امین باقری
-
زمینه و هدف
برای کاهش هزینه های مدیریت سیستم های تصفیه فاضلاب، می توان از شبیه سازهای ریاضی و آماری استفاده نمود. این پژوهش باهدف پیش بینی کیفیت پساب یکی از تصفیه خانه های فاضلاب شهری شهر تهران با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین طی سال های 1396 تا 1400 انجام گردید.
مواد و روش هااین مطالعه یک پژوهش توصیفی - تحلیلی است که در آن اطلاعات سیستم های پایش ورودی و خروجی تصفیه خانه فاضلاب دریافت و پاک سازی داده ها انجام گرفت. در مرحله دوم تبدیل داده ها به منظور آماده سازی ورود آن ها به الگوریتم های داده کاوی از طرق پالایش، پردازش و ایجاد متغیر ساختگی (Dummy) انجام شد. سپس، الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و مدل درختی M5 به منظور یافتن بهترین مدل جهت پیش بینی غلظت COD در خروجی تصفیه خانه مورد بررسی قرار گرفت؛ در این راستا 70 درصد داده ها جهت یادگیری ماشین و 30 درصد به منظور اعتبارسنجی در نرم افزار پایتون مورداستفاده قرار گرفت. درنهایت با مدل رگرسیونی و مقایسه شاخص های R2 و RMSE به انتخاب بهترین مدل پرداخته شد.
یافته هانتایج نشان داد که ANN با ضریب تعیین 72/0عملکرد بهتری نسبت به مدل M5 با ضریب68/0در پیش بینی غلظت COD خروجی به عنوان شاخص کارایی تصفیه خانه دارد.همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون از بین متغیرهای مستقل BOD5e و TSSe بیشترین همبستگی را با CODout داشتند.
نتیجه گیریدر پژوهش حاضر، نتایج مدل ANN و M5 بر اساس شاخص های آماری در محدوده قابل قبولی قرار گرفتند و می توان با موفقیت برای تخمین داده ها در تصفیه خانه های فاضلاب استفاده کرد.
کلید واژگان: الگوریتم های یادگیری ماشین, شبکه عصبی مصنوعی, درخت مدل M5, رگرسیون, اکسیژن خواهی شیمیاییBackgroundMathematical and statistical simulators can significantly reduce the management costs of wastewater treatment systems. This research aimed to predict the effluent quality of an urban wastewater treatment plant in Tehran using machine learning algorithms from 2017 to 2021.
MethodsThis descriptive-analytical study utilized monitoring data from the influent and effluent of the wastewater treatment plant, which were prepared for analysis. In the second stage, the data were refined, processed, and converted into dummy variables to facilitate entry into data mining algorithms. The Artificial Neural Network (ANN) algorithm and the M5 tree model were then evaluated to identify the best model for predicting the concentration of Chemical Oxygen Demand (COD) in the effluent. In this process, 70% of the data were allocated for training and 30% for validation using Python software. The best model was selected based on regression analysis, comparing the R² and RMSE indices.
ResultsThe findings indicated that the ANN model, with a coefficient of determination (R²) of 0.72, outperformed the M5 model, which had an R² of 0.68, in predicting the output COD concentration—an indicator of the treatment plant's efficiency. Additionally, regression analysis revealed that BOD₅ and TSS exhibited the highest correlation with CODout.
ConclusionThe results of the ANN and M5 models were within an acceptable range based on statistical indicators, demonstrating their potential for effectively estimating data in wastewater treatment plants.
Keywords: Machine Learning Algorithms, Artificial Neural Network, M5 Model Tree, Regression, Chemical Oxygen Demand -
زمینه و اهداف
بررسی وضعیت باقی مانده آفت کش ها در محصولات کشاورزی امری مهم در راستای تضمین سلامت جامعه می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت باقی مانده آفت کش ها در انگور و آبمیوه انگور در کشور در بازه ی زمانی سال 2000 تا آخر اکتبر 2022 میلادی انجام شد.
مواد و روش هابا جست و جوی کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی در پایگاه های علمی Web of Science،PubMed، Scopus وGoogle Scholar، در بازه ی زمانی 2000 تا 2022 میلادی مطالعات مرتبط انتخاب شدند. پس از بررسی 396 مطالعه، 11 مطالعه انتخاب شدند. از نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis جهت انجام متاآنالیز استفاده شد. به دلیل ناهمگنی داده های مطالعات وارد شده به پژوهش، مدل اثرات تصادفی برای تحلیل داده ها اتخاذ شد. رعایت ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل انجام پژوهش مورد نظر قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین غلظت باقی مانده ی دیازینون، اتیون، کلرپیریفوس، مالاتیون و اکسی دیمتون متیل در محصول انگور به ترتیب 3، 4/4، 3/4، 2/5 و 518/5 برابر بیشینه حد مجاز باقی مانده ی این آفت کش ها در محصول انگور بود. میانگین غلظت باقی مانده ی سایر آفت کش های مورد بررسی کمتر از حد بیشینه باقی مانده ی آنها در محصول انگور بود. در رابطه با آبمیوه انگور نیز میانگین غلظت تمام آفت کش های مورد بررسی از حد بیشینه مجاز باقی مانده ی آنها کمتر بود.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه میانگین غلظت پنج آفت کش در محصول انگور بیشتر از حد مجاز بود، برای کاهش باقی مانده سموم و تضمین کیفیت محصولات انگور و مشتقات آن، بهبود روش های سم پاشی و رعایت دوره کارنس محصولات توصیه می شود.
کلید واژگان: باقی مانده ی آفت کش, انگور, بهداشت مواد غذایی, عامل خطر محیطی, ایرانBackground and AimsAssessing the status of pesticide residues in agricultural products is crucial for ensuring public health. This study aimed to investigate the concentration of pesticide residues in grapes and grape juice in Iran from 2000 to October 2022.
Materials and MethodsRelevant studies were selected from 2000 to 2022 using Persian and English keywords in Web of Science, PubMed, Scopus, and Google Scholar, After reviewing 396 studies, 11 were selected. Comprehensive Meta-Analysis software was used for meta-analysis. Due to the heterogeneity of the study data, a random effects model was employed. Ethical considerations were adhered to throughout the study.
ResultsResults indicated that the mean concentrations of diazinon, ethion, chlorpyrifos, malathion, and oxydemeton methyl in grapes were 3, 4.4, 3.4, 2.5, and 518.5 times the maximum residue limit (MRL) for grapes, respectively. The mean concentrations of other pesticides were below their MRLs in grapes. For grape juice, the mean concentrations of all pesticides were below their MRLs.
ConclusionConsidering that the mean concentration of five pesticides in grapes exceeded the permissible limits, it is recommended to take measures such as improving pesticide spraying methods and adhering to pre-harvest intervals to reduce pesticide residues and ensure the quality of grapes and its derivatives.
Keywords: Pesticide Residue, Grape, Food Safety, Environmental Risk Factor, Iran -
زمینه و اهداف
تصفیه خانه های فاضلاب سیستم هایی هستند که در صورت عملکرد صحیح می توانند به سلامت صنعت و محیط زیست کمک کنند. برای کاهش هزینه های نظارت و مدیریت سیستمهای تصفیه فاضلاب، می توان از شبیه سازهای ریاضی، آماری و انواع مدل ها استفاده نمود.
مواد و روش هامطالعه توصیفی- تحلیلی گذشته نگر می باشد. با توجه به پیچیدگی فرآیندهای بیولوژیکی و پیشرفت روش های پردازش داده گان، در این پژوهش از الگوریتم های (ANN) و درخت مدل M5 با هدف مدل سازی تخمین CODout در تصفیه خانه فاضلاب بهداشتی یکی از پالایشگاه های کشور استفاده شده است. ANN و M5 از طریق مراحل یادگیری و آزمایش بر پایه داده های روزانه 5 سال (1395-1399) توسعه داده شد و جهت ارزیابی مدل ها از شاخص های مختلف آماری مانند MSE و Rاستفاده گردید. رعایت ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل اجرای پژوهش در نظر گرفته شد.
یافته هادر مدل ANN در حالت 100 لایه پنهان، در گام آموزش، میزان MSE و R نسبت به دو حالت 10 و 30 لایه پنهان به ترتیب کاهش و افزایش داشت که به همین دلیل 100 لایه برای انجام این مدل انتخاب گشت. همچنین در مدل درخت M5 با انتخاب داده های مستقل به عنوان ورود 0/6147R-SqOptimal= محاسبه گشت که در سطح 0/05 معنی دار است. به عبارت دیگر با 95درصد اطمینان، مدل منطقی برای پیش بینی می باشد. نتایج نشان داد که مدل ANN با ضریب تعیین معادل 0/90، برایCOD عملکرد بهتری نسبت به درخت مدل M5 با ضریب تعیین 0/61 دارد.
نتیجه گیریهر دو مدل، استحکام، قابلیت اطمینان و قابلیت تعمیم بالایی را دارا می باشند، از این رو، تکنیک های داده کاوی ANN و درخت مدلM5 را می توان با موفقیت برای تصمیم گیری های زیست محیطی و تخمین داده های از دست رفته در تصفیه خانه های فاضلاب استفاده کرد.
کلید واژگان: تصفیه خانه فاضلاب, مدل سازی, شبکه های عصبی مصنوعی, درخت مدل M5, پارامترهای کیفی فاضلابBackground and AimsWastewater treatment plants are systems that can contribute to the health of the industry and the environment provided that they function properly. Mathematical and statistical simulators coupled with various models can be used to alleviate the costs of monitoring and managing wastewater treatment systems.
Materials and MethodsThis is a retrospective descriptive- analytical study. Considering the complexity of biological processes along with the advances in data processing methods, algorithms (ANN) and M5 model tree were used in this study in order to make a modelto estimate the effluent COD in the sanitary wastewater treatment plant of one of the country's refineries. ANN and M5 were developed through learning and testing stages based on daily data of five consecutive years (2015-2020). Various statistical indicators such as MSE and R were used to evaluate the models. Ethical considerations were observed in all stages of the study.
ResultsIn the ANN model with 100 hidden layers, through the training step, the amount of MSE and R respectively decreased and increased, compared to the two modes of 10 and 30 hidden layers. This is why 100 layers were chosen for this model. Also, in the M5 tree model, R-SqOptimal = 0.6147 was calculated by selecting independent data as input, which is significant at the 0.05 level. In other words, with 95% confidence, the developed model is considered sufficiently logical for predicting CODout. The results showed that the ANN model outperformed M5 model tree for predicting effluent COD with a coefficient of determination equal to 0.90 and 0.61, respectively.
ConclusionBoth models have high robustness, reliability and generalizability. Therefore, ANN and M5 model tree data mining techniques can be successfully used for environmental decision-making and estimation of lost data in wastewater treatment plants.
Keywords: Wastewater treatment plant, Modeling, Artificial neural networks, M5 model tree, Quality parameters of wastewater -
جت برخوردی، جریان سیالی است که به منظور سرمایش و یا گرمایش بر روی یک سطح به صورت عمود و یا با زاویه خاص برخورد می کند.میزان فرآیندهای انتقال در جریان های برخوردی آشفته متاثر از شکل گیری ساختارهای منسجم، برهم کنش بین آن ها و انتقال انرژی است.با نوسانی کردن جریان ورودی در جت های برخوردی می توان شکل گیری ساختارهای منسجم را تحت تاثیر قرار داد و در نتیجه میزان برداشت حرارت را متاثر ساخت.در این مطالعه تاثیر نوسانی نمودن جت ورودی با استفاده از تابع های پله ای و سینوسی بر روی میدان جریان و دما یک صفحه برخوردی به همراه فرورفتگی توسط روش عددی بررسی شده است.متغیرهای کلیدی مساله شامل شکل تابع ورودی، فرکانس و دامنه جت نوسانی می باشند.نتایج این مطالعه با استفاده از پژوهش های پیشین اعتبارسنجی شده است و سپس نتایج به صورت تاثیر پارامترهای کلیدی بر روی توالی شکل گیری ساختارهای منسجم و میزان برداشت حرارت مورد بحث و تحلیل قرار گرفته اند.نتایج نشان می دهد که با نوسانی نمودن جریان ورودی می توان نواحی چرخشی و میدان ورتیسیتی را در جریان پایه تغییر داد و میزان برداشت حرارت به صورت میانگین گیری شده افزایش می یابد.همچنین نتایج نشان می دهد که الگوهای جریان و میزان عدد ناسلت به پارامترهای تابع ورودی مانند فرکانس و دامنه بسیار وابسته می باشد.
کلید واژگان: جت برخوردی نوسانی, جریان آشفته, عدد ناسلت, فرکانس, فرورفتگیImpingement jet is a fluid flow that hits a surface perpendicularly or at a specific angle for the purpose of cooling or heating. The rate of transfer processes in turbulent impingement flows is affected by the formation of coherent structures, the interaction between them and transfer of It's energy.By oscillating the incoming flow in the impinging jets, the formation of coherent structures can be affected, and as a result, the amount of heat removal is affected. In this study, the effect of pulsed impinging jet using step and sinusoidal functions The flow and temperature field of a dimpled surface has been investigated by numerical method. The key parameters in this study include the shape of the input function, the frequency and the amplitude of the oscillating jet. The results of this study have been validated using previous researches and then The effect of key parameters on the formation of coherent structures and the amount of heat extraction have been discussed and analyzed. The results show that bypulsating the inlet flow, it is possible to change the recirculation zones and the vorticity field in the flow and overally The heat increases on the dimpled surface. Such results show that the flow patterns and Nusselt number are highly dependent on the parameters of the input function such as frequency and amplitude.
Keywords: Oscillating impinging jet, turbulent flow, Nusselt number, Frequency, depression -
مقدمه
به منظور شناسایی و بررسی اثرات ظهور فناوری در صنعت و به خصوص صنعت معدن، در این مطالعه تاثیر استفاده از سامانه های هوشمند ماشین آلات، شامل سیستم نظارت بر سلامت خودرو (VHMS: Vehicle health monitoring system)، سیستم کنترل هوشمند عملیات معدنکاری (Dispatching) و سنسور پایش فشار باد لاستیک (TPMS: Tire pressure monitoring system) بر پارامتر های بهداشت، ایمنی، محیط زیست و نگهداشت پیشگیرانه در صنعت معدن مورد بررسی قرار گرفت.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که در دو بازه زمانی قبل و بعد از به کارگیری سیستم های هوشمند ماشین آلات معدنی انجام شده است. در ابتدا پارامتر های بهداشت، ایمنی، محیط زیست و نگهداشت پیشگیرانه شناسایی شد، سپس با مقایسه و تحلیل وضعیت و استفاده از روش دلفی، پارامتر های منتخب پیش و پس از راه اندازی سامانه های هوشمند ماشین آلات معدنی و میزان اثربخشی استفاده از این سامانه ها تعیین گردید.
یافته هایافته ها نشان داد که به کارگیری سیستم های هوشمند ماشین آلات معدنی با فرض ثابت بودن شرایط محیطی منجر به کاهش حوادث تجهیزاتی به میزان 3/33 درصد، افزایش عمر مفید لاستیک 1/7 درصد، کاهش مصرف سوخت 6/14 درصد، کاهش میانگین زمان خاموشی ماشین جهت تعمیر 5/25 درصد و افزایش مطابقت با برنامه نگهداشت 7/5 درصد شده است.
نتیجه گیریاستفاده از سامانه های هوشمند ماشین آلات معدنی می تواند اثرات مثبتی در زمینه ایمنی ماشین آلات، کاهش اثرات زیست محیطی از جمله مصرف سوخت و همچنین بهبود شرایط نگهداشت ماشین آلات سنگین داشته باشد که این امر منجر به بهبود شرایط استخراج و کاهش هزینه ها می گردد.
کلید واژگان: سامانه های هوشمند, ماشین آلات معدنی, ایمنی بهداشت و محیط زیست, نگهداشت پیشگیرانهIntroductionThe goal of this study is to investigate how the development of technology has affected the industry (especially the mining industry). For this purpose, this paper examines the impact of intelligent mining machinery systems, including tire pressure monitoring systems (TPMS), dispatching systems, and vehicle health monitoring systems (VHMS), on health, safety, and environmental parameters and preventative maintenance.
Material and MethodsThis study is descriptive-analytical research that was conducted between time intervals before and after employing the intelligent mining machinery systems. Initially, parameters were identified using the Delphi method. These parameters include human accidents, equipment accidents, environmental incidents, warnings and fines in the domains of health, safety, and the environment, tire usage parameters, the shelf life of the tire, oil overfill, fuel consumption, failure rate, mean time between failures, and preventive maintenance compliance schedules in the domain of preventative maintenance. The effectiveness of using these systems was then assessed by comparing the state of the specified parameters before and after the introduction of the intelligent mining machinery systems.
ResultsThe findings of this research indicate that using intelligent mining machinery systems will decrease equipment accidents by 33.3%, extend the useful life of tires by 7.1%, reduce fuel consumption by 14.6%, cut the mean time required to repair by 25.5%, and enhance preventive maintenance compliance schedules by 5.7%.The findings showed the effectiveness of the use of intelligent systems of mining machines was obtained as follows: reduction of equipment accidents by 33.3%, increasing the useful life of tires by 7.1%, reducing fuel consumption by 14.6%, reducing the average downtime of the car for repair by 25.5% and increasing compliance with the maintenance program by 5.7%.
ConclusionUtilizing intelligent mining machinery systems might have a positive impact on the safety of machines, reduce negative environmental effects like fuel consumption, and improve the maintenance of heavy machinery, which would lead to better mining conditions and lower costs.
Keywords: Intelligent Systems, Mining Machinery, Environment, Health, and Safety, Preventive Maintenance -
زمینه و اهداف
سازمانها امروزه به این نتیجه مهم رسیده اند که عدم توجه جدی به HSE می تواند موجب افزایش نرخ حوادث و بیماریهای شغلی گردد. این پژوهش با هدف بررسی فرهنگ HSE و ارتباط آن با فرسودگی شغلی در میان کادر درمان بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی، بصورت مقطعی– میدانی بر روی 211 نفر از اعضای کادر درمان بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ و پرسشنامه فرهنگ HSE استفاده شد. در نهایت با استفاده از نرم افزار ، SPSSداده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. رعایت ملاحضات اخلاقی در تمام مراحل اجرای مطالعه در نظر گرفته شد.
یافته هایافته های این پژوهش حاکی از آن است که فرهنگ HSE با فرسودگی شغلی دارای همبستگی معنادار هستند (P<0/05). فرسودگی شغلی در کادر درمان در حد متوسط وجود داشت. همچنین مشخص شد که از بین ویژگیهای جمعیت شناختی سه متغیر سن، تحصیلات و میزان سابقه کار با فرهنگ HSE دارای رابطه معناداری هستند (P<0/05) ولی بر فرسودگی شغلی تاثیر معناداری ندارند (P>0/05).
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که فرسودگی شغلی و مولفه های آن در کادر درمان در حد متوسط است و هر مقدار که سطح فرهنگ HSE افزایش یابد به همان میزان نیز فرسودگی شغلی کاهش پیدا میکند. بنابراین برنامه ریزی در جهت ارتقاء سطح فرهنگ HSE می تواند به کاهش فرسودگی شغلی کمک کند.
کلید واژگان: فرسودگی شغلی, فرهنگ HSE, کادر درمانBackground and AimsToday, organizations have come to the important conclusion that not paying seriou attention to HSE can increase the rate of accidents and occupational disease This research was conducted with the aim of investigating the HSE culture and its relationship with burnout among the medical staff of hospitals covered by Shahid Beheshti University of Medical Sciences (SBMU).
Materials and MethodsThis descriptive analytical study was conducted cross-sectionally on 200 members of the treatment staff within SBMU Hospitals. Maslach burnout questionnaire and HSE culture questionnaire were used to collect data. Finally, the data were analyzed using SPSS software. Ethical considerations were considered throughout all stages of the study.
ResultsThe findings of this research indicate that HSE culture has a significant correlation with burnout (P<0.05). There was moderate burnout among the treatment staff. It was also found that among the demographic characteristics, age, education level and work experience had a significant association with HSE culture (P<0.05), but they did not have a significant effect on burnout (P>0.05).
ConclusionThe results of this research showed that the burnout and its components in the treatment staff were moderate, and as much as the level of HSE culture increases, the burnout decreases by the same amount. Therefore, planning to improve the level of HSE culture can help to reduce burnout.
Keywords: Burnout, HSE culture, Treatment staff -
نشریه رهنمون انقلاب اسلامی، پیاپی 1 (بهار 1403)، صص 153 -184
اساس خلقت مبتنی بر معرفت و نیل به حقیقت مطلق است و تبیین فلسفه آفرینش بدون تعریف مفهوم یادگیری و معرفت ابتر و ناقص خواهد بود. در این میان، اهمیت و جایگاه ارتباط، تعامل و شبکه سازی در فرایند معرفت اندوزی جهان خلقت نیز معنای متفاوتی می یابد. چرا که یادگیری در تنهایی و به خودی خود صورت نمی پذیرد، بلکه نیازمند تعامل و آموختن از منبعی ارزشمند و متعالی است. لذا در پژوهش حاضر با استفاده از مطالعه اسنادی- تحلیلی در منابع و مکتوبات موجود، سعی بر آن است تا مفهوم و جایگاه شبکه های یادگیری در ارتقای معرفت و اندیشه ناب و حقیقی جامعه اسلامی توصیف و تبیین گردد. چرا که جامعه اسلامی نیازمند شبکه های ارتباطی سازنده، یکپارچه و منعطفی است که تمام جامعه را تبدیل به یک مدرسه عظیم و پویا نماید. یافته های پژوهش نشان داد که انسان در راستای سعادت و رشد و تکامل پیوسته خویش باید عالمان کلیدی و ارزشمند را شناسایی نماید و به واسطه تعاملات هدف دار، مستمر و پایدار معرفت خویش را ارتقا بخشد. از سویی، جامعه اسلامی نیز موظف است که به واسطه طراحی فضای فعال، پویا و تسهیل کننده زمینه تعامل و بهره گیری از منابع گسترده یادگیری را برای شهروندان فراهم نماید. در این راستا، شبکه های اجتماعی مجازی و غیرمجازی به عنوان فرصت و بستری بهینه در تقویت یادگیری افراد عمل می کنند و کارکردهای منفی آن ها به نحو بهینه مدیریت می گردد.
کلید واژگان: تعامل, شبکه سازی, شبکه های اجتماعی, یادگیری, انقلاب اسلامیCreation is based on knowledge and reaching the truth, and the explanation of the philosophy of creation without the concept of concept and knowledge will be incomplete. Meanwhile, the importance and place of communication, networking in the process of epistemology of the world of creation also has a different meaning. Because learning does not happen alone and by itself, but requires interaction and learning from a valuable and transcendent source. Therefore, in the present research, by using the documentary-analytical study in the existing sources and writings, an attempt is made to describe and explain the concept and place of learning networks in the promotion of pure and true knowledge and thought of the Islamic society. Because the Islamic society needs constructive, integrated and flexible communication networks that turn the whole society into a huge and dynamic school. The findings of the research showed that man should identify key and valuable scholars in line with his happiness and continuous growth and development and improve his knowledge through targeted, continuous and sustainable interactions. On the other hand, the Islamic society is also obliged to provide an active, dynamic and facilitating environment for citizens to interact and take advantage of extensive learning resources. In this regard, virtual and non-virtual social networks act as an opportunity and an optimal platform to enhance people's learning, and their negative functions are optimally managed.
Keywords: Interaction, Networking, Social Networks, Learning, Islamic Revolution -
زمینه و هدف
فلزات سنگین از جمله کروم از رایجترین آلاینده هایی هستند که معمولا در غلظت های بالا در فاضلاب صنایع یافت میشوند و موجب آسیب به محیطهای آبی و به مخاطره افتادن سلامت موجودات زنده به خصوص انسان می شوند. هدف این مطالعه تعیین شرایط بهینه حذف کروم شش ظرفیتی توسط کربن فعال مغناطیسی شده (AC/Fe3O4) از محلول های آبی می باشد.
روش کارساختار و خواص AC/Fe3O4 با تکنیک های FESEM، FTIR، BET و VSM مورد بررسی قرار گرفت. اثر پارامتر pH محلول (11-3)، غلظت اولیه کروم شش ظرفیتی (10-50) میلی گرم بر لیتر و دوز جاذب (5/0-2) گرم بر لیتر بر راندمان حذف کروم شش ظرفیتی به همراه مطالعات ایزوترم و سینتیک مورد بررسی قرار گرفت. غلطت کروم شش ظرفیتی با قرایت مستقیم در طول موج nm540 با دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین گردید.
یافته هاشرایط بهینه برای حداکثر حذف کروم شش ظرفیتی در 3=pH، زمان تماس 60 دقیقه، میزان جاذب 5/1 گرم در لیتر با غلظت اولیه کروم شش ظرفیتی 30 میلی گرم بر لیتر حاصل شد. مطالعه ایزوترم و سینتیک نشان داد که داده های تجربی از مدل لانگمویر و شبه درجه دوم تبعیت کرده اند.
نتیجه گیریدر شرایط مطلوب، حداکثر ظرفیت جذب AC/Fe3O4 به مقدار 14/21 میلی گرم بر گرم افزایش یافت. مطالعه حاضر نشان داد که AC/Fe3O4 می تواند به عنوان یک جاذب برای حذف کروم از محلول های آبی استفاده شود.
کلید واژگان: : جذب سطحی, کربن فعال, تایر فرسوده, نانو ذرات مغناطیسی, کروم شش ظرفیتیJournal of Health, Volume:13 Issue: 2, 2022, PP 161 -178Background & objectiveHeavy metals such as chromium are among the most common pollutants commonly found in high concentrations in industrial wastewater. They can damage aquatic environments and endanger the health of living organisms, especially humans. This study aims to determine the optimal removal of hexavalent chromium by magnetized activated carbon (AC / Fe3O4) from aqueous solutions.
MethodsThe structure and properties of AC/Fe3O4 were investigated by FESEM, FTIR, BET, and VSM techniques. The effect of solution pH parameter (3-11), initial concentration of hexavalent chromium (10-50) mg/L, and adsorbent dose (0.5-2) g/L on hexavalent chromium removal efficiency along with isotherm and kinetics studies was investigated. The concentration of hexavalent chromium was determined by direct reading at 540 nm with a spectrophotometer.
ResultsThe optimal conditions for maximum removal of hexavalent chromium at pH=3, contact time of 60 minutes, and adsorbent dose of 1.5 g/L were obtained with an initial concentration of hexavalent chromium of 30 mg/L. The isotherm and kinetics study showed that the experimental data followed the Langmuir and pseudo-second-order kinetics.
ConclusionUnder desirable conditions, the maximum capacity of AC/Fe3O4 adsorption increased to 21.14 mg/g. The present study illustrated that AC/Fe3O4 could be used as an adsorbent to remove chromium from aqueous solutions.
Keywords: Adsorption, Activated Carbon, Worn Tire, Magnetic Nanoparticles, Hexavalent Chromium -
مقدمهبا توجه به اینکه در صنعت سیمان سالانه حوادث جبران ناپذیر، بیماری های شغلی و آسیب به محیط زیست رخ می دهد بنابراین برای حداقل رساندن خطرات، توجه به سلامت کارکنان و حفظ محیط زیست این پژوهش با هدف "بررسی وضعیت سیستم مدیریت HSEE و مهندسی تاب آوری در صنعت سیمان" انجام شد.روش کاراین مطالعه یک پژوهش توصیفی و تحلیلی با مشارکت 182 نفر از 310 نفر کارکنان کارخانه یکی از صنایع سیمان ایران در سال 1400 انجام گرفت که با توجه به فرمول کوکران محاسبه و بر طبق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای این منظور، پرسشنامه های مهندسی تاب آوری، پرسشنامه HSEE با توجه به مرور مطالعات و نظرات متخصصان بازنگری و بومی سازی شد. سپس وضعیت سیستم مدیریت HSEE و مهندسی تاب آوری بررسی شد. کلیه تجزیه وتحلیل ها به روش t تک نمونه ای توسط نرم افزار spss نسخه 18 انجام گرفت.یافته هایافته های این پژوهش حاکی از آن است که میانگین ابعاد مهندسی تاب آوری و ابعاد سیستم مدیریت HSEE پایین تر از نمره معیار هستند. همچنین فرهنگ گزارش دهی بیشترین میانگین (72/4) بین ابعاد مهندسی تاب آوری و محیط زیست بیشترین میانگین (76/4) بین ابعاد سیستم مدیریت HSEE دارد.نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد با بررسی وضعیت مهندسی تاب آوری و سیستم مدیریت HSEE می توان به بهبود و ارتقاء عملکرد سیستم مدیریت HSE با استفاده از مفهوم مهندسی تاب آوری کمک کرد و با برنامه ریزی مناسب شاخص های مهندسی تاب آوری بهبود تا عملکرد سیستم مدیریت HSE تقویت یابد و در جهت بهبود سطح تاب آوری باید بیشترین تلاش در تغییر تفکر مدیریت ارشد، به منظور بها دادن به موضوعات HSE و پذیرش آن به عنوان یک ارزش در سازمان، به کار گرفته شود.کلید واژگان: مدیریت HSE, ایمنی, محیط زیست, ارگونومی, مهندسی تاب آوری, صنعت سیمانIntroductionIrreparable accidents, occupational diseases, and damage to the environment occur annually in the cement industry. Therefore, to minimize the risks, pay attention to the health of employees, and protect the environment, this study was conducted with the aim of “investigating the status of HSEE management system and resilience engineering in the cement industry".MethodThis was a descriptive study with the participation of 182 employees from a cement industry in Iran. They were selected according to random sampling and Cochran's formula. For this purpose, resilience engineering and HSEE questionnaire were reviewed and localized according to the studies and opinions of HSE and cement industry experts. Then, the status of HSEE management system and resilience engineering was reviewed. All analyzes were performed by one-sample t-test method using SPSS version 18 software.ResultsThe results of this study indicated that the average of dimensions of resilience engineering and the dimensions of health, safety, environment, and ergonomics management system are lower than the standard score. Moreover, reporting has the highest average (4.72) among the dimensions of resilience engineering and the environment has the highest average (4.76) among the dimensions of the HSEE management system.ConclusionThe results of this study indicated that by examining the status of resilience engineering and HSEE management system, authorities can improve the performance of HSE management system using the concept of resilience engineering .This is done with proper planning of resilience engineering indicators to strengthen the performance of HSE management system. To improve the level of resilience, every effort should be made to change the horizons of senior management in order to value HSE issues and accept them as a value in the organization.Keywords: HSE Management, Safety, Environment, Ergonomics, Resilience Engineering, Cement Industry
-
زمینه و هدف
براساس اهمیت توسعه پایدار و نقش آن در توسعه کشور، سازمانها و صنایع با توجه به چالش ها و نگرانی های سلامت، ایمنی و محیط زیست، فراتر از سودآوری و افزایش بهره وری اندیشیده و اهداف اجتماعی و زیست محیطی را مدنظر قرار داده اند. اما در عمل این مهم کمتر محقق شده است. سیستم مدیریت HSE رویکردی است که استقرار بهینه و کارآمد آن در صنایع بسیار حائز اهمیت است و بر توسعه پایدار صنایع، و رشد و توسعه هرکشور موثر است. بنابراین در اهمیت تعامل این دو می توان گفت که رفع چالش های HSE مستلزم تغییر الگوی عملکرد فرهنگی، سازمانی و انسانی است و مدیران باید به لحاظ دانش نگرش و مهارت، در راستای تحقق سیستم مدیریت HSE و به تبع از آن، توسعه پایدار حرکت کنند. در جهت تحقق این مهم، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی سیستم مدیریت HSE بر توسعه پایدار در صنعت پتروشیمی سنندج انجام شد. براین اساس رویکردهای منتهی به شرایط بهینه استقرار سیستم مدیریت HSE موثر بر توسعه پایدار در صنعت پتروشیمی، مورد بررسی قرار گرفت.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - کاربردی است که در دو بخش کلی (اول،طراحی و اعتبار سنجی ابزارهای ارزیابی، و دوم، بررسی وضعیت و اثربخشی) و هفت مرحله انجام شده است و بر بررسی اثربخشی سیستم مدیریت HSE بر توسعه پایدار تاکید دارد. پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی وضعیت سیستم مدیریت HSE (63 گویه) و توسعه پایدار (59 گویه) طراحی شد. برای روایی پرسشنامه از روش تعیین روایی محتوا به دو صورت ضریب نسبت روایی محتوا CVR و شاخص روایی محتوا CVI استفاده شد. این پرسشنامه ها بر روی 143 نفر از مدیران و کارکنان پتروشیمی سنندج اجرا شد. سپس مولفه ها و وضعیت سیستم مدیریت HSE و مولفه ها و وضعیت توسعه پایدار در صنعت پتروشیمی تعیین، و تاثیر (افزایشی یا کاهشی) سیستم مدیریت HSE بر وضعیت توسعه پایدار در این صنعت بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی به کمک نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته هاوضعیت سیستم مدیریت HSE در مولفه های تعهد و رهبری، خط مشی و اهداف مشترک، و اجرا، ثبت و پایش مناسب است، اما سه مولفه سازماندهی، منابع و مستندات، ارزیابی و مدیریت ریسک، و طرح ریزی باید ارتقا یابد. وضعیت توسعه پایدار در هر سه مولفه توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست نیز مناسب نیست و باید ارتقاء یابد. در بررسی تاثیر (افزایشی یا کاهشی) سیستم مدیریت HSE بر وضعیت توسعه پایدار نیز یافته ها نشان داد که سیستم مدیریت HSE بر توسعه پایدار در ابعاد توسعه زیست محیطی، توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی به ترتیب بیشترین تاثیر را دارد.
نتیجه گیرینتایج بیانگر آنست که هرچند استقرار بهینه تمام مولفه های سیستم مدیریت HSE در صنایع پتروشیمی و تاثیر آن بر توسعه پایدار اهمیت حیاتی دارد، اما استقرار آن در صنایع بزرگ و کوچک، به طور کامل اتفاق نیفتاده است. این امر در صنایع نوپای پتروشیمی، ضامن رشد و توسعه آنها و نیز توسعه پایدار است، و شرایط استقرار آن باید جزو استانداردهای اولیه باشد. در این مهم، شناخت، نگرش و مهارت مدیران بالادستی صنعت پتروشیمی بسیار تعیین کننده است.
کلید واژگان: سیستم مدیریت HSE, توسعه پایدار, صنعت پتروشیمیBackground and AimBased on the importance of sustainable development and its role in the country's development, organizations and industries have considered the challenges and concerns of health, safety and the environment beyond profitability and increased productivity and have considered social and environmental goals. But in practice, this task has been less realized. The HSE management system is an approach whose optimal and efficient deployment in industries is very important and is effective on the sustainable development of industries and the growth and development of any country. Therefore, in the importance of the interaction between the two, it can be said that solving HSE challenges requires changing the pattern of cultural, organizational and human performance, and managers should move in terms of knowledge, attitude and skills, in line with the realization of the HSE management system and, as a result, sustainable development. In order to achieve this goal, the current research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of the HSE management system on sustainable development in the petrochemical industry of Sanandaj. Based on this, the approaches leading to the optimal conditions for establishing the HSE management system effective on sustainable development in petrochemicals were investigated.
MethodThe current research is a descriptive-applied study that has been conducted in two general parts (first, design and validation of evaluation tools, and second, checking the status and effectiveness) and seven stages, and emphasizes on the effectiveness of the HSE management system on sustainable development. A researcher-made questionnaire was designed to evaluate the status of the HSE management system (63 items) and sustainable development (59 items). For the validity of the questionnaire, the method of determining the content validity was used in two ways: CVR content validity ratio coefficient and CVI content validity index. These questionnaires were administered to 143 petrochemical managers and employees of Sanandaj Petrochemical. Then, the components and status of the HSE management system and the components and status of sustainable development in the petrochemical industry were determined, and the impact (increasing or decreasing) of the HSE management system on the status of sustainable development was investigated. Data analysis was done using descriptive statistics and inferential statistics with the help of SPSS software.
ResultThe status of the HSE management system in the components of commitment and leadership, policy and common goals, and implementation, recording and monitoring is appropriate, but the three components of organization, resources and documentation, risk assessment and management, and planning should be improved. The state of sustainable development in all three components of social development, economic development and environmental protection is not suitable and should be improved. In examining the impact (increasing or decreasing) of the HSE management system on the state of sustainable development, the findings showed that the HSE management system has the greatest impact on sustainable development in the dimensions of environmental development, economic development, and social development, respectively.
ConclusionThe results show that although the optimal establishment of all components of the HSE management system in petrochemical industries and its impact on sustainable development is vitally important, its establishment in large and small industries has not happened completely. This is the guarantee of their growth and development as well as sustainable development in nascent petrochemical industries, and its establishment conditions should be among the primary standards. In this matter, the knowledge, attitude and skills of the upstream managers of the petrochemical industry are very decisive.
Keywords: HSE management system, sustainable development, petrochemical industry -
هدف
اغلب بحرانهای تربیتی و مسایل آموزشی در خلا دانشی تعلیم و تربیت ریشه دارد. دانش تعلیم و تربیت بیش از همه محصول فعالیتهای علمی دورههای تحصیلات تکمیلی است. مدیریت آموزشی یکی از علوم تربیتی است که در چند دهه اخیر بهلحاظ کمی رشد بسیار زیادی داشته و اغلب دانشکدههای علوم تربیتی به تاسیس و اجرای دورههای ارشد و دکتری پرداختهاند. ولی پرسش این است که سهم رشته مدیریت آموزشی در پیشرفت دانش تعلیم و تربیت و حل مسایل تربیتی کشور چیست. برای پاسخ به این پرسش در تحقیق حاضر تلاش شده وضعیت موجود برنامهدرسی رشته مدیریت آموزشی در مقطع کارشناسیارشد با رویکرد کیفی و با کمک روش تحقیق موردی، مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روشها:
جامعه تحقیق اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری مدیریت آموزشی هستند که با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، 11 نفر جهت مصاحبه کیفی و نیمهساختاریافته انتخاب شدند. دادههای حاصل با استفاده از روش تحلیل کیفی نظاممند اشتراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفت.
بحث و نتیجهگیری:
یافتههای تحقیق بیانگر مسایل و چالشهای متعددی است که از سطح آشکار اشتغال تصادفی و سردرگمی حرفهای دانشآموختگان تا مسایل نظری و غیرملموس همچون جایگاه و قلمرو نامشخص مدیریت آموزشی را شامل میشود. درخصوص بازنگری و اصلاح وضعیت موجود نیز بازنگری همهجانبه و راهبردی در مجموعهای از عوامل متعدد برنامهدرسی ضرورت پیدا میکند. از اینرو، دورههای تحصیلات تکمیلی مدیریت آموزشی بایستی متوجه تربیت دانشجویانی باشند که در درک، تحلیل، نقد و طراحی و بازآفرینی نهادها و سیستمهای آموزشی توانمند باشند.
کلید واژگان: مدیریت آموزشی, بازنگری و اصلاح دوره های آموزشی, برنامه درسیMost of educational crises and issues are rooted in knowledge weaknesses of education. The knowledge of education is the outcome of graduate courses. Educational administration is a branch of educational science that has been so quantitative development in recent years. However, what is the contribution of educational administration to development of knowledge and solving educational problems. To answer this question, the method of case study had been used to investigate current status of graduate course of educational administration. Population is the PhD students and faculty members of educational administration major which sample of them were selected through purposeful sampling and participated in qualitative and semi-structured interviews. Research findings reveal that issues and challenges include apparent level elements such as accidental occupation and professional confusion as well as theoretical and intangible issues such as uncertain scope and places of educational administration. Comprehensive and strategic review of a multiple factors is required to refine existing situation of master course of educational administration. Thus, graduate courses should focus on educating students who are capable of understanding, analyzing, criticizing, designing, and recreating educational institutions and systems.
Keywords: Educational Administration, Course review, modification, Curriculum, graduate courses of education -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری- نوآوری دانشجویان در مقاله های علمی- پژوهشی مرتبط می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش مرور نظام مند بهره گرفته شد که برمبنای مفهوم نظری «شبکه یادگیری- نوآوری» ، جست وجو در مقاله ها و ترکیب و بررسی یافته ها صورت گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مجموعه مقاله های علمی- پژوهشی منتشرشده در سال های 95-1385 می باشد که به شیوه نمونه گیری هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل، ترکیب و مقوله بندی داده های موردنظر حاکی از عدم توجه عمیق به خصوصیات و پویایی های متنوع شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری- نوآوری در مقاله های مورد بررسی است. همچنین، در ادامه برخی کارکردهای تاثیرگذار شبکه روابط دانشجویان اشاره شده است و درمقابل، یافته های متناقض نیز مشاهده می شود که نیازمند تامل و بررسی عمیق تری در شبکه های دانشجویی در مسیر ارزش آفرینی است.کلید واژگان: آموزش عالی, شبکه های اجتماعی, شبکه یادگیری- نوآوری, شبکه های دانشجوییThe purpose of paper was to investigate the role of social networks in students’ learning-innovation process in related scientific articles. To achieve this goal, systematic review method was used, conducted a search for articles, as well as sysnthesis, and review the findings based on the theoretical concept of “learning-innovation network”. The research population is about a collection of scientific articles that were published through 2006-2017 which were slected by purposeful and available sampling. The data were synthesised, categorized and investigated by using the qualitative categorization method. The results indicated a lack of deep attention to various characteristics and dynamics of social networks in learning-innovation process of articles which were under study. Some of the influential functions of students’ relation networks had been raised, but on the contrary, there were also contradictory findings that requiers deeper reflection on students’ networks toward value creation.Keywords: Higher education, Social network, Learning-innovation network, Student network
-
ایران دارای اقلیم خشک و نیمه خشک بوده و همواره با مشکل خشکسالی مواجه بوده است ، کاربرد سوپر جاذب ها (زئولیت) موجب افزایش کارایی مصرف آب می شود .به منظور ارزیابی سطوح زئولیت بر عملکرد، اجزاء عملکرد و برخی خصوصیات مورفولوژیکی سه رقم گندم دیم در منطقه خرم آباد آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد در سال زراعی 95 -1394 به اجرا درآمد. عوامل مورد بررسی شامل زئولیت (شامل چهار سطح: عدم کاربرد (شاهد) و کاربرد 4 ، 8 و 12 تن زئولیت در هکتار) و رقم (شامل سه سطح :کریم، کوهدشت و قابوس) بود. نتایج نشان داد که اثر عوامل زئولیت و رقم بر صفات ارتفاع بوته، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، سبزینگی برگ، وزن هزار دانه در سطح آماری یک درصد و عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در سطح آماری پنج درصد معنی دار بود. اثر متقابل زئولیت و رقم بر عملکرد دانه در سطح آماری یک درصد معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار رقم قابوس و مصرف 12 تن زئولیت در هکتار (4422 کیلوگرم در هکتار) و کمترین عملکرد دانه مربوط به تیمار شاهد (3/3664 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج نشان داد که کاربرد زئولیت می تواند با افزایش و ذخیره رطوبت و همچنین جذب بیشتر عناصر عذایی و انتقال آن از خاک به اندام های گیاه، باعث افزایش عملکرد دانه شود.کلید واژگان: گندم, زئولیت, سبزینگی, عملکرد دانه, رقمIran has a dry and semi-arid climate and has always faced a drought problem, the use of super adsorbents (zeolite) increases the water use efficiency.In order to Evaluation of zeolite levels on yield and yield components on some morphophysiological characteristics of three rainfed cultivar,an experiment was conducted based on factorial as a randomized complete block design whit three repetition at Islamic Azad University research farm of Khorramabad in 2015-2016 cropping season. The treatments included four level of zeolite (control, wheat consumptionof 4 ton, 8 ton and 12 ton per hectare) and cultivar was included of Karim, Koohdasht and Ghaboos.The results of this test showed that the effect of zeolites factors and cultivar was significant on characteristics of plant height, number of spike per square meter, number of seed in spike, leaves chlorophyll, thousand kernel weight seed, seed yield and biological yield and so that interactional effect of zeolite and variety was significant on seed yield. The most productivity was for Ghaboos treatment and consumption of 12 ton of zeolite per hectare (4422 kg/ha) and the least seed productivity was for control treatment (3/3664 kg/ha).The results showed that utilizing of zeolite can increase seed productivity through increasing and storing the moisture, as well as, by attracting more nutritional elements and transferring them from the soil to the plant organs.Keywords: Wheat, zeolite, greenness, seed yield, cultivar
-
هدف تحقیق حاضر بررسی و تدوین الگوی نظری تبیین وضعیت موجود شبکه سازی دانشجویان در فرآیند یادگیری نوآوری است. این پژوهش با رویکرد کیفی اکتشافی و با روش داده بنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام شده است. جامعه تحقیق را 47 نفر از دانشجویان منتخب دانشگاه های شهیدبهشتی، علوم پزشکی شهیدبهشتی، تهران و صنعتی شریف تشکیل داده اند که با روش نمونه گیری نظری هدفمند و دردسترس انتخاب شده اند. داده های حاصل از «مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند» با روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته ها درباب الگوی شبکه یادگیری نوآوری دانشجویان حاکی از این است که مدیریت منظومه یادگیری، به مثابه مقوله محوری و مبنای شبکه سازی اجتماعی دانشجویان قرار می گیرد. بدین صورت، برخلاف رویکرد کارکردی مرسوم مبنی بر نقش تسهیل کننده شبکه سازی در مسیر یادگیری نوآوری، منظومه یادگیری است که شبکه های بین فردی دانشجویان را شکل می دهد؛ بنابراین، دامنه وسیعی از حضور اجتماعی آگاهانه و چندبعدی تا سرگردانی اجتماعی در بستر اجتماعی تحصیل جریان می یابد که درنهایت پیامدهای گوناگونی از تحقق نوآوری تا فرسودگی تحصیلی را سبب می شود.کلید واژگان: یادگیری شبکه ای, شبکه یادگیری نوآوری, شبکه سازی اجتماعی, کنش شبکه محور, کنش خطیThe main purpose of this research was to investigate students’ social networking in learning-innovation process. This research was carried out using qualitative exploratory approach through the method of grounded theory (systematic method, Strauss & Corbin). The purposeful sampling of study included 47 students from Shahid Beheshti University, Sharif University of Technology, and University of Tehran. The collected data were analyzed via coding procedures (open, axial & selective coding). The results of student’s learning-innovation network model indicate that “management of learning system” is regarded as the core category of student’s social networking. Therefore, the learning system develops interpersonal networks of students. Thus, there is a wide range of consciously and multi-dimensional social participation and social wandering in context of education, which ultimately leads to a variety of consequences from innovation to academic burnout.Keywords: Network learning, Learning-Innovation Network, Social Networking
-
غالب پژوهشگران و صاحب نظران اهمیت شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری را متذکر شده و بر این اساس، تحقیقات متعددی، نقش کارکردی شبکه های یادگیری فردی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان را تصدیق نموده اند. با وجود این، هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه اکتشافی خصوصیات محتوایی شبکه یادگیری فردی دانشجویان منتخب دانشگاه های شهید بهشتی، علوم پزشکی شهید بهشتی، صنعتی شریف و دانشگاه تهران. 47 نفر از دانشجویان براساس فهرستی از ویژگی ها و با روش نمونه گیری نظری و هدفمند جهت انجام مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انتخاب شدند که داده های گردآوری شده با استفاده از روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته های حاصل بیانگر دامنه متنوعی از خصوصیات محتوایی از «روابط اجتماعی روزمره، غیرتحصیلی و بی حاصل» تا «جریان یادگیری متقابل و مشارکتی در فرایند تحصیل» است که در قالب عناصر ارتباطی همچون دانشجویان و فارغ التحصیلان؛ تیم ها و تشکل های دانشجویی؛ اساتید؛ فضاهای مختلف ارتباطی دانشکده و دانشگاه؛ و موسسات، نهادها و دوره های آموزشی محیطی، شناسایی و طبقه بندی شدند. همچنین، خصوصیات محتوایی در دامنه ای از خصوصیات سازنده، غیرسازنده و بازدارنده در چهار دسته محتوای دانشی، بینشی، انگیزشی و اجتماعی قابل بحث و تبیین می باشند. برخلاف تصور کارکردی مرسوم نسبت به خصوصیات محتوایی شبکه های مذکور، مدیریت اثربخش فرایند یادگیری دانشجویان مستلزم طراحی و برنامه ریزی مسیرهای ارتباطی گسترده تری در موقعیت یادگیری است.کلید واژگان: شبکه اجتماعی, توانایی شبکه سازی, شبکه یادگیری دانشجویی, خصوصیات محتوایی شبکه
-
مقدمهسردرد بعداز سوراخ شدن دورایک شکل شایع در بی حسی اسپاینال می باشد که مکانیسم آن به دلیل از دست دادن مایع مغزی نخاعی می باشد. تجربیات شخصی نشان داده است که تجویز آمپول دوکا در مورد سردردهای مقاوم به درمان بعد از بی حسی نخاعی حین آنستزی اپیدورال باعث بهبودی بیمار شده است. از این رو در این مطالعه به بررسی اثرات این دارو در سردرد پس از بی حسی اسپاینال بپردازیم.مواد و روش هامطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد. در این مطالعه بیماران در دو گروه مورد(دریافت کننده آمپول دوکا (mg/cc5)) و شاهد(دریافت کننده پلاسبو) قرار گرفتند. یک ربع قبل از بی حسی به صورت عضلانی یک آمپول دوکا mg/cc5 در گروه مورد و 1cc نرمال سالین در گروه شاهد تزریق شد. بی حسی در بیماران انجام و پس از اتمام بی حسی و عمل هر 24 ساعت تا یک هفته از نظر وجود سردرد و شدت آن با استفاده از VAS ثبت و اندازه گیری شد. در صورت وجود سر درد از اقدامات درمانی کانزرواتیو استفاده شد.نتایجدر این مطالعه 200 بیمار کاندید بیحسی اسپاینال در دو گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی گروه مورد 24/42 و شاهد 9/42 سال بود. نتایج نشان داد که در گروه مورد 10 درصد و در گروه شاهد 18 درصد بیماران طی 7 روز پیگیری دچار سردرد شدند(P=0.0161) و این سردرد تنها در روز اول در گروه اول به صورت معنی داری کمتر از گروه شاهد بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که داروی دزوکسی کورتیکواسترون نتوانست بر سردرد بعد از سوراخ شدن دورمر به دنبال بی حسی نخاعی اثر مثبتی داشته باشد و بروز سردرد را کاهش دهد.کلید واژگان: دزوکسی کورتیکواسترون, سردرد بعد از سوراخ شدن دورا, بی حسی اسپاینالIntroductionPost dural puncture headache it is commonly seen in spinal anesthesia and its mechanism is due to loss of cerebrospinal fluid. Personal experience has shown that the administration of Doku Ampoules about the resistant to treatment post dural puncture headache has caused a headache improvement. Therefore, this study examines the effects of this drug on Post dural puncture headache.Materials And MethodsThis study is a randomized clinical trial. In this study, patients were divided in two groups (recipient Doku ampoule(5mg/cc)) and control (placebo) group. A quarter before spinal anesthesia intramuscularly injected Doku 5mg/cc in case group and 1 cc N/S in control group. Anesthesia in patients done and Then, after the end of surgery, every 24 hours to one week were recorded and measured for headache and severity using VAS. In case have a headache, conservative proceedings were used.ResultsIn this study, 200 patients candidate for spinal anesthesia has been studied in case and control groups. The average age of the case and control group 42.24 and 42.9 years respectively. The results showed that in case group 10% and in control group 18 of patients within 7 days after surgery have a headache(P=0.0161) and The headaches only on the first day of the first group was significantly lower than the control group.ConclusionResults of this study showed that Deoxycorticosterone could not have a positive effect on Post dural puncture headache and Reduce headache.Keywords: Deoxycorticosterone, Post dural puncture headache, spinal anesthesia
-
زمینه و اهداف
DWI، یکی از سکانس های قابل استفاده در MRI می باشد که اخیرا استفاده های زیادی از آن در ارزیابی ستون مهره ها به خصوص برای علل بدخیم یا خوش خیم شده است. با توجه به اینکه تا کنون مطالعات کمی در ارتباط با استفاده از سکانس های DW در افتراق اسپوندیلیت از بیماری های با تغییرات دژنراتیو مهره ها انجام شده از این رو بر آن شدیم تا با طراحی این مطالعه، پی به ارزش تشخیصی سکانس DW در افتراق اسپوندیلیت عفونی از تغییرات دژنراتیو end plate نوع 1 ببریم.
مواد و روش هااین مطالعه بر روی بیماران ارجاعی با ضایعات اسپوندیلیت و استئوکندروز گرید1 درگیر کننده ستون فقرات به مرکزMRI پژواک در طول سالهای 92-91 انجام شد و جهت افتراق این دو ضایعه از سکانس های T1، T2 و DWI استفاده شده است. نتایج بدست آمده با برنامه آنالیز آماری SPSS V16 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته هادر این مطالعه در سکانس T1WI تصاویر هر دو گروه هیپوسیگنال و در سکانس T2WI هیپرسیگنال بودند (00/1P=). در سکانس DW با bvalue های مختلف 50 و400و 800 (s/mm2) مشاهده شد که تغییرات سیگنال در b value های بالاتر نمایان تر و در b value های پایین تر هر دو تشخیص به علت اثر مزاحم T2 Shine-through شباهت های زیادی به یکدیگر داشتند. همچنین میانگین ADC map در تصاویر اسپوندیلیت (mm2/s 3-10x 24/0±31/1) کمتر از استئوکندروزگرید 1 با میانگین ADC map (mm2/s 3-10x 24/0±79/1) بود (001/0P<).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد تصاویر با b value بالا می تواند افتراق مناسبی جهت تشخیص اسپوندیلیت از استئوکندروز داشته باشد.
کلید واژگان: سکانس DWI, اسپوندیلیت عفونی, اسپوندیلیت دژنراتیو end plate نوع1Background and ObjectivesDWI is one of the useable sequences in MRI which currently being used in the assessment of vertebral column especially for malignant or benign causes. Considering that few studies have been performed regarding the use of DW sequences in spondylitis differentiating of disease with degenerative changes of vertebral yet; hence we intended to found the diagnostic value of DW sequence in spondylitis differentiating of infectious from degenerative changes of end plate type 1 with designing this study.
Materials And MethodsThis study was carried out on patients who referred to the Pejvak MRI center with spondylitis lesions and osteochondrosis grade I, involving the vertebral column during 2012-2013; and to differentiate these lesions was used the T1, T2 and DWI sequences. Obtained results were analyzed by SPSSv16 statistical software.
ResultsIn this study, in T1WI sequences the images of both groups was hyposignal and in T2WI sequences was hypersignal (p=0.01). In DW sequence with b value of 50, 400 and 800 (s/mm2) was observed that the signal changes in higher b value was apparent and in lower b value both detection had many similarities to each other due to the annoying effect of T2 Shine-through. As well as the mean of ADC map in spondylitisis images) 1.31 ± 0.24x 10-3 mm2/s (was less than osteochondrosis grade I with a mean ADC map (1.79 ± 0.24x 10-3 mm2/s) (P
ConclusionThe results of this study showed images with high b value could be having a good differentiation to distinguish the spondylitis from osteocondrosis.
Keywords: Sequence DWI, Infectious Spondylitis, End Plate Degenerative Spondylitis Type 1 -
محیط چند بعدی و پرچالش امروز، شرایط پویا و پیچیده ای را برای بسیاری از سازمان ها به وجود آورده است . بنابراین، پرورش و توسعه بسیاری از مهارت ها و توانایی های دانشگران، به منظور نیل به مزیت رقابتی و پیشرفت مستمر در تمام عرصه های تحصیلی، شغلی و غیره، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهارت های کلیدی افراد برای موفقیت در زندگی، تحصیل و طول مسیر شغلی، مدیریت دانش فردی است. مدیریت دانش، تنها محدود به نگاه و رویکرد سازمانی نیست، بلکه مدیریت صحیح دانش فردی سرچشمه نوآوری های فردی، گروهی، سازمانی، اجتماعی و حتی فرامرزی است. بنابر تایید صاحب نظران، اکثر مطالعات مرتبط، تنها منوط به رویکرد سازمانی و فناورانه است. بنابراین، جایگاه مبنایی مدیریت دانش فردی در توسعه فرا سیستمی ظرفیت های دانشگران، نیازمند تامل و تعمق فزاینده تری است. مقاله حاضر، به دنبال معرفی مفهوم و مهارت های مدیریت دانش فردی است. همچنین وضعیت برخورداری مدیران دانشگاه شیراز از مهارت های مدیریت دانش فردی ارزیابی شده است. با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی به بررسی 97 نفر از مدیران دانشگاه شیراز پرداخته شده است. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روایی و پایایی مقیاس محقق ساخته مدیریت دانش فردی نیز مورد سنجش و تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدیران دانشگاه دارای سطح متوسطی از مهارت های مدیریت دانش فردی هستند. همچنین، در مقایسه میان مدیران دانشکده ای مختلف، تفاوت معناداری مشاهده نشد.کلید واژگان: مدیریت دانش فردی, شایستگی رقابتی, دانشگران, دانشگاه شیرازDynamic and complex circumstances of any organization, especially educational organizations critically require creative and innovative knowledge workers. Various skills such as personal knowledge management (PKM) are necessary to succeed in job and professional career. PKM is one of the best sources of personal, collective, and organizational innovations and proper direction of organizational knowledge system. Most of studies are about organizational knowledge management and disregard PKM as basic element of organizational systems. Therefore, this paper tries to introduce PKM concept, approach, models and skills. After that, it will discuss the role of PKM to achieve personal and organizational excellence. Personal knowledge management is a conceptual framework to organize and synthesize personal information. It helps people to absorb essential knowledge and make aware of lifelong learning. PKM make a study foundation for personal knowledge ability progress, and, it finally increases professional skills and competitive advantage. A survey research method was applied to conduct the study. A simple random sample of 97 managers in Shiraz University participated in the study by responding to PKM questionnaire. The validity of the questionnaire was tested and verified. Results showed that Shiraz University managers had average level of personal knowledge management.Keywords: Personal knowledge management, Competitive advantage, Human, intelligent capital, Shiraz University
-
این تحقیق با هدف بررسی وضعیت رفتارهای شهروندی سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز انجام شده است. جامعه تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز است؛ بدین منظور 227 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه مذکور به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. تحقیق حاضر از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی است و داده های پژوهش به واسطه مقیاس «رفتارهای شهروندی سازمانی پودساکف» گردآوری گردید. برای سنجش اعتبار محتوایی پرسشنامه، از نظرات متخصصان و اساتید دانشگاهی استفاده شد و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 777/ 0برآورد گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، با بهره گیری از فنون آمار توصیفی و استنباطی، حاکی از آن است که اعضای هیات علمی در برخورداری از ویژگی های رفتارهای شهروندی سازمانی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. همچنین در مقایسه وضعیت رفتار شهروندی اعضای هیات علمی براساس جنسیت، رتبه علمی و رشته، تفاوت معناداری میان گروه های مختلف مشاهده نشد.
کلید واژگان: آموزش عالی, رفتار شهروندی سازمانی, اعضای هیات علمیAbstract: The purpose of this study is to examine the perceptions of faculty members of Tabriz University regarding organizational citizenship behaviors. To this end, 227 faculty members of mentioned university were chosen by proportional stratified random sampling method. In terms of data collection, this study is classified in the category of descriptive researches and required data were gathered via “Podsakoff’s organizational citizenship behaviors scale”. The scale was submitted to experts in the field to elicit their views and criticisms. They were asked to assess this scale in terms of the Iranian higher education system, its culture and values. In light of their views and suggestions, the scale was amended. The Cronbach alpha value of scale was 0.777. Results of data analysis, by taking advantage of descriptive and inferential statistics, showed that faculty members’ perceptions regarding organizational citizenship behaviors is in a desirable condition. Also, there is no significant difference between citizenship behavior of faculty members according to gender, academic rank and discipline.Keywords: Higher education, Organizational citizenship behavior, Faculty members -
این تحقیق با هدف بررسی وضعیت رفتارهای شهروندی سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز انجام شده است. جامعه تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز است. براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 227 نفر از اعضای هیات علمی انتخاب شدند. تحقیق حاضر از حیث شیوه گردآوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی است و داده های پژوهش توسط مقیاس «رفتارهای شهروندی سازمانی پودساکف»گردآوری گردید.برای سنجش اعتبار محتوای پرسش نامه از نظرات متخصصان و اساتید دانشگاهی استفاده شد و پایایی براساس ضریب آلفای کرونباخ 0/777 مورد تایید قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، با بهره گیری از فنون آمار توصیفی و استنباطی حاکی از آن است که اعضای هیات علمی در برخورداری از ویژگی های رفتارهای شهروندی سازمانی دارای وضعیت مطلوبی هستند. اولویت بندی ویژگی های رفتار شهروندی به ترتیب عبارتند از: وظیفه شناسی، فضیلت مدنی، نزاکت، جوانمردی، و نوع دوستی.
کلید واژگان: آموزش عالی, رفتار شهروندی سازمانی, اعضای هیئت علمیThe main purpose of this research was to study the Organizational Citizenship status of faculty members of Tabriz University. A survey research method was used. The statistical population included all tabriz university faculty members. About(227) faculty members using proportional stratified random sampling method were selected as study sample. The data gathering instrument was “Podsakoffs organizational citizenship behaviors scale”. The validity of scale was reported as acceptable by experts and its reliability using cronbach alpha was estimated to be. /77. The collected data using descriptive and inferential statistics were analyzed. Research finding showed that the faculty members Citizenship behavior was normal and the priority of Citizenship behavior in order were Humility, Fairness, Task implementing and civil virtues.Keywords: Higher education, Organizational Citizenship behavior, Faculty Members -
مدیریت و توسعه بهینه ظرفیت یادگیری سازمانی، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای تعالی فردی، گروهی و سازمانی است. زیرا پاسخ گویی به محیط و توسعه توانایی آفرینش آینده نیازمند یادگیری فعال، پویا و منتج به نوآوری است. از این رو، سازمآنها باید با هدایت متناسب یادگیری کارکنان در راستای خلق و آفرینش ایده ها و راه حل های نوآورانه زمینه پیشرفت فزاینده سازمان در عرصه رقابت بین المللی را فراهم نمایند. اما مساله اساسی، نحوه ایجاد و توسعه الگویی است که حمایت کننده و تسهیل بخش فرایند یادگیری- نوآوری سازمان باشد. شبکه مدیریت فرایند یادگیری- نوآوری عبارت است از محیطی که به واسطه پشتیبانی سیستم های اطلاعاتی، زمینه و بستر مناسب جهت مدیریت بهینه فرایند یادگیری- نوآوری نیروی انسانی سازمان را فراهم می نماید. در این الگو، عاملی خارجی به هدایت یادگیری کارکنان نمی پردازد، بلکه شرایط مساعد جهت خودراهبری فراگیران را ایجاد می کند. در ادامه، ابتدا به توصیف جایگاه و مفهوم الگوی مورد نظر پرداخته می شود و سپس نقش سیستم های اطلاعاتی در جریان بهره گیری از شبکه یادگیری سازمانی مورد بحث قرار می گیرد. مقاله حاضر، الگو و چارچوبی کلی را معرفی می نماید که می تواند مبنایی برای سازمآنهای متنوع و متفاوت صنعتی، خدماتی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و انتظامی فراهم نماید.
کلید واژگان: یادگیری, نوآوری, شبکه مدیریت یادگیری, نوآوری, شبکه نوآوریOrganizational learning management is a vital requirement for individual, group & organizational excellence. But organizations cannot limit only to learning in dynamic & complex condition. Learning can be effective, when it result in innovation. So, organizations should direct & support employee learnings to creative ideas and innovation in order to advance in international competition. This paper offers a pattern to best management of learning-innovation process. Learning- innovation management network is a context in which employees based on individual & organizational demands & interests, choose a learning subject. Then, they start to learn, share experiences with others, brain storming and manage their learning by help of consultants and experts. Finally, they attempt to translate learning results to creative or innovative ideas and solutions. Learning process doesn’t end unless learning result in innovation. Employees start learning with the aim of achieving innovation. This network fundamentally includes three cores: 1) Learning development, 2) Creativity and innovation, and 3) specialized subject matters core.Keywords: Learning, Innovation Process, Self, managed learning, Innovation, Creativity -
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین ابعاد خودراهبری و مدیریت دانش فردی مدیران است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه ی آماری آن، کلیه ی مدیران حوزه های آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، اداری و مالی و همچنین مدیران گروه یا روسای بخش در دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی مشهد را در سال تحصیلی 90-1389 دربر می گیرد. ابزار تحقیق، شامل دو مقیاس خودراهبری (شیخ نظامی، 1376) و مدیریت دانش فردی، (محقق ساخته) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین ابعاد خودراهبری و مدیریت دانش فردی مدیران مثبت و معنادارندکلید واژگان: خودراهبری, مدیریت دانش فردی, مدیریت دانشگاهی, آموزش عالیThis research is basically intended to assess the relationship between aspects of self-direction and individual knowledge management of the managers. The research follows descriptive method using correlation. Research population includes all the managers in the field of education، research، students and finance، as well as managers at departments and sections in Shiraz University in the academic year of 1389-90. Research instruments included two scales: self-direction (Sheikh Nezami، 1376)، and knowledge management (researcher-made). Multi-variant regression analysis was used to analyze data. The results indicated that there was a positive and significant relation between aspects of self-direction and individual knowledge management.Keywords: Self, Direction, Individual Knowledge Management, Academic Management, Higher Education
-
مقدمهاز جمله مهارت ها و توانمندی های ضروری مدیران در جامعه ی دانش بنیان، مهارت های مدیریت دانش فردی است. هدف از مطالعه ی حاضر، ارزیابی مدیریت دانش فردی مدیران دانشگاه علوم پزشکی مشهد بوده است.روش بررسیروش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مدیران آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، اداری و مالی و مدیران گروه دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 90-1389 بود. بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، 91 نفر از مدیران دانشگاه علوم پزشکی انتخاب و مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، مقیاس مدیریت دانش فردی محقق ساخته است. روایی آن بر اساس روش تحلیل صوری و تحلیل گویه و پایایی آن به واسطه ی Cronbach’s alpha با نمره ی کل (93/0) مورد سنجش و تایید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و Repeated measure anlysis of variance و Multivariate analysis of variance استفاده شده است.یافته هامدیران دارای سطح متوسطی از مهارت های مدیریت دانش فردی بودند. تفاوت معنی داری بین ابعاد مدیریت دانش فردی وجود داشت (0001/0 > P، 63/96 = f). همچنین، بالاترین میانگین مولفه ی مدیریت یادگیری خویشتن 19 و پایین ترین میانگین مولفه ی شبکه ی همیاران دانشی 37/14 و مهارت های کاوشگری 30/14 به دست آمد. در مقایسه میان مولفه های جمعیت شناختی، جنسیت (01/0 > P، 5/2 = f) و نوع سازمان (دانشکده، سازمان مرکزی) (01/0 > P، 5/2 = f) تفاوت معنی داری یافت شد ولی در سایر مولفه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریاز آن جا که مهم ترین وظیفه ی مدیران دانشگاهی در کنار سایر وظایف، تصمیم گیری در زمینه ی فرایند یاددهی- یادگیری و مسایل آموزشی و پژوهشی است و از سویی، آن ها به عنوان اعضای هیات علمی نیز فعالیت می کنند، بر این اساس، برخورداری از مهارت های مدیریت دانش فردی و همچنین مدیریت یادگیری خویشتن ضروری است.
کلید واژگان: مدیریت دانش, مدیران, دانشگاه هاIntroductionThe main purpose of this study was to evaluate the dimensions of personal knowledge management (PKM) of administrators in Mashhad University of Medical Sciences. A survey research method was applied to conduct the study.MethodsA simple random sample of 91 academic، research، student affair، financial administrators، and department chair subjects in Mashhad University of Medical Sciences participated in the study by responding to PKM questionnaire. The validity and reliability of the questionnaire was tested and verified. The collected data were analyzed via descriptive statistics، repeated measure analysis and multivariate analysis of variance procedures.ResultsResults showed that Most of the administrators had a medium level of PKM skills. Furthermore، results indicated that highest mean was self-learning management (19) and lowest mean were knowledge networks (14. 37) and research skills (14. 30). Comparing PKM skills of administrators to sex (f = 2. 50; P = 0. 01) and type of organization (between faculty and central organization of university) (f = 2. 50; P = 0. 01) demonstrated a significant difference; however، the rest did not so.ConclusionPKM skills are one of the most essential skills of administrators، especially educational administrators، because of their task such as teaching and improvement of every educational and research activity.Keywords: Personal Knowledge Management, Administrators, Universities -
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه ادراک معلمان از فرهنگ مدرسه با میزان سازگاری نوآورانه آنان در یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تدریس از طریق اینترنت به عنوان یک نوآوری برای استفاده در فرآیند یاددهی- یادگیری است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه معلمان مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه نواحی 1و 3 شهر شیراز و مناطق محروم گله دار و دشمن زیاری بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای 211 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس فرهنگ مدرسه فیلیپس جی (1993) و سازگاری نوآورانه با اینترنت که منطبق بر نظریه سازگاری نوآورانه راجرز توسط رید بال (2005) ساخته شده است که پس از محاسبه روایی و پایایی این دو ابزار، بین افراد نمونه توزیع شده و سپس با روش های آماری توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و روش استنباطی رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: 1- هم در معلمان مرد و هم معلمان زن، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآوری آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است. 2- در معلمان مرد، بعد فرایند و در معلمان زن، بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. 4- هم در معلمان رشته های علوم انسانی و هم معلمان علوم پایه، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. براساس نتایج می توان دریافت که معلمانی که فرهنگ مدرسه خود را از نظر بعد فرایندی قوی می دانند و یک شبکه ارتباطی قوی برای آشنایی آنان با نوآوری و تصمیم گیری مناسب و به موقع آن ها ایجاد شده است، سازگاری بالایی در تمایل به یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین تدریس با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. بنابراین برای مدیریت صحیح نوآوری، ایجاد سازگاری نوآورانه و حرکت در راستای اهداف سازمان، هدایت فرایند های فرهنگ مدرسه و ایجاد شبکه های ارتباطی پویا، بسیار حایز اهمیت می باشد.
کلید واژگان: معلمان, فرهنگ مدرسه, سازگاری نوآورانه, یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات, اینترنتThe main goal of this paper was to study the relationship between school culture and teachers readiness for innovation adoption in using ICT in teaching- learning process. The research population included the whole secondary school teachers of first and third districts of Shiraz and the deprived districts of Galle Dar and Doshman Ziary. 211 subjects were selected through stratified random sampling. Research instruments were School Culture Measure of Philips, G (1993) and Innovation Adoption Questionnaire made by Reid Ball (2005) that were distributed among subjects after calculation of their reliability and validity. Data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multiple regressions). Results showed: 1- Process has the highest and task has the lowest power in predicting male and female teachers’ innovation adoption in learning ICT and teaching by internet. 2- Process has the highest and task has the lowest power in predicting teachers’ innovation adoption in learning ICT and teaching by internet based on their major.Keywords: Teachers, School Culture, Innovation Adoption, ICT Learning, Internet
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.