الهام فغانی
-
مقدمه
در حال حاضر در اغلب کشورهای جهان بذر پنبه را بصورت بدون کرک استفاده می کنند. کرک دار بودن بذر پنبه اغلب سبب جوانه زنی کندتر، حساسیت بیشتر بذر و گیاهچه به آفات و بیماری ها می گردد و کشت مکانیزه پنبه را مختل می کند. بذر پنبه بدون کرک از مزایای زیادی از جمله، امکان کشت مکانیزه، کاهش میزان بذر مصرفی در واحد سطح، جوانه زنی سریع تر در خاک و ظهور سریع تر گیاهچه در مزرعه، برخوردار است. همچنین بذر کرک زدایی شده معمولا عاری از عوامل بیماریزا بوده و پس از کرک زدایی با فراهم شدن امکان جداسازی ثقلی و حذف بذرهای شکسته، سبک و پوک از توده بذر، کیفیت بذر ارتقا می یابد. یکی از مشکلات کارخانه های کرک زدایی بذر پنبه ایران که از روش اسید استفاده میکند، کاهش قوه نامیه بذر می باشد که ادامه کار این کارخانجات را به چالش کشیده است. این تحقیق برای بررسی دلایل کاهش قوه نامیه بذر پنبه در کارخانه کرک زدایی انجام شد تا خصوصیات فیزیولوژیکی و مکانیکی بذر در مراحل مختلف کرک زدایی در کارخانه بررسی گردد.
مواد و روش هابذرها در دو نوبت از مراحل کارخانه کرک زدایی نمونه گیری شد و صفاتی از جمله بنیه بذر، درصد جوانه زنی، نشت یونی، چگالی و حجم بذر، پیری بذر، میزان خراش و آسیب دیدگی پوسته بذر و نیروی شکست بذر مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت، داده ها توسط نرم افزارهای SAS، SPSS و JMP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج آزمایش نشان دادکه نمونه گیری بذرها در هر دو نوبت از کارخانه قبل از سانتریفیوژ، کمترین درصد جوانه زنی، درصد تشکیل برگ لپه ای، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه را دارد. نتایج نشان داد، در مرحله سانتریفیوژ، صدمات مکانیکی زیادی به بذر وارد می شود که سبب افت بنیه بذر شده است. صفات درصد شکستگی، نشت غشایی، پیری، حجم و چگالی بذرها در نوبت اول نشان می هند که بذرهای نوبت اول از کیفیت کمتری نسبت به بذرهای نوبت دوم برخوردار بوده و در نتیجه در مراحل مختلف کرک زدایی در کارخانه، سبب کاهش شدید بنیه بذری شده اند. با افزایش درصد شکست و نشت غشایی، نیروی شکست بذر بطور غیرخطی کاهش می یابد. بر اساس این یافته ها می توان گفت که تماس اسید با بذر و عملیات سانتریفوژ، بیشترین خسارت مکانیکی را به بذر وارد می کنند که سبب افت معنی دار نیروی شکست بذر می گردد.
نتیجه گیریدقت انجام عملیات در کلیه مراحل کرک زدایی در کیفیت بذر موثر است. بخش سانتریفیوژ، دمای استوانه های خشک کننده و بخش خنثی سازی اسید نیاز به توجه و نظارت بیشتری دارد. بنابراین لازم است که در کارخانه کرک زدایی، مدت یا رقت اسید بکار رفته برای کرک زدایی متناسب با وضعیت بذرها، تغییر کرده تا خسارت کمتری به بذرها وارد شود.
کلید واژگان: بذر پنبه, بلوغ فیزولوژیکی, پوسته بذر, کرکزدایی, نیروی شکستIntroductionCurrently, in most countries around the world, cotton seeds are used in delinted form. The fuzzy cotton seed often lead to slower germination, increased susceptibility of seeds and seedlings to pests and diseases, and disrupts mechanized cotton planting. Delinted cotton seeds have numerous advantages, including the possibility of mechanized planting, reduced seed consumption per unit area, faster germination in the soil, and more rapid field emergence of seedlings. Furthermore, delinted seeds are usually free from pathogenic agents, and the seed quality is improved with the availability of gravity separation and removal of broken, lightweight, and hollow seeds. One of the challenges faced by cotton seed delinting factories in Iran that employ acid-based methods is the reduction in the seed germination of the delinted seeds, which poses a challenge to the continued operation of these factories. This research was conducted to investigate the reasons behind the reduction in the viability cotton seeds in a delinting factory, to examine the physiological and mechanical characteristics of seeds at various stages of delinting in the factory.
Materials and methodsSeed sampling was carried out in a delinting factory in two replications. Traits such as seed vigor, germination percentage, ion leakage, seed density and volume, seed aging, level of abrasion and damage to the seed coat, and seed rupture force were studied. Finally, the data were analyzed using SAS, SPSS, and JMP software.
ResultsThe test results showed that seed sampling from both replications of the factory before centrifuge had the lowest germination percentage, leaf formation percentage, primary root length, primary stem length, dry weight of primary root, and dry weight of primary stem. These traits indicate that during the centrifugation stage, the seeds sustain significant mechanical damage, leading to a reduction in their vigor. The percentage of breakage, ion leakage, ageing, volume and density of seeds in the first repetition showed that these seeds had a lower quality compared to the seeds related to the second repetition. Therefore, different delinting stages in the factory have decreased the seed vigor. As the percentage of breakage and ion leakage increases, the seed rupture force declines non-linearly. Based on these findings, it can be concluded that acid contact with the cotton seed and the centrifugation process caused more mechanical damage to the seeds, leading to a significant reduction in seed rupture force.
ConclusionThe accuracy of operations at all stages of delinting significantly impacts seed quality. The centrifugation stage, the temperature of the dryer cylinders, and the acid neutralization process require greater attention and monitoring. Therefore, it is necessary to adjust the duration or concentration of the acid used for delinting in the delinting factory to match the seed condition in order to minimize damage to the seeds.
Keywords: Cotton Seed, Delinting, Physiological Maturity, Seed Breakage Force, Seed Coat -
مقدمه
با توجه به افزایش استفاده از سوخت های فسیلی و کودهای شیمیایی، مقدار ورود ترکیبات نیتروژن دار به جو به ویژه در مناطق صنعتی افزایش یافته است. رسوب نیتروژن، پیامد افزایش میزان ورودی نیتروژن به اتمسفر است که می تواند تهدیدکننده اکوسیستم ها باشد و بر خصوصیات شیمیایی خاک، میکروارگانیسم ها و فعالیت آنها موثر واقع شود. هدف از این پژوهش، مطالعه تغییرات خصوصیات بیوشیمیایی خاک با توجه به مقادیر احتمالی افزایش ته نشست نیتروژن در اثر فعالیت های مخرب انسانی است.
روش تحقیق:
بدین منظور بذر گونه یونجه همدانی (Medicago Sativa L.) به عنوان یک گیاه معرف تثبیت کننده نیتروژن انتخاب و به صورت طرح بلوک کاملا تصادفی در 36 گلدان حاوی خاک مرتع مورد نظر کشت گردید. 2 ماه پس از جوانه زنی بذرها در گلدان ها، شش تیمار (شاهد، 150،120،90،60،30 کیلوگرم در هکتار) نیترات آمونیوم محلول در آب، طی دوره ای 75 روزه، در 6 تکرار بر روی خاک اسپری شد. سپس در محیط آزمایشگاه، برخی خصوصیات بیوشیمیایی خاک (شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر قابل جذب، نیتروژن کل، کربن آلی و پتاسیم تبادلی به همراه بیوماس و تنفس میکربی) و شاخص های وزن و عمق ریشه اندازه گیری گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که با افزایش نیتروژن حاصل از ته نشست تغییرات معنی داری در فاکتورهای مورد بررسی بوجود آمد. با افزایش سطح رسوبات نیترات آمونیوم به 60 و 90 کیلوگرم در هکتار در سال، با وجود افزایش معنی دار (05/0 ˂p) مقادیر کربن آلی و نیتروژن کل خاک، سبب کاهش معنی دار سایر خصوصیات بیوشیمیایی اندازه گیری شده خاک می گردد (05/0 ˂p). با افزایش بیش از حد ته نشست نیتروژن و برهم خوردن تعادل عناصر، توقف رشد و از بین رفتن اندام زیرزمینی مشاهده شد. با افزایش ته نشست شبیه سازی شده در خاک تا سطح 60 کیلوگرم، میانگین تنفس و بیوماس میکروبی افزایش یافت. اما در سطوح بالاتر ته نشست نیتروژن، تنفس و بیوماس میکروبی کاهش یافت و به کمتر از میانگین تنفس و بیوماس گلدان های شاهد رسید.
نتیجه گیریبر این اساس، استفاده از گیاه یونجه در پروژه های اصلاح مراتع ییلاقی و احیا پوشش گیاهی به منظور جذب نیتروژن معدنی ته نشست شده مازاد بر ظرفیت نگهداشت خاک و پیامدهای منفی آن و ایجاد ناحیه ریشه ای مناسب برای فعالیت جامعه میکروبی خاک، توصیه می گردد.
کلید واژگان: ته نشست, نیترات آمونیوم, اصلاح مرتع, مرتع ییلاقیBackground and objectivesDue to the increase in the consumption of fossil fuels and chemical fertilizers, especially nitrogen-containing fertilizers, the entry of nitrogen into the cycle of ecosystems has been more than normal.Nitrogen deposition as a consequence of increasing nitrogen input to the atmosphere, can be a threat to ecosystems. It can affect soil properties, soil microorganisms and their activities, vegetation and animals. The aim of the present study is to investigate the effects of deposition of different rates of atmospheric nitrogen on the biochemical properties of a summer rangeland's soil.
MethodologyFor this purpose, the seeds of Medicago sativa were planted in 36 pots containing rangeland soil in a completely randomized block design. Two months after seed germination in pots, six Nitrogen treatments included control,30, 60,90,120 and 150 kg ammonium nitrate/ha which dissolved in water were applied in 6 replications during a period of 75 days. At the end of experiment, some soil biochemical properties (acidity, electrical conductivity, absorbable phosphorus, total nitrogen, organic carbon and exchangeable potassium along with biomass and microbial respiration) and Root weight and depth factors were measured. Data analysis was done using analysis of variance method and mean comparison was done using Duncan's test.
ResultsThe results demonstrated that increasing the level of ammonium nitrate deposition to 60 and 90 kg per hectare per year, despite the significant increase (p < 0.05) of organic carbon and total soil nitrogen, causes a significant decrease in other measured biochemical properties of the soil (p < 0.05). An increase in nitrogen deposition in the early stages may be partially responsible for root growth, but with nitrogen saturation in the soil and the occurrence of nitrate leaching, as well as the loss of soil fertility, unfavorable conditions for root growth are provided. With the increase of nitrogen deposition in the soil, up to the level of 60 kg /ha, the average respiration and microbial biomass increased, But at higher levels of nitrogen deposition, respiration and microbial biomass decreased.
ConclusionIn case of an increase in mineral nitrogen deposition in the studied area, it is recommended to use the Medicago sativa in the improvement of vegetation restoration projects of summer rangelands to absorb the deposed mineral nitrogen in excess of the soil holding capacity, its alleviate negative consequences and creating a suitable root zone for the the activity of soil microbial.
Keywords: Deposition, Ammonium nitrate, Rangeland improvement, summer rangelands -
سرده پنبه با نام علمیGossypium ، گیاهی دولپه ای از خانواده مالواسه و از طایفه گوسیپیه ، بومی مناطق گرمسیر و شبه گرمسیر می باشد. پنبه دانه، یکی از دانه های روغنی مهم سرشار از فیبر و پروتیین در دنیا محسوب می شود که می تواند به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ایی متابولیت های اولیه و ثانویه در بذر دو گونه G. hirsutum L. وG. arboreum L. است. حضور ترکیباتی هم چون فلاونویید، آلکالویید، تانن، ساپونین، استرویید، به ترتیب با استفاده از آزمون های آمونیاک و سود، مایر و واگنر، استات سرب، کف و اسید سولفوریک در دو گونه ی پنبه، به صورت کیفی شناسایی و تایید شد. هم چنین ویژگی های بیوشیمیایی از جملهاندازه گیری کمی میزان گوسیپول، فلاونویید، فلاونول، فنول و ظرفیت آنتی اکسیدان در پنبه دانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که گونه ی G. arboreum L. نسبت به گونه ی L. G. hirsutum به لحاظ داشتن مقادیر بیش تری از چربی، فیبر و پروتیین، ارزش بالایی برای استفاده به عنوان خوراک دام و استخراج روغن دارد. بررسی مقایسه ای دو گونه ی مطالعه شده نشان داد که هر دو گونه دارای ظرفیت آنتی اکسیدانی و میزان گوسیپول بالایی هستند. گونه ی .G. hirsutum L نسبت به گونه یG. arboreum L. دارای مقادیر بیش تری فنول و فلاونول است که می-تواند به استفاده از این گونه برای اهداف اصلاحی و ایجاد گونه های مقاوم به تنش های زیستی رهنمون نماید. وجود مقادیر زیاد گوسیپول در گونه های مورد مطالعه نشان می دهد که باید ملاحظاتی در کاربردهای مختلف آن ها در صنایع غذایی و خوراک دام مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: ظرفیت آنتی اکسیدان, گوسیپول, متابولیت, GossypiumCotton scientifically known as Gossypium hirsutum L. is a dwarf plant from the Malvaceae family and from the Gossypeae clan, that is native to tropical and subtropical regions. Cotton is one of the most important sources of oils globally and is rich in fiber and protein. It can also be used as animal feed. The purpose of this study was to compare the primary and secondary metabolites of the seed of two species, G. hirsutum L. and G. arboreum L. Compounds such as flavonoids, alkaloids, tannins, saponins, and steroids were detected in the two types of cotton. The biochemical properties of gossypol, flavonoid, flavonol, phenol and the antioxidant capacity of the cotton-seeds were evaluated. The results of the study indicated that G. arboreum L. as compared to G. hirsutum L. is valuable for use as animal feed and oil extraction, due to its higher amounts of fat, fiber and protein. A comparative study of the two species showed that both species had high antioxidant capacity and gossypol levels. Type G. hirsutum L. has greater quantities of phenol and flavonol than G. arboreum L. which can lead to the use of this species for breeding purposes and the creation of resistant strains to biological stress. The presence of large amounts of gossypol in the studied species indicates that consideration should be given for their utilization in various applications in the food and feed industry.Keywords: antioxidant capacity, Gossypol, Metabolite, Gossypium Hirsutum L
-
سابقه و هدف
شور شدن خاک و استفاده بهینه از این پهنه گسترده، یافتن راهکار مناسب برای کشت گیاه زراعی مناسب آن محیط را در اولویت پژوهش قرار می دهد. پنبه گیاهی نیمه متحمل به شوری است ولیکن با توجه به گستردگی تنوع گونه ای، عملکرد صرفا نمی تواند دیدگاه منطقی از تحمل به تنش ارایه دهد. لذا بررسی خصوصیات بیوشمیایی و فیزیولوژیکی گونه های مختلف، اطلاعات جامعی از مدیریت کشت و توزیع کشت گونه های مختلف در سطوح متفاوت شوری ارایه می دهد.
مواد و روش هااین پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گونه های مختلف پنبه در سطوح مختلف شوری انجام شد. بذور کرک زدایی شده هشت رقم پنبه مربوط به چهارگونه G. herbaceum، G. arboretum، G. hirsutum و G. barbadense به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه سطح غیر-شور (کمتر از 4 دسی زیمنس بر متر)، شوری متوسط (9-8 دسی زیمنس بر متر) و شوری زیاد (13-12 دسی زیمنس بر متر) در گلدان های نایلونی بزرگ در سه تکرار کشت شدند.
یافته هادر تیمار شوری زیاد، پوسته بذر ارقام دکترعمومی و گلستان به ترتیب بیشترین غلظت فنل غیرتاننی و فنل تاننی را داشت. در سطوح شوری زیاد مقادیر فنل تاننی بذر در رقم گلستان بیشترین بود. کمترین مقدار تانن بذر در رقم سپید در شوری متوسط بود که نسبت به ارقام دکترعمومی، باربادنز و بومی کرمان در این شوری به ترتیب، 9/3، 7/8 و6/5 درصد افت داشت. آرباریوم در شوری متوسط و مه ریز در شوری زیاد به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت گلیسین بتایین را داشتند. غلظت پروتیین در بذر رقم مه ریز در شوری متوسط بیشترین بود. غلظت پروتیین در بذر رقم مه ریز در هر دو سطح شوری نسبت به سایر ارقام افزایش معنی دار داشت. در شوری زیاد، برگ رقم گلستان کمترین غلظت موم را در بین ارقام داشت، در حالی که بیشترین انباشتگی موم در پوسته بذر رقم گلستان در شوری متوسط مشاهده شد. رقم گلستان، بیشترین غلظت پرولین برگ را در شوری زیاد داشت. بیشترین و کمترین پرولین ریشه در ترمز 14 در شوری زیاد و دکتر عمومی در شوری متوسط مشاهده شد. در شوری متوسط، بیشترین مقدار وزن دانه در رقم مه ریز و بیشترین مقدار وزن الیاف در رقم باربادنز بدست آمد و کمترین مقدار وزن دانه و وزن الیاف مربوط به ژنوتیپ آرباریوم بود.
نتیجه گیریدر شوری زیاد، ژنوتیپ های آرباریوم و بومی کرمان، غوزه نداشتند. به نظر می رسد رقم گلستان نسبت به ارقام دیگر به شرایط تنش شوری به واسطه افزایش پرولین، تانن، فنل و موم پوسته بذر متحمل ترین باشد. همچنین ارقام بومی کرمان و سپید به دلیل توقف گلدهی به شوری 12-13 دسی زیمنس بر متر حساس هستند و برای کشت در شوری تا 9 دسی زیمنس مناسب است.
کلید واژگان: تنش شوری, پنبه, تانن, پروتئین, پرولینBackground and objectivesThe salinization of soils and the optimal use of this vast area, the search for a suitable solution for the cultivation of a suitable crop is a priority of research. The cotton plant is semi-tolerant to salinity, but depending on the extent of species diversity, the yield alone cannot provide a reasonable indication of stress tolerance. Therefore, the study of biochemical and physiological characteristics of different species should provide comprehensive information on the cultivation and distribution of different species at different salinity levels.
Materials and methodsThe objective of this study was to evaluate the potential of different cotton species at different salinity levels. 8 species of Delinting cotton seeds, including G. herbaceum, G. arboretum, G. hirsutum, and G. barbadense, were grown in three replicates in large nylon pots using a randomized complete block design with three non-salinity levels (less than 4 dSm-1), medium salinity (8-9 dSm-1), and high salinity (12-13 dSm-1).
ResultsThe results showed that at high salinity, non-phenolic compounds and phenolic content were highest and lowest, respectively, in the seed coat of Dr. Omumi and Golestan cultivars. At high salinity, the phenolic content of the seeds was highest in the Golestan cultivar. The lowest amount of tannin in the seed of Sepid cultivar was at salinity of 8 to 9 dSm-1, which decreased by 3.9%, 8.7% and 5.6%, respectively, compared to Dr. Omumi, Barbadens and Kerman indigenous cultivars at this salinity. Arbariums had the highest and lowest glycine-betaine concentrations at 8 to 9 dSm-1 and Mehriz at 12 to 13 dSm-1, respectively. At moderate salinity, protein concentration was highest in seeds of Mehriz variety. The protein concentration in the seeds of Golestan variety at both salinity levels and Dr. Omumi variety in non-saline environment increased significantly compared to the other varieties. At high salinity, the leaves of the Golestan cultivar had the lowest wax concentration among all cultivars, while at medium salinity the greatest wax accumulation was observed in the seed coat of the Golestan cultivar. The Golestan variety showed the highest proline concentration in the leaf at high salinity. The highest and the lowest proline content in the root were observed in Termez 14 at high salinity and in Dr. Omumi at medium salinity. At 8-9 dSm-1 salinity, Mehriz and Barbadens cultivars had the highest seed and fiber weight, respectively, while the lowest seed and fiber weight was recorded in Arbarium cultivar.
ConclusionAt 12-13 dSm-1, the cultivars Arbarium and Bomi-kerman had no bolls. It appears that the Golestan cultivar is the most tolerant to salt stress compared to other cultivars because it contains more proline, tannin, phenol, and wax. The varieties Bomi-kerman and Sepid, which stop flowering at high salinity, are also sensitive to 12-13dSm.-1
Keywords: Salinity stress, cotton, Tannin, protein, Proline -
سابقه و هدف:
استفاده از بذر سالم با قوه ی نامیه بالا، رکن اصلی در اجرای مدیریت تلفیقی آفات پنبه می باشد. سنک های بذر پنبه در برخی سال ها در مزارع پنبه افزایش جمعیت قابل توجهی یافته و با تغذیه از بذور، بر خصوصیات کمی و کیفی آن ها اثر می گذارند. حشرات کامل و پورههای سنک بذر Oxycarenus hyalinipennis Costa از محتویات بذور پنبه تغذیه کرده و سبب کاهش وزن، سرعت جوانه زنی، محتویات روغن، پروتیین و نیتروژن بذور میگردند. فعالیت سنک های بذر جنس Oxycarenus روی الیاف پنبه در فرآیند جین زنی ایجاد اختلال کرده و سبب لکه دار شدن، کثیفی و کاهش کیفیت الیاف پنبه می گردد. حشرات آفت از عوامل مهم کاهنده عملکرد محصول پنبه هستند که کنترل مناسب آنها در مزارع مستلزم شناخت کافی از نوع آفت، زیست شناسی و میزان خسارت آن ها در گیاه پنبه است. با توجه به افزایش جمعیت سنک های بذر در مزارع پنبه در سال های اخیر، شناسایی خصوصیات زیستی، گونه ی غالب این سنک ها و بررسی تاثیر آن ها بر ویژگی های کمی و کیفی بذور ضروری می نمود و در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هابدین منظور تحقیقی در سال های 1396-1395 اجرا شد که در آن سنک های بذری از مزارع پنبه ایستگاه تحقیقات پنبه هاشم آباد جمع آوری شدند و جهت شناسایی و تایید جنس و گونه به بخش تحقیقات رده بندی حشرات موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور ارسال شدند. پرورش حشره در انسکتاریوم حشرات انجام شد. فاکتور های زیستی حشره نظیر طول عمر حشرات کامل، دوره ی پورگی، دوره ی جفت گیری و پیش از جفت گیری، زادآوری حشره، مجموع دوره ی زندگی، دوره ی پیش از تخم گذاری و تخم گذاری و تعداد دفعات تخم گذاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین خصوصیات ریخت شناسی نظیر طول، عرض و وزن حشرات کامل نر و ماده بررسی شد. جهت بررسی تاثیر آفت بر خصوصیات فیزیولوژیکی بذر با شروع باز شدن غوزههای پنبه در مزرعه، 45 غوزه به صورت تصادفی با پاکت کاغذی جداسازی و پوشیده شدند و 45 غوزه علامت دار به طور طبیعی در معرض آفت قرار گرفتند. در سه مرحله به فواصل ده روز نمونه گیری از بذور در مزرعه انجام شد. در آزمایشگاه موسسه بررسیهای لازم بر خصوصیات کمی و کیفی بذر انجام گرفت.
یافته هاسنک های جمع آوری شده از مزارع پنبه، تحت نام علمی Oxycarenus hyalinipennis Costa شناسایی شدند. بررسی زیست شناسی سنک بذر در شرایط اتاق رشد حشرات نشان داد که میانگین طول عمر حشرات کامل، مجموع دوره ی پورگی، دوره ی پیش از تخم گذاری و تخم گذاری و مجموع چرخه ی زندگی حشره به ترتیب 20/2±32، 08/2±61/13، 35/1±69/10 و 27/2±16/19، 47/2±30 روز بود. نتایج ارزیابی بذور نشان داد که بیشترین میانگین وزن پنبه دانه در بذور غوزه های ایزوله شده (شاهد) در مزرعه و به میزان 71/10 گرم بود. پنبه دانه های در معرض تغذیه سنک در مزرعه و آزمایشگاه، به ترتیب 33/1 و 1/27 درصد میانگین وزن کمتری داشتند. در پنبه دانه های ایزوله شده در مزرعه نسبت به بذور در معرض سنک، 5/20 درصد کربوهیدرات محلول و 1/59 درصد فنل کمتر مشاهده شد.
نتیجه گیریطبق نتایج حاصل سنک بذر پنبه در صورت افزایش جمعیت، می تواند با کاهش قوه نامیه و سایر خصوصیات کمی و کیفی بذر، خسارت قابل توجهی به محصول پنبه وارد کند.
کلید واژگان: پنبه, بنیه بذر, Oxycarenus, ویژگی های زیستیBackground and ObjectivesThe most important element in the implementation of cotton IPM is the use of healthy seeds with high vitality. In a few years, cotton seed bugs have significantly increased their population in cotton fields and affect the quantitative and qualitative properties of seeds by feeding on them. Adults and nymphs of Oxycarenus hyalinipennis Costa feed on the contents of cottonseed, resulting in a loss in seed weight, germination rate, oil, protein and nitrogen content. The activity of the genus Oxycarenus on cotton fibers disrupts the ginning process and causes spotting, soiling and reduced quality of cotton fibers. Insect pests are important factors that reduce the yield of cotton crops. Proper control in the field requires adequate knowledge of the species of pest, its biology and the extent of its damage to the cotton plant.Due to the increase in the population of seed bugs in cotton fields in recent years, it was necessary to determine the biological characteristics, the predominant species of these seed bugs and their impact on the quantitative and qualitative characteristics of the seed and was investigated in this study.
Materials and MethodsFor this purpose, a study was conducted in 2016-2017 in which seed bugs were collected from the cotton fields of Hashemabad Cotton Research Station and sent to Insect Classification Research Department of Iranian Plant Protection Research Institute to identify and confirm the genus and species. The insects were cultured under laboratory conditions. Biological factors of the insects such as adult life span, total nymphal life span, pre-oviposition period, oviposition period and total life cycle were evaluated. Morphological characteristics such as length, width and weight of adult male and female insects were also studied. To study the effects of the pest on the physiological characteristics of the seeds during the period of boll opening in the cotton field, 45 bolls were randomly isolated and covered with paper bags, and 45 marked bolls were naturally exposed to the pest. The seeds were sampled in the field in three stages at intervals of ten days. Necessary investigations on quantitative and qualitative characters of the seeds were carried out in the laboratory of the institute.
ResultsThe seed bugs were identified under the scientific name Oxycarenus hyalinipennis Costa (Hemiptera: Oxycarenidae). Laboratory studies on insect biology revealed that adult longevity, total nymphal duration, pre-oviposition time, oviposition time, and total life cycle Mean (±SE) 32±2.20, 13.6±2.08, 10.69±1.35, 19.16±2.27, and 30±2.47 days, respectively. The results showed that the average weight of cotton seeds was highest in isolated bolls with an average of 10.71 grams. Thus, the average weight was 1.33% and 27.1% higher than plants whose bolls were not isolated and cotton seeds exposed to beetles, respectively. In isolated cotton seeds in the field, 20.5% less soluble carbohydrates and 59.1% less phenols were observed than in seeds exposed to pests.
ConclusionWhen the population of cotton seed bugs increases, this pest can significantly damage the cotton crop by reducing the potency and other quantitative and qualitative properties of the seeds.
Keywords: Seed vigor, cotton, biological characteristics, Oxycarenus -
بررسی گیاهان زراعی در شرایط تنش می تواند منجر به بهبود صفات مرتبط با تحمل و افزایش رشد و عملکرد آنها در شرایط کم آبی شود. به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف آبیاری بر کیفیت الیاف و عملکرد پنبه با هدف تکثیر بذر برای مزارع دیم، آزمایشی بر اساس تامین نیاز رطوبتی خاک در 4 سطح (دیم، 33% ، 66% و %100) به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی اجرا شد. پس از رسیدگی فیزیولوژیکی، عملکرد و صفات کیفی الیاف ارزیابی شدند. ویژگی های پروتیینی و فیلوژنتیکی توسط ابزارهای بیوانفورماتیک مورد ارزیابی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد چین اول، در تیمار آبیاری 66 درصد مشاهده شد. بیشترین مقدار وزن الیاف چین اول در تیمار آبی 66% و کمترین مقدار در شرایط دیم مشاهده شد. بذرهایی که در شرایط 66% آبیاری رشد کردند، باعث تولید بذر بالقوه با الیاف باکیفیت شدند. همچنین آنالیز بیوانفورماتیکی مشخص کرد که محل درون سلولی آنزیم های CesA و XET1 به ترتیب غشای پلاسمایی و دیواره سلولی هستند. آنزیم CesA و XET1 به ترتیب از خانواده ی پروتیینی ترنسفرازها و هیدرولازها پیشبینی شده است. بررسی فیلوژنتیکی مشخص کرد که توالی هر دو آنزیم پنبه بهمراه گیاهان هم خانواده در خانواده Malvaceae تفکیک شدند.جهت رشد دانه های پنبه با الیاف مطلوب در شرایط کم آبی و در مناطق خشک، بهتر است از بذرهایی استفاده شود که در شرایط آبیاری بهینه (66%) آبیاری شوند.کلید واژگان: آبیاری, ترنسفراز, سلولز سنتاز, صفات کیفی الیاف, وزن الیافStudy of water stress effect in traits of crops is related to stress tolerance, increasing their growth and yield in stress situation.This research was performed to evaluate the impact of different irrigation regimes on cotton yield, fiber quality were conducted using a split-plot factorial design with four irrigation levels (rainfed, 33%, 66% and 100%) as the main factor. After physiological maturation, fiber performance and quality traits were evaluated.protein and phylogenetic properties have been evaluated by bioinformatics tools. The results indicated that the highest yield with 1.2 kg was observed in 66% irrigation treatment. The highest fiber weight was observed in 66% treatment and the lowest in rainfed conditions. Seeds grown under 66% irrigation saved more water and produced potential seeds with high quality fibers. Bioinformatics analysis also revealed that the intracellular locations of CesA and XET1 enzymes are plasma membrane and cell wall, respectively. The enzymes CesA and XET1 belong to the protein family of transferases and hydrolase, respectively. Phylogenetic analysis revealed that the sequences of both cotton enzymes with co-family genera were separated in the Malvaceae . It appears that in order to grow cotton seeds with desirable fibers in low water conditions and in dry areas, it is better to use seeds that are irrigated under optimal irrigation conditions (66%). by cultivating cotton seeds with about one third of the water requirement in three years, in addition to reducing the amount of water requirement and irrigation water consumption, better yields can be achieved.Keywords: cellulose synthase, Fiber quality traits, Fiber weight, Irrigation, Transferase
-
سابقه و هدف
تغییر اقلیم، دستیابی به منابع آب را با مشکل مواجه کرده است. لذا القا تحمل به تنش کم آبی در بذور تکثیری، می تواند با دستیابی به عملکرد مطلوب و بذور بالقوه، ضمن کاهش مصرف آب، در کشاورزی تحول بزرگی ایجاد کند. ارزیابی خصوصیات فیزیولوژیکی بذور پنبه استحصالی از تیمارهای مختلف کم آبی، ضمن بررسی وضعیت رشد و عملکرد آن ها، دیدگاه کامل تری از تکثیر بذر برای اراضی تحت تنش خواهد داد.
مواد و روش هااین پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل فیزیولوژیکی بذور پنبه استحصالی از تیمارهای مختلف کم آبیاری به منظور تکثیر بذر پنبه برای مزارع تحت تنش آبی در استان گلستان اجرا شد. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال های زراعی 1397 و 1396 انجام شد. فاکتور اصلی شامل 4 سطح آبیاری شامل دیم، 33، 66 و 100 درصد ظرفیت زراعی و فاکتور فرعی نیز شامل تیمارهای منابع بذری در 5 کرت فرعی شامل شاهد (تامین بذر از مراکز فروش) و 4 سطح بذر استحصالی از سطوح مختلف کم آبیاری (دیم، 33، 66 و 100 درصد ظرفیت زراعی) در نظر گرفته شدند.
یافته هانتایج نشان داد تاثیر تعداد دفعات در معرض تنش بودن برای بذر بر خصوصیات فیزیولوژیکی و عملکرد گیاهان تفاوت معنی دار داشتند. در شرایط آبیاری با 33 درصد ظرفیت زراعی، بذور استحصالی که برای دومین بار (دو سال زراعی) و سومین بار در معرض تیمار آبیاری 33 درصد ظرفیت زراعی قرارگرفته بودند به ترتیب با کدهای (S22) و (S32) به میزان 62/36 و 97/65 میلی گرم بر گرم وزن تر کمترین و بیشترین نشاسته و کربوهیدرات محلول را داشتند. لذا آبیاری به میزان 33 درصد ظرفیت زراعی برای تیمار بذری S22 تنش کم آبی نبود. در حالی که در آبیاری 33 درصد ظرفیت زراعی، عملکرد چین اول در تیمار بذری S22، در دو بار در معرض تنش کم آبی از 43/172 گرم در متر مربع به 43/432 گرم در متر مربع در سه بار در معرض تنش کم آبی رسید. ولیکن در آبیاری 33 درصد ظرفیت زراعی، بذور استحصالی که برای دومین بار (دو سال زراعی) در معرض تیمار آبیاری 66 درصد ظرفیت زراعی قرار گرفته بودند (S23) در شرایط دو بار تنش نسبت به سه بار تنش، عملکرد چین اول کاهش یافت. کاهش سطح برگ در تیمارهای بذری S23 در دو بار تنش در شرایط دیم و 100 درصد ظرفیت زراعی مبین این امر است که هم دیم و هم آبیاری زیاد برای تیمار بذری S23تنش محسوب می شود.
نتیجه گیریبه طور کلی، با تکثیر بذر در شرایط آبیاری با 33 درصد ظرفیت زراعی، علاوه بر کاهش مصرف آب، می توان به بذوری بالقوه با گیاهان متحمل به تنش دست یافت. افزایش عملکرد چین اول در تیمار بذری S32، حاصل از تکثیر بذر در معرض سه بار تنش آبی، حاکی از اهمیت القاء فعالیت حافظه تنشی در تیمارهای بذری S22 وS32 در تحمل کم آبی می باشد.
کلید واژگان: پنبه, تنش آبی, سطح برگ, عملکرد, نشاستهClimate change has made it difficult to access water resources. Therefore, induction of water stress tolerance in seeds production can make a great revolution in agriculture by achieving optimal yield and potential seeds, while reducing water consumption. This research was conductedwith aime of evaluation the physiological potential of cotton seeds obtained from different irrigation treatments in order to cotton seeds reproduction for farm of Golestan province in water stress exposure. The experiment was done in splite plot factorial in complete block design with three replications during 1396-97 crop- season. Main plot includes of 4 irrigation levels including rainfed, 33, 66 and 100% of field capacity and the sub-factor also includes the seed resources treatments in 5 sub-plots including control (supplyment of seeds from sales centers) and 4 seed levels obtained from different levels of irrigation (rainfed, , 66 and 100% of crop capacity) were considered.The results showed that the effects of number of being in water stress exposure for seeds on physiological characteristics and yield of plants were significantly different. In 33% water stress exposure, S22seed resources had the lowest and the most starch and carbohydrate solution,36.62 and 65.97 mgFw-1. So, 33% FC irrigation was not water-deficiency stress for S22. Decreasing in leaf area of S23 seed treatments in the double water stress exposure in rainfed and 100% FC conditions indicates that both rainfed and heavy irrigation are stressful for S23.
Keywords: cotton, Water stress, Leaf area, yield, starch -
به منظور مطالعه تاثیر دور آبیاری و تنظیم کننده های رشد بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی ارقام پنبه، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی طی سال های 1395 و 1396 در ایستگاه تحقیقات پنبه هاشمآباد گرگان اجرا شد. فاکتورها شامل دور آبیاری در دو سطح (دو هفته و چهار هفته یک بار) به عنوان عامل اصلی و تیمارهای تنظیم کننده رشد با 6 سطح (شاهد، بنزیل آدنین، آبسزیک اسید، سالیسیلیک اسید، براسینواسترویید و سایکوسل) و سه رقم پنبه گلستان، کاشمر و شایان به عنوان عوامل فرعی بودند. بر اساس نتایج، با تنش کم آبی از میزان پرولین و محتوای نسبی آب برگ کاسته شد. حداکثر میزان پرولین از رقم شایان در تیمار سالیسیلیک اسید حاصل شد. بنزیل آدنین و براسینواسترویید محتوای نسبی آب برگ را افزایش دادند. بیشترین پایداری غشای سلول در رقم کاشمر و دور آبیاری دو هفته یک بار مشاهده شد و سایکوسل توانست باعث افزایش پایداری غشاء گردد. ارتفاع، تعداد گل و تعداد غوزه تحت تاثیر تنظیم کنندههای رشد، دور آبیاری و رقم قرار داشتند. با افزایش دور آبیاری، از ارتفاع بوته، تعداد گل و غوزه تمام ارقام کاسته شد اما تحت تنش کم آبی، رقم گلستان از تعداد گل و غوزه بیشتری در مقایسه با ارقام دیگر برخوردار بود. سایکوسل، سالیسیلیک اسید و براسینواسترویید بهطور معنیداری گلدهی ارقام را در هر دو سال و هر دو دور آبیاری افزایش دادند. بنزیل آدنین و براسینواسترویید سبب افزایش بیش از 7 درصد در ارتفاع بوته شدند و آبسزیک اسید، سایکوسل و سالیسیلیک اسید باعث کاهش ارتفاع بوته نسبت به شاهد شدند. کاربرد آبسزیک اسید سبب کاهش تعداد غوزه نسبت به شاهد شد. در مجموع، تنظیم کننده های رشد به خصوص سایکوسل و سالیسیلیک اسید سبب افزایش صفات مورفوفیزیولوژیکی ارقام پنبه شدند که نشان دهنده تاثیر مثبت آنها بر تحمل به خشکی ارقام بوده و تحت شرایط تنش می توانند در تعدیل اثرات تنش نقش داشته باشند.
کلید واژگان: پرولین, پایداری غشاء, تنش کم آبی, سالیسیلیک اسید, سایکوسلTo study the effect of interval irrigation and growth regulators on morphophysiological traits of cotton cultivars, an experiment was conducted as a split factorial in randomized complete block design in 2017 and 2018 in Hashemabad Cotton Research Station in Gorgan, Iran. Treatments consisted of intervals of irrigation at two levels (two weeks and four weeks) as the main factor and six-level growth regulator treatments (control, benzyl adenine, abscisic acid, salicylic acid, brassinosteroid, and cycocel) and three cotton cultivars (Golestan, Kashmar, and Shayan) were also considered as sub-factors. The results of this study showed that proline content and relative water content of leaf decreased with water deficit stress. Maximum proline content (3.55 µg/g fresh weight) was obtained from Shayan cultivar with salicylic acid. Benzyl adenine and brassinosteroids increased relative leaf water content. The highest cell membrane stability (2.998%) was observed in Kashmar cotton cultivar and two-week interval irrigation, and Cycocel increased the membrane stability by 15%. Plant height, number of flowers, and number of bolls were affected by growth regulators, irrigation intervals, and cultivars. With increasing irrigation period, plant height, flower number, and boll number decreased in all cultivars, but under drought stress, Golestan cultivar had more flowers and boll number than other cultivars. Cycocel, salicylic acid, and brassinosteroids significantly increased flowering of cultivars at both years and both irrigation intervals. Benzyl adenine and brassinosteroids increased plant height more than 7% and abscisic acid, cycocel, and salicylic acid decreased plant height compared with control. Application of abscisic acid reduced the number of bolls by 22% compared with the control. Overall, growth regulators, especially cycocel and salicylic acid, increased the morphophysiological traits of cotton cultivars indicating their positive effect on drought tolerance and it could play a role in moderating stress effects under stress conditions.
Keywords: Cycocel, Membrane stability, Proline, Salicylic acid, Water deficit stress -
با هدف بررسی تاثیر تنظیم کننده های رشد بر تعدادی از خصوصیات مورفولوژیکی ارقام پنبه، پژوهش حاضر به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات پنبه هاشم آباد گرگان طی سالهای 1395 و 1396 انجام شد. فاکتورها شامل تیمارهای تنظیم کننده رشد با 6 سطح (شاهد، بنزیل آدنین، آبسزیک اسید، سالیسیلیک اسید، براسینواسترویید و سایکوسل) و سه رقم پنبه گلستان، کاشمر و شایان بودند. بر اساس نتایج، تنظیم کننده های رشد بر روی اکثر صفات تاثیرگذار بودند. سایکوسل بیشترین تعداد غوزه در بوته (4/13 عدد) را تولید نمود و آبسزیک اسید سبب کاهش 25 درصدی تعداد غوزه نسبت به شاهد شد. گرچه بجز آبسزیک اسید، همه تنظیم کنندههای دیگر باعث افزایش وزن غوزه نسبت به شاهد (02/5 گرم) شدند و بیشترین وزن غوزه (52/5 گرم) مربوط به تیمار سایکوسل بود، اما به نظر می رسد این صفت بیشتر تحت تاثیر ژنتیک باشد. سالیسیلیک اسید باعث افزایش و آبسزیک اسید و سایکوسل باعث کاهش فاصله اولین شاخه زایا تا زمین شدند. بیشترین تعداد گرههای شاخه زایای پنجم به ترتیب با میانگین 17/7، 09/7 و 07/7 عدد به محلول پاشی با سالیسیلیک اسید، براسینواسترویید و سایکوسل اختصاص یافت و کمترین آن با 07/6 و 13/6 عدد متعلق به آبسزیک اسید و بنزیل آدنین بود. در مجموع، سالیسیلیک اسید و بنزیل آدنین توانستند در افزایش فاصله میانگره ها و آبسزیک اسید و سایکوسل در کاهش آن نقش داشته باشند. از بین ارقام، گلستان با 6/12 عدد بیشترین تعداد غوزه و کمترین نسبت غوزه باز به کل غوزه ها (1/39 درصد) را داشت و دیررس ترین رقم بود اما کاشمر با 4/60 درصد غوزه باز به کل غوزهها، زودرس ترین رقم بود. لذا با هدف گزینش ارقام با تعداد غوزه بالاتر، میتوان از تنظیم کننده رشد براسینواسترویید یا سایکوسل و ارقام گلستان و شایان، اما جهت گزینش درصد زودرسی بالاتر، از سالیسیلیک اسید یا سایکوسل و ارقام کاشمر و شایان استفاده کرد. در مجموع، میتوان تنظیم کننده رشد سایکوسل و رقم شایان را توصیه نمود.کلید واژگان: رقم شایان, سالیسیلیک اسید, سایکوسل, شاخه زایا, غوزهIn order to investigate the effect of growth regulators on a number of morphological characteristics of cotton cultivars, the present research was conducted as a factorial experiment in a randomized complete block design with 3 replications at Hashemabad Cotton Research Station, Gorgan in 2016 and 2017. Factors included growth regulators treatments with 6 levels (control, benzyl adenine, abscisic acid, salicylic acid, brassinosteroid, and cycocel) and three cotton cultivars of Golestan, Kashmar, and Shayan. Growth regulators affected most traits. Cycocel produced the highest number of bolls per plant (13.4) and abscisic acid reduced the number of bolls by 25% compared to the control. Salicylic acid increased, and abscisic acid and cycocel decreased the distance from the first sympodia to the ground. The highest number of fifth sympodia nodes, respectively, with an average of 7.17, 7.09 and 7.07, was allocated to foliar application with salicylic acid, brasinosteroid and cycocel, and the lowest with 6.07 and 6.13 belonged to abscisic acid and benzyl adenine. Overall, salicylic acid and benzyl adenine were able to increase the internodes length and abscisic acid and cycocel to reduce it. Therefore, with the aim of selecting cultivars with higher boll number, it is possible to use growth regulator of brasinosteroid or cycocel, and Golestan and Shayan cultivars, but to select a higher early maturity percentage, salicylic acid or cycocel, and Kashmar and Shayan cultivars can be used. In general, it is possible to recommend the cycocel growth regulator and Shayan cultivar.Keywords: Boll, Cycocel, salicylic acid, Shayan cultivar, Sympodia
-
شوری یکی از مهمترین عوامل غیرزیستی محدود کننده رشد و عملکرد گیاه است، همزیستی مایکوریزایی در تعدیل اثرات تنش شوری در گیاهان نقش بسزایی دارد. این پژوهش با هدف ارزیابی ارقام مختلف پنبه در غلظت های مختلف شوری و تعیین مناسب ترین رقم در همزیستی با مایکوریزا بهواسطه تاثیر در سنتز کربوهیدرات ها و پارامترهای رشد گیاه انجام شد. این تحقیق بهصورت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی که سه سطح شوری خاک شامل شاهد (غیر شور)، کمتر از 4 دسیزیمنس بر متر (شوری متوسط)، 9-8 دسیزیمنس بر متر و 13-12 دسیزیمنس بر متر (شوری زیاد) بهصورت فاکتور اصلی و سه رقم بذر پنبه کرک زدایی شده (گلستان، Termez 14و برگ پهن قرمز) با دو سطح مایکوریزاRhizophagus intraradices (عدم تلقیح با قارچ و تلقیح با قارچ) در فاکتور فرعی با سه تکرار در گلخانه کشت شدند. صفات تعداد برچه، تعداد بذر در برچه، وزن بذر، وزن الیاف، وزن کاسبرگ، طول بذر، قطر بذر، حجم ریشه، طول ساقه و طول ریشه، غلظت کربوهیدرات های پوسته و آندوسپرم بذر)گلوکز، گزیلوز، رامنوز و نشاسته(و درصد همزیستی قارچ مایکوریزا با ریشه گیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد رقم برگ پهن قرمز، بیشترین غلظت مونوساکاریدی و پلی ساکاریدی پوسته و آندوسپرم بذر را در همزیستی با مایکوریزا و در شوری متوسط داشت و در همین شرایط دارای بیشترین مقدار وزن بذر و طول ریشه بود. افزایش غلظت کربوهیدرات بهواسطه همزیستی با مایکوریزا نقش موثری در افزایش تحمل به تنش شوری در رقم برگ پهن قرمز نشان داد.کلید واژگان: پارامترهای رشد, پنبه, شوری, کربوهیدرات, مایکوریزاSalinity is the most important abiotic agents limiting plant growth and yield. Mycorrhizal symbiosis can play an important role in moderate the effects on salinity in plants. This study was conducted to evaluate different cotton cultivars in different salinity concentrations and determine the suitable genotype symbiosis with mycorrhiza by effects of carbohydrates synthesis and plant growth parameters. This research was arranged as factorial in a randomized complete block design with three replications at the greenhouse. Factors included three soil salinity levels as the main plot: control (Ec -1), moderate salinity (Ec -1) and severe salinity (Ec -1) and three cottonseed cultivars (Golestan; Termez 14 and Red leaf) with two levels of mycorrhiza (Rhizophagus intraradices) (with and without mycorrhiza). The number of carpels, number of seeds in the carpel, seed weight, fiber weight, sepal weight, seed length, root volume, stem and root length, carbohydrate content in coat and endosperm seed (glucose, xylose, rhamnose, and starch), and mycorrhiza symbiosis percentage traits were studied. Data were analyzed with SAS software. Results showed that red leaf had the most monosaccharide and polysaccharide content in coat and endosperm in moderate salinity with mycorrhiza. The most seed weight and root length were in moderate salinity with mycorrhiza. Golestan cultivar had the most symbiosis percent against non-salinity. The maximum carbohydrate concentration with mycorrhizal symbiosis, showed an efficient role in improving salinity stress-tolerant in red leaf cultivar.Keywords: Growth parameters, cotton, Salinity, Carbohydrate, mycorrhiza
-
در این پژوهش واکنش عملکرد و اجزای عملکرد دانه 21 ژنوتیپ باقلا به تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی (96 -1395 و 97-1396) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان اجرا شد. ویژگی های زراعی 21 ژنوتیپ باقلا در دو محیط بدون تنش (آبیاری بهینه) و تنش خشکی (قطع آبیاری از آغاز گلدهی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که اثر رژیم آبیاری بر کلیه صفات مورد بررسی به استثنای وزن صددانه معنی دار بود. تنش خشکی سبب کاهش 71/59 درصدی عملکرد دانه، 81/31 درصدی عملکرد بیولوژیک و 92/41 درصدی شاخص برداشت شد. برش دهی اثر متقابل آبیاری × ژنوتیپ نشان داد در محیط بدون تنش (آبیاری بهینه) ژنوتیپ های G-Faba-66، G-Faba-65، G-Faba-62، G-Faba-294، G-Faba-292، G-Faba-523، G-Faba-525 و G-Faba-21 و در تنش خشکی ژنوتیپ هایG-Faba-67، G-Faba-66، G-Faba-75، G-Faba-72، G-Faba-65 و G-Faba-62 به ترتیب بیشترین عملکرد دانه را داشتند. بر اساس عملکرد دانه، تعداد دانه در غلاف و شاخص برداشت، ژنوتیپ G-Faba-67 نسبت به سایر ژنوتیپ ها تحمل بیشتری نسبت به شرایط تنش خشکی نشان داد.کلید واژگان: باقلا, آبیاری بهینه, شاخص برداشت, طول غلاف, عملکرد بیولوژیکThe response of seed yield and its components of 21 faba bean genotypes to drought stress was assessed using randomized complete block design with three replications, under two moisture environments; non stress (optimum irrigation) and drought stress (cut off of irrigation form commencement of flowering) and in two cropping seasons (2016-17 and 2018-19) at Gorgan agricultural research station, Gorgan, Iran. Combined analysis of variance showed that moisture environment had significant effect on all studied traits except 100-seed weight. Drought stress caused reduction in seed and biological yields as well as harvest index by 59.71%, 31.81% and 41.92%, respectively. Genotypes; G-Faba-66, G-Faba-65, G-Faba-62, G-Faba-294, G-Faba-292, G-Faba-523, G-Faba-525 and G-Faba-21, under non stress conditions (optimum irrigation), and G-Faba-67, G-Faba-66, G-Faba-75, G-Faba-72, G-Faba-65 and G-Faba-62, under drought stress conditions, had the highest seed yield, respectively. G-Faba-67 showed the highest level of tolerancee to drought stress considering seed yield, number of seed pod-1 and harvest index.Keywords: Faba bean, harvest index, optimum irrigation, pod length, Biological yield
-
شوری از مهم ترین فاکتورهای غیر زیستی محدود کننده رشد و عملکرد گیاهان محسوب می شود. این پژوهش با هدف ارزیابی اثر همزیستی مایکوریزا بر مکانیسم های فیزیولوژیکی گوجه فرنگی در پاسخ به تنش شوری انجام شد. سه رقم گوجه فرنگی در دو سطح حضور و عدم حضور قارچ مایکوریزا و در سه سطح تیمار شوری (آب غیر شور (شاهد)، تنش ملایم (چهار دسی زیمنس بر مترمربع) و تنش شدید (هفت دسی زیمنس بر مترمربع) به صورت فاکتوریل، در قالب بلوک کامل تصادفی در حوضچه های لایسیمتری در گلخانه کشت شدند. به منظور مطالعه صفات فیزیولوژیکی و درصد همزیستی در ابتدای گل دهی نمونه گیری صورت گرفت. ضمن اینکه پس از رسیدگی فیزیولوژیکی، عملکرد تعیین شد. نتایج نشان داد همزیستی با مایکوریزا بر بیوماس گوجه فرنگی در تیمار آبیاری با آب غیر شور، افزایش معنی دار داشت. درصد کلونیزاسیون ریشه ها در شوری شدید، افزایش معنی دار یافت. در رقم (Primo Rio) همزیست با قارچ، بیشترین سطح برگ، سطح ریشه و حجم ریشه مشاهده شد که از نظر آماری معنی دار بودند. میزان آنتوسیانین و فلاونوئید در تیمار شوری شدید بدون مایکوریزا افزایش معنی داری داشتند که حاکی از تاثیر مثبت تنش شوری در افزایش غلظت آنها بوده است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که همزیستی مایکوریزایی با تاثیر مثبت بر سطح برگ به عنوان منبع فتوسنتز کننده و با توسعه سطح ریشه و حجم ریشه، با افزایش میزان جذب نقش به سزایی در تعدیل تنش شوری خواهد داشت. در نهایت Grande op و Primo Rio به ترتیب رقم حساس و متحمل برای مزارع شور شناخته می شود.کلید واژگان: آنتی اکسیدان, شوری, گوجه فرنگی, همزیستی مایکوریزاSalinity is known as one of the most important abiotic factors that limit growth and yield of crop plants. This research was conducted to evaluate the effect of mycorrhiza symbiosis on physiological responses of Solanum lycopersicum against salinity stress. Three Solanum lycopersicum genotypes with and without mycorrhiza fungi and three levels of salinity stress (non-saline (control), mild (4 dSm-1) and severe saline (7 dSm-1) were examined in a randomized complete block design in Lisimeter pools in greenhouse condition. Some physiological traits at flowering initiation and yield of the examined genotypes at physiological maturity were estimated. Mycorrhizal symbiosis in the presence of non-saline water led to notable increase in plant dry mass. Severe salinity led to significant increase in colonization percentage. Primo Rio treated with mycorrhiza indicated the greatest leaf and root area and root volume. Non-inoculated plants were proven to contain greater flavonoid contents when grown in the presence of severe salinity. From the gathered data, it can be concluded that mycorrhizal symbiosis may leave positive influence on leaf area (i.e. photosynthetic source) and root area and volume (i.e. leading to enhancement of mineral absorption), and hence withstanding tomato against salinity stress. Grande op and Primo Rio appeared to be salt-sensitive and salt-tolerant genotypes, respectively.Keywords: Antioxidant, Salinity, Solanum lycopersicum, Mycorrhiza symbiosis
-
تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل غیرزیستی است که رشد و نمو گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. کنجد (Sesamum indicum) گیاه نسبتا متحمل به خشکی است که در مناطق خشک و نیمه خشک و دمای بالا رویش می یابد. به منظور ارزیابی اثرات پاکلوبوترازول بر بهبود تحمل به تنش خشکی ، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-1393 اجرا گردید. تیمارها شامل دو رقم متحمل (یلووایت) و حساس (اولتان) کنجد، سه سطح آبیاری (50،20 و 80 درصد ظرفیت زراعی خاک) و سه غلظت کاربرد پاکلوبوترازول (0، 5/7 و 15 میلی گرم در لیتر) بودند. صفاتی از جمله غلظت کلروفیل a، b و کاروتنوییدها، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز اندازه گیری شدند. داده ها با نرم افزار آماری SAS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد اثر رقم، سطوح آبیاری و پاکلوبوترازول بر غلظت کلروفیل a، b و کاروتنوییدها، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز، عملکرد و اجزای عملکرد معنی دار بود. در تیمار کم آبی شدید با بیشترین مصرف پاکلوبوترازول نسبت به تیمار شاهد، محتوی کلروفیلb (44%) ، فعالیت آنزیم های پراکسیداز ریشه و برگ و سوپراکسید دیسموتاز ریشه افزایش یافت. در تنش کم آبی شدید، غلظت کلروفیل a (4/30 درصد) ، b (6/40) و کاروتنویید (9/29) کاهش یافت. فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز ریشه (3 برابر) و برگ (9/1 برابر) و سوپراکسید دیسموتاز ریشه (3 برابر) در رقم یلووایت (رقم متحمل) افزایش یافت. به طور کلی، در کم آبی شدید، رقم یلووایت نسبت به رقم اولتان به بیشترین غلظت مصرفی پاکلوبوترازول با سازوکار آنزیمی واکنش مثبت نشان داد.کلید واژگان: اکسیداتیو, کم آبی, عملکرد, کلروفیل, کنجدDrought is one of the most important abiotic agents that adversely affect the growth and development of plants. The arid and semi-arid regions where sesame (Sesamum indicum L.), as a relatively drought tolerant plant, is grown are specified by high temperatures. In order to evaluate the effects of paclubutrazul (PBZ) on the drought tolerant of sesame a factorial experiment were conducted based on randomized complete block design with three replications in 2014 at greenhouse of Educational Department of Kordkoy (Golestan province). Treatments included two genotypes of sesame (Yellow- white and Oltan), three levels of watering (20, 50 and 80% FC) and three concentrations of PBZ application (0, 7.5 and 15mg/L). Traits such as chlorophyll a, b and carotenoid contents, superoxide dismutase and peroxidase activity, yield and yield components were measured. Data were analyzed with SAS software. Results showed that genotype, water treatment and PBZ had a significant effect on chlorophyll a, b and carotenoid contents, superoxide dismutase and peroxidase activity of roots and leaves, yield and yield components. High PBZ application where plants exposed to the severe water stress significantly improved chlorophyll b (44%), superoxide dismutase of roots and peroxidase activity of roots and leaves. Yellow-white genotype showed higher chlorophyll a (30.4%), b (40.6%) and carotenoid concentration (29.9%), superoxide dismutase of roots (3times), superoxide dismutase of leaves (1.9 times) and peroxidase activity of roots (3times) in severe water deficit stress. Finally, it can be concluded that Yellow white responded better to drought stress than Oltan genotype with maximum levels of PBZ throughout antioxidant mechanismes.Keywords: Oxidative, Waterless, Yield, Chlorophyll, Sesamum
-
-
به منظور ارزیابی اثرات پاکلوبوترازول بر دو رقم کنجد (Sesamum indicum) در شرایط تنش خشکی و بررسی واکنش ارقام بر خصوصیات فیزیولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-93 در گلخانه واحد آموزشی کردکوی انجام شد. تیمارها شامل ارقام کنجد (یلووایت و اولتان)، سه سطح آبیاری(50،20 و 80 درصد ظرفیت زراعی خاک) و سه غلظت کاربرد پاکلوبوترازول(0، 5/7 و 15 میلی گرم در لیتر) بودند. داده ها با نرم افزار آماری SAS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد اثررقم، سطوح آبیاری و پاکلوبوترازول بر صفات وزن هزار دانه، عملکرد، پرولین، موم برگ، کاتالاز برگ و ریشه، نشاسته و کربوهیدرات های محلول معنی دار شدند. همچنبن غلظت انباشتگی موم کوتیکولی برگ در تنش خشکی شدید و بیشترین غلظت پاکلوبوترازول، 4 برابر آبیاری مطلوب و عدم مصرف پاکلوبوترازول بود. فعالیت آنزیم کاتالاز ریشه، کاتالاز برگ و پرولین برگ در 15 میلی گرم پاکلوبوترازول و در تنش آبی شدید به ترتیب 2،9/0 و 4/0 برابر عدم مصرف پاکلوبوترازول و آبیاری مطلوب بود. میزان کربوهیدرات برگ در خشکی شدیدو با بیشترین غلظت پاکلوبوترازول 6/0 برابر آن درشاهد بود. در آبیاری مطلوب با 15 میلی گرم پاکلوبوترازول، 3/13 گرم در هر بوته با وزن هزاردانه61/3 نسبت به شاهد بیشترین بودند. همچنین رقم اولتان نسبت به یلووایت به بیشترین غلظت مصرفی پاکلوبوترازول به دلیل تاثیر بر اسمولیت ها و آنزیم کاتالاز، واکنش مثبت نشان دادند.کلید واژگان: آنزیم های اکسیداتیو, اسمولیت ها, تحمل به کم آبی, موم کوتیکولی, کربوهیدراتIntroductionSesame (Sesamum indicum L) is a flowering plant in the genus Sesamum. It is widely naturalized in tropical regions around the world and is cultivated for its edible seeds, which grow in pods (Monayem Miah et al., 2015). Drought is one of the most important abiotic stresses which affect almost every aspect of plant growth. The arid and semi-arid regions where sesame is grown are specified by high temperatures, high evaporation demand and occurrence of unpredictable drought (Oscar Rojas et al., 2014). This plant is relatively drought tolerant. Resistance to water stress in sesame is important in many countries with low rainfall.
Material andMethodsIn order to evaluation effects of Paclubutrazul on two Sesamum indicum genotypes under drought stress and study physiology, yield and yield component responses of genotypes, these experiment was done using factorial arrangement based on Randomized Complete Block with three replications in 1393-94 in greenhouse of educational department of Kordkoy. Treatments included Sesamum indicum genotypes (Yellow- white and Oltan), three levels of watering (20, 50 and 80% FC) and three concentrations of paclubutrazul application (0, 7.5 and 15 mgL-1). Data were analyzed with SAS software.Results And DiscussionFinally results showed that genotype, water treatment and paclubutrazul on thousand seed weight, yield, proline, epicuticular wax of leaf, catalase activity of leaf and root, starch and carbohydrate soluble was significant. Although proline, EWL, catalase enzyme activity in leaf and root were declined, but Starch and carbohydrate solution content of leaf was elevated in Yellow- white against 20% FC. Application of paclubutrazul on starch, proline and catalase enzyme activity in both genotypes were not significant, but catalase enzyme activity in root, carbohydrate solution and EWL in leaves, thousand seed weight and yield were different significantly. Oltan in waterless stress had maximum proline content, EWL and catalase enzyme activity than yellow white, albeit, yellow white had highest carbohydrate solution than Oltan. Also EWL in leaves of Oltan was increased in 15mgL-1 paclubutrazul. EWL accumulation leaves protect them from addition water evaporation (Gonzalez et al., 2010). Also concentration of EWL accumulation leaves against severs waterless stress and highest paclubutrazul content, was highest 4 times than well water and without paclubutrazul usage. Catalase enzyme activity in root and leaves and proline content of leaves in 15 mg paclubutrazuland severe waterless stress were 9, 0.2 and 0.4 times more than without paclubutrazul and well water treatment. Carbohydrate solution in leaves under severe water stress and highest paclubutrazul content was 0.6 times more than control. In well water with 15 mg paclubutrazul, average yield per plant 13.3 g with thousand seed weight, 3.61g than control was highest in comparison control. Also, Oltan genotype than Yellow white to highest concentration paclubutrazul usage in case of effect on Osmolites and Catalase activity enzyme showed positive reaction.Keywords: Oxidative enzyme, Osmolytes, Water stress tolerance, epicuticular wax, carbohydrate -
تاثیر تنش خشکی و همزیستی مایکوریزی روی کلونیزاسیون، فسفر ریشه و برگ، فعالیت فسفاتاز ریشه و برگ، حجم و مساحت ریشه و وزن خشک ریشه یک رقم جو بدون پوشینه با استفاده از آزمایش فاکتوریل و طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل سه سطح خشکی شاهد، تنش ملایم و تنش شدید به ترتیب 90، 60 و 30 درصد ظرفیت زراعی و دو سطح تلقیح و عدم تلقیح با مایکوریزا Glomus intraradices بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تیمار خشکی روی صفات فسفر برگ، فعالیت فسفاتاز ریشه و برگ و حجم ریشه ((P < 0.01 و بر همزیستی، میزان فسفر ریشه و وزن خشک ریشه در(P < 0.05) تاثیر معنی دار داشت. هم چنین اثر خشکی × مایکوریزا روی تمامی صفات به جز حجم ریشه معنی دار بود. بیشترین مقدار فسفر برگ (54/1 میلی گرم بر گرم) در تیمار همزیست با مایکوریزا در سطح خشکی شدید وجود داشت. فعالیت آنزیم فسفاتاز ریشه در تیمار همزیست با مایکوریزا در سطح خشکی شدید، با 9/297 جذب در واحد دقیقه در وزن تر، بیشترین بود که نسبت به تنش ملایم با حضور مایکوریزا، 6/16 برابر افزایش داشت. بیشترین وزن خشک ریشه (091/0 گرم) مربوط به تیمار غیر همزیست با مایکوریزا و تیمار شاهد بود. در تیمار همزیست با مایکوریزا در سطح خشکی شدید، کمترین حجم ریشه (016/0 سانتی متر مربع) مشاهده شد. به طورکلی، تلقیح بذر جو با قارچ مایکوریزا در تنش خشکی شدید، می تواند با القاء فعالیت آنزیم فسفاتاز ریشه و برگ، فسفر بیشتری را به اندام هوایی به ویژه برگ انتقال دهد. هم چنین همزیستی مایکوریزایی علاوه بر تامین منابع غذایی گیاه به ویژه فسفر، می تواند با افزایش وزن خشک و سطح ریشه، در تحمل تنش کم آبی در گیاه نقش داشته باشد.کلید واژگان: تنش خشکی, جو بدون پوشینه, فسفاتاز, فسفر, همزیستی مایکوریزیThe effect of drought stress and mycorrhizal symbiosis on the colonization, root and leaf phosphorous content, root and leaf phosphatase activity, root volume and area as well as shoot dry weight of a variety of hulless barley were evaluated using a completely randomized experimental design (CRD) with 3 replications. Treatments were three levels of drought stress of 30, 60 and 90% field capacity and two levels of mycorrhizal with and without inoculation. According to the results, the highest value of leaf phosphorous (1.54 mg/g) was observed at mycorrhizal symbiosis against severe drought treatment. Root phosphatase activity was highest (297.9 OD min -1 FW-1) at severe drought stress with mycorrhizal symbiosis which in comparison with mild stress in the presence of mycorrhiza showed 16.6 fold increasing. The control and non-mycorrhizal symbiosis treatments had highest root dry weight (0.091 g). The lowest root volume (0.016 cm2) observed at mycorrhizal symbiosis × severe drought treatment. Generally, Inoculation of barley seed with mycorrhiza at severe water stress could transport more phosphorous to shoot, especially leaf via inducing of leaf and root phosphatase activity. Also, in addition to supply of nutrient sources especially phosphorous for plant, mycorrhizal symbiosis could play an important role in withstanding water stress in plant via increasing of root dry weight and area.Keywords: Drought stress, Hulless barley, Mycorrhizal symbiosis, Phosphatase, Phosphorus
-
خشکی از مهمترین تنش های غیرزیستی و از عمده ترین فاکتورهای محیطی محدود کننده نمو گیاه و تولید محصول می باشد. واکنش دفاعی گیاه در مقابل کمبود آب، یک مقابله پیچیده است. در این تحقیق نقش تلقیح میکوریزا در تنش کم آبی بر گیاه سسبانیا اکولیتا در جذب نیتروژن، فسفر،فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز ریشه، محتوی پروتئین در دانه ها، غلظت پرولین ریشه و غلظت کربوهیدرات برگ و ساقه بررسی شد. این آزمایش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی در مکان)سطوح تنش کم آبی به عنوان مکان در نظر گرفته شدند(در سه تکرار و در شرایط گلخانه ای اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل، سه عامل تنش کم آبی)آبیاری دو روز درمیان) آبیاری مطلوب، S (، چهار روز درمیان)تنش آبی متوسط، )S1 و شش روز درمیان)تنش آبی شدید، S2 (و دو سطح استفاده از قارچ، M0)بدون میکوریزا (و M1) با میکوریزا(مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در مرحله پرشدن دانه، محتوی پروتئین دانه و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز ریشه در همزیستی با میکوریزا نسبت به غیر همزیستی به ترتیب حدود 11 درصد و 4درصد به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین در این مرحله، بین تیمارهای تلقیح شده با میکوریزا و بدون تلقیح، اختلاف معنی داری در محتوی نیتروژن و فسفر ریشه وجود نداشت. در مراحل رویشی، گلدهی و پرشدن دانه تفاوت معنی داری درغلظت پرولین ریشه، در سطح احتمال 5 درصد وجود داشت. همچنین در مرحله گلدهی، غلظت قندهای محلول برگ و ساقه در گیاهان همزیست با م کیوریزا معنی داری درسطح احتمال 5 درصد نشان داد.
کلید واژگان: سسبانیا, شاخص های فیزیولوژیکی, کم آبی, میکوریزاDrought is one of the most important abiotic stress and major limiting environmental factors for plant development and plant production. A plant defense reaction against water deficient is a complex endeavor. This experiment was conducted to investigate effects of mycorrhiza symbiosis on nitrogen and phosphorus absorption, nitrate reductase activity of root and protein content in seed, prolin content of root and carbohydrate of leaf and stem in Sesbania aculeta under drought stress. This study was carried out in Randomized Completely Block Design (RCBD) with three replications in green house conditions. Treatments were three levels of drought stress (location) and two levels of mycorrhiza, M0 (without fungi) and M1 (with fungi). Results showed that Protein content of seed and nitrate reductase activity in root of mycorrhizal symbiosis in comparison with non-mycorrhizal symbiosis plants were increased significantly in arrangement about 11% and 4%. Also there were no significant differences between phosphorous and nitrogen content in root of mycorrhizal plants in comparison with non-mycorrhizal plants. During growth, flowering and filling seed, mycorrhizal symbiosis showed significantly difference in prolin content of root. Also in flowering stage, soluble carbohydrate of leaf and stem in mycorrhizal symbiosis plant were significantly higher than control (p<0.05).Keywords: Drought, Mycorrhiza, physiological indices, Sesbania aculeta -
خشکی از مهمترین تنش های غیر زیستی است که سیستم کشاورزی و تولید غذا را تحت تاثیر قرار می دهد. ریز ذرات به جهت تسهیل نفوذ در بافت های گیاهی، باعث افزایش سطح جذب مواد غذایی می شود. با توجه به نقش ضد عفونی کنندگی بذر با نانو ذارت نقره در سیستم های کشاورزی، این تحقیق به منظور بررسی اثرات بذور ضد عفونی شده با نانو در همزیستی قارچ با ریشه گیاه، به صورت فاکتوریل بر مبنای طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. ضدعفونی بذور دو ژنوتیپ جو)معمولی و بدون پوشینه(با غلظت های مختلف نانو ذرات نقره)صفر، 50 و ppm100 و قارچ کش(در دو مرحله جوانه زنی و کشت در گلدان انجام شد. فشار اسمزی با پلی اتیلن گلیکول در مرحله جوانه زنی) bar15 - و 10 -، 5-، 0(اعمال شد. در نهایت درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه و وزن خشک ساقه چه و ریشه چه اندازه گیری شد. بذور ضد عفونی شده به صورت حضور و عدم حضور میکوریزا و با محلول هوگلند با ψ=-5bar با محلول اتیلن گلیکول آبیاری شد. در نهایت طول ریشه و اندام هوایی، تراکم میکوریزا، وزن خشک ریشه و ساقه محاسبه شد. نتایج نشان داد که در تنش خشکی، ضد عفونی بذری با ppm 50 نانو ذرات نقره بیشترین درصد جوانه زنی، را نشان داد که معنی دار بود. در حالی که کمترین درصد جوانه زنی در ضدعفونی بذری با قارچ کش مشاهده شد و نسبت وزن خشک ریشه چه به ساقه چه در جو بدون پوشینه ضد عفونی شده با ppm 100 نانو نقره کاهش معنی داری را نشان داد. همزیستی میکوریزایی باعث افزایش طول ریشه شد. طول ساقه و نسبت طول ساقه به ریشه نیز در بذور ضد عفونی شده با ppm 50 نانو نقره همزیست با میکوریزا، افزایش معنی داری داشت. ضد عفونی بذری بر تراکم میکوریزا اثر گذاشت. ضد عفونی مرسوم به قارچ کش باعث کاهش معنی داری در تراکم میکوریزا می شود. در تنش خشکی در غلظت ppm 100 نسبت به ppm 50 نانو نقره تراکم میکوریزا کاهش معنی داری یافت.کلید واژگان: خشکی, میکوریزا, نانو نقرهDrought is a major a biotic stress that severely affects agricultural systems and food production. Nano silver penetrates in plant tissue easily and increase nutrient absorption. Because of nano – silver disinfected importance in agriculture, this research were conducted to study effects of seed disinfected in fungi of root symbiosis in three Factor Randomized Complete Block Design (RCBD) Disinfected of two genotypes of barley (hull and hulless) with different concentration nano silver (0, 50,100 ppm and fungicide) in germination stage and planted in pot. Osmotic pressure were done with PEG 6000 (0,-5,-10 and – 15 bar) in germination stage. Also, germination rate, root and shoot height, root and stem dry weight were measured. Seed disinfected planted with mycorrhiza and non – mycorrhiza and watered with hogland solution with PEG ψ = -5 bar.At finally root and shoot height, mycorrhiza dependency, and root and shoot dry weight calculated. Result showed that in drought stress, disinfected seed with 50 ppm nano-silver, highest germination rate differently. In fungicide treatment were showed lowest seed infected. The ratio root dry weight /shoot of hulless barley seed with 100 ppm nano silver decreased differently. Symbiosis of mycorrhiza increased height root. Shoot height and ratio of shoot height / root with 50 ppm nano silver, symbiosis with mycorrhiza increased differently. Fungicide decreased mycorrhiza dependency and in drought stress condition in 100 ppm nano silver was lower differently than 50ppm.Keywords: drought_Mycorrhiza_Nano – silver
-
در تحقیق حاضر اثر مدت زمان خیساندن و جوانه زنی روی میزان بتاگلوکان و خصوصیات کیفی مالت تهیه شده از جو رقم ماهور و لاین 5D، شامل راندمان مالت سازی، وزن هزاردانه، پروتئین کل و پروتئین محلول با استفاده از طرح کاملا تصادفی در قالب آزمایشات فاکتوریل با دو سطح واریته جو، سه سطح مدت زمان خیساندن (12، 24 و 48 ساعت)، سه سطح مدت زمان جوانه زنی (3، 5 و 7 روز) و در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، کمینه میزان بتاگلوکان (58/0 درصد) در مالت تهیه شده از رقم ماهور و بیشینه آن (92/0 درصد) در مالت حاصل از لاین 5D مشاهده شد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (01/0p<). از بین ارقام مورد مطالعه مالت حاصل از لاین5D نسبت به رقم ماهور از میزان راندمان مالت سازی و وزن هزار دانه بالاتری برخوردار بود و با افزایش مدت زمان خیساندن و جوانه زنی میزان بتاگلوکان، راندمان مالت سازی و وزن هزاردانه کاهش معنی داری داشت (01/0p<). نتایج همبستگی بین صفات کیفی مالت جو نشان داد که بین بتاگلوکان با پروتئین کل و بین راندمان مالت سازی با بتاگلوکان به ترتیب همبستگی منفی و مثبت معنی داری وجود دارد.کلید واژگان: بتاگلوکان, جو, خصوصیات کیفی, مالت سازی
-
نشریه تحقیقات بذر، پیاپی 8 (پاییز 1392)، صص 69 -75سطح وسیعی از اراضی کشاورزی دنیا در معرض شوری می باشند. یکی از راه های بهره برداری از اراضی وسیع شور، توسعه کشت گونه های گیاهی مقاوم می باشد. این تحقیق به منظور ارزیابی نرخ جوانه زنی، درصد جوانه زنی، رشد دانه رست ژنوتیپ های مختلف جو به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 90-89 اجرا شد. بذور 4 ژنوتیپ (((FRIBERGA/STE//(L.527//BAHTIM-7DL/L.BIRAN/UNA8271//...)=1G، (WI2197/CR272-3-4//DIJON)=2G،(M9878/CARDO//QUINA/3/JAZMIN/4/CEN-B/2*CALI92)=3G و (صحرا=4G) در سه سطح شوری شامل (شاهد (آب معمولی)، 8 دسی زیمنس بر متر و 16 دسی زیمنس بر متر) در انکوباتور با دمای 18 تا 20 درجه سانتی گراد مطابق با استاندارد آزمون انجمن بذر بین المللی کشت شدند. در روز هفتم صفاتی از جمله تعداد ریشه چه، طول ریشه چه، کلیوپتیل، اندام هوایی و وزن خشک ریشه چه، اندام هوایی و دانه اندازه گیری شد. همچنین نتایج نشان داد در شوری زیاد، وزن خشک اندام هوایی کاهش یافت. تجزیه واریانس نشان داد که اثر ژنوتیپ بر تعداد ریشه چه، طول ریشه چه، طول کولیوپتیل، طول اندام هوایی، وزن خشک ریشه چه، وزن خشک دانه و درصد جوانه زنی در سطح 1 درصد معنی دار بود. در نهایت نتیجه گرفته شد ژنوتیپ 4 در مرحله دانه رست حساس به شوری می باشد نتایج نشان داد که ژنوتیپ 4 به عنوان ژنوتیپ حساس در مرحله جوانه زنی است و ژنوتیپ 1 هم به عنوان ژنوتیپ متحمل به شوری در مرحله جوانه زنی است.
-
اثرات اندازه بذر و عمق کاشت بر صفات فیزیولوژیکی سه ژنوتیپ جو در شرایط تنش شوریاین تحقیق به منظور بررسی اثرات اندازه بذر وعمق کاشت بر صفات فیزیولوژیکی سه ژنوتیپ جو تحت تنش شوری خاک، درسال زراعی 89-1388 در ایستگاه تحقیقاتی آیینه مزرعه نمونه ارتش واقع در شمال گرگان انجام شد. آزمایش در خاکی با بافت رسی لومی با 8/7 pHو هدایت الکتریکی 1/11 دسی زیمنس برمتر با سه عامل ژنوتیپ، اندازه بذر و عمق کاشت به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. ژنوتیپ ها شامل FIBERGA/STE، SAHRA و M9878/CRD در کرت های اصلی و دو فاکتور اندازه بذر (در سه اندازه ریز، درشت، متوسط) و عمق کاشت در دو سطح 3 تا 5 سانتی متر و 7 تا 9 سانتی متر به صورت فاکتوریل درکرت های فرعی بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که برهم کنش ژنوتیپ و اندازه بذر بر میزان پرولین موجود در برگ های جو معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که ژنوتیپ SAHRA در بین کلیه ژنوتیپ ها بیشترین میزان پرولین را داشت. همچنین بیشترین میزان پرولین در ژنوتیپ SAHRA با عمق 3 تا 5 سانتیمتر مشاهده شد. گیاهانی که از بذر های ریز رویش یافته بودند در عمق 3 تا 5 سانتی متر بیشترین مقدار کربوهیدرات را در برگهای خود داشتند. برگهای ژنوتیپ M9878/CRDدرعمق 3 تا 5 سانتیمتر بیشترین میزان کلروفیل را داشتند.کلید واژگان: اندازه بذر, پرولین, جو, شوری, عمق کاشت
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.