجام شد. نمونه ی فولینگ به صورت فصلی از بهار 1395 الی زمستان 395 از 4 ایستگاه به صورت تصادفی با استفاده از کوادرات cm 25×25 بوسیله عملیات غواصی جمع آوری شدند. بر اساس بیومس (وزن تر) گروه های مختلف چسبنده بر بدنه سازه ها، از مرجان ها رده Anthozoa با 88 درصد از بیومس کل، بیشترین توده چسبنده را شامل شده و پس از آن اسفنج ها (10 درصد) و مرجان های هیدروزوآ و بندپایان نیز هر یک با یک درصد از مجموعه کل را شامل شده اند. فصل بهار بیشترین میانگین فراوانی را نشان داده است که ناشی از بیومس بالای گروه آنتوزوآ با 89 درصد در این فصل بوده است. بر اساس آزمون خوشه ای دو فصل زمستان و پاییز درصد تشابه بیشتری در حد 80 درصد داشته و فصل تابستان و بهار درصد تشابه 50 درصدی را نشان می دهند. همچنین بر اساس آنالیز خوشه ای دو سازه A , D سطح تشابه 45 درصد و B, C سطح تشابه 80 درصد را نشان می دهند

    کلید واژگان: زیستگاه مصنوعی, موجودات چسبنده, بحرکان, مرجان, بیومس
    Majid Shekari, MohammadAli Salari Aliabadi *, Null Null

    This study was conducted to identify and study the communities structure of adhesive organisms or the fouling of 13 years old artificial reefs on the coast of Bahrakan along the west of the Persian Gulf. fouling sample was collected seasonally from spring 2016 to winter 2016 from 4 sampling sites using quadrates 25 × 25 cm by diving operation. Based on the biomass (wet weight), Anthozoa corals with 88% of the total biomass, contain the most adhesive mass, followed by sponges (10%) and hydrozoa corals and Arthropod with 1% of the total biomass. The spring season showed the highest average rate, which was due to the biomass of the Antozoa group with 89% in this season. Based on the cluster test, the two winter and autumn seasons have a similar percentage of 80% and the summer and spring seasons show a similar percentage of 50%. Also, based on cluster analysis of two structures A, D, the similarity level of 45% and B, C indicate the similarity level of 80%

    Keywords: Artificial reef, adhesive organisms, Bahrakan, Coral, Biomass
  • آزیتا کوشافر، احمد سواری*، نسرین سخایی، بیتا ارچنگی، فاطمه کریمی اورگانی
    این تحقیق در سال 1393 با هدف تعیین و مقایسه میزان فلزات سنگین جیوه، کادمیوم، سرب، کبالت و وانادیوم در عضله دو گونه ماهی بیاح (Liza abu) و شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) رودخانه بهمنشیر در فصل تابستان و زمستان انجام شد. سنجش فلزات سنگین به روش جذب اتمی و با کمک دستگاه Perkin Elmer 4100 صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارSPSS17 آنالیز گردید و میانگین تیمارها به کمک آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA One-way) با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد بالاترین میزان جیوه، کادمیوم و کبالت در ماهی شانک زرد باله در فصل تابستان بود. بالاترین میزان سرب در ماهی بیاح در فصل تابستان و بالاترین غلظت وانادیوم در ماهی شانک زرد باله در فصل زمستان به دست آمد. پایین ترین میزان جیوه، سرب و کبالت در ماهی بیاح در فصل زمستان سنجش شد. همچنین پایین ترین میزان کادمیوم و وانادیوم در ماهی بیاح در فصل تابستان بود. میزان جیوه و وانادیوم در عضله ماهی بیاح و شانک زرد باله در مقایسه با آستانه مجاز استانداردهای جهانی پایین تر بود، اما میزان سرب و کادمیوم بالاتر از حد مجاز استانداردها به دست آمد. به طور کلی میزان جیوه، سرب ،کبالت وکادمیوم در دو گونه مورد مطالعه در فصل تابستان بالاتر از زمستان به دست آمد، اما غلظت وانادیوم در فصل زمستان بالاتر از تابستان بود.
    کلید واژگان: ماهی شانک زرد باله, ماهی بیاح, فلزات سنگین, تجمع زیستی, رودخانه بهمنشیر
    Azita Koushafar, Ahmad Savary *, Nasrin Sakhaii, Bita Archangy, Fatemeh Karimi
    The study in 1393 to determine the heavy metals mercury , cadmium , lead , cobalt and vanadium in the muscles of two species Liza abu (Liza abu) and yellow fin seabream (Acanthopagrus latus) Bahmanshir River was conducted in summer and winter . Amounts of heavy metals by atomic absorption spectrophotometry Perkin Elmer 4100 took place with the help of devices.Analysis of the data was analyzed with the help of software SPSS17 help of means and analysis of variance (ANOVA One-way) were compared with each other . The results showed that the highest levels of mercury , cadmium and cobalt in Yellowfin Seabream in the summerThe highest level of lead in Liza abu in summer and in winter the highest concentration of vanadium in Yellowfin Seabream , respectively. The lowest mercury, lead and cobalt were measured in Liza abu in winter . Also the lowest amount of cadmium and vanadium in Liza abu in summer. The mercury and vanadium in muscle Liza abu and yellow fin seabream was lower compared to the threshold of global standards ,But the amount of lead and cadmium were higher than the standard limit . In general, the amount of mercury, lead, cobalt and cadmium in both species was in summer than winter , but the concentration of vanadium in winter than summer .
    Keywords: Yellowfin Seabream, Liza abu, heavy metals, bioaccumulation, Bahmanshir river
  • مریم قاسمی تیرتاش*، احمد سواری، بیتا ارچنگی، نسرین سخایی، ندا مهدی پور

    مطالعه جوامع کفزی یکی از مهمترین مولفه ها برای پایش سلامت محیط زیستی اکوسیستم است. اکوسیستم دریای خزر به علت تنوع، اختصاصی بودن و بومی بودن حیات آن از اهمیت خاصی برخوردار است. به منظور بررسی فراوانی و پراکنش کفزیان، در سواحل جنوبی دریای خزر، محدوده آستارا تا چابکسر، نمونهبرداری از 5 ترانسکت و 14 ایستگاه در اعماق 1 ، 5 و 10 متری انجام شد. برداشت رسوبات جهت تعیین دانه بندی و شناسایی موجودات کفزی، توسط گرب ون وین، در دو فصل (زمستان 1393 و تابستان 1394) انجام گرفت. عوامل فیزیکی شامل دما،شوری و... اندازهگیری شد. 38 گونه ماکروبنتوز شناسایی گردید. شکمپایان و پرتاران 80درصد از جمعیت را تشکیل میدادند. میانگین فراوانی کل ماکروبنتوز در فصل زمستان2250 و در فصل تابستان 2630 فرد بر متر مربع بود. آزمون کروسکال والیس نشان دهنده اختلاف معنیدار بین تعداد ماکروبنتوزها در اعماق و ترانسکتهای مختلف بود. ماتریس مشابهت و تحلیل خوشه ای، عمق و شوری را از عوامل تاثیرگذار در میزان شباهت ایستگاه ها و تحلیل ارتباط کانونی درصد دانه بندی ذرات بستر را از مهمترین عوامل روی پراکنش گونه ها دانست. فاصله ایستگاه های ده متری از ساحل که وابسته به شیب بستر است با تاثیر روی دانه بندی از عوامل مهم در این بررسی بود. با توجه به این عوامل میتوان زیستگاه های بنتیک در منطقه مورد مطالعه را به بسترهای شنی با اکسیژن بالا وغالبیت گونه های سخت پوستان در اعماق کمتر و بسترهای گلی با عمق و شوری بیشتر و اکسیژن کمتر و غالبیت کرمهای پرتار و نرمتنان تقسیم نمود.

    کلید واژگان: زیستگاه کفزیان, جمعیت ماکروبنتوز, دریای خزر
    Maryam Ghasemitirtash *, Ahamd Savari, Bita Archangi, Nasrin Sakhaei, Neda Mehdipour

    Monitoring of benthic communities is important factor in ecosystem health studies. The Caspian Sea is considered as an independent zoogeographical region due to its diversity, specificity and endemism of its fauna. For studying frequency and distribution patterns of macrobenthic community, 5 transects along the Southern Coasts of Caspian Sea from Astara to Chaboksar were sampled. In each transect 3 stations with the depth of 1,5 and 10 meters were selected in perpendicular line to the beach .Physical parameters such as Temperature, Salinity, Dissolved Oxygen and pH were measured in addition to sediment grain size. Sampling has done twice a year (winter 2014 and summer 2015).Totally 38 macro benthos species were identified. Gastropods of Hydrobiidae family and polychaet Streblospio gynobranchiata were the dominant group with the contribution of 80% of total macrobenthos population. Average number of total benthos was 2250 individual/m2 in winter and 2630 individual/m2 in summer. Non-parametric statistical tests showed significant difference between number and frequency of species in different depths (p<0.05). Similarity coefficients and hierarchical analysis determined depth and salinity as the most effective factors. Canonical correspondence analysis confirmed this result and mentioned the grain size of substrate as an important one. Difference in slope of shoreline was another determining factor. Final results showed that sandy bottoms with lower number of macro fauna like amphipods and more dissolved oxygen are frequent in shallow waters and deeper muddy bottoms have characteristics of lower oxygen and more salinity with polychaeta and Gastropods in high numbers.

    Keywords: Benthic habitat, Macro benthos community, Caspian Sea
  • نسرین عبدالخانیان، هیوا علمیزاده*، علی دادالهی سهراب، احمد سواری، محمد فیاض محمدی
    زمینه و هدف

    اروندرود رودخانه پهناوری در جنوب غربی و در مرز ایران و عراق است که مورد تهدید انواع آلودگی ها از قبیل پساب های صنعتی، کودها، سموم شیمیایی و فاضلاب های شهری قرارگرفته که تاثیرات ناخوشایند بر روی محیط زیست و اکوسیستم دارد. هدف از این مطالعه تحلیل فضایی تغییرات آلودگی در اروندرود با استفاده از GIS می باشد.

    روش بررسی

    در این تحقیق مدل سازی پخش آلودگی با استفاده از GIS در رودخانه اروندرود با استفاده از مدل سه بعدی و هیدرودینامیکی کوهیرنس استفاده شده که معادله پیوستگی، معادلات ناویراستوکس در سه بعد و معادله های انتقال شوری و دما به روش جداسازی حل می شوند. شرایط مرزی اعمال شده شامل تغییرات دما، شوری و دبی برای مرز باز رودخانه و تغییرات دما و شوری و اعمال مولفه های جزر و مدیO1,S2, M2 و K1برای مرز باز دریا در مدل بکار گرفته می شود.

    یافته ها

    خروجی های مدل کوهیرنس که با فرمت NetCDF هستند را در محیط GIS فراخوانی می کنیم، سپس نقشه آلودگی مربوط به یک زمان خاص (حالت جزر یا مد) را ژیورفرنس می کنیم و درنهایت در محیط GIS، طبقه بندی می کنیم.

    بحث و نتیجه گیری

    در این راستا تغییرات آلودگی رودخانه طبقه بندی و رودخانه اروند در مقیاس های 1 تا 5 رتبه بندی گردیده که رتبه 1 نشان دهنده کم ترین درجه آلودگی و رتبه 5 بیش ترین درجه آلودگی را نشان می دهد. با توجه به درصد پهنه تحت پوشش آلودگی در ایستگاه های مختلف مشاهده گردید که بیش ترین میزان آلودگی در ایستگاه اول در حالت مد و کم آبی با مقدار 27/32%، در ایستگاه دوم در حالت جزر و کم آبی با مقدار 87/32% و در ایستگاه سوم در حالت مد و پرآبی 48/28% است.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, اروندرود, GIS, مدل سازی, آلودگی
    Nasrin Abdolkhanian, Heeva Elmizadeh *, Ali Dadolahi Sohrab, Ahmad Savari, Mohammad Fayazmohammadi
    Background and Objectives

    Arvand River is a vast river in the southwest and on the border of Iran and Iraq, which is threatened by a variety of pollutants such as industrial effluents, fertilizers, chemical toxins and municipal wastewater that have adverse effects on the environment and ecosystem. The purpose of this study is spatial analysis of pollution changes in Arvand River using GIS.

    Method

    In this research, pollution distribution modeling using GIS in Arvandrud river has been used using three-dimensional and hydrodynamic model of Coherence. The continuity equation, Navira-Stokes equations in three dimensions and salinity and temperature transfer equations are solved by separation method. The applied boundary conditions include temperature, salinity and discharge changes for the open river boundary and temperature and salinity changes and the application of tidal components O1, S2, M2 and K1 for the open sea boundary are used in the model.

    Findings

    We call the outputs of the Coherence model, which are in NetCDF format, in the GIS environment, then georeferences the contamination of a specific time (tidal mode), and finally classifies it in the GIS environment.

    Discussion and Conclusion

    In this regard, the changes in the pollution of the taxonomic river and the Arvand River are classified on a scale of 1 to 5, with rank 1 indicating the lowest degree of pollution and rank 5 indicating the highest degree of pollution. According to the percentage of area covered by pollution in different stations, it was observed that the highest level of pollution in the first station in the mode of mode and low water with a value of 32.27%, in the second station in the state of low tide with a value of 32.87% And in the third station, it is 28.48% in fashionable and watery mode.

    Keywords: Spatial Analysis, Arvand River, GIS, Modeling, Pollution
  • زهرا امینی، احمد سواری*، بیتا ارچنگی، مهسا حقی

    به منظور بررسی بافت رسوبی، تنوع و تراکم نرم تنان ساکن بستر دریا دردهانه خلیج نایبند، نمونه برداری از 55 ایستگاه واقع بر 9 ترانسکت عمود بر ساحل با استفاده از گرب ون وین با مساحت 0.022 مترمربع و در هر ایستگاه با 3 تکرار انجام گرفت. بر اساس داده های به دست آمده بخش اعظم منطقه موردمطالعه از ماسه پوشیده شده است. بررسی های دقیق تر با استفاده از دستگاه Particle Size Analyzer حضور 7 نوع کلاس رسوبی را در منطقه موردنظر مشخص کرد. اکثریت نرم تنان شناسایی و شمارش شده به خانواده های Tellinidae ، Veneridae، Semelidae از رده دوکفه ای ها تعلق داشت. در منطقه موردبررسی، اندازه ذرات رسوبی و تغییرات عمق، بر پراکنش، تنوع، غنای گونه ای و ترازی زیستی تاثیرات مهم و معنی داری داشت. تنوع، غنای گونه ای و فراوانی کل نرم تنان با افزایش عمق، افزایش پیدا کرد. مقدار میانگین شاخص های مارگالف و شانون محدوده موردبررسی را آلوده و شاخص ترازی زیستی محیط موردمطالعه را بدون تنش توصیف کرد.

    کلید واژگان: شاخص های اکولوژیک, نرم تنان بنتیک, Particle size Analyzer, خلیج نایبند
    Zahra Amini, Ahmad Savari*, Bita Archangi, Mahsa Haghi

    In order to investigate the sedimentary texture, diversity and density of benthic molluscs, 55 stations at 9 transect were collected in the Nayband Bay.Samples were taken with a Van Veen grab (0.022 m2) in 3 replications in each site.Using a Particle Size Analyzer instrument revealed that the sediment texture was dominated by sand with 7 sub distinct sub sediment. Semelidae,Veneridae and Tellinidae families belonged to bivalves were dominant families in all identifeid molluscs. In this region,sediment particle size and depth variations had significant effects on species distribution, richness and eveness.The diversity, species richness and abundance of Mollusc increased with depth Increasing.The mean value of Margalef and Shannon index interpreted the study area as contaminated region while the Pielu index described the environment without stress.

    Keywords: Ecological Indices, Benthic Molluscs, Particle size Analyzer, Nayband Bay
  • فهیمه شریفی هفشجانی، نسرین سخایی*، احمد سواری، بابک دوست شناس، موسی کشاورز

    هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی تراکم و تنوع هیدرومدوزهای رده Leptomedusae در آب های ساحلی بندرعباس (شمال خلیج فارس) می باشد. مدوزها نقش مهمی در انتقال انرژی در اکوسیستم های دریایی دارند. نمونه برداری در فصول بهار و پاییز 1394 از 6 ایستگاه با استفاده از تور پلانکتون با چشمه ی تور 300 میکرون انجام گرفت. در این تحقیق 9 گونه از لپتومدوزا (4 نمونه در سطح گونه و 5 نمونه در سطح جنس) شناسایی شدند. بیشترین تراکم هیدرومدوزها در فصل بهار به مقدار 12/37±1/3 عدد در متر مکعب و کمترین میزان آن در فصل پاییز به میزان 42/74±0/1 عدد در مترمکعب ثبت گردید. گونه های Octorchis gegenbauri، Helgicirrha schulzei، Eutima gegenbauri، Eutima levuka و Eutima sp1، Eutima sp2، Eutima sp3 مورد شناسایی قرار گرفتند که گونه gegenbauri  E. بیشترین درصد فراوانی نسبی به میزان 18% را به خود اختصاص داد. گونه gegenbauri O. برای اولین بار از آب های ایرانی خلیج فارس گزارش شد. بیشترین میزان شاخص تنوع زیستی (H')  در فصل بهار (97/1) و کمترین آن در فصل پاییز (76/1) ثبت شد. عوامل محیطی دما و شوری نیز مورد سنجش قرار گرفت که نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد دما بیشترین همبستگی را با پراکنش لپتو مدوزها دارد.

    کلید واژگان: تغذیه, تنوع زیستی, خلیج فارس, دما, لپتومدوزا
  • حلیمه رجبی*، حسین ذوالقرنین، محمدتقی رونق، احمد سواری، محمدشریف رنجبر

    کونوتوکسینها، پپتیدهای کوچک سمی هستند که در مجرای سم حلزون های مخروطی سنتز می شوند. کونوتوکسین ها دارای اثرات ضد درد در مدل های حیوانی مورد آزمایش هستند. در این مطالعه اثرات ضد درد بدون ایجاد سمیت، کونوتوکسین های حلزون های مخروطی خلیج فارس، Conus coronatus و Conus frigidus بررسی و با همان غلظت مورفین مقایسه شدند. استخراج کونوتوکسین ها با استفاده از حلال استونیتریل، از مجرای سم حلزون های مخروطی انجام گردید. وزن مولکولی آن ها، با روش SDS-PAGE و پروفایل کونوتوکسین ها با استفاده از RP-HPLC تعیین شد. ارزیابی اثرات ضد درد با آزمون رفتاری فرمالین در مدل موش سوری انجام شد. اثرات سمیت عصاره های کونوتوکسینی با استفاده از تست همولیتیک انجام گردید. نتایج نشان داد که عصاره های کونوتوکسینی دارای محدوده وزنی 5-180 کیلو دالتون، فاقد اثرات همولیتیک و قادر به کاهش اثرات ماده دردزای فرمالین، در فاز اول هستند که با اثرات داروی مورفین در کاهش درد، برابری می کند. لذا با در نظر گرفتن عوارض داروهای ضد درد اپیوییدی، چنان چه مطالعات تخلیص، سم شناسی و بالینی این عصاره ها انجام شود، می توان آن ها را کاندیدای مناسبی برای تولید داروهای مسکن طبیعی دانست و به کار برد.

    کلید واژگان: حلزون, ضد درد, کونوتوکسین, همولیتیک
  • عصمت سلیمی*، نسرین سخایی، محسن نوری نژاد، احمد سواری، صدرالدین قائم مقامی

    هدف از این مطالعه بررسی سلامت زیستی اکوسیستم جنگل حرای خلیج نایبند توسط شاخص تنوع شانون و تعیین عوامل محیطی موثر بر توزیع و پراکنش اجتماعات ماکروبنتوز این اکوسیستم است. نمونه برداری از 6 ترانسکت و 18 ایستگاه در منطقه بین جذرومدی انجام گرفت. برداشت از رسوبات جهت تعیین دانه بندی و بررسی موجودات توسط گرب ون وین با سطح مقطع 225 سانتیمترمربع، در چهار فصل (از بهار تا زمستان 95) انجام گرفت. عوامل فیزیکی شیمیایی شامل دما، شوری، اکسیژن محلول، پی اچ، فسفات کل، نیترات، کلروفیل a و کدروت ثبت شد. در طی این تحقیق در مجموع 60 تاکسا ماکروبنتوز از سه شاخه جانوری شناسایی گردید. دو گروه شکم پایان و دوکفه ای ها از شاخه نرم تنان به ترتیب با غالبیت گونه های Pirenella cingulata و Protapes gallus، 48% از جمعیت کل ماکروبنتوزها را تشکیل دادند. آنالیز واریانس دوطرفه نشان دهنده اختلاف معنی دار در فراوانی ماکروبنتوزها در بین فصول و در ترانسکت های مختلف است (P<0.05). حداکثر میانگین فراوانی کل ماکروبنتوز در منطقه نمونه برداری دو فصل زمستان و تابستان به ترتیب با فراوانی 56/5361 و 78/5584 عدد در مترمربع و حداقل میانگین فراوانی کل در فصل بهار با 56/1957 عدد در مترمربع مشاهده و ثبت گردید. فراوانی گونه های سخت پوستان و دوکفه ای ها متاثر از کدورت، شوری و مواد آلی کل است و توزیع و فراوانی شکم پایان با فسفات، ذرات سیلت و رس و کلروفیل a رابطه مستقیم و با ذرات ماسه و دما رابطه عکس دارد. همچنین دما فاکتور موثر و مستقیم بر فراوانی و حضور پرتاران نشان داده شد. محاسبه مقادیر به دست آمده از میزان شاخص تنوع شانون با روش ارایه شده توسط Welch نشان داد که منطقه مورد مطالعه از نظر سلامت در حد متوسط قرار دارد.

    کلید واژگان: خلیج نایبند, جنگل حرا, ماکروبنتوز, CCA, فاکتورهای فیزیکوشیمیایی
    Esmat Salimi*, Nasrin Sakhaee, Mohsen Nurinezhad, Ahmad Savari, Sadroddin Ghaemmaghami

    The purpose of this study is to survey the ecological health of mangrove forest in Nayband bay by Shannon diversity index and determine the environmental factors effective in distribution of macrobenthic. 6 transects along coasts of Nayband bay were sampled for macrobenthos identification and enumeration. In each transect 3 stations were selected in perpendicular line to the beach. Physicochemical parameters such as Temperature, Salinity, Turbidity, Phosphate, Nitrate, Chlorophyll etc. were measured in addition to sediment grain size and TOM. Totally 60 macrobenthos species identified. Gastropods and Bivalves in Mollusca phylum were the dominant group with the contribution 48% of total macrobenthos population.  Pirenella cingulata and Protapes gallus were the dominant species in Gastropods and Bivalves respectively. Maximum average total numbers of benthos were 5361.56 and 5584.78 individual/m2 in winter and summer respectively and minimum average number was 1957.56 individual/m2 in spring. Parametric statistical tests showed significant difference between number and frequency of species in different seasons and station (p<0.05). CCA analysis showed that salinity, turbidity and TOM are an effective factors in distribution of crustacean and bivalves. Phosphate, silt & clay and chlorophyll a have positive impact and sand present and temperature have negative impact on distribution of Gastropods. Temperature is important factor on density of polychaetes. Shannon diversity index showed that the studied area is moderate in terms of biological health.

    Keywords: Nayband bay, Mangrove forest, Macrobenthos, CCA, Physico-chemical factors
  • زهرا سلیمانی*، نگین سلامات، علیرضا صفاهیه، احمد سواری، محمدتقی رونق

    آلودگی دریا یکی از مهمترین نگرانی های کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد. در این تحقیق، تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه ماهی شانک زردباله جمع آوری شده از خورموسی، برای ارزیابی اثرات آلودگی بر روی آبزیان مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه 50  قطعه ماهی شانک زردباله از پنج ایستگاه نمونه‏برداری در خور موسی جمع آوری گردید. نمونه های کلیه به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت شدند. سپس نمونه ها بر اساس روش های مرسوم بافت شناسی موردمطالعه بافتی قرار گرفتند. تغییرات هیستوپاتولوژیکی نمونه های کلیه شامل اتساع مویرگ های گلومرولی، کاهش فضای ادراری، افزایش تجمعات ملانوماکروفاژی، انسداد لومن لوله های ادراری، دژنرسانس لوله ها و نکروز بود. شاخص تغییرات هیستوژپاتولوژی (HAI) بر اساس  فراوانی ضایعات بافتی مشاهده شده در کلیه ماهی ها تعیین شد. بیشترین میزان HAI بافت کلیه ماهی شانک در ایستگاه پتروشیمی مشاهده شد (05/0<p). کمترین مقدار HAI مربوط به خور زنگی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه در ماهی شانک زدرباله تحت تاثیر آلودگی خورموسی ایجاد شده و میزان این تغییرات ارتباط نزدیکی با مقدار آلودگی محیطی دارد.

    کلید واژگان: تغییرات هیستوپاتولوژیک, خور موسی, کلیه, ماهی شانک
    Zahra Soleimani *, Negin Salamat, Alireza Safahieh, Ahmad Savari, Mohammad Taghi Ronagh

    Marine pollution is one of the main concerns of countries surrounding the Persian Gulf. In this regard, Histological alterations of kidney in Achanthopagrus latus collected from Musa creek were used to evaluate the effects of pollution on the aquatic organisms. In the present study, 50 A. latus were collected from five sampling sites in Mussa creek. The kidney of fishes were fixed in Bouin‘s solution for 12 h. The samples were then studied based on the routine histological methods. Histopathological changes in the kidney of A- latus including Glomerular dilatation, reduction of urinary space, melanoma crophagesaggregates, occlusion of tubular lumen, tubular degeneration and necrosis. Histopathological alteration index was determined on the basis of frequency of pathological changes in kidney of fishes. The most amount of HAI for kidney of A. latus were observed at the Petrochemical station. The least amount of HAI was related to Zangi station. The results of present study showed that the histopathological alternations of kidney in Achantopagrus latus caused by the Musa creek contamination and there is close relation between amounts of this alterations and the environmental pollution.

    Keywords: Achantopagrus latus, Histopathological ‎Alterations, kidney, Musa creek
  • آزیتا کوشافر*، احمد سواری، نسرین سخایی، بیتا ارچنگی، فاطمه کریمی اورگانی
    این تحقیق با هدف ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی فلزات سنگین جیوه، کادمیوم و سرب درعضله ماهیان بیاح (Liza abu)، شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) و شبه شوریده چشم درشت (Pennahia anea) رودخانه بهمنشیر در فصل زمستان انجام شد. 90 نمونه ماهی شبه شوریده چشم درشت، بیاح و شانک زرد باله به صورت کاملا تصادفی از 5 ایستگاه مورد مطالعه به وسیله تورهای گوشگیر رودخانه ای توسط صیادان بومی منطقه تهیه شدند. سنجش فلزات سنگین مورد مطالعه به روش جذب اتمی و سیستم کوره گرافیتی با کمک دستگاه Perkin Elmer 4100 انجام شد. به منظور تکمیل اطلاعات در بخش مخاطرات وارده بر سلامت انسانی اقدام به تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی گردید. حداقل و حداکثر وزن مردان و زنان مورد مطالعه 54 و 107 کیلوگرم و میانگین وزنی کیلوگرم 13/803±73/62 بود. غلظت جیوه، سرب، کادمیوم در عضله ماهی شانک زرد باله بالاتر از شبه شوریده چشم درشت و بیاح به دست آمد (0/05>P). الگوی تجمع فلزات سنگین در عضله سه گونه بیاح، شانک زرد باله و شبه شوریده چشم درشت به صورت سرب>کادمیوم>جیوه بود. در سه گونه ماهی می توان گفت که هر سه گونه نسبت به سرب سرطان زایی داشته اما نسبت به جیوه فقط گونه شانک از حد استاندارد خارج بوده است. درخصوص کادمیوم می توان گفت که هر سه گونه در محدوده معرفی شده بوده و برای مصرف انسان از نظر سرطان زایی مشکلی ایجاد نمی کنند.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, فلزات سنگین ماهی, عضله, رودخانه بهمنشیر
    Azita Koshafar *, Ahmad Savari, Nasrin Sakhaei, Bita Archangi, Fatemeh Karimi Organi
    The aim of this study was to evaluate the risk of carcinogenesis and non-carcinogenicity of heavy metals of mercury, cadmium and lead in the muscle of Liza abu, Acanthopagrus latus and Pennahia anea in the winter from Bahmanshir River. 90 specimens of pseudo-sharked, coarse, dark-skinned, and yellow-white-skinned specimens were prepared completely randomly from 5 stations studied by river snail runners by native fishermen. The heavy metals were studied by atomic absorption and graphite furnace systems with the aid of Perkin Elmer 4100. In order to complete the information in the section on human health risks, the questionnaire was completed randomly. The minimum and maximum weight of men and women were 54 and 107 kg and weight was 73.80±13.803. The concentrations of mercury, lead, cadmium in the muscle of, Acanthopagrus latus was higher than more Liza abu and Pennahia anea (P<0.05). The pattern of heavy metals accumulation in the three species of muscle, the Liza abu, Acanthopagrus latus and Pennahia anea were lead> cadmium> mercury. In three species of fish, it can be said that all three species were carcinogenic to lead, but only the species of shank was outside the standard standard for mercury. Regarding cadmium, it can be said that all three species are in the range and are not a problem for human consumption for carcinogenesis.
    Keywords: Risk Assessment, Heavy Metal Fish, Muscle, Bahmanshir river
  • الهه فروزنده، نسرین سخایی*، احمد سواری، بابک دوست شناس، کمال غانمی

    هدف اصلی این پژوهش، مقایسه پروفایل اسیدهای چرب گونه های غالب ماهیان خور گوبان بود. ماهیان محتوی درصد بالایی از اسیدهای چرب چند غیر اشباع امگا-3 می باشند که یک ماده مغذی برای انسان به شمار می رود. نمونه برداری در دو فصل تابستان و زمستان 1393 و از سه ایستگاه صورت گرفت. نتایج نشان داد که در ماهیان مورد مطالعه، پالمتیک و اولییک اسید فراوان ترین اسید چرب اشباع و تک غیر اشباع بودند. میزان اولییک اسید در سارم دهان بزرگ (Scomberoides commersoniannus)، ماهی لچه دهان نارنجی (Thryssa vitrirostris) و حسون (Saurida tumbil) بیشتر از سایرین بود (05/0≤p). میزان اسیدهای چرب چند غیر اشباع، در ماهی لچه دهان نارنجی و شورت نسبت به سایر گونه ها اختلاف معنی دار داشت (05/0≤p). میزان اسید های چرب امگا-3 در ماهی شورت و امگا-6 در لچه دهان نارنجی و شورت بالاتر از سایر ماهی ها بود (05/0≤p). در مجموع، ماهی لچه دهان نارنجی و سارم دهان بزرگ دارای بیشترین میزان اسید اولییک بوده و بیشترین میزان اسیدهای چرب امگا-3 و 6 نیز در شورت و لچه دهان نارنجی مشاهده شد. بنابراین فیله ماهیان سارم دهان بزرگ، لچه دهان نارنجی و شورت از لحاظ اسیدهای چرب چند غیر اشباع امگا-3 و امگا-6 منبع غنی غذایی به شمار می روند.

    کلید واژگان: ترکیبات فنولی, آب های ساحلی چابهار, سارگاسوم, کاهو دریایی, اولتراسونیک, فولین سیو کالتو
  • احمد عزیزی موصلو*، احمد سواری، پژمان رضایتی چرانی
    این تحقیق با هدف بررسی تاثیر استفاده از آنزیم پروتکسین (Protexin) به عنوان یک پروبیوتیک برای تیمار باگاس جهت انبارش شش ماهه بر خواص کمی و کیفی باگاس انبار شده برای تولید خمیرکاغذ و کاغذ انجام شد. برای این منظور از آنزیم پروتکسین در سه غلظت 125/0، 25/0 و 5/0 درصد نسبت به وزن خشک باگاس در دو دوره زمانی یک بار تیمار (افزودن پروتکسین در ابتدا و ذخیره سازی به مدت شش ماه) و دوبار تیمار (افزودن پروتکسین در ابتدا و تکرار پس از سه ماه در طی مدت انبارش) انجام شد. سپس باگاس حاصل، از نظر خواص فیزیکی (افت وزن و pH) و ترکیبات شیمیایی مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه خمیرکاغذ سودا تحت قلیائیت 17 درصد، دمای پخت 170 درجه سانتی گراد و مدت پخت 30 دقیقه تهیه و خواص خمیرکاغذ و کاغذ آن اندازه گیری و با نمونه سبز و شاهد بدون تیمار مقایسه شد. نتایج نشان می دهد دوبار استفاده آنزیم پروتکسین با غلظت 5/0درصد بیشترین شرایط حفاظت از باگاس انبارشده در خصوص کیفیت ماده اولیه ، خواص خمیرکاغذ و کاغذ تولیدی ایجاد کرد. در مجموع، هرچه غلظت و تعداد دفعات استفاده از آنزیم پروتکسین در انبارش باگاس بیشتر شود بهبود بیشتری در کیفیت باگاس ، خمیر و کاغذ تولیدی حاصل خواهد شد.
    کلید واژگان: انبارش باگاس, پروبیوتیک, آنزیم پروتکسین, خمیرکاغذ سودا, خواص فیزیکی و مکانیکی
    Ahmad Azizi Mossello *, Ahmad Savari, Pejman Rezayati Charani
    The aim of this study was to investigate the effect of using the protexin enzyme (percentage and repetition) as a probiotic agent on the properties of stored bagasse for pulp and paper production. For this purpose, the protexin was added at three concentrations of %0.125, %0.25 and %0.5 based on oven-dry weight of bagasse and two treatment times: once (adding protoxin at the beginning and storage for six months) and twice (adding protexin at the beginning and after three months). Then, the treatment bagasse was evaluated for physical properties (weight loss and pH), and chemical compositions. After that, soda pulp was done under active alkali 17%, cooking temperature of 170 °C and cooking time of 30 minutes. Finally, the properties of pulp and paper were measured and compared with green and control samples without treatment. Results showed that using of protexin enzyme with a concentration of 0.5%, twice resulted in the highest conservation status of stored bagasse in terms of the quality of the raw material and pulp and paper properties. In general, the greater the concentration and frequency of using of the enzyme protexin in bagasse storage, a greater improvement in the quality of bagasse and pulp and paper properties can be achieved.
    Keywords: Bagasse storage, Probiotic, Protexin Enzyme, Soda Pulp, Pulp, Paper Properties
  • نسرین سخایی*، معصومه شیامی زاده، بابک دوست شناس، احمد سواری، سید محمد باقر نبوی

    هدف از این مطالعه شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش پاروپایان و کلادوسرا و بررسی ساختاری گونه های غالب آنها در رودخانه اروند به وسیله میکروسکوپ الکترونی SEM است. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون گیری 50 میکرومتر در 6 ایستگاه با 3 تکرار و در چهار نوبت (فصل های مختلف) انجام گردید. نمونه ها بوسیله میکروسکوپ تباین فاز مورد شناسایی اولیه و توسط میکروسکوپ الکترونی SEM مورد شناسایی فراساختاری قرار گرفتند. 15 گونه پاروپا و 5 گونه کلادوسرا در رودخانه اروند شناسایی شدند. بیشترین تراکم سخت پوستان پلانکتونیک شامل پاروپایان و کلادوسرا با میانگین تراکم 9481 و 3155 فرد در متر مکعب در فصل تابستان محاسبه گردید. از گروه پاروپایان گونه های Acartia faoensis، Canthocalanus pauper ، Subecalanus flemingeri، Labidocera acuta که 61% در صد از کل جمعیت را به خود اختصاص دادند و از گروه کلادوسرا گونه های Moina macrocopa و Daphnia longisoina 54% از کل جمعیت کلادوسرا به خود اختصاص دادند. نتایج حاصل از شاخص Saprobic نشان داد که میانگین ایستگاهی این شاخص در رودخانه اروند 48/2 می باشد که نشان دهنده ی قرار گرفتن این رودخانه در رده های  mesosaprobic-β (آلودگی متوسط) می باشد.

    کلید واژگان: سخت پوستان پلانکتونیک, رودخانه اروند, میکروسکوپ SEM, شاخص SaprobicSaprobic
    Nasrin Sakhaei *, Masomeh Sheyamizadeh, Babak Doustshenas, Ahmad Savari, Mohammad Bagher Nabavi

    The purpose of this study was to identify and investigate the density and distribution of copepoda and cladosera and the structural analysis of their dominant species in the Arvand river by SEM (scaning electron microscope). Sampling was conducted with 50 μm mesh size plankton net at 6 stations and four times (in different seasons) with three reputation. The samples were detected by phase contrast microscopy and SEM. Totally 15 species of copepoda and 5 species of cladocera were identified in the river. The highest density of planktonic crustaceans including copepoda and cladocera with a mean density of 9481 and 3155 individuals per cubic meter was calculated in summer. These species, Acartia faoensis, Canthocalanus pauper, Subecalanus flemingeri, Labidocera acuta, which accounted for 61% of the total copepods abundance and 54% of the cladosera abundance were related to Moina macrocopa and Daphnia longisoina. The integrity of river were study using saprobic index which showed mesosaprobic-β (medium pollution) with mean 2.48 point.

    Keywords: Planktonic crustaceans, Arvand river, SEM microscope, Saprobic index
  • راحله بگ زاده باغان، نگین سلامات، احمد سواری، عبدالعلی موحدی نیا*
    هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات بنزوآلفاپایرن (BaP) بر محور هیپوفیزی- گنادی ماهی هامور معمولی (Epinephelus coioides) بود. در این راستا غلظت های مختلف BaP (0، 2، 20 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) به ماهیان تزریق شد و ماهیان به مدت 14 روز در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شدند. تغییرات هورمون های 17- بتا استرادیول (E2)، 17- OH- پروژسترون، GTH I و GTH II در نمونه های پلاسمای خون ماهیان در روزهای 1، 4، 7 و 14 مورد بررسی قرارگرفت. تغییرات ساختار بافتی گناد ماهیان نیز در تیمارهای مختلف بررسی شد. با قرار گرفتن ماهیان در معرض BaP از روز چهارم کاهش های معنی داری در میزان هورمون های 17- بتا استرادیول و 17- OH- پروژسترون و همچنین افزایش های معنی داری در مقادیر هورمون های GTH I و GTH II در پلاسمای خون ماهیان مشاهده شد (05/0>P). همچنین، تغییراتی در ساختار بافتی تخمدان ماهیان تیمار شده با BaP شامل از بین رفتن یکپارچگی بافتی، افزایش فولیکول های کروماتین- نوکلئولوس و پری نوکلئولوس، افزایش بافت همبند بینابینی و فولیکول های آترزی و کاهش فولیکول های تکامل یافته، مشاهده شد. بر اساس نتایج، کاهش میزان هورمون های استروئیدی چند روز پس از تزریق BaP نشان دهنده ویژگی های آنتی استروژنیکی این ترکیب است که با کاهش گیرنده های استروژنی (ER) اثرات خود را اعمال می کند. از طرفی، افزایش میزان هورمون های گنادوتروپینی در روز 7 آزمایش به دلیل بازخورد منفی هورمون های استروئیدی است.
    کلید واژگان: بنزوآلفاپایرن, تخمدان, هامور معمولی, هیستوفیزیولوژی
    Raheleh Bagzadeh Baghan, Negin Salamat, Ahmad Savari, Abdolali Movahedinia *
    This study aimed to investigate the effects of benzo[a]pyrene (BaP) on pituitary-gonad axis of orange spotted grouper (Epinephelus coioides). Fish were injected with 0, 2, 20 and 200 mg/kg of BaP per body weight and were kept under laboratory conditions for 14 days. Plasma samples were taken at days 1, 4, 7, and 14 and changes in 17-β-Estradiol (E2), 17-OH-progesteron, GTH Ӏ and GTH ӀӀ were evaluated. Alterations of gonad tissue structure also were studied in treated fish. Exposure of fish to BaP resulted in a significant decrease of 17-β-Estradiol, 17-OH-progesteron and significant increase in GTH Ӏ and GTH ӀӀ plasma levels (P<0.05). Also, changes were observed in the ovarian tissue of BaP exposed fish including tissue disorganization, increase in choromatin-nocleulos and prenucleulos follicles, increase in interstitial connective tissue and atretic follicles and decrease in developed follicles. Based on the results, decreases in the levels of steroid hormones several days after BaP exposure is due to antistrogenic effects of this compound that acts via decreasing in estrogenic receptors. On the other hand, the increase in GTHs, 7 days after exposure, is because of negative feedback of steroid hormones.
    Keywords: Benzo[a]pyrene, Ovary, Epinephelus coioides, Histophysiology
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال