به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمدرضا سروش

  • هانیه سادات اجتهد، شیرین حسنی رنجبر*، هانیه مالمیر، آذین پاک مهر، رضوان رزمنده، یاسمن خورشیدی، گلاله اصغری، احمدرضا سروش، افشین استوار، باقر لاریجانی
    مقدمه

    با توجه به روند افزایشی و نگران کننده اضافه وزن و چاقی و نیز عوارض مرتبط با آن، در این مطالعه راهنمای بالینی جامعی برای مراقبت های پزشکی بیماران مبتلا به چاقی بر پایه توصیه های بالینی انجمن غدد درون ریز آمریکا و کالج غدد درون ریز آمریکا نوشته شده است و براساس شرایط ایران تا حد امکان بومی سازی شده است.

    روش ها

    جستجوی کاملی در پایگاه های اطلاعاتی در دسترس انجام شد و بهترین راهنماهای بالینی متناسب با جامعه ایرانی انتخاب شدند. سپس از نظرات متخصصین و کارشناسان فعال در بالین استفاده شده و راهنماهای بالینی چاقی برای بزرگسالان ایرانی نوشته و توصیه ها بر مبنای بررسی دقیق شواهد بالینی موجود ارایه شد.

    یافته ها

    در مجموع 1788 مرجع مورد استفاده قرار گرفت و در پاسخ به 9 سوال بالینی، 123 توصیه که شامل 160 بیانیه مخصوص می شود، در جهت تعیین برنامه جامع مراقبت پزشکی برای چاقی ارایه شد. در این مقاله به پیشگیری، غربالگری، تشخیص، فواید و اهداف درمان چاقی می پردازیم و سوالات 6 تا 9 در رابطه با مراحل درمان چاقی و فردی سازی آن در بخش بعدی راهنما به چاپ خواهد رسید.

    نتیجه گیری

    سوالات و توصیه های دقیق مبتنی بر شواهد که در این مطالعه ذکر شده، موارد بالینی را مشخص می کنند که تصمیم گیری در مورد بیماران چاق از غربالگری و تشخیص تا اهداف درمان را تسهیل کند و به ارایه یک رویکرد علمی و منطقی برای مدیریت چاقی با هدف برقراری و حفظ سلامتی، کمک کند.

    کلید واژگان: چاقی, راهنمای بالینی, غربالگری, پیشگیری, تشخیص
    Hanieh-Sadat Ejtahed, Shirin Hasani-Ranjbar*, Hanieh Malmir, Azin Pakmehr, Rezvan Razmande, Yasaman Khorshidi, Golaleh Asghari, Ahmadreza Soroush, Afshin Ostovar, Bagher Larijani
    Background

    Considering the increasing and alarming trend of overweight and obesity as well as its related complications, in this study, a comprehensive clinical guide for the medical care of patients with obesity was written based on the clinical recommendations of the American Endocrinology Association and the American College of Endocrinology, and it has been adjusted as much as possible based on the conditions in Iran.

    Methods

    A complete search was performed in the available databases without any restrictions with a specific strategy. Using the opinions of experts in this field, the best clinical guidelines were selected and obesity clinical guidelines were written for Iranian adults. Recommendations were given based on a detailed review of available clinical evidence and considering objective factors.

    Results

    A total of 1788 references were used and in response to 9 clinical questions, 123 recommendations, including 160 special statements, were provided to determine a comprehensive medical care program for obesity. In this article, we discuss the prevention, screening, diagnosis, benefits and goals of obesity treatment. Questions 6 to 9 regarding obesity treatment steps and its individualization will be published in the next part of the article.

    Conclusion

    The detailed evidence-based questions and recommendations outlined in this study identify clinical considerations that facilitate decision-making in obese patients from screening and diagnosis to goals of treatment.

    Keywords: Obesity, Guideline, Screening, Prevention, Diagnosis
  • زهرا حسینی توسل، هانیه سادات اجتهد*، احمدرضا سروش، عارفه شهریاری، سید داور سیادت، شیرین حسنی رنجبر، شکوفه نیکفر، باقر لاریجانی
    هدف

    امروزه مطالعات متابولومیکس با رویکردهای مختلف شناسایی بیومارکرها، شفاف سازی مکانیسم زمینه ای بیماری ها و دستیابی به راه کارهای درمانی جدید صورت می گیرد. در این میان متابولیت های میکروبیوتای روده نیز به عنوان یکی از مهم ترین واسطه های اثرگذاری میکروبیوتای روده بر سلامت و بیماری های مختلف شناخته شده است. با توجه به ناکارآمدی برخی از روش های معمول درمانی، پزشکی فرد محور از اهمیت بالینی بسیار زیادی برخوردار است. مطالعات اخیر نشان داده اند تغییرات متابولیت های میکروبیوتای روده نظیر اسیدهای چرب کوتاه زنجیر (SCFAs)، اسیدهای آمینه، متابولیت های اسیدهای صفراوی و متابولیت های کولین می تواند رابط میان میکروبیوتای روده و بسیاری از بیماری های مزمن غیرواگیر از جمله چاقی، دیابت، بیماری های التهابی روده، اختلالات روان شناختی، بیماری های قلبی- عروقی و سرطان ها باشد. شناخت ترکیب میکروبیوتای روده و ارتباط متابولیت های مترشحه از آن با بروز بیماری های مختلف، لازمه ی دست یابی به راه کارهای بالینی جدید است. به علاوه، عوامل درمانی بالقوه مانند مکمل های پره بیوتیک و پروبیوتیک های نسل جدید، مداخلات رژیم غذایی، آنتی بیوتیک ها و پیوند میکروبیوتای مدفوع می تواند از طریق تعدیل تنوع و ترکیب میکروبیوتای روده و متابولیت های مترشحه از آن، از راه کارهای پیش روی پزشکی فرد محور در پیش آگاهی، تشخیص و درمان بیماری های مختلف باشد.

    کلید واژگان: میکروبیوتای روده, متابولیت ها, متابولومیکس, پزشکی فرد محور
    Zahra Hoseini Tavassol, Hanieh-Sadat Ejtahed*, Ahmad-Reza Soroush, Arefeh Shahriari, Seyed-Davar Siadat, Shirin Hasani-Ranjbar, Shekoufeh Nikfar, Bagher Larijani

    Nowadays, metabolomics studies are performed with different approaches to identify biomarkers, clarify the underlying mechanisms of diseases and achieve novel treatment strategies. In this context, gut microbiota-derived metabolites are known as one of the most important mediators of gut microbiota effects on human health and various diseases. Due to the inefficiency of conventional therapies in some cases, personalized medicine is of great clinical importance. Recent studies have shown that alterations in gut microbiota metabolites like short-chain fatty acids (SCFAs), amino acids, bile acid metabolites, and choline metabolites can link gut microbiota to numerous chronic non-communicable diseases including obesity, diabetes, inflammatory bowel diseases, psychological disorders, cardiovascular diseases and cancers. Understanding the composition of gut microbiota and the relationship between its derived-metabolites and the occurrence of various diseases is necessary to achieve new clinical applications. Furthermore, potential therapeutic agents such as prebiotic supplements and next-generation probiotics, dietary interventions, antibiotics, and fecal microbiota transplantation (FMT) could be among the leading strategies for personalized medicine in prognosis, diagnosis and treatment of various diseases, via modulating the diversity and composition of gut microbiota and its metabolites.

    Keywords: Gastrointestinal Microbiome, Metabolomics, Metabolome, Precision Medicine
  • هانیه مالمیر، شیرین حسنی رنجبر، احمدرضا سروش، ماندانا حسن زاد، احمد اسماعیل زاده، هانیه سادات اجتهد*، باقر لاریجانی

    تغذیه فرد محور، رویکرد نوینی در علوم پزشکی می باشد که براساس پروفایل ژنتیکی، نیازهای فردی، شرایط زندگی فرد و متناسب با وضعیت سلامتی و بیماری های زمینه ای آنان است. مطالعات نشان داده اند که تنها تفاوت های ژنتیکی افراد توجیه کننده پاسخ های متفاوت افراد نسبت به درمان های دارویی و رژیم های تجویزی نمی تواند باشد و عوامل مهم دیگری از جمله میکروبیوتای روده در این امر دخیل اند. بدن انسان میزبان اکوسیستمی فعال و پویا تشکیل شده از تعداد بسیار زیادی میکرواورگانیسم می باشد که ژنومی در حدود ده برابر ژنوم انسانی را تشکیل می دهند و با بدن انسان از طریق متابولیت های ترشحی از جمله اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و اسیدهای صفراوی ثانویه و محصولات حاصل از تخمیر مانند کینورنین، اندول و مشتقات اندولی، تریپتوفان، سروتونین، هسیتامین و دوپامین تعامل دارند. وزن و میزان متابولیسم بدن و وضعیت سلامت و بیماری فرد در نتیجه ی این تعاملات شکل می گیرد.

    کلید واژگان: تغذیه فرد محور, میکروبیوتا, رژیم غذایی
    Hanieh Malmir, Shirin Hasani-Ranjbar, Ahmad-Reza Soroush, Mandana Hasanzad, Ahmad Esmaillzadeh, Hanieh-Sadat Ejtahed*, Bagher Larijani

    Personalized nutrition is a new approach in medical sciences that is based on genetic profile, individual needs, and environmental conditions considering health status and chronic diseases of every person. Studies have shown that genetic differences cannot solely justify various responses to medications and diets, and other important factors including gut microbiota are also involved. Human body hosts an active and dynamic ecosystem composed of a large number of microorganisms consisting of genes about ten times more than the human genome. Gut microbiota interacts with the human body through releasing metabolites such as short-chain fatty acids and secondary bile acids and fermentation products such as kynurenine, indoles and indole derivatives, tryptophan, serotonin, histamine, and dopamine. Body weight, metabolic rate, and health and diseases are formed as a result of these interactions.

    Keywords: personalized nutrition, microbiota, diet
  • عارفه شهریاری، زهرا حسینی توسل، احمدرضا سروش، هانیه سادات اجتهد*، باقر لاریجانی
    سابقه و هدف

    دیابت و چاقی از جمله مهم ترین بیماری های متابولیک است که همواره نگرانی هایی را در سطح جهانی به همراه دارد. امروزه نقش کلیدی تنوع و ترکیب میکروبیوتای روده در بروز و کنترل بیماری های متابولیک از طریق تنظیم متابولیسم و پاسخ های ایمنی میزبان، به اثبات رسیده است. در مطالعات پیشین ارتباط میان باکتری Akkermansia muciniphila، باکتری موجود در میکروبیوتای روده با چاقی و دیابت مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات انسانی و حیوانی نشان داده اند که این باکتری تجزیه کننده موسین از طریق کاهش نفوذپذیری دیواره روده و پیشگیری از بروز اندوتوکسمی متابولیک و التهاب، همچنین تعدیل متابولیسم انرژی و چربی، در پیشگیری از چاقی و دیابت موثر است. شواهد جدید نشان داده اند علاوه بر باکتری زنده Akkermansia muciniphila، فرم پاستوریزه آن نیز قابلیت کنترل بیماری را دارد. با توجه به دشواری های زنده مانی و کشت این باکتری غیرهوازی و در راستای کمک به استفاده ی بهینه از باکتری Akkermansia muciniphila در درمان های بالینی بیماری های متابولیک، این مطالعه مروری با هدف مقایسه اثر Akkermansia muciniphila زنده و پاستوریزه به بررسی اثرات این باکتری به عنوان پروبیوتیک نسل جدید در کنترل بیماری های چاقی و دیابت پرداخته است.

    کلید واژگان: باکتری Akkermansia muciniphila, چاقی, دیابت, میکروبیوتا, پاستوریزاسیون, پروبیوتیک نسل جدید
    Arefeh Shahriary, Zahra Hoseini-Tavassol, Ahmad-Reza Soroush, Hanieh-Sadat Ejtahed*, Bagher Larijani

    Diabetes and obesity are among the most important metabolic disorders which are of worldwide concern. Today, it has been proven that the diversity and composition of the intestinal microbiota play a key role in the incidence and control of metabolic diseases via regulating the metabolism and immune responses of the host. Previous studies reported links between Akkermansia muciniphila, a commensal bacterium in the gut microbiota, and obesity and diabetes. Human and animal studies have shown that this mucin-degrading bacterium is effective in preventing obesity and diabetes by reducing intestinal wall permeability and preventing metabolic endotoxemia and inflammation, as well as modulating energy and fat metabolism. New evidence shows that both forms of the A. muciniphila (live bacterium or its pasteurized form) can control the disease. Considering the difficulties of the survival and cultivation of this anaerobic bacterium and in order to help optimal use of A. muciniphila in clinical treatments of metabolic diseases, in this study we compared the effect of live and pasteurized A. muciniphila. Besides, we investigated the effects of this bacterium as the next generation of probiotics on obesity and management of diabetes.

    Keywords: Akkermansia muciniphila, obesity, diabetes, microbiota, pasteurization, probiotics
  • هانیه سادات اجتهد، زهرا حسینی توسل، شیرین حسنی رنجبر، احمدرضا سروش، سید داور سیادت، باقر لاریجانی*
    سابقه و هدف

    شیوع فزاینده چاقی طی دهه های اخیر، آن را به چالش بزرگ سلامت عمومی جهان تبدیل کرده است. شواهد اخیر نشان داده است که میکروبیوتای روده می تواند در کنترل وزن موثر باشد. در این مطالعه مورد شاهدی فراوانی باکتری های مختلف دستگاه گوارش افراد ایرانی چاق و با وزن نرمال مورد مقایسه قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    30 بزرگسال با وزن نرمال (نمایه توده بدنی در محدوده kg/m25/18 تا kg/m225(و 27 بزرگسال چاق (نمایه توده بدنی مساوی و بالاتر از kg/m230) وارد این مطالعه مورد- شاهدی شدند. بررسی دریافت غذایی (پرسشنامه FFQ)، اندازه گیری های تن سنجی و جمع آوری نمونه های خون و مدفوع برای آن ها انجام گرفت. سپس ترکیب میکروبیوتای روده به روش quantitative real time PCR مورد سنجش قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان و غلظت قندخون، انسولین ناشتا، شاخص مقاومت انسولینی، غلظت تری گلیسرید و hsCRP در گروه چاق بالاتر از گروه نرمال بود (05/0P<). فراوانی Akkermansia در افراد با وزن نرمال به طور معنی داری بالاتر از افراد چاق بود (003/0 =P). در مقابل، فراوانی جنس های Prevotella و Lactobacillus در افراد چاق بالاتر بود، ولی این تفاوت ها از لحاظ آماری به سطح معنی داری نرسید (05/0>P).

    استنتاج

    در این مطالعه فراوانی برخی از جنس های باکتریایی میکروبیوتای روده میان دو گروه افراد چاق و با وزن نرمال تفاوت معنی داری داشت. این مساله لزوم بررسی های جمعیتی را برای تایید مشاهدات این مطالعه نشان می دهد. به علاوه، در راستای رسیدن به اهداف پزشکی فردمحور، اطلاعات در مورد ترکیب میکروبیوتای روده می تواند کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: میکروبیوتای روده, میکروبیوم, چاقی, وزن نرمال
    Hanieh-Sadat Ejtahed, Zahra Hoseini Tavassol, Shirin Hasani-Ranjbar, Ahmad-Reza Soroush, Seyed Davar Siadat, Bagher Larijani*
    Background and purpose

    Increasing prevalence of obesity over the past few decades constitutes a global health challenge. Recent evidence suggests that gut microbiota may contribute to weight control. So, the present study aimed at comparing the frequency of different bacteria in gut microbiota between obese and normal weight people in Iran.

    Materials and methods

    Thirty normal weight (BMI of 18.5- 25 kg/m²) and 27 obese adults (BMI of 30 kg/m² or higher) were included in this case-control study. Dietary intake was assessed using food frequency questionnaire (FFQ). Anthropometric measurements and collection of blood and faecal samples were also done. Then, gut microbiota composition was assessed using quantitative real-time PCR.

    Results

    The mean age of participants and concentrations of fasting blood glucose and insulin, insulin resistance index, triglyceride concentration and hsCRP were higher in obese group than the normal group (P<0.05). The frequency of Akkermansia was significantly higher in individuals with normal weight than obese individuals (P=0.003). On the other hand, the frequencies of Prevotella and Lactobacillus genera were higher in obese individuals (P>0.05).

    Conclusion

    In this study, the frequencies of some bacterial genera of intestinal microbiota were significantly different between obese and normal weight individuals. Therefore, population-based studies are needed to confirm current findings. Moreover, in order to achieve personalized medicine goals, information on gut microbiota composition could be helpful.

    Keywords: gut microbiota, microbiome, obesity, normal weight
  • پونه انگورانی، شیرین حسنی رنجیر، احمدرضا سروش، سید داور سیادت، هانیه سادات اجتهد*، فرشاد شریفی، سید مسعود ارزاقی، حسین فخرزاده، باقر لاریجانی

    اختلالات شناختی یکی از معضلات مهم در بحث سلامت عمومی سالمندان در سراسر دنیا به شمار می آید. نقص در ذخیره سازی و یادآوری اطلاعات جدید، اختلال در حافظه کوتاه مدت و سایر مشکلات شناختی از علایم معمول اختلالات شناختی است که متاسفانه تاکنون درمان قطعی مشخصی برای آن یافت نشده است. مطالعات اخیر نشان دهنده ارتباط بین میکروبیوتای روده و بسیاری از اختلالات شناختی از طریق مسیری با عنوان محور میکروبیوتا- روده- مغز است. تصور می شود که از این مسیر میکروبیوتای روده قادر است بر رفتار، عملکرد مغز و اعمال شناختی در دوران پیری اثرگذار باشد. در این مطالعه مروری به بررسی مکانیسم های اثر زمینه ای ارتباط دهنده میکروبیوتای روده و اختلالات شناختی و اثرات مداخله با پروبیوتیک ها بر عملکرد شناختی پرداخته شده است.

    کلید واژگان: اختلالات شناختی, میکروبیوتا, پروبیوتیک, محور میکروبیوتا-روده-مغز
    Pooneh Angoorani, Shirin Hasani-Ranjbar, Ahmad-Reza Soroush, Seyed Davar Siadat, Hanieh-Sadat Ejtahed*, Farshad Sharifi, Seyed Masoud Arzaghi, Hossein Fakhrzadeh, Bagher Larijani

    Cognitive disorders are one of the major public health issues in older population worldwide. Problems in forming and storing new memories, short-term memory impairment, and other cognitive problems are common symptoms of cognitive disorders that have no definite treatment yet. Recent studies have shown an association between gut microbiota and cognitive impairments described as microbiota-gut-brain axis. It seems that gut microbiota is able to influence behavior, brain system, and cognitive functions through this pathway in old age. In this review, the underlying mechanisms of the effect of gut microbiota on cognitive disorders and the role of dietetic intervention with probiotics in cognitive function are discussed.

    Keywords: cognitive disorders, microbiota, probiotics, microbiota-gut-brain axis
  • احمد رضا سروش*

    نگاه بی پناه بیمار به چشم های مطمئن و پذیرنده تو و آرامشی که از کلامت بر جانشان می نشست و سرانجام با اشک های خالص قدردانی بر گونه پاک دردمندان بر پای تو سجده می کرد و این چنین بود که تو هر بار عضوی می شدی از خانواده ای که دیدار لحظه های نیامده را مدیون وجود نازنینت بود.

  • احمدرضا سروش، لیلا عطایی فشتمی، نسرین زند، سید بهزاد جلالی*، افشان شیرکوند
    مقدمه
    طی دو دهه اخیر از تابش نور لیزر Pulsed - dye laser (PDL) در درمان اسکار های هیپرتروفیک و کلوئید استفاده شده که با درجات مختلفی از موفقیت همراه بوده است. این کار آزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل به منظور بررسی اثر استفاده پروفیلاکتیک (دو هفته بعد از عمل جراحی) از PDL 585 nm در کاهش شدت اسکار های جراحی تیروئیدکتومی طرح ریزی و اجرا شد.
    روش بررسی
    در این طرح 60 بیمار که عمل جراحی تیروئیدکتومی در آن ها انجام شده بود به صورت تصادفی انتخاب شدند و تحت تابش PDL 585nm با دوز پایین (همپوشانی 10 درصد، فلوئنس8-7 J/cm2، سایز باریکه 7 میلی متر، پهنای زمانی پالس 3-5/1 میلی ثانیه) قرار گرفتند. ارزیابی اسکار های بیماران قبل از انجام پروسه و نیز طی زمان های پیگیری یعنی انتهای ماه اول و دوم و 2 ماه بعد از آخرین جلسه لیزر توسط پزشک مستقل با استفاده ازVancouver Scar Scale (VSS) و تهیه فوتو گرافی استاندارد صورت گرفت. در پایان مطالعه داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون آماری کای اسکوئر و تست فیشر) با استفاده از نرم افزار SPSS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شده است.
    یافته ها
    دو ماه بعد از سومین جلسه تابش، ضایعات گروه لیزر بهبود قابل توجهی را از نظر پیگمانتاسیون، واسکولاریتی، انعطاف پذیری و ارتفاع نشان دادند و این تفاوت به لحاظ آماری بین گروه درمان و کنترل معنی دار بودP<0.001) )، ولی به لحاظ نوع نخ مورد استفاده در گروه درمان هیچ تفاوتی به لحاظ پارامتر های مورد مطالعه در دو گروه مشاهده نشد (p>0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این کار آزمایی بالینی تصادفی شده نشان می دهد که استفاده پروفیلاکتیک از سه جلسه تابش لیزرPDL 585 nm با دوز پایین می تواند به عنوان روشی مناسب و در عین حال ایمن در بهبود پیگمانتاسیون، واسکولاریتی، انعطاف پذیری و کاهش ارتفاع اسکار ناشی از خط برش جراحی تیروئیدکتومی محسوب گردد.
    کلید واژگان: تیروئیدکتومی, اسکار جراحی, لیزر PDL, ارزیابی VSS
    Ahmadreza Soroosh, Leila Ataie, Fashtami, Nasrin Zand, Seyed Behzad Jalali*, Afshan Shirkavand
  • احمدرضا سروش، علی خاجی*

    مین ضد نفر از مهمات جنگی است که برای انفجار با حضور، نزدیکی یا تماس شخص طراحی شده و یک یا چند نفر را معلول، مجروح کرده و یا به قتل می رساند. این جنگ افزارهای مخوف تا مدت ها پس از ترک مخاصمه، موجب آسیب رسانی به مردم غیر نظامی شده، بازتاب های انسانی و اقتصادی فراوانی دارند. از مین های زمینی و مهمات خوشه ای بصورت گسترده ایی در جهان از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون استفاده شده است. علاوه بر استفاده معمول و در سطح وسیع در مناطق درگیری نظامی، جمع قابل توجهی از جمعیت جهان در مناطق آلوده به مین، مهمات خوشه ای، ذخایر مهمات و مهمات منفجره باقیمانده از جنگ زندگی می کنند و در معرض خطرات احتمالی هستند. اطلاع از مکانیسم آسیب زایی مین های ضد نفر برای امدادگران و سایر پرسنل حوزه سلامت ضروری و به کنترل مناسب تر و بهینه مجروحین و مصدومین و کاهش عوارض سلامتی و عواقب اجتماعی و اقتصادی کمک خواهد کرد.

    کلید واژگان: مین, مین ضد نفر, انفجار, پرتابه
    AhmadReza Soroush, Ali Khaji *

    The anti-personnel landmine is a type of warfare placed beneath the soil designed to explode when one walks on it causing disabling injury or death of one or more people. This dreaded weapon can damage the civilian population long after evacuating the conflict zone; taking a huge human and economic toll. Landmines and cluster munitions have been widely used in the world, since World War II. In addition to conventional and widespread use in military conflicts, a significant proportion of the world's population lives in areas infested with mines, cluster munitions, ammunition and explosive remnants of war and are prone to explosive risks. Knowledge of the mechanisms of anti-personnel mines is essential for rescuers and other personnel.

    Keywords: Landmines, Anti-personnel mines, explosion, projectile
  • شروین اصغری، پگاه محقق، علی قربانی آبده گاه، بهنام مولوی، آیدین یعقوبی نوتاش، علی میر، رضا سعیدی، شیرزاد نصیری، رضا اسلامیان، ابوالفضل شجاعی فرد، مهدی جعفری، احمدرضا سروش
    Shervin Asgari, Pegah Mohaghegh, Ali Ghorbani-Abdehgah*, Behnam Molavi, Aidin Yaghoobi-Notash, Ali Mir, Reza Saeedi, Shirzad Nasiri, Reza Eslamian, Abolfazl Shojaiefard, Mehdi Jafari, Ahmadreza Soroush
    Background
    This study assessed the causes of infection in cholecystectomy and compared the infection rates between the open and laparoscopic cholecystectomy.
    Materials And Methods
    This was a retrospective cohort study, performed on all patients admitted to Shariati Hospital since February 2017 for cholecystectomy. Initially, the patients were evaluated for infection risk factors, and then surgical site infection rates in these individuals were measured. Infection was assessed at the time of patients discharge (in the first few days after surgery) and again a month later, either in clinic or by phone. Information from 81 patients was collected, and SPSS software version 24 was used to analyse the data using appropriate statistical tests. Statistical significance was defined as p value
    Results
    The mean age of the participants was 45.89 ± 13.38. The relationship between surgical site infections (SSI) and age, sex, comorbidities (diabetes, hypertension, ischemic heart disease, malignancy, chronic lung disease, and chronic kidney disease), taking corticosteroids, smoking, and the emergency or elective nature of the surgery was not significant. The mean age of the patients who underwent open cholecystectomy was higher than the laparoscopic group (p = 0.005). Similarly, the average hospitalization period for those underwent open cholecystectomy was higher (p = 0.03). Finally, the infection rates for open cholecystectomy were 6 times higher than laparoscopic surgeries (RR: 6.11).
    Conclusion
    There was no significant relationship between SSIs and the risk factors assessed in this study. However, infection rates were higher in the open cholecystectomy group. More studies on the various risk factors of infection and the differences between the laparoscopic and open surgical methods are required.
    Keywords: Surgical site infection, Laparoscopic cholecystectomy, Open cholecystectomy, Cholecystitis, Post-cholecystectomy wound infection
  • مولود پیاب، سارا امامی، احمدرضا سروش *
    چاقی یک بیماری متابولیکی پیچیده ناشی از تجمع بیش از حد چربی است که 400 میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است و انتظار می رود تا سال 2015 این رقم به 700 میلیون نفر برسد. در بسیاری از بیماران رژیم غذایی، تغییر شیوه زندگی، دارو درمانی و روان درمانی ناموفق بوده است، که در این صورت جراحی چاقی بهترین گزینه برای درمان بیماران دارای چاقی کشنده می باشد. هدف از عمل جراحی چاقی کاهش میزان مرگ و میر و بیماری های مرتبط با چاقی است. اعمال جراحی چاقی بطور کلی شامل محدودیت صرف غذا (گاسترو پلاستی عمودی (VBG) Vertical Banded Gastroplasty، (LAGB) Laparoscopic Adjustable Gastric Band و گاسترکتومی استینی (SG) Sleeve Gastrectomy) یا اختلال جذب (بای پس ژژنوایلئال (JIB) Jejunoileal Bypass، تغییر مسیر صفرا و پانکراس (BPD) Bilipancreatic Diversion و تغییر مسیر صفرا و پانکراس با جابجایی اثنی عشر (DS) Bilipancreatic Diversion with Deodenal Switch) و یا ترکیبی از این دو روش ((RYGB) Roux-en-Y gastric bypass) می باشد. بیماران پس از جراحی چاقی می بایست مادام العمر تحت نظر تیم پزشکی باشند تا از عوارض کوتاه مدت و بلند مدت مربوط به جراحی پیشگیری شود. واضح است که موفقیت بیمار به پیگیری طولانی مدت وی پس از جراحی دارد. جراحی چاقی می تواند عوارضی را نیز به دنبال داشته باشد، از جمله عوارض در حین جراحی (صدمات تروکار، آسیب طحال، آسیب ورید پورتال وایسکی روده)، عوارض زودرس پس از جراحی (خونریزی، عفونت زخم، نشت محل آناستوموز، آمبولی ریوی و عوارض قلبی و ریوی) و عوارض دیررس پس از جراحی (سنگ کیسه صفرا، کمبود های تغذیه ای و عوارض عصبی و روانی).
    کلید واژگان: چاقی, جراحی چاقی, عوارض, مرگ و میر
  • ژامک خورگامی، امیرحسین گوگل*، احمدرضا سروش
    در سال های اخیر پدیده ای در سطح بیمارستان های دولتی رایج شده است که بر اساس آن اورژانس ها به صورت غیر قانونی و با متوسل شدن به اموری چون دادن اطلاعات غیر صحیح، بیماران را به سمت دادن رضایت شخصی و مراجعه به مرکز دیگر سوق می دهند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل این پدیده از دید دست اندکاران و افراد درگیر در بیمارستان های آموزشی می باشد تا ضمن روشن ساختن ریشه های آن، راه برای مطالعه های بیش تر در این زمینه هموار شود.
    در این مطالعه، نظرات افراد درگیر در اورژانس سه بیمارستان آموزشی شهر تهران به صورت مکتوب و در قالب یک پرسشنامه با سووالات باز جمع آوری شد. در آبان و آذر ماه 1388، 114 نفر از اعضای هیات علمی و دستیاران رشته های حاضر در اورژانس، کارورزان و پرستاران اورژانس مورد پرسش قرار گرفتند. افراد مورد مطالعه در خصوص تعداد رخداد پدیده فوق در اورژانس بیمارستان محل کار، گروهی که بیش تر این اقدام را انجام می دهند و عوامل و ریشه های بروز چنین پدیده ای مورد سوال قرار گرفتند.
    از نظر افراد تحت مطالعه، بیش تر ارجاعات بدون هماهنگی و نپذیرفتن بیمار در اورژانس ها توسط دستیاران سال پایین و کارورزان انجام می شود به طوری که 48 نفر (42/1 درصد) دستیاران سال اول را عامل اصلی دانسته و 29 نفر (25/4درصد) کارورزان را به عنوان بیش ترین فردی که بیماران را نمی پذیرد می دانستند. تعداد موارد پذیرفته نشدن بیمار در اورژانس، به طور متوسط 15/6± 18/1 (بین صفر تا 90) نفر در هفته بیان شد. مهم ترین عوامل مطرح شده به ترتیب عبارتند از: فشار کاری زیاد به نیروی انسانی، کمبود تخت، نبود تجهیزات یا پرسنل تخصصی، نبود نظام بازخورد مالی به افراد، نبود انگیزه ی کافی برای انجام امور، ارجاع نامناسب توسط اورژانس تهران، مدیریت و قوانین نامناسب، نظارت ناکافی و نامناسب از سطوح بالاتر و تقسیم وظایف ناعادلانه در سطوح مختلف.
    عدم پذیرش و ارجاع بدون هماهنگی بیماران، امری شایع در بیمارستان های دانشگاهی در سطح شهر تهران می باشد. مشکل شلوغی و فشار کاری زیاد می باید در اولویت مداخله قرار گیرد. مطالعه های گسترده تر در دو زیرگروه کارورزان و دستیاران سال پایین برای یافتن راهکار های مناسب برای مبارزه با این پدیده توصیه می شود.
    کلید واژگان: فریب بیماران, اورژانس, رضایت شخصی, ارجاع بیماران
    Zhamak Khorgami, Amir Hosein Gougol*, Ahmadreza Soroush
    In recent years, a new manner has been common practice in emergency departments (EDs) of governmental hospitals in Iran, in which, of course illegally, patients are encouraged to self-discharge or refer to other EDs. This is done by giving incomplete or even false information and deceiving patients. The purpose of this study is to identify the underlying causes from the point of view of ED's personnel to clarify the root of this burden for authorities and pave the way for more studies.This is a cross-sectional descriptive-analytic study, gathering opinions via questionnaire and/or direct interview with open-ended questions. During November and December 2009, hospital managers, hospital heads, faculty members, residents in specialties involved with the ED, interns, ED nurses, and nurse supervisors were interviewed regarding the frequency of such instances in their hospital, the main violators, and its possible causes and determinants.In this study 114 persons from different groups took part. From participants’ point of view, the main violators in EDs are junior residents and interns; 48 (42.1%) participants pointed to junior residents and 29 (25.4%) participants found interns responsible. The estimated number of patients which were refused during a week was stated as 18.1 ± 15.6 (range between 0 to 90). Among participants remarks, the most important factors which lead staff to non-admission were high work load, overcrowding of EDs, lack of facilities, lack of any motivation or incentive for doing tough tasks, inappropriate patient transfer by city emergency system, bad policies and rules, lack of sufficient supervision from deputies, and improper work sharing between different levels.Patient non-admission and diversion through deception is a common practice among EDs of educational hospitals in Tehran. High work load and overcrowding of these centers should be considered a high priority target for interventions. Further studies are highly suggested to find appropriate solutions. In future studies, junior residents and interns should be considered as main target groups.
    Keywords: non, admission, patient deception, emergency, self, discharge
  • احمدرضا سروش، ژامک خورگامی، مرتضی تارخ، سمیه کلهر
    زمینه و هدف
    عمل جراحی اسپلنکتومی جزو اعمالی است که امروزه به شکل لاپاروسکوپیک نیز انجام می شود. یکی از مشکلات این عمل بستن عروق در آن می باشد. خصوصا در مورد طحال، که یک عضو خونریزی دهنده است و جدا کردن آن نیز بر پایه بستن عروق ناف آن می باشد، این موضوع از اهمیت حیاتی برخوردار است. روشی مثل استفاده از لیگاشور که با روش بستن عروق با اتصال فضای جریان دو قطبی عمل می کند، روشی است که به نظر ساده، مؤثر و مطمئن می باشد. در این مطالعه عملکرد، ایمنی و عوارض این روش بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بوده و به بررسی بیماران جهت ارزیابی ایمنی و معایب به کارگیری لیگاشور در عمل جراحی اسپلنکتومی لاپاروسکوپیک پرداخته است. بررسی بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شریعتی که به دلیل پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک نیازمند اسپلنکتومی بودند، انجام شد. در طی این مطالعه 35 مورد اسپلنکتومی لاپاروسکوپیک با لیگاشور در این مرکز صورت گرفت. فاکتورهایی مثل طول مدت جراحی، میزان خونریزی حین عمل و بعد از آن، کاهش هموگلوبین خون بعد از جراحی، نیاز به تزریق خون حین عمل و بعد از آن، تبدیل به عمل جراحی باز، همچنین عوارض پس از جراحی و مدت زمان بستری پس از عمل مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    به طور کلی 35 بیمار مطالعه شدند که میانگین سن آنها 2/9±5/31سال بود که 25 نفر زن و 10 نفر مرد بودند. متوسط مدت زمان عمل جراحی40 ±132 دقیقه بود. خونریزی حین عمل در جراحی 103±145 سی سی بود. کاهش هموگلوبین بعد از جراحی لاپاراسکوپی 1±8/1 میلی گرم در دسی لیتربود. میزان بستری پس از عمل 4/1±8/3 روز بود. هیچ یک از عمل های جراحی لاپاراسکوپی به باز تبدیل نشد. 3 نفر از بیماران نیاز به تزریق خون حین عمل جراحی یا بعد از آن پیدا کردند. میزان خونریزی از درن پس از عمل 90 ±104 سی سی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از عمل مطالعه ما، به نظر می رسد انجام عمل جراحی لاپاراسکوپیک اسپلنکتومی با لیگاشور در بیماران مبتلا به پورپورای ترومبوسیتوپنیک روشی مناسب و با اطمینان بوده که هموستاز مناسب جهت بستن عروق طحال برقرار می کند و عوارض خونریزی دهنده عمده ای حین یا بعد از جراحی ندارد. لذا این روش در اسپلنکتومی بیماران بدون طحال بزرگ مانند پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک توصیه می شود.
    کلید واژگان: اسپلنکتومی, لاپاروسکوپی, لیگاشور
    Introduction &
    Objective
    Splenectomy is among the operations that are performed laparoscopically nowadays. One of the challengaes in this surgery is hilar vessels ligation. It is especially critical about the spleen which is prone to hemorrhage and its resection is based on hilar vessels ligation. Ligasure which ligates the vessels with bipolar electrical activity seems simple, effective and safe. The purpose of the current study was to evaluate the function and safety of ligasure in performing laparoscopic splenectomy and its possible complications.
    Materials and Methods
    This was a descriptive study to assess safety and weakness of Ligasure in laparoscopic splenectomy. The study carried out on patients with idiopathic thrombocytopenic purpura (ITP) who needed splenectomy in Shariati hospital. During the study period, 35 patients with ITP underwent laparoscopic splenectomy with Ligasure vessel sealing system. We assessed surgery duration, intraoperative and postoperative bleeding, decrease in hemoglobin due to surgery, need to blood transfusion during or after surgery, and need to conversion to open surgery as well as post operative complications and hospital stay.
    Results
    35 patients were included in this study, with the mean age of 31.5±9.2 years. 25 patients were male and 10 were female. Mean operative time was 132±40 minutes. Intraoperative bleeding volume was 145±103 ml. Decrease of hemoglobin level due to surgery was 1.8±1.1dL. Postoperative hospital stay was 3.8±1.4 days. None of the cases converted to open surgery. Intraoperative or postoperative blood transfusion was required for three patients. The amount of bleeding from abdominal drain was 104±90 cc.
    Conclusions
    According to the result of our study, ligating hilar vessels of spleen with ligasure in patients with ITP is safe in laparoscopic surgery which results in appropriate hemostasis without major bleeding during or after operation. Thus, this method is recommended in the case of laparoscopic splenectomy of patients without splenomegaly, such as idiopathic thrombocytopenic purpura.
  • احمدرضا سروش، ژامک خورگامی، محمدرضا مبین، رزا مفید، شیرزاد نصیری
    زمینه و هدف
    جهت انجام مراقبت مطلوب در بیمارانی که تحت عمل جراحی لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی قرار می گیرند، کنترل درد یک اصل است که به روش های مختلف انجام می شود. استفاده از مسکن های ضدالتهابی غیراستروییدی می تواند یک جایگزین مناسب مخدرها باشد که علاوه بر خواص ضد درد عوارض مخدرها را نیز ندارد. سلکوکسیب یک مهارکننده اختصاصی 2-COX است که در ایران تولید می شود و منعی در جراحی ها ندارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر این دارو در کاهش درد در بیماران پس از عمل لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمائی بالینی تصادفی Randomized Clinical Trial)) بوده که بر روی بیمارانی که در بیمارستان دکتر شریعتی از شهریور 1386 تا فروردین 1387 تحت عمل کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک قرار گرفته اند، انجام شده است. 75 بیمار به شکل تصادفی به دو گروه سلکوکسیب و پلاسبو تقسیم شدند. بیماران در گروه درمان 200 میلی گرم سلکوکسیب یکساعت قبل از عمل و پس از عمل 200 میلی گرم هر 12 ساعت به مدت 2 روز دریافت کردند و در گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. سپس میزان درد پس از عمل به وسیله آنالوگ درد بصری (VAS) هر 6 ساعت سنجیده شد. میزان پتدین دریافتی تا زمان ترخیص، تهوع، استفراغ، زمان بازگشت صدای روده و دفع گاز و مدفوع و مدت زمان بستری در بیمارستان نیز بررسی شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. متغیرهای کیفی با تست chi-square و متغیرهای کمی با توزیع نرمال توسط Test-T، هم چنین میانگین میزان درد در ساعات مختلف توسط تحلیل اندازه های تکراری و T- test مورد تحلیل قرار گرفتند.
    کلید واژگان: کله سیستکتومی, لاپاروسکوپی, سلکوکسیب, درد
    Soroush A. R., Khorgami Zh., Mobayen M. R., Mofid R.
    Introduction &
    Objective
    Pain control is one of the main issues in laparoscopic surgeries. Although opioid and non-steroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDS) are used for pain control but there are severe side effects, but it is thought that, new generation of NSAIDS are able to control pain without any significant side effects of narcotics. We compared postoperative pain, analgesic administration, duration of hospital stay, and side effect of surgeries such as vomiting.
    Materials and Methods
    From September 2008 to March 2009, we enrolled 75 laparoscopic cholecystectomy patients in a randomized clinical trial study. The patients were randomly divided into two groups. In intervention group, 200 mg for celecoxib administered one hour before surgery and then 200 mg each 12 hours, for two days after surgery. Placebo was administered in the control group. Then severity of pain was measured by visual analogue score (VAS) every six hours during 48 hours. Opioid consumption, duration of hospital stay, antiemetic usage, and other complications of surgery (such as nausea and vomiting) were recorded. Statistical analysis was performed with SPSS version 16.0. Data were reported as means and SD. Data with normal distribution was tested with independent t-test. Qualitative data was analyzed with chi-square. Means of pain intensity were analyzed with repeated measures anova. P
  • ژامک خورگامی، فرهاد ملاحسینی، احمدرضا سروش، شیرزاد نصیری، محمدحسین غفاری، حبیب الله محمودزاده
    زمینه و هدف
    کنترل درد پس از عمل جراحی یکی از مسائل مهم مراقبت پس از جراحی است. کاهش درد علاوه بر افزایش رضایتمندی بیمار، باعت بهبودی سریعتر بیمار و بهبود عملکرد سیستم قلبی، عروقی و تنفسی و سیستم گوارشی می شود. کنترل درد با تزریق مواد بی حس کننده در محل زخم یکی از روش های مورد بررسی است. در این مطالعه به بررسی استفاده از کاتتر جهت تزریق متناوب بوپیواکائین در زخم خط وسط شکم «بین دو فاشیای عضله رکتوس» و «روی فاشیا» پرداخته شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، بیماران بعد از کسب رضایت آگاهانه به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در یک گروه دو کاتتر، هر یک بین دو فاشیای هر عضله رکتوس قرار گرفت و در دو گروه دیگر دو کاتتر پس از ترمیم فاشیا، روی آن قرار داده شد. برای بیماران هر 6 ساعت 5 سی سی بوپیواکائین 25/0% از هر کاتتر تزریق می شد. در گروه سوم به جای بوپیواکائین، نرمال سالین تزریق می شد. در مواقعی که بیماران درد شدید داشت 50 میلی گرم پتیدین وریدی تزریق می شد. میزان درد با کمک مقیاس آنالوگ بصری سنجیده شد و میزان درد، مخدر تزریق شده و سیر بعد از جراحی در سه گروه مقایسه شد. در تحلیل آماری، اطلاعاتی که به شکل تعداد بودند با تست chi-square و اطلاعات عددی پیوسته با تست Anova و آزمون تکمیلی Dunnett مورد تحلیل قرار گرفتند. درد در ساعات مختلف با روش تحلیل اندازه های تکراری در گروه ها مقایسه شد.
    یافته ها
    90 بیمار مورد مطالعه از نظر سن، جنس، طول زخم، نوع جراحی، سطح سواد و همکاری همسان بودند. روند میزان درد در سه گروه در ساعات مختلف بعد از جراحی تفاوت معنی داری داشت (0001/0P <)، به طوری که در دو گروه دارای کاتتر درد به خصوص در روز اول کمتر بود. میزان پتیدین تجویز شده در گروه شاهد 6/116 ± 357 میلیگرم و در گروه دارای کاتتر روی فاشیا 7/135 ± 2/293 و در گروه دارای کاتتر بین شیت رکتوس 3/97 ± 250 میلیگرم بود (01/0 = P). زمان بازگشت صداهای روده و دفع گاز یا مدفوع و زمان بستری بعد از جراحی در گروه شاهد از دو گروه دیگر به طور معنی داری بیشتر بود. عوارض زخم در گروه های دارای کاتتر وجود نداشت. تفاوت مشخصی بین دو گروه دارای کاتتر ملاحظه نشد.
    نتیجه گیری
    تجویز ماده بی حسی بوپیواکائین با کاتتر در زخم جراحی موجب کاهش درد و نیاز به مسکن تزریقی می شود. همچنین این روش می تواند مدت زمان ایلئوس و مدت زمان بستری بیماران را بکاهد و عوارض بیشتری نیز ندارد. گذاشتن کاتتر بین دو شیت رکتوس ارجحیت واضحی نداشت و نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
    کلید واژگان: بوپیواکائین, کاتتر, درد, لاپاراتومی
    Khorgami Zh., Mollahosseini F., Soroush Ar., Nasiri Sh., Ghaffari Mh., Mahmoodzadeh Ha.
    Introduction &
    Objective
    Pain control after surgery is one of the important issues in postoperative care. Pain alleviation leads to patient satisfaction, faster recovery, and improvement in the function of cardiovascular, respiratory, and gastrointestinal systems. Pain control with anesthetic substances administration in the wound through catheter, is one of the methods which is under study. In this study we assessed Bupivacaine administration in the wound through catheter between and over rectus fascia after midline laparotomy.
    Materials and Methods
    In this study, after informed consent, the patients were divided into three groups. In one group, a catheter was placed between fascias of each rectus muscle. In other groups two catheters ware placed over fascia, after fascia repair. In first two groups, 5cc Bupivacaine 0.25% was administered through each catheter. In third group, normal saline was used and when patients suffered server pain, 50mg pethidine was administered. Pain score was assessed by visual analogue score and narcotic use and post-operative recovery were compared in the three groups. For statistical analysis, the proportions were compared using chi square test. The continuous variables were compared with ANOVA test followed by Dunnett post-test for significance.
    Results
    All 90 patients under study were similar according to age, gender, incision length, literacy level, and cooperativeness. Pain scores in three groups were different (P < 0.0001) and pain was less in patients with catheter in their wounds. Dose of pethedine administration in patients with catheters between rectus fascias, over fascias, and the control group were 250±97.3, 293.2±135.7, and 357±116.6 milligrams respectively (P=0.01). Time of return of bowel sound and gas passage, and hospital stay after surgery were longer in the central group than the other two groups significantly. No wound complication was seen in patients with catheter. There was no significant difference between the two groups with catheters.
    Conclusions
    Bupivacaine administration with catheter in surgical wound after midline laparotomy can reduce pain. This method can reduce period of ileus and hospital stay without major complications. Inserting Bupivacaine catheter between rectus muscle fascias was not significantly beneficial and needs more studies.
  • شیرزاد نصیری، احمدرضا سروش، مازیار کرم نژاد، فرهاد مهرخانی، سارا مصفا، انوشیروان هدایت
    زمینه و هدف
    سرطان کولورکتال، یکی از شایعترین بدخیمی ها می باشد. تشخیص زودهنگام و در مراحل ابتدایی تاثیر زیادی در پیش آگهی بیماران دارد. در مطالعه حاضر، تاثیر عواملی مثل مرحله بیماری، سن، جنس، مرحله و محل تومور بر پیش آگهی بیماران با سرطان کولورکتال در طی دوره پنج ساله بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    بیمارانی که با تشخیص سرطان کولورکتال در بین سال های 1378 الی 1381 در بخش جراحی بیمارستان شریعتی تهران تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. بیماران با عود سرطان کولورکتال یا با سابقه شیمی درمانی قبل از عمل حذف شدند و 109 بیمار تحت آنالیز قرار گرفتند. منحنی های بقاء توسط روش Kaplan-Meier ترسیم شدند. فاکتورهای بررسی شده شامل سن،جنس، مرحله TNM، متاستاز دوردست، درجه، تهاجم عروقی و لنفاوی، محل تومور، سطح CEA قبل از عمل و تست های عملکرد کبدی بودند.آنالیز چند متغیره بر اساس Cox-Regression Analysis انجام شد.
    یافته ها
    میانگین طول عمر بیماران 8/2 ± 8/42 ماه بود. بقاء 1 و 3 و 5 ساله به ترتیب 72% و 54% و 47% بودند. براساس آنالیز تک متغیره، سن (P
    کلید واژگان: سرطان کولورکتال, جراحی, میزان بقاء
    Introduction &
    Objective
    Colorectal carcinoma is one of the most prevalent cancers. Early diagnosis and diagnosis in primary stages are important in patient’s prognosis. In this study we evaluated factors such as age, sex, stage and tumor location in colorectal patients in five year peroid.
    Materials and Methods
    From the cancer database of a single referral institution, Shariati Hospital 109 patients who had resection of colorectal cancer from 1999 to 2002 were identified. Cases with recurrent colon cancer or previous history of neoadjuvant chemotherapy were excluded. Survival curves were constructed using the kaplan-meier method. The factors that were used included: age, sex, TNM stage, T-status, nodal status, distant metastasis, grade, lymphatic and vascular invasion, tumor location, preoperative CEA level and liver function tests. Multivariate analysis of factors was conducted using cox-regression analysis.
    Results
    The mean survival time for all patients was 42.8±2.8) months. The overall 1, 3, 5 year survival rates were 72%, 54%, 47% respectively. The single variable analysis, patients age (P
  • شیرزاد نصیری، احمدرضا سروش، امیرپژمان هاشمی، انوشیروان هدایت، سارا مصفا
    زمینه و هدف
    اکسپلور دو طرفه گردن روش استاندارد خوبی برای لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیرویید در هیپرپاراتیروییدیسم اولیه می باشد. ولی تمام جراحان تجربه کافی برای اکسپلور دقیق گردن را ندارند. اما روش های جدید جراحی برای اکسپلور یک طرفه گردن، حداقل تهاجم را دارند. بنابراین لوکالیزاسیون دقیق قبل از عمل می تواند باعث کاهش زمان و تنش جراحی شود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه ای از نوع مطالعات آینده نگر ارزشیابی تست های تشخیصی80 بیمار با هیپرپاراتیروئیدی اولیه اثبات شده به واسطه کلسیم و پاراتورمون بالا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج سونوگرافی غدد پاراتیرویید با یافته های حین جراحی و نتایج اسکن تکنسیوم مقایسه شدند. همچنین معیارهایی مثل وزن آدنوم، کلسیم قبل از عمل و سطح پاراتورمون بیمارانی که آدنوم آنها با اسکن یا سونوگرافی لوکالیزه شده یا نشده بود، با آزمون Student-t test مقایسه شد.
    یافته ها
    سونوگرافی، غده پاراتیروئید بزرگ شده را در 61 نفر از 80 بیمار (3/76%) به درستی نشان داد که حساسیت 5/83% و ارزش اخباری مثبت 7/89% داشت. اسکن تکنسیوم نیز در 63 بیمار (8/78%) مثبت بود که حساسیت 85% و ارزش اخباری مثبت 3/91% داشت. هیچ اختلاف معنی داری بین سونوگرافی و اسکن تکنسیوم در لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیروئید در این مطالعه وجود نداشت. ارتباط معنی داری بین سطح پاراتورمون و لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیروئید توسط اسکن تکنسیوم وجود داشت (P=0.01). وقتی هر دو روش اسکن تکنسیوم و سونوگرافی در لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیروئید بررسی شدند، در 73 بیمار (3/91%) به درستی محل آدنوم را نشان دادند که حساسیت 3/97% و ارزش اخباری مثبت 5/93% داشتند.
    نتیجه گیری
    سونوگرافی، روش حساس و دقیقی جهت لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیروئید در هیپرپاراتیروییدیسم اولیه بوده و در کارایی قابل مقایسه با اسکن تکنسیوم می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، استفاده از یکی از دو روش عنوان شده جهت لوکالیزاسیون آدنوم پاراتیروئید و در صورت منفی شدن، استفاده از روش دیگر توصیه می شود.
    کلید واژگان: سونوگرافی, اسکن, لوکالیزاسیون, هیپرپاراتیروییدیسم اولیه
    Introduction &
    Objective
    Bilateral neck exploration is the good standard for parathyroid adenoma localization in primary hyperparathyroidism. But not all of surgeon have the necessary experience for accurate surgical exploration. But there are new methods for surgery like unilateral exploration and minimally invasive surgery. Thus, preoperative localization could reduce time and stress of surgery.
    Materials and Methods
    In a prospective study 80 patients with documented primary hyperparathyroidism through raised serum calcium and parathyroid hormone (PTH), the results of sonographic localization were compared with the findings of surgery and 99mTechnetium sestamibi scintigraphy. Also variables such as preoperative serum calcium, PTH level and adenoma weight were compared between patients whom adenoma had been localized or not localized through sonography or Sestamibi scan with student’s t-test.
    Results
    In a prospective diagnostic tests accuracy study, 80 patients with primary hyperparathyroidism enrolled. Sonography detected enlarged parathyroid glands in 61 of 80 patients (76.3%), with sensitivity of 83.5% and positive predictive value (PPV) of 89.7%. Sestamibi scintigraphy detected adenoma in 63 patients (78.8%) with sensitivity of 85% and PPV of 91.3%. There was no significant deference between sonography and scintigraphy in localization of adenomas. When both sonography and scintigraphy were used for localization, they located 73 adenomas (91.3%), with sensitivity of 97.3% and PPV of 93.5%.
    Conclusions
    Sonography is an accurate method for localization of enlarged parathyroid glands in primary hyperparathyroidism, and overall it is comparable with sestamibi scintigraphy. This study suggests a strategy of initial testing with one or the other method, followed by the alternate imaging test if the first test gives negative result.
  • احمدرضا سروش، احسان حامدی سرشت، سهیلا دبیران
    مقدمه
    دستیاران جراحی عمومی در طول دوره آموزش تخصصی بیمارستانی همواره در شرایط محرومیت از خواب نسبی و مزمن قرار دارند. کم خوابی مزمن اثرات نامطلوبی بر خلق و خو، رفتار، روابط اجتماعی، کیفیت زندگی، قدرت یادگیری، تصمیم گیری و مراقبت از بیماران دارد. تاثیر منفی کم خوابی بر دقت، سرعت عمل و مهارت دست جراح در مطالعات مختلف نشان داده شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، برآورد میزان خواب آلودگی دستیاران جراحی عمومی و آگاهی از دیدگاه آنان نسبت به پیامدهای خستگی و کم خوابی می باشد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی بر روی دستیاران جراحی عمومی از سه بیمارستان سینا، امام خمینی و شریعتی صورت گرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه 38 سوالی ساختار یافته کمی انجام شد. از معیار استاندارد اپوورت برای ارزیابی میزان خواب آلودگی استفاده گردید.
    یافته ها
    چهل و هشت دستیار جراحی عمومی به مطالعه وارد شدند. میانگین ساعات کار هفتگی دستیاران سال اول و دوم، 160-140 ساعت و دستیاران سال سوم و چهارم، 120-100 ساعت بود. میانگین میزان خواب آلودگی دستیاران بر اساس مقیاس اپوورت 69/0 ± 6/11 (دامنه 21 -3) بود که خواب آلودگی در حد متوسط را نشان می داد. 20% از دستیاران در محدوده خواب آلودگی شدید قرار داشتند. 1/52% از دستیاران معتقد بودند کم خوابی و خستگی، تاثیر عمده ای بر زندگی شخصی آنها دارد، 3/31% کم خوابی را دارای تاثیر عمده بر کار خود دانستند.
    نتیجه گیری
    ساعات کاری طولانی، محرومیت از خواب و خستگی موجب خواب آلودگی دستیاران جراحی گردیده و این مساله بر کیفیت زندگی و عملکرد آنها اثرات نامطلوب می گذارد. بر اساس نتایج این مطالعه، بازنگری و تعدیل میزان ساعات کاری دستیاران جراحی عمومی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: دستیار, جراحی عمومی, محرومیت از خواب, خستگی
    Soroush Ar, Hamediseresht E., Dabiran S.
    Introduction
    General surgery residents are in chronic partial sleep deprivation during their training years at hospital. Chronic sleep deprivation adversely affects their mood, behavior, social relationship, learning ability, decision making, and patient care. Adverse effects of sleep deprivation on carefulness and precision, promptitude, hand skills, and dexterity of surgeons have been shown in different studies. The aim of present study was to estimate the degree of sleepiness among general surgery residents and obtaining their views about consequences of sleep deprivation and fatigue.
    Methods
    This cross sectional study was performed on general surgery residents in Sina, Imam Khomeini, and Shariati Hospitals in Tehran, using a 38-item quantitative structured questionnaire. Epworth Sleepiness Scale (ESS) was used for assessment of sleepiness degree.
    Results
    Forty eight general surgery residents were entered to the study. Average weekly work hours were 140-160 for first and second year residents and 100-120 for third and fourth year residents. Mean ESS score was 11.6 ± 0.69 (range, 3-21), which indicated moderate sleepiness. Twenty percent of residents were in the severe range of sleepiness. From the studied residents, 52.1% believed that sleep deprivation and fatigue had a major impact on their personal life, and 31.3% of them believed these factors had major impact on their work.
    Conclusion
    Extended work hours, sleep deprivation, and fatigue lead to sleepiness of general surgery residents and this problem adversely affects their quality of life and performance. Based on the results of this study, revision and modification of general surgery resident's work hours are suggested.
  • ژامک خورگامی، حسین معصومی، احمدرضا سروش، علی غفوری، نسیم نادری
    زمینه و هدف
    لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی به عنوان درمان استاندارد طلایی، مؤثر و بی خطر در اکثر بیماران مبتلا به بیماری های کیسه صفرا در تمام دنیا مورد قبول قرار گرفته است. تعبیه درن به طور روتین پس از لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی مورد بحث است. بسیاری از جراحان درن را با هدف جلوگیری از ایجاد تجمع خون، صفرا یا چرک تعبیه می کنند در حالی که تعبیه درن می تواند موجب درد، عفونت زخم، اسکار پس از جراحی و تاخیر در ترخیص بیماران گردد. این مطالعه به بررسی نقش درن پس از لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی از نظر حجم، نوع ترشحات آن، مزایا و معایب آن می پردازد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در بیمارستان دکتر شریعتی تهران بر روی 92 بیماری که به صورت الکتیو یا اورژانس تحت عمل لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی در سال 1386 قرار گرفتند، انجام شد. مشخصات دموگرافیک بیماران، اندیکاسیون عمل آنها، مدت زمان عمل و سیر و وقایع بعد از جراحی به دقت ثبت شد. حجم ترشحات درن روزانه به میلی لیتر، نوع ترشحات، درد بیماران و طول مدت بستری بیماران ثبت و مقایسه شد.
    یافته ها
    برای 59 بیمار (1/64%) درن فیکس شد و در 33 بیمار (9/35%) درنی تعبیه نشد. میانگین ترشحات درن 4/28±4/40 میلی لیتر (محدوده: 10 تا 300 میلی لیتر) بود. نوع ترشحات در تمام موارد سروزی و خونابه ای بود و در هیچ بیمار خون روشن و یا صفرا نبود. در اکثر موارد (90%) حجم ترشحات درن کمتر از 100 میلی لیتر بود. هیچ یک از بیمارانی که برای آن ها درن تعبیه نشد دچار تجمع داخل شکمی نشدند و تحت درناژ پرکوتانه یا عمل جراحی مجدد قرار نگرفتند. درد بیماران بعد از جراحی در گروهی که درن داشتند به طور معنی داری بیشتر بود و 12 ساعت بعداز جراحی طبق مقیاس آنالوگ بصری درد از مقیاس 10 در گروه بدون درن، 2/1±5/1 و در گروه با درن 1±2/2 بود (018/0=P-value). میانگین بستری بیماران در گروه بدون درن 5/0±3/1 روز و در گروه با درن 6/0± 8/1 روز بود (0001/0 < P-value).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد درن در اعمال لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی در اکثر موارد، ترشحات بسیار اندکی را تخلیه می کند. تعبیه درن منجر به افزایش درد بیماران و طولانی شدن بستری آنان و هزینه ها می شود. توصیه می شود از تعبیه درن غیرضروری خودداری نموده و با تصمیم صحیح، درن گذاری را به حداقل رساند تا عوارض مرتبط با آن مانند درد، عفونت زخم، نگرانی بیمار، افزایش میزان اقامت بیمار پس از جراحی و هزینه های آن را کاست.
    کلید واژگان: لاپاراسکوپیک کله سیستکتومی, درن, کارایی
    Introduction &
    Objective
    Laparoscopic cholecystectomy is the safe and gold standard treatment in most patients with gallbladder diseases worldwide. Routine drain placement after laparoscopic cholecystectomy is controversy and most surgeons use it to prevent collection of blood, bile or pus. But drains can cause pain, infection, more prominent scar and delay in discharge of patients. This study assessed drain efficacy in laparoscopic cholecystectomy by assessment of volume and contents of drained fluid, and its advantages and disadvantages.
    Materials and Methods
    This study was performed on 92 patients in Dr. Shariati hospital during 2007-8 underwent urgent or elective laparoscopic cholecystectomy. Demographic characteristics of patients, indication of surgery, duration of surgery and postoperative pain and events were collected. Value and content of drained fluid, and postoperative hospital stay were recorded and analyzed.
    Results
    Drains were fixed in 59 (64.1%) patients and 33 (35.9%) patients did not have drain. Mean drained fluid was 40.4 ± 28.4 milliliters (range: 10-300 cc). Fluid was serous or serosanguineous in all cases, no fresh blood or bile in any case. In most cases (90%) fluid volume was less than 100 cc. None of the patients without drains suffered abdominal collection, percutaneous drainage or repeated surgery. Pain was more in patients with drains. Using visual analogue score (0-10), pain was scored 1.5±1.2 in patient without drain and 2.2±1 in patients with drain, 12 hours after surgery (P-value=0.018). Mean postoperative hospital stay was 1.3±0.5 days in patients without drain and 1.8± 0.6 days in the other group ((P-value<0.0001).
    Conclusions
    It seems that drains in laparoscopic cholecystectomy evacuate little insignificant fluid. Drain placement can cause more pain, longer admission period and more cost. It is recommended not to place drains were not necessary cases. Reducing use of drains through correct clinical judgment can decreases its disadvantages such as pain, infection, patient anxiety, longer admission period and costs.
  • علی غفوری، احمد رضا سروش، نازی معینی، انوشیروان هدایت، ژامک خورگامی
    زمینه و هدف
    در مطالعات قبلی نشان داده شده که شاید جویدن آدامس پس از اعمال جراحی الکتیو لوله گوارش، موجب تحریک موتلیتی و کاهش طول مدت ایلئوس پس از عمل گردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج حاصل از جویدن آدامس های بدون قند در بهبود ایلئوس بعد از عمل جراحی لوله گوارش فوقانی می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک کار آزمایی بالینی تصادفی شده، 50 بیمار کاندید عمل جراحی لوله گوارش فوقانی پس از عمل، به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آدامس (26n=) و کنترل (24n=) قرار گرفتند. بیماران در گروه آدامس، در دوران پس از عمل از آدامس بدون قند سه بار در روز و هر بار یک ساعت استفاده می کردند. مشخصات دموگرافیک بیماران، طول مدت عمل، میانگین دفع گاز و مدفوع بین دو گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    تمام بیماران در گروه آدامس آن را تحمل کردند. در گروه آدامس نسبت به گروه کنترل، میانگین دفع گاز (به ترتیب 5/25±2/74 ساعت در برابر 3/27±8/92 ساعت) و دفع مدفوع (به ترتیب 9/25±6/95 ساعت در برابر 2/26±8/110 ساعت) به میزان معنی داری کوتاهتر بود.
    نتیجه گیری
    جویدن آدامس موجب سرعت بخشیدن به پروسه بهبودی بعد از عمل جراحی لوله گوارش فوقانی می شود. جویدن آدامس یک راه ارزان و مؤثر در مراقبت های پس از عمل جراحی لوله گوارش فوقانی محسوب می شود.
    کلید واژگان: لوله گوارش فوقانی, ایلئوس, گاز روده
    Introduction &
    Objective
    In pervious studies it has been shown that gum chewing after elective GI tract operation may stimulate bowel motility and decrease duration of postoperative ileus. The aim of the present study was to assess the effects of sugar free gum chewing after upper GI tract on operation postoperative ileus.
    Materials and Methods
    In a randomized clinical trial, 50 patients, who were scheduled for elective upper GI surgeries were randomly allocated to 2 groups of gum-chewing group (n=26) and control group (n=24) postoperatively. The patients in the gum-chewing group chewed postoperatively sugar free gum 3 times daily for 1 hour each time until discharge. Patient's demographic characteristics, surgery duration, time to first flatus, time to first bowel movement, and complications were compared.
    Results
    All gum-chewing patients tolerated the gum. The first passage of flatus (72.23±25.52 vs. 92.79±27.35 hours) and time to first bowel movement (95.58±25.88 vs. 110.83±26.18 hours) were significantly lower in the gum-chewing group compared with control group.
    Conclusions
    Gum chewing speeds recovery after the upper GI tract operation. Gum chewing is an inexpensive and helpful care in the upper GI tract postoperative period.
  • احمدرضا سروش، جلیل مکارم، مسعود یونسیان، محمدصادق فاضلی، محبوبه حاجی عبدالباقی، محمد نوری، فاطمه عدیلی، سیده شهره علوی
    مقدمه
    عفونت زخم جراحی یکی از مهمترین عفونتهای بیمارستانی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی عفونت زخم جراحی در بخشهای جراحی عمومی و فاکتورهای خطر مرتبط با آن انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه آینده نگر 2860 بیمار که در طی 2 سال در بخشهای جراحی عمومی دو بیمارستان دانشگاهی تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، انتخاب شدند. فراوانی عفونت زخم جراحی در مدت بستری و نیز عوامل موثر بر آن بررسی گردید.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که فراوانی عفونت زخم جراحی در بیماران 2.2% بود.در آنالیز تک متغیره، سن، عمل جراحی در بیش از یک محل آناتومیک، افزایش مدت زمان جراحی، بیشتر بودن طول زخم جراحی، عمل جراحی به علت ابتلا به بدخیمی و یا پارگی احشا، وجود درن، سابقه فشار خون بالا، سابقه ابتلا به دیابت ملیتوس، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل، مصرف استروئید اخیر، سابقه شیمی درمانی اخیر، پایین بودن هموگلوبین و آلبومین سرم با احتمال بالاتر وقوع عفونت همراهی داشتند. در آنالیز چند متغیره از بین این متغیرها فقط زمان جراحی، وجود درن پس از عمل، استعمال مواد مخدر، دریافت استروئید اخیر، پایین بودن هموگلوبین سرم و عمل جراحی به علت پارگی احشا، پیش بینی کننده عفونت زخم جراحی بودند.
    نتیجه
    در صورت پیگیری بیماران پس از ترخیص میزان تشخیص عفونت زخم جراحی تا 2 برابر افزایش می یابد.فاکتورهای خطر در بیماران ایرانی مشابه با سایرین است ولی اعتیاد به مواد مخدر یک فاکتور منحصر به فرد در بیماران ما بود.
    کلید واژگان: جراحی, عفونت بیمارستانی و عفونت زخم جراحی
  • احسان الوندی، مهرداد پدرام، احمد رضا سروش، بابک نوری نیر، سید محمد اکرمی
    Objective: Medullary Thyroid Carcinoma (MTC) is hereditary in 25% of cases، and occurs primarily in an autosomal dominant manner. Thus، siblings and offspring of a patient diagnosed with a germline mutation are at a 50% risk for carrying the same mutation. Germline mutations of RET proto-oncogene is the known cause of almost all hereditary MTCs. Mutation analysis of RET is necessary for all apparently sporadic MTC patients.
    Cases Presentation: In this study، three siblings diagnosed with MTC in a family were analyzed for RET mutations. The result of direct DNA sequencing showed Cys634Arg point mutation in all 3 of them. Screening of their offspring and 4th sibling resulted in identification of a 3-year-old boy as a mutation carrier. According to general consensus، he is at second risk level، which qualifies him for prophylactic total thyroidectomy.
    Conclusion: Molecular analysis of RET proto-oncogene should be done in a routine manner to differentiate hereditary MTC patients from sporadic ones. In case of finding a germline mutation، all siblings and offspring of the mutation carrier should be screened and asymptomatic carriers referred to total prophylactic thyroidectomy.
    کلید واژگان: RET proto, oncogene, Germline mutations
  • احمدرضا سروش، ژامک خورگامی، محمدرضا حکیمیان، ندا احتشامی، مطهره آقاجانی
    زمینه و هدف
    پرفوراسیون دستگاه گوارش از علل مهم جراحی های اورژانس در بخش های جراحی می باشد. از طرفی، به علت بیماری های زمینه ای و تاخیر در تشخیص، مرگ و میر در این دسته از بیماری ها قابل توجه است. بنابراین بررسی این بیماری به ویژه در یک مرکز ارجاعی سطح سوم، در درمان بهتر و کاهش عوارض و مرگ و میر راهگشا خواهد بود.
    مواد و روش ها
    در طی یک دوره پنج ساله از سال 1381 الی 1385 مدارک بالینی بیماران مبتلا به پرفوراسیون دستگاه گوارش از مری تا رکتوم (به غیر از آپاندیسیت پرفوره) مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات دموگرافیک، بیماری های زمینه ای، محل و علت پرفوراسیون و پیامد بیماران استخراج و تحلیل شد.
    یافته ها
    در مجموع 80 بیمار، 60 نفر (75%) مرد و 20 نفر (25%) زن بودند. متوسط سن بیماران 19+51 سال بود. شایعترین علل پرفوراسیون به ترتیب عبارت بودند از زخم های پپتیک (36%)، تروما (17%)، بدخیمی (15%) و یاتروژنیک در زمینه آندوسکوپی های تشخیصی و درمانی (5/12%). در گروه زخم های پپتیک، متوسط سن بیماران 6/52 سال بود. تعداد 24 نفر (8/82%) از بیماران مرد و 5 نفر (2/17%) زن بودند. از نظر فصل و ماه بستری در بین این گروه از بیماران تفاوت آماری وجود نداشت. محل پرفوراسیون در 19 مورد (5/65%) معده و در 10 مورد (5/34%) دئودنوم بود. تعداد 7 مورد از این بیماران (24%) فوت کردند. مرگ و میر در این بیماران با سابقه بیماری گوارش، سیگار، الکل، مصرف اپیوم، مصرف داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، مصرف کورتیکواستروئید یا مشکلات زمینه ای قلبی به تنهایی ارتباط آماری معنی دار نشان نداد. همچنین ارتباطی بین مرگ و میر بیماران و تعداد لکوسیت های خون، اندازه پرفوراسیون، طول زمان بین علامت دار شدن تا جراحی یافت نشد. ولی مرگ و میر به طور معنی داری با وجود بیماری زمینه ای ارتباط داشت (P=0.041) و بیماران با بیماری زمینه ای سن بالاتری داشتند (P<0.005).
    نتیجه گیری
    شایعترین علت پرفوراسیون در دستگاه گوارش (با حذف کردن پرفوراسیون آپاندیس)، زخم پپتیک پرفوره است. این بیماری شیوع بیشتری در مردان دارد و مهمترین فاکتوری که با مرگ و میر ارتباط دارد، وجود بیماری زمینه ای است که در بیماران مسن بیشتر است. این مطلب، اهمیت در نظر داشتن این تشخیص در افراد مسن و اقدام درمانی زودرس در آنها را روشن می نماید. نتایج این بررسی نشان داد که در مراکزی که اقدامات تشخیصی و درمانی آندوسکوپیک به طور شایع انجام می شود، یکی از علل شایع پرفوراسیون دستگاه گوارش، اقدامات مذکور خواهند بود.
  • احمدرضا سروش، محمدرضا حکیمیان، حبیب الله محمودزاده
    یکی از روش های درمانی رایج برای تشخیص و درمان سنگهای کلدوک «ERCP» است که در عین کارآمدی با نسبت 9.8 درصد، ایجاد عارضه می کند. شایعترین عارضه این روش، پانکراتیت (5.4 درصد) و یکی از عوارض نادر آن گیر افتادن بسکت به داخل مجرای کلدوک هنگام خروج سنگ است. این گزارش درباره آقای 58 ساله ای با سابقه کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک است که به دلیل سنگ کلدوک تحت اسفنکترتومی و خروج سنگ با بسکت قرار گرفت که حین آن، اتصال قسمت دیستال جدا شد و بسکت در کلدوک گیر افتاد. برای بیمار استنت تعبیه شد و استنت، سنگ و بسکت به روش جراحی باز و کلدوکوتومی خارج شدند و کلدوکودودنوستومی انجام گرفت. عارضه گیر کردن بسکت داخل کلدوک می تواند با توجه به شرایط بیمار و امکانات موجود به روش های مختلفی از جمله تحت نظر گرفتن، جراحی به روش باز، اکسپلور کلدوک به روش لاپاراسکوپیک، لیتوتریپسی از طریق پوست و غیره درمان شود.
    کلید واژگان: عوارض ercp, گیر افتادن بسکت, لاپاراتومی
    Ahmadreza Soroush, Mohammadreza Hakimian, Habibollah Mahmoodzade
    One of the routine methods for diagnosis and treatment of cholelithiasis is endoscopic retrograde cholangiopancreatography. It is an effectivemethod but is associated with some complications (9.8%) which the most common is pancreatitis (5.4%). One of the rare complications is basketimpaction in the common bile duct which is treated with different methods. A 58 years male history of laparoscopic cholecystectomy was referred for endoscopic retrograde cholangiopancreatography. During the extraction of stones, the basket was impacted and the distal part was dissociated from the proximal part. Stent was placed in the common bileduct and with laparatomy and choleducotomy, bascket with stent and remained stone were extracted and choleducoduodenostomy was done.There are several suggested methods for basket removal; as stenting to relieve the obstruction and possibly allow for spontaneous passage of theimpacted stone and basket, endoscopic lithotripsy by percutaneous transhepatic approach, extracorporeal shockwaves to fragment an ampullary impaction, laparoscopic exploration, stone dissolution andsurgical intervention. Treatment must be tailored to the patient's clinical situation and condition, and the modalities that are accessible.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال