ثورالله نوروزی داودخانی
-
اسطوره به رغم کهنگی اش، پدیده ای زنده و حاضر و ناظر بر رفتار و اندیشه های انسان است. با وجود آن که تمام شاعران، از اسطوره در شعر خود استفاده می کنند، فقط برخی از آنان و ازجمله شفیعی کدکنی، از بینش اساطیری برخوردارند. او نه تنها با اسطوره های ایران، اسلام، عرفان و جهان آشناست؛ بلکه از تاثیر آن بر عمق بخشیدن به شعر هم آگاهی کافی دارد. در این مقاله برخی از اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» از آن روی که به انسان هویت می بخشند، معرفی شده است. شفیعی، با پذیرش ضمنی اسطوره هایی که سبب شکل گیری هویت ایرانی- اسلامی است، بر هویت ایرانی، که از ابزارهای خودیابی و ایستادن در برابر تمدن غرب است، تاکید بیشتری دارد. داده های این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از روش کیفی توصیف شده است. هدف نویسندگان بازنمایی طرز اسطوره پردازی شفیعی برای هویت بخشی به انسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شفیعی با بهره گیری از بینش اساطیری و نیز با شناخت عمیقی که از اسطوره ها، دارد به مخاطب برای رهایی از بی هویتی، کمک، شایانی می کند.
کلید واژگان: اسطوره, هویت, دین, ملیت, شفیعی کدکنیMyth, despite its antiquity, is a living and present phenomenon that observes human behavior and thoughts. Although all poets use myths in their poetry, only some of them, including Shafii Kodkani, have a mythological insight. He is not only familiar with the myths of Iran, Islam, mysticism and the world; Rather, he is also aware of its effectiveness in deepening the poem. In this article, some of the myths of the (2nd millennium mountain deer) have been introduced, as they give identity to humans. Shafi'i with the implicit acceptance of myths that are the cause of the formation of Iranian-Islamic identity. It has more emphasis on Iranian identity, which is a means of self-discovery and standing against Western civilization. The data of this research has been collected using the library method and described using the qualitative method. The purpose of the authors is to represent Shafi'i's way of mythologizing to give identity to humans. The results of the research show that Shafii helps the audience to get rid of identitylessness by using his mythological insight and his great knowledge of myths.
Keywords: Myth, Identity, Religion, Nationality, Shafi'i Kodkani -
سید بهاءالدین مستوفی شاعر جای مانده ای است که در کتاب های تاریخ ادبیات به وی اندک اشاره ای نشده است. تنها نام وی را در برخی از تذکره هایی که اینک چون گنج که در ویرانه ای پیدا شود می توان یافت. با آن که وی در علوم مختلف چون: ریاضیات، رمل و اعداد، فنون شاعری و در دانستن نوشته های یونانی، سریانی و عبری و از خطوط نستعلیق و شکسته و نسخ آگاه و در شناخت جواهر شعری «علم عروض» و در سرودن انواع قالب های ادبی اشراف داشته است، اما جای تاسف است که به وی اندک توجهی نگردیده است وتا کنون تحقیقاتی در زمینه این شاعر بزرگ انجام نگرفته است. از وی غزلیات، قصاید و قطعه های فراوان در دست می باشد که نشانه تفکر عارفانه و زاهدانه اوست. محتوای اشعار وی بیشتر در مدح و منقبت ایمه اطهار (ع) و مولای متقیان علی (ع) می باشد. در این مقاله، علاوه بر آنچه که برای بهاءالدین بسیار دارای اهمیت بوده است، به علومی که ایشان به آن آگاه، به خصوص صناعات ادبی همراه با اشعار مربوط که یکی از موضوعات بسیار مهم در علم زبان و ادبیات فارسی می باشد نیز اشاره شده است.
کلید واژگان: سید بهاءالدین, عارف, عشق, مدح و منقبت و حروف ابجدSayye Bahaeddin Mostoufi is the neglected poet that has not received any recognition in the books of the literature history . His name is only mentioned in some of the literary notes, just like finding treasures in the old ruins . He had true expertise in numerous scientific areas of mathematics, geomancy and numeric, poetic techniques, chemistry, with vast knowledge of Greek / Babylonian/ Hebrew writings, Nastaliq calligraphy and scripts, very knowledgeable in finding marvels of the science of Arouzi poetry . He wrote great poems in numerous poetic forms. But alas, he has received no recognition . There are many poems of ghazal, ode, and ghateh type left from him that reveal his Irfan or spiritual thinking . The contents of his poems are mostly in the praise and eulogy of the Shiite Imams, and in particular Mola Mottaghain Imam Ali, the noble man of the men and the lord of the braves. The present paper has addressed the achievements of this notable poet in scientific disciplines as well as examining the literary devices employed in his works.
Keywords: Mirza BahaeddinShrazi, Bahaeei, Mystic, Innovative science, Arouzi Praise, eulogy, Abjad -
دانش زبان شناسی نوین و سره کردن متون ادبی که زبان شناسان از آن با سرنامه «گفتمان نقدگرا از دیدگاه نشانه شناسی معنایی» یاد می کنند، چنان است که سره کننده نوشتار به دنبال شناخت ژرف مایه لایه های گوناگون اندیشه و فضای آفرینش متون فراتر از جمله ها می گردد و بافت سخن را با توجه به جایگاه هنری و موقعیت آن به کنکاشی زبان شناسانه می کشد و بینش فرامتنی نگارنده یا سراینده را آشکار می سازد.بنابراین، نگارنده این گفتار بینش نهفته در لایه های زبانی سه سرآغازنامه را در گران سنگ ترین سرورده حماسی زبان فارسی که همانا «شاهنامه» نام گرفته با سرنامه های «به نام خدا» و غمنامه های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» را با روش (توصیفی- تحلیلی) به کنکاش گفتمان نقدگرا گرفته است.
کلید واژگان: کنکاش گفتمان نقدگرا, نشانه شناسی, معناشناسی گفتمانی, لایه کاربردشناسیThe knowledge of modern linguistics and the collation of literary texts, which linguists refer to as "critical discourse from the point of view of semantic semiotics", is the science in which the collator of writing seeks a deep understanding of the various layers of thought and the atmosphere of composition. The texts go beyond the sentences and the context of the speech according to the artistic position and its position is linguistically explored and reveals the metatextual vision of the writer or the songwriter.Therefore, the author of the present research explores the hidden message in the linguistic layers of the three beginnings in the most precious epic masterpiece of the Persian language, Shahnameh with the following titles: "In the name of God" , the tragic poems "Rostam and Sohrab" and "Rostam and Esfandiar" in a descriptive-analytical method to explore the critical discourse.
Keywords: Critical discourse exploration, Semiotics, discourse semantics, Applied layered -
مفهوم انسان به اعتبار نقش و اهمیت بالایی که دارد، در شعر بسیاری از شاعران موردتوجه و تامل واقع شده است. مفهوم انسان در هنر اسلامی نیز همواره موردتوجه بوده است. بررسی این مفهوم نزد شاعرانی چون ناصرخسرو و پروین اعتصامی و تبیین هنری آن می تواند نکات مهمی را در این باره آشکار سازد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی کوشیده به این مفهوم در شعر ناصرخسرو و پروین اعتصامی بپردازد. تامل در باب انسان در شعر شاعرانی که به آن اندیشیده اند متفاوت است. مهم ترین شباهتی که در کار دو شاعر مورد نقد و بررسی دیده می شود اهمیت قابل توجهی است که به جایگاه الهی انسان داده اند. در این زمینه هر دو شاعر از کلی گویی درباره انسان اجتناب ورزیده اند و در همین پرداختن به جزییات است که تفاوت های دیدگاهی خود را آشکار ساخته اند. انسان در شعر ناصر خسرو از ساحت نظری فلسفه یونانی و همچنین آموزه های کلام و فلسفه اسلامی به ویژه اندیشه اسماعیلیه تغذیه می شود. مهم ترین عاملی که در شعر او به انسان نسبت داده می شود گوهر الهی و بی بدیلی است که شایسته مراقبت و سلوک معنوی است. در شعر اعتصامی این رویکرد غایب نیست اما با توجه به از سر گذراندن نوعی اومانیسم (انسان گرایی) خاص دوره مشروطه و بنابر مقتضیات زمان، اعتصامی می کوشد جنبه های زمینی انسان را نیز علاوه بر سویه های معنوی آن در نظر بگیرد. از دیدگاه هنری نیز جنبه الهی و جسمانی وجود انسان هر دو موردتوجه بوده است.
اهداف پژوهش:
بررسی جایگاه انسان و نمودهای آن در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی.تبیین هنری مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی.
سوالات پژوهش:
مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی چگونه بازتاب یافته است؟چگونه می توان وجوه هنری مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی را تبیین کرد؟
کلید واژگان: انسان, اومانیسم, ناصرخسرو, پروین اعتصامی, تبیین هنریPersian poetry has long been a vehicle for representing philosophical, mystical or mythological concepts. In the meantime, the concept of man has been carefully considered in the poetry of many poets due to its high role and importance. The present article tries to look at the place of this concept in the poetry of Nasser Khosrow and Parvin Etesami with a descriptive-analytical approach. In the poetry of the two, reflection on man has subtle similarities and differences. The most important similarity that can be seen in the work of the two poets under review is the significant importance they have given to divine status of man. In this regard, both poets have avoided talking about human beings. It is in this attention to detail that they have revealed their differences of opinion.The most important factor attributed to man in his poetry is the divine and unique essence that deserves spiritual care and behavior. In Etesami's poetry, this view is not absent, but due to the passage of a special kind of humanism of the constitutional period and according to the requirements of the time, Etesami tries to consider the earthly aspects of man in addition to its spiritual aspects. . Another important point is the negative emphasis of Nasser Khosrow along with the positive emphasis of the strike. Naser Khosrow tries to warn people against negligence and ignorance, while in Etesami's poetry, emphasis is placed on abilities such as altruism, morally good qualities, and the dimensions of human social well-being
Keywords: Human, Humanism, Naser Khosrow, Parvin Etesami, existential philosophy -
امور معنوی، مقدس و دینی از اموری هستند، که همواره بشر برای فهم آن ها ناچار از به کارگیری استعاره است. این خاصیت ذهن بشر است که نمی تواند امور مفهومی و انتزاعی را بدون کمک گرفتن از امور مصداقی و فیزیکی بشناسد. امروزه علوم شناختی از جمله زبان شناختی شناختی، بسیاری از استعاره های به کاررفته زبان انسان را تحلیل کرده و نشان داده است که انسان چگونه پاره از امور هستی را درک می کند. هدف این پژوهش بررسی استعاره انسان مدارانه در مورد خداوند است، تا با رویکرد شناختی نشان دهد چگونه خدا در ذهن دو تن از شاعران زبان فارسی، یعنی سنایی و عطار، مفهوم سازی شده است. برای این منظور از دیوان این دو شاعر، تمام ابیاتی که در آن ها اعمال و صفات انسانی برای خدا قیدشده، استخراج گردیده و با نگاشت هرکدام در مقاله ذکرشده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد، در ذهن این دو شاعر به طور مشترک خدا: پادشاه، معشوق، صنعتگر، میزبان، ساقی و جنگجو است و علاوه بر این در ذهن سنایی خدا: آرایشگر، بنا، نانوا، نویسنده، راهنما؛ و در ذهن عطار هم خدا: صیاد، شعبده باز، آیینه بند، فرمانده، بافنده و نقاش است. در این پژوهش چهره، میان/ کمر، زلف، لب، مردمک چشم، دهان و... از اعضایی هستند که همراه با شواهدی برای اثبات استعاره بدن مندی از آن ها استفاده شده است.
کلید واژگان: استعاره مفهومی, انسان انگاری, بدن مندی, خدا, سنایی, عطارSpiritual, sacred, and religious matters are things that human beings always have to use metaphors to understand. It is the property of the human mind that it cannot recognize conceptual and abstract matters without the help of instances of physics. Today, the cognitive sciences, including cognitive linguistics, have analyzed many of the metaphors used in human language and have shown how human beings understand the affairs of existence. The purpose of this study is to examine the human -based metaphor of God, in order to show with a cognitive approach how God has been conceptualized in the minds of two poets of the Persian language, namely Sanaei and Attar. For this purpose, in the books of these two poets, all the verses have been extracted in which human deeds and attributes have been mentioned to God and each of them has been mentioned in the article. The results of this study show that in the minds of these two poets, God is common: the king, the beloved, the craftsman, the host, the butler and the warrior, and in addition, in the Sanaei mind, God is: hairdresser, builder, baker, writer, leader; and in Attar's mind, God is the hunter, the juggler, the mirror worker, the commander, the weaver, and the painter. In this study, the face, waist, hair, lips, pupils, mouth, etc. are the organs that have been used along with evidence to prove the personification metaphor.
Keywords: conceptual metaphor, anthropomorphism, personification, god, Sanaei, Attar -
آموزه های والای نهج البلاغه در راستای تحقق مفاهیم بلند و مضامین عالی قرآن مجید معنا می یابد. هدف از این پژوهش بازشناسی و تحلیل مقالات نوشته شده در خصوص نهج البلاغه با رویکرد فرهنگی طی پانزده سال (از سال 1380 تا سال 1395) است. از آنجا که اکثر پژوهش های انجام شده امروزه در قالب مقاله درآمده و آنچه در این تحقیقات عرضه می شود عصاره ی معارف نهج البلاغه است؛ بر این اساس نگارنده به دنبال این سوال که میزان توجه نویسندگان به مسایل فرهنگی تا چه حد بوده و به کدام مفاهیم حوزه فرهنگی در نهج البلاغه پرداخته اند؛ مقالات نوشته شده در این خصوص بر اساس فهرست مقالات فارسی و کتاب شناسی نهج البلاغه، شناسایی، بازیابی و طبقه بندی شد. سپس با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا مفاهیم و آموزه های فرهنگی نهج البلاغه از مقالات استخراج و بعد از استنتاج آماری مفاهیم، و گاهی تصحیح بعضی از ارجاعات، یافته های تحلیل توصیفی ارایه شد و مشخص گردید از میان مفاهیم استخراج شده بیش ترین فراوانی مربوط به مفهوم معاد و یاد آخرت با 215 مصداق و 27 فراوانی، و بقیه مفاهیم فرهنگی با فراوانی های نسبی بعد از آن، مورد توجه نویسندگان در این بازه زمانی بوده که دلایل کمی و کیفی توجه به این مفهوم ارایه شده است.
کلید واژگان: آموزه های نهج البلاغه, مضامین فرهنگی, تحلیل محتواThis research aims to identify and analyze the articles written about Nahj al-Balaghah with a cultural approach over fifteen years (2001-2016). Since most of the conducted studies are in the form of articles and what is presented in these studies is the extract of the teachings of Nahj al-Balaghah, the author of the present paper aims to answer the question of how much attention the authors have paid to cultural issues and which concepts of the cultural field have been addressed in Nahj al-Balaghah? In this regard, the written articles were identified, reviewed, and classified based on Persian articles and the bibliography of Nahj al-Balaghah. Then, using the qualitative content analysis, the concepts and cultural teachings of Nahj al-Balaghah were extracted from the articles, and then, using statistical inference and correcting some references, the descriptive analysis findings were presented. In the end, it was found that among the extracted concepts, the highest frequency related to resurrection and remembrance of the hereafter, with 215 examples and 27 frequencies, and the rest of the cultural concepts, with relative frequencies, were of interest to the authors in this period that the quantitative and qualitative reasons for attention were presented.
Keywords: teachings of Nahj al-Balaghah, cultural themes, content analysis -
حالات و عواطف انسانی و عوارض طبیعی و اخلاقی که آدمی را به خود دچار می کند از دیرباز در زمینه آثار ادبی ظهور و بروز داشته اند. مفهوم «رنج» از دیرباز در هییت آثار ادبی بازنمایی شده است، اما در ادوار و اعصار گوناگون ماهیت های متفاوتی داشته است. رنج جسمانی و مادی امری جدا از رنج اندیشه و هر دوی اینها جدا از تعب و رنج ناشی از فقدان های سیاسی و اجتماعی هستند. مقاله حاضر با تبیین ماهیت رنج و جایگاه آن در ادبیات قدیم و جدید کوشیده با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی این مضمون را در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی بررسی نماید. نتایج بحث نشان می دهد که وجه مادی رنج در اندیشه ناصر خسرو اندک بوده و جای آن را رنج ناشی از فقدان اندیشه و خرد و رنج های معنوی انسان در زمین که ناشی از فاصله او با خداوند است، گرفته است. اعتصامی به این رنج ها بی اعتنا نیست، اما نگاه خاصی نیز به رنج های ناشی از مسایل سیاسی و اجتماعی و همچنین تنهایی انسان در عصر جدید دارد. نقطه عطف کار دو شاعر واکاوی رنج و تعب ناشی از بیخردی است و مهمترین تفاوت آنها را می توان در همین بعد سیاسی و اجتماعی دید که پروین را متناسب با افق اندیشه دوران و گفتمان های انتقادی زمانه اش از ناصر خسرو متمایز می کند.
کلید واژگان: رنج, ماهیت انسان, عواطف انسانی, ناصرخسرو, پروین اعتصامیHuman states and emotions and the natural and moral effects that afflict man have long appeared in the field of literary works. The concept of "suffering" has long been represented in literary works. But in different eras, "suffering" has had different natures. Physical and material suffering are separate from the suffering of thought, and both are separate from the suffering caused by political and social losses. The present article explains the nature of suffering and its place in the old and new literature and tries to observe this theme in the poems of Naser Khosrow and Parvin Etesami with a comparative method and a descriptive-analytical approach. The results of the discussion show that the material aspect of suffering in Nasser Khosrow's thought is small and has been replaced by suffering due to the lack of thought and wisdom and spiritual suffering of man on earth due to his distance from God. Strike is not indifferent to these sufferings; but he also has a special view on the sufferings caused by political and social issues, as well as human loneliness in the new age. The turning point of the work of the two poets is suffering and ignorance due to irrationality, and the most important difference between them can be seen in this political and social dimension, which distinguishes Parvin from Nasser Khosrow in accordance with the horizon of thought and critical discourses of his time. he does.
Keywords: suffering, human nature, Wisdom in Poetry, Human Emotions, Naser Khosrow, Parvin Etesami -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی صورت پذیرفته است. واژه های «بلبل»، «باد صبا» و «گل» اضلاع یک رابطه احساسی و عاشقانه هستند. هر سه واژه بکارگرفته شده در اشعار این شاعران دارای رویکردی تمثیلی درباره نمادهای مختلف هستند. اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که شناخت بهتر اضلاع تشکیل دهنده این رابطه می تواند کمک موثری به ما در شناخت ویژگی های شعری شاعرانی چون خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی نماید. این تحقیق با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و با بررسی دیوان اشعار این شعرا و منابع پیرامونی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بلبل، تمثیل عاشق، باد، نسیم، صبا یا باد صبا تمثیل یک رابط و پیغام رسان در حال تردد میان عاشق و معشوق و گل به عنوان مظهر زیبایی طبیعی تمثیلی از معشوق جلوه می نماید. با بررسی اشعار شاعران مورد نظر عناصر فراوانی از طبیعت اعم از باد، حیوانات و گیاهان به چشم می خورد که همراه با کنایه، استعاره، تشبیهات و ترکیبات زیبایی هستند. این رویکرد تمثیلی در اشعار و غزلیات حافظ از برجستگی بیشتری نسبت به خاقانی و بیدل دهلوی برخوردار است. این پژوهش در صدد است تا با بررسی رویکرد تمثیلی این نمادها به مقایسه کارکردهای آن ها در اشعار این شاعران بپردازد.
کلید واژگان: باد صبا, گل, حافظ, خاقانی, بیدل دهلویJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:14 Issue: 52, 2022, PP 105 -127The terms "nightingale", "the eastern wind", and "rose" are three gones of an emotional,romantic relationship that has been used by poets through different eras. The common elements of the three is the fact that they exist in the nature. These three term used in the poems of poets have symbolic significance and metaphorical approach. The nightingale as the symbole of lover or poaetic "I" , wind, breathe, Saba or eastern wind as the mesenger in commute between lover ( the nightingale) and beloved (rose) as the symbol of beauty or projection of beloved. In Persian literature ,specially in versed works, and in the works of three mentioned poet in present study( Khaghani, Hafiz, Bidel Dehlavi) there are plenty of natural elements such as wind, funa, and flora which are accompanied by beautiful ironies, metaphors, similies, and combinations. Allegorical approach of these elements is more prominent in hafiz poems in comparison with the two other Aforementioned sonneteers. Considering the various functions, this study aimed to investigate the allegorical approach of these symbols and compare their functions in the poems of the three poets.
Keywords: eastern wind, Rose, hafiz, Khaghani, Bidel Dehlavi -
در چند دهه اخیر به دنبال تغییرات سیاسی اجتماعی و تغییر نگرش جامعه به مسایل زنان و زمزمههای آزادی آنان، داستاننویسان توجه خاصی به موضوع زنان داشتهاند و نوع نگرش جامعه به مسیولیتها و حقوق زنان در آثار آنان نمودار است. بررسی سیمای زنان در ادبیات و جامعه ضروری است؛ لذا در این پژوهش دو رمان جزیرهی سرگردانی سیمین دانشور و شوهر آهو خانم از علیمحمد افغانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف از نقد این دو اثر بررسی تقابل زنان با تبعیض و خشونت اجتماعی آنان است. مسایلی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، مواردی چون: جلوههای مردسالاری، خشونت علیه زنان، نگرش جامعه به زن، اعتقاد به برتری مرد، ضعف زنانه، فمینیسم و... است. در این بررسیها به کتب جامعهشناختی استناد شده است. در پایان مسایلی که در داستانها مورد بحث قرار گرفته است، با یکدیگر مقایسه شده و مشخص شده در هر داستان کدام یک از عناصر پررنگتر و کدام کمجلوهتر است. نتایج حاکی از آن بود که در هر دو رمان نگاه منفی جامعه به زنین و وضعیت نابرابر میان زنان و مردان عامل اصلی خشونت و تبعیض به زنان است.
کلید واژگان: زن, خشونت, سنت, جزیره سرگردانی, شوهر آهوخانمIn recent decades, following socio-political changes and changes in society's attitudes towards women's issues and whispers of their freedom, novelists have paid special attention to the issue of women and the society's attitude towards women's responsibilities and rights is shown in their works. . It is necessary to study the image of women in literature and society; Therefore, in this study, two novels of the wandering island of Simin Daneshvar and Ahoo Khanum's husband by Ali Mohammad Afghani were examined. The purpose of criticizing these two works is to examine the confrontation between women and their discrimination and social violence. The issues discussed in this article are: manifestations of patriarchy, violence against women, society's attitude towards women, belief in male superiority, female weakness, feminism, and so on. Sociological books have been cited in these studies. At the end, the issues discussed in the stories are compared with each other and it is determined which of the elements is more colorful and which is less prominent in each story. The results showed that in both novels, society's negative view of women and the unequal situation between women and men is the main cause of violence and discrimination against women.
Keywords: Woman, Violence, Tradition, Wandering Island, My Deer Husband -
هویت، از آن روی که با فردیت یافتگی در پیوند است، یکی از مباحث پراهمیت در حوزه علوم انسانی به شمار می آید. زیرا تنها در سایه هویت است که انسان، از ناپیدایی در جمع رها می شود و به تشخص می رسد و برای ایفای نقش انسانی خویش در زندگی اجتماعی، آماده می گردد. بنابراین در تمام جوامع بشری، هویت ملی، به نسبت هویت های دیگرانسان، ارزش اجتماعی بیشتری دارد. موضوع مقاله حاضر بررسی هویت ملی در شعر دو شاعر بزرگ معاصر، اخوان و شفیعی کدکنی است. برای درک این مقوله در نزد آنان، ابتدا به مساله هویت، هویت فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت ملی به اختصار اشاره شده، و سپس مصادیق هویت ملی را در سروده های این دو شاعر، یافته، مقوله بندی و تحلیل کرده ایم. داده های این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآمده و با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیل شده است. حاصل کار این که هر دو شاعر در هویت یافتگی شاخص بوده و در سفر زندگی و شعر خود، بیش از هر جا در منزل هویت ملی، توقف کرده اند.
کلید واژگان: هویت, هویت ملی, اخوان, شفیعی کدکنیAs Identity is connected to individuality, it is one of the most important topics in the field of humanities. Because it is only in the shadow of identity that man is released from invisibility in society then he reaches the individual and prepares to play its human role in society. Therefore, in all human societies, national identity has more social value than other identities. The subject of the present article is the study of national identity in the poetry of two great contemporary poets, Akhavan and Shafi'i Kadkani. To understand it, we first briefly study the issue of identity, cultural identity, social identity and national identity and then, we have found, categorized and analyzed the objects of national identity in the poems of these two poets to show its impact on their poetry. The data of this research have collected in a library and documentary manner and then we analyzed them using a descriptive method. As a result, both poets are prominent in identity and have stopped in their journey of life and poetry, more than anywhere else in the home of national identity.
Keywords: Identity, National Identity, Akhavan, Shafi'i Kadkani -
تحلیل و تشخیص عناصر سبکی جز با جزیی نگری در بسامد خروج از نرم زبان حاصل نمی شود. این جزیی نگری نیازمند بررسی جزییات ادبی، زبانی و فکری یک متن ادبی است. عنصر رنگ یکی از مواردی است که کیفیت استفاده بلاغی و معنایی آن در سبک ها و دوره های مختلف ادبی متغیر و متفاوت است و با بررسی کارکردها و تحولات بلاغی این عنصر تصویرساز می توان دگردیسی سبکی را نشان داد. ازآنجایی که دگردیسی های سبکی جز با در نظر گرفتن پیکره ای وسیع چندان دقیق و ممکن نیست، لذا با در نظر گرفتن پنج سبک شعر فارسی و از هر سبک سه شاعر برجسته، به موضوع مذکور پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در سبک خراسانی ترکیبات وصفی حاصل از رنگ ها در امور حسی و اغلب با عناصر طبیعت است. شگردهای غالب در این سبک استفاده از تشبیه و استعاره و کنایه است. در سبک بینابین بسامد ترکیبات انتزاعی بیشتر و کارکردهای کنایی، تمثیلی و نمادین، در حوزه عرفان و مسایل اجتماعی (با ظهور سنایی) بیشتر است. در سبک آذربایجانی صنایع بدیعی و بیانی به اوج خود می رسد و رنگ «ازرق» دستمایه آفرینش ایهام، استعاره و کنایه با بسامد بالا می گردد. در این سبک، هفت پیکر جایگاهی ویژه دارد چون از نمادگرایی اسطوره (در رنگ ها) نیز استفاده می کند. در سبک عراقی نیز اغلب ترکیبات حسی نیز برای تبیین مفاهیم ذهنی به کار می روند. ایهام، استعاره و نماد از شگردهای غالب در کاربرد رنگ هاست. در سبک هندی ترکیبات عینی بیشتر است و در میان شگردهای بلاغی، اسلوب معادله، تشبیه و حسن تعلیل بسامد بیشتری دارد.کلید واژگان: کارکردهای بلاغی, عنصر رنگ, سبک شناسی, شعر فارسی, تحولات سبکیAnalysis and detection of stylistic elements can only be achieved by detailing the frequency of exit from the soft language. This detail requires an examination of the literary, linguistic, and intellectual details of a literary text. The element of color is one of the cases in which the quality of its rhetorical and semantic use varies in different literary styles and periods. By examining the functions and rhetorical developments of this pictorial element, a stylistic metamorphosis can be shown. Since stylistic developments are not very accurate and possible except by considering a wide range, so by considering five styles of Persian poetry and three prominent poets from each style, the subject has been addressed. The results show that in Khorasani style, descriptive compounds resulting from colors are in sensory matters and often with elements of nature. The predominant tricks in this style are the use of metaphor. in the Seljuk style, the frequency of abstract compounds is higher and the functions of irony, allegory and symbolism are higher in the field of mysticism and social issues (with the emergence of Sanai). In the Azerbaijani style, the rhetorical and expressive industries reach their peak, and the color "bleu" becomes a means of creating ambiguity, metaphor and irony with high frequency. In this style, “haft peykar” has a special place because it also uses the symbolism of myth (in colors). in the Iraqi style, too, most sensory combinations are used to explain mental concepts.Keywords: Rhetorical functions, Color element, stylistics, Persian poetry, stylistic developments
-
سعدی چون روانشناسی اجتماعی با تامل در روح و روان جامعه همواره تلاش می کند با برجسته سازی امور خوب و نیک و طرد کردن امور بد، پایه های جامعه سالم و آرمانی اش را بنا نهد و اغلب با امور و پدیده های عالم مواجهه ایجابی دارد. وی با مثبت نشان دادن و ارزشمند دانستن خدمت به خلق بر آن است که اعضای جامعه به ویژه حاکمان قدرت را به سوی خدمت رسانی به خلق تشویق کند و بدین سان بخشی از آلام و دردهای بشری را درمان کند. سعدی برای رهایی انسان ها از درد و رنج، از یک سوی همیاری و همدردی انسان ها به همنوعشان را به یاری می طلبد و از سوی دیگر با استفاده از گفتمان های مختلف اخلاقی، دینی، عقلانی و برجسته کردن امور نیک، تلاش می کند بسترهای لازم را برای ایجاد جامعه سالم و متوازن فراهم کند و در مناسبات اجتماعی و ارتباط افراد با یکدیگر پیوندی سالم، متعادل و توام با عشق و مهرورزی به همدیگر برقرار کرده، از رهگذر آن، آسایش و آرامش روحی را به جامعه بازگرداند. در یک نگاه ساختاری و جامع به دیدگاه سعدی در قصاید و بوستان می توان گفت که سعدی با پدیده درد و رنج، مواجهه اخلاقی و انسانی دارد و درد و رنج مطرح شده در شعر او متعلق به کل جامعه انسانی است و به قشر یا جامعه خاصی تعلق ندارد بلکه مربوط به کل انسان هایی است که چون عضو یک پیکره انسانی با هم در ارتباطند.کلید واژگان: سعدی, درد و رنج, شعر فارسی, قصاید و بوستان
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.