حامد یوسف زاده
-
گونه سیب وحشی (Malus orientalis. Uglitzk) در جنگل های شمال، مرکز، شرق و غرب ایران گسترش دارد. با افزایش ارتفاع از سطح دریا فاکتورهای محیطی تغییر میکند و این تغییر به نوبه خود بر روی ویژگی-های زیستی و ریختی درختان تاثیر میگذرد. در این مطالعه بذرها در شش جمعیت از ارتفاع 1470 تا 2350 متر از سطح دریا در شش منطقه جغرافیایی مختلف سوردار، یوشمیانبند، یوش بالابند، اسالم، افراتخته و درازنو جمع آوری شد. با توجه به کاهش دوره رویش با افزایش ارتفاع انتظار بر این بود که با افزایش ارتفاع اندازه میوه و بذر و وزن بذر کاهش یابد. ضریب همبستگی پیرسون در اندازه میوه -0/82 به دست آمده که در سطح 0/01 معنیدار شد و ضریب همبستگی پارامترهای طول و عرض بذر و وزن بذر به ترتیب 0/078 ، 0/051 و 0/152_ به دست آمد که نشان میدهد پارامتر اندازه میوه در طول گرادیان ارتفاعی با افزیش ارتفاع کاهش مییابد و پارامترهای اندازه طول و عرض بذر با گرادیان ارتفاعی الگوی خاصی را نشان نداد. در مورد وزن صد دانه بذر تا ارتفاع 1824 متر از سطح دریا روند معکوس افزایش ارتفاع و تغییرات وزن ادامه دارد و با افزایش ارتفاع وزن صد دانه بذر کاهش مییابد، اما از ارتفاع 1824 متر به بعد تغییرات وزن بذر از الگو خاصی پیروی نمیکند و این به رقابت داخل و بین گونهای اشاره دارد که در هر جمعیت میتواند متفاوت باشد.
کلید واژگان: سیب جنگلی, صفات فیزیکی بذر, تغییرات ارتفاع, Malus orientalis -
سیب قفقازی (Malus orientalis Uglitzk) یکی از گونه های جنگلی- باغی ایران است که در دو ناحیه رویشی هیرکانی و زاگرس در ایران پراکنش دارد. در این پژوهش تنوع و ساختار ژنتیکی جمعیت های سیب قفقازی ایران، با استفاده از 26 نشانگر ریزماهواره مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر هتروزیگوسیتی مشاهده شده بین 46/0 - 83/0 و غنای آللی بین 54/1 - 84/1 بود. در بیش از 80 درصد رویشگاه ها هتروزیگوسیتی مشاهده شده در حد هترروزیگوسیتی مورد انتظار بود و علایمی از بروز تنگنای ژنتیکی در هیچ یک از جمعیت ها مشاهده نشد. دامنه ضریب درون آمیزی برای سیب قفقازی در ناحیه رویشی هیرکانی بین 81/0-84/0 و 81/0 و برای ناحیه رویشی زاگرس بین 2/0-81/0 بود. میانگین جریان ژن نیز به ترتیب 24/0 و 69/0 برای ناحیه رویشی هیرکانی و زاگرس بود. تعادل هاردی-واینبرگ در تمامی رویشگاه های مورد بررسی به جز، رویشگاه های استان لرستان و رویشگاه دورک از استان گلستان برقرار بود. بررسی نتایج ساختار ژنتیکی نیز حاکی از شکل گیری سه ساختار کاملا متمایز برای جمعیت های سیب قفقازی در ایران است. در تحلیل تجزیه به مولفه های اصلی ناحیه رویشی هیرکانی و زاگرس ساختار کاملا متمایزی از یکدیگر نشان دادند.کلید واژگان: تنگنای ژنتیکی, سیب جنگلی, جریان ژنی, ژنتیک حفاظتCaucasian apple (Malus orientalis Uglitzk) is one of the forest-garden species of Iran that is distributed in Hyrcanian and Zagros vegetation areas in Iran. In this study, the diversity and genetic structure of Caucasian apples were investigated using 26 microsatellite markers. The results showed that the observed heterozygosity was between 0.46 - 0.83 and the allelic richness was between 1.54 - 1.84. In more than 80% of habitats, heterozygosity was expected to be within the expected range. Our founding suggest that between Iranian population wild apples have not experienced a genetic bottleneck in the recent result.The range of inoculation coefficient for Caucasian apples in Hyrcanian forest was between -0.84 and 0.81 and for Zagros forest was between -0.2 and 0.81. The mean gene flow is 0.24 and 0.69 for Hyrcanian forest and Zagros forest, respectively. Based on Hardy-Weinberg equilibrium only populations from Lorestan province and Dorak region from Golestan province were deviated. The study of the results of genetic structure also indicates the formation of three completely different structures for Caucasian apple populations in Iran. based on the analysis of principal components analysis, Hyrcanian and Zagros regions showed a completely different structure from each other.Keywords: Bottleneck, Wild apple, Gene flow, Conservation genetic
-
تاثیر شیوه تک گزینی بر تنوع ژنتیکی راش در جنگل های شرق مازندران (مطالعه موردی: جنگل های هفت خال نکا)
راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) یکی از مهمترین گونه های صنعتی جنگل های هیرکانی است که از حدود نیم قرن گذشته تا کنون در قالب طرح های جنگل داری با شیوه های مختلف جنگل شناسی ازجمله تک گزینی مورد بهره برداری قرار گرفته است. تنوع ژنتیکی در درختان و درختچه های جنگلی، برای سازگاری مستمر آنها با شرایط محیطی جدید، حیاتی است. این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی راش در چند قطعه بهره برداری شده به شیوه تک گزینی و مقایسه آن با تنوع ژنتیکی در قطعه شاهد در طرح جنگل داری مجموعه موزیسای جنگل های هفت خال شرکت نکاچوب اجرا شد. نمونه برداری به صورت جفتی از برگ های 60 درخت بالغ در قطعه شاهد و قطعه های بهره-برداری شده انجام شد. برای ارزیابی تنوع ژنتیکی از 10 آغازگر ریزماهواره استفاده گردید. نتایج نشان داد در هر 10 جایگاه ژنی مورد بررسی، قطعات چندشکل تکثیر شد. میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده به ترتیب 52/0 و 49/0 شد. فراوانی آلل های اختصاصی در درختان مادری در قطعه شاهد و بهره برداری شده به ترتیب 75/3 و 19/3 بود. از نظر تعداد کل آلل ها، آلل های اختصاصی، غنای آللی و هتروزیگوسیتی تفاوتی بین درختان راش در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده دیده نشد. بااین حال هتروزیگوسیتی مشاهده شده در قطعه شاهد و قطعه های بهره برداری شده، به ترتیب 41 و 45 درصد کمتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. در مجموع بر اساس پارامترهای ژنتیکی استخراج شده از 10 آغازگر ریزماهواره نتیجه گیری شد که سیستم بهره برداری به شیوه تک گزینی روی تنوع ژنتیکی توده های مادری راش در جنگل های مورد بررسی اثر منفی نداشته است.
کلید واژگان: تنوع ژنتیکی, نشانگر ریزماهواره (SSR), بهره برداری, شیوه تک گزینی, راش شرقیIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:29 Issue: 1, 2021, PP 38 -50Oriental beech (Fagus orientalis L.) is one of the most important industrial species in Hyrcanian forests which exploited via forestry projects with various methods, including a single selection method since the last half-century. Genetic diversity in forest trees is critical for their adaptation to the new environmental conditions. This study was aimed to study the effect of single selection method on genetic diversity of oriental beech in the forests of the east of Mazandaran province, Iran by comparing two management method in protected and exploited plots using single selection method in Haftkhal Forestry Plan. Paired sampling was performed from the leaves of 60 mature trees in the control and exploited plots. Ten microsatellite primers were used to assess the genetic diversity. The results showed that a total of all 10 microsatellites loci produced polymorphism bands. The amount of heterozygosity was 0.52 and 0.49 in the control and exploited stands, respectively. The frequency of specific alleles in mother trees were 3.75 and 3.19 in the control and exploited stands, respectively. Based on the single selection method, beech trees were not significantly different in the control and the exploited plots in terms of the total number of alleles, specific alleles, allelic richness and heterozygosity. However, the observed heterozygosity was 41 and 45% lower than the expected heterozygosity in the control and exploited stands, respectively. Therefore, based on the genetic parameters extracted from 10 microsatellite primers; it was concluded that the single selection exploited method did not have a negative effect on the genetic diversity of mother beech masses in the studied forests.
Keywords: Genetic diversity, managed stand, oriental beech, protected stand, Single cutting system -
تتخریب جنگل های هیرکانی، باعث تکه تکه شدن رویشگاه سفیدپلت (Populus caspica Bornm.) و از بین رفتن بخش عظیمی از ذخایر ژنتیکی آنها شده است. این گونه در نواحی جنوبی خزر پراکنش دارد و در لیست درختان در معرض خطر انقراض گزارش شده است. به منظور انتخاب درختان متنوع و حفاظت این ذخایر ژنی در کلکسیون، ابتدا رویشگاه های مختلف آن در سراسر نوار جنوبی خزر از آستارا تا جنگل گلستان مطالعه و در نهایت تعداد 20 رویشگاه شناسایی شد. آنگاه DNA برگ 359 درخت متعلق به این رویشگاه ها استخراج شد. بااین حال، پس از حذف یکنواختی کلون ها، پارامترهای ژنتیکی برای 314 درخت با استفاده از 14 نشانگر ریزماهواره محاسبه شد. این آغازگر ها در 314 فرد سفیدپلت 80 آلل را نشان دادند. مقادیر هتروزیگوسیتی مورد انتظار در هر مکان ژنی از 085/0 تا 765/0 و هتروزیگوسیتی مشاهده شده از 069/0 تا 689/0 متغیر بود. بیشترین و کمترین مقادیر غنای آللی در لووه و تنکابن به ترتیب برابر 03/3 و 17/2 برآورد شد. ضریب درون آمیزی عامل احتمالی انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ بود. فقط 8/0 درصد افراد در یک جمعیت سفیدپلت مهاجر بودند. به طورکلی جریان ژن نامتقارن و شدت آن کم بود. آزمون مانتل نشان داد که همبستگی معنی داری بین فاصله ژنتیکی و فاصله جغرافیایی در سفیدپلت وجود ندارد. بااین حال ارتفاع یک مانع جدی برای وقوع جریان ژن در سراسر دامنه شرقی و غربی گسترش سفیدپلت محسوب می شود. در پایان به منظور حفظ ذخایر توارثی و بر اساس نتایج مطالعه مولکولی، پایه های متنوع سفیدپلت تکثیر و در کلکسیون مربوطه کاشته شدند.کلید واژگان: تولید چوب, حفاظت, ذخائر توارثی, ریزماهوارهIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:29 Issue: 1, 2021, PP 25 -37The destruction of Hyrcanian forests has led to the fragmentation of the Caspian poplar (Populus caspica Bornm.) habitat and the destruction of a large part of its genetic resources. This species is distributed in the southern regions of the Caspian Sea, although it has been reported in the list of endangered trees. To select various trees and conserve their gene pools via the collection, their diverse habitats throughout the southern Caspian strip from Astara to Golestan forest were studied, and subsequently, 20 habitats were identified. DNA extraction from the leaves of 359 trees belonging to these habitats was then extracted. After homogeneity removal, genetic parameters were estimated for 314 trees using 14 microsatellite markers. These primers showed 80 alleles in 314 trees of P. caspica. Expected heterozygosity values in each locus ranged from 0.085 to 0.765, while the observed heterozygosity ranged from 0.069 to 0.689. The highest and lowest amount of allelic richness with values of 3.03 and 2.17 were estimated in Loveh and Tonekabon, respectively. The inbreeding coefficient was a possible factor in the Hardy-Weinberg equilibrium deviation. Only 0.8% of trees in a population were immigrants. In general, gene flow was asymmetric and its severity was low. Mantel test showed that there was no significant correlation between genetic distance and geographical distance. However, altitude was a serious barrier to gene flow across the eastern and western slopes of the Caspian poplar distribution. Finally, to preserve its genetic resources, based on the results of molecular, some stocks of this species were clonaly propagated and planted in a relevant collection.Keywords: wood production, Protection, gene pool, Microsatellites
-
تغییر اقلیم می تواند تهدیدی جدی برای گونه های مختلف بومی در جنگل های هیرکانی باشد. بااین حال، تاکنون پژوهشی در ارتباط با تعیین پیامدهای تغییر اقلیم بر روند الگوهای پراکنش (Populus caspica Bornm.) انجام نشده است. در پژوهش پیش رو به منظور شناسایی ارتباط بین پراکنش سفیدپلت با متغیرهای اقلیمی و تعیین رویشگاه های مطلوب تحت شرایط اقلیم کنونی و آینده (سناریوی RCP 8.5 تا سال 2070) از تیوری آشیان بوم شناختی، نرم افزار MAXENT و نیز داده های حضور این گونه در سطح جنگل های هیرکانی استفاده شد. بر اساس ارزیابی سطح زیر منحنی ROC، ارزش زیاد شاخص AUC (993/0) نشان دهنده کارآمدی مدل مورد استفاده در تعیین رویشگاه بالقوه سفیدپلت بود. مهم ترین متغیر های موثر در تعیین رویشگاه این گونه شامل بارش در خشک ترین ماه سال، تغییرات دمای سالانه، میانگین دمای سالانه و هم دمایی بودند. همچنین، تحت شرایط اقلیم کنونی، مساحت مطلوبیت رویشگاه های این گونه در جنگل های هیرکانی 3/88317 کیلو متر مربع است و در 75/38 درصد از منطقه، پتانسیل خوبی برای حضور سفید پلت وجود دارد، درحالی که نتایج سناریو آینده (RCP 8.5) نشان دهنده کاهش 4/48 درصدی مساحت مطلوبیت رویشگاه این گونه نسبت به شرایط فعلی است. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تصمیمات مدیریتی، برنامه ریزی های حفاظتی و اصلاحی با درنظر گرفتن اثر تغییر اقلیم بر مطلوبیت رویشگاه ها و پاسخ گونه به تغییر اقلیم استفاده کرد و راهبردهای حفاظتی سفیدپلت (در درون یا بیرون از رویشگاه) را تدوین کرد.کلید واژگان: تغییر اقلیم, حفاظت, گونه بومی, مدل MaxEntClimate change can be a major threat to the endemic species of the Hyrcanian forests. However, there have been almost no studies in terms of determining consequences of climate change on the distribution patterns of Populus caspica Bornm. In this study, ecological niche theory and MAXENT software as well as P. caspica presence data across the Hyrcanian forests of Iran were used to identify the relationships between species data to the climatic predictor variables under current and future (RCP 8.5) (2070) climate conditions. According to analysis of area under the ROC curve, the high value of AUC index (0.993) indicated the efficiency of the model in determining the potential habitat of P. caspica. Precipitation of driest month, temperature annual range, mean annual temperature, and isothermality were the most important bioclimatic variables in the determination of potential habitat for P. caspica. Moreover, our results demonstrated that the habitat suitability area of this species was 88317.3 km2 under current climate condition and 38.75% area was identified as a "good potential" level for the presence of P. caspica. Whereas under projected future climate (RCP 8.5), suitable areas would be decreased by 48.4% compared to the current condition. The results of this study can be applied in approaches management, conservation planning and reforestation by taking into account the effect of climate change on habitat suitability and species response to its changes and conservation strategies will be compiled for this species.Keywords: Climate change, conservation, Endemic species, MaxEnt model
-
تیس درختی است با پراکنش بسیار محدود و در مرز بالای درختی جنگل های شمال کشور پراکنش دارد. در این تحقیق، هفت رویشگاه تیس از شرق به غرب جنگل هیرکانی شناسایی و رفتار جوانه زنی بذر و تنوع در صفات ریختی برگ ارزیابی شد. آنالیز چندمتغیره نشان داد که جمعیت های تحت بررسی از نظر صفات ریختی تحت مطالعه از یکدیگر متمایز نشده اند و تنها برخی از پایه های رویشگاه اندبیل به دلیل داشتن تفاوت معنی دار در قاعده برگ، از درختان دیگر متمایز شدند. نتایج درصد جوانه زنی نشان داد که در تیمار سرد و تیمار ترکیبی سرد و گرم، جوانه زنی بعد از حدود 70 هفته، به حدود 100 درصد رسید. سرعت جوانه زنی در تیمار سرد، در هفته 55 به اوج خود رسید و حدود 90 درصد بذور در این تیمار در هفته 55 جوانه زدند. در تیمار ترکیبی گرم و سرد، قبل از هفته 50، سرعت جوانه زنی به حداکثر خود و با درصد جوانه زنی تجمعی به حدود 40 درصد رسید، ولی از این هفته تا هفته 55 سرعت جوانه زنی مجدد کند شد و از هفته 55 تا هفته 60 نقطه دوم اوج خود را با درصد جوانه زنی حدود 80 درصد تجربه کرد. نتایج تحقیق نشان داد که برگ درخت تیس در شمال ایران از تنوع ریختی زیادی برخوردار نیست و بذر تیس نیز از نظر قوه نامیه و زایایی مشکلی ندارد و خواب طولانی بذر (نیاز به دو زمستان گذرانی) سبب شده است که نهالستان های کوهستانی با ناآگاهی از این موضوع در تولید نهال از بذر آن ناموفق باشند.کلید واژگان: تنوع ژنتیکی, تولید نهال, جنگل هیرکانی, حفاظتRowan is a tree with a very limited distribution in the upper treeline in the Hyrcanian forest. In this study, seven habitats of this tree from east to west of the Hyrcanian forest were identified and seed germination behaviors and diversity in leaf morphological traits were evaluated. Multivariate analysis showed that the studied populations were not differentiated from each other in terms of morphological traits. The results of germination percentage showed that in cold treatment and hot and cold treatment, germination reached about 100% after about 70 weeks. The germination rate in the cold treatment reaches its peak at week 55 and about 90% of the seeds germinate at week 55. In the hot and cold combination treatment, although before week 50 the germination rate reaches its maximum with a cumulative germination percentage of about 40%, but from this week to week 55 the germination rate again slows down and from week 55 to week 60 second drops. It experiences its peak with about 80% germination. The results of the present study showed that the Rowan tree species does not have a high morphological diversity in its habitats in the northern Iran. Due to lack of knowledge on the long-term seed germination of this tree, mountain nurseries have been unsuccessful in producing seedling.Keywords: Hyrcanian forest, Conservation, Seed production, genetic diversity
-
در پژوهش پیش رو، تغییرپذیری ویژگی های ریختی برگ درختان نر و ماده سرخدار (Taxus baccata L.) در امتداد ویژگی های توپوگرافی و طول جغرافیایی جنگل های هیرکانی بررسی شد. از 58 درخت سرخدار مستقر در سه رویشگاه انتخاب شده (املش، گزو و افراتخته) در امتداد شیب تغییرات طول جغرافیایی، 580 نمونه برگ تهیه شد. با استفاده از تحلیل واریانس سلسله مراتبی یا آشیانه ای، اثر دو عامل رویشگاه و جنسیت بر شش صفت ریختی برگ بررسی شد و برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. همچنین، مهم ترین ویژگی های ریختی و محیطی موثر بر تمایز سه رویشگاه مورد مطالعه با استفاده از تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) تعیین شد. نتایج نشان داد که تغییرات ویژگی های ریختی برگ درختان سرخدار فقط تحت تاثیر رویشگاه بودند و جنسیت، اثر معنی داری بر آن ها نداشت. بیشترین مقادیر کمی ویژگی های ریختی برگ این درختان (به جز صفت ضریب شکل) مربوط به رویشگاه گزو بود که دلایل آن به استقرار این رویشگاه در شیب های ملایم، جهت شمالی (و بهره مندی از جریان های هوای مرطوب شمالی) و نیز در دامنه های با ارتفاع کمتر (و درنتیجه، بیشتر بودن طول فصل رشد) برمی گردد. به طور کلی، ویژگی های ریختی برگ های سرخدار در رویشگاه املش به دلیل استقرار در دامنه های پرشیب (کاهش عمق خاک) و با جهت عمومی غربی (کاهش رطوبت نسبی هوا) کمترین اندازه را داشتند. مقدار حدواسط اندازه های برگ نیز در رویشگاه افراتخته مشاهده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که رطوبت نسبی زیاد در فصل تابستان (استقرار در دره های مرطوب شمالی)، اثر بیشتری نسبت به متوسط بارندگی سالانه بر بهبود رشد ویژگی های ریختی برگ های سرخدار در جنگل های هیرکانی دارد.کلید واژگان: دوشکلی جنسی, ریخت شناسی, شیب تغییرات جغرافیایی, ویژگی های توپوگرافیIn this study, the diversity of morphological traits of needle in male and female yew (Taxus baccata L.) along the topographic and longitude gradients in the Hyrcanian forests was studied. To this aim, a total of 580 needles from 58 trees were measured in three sites (Amlash, Gazu and Afratakhteh) along the longitudinal gradient of the Hyrcanian forests. A hierarchical or nested analysis of variance was used to assess influencing sex and site on the 6 measured morphological traits of needles. In addition, Duncan's test was used for multiple comparisons of means. Furthermore, principal component analysis (PCA) was used to determine the most important traits and environmental factors in differing sites. Results showed that variation of morphological traits of yew needles is only affected by site factor. However, the influence of sex was not significantly assessed. Results also showed that most morphological traits of yew needles except the form factor were highest in Gazu site that comprised moderate slopes, northern aspects, faced northern humid air and experienced higher growing season due to lower elevation. Generally, morphological traits of yew needles were lowest in Amlash site, which included steep slopes (loss of soil depth) and western aspects (decrease in relative humidity). Yew trees in Afratakhteh site showed intermediate values. Our results imply that sites with cool summers and higher relative air humidity (settling in the humid northern valleys) provide more favorable growth conditions to morphological traits of yew needles compared with sites with higher average annual rainfall across the Hyrcanian forests.Keywords: Geographical gradient, Morphology, sexual dimorphism, topographical features
-
سرمازدگی بهاره از عوامل محدود کننده تولید میوه در درختان میوه سنگی به خصوص بادام است بنابراین غربالگری و اصلاح درختان میوه متحمل به سرمازدگی بهاره امری ضروری است. در بین نشانگرهای ملکولی، نشانگر های SSR که از EST ها مشتق شده اند در برنامه های اصلاحی مطلوب تر هستند. در تحقیق قبلی، گل های باز یک ژنوتیپ متحمل به سرمازدگی بهاره تحت تنش سرما آزمایش شدند و ترانسکریپتوم گلهای باز تحت شرایط سرما و کنترل با استفاده از تکنولوژی توالی یابی آنالیز گردید. تعداد 63218 توالی تولید شده با استفاده از نرم افزار SSR-Locator آنالیز گردید. در نتیجه، 2680 SSR و 2601 توالی حاوی SSR شناسایی شد. در یازده توالی، بیش از یک EST-SSR وجود داشت. در بین EST-SSRs ، پنج موتیف تکرارشونده متفاوت شناسایی شدند که بیشترین فراوانی ها به ترتیب مربوط به دی-، تری، پنتا- ، هگزا و تترا نوکلیوتیدها بودند. بررسی ما نشان داد که بیشترین موتیف های دی نوکلیوتیدی از نوع TA/TA و GA/TC بودند و موتیف های GAA و ACC و ACC بیشترین موتیف ها یتری نوکلیوتیدی بودند. آنالیز آنتولوژی ژنها نشان داد که بیشتر SSR های حاوی موتیف های تری نوکلیوتیدی در تنظیم رونویسی، تنظیم فرایندهای بیوسنتز سلولی، تنظیم بیان ژن، تنظیم فرایند سلولی و پاسخ به تنش و محرک ها نقش دارند. مطالعه حاضر اولین گزارش در مورد شناسایی SSR ها در گل های باز بادام می باشد.کلید واژگان: بادام, گل باز, سرمازدگی, SSR, توالی یابی RNASpring frost injury is a major environmental limit for the productivity of stone fruits such as almond. Thus, it is important to screen and breed spring frost tolerant trees. Among molecular markers, SSR derived from EST sequences are more desirable for breeding programs. In our previous study, we employed a frost treatment for flowers of a frost-tolerant almond genotype at full blooming stage as the important phenological stage to study frost stress. The transcriptomes of the frost-treated and non-frost-treated flowers (after post-thaw period) were analyzed and compared by using next generation sequencing technology. A total of 63218 sequences were generated and analyzed using SSR-Locator. In total, 2680 SSRs were identified and 2601 of sequences contained SSRs. In 11 sequences, there was more than one EST-SSRs. Among the potential EST-SSRs, five types of the motifs were identified; di-nucleotide and tri-nucleotide had the highest frequencies followed by penta-nucleotide, hexa-nucleotide and tetra-nucleotide repeats. Our study revealed that di- and tri-nucleotide motifs are more frequent. TA/TA and GA/TC were the most abundant di-nucleotide motifs while GAA, AAC and ACC were common in tri-nucleotide SSRs. GO annotation showed that the top GO terms associated with SSRs containing tri-nucleotide motif were involved in the regulation of transcription, regulation of cellular biosynthetic processes, regulation of gene expression, regulation of cellular processes, response to stress and response to stimulus. Our study is the first report on SSR development for fully open flowers of a frost-tolerant almond genotype.Keywords: almond, frost, fully open flowers, SSR, RNA-seq
-
لیلکی (Gleditsia caspica Desf.) از درختان بومی جنگل های شمال ایران و قفقاز است که بذر آن به دلیل پوسته سخت و نفوذناپذیر، جوانه زنی ضعیفی دارد. در این تحقیق تاثیر تیمارهای خراش دهی از جمله آب گرم 70 درجه و آب جوش 100 درجه سانتی گراد (در مدت های 5، 10، 15 و 20 دقیقه)، گرمای خشک با دماهای 60، 80 و 100 درجه سانتی گراد (در مدت های 15، 30 و 60 دقیقه) و اسید سولفوریک در دو غلظت 70 و 98 درصد (در مدت های 5، 20، 40 و 60 دقیقه) روی بذر لیلکی بررسی شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار 30 تایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تیمارهای آب جوش 100 درجه سانتی گراد و گرمای خشک (در همه دماها و مدت زمان ها) و شاهد جوانه زنی مشاهده نشد. در آب گرم 70 درجه سانتی گراد جوانه زنی ضعیف (20 درصد) بود، در حالی که در اسید سولفوریک 70 درصد (در مدت 60 دقیقه) حدود 84 درصد جوانه زنی و در تیمار اسید سولفوریک 98 درصد (در مدت های 20 و 40 دقیقه) 100 درصد جوانه زنی مشاهده شد. در کل، با توجه به یافته های این تحقیق، آب جوش، آب گرم و گرمای خشک، تیمارهای مناسبی برای غلبه بر خواب پوسته بذر لیلکی نیستند. برای تولید بهینه نهال لیلکی، بهتر است بذرها قبل از کاشت در بستر خزانه، با اسید سولفوریک 98 درصد به مدت 20 تا 40 دقیقه آغشته شوند.
کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, جوانه زنی, خواب بذر, لیلکیPersian honey locust(Gleditsia caspica Desf.) is an endemic tree in the northern forests of Iran and southeastern Azerbaijan, which has low seed germination because of water impermeability of seed. In this research, effects of hot water at 70 °C and 100 °C (5, 10, 15 and 20 minutes), dry heat at 60 °C, 80 °C and 100°C (15, 30 and 60 minutes) and sulphuric acid treatment at two concentrations of 70% and 98% (at immersions of 5, 20, 40 and 60 minutes) were studied on the characteristics of seed germination of this species. Experiment was carried out based on completely randomized design in three replicates. No germination was observed in the seeds treated with hot water (100 °C), dry heat and control, while the seeds treated with semi-hot water (70 °C), sulphuric acids of 70% (60 minutes) and 98% (20 and 40 minutes) obtained 20, 84 and 100 percent of germination, respectively. In general, hot water, warm water and dry heat are not good treatments for seed germination of Persian honey locust seed. It suggests that for seed dormancy breaking as well as seedling production of Persian honey locust,sulfuric acid 98% (with immersion of 20 or 40 m.) to be used.
Keywords: Gleditsia caspica Desf, Hyrcanian forests, Seed dormancy, Seed germination -
قارچ زرد کیجا یکی از قارچ های خوراکی متعلق به خانواده Cantharellaceae، پراکنش وسیعی در جنگل های شمال ایران دارد و مورد توجه ساکنان محلی این مناطق است. با وجود اهمیت اقتصادی قارچ های این جنس، اطلاعات اندکی درباره نیازهای رویشگاهی آن در دسترس است. از این رو، پژوهش حاضر در نظر دارد عوامل اکولوژیکی موثر بر پراکنش این قارچ را بررسی کند. برای این منظور 20 جفت قطعه نمونه 20 × 20 متر با فاصله حداقل 100 متر در توده های بلوط-ممرز یک جنگل جلگه ای (حدود 120 هکتار) در شهرستان نور انتخاب شد. نیمی از قطعات نمونه واجد اندام بارده قارچ و نیمی دیگر فاقد اندام بارده قارچ بود. به منظور تحلیل رابطه گونه- محیط (خواص خاک) و با استفاده از روشTWINSPAN سه گروه گونه گیاهی شناسایی شد. با توجه به نتایج این تحقیق، حضور این قارچ در توده های بلوط-ممرز (گروه های اکولوژیک دوم و سوم) در روی خاک با بافت لومی-رسی، اسیدیته 2/7-7/5، کربن 7/3-2/2 درصد، نیتروژن کل 27/0-16/0درصد، نسبت کربن به نیتروژن 9/18-8/10، رطوبت 2/46-4/29 درصد و عمق لاشبرگ 19-8/4 میلی متر بوده است. همچنین، در عرصه واجد قارچ، مقدار کربن، درصد شن و رس و نسبت کربن به نیتروژن بیشتر و برعکس، مقادیر نیتروژن، آمونیوم، نیترات، اندازه عمق لاشبرگ و درصد سیلت کمتر از آنها در عرصه بدون قارچ بوده است. به طور کلی، کربن، نسبت کربن به نیتروژن، درصد شن و رس مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر حضور قارچ زرد کیجا در این جنگل بوده اند.
کلید واژگان: اسیدیته, بافت خاک, عمق لاشبرگ, قارچ اکتومایکوریز, نسبت کربن به نیتروژنZarde-Kija mushroom(Cantharellus alborufescens) is one of the edible mushrooms belong to the Cantharellaceae family. It is widely distributed in the northern forests of Iran and is desirable for local residents in these areas. Despite the economic importance of this genus, litthe is known about their habitat requirements. This study was conducted to identify the environmental factors affecting the distribution of this mushroom in a plain forest of Noor city (Mazandaran province, northern Iran) with 120 ha area. For this purpose, 20 pair plots (20 m × 20 m) with at least 100 m distance were established (20 plots with Cantharellus and 20 non-Cantarellus plots). To analyze the species-environment relationship (soil characteristics), three groups of plant species were identified by the TWINSPAN method. The results showed this mushroom presents in oak-hornbeam stands with following conditions: clay-loam soils, pH value 5.7-7.2, soil C content 2.2-3.7%, total N 0.16-0.27%, C:N ratio 10.8-18.9, water content 29.4-46.2% and litter thickness 4.8-19 mm. In this regard, soil C content, C/N ratio, amount of sand and clay in plots with Cantharellus was 36, 71, 30 and 18 percent greater than those in plots without Cantharellus. Also, Nitrogen concentration (N), ammonium (NH4+), nitrate (NO3–), litter thickness and amount of silt in non-Cantarellus plots were respectively 30, 20, 19, 48 and 28 percent lesser than those in plots containing Cantharellus. Overall, our findings showed that C content, C:N ratio, sand (%) and clay (%) were the most important factors influencing the presence of C. alborufescens.
Keywords: C:N ratio, Ectomycorrhizal fungi, Litter thickness, pH, Soil texture -
استفاده از ژرم پلاسم وحشی و شناسایی ژنوتیپ های مقاوم به بیماری، راهکاری کارآمد جهت کاهش خسارت های اقتصادی ناشی از بروز بیماری های قارچی در رقم های زراعی است. در این تحقیق، به منظور بررسی حضور ژن های مقاومت به دو بیماری لکه سیاه سیب و سفیدک پودری در سیب جنگلی، سه جمعیت سیاه بیل، ماسال و اسالم در یک گرادیان ارتفاعی در غرب جنگل هیرکانی انتخاب شدند. پس از استخراج DNA ی ژنومی، غربالگری حضور 9 ژن مقاومت به این دو بیماری (شش ژن Vf، Vr، Vr1، Vr2، Vmو Vbj مربوط به بیماری لکه سیاه سیب و سه ژن Pl-1، Pl-w و Pl-d مربوط به بیماری سفیدک پودری) صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که برای بیماری لکه سیاه سیب، تمامی شش ژن مورد مطالعه در هر سه جمعیت (بجز ژن Vf در جمعیت سیاه بیل) حضور داشتند و ژن های Vr و Vf به ترتیب بیشترین و کمترین میزان حضور را در درختان مورد مطالعه را داشتند. همچنین برای بیماری سفیدک پودری، تنها ژن (Pl-d) در هر سه جمعیت مشاهده شد. ژن Pl-w در برخی از درختان اسالم وجود داشت، در حالی که ژنPl-1 در هیچکدام از درختان (جمعیت های مورد مطالعه) مشاهده نشد. نتایج این تحقیق حاکی از غنای بالای ژن های کاندید مقاومت به بیماری لکه سیاه سیب و حضور اندک ژن های کاندید مقاومت به بیماری سفیدک پودری در جمعیت های سیب غرب هیرکانی است. این امر بیانگر آسیب پذیری بالای جمعیت های مورد مطالعه به ویژه جمعیت های واقع در ارتفاعات پایین تر در صورت شیوع بیماری سفیدک پودری می باشد.
کلید واژگان: جنگلهای هیرکانی, سیب وحشی, لکه سیاه سیب, سفیدک پودریThe use of wild germplasm and identification of resistant genotypes is an effective strategy to reduce the economic damage caused by the occurrence of fungal diseases in domesticated cultivars. In this study, three populations of wild apples in the west of Hyrcanian forest, Siahbil, Masal and Asalem were selected and the presence of resistance genes of two fire and powdery mildew diseases in trees were considered along an altitudinal gradients. After DNA extraction, screening for the presence of 9 resistance genes (six genes: Vf, Vr, Vr1, Vr2, Vm and Vbj and the three genes: Pl-1, Pl-w and Pl-d associated with Scab and powdery mildew diseases, respectively) was done. The results showed that all of the six genes studied in all three populations (except for the Vf gene in the Siahbil population) were present and the genes. Vr and Vf had the highest and lowest levels of presence in the studied trees, respectively. Also, for powdery mildew, Pl-d gene was observed in all three populations. Pl-w gene was present in some trees of Asalem population, while Pl-1 gene was not found in any of the trees. Our study showed the high prevalence of candidate genes for resistance to scab disease and the rare presence of candidate resistance genes to Powdery mildew in western populations of wild apple in Hyrcanian forest. This indicates a high vulnerability of the populations studied, especially populations located at lower altitudes in facing to an outbreak of powdery mildew in apple habitats.
Keywords: Hyrcanian forest, Malus orientalis, Scab, Powdery mildew -
سیب شرقی (Malusorientalis) دارای پراکنش وسیع در سرتاسر جنگل های هیرکانی شمال ایران از مناطق پایین بند تا نواحی کوهستانی و شیب دار است. برای بررسی تنوع ژنتیکی، نمونه های برگ 60 پایه از شش رویشگاه جنگل های هیرکانی جمع آوری شدند. DNAهای استخراج شده با استفاده از شش آغازگر GD142، GD12، GD147 GD96، GD100 و GD162 به روش SSR-PCR بررسی شدند. کل آلل های تکثیر شده برای چهار آغازگر در این پژوهش، برابر 45 آلل با میانگین هتروزیگوسیتی 39/0 بود. به طوریکه بیشترین مقدار هتروزیگوسیتی در جمعیت کدیر، اسالم، یوش بالا و یوش میانی (یک) و کمترین مقدار آن نیز مربوط به جمعیت افراتخته، یوش میانی، یوش بالایی و کدیر سوردار (صفر) بود. بیشترین فاصله ژنتیکی Neiمربوط به جمعیت های اسالم و سوردار و کمترین آن مربوط به جمعیت های یوش بالایی و اسالم بود. آنالیز واریانس مولکولی تنوع درون و بین جمعیت ها را به ترتیب 97 و سه درصد از کل تنوع نشان داد که بیانگر تنوع درون جمعیتی قابل ملاحظه در جمعیت های این گونه است. این پژوهش نشان داد باوجود شرایط رویشگاهی متفاوت و فاصله جغرافیایی زیاد جمعیت ها از یکدیگر، سطح تمایز ژنتیکی بین جمعیت های مورد پژوهش پایین و هتروزیگوسیتی درون جمعیت ها بسیار مشابه با یکدیگر است. این مسئله می تواند حاکی از سطح بالای برقراری جریان ژن و تبادل ژنتیکی بین جمعیت های سیب جنگلی شمال ایران باشد.کلید واژگان: تعادل هاردی- واینبرگ, هتروزیگوسیتی, نشانگرهای ریزماهوارهApple (Malus orientalis) has been distributed throughout the Hyrcanian forest from lowland regions to steep and mountainous areas. For evaluation of genetic diversity, leaf materials were collected from 60 individuals of 6 populations. DNA was extracted and studied by six SSR primers: (GD142), (GD12), (GD147), (GD96), (GD100) and (GD162). The results showed that 45 alleles with 0.39 heterozygosity were detected for six primers. The mean of heterozygosity was 0.39 and the lowest (0) and highest amount (1) were observed for (GD100) in “Afratakhte”, “kodir”, “Sourdar”, “Yoush bala”, “Yoush paein” population and for GD162 in “kodir”, “asalem”, “yoush miani” and “yoush paein” populations, respectively. The maximum Nei genetic distance was belonged to “asalem” and “sourdar” populations and the minimum was related to “Yoush bala” and “asalem”. The result of AMOVA indicated that the intra and inter population diversity were 97% and 3%, respectively that indicated significant diversity within population of this species. Because of different habitat conditions and long geographical distance among populations, The low genetic differentiation and similar heterozygosity within populations show high gene flow among populations of Malus orientalis in north of Iran.Keywords: Hardy–Weinberg principle, Heterozygosity, Microsatelites markers
-
این تحقیق با هدف شکست خواب و بهبود جوانه زنی بذرهای نارس و رسیده یکی از گونه های نمدار (rubra subsp. caucasica form angulata Tilia) انجام شد. بذرها از ارتفاعات میان بند (500 متر از سطح دریا) جنگل های چمستان (حوزه شهرستان نور)، جمع آوری شد. بذرهای با پریکارپ رسیده و نارس، در تیمارهای 1) لایه گذاری سرد (فاقد پیش تیمار) و 2) آغشته به هیدروکسید سدیم (30%)+لایه گذاری سرد؛ همچنین، بذرهای بدون پریکارپ رسیده و نارس، در تیمارهای 1) آغشته به جیبرلیک اسید (500 میلی گرم در لیتر)+لایه گذاری سرد، 2) آغشته به کینتین اسید (یک میلی گرم در لیتر)+لایه گذاری سرد، در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند. بیشترین میزان جوانه زنی متعلق به بذر رسیده بدون پریکارپ-آغشته به پیش تیمارهای جیبرلیک اسید یا کینتین اسید و بذر نارس با پریکارپ-فاقد پیش تیمار بود. بیشترین سرعت جوانه زنی به بذر نارس با پریکارپ-فاقد پیش تیمار و بیشترین مدت جوانه زنی به بذر رسیده بدون پریکارپ-آغشته به جیبرلیک اسید اختصاص داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که برای جوانه زنی بهینه بذر این گونه، با مبدا میان بند، بهتر است بذر نارس با پریکارپ تنها در معرض لایه گذاری سرد (بدون اعمال پیش تیمار) قرار گیرد.کلید واژگان: جیبرلیک اسید, سرعت جوانه زنی, کنتین اسید, نمدارThis research was carried out with the aim of dormancy breakage and seed germination improvement in mature and immature seeds of T. rubra subsp. caucasica form angulata. The seeds were collected from middle altitude (500 a.s.l.) forests of Chamestan, north of Iran. Mature and immature seeds with pericarp were treated as 1) cold stratification (without pretreatment), 2) imbibed with NaOH (30%)+cold stratification. Also, mature and immature seeds without pericarp were treated as 1) imbibed with gibberelic acid (500 mg/l)+cold stratification, 2) imbibed with kinetin acid (1 mg/l)+cold stratification. The examination was performed as completely randomized design with three replications. The highest amount of seed germination belonged to mature seeds without pericarp-imbibed with pretreatments of acid (giberelic or kinetin) and also immature seeds with pericarp-without pretreatment. The highest germination speed allocated to immature seeds with pericarp-without pretreatment, and the maximum mean germination time to mature seeds without pericarp-imbibed with giberelic acid. The results of this research showed that for optimizing seed germination of this species with above mentioned provenance, the best conditions for seed germination is, immature seeds with pericarp, subjected to cold stratification (without any pretreatment).Keywords: Germination speed, Giberelic acid, Kinetin acid, Linden
-
New wintering populations of Whooper Swan have been recently reported from west Asia, a lack of information about the population and its origin. The understanding the genetic structure and connectivity are crucial for determining strategies of management for its conservation programs. The samples were collected from two populations in northern Iran, Finland, Sweden, and Iceland, where with large breeding populations and Poland, where it has started nesting recently. Total genomic DNA was isolated from fresh blood or feather samples and six microsatellites markers were chosen based on their level of polymorphism. The results indicated that the maximum and minimum of Allele richness were observed for Iranian (5.6) and Polish (3.44) populations respectively. The analysis of molecular variance revealed that 77 % and 23% of the total diversity belong to within and between populations, respectively. The 114 Whooper Swans from six populations were categorized into four gene pools. Structure analysis suggested that the Scandinavian populations (Finland, Sweden, and Iceland) were differentiated from the Poland population and from both the old and new Iranian populations. Generally, both populations from Iran have comprised maximum variety in terms of having different gene pool and it is likely that the new population of Iran (Feredonkenar), is composed of individuals that migrated from an old Iranian population (Guilan) to this area as well as some individuals from Scandinavian.
Keywords: Population structure, Genetic differentiation, SSR markers, New wintering population -
سوسن چلچراغ Lilium ledebourii (Baker) Boiss با گلهای سفید معطر از گیاهان بومی و نادر ایران و تنها گیاهی است که به عنوان میراث ملی در ایران به ثبت رسیده است. این گیاه دارای ارزش دارویی، زینتی و پتانسیل اقتصادی بالایی بعنوان یک گل جدید است که بشدت در خطر انقراض قرار دارد. چرای دام، بریدن ساقه و برداشت اندامهای زیرزمینی و آفت زدگی از عوامل موثر بر انقراض این گونه ارزشمند می باشد. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین ارزش غذایی سوسن چلچراغ در مراحل رشد در دو رویشگاه مختلف انجام شد. بدین منظور در دو رویشگاه کلاردشت و اسالم در هر یک از مراحل رشد اقدام به نمونه برداری از اندامهای هوایی گیاه به صورت تصادفی در 3 تکرار و در هر تکرار 5 پایه گیاهی گردید و شاخصهای ارزش غذایی شامل، پروتئین خام، دیواره سلولی منهای همی سلولز، قابلیت هضم ماده خشک و انرژی متابولیسمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که مراحل فنولوژیک بر ارزش غذایی سوسن چلچراغ معنادار بوده و در هر دو رویشگاه ارزش غذایی گونه در مرحله رویشی بیش از مراحل دیگر است. به طوریکه با پیشرفت مراحل رشد از مقدار پروتئین خام، هضم پذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی کاسته و بر میزان دیواره سلولی عاری از همی سلولز افزوده می شود. همچنین، شاخص های ارزش غذایی در رویشگاه کلاردشت بیشتر از اسالم است که به نظر می رسد، تغییرات ارزش غذایی تحت تاثیر تغییر عوامل اکولوژیکی مانند خاک و یا جهت و شیب دامنه و ارتفاع از سطح دریا قرار گرفته است.کلید واژگان: ارزش غذایی, مراحل فنولوژی, انرژی متابولیسمی, سوسن چلچراغ, رویشگاهLilium ledebourii (Baker) Boiss, with white aromatic flowers is a native rare species and the only National monument of Iran. This plant has medicinal, ornamental value and high economic potential as a new flower that is extremely endangered and as its wild populations are currently at risk of rapid eradication because of irregular grazing, pest and poaching. Tuse, the aim os this study was determining the nutritional value of L. ledebourii in vegetative, flowering and seeding phenological stages, samples were randomly collected including three replication and five plants from the aerial shoots of lily in Kelardasht and Asalem. And Nutritional Value indices including crude protein (CP), Acid detergent fiber (ADF), dry matter digestibility (DMD), metabolic energy (ME) were analyzed. The results of this study showed that the phonological stages have a significant effect on the nutritional value of Lily, and the nutritional value of vegetative stage is higher than of the other stages in both habitats. As Crude protein, dry matter digestibility and metabolic energy content decreased from early growth to the end of growth and ADF increased significantly with the growth progress. Also the highest nutritional values were obtained from Kelardasht. It seems that nutritional value are affected by ecological factors changes such as the soil, direction, slope and altitude.Keywords: Nutritional Value, Growth stage, Metabolic energy, Lilium ledebourii, Habitat
-
لرگ گیاهی است درختی، با قدمت کهن در شمال ایران، که به تازگی جمعیت های کوچکی از آن در غرب ایران، در استان های لرستان و ایلام نیز گزارش شد. این تحقیق به منظور بررسی میزان تنوع جمعیتی و تمایز جمعیت های غرب از جمعیت های هیرکانی و میزان آسیب پذیری آن ها براساس نشانگر ISSR انجام پذیرفت. بدین منظور از حدود 10-8 پایه درختی از هر یک از رویشگاه های غرب (استان های ایلام و لرستان) به همراه چهار رویشگاه در شمال ایران (رضوانشهر، پارک جنگلی نور، سوادکوه و کردکوی) انتخاب، DNA از برگ استخراج و تنوع ژنتیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز واریانس مولکولی، نشان داد که تنوع مربوط به درون جمعیت ها 88 درصد و بین جمعیت ها 12 درصد است. میانگین شاخص شانون برای جمعیت های مورد مطالعه 157/0 و میانگین هتروزیگوسیتی درون جمعیتی از 064/0 تا 119/0 متغیر است. دندروگرام حاصل از الگوریتم نزدیکترین همسایه، جمعیت ها را به دو گروه اصلی طبقه بندی کرد که جمعیت های غربی (لرستان و ایلام) در گروه اصلی اول به همراه جمعیت سوادکوه از شمال ایران قرار گرفتند. آنالیز PCoA نشان داد که جمعیت لرستان با یک فاصله نسبتا زیاد از سایر جمعیت ها متمایز است.کلید واژگان: تمایز ژنتیکی, تنوع جمعیتی, خوشه بندی, نشانگرهای ژنتیکیPterocarya fraxinifolia is an ancient tree in north of Iran that have been recently reported two small stand of this species in west of Iran, Lorestan and Ilam province. In this study, population diversity and genetic differentiation of west populations and their vulnerability were assessed using ISSR markers. Eight to ten trees were selected from two west population as well as four populations of north of Iran, DNA extracted from leaf and genetic diversity was evaluated. AMOVA result indicated that the value of intra and inter population diversity is 88% and 12%, respectively. Shannon index is 0.157 and mean of heterozygosity is variable 0.064 to 0.119. Based on neighbor joining algorithm, the under study populations were split to two main groups that the west populations (Ilam and Lorestan) as well as Savadkouh were comprised the main group 1. Also, PCoA analysis showed clearly differentiation of Lorestan population from other under study populations.Keywords: genetic differentiation, population diversity, Clustering, Genetic markers
-
مجله جنگل ایران، سال دهم شماره 3 (پاییز 1397)، صص 337 -346تیمارهای مختلف تحریک جوانه زنی در ، یکی از مشکلات تکثیر درختان جنس نمدار، جوانهزنی اندک بذرهای آنهاست. در این تحقیق بذرهای نیمرس نمدار جمعآوریشده از دو مبدا ارتفاعی میانبند و بالابند ، (Tilia rubra subsp. caucasica form angulata Rupr.). لایهگذاری 2: متر از سطح دریا) جنگلهای چمستان بررسی شد. بذرهای نیمرس با پریکارپ هر مبدا بهصورت 2566 و 566 (بهترتیب. 9 بدون پریکارپ بهصورت جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد؛ و ،. بذرهای نیمرس 3. آغشته به هیدروکسید سدیم+لایهگذاری سرد؛ 1 سرد؛ درصد) به بذرهای بالابند بدون 71 (کینتین اسید+لایهگذاری سرد در قالب طرح کاملا تصادفی آزمایش شدند. بیشترین درصد جوانهزنی 0( پریکارپ، تیمارشده بهترتیب با جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد، و کنتین اسید+لایهگذاری سرد مربوط بود. بیشترین سرعت جوانهزنی بذر در هفته) به بذرهای میانبند با پریکارپ، تیمارشده بهترتیب با لایهگذاری سرد، و آغشته به جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد اختصاص روز) به بذرهای میانبند با پریکارپ (فقط لایهگذاری سرد شده) متعلق بود. بهطور کلی، 16 (داشت. کمترین میانگین زمان جوانهزنی اگرچه بذرهای نیمرس بدون پریکارپ بالابند، آغشته به جیبرلیک اسید (و کینتین اسید) +لایهگذاری سرد دارای درصد جوانهزنی مناسبی بودند، بذرهای نیمرس با پریکارپ میانبند (فقط لایهگذاری سرد) جوانهزنی قابل قبولی را در زمان کوتاهتری نشان دادند. با وجود این، در تحقیقات آینده، بررسی اثر تیمارها بر شاخص بنیه بذر و رشدونمو نهال نمدار برای بهکارگیری شیوه مناسب تکثیر بذر و تولید نهال آن در نهالستان توصیه میشود.کلید واژگان: جیبرلیک اسید, درصد جوانه زنیOne of the problems of propagation of lindens (Tilia spp.) is low seed germination. In this research, different treatments for stimulating the germination in immature seeds of Tilia rubra subsp. caucasica form angulata collected from middle altitude (500 m a.s.l.) and high altitude (1500 m a.s.l.) of Chamestan forests (northern Iran) were examined. In both altitudinal seed sources, immature seeds with pericarp were subjected to 1) cold stratification, and 2) imbibed with NaOH (30%)+cold stratification. Also, immature seeds without pericarp were examined as 1) imbibed with GA3 (500 mg/l)+cold stratification, and 2) kinetin acid (1 mg/l)+cold stratification. The most germination percentage (87%) allocated to non-pericarp seeds of higher altitude, treated respectively, with 1) GA3+cold stratification, and 2) kinetin acid+cold stratification. The most germination speed (6 seeds/week) belonged to seeds of with pericarp collected from middle altitude, treated respectively with 1) cold stratification, and 2) imbibed with GA3+cold stratification. The lowest mean germination time (20 days) allocated to seeds with pericarp of middle altitude (only cold stratified). Generally, even though, non-pericarp immature seeds of higher altitude, imbibed with GA3 (and kinetin acid)+cold stratification had favorable germination percentage, the immature seeds with pericarp of lower altitude (only cold stratified) represented satisfaction germination percentage along the shorter period. However, in future investigations, effect of treatments on seed vigor index and growth of Tilia seedling in order to employ the proper method for seed propagation and seedling production of this species in nursery are advisedKeywords: GA3, Germination percentage, Kinetin acid, Seed source, Seed vigor index
-
: سوسن چلچراغ بانام علمی Lilium ledebourii (Baker) Boiss تنها گونه گیاهی طبیعی و ملی کشور با پراکنش محدود در مناطق کوهستانی جنگل هیرکانی است که بسیاری از جنبه های اکولوژیکی، زینتی و دارویی آن موردبررسی قرار نگرفته است.
بعد از تهیه عصاره اتانولی به روش خیساندن، فنل کل به روش فولین سیکالتو، فلاونوئید کل به روش آلومینیوم کلراید و فعالیت ضد اکسیدانی عصاره نمونه های برگ و ساقه، با استفاده از روش DPPH اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از تجزیه واریانس و برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد.
میزان فنل کل عصاره اتانولی اندام های هوایی سوسن در چهار رویشگاه بین 59/6±65/43 و 21/9±14/66 میلی گرم گالیک اسید در گرم عصاره و ظرفیت ضد اکسیدانی آن بین 51 تا 90 درصد متغیر بود، بیشترین میزان فنل کل و نیز فعالیت ضد اکسیدانی در عصاره اندام های هوایی منطقه کلاردشت (بالاترین ارتفاع) و کمترین میزان در رستم آباد (پایین ترین ارتفاع) یافت شد.
محتوای فلاونوئید عصاره اتانولی اندام های هوایی سوسن چلچراغ نیز بین 91/7±41/33 و 21/1±72/43 میلی گرم کوئرستین در گرم عصاره بود که بالاترین میزان آن در منطقه اسالم و کمترین میزان آن ها در منطقه نمین مشاهده شد.کلید واژگان: سوسن چلچراغ, فعالیت ضد اکسیدانی, فلاونویید, عصاره, رویشگاهBackground and ObjectiveLilium ledebourii (Baker) Boiss, is the only national and natural heritage of Iran, which grows in mountainous regions of Hyrcanian forests with limited distribution that many ecological, ornamental and medicinal aspects of this plant has not been studied yet.
Material &MethodsEthanolic extract was prepared by maceration method. Then, total phenol and total flavonoids of ethanolic extracts were respectively performed by the Folin- Ciocalteu and AlCl3 method. Antioxidant activity was measured by scavenging free radicals of DPPH. Statistical analysis of the data was performed by ANOVA (Analysis of Variance) and Duncan Test to compare the means.ResultsThe total phenols of Lily shoots was between 59/6 ± 65/43 and 21/9 ± 14/66 and its antioxidant activity was between 51 to 90 percent at four habitats, The highest and lowest amount of total phenols and antioxidant activity of Lily shoots obtained from Kelardasht (maximum altitude) and Rostam Abad (minimum altitude). The total flavonoid were reported between 91/7 ± 41/33 mg GAE g-1 and 21/1 ± 72/43 mg QUE g-1. The highest and lowest content of Total flavonoid were respectively observed in Asalem and Namin.ConclusionThe results showed that the antioxidant capacity of Lily is relatively high compared to other medicinal plants, also antioxidant activity of the Lily extract is variable in different sites and significantly affected by habitat altitude.Keywords: Lily, antioxidant activity, flavonoid, extraction, habitat -
پوشش های گیاهی حاشیه رودخانه ها با داشتن اثرات هیدرولوژیکی و مکانیکی مختلف می توانند عامل مهمی در بهبود ویژگی های پایداری خاک به شمار آیند. یکی از مهم ترین مشخصه های گیاه که بر پایداری و کنترل فرسایش تاثیرگذار است، مقاومت کششی ریشه گیاهان می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات مکانی مقاومت کششی ریشه درختان سرخ بید (Salix elburensis) در فاصله های مختلف از تنه و عمق های مختلف خاک در بخشی از حاشیه رودخانه کارون (دشت سوسن) بود. پنج پایه برای نمونه برداری سیستم ریشه به صورت کاملا تصادفی انتخاب و از روش نمونه گیری با سیلندر از هسته های خاک استفاده شد. نمونه گیری در سه عمق مختلف، در سه فاصله افقی و در چهار سمت درخت انجام شد. درنهایت، 97 آزمایش کشش موفق بر روی نمونه های ریشه انجام شد. روابط بین نیروی کششی- قطر و مقاومت کششی- قطر با استفاده از مدل خطی و تعمیم یافته و آزمون والد- مربع کای مقایسه شد. بر اساس نتایج، در عمق های صفر تا 10، 20-10 و 30-20 سانتی متری، میانگین مقاومت کششی به ترتیب 57/91، 46/96 و 46/27 مگاپاسکال بود. همچنین، در فاصله های 0/5، 0/75 و یک متری، میانگین مقاومت کششی به ترتیب 29/21، 76/81 و 28/75 مگاپاسکال برآورد شد. قطر ریشه و نیروی کششی از رابطه توانی مثبت و نمایی پیروی کرده، ولی بین قطر ریشه و مقاومت کششی رابطه توانی منفی مشاهده شد. نتایج آزمون والد- مربع کای نشان داد که تفاوت معنی داری بین مقاومت کششی در سه عمق خاک و سه فاصله افقی وجود نداشت، اما قطر ریشه به عنوان عامل کوواریت تاثیر معنی داری بر مقاومت کششی داشت.کلید واژگان: زیست مهندسی, مسلح سازی, نمونه برداری هسته خاک, نیروی کششیVegetation in riparian areas, including trees with various hydrological and mechanical effects has an essential role in soil reinforcement. This is accomplished by increasing soil shear strength and inhibiting the higher layer of soil into the lower layers and reducing erosion by roots. The aim of this study was to evaluate the tensile strength changes of Salix purpurea L. trees in different trunk distances and soil depths. Therefore, five trees were randomly selected for root system sampling, which was done by using the soil core technique. Sampling was taken in three different depths, tree horizontal distances and in four directions of the trees. Finally, 97 successful tensile tests were performed on root samples. The relations between tensile force- diameter and tensile strength-diameter were analyzed and compered. The results showed the average of tensile strength of 57.91, 46.96 and 46.27 Mpa for depths 0-10, 10-20 and 20-30 cm, respectively. Furthermore, the average of tensile strength was 29.18, 76.81 and 28.78 Mpa for 0.5, 0.75 and 1 m distances, respectively. Root diameter and tensile force fallowed positive power and exponential trends. However, the association between root diameter and tensile strength followed a negative power trend. Results of Wald test showed no significant difference between tensile strength of three soil depths and three horizontal distances, though root diameter as a covariate parameter with a significant effect on tensile strength.Keywords: Bioengineering, reinforcement, soil core sampling, tensile force
-
تحقیق حاضر به منظور کسب شواهدی مبنی بر تاثیر مخرب دارواش بر شاخص عدم تقارن و خصوصیات برگ درخت انجیلی در جنگل جلگه ای تمیشان نور انجام پذیرفت. برای این هدف، 20 پایه انجیلی در دو موقعیت داخل و خارج توده، در جنگل تمیشان نور انتخاب شد. صفات مساحت ویژه برگ، روزنه و شاخص عدم تقارن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مساحت برگ و سطح ویژه برگ در هر دو موقعیت در شاخه درختان سالم بیشترین و در شاخه های سالم و آلوده درختان آلوده کمترین مقدار را نشان داد. خصوصیات روزنه نیز بسته به موقعیت قرارگیری درختان و نوع شاخه (سالم و آلوده) با یکدیگر متفاوت بود. آنالیز واریانس نشان داد که اثر جهت که بیانگر عدم تقارن جهت دار و اثر پایه که بیانگر تغییرات پایه هاست، معنی دار است. بررسی اختلاف اندازه دو نیمه چپ و راست برگ نشان داد این صفت تحت تاثیر معنی دار موقعیت قرارگیری درخت و نیز نوع شاخه است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد درختان انجیلی آلوده به دارواش واقع در حاشیه توده بیشترین تغییرات را در ریخت شناسی برگ خود ایجاد کردند. در پایان پیشنهاد می شود با توجه به ارزش تغذیه ای دارواش برای دام، به منظور جلوگیری از خشک شدن درخت میزبان، با مدیریت متمرکز بر درختان با آلودگی بسیار زیاد، اقدام به برداشت و حذف دارواش از روی درخت انجیلی شود.کلید واژگان: انجیلی, شاخص عدم تقارن, تنش, درختان میزبانThis study was conducted to investigate the devastating impact of Mistletoe (Viscum album L.) on asymmetry index and leaf characteristics of Ironwood (Parrotia persicaDC.) in Tamishan Forest, Noor, Iran. For this purpose, 20 Ironwood trees were selected inside and outside of the forest. The results showed that the highest and lowest values of leaf area and specific leaf area were observed in healthy and infected trees, respectively, both inside and outside of the forest. Stomatal characteristics of diameter, area and density also varied depending on location of trees and branch types (healthy or infected). Analysis of variance (ANOVA) indicated that the effect of left or right sides of leaves (sides) and trees were significant, while the interaction between side×trees was not significant. The difference between left and right sides of leaves were also significantly affected by location of trees and branches types. Generally, this study showed that the presence of mistletoe influenced the asymmetry index and have been caused to changes in the morphology of the infected trees. Finally, due to nutrition importance of Viscum album for animal to prevent from death of host trees, mechanical removing of Viscum album from host trees with high density is recommended.Keywords: Parrotia persica, stress, Host trees, asymmetry index
-
پوشش گیاهی با افزایش چسبندگی خاک، سبب افزایش مقاومت خاک در برابر حرکات توده ای و فرسایش می شود. مهم ترین تاثیر پوشش گیاهی در پایداری، سازوکار مسلح سازی توسط ریشه هاست. میزان مسلح سازی به تراکم و مقاومت کششی سیستم ریشه گیاهان بستگی دارد. هدف این پژوهش، بررسی دو پارامتر مقاومت کششی و تراکم ریشه گونه بلوط ایرانی و مقایسه مقاومت کششی و میزان مسلح سازی این گونه در دو فصل زمستان و تابستان است. برای برآورد نسبت سطح ریشه به خاک و پراکنش ریشه ها در افق های مختلف از روش سیستم بیرون زده ریشه ها در اثر فرسایش استفاده و قطر کلیه ریشه های دیواره اندازه گیری شد. همچنین نمونه های ریشه به طور تصادفی از پنج پایه بلوط جمع آوری و مقاومت کششی آنها با دستگاه اینسترون استاندارد اندازه گیری شد. مقدار کمینه و بیشینه نسبت سطح ریشه به خاک به ترتیب 0002/0 درصد و 93/27 درصد مشاهده شد. دامنه قطری ریشه های آزمایش شده برای آزمایش مقاومت ریشه، 5/5- 1/0 میلی متر، دامنه نیروی کشش 3/411- 3/1 نیوتن و دامنه مقاومت کششی 85/3503 – 93/0 مگاپاسکال بود. بیشترین نسبت سطح ریشه به خاک در عمق 10-0 سانتی متر و کمترین آن در عمق 50 سانتی متری دیده شد. با استفاده از این نتایج، میزان مسلح سازی در دو فصل محاسبه و مشاهده شد که بیشترین میزان مسلح سازی مربوط به فصل خزان و در افق 10 سانتی متر است. کمترین و بیشترین میزان مسلح سازی در فصل رویش به ترتیب 0001/0 و 87/2 کیلوپاسکال و در فصل خزان به ترتیب 0004/0 و 37/3 کیلوپاسکال به دست آمد.کلید واژگان: تاثیر فصل, مقاومت کششی, نیروی کششی, نسبت سطح ریشهVegetation enhances the soil resistance against instability and erosion through increasing the soil cohesion. The main effect of vegetation in stability improvement is soil reinforcement by roots. The amount of reinforcement depends on distribution and strength of roots. The aim of this study was to assess the quantity of these two parameters of Persian oak roots and also comparing the tensile strength and reinforcement effect of roots in winter and summer seasons. Damage survey method was used to assess the distribution of roots. The diameters of all roots in trenches were measured by a digital caliper. Some root specimens were randomly selected from five tree samples and their tensile strengths were measured using a standard Instron. The range of root diameter and corresponding force and tensile strength were 0.1-5.5 mm, 1.3-411.3 N and 0.93-1217.39 MPa, respectively. Maximum and minimum root densities were in 0-10 and 50 cm soil horizons. The maximum reinforcement effect was belong to winter and 0-10 cm horizon. Minimum and maximum reinforcement effects for winter season were 0.0001 and 3.37 and 0.0004 and 2.87 MPa for summer.Keywords: season effect, Tensile Strength, tensile force, Root Area Ratio
-
سیب شرقی (Malus orientalis) دارای پراکنش وسیع در سرتاسر جنگل هیرکانی از مناطق پایین بند تا نواحی کوهستانی و شیب دار می باشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، نمونه های برگ 104 پایه از چهارده رویشگاه جنگل های هیرکانی جمع آوری شدند. پس از استخراج DNAی ژنومی، چند شکلی DNAی های تکثیر شده با استفاده از 4 آغازگر 8YC(GA)، 8YA(AC)، (AG)8AT و (AC)8G به روش ISSR-PCR بررسی گردید. این مطالعه نشان داد کل آلل های تکثیر شده برای 4 آغازگر، برابر 385 آلل با میانگین هتروزیگوسیتی 049/0 است. بطوریکه بیشترین میزان هتروزیگوسیتی در جمعیت کدیر و لمزر (059/0) و کمترین میزان آن نیز مربوط به جمعیت افراتخته (031/0) در شرق استان گلستان است. بر اساس شاخص شباهت ژنتیکی Nei بیشترین فاصله ژنتیکی مربوط به جمعیت های سیاه بیل و ماسال و کمترین آن مربوط به جمعیت های یوش، افراتخته و دینکوه از یکدیگر بود. آنالیز واریانس مولکولی تنوع درون جمعیت ها و بین جمعیتی، را به ترتیب 94% و 6% از کل تنوع را نشان داد، که بیانگر تنوع درون جمعیتی قابل ملاحظه در جمعیت های این گونه است. این تحقیق نشان داد علیرغم شرایط رویشگاهی متفاوت و فاصله جغرافیایی زیاد جمعیت ها از یکدیگر، سطح تمایز ژنتیکی بین جمعیت های مورد مطالعه (به استثنای جمعیت جلگه ای سیاه بیل) پایین و هتروزیگوسیتی درون جمعیت ها بسیار مشابه با یکدیگر است. این مسئله می تواند حاکی از سطح بالای برقراری جریان ژن و تبادل ژنتیکی بین جمعیت های سیب جنگلی شمال ایران باشد.کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, تنوع ژنتیکی, سیب وحشی, نشانگر ISSRApple (Malus orientalis.) distributed throughout the Hyrcanian forest from lowland regions to steep and mountainous areas. For evaluation genetic diversity, leaf material were collected from 104 individual of were 14 population. DNA was extracted and DNA polymorphism were considered using four primers (GA)8YC, (AC)8YA,(AG)8AT and (AC)8G with ISSR-PCR method. The results showed that for four primers was detected 385 allele with 0.049 heterozygosiyt.The mean heterozygosity was 0.049 and varied from 0.031 in Afratakhte population to 0.059 in kodir and Lamzer populations. The maximum Nei genetic distance was belong to Siahbill and Masal populations and the minimum was related to Yoush, Afratakhte and Dinekooh. the AMOVA result indicated that the intra and inter population diversity were 94% and 6%, respectively that indicate significant within population diversity of this species.Despite the different habitat conditions and long geographical distance among populations, The low genetic differentiation (excluding Siahbill population) and similar heterozygosity within populations suggest high gene flow among populations of Malus orientalis in north of Iran.Keywords: Hyrcanian forest, Genetic Diversity, Wild Malus, ISSR markers
-
مجله جنگل ایران، سال هشتم شماره 3 (پاییز 1395)، صص 291 -300پوشش گیاهی با افزایش مقاومت برشی خاک سبب مسلح سازی و در نتیجه افزایش پایداری دامنه و نیز کنترل فرسایش می شود. میزان مسلح سازی و تاثیر در کنترل فرسایش ریشه ها به تراکم و مقاومت کششی ریشه گیاهان بستگی دارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سرشاخه زنی های انجام گرفته در جنگل های آبدانان (با هدف کنترل پدیده زوال بلوط) بر مقاومت کششی ریشه درختان بلوط ایرانی است. به منظور بررسی این مسئله، پنج پایه بلوط سرشاخه زنی شده و پنج پایه شاهد برای نمونه برداری از سیستم ریشه به طور تصادفی انتخاب شدند. نمونه های ریشه از هر کدام از درختان جمع آوری و مقاومت کششی برخی نمونه ها با دستگاه اینسترون اندازه گیری شد. 150 آزمایش کشش موفق بر روی نمونه ریشه های بلوط ایرانی انجام گرفت. دامنه قطری ریشه های مورد آزمایش 9/0-5/5 میلیمتر، دامنه نیروی کششی 00/3-50/374 نیوتن و دامنه مقاومت کششی 22/1-80/217 مگاپاسکال بود. در این مطالعه، قطر ریشه و نیروی کششی از رابطه توانی مثبت پیروی کرده ولی بین قطر و مقاومت کششی رابطه توانی منفی مشاهده نشد. نتایج آزمون والد کای اسکوئر نشان داد که تفاوت معنی داری بین مقاومت کششی دو تیمار سرشاخه زنی شده و شاهد وجود نداشت. البته قطر ریشه به عنوان عامل کوواریت اثر معنی داری بر مقاومت کششی داشت.کلید واژگان: اینسترون, بلوط ایرانی, مقاومت کششی, نیروی کششیPrevious studies have shown that vegetation enhances the soil shear strength and the stability of slopes through soil reinforcing. The amount of reinforcement mainly depends on the density and tensile strength of the root. The objective of this study was to assess the impact of pollarding on tensile strength of Quercus persica roots. For this purpose, five treatment and five control tree samples were randomly selected. Some root specimens for each tree were collected and tensile strength was measured by a standard Instron. 150 successful tensile tests were conducted on roots withdiameter ranging from 0.9 to 5.5 mm, force range of 3-374.5 N and tensile strength range of 1.22-217.80 MPa. The relationship between root diameter and force was following a positive power one but the power relationship between the root diameter and tensile strength was not statistically significant. The results of Wald Chi square test showed there was no significant difference between the tensile strength of treatment and control sample trees, although the root diameter (as covariate) had a significant effect on tensile strength. It can be concluded that no significant differences may relate to short history of pollarding (3 years) in the study area, and therefore it is suggested to assess the stands with longer history of pollarding.Keywords: Persian oak, Standard Instron, Tensile force, Tensile strength
-
مقدمهروند روز افزون تخریب توده های خالص گونه شاه بلوط، به عنوان ذخیرگاه جنگلی در غرب جنگل های هیرکانی، سبب فرسایش ژنتیکی و در معرض خطر قرارگرفتن این گنجینه ارزش مند ژنتیکی گردیده است. با توجه به ضرورت شناخت نیازهای اکولوژیک یک گونه جهت ارائه راهکارهای مدیریتی به منظور حفاظت، احیا و توسعه آن، تحقیق حاضر در نظر دارد به بررسی میزان تاثیرپذیری صفات مورفولوژیک برگ گونه شاه بلوط تحت تاثیر رژیم های مختلف نوری بپردازد.روش کاربدین منظور60 پایه درختی شاه بلوط از توده های طبیعی در حوالی امام زاده ابراهیم در توابع شهرستان شفت ( استان گیلان) انتخاب و از چهار جهت تاج درختان (شمال، جنوب، شرق و غرب) که تحت تاثیر رژیم های مختلف نوری می باشند، تعداد 10 برگ ( از هر درخت 40 برگ) به طور تصادفی جمع آوری شد. پارامترهایی از قبیل طول پهنک برگ، حداکثر عرض پهنک برگ، فاصله قاعده برگ تا محل حداکثر عرض پهنک، طول دم برگ، تعداد رگ برگ، تعداد دندانه، فاصله دندانه ها، طول و عمق دندانه و نسبت شاخص دندانه اندازه گیری و پس از محاسبه مقدار پلاستیسیتی هر صفت در چهار جهت، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هاضمن عدم وجود تفاوت معنی دار میزان پلاستیسیتی بین چهار جهت تاج، نتایج حاکی از پایین بودن میزان تغییرات بسیار پایین پلاستیسیتی صفات مورد مطالعه در جهات مختلف تاج بوده است، طوری که بیش ترین ضریب تغییرات مشاهده شده مربوط به صفت حداکثر عرض پهنک (% 29/4) بوده است. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که به جز فاصله قاعده برگ تا محل حداکثر عرض پهنک، هیچ کدام از پارامترهای مورد مطالعه از برگ درختان شاه بلوط در چهار جهت تاج تفاوت معنی داری از خود نشان نمی دهد.نتیجه گیریضمن تایید میزان انعطاف پذیری پایین در خصوصیات مورفولوژیک برگ گونه شاه بلوط در مقابل شرایط نوری، نتایج کلی حاکی از آن است که برای ارائه راهکارهای مدیریتی صحیح به مدیران جنگل در راستای حفظ و توسعه این توده های با ارزش، مطالعه سایر نیاز های اکولوژیک الزامی است.کلید واژگان: شاه بلوط, پلاستیسیتی, رژیم نوری, صفات مورفولوژیک برگBackground And ObjectiveIncreasing of degradation process in Chestnut (Castanea Sativa) pure stands as reserved forest in west of Hyrcanian forest led to genetic erosion of the stand. Understanding of ecological demands of plant species is necessary for their management and conservation. So we investigated on leaf morphologic characteristics of chestnut in response to different light regimes.MethodFor this purpose 60 trees of natural stands around of Ebrahim Emamzade (in Shaft city located in Guilan province) were selected. Ten leaves (40 leaves from every tree) randomly were selected from four aspects of trees (north, south, east and west). These leaves were imposed by different light regimes. Some of the parameters such as lamina length, lamina width, distance from leaf base to the leaf maximum width, petiole length, nerves (counted variable), teeth (counted variable), leaf tooth width, leaf tooth length, tooth distance and tooth index were measured and analyzed after calculating the plasticity for each character in four aspects.
Findings: The plasticity values showed that there is no significant differences among four aspects of crown. The results indicated that plasticity of all studied characters is so low while the most value of C.V was belonged to leaf limb width (4.04%).
Discussion andConclusionThe results of ANOVA showed that all studied parameters had no significant differences between surveyed aspects except distance from leaf corner to the most leaf limb width. Our finding confirmed that morphologic characters of Castanea sativa leaf has low flexibility in response to light conditions. We suggest that study of other ecological demands are necessary for presentation of accurate guidelines to forest managers.Keywords: Castanea Sativa, Plasticity, Light Regime, Leaf Morphologic -
توس یکی از قدیمی ترین درختان به جای مانده در جنگل های هیرکانی است و از نظر حفاظت ذخایر ژنتیکی در گروه گیاهان کم گسترده، کم یاب و در معرض خطر انقراض قرار دارد. دورگه ای شدن و پلی پلوییدی در جنس توس سبب ایجاد شباهت و اختلاف نظر در شناسایی دقیق تعدادگونه های این جنس در دنیا شد. این تحقیق با بکارگیری نشانگر بین ژنی trnH-psbA به بررسی جایگاه رده بندی و قرابت ژنتیکی توس ایران با سایرگونه های توس در دنیا پرداخته است. برای این منظور ناحیه بین ژنی trnH-psbA به روش PCR تکثیر شد. تحلیل مقایسه ای از تعیین توالی محصولات PCR پنج رویشگاه با 17 توالی ثبت شده این ناحیه از دیگر گونه های توس در بانک ژنی صورت گرفت. نتایج درخت فیلوژنی به روش حداکثرشباهت، نشان داد توس ها در سه کلاد A، B و C تقسیم شدند که نمونه های ایران همگی در کلاد A قرار گرفتند. نمونه توس شهرستانک در زیرکلاد Aa و چهار نمونه دیگر توس های مورد مطالعه در ایران واقع در سیاه مرزکوه، سنگده، نوشهر و مارمیشو در زیرکلاد Ab قرار گرفتند. بر اساس روش ABGD گونه های توس موجود در ایران در سه گروه مجزا قرار گرفتند. بر اساس روش K2P گونه توس موجود در شهرستانک به عنوان اولین گروه مجزا شده در درخت فیلوژنی، بیشترین شباهت را با گونه B. pendula داشت. به طور کلی، این تحقیق هم راستا با مطالعه ریخت شناسی، از قرارگیری توس های ایران در زیر جنس Betula حمایت می کندکلید واژگان: بارکدینگ DNA, پلیپلوییدی, تنوع هاپلوتیپی, فیلوژنی, trnH, psbAJournal of Genetics, Volume:10 Issue: 3, 2015, PP 437 -446Birch is one of the oldest remaining tree species in the Hyrcanian forest which categorized in plants with limited distribution, rare and critically endangered. Hybridization and polyploidy are two main reasons for uncertainty in taxonomy of the genus Betula in the world. The taxonomic status and genetic affinity of Iranian population of Betula with other species from this genus were investigated. Leaf samples were collected from four Birch populations form North and North west of Iran and after DNA extraction, trnH-psbA region amplified. Comparative sequence analysis of PCR product from five populations in iran with 17 sequences of other species of the genus Betula recorded in NCBI were done. Phylogenetic analysis indicated that birches were in three clades A, B and C which all Iranian samples located in clade A. Sharestanak population formed the subclade Aa, whereas the Siahmarzkouh, Sangedeh, Nohshar and Marmisho comprised subclade Ab. Based on ABGD method, the birches of Iran comprised three separated groups. Sharestanak sample showed the greatest similarity with Betula pendula based on K2P methods. Finally, this study support the belong of Iranian populations to subgenus Betula.Keywords: DNA barcoding, Haplotype diversity, Phylogeny, Polyploidy, trnH, psbA
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.