به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسماعیل مزروعی نصرابادی

  • اسماعیل مزروعی نصرابادی *
    زمینه

    زنجیره تامین فرش ماشینی در سال های اخیر با نوسانات متعددی روبرو بوده است. یکی از مهم ترین نوسانات، اثر شلاقی است. آینده پژوهی این اثر در زنجیره تامین می تواند تصمیم گیرندگان را برای مقابله با سناریوهای محتمل آماده نماید. این تحقیق در صنعت فرش ماشینی ایران اجرا شده است.

    هدف

    آینده پژوهی اثر شلاقی در زنجیره تامین صنعت فرش ماشینی ایران

    روش ها

    جامعه اماری این تحقیق خبرگان صنعت فرش ماشینی ایران هستند که به روش قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. برای تحلیل مصاحبه ها از تحلیل تم و برای آینده پژوهی از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج مصاحبه نشان داد که 10 پیشران برای اثر شلاقی در زنجیره تامین وجود دارد که 9 تای آن توسط نرم افزار میک مک به عنوان پیشران های مهم انتخاب شدند. از 1152 سناریوی ممکن، 3 سناریو برای آینده این متغیر مشخص شدند که یک سناریو مطلوب، یک سناریو نامطلوب و یک سناریو حد وسط است.

    نتیجه گیری

    در نهایت پیشنهاد هایی همچون کاهش زمان راه اندازی، بهبود روش های پیش بینی تقاضا، تغییر سیاست بازپرسازی، تخفیفات مبتنی بر حجم به جای تخفیفات مبتنی بر دسته و مدیریت موجودی توسط فروشندگان برای تحقق سناریوی مطلوب و دوری از سناریوی نامطلوب ارائه گردید.

    کلید واژگان: زنجیره تامین, فرش ماشینی, اثر شلاقی, آینده پژوهی
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *
    Background

    The supply chain of machine-made carpets has faced several fluctuations in recent years. One of the most important fluctuations is the bullwhip effect. Future study of bullwhip effect in the supply chain can prepare decision makers to deal with possible scenarios. This research has been carried out in the Iranian machine-made carpet industry.

    Objective

    Future study of the bullwhip effect in the supply chain of Iran's machine-made carpet industry

    Methods

    The statistical population of this research is the experts of Iranian machine carpet industry who have been selected by judgment and snowball method. Theme analysis was used to analyze the interviews and Micmac and Scenariowizard software were used for future study.

    Results

    The results of the interview showed that there are 10 drivers for bullwhip effect in the supply chain, 9 of which were selected as important drivers by Micmac software. Out of 1152 possible scenarios, 3 scenarios were consistent, which are a favorable scenario, an unfavorable scenario and a median scenario.

    Conclusion

    Finally, suggestions such as reducing start-up time, improving demand forecasting methods, changing the replenishment policy, volume-based discounts instead of batch-based discounts, and vendor inventory management were presented to achieve the desired scenario and avoid the unfavorable scenario.

    Keywords: Supply Chain, Machine-Made Carpet, Bullwhip Effect, Futures Study
  • اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، زهرا صادقی آرانی، ابوالفضل صادقی آرانی
    هدف

    راهبرد هم رقابتی که به معنای همکاری و رقابت هم زمان بین رقبا است، یکی از کارآمدترین راهبرد ها برای رفع محدودیت ها در منابع و تخصص است. علی رغم این مزایا، معایب متعددی نیز در این راهبرد می باشد که باید شناسایی گردد. با توجه به خلا تحقیقاتی موجود، در این تحقیق معایب هم رقابتی در زنجیره تامین بهداشت شناسایی و رتبه بندی گردید.

    روش شناسی پژوهش: 

    رویکرد تحقیق روش تحقیق آمیخته بود. در مرحله کیفی برای شناسایی معایب، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش تحلیل مضمون استفاده شد. در مرحله کمی و برای رتبه بندی عیوب از روش اولویت ترتیبی استفاده گردید. جامعه آماری خبرگان زنجیره تامین سلامت شهرستان های کاشان و آران و بیدگل بودند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل مضمون مصاحبه ها بیانگر 13 عیب با عنوان از دست دادن استقلال در تصمیم گیری، از دست دادن فرصت همکاری با دیگران، افزایش هزینه معاملات، تعارضات شدید و معطل شدن بیماران، خطر از دست دادن مدیریت منابع، دسترسی نامتقارن به منابع، رفتار غیراخلاقی شریک، عدم تناسب سود، مخدوش شدن تصویر نشان تجاری در اثر تعارض با رقیب، نشت اطلاعات، اولویت دادن به بیماران خود، خطر ارسال بیمار به سایر مکان های درمانی و نوسان در منصب ها و تصمیمات دولتی است. مهم ترین عیب نیز تعارضات شدید و معطل شدن بیماران شناسایی گردید.

    اصالت/ارزش افزوده علمی:

     یافته های این تحقیق 13 مورد از عیوب مهم راهبرد هم رقابتی در بخش بهداشت و درمان را شناسایی و رتبه بندی کرده است که در ادبیات تحقیق تنها به 7 مورد از این عیوب اشاره شده است. شناسایی و رتبه بندی این عیوب مشارکت نظری پژوهش حاضر به شمار می رود. بررسی تناسب فرهنگی رقیب، تنظیم قراردادهای حرفه ای، شایسته سالاری در مدیران و تنظیم فرآیند نظارت و کنترل اساسی ترین راهبردهای مقابله با این عیوب است.

    کلید واژگان: معایب هم رقابتی, زنجیره تامین بهداشت و درمان, روش اولویت ترتیبی, تحلیل مضمون
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Zahra Sadeqi-Arani, Abolfazl Sadeqi-Arani
    Purpose

    Coopetition strategy, which means simultaneous cooperation and competition between competitors, is one of the most efficient strategies to overcome limitations in resources and expertise. Despite these advantages, there are several disadvantages in this strategy that should be identified. According to the existing research gap, in this research, coopetition disadvantages in the health supply chain were identified and ranked.

    Methodology

    The research approach was a mixed research method. In the qualitative phas, semi-structured interviews and thematic analysis method were used to identify the disadvantages. In the quantitative phas, the ordinal priority approach was used to rank the disadvantages. The statistical population was the health supply chain experts of Kashan, Aran and Bidgol cities.

    Findings

    The results show 13 disadvantages under the title of loss of independence in decision-making, loss of opportunity to cooperate with others, increasing transaction cost, severe conflicts and patient delays, danger of losing control over resources, asymmetric access to resources, unethical partner behavior, profit disproportion, distortion of brand image due to conflict with competitors, information leakage, prioritizing your patients, risk of sending patients to others treatment places and fluctuations in positions and government decisions. According to ordinal priority approach, the most important disadvantage was identified as severe conflicts and delaying of patients.

    Originality/Value: 

    The findings of this research identify and rank 13 significant disadvantages of the coopetition strategy in the healthcare sector, whereas the literature only references 7 of these. The identification and ranking of these disadvantages constitute the theoretical contribution of this study. Examining the competitor's cultural fit, setting professional contracts, meritocracy in managers and setting the monitoring and control process are the most basic strategies for dealing with disadvantages.

    Keywords: Coopetition Disadvantages, Healthcare Supply Chain, Ordinal Priority Approach, Thematic Analysis
  • اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، زهرا صادقی آرانی

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی، مدل سازی و تحلیل سناریوی عوامل پذیرش هم ‏رقابتی در بخش سلامت انجام شده است. بدین ‏منظور در گام اول تحقیق با مصاحبه های نیمه ‏ساختاریافته با خبرگان، 44 عامل پذیرش برای هم ‏رقابتی شناسایی و در قالب 13 مقوله دسته ‏بندی شد. در گام دوم، نقشه شناختی فازی عوامل پذیرش هم‏ رقابتی از نرم افزارFCMapper طراحی شد و به ‏منظور ترسیم مدل نقشه شناختی نرم افزار Pajek مورد استفاده قرار گرفت. در گام سوم، به‏ منظور تحلیل بیشتر مدل عوامل پذیرش، با بهره گیری از نتایج گام دوم، شش سناریو، شامل سه سناریوی روبه جلو و سه سناریوی روبه عقب طراحی شد. نتایج نقشه شناختی نشان می دهد که «همراهی ذی‏نفعان» متغیر وابسته، «تجارب قبلی در زمینه هم ‏رقابتی»، «فرهنگ جامعه» و «شرایط ویژه»، متغیرهای پیشران و سایر متغیرها، معمولی هستند. بیشترین درجه تاثیرپذیری، به ‏ترتیب برای «همراهی ذی‏نفعان»، «نگرش مدیریتی» و «شرایط قانونی» و بیشترین درجه اثرگذاری، به ‏ترتیب برای «توان مدیریتی»، «نگرش مدیریتی» و «مزایا» است. همچنین بالاترین درجه مرکزیت، به ‏ترتیب برای «نگرش مدیریتی»، «توان مدیریتی» و «همراهی ذی‏نفعان» است. نتایج تحلیل مسیر بیانگر اهمیت «نگرش مدیریتی» و «توان مدیریتی» در سناریوهای روبه ‏عقب و «عوامل تشکیلاتی» و «مهارت های ادراکی» در سناریوهای روبه جلو است. در‏نهایت، باتوجه به یافته های تحقیق، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.

    کلید واژگان: پذیرش استراتژی همکاری-رقابت, زنجیره تامین سلامت, نقشه شناختی فازی, تحلیل سناریو
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Zahra Sadeqi-Arani

    The current research was conducted with the aim of identifying, modeling and analyzing the scenario of coopetition acceptance factors in the health sector. For this purpose, in the first step of the research by using semi-structured interviews with experts in the health sector, 44 acceptance factors for coopetition were identified. Following this stage, the factors were categorized in 13 categories: "stakeholder engagement", "management attitude", "organizational factors", "Previous experiences in coopetition", "Society culture", "cognitive skills", "manpower characteristics", "management ability", "complementarity", "special conditions", "organizational culture", "legal conditions", and "perceived benefits". In the second and third stages, in order to identify key factors, scenario analysis was conducted. The results of the cognitive mapping show that "stakeholder engagement" is the dependent variable, "previous experiences in coopetition", "society culture", and "special conditions" are driving variables and other common variables. The "stakeholder engagement", "managerial attitude", and "legal conditions", have highest degree of influence from other factors, and the "management ability", "managerial attitude", and “perceived benefits", have the highest degree of greatest influence on others factors. Also, the "managerial attitude", "managerial ability" and "stakeholder engagement" have the highest degree of centrality. The path analysis results highlight the significance of "managerial attitude" and "managerial ability" in backward scenarios, as well as "organizational factors" and "perceptual skills" in forward scenarios. The findings suggest the need to attract capable managers, boost the self-confidence and flexibility of human resources, and foster associations among competitors.

    Keywords: Acceptance Of Coopetition Strategy, Healthcare Supply Chain, Fuzzy Cognitive Map, SCENARIO ANALYSIS
  • محمدجواد گنجی ارجنکی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*
    هدف

    تامین مالی در زنجیره تامین بهداشت و درمان همواره با چالش روبه رو بوده و چالش های این صنعت باتوجه به تورم و مشکلات مالی دولت، افزایش یافته است. یکی از مهم ترین شیوه های تامین مالی در زنجیره تامین بهداشت و درمان مشارکت عمومی خصوصی است؛ درنتیجه، شناسایی رانه های این شیوه تامین مالی اهمیت دارد. باتوجه به خلا پژوهشی درزمینه شناسایی رانه ها در این زنجیره تامین، مدل سازی و تحلیل سناریوی آنها، پژوهش حاضر به منظور پوشش این خلا پژوهشی انجام شده است.

    روش

    این پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است. در مرحله کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل تماتیک رانه ها شناسایی و در مرحله کمی، از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد. درنهایت، نگاشت شناختی فازی، مدل سازی و تحلیل سناریوی رانه ها انجام شد.

    یافته

    نتایج مرحله کیفی بیانگر 23 رانه است که در قالب 8 دسته گروه بندی شد. نتایج نگاشت شناختی فازی بیانگر مستقل بودن رانه «انتقال ریسک» و وابسته بودن رانه «سود» و بالاترین درجه مرکزیت رانه «ارتقای سخت افزار» است. تحلیل سناریوهای روبه جلو و روبه عقب بیانگر اهمیت بالای رانه های «مدیریت دارایی و تامین مالی» و «ارتقای زیرساخت» است. باتوجه به یافته های پژوهش، تدوین نقشه راه توسعه زیرساخت ها، پرداخت باتوجه به کیفیت و تعیین ضریب تصحیح برای ارتقای رانه های مهم پیشنهاد شد.

    نوآوری: 

    این پژوهش باتوجه به بررسی رانه های تامین مالی ازطریق مشارکت عمومی خصوصی در سطح زنجیره تامین بهداشت و درمان، مدل سازی آنها و تحلیل سناریوی آنها نوآوری دارد.

    کلید واژگان: تامین مالی, زنجیره تامین, بهداشت و درمان, مشارکت عمومی خصوصی
    Mohammadjavad Ganji Arjenaki, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *

    Funding in the healthcare supply chain has always faced challenges, and the challenges of this industry have increased due to inflation and the government's financial problems. One of the most important methods of financing in the healthcare supply chain is a public-private partnership, therefore it is important to identify the drivers of this method of financing. According to the research gap in the field of identification of drivers in this supply chain, modeling, and analysis of their scenario, this study has been carried out to cover this research gap. This research has been done in two qualitative and quantitative stages. In the qualitative stage, with semi-structured interviews and thematic analysis, drives were identified, and in the quantitative stage, using a researcher-made questionnaire and fuzzy cognitive map, modeling, and scenario analysis of drives were done. The results of the qualitative stage show 23 drives that were grouped into 8 categories. The results of the fuzzy cognitive map indicate the independence of the ‘risk transfer’ drive, the dependence on the ‘profit’ drive, and the highest degree of centrality of the ‘hardware upgrade’ drive. The analysis of forward and backward scenarios shows the high importance of ‘asset management and financing’ and ‘infrastructure improvement’ drivers. According to the findings of the research, it is suggested to formulate a road map for the development of infrastructures, pay according to the quality, and determine the correction factor for the improvement of important drivers.

    Keywords: Financing, Supply Chain, Healthcare, Public-Private Partnership
  • اسماعیل مزروعی نصرابادی *، امیرحسین فلاحی نژاد

    زنجیره تامین فرش ماشینی با اختلالات متعددی روبرو است و لازم است تاب آور باشد. در راستای تاب آوری، شناسایی موانع اهمیت زیادی دارد. تحقیقات قبلی موانع را بدون در نظر گرفتن مراحل تاب آوری بررسی کرده اند. در این تحقیق موانع تاب آوری بر اساس مراحل 5 گانه تاب آوری شناسایی و مدل آن ها ارائه گردید. جامعه آماری تحقیق خبرگان زنجیره تامین صنعت فرش ماشینی، شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی، حجم نمونه در مرحله شناسایی عوامل بر اساس اشباع نظری برابر با 14 نفر و در مرحله مدل سازی برابر با 10 نفر است. نتایج بیانگر 20، 20، 16، 16 و 16 مانع در هریک از مراحل 5 گانه است. متغیرهای عدم اعتماد، پیچیدگی شبکه، عدم تعهد مدیریت عالی، چالش های فرهنگی و شایستگی پایین نیروی انسانی با توجه به تعداد تکرار در مراحل 5 گانه و نقشی که دارند اهمیت بالایی دارند و باید مورد توجه ویژه قرار بگیرند. برای غلبه بر موانع پیشنهاد می شود توسعه زیرساخت های اطلاعاتی، به کارگیری فن آوری های نوین، برگزاری دوره های آموزشی و ارتقاء سیستم مدیریت منابع انسانی مورد توجه قرار بگیرد.

    کلید واژگان: تاب آوری, زنجیره تامین فرش ماشینی, موانع, پیچیدگی شبکه
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Amirhossein Fallahinezhad

    The machine-made carpet supply chain faces multiple disruptions and must be resilient. To be resilient, identifying barriers holds significant importance. Previous research has examined barriers without considering the stages of supply chain resilience. In this study, barriers to supply chain resilience were identified based on the five stages of supply chain resilience, and their model was presented. The research population consisted of experts in the supply chain of the machine-made carpet industry, using judgmental and snowball sampling methods. The sample size for identifying factors based on theoretical saturation was 14, while in the modeling stage, it was 10. The results indicated 20, 20, 16, 16, and 16 barriers in each of the five stages. Variables such as lack of trust, network complexity, lack of top management commitment, cultural challenges, and low human resource competence are of high importance based on their frequency in the five stages and the roles they play, requiring special attention. To overcome these barriers, it is suggested to focus on developing information infrastructure, employing innovative technologies, conducting training courses, and enhancing human resource management systems

    Keywords: Resilience, Machine-Made Carpet Supply Chain, Barriers, Network Complexity
  • زهراسادات هاشمی نسب، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، زهرا صادقی آرانی
    در سال های اخیر، اینترنت اشیا که از فناوری های مهم صنعت نسل چهار محسوب می شود، به یکی از موضوعات مهم در زمینه های صنعتی و دانشگاهی تبدیل شده است. ترغیب صنایع برای حرکت هرچه سریع تر به سمت استفاده از این فناوری به دلیل مزایای آن از اهمیت بالایی برخوردار است. صنعت نفت و گاز و برق، از صنایع مهم هر کشور محسوب می شود. تحول این صنعت مزایای زیادی برای بخش های مختلف ازجمله اقتصاد داشته و ضروری است سریع تر در مسیر پیاده سازی اینترنت اشیا حرکت کند. بررسی ها نشانگر روند آهسته صنعت نفت و گاز و برق ایران در به کارگیری اینترنت اشیا بوده و ازآنجاکه این فناوری امکان ایجاد تغییرات مهم و نوآورانه را در این صنعت فراهم می کند، لازم است رانه ها شناسایی و مدل سازی شوند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی و مدل سازی رانه های پیاده سازی اینترنت اشیا در زنجیره تامین صنعت نفت و گاز و برق ایران در دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول، با مرور ادبیات رانه ها شناسایی و با روش دلفی، مورد بررسی قرار گرفتند. در مرحله دوم، مدل رانه ها با روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی ارائه شد. نتایج 75 رانه در 14 دسته کلی را نشان می دهد که «مقررات دولتی» بنیادی ترین رانه در زنجیره تامین صنعت نفت و گاز و برق ایران است.
    کلید واژگان: اینترنت اشیاء, صنعت نفت و گاز و برق, زنجیره تامین, رانه, مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی
    Zahrasadat Hasheminasab, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Zahra Sadeqi Arani
    In recent years, the Internet of Things (IoT) has emerged as a significant technology in the industrial and academic sectors, particularly in the context of the fourth-generation industry. Encouraging industries, including oil, gas, and electric power sectors to adopt IoT technology expeditiously is crucial due to its numerous advantages. This article focuses on the oil and gas and electric power industry, which is a vital sector in any country, and emphasizes the need for the accelerated implementation of IoT to unlock its potential benefits. Despite the potential of IoT to achieve important and innovative changes in oil, gas, and electric power industries, surveys indicate a slow adoption trend in Iran. Thus, this research aims to identify and model the drivers that influence the implementation of IoT in Iran's oil, gas, and electric power industry supply chain. The research consists of two stages: the identification of drivers through literature review and assessment using the Delphi method and the presentation of a model of drivers using fuzzy total interpretive structural modeling. The results, comprising 75 drivers categorized into 14 general categories, highlight "government regulations" as the most fundamental driver in Iran's oil, gas, and electric power industry supply chain.
    Keywords: Internet Of Things (Iot), Oil, Gas, Electric Power Industry, Supply Chain, Driver, Fuzzy Total Interpretive Structural Modeling
  • ریحانه رضا قلیزاده، زهرا صادقی آرانی*، اسماعیل مزروعی نصرآبادی
    هدف

    در سال های اخیر، بازی وارسازی به عنوان ابزاری قدرتمند در بازاریابی دیجیتال، به ویژه در شبکه های اجتماعی، بسیار در کانون توجه قرار گرفته است. یکی از این حوزه ها، صنعت حمل ونقل آنلاین است. شرکت تپسی نیز در محتوای پیام های تبلیغاتی خود در اپلیکیشن اختصاصی و شبکه اجتماعی اینستاگرام، از مکانیک ها و دینامیک های بازی وارسازی برای جذب مشتریان بیشتر استفاده کرده است؛ اما عملکرد شرکت در استفاده از عناصر بازی و ادراک مشتری از آن مبهم است. از این رو، پژوهش حاضر با تمرکز بر اهمیت بازی وارسازی در تبلیغات رسانه های اجتماعی در صنعت خدمات خودروی آنلاین و با هدف بررسی میزان استفاده از بازی وارسازی در این شبکه اجتماعی و اپلیکیشن اختصاصی این شرکت و همچنین، درک مشتری از میزان رعایت مکانیک ها و دینامیک های بازی وارسازی، به منظور شناسایی شکاف اجرایی ادراکی اجرا شده است.

    روش

    این پژوهش با رویکرد آمیخته و طی دو گام اجرا شده است. در گام نخست با رویکرد تحلیل محتوای کیفی، پست های بارگذاری شده در اپلیکیشن و صفحه اینستاگرام این شرکت، در بازه زمانی 1401 تا 1402 بررسی شد. درگام دوم، به منظور بررسی ادراک مشتری، پرسش نامه ای بین 384 نفر از مشتریان توزیع شد.

    یافته ها

    نتایج مرحله نخست نشان داد که از 5 عنصر دینامیک موجود، تمامی آن ها و از 10 عنصر مکانیک موجود 8 عنصر (به جز نوبت و معاملات) در پست های این شرکت استفاده شده اند. نتایج تحلیل شکاف اجرایی ادراکی نیز نشان داد که ادراک مشتری از به کارگیری عناصر معاملات، همکاری و نوبت، بسیار ضعیف و از عناصر داستان سرایی، پیشرفت، محدودیت، رقابت، مالکیت منابع و پاداش ضعیف است.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد علی رغم تلاش این شرکت برای استفاده از عناصر بازی وارسازی در محتوای تبلیغاتی خود، ادراک کاملی از این عناصر برای مشتریان اتقاق نیفتاده و به طور کامل، در جلب توجه کاربران اثربخش نبوده است. استفاده و تنوع بخشی به عناصر بازی وارسازی در محتوای تبلیغات ارائه شده بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی (مانند سن، جنسیت، تحصیلات و...)، می تواند در اثربخش کردن این تلاش موثر باشد.

    کلید واژگان: بازی وارسازی, مکانیک, دینامیک, تاکسی اینترتی تپسی
    Rehane Reza Gholizadeh, Zahra Sadeqi-Arani *, Esmaeil Mazroui Nasrabadi
    Objective

    In the current digital landscape, organizations are increasingly leveraging innovative strategies in online advertising to capture consumer attention and foster brand loyalty. Among these strategies is gamification, which involves incorporating game design elements into non-game contexts to enhance user engagement and motivation. Gamification has proven to be a powerful tool in digital marketing, particularly on social media platforms, where user interaction is pivotal to success. By embedding game-like elements into advertisements, businesses can attract attention, heighten engagement, enrich user experiences, and ultimately improve retention rates, fostering greater brand loyalty. A notable example of this approach can be found in the online transportation sector, specifically with TAPSI, a ride-hailing service. TAPSI has employed various gamification mechanics and dynamics within its app and on Instagram, aiming to attract and engage users more effectively. However, a key challenge lies in aligning TAPSI’s gamification strategies with established principles and addressing the gap between the company’s implementation of gamification elements and customer perceptions of their presence. This research examines the role of gamification in the social media advertising content of the online car service industry, focusing on TAPSI’s application of gamification and the perceptual gap between the company's intentions and customer experiences.

    Research Methodology

    This study utilized a mixed-methods approach, conducted in two phases. The first phase involved qualitative content analysis to assess the presence or absence of gamification mechanics and dynamics in TAPSI’s app and Instagram content. The corpus for this analysis comprised all advertisements posted by TAPSI on its Instagram platform and within the TAPSI app between 2023 and 2024. Gamification elements analyzed included dynamics-such as emotions, constraints, narrative, progression, and relationships - and mechanics - including turn-taking, chance, competition, collaboration, feedback, resource acquisition, rewards, challenges, transactions, and winning status.In the second phase, a quantitative survey was conducted to evaluate customer perceptions of the use of gamification elements in TAPSI’s app and Instagram content. The survey instruments were based on established gamification scales by Xu & Hamari (202) and Kim et al. (202). Convenience sampling was employed, with a sample size determined to be 384, following the Morgan table for an infinite population. Data analysis was performed usingSPSS version 26 and the Wilcoxon signed-rank test. Ultimately, by aligning customer perceptions of gamification elements in the TAPSI software with researchers’ analyses (using a qualitative content analysis approach) regarding the presence or absence of these elements, the implementation-perception gaps were identified, and strategies were proposed to address them.

    Findings

    TAPSI has integrated various gamification dynamics and mechanics into its business practices, particularly within its advertising content Instagram and its mobile app. Analysis of the 2023-2024 content revealed extensive use of gamification elements, with examples of dynamics such as emotions, constraints, narrative, progression, and relationships frequently observed. For instance, TAPSI’s support for national during major international events, intended to evoke emotions of pride patriotism, exemplified its use of emotional dynamics. The progression dynamic was in the app’s design, where users could track their points and progress through various levels, such as Earth, Moon, Sun, and Galaxy.Constraints, another key dynamic, were also prominent. Time limitations on discounts and points incentivized users to monitor available offers to avoid missing out. Furthermore, TAPSI fostered a sense of community and relationship-building among users, drivers, and management, positioning them as interconnected members of TAPSI ecosystem.Regarding gamification mechanics, TAPSI effectively utilized a wide range of elements, including challenges, chance, competition, and rewards. One notable mechanic was the element of chance, which TAPSI incorporated through periodic lotteries and promotions. The feedback and winning status mechanics were also used to publicize winners of challenges and competitions, serving to motivate broader user participation. TAPSI successfully engaged users by introducing a variety of challenges and competitions supported by rewards. However, not all mechanics were present. Notably, no instances of transactions or turn-taking mechanics were identified in TAPSI’s app or Instagram content.The analysis of the implementation-perception gap revealed discrepancies between TAPSI’s use of gamification elements and customer awareness and understanding of these elements. Customer perceptions of transactions, collaboration, and turn-taking were notably weak, mirroring the absence or limited of these elements by TAPSI. Additionally, while TAPSI implemented mechanics such as narrative, progression, constraints, competition, resource acquisition, and rewards, customer perceptions of these elements were similarly underwhelming. In several cases, TAPSI had implemented a dynamic or mechanic, but customers exhibited a limited perception of its presence.

    Discussion & Conclusion

    Despite the growth of this sector in major cities, the market remains largely dominated by traditional transportation companies. Consequently, gamification plays a significant role in fostering the expansion of online transportation services. However, when implementing gamification within the transportation sector, it is essential to recognize that its effectiveness is contingent upon various factors. Moreover, a structured and well-informed approach is vital for ensuring the successful application of gamification.Given these considerations, careful attention must be paid to the use of gamification in online transportation to maximize its impact and enhance overall effectiveness. Despite TAPSI’s strategic efforts to incorporate gamification into its advertising content, customer perception of these elements remains incomplete, undermining their overall effectiveness in capturing user attention. To address this gap, TAPSI must consider several recommendations based on the research findings. First, the company should establish partnerships with reputable firms to enhance the resource acquisition mechanic and design challenges that accommodate varying skill levels to foster greater competition. Second, TAPSI should implement campaigns with clear themes and objectives to encourage collaboration among users, thereby strengthening the collaboration mechanic.Additionally, although TAPSI has employed a range of rewards for both passengers and drivers, customer perceptions of the reward remain limited. The divergence in customer expectations regarding the type and value of rewards may explain TAPSI’s lack of success in this area. To address this, TAPSI should tailor its reward offerings to reflect the diverse demographic and socio-economic of its users, providing both monetary and non-monetary incentives.Finally, to boost user engagement with the app and TAPSI’s social media content, the company should explore additional strategies for imposing limitations, such as capping point accumulation or limiting the frequency of reward usage. These modifications could serve to increase the attractiveness of TAPSI’s gamification efforts and better align customer perceptions with the company’s objectives.

    Keywords: Gamification, Mechanics, Dynamics, Tapsi Online Taxi Service
  • ازاد امیدوار*، محسن نیازی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی، ندا خداکرمیان گیلان
    فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی، دغدغه هایی در مورد وضعیت اشتغال خود در جامعه دارند. افزایش شمار فارغ التحصیلان این حوزه، با توجه به توسعه مراکز آموزش عالی در سطح کشور ضرورت اتخاذ تدابیری منطقی و عملی را برای این گروه از فارغ التحصیلان، بیش از پیش نمایان می سازد. این مقاله یک پژوهش کیفی و با هدف آینده پژوهی در صدد است تصویری از وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان حوزه علوم انسانی ترسیم کند. جامعه آماری پژوهش اساتید و متخصصان حوزه علوم انسانی است و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و بعد از پیاده سازی مصاحبه ها به روش تحلیل تماتیک و با کاربست روش لایه ای علی، مولفه های آن در سطح لیتانی، علل اجتماعی، گفتمان / جهان بینی و اسطوره/ استعاره شناسایی شدند. در سطح لیتانی، مولفه های «بحران بیکاری»، «علوم انسانی مهجور و در حاشیه مانده»، «علوم انسانی ناکارامد / نابلد» و «فقدان هویت مستقل» برساخته شدند. در سطح علل سیستماتیک مجموعه عوامل فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی از علل بنیادین مضامین سطح اول هستند. در سطح گفتمان/ جهان بینی از گفتمان های محصول گرایانه، پست مدرن، علوم انسانی اسلامی و گفتمان مسئله محوری استفاده شد. در سطح استعاره/اسطوره از تعابیر استعاری بچه مهندس، پروفسور بالتازار، پاشنه آشیل/چشم اسفندیار توسعه ملی و علوم پیشرو (جنس اول)/ پسرو (جنس دوم) استفاده شد. در نهایت با مرور ادبیات و مراجعه به مصاحبه ها و رفت و برگشت در آنها و نظرخواهی از خبرگان و متخصصان، دو پیشران نگاه مهندسی وار و از بالا به پایین در مقابل تامین فضای باز فکری، دانشگاهی، و سیاست یکسان سازی علوم در مقابل توسعه رویکرد مطالعات میان رشته ای شناسایی، و سناریوهای چهارگانه تدوین شدند.
    کلید واژگان: اشتغال, وضعیت اشتغال, فارغ التحصیلان, علوم انسانی, نگاه محصول گرایانه
    A. Omidvar *, M. Niazi, E. Mazroui Nasrabadi, N. Khodakaramian Gilan
    Humanities graduates have serious concerns about their employment status in the society. The increase in graduates in this field, especially due to the growing number of higher educational institutes in the country, requires policymakers to adopt more logical and practical measures to deal with the problem. Using future research, the current paper aims to draw a picture of the employment status of humanities graduates. The research method is qualitative, with the statistical population being professors and experts in the field of humanities. There is purposeful sampling method where the data collection tool was a semi-structured interview. After implementing the interviews, its components were identified at the level of litany, social causes, discourse/worldview and myth/metaphor. At the litany level, categories of "unemployment crisis", "abandoned and marginalized humanities", "inefficient/unskilled humanities" and "lack of independent identity" were created. At the level of systematic causes, a set of cultural-social and economic factors are marked as fundamental ones. At the level of discourse/worldview, product-oriented, post-modern, Islamic humanities and problem-oriented discourses were used. At the level of metaphor/myth, metaphorical interpretations of the boy of engineer, Professor Balthazar, the Achilles heel of national development and advanced/regressive sciences were used. Finally, with a literature review and referring to the interviews and going back and forth and asking the opinion of experts and specialists, the two driving forces of an engineering-like and top-down view against the provision of open intellectual and academic space and the policy of unifying sciences were found. In contrast to the development of interdisciplinary studies approach, four scenarios were identified and developed.
    Keywords: Employment Status, Humanities, Graduates, Product-Oriented View
  • سمیه اسلامی فارسانی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، علی فرهادیان

    با توجه به تاثیرات مخرب حوادث، بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بر عملکرد زنجیره تامین شرکت ها، متخصصان سازمانی در صدد آن برآمدند تا به مطالعه درباره مفهوم ریسک در زنجیره تامین و همچنین چگونگی راه های مقابله با آن ها بپردازند. با توجه به اهمیت بحث تاب آوری در زنجیره تامین و چگونگی اجرای راهبرد های آن، هدف این پژوهش شناسایی و بررسی راهبرد های مناسب برای ایجاد تاب آوری در زنجیره تامین است. در راستای شناسایی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی پژوهش از برنامه ارزیابی مطالعات کیفی استفاده شده است. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های داده «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت»، «اسپرینگر»، «امرالد»، «علم نت»، «مگیران» و «نورمگز» در بازه زمانی 2019-2000 (خارجی) و 98-80 (داخلی) تعداد 577 مقاله در حوزه تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و سپس 66 مقاله راجع به موضوع راهبرد ها انتخاب شد. از این تعداد 8 مقاله به زبان فارسی و 58 مقاله به زبان لاتین بودند. با مرور نظام مند پیشینه 68 راهبرد برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و در نهایت با توجه به زمان استفاده از آن ها، به سه دسته کلی راهبرد های پیشگیرانه، راهبرد های همزمان و راهبرد های واکنشی دسته بندی شدند. در بررسی مطالعات قبلی در این زمینه مجموعه کامل و جامعی از راهبرد های تاب آوری زنجیره تامین ارائه نشده است و این تحقیق به دنبال آن است تا با استفاده از مرور نظام مند پیشینه این راهبرد ها را شناسایی و ارائه کند. در نهایت، راهبردهای ایجاد انعطاف پذیری، ایجاد افزونگی، اطمینان از چابکی زنجیره تامین، افزایش قابلیت ردیابی و ساخت فرهنگ قوی همکاری به عنوان مهمترین راهبردها برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شدند.

    کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری زنجیره تامین, راهبرد تاب آوری زنجیره تامین, فراترکیب, مدیریت ریسک زنجیره تامین
    Somayeh Eslami Farsani, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Ali Farhadian
    Introduction

    Several disruptions in the business environment can occur naturally or by unnatural causes. Due to the destructive effects of disasters, crises, natural and unnatural disasters on supply chain performance, organizational experts seek to study the concept of risk in the supply chain as well as how to deal with them. Resilience refers to the system's ability to cope with disruptions and swiftly return to a prior or improved state. If the supply chains are not resilient, they will suffer severe damage with any disruption; as a result, resilience is a critical issue for the supply chain. Given the significance of this issue, the objective of this study is to identify suitable strategies for enhancing resilience in the supply chain.

    Methodology

    A metasynthesis approach was employed to identify supply chain resilience strategies. To evaluate the validity and reliability of the research, the quality assessment program (CASP) and the Cohen's kappa formula were utilized. For this purpose, by referring to the valid documents available in the databases "Google Scholar", "Science direct", "Emerald","Springer", "Elm Net", "Magiran" and "Noormagz" in the period 2000-2019 (External) and 80-98 (internal) 577 articles in the field of supply chain resilience identified, and then 66 articles related to the topic of strategies were selected. Of them, eight articles were In Persian, and 58 articles were in Latin.

    Results and Discussion

    With a systematic review of the literature, 68 strategies for enhancing supply chain resilience were identified: “Increase backup inventory”, “Considering the bill of materials and substitutes (BOM)”, “Production of semi-finished products”, “Strategic inventory management”, “Postponing”, “Creating flexibility in transportation”, “Channel rerouting and reconfiguration”, “Adaptation of social and environmental issues”, “Creating additional capacity in the structure of the distribution network”, “Create backup capacity”, “Compliance with sustainability”, “Increasing speed”, “Delivery during low traffic hours”, “Create redundancy”, “Achieving a high level of flexibility”, “Ensuring supply chain agility”, “Customer response”, “Demand forecast”, “Creating diversity in the portfolio”, “Product differentiation and customization”, “Building relationships with buyers”, “Smooth replacement of the product”, “Creating appropriate contractual agreements”, “Establishing public and private partnerships”, “Creating relational competencies and social capital”, “Focus on integrity and communication”, “Increase creativity”, “Efficiency and skill development”, “Establishing a relationship with the supplier”, “Use of multiple sources of supply”, “Choosing the right supplier”, “Creating flexibility in supply”, “Providing parts and goods from domestic suppliers instead of foreign suppliers (use of domestic resources)”, “Using incentives for supplier development and improvement”, “Supplier resilience”, “Production outsourcing”, “Strengthening facilities”, “Dispersion of facilities”, “Operations and Supply Chain - Focus on supply chain management”, “Designing the supply chain network (paying attention to the size of the network/structure of the distribution center)”, “Building a strong culture of collaboration”, “Use of employees overseas”, “Human resources management”, “Quality Control”, “Using Six Sigma processes”, “Improve production and process for efficiency and reduce waste”, “Implementation of lean production processes with timely delivery and low inventory”, “Implementation and use of information and communication technology”, “Increased traceability”, “Provide security”, “Improve the security system”, “Creating a risk management culture”, “Safety certificate”, “Classification planning”, “Creating contingency planning”, “Revenue management through dynamic pricing and advertising”, “Economic supply incentives”, “Possible redirection”, “Creating logistics capabilities”, “Superior transportation”, “Use of multiple carriers/ports”, “Accelerate transportation”, “Creating flexibility in transportation” and “Channel rerouting and reconfiguration”. They were grouped in 12 categories including "inventory management", "adaptability", "demand management", "communication management", "knowledge management", "and supply chain management “,” quality management “,” information management “,” risk management, Planning “,” Financial Management and Logistics Management". Finally, according to the time of their use, they were classified into three general categories: preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies. Some categories were placed in only one category of preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies, but some strategies were placed in two or three categories. A review of previous studies in this field has not provided a complete and comprehensive set of supply chain resilience strategies, and this article seeks to identify and present these strategies using a systematic review of the literature. Finally, creating flexibility, creating redundancy, ensuring supply chain agility, increasing visibility and building a strong culture of cooperation were identified as the most important strategies for supply chain resilience.

    Conclusion

    The supply chain resilience strategies are categorized into those that can be utilized before a disruption, during a disruption, and after a disruption, based on the timing of their application. In the pre-disruption conditions, adopting preventive strategies will help to prevent the occurrence of disruptions. Based on this categorization, it is essential to identify preventive strategies according to the specific conditions and implement them effectively. When a disruption occurs, the supply chain must be prepared for it and be able to respond quickly to that disruption. Consequently, identifying concurrent (current) strategies is crucial here. Thus, by adopting concurrent strategies, the supply chain can be saved from severe damage in the event of a disruption. In situations where supply chain disruption has occurred and led to supply chain disruption, it is crucial to adopt reactive (recovery) strategies to improve the situation and its recovery. In summary, the adoption of appropriate strategies is crucial, considering the specific conditions in which the supply chain operates. Managers should focus on identifying strategies that enhance supply chain resilience.

    Keywords: Meta-Synthesis, Resilience, Supply chain resilience strategy, Supply Chain Resilience, Supply chain risk management
  • علی میرزایی، اسماعیل مزروعی نصرابادی*

    زنجیره تامین فراورده های غذایی اهمیت بسیار بالایی برای کشورها دارد. در سال های اخیر بروز مواردی مانند سیل، سرمازدگی، گرمازدگی و تعطیلی بعضی از لایه های زنجیره تامین، باعث بروز اثر موجی در زنجیره تامین فراورده های غذایی شده است. بروز اختلالات و به طور خاص اثر موجی در این صنعت می تواند کشور را با چالش های متعددی روبرو کند در نتیجه لازم است راهبردهای مقابله با اثر موجی شناسایی و تحلیل گردد. این پژوهش در 2 مرحله کیفی (با هدف شناسایی راهبردهای مقابله) و کمی (با هدف مدل سازی و تحلیل سناریو) انجام شده است. شیوه تجزیه تحلیل در مرحله اول تحلیل تماتیک و در مرحله دوم نقشه شناختی فازی است. یافته ها بیانگر 84 کد اولیه است که در قالب 21 دسته فرعی و 4 دسته اصلی «مدیریت استراتژیک»، «مدیرت عملیات»، «تدوین و اجرای صحیح قوانین» و «مدیریت زنجیره تامین» گروه بندی شدند. تحلیل سناریوهای روبه عقب بیانگر اهمیت «مدیریت ارتباط با تامین کنندگان»، «همکاری و هماهنگی در زنجیره تامین» و «برنامه های اقتضایی» و تحلیل سناریوهای روبه جلو بیانگر اهمیت «پایش تحولات محیطی» و «برنامه استراتژیک» است. تمرکز برنامه های کوتاه مدت، ارتقاء توانمندی مدیران در زمینه مهارت تصمیم گیری و حل مسئله، تعدیل معیارهای انتخاب تامین کننده، بهبود طراحی شبکه تامین مبتنی بر مکان های پشتیبان و وجود موجودی ایمنی برای کالاهای استراتژیک باید موردتوجه صنعتگران باشد.

    کلید واژگان: اثر موجی, تحلیل سناریو, راهبرد مقابله, نقشه شناختی فازی, زنجیره تامین فراورده های غذایی
    Ali Mirzaei, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *

    The supply chain of the food industry is crucial for countries, yet it is vulnerable to disruptions caused by natural disasters like floods, frost, and heatwaves, as well as operational shutdowns. These disruptions can trigger a ripple effect throughout the food supply chain, posing significant challenges for the country. Therefore, it is imperative to identify and analyze strategies to mitigate the ripple effect. This research has been conducted in two stages: qualitative and quantitative. The qualitative stage aimed to identify coping strategies, employing thematic analysis. The quantitative stage involved scenario modeling and analysis using fuzzy cognitive maps. The findings revealed 84 primary codes grouped into 21 sub-categories and 4 main categories: "Strategic Management," "Operations Management," "Compilation and Correct Implementation of Laws," and "Supply Chain Management." Analysis of backward scenarios underscored the importance of "supplier relationship management," "cooperation and coordination in the supply chain," and "contingency plans." Conversely, analysis of forward scenarios highlighted the significance of "monitoring environmental changes" and "strategic planning." Focusing on short-term plans, enhancing managers' decision-making and problem-solving skills, refining supplier selection criteria, optimizing supply network design with backup locations, and maintaining safety stock for critical goods are recommended actions for industry stakeholders.

    Keywords: Ripple Effect, Scenario Analysis, Coping Strategy, Fuzzy Cognitive Map, Supply Chain Of Food Products
  • علی میرزایی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*

    اثر موجی که به اختلالات با احتمال وقوع کم، اما اثرگذاری بالا اشاره دارد، توانسته است آثار منفی زیادی را بر زنجیره تامین صنایع غذایی ایران بگذارد. با توجه به اهمیت استراتژیک صنایع غذایی، لازم است شرایط علی ایجاد این اثر بررسی شود. این تحقیق در دو مرحله و با رویکرد آمیخته، انجام شده است. مرحله کیفی به منظور شناسایی دلایل رخداد و مرحله کمی، به منظور مدل سازی و تحلیل سناریو انجام شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی، خبرگان صنعتی، شیوه نمونه گیری قضاوتی، حجم نمونه برابر با 15 نفر و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها، تحلیل مضمون است. جامعه آماری مرحله کمی، خبرگان صنعتی و استادان دانشگاهی، شیوه نمونه گیری قضاوتی، حجم نمونه برابر با 10 نفر و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها، نگاشت شناختی فازی است. نتایج تحلیل مضمون، بیانگر 56 علل رخداد است که در قالب 14 دسته فرعی و 4 دسته اصلی «مشکلات سطح کسب وکار»، «مشکلات سطح زنجیره تامین»، «بلایای طبیعی و غیرطبیعی» و «مشکلات کلان کشور» گروه بندی شدند. نتایج مرحله دوم بیانگر آن است که «بحران های سیاسی»، «مسائل کلان اقتصادی» و «پیچیدگی و نبود اطمینان فزاینده در فضای کسب وکار»، بالاترین درجه اثرگذاری اند. نتایج تحلیل سناریوها، بیانگر جایگاه و اهمیت بالای «پیچیدگی و نبود اطمینان در فضای کسب وکار»، «مسائل کلان اقتصادی» و «بحران های سیاسی» است. با توجه به یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود در زمینه تهیه برنامه های کوتاه مدت و برنامه های اقتضایی، تهیه معیارهای انتخاب و ارزیابی تامین کننده، بررسی شیوه های ادغام عمودی و بهسازی سیاست های لجستیکی، اقدام شود.

    کلید واژگان: اثر موجی, پیچیدگی و عدم اطمینان فزاینده, مسائل کلان اقتصادی, بحران های سیاسی, زنجیره تامین صنایع غذایی
    Ali Mirzaei, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *
    Purpose

    The ripple effect, which refers to disturbances with a low probability of occurrence but a high impact, has been able to have many negative effects on the supply chain of Iran's food industry. Considering the strategic importance of the food industry, it is necessary to investigate the causal conditions of this effect.

    Design/methodology/approach: 

    This study has been performed in two phases with a mixed approach. The qualitative phase was conducted to identify the causes of the ripple effect and the quantitative phase was conducted to model and analyze the scenario. The participants in the qualitative phase were industrial experts, and judgmental sampling was used to collect data. The sample included 15 respondents, and the data analysis method was thematic analysis. The statistical population of the quantitative phase included industrial experts and university professors, and judgmental sampling was used to collect data. The sample included 10 respondents, and the data analysis method was fuzzy cognitive mapping. To analyze the scenarios, two categories of backward and forward scenarios have been designed. FCMapper software has been used to design the scenarios.

    Findings

    The results of the thematic analysis indicated 56 causes, which were grouped into 14 sub-categories: “business planning”, “production problems”, “financial problems of the organization”, “logistical problems”, “supply chain management”, “supplier problems”, “human disasters”, “natural disasters”, “legislative issues and law enforcement”, “political crises”, “macroeconomic issues”, “the increasing complexity and uncertainty of the business environment’, “infrastructure problems”, and “problems of production of complementary industries”. Finally, the sub-categories were grouped in four main categories: "business-level problems", "supply chain-level problems", "natural and unnatural disasters", and "macro problems of the country". The results of the second phase indicated that "political crises", "macroeconomic issues", and "complexity and uncertainty of the business environment" had the highest degree of influence. The results of the analysis of the scenarios implied the significance of "complexity and uncertainty of the business environment", "macroeconomic issues", and "political crises".

    Research implications:

     Since inventory plays a significant role in dealing with the ripple effect, and inventory in the food industry is perishable, it is necessary to investigate how to balance the amount of buffer and perishable inventory. Another important issue in the supply chain of the food industry is the lack of advanced technologies and sufficient information on the areas under cultivation, the amount of harvest, and the amount of surplus or shortage of products in different parts, which strengthens the ripple effect. Studying the obstacles, challenges and key success factors of using advanced technologies in the supply chain of the food industry can help solve this problem.

    Practical implications: 

    According to the findings, it is suggested to include long-term factors, price flexibility, and support clauses in the contract with suppliers. For foreign products, it is recommended to contract with companies that have active agencies inside the country. The purchase of critical layers of the supply chain (vertical integration) is recommended to reduce risk. Contingency plans are necessary to deal with the ripple effect, while environmental and political issues must be monitored carefully to develop suitable contingency plans. As a result, it is necessary to form management teams in the food industry to investigate environmental and political issues and communicate with people with political influence to receive news faster.

    Originality/value:

     Considering the problems that the supply chain of Iran's food industry has with the occurrence of a ripple effect, in this research the reasons for such an effect were investigated for the first time. Modelling and scenario analysis of the causes of the ripple effect was also performed for the first time.

    Keywords: Ripple Effect, Complexity, Uncertainty, Macroeconomic Issues, Political Crises, Food Industry Supply Chain
  • محمود سلطانی، محمدتقی رضوان، اسماعیل مزروعی نصرابادی*
    هدف

    سرعت تبادل اطلاعات بین افراد و سرعت تغییر در بازارها با رشد اینترنت و شبکه های اجتماعی، به شدت افزایش پیدا کرده و به دنبال آن، رویکرد هم آفرینی برند مشتری، اهمیت دوچندانی پیدا کرده است. برای کسب و کارهای دیجیتال و آنلاین که هزینه تغییر برند برای مشتریان پایین است؛ این رویکرد می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. در نتیجه، لازم است عوامل کلیدی موفقیت هم آفرینی برند بررسی شود. هدف این مقاله، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت رفتار مشتری در هم آفرینی برند، مدل سازی و تعیین مهم ترین ابن عوامل از طریق تحلیل سناریو است.

    روش شناسی:

     این مقاله در قالب یک پژوهش آمیخته دنبال شده است که در مرحله کیفی، عوامل کلیدی موفقیت با رویکرد تحلیل تماتیک شناسایی شدند و در مرحله کمی این عوامل کلیدی با رویکرد نگاشت شناختی فازی، مدل سازی و در نهایت تحلیل سناریو شدند.

    یافته ها

    71 کد مفهومی در قالب 19 تم معنایی در سه سطح کلی برای عوامل کلیدی موفقیت رفتار مشتریان برای هم آفرینی برند بوده است. نتایج نگاشت شناخت فازی نشان داد که «نگرش استراتژیک به هم آفرینی»، «دانش تخصصی در حوزه هم آفرینی» و «آمادگی مدیران» به عنوان تاثیرگذارترین عوامل کلیدی موفقیت بوده و «وفاداری به برند»، «اعتماد به برند» و «هم ذات پنداری مشتری با برند» به عنوان تاثیرپذیرترین هستند. سناریوهای روبه جلو و روبه عقب و همپوشانی آن ها، بیانگر جایگاه و اهمیت بالای «نگرش استراتژیک به هم آفرینی» و «آمادگی مدیران» است. 

    نتیجه گیری

    تایج مقاله، بر لزوم وجود دیدگاه بلندمدت در رفتار هم آفرینی، جذب مدیران بر اساس شایستگی های لازم برای هم آفرینی برند و آموزش ضمن خدمت برای ارتقاء رفتار هم آفرینی برند مشتری تاکید دارد

    کلید واژگان: رفتار هم آفرینی برند مشتری, کسب وکار دیجیتال, عوامل کلیدی موفقیت, نگاشت فازی, سناریونگاری
    Mahmoud Soltani, MohammadTaghi Rezvan, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *
    Aim and Introduction

    Since, the digital business industry has been able to experience great growth in recent years due to the growth of Internet access and the acceleration of digital transformation in business, and also due to the newness of a large percentage of companies in this industry, the competition among them are very high and the cost of changing the brand for customers is low, as a result, focusing on branding and examining the customer brand co-creation approach in this industry is of particular importance. This approach is an organic perspective of the brand that is replacing the traditional perspective that considers brand management only under the management and control of the company. The customer brand co-creation behavior emphasizes that the brand is formed and developed in collaboration with stakeholders and it is a set of voluntary, active actions based on customer interaction, which is based on the relationship between the brand and the customer and in line with the value creation for the brand and its growth. This approach can be very effective for digital and online businesses where the cost of switching brands for customers is low. Consequently, it is necessary to investigate the critical success factors (CSFs) of customer brand co-creation behavior. The aim of this paper is to identify the CSFs of customer brand co-creation behavior, model them and determine the most important CSFs through scenario analysis.

    Methodology

    This paper is a mixed research including two phases. In the qualitative phase, the CSFs were identified through semi-structured interviews which conducted with 30 experts of academic and industrial in the fields of marketing and branding that data collected are analyzed using thematic analysis approach. The selection of experts has been done in a judicious and purposeful manner, and the snowball method was also used to find suitable experts for interview. In the quantitative phase, CSFs are modeled by fuzzy cognitive mapping approach. The request data is also collected using a researcher-made questionnaire which distributed among experts. This modeling leads to a relative understanding of the relationships between CSFs and helps in determining the sequence of factors and also improves performance. Finally, scenario planning is used in the form of forward and backward scenarios for better analysis of the model3.

    Findings

    Theme analysis shows that in total, there are 71 conceptual codes in the form of 19 semantic themes for the CSFs of customer brand co-creation behavior in three levels of “organizational readiness”, “community support and governance” and “customer willingness and interaction”. The results obtained from scenario analysis illustrate that “strategic attitude towards co-creation”, “expert knowledge in the field of co-creation”, and “preparedness of managers” are the most important influential factors. Furthermore, “brand loyalty”, “brand trust” and “customer identification with the brand” are as the most influencing factors. Forward-facing and backward-facing scenarios and also their overlap indicate the importance of "strategic attitude of co-creation" and "managers' readiness". Therefore, companies need to pay special attention to these two factors.

     Discussion and conclusion

    The results of the research emphasize the need for a long-term perspective in co-creation behavior, attracting managers based on the necessary competencies for brand co-creation and in-service training. In the formation of a strategic attitude in the organization towards the customer brand co-creation approach, it is suggested that managers of companies understand this approach with details, know its possible advantages and disadvantages, examine the challenges of this direction, and formulate a comprehensive plan to achieve long-term objectives in the field of customer communication and also partnership strengthen with customers.Managers' readiness is considered as one of the most important CSFs in the formation of customer brand co-creation behavior. It is suggested that the companies consider benefits of the partnership with customers and this approach in the path of brand growth and development and specialized contents prepare about the advantages and disadvantages of using brand co-creation for managers which increase their knowledge and make more informed decisions in this field. The most important action is to attract capable managers according to the personality traits and skills necessary for co-creation. In-service trainings and promotion path based on merit will also be complementary steps for this issue.Since there is no research has in the field of competencies required for managers in order to co-create the brand and the role of managers' preparation in this process is high, it is suggested to implement a research in this field. Furthermore, due to the limitations of empirical research, using the causal relationships and hypotheses raised among customer brand co-creation behavior and other variables of branding and marketing is suggested that the validity of these relationships in different businesses should be investigated.

    Keywords: Customer Brand Co-Creation Behavior, Digital Business, Critical Success Factors (CSFs), Fuzzy Cognitive Mapping, Scenario planning
  • زهرا صادقی آرانی*، عفت حاجی حسینی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی
    بر اساس آموزه ها، شخصیت افراد ازجمله متغیرهایی است که میتواند در ارتباط بین ادراکات افراد و رفتار آنان تاثیرگذار باشد. همچنین، تمرکز بر سلامت سازمان به معنی تمرکز بر موفقیت آینده سازمان است. با توجه به شرایط بسیار متحول بیمارستان ها و لزوم اثربخشی آنها، به کارکنانی نیاز است که رفتارهای داوطلبانه برای سازمان داشته باشند. علی رغم همه پیشرفت های نظری در حوزه سلامت، توجه به بعد معنوی سلامت در بیشتر برنامه های ارتقای سلامت، مغفول مانده است. از این رو هدف این پژوهش، بررسی تاثیر نه گانه شخصیت و سلامت معنوی بر رفتار شهروندی سازمانی بود. جامعه آماری این پژوهش را پرستاران بیمارستان های منتخب کاشان تشکیل می دهند. حجم نمونه در این پژوهش 218 نفر که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده است. برای جمع آوری داده های تحقیق از پرسش نامه استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار smartpls3 استفاده شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی (حق روانی، کینه توزی، منفعت طلبی، ماکیاولیست، سایکوپاتی، سادیسم، خودشیفتگی) بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر معنی دار و منفی داشتند و ویژگی حق روانی و خودخواهی، تاثیر معناداری بر رفتار شهروندی نداشتند. همچنین سلامت معنوی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری داشت. با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد استخدام، آموزش و مشاوره پرستارانی با ویژگی های شخصیتی که باعث ارتقای رفتار شهروندی سازمانی می شوند در بیمارستان ها ضروری است؛ در نتیجه اجرای این راهکارها به افزایش سلامت معنوی در سازمان و تقویت و شکل گیری رفتارهای مثبت و مطلوب در بین کارکنان کمک می کند.
    کلید واژگان: ویژگی های نه گانه شخصیت, سلامت معنوی, رفتار شهروندی سازمانی
    Zahra Sadeqi Arani *, Effat Haji Hosseini, Esmaeil Mazroui Nasrabadi
    According to the teachings, the personality of people is among the variables that can be effective in the relationship between people’s perceptions and their behavior. Also, focusing on the health of the organization means focusing on the future success of the organization. Considering the very changing conditions of hospitals and the necessity of their effectiveness, there is a need for employees who have voluntary behaviors for the organization. Despite all the theoretical advances in the field of health, attention to the spiritual dimension of health has been neglected in most health promotion programs. Therefore, the purpose of this research was to investigate the influence of personality and spiritual health on organizational citizenship behavior. The statistical population of this research is made up of nurses from selected hospitals in Kashan. The sample size in this research was 218 people using stratified random sampling. A questionnaire was used to collect research data. Structural equation modeling by smartpls3 software was used for data analysis. The results showed that personality traits (psychological entitlement, malice, utilitarianism, Machiavellianism, psychopathy, sadism, narcissism) had a significant and negative effect on organizational citizenship behavior. And the characteristics of psychological entitlement and selfishness did not have a significant effect on citizenship behavior. Also, spiritual health had a positive and significant effect on organizational citizenship behavior. According to the findings of this research, it seems that it is necessary to hire, train and advise nurses with personality traits that promote organizational citizenship behavior in hospitals. As a result, the implementation of these solutions helps to increase spiritual health in the organization and to strengthen and form positive and desirable behaviors among employees.
    Keywords: Nine characteristics of personality, Spiritual Health, organizational citizenship behavior
  • اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، الهام محمدی پور
    بروز بحران های متعدد در زنجیره های تامین، اهمیت تاب آوری مالی را افزایش داده است و این موضوع در زنجیره تامین گردشگری سلامت نیز صدق می کند. شناسایی و مدل سازی عوامل موثر بر تاب آوری مالی زنجیره تامین گردشگری سلامت، برای ارتقاء تاب آوری مالی ضروری است. تاکنون پژوهشی در این مورد انجام نشده است، درنتیجه هدف اصلی پژوهش شناسایی و مدل سازی عوامل موثر بر تاب آوری مالی زنجیره تامین گردشگری سلامت ایران در شرایط بحران است. برای تحقق هدف پژوهش، در مرحله اول با رویکرد کیفی، عوامل موثر بر تاب آوری مالی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان زنجیره تامین گردشگری سلامت شناسایی شد. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی و حجم آن 25 نفر تعیین شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل تماتیک استفاده شد. در مرحله دوم با رویکرد کمی و بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی، مدل روابط فی مابین عوامل ارایه شد. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی و حجم آن 10 نفر تعیین شد. نتایج پژوهش بیانگر 33 عامل موثر بر تاب آوری مالی است که در قالب 12 دسته کلی طبقه بندی شدند. درنهایت مدل عوامل موثر مشخص شد که با توجه به آن «عامل تفکر مالی» دارای بیشترین اثرگذاری و عوامل «مدیریت بدهی»، «مدیریت ارتباط با مشتری»، «مدیریت موجودی»، «مدیریت تامین کنندگان» و «مدیریت نقدینگی» دارای بیشترین اثرپذیری هستند.
    کلید واژگان: تاب آوری مالی, گردشگری سلامت, زنجیره تامین, تفکر مالی
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Elham Mohammadipour
    The emergence of numerous crises in supply chains has increased the importance of financial resilience, and this issue also applies to the supply chain of health tourism. Identifying and modeling the factors affecting the financial resilience of the health tourism supply chain is necessary to improve financial resilience. So far, no research has been done on this matter, as a result, the main goal of the research is to identify and model the factors affecting the financial resilience of Iran's health tourism supply chain in crisis conditions. In order to achieve the goal of the research, in the first stage, with a qualitative approach, factors affecting financial resilience were identified through semi-structured interviews with health tourism supply chain experts. The method of judgmental and snowball sampling and its volume was determined to be 25 people and thematic analysis was used to analyze the data. In the second stage, with a quantitative approach and the use of the comprehensive fuzzy interpretative structural modeling method, the model of relationships between factors was presented. Judgmental and snowball sampling method and its volume was determined to be 10 people. The research results show 33 factors affecting financial resilience, which were classified into 12 general categories. Finally, the model of effective factors was determined, according to which "financial thinking factor" has the most effect and the factors "debt management", "customer relationship management", "inventory management", "supplier management" and "liquidity management" have they are the most effective.
    Keywords: Financial resilience, health tourism, supply chain, Financial thinking
  • محمدرضا صفری، اسماعیل مزروعی نصرابادی*
    مقدمه

    بخش سلامت به عنوان یکی از پیشران های اصلی رشد در کشورها شناخته می شود. در پرتو بحران های بهداشتی اخیر، اهمیت تامین مالی مناسب این بخش بیش ازپیش آشکار شده است. این پژوهش به دنبال شناسایی راه های احتمالی تامین مالی در آینده، از طریق ارائه خدمات در زنجیره تامین بهداشت و درمان است.

    روش ها

    این پژوهش کاربردی، با رویکرد ترکیبی، در ایران و طی سال های 1400 تا 1402 در چهار مرحله اجرا شده است. در مرحله اول، 15 نفر و در مراحل بعدی، 12 نفر از خبرگان شامل مدیران زنجیره تامین بهداشت و درمان و اساتید دانشگاهی با تخصص در این حوزه، مشارکت کرده اند. ابتدا، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پیشران های تامین مالی از طریق ارائه خدمات شناسایی شدند. در مرحله دوم، پیشران های اصلی با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته و نرم افزار میک مک استخراج گردیدند. در مرحله سوم، عدم قطعیت هر یک از پیشران ها با رویکرد مدیریت تعاملی مورد بررسی قرار گرفت. نهایتا، در مرحله چهارم، سناریوهای ممکن با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته و نرم افزار سناریوویزارد تعیین شدند.

    یافته ها

    در این پژوهش، از میان 20 پیشران شناسایی شده، 13 مورد به عنوان پیشران های اصلی شناخته شدند که 15 سناریوی سازگار را تشکیل دادند. نتایج نشان می دهد که بهبود و تمایز خدمات می تواند، همراه با تورم، به گران تر شدن خدمات و در نتیجه، محرومیت مردم از خدمات سلامت منجر شود. از طرف دیگر، عدم بهبود خدمات درمانی می تواند به خروج سرمایه از کشور و ناکفایتی در مواجهه با بیماری های جدید منجر شود.

    نتیجه گیری

    برای حل این تناقض، دو جهت گیری متفاوت برای بخش بهداشت و درمان قابل تصور است: الف) بخش بندی مشتریان بر اساس توان مالی و نیازهای خدماتی ب) تامین مالی از طریق روش های دیگر. در رویکرد الف، ارائه خدمات متفاوت بر اساس توان مالی مردم می تواند به افزایش احساس نابرابری اجتماعی منجر شود. رویکرد دوم نیز تضمینی برای جریان درآمدی ثابت از طریق سایر روش های تامین مالی مانند خیرین ندارد و وضعیت دولت در تامین مالی مبهم است. در نهایت، رویکرد الف به همراه حمایت دولت از اقشار آسیب پذیر، راهکار مرجح به نظر می رسد.

    کلید واژگان: تامین مالی, بهداشت و درمان, آینده پژوهی
    Mohammadreza Safari, Esmaeil Mazroui Nasrabadi*
    Introduction

    The healthcare sector is a primary driver of a country's growth. In light of recent healthcare crises, adequate financing has gained special importance. This research aims to explore potential futures of service-based financing in the healthcare supply chain.

    Methods

    This study, applied in nature and employing a mixed-methods approach, was conducted in Iran over four stages from 2021 to 2023. The first stage involved 15 participants, followed by 12 in the subsequent stages. Participants included healthcare supply chain managers and university professors specializing in healthcare management and research. In the first stage, semi-structured interviews, interview guidelines, and thematic analysis were utilized to identify the drivers of the service-based financing chain. The second stage involved a researcher-made questionnaire and the Micmac software to extract the main drivers. In the third stage, an interactive management approach determined the uncertainty of each main driver. Finally, the fourth stage used a researcher-made questionnaire and the ScenarioWizard software to identify consistent scenarios.

    Results

    The study identified 20 drivers, with 13 deemed as main drivers, leading to 15 consistent scenarios. The results reveal a contradiction: while the improvement and differentiation of services (coupled with inflation) may increase the cost of services, leading to reduced accessibility for some, failure to improve healthcare services could result in capital flight and inadequate treatment for new diseases.

    Conclusion

    To resolve this contradiction, two approaches for the healthcare sector can be envisioned: a) customer segmentation based on financial capacity and required services, and b) alternative financing methods. Approach "a" potentially increases social inequality by providing different services based on financial ability. Approach "b", relying on inconsistent income sources like charity, leaves the government's role in financing ambiguous. Consequently, approach "a", supplemented with governmental support for vulnerable groups, appears more viable.

    Keywords: Financing, Healthcare, Future Studies
  • محسن نیازی، محمد نیک پیما، اسماعیل مزروعی نصر آبادی، مائده محقق منتظری*
    هدف
    آسیب های ناشی از جهانی شدن و شهرنشینی شتابان هویت کلان شهرها را تحت تاثیر قرار داده است؛ لذا حفظ آن مسئله ای مهم در توسعه پایدار است. هدف این پژوهش بررسی تغییرات هویت تهران با روش کیفی آینده پژوهی (تحلیل لایه ای علی)، به منظور ساختارشکنی از مسئله هویت شهر و تدوین سناریوهای بدیل است.
    روش
    جامعه آماری این پژوهش 14 نفر از متخصصان شهرسازی، معماری و جامعه شناس شهری هستند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفته اند. به منظور سنجش پایایی و اعتبار، با اتکا به ادبیات موضوع و یافته ها، دستورالعمل مصاحبه و نمونه گیری نظری، یافته ها به 2 نفر از متخصصان ارائه شده و مورد تامل قرار گرفت. سپس با تحلیل تم مصاحبه ها، نظرات آن ها در قالب 4 جدول لیتانی، علل سیستماتیک، گفتمان و جهان بینی، استعاره و اسطوره تبیین شد.
    یافته ها
    یافته های مطالعه نشان می دهد در لایه لیتانی مسئله مشهود «بحران هویت تهران» در چهار مقوله «آشفته، شهر تقابل ها، هویت سیال و بی روح»؛ در لایه علل سیستماتیک «جامعه کوتاه مدت، فضاهای سودازده، گردونه بی مهار، بلازه شدن»، در لایه گفتمان و جهان بینی «مدرنیسم توسعه نیافتگی، نئولیبرالیسم شهری، توسعه جهانی، فردگرایی» و در لایه چهارم «هر آنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود، عریان شدگی فقر و غنا، در گردباد کلان شهر جهانی، شهر نسیان زده» مطرح هستند.
    نتیجه گیری
    دو پیشران مدرنیسم توسعه نیافتگی و نئولیبرالیسم شهری، مبتنی بر اهمیت و غیرقطعی بودن انتخاب شدند و بر اساس آن 4 سناریو تدوین گردید که می تواند در فرایند مدیریت شهری مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: آینده پژوهی, تحلیل لایه ای علی, هویت شهری, هویت تهران, نئولیبرالیسم شهری
    Mohsen Niazi, Mohammad Nikpeyma, Esmail Mazrouei Nasrabadi, Maedeh Mohaghegh Montazeri *
    Purpose
    Damages caused by globalization and rapid urbanization have shown the importance of urban identity. Therefore, maintaining it is an important issue in sustainable development. The purpose of this study is to change the identity of the city of Tehran with the qualitative method of prospective research (causal layer analysis) in order to deconstruct Tehran's identity and formulate alternative scenarios.
    Method
    The statistical population of this research is 14 people who are specialists in urban planning, architecture and urban sociology, whose views were extracted through a semi-structured interview. Then, by analyzing the theme of the interviews, their opinions were explained in the form of 4 litany tables, systematic causes, discourse and worldview, metaphor and myth.
    Findings
    The findings of the study show that in the litany layer, the obvious problem is the identity crisis of Tehran, which is in four categories: "confused, famous, fluid and plural identity, meaningless and soulless", in the layer of systematic causes, "short-term society, speculative spaces, unrestrained spinning, flaming", in the layer of discourse and worldview, "modernism of underdevelopment, urban neoliberalism, global development of the city, individualism " and in the fourth layer, "everything that is hard and stable will smoke and go into the air "The nakedness of poverty and wealth, in the whirlwind of the global city, is the forgotten city".
    Conclusion
    Finally, two drivers of underdevelopment modernism and urban neoliberalism were selected based on importance and uncertainty, and based on that, 4 scenarios were presented that can be considered in urban management process.
    Keywords: Future Studies, Causal layer Analysis, urban identity, Identity of Tehran, urban neoliberalism
  • اسماعیل مزروعی نصرابادی*
    بروز صنعت نسل (4) باعث به وجود آمدن مزایایی متعددی برای زنجیره های تامین گردید اما معایبی نیز دارد.در صورتی که شایستگی های منابع انسانی برای این تحول مناسب نباشد سازمان ها با چالش های زیادی مواجه خواهند شد. این موضوع در صنعت فرش ماشینی که سهم قابل توجهی از صادرات غیرنفتی ایران را دارد و در سال های اخیر جایگاه رقابتی خود را در عرصه بین المللی متزلزل دیده است اهمیت بسزایی دارد. در این تحقیق شایستگی های منابع انسانی برای صنعت نسل (4) در صنعت فرش ماشینی ایران بررسی گردید. جامعه آماری این تحقیق خبرگان صنعت فرش ماشینی ایران هستند. ابزار گرداوری داده ها مصاحبه های عمیق است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج بیانگر 30 شایستگی است که در 5 دسته روش شناسی، اجتماعی، فنی، عمومی و فردی دسته بندی گردید. برای بهبود آمادگی نیروی انسانی پیشنهاد می گردد بر تقویت توان چندحسی، آموزش قوانین مرتبط با فناوری های نوین، تمرکز بر شرایط کار چالشی و تقویت محرک های نتیجه ای یادگیری تمرکز گردد.
    کلید واژگان: صنعت نسل 4, شایستگی, یادگیری, توان چند حسی
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *
    The emergence of the 4th generation industry has brought many advantages to supply chains, but it also has disadvantages. If the human resources competencies are not suitable for this transformation, organizations will face many challenges. This issue is very important in the machine-made carpet industry, which has a significant share of Iran's non-oil exports and has seen its competitive position in the international arena shaken in recent years. In this research, the competencies of human resources for the 4th generation industry were investigated. The statistical population of this research is the experts of Iran's machine-made carpet industry. The data collection tool is in-depth interviews. To analyze the data, thematic analysis method was used. The results show 30 competencies that were categorized into 5 categories that are: methodological, social, specialized, general and personal. In order to improve the readiness of human resources, it is suggested to strengthening the multisensory ability, training the rules related to new technologies, focusing on challenging working conditions and strengthening the learning consequential drivers.
    Keywords: industry 4.0, competency, learning, multisensory ability
  • هاجر محمدی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، زهرا صادقی آرانی
    هدف

    هدف این پژوهش شناسایی، مدلسازی و تحلیل سناریو عوامل پذیرش اینترنت اشیا در زنجیره تامین کسب وکارهای ایران است.

    طرح پژوهش/ روش‏ شناسی/ رویکرد: 

    این پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است که جامعه آماری آن در هر دو مرحله خبرگان و شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی بوده است. در مرحله یکم، شناسایی عوامل پذیرش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله دوم، با رویکرد نقشه شناختی فازی، عوامل پذیرش مدلسازی و تحلیل سناریو شدند.

    یافته ها

    نتایج مرحله یکم بیانگر 58 عامل پذیرش اینترنت اشیاست که در قالب 17 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی دسته بندی شدند. نتایج مرحله دوم نشان داد که مضمون تخصص با بیش‎ترین درجه اثرگذاری نسبت به سایر مضامین در اولویت قرار دارد و پس از آن مضمون آمادگی فناوری بیش‎ترین اثرگذاری را دارد. همچنین، همپوشانی سناریوهای رو به ‏جلو و رو به عقب نیز بیانگر اهمیت مضامین تخصص و آمادگی فناوری است.

    ارزش/ اصالت پژوهش: 

    از آن‎جایی که درکی از عوامل موثر بر پذیرش اینترنت اشیا در سطح زنجیره تامین کسب ‎وکارهای ایران وجود ندارد، این پژوهش با شناسایی، مدلسازی و تحلیل سناریو این عوامل، در راستای پوشش خلا موجود به ادبیات این حوزه کمک کرده است.

    پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: 

    تغییر سیاست های جذب و استخدام به منظور شناسایی افراد شایسته و همچنین، بهره گیری از ابزار آموزش ضمن خدمت و داشتن نقشه راه فناوری از مهم ترین راهبردهای زنجیره تامین به منظور ارتقای تخصص و آمادگی سازمانی است که لازم است مورد توجه جدی قرار بگیرد.

    کلید واژگان: اینترنت اشیاء, تحلیل سناریو, نقشه شناختی فازی, زنجیره تامین, عوامل پذیرش
    Hajar Mohammadi, Esmaeil Mazroui Nasrabadi*, Zahra Sadeqi Arani
    Purpose

    The purpose of this research was to identify, modeling and scenario analysis of the acceptance factors of the Internet of Things in the supply chain of Iranian businesses.

    Methodology

    To conduct this research, we used both qualitative and quantitative strategies combined. The statistical population in both stages consisted of experts; besides, judgmental and snowball sampling methods were used. In the first stage, acceptance factors were identified through semi-structured interviews. In the second stage, using fuzzy cognitive mapping approach, the acceptance factors were modeled, and the scenario was analyzed.

    Findings

    The results of the first phase show 58 factors of Internet of Things acceptance, which are categorized into 17 sub-themes and 5 main themes. The second-stage results show that the theme of expertise enjoys the highest degree of influence, then the theme of technology readiness comes next. Also, the overlapping of forward and backward scenarios indicates the importance of expertise and technological readiness.

    Originality:

     Since there is little understanding of the factors affecting the acceptance of the Internet of Things at the supply chain level of Iranian businesses, this research has been able to add to the literature of this field and to fill the gap by identifying, modeling, and analyzing the scenario of these factors.

    Implications:

     Changing recruitment and hiring policies to find and hire qualified personnel, using in-service training tools, and having access to a technological roadmap are the most important strategies of the supply chain, which can lead to organizational expertise and readiness.

    Keywords: Internet Of Things, Fuzzy Cognitive Map, Scenario Analysis, Supply Chain, Acceptance Factors
  • اسماعیل مزروعی نصرابادی*
    اهداف
    زنجیره تامین فرش ماشینی در سال های اخیر با نوسانات زیادی روبرو بوده است. یکی از مهم ترین نوسانات، اثر موجی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اثر موجی تبعات منفی زیادی برای زنجیره تامین فرش ماشینی داشته است در نتیجه آینده پژوهی سناریوهای محتمل آن در آینده ضرورت بالایی دارد و هدف اصلی این تحقیق است.
    روش مطالعه
    این تحقیق در صنعت فرش ماشینی ایران اجرا شده است. داده ها در طی 4 مرحله و بر اساس نظر خبرگان و به صورت میدانی گرداوری شده است. برای آینده پژوهی از نرم افزارهای میک مک و سناریوویزارد استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج مصاحبه نشان داد که 15 پیشران برای اثر موجی در زنجیره تامین وجود دارد که 12 پیشران بر اساس خروجی نرم افزار میک مک به عنوان پیشران های مهم انتخاب شدند. 4 سناریوی سازگار برای آینده اثر موجی مشخص شدند که یک سناریو مطلوب (زنجیره تامین استوار)، دو سناریو نامطلوب (زنجیره تامین لرزان و زنجیره تامین متزلزل) و یک سناریو حد وسط (زنجیره تامین حیران) است.
    نتیجه گیری
    برای تحقق سناریوی مطلوب و جلوگیری از سناریوهای نامطلوب باید انعطاف پذیری در زنجیره تامین ایجاد شود. این موضوع از طریق مواردی مانند استفاده از تکنولوژی به روز، همکاری، تسهیلات پشتیبان امکان پذیر است.
    کلید واژگان: زنجیره تامین, فرش ماشینی, اثر موجی, آینده پژوهی
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *
    Objectives
    The supply chain of machine-made carpets has faced many fluctuations in recent years. One of the most important fluctuations is the ripple effect that has been observed in recent years. The ripple effect has had many negative consequences for the machine made carpet supply chain, so future research of possible scenarios in the future is highly necessary and is the main purpose of this study.
    Methods
    This study was conducted in the machine-made carpet industry of Iran. The data were collected in 4 stages based on the opinion of experts. Micmac and ScenarioWizard software were used for future research.
    Results
    The results of the interview showed that there are 15 drivers for the ripple effect in the supply chain, of which 12 drivers were selected as important drivers based on the output of Micmac software. Four consistent scenarios for the future of the ripple effect were identified as one favorable scenario (robust supply chain), two unfavorable scenarios (unstable supply chain and shaky supply chain) and one mid-range scenario (astonished supply chain).
    Conclusion
    In order to achieve the desired scenario and prevent unfavorable scenarios, flexibility must be built in the supply chain. This is possible through the use of up-to-date technology, collaboration, and backup facilities.Keywords: supply chain; machine made carpet; ripple effect; future study
    Keywords: Supply chain, machine made carpet, ripple effect, Future Study
  • اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، مصطفی سلمان نژاد، زهرا صادقی آرانی
    بهداشت و درمان 4.0 در سال های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. علی رغم مزایای آن، پیاده سازی آن با چالش های متعددی روبرو است. از آنجایی که این چالش ها در کشورها با یکدیگر متفاوت است لازم است در ایران بررسی دقیقی روی آن ها انجام شود. همچنین، تحلیل روابط فی مابین این چالش ها و سناریوهای بین آن ها در ادبیات تحقیق انجام نشده است در نتیجه این تحقیق به منظور شناسایی چالش ها، تحلیل روابط فی مابین آن ها و تحلیل سناریو انجام شده است. جامعه آماری تحقیق خبرگان بخش بهداشت و درمان و اساتید دانشگاهی هستند. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی است. حجم نمونه در مرحله اول 18 و در مرحله دوم 10 نفر است. به منظور شناسایی و تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله اول از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل تماتیک، و در مرحله دوم از پرسشنامه محقق ساخته و نقشه شناختی فازی استفاده شد. نتایج فاز اول بیانگر 27 چالش است که در قالب 9 دسته کلی گروه بندی گردید. نتایج مدل نشان داد چالش مدیریتی، چالش همکاری و چالش مالی دارای بیشترین تاثیرگذاری، چالش داده، چالش نیروی انسانی و چالش همکاری دارای بیشترین تاثیرپذیری و چالش همکاری، چالش مدیریتی و چالش داده دارای بیشترین مرکزیت هستند. در نهایت 3 سناریوی روبه جلو و 3 سناریوی روبه عقب طراحی گردید. با توجه به نقش و جایگاه ویژه مدیریت در تمامی تحلیل ها، وجود سیستم های جانشین پروری، تحلیل شایستگی های مدیران و برگزاری دوره های آموزشی ارتقاء شایستگی ها، لازمه موفقیت سیستم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: چالش های راهبردی, صنعت 4.0, بخش بهداشت و درمان 4.0, تحلیل سناریو
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Mostafa Salmannejad, Zahra Sadeqi-Arani
  • محمدرضا صفری، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*
    زمینه و هدف

    تامین مالی بخش سلامت اهمیت بسیار بالایی دارد و به معنای تامین پول، بودجه یا منابع لازم برای آن است. با توجه به نقش حیاتی دولت در تامین مالی سلامت در این پژوهش پیشران های تامین مالی از طریق دولت شناسایی و آینده های محتمل بررسی گردید.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است و در 4 فاز تدوین شد. شیوه نمونه گیری در تمام مراحل به صورت قضاوتی و گلوله برفی بود. در مرحله اول بر اساس اشباع نظری 15 نفر و در سایر مراحل 12 نفر از خبرگان مشارکت داشته اند. در فاز اول از طریق مصاحبه و روش تحلیل تماتیک، پیشران های تامین مالی شناسایی شد. در فاز دوم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و نرم افزار Micmac 6.1.2، پیشران های اصلی استخراج گردید. در فاز سوم با رویکرد مدیریت تعاملی، عدم قطعیت هریک از پیشران های اساسی مشخص گردید و درنهایت در فاز چهارم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل آن با نرم افزار Scenariowizard 4.3.1، سناریوهای سازگار مشخص گردید.

    یافته ها

    در این پژوهش 14 عامل اثرگذار بر تامین مالی دولتی بخش بهداشت و درمان شناسایی شد. همچنین 5 سناریو سازگار برای تامین مالی به دست آمد. در سناریوی «دولت متمول» شرایط تامین مالی از طریق دولت مطلوب اما در سناریوهای «ناکارآمد آرام»، «ناکارآمد بی برنامه»، «ناکارآمد متزلزل» و «دولت ورشکسته» دولت مشکلات متعددی دارد و بخش سلامت باید روی سایر روش های تامین مالی تمرکز کند.

    نتیجه گیری

    با توجه به عدم مطلوبیت اکثر سناریوها، لازم است متولیان بهداشت و درمان برای کاهش وابستگی به بودجه دولتی و ارتقاء تامین مالی از سایر روش ها اقدام نمایند. روش هایی مانند تامین مالی از طریق ارایه خدمات، کمک های خیرین و بیمه ها و بازار سهام باید موردتوجه جدی قرار بگیرد.

    کلید واژگان: بهداشت و درمان, تامین مالی, دولت
    Mohammadreza Safari, Esmaeil Mazroui Nasrabadi*
    Background

    Health financing is very important and means providing money, budget or necessary resources for it. Considering the vital role of the government in financing health, in this research, the drivers of financing were identified by the government and possible futures were investigated.

    Method

    The present qualitative study was developed in 4 phases. Judgmental and snowball sampling methods were applied in all stages. In the first stage, based on theoretical saturation, 15 people and in other stages, 12 experts participated. In the first phase, financing drivers were identified through interviews and thematic analysis. In the second phase, using the researcher-made questionnaire and Micmac 6.1.2 software, the main drivers were extracted. In the third phase, the uncertainty of each of the key drivers was determined by an interactive management approach, and finally, in the fourth phase, compatible scenarios were determined using a researcher-made questionnaire and its analysis with the Scenariowizard 4.3.1 software.

    Results

    In this research, 14 factors influencing the government funding of the healthcare sector were identified. Moreover, 5 compatible scenarios for financing were obtained. In the "wealthy government" scenario, the financing conditions were favorable by the government, but in the scenarios of "calm inefficient", "inefficient without a plan", "inefficient unstable" and "bankrupt government", the government had many problems and the health sector should focus on other financing methods.

    Conclusion

    Due to the lack of favorability of most scenarios, it is necessary for healthcare managers to reduce dependence on the government budget and promote financing from other methods. Methods such as financing through the provision of services, charitable donations and insurances, and the stock market should be given serious consideration.

    Keywords: Healthcare, Financing, Government
  • بنت الهدی عسگری، محمدتقی رضوان*، اسماعیل مزروعی نصرآبادی
    زمینه و هدف

    بیماری کووید 19 به عنوان چالش برانگیزترین بیماری همه گیر در تاریخ معاصر با تاثیرات همه جانبه بر زندگی بشر، دولت های سراسر جهان را مجبور به اتخاذ استراتژی هایی برای مدیریت و مقابله با پیامدهای ناشی از خود کرد. تجربیات این همه گیری می تواند کشورها را در راستای برنامه ریزی هوشمندانه برای آینده کمک کند. با توجه به تحقیقات گسترده در این زمینه، لزوم انجام یک مرور نظام مند برای شناسایی استراتژی های مدیریت و مقابله با کووید 19 و همچنین زیرساخت های لازم جهت اجرا و پیاده سازی آن ها وجود دارد و این پژوهش به منظور دستیابی به این موارد انجام شده است.

    روش

    این پژوهش با استفاده از رویکرد مرور نظام مند به مطالعه منابع و مراجع و انتخاب منابع مرتبط پرداخته و درنهایت با استفاده از نرم افزار مکس کیودا، یافته های مطالعات برای شناسایی کلیه استراتژی ها و اقدامات مقابله با این بیماری و کنترل آن را به صورت کیفی تحلیل می کند.

    یافته ها

    یافته ها نشان دهنده 3 دسته اصلی استراتژی ها، شامل استراتژی های حذف، استراتژی های سرکوب و استراتژی های کاهش برای مدیریت بحران کووید 19 هستند. 29 زیرمجموعه شامل قرنطینه کلی، بستن مرزها، حمایت اقتصادی از مشاغل، اطلاع رسانی صحیح و به موقع، تحقیق و توسعه در زمینه واکسن و واکسیناسیون و غیره هستند. اقتصاد قوی، فرهنگ و ساختار سازمانی درست، زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری و مدیریت مالی منعطف به عنوان زیرساخت هایی برای پیاده سازی و اجرا شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    برای اتخاذ استراتژی های مقابله ای در شرایط بحرانی همچون همه گیری کووید 19 توسط دولت ها، می توان راهکارهایی را دنبال کرد که برخی از آن ها باید قبل از بروز شرایط بحرانی اتخاذ و پیاده سازی شوند تا در صورت مواجهه با پاندمی، بهترین عملکرد حاصل شود. به طوری که جامعه آسیب کمتری ببیند.

    کلید واژگان: کووید 19, استراتژی های مقابله, زیرساخت ها, مرور نظام مند
    Bentolhoda Asgari, Mohammad Taghi Rezvan*, Esmaeil Mazroui Nasrabadi
    Background and objective

    COVID-19, as the most challenging global concern in recent years, forced countries in the world to adopt strategies to manage and deal with its consequences. The experiences of countries in this field can be used to plan for future pandemics. This study aims to identify strategies for managing and coping with the COVID-19 pandemic and find the necessary facilities for their implementation.

    Method

    This is a systematic review. The data were collected by searching for related studies in Web of Science, Scopus and google scholar and were finally analyzed to identify the strategies and facilities using the MAXQDA software, version 2020.

    Results

    Three main categories of strategies were extracted including elimination strategies, suppression strategies, and mitigation strategies. There were 29 subcategories including complete lockdown, closure of borders, economic support for businesses, providing correct and timely information, research and development of vaccines, and vaccinations. A strong economy, proper organizational culture and structure, software/hardware infrastructure, and financial flexibility were identified as facilities needed for the implementation of strategies. 

    Conclusion

    To cope with critical situations such as the COVID-19 pandemic, governments should adopt and implement proper strategies before the occurrence of a crisis to have the best performance and cause less damage to people.

    Keywords: COVID-19, Coping strategies, Infrastructure, Systematic review
  • امین حبیبی راد*، علی پناهی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی

    مدیریت سبد پروژه چارچوبی جهت مدیریت یکپارچه طرح ها و پروژه ها برای تحقق اهداف راهبردی شرکت ها با توجه به محدودیت ها می باشد. اهمیت مدیریت سبد پروژه در شرایط عدم اطمینان حاکم بر ایران و صنایع نفت و گاز که با محدودیت سرمایه، تحریم و نوسان در شاخص های اقتصادی مواجه است به چشم می خورد. چارچوب ارایه شده در پژوهش حاضر که شامل شناسایی و تعریف سناریوهای مختلف برای هر میدان نفت و گاز، تعیین پارامترهای الگوی ریاضی، داده های مورد نیاز برای محاسبه پارامترهای مدل، فرآیند و روش های شناسایی آن ها است، نهایتا منجر به توسعه یک الگوی ریاضی شده که وجه تمایز این مطالعه است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی با رویکرد مدل سازی و شبیه سازی ریاضی می باشد که الگویی برای انتخاب سبد بهینه طرح های سرمایه ای شرکت های بالادستی نفت و گاز در شرایط عدم اطمینان ارایه کرده است. پس از جمع آوری داده های مورد نیاز، الگوی برنامه ریزی ریاضی عدد صحیح صفر و یک با تابع هدف به حداکثر رساندن مجموع ارزش فعلی خالص حالات مختلف میادین نفت و گاز شرکت با درنظر گرفتن محدودیت های سرمایه گذاری و دیگر محدودیت های الزامی طراحی گردید. کدنویسی الگو با کمک نرم افزار CRYSTALL BALL اجرا و شبیه سازی مدنظر برای پارامترهای عدم اطمینان انجام گرفت. در نهایت با توجه به محدودیت تعریف شده، بهترین حالت سرمایه گذاری برای هر میدان شناسایی و سبد بهینه طرح ها در شرایط عدم اطمینان معرفی شد. چارچوب ارایه شده می تواند ساختاری یکپارچه و هدفمند جهت مدیریت بهینه طرح های سرمایه ای را در اختیار قرار دهد.

    کلید واژگان: مدیریت سبد طرح و پروژه, شبیه سازی, عدم اطمینان, صنعت نفت و گاز, برنامه ریزی عدد صحیح صفر و یک
    Amin Habibirad*, Ali Panahi, Esmaeil Mazroui Nasrabadi

    project portfolio management is a framework for integrated management of projects to achieve strategic goals of companies, considering the constraints. Its significance is more apparent in uncertain conditions that prevails in Iran's oil and gas industries, which confronts with capital constraints, sanctions, and economics fluctuations. The itroduced framework in this research encompasses the identification and definition of various scenarios for each oil and gas field, determination of mathematical model parameters, necessary data for calculating the model parameters, and the process and methods for their identification. Ultimately, it leads to the development of a mathematical model, which is the distinctive aspect of this study. The research, in terms of objective, is an application with a modeling and mathematical simulation approach, to providing a model for selecting an optimal portfolio of investment projects for upstream oil and gas companies under uncertainty conditions. After collecting the required data, the mathematical programming model was designed as an integer zero-one programming model with an objective function to maximize the net present value of different field scenarios, considering investment constraints and other binding constraints. The coding of the above model was executed and the intended simulation for uncertain parameters was performed using the CRYSTALL BALL software.

    Keywords: portfolio management, simulation, uncertainty, oil, gas industry, integer zero, one planning
  • اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، زهرا صادقی آرانی
    با بروز صنعت نسل 4، بسیاری از بخش های صنعتی و خدماتی برای بهبود اثربخشی و کارایی خود به سمت به کارگیری آن حرکت کرده اند. این تحول به کندی در بخش بهداشت و درمان ایران انجام شده است در نتیجه لازم است عوامل موثر بر پذیرش آن شناسایی گردد. با توجه به خلاهای تحقیقاتی موجود، این پژوهش به منظور شناسایی، مدل سازی و تحلیل سناریوی عوامل پذیرش صنعت 4.0 در زنجیره تامین بهداشت و درمان ایران انجام شده است. این تحقیق در 2 مرحله و با رویکرد آمیخته انجام شد. مرحله اول با رویکرد کیفی، به دنبال شناسایی عوامل پذیرش و مرحله دوم با رویکرد کمی به دنبال مدل سازی و تحلیل سناریوی آن ها است. جامعه آماری در هر دو مرحله خبرگان زنجیره تامین بهداشت و درمان و شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی است. در مرحله اول از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل مضمون و در مرحله دوم از پرسشنامه محقق ساخته و نگاشت شناختی فازی بهره گیری شد. نتایج مرحله اول بیانگر 23 عامل پذیرش است که در قابل 4 دسته «عوامل شخصیتی»، «رفتار سازمانی»، «سخت افزار سازمانی» و «مدیریت» طبقه بندی شدند. نتایج مرحله دوم بیانگر آن است که «هوش هیجانی»، «فرهنگ سازمانی»، «مسیولیت اجتماعی» و «آگاهی ذینفعان از فناوری های I4.0» پیشران هستند و «باز بودن سازمانی» دریافت کننده است. نتایج تحلیل سناریوهای روبه جلو و روبه عقب بیانگر اهمیت «مدیریت تغییر موثر»، «اعتماد»، «آگاهی ذینفعان از فناوری های I4.0»، «توان مالی» و «خوش بینی به فناوری» است.
    کلید واژگان: صنعت 4.0, بهداشت و درمان, پذیرش, نگاشت شناختی فازی, سناریو
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Zahra Sadeqi Arani
    With the emergence industry 4.0, many industrial and service sectors have moved towards using it to improve their effectiveness and efficiency. This transformation has been done slowly in Iran's healthcare sector, so it is necessary to identify the factors affecting its acceptance. The requirement to start this movement is to accept it. Considering the existing research gaps, this research has been conducted to identify, model and analyze the scenario of Industry 4.0 acceptance factors in Iran's healthcare supply chain. This research was done in 2 stages with a mixed approach. The first stage with a qualitative approach seeks to identify acceptance factors and the second stage with a quantitative approach seeks to model and analyze their scenarios. The statistical population in both stages are experts in the healthcare supply chain and sampling methods is judgmental and snowball. In the first stage, semi-structured interviews and thematic analysis were used, and in the second stage, a researcher-made questionnaire and fuzzy cognitive map were used. The results of the first stage show 23 acceptance factors, which were classified into 4 categories: "personality factors", "organizational behavior", "organizational hardware" and "management". The results of the second phase indicate that "emotional intelligence", "organizational culture", "social responsibility" and "stakeholders' awareness of I4.0 technologies" are drivers and "organizational openness" is the recipient. The results of the analysis of forward and backward scenarios show the importance of "effective change management", "trust", "stakeholders' awareness of I4.0 technologies", "financial capability" and "optimism towards technology".
    Keywords: Industry 4.0, Healthcare, Acceptance, fuzzy cognitive map, scenario
  • اسماعیل مزروعی نصرابادی، زهرا صادقی آرانی، مصطفی سلمان نژاد*

    پیاده سازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان به منظور ارتقاء سلامت جامعه اهمیت بسیار زیادی دارد. بدین منظور، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان، مدل سازی آن ها و تحلیل سناریو به منظور مداخله های هدفمند، اهمیت بسیاری دارد. این مورد در تحقیقات قبلی بررسی نشده و این تحقیق به منظور پر کردن این خلا تحقیقاتی انجام شده است. این تحقیق در 2 مرحله کیفی و کمی انجام شده است. جامعه آماری در هر دو مرحله خبرگان و شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی است. حجم جامعه در مرحله اول بر اساس اشباع نظری برابر با 17 و در مرحله دوم برابر با 10 نفر تعیین گردید. شیوه تحلیل داده ها در مرحله اول تحلیل تماتیک و در مرحله دوم نقشه شناختی فازی است. نتایج نشان داد «مدیران توانمند»، «حمایت و همکاری» و « نیروی انسانی توانمند» دارای بیشترین تاثیرگذاری، «مدیریت پروژه»، «برنامه ریزی مناسب» و «حمایت و همکاری» دارای بیشترین تاثیرپذیری و «حمایت و همکاری»، «برنامه ریزی مناسب» و «مدیریت پروژه» دارای بیشترین مرکزیت هستند. 3 سناریوی روبه جلو و سه سناریوی روبه عقب برای مداخله اثربخش تر طراحی گردید. پیشنهاد می شود با ارتقاء سیستم آموزشی سازمان، تقویت سیستم جانشین پروری، قراردادهای شفاف و ارتقاء کیفیت مدیریت منابع انسانی در راستای تحقق متغیرهای مستقل حرکت شود.

    کلید واژگان: مراقبت بهداشتی 4.0, صنعت 4.0, عوامل کلیدی موفقیت, تحلیل سناریو
    Esmaeil Mazroui Nasrabadi, Zahra Sadeqi Arani, Mostafa Salmannejad *

    The implementation of Industry 4.0 in the healthcare sector to improve community health is of great importance. Therefore, it is crucial to identify the critical success factors for implementing Industry 4.0 in the healthcare sector, model them, and analyze scenarios for targeted interventions. This issue has not been investigated in previous studies, and this research aims to fill this research gap. This research was conducted in two qualitative and quantitative stages. The statistical population was experts in both stages, and the judgmental and snowball sampling methods were used. The first stage had a population size of 17, determined based on theoretical saturation, while the second stage had a population size of 10. Thematic analysis was used as the data analysis method in the first stage, and fuzzy cognitive mapping was used in the second stage. The results showed that "competent managers," "support and cooperation," and "competent human resources" have the most significant impact, while "project management," "appropriate planning," and "support and cooperation" are the most susceptible. Furthermore, "support and cooperation," "appropriate planning," and "project management" are the most central. Three forward and three backward scenarios were designed for more effective interventions. It is recommended to improve the organization's educational system, strengthen the succession system, implement transparent contracts, and improve the quality of human resource management to achieve independent variables.

    Keywords: Healthcare 4.0, Industry 4.0, Critical Success Factors, Scenario Analysis
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر اسماعیل مزروعی نصرآبادی
    دکتر اسماعیل مزروعی نصرآبادی
    استادیار مدیریت و کارافرینی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال