به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

امین سهیلی

  • امین سهیلی، حسین متعارفی، شهریار سخائی، مهدی مختاری*
    پیش زمینه و هدف

    زمان های پاسخ آمبولانس در سیستم پیش بیمارستانی از اهمیت بالایی در بهبود پیامدهای بیمار برخوردار بوده و هرگونه طولانی شدن و تاخیر در آن ها، به وضوح با پیش آگهی های ضعیف تر مرتبط است. بدین جهت مطالعه زمان های پاسخ آمبولانس در سیستم پیش بیمارستانی و عوامل موثر بر آن ضروری می نماید. مطالعه حاضر باهدف تعیین زمان های پاسخ آمبولانس و عوامل موثر بر آن در اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان خوی در سال 1402 انجام گردید.

    مواد و روش کار

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی با طرح مرور گذشته نگر پرونده است که در آن پرونده 53450 مصدوم داخلی و تروما تماس گیرنده با اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان خوی در بازه زمانی یک ساله از ابتدای فروردین ماه تا انتهای اسفندماه سال 1402 که منجر به ماموریت اورژانسی شهری و جاده ای گردیده بود، به صورت تمام شماری موردبررسی قرار گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از چک لیست استخراج داده های مطالعه داداش زاده و همکاران (2016) انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نسخه 25 نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون های پارامتریک تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، و آزمون تعقیبی شفه) انجام شد.

    یافته ها

    تعداد کل پرونده ها در بازه زمانی یک ساله 53450 مورد بود که از این تعداد، 3/70 درصد مربوط به بیماران غیر ترومایی، 25 درصد مربوط به بیماران ترومایی و 7/4 درصد مربوط به بیماری های زنان بود. زمان پاسخ آمبولانس در ماموریت های شهری 3/11 دقیقه و در ماموریت های جاده ای 7/12 دقیقه بود. عوامل موثر بر زمان پاسخ آمبولانس به سه حوزه (الف) عوامل مرتبط با مشخصات جمعیت شناختی کارکنان مرکز پیام اورژانس، (ب) عوامل مرتبط با مشخصات جمعیت شناختی کارکنان عملیاتی اورژانس و (ج) عوامل مرتبط با شرایط وقوع حادثه تقسیم گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    میانگین زمان پاسخ آمبولانس در اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان خوی در ماموریت های شهری بیشتر از محدوده استاندارد و در ماموریت های جاده کمتر از محدوده استاندارد بود. توصیه می شود، ضمن طرح نتایج پژوهش در شورای هماهنگی ترافیک شهرستان، برنامه ریزی و اقدام لازم در راستای اصلاح فرآیندها، خط مشی ها و سیاست های هماهنگی ترافیک درون شهری جهت دسترسی به موقع و به جا به خدمات درمانی در شرایط اورژانس و اضطرار صورت پذیرد.

    کلید واژگان: زمان های پاسخ آمبولانس, سیستم فوریت های پزشکی, خوی, اورژانس پیش بیمارستانی
    Amin Soheili, Hossein Motaarefi, Shahriar Sakhaei, Mehdi Mokhtari*
    Background & Aim

    Prompt response times in the prehospital setting are crucial for improving patient outcomes, with longer delays demonstrably linked to poorer prognoses. Therefore, this study aimed to investigate ambulance response times and their contributing factors within the prehospital system in Khoy, Iran, in 2023.

    Materials & Methods

    A descriptive study with a retrospective chart review design was conducted on 53450 medical and trauma cases in both urban and rural areas of the Khoy prehospital system from March 21, 2023, to March 19, 2024. Data were collected using a standardized data extraction checklist developed by Dadashzadeh et al. (2016). SPSS statistical software version 25 (IBM Corp., Armonk, NY, USA) was used for data analysis. Descriptive statistics were calculated, and inferential tests were conducted, including independent-samples t-tests, one-way analysis of variance (ANOVA), and Sheffe's post hoc test.

    Results

    During the one-year study period, the Khoy prehospital system received 53,450 calls. Of these calls,, 70.3% were non-traumatic, 25% were traumatic, and 4.7% pertained to women's health issues. There were differences in ambulance response times between urban and rural settings. Urban missions had an average response time of 11.3 minutes, while rural missions averaged 12.7 minutes. The factors influencing response times were categorized into three main areas: (a) characteristics of dispatch staff, (b) characteristics of operational staff, and (c) characteristics of the incident.

    Conclusion

    Our analysis revealed that urban ambulance response times in the Khoy prehospital system exceeded the recommended standard, while rural missions were less the acceptable range. It is recommended to plan and take necessary action in order to modify the processes, policies and policies of the intra-city traffic coordination along with presenting the results of the research in the city traffic coordination council in order to access medical services on time and in the right place in emergency situations.

    Keywords: Ambulance Response Times, Emergency Medical System, Khoy, Prehospital Emergency Care
  • سامره اقتدار، امین سهیلی، شبنم نعمتی*
    پیش زمینه و هدف

    مهارت های ارتباطی مدیران پرستاری ازجمله عوامل دخیل در رضایت شغلی و اضطراب پرستاران است. مطالعه گستره و ماهیت ارتباط مهارت های ارتباطی سرپرستاران با رضایت شغلی و اضطراب پرستاران از اهمیت فوق العاده برخوردار بوده و می تواند ارتقای عملکرد پرستاران را به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر باهدف تعیین ارتباط مهارت ارتباطی مدیران پرستاری با میزان اضطراب و رضایت شغلی پرستاران انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر توصیفی از نوع مقطعی-همبستگی است که روی 200 پرستار شاغل در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1402 که با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمایل به همکاری در مطالعه، سابقه کار بالین بیشتر از 6 ماه و عدم وجود اختلالات روحی روانی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه چهارقسمتی، که شامل مشخصات جمعیت شناسی، مقیاس های اضطراب اسپیلبرگر، رضایت شغلی مینه سوتا و مهارت های ارتباطی مدیران گردآوری شده و پس از ورود به نسخه 22 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، میانگین نمره رضایت شغلی پرستاران (09/6 ± 30/52) در سطح متوسط قرار داشت. میانگین نمره اضطراب شخصیتی (41/5 ± 1/38)، اضطراب موقعیتی (02/7 ± 43/38) و اضطراب کل (10 ± 53/76) مشارکت کنندگان در پژوهش در محدوده پایین تر از سطح متوسط قرار داشت. میانگین نمرات مهارت های ارتباطی غیرکلامی (56/6 ± 06/42)، مهارت های ارتباطی کلامی (08/4 ± 24/37) و مهارت های ارتباطی کلی سرپرستاران (96/11 ± 37/125) نیز نشان دهنده سطح متوسط مهارت های ارتباطی سرپرستاران بود. بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، بین نمرات نمره کل مهارت های ارتباطی سرپرستاران با رضایت شغلی (001/0, P< 638/0r=) و اضطراب (001/0, P< 532/0r=) پرستاران ارتباط آماری مستقیم و معنی داری مشاهده گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    وفق یافته های مطالعه حاضر، بهبود مهارت های ارتباطی مدیران با افزایش رضایت شغلی و کاهش اضطراب پرستاران همراه است. لذا توصیه می شود مسیولان و متصدیان حوزه مدیریت پرستاری کشور توجه ویژه ای بر مقوله توانمندسازی مدیران سطوح مختلف پرستاری ازنظر مهارت های ارتباطی داشته و مهارت های ارتباطی را به عنوان یکی از معیارهای اساسی انتصاب، انتخاب و ارزیابی ایشان مدنظر قرار دهند.

    کلید واژگان: اضطراب, مهارت های ارتباطی, رضایت شغلی, پرستاران, مدیران پرستاری
    Samereh Eghtedar, Amin Soheili, Shabnam Nemati*
    Background & Aim

    The communication skills of nursing managers play a crucial role in influencing nurses’ job satisfaction and anxiety levels. Therefore, it is of the utmost importance to thoroughly investigate and understand the extent and nature of the relationship between nursing managers' communication skills and nurses' job satisfaction and anxiety. This study aimed to examine the communication skills of nursing managers and their associations with nurses' job satisfaction and anxiety.

    Materials & Methods

    This descriptive correlational study was conducted on 200 nurses at the Academic Medical Centers of Urmia University of Medical Sciences in 2023. Participants were selected using a proportional stratified random sampling. The inclusion criteria were willingness to participate in the study, a minimum of six months of clinical work experience, and no history of psychiatric disorders. Data were collected using a 4-part questionnaire, which included (a) demographic characteristics, (b) nursing managers' communication skills scale, (c) the Minnesota Satisfaction Questionnaire, and (d) the Spielberger State-Trait Anxiety Inventory. The collected data were analyzed using the IBM SPSS software V.22.0.

    Results

    The nurses’ job satisfaction score was average (M = 52.30, SD = 6.09). Participants exhibited scores below the average level for personality anxiety (M = 38.1, SD = 5.41), situational anxiety (M = 38.43, SD = 7.02), and total anxiety (M = 76.53, SD = 10). Similarly, the mean scores for nursing managers' nonverbal communication skills (M = 42.06, SD = 6.56), verbal communication skills (M = 37.24, SD = 4.08), and total communication skills (M = 125.37, SD = 11.96) indicated an average level of proficiency. The Pearson correlation test revealed a statistically significant relationship between nursing managers' communication skills and nurses' job satisfaction (r = 0.001, P < 0.638) and anxiety (r = 0.001, P < 0.532).

    Conclusion

    The higher the nursing managers' communication skills, the greater the nurses' job satisfaction and the lower their anxiety levels. Therefore, healthcare system officials should emphasize empowering nursing managers in terms of communication skills and consider these skills as one of the most crucial criteria for the employment, appointment, and evaluation of nursing managers.

    Keywords: Anxiety, Communication Skills, Job Satisfaction, Nurses, Nursing Managers
  • امین سهیلی*، هادی حسنخانی، صمد شمس وحدتی، فاروق امین مظفری، کلی پاورز
    پیش زمینه و هدف

    درک عمیق رفتارهای بیماران، خانواده آن ها و متصدیان ارایه دهنده خدمات مراقبت سلامت در بخش اورژانس می تواند به صورت بالقوه در تسهیل انتظار کشیدن، برطرف نمودن بسیاری از انتظارات معقول، افزایش رضایتمندی، و بهبود پیامدهای بیماران کمک کننده باشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین و توصیف فرهنگ انتظار کشیدن در بخش اورژانس انجام گردید.

    مواد و روش کار

    مطالعه اتنوگرافی متمرکز حاضر بر اساس 12 گام روش اسپردلی (1980) در بخش اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز انجام گردید. مشارکت کنندگان شامل بیماران، همراهان، اعضای تیم درمان و سایر افراد دخیل در ارایه خدمات مراقبت سلامت بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تلفیقی از سه روش مشاهده مشارکتی، مصاحبه و بررسی اسناد موجود بود که تا نیل به اشباع داده ها ادامه یافت.

    یافته ها

    درمجموع شش الگوی فرهنگی پدیدار گردید که عبارت اند از: (1) بیماران و همراهان آن ها در سایه کم اطلاعی، زمان را با بلاتکلیفی سپری می کنند، (2) همراهان اضافی خود را مکلف به تداوم حضور کنار تخت بیمار می دانند، (3) تداوم حضور همراهان اضافی، تسهیل گر گاه بازدارنده اقدامات بخش است، (4) نقصان همدلی بر دریافت و ارایه خدمات اورژانس سایه افکنده است، (5) کنش های مراقبتی درمانی عمدتا تک بعدی می باشند و (6) تیم درمان برای جبران نقصان ها و تاخیرهای کاری به خودسازمان دهی پویای امور می پردازند.

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه می تواند مقدمات برنامه ریزی در راستای نزدیک نمودن میزان تطابق ابعاد مختلف کیفیت مراقبت های بخش اورژانس بالاخص ازنظر فنی و بین فردی با نیازها، توقعات و ترجیحات بیماران و همراهان آن ها را فراهم نماید.

    کلید واژگان: فرهنگ, بخش اورژانس, اتنوگرافی, ایران, انتظار کشیدن
    Amin Soheili*, Hadi Hassankhani, Samad Shams Vahdati, Farough Amin Mozaffari, Kelly Powers
    Background & Aim

    Gaining an in-depth understanding of the cultural beliefs and behaviors of patients, their relatives, and healthcare professionals (HCPs) in the emergency department (ED) can have a significant impact on patients' and their relatives' ED experiences, expectations, satisfaction, and outcomes. This study aims to explain and describe what it is like to wait in an Iranian ED by focusing on its ongoing cultural features.

    Materials & Methods

    Based on Spradley’s (1980) developmental research sequence, a focused ethnographic approach was conducted at the ED of Imam Reza University Hospital in Tabriz, Iran. Purposive sampling was used to identify eligible participants from patients, their relatives, and the healthcare professionals in this ED. Data collection involved participant observation, ethnographic interviews, and examination of related documents and artifacts, which continued until data saturation was achieved.

    Results

    The study identified six cultural patterns as follows: (1) patients and their relatives experience uncertainty due to a lack of information; (2) relatives feel obliged to insist on their presence; (3) the presence of relatives is perceived as having both constructive and destructive aspects; (4) a lack of empathy undermines reciprocity in the healthcare system; (5) healthcare approaches are mostly one-dimensional; and (6) self-organized HCPs dynamically address the disorganization in the ED.

    Conclusion

    The findings of this study can provide a foundation for designing effective strategies to promote technical and interpersonal dimensions of quality in ED care. These strategies should be closely aligned with patients' and their relatives' needs, expectations, and preferences.

    Keywords: Culture, Emergency Department, Ethnography, Iran, Waiting
  • شهریار سخایی، حسین متعارفی، امین سهیلی، گلشن مقبلی، حسن ابراهیم پور صدقیانی*
    زمینه و هدف

    اعتیاد به مواد مخدر، به عنوان یک معضل جهانی، پیامدهای گسترده ای بر سلامت جسمی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی افراد، خانواده و جوامع دارد. مطالعه کیفی حاضر برای تبیین بهتر چالش اعتیاد از تجربه زیسته زنان دارای همسر معتاد و شناخت عمیق مشکلات آنان طراحی و اجرا شد.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش از رویکرد فنومنولوژی هرمنوتیک بعنوان روش کیفی جهت درک و تفسیر معانی تجارب زندگی زنان با همسر معتاد به مواد مخدراستفاده شد.  12 نفر از همسران مردان معتاد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی شهرستان خوی با اشباع داده ها با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه فردی عمیق نیمه ساختارمند استفاده شد. کلیه مصاحبه ها ضبط و سپس دست نویس شده و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم  و به روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل مصاحبه های استخراجی چهار مفهوم اصلی و پانزده زیر مفهوم را نمایان کرد که موضوعات اصلی آن  " نقص در حفظ سلامتی و عملکردهای بهداشتی" اختلالات سایکوسوشیال"، " آسیب های ارتباطی، دیسترس معنوی " و" اختلال در تاب آوری و انطباق غیرموثر" بودند.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه بیانگر این بود که همسران مردان معتاد به مواد مخدر، طیف گسترده ای از تنش های جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی را در ابعاد مختلف زندگی تجربه می کنند.

    کلید واژگان: اعتیاد به مواد مخدر, همسر, تجارب زندگی. مطالعه کیفی, فنومنولوژی هرمنوتیک
    Shahriar Sakhaei, Hossein Motaarefi, Amin Soheili, Golshan Moghbeli, Hassan Ebrahimpour Sadagheyani*
    Background and Aim

    Misuse of opioids addiction, as a global issue, has widespread consequences for the physical, psychological, social, and spiritual health of individuals, families, and communities.This qualitative study was designed and conducted to better explain the challenges of addiction from the lived experiences of women with addicted spouse and to gain a deep understanding of their problems.

    Materials and Methods

    In this research, the hermeneutic phenomenology approach was used as a qualitative method to understand and interpret the meanings of the life experiences of women with addicted husbands. 12 wives of addicted men who visited the psychiatric clinic in Khoy were selected through purposive sampling and participated in the study until data saturation was reached. Data were collected using in-depth semi-structured individual interviews. All interviews were recorded, transcribed, and analyzed using the constant comparative method and Graneheim & Lundman's approach.

    Findings

    The analysis of the extracted interviews revealed four main concepts and fifteen sub-concepts, the main themes of which were "Deficiencies in maintaining health and hygiene functions," "Psychosocial disorders," "Communication impairments, spiritual distress," and "Impaired resilience and ineffective coping."

    Conclusion

    The findings of the study indicate that wives of men addicted to Misuse of opioids experience a wide range of physical, psychological, social, and spiritual stresses in different dimensions of life.

    Keywords: Misuse Of Opioids Addiction, Wife, Life Experiences, Qualitative Study, Phenomenology Hermeneutics
  • هادی حسنخانی، امین سهیلی*، جواد دهقان نژاد، کلی پاورز
    پیش زمینه و هدف

    رویکرد دوجانبه و همدلی در ارتباطات بین بیمار، خانواده و کادر درمان در نیل به”مراقبت بیمار و خانواده محور“از اهمیت زیادی برخوردار است. مطالعه حاضر باهدف تبیین وضعیت موجود همدلی در تعاملات بین بیمار، خانواده و کادر درمان در بخش اورژانس با تمرکز ویژه بر ویژگی های فرهنگی انجام گردید.

    مواد و روش ها

     مطالعه مردم نگاری متمرکز حاضر بر اساس روش اسپردلی در بخش اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز انجام گردید. در کل 54 نفر شامل بیماران، همراهان آن ها، اعضای تیم درمان و سایر افراد دخیل در ارایه خدمات مراقبت سلامت در مطالعه مشارکت داشتند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا نیل به اشباع داده ها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز تلفیقی از سه روش مشاهده مشارکتی، مصاحبه مردم نگارانه و بررسی اسناد موجود استفاده گردید.

    یافته ها

    الگوی فرهنگی حاصل از تحلیل داده ها «نقصان همدلی در دریافت و ارایه خدمات اورژانس» بود که برگرفته از دو درون مایه اصلی 1. مسیولیت گریزی (شامل اهمال در رفت از مسیولیت، خودبرتربینی و کم کاری) و 2. خودمحوری (شامل اول من، بعدا دیگران، ابرازگری هیجانی و همگرایی تخریبی) بود.

    نتیجه گیری

    ازآنجایی که نقصان همدلی در تعاملات بین بیمار، خانواده و کادر درمان یکی از موانع فرهنگی عمده در ارایه و دریافت خدمات مراقبت سلامت در بخش اورژانس هست، ضروری است که مسیولین نظام سلامت، تمهیداتی جهت تغییر رویکرد تعاملات بیماران، همراهان، و کادر درمان با تمرکز بر تعدیل رفتارهای واگرا و حربه های دررفت مسیولیت در راستای ایجاد اعتماد در مردم اتخاذ نمایند.

    کلید واژگان: بیماران, اعضای خانواده, کادر درمان, ارتباطات بین فردی, بخش اورژانس, اتنوگرافی متمرکز, فرهنگ
    Hadi Hassankhani, Amin Soheili*, Javad Dehgannezhad, Kelly Powers
    Background & Aims

    The approach of reciprocity and mutuality in the patient/family and healthcare professional relationship is of great importance in achieving patient- and family-centered care in emergency departments (EDs). This study aimed to explore and describe the current status of reciprocity between patient/family and healthcare professionals in an Iranian ED with a particular focus on cultural features.

    Materials & Methods

    A focused ethnographic approach was used in the ED of a tertiary academic medical center in the northwest of Iran from April 2018 to February 2019. A total of 54 participants including patients, family members, healthcare professionals, and other stakeholders were selected by applying the purposive sampling technique. Data were collected using three methods of participant observation, ethnographic interviews, and examination of related documents and artifacts until data saturation was achieved.

    Results

    The overarching cultural pattern of “lack of reciprocity in providing and receiving emergency care” emerged within which there were two main themes: (a) responsibility avoidance (includes three sub-themes of evasion of liability; a sense of superiority; and slacking off at work) and (b) self-seeking (includes three sub-themes of me first, others later; emotional expressiveness; and destructive convergence).

    Conclusion

    Lack of reciprocal interaction between patient/family and healthcare professionals is one of the main cultural barriers in providing and receiving optimal care in EDs. Findings indicate the need to change the extent, nature, and approach of interactions in the EDs by focusing on divergent behaviors and evasion of liability which leads to the establishment of mutual trust and rapport.

    Keywords: Patients, Family Members, Healthcare Professionals, Interpersonal Relations, Emergency Department, Focused Ethnography, Culture
  • آرام فیضی، امین سهیلی*

    عملکرد مبتنی بر شواهد، به عنوان پارادایمی جدید در ارایه مراقبت سلامت و آموزش علوم پزشکی، به یکی از شایستگی های محوری صاحبان حرف سلامت در سده جدید بدل شده است و امروزه این امکان را فراهم ساخته که صاحبان حرف سلامت در مراقبت روزمره بیماران به راحتی قادر به بازیابی، ارزیابی نقادانه و کاربرد شواهد حاصل از پژوهش های کمی اولیه و ثانویه باشند. حال آنکه علی رغم گسترش روزافزون پژوهش های کیفی در حوزه مراقبت سلامت و اهمیت کاربرد شواهد حاصل از مطالعات کیفی در تصمیم گیری ها و فعالیت های بالینی، در عملکرد مبتنی بر شواهد به بازیابی، ارزیابی نقادانه و کاربرد شواهد کیفی توجه کافی و لازم مبذول نشده است. سرمقاله حاضر به طور خلاصه به معرفی چارچوب اسپایدر به عنوان جایگزینی برای چارچوب پیکو در فرایند بازیابی نظام مند شواهد کیفی پرداخته است.

    کلید واژگان: عملکرد مبتنی بر شواهد, پژوهش کیفی, نمایه سازی و چکیده نویسی, ذخیره و بازیابی اطلاعات
    Aram Feizi, Amin Soheili*

    Evidence-based practice, as a new paradigm for healthcare practice and medical education, has become a core competence for the new century healthcare professionals and thereby, it is now possible for healthcare professionals to easily retrieve, critically appraise, and apply evidence from primary and secondary quantitative research. However, despite the increasing growth of qualitative research in the field of healthcare and the importance of the use of evidence from qualitative research in clinical decision-making and practice, the retrieval, appraisal, and application of qualitative evidence have been neglected in the principles of evidence-based practice. This editorial briefly introduces the SPIDER (Sample, Phenomenon of Interest, Design, Evaluation, Research type) framework as an alternative to the PICO (Population/Problem, Intervention/Exposure, Comparison/Control, Outcome) framework for systematic retrieval of qualitative evidence.

    Keywords: Evidence-Based Practice, Qualitative Research, Abstracting, Indexing, Information Storage, Retrieval
  • هادی حسنخانی، امین سهیلی*، گلشن مقبلی، عباس داداش زاده، تانیل وایزمن
    هدف

    در بستر مراقبت سلامت ایران، بخش های اورژانس با چالش های متعددی همچون محدودیت فضای فیزیکی و ازدحام بیش از حد روبرو بوده و حضور غیر ضروری تعداد زیادی همراه در این بخش ها، مشکلات عدیده ای را به همراه داشته است. لذا مطالعه حاضر با هدف کشف، تبیین و توصیف باورها و رفتارهای فرهنگی حاکم بر بخش اورژانس انجام گردید.

    مواد و روش ها

     مطالعه اتنوگرافی متمرکز حاضر بر اساس 12 گام روش اسپردلی (1980) در بخش اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز انجام گردید. مشارکت کنندگان شامل بیماران، همراهان آن ها، اعضای تیم درمان و سایر افراد دخیل در ارایه خدمات مراقبت سلامت بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تلفیقی از سه روش مشاهده مشارکتی، مصاحبه و بررسی اسناد موجود بود که تا نیل به اشباع داده ها ادامه یافت.

    یافته ها

     الگوی فرهنگی حاصل از تحلیل داده ها «تداوم حضور همراهان، تسهیل گر گاه بازدارنده اقدامات بخش» بود که خود دارای دو درون مایه اصلی به شرح زیر است: 1. حضور سازنده (شامل دو درون مایه فرعی حضور جبرانی و حضور حمایتی) و 2. حضور تخریبی (شامل دو درون مایه فرعی حضور بازدارنده و خشونت علیه تیم درمان).

    نتیجه گیری

     تداوم حضور همراهان در بالین دارای اثرات تسهیل گر گاه بازدارنده بر روند ارایه خدمات مراقبت سلامت، دست اندرکاران ارایه خدمات، بیماران و حتی خود همراهان می باشد. بدین صورت که در غالب مواقع اعضای خانواده با حضور حمایتی جبرانی خود حکم”یار دوازدهم“تیم درمان را داشتند و متقابلا، خشونت علیه تیم درمان، مخرب ترین وجه حضور همراهان در بالین بود.

    کلید واژگان: بیماران, خانواده, بخش اورژانس, انسان شناسی, فرهنگ
    Hadi Hassankhani, Amin Soheili*, Golshan Moghbeli, Abbas Dadashzadeh, Taneal Wiseman
    Introduction

    In the Iranian Healthcare System, emergency departments (EDs) face many challenges such as limitations of the physical environment and overcrowding, meanwhile, unnecessary presence of relatives at their patientschr('39') bedside goes beyond EDs challenges and has made the situation worse. Therefore, the aim of this study was to explore, gain an understanding of, and describe the cultural beliefs and behaviors in an Iranian ED.

    Materials and Methods

    A focused ethnographic approach based on Spradley’s (1980) developmental research sequence was conducted at the ED of Imam Reza University Hospital in Tabriz, Iran. Purposive sampling was used to identify eligible participants from patients, their relatives, and the healthcare professionals of this ED. Participant observation, ethnographic interviews, and examination of related documents and artifacts were used for data collection and continued until data saturation achieved.

    Results

    The overarching cultural pattern of “perceived constructive/destructive duality of relativeschr('39') presence” emerged within which there were two main themes as follows: constructive presence (includes two sub-themes of compensation and support) and destructive presence (includes two sub-themes of dissuasion and workplace violence).

    Conclusion

    Our findings provide valuable insight into the perceived duality of relativeschr('39') presence which strenuously affect not only the patients and their relatives but also the healthcare professionals, healthcare system, and healthcare quality. Conspiciously, most of the time, the relatives played the role of “12th man” in our healthcare system. However, their violent and aggressive behaviors against healthcare professionals were the most destructive aspect of their presence.

    Keywords: Patients, Family, Relatives, Hospital Emergency Service, Cultural Anthropology, Culture
  • لیلا ولیزاده، وحید زمان زاده، امین سهیلی، اکرم رضاقلی فام، محمدرضا منصوری آرانی
    پیش
    زمینه و هدف
    دوره کارشناسی ارشد به دنبال تربیت فارغ التحصیلان حرفه ای و متخصص می باشد که بتوانند مراقبت های پرستاری مطلوب در عرصه های مختلف ارائه نموده و از طرفی بتواند ازلحاظ پژوهش مسائل و مشکلات را شناسایی و برطرف کند. این مطالعه باهدف مقایسه برنامه آموزشی کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت های ویژه نوزادان در ایران و دانشگاه مک مستر کانادا و ارائه پیشنهاد های عملی و کارساز جهت بهبود کیفیت برنامه آموزشی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی تطبیقی در سال 97 انجام شد. پس از جستجوی اینترنتی با عنوان برنامه آموزشی کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت های ویژه نوزادان در دانشگاه های معتبر جهان، دانشگاه مک مستر کانادا به دلیل تشابه نسبی رشته انتخاب شده و دو برنامه آموزشی با استفاده از الگوی Beredy در چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه، تحلیل شده و نقاط قوت و ضعف آن ها ارزیابی گردید.
    یافته ها
    ارزش ها و باورهای هر دو برنامه آموزشی بر اساس عقاید و ارزش های حاکم بر جامعه بوده و هر دو برنامه آموزشی دارای رسالت واضح و روشن بودند. در برنامه درسی ایران؛ نقش های مراقبتی حمایتی، آموزشی، پژوهشی و مدیریتی به عنوان نقش های آتی دانش آموختگان ذکر شده بود که در برنامه کانادا هیچ گونه اشاره ای به آن نشده بود. همچنین نحوه پذیرش دانشجو و واحدهای درسی دوره در برنامه درسی دانشگاه مک مستر جامع تر و مرتبط تر از برنامه ایران بود.
    بحث و
    نتیجه گیری
    برنامه درسی پرستاری مراقبت های ویژه نوزادان در ایران غالبا متمرکز بر پژوهش بوده و نسبت به برنامه درسی دانشگاه مک مستر کانادا دارای نواقص اجرایی در رابطه با شروط پذیرش دانشجویان، غنی سازی توانمندی ها و مهارت های عملی تخصصی مرتبط با نوزادان در دانشجویان و ایجاد جایگاه بهتر در بالین برای دانش آموختگان این مقطع بوده است. لذا می توان با رفع این مشکلات در جهت ارتقای هر چه بیشتر کیفیت این دوره در ایران، گام برداشت.
    کلید واژگان: برنامه آموزشی, کارشناسی ارشد, پرستاری مراقبت های ویژه نوزادان
    Leila Valizadeh Dr., Vahid Zamanzadeh Dr., Amin Soheili, Akram Rezagolifam, Mohammad Reza Mansouri Arani
    Background & Aims
    The nursing master degree programs should prepare graduate nurses to integrate advanced theoretical, research-based, and clinical knowledge into clinical nursing practice. Since comparing the nursing master degree programs in different universities is of key importance in identifying their strengths and weaknesses and utilizing successful strategies and experiences, this study aimed to compare Iranian neonatal nursing curriculum with the neonatal nursing curriculum of the McMaster University of Canada.
    Materials & Methods
    This descriptive comparative study was conducted in 2018 using the Beredy model in four steps of description, interpretation, proximity, and comparison. The comparative elements included the philosophy, mission, vision, value, goals and objectives, Graduates' roles, entry requirements, duration and courses, executive strategies, teaching and evaluation methods, and accreditation.
    Results
    The values and goals of both master programs were based on the beliefs and values of the community and their mission was clear. In the Iranian program, the role of neonatal nurses included the supportive, educational, research, and management while the Canadian program did not mention the future roles of their neonatal nurses. Also, the McMaster University provided more comprehensive and more relevant admission requirements and postgraduate courses for the neonatal nursing program than the similar Iranian program.
    Conclusion
    The results showed that the Iranian neonatal nursing program, compared to the Canadian one in McMaster University, has mainly focused on research and has had executive failures in organizing robust entry requirements for student admission, enriching the students’ competencies in specialized neonatal nursing skills, and providing and securing a better position for the graduates in the clinical settings. Therefore, we should address these deficiencies in the Iranian neonatal nursing program to improve our curriculum and achieve better outcomes and high-quality care in the field of nursing practice.
    Keywords: Curriculum, Master Program, Neonatal Nursing, Iran, McMaster University
  • امین سهیلی *، گلشن مقبلی
    سوسک پدروس، نوعی حشره سمی از خانواده استافیلینیده می باشد که به طور گسترده ای در استان های شمالی کشور پراکنده بوده و در این نواحی به نام دراکولا شناخته می شود. این حشره، ترکیبی سمی و محرک به نام پدرین از خود آزاد می کند که به واسطه توقف در بیوسنتز پروتئین و میتوز، منجر به نوعی درماتیت تماسی تاولی سوزش دار و اپیدرمولیز خود التیام یابنده می شود که به آن درماتیت پدروس می گویند. هنوز پادزهری با اثر قطعی و اختصاصی برای درمان عوارض ناشی از سم این حشره وجود ندارد و تمام شیوه های درمانی کنسرواتیو و مبتنی بر تخفیف و تعدیل تظاهرات زخم است. لذا به نظر می رسد بهترین راه اجتناب از این عارضه، کاهش تماس انسان با حشره و در صورت تماس، خنثی نمودن اثر سم در مراحل اولیه تماس به وسیله شست وشو با آب و صابون و یا الکل سفید می باشد. متاسفانه کمبود اطلاع رسانی درست از سوی مسئولین و متولیان سلامت به اهالی منطقه و هم زمانی آمار بالای مسافرت به این نواحی با زمان اوج فعالیت حشره، باعث قرار گرفتن جمعیت بیشتری در معرض این حشره و متعاقبا بروز بالای بیماری گردیده است. از سوی دیگر، عدم وجود سیستم جامعی برای ثبت و گزارش موارد ابتلا به این بیماری، باعث شده است که آمار دقیقی در رابطه با میزان بروز بیماری، خصوصیات افراد مبتلا، و الگوی توزیع حشرات در دسترس نباشد.
    کلید واژگان: درماتیت پدروس, ایران
    Amin Soheili *, Golshan Moghbeli
    Paederus is a genus of small beetles of the family Staphylinidae (rove beetles), widely distributed around Northern Iran and known as Dracula in this region. It releases a potent vesicant and notorious toxin called pederin which results in mitosis blockage by inhibiting protein and DNA synthesis and causes a self-limiting form of acute irritant contact dermatitis known as Paederus dermatitis. Since there isn't any specific antidote to neutralize the toxin and its effects, the treatment is largely conservative, focusing on relieving symptoms. It seems the best method to prevent these complications is to avoid contact with the beetles in the first place and in case of contact, the affected area should be immediately washed with soap and water and/or alcohol-based rub-in cleanser to remove the irritant. Unfortunately, the lack of proper notification by healthcare officials and providers to the local inhabitants and the coincidence of high rates of traveling to this region with the peak season of Paederus activity leads to a larger population to be exposed to this insect and subsequently a high incidence of the disease. On the other hand, there are no precise statistics available for the incidence rate of Paederus dermatitis, characteristics of affected patients, and distribution patterns of insects due to a lack of a comprehensive system for recording and reporting the cases of this disease.
    Keywords: Paederus Dermatitis, Northern Iran
  • مجید قربانی، عیسی برقی، امین سهیلی *
    پیش زمینه و هدف
    شبکه های اجتماعی مجازی به لحاظ عمومیت یافتن در میان کاربران در گستره وسیع جغرافیایی به وسیله ای بی بدیل در عرصه ارتباطات و تبادل علوم، دانش و فناوری در دنیای پیشرفته امروزی تبدیل شده و ازجمله عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی دانشجویان به شمار می رود. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین دیدگاه دانشجویان پرستاری در رابطه با نقش شبکه های اجتماعی مجازی در پیشرفت تحصیلی آنان انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی پیمایشی بود که در آن 356 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1396 با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته در دو قسمت مشخصات دموگرافیک و نقش شبکه های اجتماعی مجازی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. داده های جمع آوری شده پس از وارد کردن در نسخه 13 نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    دیدگاه اکثر دانشجویان مشارکت کننده در پژوهش حاکی از نقش سازنده و مثبت شبکه های اجتماعی مجازی در دو حیطه «پژوهشگری» و «انجام تکالیف» بود، این در حالی است که دانشجویان نقش شبکه های اجتماعی مجازی در دو حیطه «ارتقاء نمرات» و «ایجاد تمرکز» را مخرب و منفی قلمداد نمودند. همچنین از دیدگاه دانشجویان، استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تاثیر سازنده/مخرب در حیطه «انگیزش تحصیلی» نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    اتخاذ تدابیر از پیش طراحی شده توسط متصدیان و برنامه ریزان آموزش پرستاری، برای بهره جویی از شبکه های اجتماعی مجازی جهت تقویت هر چه بیشتر پتانسیل های مثبت و هدایت کاربران جهت جلوگیری از وقوع آثار مخرب ضروری می نماید.
    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی مجازی, پیشرفت تحصیلی, دانشجویان پرستاری
    Majid Gorbani, Issa Barghi, Amin Soheili *
    Background and Aims
    Virtual social networks have become an unrivaled means in the field of information and communication technology and are one of the effective factors plays an important role in the academic achievement of students in today's modern world. Accordingly, this study aimed to determine nursing student's perspective toward the role of virtual social networks on their academic achievement.
    Materials and Methods
    This study was a descriptive survey conducted on 356 nursing students in Tabriz University of Medical Sciences in 2017. The participants were recruited using stratified random sampling. A researcher-made questionnaire was used for collecting data. Descriptive statistics were applied to the data by SPSS ver. 13 Software.
    Results
    while the majority of the participants expressed that virtual social networks have had a constructive and positive role in both "inquiry" and "assignment writing" domains, they disclosed that virtual social networks were destructive in the two other "grade promotion" and "concentration" domains of academic achievement. Also, from the student's perspective, virtual social networks have had a neutral impact on the "academic motivation".
    Conclusion
    It is a necessary requirement for officials of nursing education and other stakeholders to adopt preplanned measures in line with guiding the students to make the most of the positive points of virtual social networks and to prevent potential pitfalls and malicious consequences that their misuse could bring with them.
    Keywords: Virtual Social Networks, Academic Achievement, Nursing Students
  • هادی حسنخانی، امین سهیلی *، صمد شمس وحدتی
    درد، به عنوان یک مکانیسم پیچیده نوروفیزیولوژیک و نوروسایکولوژیک، یکی از شایع ترین تجارب مشترک بیماران در اورژانس پیش بیمارستانی می باشد. هر چند آمار دقیق شیوع درد در اورژانس پیش بیمارستانی همچون اورژانس های بیمارستانی در دست نیست، اما در کشورهای توسعه یافته، علیرغم ناسازگاری نتایج مطالعات متعدد، شواهد حاکی از شیوع بالای درد حاد در اورژانس پیش بیمارستانی بین 20 تا 53 درصد است. این در حالی است که متاسفانه در ایران آماری در رابطه با این موضوع موجود نیست. عوارض فیزیولوژیک (تاثیر بر سیستم قلب و عروق، تنفس، اندوکرین و…) و سایکولوژیک (اضطراب، خشم، پرخاشگری و…) ناشی از درد حاد کنترل نشده، اثرات سوء بسیاری بر پیامدهای بالینی بیماران داخلی و تروما داشته و هزینه های مالی مستقیم و غیرمستقیم کلانی را بر منابع محدود نظام های مراقبت سلامت تحمیل می نماید. لذا، امروزه مدیریت موثر درد با استفاده از روش های مختلف دارویی و غیر دارویی در صحنه و حین انتقال در اورژانس پیش بیمارستانی، به عنوان یک شاخص عملکردی بالقوه کلیدی به ضرورتی غیرقابل انکار مبدل گردیده است. مرور گسترده متون نیز نشان داد که اخیرا پیشرفت های چشمگیری در بهره گیری از تجهیزات و داروهای ضد درد در اورژانس پیش بیمارستانی بسیاری از کشورهای توسعه یافته حاصل شده و داروهای ضد درد اپیوئیدی (مورفین سولفات، فنتانیل و کتامین) ؛ داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (کتورولاک و ایبوپروفن) ؛ آپوتل و گاز نیتریک اکسید برای تسکین درد بیماران در لیست داروهای اورژانس پیش بیمارستانی قرار گرفته که استفاده از این داروها بر حسب شرح وظایف و مدارج علمی تحصیلی پرسنل پیش بیمارستانی، با هماهنگی پزشک مشاور و یا با بهره گیری از پروتکل های بالینی آف-لاین در این عرصه میسر گردیده است. همچنین اکثر پژوهش های اخیر در این حوزه بر عدم کفایت مدیریت درد پیش بیماستانی و نیز مقایسه و ترکیب داروهای مختلف ضد درد جهت افزایش کارایی و اثربخشی و بهبود کیفیت متمرکز می باشد.
    کلید واژگان: مدیریت درد, اورژانس پیش بیمارستانی
    Hadi Hassankhani, Amin Soheili *, Samad Shams Vahdati
    or similar products. However, unfortunately, there are no analgesics or similar products in prehospital emergency services in most provinces of our country and only Ketorolac, which is only effective in management of mild to moderate pain, is available for pain management quite limitedly and in just a handful of regions.
    Obviously, the most important outcome of lack of analgesics for managing acute pain in urban and intercity prehospital emergency services, which are the first line in medical emergencies, accidents and disasters, is infliction of suffering, illness, distress and destructive psychophysiological responses of pain on patients from the occurrence of the accident to hospital arrival, and depriving them from their right for reducing and controlling pain, which is incompatible with patient's rights charter in our country and will lead to patients being dissatisfaction with and distrusting prehospital emergency service. In addition, daily exposure to patients suffering from uncontrolled acute pain and incapability to relieve their pain despite having the necessary clinical competency causes a high level of moral distress to prehospital care providers and has negative effects on their morale and performance.
    A comparison of the existing pain management proceedings in prehospital emergency service of developed countries with Iran indicates a lack of standardized scientific approach in the field of prehospital pain management in our country, which results in the current unfavorable condition. Though strong evidence exist regarding the necessity of early treatment of pain, which is not only ethically correct, but is also of primary importance in controlling both its metabolic repercussions and improvement of patient outcomes, and despite the extensive use of analgesics in developed countries' advanced prehospital care, unfortunately, misconceptions like fear of possible adverse events tied to analgesic use, possibility of masking clinical findings (signs and symptoms of illness) following pain relief, probable abuse of analgesic medications specially opioids, and etc. have prevented consideration of analgesics for common use in our prehospital emergency service, to date.
    Working in prehospital emergency service and providing service in real accident scenes and observing the present problems in this field made the authors address this neglected issue by explaining the status quo and weighing up the opportunities and threats ahead. We hope that the officials of Iran Disaster and Emergency Management Center (DEMC), Ministry of Health and others involved pay special attention to this matter and take effective steps towards removing organizational and legal obstacles that lie in the way of using analgesics in our prehospital emergency service by taking proper actions such as development, ratification, review and dissemination of evidence-based clinical practice guidelines and off-line protocols for prehospital pain management and training highly competent advanced prehospital providers (paramedics).
  • پیمان اتابکی، رضا ثمره ای، میرسالار اریبی، امین سهیلی، حمیدرضا مهریار*
    پیش زمینه و هدف
    اپیستاکسی به خونریزی از سوراخ، بخش داخلی و حفره بینی یا نازوفارنکس گفته می شود که مشکلی شایع در بسیاری از افراد به شمار می رود. لذا مطالعه حاضر باهدف مقایسه تاثیر فنیل آفرین موضعی با فرم تزریقی ترانگزامیک اسید با کاربرد موضعی در مدیریت خونریزی بیماران با خونریزی قدامی بینی انجام گردید.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد که در آن 120 نفر از بیماران دچار خونریزی قدامی بینی مراجعه کننده به اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام خمینی ارومیه که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه 60 نفره کنترل و مداخله تخصیص شدند. در گروه کنترل، 1 سی سی فنیل آفرین و در گروه مداخله، 1 سی سی ترانگزامیک اسید داخل پنبه ریخته شده و داخل حفره بینی گذاشته شد و بعد از 10 دقیقه ازنظر بند آمدن خونریزی ارزیابی گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد از 60 بیمار گروه کنترل دریافت کننده فنیل آفرین، در 17 نفر (3/28 درصد) اپیستاکسی قطع گردید، این در حالی است که از 60 بیمار گروه مداخله دریافت کننده ترانگزامیک اسید، در 40 نفر (7/66 درصد) اپیستاکسی برطرف شد که نشانگر تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه ازنظر کنترل اپیستاکسی بود (001/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه، فرم تزریقی ترانگزامیک اسید با کاربرد موضعی می تواند به عنوان داروی ایده آل جهت قطع خونریزی بینی مورداستفاده قرارگرفته و متعاقبا منجر به کاهش هزینه های اضافی و مدت زمان اقامت در اورژانس گردد.
    کلید واژگان: اپیستاکسی, ترانگزامیک اسید, فنیل آفرین
    Peyman Atabaki, Reza Samarei, Mir Salar Aribi, Amin Soheili, Hamid Reza Mehryar*
    Background and Aims
    Epistaxis is defined as acute hemorrhage from the nostril, nasal cavity, or nasopharynx. It is a frequent Emergency Department (ED) complaint and often causes significant anxiety in patients and clinicians. Accordingly, this study aimed to compare the administration of topical Phenylephrine with topical Tranexamic Acid (TXA) in management of epistaxis.
    Materials and Methods
    This double-blind, randomized clinical trial was conducted on 120 patients with epistaxis referred to Imam-Khomeini University in Urmia, Iran. Patients who met the inclusion criteria, were randomly allocated into two intervention and control groups. Sixty patients in the intervention group received one pledget soaked with TXA for 10 minutes in each nasal cavity. Sixty patients in the control group received Phenylephrine 0.5% with the same way. The cessation of bleeding in ED were evaluated by 10 minutes after the administration of the above-mentioned drugs.
    Results
    Nasal hemorrhage was stopped in 17 out of 60 patients of control group received Phenylephrine (28.3%) while in the intervention group received TXA, 40 out of 60 patients (66.7%) experienced the cessation of their nosebleed that the difference was clinically and statistically significant (P
    Conclusion
    According to study results, topical application of injectable form of TXA (500mg/5mL) can be used as an ideal drug in management of epistaxis in prehospital and hospital settings and subsequently leads to a reduction of extra costs and length of stay in the EDs.
    Keywords: Epistaxis, Tranexamic acid, Phenylephrine
  • نادر آقاخانی، عباس زارعی خیرآباد، جابر قره داغی، نرگس نزیمی، امین سهیلی، محمد دلیر راد، یعقوب زینی، علی افتخاری *
    زمینه و هدف

    اعتیاد پدیده ای آن قدر گسترده است که مطالعه آن نیازمند نگاهی جامع است که باید طیفی از متخصصان و پژوهشگران در آن دخالت داشته باشند. متاسفانه این پدیده شوم هر چند گاه با ترک همراه است ولی ملاحظه می شود که معتادان مجدد به اعتیاد روی می آورند. شناسایی عوامل آن می تواند در زمینه پیشگیری از این مساله موثر باشد. با توجه به این که بررسی دقیقی در زمینه عوامل موثر در گرایش مجدد به اعتیاد بر اساس شرایط فرهنگی و اقتصادی در ارومیه به عمل نیامده بود، مطالعه حاضردر این مورد اجرا شد.

    روش بررسی

    در پژوهش توصیفی تحلیلی 400 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد ارومیه دارای پزشک مقیم که46 %حداقل یک بار سابقه ترک داشتند و بقیه برای اولین بار مراجعه کرده بودند، از طریق پرسش نامه دموگرافیک و محقق ساخت مورد تحقیق قرار گرفتند. اعتبار علمی پرسش نامه با استفاده از اعتبار ظاهری و محتوای آن با نظر اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه تایید شد و پایایی آن نیز با محاسبه ضریب سازگاری درونی تعیین گردید.

    یافته‌ها

    مشخص شد که ترغیب دوستان بیشترین علت تمایل به مصرف ماده مخدر و معاشرت با دوستان معتاد و منحرف و هم چنین، پذیرفته نشدن از طرف دوستان در صورت ترک مواد مخدر، بیشترین علت گرایش مجدد برای مصرف ماده مخدر را شامل می شد. در این میان از میان عوامل مربوط به روی آوری مجدد به آن، تنها تحصیلات پدر و سیگاری بودن پدر در این زمینه ارتباط معنی داری داشت و سایر عوامل دموگرافیک بر این مساله تاثیر و ارتباط معنی داری نداشتند (0/05 P =) .

    نتایج

    با توجه به نتایج پژوهش، ایجاد قوانین مبتنی بر آگاه سازی، کمک به کاهش عوامل سوق دهنده افراد به سوی اعتیاد و روی آوری مجدد به ماده مخدر ایجاد و تقویت مراکز مشاوره برای ترک اعتیاد می تواند در کاهش مشکلات مفید باشد.

    کلید واژگان: روی آوری, مت آمفتامین, معتادان, ارومیه
    Nader Aghakhani, Abbas Zareei Kheirabad, Jaber Gharadaghi, Narges Nazimi, Amin Soheili, Mohammad Delirrad, Yaghub Zeinimohammad, Ali Eftekhari *
    Background

    Addiction is such a widespread problem that requires a comprehensive action conducted by a range of researchers and specialists in different fields. Unfortunately, this phenomenon is sometimes accompanied with a record of quitting, but it is seen that addicts turn into addiction. Identifying its factors can help to prevent this problem. Since a detailed study about the onset of addiction based on cultural and economic factors in Urmia, was not carried out, the present study was performed.

    Methods

    A number of 400 addicts referred to addiction treatment centers in Urmia, were included in a descriptive-analylical study carried out using a demographic and researcher made questionnaire, by multistage cluster sampling metod, 46% of them had at least one record of quitting and the rest were referred for the first time. Scientific validity of the questionnaire was confirmed by using apparent validity and the content validity of the questionnaire was confirmed by experts and the members of the scientific board and its reliability was confirmed by a test of internal compatibility.

    Findings

    The study showed that encouragement of friends, spending time with them and not being accepted by them after quitting drugs, were the most important causes of tendency to re-addiction in the subjects referred to addiction treatment centers in Urmia. A significant relationship between their tendency and the level of literacy and cigarette smoking of their father has been observed, but other demographic factors does not have significant effect on this issue (p>0.05).

    Conclusion

    On the basis of the results of this study, taking legal measures to increase awareness in this regard, reducing the factors enticing the youth to drug addiction and re-addiction and establishing and enhancing the role of advice giving centers, can be useful in reducing these problems.

    Keywords: Tendency, Methamphetamine Addiction, Addicts, Urmia
  • نادر آقاخانی، امین سهیلی، سامره اقتدار، فاطمه سارا اپرناک، بهروز سلطانی، افسانه خداپرست، لعیا مسرورفر
    زمینه و هدف
    عدم کسب توانمندی، یکی از مشکلات دانش آموختگان رشته ی پرستاری در حیطه ی آموزش بالینی است و نظارت در آموزش بالینی از جمله راهکارهای محوری جهت ارتقاء مهارت های بالینی می باشد. لذا مطالعه ی حاضر با هدف تعیین تاثیر نظارت در آموزش بالینی بر یادگیری مهارت های بالینی دانشجویان پرستاری انجام گردید.
    روش بررسی
    مطالعه ی حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که در آن 32 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1394 که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص شدند. دوره 6 هفته ای کارآموزی برای گروه آزمون- بر اساس فرایند نظارت بالینی و برای گروه کنترل بر اساس روش مرسوم اجرا گردید. جهت جمع آوری داده ها از چک لیست ارزیابی مهارت های بالینی استفاده گردید.
    یافته ها
    گروه آزمون در مهارت های بالینی از قبیل تشخیص و کاربرد داروهای مورد استفاده، آموزش به بیمار و همراهان، رعایت نکات ایمنی در ایزولاسیون مستقیم و معکوس، رعایت اصول صحیح پانسمان و نمونه گیری، رگ گیری، مشارکت تیمی، پیشگیری از عفونت، رعایت نکات ایمنی و بکارگیری فرآیند پرستاری در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشتند (001/0p<).
    نتیجه گیری
    میزان یادگیری و کسب مهارت های عملی در صورت اعمال نظارت در آموزش بالینی بیشتر از روش های مرسوم کارآموزی است؛ لذا اجرای این روش به شکل گسترده تر برای دانشجویان پرستاری در دیگر دوره های کارآموزی نیز توصیه می گردد.
    کلید واژگان: نظارت در آموزش بالینی, مهارت های بالینی, دانشجوی پرستاری
    Dr Nader Aghakhani, Amin Soheili, Samereh Eghtedar, Fatemeh Saraparnak, Berouz Soltany, Afsaneh Khodaparast, Laya Masroorfar
    Background And Objective
    Failure in acquiring necessary skills is one of the main issues of nursing graduates in clinical education and employing supervision in clinical education can improve the clinical skills. Accordingly, this study was designed to investigate the effect of clinical supervision on nursing students’ clinical skills.
    Materials And Methods
    The present study was a quasi-experimental design with pre and post design, in which 32 nursing students of Urmia University of Medical Sciences in 1394 who were enrolled in the study were randomly assigned to two groups of test and control. The 6-week training course for the experimental group was performed based on the clinical monitoring process and for the control group according to the conventional method. The clinical skills assessment checklist was used to collect the data.
    Results
    Clinical skills of students in the test group was significantly higher than students in the control group in terms of: (1) recognition and administration of medication; (2) education to patients and their companions; (3) team working; (4) considering the safety issues; (5) prevention of infection; and (6) use of the nursing process (p
    Conclusion
    Applying supervision in clinical education compared to conventional methods leads to further enhancement in clinical skills of nursing students. Therefore, educational officials of nursing would benefit from taking this method in nursing education, particularly in “clinical courses”.
    Keywords: Clinical Supervision, Clinical education, Clinical skills, Nursing students
  • لیلا بوستانی پور، هاییده صابری، امین سهیلی *
    پیش زمینه و هدف
    گرایش به پرخاشگری در پرستاران و وجود مشکلات بین فردی در آنان، عواملی هستند که می توانند کیفیت مراقبت ارائه شده در نظام های مراقبت سلامت، به خصوص در بخش های اورژانس که استرس شغلی در آن ها بیشتر می باشد، را تحت تاثیر قرار دهند. لذا مطالعه حاضر باهدف پیش بینی گرایش به پرخاشگری و مشکلات بین فردی بر اساس استرس شغلی پرستاران بخش های اورژانس انجام شد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش حاضر توصیفی همبستگی بود. جامعه موردمطالعه شامل 134 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس بیمارستان های حضرت رسول اکرم و هاشمی نژاد شهر تهران در سال 1395 بود که به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل، سه پرسشنامه مقیاس مشکلات بین فردی، استرس شغلی و پرخاشگری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون خطی ساده استفاده شد.
    یافته ها
    پرخاشگری پرستاران مشارکت کننده با استرس شغلی آن ها دارای همبستگی معنی دار بوده و 1/5 درصد از واریانس مشاهده شده در متغیر پرخاشگری بر اساس متغیر استرس شغلی قابل پیش بینی بود (008/0p=، 14/7F=). حال آنکه همبستگی مشاهده شده بین متغیرهای استرس شغلی و مشکلات بین فردی ازنظر آماری معنی دار نبوده و لذا پیش بینی مشکلات بین فردی در پرستاران بر اساس استرش شغلی آنان میسر نبود (181/0p=).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن است که گرایش به پرخاشگری بر اساس استرس شغلی پرستاران بخش اورژانس قابل پیش بینی است، اما مشکلات بین فردی بر اساس استرس شغلی پرستاران بخش اورژانس قابل پیش بینی نیست. لذا مسئولین نظام سلامت می توانند با اتخاذ رویکردهای متناسب جهت مدیریت استرس پرستاران، تا حدودی رفتارهای پرخاشگرانه را نیز در آنان تقلیل دهند.
    کلید واژگان: پرخاشگری, مشکلات بین فردی, استرس شغلی, پرستاران
    Leila Boustanipour, Hayedeh Saberi, Amin Soheili *
    Background and Aims
    The aggression and interpersonal problems in nurses can adversely influence the quality of care in the health care system, especially in Emergency Departments (EDs) that the nurses’ level of occupational stress is higher than others. Therefore, this study aimed to investigate if the ED nurse's level of aggression and interpersonal problems can be predicted based on their occupational stress.
    Materials and Methods
    This descriptive-correlational study was conducted on 134 nurses in EDs of both Rasool Akram university hospital and Hasheminejad university hospital in Tehran, Iran. The participants were selected by complete enumeration. The Inventory of Interpersonal Problems (IIP), occupational stress scale and Aggression Questionnaire (AQ) were used for collecting the data. Descriptive and inferential statistics were applied to the data.
    Results
    It was found that the nurse's occupational stress significantly predicted their aggressive tendencies (R2=.051, F=7.14, p
    Conclusion
    The results showed that the tendency to aggression in ED nurses can be predicted based on their occupational stress. Therefore, the healthcare systems’ officials would benefit from taking proper actions in this area.
    Keywords: Aggression, Interpersonal Problems, Occupational Stress, Nurses
  • محمدحسن صاحبی حق، اسدالله خدیوی، امین سهیلی*، گلشن مقبلی، محمد خواجه گودری، لیلا ولی زاده
    پیش زمینه و هدف
    هرچند تربیت پرستاران در مقطع دکتری پیامدهای مثبت زیادی برای حرفه پرستاری و نظام مراقبت سلامت به دنبال داشته است، اما با توجه به پویا بودن نیازها در نظام سلامت و توسعه آموزش پرستاری؛ کوریکولوم دکتری پرستاری با چالش هایی روبه رو می باشد. لذا مطالعه حاضر باهدف بررسی چالش های محتوایی و اجرایی فراروی کوریکولوم دکتری پرستاری از دید اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری پرستاری صورت گرفت.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع تکنیک دلفی کلاسیک تعدیل شده بود که در 3 دور و به صورت تمام شماری روی کلیه دانشجویان دکتری پرستاری (29 نفر) و اعضای هیئت علمی دارای مدرک دکتری پرستاری (17 نفر) دانشگاه علوم پزشکی تبریز از مهر 1395 تا خرداد 1396 انجام شد. در مرحله اول و دوم، برای استخراج گویه های پرسشنامه بدون ساختار اولیه و شناسایی تم های اصلی، از تحلیل محتوی کیفی با رویکرد مرسوم استفاده گردید. مرحله سوم، آغاز به کارگیری روش های کمی بود که در این مرحله داده ها با استفاده از آمار توصیفی در نسخه 24 نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل واقع شدند.
    یافته ها
    نتایج در 4 حوزه آموزشی، پژوهشی، بالینی و مدیریتی اجرایی طبقه بندی گردید. اکثر اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری بیان داشتند که کوریکولوم دکتری پرستاری نسبت به نیازهای جامعه، نظام سلامت، حرفه پرستاری و حتی خود اساتید/فراگیران پاسخگو نمی باشد. دور شدن و غفلت از ماهیت اصلی مراقبت بالینی رشته پرستاری و پرداختن به مسائل نسبتا حاشیه ای، دیگر چالش جدی وارد بر کوریکولوم دکتری پرستاری می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    کوریکولوم دکتری پرستاری در ایران نیازمند بازنگری و اصلاح مجدد بر اساس نیازهای روز جامعه می باشد. لازمه تحقق این هدف، آسیب شناسی اساسی دوره، بررسی خلاها و نیازهای موجود در نظام سلامت، توجه به مسائل و مشکلات بالینی و مراقبتی سیستم بهداشتی درمانی کشور، ارزیابی کمی و کیفی سطوح مختلف آموزش پرستاری و در جایگاه بالاتر، مقطع دکتری پرستاری به عنوان سکان دار وجهه حرفه ای پرستاری، می باشد.
    کلید واژگان: کوریکولوم دکتری پرستاری, تکنیک دلفی, ایران
    Mohammad Hasan Sahebihag, Assad Allah Khadivi, Amin Soheili *, Golshan Moghbeli, Mohammad Khaje Goudari, Leyla Valizadeh
    Background and Aims
    Nursing Education in doctoral degree has many positive impacts for both the nursing profession and healthcare systems. However, due to the development of nursing education and the dynamic nature of community needs in terms of healthcare system, it is faced with challenges. Accordingly, this study aimed to determine the content and executive challenges of nursing doctoral curriculum based on Delphi technique.
    Materials and Methods
    This Delphi study was conducted in 3 rounds on 29 nursing doctoral students and 17 nursing faculty members in Tabriz University of Medical Sciences, Iran. Qualitative content analysis was applied to the data to summarize data, extract statements and identify main themes to develop the primary questionnaire in the first two rounds. In the third round, Data were quantified using descriptive statistics and data analysis was performed using the IBM SPSS software (version 24; SPSS, Chicago, IL).
    Results
    The findings of present study were classified in four categories: (1) education; (2) research; (3) clinical; (4) administrative. The responsiveness of nursing doctoral curriculum to the needs of community, healthcare systems, nursing profession and even faculties/students themselves were considered as the biggest challenge. Moving away from the clinical environment and failure to improve the clinical competencies of nursing doctoral graduates were the other serious challenge of the nursing doctoral curriculum.
    Conclusion
    Major revision and reform of nursing doctoral curriculum were needed to fulfill the challenge of its responsiveness. Evidently, the officials of Iran board of nursing would benefit from taking into account the clinical issues and problems of current healthcare system, considering the underlying pitfalls of nursing doctoral programs and qualitative and quantitative evaluation of different levels of nursing education, particularly doctoral degree as the "prestigious pillar of profession".
    Keywords: Nursing Doctoral Curriculum, Delphi Technique, Iran
  • سوسن ولی زاده، امین سهیلی*، گلشن مقبلی، ابراهیم علی افسری
    پیش زمینه و هدف
    خودمراقبتی یکی از مفاهیم پایه و اساسی در مراقبت پرستاری بوده و برآیندهای مطلوبی را در تامین، حفظ و ارتقاء سلامتی افراد در پی دارد. مدل اورم یکی از مدل هایی است که بیمار را در مراقبت مشارکت می دهد و بر خودمراقبتی تاکید دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی مطالعات مختلف به صورت مرور یکپارچه و واکاوی کاربرد مدل خودمراقبتی اورم در ایران می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع مروری یکپارچه بود که در آن کلیدواژه های اورم، مدل اورم، خودمراقبتی، مدل/تئوری/چارچوب خودمراقبتی (و معادل انگلیسی آن ها) در پایگاه های داده ای Elsevier، Web of Sciences، Scopus، PubMed، ProQuest، CINAHL، Google Scholar، Ovid، SID، IranDoc، IranMedex و Magiran مورد جستجو گرفت. نتیجه جستجوی جامع اولیه شامل 28384 مقاله در کل پایگاه های داده ای بود که با اعمال فیلترینگ، معیارهای ورود/ خروج و مرور نقادانه با استفاده از چک لیست کانسورت، نهایتا تعداد 24 مقاله انتخاب گردید.
    یافته ها
    از میان 24 مطالعه موردبررسی، 7 مقاله در مجلات خارجی و 17 مقاله در مجلات داخلی به چاپ رسیده بودند. تمامی مقالات، مطالعات اصیل پژوهشی و مداخله ای بودند که ازنظر نوع، یک مورد تجربی، 11 مورد نیمه تجربی، 11 مورد کارآزمایی بالینی و یک مورد نیز کارآزمایی در عرصه بود. همچنین در تمامی مقالات، پژوهشگران از طرح پیش آزمون و پس آزمون بهره گرفته بودند. نتایج مستخرج از مقالات، در 3 حوزه اصلی شامل «نوع مداخله انجام شده»، «پیامد حاصل» و «جامعه موردمطالعه» می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به نظر می رسد که همچنان مشکلات بسیاری در مراقبت از بیمار و خودمراقبتی بعد از ترخیص وجود دارد، با توجه به دیدگاه مثبت و خوش بینانه مدل خودمراقبتی اورم نسبت به مشارکت بیماران در امر مراقبت خودشان که با ارزش های اجتماعی معاصر جامعه ایران هم راستا می باشد و با توجه به نقش پررنگ پرستار در ارائه مستقیم خدمات مراقبت سلامت در 2 سیستم جبرانی نسبی و کامل؛ به نظر می رسد این مفاهیم نیاز به بررسی دقیق تر و عمیق تر داشته تا مسئولین و متصدیان حوزه آموزش پرستاری با تهیه و تنظیم دستورالعمل های بالینی مدون و بومی و افزایش آگاهی پرستاران نسبت به مدل خودمراقبتی اورم، اقدام به ترجمان دانش نظری در عمل نمایند.
    کلید واژگان: مدل خودمراقبتی اورم, ایران, مرور یکپارچه
    Dr. Sousan Valizadeh, Amin Soheili *, Golshan Moghbeli, Ebrahim Aliafsari
    Background and Aims
    Self-care is a basic concept in nursing care and has desirable outcomes in maintenance and promotion of human health. Orem's model focuses emphatically on self-care and leads patients to participate and collaborate in their caring process. This study aimed to investigate several studies conducted on Orem's self-care model through integrated review method and determine its applicablity in Iranian healthcare system.
    Material &
    Methods
    In an integrated review, all Iranian papers published during current 5 years (2011-2016) in both Persian and English language were searched using the related keywords of Orem's self care model in Elsevier, Web of Sciences, Scopus, PubMed, ProQuest, CINAHL, Google Scholar, Ovid, Magiran, SID, IranMedex, IranDoc databases. The quality of the articles was evaluated using CONSORT 2010 Statement. Finally, data were extracted, classified, summarized and, analyzed from 24 included articles in this study (Out of overall 28384 articles).
    Results
    Out of 24 included articles, 17 artciles were published in Persian language and 7 articles were in English. All of the articles were original interventional studies (one experimental, 11 quasi-experimental, 11 clinical trial and one field trial). In all the papers, the researchers were used pretest and post-test design. Also, 3 main domains were derived from the literature review including: “type of intervention”, “intervention outcome” and “study population”.
    Conclusion
    Given that still many problems remain in patient care and post-discharge self-care and according to the positive and optimistic view of Orem’s self-care model about patients’ participation in self-care and about nurses’s prominent role in healthcare provision in both partly and wholly compensatory systems which is consistent with the contemporary values of of Iranian society; it seems that the scrutiny of this model’s implications is needel. Evidently, the nursing officials and stakeholders would benefit from the preparation of local clinical guidelines and promotion of nurses’ awareness about Orem’s self-care model that leads to the “translation of theoretical knowledge in practice”.
    Keywords: Orem's Self-Care Model, Integrated Review, Iran
  • عباس داداش زاده، جواد دهقان نژاد، صمد شمس وحدتی، امین سهیلی*، همایون صادقی بازرگانی
    پیش زمینه و هدف
    اتخاذ تصمیمات مناسب و اعمال مداخلات درمانی در مدیریت تروما یکی از مهم ترین مفاهیم در اورژانس پیش بیمارستانی به شمار می رود. لذا مطالعه حاضر باهدف بررسی ماهیت مداخلات درمانی اعمال شده توسط پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی در بیماران ترومایی شهر تبریز انجام گردید.
    مواد و روش کار
    در این پژوهش توصیفی تمامی پرونده های مصدومان ترومایی تماس گیرنده با اورژانس پیش بیمارستانی تبریز در سال 1393 که منجر به اعزام اورژانسی گردیده، موردبررسی قرار گرفت. برای دسترسی به اهداف پژوهش از چک لیست مشتمل بر مشخصات بیمار، مکانیسم آسیب، نوع تروما، سطح هوشیاری، مداخلات درمانی، مشاوره با پزشک و هماهنگی با بیمارستان پذیرش دهنده استفاده شد. داده های جمع آوری شده پس از واردکردن در نسخه 16 نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    از مجموع کل 37002 ماموریت ثبت شده در طول یک سال در اورژانس، 5614 مورد مربوط به مصدومان ترومایی بود. شایع ترین عامل ترومای بیماران حوادث ترافیکی (9/72 درصد) بوده و ترومای غیر نافذ (6/85 درصد) بیشترین نوع تروما بود. علی رغم اینکه 92/46 درصد تروماها، مربوط به ترومای سر و گردن و مولتی تروما بود، تنها در 11/5 درصد از مصدومان از کلار گردن استفاده شده بود. 93 درصد از ماموریت های اورژانس در بیماران ترومایی منجر به انتقال بیمار به بیمارستان ها شده است که در 43/99 درصد از این موارد، بین اورژانس پیش بیمارستانی و اورژانس بیمارستان پذیرش دهنده، هماهنگی به عمل نیامده بود.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج مشخص نمود در شهر تبریز علی رغم درصد بالای مولتی تروما و ترومای سر و گردن، تنها در تعداد کمی از مصدومان از کلار گردن و تخته پشتی استفاده شده که نیاز به بررسی، برنامه ریزی و برگزاری برنامه های آموزشی مدیریت تروما برای پرسنل را دارد. همچنین در رابطه با هماهنگی خیلی کم با پزشک مشاور مرکز پیام و بیمارستان های پذیرش دهنده، به نظر می رسد که نیاز به برنامه ریزی و اصلاح فرآیندها دارد.
    کلید واژگان: روما, اورژانس پیش بیمارستانی, مداخلات درمانی, تبریز
    Abbas Dadashzadeh, Javad Dehghannejhad, Dr. Samad Shams Vahdati, Amin Soheili *, Dr. Homayoun Sadeghi Bazarghani
    Background and Aims
    Appropriateness and Nature of clinical decisions and medical interventions in trauma management is one of the most important concepts in prehospital trauma care systems. Therefore, this study aimed to determine the nature of prehospital medical interventions delivered to traumatic patients in Tabriz.
    Materials and Methods
    In this descriptive study, the records of all traumatic patients activated EMS and led to a prehospital mission, investigated in 2014. A six-part checklist consisted of patients’ characteristics, mechanism of injury, type of trauma, level of consciousness, medical interventions, physician consult and coordination with the hospital were used for collecting data. Descriptive and inferential statistics were applied to the data by SPSS v.13 software.
    Results
    A total of 5614 out of 37002 registered missions during a year were related to trauma injuries. Traffic accidents (72.9%) were the most common cause of trauma and blunt trauma (85.6%) were the most common type of trauma among injured patients. Although 92/46%of traumas were related to head and neck trauma and multiple trauma, the cervical collar has been merely used for 11.5 percent of them. Also, 93% of the trauma missions led to the transfer of patients to the hospital while in 99.43% of them, no coordination was done between prehospital emergency medical services and hospitals’ A&E departments.
    Conclusion
    According to study results, despite the high percentage of trauma to the head and neck and multiple trauma, the cervical collar and long back board has been merely used for a few traumatic patients which is unacceptable and indicates the necessity of organizing prehospital trauma care courses and workshops for emergency medical technicians. Also, regarding the lack of coordination between prehospital and hospital facilities, it seems that a much more robust and organized structure is required in Iranian healthcare system.
    Keywords: Trauma, Prehospital Emergency, Medical interventions, Tabriz
  • وحید پاک پور، وحید زمان زاده، صدیقه سلیمی، امیر فرسیو، گلشن مقبلی، امین سهیلی*
    پیش زمینه و هدف
    کیفیت خواب پایین و احساس تنهایی در سالمندان با بسیاری از مشکلات جسمی و روانی ارتباط داشته و سبب افزایش نیاز به خدمات مراقبتی می گردد. همچنین ممکن است محیط زندگی سالمندان نیز بر این متغیرها تاثیرگذار باشد. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین ارتباط احساس تنهایی و کیفیت خواب در سالمندان مقیم خانواده و سرای سالمندان شهر تبریز (با تمرکز بر مقایسه بر اساس محیط زندگی) انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    در مطالعه از نوع مقطعی توصیفی همبستگی حاضر، 400 نفر از سالمندان مقیم خانواده و سرای سالمندان ساکن شهر تبریز شرکت داشتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای 3 بخشی شامل مشخصات جمعیت شناختی؛ مقیاس کیفیت خواب پیتسبرگ و مقیاس تنهایی جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس در SPSS(v.16) انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که میزان احساس تنهایی در سالمندان مقیم خانواده در مقایسه با سالمندان مقیم سرای سالمندان به طور معنی داری کم تر و میزان کیفیت خواب در سالمندان مقیم خانواده در مقایسه با سالمندان مقیم سرای سالمندان به طور معنی داری بیشتر بود (001/0p<). همچنین بین احساس تنهایی و کیفیت خواب هم در سالمندان مقیم خانواده (006/0،p= 145/0r=) و هم در سالمندان مقیم سرای سالمندان (001/0،p< 305/0r=) ازنظر آماری ارتباط معنی داری وجود داشت.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به بافت فرهنگی اجتماعی ایران، آموزش به خانواده ها در مورد بازنگری در سپردن سالمندان به سرای سالمندی، ضروری می باشد. به علاوه توصیه می شود برنامه های جامعی به منظور بهبود کیفیت و افزایش امکانات محیطی و رفاهی، مشابه نمودن محیط سرای سالمندی به محیط خانواده افراد تا حد امکان و نیز ترغیب خانواده ها و دوستان فرد سالمند به سرکشی منظم به فرد مدنظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: احساس تنهایی, کیفیت خواب, سالمندان, تبریز
    Dr. Vahid Pakpour, Dr. Vahid Zamanzadeh, Sedigeh Salimi, Amir Farsiv, Golshan Moghbeli, Amin Soheili *
    Background and Aims
    Poor sleep quality and loneliness in the elderly are associated with many physical and mental disorders, lead to increased demand of healthcare services. The living environment also affects these issues. Accordingly, this study aimed to determine the association between loneliness and sleep quality in older adults with a focus on their living environment in Tabriz.
    Materials and Methods
    This descriptive-correlational study was conducted on 400 older adults residing in families or nursing homes in Tabriz, Iran. The participants were selected using a multi-stage random sampling method. The Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) and loneliness scale were used in collecting data. Descriptive and inferential statistics were applied to the data as well.
    Results
    The loneliness score in older adults living in families is significantly lower than nursing homes residents, and the level of sleep quality in older adults living in families is significantly higher that elderly residents in nursing homes in Tabriz as well (p
    Conclusion
    According to the Iranian sociocultural context, it is necessary to educate the families to reconsider their decision about transferring the elderly to nursing homes. In addition, it is recommended that schedule programs are carefully considered to enhance the quality of environment and welfare facilities of nursing homes, and resemble the nursing home settings to the family environment as much as possible, Also, It is necessary to encourage relatives and significant others to have regular communication with their older adults in nursing homes.
    Keywords: Loneliness, Sleep Quality, Older Adults, Tabriz
  • عباس داداش زاده، جواد دهقان نژاد، صمد شمس، همایون صادقی، فیروز حسن زاده، امین سهیلی*، مهرداد طلوعی
    پیش زمینه و هدف
    یکی از مهم ترین مفاهیم در اورژانس پیش بیمارستانی پاسخ و انتقال سریع بیماران ترومایی است. هدف از این عمل ارائه مراقبت با کیفیت، کاهش آسیب و مرگ ومیر در اورژانس می باشد. شاخص های زمانی متعددی بر فرآیند اعزام آمبولانس اثر دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی فواصل زمان اعزام بیماران ترومایی از صحنه تا بیمارستان در اورژانس پیش بیمارستانی تبریز می باشد.
    مواد و روش کار
    در این پژوهش توصیفی تمامی پرونده های مصدومان ترومایی تماس گیرنده با اورژانس 115 سال 1393 که منجر به اعزام اورژانسی در شهر تبریز گردیده، موردبررسی قرار گرفت. برای دسترسی به اهداف پژوهش از چک لیست مشتمل بر مشخصات بیمار، وضعیت صحنه، وضعیت بیمار و فواصل زمانی اعزام، استفاده شد. داده های جمع آوری شده پس از وارد کردن در نسخه 16 نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    از مجموع کل 37002 ماموریت ثبت شده در طول یک سال در اورژانس، 5614 مورد مربوط به مصدومان ترومایی بود. 88/75 درصد مرد بودند و میانگین سنی مصدومان 71/17 ± 54/35 سال بود. 5/94 درصد از مصدومان، سطح هوشیاری پایداری داشتند و هیچ بیماری در زمان انتقال در آمبولانس فوت نکرد. میانگین زمان فعال سازی، پاسخ، حضور در صحنه و انتقال بیماران به بیمارستان به ترتیب 38/2، 07/10، 11/8 و 13/9 دقیقه بود. در این مطالعه شایع ترین عامل ترومای بیماران حوادث ترافیکی (9/72 درصد) بوده و ترومای غیر نافذ (6/85 درصد) بیشترین نوع تروما بود. میانگین کل فواصل زمانی از زمان تماس تا رساندن بیمار به بیمارستان 16/30 دقیقه بود. در این پژوهش تفاوت معناداری بین میانگین زمان فعال سازی با سطح هوشیاری و مکانیسم آسیب و همچنین بین میانگین زمان کل اعزام با سطح هوشیاری، نوع تروما و مکانیسم آسیب دیده شد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج مشخص نمود در شهر تبریز حوادث ترافیکی در راس علل تروما قرار دارد. درمجموع شاخص های زمانی اعزام مناسب بود و پرسنل اورژانس در بیماران با وضعیت هوشیاری پایین و ترومای نافذ سریع عمل کردند. زمان فعال سازی آمبولانس ها بالاتر به نظر می رسد که نیاز به برنامه ریزی و اصلاح دارد.
    کلید واژگان: تروما, اورژانس پیش بیمارستانی, زمان, آسیب, صحنه
    Abbas Dadashzadeh, Javad Dehghannejhad, Dr. Samad Shams, Dr. Homayoun Sadegi, Firouz Hassanzadeh, Amin Soheili *, Mehrdad Toloie
    Background and Aims
    One of the most important concepts in pre-hospital trauma patients is a rapid response and transfer in order to provide high quality care and reduce injuries and deaths in the emergency situation. Several time indicators affect the process of dispatching ambulances. This study aims to investigate the pre-hospital dispatching time intervals in Tabriz.
    Materials and Methods
    In this descriptive study¡ the records of all trauma patients¡ which activated Emergency Medical Services (EMS) and led to an emergency dispatch¡ studied in 2014 in Tabriz. A four-part checklist consisted of patient characteristics¡ patient condition¡ scene status and dispatching time intervals used for collecting data. Descriptive and inferential statistics were applied to the data by SPSS v.16 software.
    Results
    A total of 5614 out of 37002 registered missions during a year were related to trauma injuries. The majority of patients (75.88%) were male. Their mean age was 35.54 ± 17.71. 94.5% of patients had stable level of consciousness and no patient had died during their transfer in the ambulance. The average time of activation¡ response¡ spent at the scene and transfer to hospital were 2.38¡ 10.07¡ 8.11 and 9.13 minutes¡ respectively. Traffic accidents (72.9%) were the most common cause of trauma and blunt trauma (85.6%) were the most common type of trauma among injured patients. The mean of total dispatching time (from call to delivery of patients to the hospital) was 30.16 minutes. There is a significant relationship between the activation time in the various levels of consciousness and mechanism of injury. Also¡ there is a significant relationship between the mean of total dispatching time¡ level of consciousness¡ type of trauma¡ and the mechanism of injury.
    Conclusion
    The results indicated that traffic accidents were the leading cause of trauma in Tabriz. Overall dispatching time indicators were better in comparison to other studies and emergency personnel were quick in patients with low GCS and penetrating trauma. Ambulances activation time seems to be higher that requires more planning and modifications to take proper actions in this area.
    Keywords: Trauma, Emergency Medical Services, Time, Injury, Scene
  • حسن خورده فروش، امین سهیلی*، علیرضا رحمانی، یوسف محمدپور، میرحسین سید محمدزاد، ناصر شیخی
    پیش زمینه و هدف
    پذیرش در بیمارستان و انتظار برای پروسیجرهای تهاجمی هم چون آنژیوگرافی عروق کرونر به عنوان یک رویداد فوق العاده اضطراب زا می باشد که اثرات مخرب رفتاری و شناختی درازمدتی را بر بهبودی بیماران بجای می گذارد. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر طرح مراقبت حمایتی قبل از عمل بر شاخص های فیزیولوژیکی بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر در مرکز آموزشی درمانی قلب سیدالشهدا ارومیه می باشد.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع تجربی با طرح پیش و پس آزمون بود که در آن 124 نفر از بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر در بیمارستان سیدالشهدا که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت تصادفی به دو گروه مداخله (62 نفر) و کنترل (62 نفر) تخصیص شدند. در گروه مداخله مراقبت های معمول بخش و همچنین مداخلات مبتنی بر برنامه مراقبت پرستاری قبل از آنژیوگرافی انجام گرفت، درحالی که گروه کنترل فقط مراقبت های معمولی بخش را دریافت نمودند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس اضطراب و آگاهی قبل از عمل آمستردام (APAIS)، بررسی فشارخون با استفاده از دستگاه فشارسنج جیوه ای با مارک ریشتر و گوشی پزشکی لیتمن و اندازه گیری ضربان قلب با استفاده از دستگاه پالس اکسی متری دیجیتال (مدل bitmos-sat805) بود. داده های جمع آوری شده پس از واردکردن در نرم افزار (SPSS v.13) با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تی مستقل و من ویتنی) تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد در بیماران گروه مداخله دریافت کننده مراقبت پرستاری بر اساس طرح مراقبت حمایتی جدید، شاخص های فیزیولوژیک (نمرات اضطراب، تعداد ضربان قلب و همچنین میزان فشارخون) قبل از عمل آنژیوگرافی عروق کرونر نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کم تر (001/0P<) بود.
    بحث و نتیجه گیری
    طرح مراقبت حمایتی قبل از آنژیوگرافی، شاخص های فیزیولوژیکی اعم از سطح اضطراب بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر را به طور چشمگیری کاهش می دهد. لذا توصیه می شود از طرح مراقبت پرستاری حمایتی جامع نگر ارائه شده در مطالعه حاضر به عنوان کلیدی برای کاهش سطح اضطراب بیماران استفاده گردد.
    کلید واژگان: شاخص های فیزیولوژیکی, پرستاری, طرح مراقبت حمایتی, آنژیوگرافی
    Hassan Khordeh Fourosh, Amin Soheili*, Alireza Rahmani, Yousef Mohamadpour, Dr Mir Hossein Mohammadzadeh, Nasser Sheikhi
    Background and Aims
    Admission to the hospital and waiting for the invasive procedures like coronary angiography is an extraordinary source of anxiety that causes detrimental behavioral and cognitive effects. This study aimed to determine the effect of pre-operative supportive care plan on physiological indicators of patients undergoing coronary angiography in Urmia Seyed-Alshohada university hospital.
    Materials and Methods
    In this experimental study with pretest-posttest design, 124 patients undergoing coronary angiography in Urmia Seyed-Alshohada university hospital who met the inclusion criteria were randomly allocated into two groups as control and experimental. The control group received conventional routine care but the experiment group received interventions based on nursing care plan before angiography in addition to the normal cares. The patients’ anxiety score was measured through Amsterdam Preoperative Anxiety and Information Scale (APAIS), their blood pressure measured by a Richter mercury sphygmomanometer and a Litman stethoscope and their heart rate measured by a digital pulse oximetry (Bitmos-Sat 805 Model). The collected data was analyzed by SPSS v.13 software using descriptive and inferential statistics (independent t-test and Mann-Whitney U test).
    Results
    The results showed that the physiological indicators (anxiety scores, heart rate and blood pressure of patients undergoing coronary angiography) in the experimental group was significantly less than the control group (P
    Conclusion
    It seems that supportive care plan before coronary angiography has considerable clinical advantages and reduces the level of anxiety in patients undergoing coronary angiography significantly. Therefore, it is recommended to apply the holistic nursing developed supportive care plan presented in this study as a key to reduce the level of anxiety in patients undergoing coronary angiography.
    Keywords: Physiological Indicators, Nursing, Supportive Care Plan, Angiography
  • امین سهیلی، معصومه همتی مسلک پاک *، یوسف محمدپور، حمیدرضا خلخالی، علیرضا رحمانی
    پیش زمینه و هدف
    جهت ایجاد تحول در آموزش پرستاری، بهره گیری از الگوهای نوین آموزشی ضروری می نماید، در همین راستا یکی از الگوهای نوین آموزشی که در آن رسیدن به عملکرد مطلوب بالینی مدنظر است، الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر اجرای الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی بر عملکرد بالینی دانشجویان پرستاری کارآموز در بخش مراقبت های ویژه قلبی بود.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پس آزمون بود که در آن 34 نفر از دانشجویان ترم 8 پرستاری که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت تمام شماری انتخاب و به دو گروه مداخله (18 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. دوره 4 هفته ای کارآموزی پرستاری مراقبت های ویژه قلب برای دانشجویان گروه کنترل بر اساس الگوی آموزش مرسوم و برای دانشجویان گروه مداخله نیز بر اساس الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی اجرا شد. جهت ارزیابی عملکرد بالینی دانشجویان از 3 ابزار جمع آوری داده ها (چک لیست بررسی عملکرد بالینی، پرسشنامه خود گزارشی و آزمون چندگزینه ای) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده پس از واردکردن در نرم افزار SPSS(16) با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تی مستقل و من ویتنی) تجزیه وتحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که عملکرد بالینی دانشجویان گروه مداخله که دوره خود را بر اساس الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی سپری نمودند، هم ازنظر عملکرد بالینی اختصاصی (001/0P<) و هم ازنظر عملکرد بالینی عمومی (001/0P=) به طور معنی داری بهتر از دانشجویان گروه کنترل بود.
    بحث و نتیجه گیری
    الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی بیش از الگوی مرسوم منجر به ارتقاء عملکرد بالینی اختصاصی و عمومی دانشجویان گردید. بنابراین پیشنهاد می شود مسئولین آموزش پرستاری با بهره جویی از این الگوی آموزشی و سازمان دهی برنامه درسی رشته پرستاری بر اساس راهبردهای نوین آموزشی، کارایی و اثربخشی دوره های آموزش بالینی را بهبود بخشند.
    کلید واژگان: الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی, عملکرد بالینی, دانشجویان پرستاری
    Amin Soheili, Dr Masoumeh Hemmati Maslak *, Yousef Mohammadpour, Dr Hamidreza Khalkhali, Alireza Rahmani
    Background and Aims
    To make a development in nursing education, it’s necessary to evaluate the processes of the clinical education and become informed about modern executive models. In this regard, Competency Based Education Model (CBEM) is a new educational model that aims to reach desired clinical role. This study aims to determine the effect of implementing competency-based education model on nursing students’ clinical performance in Coronary Care Unit (CCU).
    Materials and Methods
    In this quasi-experimental study with post-test design 34 senior nursing students, who met the inclusion criteria, were selected through census and divided into two groups as control and experimental. The control group received conventional education and the experiment group received competency based education for their CCU course. The students’ clinical performance score was measured through 3 researcher-made data collecting instrument (clinical performance assessment checklist, self-report questionnaire and multiple choice test). The collected data was analyzed by SPSS (16) software using descriptive and inferential statistics (Chi-square, independent t-test and Mann-Whitney U test).
    Results
    The results indicated that clinical performance of students in the experimental group was significantly higher than students in the control group both in terms of specific clinical performance (P<0.001) and generic clinical performance (P=0.001).
    Conclusion
    Competency-based education model more than the conventional model improved the students’ generic and specific clinical performance. Therefore, it is recommended that nursing educational officials improve the efficiency and the effectiveness of clinical courses by taking advantages of this educational model and modifying the nursing curriculum based on modern educational strategies.
    Keywords: Competency, Based Education Model, Clinical Performance, Nursing Students
  • امین سهیلی، معصومه همتی مسلک پاک، یوسف محمدپور، حمیدرضا خلخالی، علیرضا رحمانی
    پیش زمینه و هدف
    مهارت های ارتباطی محور تمام اقدامات بالینی و سنگ بنای مراقبت مطلوب توصیف شده است و نقش مهمی در حوزه سلامت دارد. لذا ارتقاء مهارت های ارتباطی دانشجویان، کارآمدی نظام آموزشی را افزایش می دهد. در همین راستا یکی از الگوهای نوین آموزشی که در آن رسیدن به عملکرد مطلوب در نقش بالینی موردنظر است، الگوی آموزشی مبتنی بر شایستگی می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر اجرای الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی بر مهارت های ارتباطی دانشجویان ترم 8 پرستاری بود.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پس آزمون می باشد که در آن 34 نفر از دانشجویان ترم 8 پرستاری که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت تمام شماری در دو گروه کنترل و مداخله انتخاب شدند. دوره کارآموزی برای دانشجویان گروه کنترل براساس الگوی آموزش مرسوم و برای دانشجویان گروه مداخله براساس الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی اجرا گردید. جهت ارزیابی مهارت های ارتباطی دانشجویان از پرسشنامه خود گزارشی با مقیاس لیکرتی استفاده گردید. داده های جمع آوری شده پس از واردکردن در نرم افزار SPSS(19) با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی کای دو، تی مستقل و من ویتنی تجزیه وتحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد، میانگین نمرات دانشجویان در مهارت های ارتباطی، بعد از اجرای الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بیشتر بود که این تفاوت ازنظر آماری معنادار بود (007/0 P =).
    بحث و نتیجه گیری
    الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی بیش از الگوی مرسوم منجر به ارتقاء مهارت های ارتباطی دانشجویان گردید؛ بنابراین پیشنهاد می شود با بهره جویی از این الگوی آموزشی، کارایی و اثربخشی دوره های آموزش بالینی ارتقاء یابد.
    کلید واژگان: الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی, مهارت های ارتباطی, دانشجویان پرستاری, ارومیه
    Amin Soheili, Dr Masoumeh Hemmati Maslakpak *, Yousef Mohamadpour, Dr Hamidreza Khalkhali, Alireza Rahmani
    Background and Aims
    Communication skills are the cornerstone of the entire adequate clinical measures and have an important role in health sector. Therefore, educating communication skills to the students improve the efficiency of the education system. In this regard, Competency-Based Education Model (CBEM) is a new educational model that aims to reach desired clinical role. This study aims to determine the effect of implementing competency-based education model on nursing students’ communication skills in Urmia Medical Sciences University.
    Materials and Methods
    In this quasi-experimental study with post-test design; 34 senior nursing students, who met the inclusion criteria, were selected through census and divided into two groups as control and experimental. The control group received traditional education and the experiment group received competency-based education for their coronary care unit course. The students’ communication skills score were measured through a researcher-made data collecting instrument (self-report questionnaire with likert rating scale). The collected data was analyzed by SPSS (19) software using descriptive and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov, Chi square and independent t-test).
    Results
    The results indicate that communication skills of students in the experimental group was significantly higher than students in the control group (P=0.007).
    Conclusion
    CBEM better than the conventional model improves the students’ communication skills. Therefore, it is suggested to improve the efficiency and the effectiveness of clinical courses by taking advantage of this educational.
    Keywords: Competency, Based Education Model, Communication Skills, Nursing Students, Urmia
  • امین سهیلی، داود رسولی *
    پیش زمینه و هدف
    توانایی تصمیم گیری پایه و اساس عملکرد حرفه ای پرستاری بوده و بیش از هر عاملی بر کیفیت مراقبت تاثیر دارد که می توان آن را از طریق آموزش و تجارب بالینی مناسب در فراگیران ایجاد نمود. این در حالی است که بسیاری از فارغ التحصیلان پرستاری قادر به نشان دادن مهارت های تصمیم گیری مناسب نیستند. مطالعه حاضر باهدف تعیین میزان توانایی تصمیم گیری در دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه انجام شده است.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی هست که به صورت مقطعی بر روی 220 نفر از دانشجویان پرستاری ارومیه به صورت تمام شماری انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تحلیل تصمیم گیری در پرستاری بود که دارای 2 بخش مشخصات فردی با 3 عبارت و ابعاد مختلف تصمیم گیری در پرستاری شامل 81 عبارت در 10 حیطه بود که بر اساس مقیاس درجه بندی افتراق معنایی (دامنه نمرات 1 تا 7) امتیازبندی شد. داده ها پس از جمع آوری وارد نرم افزار SPSS(19) شده و برحسب نیاز از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
    یافته ها
    از کل 220 پرسشنامه جمع آوری شده 103 نفر مونث (8/46 درصد) و 198 نفر (90 درصد) مجرد بوده و میانگین سنی نمونه های پژوهش، 83/1±24/21 سال بود. 4/61 درصد از دانشجویان شرکت کننده در مطالعه دارای توانایی تصمیم گیری متوسط و 6/38 درصد نیز دارای توانایی تصمیم گیری عالی بودند. توانایی تصمیم گیری بالینی دانشجویان در بعد خلاقیت بهتر از ابعاد دیگر بود.
    بحث و نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که توانایی تصمیم گیری دانشجویان در سطح متوسط بوده و ازآنجایی که تصمیم گیری بالینی تاثیر بسزایی در عملکرد حرفه ای پرستاران دارد، باید تدابیر لازم برای توسعه این مهارت ها بر اساس مطالعات موجود در برنامه آموزشی دانشجویان پرستاری در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: تصمیم گیری, دانشجویان پرستاری, آموزش پرستاری
    Amin Soheili, Davoud Rasouli
    Background and Aims
    The ability of Decision-Making is one of the fundamental features of nursing professional practice, and it influences quality of care more than any other factor. It can be acquired by proper education & clinical experiences. Meanwhile, a lot of nursing graduates can’t demonstrate their Decision-Making skills. This study aimed to determine nursing students’ Decision-Making ability in Urmia School of Nursing and Midwifery.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was conducted on 220 nursing students in Urmia Medical Sciences University in 2014. Data collecting instrument was a questionnaire (“Analysis of Decision-Making in Nursing”) with 2 parts: demographic characteristics (3 items) and different aspects of Decision-Making in nursing (81 items that classified in 10 scope and rated according to semantic differentiate scale (1 to 7). After entering the data to the SPSS (19) software, data analysis was performed by using descriptive and inferential statistics, as needed.
    Results
    103 of participants were female (46.8%) and 198 were single (90%). The mean and standard deviation of the age of the subjects was 21.24 ± 1.83. 61.4% of the participants had the moderate Decision-Making ability, and 38.6% of them had high Decision-Making ability. The participants’ clinical decision-making ability in “Creativity” aspects was better than other aspects.
    Conclusion
    The results showed that the Decision-making ability in nursing students was moderate. Therefore, to take the effective steps and to expand the Decision-Making ability in nursing students, it is highly recommended to include relative courses in nursing curriculum.
    Keywords: Decision, Making, Nursing Students, Nursing Education
  • رحیم بقایی، امین سهیلی*، یاسر مرادی، فرید روحی، مازیار اسمعیلی مقدم
    پیش زمینه و هدف
    بروز فوریت های پزشکی در مطب دندانپزشکی ناشایع نبوده و از موارد چالش برانگیز برای دندان پزشک و بیمار هست. ایست قلبی ریوی یکی از مهم ترین موارد فوریت های پزشکی بوده و احیای قلبی ریوی جزء حیاتی و اولین گام در پاسخ به آن هست، لذا داشتن دانش در این زمینه برای دانشجویان دندانپزشکی ضروری است. مطالعه حاضر باهدف بررسی میزان دانش و نگرش دانشجویان دندانپزشکی (کلینیک) از اصول احیای قلبی ریوی انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی – مقطعی بود و بر روی 60 نفر از دانشجویان دوره کلینیک دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه پژوهشگر ساخته با 56 عبارت در 4 قسمت جمعیت شناختی و دانش از احیای قلبی ریوی پایه و پیشرفته و نگرش نسبت به احیای قلبی ریوی بود. داده های جمع آوری شده پس از واردکردن در برنامه (SPSS(19 با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تدوین گردید.
    یافته ها
    نتایج حاکی است که از 60 نفر شرکت کننده در پژوهش 38/3 درصد مرد و 94/2درصد مجرد بوده و میانگین سنی آن ها 23/84 بود. میزان دانش از اصول احیای قلبی ریوی پایه و پیشرفته بسیار ضعیف بود. 95 درصد هیچ گونه آموزش تئوریک و عملی در طول تحصیل خود در این رابطه نداشتند. همچنین هیچ یک از نمونه ها سابقه مشاهده از نزدیک و یا مشارکت در امر احیای قلبی ریوی را نداشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج مطالعه موید آن است که میزان دانش دانشجویان دوره کلینیک دندانپزشکی در زمینه احیای قلبی ریوی مناسب نیست، فلذا پیشنهاد می شود با برگزاری کارگاه ها، تحویل پروتکل و بالاخص گنجاندن واحد درسی مشخص برای دروس تئوری و عملی احیای قلبی ریوی در دوره های پره کلینیک و کلینیک در دانشکده های دندانپزشکی، گامی موثر در ارتقاء سطح دانش و نگرش دانشجویان دندانپزشکی در رابطه با احیای قلبی ریوی برداشته شود.
    کلید واژگان: احیای قلبی ریوی, دانشجویان دندانپزشکی, دانش, نگرش
    Baghaee R., Soheili A.*, Moradi Y., Roohi F., Esmaelimogadam M
    Background and Aims
    Incidence of medical emergencies in the dental office is not uncommon and is challenging for the dentist and the patient. Cardiopulmonary arrest is one of the most important medical emergencies and CPR is a vital component and the first step in responding to it, Therefore, having knowledge in this field is essential for dental students. This study aimed to determine the Level of Knowledge and Attitude in Dentistry students about Principles of CPR.
    Materials and Methods
    This cross sectional study was conducted on 60 dentistry clinic students in Urmia University of Medical Sciences. Data collecting instrument was a researcher-made questionnaire with 56 items in 4 parts: Demographic, knowledge of basic CPR, knowledge of advanced CPR, and attitudes about CPR. After entering the collected data to the SPSS (19) program, data analysis was performed by using descriptive-analytical statistics.
    Results
    The results indicated that from 60 participants in the study, 38/3% were male and 94/2% were single, and the mean age was 23/84. Level of knowledge about principles of basic and advanced CPR was very poor. 95% of the participants did not have any theoretical and practical training during their education in this regard. Also, none of the samples had the background of observation or participation of CPR.
    Conclusion
    The findings confirm that level of knowledge of clinic students of dentistry in the field of CPR is not appropriate. Therefore, effective steps must be taken to enhance the level of knowledge and attitude of dentistry students. It is suggested to organize workshops or to submit protocols about CPR and especially to corporate specific theoretical and practical CPR courses in the pre-clinic or clinic curriculum in the dentistry schools.
    Keywords: Cardiopulmonary Resuscitation (CPR), Dentistry students, Knowledge, Attitude
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر امین سهیلی
    دکتر امین سهیلی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال