به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اکبر علی اصغرزاده

  • احمدرضا نجفی، اکبر علی اصغرزاده*، باقر فرهود، مهران محسنی، حبیب الله مرادی
    زمینه و هدف

    قرار گرفتن در معرض پرتوهای یونساز، به دلیل انجام مکرر معاینات CT اسکن، خطر ابتلا به سرطان های توپر و لوسمی را افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ریسک ابتلا به سرطان ناشی از دوز اشعه CT قفسه سینه در بیماران کووید-19 در بیمارستان شهید بهشتی کاشان انجام شد.

    روش ها

    طی دو ماه، از 20 دی تا 29 اسفند سال 1400، از تعداد 2471 بیمار مبتلا به کووید-19 با میانگین سنی 54 سال، تصاویر CT قفسه سینه با وضوح بالا اخذ شد. با استفاده از میانگین دوزهای محاسبه شده در نرم افزار IndoseCT، برای هر بیمار ریسک ابتلا (LAR) به سرطان های عمده با استفاده از روش پیشنهادی در گزارش BEIR VII برآورد گردید.

    یافته ها

    میانگین دوز موثر برای زنان 47/3 میلی سیورت و برای مردان 92/3 میلی سیورت بود. سرطان ریه با میانگین LAR 5/9 در صدهزار نفر به عنوان خطر عمده در مردان مبتلا به کووید-19 براورد شد. سرطان ریه، سینه و تیروئید خطرات عمده برای زنان مبتلا به کووید-19 بودند که میانگین LAR آنها به ترتیب برابر 7/19، 4/18 و 4/6 مورد در صدهزار نفر محاسبه گردید. میانگین LAR برای سرطان های توپر و لوسمی برای کل جمعیت به ترتیب 4/19 و 7/1 مورد در صدهزار نفر برآورد شد.

    نتیجه گیری

    علیرغم افزایش چشمگیر انجام معاینات CT قفسه سینه به دلیل شیوع کووید-19 در بیمارستان شهید بهشتی کاشان، سطح خطر ابتلا به سرطان، با توجه به رویکرد کیفی سازمان جهانی بهداشت، بسیار پایین (LAR < 20) است.

    کلید واژگان: دوزیمتری سی تی, تصویربرداری قفسه سینه, کووید 19, خطر قابل انتساب در طول عمر (LAR), ریسک ابتلا به سرطان
    Ahmadreza Najafi, Akbar Aliasgharzadeh*, Bagher Farhood, Mehran Mohseni, Habiballah Moradi
    Background and Aim

    Exposure to ionizing radiation from repeated CT scan examinations increases the risk of solid cancers and leukemia. This study aims to evaluate the cancer risk associated with chest CT radiation doses in COVID-19 patients at Shahid Beheshti Hospital in Kashan, Iran.

    Methods

    Between January 20 and March 29, 2022, high-resolution chest CT images were obtained from 2,471 COVID-19 patients, with a mean age of 54 years. Using the average doses calculated by IndoseCT software, we estimated the Lifetime Attributable Risk (LAR) of major cancers for each patient, following the methodology outlined in the BEIR VII report.

    Results

    The mean effective dose was 3.47 millisieverts for women and 3.92 millisieverts for men. For men with COVID-19, lung cancer was identified as a major risk, with a mean LAR of 9.5 per 100,000 individuals. In women with COVID-19, lung, breast, and thyroid cancers were the major risk, with mean LARs of 19.7, 18.4, and 6.4 per 100,000 individuals, respectively. The overall mean LAR for solid cancers and leukemia across the entire population was estimated to be 19.4 and 1.7 per 100,000 individuals, respectively.

    Conclusion

    Despite a significant increase in chest CT examinations due to COVID-19 at Shahid Beheshti Hospital in Kashan, the overall cancer risk remains very low (LAR<20) according to the qualitative assessment by the World Health Organization.

    Keywords: CT Dosimetry, Chest Imaging, COVID-19, Lifetime Attributable Risk, Cancer Risk
  • علی رسولی، محمود نراقی آرانی، اکبرعلی اصغرزاده، باقر فرهود*

    میدان های تابشی مجاورهم در برخی از روش های پرتودرمانی استفاده می شوند. هنگام استفاده از میدان های تابشی مجاورهم، امکان خطاهای دز قابل توجهی در محل اتصال میدان ها محتمل است. بنابراین، صحت محاسبه دز در سیستم طراحی درمان باید کافی باشد. بر همین اساس، در مطالعه حاضر، به ارزیابی صحت محاسبه دز سیستم طراحی درمان ISOgray برای میدان مجاورهم پرداخته شد. برای ارزیابی صحت محاسبات دز، ابتدا پروفایل های دز با استفاده از دزیمتر Semiflex مدل TM31010 در فانتوم آب PTW-MP3 در عمق های 1، 5/1، 5 و 10 سانتی متری در ابعاد میدان های تابشی مختلف (6 × 6، 10 × 10 و 20 × 20 سانتی متر مربع) اندازه گیری شدند. در مرحله بعدی، محاسبات دز توسط سیستم طراحی درمان ISOgray انجام شد. در نهایت، پروفایل های دز اندازه گیری شده و محاسبه شده با استفاده از شاخص گاما با یکدیگر مقایسه شده و صحت محاسبات سیستم طراحی درمان ISOgray مورد ارزیابی قرار گرفت. صحت کلی محاسبات سیستم طراحی درمان در منطقه انبوهش دز (با معیار پذیرش 5 %DD=   و mm 3 DTA=) و ناحیه بعد از منطقه انبوهش دز (با معیار پذیرش 5 %DD=   وmm  3 DTA=) در محدوده ی قابل قبول بود. علاوه بر این، صحت کلی محاسبات دز تحت تاثیر ابعاد میدان قرار نگرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها در محل اتصال میدان ها (match-line) نشان داد که صحت محاسبات دز برای پروفایل های دز در عمق 1 سانتی متری در محدوده قابل قبولی بود. به هرحال، صحت محاسبات دز برای عمق های دیگر کاهش یافت. یافته ها نشان دادند که صحت محاسبات دز کلی سیستم طراحی درمان ISOgray برای میدان های تابشی مجاورهم قابل قبول است. با این حال، صحت محاسبات دز ناحیه match-line برای عمق های پس از ناحیه انبوهش دز در محدوده قابل قبولی نبود.

    کلید واژگان: پرتودرمانی, سیستم طراحی درمان, صحت محاسبه دز, ایزوگری, میدان های تابشی مجاورهم
    Ali Rasouli, Mahmud Naraqi Arani, Akbar Aliasgharzadeh, Bagher Farhood *

    Adjacent radiation fields are applied in some radiotherapeutic cases. When using these radiation fields, considerable dose errors across the junction of radiation fields are possible. Therefore, it is necessary to evaluate the accuracy of the dose calculated by the treatment planning system (TPS) when using the adjacent radiation fields. The present study aimed to quantify the dose calculation accuracy of ISOgray TPS for the photon-photon adjacent fields. To assess the accuracy of dose calculations, the dose profiles were first measured by a Semiflex TM31010 at 1, 1.5, 5, and 10 cm depths for different field sizes (6 × 6, 10 × 10, and 20 × 20 cm2). In the second step, corresponding data were extracted from the ISOgray TPS. Finally, the dosimetric performance of TPS was evaluated using a gamma index analysis. The overall dose calculation accuracy of ISOgray TPS was within the acceptable range for the build-up region (with acceptance criteria of dose difference (DD) = 15% and distance to agreement (DTA) =3 mm) and the depths after the build-up region (with acceptance criteria of DD = 5% and DTA = 3 mm). Moreover, the overall accuracy of dose calculations was not affected by the field size. A more detailed analysis of the findings revealed that the accuracy of dose calculations in the match line regions of the adjacent radiation fields for 1cm beam profiles was within the acceptable range; however, it declined for other depths. The findings showed that the overall dose calculation accuracy of ISOgray TPS was acceptable for evaluated adjacent radiation fields. However, the accuracy of dose calculations in the match line regions of the adjacent radiation fields for the depth after build-up was not within the acceptable range.

    Keywords: Radiotherapy, Treatment planning system, Dose calculation accuracy, ISOgray, Adjacent radiation field
  • امیرحسین سرکشیکیان*، اکبر علی اصغرزاده، فاطمه بنا یزدی

    مطالعات زیادی وجود دارد که تاثیر مثبت آموزش استراتژی بر درک مطلب را نشان میدهد. این مطالعه به بررسی تاثیر دو راهبرد خواندن (یعنی تصحیح غلط و استنباط) بر درک مطلب انگلیسی در دانشجویان پیراپزشکی ایرانی با استفاده از آزمون پیش آزمون ، پس آزمون ، گروه گواه می پردازد. همچنین نگرش آنها در مورد تاثیر و سودمندی این راهکارها بررسی شد. شرکت کنندگان شصت دانشجوی پیراپزشکی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از دانشگاه علوم پزشکی کاشان انتخاب شدند. آنها به طور تصادفی در یک گروه کنترل  و دو گروه ازمایش قرار گرقتند. به گروه آزمایشی اول استراتژی استنباط آموزش داده شد در حالی که به گروه دوم یک استراتژی مبتنی بر تیوری بازجویی داده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری پس آزمون و پرسشنامه نشان داد که گروه راهبرد استباط در پس آزمون به طور قابل توجهی بهتر عمل می کنند. همچنین نتایج داده های پرسشنامه نشان داد که راهبرد استباط به نگرش مثبت منجر می شود. علاوه بر این استنباط در رفع نیازهای دانشگاهی شرکت کنندگان مفیدتر شناخته شد. یافته های پژوهش حاکی از رویکرد مبتنی بر نیاز در آموزش زبان برای اهداف ویژه است

    کلید واژگان: انگلیسی برای اهداف ویژه, نگرش, راهبرد اصلاح خطا, راهبرد استنباط, درک مطلب خواندن
    AmirHossein Sarkeshikian *, Akbar Aliasgharzadeh, Fatemeh Banayazdi

    There is a bulk of studies supporting the positive effect of strategy instruction on reading comprehension. This study examined the effect of two reading strategies (i.e., false correction and inference strategy) on English reading comprehension of Iranian paramedical students, using a pretest, posttest, control group design. It also surveyed their attitudes toward the effect and usefulness of these strategies. The participants were sixty paramedical students, selected through availability sampling from the Medical University of Kashan. They were randomly assigned to two experimental groups and one control group (CG). The first experimental group was instructed to use inference strategy (henceforth IS), whereas the second was instructed to use a strategy based on elaborative interrogation theory (i.e., false correction strategy, henceforth FCS). The experimental data were collected through a researcher-made pretest and posttest, and survey data through a researcher-made questionnaire. The results of statistical analyses indicated that IS group significantly outperformed FCS and CG on the posttest. The results of questionnaire data also showed that IS led to more positive attitudes. Moreover, IS was perceived as more useful in meeting participants’ academic needs. The findings of the study imply a needs-based approach to ESP pedagogy.

    Keywords: English for Specific Purposes, Attitude, false correction strategy, inference strategy, paramedical students, reading comprehension
  • بابک شکارچی، حامد باقری، اکبر علی اصغر زاده، احمد رمضانی مقدم آرانی، باقر فرهود*
    هدف مطالعه حاضر، اندازه گیری دز پرتوهای فوتونی و نوترون حرارتی رسیده به سطح پستان دگرسو در طول پرتودرمانی سرطان پستان برای اندازه میدان های درمانی مختلف در حضور گوه های دینامیکی و فیزیکی می باشد. مقادیر دز فوتونی و نوترون حرارتی توسط تراشه های ترمولومینسانس برای اندازه میدان های 13×11، 17×11 و 21×11 سانتی متر مربع و در حضور گوه های فیزیکی و دینامیکی اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند که مقادیر دز رسیده (ناشی از هر دو پرتوهای فوتونی و نوترون حرارتی) به سطح پستان دگرسو در حضور گوه فیزیکی برای اندازه میدان های 13×11، 17×11 و 21×11 سانتی متر مربع به ترتیب 06/12، 75/15 و 40/33 درصد کل دز تجویزی بودند و همچنین، برای گوه دینامیکی به ترتیب 18/9، 92/12 و 26/29 درصد کل دز تجویزی به دست آمدند. با افزایش اندازه میدان، مقادیر دز فوتونی و نوترون حرارتی رسیده به سطح پستان دگرسو افزایش یافتند. علاوه بر این، مقادیر دز فوتونی و نوترون حرارتی رسیده به سطح پستان دگرسو در حضور گوه دینامیکی کمتر از گوه فیزیکی بود. مشابه با پیشنهادات مطالعات قبلی انجام شده، هنگام پرتودرمانی سرطان پستان با تکنیک گوه، استفاده از گوه دینامیکی به جای گوه فیزیکی مخصوصا برای میدان مماسی داخلی ارجحیت دارد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, پستان دگرسو, دز فوتون, دز نوترون, پرتودرمانی, دز سطح
    Babak Shekarchi, Hamed Bagheri, Akbar Aliasgharzadeh, Ahmad Ramezani, Moghadam, Bagher Farhood*
    This research aimed to measure the received photon and thermal neutron doses to contralateral breast (CB) surface in breast cancer radiation therapy for different field sizes in presence of dynamic and physical wedges. The photon and thermal neutron doses were measured by thermo uminescent dosimeter (TLDs) chips for 11 × 13, 11 × 17 and 11 × 21 cm2 field sizes in presence of physical and dynamic wedges. The findings of current study demonstrated that the received doses (both of the photon and thermal neutron) to CB surface in presence of physical wedge for 11 × 13, 11 × 17 and 11 × 21 cm2 field sizes were 12.06, 15.75 and 33.40% of the prescribed dose, respectively, as well as for dynamic wedge were 9.18, 12.92 and 29.26% of the prescribed dose, respectively. The received photon and thermal neutron doses to CB surface increased with increment of field sizes. In addition, the received photon and thermal neutron doses to CB surface in presence of dynamic wedge were less than physical wedge. Similar to recommendations of previous conducted studies, in breast radiation therapy with wedge technique, the using a dynamic wedge is preferable than a physical wedge, especially for medial tangential field.
    Keywords: Breast cancer, Contralateral breast, Photon dose, Neutron dose, Radiotherapy, Surface dose
  • سید مسعود جعفرپور، اکبر علی اصغر زاده، حبیب الله مرادی، مهران محسنی*
    سابقه و هدف
    تابش گامای زمین های با منشاء طبیعی می تواند موجب یونیزاسیون ملکول های حیاتی مانند DNA شده و سلامت انسان را با خطر جدی مواجه می کند. اندازه گیری این تابش ها، به دلیل افزایش احتمال بروز انواع سرطان ها و آسیب های ژنتیکی اهمیت ویژه ای دارد. این مطالعه به منظور اندازه گیری آهنگ دوز و محاسبه میزان دوز موثر سالیانه و خطر بروز سرطان در شهر کاشان طی سال 1395 انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی اندازه گیری ها به وسیله دوزیمتر مدلRadiation Alert Monitor 5 در فضاهای باز و بسته در 5 منطقه جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) شهر کاشان و طی 4 فصل مختلف سال صورت پذیرفت. اندازه گیری ها در هر منطقه جغرافیایی در 10 نقطه تصادفی و طی 3 روز متوالی در میانه هر فصل انجام شد. همچنین، دوز موثر سالیانه و خطر بروز سرطان در طول عمر محاسبه شد.
    نتایج
    میانگین آهنگ دوز سالیانه در فضاهای باز و بسته به ترتیب 34±155 و 34±186 نانوسیورت بر ساعت به دست آمد. تفاوت معنی داری از نظر آماری بین میانگین آهنگ دوز فصول مختلف سال و مناطق مختلف جغرافیایی دیده نشد. همچنین، دوز موثر سالیانه برابر با 10/1 میلی سیورت و خطر بروز اضافی سرطان در طول عمر برابر 3-10×16/4 محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    میانگین دوز موثر سالیانه ناشی از تابش گامای زمین های در شهر کاشان (10/1 میلی سیورت) در مقایسه با مقدار متوسط جهانی (0/48 میلی سیورت) و مقادیر به دست آمده در اکثر شهرهای ایران میزان بالاتری را نشان می دهد.
    کلید واژگان: تابش زمینه ای, ایران, اثرات تابش, تابش گاما, خطر بروز سرطان
    Seyed Masoud Jafarpour, Akbar Aliasgharzade, Habibollah Moradi, Mehran Mohseni *
    Background
    Natural gamma background radiation can cause ionization in vital molecules such as DNA and can have destructive effects on human health. Measurement of these radiations is very important because they increase incidence of cancers and genetic damages. The aim of this study was to measure the dose rate, annual effective dose and incidence of cancer risk in Kashan city, north of Isfahan Province.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, measurements were performed using the dosimeter of the Radiation Alert Monitor 5 Model during daylight in outdoor and indoor in five geographical regions of Kashan city (north, south, east, west and center) and in four different seasons of the year. In each geographic region, measurements were carried out at three consecutive days in the middle of each season in ten random points. Then, the annual effective dose and excess lifetime cancer risk were calculated.
    Results
    The mean dose rates were 155±34 nSv/h and 186±34 nSv/h in outdoor and indoor, respectively. There was no significant difference between the mean dose rate in different seasons and different geographical regions. Furthermore, the annual effective dose was found to be 1.10 mSv while the estimated excess lifetime cancer risk was 4.16×10-3.
    Conclusion
    The annual effective dose arising from natural gamma background radiation (1.10 mSv) in Kashan city is much higher than the worlds' average (0.48 mSv) and the values obtained in most cities in Iran
    Keywords: Background radiation, Iran, Radiation effects, Gamma rays, Incidence of cancer risk
  • زهرا میدانی، غلامعباس موسوی، یاسر حمیدیان *، مهرداد فرزندی پور، اکبر علی اصغرزاده، زهرا ناظمی بیدگلی
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت کنترل هزینه های مراقبت بهداشتی، ضرورت توزیع مناسب منابع و تجهیزات حوزه سلامت و بهره برداری مناسب از منابع بیمارستانی از طریق کاهش خدمات غیرضروری در بیمارستان ها، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان ضروری بودن سی تی اسکن های مغز انجام شده در بیمارستان شهید بهشتی دانشگاه علوم پزشکی کاشان بر اساس معیار های کالج رادیولوژیست های آمریکا (ACR) انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به شیوه ی مقطعی-گذشته نگر و با هدف تعیین میزان ضروری بودن سی تی اسکن مغز بیماران بخش های تریاژ جراحی و داخلی بیمارستان آموزشی در شهر کاشان انجام شد. پرونده پزشکی 361 بیمار توسط پزشک عمومی و بوسیله چک لیست مبتنی بر معیار های ACR بررسی شد و در سه حیطه ضروری، احتمالا ضروری و غیرضروری طبقه بندی شد. داده ها با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی و کای اسکوئر در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
    نتایج
    یافته های حاصل از پژوهش نشان داد سی تی اسکن های مغز انجام شده در310 مورد(9/85%) ضروری، 38 مورد(5/10%) احتمالا ضروری و 13مورد(6/3 %) غیرضروری بوده اند. بیشترین سی تی اسکن های مغز غیرضروری (4/17 %) در بیماران با تشخیص آتاکسی و کمترین میزان (صفر %) در بیماران با تشخیص سردرد بود.
    نتیجه گیری
    براساس معیارهای ACR سی تی اسکن های مغز بصورت مناسب و مقتضی مورد استفاده قرار نمی گیرند. برای ترسیم وضعیت بهره برداری اقدامات رادیولوژی در سطح کشور ضروری است راهنما های بالینی ملی در این زمینه تدوین شود. سپس برای شناسایی عوامل موثر بر میزان بررسی بهره برداری از اقدامات رادیولوژی و اجرای مداخلات هدفمند، انجام مطالعات وسیعتری در انواع بیمارستانها و گروه های تشخیصی و مدالیته های رادیولوژیکی مختلف ضروری بنظر می رسد.
    کلید واژگان: بهره برداری, غیر ضروری, هزینه, تریاژ, رادیولوژی, مغز
    Dr Zahra Meidani, Gholamabas Moosavi, Dr Yaser Hamidian *, Dr Mehrdad Farzandipour, Dr Akbar Aliasgharzadeh, Zahra Nazemi Bidgoli
    Background
    Regarding to the importance of controlling health care expenditure, necessity for proper distribution of health care resources and appropriate utilization of hospital resources through inappropriate services reduction for patients, this study aimed to assess suitability of brain CT scans, based on American College of Radiologists (ACR) appropriateness criteria in Shahid Beheshti Hospital affiliated to Kashan University of Medical Sciences (KAUMS).
    Materials And Methods
    This cross sectional and retrospective study was conducted in internal and surgery triage unites of an academic hospital in KAUMS to determine the appropriateness of brain CT scans. A General physician reviewed 361 medical records of patients through the check list based on ACR appropriateness criteria. Collected data was classified in three areas including appropriate, possibly appropriate and inappropriate. Data was analyzed using SPSS through descriptive statistics such as Index of dispersion and chi-square test.
    Results
    Study findings revealed that among delivered CT scans, 310 (85.9%) appropriate, 38(10.5%) possibly appropriate and 13(3.6%) were inappropriate. The maximum and the minimum inappropriate brain CT scans rate 4 (4.17 %) were related to patients with Ataxia and zero (0 %) were related to patients with Headache, respectively.
    Conclusion
    Based on ACR appropriateness criteria, Brain CT scans were not utilized appropriately. In order to depict utilization review of radiology procedure in Iran, Developing a national guideline is necessary. To detect the effective factors regarding formulating targeted intervention, more comprehensive studies in various hospitals, different specialty and radiology modality seems necessary.
    Keywords: Utilization, Inappropriate, Expenditure, Triage, Radiology, Brain
  • محبوبه معصوم بیگی، مهران محسنی، حسین اکبری، اکبر علی اصغرزاده
    سابقه و هدف
    حفاظت بیمار در مقابل خطرات پرتوهای یونیزان مورد استفاده برای مقاصد تشخیصی پزشکی مستلزم داشتن دانش کافی و آگاهی از مقدار، منابع و خطرات پرتوها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان آگاهی پرتوکاران، کارورزان پزشکی، دستیاران و دانشجویان رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی کاشان از مقدار دز دریافتی در روش های مختلف تصویربرداری بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه کاربردی از نوع توصیفی-مقطعی بود. جامعه پژوهش 163 نفر از دستیاران، کارورزان پزشکی و دانشجویان سال آخر کارشناسی رادیولوژی و پرتوکاران شاغل در بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1394 بود. یک پرسش نامه محقق ساخته تهیه و در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. میانگین درصد پاسخ صحیح به سوالات در گروه های شرکت کننده با استفاده از نرم افزار 16 SPSS تعیین گردید. میانگین 75درصد به بالا به صورت آگاهی خیلی خوب، 50 تا 75 درصد آگاهی خوب، 25تا50 درصد آگاهی متوسط و کم تر از 25 درصد آگاهی ضعیف در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    به طور کلی آگاهی نسبت به دز دریافتی در گروه پرتوکاران (45/2±9/57 درصد) و دانشجویان رادیولوژی (65/2±4/52 درصد) خوب درحالی که در کارورزان پزشکی (65/1±35/35 درصد) و دستیاران (6±35/41 درصد) متوسط بود.
    استنتاج: نتایج این مطالعه نشان می دهد که آگاهی پرتوکاران و دانشجویان رادیولوژی نسبت به مقدار دز دریافتی در روش های مختلف تصویربرداری خوب است درحالی که درکارورزان پزشکی و دستیاران تجدید نظر در سرفصل های درسی با تاکید بیش تر در مباحث حفاظت پرتویی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آگاهی, دز دریافتی, رادیولوژی, پرتوکاران
    Mahboubeh Masoumbeigi, Mehran Mohseni, Hossein Akbari, Akbar Ali Asgharzadeh
    Background and
    Purpose
    Knowledge on the risks of radiation during diagnostic imaging is necessary to protect patients against the hazards of ionizing radiation. The aim of this study was to investigate the level of knowledge of interns, radiology residents, radiology students, and staff about radiation doses received by patients in radiological examinations.
    Materials And Methods
    During a cross-sectional study, 163 individuals (interns, radiology residents, students, and staff in Kashan University of Medical Sciences) were asked to identify the average dose of radiation received by patients. A researcher-made questionnaire was administered. Average of correct answers in the groups was analyzed using the SPSS 16 software. The scores above 75%, 75-50%, 50-25%, and below 25% were considered as very good, good, moderate, and poor levels of knowledge, respectively.
    Results
    The mean scores for the level of knowledge about the dose received by patients were 57.9±2.45% and 52.4±2.65% in the staff and radiology students, while it was 35.35±-1.65% and 41.35±6% in interns and residents, respectively.
    Conclusion
    In this study most of the radiology staff and students had good levels of knowledge about the radiation dose received by patients during diagnostic radiological methods. Therefore, revising curricula with more emphasis on radiation protection is recommended for medical interns and residents.
    Keywords: knowledge, radiation, received dose, radiology staff
  • محبوبه معصوم بیگی، اکبر علی اصغرزاده، محمد نظیفی فرد، احمد رمضانی مقدم
    یکی از نیازهای اساسی جهت انجام اقدامات لازم برای جلوگیری از خطرات ناشی از تابش هایی که واقعا ضرروی نیستند و تعداد زیادی از مردم را در بر می گیرد دانستن میزان دز بیماران در طول آزمایشات رادیولوژی است. بدین منظور در سال های اخیر مطالعات گسترده و رو به رشدی جهت ساخت آشکارسازها با استفاده از عناصر نیمه هادی انجام گرفته است. از آنجا که این عناصر دارای قیمت کم و ابعاد کوچک است و بوسیله آن ها می توان اطلاعات مربوط به دز دریافتی را در لحظه و بدون هیچ صرف وقتی بدست آورد بسیار مورد توجه است. هدف از انجام این مطالعه، طراحی و امکان سنجی ساخت یک دزیمتر با استفاده از عناصر نیمه هادی برای دزیمتری پرتوهای ایکس تشخیصی است. در این طرح دیود سیلیکونی PIN مورد استفاده قرار گرفت و یک مدار پایه به منظور آشکارسازی پرتوهای ایکس تشخیصی طراحی و اجرا گردید. جهت تعیین ارتباط منطقی بین رفتار الکترونیکی سنسور PIN و پارامترهای مشخصه پرتو ایکس (KV،mA،S)، مدار ساخته شده در کنار یک دزیمتر یونیزاسیون کالیبره شده و به طور همزمان تحت تابش پرتوهای ایکس تشخیصی با انرژی و شدت های متفاوت قرار گرفت. در نهایت سیگنال به دست آمده توسط مدار ساخته شده با مقادیر دز دریافتی ثبت شده توسط دزیمتر یونیزاسیون، مقایسه گردید. نتایج بدست آمده از بررسی رفتار دو دزیمتر به طور همزمان نشان می دهد که پاسخ دزیمتر طراحی شده در زمان های مختلف تابش به صورت تقریبا خطی می باشد در حالیکه پاسخ آن در ولتاژهای پایین بصورت خطی و در ولتاژهای بالا ارتباط مشخص و خطی ندارد. به نظر می رسد که فوتودیود مورد استفاده، با توجه به در دسترس بودن، قیمت پایین و دادن پاسخ به صورت در لحظه، می تواند به عنوان یک دزیمتر به منظور اندازه گیری مقادیر دز پرتوهای ایکس تشخیصی در انرژی های پایین مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: پرتو ایکس تشخیصی, فوتودیود PIN, دزیمتری
    Mahbobeh Masoumbeigi, Akbar Aliasgharzadeh, Mohammad Nazififard, Ahmad Ramezani-Moghadam
    Knowing patient exact dose during radiological activities is considered as one of the main principles to decrease radiation-induced dangers which are not really necessary and affect a great deal of people. In this respect, in recent years many extensive studies have been done on types of photodiodes and production of X-ray detectors using semiconductor elements. Since these elements are not very expensive and are too small in size and we can gain information of received dose immediately and without wasting time, they are mostly used. We aim to design a dosimeter using semiconductor elements for X-ray diagnostic radiation dosimetry. We used a typical silicon diode. Also, a stable circuit was applied to detect diagnostic X-ray radiations. To determine logical correlation between the electronic behavior of PIN sensor and specific parameters of X-ray (KV, mA.S), the designed circuit and calibrated ionization dosimeter were simultaneously irradiated by the diagnostic X-ray radiation with different energies and intensities. Finally, signal behavior was converted to digital amounts by the designed circuit. The amounts were then compared with received dose as recorded by ionization dosimetry. Results of the designed dosimetry behavior and ionization dosimetry simultaneously showed that the designed dosimetry responses are rather linear in different radiations whereas responses of the dosimetry under study is linear in low voltages while in high voltages no specific linear relation was found. It seems that used photodiode due to its availability, and low cost can be used as a dosimeter to measure diagnostic x-ray radiations in low energies.
    Keywords: Diagnostic X-ray, Silicon pin diode, Semiconductor dosimetry
  • اکبر علی اصغرزاده، زهرا میدانی*، عبدالله امیدی، مریم نزادی نیاسر، سیما راستی
    مراسم استقبال و برنامه های توجیهی از رویکردهای موثر در رفع عوامل تنش زای اجتماعی، تحصیلی و هیجانی مرحله گذر، ورود به دانشگاه محسوب می شود. مطالعه ی حاضر نیز با هدف ارزیابی نقش فرایند استقبال در رفع چالش های مرحله گذر دانشجویان جدیدالورود انجام شد. برای هدایت این مراسم کار گروهی با عنوان مراسم استقبال متشکل از دانشجویان و اساتید در دانشکده ی پیراپزشکی کاشان تشکیل شد. برای ارزیابی نقش فرایند استقبال مطالعه ی مقطعی از طریق توزیع پرسشنامه در بین کلیه ی دانشجویان ورودی جدید سال 1391 (93 نفر) انجام شد. بیشتر دانشجویان 91 نفر (97/8 درصد) توافق داشتند مراسم استقبال می تواند پل ارتباطی مناسب بین دانشجو و دانشگاه برقرار نماید. بیشتر دانشجویان 90 نفر (97/8درصد) توافق داشتند مراسم استقبال می تواند دانشجویان را برای سازگاری با محیط دانشگاه و ورود به دانشگاه مهیا نماید. 84 نفر (90/3 درصد) توافق داشتند که این مراسم در تقویت احساس تعلق خاطر دانشجو به دانشگاه تاثیر دارد. با توجه به نظرات دانشجویان در خصوص اهمیت فرایند استقبال در کلیه مراحل گذر به دانشگاه توصیه می شود مرکز تخصصی با عنوان واحد مشاوره و حمایت از دانشجویان جدیدالورود در سطح معاونت دانشجویی دانشگاه ها استقرار یابد تا مسوولیت آگاهی و توانمندسازی دانشجویان جدیدالورود، اساتید مشاور، سایر دانشجویان و کارکنان در خصوص چالش های مرحله گذر را عهده دار گردد.
    کلید واژگان: مرحله ی گذر, دانشجویان جدیدالورود, ستاد استقبال
    Akbar Ali Asghar Zade, Zahra Meidani, Abdolah Omidi, Maryam Nezadi Niasar, Sima Rasti
    Preparing Welcoming Ceremony and Orientation programs for freshmen acknowledge to work as an effective approach to decrease social, academic and emotional stressors. This study conducted to evaluate the role of Welcoming Ceremony to resolve freshmen's transitional-phase challenges. A special working group, including faculties and students, was formed to conduct Welcoming Ceremony and Orientation programs at Kashan School of Allied Health Professions. To evaluate the role of Welcoming ceremony a cross– sectional study was carried out through a distribution of a questionnaire among 92 newly admitted students (freshmen) in 1391. Majority of freshmen about 91 (97.8%) agreed that Welcoming Ceremony served as linkage between college student and university; 90 (97.8%) believed that Welcoming Ceremony assisted them to adjust with the university; 84 (90.3%) agreed that Welcoming Ceremony enhanced sense of belonging to university. In attention to the result of this study and in regarding to the importance of Welcoming Ceremony on all stages of university transitional phases, developing a specialized administrative unit in order to enhance awareness and capability of freshmen, advisors, senior students, and university staffs regarding to transitional challenges at Vice Chancellor for Students and Cultural is advisable.
    Keywords: Transition, Freshmen, Welcoming Staff
  • اکبر علی اصغرزاده، حسین علی اکبری، سید مسعود جعفر پور
    امروزه استفاده از سی تی اسکن به عنوان یک نوع ابزار تشخیص، به طور چشمگیری افزایش یافته است. بنابراین، استفاده کنترل شده و مطابق مقررات حفاظتی به منظور کاهش اثرات مضر تشعشعی آن، امری ضروری است. هدف از انجام این پژوهش، اندازه گیری میزان دز دریافتی بیماران در پرتکل های معمول سی تی اسکن بود. این پژوهش در بخش رادیولوژی بیمارستان شهید بهشتی کاشان و با استفاده از دستگاه CT تک اسلایس Toshiba مدلAsteion CXGS-010A ، در گروه سنی بزرگسالان برای اندازه گیری دو کمیت CTDIW و DLP در پرتکل های معمول انجام شد. پارامترهای اسکن هر پرتکل برای 10 بیمار نرمال ثبت و با اعمال آن به دستگاه CT مقادیر میانگین CTDIW و DLP محاسبه و با حدود دز مرجع مقایسه شد. در این پژوهش، مقادیر CTDIw برای پرتکل های Head، PNS، Chest Abdomen، Pelvis به ترتیب از چپ به راست، 11/34، 67/19، 47/15، 95/13 و 08/10 میلی گری و DLP به ترتیب 67/362، 97/153، 33/307، 07/346 و 37/189 میلی گری سانتی متر بود. مقادیر CTDIW و DLPبه دست آمده در تمامی پرتکل ها از حدود اعلام شده در دستورالعمل کمیته اروپایی EG و انگلستان UK کمتر و حتی در بعضی از پرتکل ها کمتر از نصف بود. اما در دو پرتکل Chest و Abdomen مقدار CTDIw نسبت به حدود اعلام شده توسطIAEA بیشتر بود که این امر به دلیل تفاوت در پارامترهای انتخابی اسکن است. برای کاهش هرچه بیشتر دز بیماران، می بایست در صورت امکان از میزان mAs کمتر همراه با KVp بالاتر، تعداد اسلایس کمتر، طول ناحیه اسکن و زمان کل اسکن کوتاه تری استفاده کرد.
    کلید واژگان: سی تی اسکن, شاخص دوز سی تی اسکن, دوز در طول اسکن, حد دوز مرجع, کاشان
    Akbar Ali Asgharzadeh, Hosein Ali Akbari, Seyyed Masood Jafarpour
    The use of computed tomography (CT) as a diagnostic tool has been considerably increased. Therefore, the controlled and protection-based use of the CT scan is necessary to reduce the detrimental effects of radiation. This study was carried out to determine patient dose level in routine CT protocols and measure CTDIW and DLP in routine CT protocols among adult patients in Kashan Shahid Beheshti Hospital. The CT scanner used, was a single-slice Toshiba model Asteion CXGS-10A. Scan parameters for each protocol were registered for 10 standard-sized patients. Then, the data were applied to the CT system and mean values of CTDIW and DLP were calculated. Finally, the values were compared with the reference dose level. The mean values of CTDIw and DLP for Head, PNS, Chest, Abdomen, and Pelvis protocols were 34.11, 19.67, 15.47, 13.95, 10.08 mGy and 362.67, 153.97, 307.33, 346.07, 189.37 mGy.cm, respectively. The mean values of CTDIW and DLP obtained in all protocols were less and in some of the protocols even less than half compared with the European guidelines and UK reference values. This may be probably due to the mAs and lesser length of scan area. But the mean values of CTDIw in the Chest and Abdomen protocols were greater than IAEA reported values due to reduced use of mAs in this study. To obtain the maximum reduction in patient dose, the lower mAs level with higher KVp, lesser number of slices, length of scan area, and shorter scan time are recommended.
    Keywords: Computed tomography, Weighted computed tomography dose index, Dose length product, Reference dose level, Kashan
  • اکبر علی اصغر زاده، زهرا میدانی، حمیدرضا گیلاسی، محمدرضا ملکی، مریم نزادی نیاسر
    هدف این مطالعه انجام خود ارزیابی کیفیت خدمات دانشکده، دریافت بازخورد دانشجویان و انجام اقدام اصلاحی در راستای الگوی تعالی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (European foundation for Quality Management) EFQM بود. انجام خود ارزیابی در مدل تعالی EFQM براساس منطق رادار صورت گرفت؛ برای جاری سازی این منطق پژوهشی به شیوه ی توصیفی - مقطعی بر روی کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل کارشناسی (270 نفر) در دانشکده ی پیراپزشکی کاشان در نیمسال اول 91-92 انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ای که برای سنجش عملکرد جاری دانشکده و انتظارات دانشجویان بر اساس مقیاس لیکرت از خوب تا ضعیف امتیازدهی شده بود صورت گرفت. برای توصیف متغیرهای کمی از شاخص های مرکزی و پراکندگی و توزیع فراوانی استفاده شد. بیشترین شکاف بین عملکرد جاری دانشکده و انتظارات دانشجویان در حوزه ی خدمات حمایتی و مشاوره ای دانشجویان، حوزه ی مدیریت و کیفیت خدمات آموزشی وجود دارد. استفاده از خود ارزیابی بر اساس الگوی EFQM می تواند به عنوان ابزار بهبود کیفیت در موسسات آموزش عالی به کار رود. با توجه به بیگانگی موسسات آموزش عالی با مدیریت کیفیت و ایجاد بستر مناسب توصیه می شود که اقدامات اصلاحی این موسسات بر روی فعالیت های زیر ساختی شامل سیاست ها و رویه ها، فرآیندها و روش های انجام خدمات و منابع و تجهیزات تمرکز یابند سپس به فرایندهای یاددهی – یادگیری تسری یابد. برای تداوم و تحقق بهبود کیفیت استقرار کمیته ای با این عنوان در دانشگاه های علوم پزشکی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: کیفیت خدمات, ارزیابی, مدل الگوی تعالی EFQM, دانشکده پیراپزشکی, دانشگاه علوم پزشکی کاشان
    Akbar Ali Asghar Zade, Zahra Meydani, Hamid Reza Gilasi, Mohammad Reza Maleki, Maryam Nezadi Niasar
    The objective of present study was to conduct a self-assessment of services'' quality، receiving student feedback، and initiate corrective actions to step towards EFQM model. The RADAR Logic was used to conduct self-assessment. To deploy RADAR Logic a descriptive – cross sectional study conducted on total students (270) at bachelor degree in Kashan University of Medical Sciences in first semester in 91-92. A questionnaire according to current performance and student expectations were evaluated and scored from good to poor. Variance and frequency were employed to describe qualitative variables. Consolatory and supportive services، management services and educational quality indicate major existing gap between current performance and students expectations. Using EFQM self-assessment method would work as quality improvement tools in Higher Education Institutions (HEIs). Due to the unfamiliarity of quality management philosophy in HEIs، corrective actions should focus on infrastructure functions including resources، processes، policies، and people to pave the way. To achieve and continue quality improvement، establishing a quality management committee at Medical Universities seems to be essential.
    Keywords: quality of services, evaluation, EFQM excellence model, College of Allied Health Professions, Kashan Medical University
  • میترا بهرشی، فاطمه فروزانفرد، اکبر علی اصغرزاده، سید غلامعباس موسوی
    سابقه و هدف
    دیابت شایع ترین عارضه طبی در حاملگی است. یکی از انواع آن در طی بارداری، دیابت حاملگی می باشد که دارای عوارض جنینی و مادری خاص خود می باشد. در دیابت حاملگی نیز مانند دیابت نوع II علاوه بر مقاومت به انسولین، اختلال ترشح آن نیز وجود دارد و با توجه به اهمیت عنصر روی در عملکرد انسولین، اهمیت کمبود این عنصر در دیابت حاملگی بیشتر جلب توجه می کند.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 60 نفر خانم باردار با تشخیص دیابت حاملگی نیازمند به انسولین از سن 32 هفته بارداری تا زمان ترم انجام شد. پس از کسب رضایت از بیماران، به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه مصرف کننده مکمل روی (30=n) روزانه mg25(CC5) سولفات روی و گروه شاهد (30=n) روزانه CC 5 دارونما به صورت شربت علاوه بر انسولین تا زمان زایمان دریافت می کردند و در هر گروه در طی مدت مطالعه با کنترل FBS و BS دو ساعت پس از هر وعده غذا، هر دو هفته یک بار با حفظ BS و FBS زیر 120 و 105، دوز مورد نیاز انسولین تنظیم می شد و در پایان مطالعه هر دو گروه از لحاظ میزان نیاز به انسولین و عوارض مادری و جنینی مربوط به دیابت حاملگی مقایسه شدند و جهت تجزیه و تحلیل این مطالعه از آزمون های آماری t-test، OR CI، exact test، Chi-Square test، Fisher’s و Kolmogorov-Smirnov استفاده شد.
    نتایج
    در این مطالعه، میزان نیاز به انسولین در گروه دریافت کننده مکمل روی نسبت به گروه شاهد، کاهش معنی داری داشت (001/0p<) بدین ترتیب که میانگین تغییر دوز انسولین دریافتی نسبت به شروع مطالعه در گروه مورد 766/8 (با 63/9: SD) و در گروه شاهد 533/17 (با 54/10: SD) بود. میزان ماکروزومی در گروه مورد و شاهد، تفاوت معنی دار قابل توجهی داشت (01/0p<) که نسبت شانس (OR) در گروه شاهد نسبت به گروه مورد 7 بود (487/35 38/1=CI). میزان فراوانی پره اکلامپسی در دو گروه مورد و شاهد از لحاظ آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    استفاده از مکمل روی در دیابت حاملگی باعث کاهش نیاز به انسولین و کاهش بروز ماکروزومی و عوارض متعاقب آن مانند سزارین و یا دیستوشی زایمانی می شود.
    کلید واژگان: دیابت حاملگی, مکمل روی, ماکروزومی
    Mitra Behrashi *, Fateme Froozanfard, Akbar Aliasgharzade, Sayed Gholam Abbas Mousavi
    Background
    Diabetes, especially the gestational diabetes with its special fetal and maternal disorders, is the most common complication of pregnancy. Both gestational and type II diabetes mellitus are along with a disturbances to insulin secretion as well as insulin resistance. Considering the significant role of zinc in insulin function, the deficiency and importance of this element in gestational diabetes is a matter of consideration.
    Materials And Methods
    This clinical trial was carried out on 60 pregnants suffering from gestational diabetes, and needing insulin injection from 32nd week to full-term. The patients were divided into two groups the case group (n=30), received daily zinc sulfate (25mg or 5cc) plus insulin and control group (n=30) received daily placebo (5 cc as syrup) plus insulin until the time of delivery. The required insulin dose was regulated through monitoring fasting blood sugar and blood sugar, 2 h postprandial, every two weeks in both groups. These groups were compared in terms of required insulin dose and maternal/fetal complications. Data were analyzed using t-test, OR, CI, Fisher Exact test, Kolmogorov-Smirnov and Chi-Square tests.
    Results
    The required dose of insulin had a significant decrease in the case group compared to the control one (p<0.001). However, the mean change in insulin dose in the case and control group compared to the beginning of study was 8.766 (SD:9.63) and 17.533 (SD: 10.54), respectively. The incidence of macrosomia in the case and control groups was significant (P<0.01). The odds ratio of control group compared to the case group was 7. The preeclampsia prevalence in both groups was not significant.
    Conclusion
    Zinc supplementation in gestational diabetes may lead to the reduction of required insulin dose, incidence of macrosomia and the related complications (e.g., caesarian and delivery dystocia).
  • همایون تابش، اسماعیل فخاریان، ملکه دلجو، اکبر علی اصغرزاده، حسین اکبری
    سابقه و هدف
    یکی از انواع آسیب های ناشی از آسیب سر شکستگی های فرورفته پیچیده-ی جمجمه است. درمان این شکستگی ها بر اساس روش بازگرداندن اولیه ی قطعات استخوانی با تخلیه ی قطعات فرو رفته و عمل ترمیم تاخیری مورد اتفاق نظر همگانی نیست. در این مطالعه میزان عفونت در جایگزینی اولیه ی قطعات استخوان در آسیب-دیدگان شکستگی جمجمه ی بستری در بیمارستان نقوی کاشان طی سال های 1375 تا 1384 صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با استفاده از داده های موجود بر روی 60 آسیب دیده شکستگی جمجمه با آسیب غیرنافذ انجام شد. سن، جنس، فاصله ی زمان بستری تا عمل، نوع جراحی، شدت آسیب و مدت زمان بستری ثبت و میزان عفونت مورد بررسی قرار گرفت و یافته ها به درصد نشان داده شد.
    نتایج
    نسبت مرد به زن 6/7 به 1 و سن 4/1219 سال بود. بیشترین تعداد با 19 نفر (8/31 درصد) در گروه سنی 20-11 بود. بیشترین علت حادثه تصادف با موتورسیکلت در 45 مورد (75 درصد) بود. 39 نفر (65 درصد) پارگی پرده ی دورا داشتند و بیشترین محل شکستگی در نواحی پیشانی (37 نفر، 53 درصد) بود. 28 نفر (6/46 درصد) دچار ضربه ی مغزی خفیف، 13 نفر (7/21 درصد) متوسط و 19 نفر (7/31 درصد) شدید بودند. در 54 نفر (90 درصد) جایگزینی اولیه ی قطعات استخوان انجام شد. 54 نفر (90 درصد) در کمتر از 24 ساعت از زمان حادثه عمل شدند. در پیگیری 6 ماهه هیچ موردی از عفونت زخم و استخوان در بیماران مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    فراوانی عفونت در شکستگی های فرورفته ی پیچیده از رقم پایینی برخوردار می باشد، از این رو در مواردی که آلودگی زخم شدید نباشد استفاده از روش جایگزینی اولیه قطعات توصیه می گردد.
    کلید واژگان: ترمیم اولیه ی نقص استخوان, آسیب غیر نافذ سر, شکستگی فروروفته ی پیچیده ی جمجمه, عفونت استخوان
    Homayoun Tabesh *, Esmaeil Fakharian, Malake Deljo, Akbar Ali Asgharzade, Hossein Akbari
    Background
    Compound depressed skull fracture (CDF) is a complication of trauma to head. In spite of many decades of studies on the management of CDF there is yet disagreements regarding primary repair or discarding the bone fragments and late repair. This study has conducted to evaluate infection rate in primary repair of CDF.
    Materials And Methods
    This study included 60 patients with blunt trauma to head and CDF admitted to Naghavi hospital of Kashan University of Medical Sciences (KAUMS), from 1997 to 2005. Age, sex, the interval between admission and operation, severity of trauma, duration of hospital stay, and infections were recorded and analyzed with descriptive statistics.
    Results
    Male to female ratio was 7.6:1, and mean age 19±12.4 years. It was most common in the age range of 11-20 (19 patients, 31.7%). Motorcycle was the most common cause of the problem (45 patients, 75%). Tirty nine patients (65%) had dural laceration. The most common site of fracture was frontal bone (37 and 61.7%). Twenty eight cases (46.6%) had mild, 13 (21.7%) moderate, and 19 (31.7%) severe head injury. Fifty four patients (90%) underwent operation in less than 24 hours of their arrival to hospital and had primary bone replacement. In 6 months follow up there was no infection in either the wound or bone.
    Conclusion
    In the absence of heavy contamination, and by carrying debridment as soon as possible there will be excellent outcome with primary replacement of bone fragments in CDF patients, excluding the need for another operation and the apprehension about infection.
  • حسین نیک زاد، اکبر علی اصغرزاده، محمدحسین نصر اصفهانی، مهرنوش شفیعی، الهه میانه ساز
    سابقه و هدف
    امروزه برای افزایش میزان باروری در آزمایشگاه های IVF از تکنیک های مختلفی از جمله روش A.H برای کمک به خارج شدن جنین از زونا پلاسیدا استفاده می کنند. با توجه به گزارشات متناقض درباره تاثیر روش A.H بر میزان باروری در سال های اخیر، این مطالعه به منظور تعیین ارتباط A.H مکانیکی روی میزان باروری بر روی بیماران نابارور تحت درمان به روش IVF در مرکز ناباروری اصفهان در سال 1378 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت موردی شاهدی روی 296 زوج نابارور تحت درمان با روش IVF انجام شد. در گروه مورد 131 نفر و در گروه شاهد 165 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. گروه ها از نظر سن مادر، تعداد اووسیت آسپیره شده، تعداد اووسیت بارور شده و تعداد جنین های منتقل شده با هم مطابقت داده شدند و در ضمن در هر دو گروه جنین های با کیفیت مشابه استفاده شدند. میزان پیدایش حاملگی در گروه مورد و شاهد با استفاده از آزمون b-HCG و سونوگرافی تعیین شد. آنالیز داده ها در دو گروه با استفاده از آزمون های آماری t و c2 با ضریب اطمینان 95% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بین سن بیماران، تعداد اووسیت آسپیره شده، تعداد اووسیت بارور شده و تعداد و کیفیت جنین های منتقل شده در گروه های شاهد و مورد تفاوت معنی داری دیده نشد. میزان حاملگی در گروه شاهد و مورد به ترتیب 20.6 و 22.9 درصد بود و این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    معنی دار نبودن تفاوت بین گروه مورد و شاهد در مطالعه حاضر شاید به دلیل نوع طراحی این تحقیق و مطابقت دادن اکثر متغیرهای موثر در دو گروه باشد. لذا می توان نتیجه گرفت که انجام شیوه AH بر روی جنین های تمام افراد داوطلب IVF ضرورت ندارد و انجام این شیوه برای افراد با پیش آگهی ضعیف در حامله شدن توصیه می گردد.
    کلید واژگان: بارورسازی آزمایشگاهی, Assisted hatching کمک شده, آبستنی
    Hossein Nikzad *, Akbar Asgharzadeh, Mohammad Hossein Nasr Esfehani, Mehrnoush Shafyei, Elahe Mianesaz
    Materials And Methods
    This case-control study was carried out on 296 infertile patients. Patients with assisted hatching were 131 (case group) and non-treated patients were 165 (control group). Patients’ age, number of oocytes aspirated, number of oocytes fertilized, and numbers of embryos transferred were matched. The pregnancy was determined by positive β -HCG, 14 days after transfer and implantation was defined as presence of gestational sac in uterus on sonography. Statistical analysis was done with the student t-test and χ 2 test. A P-value of less than 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    No significant difference was noted in the mean age of patients, the number of oocytes aspirated, the number of oocytes fertilized, and the number of embryos transferred between the case and control groups. In addition, no significant difference was observed in the rates of pregnancy between the hatched and control groups (22.9% versus 20.6%, respectively).
    Conclusion
    Assisted hatching has no significant impact on pregnancy rates in the patients population studied. Further data are needed to determine if assisted hatching has beneficial effect on pregnancy rate.
  • اکبر علی اصغر زاده، حسین نیکزاد، حمیدرضا ملکوتی شاد
    سابقه و هدف
    یکی از اهداف ایجاد رشته فناوری رادیولوژی تربیت افرادی است که بتوانند تصاویر رادیوگرافی با کیفیت بالا تهیه نمایند. برای اینکار دانشجویان ابتدا در دروس نظری اصول مربوطه را فرا می گیرند، سپس این اصول و روش ها را در آزمایشگاه بصورت عملی تجربه میکنند و در نهایت جهت گرفتن تصویر بر روی بیمار اعمال می نمایند. در حال حاضر مرحله دوم به دلیل نبود امکانات مورد نیاز در کشور ما انجام نمی شود که باعث بروز مشکلاتی می گردد. این پژوهش به منظور ساخت فنتومهای آموزشی رادیوگرافی و بررسی کارایی آنها انجام شد تا دانشجویان قبل از اعمال اصول و فنون فرا گرفته بر روی بیمار، موارد مزبور را بر روی فنتومها اجرا کرده و بعد از بدست آوردن آمادگی لازم وارد بخشهای رادیولوژی گردند.
    مواد و روش ها
    در ابتدا استخوانهای طبیعی مربوط به فنتوم مورد نظر تهیه شدند. سپس با توجه به موقعیت آناتومیکی در بدن و نمای رادیوگرافیک مورد درخواست، در داخل قالبی از ناحیه مزبور تنظیم و تثبیت گردیدند. آنگاه قالب پر از پارافین مذاب شد. بعد از سرد شدن و خارج کردن فنتوم از قالب، اطراف آن پوشانده و سطح خارجی آن رنگ آمیزی گردید. جمعا تعداد 9 فنتوم ساخته شدکه عبارت بودند از: فنتومهای کف و مچ دست، ساعد، آرنج، بازو، زانو، اندام تحتانی، لگن و شکم و جمجمه. بعد از اتمام ساخت، تصاویر رادیوگرافیک فنتومها با تصاویر رادیوگرافیک حقیقی از بدن از نظر پارامترهای فیزیکی کنتراست و دانسیته فیلم و تشابه رادیوگرافیکی مقایسه شدند.
    یافته ها
    از نظر ظاهری فنتومهای ساخته شده با نمونه های انسانی مشابهت داشت و بررسی و مقایسه تصاویر رادیوگرافیگ آنها با رادیوگرافی اندامهای انسانی مشابه بود. میانگین کنتراست اندام فوقانی در فنتوم و بدن انسان (5/0 و 5/0)، اندام تحتانی در فنتوم و بدن انسان (6/0و 7/0)، جمجمه در فنتوم و بدن انسان (6/0 و 4/0) و لگن در فنتوم و بدن انسان (2/1 و 8/0) محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    امکان ساخت و تهیه چنین فنتومهایی در داخل کشور وجود دارد. از نظر کیفیت و کارایی نیز این فنتومها در حدی می باشند که می توانند در آموزش عملی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرند.
    کلید واژگان: فنتوم, رادیوگرافی, آموزش
    Akbar Ali Asgharzadeh *, Hossein Nikzad, Hamid Reza Malakoti Shad
    Objectives
    One of the main goals of establishment of radiology technology discipline is training students who can imagine high-quality radiographic perspective. For this reason students must study theoretical basis of imaging techniques at first, and then follow this principle in lab and finally apply them on patients. At present, in our country the second stage of this process (taking an image in lab) doesn’t take place because of some restrictions such as radiographic phantoms. This matter causes some problems. The Aim of this study was construction of teaching radiographic phantoms to train students to get radiographic image in lab. After lab training, they enter into radiology departments (real environment). Methods and material: Natural bone from anatomy department was provided and then adjusted with respect to its anatomical position in body and various radiographic positions. Simultaneously from each region a mold was prepared and bones set in correct anatomical and radiographic position into that and then it was filled with melted paraffin. After cooling the phantoms, they were taken took out and colored.
    Results
    Investigation and comparison of results showed that instructed phantoms have very similarity with patient radiographs with regard to physical parameters such as density and contrast.
    Conclusion
    This result showed that construction of radiographic teaching phantoms is possible in our country and according to their quality we can use them in training of students.
  • اکبر علی اصغرزاده، مهران محسنی
    سابقه و هدف
    تعیین میزان تکرار تصاویر رادیوگرافی بعنوان یک ارزیابی حیاتی تلقی می گردد که علاوه بر هزینه های مادی و زمانی، عوارض پرتوی شناخته شده و غیر قابل اغماضی نیز دارد. نظر به آمار متفاوت از میزان و عدم اطلاع از وضعیت آن در کاشان این تحقیق در بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 82 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی توصیفی و برروی کلیه رادیوگرافی ها انجام گرفت. بررسی همه رادیوگرافی های انجام شده با استفاده از اطلاعات بخش رادیولوژی بیمارستانها انجام شد. رادیوگرافی هایی که از نظر پرتونگار و متخصص رادیولوژی به لحاظ تشخیصی غیر قابل قبول بودند تعیین گردید و علل آن شامل فاکتورهای تابش نادرست، تکنیک پرتونگار نادرست، نقص دستگاه های اشعه ایکس، نقص در فرآیند ظهور و ثبوت فیلم، عدم همکاری بیمار و سایر موارد مشخص شد. همچنین میزان شیوع آن بر حسب کل موارد و نیز به تفکیک ناحیه بدن و بیمارستانها تعیین و میزان واقعی آن با احتمال 95% در کل جامعه برآورد گردید.
    یافته ها
    طی مدت مطالعه 6438 رادیوگرافی انجام شد. تعداد رادیوگرافی های تکراری 317 عدد بود که 4.9% از کل را تشکیل داد. بیشترین درصد تکرار رادیوگرافی های انجام شده مربوط به بیمارستان شبیه خوانی با 6.9% و کمترین درصد مربوط به بیمارستان نقوی با 3.8% بود. مهمترین علل تکرار رادیوگرافی های تکرار فاکتورهای تابش نادرست (2%) و تکنیک پرتونگاری نادرست (1%) بود. از نظر ناحیه بدن، رادیوگرافی جمجمه و لگن هر کدام با 7% بیشترین تکرار را داشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان تکرار تصاویر در حدود مقادیر اعلام شده تحقیقات قبلی است اما در بعضی از بیمارستانها و در برخی از اندامها میزان تکرار آن غیر قابل قبول می باشد و برگزاری دوره های آموزشی مستمر جهت کاهش میزان تکرار تصاویر توصیه می شود.
    کلید واژگان: فیلم تکرار شده, رادیوگرافی
    Akbar Ali Asgharzadeh *, Mehran Mohsei
    Background
    “Reject analysis” is considered as the critical evaluation of radiographs. Repeated films represent additional no billable costs as well as additional radiation exposure that affects patients and personnel and also is time consuming. This research was carried out to determine the rate of reject films in hospitals affiliated to Kashan University of medical sciences in 2003.
    Materials And Methods
    This research was a descriptive study in which total radiographies were assessed and repeated films that were not accepted by radiographer and radiologist were determined. The common reasons of repeated films were incorrect exposure factors, incorrect patients position, x-ray equipment faults, processing equipment faults, little cooperation of patients, and miscellaneous reasons. Incidence rate was determined for total cases, body area, hospitals and finally for population.
    Results
    During the study 6438 radiographies were done. Repeated radiographies were 317 cases that constituted %4.9 of total radiographies. Shabihkhani Hospital and Naghavi Hospital had the highest (%6.9) and lowest (%3.8) rate, respectively. Among the most common reasons of repeated radiographies, incorrect exposure factors (%2) and incorrect patient position (%1) were reported. Skull and pelvis had the most repetition (%7).
    Conclusion
    The repeated rate of radiographies in this study was similar to previous studies. The repeated rates in some hospitals and in some organs are not acceptable so we recommend continuous education programs to reduce the repeated radiographies.
  • طراحی و ساخت یک سیستم کنترل حرارت تیوبهای اشعه X در اکسپوژرهای متعدد
    علی شبستانی منفرد، حسین نظام آبادی پور، سید ابوالفضل هاشم اوغلی، اکبر علی اصغرزاده
    سابقه و هدف
    بیش از یک سوم تا نیمی از تشخیص های قاطع پزشکی براساس معاینات اشعه X استوار است. قلب یک دستگاه رادیولوژی، را تیوب اشعه X آن تشکیل می دهد، تولید اشعه X یک پدیده با بازده پایین است و بیش از 99.6% انرژی مصرفی تبدیل به حرارت می شود. این حرارت به عنوان یک عامل محدود کننده عملکرد دستگاه بشمار می رود. هدف از این تحقیق طراحی و ساخت یک سیستم کنترل اتوماتیک حرارت تیوب های اشعه در اکسپوژرهای متعدد بوده است. اکسپوژرهایی که هرکدام به تنهایی از نظر سیستم Overload مجاز بوده ولی در صورت توالی و عدم فاصله گذاری مناسب توسط اپراتور مربوطه می توانند منجر به مشکلات حرارتی در آند شوند.
    مواد و روش ها
    سخت افزار مربوطه با استفاده از سیستم میکروکنترلر طراحی و ساخته شد. سپس برنامه نرم افزاری آن توسط بسته نرم افزاری Franklin proview 8051 و براساس اطلاعات Anode Cooling chart نگاشته و توسط سیستم AL-11 بر میکروکنترلر نصب گردید.
    یافته ها
    سیستم ساخته شده قادر به محاسبه میزان حرارت موجود در آند، در هر لحظه و همچنین محاسبه حرارت ایجاد شده به ازای اکسپوز بعدی و نمایش بلادرنگ آنهاست. تست عملکرد سیستم در 100 اکسپوز آزمایشی قابلیت اطمینان 0.07±99.92% را نشان داد.
    نتیجه گیری
    این سیستم می تواند به عنوان یک ابزار مناسب به منظور حفاظت تیوب های اشعه X رادیولوژی در اکسپوزهای متعدد در مقابل حرارت بیش از حد، کاربرد داشته باشد.
    کلید واژگان: تیوب اشعه X, آسیب های حرارتی, آند, اکسپوژرهای متعدد
سامانه نویسندگان
  • اکبر علی اصغرزاده
    اکبر علی اصغرزاده
    استاد فیزیک پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، کاشان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال