بیتا سودایی
-
خاراسن یکی از شهرهای است که بنا بر اهداف تجاری، به فرمان اسکندر مقدونی در منطقه اروندرود تاسیس شده و تا سال 127 ق.م توسط شاهان سلوکی اداره می شده است. در سال 125 ق.م هوسپایوسین به عنوان یکی از حکام محلی با ضرب سکه اعلام خودمختاری کرده است. این شهر به علت موقعیت سوق الجیشی در تجارت آبی دارای اهمیت بسیاری بوده است. منابع تاریخی اطلاعات اندکی در مورد شاهان محلی خاراسن به پژوهشگران می دهند. از این رو، بررسی مسکوکات برجای مانده از این شاهان همراه با متون تاریخی بهترین روش مطالعه آنها به شمار می رود. هدف از این پژوهش معرفی سکه های خاراسن موجود در موزه ملی ایران و بررسی وقایع تاریخی و ضرب سکه های نقره و مسی توسط شاهان محلی خاراسن است. این پژوهش به روش میدانی و اسنادی با رویکرد تاریخی انجام شده است. نتایج نشان می دهد که این سکه ها متعلق به شاهان هوسپایوسین، مهرداد دوم و شاهان خاندان آتامبلوس است. مطالعات تاریخی و سکه شناسی مشخص می کند که هوسپایوسین تا آتامبلوس ششم با مناطق عربی خلیج فارس مراودات تجاری داشته اند و از نظر سیاسی این حاکمان محلی نقش موازنه منفی در منطقه ایفا می کردند. از زمان پاکور دوم به بعد، اداره این منطقه به شاهزادگان پارتی سپرده شده و بدین طریق قدرت حاکمان محلی محدود گردیده است.
کلید واژگان: سکه, خاراسن, سلوکی, شاهان محلی, پارتیNumismatic studies have an important role in reconstructing the history and culture of governments, which can be an accurate source of information about the past, and with their help illuminate a dark and forgotten part of history. Alexander the Macedonian established Characene in 324 BC, for commercial purposes at the bank of Arvand River. The Seleucid kings ruled this city until 127 BC. Until Hyspaosines founded a local government in this region in 125 BC. Historical sources give researchers a little information about the local kings of Characene. Therefore, identifying and studying Characene coins in museums can significantly contribute to elucidating historical events during this period and fill the existing research gaps to some extent. This study aims to introduce the Characene coins of the National Museum of Iran and to examine historical events through the coin. In this research, field and documentary methods with a historical approach have been used. The results show that the Characene coins in the National Museum of Iran belong to the kings Hyspaosines, Mithradates II, and Attambelos Kings. Historical and numismatic studies show that these kings had trade relations with the Arab regions of the Persian Gulf from the period of Hyspaosines to Attambelos VI, which politically, these local rulers played the role of negative balance in the region. However, from the period of Pacorus II (AD 131), the administration of this region was entrusted to the Parthian princes and in this way limited the power of local rulers.
Keywords: Parthian, Coin, Characene, Seleucid, Local Kings -
هدف
امروزه نمی توان منکر نقشی که سازمان ها و کارکنان آن ها در پیشرفت و توسعه ی جوامع در کشورهای مختلف ایفا می کنند، شد. هر سازمانی به دنبال آن است که تداوم، بقا و پویایی سازمانی خود را تا جایی که ممکن است، به حداکثر برساند که این امر مستلزم توجه بیش از پیش به مهم ترین سرمایه هر سازمانی، یعنی منابع انسانی آن سازمان می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه یزد می باشد.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:
این پژوهش از نوع کاربردی و نحوه ی گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 476 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه یزد می باشند که حجم نمونه طبق فرمول کوکران به تعداد 213 نفر تعیین شد که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد که پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی سازه نیز تایید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و هم چنین نرم افزار SPSS 22 و AMOS 26 استفاده شده است.
یافته های پژوهش :
نتایج نشان داد که عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای اثر معناداری دارد، مقدار معناداری تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای (219/13) بزرگتر از 96/1می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد. کیفیت زندگی حرفه ای بر اخلاق حرفه ای اثر مثبت و معناداری دارد، مقدار معناداری تاثیر کیفیت زندگی حرفه ای بر اخلاق حرفه ای (374/5) بزرگتر از 96/1 می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد. مقدار معناداری تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر اخلاق حرفه ای (371/5) بزرگتر از 96/1 می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد.
محدودیت ها و پیامدها:
عدم امکان تعمیم پذیری نتایج پژوهش همه جوامع و استفاده از ابزار پرسشنامه برای سنجش نگرش افراد از جمله این موارد است.
پیامدهای عملی:
ضروری است تا شفاف سازی و توجه بیشتری نسبت به درک شرایط و پیچیدگی های حرفه ی اعضای هیات علمی صورت گیرد، چرا که می تواند بر بهبود کیفیت زندگی حرفه ای و در نتیجه اخلاق حرفه ای آن ها تاثیرگذار باشد.
ابتکار یا ارزش مقاله:
ارایه مدلی برای تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه یز
کلید واژگان: عوامل روانشناسی اجتماعی, کیفیت زندگی حرفه ای, اخلاق حرفه ای, اعضای هیات علمیPurposeToday, we cannot deny the role that organizations and their employees play in the progress and development of societies in different countries. Every institution and organization seeks to maximize its continuity, survival, and organizational dynamism as much as possible, which requires paying more attention to the most important capital of any organization, that is, the human resources of that organization. The purpose of this research is to investigate the effect of social psychological factors on the quality of professional life and professional ethics.
Design/ methodology/ approach:
The research is of an applied type and uses a descriptive-correlation method for collecting information. The statistical population of the research is 476 faculty members of Yazd University, and the sample size was determined to be 213 using Cochran's formula. The tools of this research include standard questionnaires, whose reliability according to Cronbach's alpha coefficient was 0.944, 0.944, and 0.959 respectively; the validity of the questionnaires was confirmed, and it was examined by face validity and construct validity. Structural equation modeling and SPSS 22 and AMOS 26 software were used for data analysis.
Research FindingsThe results showed that the significant value of the effect of social psychological factors on the quality of professional life (13.219) is greater than 1.96. The significant value of the impact of the quality of professional life on professional ethics (5.374) is greater than 1.96. The significance value of the impact of social psychological factors on professional ethics (5.371) is greater than 1.96; in this way, it can be concluded that the hypotheses were confirmed.
Limitations & Consequences:
The lack of similar research and the absence of objective indicators for comparison within the country were the most important limitations.
Practical Consequences:
It is necessary to clarify and pay more attention to understanding the professional conditions and complexities of faculty members, because it can affect the quality of their professional life and consequently their professional ethics.
Innovation or value of the Article:
Providing a model to show the effect of social psychological factors on the quality of professional life and professional ethics of faculty members of Yazd University.
Keywords: Social Psychological Factors, Quality of Professional Life, professional ethics, faculty members -
فصلنامه نگره، پیاپی 67 (پاییز 1402)، صص 229 -243
در میان کهن الگوهای اساطیری با وجود تمام پیچیدگی ها نوعی همخوانی و نزدیکی در بن مایه های اصلی دیده میشود که بررسی تطبیقی این روایات را ممکن می سازد. ایزد بانوان در زمره ایزدان تاثیرگذار جوامع باستان به شمار می آیند که از کهن ترین آنان می توان از ایزدبانوی اینانا نام برد که از نظر زمانی به 3500 ق.م در بین النهرین بر می گردد و تصویر و نمادهای آن در هنر ادوار مختلف بین النهرین به نمایش در آمده است. از سویی در منطقه لرستان آثار مفرغی با نقش زن بدست آمده که متعلق به هزاره دوم و هزاره اول ق.م است که با توجه به همجواری این دو منطقه و قدمت ایزد بانوان بین النهرینی هدف این پژوهش شناسایی رابطه تجسمی بین نقش زن در سر سنجاقهای لرستان با ایزد بانوان بین النهرین به منظور کشف میراث فکری مشترک میان آنها است. سوالات مطرح شده عبارتند از 1- چه اشتراکات و تفاوت های بین نقش زن در آثار لرستان و ایزد بانوان بین النهرین مشاهده می گردد؟2-بر اساس کهن الگوی یونگ چگونه ریشه های فرهنگی مشترک بین دو منطقه را می توان تفسیر کرد؟ این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی بر اساس کهن الگوی یونگ به شیوه کتابخانه ای به تفسیر نقش زن و نقوش همراه آن در این جوامع پرداخته است. نتایج نشان می دهند نقش زن در هنر لرستان و بین النهرین بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و با الهام گرفتن از بن مایه یکسان اسطوره ایزد بانوان در هنر آنان نقش بسته که نماد تجدید حیات، برکت بخشی و اشاعه باورهای جوامع مادرسالارانه است و نشانگر یکسان بودن جوهر درونی آنها و یادآور صورتهای مثالی یونگ است. در این دوران زنان نقش محوری داشتند ولی بتدریج تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی ایزدبانوان جای خود را به الگوهای پدرسالاری می دهند و بدین ترتیب شاهد دگردیسی در شخصیت های آنان هستیم. بررسی ها نشان می دهد شیوه و سبک نمایش در هنر هر دو جامعه طبیعت گراست و تحت تاثیر ایدیولوژی حاکم بر اندیشه جوامع و آداب و رسوم منطقه ای در نحوه نمایش و سبک اجرا اختلاف دیده می شود.
کلید واژگان: اساطیر, ایزد بانوان, بین النهرین, کهن الگو, سنجاق های مفرغی, لرستانNegareh journal, Volume:18 Issue: 67, 2023, PP 229 -243By examining the historical roots in the culture of beliefs and convictions of societies, we encounter narratives and myths which play a colorful role in the formation of the visual culture of past nations and civilizations. According to a tradition, the content of myths reflects ethnic customs and traditions, beliefs, and cultural approaches of societies, which have been manifested in art, which can be examined in the form of archetypes. Therefore, in spite of all the complexities, there is a kind of harmony and closeness in their main themes in the mythological archetypes, which makes a comparative study of these narrations possible .One of the oldest mythological archetypes is the myth of the mother goddess and goddess, which is one of the most influential and meaningful gods in the lives of ancient people. The oldest of them is called the goddess Inana which dates back to 3500 BC. In Mesopotamia whose image and symbols have been displayed in the art of different historical periods of Mesopotamia. the text of this myth is written on twenty tablets and several fragments and is kept in the museum of the Ancient East of Istanbul, the museums of universities of Pennsylvania, Philadelphia and, Bail. The tablets were read and studied by Kramer. The Sumerian text of the poem was published in 1952 AD by the University of Pennsylvania museum. the story consists of three parts, which are :1- the relationship of Inana, the queen of Heaven with Enki, the god of water, wisdom and motto 2- the marriage of Inana and Dumuzì, which is known as the Holy marriage 3- the journey to earth is irreversible. On the other hand, in Lorestan region, bronze artifacts with a female motif have been obtained, which belong to the first and the second millennia BC. Works and their designs can be considered as links between the civilizations of Mesopotamia and the art of ancient Iran. These motifs in terms of form, structure, and aesthetic principles reflect the beliefs and beliefs of ancient people therefore, it is necessary to study these works based on new approaches and theories. Therefore the purpose of this study is to represent and to express common features between images of women in Lorestan bronzes and Mesopotamian goddesses based on comparative and in textual studies to identify the religious beliefs of this period and its relationship with Mesopotamian civilization .Now, considering the proximity of these two regions and the background of the presence of the female goddess in Mesopotamian mythology and art and its role in the applied arts of Lorestan region, the purpose of this study is to identify the visual relationship between the role of women in the pinheads of Lorestan and the Mesopotamian goddess in order to discover the common intellectual heritage between these two regions. The questions raised in the research are: What common aspects and differences are observed between the role of women in the works of Lorestan and the Mesopotamian goddesses? According to Young’s archetypes, how are the common cultural ties between the two regions interpreted?
Research methodthe research method in this articles is descriptive analytical, in the process of which, while introducing and describing the content and features of Inana myth, the analysis of works of art has been done, which deals with Mesopotamian cylindrical seals and bronze works of Lorestan. The data collection tool is library-based, thus, the role of Inana -Ishtar in the cylindrical seals of the old Sumerian to Cassian period was first investigated based on the two catalogs of Null and the catalog of William and Moory to achieve the goal. Then, the bronze works of Lorestan with the motif of a woman were studied. Thus, 114 objects of Lorestan bronze objects were examined. Among them, 60 objects had female motifs. For this study, only female motifs on circular pins were used, and 20 of them were selected for comparative comparison with Mesopotamian seals’ designs. In this way, images were created from the designs created of the goddess Inana Ishtar on Mesopotamian works and the motif of a woman on the head of Lorestan bronze pins, and the analysis of these motifs is based on design, composition, visual elements, and archetypes.
ResultThe results show that the institutional philosophical thought in the myth of the female goddess is procreation and fertility and the inhabitants of both lands had similar concepts of the female goddess. The style of show in the art of both societies is realistic, but there is a difference in the style of execution. According to archetypes, the difference in appearance and coverage is the result of the environmental and historical conditions of societies. Thus, the people of both regions were influenced by regional beliefs to express their mythical ideas.
Keywords: Mythology, Goddesses, Mesopotamia, Archetype, Bronze Hairpins, Lorestan -
محوطه های باستانی گنبد جهانگیر و تپه گوریه در استان ایلام بخشی از شبکه راه های ارتباطی با بین النهرین محسوب می شوند. از این رو در مطالعات باستان شناسی دوران ساسانی و اوایل اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردارند. در این پژوهش، 20 النگوی شیشه ای به دست آمده از این محوطه ها با قدمت اوایل دوره اسلامی برای مطالعه و اندازه گیری ترکیبات عنصری انتخاب شدند. هدف از این پژوهش گونه شناسی و سبک شناسی النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه های مورد مطالعه و مقایسه تطبیقی آنها با النگوهای شیشه ای محوطه سیراف و النگوهای شیشه ای موزه اورشلیم در فلسطین اشغالی به منظور بررسی احتمال تجارت این اشیاء از طریق راه های تجاری بین مناطق جنوب و غرب ایران است. این پژوهش بر اساس مطالعات میدانی، اسنادی با رویکرد توصیفی و با روش آنالیز آزمایشگاهی میکروپیکسی انجام شده است. بدین ترتیب در ابتدا النگوهای شیشه ای گونه شناسی و سبک شناسی شدند و از بین آنها بر اساس نوع تزیین، رنگ و شکل، دوازده نمونه برای آنالیز عنصری انتخاب و با استفاده از روش میکروپیکسی آنالیز شدند. نتایج گونه شناسی النگوهای شیشه ای نشان می دهد النگوهای شیشه ای این محوطه ها بر اساس شکل ظاهری به پنج گروه مختلف تقسیم می شوند که عبارت از النگوهای ساده با مقطع دایره ای، النگوهای تخت با مقطع نیم دایره، النگوهای آجدار، النگوهای تابیده با مقطع دایره ای و النگوهای دارای تزئینات هندسی تکرار شونده هستند. مطالعات تطبیقی نیز نشان می دهد که این نمونه ها از نظر ظاهری شباهت بسیاری با النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه باستانی سیراف و فلسطین دارند. همچنین نتایج آزمایشات میکروپیکسی نشان می دهد ترکیبات عنصری النگوهای شیشه ای گنبد جهانگیر و تپه گوریه از نوع شیشه های سیلیکا- سودا- آهک هستند که منبع تامین سودا در آنها خاکستر به دست آمده از گیاهان رشد یافته در خاک های شور بوده است.
کلید واژگان: النگوی شیشه ای, اوائل اسلامی, میکروپیکسی, گنبد جهانگبر, تپه گوریه, سیرافThe ancient sites of Jahangir Dome and Goriye tape in Ilam province are very important in the archaeological studies of the Sassanian period. In the excavations, a large number of glass objects were obtained, and among these objects, 20 pieces of glass bracelets with different designs were also observed which belonged to the Sassanian period.This research is based on field studies, library, and laboratory analysis. twenty pieces of glass bracelets were selected for typological and morphological studies, and considering the difference in appearance and color of the samples, twelve of them have been chosen for elemental analysis, after that by comparing the bracelets of these two areas with Siraf glass bracelets, has been tried to investigate the possibility of trading these objects through trade routes between the south and western regions of Iran. The research questions are: On the basis of morphology, how many groups are divided glass bracelets obtained from Jahangir Dome and Guriye tape on the basis of morphology? Based on the comparison of elemental analysis results with Siraf bracelets, Is there a possibility of trans-regional communication in the trade route between the west and south of Iran? Based on elemental analysis, is the similar raw material used in making these bracelets?The result shows that the glass bracelets can be divided into five groups which include 1 - simple circular bracelets, 2- twisted bracelets with a semi-circular section, 3- ribbed bracelets, 4- Twisted bracelets with spiral cross sections, 5- bracelets with geometric decorations. Morphologically and these bracelets are similar to the glass bracelets obtained from the ancient site of Siraf. In addition, the elemental composition shows that these bracelets are of the type of silica-soda-lime glass in which the source of the supply of soda was the ash obtained from plants grown in salty soils.
Keywords: Glass bracelets, Sassanian period, Micro-PIXE, Jahangir Dome, Goriye, Siraf -
بررسی متون مذهبی نشان دهنده روایات و اساطیری است که نقش پر رنگی در شکل گیری فرهنگ تصویری جوامع دارند؛ که به شکل نماد در آثار هنری به نمایش گذاشته شده و منجر به انتقال پیام از طریق تصویر گردیده است. بدینگونه بررسی تصاویر نمادین در آثار هنری منجربه شناخت ایدیولوژی حاکم بر جوامع میشود. یکی از تصاویر نمادین در هنر ایران باستان استفاده از نقشمایه های گیاهی است. هدف این پژوهش شناسایی، بازخوانی و تفسیر نگاره های گیاهی جهت شناسایی جایگاه آنها در باورهای مذهبی، اساطیری و تداوم و پیوستگی آنان در دوران ایران باستان است. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای - میدانی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل هشتاد مهر هخامنشی، دویست و پنجاه سکه اشکانی و ششصد و نود سکه ساسانی است که با تاکید بر نقوش گیاهی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان میدهد بین نگاره های گیاهی بکار رفته در مهرها و مسکوکات ایران باستان با باورهای مذهبی و اسطوره های ایرانی پیوستگی قابل ملاحظه ای مشاهده میشود. نگاره های "نخل، رزت، زنبق، انار، بلوط و انگور " از نقوش پرتکرار هستند که در متون مذهبی زرتشتی به آنها پرداخته شده که نشان میدهد این نقوش از دیرباز مقدس بوده و در هنر کاربرد مذهبی داشته اند.کلید واژگان: مسکوکات, مهر, نقوش گیاهی, ایران باستان, شمایل نگاری
-
یکی از پیامدهای گسترش شهرنشینی در دوران باستان پیدایش دولت و حکومت های پیچیده است. مطالعات مرتبط با ساختار حکومتی در ایران باستان، برخلاف حوزه فرهنگی یونان و روم با جزیینگری بررسی نشده است و بیشتر پژوهشگران معتقدند حکومت های ایران باستان استبدادی و موروثی بوده است، اما با ارزیابی دقیق محتوای تعدادی از اسناد و مقایسه آن با داده های باستان شناسی می توان این نظریه را به چالش کشید. هدف از این پژوهش شناسایی ساختار حکومتی مادها بر اساس منابع مکتوب است. دراین پژوهش بر اساس منابع مکتوب به ساختار حکومتی در زمان مادها، گاهنگاری و جایگاه تقدم و تاخر آنها نسبت به آن چه در آتن و رم پیاده سازی شد، می پردازد. سوالات پژوهش بر اساس بررسی داده های منابع دوره آشور نو و نو بابلی درباره ساختار حکومت مادی ها و ارزیابی امکان وجود ساختارهایی دموکراتیک در برخی از سکونت گاه های مادی یا دست کم در دو مورد از آن ها پیش از دوره پادشاهی طرح شده اند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با روش کتابخانه انجام شده است. نتایج پژوهش بر اساس مطالعه منابع مکتوب و بر مبنای تحلیل مستندات نشان می دهد که در دورهای هشت ساله از تاریخ ماد و همچنین در ساختار حکومتی بخشی از تاریخ پارسیان پیش از برآمدن امپراطوری هخامنشی ، مولفههایی قوی از برقراری سامانه حاکمیت دموکراتیک به هر دو صورت جمهوریت دولت-شهری و نظام پادشاهی که حاوی یک قوه قانونگذاری مجزا از شاه بوده، وجود داشته است. این که میراث فرهنگی و فکری این دورهها در چند دهه بعد، موجب پیدایش ساختار دموکراتیک در حاکمیت آتن و ظهور جمهوری در شهر رم شد، نتیجهای است پژوهش پیش رو آن را ارایه میدهد.
کلید واژگان: دموکراسی, ماد, هگمتانه, زردوکو, دیوکسOne consequence of urbanization in ancient times was the emergence of complex states. However, the structure of ancient Iranian states has not been examined in detail compared to the Greek and Roman worlds. Most researchers believe that the political structure of ancient Iran was autocratic and hereditary. This theory can be challenged by carefully assessing the contents of documents and comparing them with archaeological data. The following article discusses the state of the governmental structure of the Median period in the 8th century BC. The purpose is to identify the governing structure of the subjects based on written sources, specifically during the time of the Medes. The chronology and their place of precedence and backwardness compared to what was implemented in Athens and Rome will also be examined. The research questions are based on the examination of the data of the Neo-Assyrian and Neo-Babylonian period sources about the structure of the Median state and the evaluation of the possibility of the existence of democratic structures in some of the Median settlements or at least in two of them before the kingdom period.This research was conducted using the library method. Based on the study of written sources and analysis of documents, the research shows that in a period of eight years in the history of Media and also in the political structure of a part of the history of the Persians before the rise of the Achaemenid Empire, there were strong elements of the establishment of a democratic governance system.
Keywords: Democracy, Media, Ecbatana, Zardukku, Deioces -
دین و باورهای مذهبی در شکل گیری معماری اسلامی و تزیینات آن نقش بسزایی دارند با پیدایش و تکامل فرقه های اسلامی در تاریخ ایران، شاهد شکل گیری معماری آرامگاهی از جمله امام زاده ها در مناطق مختلف هستیم. این نوع بناها در ایران نسبت به دیگر کشورهای اسلامی بیشتر مشاهده می شود. امامزاده ها نقشی فراتر از کارکرد مقبره داشته اند و از نظر معنا شناختی و کالبدی اهمیت بسیاری دارند. امامزاده یحیی یکی از امکان مذهبی ورامین است که قدمت آن به قرن هشتم هجری برمی گردد. هدف این پژوهش مطالعه عناصر وابسته به معماری در امامزاده یحیی به منظور بررسی تفکرات شیعه و عوامل اجتماعی و حوادث تاریخی موثر در شکل گیری این آرایه هاست. پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تاریخی به بررسی اسناد کتابخانه ای و مطالعات میدانی به گردآوری داده ها پرداخته است. نتایج نشان می دهد با گسترش تشیع در ایران گونه خاصی از معماری آرامگاهی به نام امامزاده ها شکل می گیرند که از طراحی تا تزیینات تحت تاثیر مذهب تشیع قرار داشته اند. تفکرات شیعی بیشتر در آرایه های خوشنویسی قابل مشاهده هستند که نشان دهنده ی تاکید حکومت وقت بر مذهب رایج است.کلید واژگان: معماری, نماد, شیعه, آرامگاه, امامزاده یحیی
-
لرستان منطقه ای کوهستانی در شرق بین النهرین است که در سده های هشتم و هفتم ق.م به عالیترین مراحل فلزگری دست یافت. آثار مفرغی لرستان در این دوره متضمن نقشهای ترکیبی از موجودات تخیلی بوده که در عین زیبایی به پشتوانه باورهای عمیق شکل گرفته و بیان کننده اعتقادات رایج در منطقه است. بنابراین برای شناخت دقیق نقشمایه ها و دریافت معنای آن ضرورت ایجاب میکند تا انها بر اساس نماد شناسی مورد مطالعه قرار بگیرند. یکی از تصاویر تکراری اساطیری در هنر لرستان و بین النهرین نقشمایه گاومرد است. هدف این پژوهش شناسایی رابطه تجسمی میان نقش گاو مرد در هنر لرستان و بین النهرین برای مطالعه و بررسی تطور آنها و روند تکاملی اندیشه های مذهبی در هنر جوامع مورد مطالعه است. روش این پژوهش توصیفی تطبیقی و شیوه جمع آوری منابع کتابخانه ای است. تصاویر از طریق موزه و سایت موزه ها تهیه شدند. نتایج نشان میدهد، نقشمایه گاو مرد، نمادی از ایزدان ابتدایی جوامع باستان است که به علت اعتقادات و باورهای آنیمیسم و توتم پرستی وارد هنر جوامع مورد مطالعه شده و به مرور زمان با گسترش اندیشه و آگاهی بشر شاهد دگردیسی در نحوه نمایش آنان هستیم به گونه ای که در تصاویر هر دو جامعه سر و بدن حیوان در نقوش کمرنگ و بتدریج از بین می روند و تصاویر ایزدان به شکل انسانی به نمایش در میآیند و شاخ به عنوان نماد الوهی در سرپوش ایزدان باقی می ماند، تفاوت آنها در نحوه اجراست که از تاثیرات محلی ناشی شده است.
کلید واژگان: گاو- مرد, شاخ, مفرغ های لرستان, بین النهرین, نمادThe thoughts and ideologies of ancient societies have been displayed in the form of art. Hence, with content analysis artifact can be understood by the concepts hidden in them. Lorestan is a mountainous region in the east of Mesopotamia, where in the 8th and 7th centuries B.C., the highest levels of metallurgy were achieved. The bronze artifacts of Lorestan in the second and first millennium BC contain mixed images of imaginary creatures, which, while beautiful, are formed on the basis of deep beliefs and express beliefs, stories and myths common in the region. Therefore, in order to accurately understand the role of motifs and understand its meaning and content, it is necessary to study the pictures and narratives that show the worldview of the studied societies based on symbology. One of the recurring mythological images in the art of the ancient societies of Lorestan and Mesopotamia is the role of the mythological cow-man. The aim of this research is to identify the visual relationship between the role of cow and man in the ancient art of Lorestan and Mesopotamia, in order to study and investigate the process of their development and the evolutionary process of religious ideas in the art of the studied societies, it is based on archaeological documents. The method of this research is descriptive and comparative and the method of library collection, and the images were prepared through the museum and the museums' website. The research questions are: 1- By examining the mythological motifs with an emphasis on the cow-man role in Lorestan pins, can they be considered a symbol of Divan or horned gods? 2- Investigating mythological motifs with an emphasis on the horn in the period from the second millennium to the first millennium BC. Do we see material and content changes in them? Since motifs in artifacts represent common beliefs and beliefs among the people of ancient times, it is necessary to accurately understand a work and understand its meaning and content. to be studied.The results show that the motif of the cow-man is a symbol of the primitive gods of ancient societies, which entered the art of the studied societies due to the beliefs and beliefs of animism and totemism, and over time, with the expansion of human thought and consciousness, we see a transformation in the way they are represented. Such that the images of the animal's head and body disappear gradually and the images of the gods are displayed in a realistic and human form, and the horn remains as a divine symbol and power in the headdress of the gods.
Keywords: Cow-manHorn, : bronzes of Lorestan, : Mesopotamia, symbol -
فصلنامه نگره، پیاپی 61 (بهار 1401)، صص 179 -195مسکوکات از جمله مدارک ارزشمند جهت مطالعه ساختار فرهنگی و باورهای مذهبی دوره های تاریخی و یکی از دانش های مکمل مطالعات تاریخ و تاریخ هنر است که کاربرد آن مورد تایید پژوهشگران باستان شناس و تاریخ هنر قرار گرفته است. نمادهای مندرج بر سکه ها مهم ترین راهنمای پژوهشگران در بازشناسی باورهای دینی و آشنایی با آراء و عقاید مذهبی در دوره های مختلف تاریخی به شمار می آید. اساطیر از دیرباز در فرهنگ و هنر هر قوم و ملت نقش محوری داشته و در بطن آیین ها، باورها و هنر آن ها به صورت داستان های روایی یا نمادهای تصویری نمود یافته اند. هدف این تحقیق شناسایی نمادهای گیاهی بر روی مسکوکات اشکانی است. سوالات پژوهش عبارت است از مهم ترین نگاره های گیاهی بکار رفته در مسکوکات اشکانی کدام اند؟ آیا می توان از نمادهای گیاهی بکار رفته به باورها و اندیشه های مذهبی این دوره پی برد؟ این تحقیق به روش میدانی، توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که به شناسایی، بازخوانی و تفسیر نگاره های گیاهی به منظور شناسایی جایگاه آن ها در باورهای مذهبی و اساطیری دوره اشکانیان پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد نقوش گیاهی مورد استفاده در مسکوکات این دوره شامل" نخل، زیتون، رزت، انگور، گندم، انار، زنبق و بلوط" است. تصویر "نخل، زیتون، رزت و زنبق" در مسکوکات چهاردرهمی، یک درهمی و سکه های برنزی شاهان اشکانی و نقوش"انگور، گندم، انار و بلوط" در مسکوکات برنزی مشاهده می شوند که با توجه به نماد شناسی می توان بیان کرد که این آرایه ها مرتبط با ادیان زرتشتی، مهرپرستی و آناهیتا است. بنا بر منابع مکتوب آیین زرتشتی در این دوره آمیخته با عقاید دیگر است و بیشتر به صورت تثلیث ایزدان (مهر- آناهیتا- اورمزد) مشاهده می شود و با بررسی مسکوکات آن ها این موضوع تایید می گردد.کلید واژگان: نمادشناسی, مسکوکات, اشکانی, آرایه های گیاهیNegareh journal, Volume:17 Issue: 61, 2022, PP 179 -195Coins represent important objects of our cultural heritage and are usually of high artistic and cultural value. The archaeological issue concerns questions in relation to the iconography, dating, provenance, and technology of production or authenticity. So, the symbols on the coins are the most important guide for researchers in recognizing religious beliefs with religious opinions and beliefs in different historical periods. Myths have played a major role in the culture and art of every nation for a long time and they have had various usages in different eras and have been manifested in the narrative stories or visual symbols from the heart of the religions, beliefs, and art of any nation. Plant motifs have a special place in Iranian thought from the past, which have been sanctified as symbols and myths in Eastern cultures and have been associated with ancient rituals. Numismatics is an auxiliary source for recognizing political and economic issues and for explaining historical periods from which there is limited information about them in written sources. In fact, in some cases, the design on coins is the only source that provides significant information for researchers, about the political, cultural, social, and religious structures of a historical period. Therefore, it is an important source in historical studies and art history. While other sources, especially written sources, do not have the information on these coins. Despite the importance of coins as first-rate sources, the knowledge of numismatics from the Parthian period is very incomplete, compared to other periods in the history of Iran, and studies on coins from this period are more about the identification of kings and political history, and less about the subject of religion. The symbols on the coins are the most important guide for researchers to recognize religious beliefs and opinions in different historical periods. In the culture of ancient Iran, plants and trees have been respected for a long time. According to the many designs found on seals, beddings, pottery, etc., it can be seen that some plants had a sacred and mythical place and a particular plant had high importance and status based on religious and ritual beliefs in different historical periods. The main purposes of this field research is to identify plant symbols by emphasizing the patterns engraved on Parthian coins, and to try to study, re-read and interpret plant images in order to identify their place in the religious and mythological beliefs of this period. The main issue in this study is the lack of resources and so far, no independent source has studied them. The questions of this research are:What are the most important plant drawings used on Parthian coins?Is it possible to understand the religious beliefs of this period from the plant symbols?In terms of the research method, this research has described and analyzed the drawings and symbols by using the fieldwork and library-based method. At first, two hundred and fifty coins in the repository of the Reza Abbasi Museum were examined and studied. These coins were purchased from individuals and collectors in the years before the 1979 Revolution and among them, one hundred and thirty coins had plant drawings. The research also referred to the coins of museums of Sepah Bank and Money Museum with two samples of coins of Arsaces I and II belonging to the Money Museum, and bronze coins with plant images belonging to the Sepah Bank Museum. Due to the limitations of museums regarding photography and providing photographs to the authors, eighty coins were selected for study; sixty- five of which were Tetradrachms and Drachmas while fifteen coins were Bronze, which had been designed in Photoshop and Corel softwares. In order to conduct library studies and to identify the Parthian kings, the Sellwood catalog of Parthian coins has been used. Thus, at first, the plant motifs, which were used in Parthian coins, were identified. Then, by collecting information through library research, and relying on the symbolic approach, plant drawings were studied and checked in order to provide a comprehensive interpretation about plant symbols which were used on Parthian coins, as well as their function and place in the myths, beliefs, and rituals of this period.The results of this study show that the plant motifs which were used in the Parthian period, include palms, olives, rosettes, grapes, wheat, pomegranates, lilies and oaks. The motifs of palm, olive, rosette and lilies can be seen in the Tetradrachm and Drachma coins of the Parthian kings, while the motifs of grapes, wheat, pomegranate and oak can be seen in the Bronze coins, and according to symbolic issues, it can be said that these arrays are related to Zoroastrian, Mithraic and Anahita’s religions. In the Parthian period, Zoroastrianism is mixed with other beliefs, which is seen as the trinity of the gods of Mehr, Anahita and Ormazd, which ultimately indicates the religious tolerance in this period.Keywords: symbolism, Coins, Parthian, Plants Ornaments
-
سکه ها فلزات منقوشی هستند که با پرداختن به نقوش موجود بر روی آنها، دریچه ای رو به اعصار گذشته برای پژوهشگران باز میشود. از آنجایی که ایدیولوژی حاکمان در شکل گیری نقوش تاثیر بسزایی دارد از اینرو پرداختن به آنها از دیدگاه نماد شناسی باعث روشن شدن مذهب، سیاست و فرهنگ جوامع میشود. سلسله پارت یکی از ادوار مهم ایران باستان است که به علت طولانی بودن حکومتشان مسکوکات متعددی در این دوره ضرب شده که از نظر نقش بسیار متنوع است. هدف این پژوهش شناسایی نمادهای ایزد مهر در سکه های یک درهمی ضرابخانه اکباتان به منظور آشکار شدن سیاست مذهبی حاکمان این دوره است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد نماد شناسی به شیوه اسنادی- میدانی انجام شده است. بدین ترتیب نقوش دویست و پنجاه سکه پارتی موجود در مخزن موزه رضا عباسی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها عبارت از کمان، نیلوفر، زنبق، حلقه ، پرنده، ستاره و ماه است. نتایج نشان میدهد با توجه به متون مذهبی، این نقشمایه ها نمادهای ایزد مهر بشمار میآیند و حاکمان پارت از همان ابتدای سلطنت از این نمادها در سکه های یکدرهمی خود استفاده کرده اند که نشات گرفته از روحیه جنگجویی و عشایر نشینی آنهاست که با ایزد مهر سازگار بوده است. از دوره مهرداد دوم تا اردوان دوم (121 ق.م - 38 م) با افزایش قدرت پارت در منطقه نمادهای مهر بر روی سکه های یکدرهمی به اوج خود می رسد ولی از زمان بلاش اول تا انتها دوره نمادها از روی سکه های یک درهمی ضرابخانه اکباتان حذف میشود و سرپوش شاهان در این دوره شبیه به کلاه خود عشایرنشین آسیای مرکزی می گردد. در انتها، با توجه به اینکه حاکمان پارت در مسایل مذهبی دارای تساهل و تسامح بودند مذهبی را رسمی اعلام نکردند ولی در سکه های یکدرهمی بیشتر از نمادهای مهری استفاده کرده اند.
کلید واژگان: سکه, پارت, گونه شناسی, ایزدان زرتشتی, ایزد مهرCoins are engraved metals that are similar to a book full of historical, cultural, religious, and mythological information that can survey their motifs through symbolism. Therefore, studying the images and symbols on them opens a window to ancient periods for researchers. The Parthians (Arsacid) is one of the most important periods of ancient Iran. due to their long reign, they minted many coins with various motifs. The aim of this study is identifying the symbols of Mehr (Mithras) in the Parthian drachma coins of Ekbatan mint, to be revealed the religious belief of the rulers of this period. This research has been done in a descriptive-analytical method with an iconographic approach, which is a method of collecting information and data based on library and museum studies. The statistical society consists, two hundred and fifty coins in the repository of the Reza Abbasi Museum were examined and studied. These coins were purchased from individuals and collectors in the years before the 1979 Revolution. The results show, according to Zoroastrian religious texts, the motifs that symbolize Mithras are: Bow, Rosette, Flag, Ring, Bird, Star and Moon. Parthian Kings have used these symbols since the beginning of their reign which is caused by their being warriors and nomads. Symbols of Mithras increase during the reign of Mithradase II to Artabanos II (121 BC- 38 AD), Its probably caused by the increase of their power in the region and from the reign Vologases I to the end of the period, the symbols of Mehr are removed from the drachmas, on the king's hat can be seen deer antler symbol which originates from the nomadic traditions of Central Asia. Considering that Parthian kings were liberal in religious matters. they did not have an official religion but mostly they have used Mehr(Mithra) symbols in the drachmas.
Keywords: Coins, Parthian, Typology, Zoroastrian Gods, Mithra (Mehr) -
یافته های سفالی در کاوشهای باستان شناسی یکی از مهمترین داده های برای شناسایی دوره های فرهنگی محوطه های پیش از تاریخ جهت ارایه گاهنگاری نسبی این محوطه ها است. مطالعاتی که بر روی نقوش و فرم گونه های مختلف سفالی انجام می شود، می تواند چشم انداز دوره های فرهنگی را در مناطق مختلف مورد بررسی قرار دهد. کاوش های باستان شناختی قلعه اورارتویی بسطام در سال 1397 با همکاری دانشگاه ایسنبورگ به منظور تعیین حریم محوطه انجام شد که یافته های مهمی در این کاوش ها بدست آمد. از آنجایی که یکی از اهداف پژوهش های باستان شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و یافته های باستان شناسی نشان می دهد که تغییرات فرهنگی در مواد باستان شناختی از جمله سفال قابل بررسی است. از اینرو مقاله حاضر برای شناسایی بهتر از قلعه بسطام و مستند نگاری مواد فرهنگی بدست آمده از این کاوش به طبقه بندی و گونه شناسی سفال های به دست آمده در این محوطه پرداخته است. نتایج نشان می دهد سفال های اورارتویی محوطه قلعه بسطام در طیفی از رنگ های قهوه ای، نخودی، خاکستری، صورتی و قرمز رنگ قرار دارند در این بین سفال های قرمز براق و قهوه ای رنگ به عنوان یکی از مشخصه های دوره اورارتو در تعداد زیادی از گمانه های کاوش شده بدست آمده که مقایسه سفال های محوطه های همزمان آنها در شمال غرب ایران و شرق ترکیه(قلعه آیانیس و یونجا تپه)، ارمنستان(کارمیربلور) نشان از همگونی فرهنگی میان این مناطق است.کلید واژگان: قلعه بسطام, اورارتو, سفال, قرمز براق
-
فصلنامه گنجینه اسناد، پیاپی 122 (تابستان 1400)، صص 140 -164حفاظت پیشگیرانه در موزه ها شامل تمامی راهبردهایی است که روند تخریب آثار تاریخی فرهنگی را کنترل می کند و از آسیب رسیدن به آن ها جلوگیری می کند. قدم اول در این راه شناسایی آفات موزه ای است تا بتوان طبق آن برنامه مدیریت مقابله با آفات را در موزه ها به کار گرفت.هدفهدف این پژوهش شناسایی آفاتی است که به کلکسیون های کاخ موزه نیاوران آسیب وارد می کنند و توصیه روش هایی برای پیشگیری از این آفات است.روش/ رویکرد پژوهش: در این پژوهش حشرات سه ساختمان کتاب خانه، کوشک احمدشاهی و کاخ صاحب قرانیه بررسی شدند. این بررسی به روش میدانی-آزمایشگاهی انجام شد. حشرات با استفاده از قلم مو و انواع تله ها از روی تمام وجوه اجناس موجود در ساختمان ها جمع آوری شدند. نمونه ها پس از بررسی در آزمایشگاه، شناسایی شدند.یافته ها و نتیجه گیری: حشرات کاخ موزه نیاوران به راسته های استطاله داران (Thysanura) (حشرات دارای پیوست در انتهای بدن)، سوسک های خانواده Dermestidae، Ptinidae، و پروانه های بید از خانواده Tineidae تعلق داشتند. برای تدوین برنامه مدیریت تلفیقی آفات روش های کنونی کنترل آفات در کاخ موزه نیاوران ارزیابی شد و راهبردهای پیشگیرانه و برنامه های پایش ارایه شد؛ به گونه ای که کاربرد آفت کش ها آخرین راه حل باشد.Ganjine - ye Asnad, Volume:31 Issue: 122, 2021, PP 140 -164Preventive protection in museums includes all strategies that control the process of destruction of cultural and historical monuments and prevent damage to them. The first step in these activities is the museum pests’ identification so that the pest management program can be used in museums.PurposeThe purpose of this study was to identify the Niavaran Museum Palace pests and suggest methods for preventing them. Method and Research Design: In this study, insects were examined in three buildings of the Niavaran Museum Palace complex including the Royal Library, Ahmad Shahi Pavilion, and Sahebgharanieh Palace. The study was carried out using a field laboratory method. Insects were collected from all aspects of buildings using brushes and traps. The samples were identified after examination in the laboratory. Findings andconclusionThe Niavaran Museum Palace insects belonged to the order Thysanura (having long caudal filaments), the beetles of the family Dermestidae, Ptinidae, and the moth butterflies of the family Tineidae. In order to develop an integrated pest management plan, the current methods of pest control in Niavaran Museum Palace were evaluated and preventive strategies and monitoring programs were presented, so that the use of pesticides is the last option.Keywords: Museum pests, Niavaran Museum Palace, Preventive protection, Thysanura, Tineid moths, leather beetles
-
ایدیولوژی جوامع در شکل گیری آرایه های هنری تاثیر بسزایی دارند، در هنر اسلامی، نقوش گیاهی از جایگاه ویژه ای برخوردارند و بخش زیادی از تزیینات هنر اسلامی را به خود اختصاص داده اند. باور به تقدس و اساطیری بودن این نقوش از جمله باورهایی است که از دیرباز در اندیشه ایرانیان دیده می شود و پس از اسلام نیز در پیوند با حکمت اسلامی تداوم یافته است. با به قدرت رسیدن آل بویه، همراه با اندیشه های اسلامی - شیعی، شاهد رشد و شکوفایی اندیشه های ساسانی در هنر این دوره هستیم. آثار هنری شکل گرفته در این بستر، بازتاب عقاید و فرهنگ دوران قبل از خود هستند که در قالب نمادین درآمده اند. عناصر شناختی شکل دهنده به این بینش ها، با روش نگاره شناسی و مطالعه هم زمان اجتماعی قابل شناسایی است. پژوهش حاضر به دنبال بیان مفاهیم نهفته در نقوش گیاهی به کار رفته در هنر دوران آل بویه و تاثیرپذیری آن از اندیشه و هنر قبل از اسلام به منظور شناسایی باورهای مذهبی حاکم بر این دوران است. پرسش اصلی پژوهش در مورد چیستی و چرایی شباهت ها و تمایزات فنی و بصری نگاره های گیاهی در هنر آل بویه با هنر قبل از خود است. بدین منظور هدف از این پژوهش بررسی و بازنمایی نمادهای ایرانی در پیدایش نقوش و زمینه کاربرد آن ها در هنر اسلامی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی به بررسی روند شکل گیری نقوش اسلیمی پرداخته است و بدین منظور نگاره های گیاهی مسجد جورجیر، مسجد جامع نایین و مسجد جامع زواره را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد نقوش به کاررفته در تزیینات مساجد شاخص آل بویه بن مایه هنر ساسانی دارند و شاهد نگرش و عقاید ایرانی در شکل گیری نگاره های گیاهی- اسلیمی این مساجد هستیم. همراه با این تاثیرپذیری و شکل گیری فرهنگ اسلامی، هنرمندان مسلمان نقوش جدیدی خلق می کنند.
کلید واژگان: نقوش گیاهی, هنر ساسانی, آل بویه, اسلیمی, جورجیر, نائین, زوارهIdeology and worldview of societies have noticeable impact on artistic arrays formation. In Islamic Art, Plant motifs have a special place and they have a large part of the ornamentation. Most of these motifs have symbolic meanings in religious places. Ancient Iranian considered these motifs to be mythological and sacred. These motifs have continued in the Islamic period. Āl-e Būya rise to power alongside Islamic-Shiite ideas witnesses the rise and fall of Sassanian thought in the art of this period. The artwork created in this context reflects the beliefs of the pre-culture era which have become symbolic. Cognitive elements that have formed these insights could be identified by using the iconology method and social study in researches at the same time. The research study seeks to express the concepts hidden in the plant motifs used in the art of the Āl-e Būya era, and the influence of the pre-Islamic thought and art to identify the religious beliefs of this period. The main question of the research is about the quiddity and essence of technical and visual similarities and differences of floral images in the art of early Islam and pre-Islamic art. The question are as follows: what are the most important motifs and subjects transferred from the paintings of the Sassanid period to the architectural works of Āl-e Būya mosque? What factors have led to the transfer of symbols from the Sassanid period to the Āl-e Būya era? The aim of this research is to study and represent Iranian symbols in the emergence of motifs and their application in Islamic art. This article has been done by Descriptive-analytical with a semiotic approach has examined the process of the formation of Islamic motifs. The results indicate that the motifs used in the ornamentation of the Islamic period in Āl-e Būya mosques are influenced by the role of the Sassanid themes so that we can see Iranian attitudes and beliefs in the formation of Plant-Islamic paintings of these mosques. Along with this influence, the formation of Islamic culture has created abstract motifs by a Muslim artist.
Keywords: Floral motifs, Sassanid Art, Āl-e Būya, Arabesque, Jorjir, Naein, Zavareh -
کتب و اسناد آسیب دیده و آلوده به قارچ از طریق میکروارگانیسم ها تهدیدی جدی برای سلامت کاربران و کتابداران بشمار می آیند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تنوع قارچی در برخی از نسخه های خطی آسیب دیده در مخزن موزه ملک با در نظرگرفتن تاثیرات بصری آن بر روی نسخ مورد مطالعه و سلامت افراد در تماس با این آثار است که به روش آزمایشگاهی کتابخانه ای انجام شده است. ابتدا سه نسخه تحت عنوان الدعا، رساله الحج و خلاصه لالفیه بر اساس تاثیرات بصری قارچها مورد بررسی قرار گرفتند، سپس در شرایط استریل نمونه برداری انجام شد و نمونه ها در محیط سابرودکستروز آگار کشت شدند، بعد از گذشت 10 الی 14 روز کلنی قارچ ها رشد کرده و برای شناسایی قارچ ها، آنها بر روی لام (اسلاید کالچر) کشت داده شدند. سپس جنس قارچها بر اساس خصوصیات و ویژگی های میکروسکوپی و مورفولوژی شناسایی شدند. نتایج بررسی ها نشان داد که قارچ های موجود بر آثار کاغذی در آرشیو موزه ملک به ترتیب عبارت از آسپرژیلوس فلاووس، کلادوسیوریم، آکرومونیوم، و ترایکوفایتون شوین لاینی هستند. قارچ های آسپلرژیلوس ، کلادوسیوریم و آکرومونیم از قارچ های شایع در کتابخانه ها بشمار می آید و آلرژی زا می باشند و باعث حساسیت ریوی در انسان می شوند. قارج ترایکوفایتون شوین لاینی یک قارچ بیماری زا در انسان است و در بین کتاب ها رایج نمی باشد احتمالا یکی از کتابدار ها و یا شخصی که به صورت مکرر به این کتاب دسترسی داشته باعث انتقال این قارچ به نسخه شده است.
کلید واژگان: نسخ خطی, آلودگی قارچی, قارچ بیماری زا, موزه ملکBook and documents damaged or contaminated by microorganisms are a serious threat to the health of users and librarians. This research was aimed to identify the different species of fungi in the archive of museums and their effects on manuscripts and also reviewing the possibility of transferring them to employees or vice versa. Method Current research was conducted in a field experiment. First the manuscripts (Aldoa, Resale Haj and Kholase Alfieh) were examined based on the visual effects of the fungal deterioration, then sampling was performed to cultivate and identify fungi under sterile conditions. Sabouraud dextrose agar medium was used for cultivation and finally, after 10 to 14 days, directs smears were prepared from grown colonies, and fungal genera were identified. the fungi were identified based on microscopic and morphological properties. The results of the studies showed that the fungi on the paper works in the archives of the Malek museum include Aspergillus flavus, Cladosporium, Acremonium, Trichophyton schoenleinii and Sterile hyphae, respectively. Aspergillus, Cladosporim and Acremonium fungi are common allergenic fungi which are identified in the libraries and can cause lung allergies in human. So these fungi can be dangerous for people who suffer from tuberculosis or background lung diseases. T.schoenleinii fungus is a pathogenic fungus in humans and is not common in books. This pathogenic fungus can be probably transferred to the manuscript by one of the librarians or a person who has frequently accessed to this book. Sterile hyphae are usually scattered in the surrounding and are not worth diagnosing and pathogenic.
Keywords: ” Manuscript”, ” Fungus”, “Pathogenic”, “Malek Museum” -
آثار هنری به جای مانده از دوره ساسانی به دلیل وقایع سیاسی، دینی و اقتصادی این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در این میان آثار فلزی این دوره که از نظر تعدد و تنوع نقوش در نوع خود بی نظیرند، بهترین نمایندهء انتقال باورها و تفکرات جامعه خود محسوب می شوند، به همین دلیل تفسیر نقوش این آثار به فهم ما برای شناسایی باورهای مذهبی این دوره کمک می کند. نگاره های مونث به عنوان نمادهای باروری به صورت های مختلف در اساطیر بسیاری از تمدن ها شکل گرفته و مورد ستایش بودند. یکی از نقوش پر تکرار در تزیین ظروف فلزی نقش زنان است که به صورت زنی نیمه برهنه همراه با نقوش دیگر به تصویر درآمده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی شمایل زن و نقوش همراه آن به عنوان نماد باروری بر روی ظروف فلزی دوران ساسانی پرداخته است. نتایج نشان دهنده آن است که جلوه های باروری در صورت های مختلفی چون آناهیتا، درخت تاک، کوزه، کبوتر، طاووس، انار، انگور، گل نیلوفر و کودک بر روی ظروف فلزی نمود یافته اند که همه صورت ها نشان از ایزد بانوی آناهیتا و نماد باروری دارد که ضمن تنوع و افزودن بر زیبایی دارای معنای واحدی می باشند.
کلید واژگان: نماد, آناهیتا, باروری, ظروف فلزی, ساسانی -
روش مغناطیس سنجی به دلیل نداشتن اثرات مخرب محیطی یکی از بهترین روش ها در اکتشافات باستان شناسی به شمار می آید. قلعه اورارتویی بسطام با 80 هکتار مساحت یکی از سه قلعه بزرگ اورارتوها در شمال غرب ایران است که در 9 کیلومتری شهر قره ضیاءالدین در شمال استان آذربایجان غربی واقع شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت بهتر این محوطه با استفاده از دانش نوین و شیوه های جدید بررسی در باستان شناسی بدون کوچک ترین دخالت در محوطه است. پرسش مطرح شده در این پژوهش درخصوص شناسایی معماری اورارتوها در بخش محوطه مسکونی و بخش شرقی قلعه است. این پژوهش با استفاده از روش مغناطیس سنجی به شناسایی ساختارهای زیرسطحی محوطه باستانی قلعه بسطام پرداخته است. به این منظور داده های مغناطیس سنجی در محدوده موردنظر برداشت شده و پس از تصحیحات لازم روی داده ها، نقشه های آنومالی مغناطیسی تهیه گردید. نقشه های حاصل از بررسی مغناطیس سنجی و داده های به دست آمده از گمانه های باستان شناسی نشان دهنده وجود ساختارهای معماری منظم و متراکم در بخش محله مسکونی است. فضاهای معماری درجهت شرقی-غربی و در امتداد هم گسترش یافته اند و از قطعات سنگ در ابعاد بزرگ و متوسط با ملات گل در ساخت آن ها استفاده شده است. ساختار معماری در بخش شرقی شامل بناهای تک واحدی است که احتمالا برای استفاده طبقات پایین جامعه بوده است. در جنوب قلعه بقایای لایه های خاکستر و کف سنگ فرش به دست آمده که نشان دهنده وجود لایه های استقراری اورارتویی است و در سمت غرب قلعه در امتداد رودخانه آغ چای بخشی از بقایای کانال آبرسانی دیده می شود که نشان دهنده استفاده ساکنان از این کانال جهت تامین آب قلعه است که از قطعات سنگ با ملات گل و آهک ساخته شده است.
کلید واژگان: باستان شناسی شمال غرب, هزاره اول قبل ازمیلاد, اورارتو, قلعه بسطام, مغناطیسی سنجیtoday, the non-destructive geophysical methods such as Magnetometry used to detect the archaeological discoveries without harmful environmental effects that only use natural properties of the subsurface material. The 80 hectares Urartian Bastam Castle is one of three large castles in Urartu in northwestern Iran. Therefore, determining the actual boundaries of the castle can determine its location in the east of the empire. This study aims to better understand Urartian sites using new knowledge and new methods of studying archeology without the slightest interference with the site. Using magnetic methods, the study identified the subsurface structures of the ancient site of Qala-e- Bastam. For this purpose, magnetic data in a rectangular square grid were regularly collected in the desired range and after the necessary corrections of the data, topography and map of magnetic anomalies were prepared. The results show that there are regular and high-density architectural structures in the residential area. Architectural spaces have expanded in a West-East direction and along each other, and large and medium stone pieces with mud mortar have been used in the construction of architectural spaces. On the south side of the lower part of the castle, the remains of ash layers as well as the sidewalk floor can be seen, which indicates the existence of settlement layers in this area of the castle. On the western side of the castle and along the Aghchai River, part of the remnants of the water canal can be seen. This indicates that the people who occupied the castle, used the Aghchai River to provide their water needs. The castle was built by constructing a water canal made of stone and mortar.
Keywords: Urartu, Bastam Castle, Magnetics Method, Residential Area -
مطالعه ترکیبات عنصری اشیاء شیشه ای اطلاعات سودمندی در باره بررسی فن ساخت، تعیین مواد اولیه و رنگ دانه های استفاده شده در فرایند ساخت را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. در این پژوهش 19 نمونه از اشیاء شیشه ای به دست آمده از محوطه گنبد جهانگیر و گوریه با استفاده از روش میکروپیکسی باهدف اندازه گیری عناصر تشکیل دهنده این نمونه ها آنالیز شده اند. این محوطه در 50 کیلومتری شمال غرب ایلام در دو سوی رودخانه کنگیر واقع شده، در کاوش های باستانی لایه های دوره ساسانی و اوایل اسلام شناسایی شده است. هدف اصلی این مقاله بررسی صنعت شیشه گری دوره ساسانی و ارزیابی مواد اولیه مورداستفاده در ساخت مصنوعات شیشه ای با استفاده از روش میکروپیکسی است که با پرسش هایی در زمینه ترکیبات عنصری نمونه ها، شناسایی و بررسی منابع سیلیس مورداستفاده جهت تهیه خمیره شیشه، نوع ماده گدازآور و عناصر رنگزا و بی رنگ کننده دنبال شده است. نتایج نشان می دهد اکسید سیلیسیم (%71-60)، اکسید سدیم (%20-11) و اکسید کلسیم (%8-4) بیشترین سهم را در ترکیب عنصری نمونه ها دارند. با توجه به درصد وزنی اکسید منیزیم (6-3) و اکسید پتاسیم (5-2) در نمونه ها بیشتر از 5/1 درصد است، می توان نتیجه گرفت که مصنوعات شیشه ای این محوطه از نوع شیشه های سیلیکا-سودا-آهک می باشند که از خاکستر گیاهان به عنوان مواد اولیه سودا که نقش مواد گدازآور را در ترکیبات شیشه دارد، استفاده شده است. همچنین بازه تغییرات گسترده در درصد وزنی اکسید سیلیسیم، اکسید سدیم، اکسید پتاسیم و اکسید منیزیم نشان می دهد که برای تامین ماده اولیه سیلیس و گدازآور سودا در این نمونه ها از منابع اولیه مختلفی در دو محوطه موردبررسی استفاده شده و این مواد اولیه با مواد استفاده شده در نمونه های ساسانی به دست آمده در عراق متفاوت هستند. از دیگر نتایج به دست آمده می توان گفت که تنها عناصر آهن و مس به عنوان عامل رنگزا و اکسید منگنز به عنوان عنصر رنگبر در نمونه ها استفاده شده است که در نمونه های گنبد جهانگیر این اکسیدها به صورت غیر عمد استفاده شده اند، درحالی که در نمونه های گوریه اکسید منگنز به صورت عمدی به خمیره شیشه اضافه شده است.
کلید واژگان: شیشه های باستانی, دوره ساسانی, گنبد جهانگیر, تپه گوریه, میکروپیکسیStudying the elemental composition of glass objects provide a lot of information about the manufacturing technique, the determination of the raw materials and the pigments were used to create different colors. In this study, 19 samples of glass objects obtained from the archaeological site of Jahangir Dome and Gouriyeh hill were analyzed by the micro-PIXE technique to measure the constituent elements. The Jahangir Dome and Gouriyeh hill are located 50 km northwest of Ilam on either side of the Kangir River. These sites excavated in three seasons by Leyla Khosravi from 2015 to 2017 and layers related to the Sassanid and the Early Islamic periods have been identified. In the layers of the Sassanid period a considerable amount of glass has been recovered that no comprehensive research has been done on them so far. The main purpose of this article is to study the glass industry of the Sassanid period and evaluate the raw materials were used in the manufacture of glass artifacts by micro-PIXE technique that followed by questions about the elemental composition of the glasses, identifying and examining sources of silica and flux raw materials, colorant and decolorant agent. The most important questions raised in this reach are:1- What kind of flux materials have been used in the glassware manufacturing process? 2- The colorant and decolorant materials used in the manufacturing process are deliberately added to the bath or are due to the iron oxide and manganese oxide existing in silica raw materials? The micro-PIXE analysis was performed with microprobe system manufactured by Oxford Instruments using the 3 MV Van de Graaff accelerators at the Nuclear Science & Technology Research Institute (NSTRI) in Iran. The samples were analyzed in a vacuum chamber using a beam of 2.5MeV protons focused to a diameter less than 10 μm. The beam current was in the range of 30 to 50 pA. Characteristic X-rays were detected using a Si(Li) detector with an active area of 60 mm2 positioned at an angle of 135◦ relative to the incident beam direction and with an energy resolution of 150 eV for Fe-Kα. The results of elemental composition show, the weight percentages of SiO2 (60-71wt.%), Na2O (11-20wt.%) and CaO (4-8wt.%) have the highest proportion of elemental composition in the samples. Also, the weight percentage of MgO (3-6 wt.%) and K2O (2-5 wt.%) in the analyzed glasses are greater than 1.5wt.%. Therefore, it can be concluded that the glass artifacts of these sites are silica-soda-lime glasses type, which is used the plant ashes as a flux. Furthermore, wide variations in the weight percentage of SiO2, Na2O, K2O and MgO indicate that silica and flux raw materials obtained from various sources. The comparison of these data by the literature data shows the raw materials used in these sites are different from those were used in glasses excavated in Sassanid sites in Iraq. In addition, the elemental composition of these samples show that Fe2O3 and Cu2O are the colorant agents and MnO has been used as a decolorant element in the samples. However, in Jahangir Dome, these oxides were used unintentionally, but in the Gouriyeh, MnO is added deliberately to the bath.
Keywords: Ancient glass, Sassanid Period, Jahangir Dome, Gouriyeh, Micro-PIXE -
مسکوکات ازجمله مدارک ارزشمند جهت مطالعه ی ساختار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دوره های تاریخی متفاوت به شمار می آیند. منابع تاریخی در مورد اسکندر تصویری مبهم از وی را در ذهن متصور می سازند؛ ولی بخش درخورتوجهی از مجموعه سکه های اسکندر به علت اطلاعاتی که دربر دارند، از منابع دست اول در پژوهش های باستان شناسی و تاریخی به شمار می آیند. درخصوص بازشناسی سکه های اسکندر مطالعاتی در خارج از ایران منتشر شده است، اما مطالعات سکه شناسی این مسکوکات در ایران هنوز دارای نواقص بسیاری می باشد. براین اساس در این پژوهش برای نخستین بار به معرفی ضرابخانه های مسکوکات اسکندر براساس مسکوکات یک درهمی وی در موزه فلک الافلاک لرستان پرداخته شده است. 23 سکه ی یک درهمی نقره ی «گونه ی اسکندر» در این مجموعه نگه داری می شوند. از این مجموعه، 20 سکه قابل شناسایی می باشند. سه سکه ی دیگر به دلیل فرسایش فراوان قابل شناسایی نبودند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی با بررسی اسناد کتابخانه ای و مطالعات میدانی به گردآوری داده ها پرداخته است. پرسشهای پژوهش عبارتنداز: 1- روند ضرب سکه در زمان اسکندر و جانشینانش چگونه و مسکوکات موجود در موزه فلک الافلاک متعلق به چه ضرابخانه هایی هستند؟ 2- علت ضرب شدن سکه های یک درهمی چه بوده و کدام ضرابخانه ها به ضرب این مسکوکات پرداختند؟ 3- چرا مسکوکات یک درهمی اسکندر در لرستان یافت شدند؟ بنابر بررسی سکه شناسی ازقبیل قرایت خطوط روی مسکوکات، بررسی اوزان، نشان های روی مسکوکات و مقایسه ی آن ها با دیگر مجموعه ها می توان بیان کرد این مسکوکات در ضرابخانه های شهرهای لمپساکوس، ابیدوس، کالفون، مایلاسا، سارد و مگنسیا2 ضرب شده اند که همگی متعلق به آسیای صغیر هستند. این ضرابخانه ها از مهم ترین ضرابخانه های یک درهمی (نقره) اسکندر به شمار می رفتند که چند سال پس از تسلط وی بر آسیای صغیر به ضرب یک درهمی پرداختند. مسکوکات، بین سال های 323-297 ق.م. ضرب شده اند و مربوط به آخرین سال حیات اسکندر تا پیش از اتمام نبردهای جانشینانش می باشند. حضور این مسکوکات در لرستان ممکن است در ارتباط با حوادث سیاسی رخ داده ی آن زمان، ازجمله نبردهای پیاپی جانشینان اسکندر باشد. ازطرفی ممکن است مسکوکات از طریق داد وستد وارد لرستان شده اند.
کلید واژگان: اسکندر, مسکوکات یک درهمی, ضرابخانه, موزه فلک الافلاک, لرستانCoins are among the most precious material for the study of the economic, political and cultural structure of societies during the different historical periods. Numismatic studies are used as a complementary science for historical studies. So often that, applying the numismatic has been proofed by archaeologists, historians, history of art’s researchers and other related sciences. Although historical sources represent a vague image of Alexander, the plenty of Alexander’s issues give us significant information concerning Alexander and his period. Therefore, his coinage is considered first-hand sources in archaeological and historical researches. Many studies regarding Alexander’s coinage have been published abroad for more than a century. However, Alexander’s coinage studies have some deficiencies in Iran. According to this research, the mints of Alexander’s coinage, based on Alexander’s drachms at Falak-ol-Aflak Museum in Khorram Abad, will be introduced for the first time. 20 drachms were identified in this collection. The descriptive-analytical method is applied at the present study, and the data has collected by library and field studies. Studying weight, legend, symbol, and badge showed Alexander’s drachms at Falak-ol-Aflak Museum were produced in Asia Minor’s mints such as Lampsacus, Abydus, Colophon, Mylasa, Sardes and Magnesia. All of the six mints were considered as the most important mints which were responsible for struck alexander’s drachms. The mints started to produce drachms just several years after the conquest of Alexander in Asia Minor. Issues were minted between 323-297 BC., and are produced from the last year of Alexander’s life to the last battles of his successors. The presence of these coins in Luristan might be related to several reasons such as the political events during these periods especially for the consecutive wars of Alexander’s successors. On the other hand, Alexander’s drachms might through trading arrived in Luristan.
IntroductionNumismatic studies played an important role to detect the political and economic situation of various historical periods, especially when we have a shortage of archaeological materials and ancient sources. Sometimes a coin is all of what we have can transfer the information concerning political, cultural, social and religious situations of the cities. Although many studies of Alexander coinage have been done abroad, our knowledge from Alexander’s issues and his successors’ coinage is scanty in Iran.
23 Alexander’s drachms are at the numismatic collection of Falak-ol-Aflak Museum. All but three were identified. Even if tetradrachms are the majority of coins among the collections of museums in Iran, Khorram Abad collection keeps numerous Alexander’s drachms. Probably this group of Drachms can be considered as the major collection of Alexander drachm in the west of Iran, which is in-depth the richest of any such group of drachm yet reported in Iran. The collection can improve our knowledge regarding Alexander coinage specially drachm issues in Iran. However, the collection has not been studied before.
In this paper will pay to several matters; first, Falak-ol-Aflak Museum in Khorram Abad briefly will be presented. Second, the coinage of Alexander’s time and his successors will be discussed. Third, coins of this research and their mint will be introduced. Forth, the attention will be paid to the reasons of drachm minting at these workshops; and five, finally, the probable reasons for the presence of Alexander’s drachms in Luristan will be examined.
What we are trying to answer in this paper is a range of demands such as: how was the coinage minting during Alexander and his successors periods? Which are the mints that have produced the drachms in this research? What was the reason for striking drachms and what were the mints which produced drachms? And why were these drachms found in Luristan?
Greek and Roman sources, different catalogues and library studies have been used in this research. For the identification of drachms, the main catalogues were utilized such as Alexander’s Drachm Mints I: Sardes and Miletus”, “Alexander’s Drachm Mints II: Lampsacus and Abyadus” by Margaret Thompson, “Five Alexander Hoards in Afyon Museum” by Richard Ashton and “The Coinage in the Name of Alexander the Great and Philip Arrhidaeus” by Robert Price. The inventory numbers of drachms are preserved for the authenticity of drachms. For having easy access to the catalogues, the abbreviations of catalogues have been written in the “Notes” section at the end of this paper.
Scholars such as Muller, Newell, Mørkholm, Thompson Bellinger and Price had widespread studies on Alexander’s coinage. Their results have been published for more than a century. However, the study of Alexander’s issues and Iran during his period is really poor in Iran.
Falak-ol-Aflak Museum, Khorram Abad
Falak-Ol-Aflak Fortress stands a top hill at the center of the city of Khorram Abad. The original building is attributed to the Shapur the First Sasanian Empire, in the third century A.D. (fig.1-2). Important past uses of the fortress included a treasury, the seat of government and a military base and political prison. The fortress constructed in to the first and second courtyards with their different sections. Falak-ol-Aflak Museum is situated in the second yard. It consists of Archaeological and Anthropological sections (Sajjadi & farzin, 2003: 18). 23 drachms of Alexander are kept at the collection of this museum that made this museum as an important collection in Iran,
ConclusionCoinage is one of the significant materials for archaeologists, historians and numismatists. Numismatic studies are applied for the study of societies’ structure in the past. Whenever the archaeological materials are scanty the numismatic evidence play an important role. From the conquest of Alexander to conquer of Parthians is a gap or a dark part of Iran archaeology. Alexander’s issues contain significant information might be considered as vital sources for the historical and archaeological researches. In this research, in accordance with Alexander’s drachms at the museum of Falak-ol-Aflak, the coinage of Alexander had been studied for the first time. The results showed the issues were struck at Asia Minor mints such as Lampsacus, Abydus, Colophon, Mylasa, Sardes and Magnesia. These mints are among the mints were responsible minting the drachms for Alexander and his successors. The issues mainly were struck for paying the soldiers and mercenaries. Drachms were produced from 323 to 297 B.C. the existence of these coins might be in relation to the Cossaeans’ presence in the army of Alexander and later Seleucus’s army. According to Greek and Roman sources, Alexander and Antigonus one-eyed refused to pay “safe road tax” to Cossaeans when they passed from the land of Cossaeans. If we accept it, therefore, these issues could not arrive to this area by receiving the tribute. On the other hand, the drachms may have entered to Luristan though trading with neighbours like the “Greater Media”.
Keywords: Alexander, Coinage, mint, Falak-ol-Aflak Museum, Luristan -
موزه ها به عنوان محل امنی برای نگه داری آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگ های ملی و قومی، از مهم ترین منابع اطلاعات فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی جوامع به شمار می آیند و لذا حفظ و نگه داری از آن ها از اهمیت به سزایی برخودار است. انهدام و فساد اشیاء موزه ای می تواند ناشی از عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و یا تحت تاثیر عوامل بیرونی باشد که اثرات مخربی بر این آثار برجا می گذارند. در این میان حشرات انباری از اهمیت به سزایی برخوردارند. متاسفانه اگر اشیای تاریخی به آفات انباری مبتلا شوند، شانس دوباره ای برای خلق شدن ندارند و هر خسارت و صدمه ای به آن ها برگشت ناپذیر است. بنابراین مطالعه و بررسی عوامل خسارت زا بر اموال و اقلام موجود در موزه ها جزء جدانشدنی از مبحث آفات موزه ای است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آفاتی که به کلکسیون های موزه آسیب وارد می کنند، در کاخ موزه نیاوران در شهر تهران انجام شد. حشرات موجود در سه مجموعه کاخ موزه نیاوران شامل کتابخانه سلطنتی فرح پهلوی، کوشک احمد شاهی و کاخ صاحبقرانیه مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. حشرات به دقت از روی کلیه وجوه اجناس موجود در ساختمان ها و همین طور از سطح زمین با استفاده از قلم مو، آسپیراتور، کارت های چسبنده و تله های فرومونی جمع آوری شدند. حشرات جمع آوری شده جهت شناسایی به آزمایشگاه حشره شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین پیشوا منتقل شدند. اغلب نمونه ها متعلق به سوسک های خانواده های Bostrychidae، Dermestidae و Ptinidae و پروانه های خانواده Tineidae بودند. سوسک های Gibbium psylloides (Czempinski, 1778)، خانواده Bostrychidae و پروانه های Tineola bisselliellaبرای اولین بار از کاج موزه نیاوران گزارش شدند.کلید واژگان: آفات موزه, کاخ موزه نیاوران, Dermestidae, Ptinidae, Tineola bisselliella, Gibbium psylloidesMuseums are considered to be the most important sources of cultural, scientific, political, economic, and historical information in the communities for the preservation of historical, natural and national and ethnic cultures, and therefore preserving them is of great importance. The destruction and corruption of museum objects can be due to physical, chemical, biological or external factors that have a damaging effect on these objects. In the meantime, insect storage is of great importance. Unfortunately, if historical objects are infected by pest infestations, they have no chance of being created again, and any damage is irreversible to them. Therefore, the study of damaging factors on properties and items in museums is an integral part of the museum pest. The present study was conducted at the Niavaran Palace Complex, Tehran, Iran, with the aim of identifying pests which damage the museum collections. The insect pests in the three buildings including the private library of Farah Pahlavi, Ahmad Shahi Pavilion and the Sahebqaraniyeh Palace, were studied. Insects were carefully collected from all items in the buildings as well as from the ground using brushes, aspirators, sticky cards and pheromone traps. The collected insects were transferred to the Entomology Laboratory of Islamic Azad University, Varamin- Pishva branch. Most of the samples belonged to the beetles of the families Bostrychidae, Dermestidae and Ptinidae, and the family of Tineidae. Beetles of Gibbium psylloides, Bostrychidae family and Tineola bisseliella butterflies were first reported from the Niavaran palace complex.Keywords: Museum pests, Niavaran Palace Complex, Dermestidae, Ptinidae, Tineola bisselliella, Gibbium psylloides
-
هنرهای سنتی مانند گج بری، کاشی کاری و آجر کاری، در معماری ایرانی به خصوص در معماری مساجد جایگاه ویژه ای دارد. از زمان ورود اسلام به ایران، شاهد دگرگونی وسیعی در شکل، محتوا و محل اجرای این هنرها در معماری هستیم که ناشی از بستر اجتماعی – مذهبی جوامع است. از زمان پیدایش اسلام در ایران شاهد تغییرات گسترده کالبدی و غیرکالبدی در معماری مساجد بوده ایم. تعییر شکل آرایه ها در دوره های تاریخی مختلف تحث تاثیر عوامل گوناگونی از جمله بستر سیاسی- اجتماعی جوامع قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر توصیف و مطالعه آرایه های مسجد جامع ورامین به منظور شناشایی تفکرات مذهب شیعه و روند تغییرات در شکل و محتوای آن و بررسی تاثیر بستر اجتماعی به عنوان یکی از عوامل دخیل در این دگرگونی هاست. سوال های مطرح شده در این پژوهش عبارتند از
1- نقوش منتسب به مذهب شیعه در مسجد جامع ورامین کدام اند؟
2- بستر اجتماعی و حوادث تاریخی قرن هفتم آیا در بکارگیری آرایه های شیعی در مسجد جامع ورامین نقش دارد ؟
این پژوهش به روش تاریخی- تحلیلی با بررسی اسناد کتابخانه ای و مطالعات میدانی به گردآوری داده ها پرداخته است. پس از تحلیل و جمع بندی به نتیجه گیری در مورد چگونگی تغییرات در شیوه اجرا (گچ بری به اجر و کاشی کاری رنگی)، استفاده از نقوش طبیعی گیاهی به شکل هندسی پیچیده و اسلیمی، مضمون کتیبه ها (استفاده از آیات قرآن، اسامی مقدس امامان و احادیث و ادعیه)، و محل کاربرد آرایه ها در فضای داخلی مجاور محراب به فضای بیرونی پرداخته و در ادامه به ظهور و تقویت تفکرات شیعی در آرایه های خوشنویسی جهت تاکید حکومت وقت بر مذهب شیعه را بیان می کند.کلید واژگان: تزیینات, مذهب, شیعه, مسجد جامع, ورامین, نمادTraditional arts such as plaster, tiling and brickwork are very important in Iranian architecture especially in mosque architecture. With the arrival of Islam in Iran, we have witnessed a great transformation in the form, content and place of the implementation of these arts in architecture, which is the result of the socio-religious context of the societies. Since the advent of Islam in Iran, we have witnessed extensive physical and non-structural changes in the architecture of mosques. Formation of arrays in different historical periods has affected the various factors, including the socio-political context of societies. The present study describes and studies the arrays of the Jameh mosque in Varamin in order to understand the thoughts of Shia religion and the process of changes in its form and content and to examine the effect of social context as one of the factors involved in this transformation.
The questions raised in this study are:- What are the motifs attributed to the Shia religion in the main mosque of Varamin?
2. The social context and historical events of the seventh century. Is it involved in the use of Shi'i arrays in the comprehensive mosque in Varamin?
The goal of this article is the study of designs which their symbolic aspects contain Shiite thinking. The research method is descriptive-analytical and published material is used. According to research finding we conclude on how to change the method of execution (plaster casting and color tiling), the use of natural plant designs in a complex and semantic geometric form, the theme of inscriptions (using Quranic verses, holy names Imams,and Hadiths), and the location of the use of arrays in the interior of the sanctuary to the outer space, and further elaborates and reinforces Shiite thought in calligraphic arrays to emphasize the rule of the time on Shi'a religion.Keywords: Decorating, Religion, Shiite, Jameh Mosque, Varamin Symbol -
نشریه جستارهای باستان شناسی ایران پیش از اسلام، سال چهارم شماره 1 (پیاپی 7، بهار و تابستان 1398)، صص 63 -77
کاسیت ها یکی از اقوام ایرانی بودند که در دامنههای زاگرس سکونت داشته اند. بسیاری از محققین مکان اصلی این قوم را کوههای زاگرس در لرستان میدانند. ممکن است کاسیتهای ساکن زاگرس همان حاکمان بابل باشند که در حدود قرن ?? ق.م تا حدود ???? ق.م بر بابل حکومت کردند. بیشترین اطلاعات تاریخی و باستان شناسی این قوم به دوران پیش از تاریخ برمی گردد و متاسفانه اطلاعات جامعی از این قوم در دوران تاریخی و به خصوص در برهه زمانی ??? - ??? ق.م وجود ندارد. بنابراین عمده ترین مشکل برای شناسایی نقش آنها در رخدادهای تاریخی، کمبود منابع مکتوب بر جا مانده از کاسی ها در منطقه زاگرس از زمان حمله اسکندر تا دوره سلوکیان است. بیشترین منابعی که در این خصوص وجود دارد منابع یونانی و رومی است که به طور پراکنده به این اقوام اشاره کرده اند. هدف پژوهش حاضر شناسایی اقوام کوسایی در منطقه زاگرس مرکزی در زمان حمله اسکندر تا دوره سلوکیان به منظور شناسایی نقش آنها در رویدادهای تاریخی در منطقه است. با طرح این پرسش که اقوام کوسایی ها در دوران تاریخی ایران باستان همان اقوام کاسیت پیش از تاریخ در منطقه هستند؛ در ادامه به نقش و تاثیر آنها در رخدادهای تاریخی می پردازد. سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتند از: ?- با توجه به منابع مکتوب از جمله منابع یونانی و رومی کوسایی ها همان اقوام کاسی های پیش از تاریخ در منطقه زاگرس مرکزی هستند؟ ?- نقش کوسایی ها در جنگ ها و رخداد های تاریخی بنابر منابع مکتوب چه بوده است؟ این پژوهش به روش تاریخی-تحلیلی نگارش شده و با بررسی اسناد کتابخانه ای به گردآوری داده ها پرداخته است. بدین ترتیب با مطالعه منابع یونانی و رومی موجود در ابتدا به جمع آوری داده ها پرداخته و سپس به تحلیل و تفسیر آنها پرداخته شده است. مطالعات انجام شده نشان دهنده این موضوع است که بنا بر منابع آشوری و آکدی،کاسیت ها احتمالا همان کیسینها هستند که بعدها طبق منابع یونانی زمان حمله اسکندر بنام کوساییان شهرت یافتند. به عبارت دیگر کاسیت (قرن هفده ق.م) در منابع آشوری و آکدی، کیسیا (قرن پنجم ق.م) در نوشتههای هرودوت و کوسایی (قرن چهارم و سوم ق.م) در منابع تاریخنگاران اسکندر می باشند که می تواند نام هایی باشد که به یک قوم اطلاق شده است و از نظر نگارشی نوشتاری تفاوت داشته اند. همچنین این قوم جنگاوران ماهری بودند و در دوران هخامنشی در نبردهای ترموپیل و گوگمل در کنار گارد جاویدان هخامنشی جنگیدند. کوساییها در دوره اسکندر و سلوکی با گرفتن دستمزد در نبردهای آنان شرکت می کردند
کلید واژگان: کوسایی, لرستان, اسکندر, سلوکی, منابع یونانی - رومیKassite was an Iranian ethnic group who lived in Zagros Mountains. Many scholars believe Kassites were inhabitants in Zagros Mountains in Luristan. Probably they were the same Kassites of Babylonia who ruled on Babylonia from the ??th century B.C. to ??th century B.C. The majority of our historical and archaeological knowledge from Kassites back to prehistory. Unfortunately, there is no comprehensive information of this ethnic group in the historical period, especially from ??? to??? BC. Therefore, the lack of written resources from Zagros inhabitants is the main problem for identifying their role during Alexander conquest and Seleucid period. Greek and Roman Sources is all what we have that scanty referred to Cossaeans (Kassites). The aim of this paper is to identify the Cossaeans in Central Zagros Mountains from the Alexander campaign to the Seleucid period and their role in the area during the historical events. Two main questions in this paper will be: According to Greek and Roman sources are Cossaeans the same Kassites in Central Zagros Mountains in prehistory? And what was the role of Cossaeans during wars and historical events? This research is a historical-analytic study; based on Greek and Roman sources and library studies attempt to gather and analysis the information. Probably Kassites in Assyrian and Akkadian documents are Cissians in Greek sources and Cossaeans in Alexander’s historians’ sources. All were famous for their ability to war. They lived in Central Zagros chains. It can be said that Kassites (??th century B.C) in Assyrian documents, Cissia (?th century B.C) in Herodotus writings and Cossaeans (?-?th centuries B.C) in the historians’ texts in the time of Alexander are as several different variants of one and the same name. In addition, Cossaeans were famous for their ability to war. They fought in the side of Achaemenid Empire on the occasion of the battles of Thermopylae and Gaugamela in participate in the battles. Later, they joint to Alexander and Seleucid army as mercenaries, as well.
Keywords: Cossaean, Luristan, Alexander, Seleucid, Greek- Roman sources -
باستان شناسی در راه شناخت فرهنگ و تمدن های جوامع گذشته قدم های بسیار بزرگی برداشته و روح تازه ای را در کالبد علوم اجتماعی و هنر دمیده است. روش های انجام کار باستان شناسی و شیوه رسیدن به نتایج مورد نظر، برای عموم مردم قابل توجه است و اغلب حس کنجکاوی مردم به ویژه افراد علاقه مند به کشف شهودی و عینی را بیش از سایرین بر می انگیزاند؛ بنابراین با این رویکرد، بهترین راهکار مردمی کردن باستان شناسی، ارتباط آن با گردشگری است. گردشگری حوزه های مشترکی با دانش و فعالیت های باستان شناسی دارد و در توسعه، حفظ و احیاء و ارتقاء بنا ها و یادمان های حاصل از فعالیت باستان شناسی تلاش های بسیاری کرده است. حال با توجه به موضوعات مشترک بین باستان شناسی و گردشگری، در حوزه فرهنگی می توانند ارتباط تنگاتنگی برقرار کنند. هدف از این مقاله توجه به آثار باستانی و تاریخی به عنوان جذب گردشگر و عوامل درآمدزا و نیازهای بلندمدت توسعه ای در این بخش است که منجر به بستر سازی لازم در راستای توسعه پایدار گردشگری بر اساس رویکرد تاریخی و فرهنگی می گردد. روش تحقیق در این مقاله نظری است و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. بر این اساس، رویکرد اصلی در تدوین برنامه توسعه گردشگری با محوریت بخش های صیانت، نظارت و بهره برداری عقلانی از آثار باستانی و توجه به مقوله عوامل رشد اقتصادی، تاریخی و فرهنگی و اهمیت صنعت گردشگری بر منطقه است که به تدوین فرآیند بررسی و مطالعه صنعت گردشگری منجر می شود.کلید واژگان: باستان شناسی, گردشگری, فرهنگیArchaeology on the way to understanding the culture and civilization of the enormous step used communities are removed and a new spirit in the social sciences and the arts had blown. Archaeological work procedures and methods to achieve the desired results, is significant for the people. So, the best way for folks up archaeology, its relationship with tourism. Especially those interested in intuition and objective discovery are more than the others. With this approach, the best approach to archaeology is its relation to tourism. Tourism has common areas with archaeological knowledge and activities and has been working on the development, preservation, restoration and upgrading of With regard to ecology, it can now be closely linked to cultural tourism and its related fields. This article shows the role of ancient and historical monuments in attracting cultural tourists. Accordingly, the main approach in developing a tourism development plan with the logic of the areas of conservation and monitoring and the rational use of ancient artefacts and attention to the categories of economic, historical and cultural growth factors and the importance of the tourism industry in the regions, which leads to the development of the process of studying and studying the tourism industry.Keywords: Archaeology, Truism, Culture
-
مطالعه ی اشیاء باستانی با استفاده از روش های غیر مخرب که به نمونه های باستانی آسیب نمی رساند، امری متداول در دنیای امروزی گردیده است. تکنیک هایی نظیر PIXE (تابش اشعه ایکس القا شده توسط پروتون)، XRF (فلورسانس اشعه ایکس)، XRD (پراش اشعه ایکس) برای این منظور به کار گرفته شده اند. در این پژوهش نیز ترکیب شیمیایی 16 سکه نقره متعلق به شاهان ساسانی هم چون: پیروز، بلاش، قباد اول، خسرو اول، هرمز چهارم، خسرو دوم، و اردشیر سوم که در موزه ملی ایران واقع در تهران موجود می باشند، با استفاده از فلورسانس اشعه ایکس (XRF) به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است. در کنار نقره به عنوان عنصر اصلی، فلزاتی هم چون آهن، طلا و سرب مشاهده شدند. با اطلاعاتی که تاکنون به دست آمده است، بعضی عناصر نقش عناصر ردیاب و شاخص را بازی می کنند که از روی حضور و یا عدم حضور آن عناصر و هم چنین درصد آن ها، می توان به نتایج مهمی از قبیل اصل بودن و یا تقلبی بودن سکه ها رسید. هم چنین آنالیز عنصری اشیاء باستانی اطلاعاتی درباره شرایط سیاسی و اقتصادی پادشاهان مورد علاقه فراهم می کند. تاثیر جنگ های طولانی و شکست یا پیروزی شاهان را می توان در کم و زیاد شدن نقره موجود در سکه ها دید. در واقع قدرت سیاسی بر قدرت اقتصادی تاثیر می گذارد و هم چنین قدرت اقتصادی تقویت حکومت و سیاست را به همراه دارد. شاهان آن دوره برای ضرب سکه های خود از چه معادنی استفاده می کردند؟ سوالی که در این پژوهش سعی شده است تا به آن پاسخ داده شود. برای استحصال نقره از دو نوع معدن سرب به نام های سروسایت و گالنااستخراج صورت می گرفته است. به نظر می رسد نقره به کار رفته در سکه های مورد مطالعه در این تحقیق که در ضرابخانه هایاستخر، اردشیرخوره، دارابگرد، رامهرمز، بیشاپور، اکباتان و سیستان ضرب شده اند، از معادن سروسایتاستخراج شده اند.کلید واژگان: فلورسانس اشعه ایکس, ساسانیان, ضرابخانه, عناصر ردیاب, نقرهThe study of ancient materials with help of non-destructive techniques is a routine work in international museums. Techniques such as Proton Induced X-Ray Emission (PIXE), X-Ray fluorescence (XRF), and X-Ray Diffraction are being used. Coins show an important role in our cultural heritage and they also have usually high artistic and cultural value. The Sassanid Empire is the name used for the 3rd Iranian dynasty and the second Empire after Median Kingdom. The Sassanid Empire was founded by Ardeshir I in 224 A.D. after the fall of the Arsacid Empire. The Sasanian Empire was one of the most remarkable empire and civilizations of the 1st Millennium A.D. As one of the two great powers of late antiquity, the Sasanian domain eventually encompassed not only the modern day of Iran and Iraq, but also controlled or influenced the greater part of Central Asia, Afghanistan, Turkmenistan, Uzbekistan, Caucasus, Armenia, Georgia and the Near East. Throughout its existence, the Sassanid Empire had been an absolute monarchy. It ended when the last Sassanid king, Yazdegerd III (632-652 A.D.), lost a 14-year struggle to drive out the expanding Islam. Studying the Sasanian coins, we come to know that they brought about a standardization of weights and the minting of coinage which was directed from above and under the control of the imperial administration. One of these standard coins is silver coin (drachma) which in weight was about 4.25 grams. Techniques of investigation such as wavelength dispersive X-ray fluorescence (WDXRF) analysis can be applied non-destructively without sample preparation. A typical WDXRF system consists of an X-ray tube, a specimen support holder, a primary collimator, an analyzing crystal and a tandem detector. The instrument applied for this study is PW 2404 which made by Philips Company. The resulting fluorescence is resolved by a lithium fluoride (LiF) 220 crystal, and detected by a flow counter. The chemical composition of 16 Sasanian silver coins, collected in National Museum of Iran, was studied by using wavelength dispersive X- ray fluorescence. These coins are belonging to different kings such as Pirouz, Belash, Kavad I, Khosrow I, Hormuz IV, Khosrow II, and Ardeshir III. The metals such as Fe, Cu, Au, and Pb in addition to Ag were observed. The elemental analysis provides information about the economic and political conditions of interested kings. Two type of silver mines were used, galena and cerussite. The cupellation, which is applying for exploration of Galena after oxidation of Pb and Zn, may lead to obtain Ag. Since Au has not been separated from mines, its amount remains the same with coins. In two coins the amount of silver goes down. One of the studied coins belongs to Kavad I and another one belongs to Khosrow II. It may be related to weakness of these kings in short period and they had to increase the amount of Cu for a period of time. If we look at Istakhr and Ardeshir khoreh mint houses, we will find even more. Pirouz, Kavad I, Khosrow II, and Ardeshir III were using Istakhr mint house. The content of silver was remain constant about 96 percent, except in the case of Khosrow II, which became 92 % and still it was good amount among Khosrau II coins. The same thing can be seen for Ardeshir khoreh mint house i.e. Pirouz and Kavad I struck coins with 95 percent silver, but Belash struck coins with 90 percent silver. Since Belash was not a powerful king, and he ruled only four years and therefore the observations confirm the historical evidences. It seems that the silver used in all the Sasanian silver coins, which had been minted in different mint houses, have been extracted from cerussite (PbCO3) mines. In the same mint house, different percentage of silver was observed which might reflect the debasement of coins due to instability and weakness of related kings.Keywords: WDXRF, Sassanian, Mint, Elemental Enalysis, Silver
-
شمایل نگاری تصاویر نسخ خطی مکتب بغداد نمونه مطالعاتی ورقه و گلشاهروش های مطالعه و تحلیل تصاویر در مطالعات هنر و تاریخ هنر اهمیت بسیاری دارند. شمایل نگاری به عنوان یک رویکرد غیر تاریخی، در تحلیل هایش تاکید خود را بر عناصر شکلی قرار می دهد که در مقابل عناصر محتوایی قرار می گیرند. شکل به عنوان نمود بیرونی یک اثر، مخاطب را به درک مفهوم یا معنی نهفته در آن راهنمایی می کند و دریچه ورود به محتوا است. نگارگری به عنوان عنصری تزئینی در بناها و نسخ خطی برای انتقال پیام های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بعد از نفوذ سلجوقیان در دربار عباسیان شاهد تغییرات چشمگیری در شیوه کتاب آرایی رخ داد. نتیجه این نفوذ را می توان در به وجود آمدن تصاویر برخی از نسخه های عربی متاثر از آثار ایرانی و آسیای میانه در کتاب آرایی دوران عباسی نام برد. در این مقاله با بهره گیری از تصاویر نسخ خطی مکتب بغداد نمونه موردی رسالهٔ ورقه و گلشاه همراه با علم نشانه شناسی تحلیل می شود. پژوهش ابتدا به معرفی ویژگی مکتب بغداد پرداخته سپس با در نظر گرفتن نشانه شناسی نگارگری به این نتیجه دست می یابیم که بین تصویرگری عرب و ساسانی پیوندی وجود دارد که به گونه ای در شکل گیری آثار مکتب بغداد نقش بسزایی داشته است.کلید واژگان: شمایل نگاری, نسخ خطی, مکتب بغداد, ورقه و گلشاهIconography of Manuscript Images of Baghdad School: Case Study of Varqe and GolshahMethods for studying and analyzing images are important in art studies and art history. Iconography as a non-historical approach in its analyzes, places emphasis on the elements of the form that are placed against content elements. The shape as the external representation of an art leads the audience to an understanding of the concept or meaning implied in it and is the gateway to the content. Painting as a decorative element in monuments and manuscripts has always been of great importance for the transmission of social, cultural and political messages. After the Seljuq's influence in the Abbasid court, there were significant changes in the style of the book design. The result of this influence is the creation of images of some Arabic versions influenced by Iranian and Central Asian works in the Abbasi's writing book. In this paper, by using images of manuscripts in the Baghdad school, a case study of the Varaqe and Golshah treatise with semiotic science is analyzed. The study initially introduced Baghdad schooling. Then, with the emphasis on painting semantics, we find that there is a link between the Arabic and Sassanian illustrations that have played a significant role in shaping the works of the Baghdad school.Keywords: Iconography, Manuscripts, Baghdad School, Varaqe, Golshah
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.