حجت زراعتی
-
همه گیری کووید-19یکی از بزرگ ترین تهدیدهای سلامت بشر در سراسر جهان بوده است. کشورها اقدامات متعددی در جهت مهار بیماری از یک سو و مقابله با اینفودمیک از سوی دیگر داشته اند. در شرایطی که طوفان اطلاعاتی، تشخیص اطلاعات صحیح و علمی را از موارد ناصحیح دشوار می کند، تهیه محتواهای آموزشی مبتنی بر شواهد از اقدامات موثری بوده است که در سازمان جهانی بهداشت نیز بر آن تاکید و اقدام شده است. در همین راستا دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران با همکاری موسسه ملی تحقیقات سلامت، از اولین روزهای شناسایی کووید-19 در کشور اقدام به تشکیل کمیته تخصصی در جهت آموزش همگانی و پاسخ دهی مبتنی بر شواهد به پرسش های مردمی کرد. دستاوردهای این تلاش جمعی، تهیه محتواهای مفید و کاربردی آموزشی و مبتنی بر معتبرترین شواهد و مستندات موجود و فراهم آوری دسترسی جهت عموم مردم بود. در اینجا به اقدامات صورت گرفته و دستاوردهای این تجربه خواهیم پرداخت.
کلید واژگان: کووید-19, همه گیری, اینفودمیک, تجربه موفقThe Covid-19 epidemic is a great threat to human health. Countries have taken several measures to control the disease, as well as dealing with infodemics. In a situation where the infodemics makes it difficult to distinguish correct and scientific information from incorrect ones, the preparation of evidence-based content has been an effective measure, recommended by World Health Organization.In this regard, the school of Public Health at Tehran University of Medical Sciences, in collaboration with the Iran National Institute of Health Research formed a specialized committee for public education to provide evidence-based answers to public questions. The achievements of this collective efforts were providing useful and practical educational content based on the most credible evidence. In this editorial, we will look at the actions taken and the achievements of this experience.
Keywords: COVID 19, pandemic, evidence-based, infodemic -
هدف
آدنوکارسینوم به عنوان شایع ترین سرطان معده در ایران ابتلا و مرگ و میر نسبتا بالایی دارد. با توجه به ارزش و دقت بقای خالص به عنوان یک شاخص کاربردی هدف از مطالعه برآورد آن در بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم معده پس از جراحی در ایران در چارچوب بقای نسبی بود.
مواد و روش هاتحلیل روی داده های بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم معده در بیمارستان امام تهران که بین سال های 1373-1377 تحت عمل جراحی درمانی و سپس اقدامات درمانی تکمیلی قرار گرفته بودند (پیگیری تا 1382) انجام شد. ضمن توصیف داده ها با جداول فراوانی و جدول عمر، بقای خالص 1 تا 5 ساله برحسب عوامل زمینه ای با استفاده از مدل چندگانه با نرم افزار stata برآورد گردید.
یافته هااطلاعات 281 بیمار با میانگین سنی 8/10±66 (شامل 200 مرد و 81 زن) مبتلا به آدنوکارسینوم معده طی حداقل 5 سال پیگیری شد. مراجعه 214 نفر (76. 2%) در مراحل 3 و 4 بیماری بود. بقای خالص یک و پنج ساله بیماران به ترتیب 27/68 (فاصله اطمینان 95%: 69 /73-17/62) و 17/22 (فاصله اطمینان 95%: 63/28-39/16) برآورد شد. کم ترین مقدار برای درصد بقای نسبی اختصاصی برای هر بازه زمانی 76/77% و مربوط به بازه زمانی 1 تا 5/1 سال بود.
نتیجه گیریخطر مرگ ناشی از بیماری در فاصله زمانی 1 تا 2 سال بعد از جراحی بیش تر محتمل است. این در حالی است که شفا یافتگی آماری از سال هفتم به بعد در بیماران قابل گزارش است. بیمارانی که در مراحل بالاتری تشخیص داده می شوند و از درمان های تکمیلی کم تری بهره می گیرند، بقای خالص کم تری دارند
کلید واژگان: آدنوکارسینوما, سرطان های معده, جدول عمر, بقا, بقای نسبیKoomesh, Volume:20 Issue: 4, 2018, PP 638 -644IntroductionAdenocarcinoma is the most common form of gastric cancer with relatively high mortality and morbidity in Iran. In this way, the aim of this study was to estimating postoperative net survival for patients with gastric Adenocarcinoma in Iran in the context of relative survival regarding its value and accuracy as a useful indicator.
Materials and MethodsData analysis was performed on gastric adenocarcinoma patients undergoing curative surgical treatment followed by subsequent supplementary therapies in Imam Hospital in Tehran during the years 1995 to 1999 (follow up to 2004). While describing the data with frequency and life table, the net survival of 1- to 5-year was estimated via the multiple models based on the underlying factors using stata software.
ResultsData of 281 patients with a mean age of 66.0 ± 10.8 (200 males and 81 females) with gastric Adenocarcinoma followed up for a maximum of 10 years was used. Among all 214 patients (76.2%) were diagnosed at stages 3 and 4 of the disease.Noticeably, the survival of 1- and 5- year for patients was 68.27 (95% CI: 62.17 -73.69) and 22.17 (95% CI: 16.39-28.63), respectively. The minimum amount for the specific survival rate was 77.76% for the time interval of 1 to 1.5 years.
ConclusionThe risk of death from this illness is more likely to occur within 1 to 2 years after surgery. While statistical healing can be considered to be from the seventh year onwards. Patients diagnosed at higher stages and who use less complementary therapies have less survival
Keywords: Adenocarcinoma, Stomach Neoplasms, Life Table, Survival, Relative Survival -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 5 (پیاپی 209، امرداد 1397)، صص 346 -353زمینه و هدفاختلال تعادل یکی از مسایل شایع دوران سالمندی است که می تواند سبب سقوط و ایجاد آسیب های جدی گردد. این مطالعه با هدف ارایه مدل و تعیین کننده های وضعیت تعادل در سالمندان صورت گرفت.روش بررسیمطالعه مقطعی کنونی بخشی از مطالعه کوهورت «بررسی وضعیت سلامت سالمندان شهر امیرکلا» می باشد که با حضور 1616 نفر از سالمندان 60 سال و بالاتر انجام شد. داده های پایه این مطالعه در مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی بابل از فروردین 1390 تا تیر 1391 گرد آوری شد. وضعیت تعادل شرکت کنندگان با استفاده از آزمون تعادل برگ، به دو گروه طبیعی (خطر کم سقوط) و اختلال تعادل (خطر متوسط یا زیاد سقوط) گروه بندی شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار سن شرکت کنندگان 7/6±69/37 سال و اکثریت (54/7%) مرد و 7/5% دچار اختلال تعادل بودند. نسبت شانس سقوط متوسط یا زیاد در زنان نسبت به مردان، (4/1-1/0 :95%CI، 2/1OR=)، تعداد بیماری همراه (2/9-1/03 :95%CI، 1/75OR=)، داشتن عضلات قوی چهار سر ران نسبت به عضلات ضعیف (0/4-0/0 :95%CI، 04/0OR=)، سالمندان 80 سال و بالاتر در مقایسه با سالمندان 69-60 سال (10/6- 2/3 :95%CI، 5/0OR=)، افراد با فعالیت فیزیکی زیاد در مقایسه با افراد با فعالیت فیزیکی کم (0/6-0/1 :95%CI، 3/0OR=)، فعالیت روزانه (60/4-3/4 :95%CI، 14/4OR=) بوده که از نظر آماری معنادار بود. نسبت شانس سقوط، برای متغیرهای ویتامین D، شاخص توده بدنی و فشارخون وضعیتی اختلاف آماری معناداری نشان نداد.نتیجه گیریضعف عضلات چهار سر ران، افزایش سن، زن بودن و داشتن بیماری های همراه از مهمترین عوامل خطر اختلال تعادل در سالمندان می باشند.کلید واژگان: تعادل, سالمند, سقوط, عامل خطرBackgroundWith aging, muscles strength decrease. Balance disorder is one of the common aging problems which can cause falls and serious injuries. The purpose of this study was to present a model along with the determinants of balance status in the elderly.MethodsThis cross-sectional study is part of a cohort study, "investigation of the health status of elderly in Amirkola City", which was performed on 1616 old people aged≥ 60 years, (response rate 72 %). The baseline data of this study were collected in the Center for Social Determinants of Health (SDH) Research Centre of the Babol University of Medical Sciences during March 2011 to July 2012. We considered the age, sex, physical activity, quadriceps muscle strength, daily activity, serum level of vitamin D, BMI, number of comorbidities and orthostatic hypotension as independent variables. Using the results of Berg balance test, the balance status of participants (as dependent variable) was categorized into two groups: score between 41-56 as normal (low risk of fall) and scoreResultsThe mean and standard deviation of participant's age was 69.37±7.6 years, 54.7% of them were men and 7.5% of them had balance disorder. The odds ratio of medium or high falls in women to men, the number of comorbidities, having strong quadriceps to weak muscles, seniors aged 80 years and over, to 60-69, seniors with high physical activity to low physical activity, daily activities were (OR=2.1, 95%CI: 1.0-4.1), (OR=1.7, 95%CI: 1.0-2.9), (OR=0.05, 95%CI: 0.0-0.4), (OR=5.0, 95%CI: 2.3-10.6), (OR=0.3, 95%CI: 0.1-0.6), (OR=14.4, 95%CI: 3.4-60.4), respectively and statistically significant. The odds ratio of fall for vitamin D, orthostatic blood pressure and BMI variables did not show any statistically significant differences. The results of the analysis showed that the balance in all age groups in men was better than women.ConclusionWeak quadriceps, aging, being a woman and having comorbidities are the most important risk factors of balance disorder in the elderly.Keywords: balance, elderly, fall, risk factors
-
زمینه و هدفحدود بیست و پنج سال است که مدل های پیش بینی کننده درمان ناباروری وارد عرصه سلامت شده اند. برای تولید و کاربرد مدل های پیش بینی کننده، اصول علمی وجود دارد که جهت طراحی مدل پیش بینی موفقیت درمان ناباروری نیز به کار می روند. هدف از این مطالعه، فراهم آوردن اطلاعات پایه برای تدوین مدل پیش بینی کننده موفقیت درمان ناباروری است.مواد و روش هادر این مقاله، ابتدا اصول تدوین مدل پیش بینی کننده توضیح داده شده و سپس ضمن بیان جزئیات بیشتر طراحی این مدل ها با ذکر مثالی که مربوط به درمان های ناباروری است، شرح داده می شود.یافته هاشناسایی و تعریف هدف و کارکرد مدل، اطلاعات ورودی که برای تدوین مدل از آن ها استفاده خواهد شد، نوع مداخله یا اقدام تشخیصی که موجب تغییرات در نمونه می شود و مشخص بودن تعریف خروجی یا برون داد یا نتیجه ای که از کارکرد مدل مورد انتظار است، مهم ترین اصولی هستند که در قسمت اول توضیح داده شده و خصوصیات عوامل پیش گو در مدل نهایی، رسم روند نمای تهیه اطلاعات جمعیت هدف، اعتبار سنجی درونی و بیرونی و توجه به برنامه تحلیل نتایج از موارد مهمی هستند که در ادامه شرح داده می شود.نتیجه گیریاستفاده مناسب از مدل های پیش بینی کننده می تواند بیماران و درمان گر را در انتخاب روش درمانی مناسب یاری کند.کلید واژگان: مدل پیش بینی کننده, درمان ناباروری, موفقیت درمانBackgroundThe prediction models for infertility treatment success have presented since 25 years ago. There are scientific principles for designing and applying the prediction models that is also used to predict the success rate of infertility treatment. The purpose of this study is to provide basic principles for designing the model to predic infertility treatment success.Materials And MethodsIn this paper, the principles for developing predictive models are explained and then the design of such models in infertility treatments is described in more details by explaining one sample.ResultsThe important principles for models that firstly are described are: identifying and defining the purpose, expected function of model, input data that will be used to develop a model: type of intervention or diagnostic procedures that can lead to changes in the samples and output definition or expected result of model function. Further, characteristics of predictive factors in final model, drawing the information flowchart, internal and external validation and attention to the analysis programme of results are the important subjects that have been described.ConclusionIf predictive models are used properly, can help treatment team and patients to achive best treatment in ART.Keywords: Predictive model, Infertility treatment, Treatment success
-
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال چهاردهم شماره 7 (پیاپی 78، Jul 2016)، صص 465 -470مقدمه
انتقال جنین فریز روی اندومتر طبیعی می تواند در بیماران با سابقه عدم لانه گزینی مکرر در سیکل های IVF با فوایدی همراه باشد که می تواند به دلیل تفاوت در سیتوکین ها و فاکتورهای رشد مترشحه در اندومتر طبیعی و اندومتر تحریک شده با هورمون باشد.
هدفهدف از این مطالعه مقایسه میزان حاملگی جنین های فریز منتقل شده روی اندومترطبیعی با اندومتر تحت در مان هورمونی در بیماران با سابقه عدم لانه گزینی مکرر در سیکل های IVF می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه گذشته نگر میزان حاملگی در بیماران با سابقه عدم لانه گزینی مکررو تحت انتقال جنین روز سوم روی اندومتر طبیعی (گروه 1، تعداد= 56) با موارد انتقال جنین روی اندومتر تحت در مان هورمونی(گروه 2، تعداد= 52) مقایسه شدند.
نتایجمیزان حاملگی در گروه 1، %41/07 (23 نفر از 56) در مقایسه با گروه 2، %36/5 بدست امد (0/63=p). میزان سقط در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (0/60=p).
نتیجه گیریدر موارد عدم لا نه گزینی مکرر انتقال جنین فریز روی سیکل طبیعی با انتقال جنین روی سیکل های تحت درمان هورمونی قابل مقایسه است.
کلید واژگان: انتقال جنین فریز, هورمون در مانی, عدم لانه گزینی مکررBackgroundNatural endometrium in Frozen-thawed Embryo Transfer (FET) may have some benefits upon implantation in patients with Repeated Implantation Failure (RIF). It might be due to possible differences between natural and stimulated endometrial growth factors and cytokins secretions.
ObjectiveThe objective of this study was to compare the pregnancy rate of FET on modified natural cycle versus hormone replacement therapy (HRT) cycle endometrium in patients with RIF.
Materials And MethodsIn this observational study the pregnancy rate of patients with RIF undergoing day 3 FET in natural cycle endometrium (group 1, n=56), were compared with another group of patients with RIF in whom frozen-thawed day 3 embryos were transferred on HRT cycle (group 2, n=52).
ResultsThe pregnancy rate in group 1 was 41.07%, compared with the pregnancy rate of group 2; 36.5% (p=0.63). The abortion rate was not significantly different among the groups.
ConclusionIt can be concluded that FET in a modified natural cycle is comparable with HRT cycle in patients with RIF.
Keywords: Embryo transfer, Hormone replacement therapy, Embryo implantation -
مقدمه و اهدافیکی از شاخص های مفیدی که با توجه به نیاز برای بهبود کاراریی نظام مراقبت بیمارستانی مورد استفاده قرار می گیرد؛ مدت اقامت در بیمارستان است. هدف این پژوهش نشان دادن عوامل موثر بر مدت اقامت نوزادان ترخیص شده با تجویز پزشک در بخش NICU مرکز طبی کودکان با استفاده از مدل رگرسیون مخاطرات چندگانه کاکس می باشد.روش کاراین مطالعه، به روش کوهورت تاریخی انجام شده که در آن 369 پرونده مربوط به تمامی نوزادان بستری شده در بخش NICU مرکز طبی کودکان در سال 1389 بررسی شده است. با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات کاکس عوامل موثر بر مدت اقامت نوزادانی که با تجویز پزشک مرخص شده اند؛ مشخص گردید.نتایجمیانه مدت اقامت نوزادان در NICU به طور کلی 9 روز است. از 369 پرونده 272 نوزاد با بهبودی مرخص شده اند. عوامل تاثیرگذار در مدت اقامت نوزادان: نارس بودن نوزاد، بستری به علت بیماری های گوارشی و عفونت ها، ارجاع از بیمارستان های دیگر، اتصال کاتتر ورید مرکزی و دستگاه تهویه مکانیکی و درمان با آنتی بیوتیک ها می باشند (05/0 > P).نتیجه گیریزمانی که متغیر وابسته از جنس زمان، و داده های سانسور شده وجود دارند از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات کاکس برای پی بردن به متغیرهای تاثیرگذار استفاده می شود. برای کاهش طول مدت اقامت نوزادان در بیمارستان می توان به بهبود مراقبت های دوران بارداری مادران، ایجاد بخش های مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستان های دارای بخش های زایمان پرخطر، کاهش عوامل خطر به دنیا آمدن نوزادان نارس و بهبود ارایه خدمت در بیمارستان ها پرداخت.
کلید واژگان: مدت اقامت در بیمارستان, مرکز طبی کودکان, نوزادان, رگرسیون کاکسBackground and ObjectivesThe length of stay (LOS) is a useful indicator that can be used according to the objective to improve hospital care performance. The purpose of our study was to find factors affecting infants LOS in NICU at Children's Medical Center, Imam Khomeini Hospital, Tehran University of Medical Sciences, using the Cox multiple hazards regression model.MethodsThis historical cohort study reviewed 369 medical records of all NICU admitted newborns at Children's Medical Center in 2009. The required data were collected through a data collection form. The Cox multiple hazards regression model was used to determine the factors affecting LOS in infants who were discharged on the physician‘s order.ResultsThe median of stay in NICU was 9 days. Of 369 infants, 272 were discharged with improvement. The results of multiple Cox proportional hazards regression model showed the following factors were associated with LOS in the NICU: prematurity, referral from other hospitals, gastrointestinal diseases and infections, central venous catheterization, mechanical ventilation, and antibiotic therapy (P < 0.05).ConclusionCox proportional hazards regression model should be used when the dependent variable is time and we have censored data. Improving prenatal health care, constructing NICU in hospitals with high risk labor, reduction of preterm birth risk factors, and improving primary health-care services can help us to reduce LOS in NICU.Keywords: Length of stay, Neonatal, NICU, Cox regression -
زمینه و هدفاستنوترفوموناس مالتوفیلیا باکتری بیماری زای فرصت طلب بیمارستانی با نرخ مرگ و میر بالا، در افراد دارای نقص سیستم ایمنی است. هدف از انجام این مطالعه جداسازی و شناسایی این باکتری از محیط و بخش های مختلف بیمارستان بود.روش بررسیاین مطالعه مقطعی– توصیفی طی یک سال روی نمونه های مختلف بدست آمده از محیط دو بیمارستان انجام گرفت. در این مدت 1108 نمونه از محیط بیمارستان جمع آوری شد و هویت جدایه های مشکوک به روش های بیوشیمیایی، فنوتیپی (مقاومت ذاتی به کارباپنم ها) و ملکولی (تکثیر ژن23S rRNA) تعیین شد.یافته هااز میان نمونه های مورد بررسی، 186 (78/ 16%) باسیل گرم منفی غیر تخمیری شناسایی شد. از این میان 18 جدایه (62/ 1%) به عنوان استنوترفوموناس مالتوفیلیا با روش های بیوشیمیایی تعیین هویت شدند. از میان 18 جدایه شناخته شده 15 جدایه (3/ 83%) به روش PCR تایید شدند. بیشترین میزان جداسازی این باکتری از بخش جراحی مردان (3/ 33%) و آلوده ترین مکان سینک (40%) بود.نتیجه گیریجداسازی فراوان این باکتری از سینک می تواند بیانگر خطر انتقال آن از طریق محیط های مرطوب در بیمارستان باشد.
کلید واژگان: عفونت بیمارستانی, گرم منفی غیر تخمیری, استنوترفوموناس مالتوفیلیا, PCRBackground And ObjectiveStenotrphomonas maltophilia is an opportunistic nosocomial pathogen with high mortality in immunocompromised cases. The aim of this study was to isolate and identify Stenotrphomonas maltophilia in the hospitals’ environment and wards.Material And MethodsIn this cross-sectional study, a total of 1108 samples were collected from environment of two hospitals during 12 months. Identification of isolates was performed using biochemical, phenotypic (intrinsic resistance to carbapenems) and molecular methods (amplification of 23S rRNA gene).ResultsOf the studied samples, 186 (16.78%) nonfermentative gram negative bacilli (NFGNB) were identified. Amongst NFGNB, 18 (1.62%) isolates were identified as S. maltophiliaby using biochemical tests. Of 18 biochemically identified isolates, 15 (83.3%) were confirmed via PCR. Sinks (40%) and men surgery ward (33.3 %(were the most contaminated sites and wards of hospitals, respectively.ConclusionS. maltophilia is repeatedly isolated from sink which shows that the moist hospital environments need to be considered as a source for dissemination of bacteria.Keywords: Nosocomial Infections, Nonfermentative Gram Negative, Stenotrphomonas Maltophilia, PCR -
زمینه و هدفدر بسیاری از مطالعات پزشکی، همراه با داده های طولی که مرتبا تحت یک دوره زمانی معین اندازه گیری می شوند، اطلاعات مربوط به بقا، نیز جمع آوری می گردد. در چنین شرایطی استفاده از مدل هایی مثل مدل آمیخته خطی یا روش GEE برای داده های طولی ومدل کاکس برای داده های زمان تا رخداد، به دلیل عدم برقراری پیش فرض های لازم امکان پذیر نمی باشند. در مقابل، مدل های توام جهت در نظر گرفتن 1- خطای اندازه گیری متغیر وابسته به زمان 2- داده های گمشده جزئی یکنوا بعد از رخداد پیشامد و3- رابطه توام پاسخ های طولی وبقا به طور همزمان، معرفی می شوند. جهت بررسی بقا بیماران، مدل توام مد نظر در این پژوهش طی فرآیندی پاسخ طولی(کراتیینین) را به صورت یک متغیر وابسته به زمان همراه با سایر متغیر های مستقل در مدل بقا قرار می دهد.روش کاراین پژوهش شامل اطلاعات 417 نفر از مبتلایان به نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با روش دیالیز صفاقی بود. بیماران از سال 1376 تا ابتدای سال 1388 به سه مرکز درمانی (شریعتی، مدرس و شفا) درشهر تهران مراجعه نمودند. در این مطالعه، داده های طولی و متغیرهای وابسته به زمان مورد استفاده قرار گرفته، لذا برای هر فرد متغیرهای مختلفی در زمان های معین اندازه گیری گردید. در ابتدا برخی اطلاعات از پرونده بالینی بیماران جمع آوری گردید، سپس با بکارگیری مدل توام به تعیین عوامل موثر بر روی بقا بیماران دیالیز صفاقی پرداخته شد. یافته ها با آنالیز ابتدایی (کاکس تعمیم یافته) مقایسه گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار R استفاده وسطح معنی داری 05/0 در نظرگرفته شد.نتایجبا بکارگیری مدل توام، متغیر های جنسیت، سن، دیابت، فشار خون دیاستولیک، هموگلوبین، اوره، LDL وکراتینین معنی دار می باشند؛ در مدل کاکس تعمیم یافته تنها متغیرهای سن وفشار خون دیاستولیک به عنوان عوامل موثر بر ریسک رخداد مرگ بیماران به شمار می آیند.نتیجه گیریمدل توام، عوامل موثر بردو پاسخ را به طور همزمان مورد بررسی قرار می دهد. همچنین داده های گمشده ای که به علت رخداد یک پیشامد بوجود آمده و متغیر های مستقل که با خطای اندازه گیری روبرو هستند را نیز مد نظر قرار می دهد. بنابراین در چنین مواردی استفاده از مدل های توام که منجر به نتایج بهتر و بالا رفتن آگاهی در مورد بیماری می گردد ضروری می باشد.
کلید واژگان: مدل توام, داده های طولی, داده های بقا, خطای اندازه گیری, دیالیز صفاقیBackground andPurposeIn many medical studies along with longitudinal data، which are repeatedly measured during a certain time period، survival data are also recorded. In these situations، using models such as، mixed effects model s or GEE method for longitudinal data and Cox model for survival data، are not appropriate because some necessary assumptions are not met. Instead، the joint models have been introduced، to consider: 1- measurement error in time-dependent covariates 2-monotone and non-ignorable missing data which occurs after an event and 3- relation between longitudinal and survival outcomes، simultaneously. At this paper، joint model Puts longitudinal response (i. e. creatinine) as a time dependent variable، along with other covariates in survival sub model، to investigate dialysis patients survival.MethodsThis research contained information about 417 patients affected to chronic renal failure، under treatment of continuous ambulatory peritoneal dialysis (CAPD) method. Patients were referred to three medical centers in Tehran (Shariati، Modares and Shafa) between 1997 to 2009. In this study longitudinal data and time dependent covariate were used; Therefore، different variables for each person at certain time have been measured. In first some information was gathered from patient’s file، and then effective factors on survival of patients have been determined by using joint model. Results were compared with naive analysis (extended Cox model). For data analyzing، R software and significant level of 0. 05 have been used.Resultswith using joint model; sex، age، diabetes، diastolic blood pressure، haemoglobin، urea، LdL، and creatinine covariates were significant. In extended Cox model، only age and Diastolic blood pressure covariates were considered as effective factors on hazard of death in patients.ConclusionJoint model assess the effective factors on both endpoints simultaneously. Also it considers missing data that appeared due to an event، and covariates which were measured with error. Therefore in these cases، using joint models that led to better results and more knowledge about dieses، are necessary.Keywords: Joint model, Longitudinal data, Survival data, Measurement error, Peritoneal dialysis. -
سابقه و هدفیکی از موضوعات مهم در روان شناسی بالینی اندازه گیری و یافتن ابزارهای مستقل است که دارای نتایج یکسان برای ارزیابی یک مشخصه روان شناختی می باشند. از آنجا که پژوهش های اندکی توافق بین این روش ها را با یکدیگر مورد بررسی قرار داده اند، مطالعه حاضر به منظورمقایسه ی سه روش تشخیص اختلال روانی دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال91-90 انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 983 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی 91-90 انجام شده است که با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. سه پرسشنامه سنجش سلامت روانی GHQ-28، BSI و MMPI، توسط دانشجویان تکمیل شد و پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS داده ها تجزیه و تحلیل شدند.نتایجمیزان شیوع اختلال روانی بر اساس پرسشنامه GHQ-28 برابر 1/39 درصد، بر اساس پرسشنامه BSI برابر 8/44 درصد، و بر اساس پرسشنامه MMPI، 44 درصد بود. ضریب همبستگی اسپیرمن GHQ-28 با BSI 588/0، GHQ-28 با MMPI 488/0، و BSI با MMPI برابر 533/0 محاسبه شد. میزان درصد طبقه بندی درست بین تست های GHQ-28 و BSI برابر 3/73 درصد، بین GHQ-28 با MMPI 5/71 درصد و بین BSI با MMPI 8/69 درصد دیده شد. ضریب کاپا، توافق بالایی را بین سه تست نشان داد.نتیجه گیرییافته های حاصل با توجه به ضریب همبستگی نسبتا بالای نتایج پرسشنامه ها و عدم تفاوت معنی دار نشان می دهد که سه پرسشنامه مذکور در تشخیص اختلال روانی دانشجویان تقریبا هم سو می باشند.
کلید واژگان: MMPI, BSI, GHQ, سلامت روان, دانشجویانFeyz, Volume:17 Issue: 6, 2014, PP 575 -581BackgroundOne of the most important topics in clinical psychology is finding and measuring of independent tools that have the same results for the evaluation of a psychological characteristic. There are only few studies that have examined the agreement between these methods. This study aimed to compare the three screening instruments for mental disorder among students of Kashan University of Medical Sciences during 2011-2012.Materials And MethodsIn this cross-sectional study، 983 students of Kashan University of Medical Sciences were selected using simple random sampling during 2011-2012. Students were asked to complete three mental health questionnaires including GHQ-28، BSI and MMPI. Data were analyzed using SPSS software.ResultsFindings showed that the prevalence rates for mental disorder based on the GHQ-28، BSI and MMPI questionnaires were 39. 1%، 44. 8%، and 44%، respectively. Correlation coefficients for GHQ-28 with BSI، GHQ-28 with MMPI and BSI with MMPI were 0. 588، 0. 488، and 0. 533، respectively. The corrected classification of GHQ 28 with BSI was 73. 3%، GHQ 28 with MMPI 71. 5% and MMPI with BSI 69. 8%. Kappa coefficient showed high level of agreement between the three tests.ConclusionAccording to the results of the study، there is a relatively high correlation between the three instruments in diagnosis of mental disorder among the students.Keywords: GHQ, BSI, MMPI, Mental health, Students -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، تابستان 1392)، صص 27 -38زمینه و هدفدر بسیاری از مطالعات تشخیصی از جمله بررسی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده که هر فرد بعد از عمل جراحی با بیشتر از یک رخداد مواجه است و رخداد یکی سبب پوشانده شدن رخداد دیگری می شود، بحث رقابت جویی خطرات مطرح خواهد بود که برای بررسی اثر هر متغیر کمکی بر رخداد هر حادثه و برآورد تابع مخاطره، از مدل هایی چون کاکس و Fine و Gray استفاده می شود. حال اگر پیش فرض های دو مدل برقرار نباشد، بکارگیری آنها نادرست خواهد بود. یکی از راه های برطرف کردن چنین مشکلی استفاده از مدل هایی با انعطاف بیشتر است.
روش کاردر این مطالعه خصوصیات جمعیت شناختی، بالینی و درمانی330 بیمار مبتلا به سرطان معده که طی سال های 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرارگرفتند، به همراه متغیرهای، نوع و زمان تا اولین رخداد حادثه (عود بیماری/ مرگ) برای هر بیمار جمع آوری و بررسی شد. با استفاده از این اطلاعات نمودار تابع تجمعی بروز عود بیماری(CIF)، توسط سه مدل کاکس، Fine و Gray و مدل ا نعطاف پذیر و با استفاده از نرم افزار R(2.14.0) رسم و با نمودار تابع تجمعی بروز عود مشاهده شده برای بیماران، مقایسه و کارآیی آنها بررسی گردید.نتایجفرض متناسب بودن خطرات، تقریبا برای همه ی متغیرها به ازای هر حادثه برقرار می باشد. نمودار تابع تجمعی بروز برای حادثه مورد نظر(عود)، نشان داد که مدل کاکس در برآورد آن دچار بیش برآوردی شده و نیز نمودارهای دو مدل دیگر بسیار شبیه به هم و علاوه بر آن شبیه به نمودار مشاهده شده می باشند. با این تفاوت که نمودار تابع تجمعی بروز مربوط به مدل انعطاف پذیر، هموارتر می باشد طوریکه در پیش بینی خطر می تواند دقت بیشتری داشته باشد.نتیجه گیریبا وجود رخدادهای رقیب، مدل کاکس چندان مناسب چنین وضعیتی نبوده و به نظرمی رسد مدل انعطاف پذیرنه تنها جایگزین مناسبی برای مدل Fine و Gray می باشد بلکه در صورت عدم برقراری فرض متناسب بودن، نسبت به آن برتر نیز خواهد بود.
کلید واژگان: تحلیل بقا, رقابت جویی خطرات, تابع بروز, اثرات وابسته به زمان, سرطان معدهBackground And AimIn many diagnostic studies، including surveying the survival of patients with gastric cancer where each individual after surgery can experience more than one type of event، and the occurrence of one type of event hinders the occurrence of other types of events، the question of competing risk is raised. For checking the effect of each covariate on the occurrence of any event and estimating the hazard function، Cox and Fine and Gray models are used. In the event that the assumptions of two models do not hold، using them will be an incorrect course of action. One way to overcome this problem is to use models that have higher flexibility.Materials And MethodsIn this study، the demographic، clinical and therapeutic characteristics of 330 patients with gastric cancer who referred from January 1996 to April 2000 to the Cancer Institute of Iran Imam Khomeini Hospital and underwent surgery، including their type، and the time of occurrence of the first event (locoreginal replace/death) for each patient from medical records were collected and evaluated. Using this information، the cumulative hazard function of relapse of disease was plotted by means of three models; Cox، Fine and Gray and the flexible one، and was checked against the observed cumulative incidence function of recurrence of disease and، finally، their performance was evaluated.ResultsNearly، for each event، the proportionality assumption holds for all the variables. According to the graph of cumulative incidence function for the event of interest (recurrence)، it can be seen that the Cox model، has overestimated the cumulative incidence function and the curves of two other models are very similar and also similar to the observed curve. However، the cumulative incidence function of the flexible model is smoother than the others.ConclusionIn the competing risk framework، Cox model is not very useful in practice while it seems that the flexible model is not only a good alternative to the Fine and Gray model but will also be superior to it when the assumption of proportionality does not hold.Keywords: Survival analysis, Competing risk, CIF, Time, dependent effect, Gastric cancer -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، تابستان 1392)، صص 87 -96زمینه و هدفیکی از مهمترین مشکلات کار در بخش های ویژه، بالا بودن بار کاری است. بار کاری زیاد منجر به افزایش خطاهای انسانی، کاهش کیفیت و ایمنی ارائه مراقبت و کاهش کیفیت زندگی کاری پرستار می شود. هدف از این مطالعه ارائه ابزار مناسب، معتبر و پایاست که ضمن ارزیابی بار کار ذهنی پرستاران بخش های ویژه بتواند عوامل ایجاد کننده که بصورت موقعیتی باعث بوجود آمدن بار کاری می شود را شناسایی کند.
روش کاراین مطالعه در 2 مرحله انجام گرفت: 1-تعیین اعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX (جهت ارزیابی بار کار) بوسیله روش Backward Translation و روش آلفای کرونباخ. 2- مرحله طراحی پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد از طریق مصاحبه و انجام مطالعه پایلوت.نتایجاعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX مورد تایید قرار گرفت (897/0= α). پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد پرستاران در بخش های ویژه در10 حیطه و 53 سوال و با مناسبت 97 درصد و شفافیت 96 درصد ارائه گردید. در مجموع 90 درصد پرستاران جامعیت کلی پرسشنامه را بسیار جامع و جامع ارزیابی نمودند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده، می توان از روش NASA-TLX و پرسشنامه موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد جهت ارزیابی بار کاری پرستاران بخش های ویژه استفاده نمود.
کلید واژگان: بار کار ذهنی, روش NASA, TLX, پرستاران بخش های مراقبت ویژه, موانع عملکردی, عوامل تسهیل کننده عملکردBackground And AimOne of the most important problems in intensive care unit is high nursing workload. High workload may lead to increased human errors، compromised quality and safety of care، and reducing quality of working life. The purpose of this study provides valid and reliable tools to assess the mental workload of the ICU nurses and also identify inducing factors that will create workload.Materials And MethodsThis study had two phases. 1- Determine the face validity and reliability of the NASA-TLX (to assess the workload) by Backward Translation method and Cronbach''s alpha method. 2–Designing the performance obstacles and facilitators questionnaire by interview and pilot study.ResultsFace validity and reliability of NASA-TLX method was confirmed (α=0. 897). The performance obstacles and facilitators questionnaire for ICU nurses provides in 53 questions and 10 subscales. Relevancy is 97% and Clarity is 96%. Overall، 90% of nurses assessment comprehensiveness of the questionnaire was very comprehensive and comprehensive.ConclusionAccording to the results، can be used NASA-TLX method and the performance obstacles and facilitators questionnaire to assess workload of ICU nurses.Keywords: Mental workload, NASA, TLX method, ICU nursing, Performance obstacles, Performance facilitator -
زمینه و هدفاین مطالعه به منظور تحلیل تجمع و تجمع توام فامیلی و همبستگی درون فردی نزدیک بینی و چهار فنوتیپ آستیگماتیسم بر اساس مطالعه چشم تهران و مبتنی بر یک مدل شرطی انجام شده است.مواد و روش هاآستیگماتیسم کل (Total)، موافق قاعده (with the rule)، خلاف قاعده (against the rule)، مایل (oblique) و نزدیک بینی در یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت بر روی 1326خواهر و برادر 5 سال به بالا از اعضای 531 خانواده 4-2 نفری در مطالعه چشم تهران بین مرداد ماه تا آذر ماه 1382 و بر اساس یک نمونه گیری خوشه ایطبقه بندی شده تصادفی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند.
یافته هابر مبنای مدل شرطی، و به وسیله نرم افزار 1/9 SAS، نسبت شانس (OR) شرطی (بازه اطمینان 95 درصد)، که نشان دهنده تجمع فامیلی است، برای آستیگماتیسم کل 16/1 (33/1-01/1) برای موافق قاعده 59/1 (16/2-17/1) و خلاف قاعده 77/1 (26/2-39/1) و مایل 12/2 (19/3-41/1) و نزدیک بینی 96/1 (24/2-72/1) به دست آمده است. از سوی دیگر نسبت شانس شرطی که نشان دهنده همبستگی درون فردی دو بیماری است برای موافق قاعده و نزدیک بینی 74/5 (17/8-99/3) برای خلاف قاعده و نزدیک بینی 41/3 (82/5-01/2) و برای مایل و نزدیک بینی 60/4 (86/9-15/2) و در نهایت برای آستیگماتیسم کل و نزدیک بینی 10/6 (82/7-76/4) می باشد. هیچ گونه رابطه معناداری برای تجمع توام فامیلی یافت نشد.نتیجه گیریمبتنی بر مدل شرطی و پس از کنترل مخدوش کننده ها، تحلیل یک تجمع فامیلی معنی دار برای چهار فنوتیپ آستیگماتیسم و نزدیک بینی، یک همبستگی درون فردی شدید و یک تجمع توام فامیلی متوسط ولی غیر معنی دار بین آنها را نشان داده است.
کلید واژگان: تجمع فامیلی, تجمع توام فامیلی, همبستگی درون فردی, آستیگماتیسم, نزدیک بینیBackgroundTo determine the familial aggregation، Co-aggregation and within person association of myopia and four phenotypes of astigmatism by a conditional model in Tehran Eye Study.Materials And MethodsMyopia، Total، ATR، WTR and oblique astigmatism were studied through a population based، cross sectional study in 1326 siblings older than 5 years from 531 families with 2-4 siblings using stratified cluster random sampling from August to December 2002 in Tehran Eye Study.ResultsBased on the conditional model and via Proc GENMOD SAS 9. 1، the conditional odds ratios (95% confidence interval)، that indicates conditional familial aggregation، for the total، WTR، ATR and oblique astigmatism and myopia were 1. 16 (1. 01-1. 33)، 1. 59 (1. 17-2. 16)، 1. 77 (1. 39-2. 26)، 2. 12 (1. 41-3. 19) and 1. 96 (1. 72-2. 24)، respectively. On the other hand، conditional odds ratios that indicates within person association of two disease، for myopia and WTR، myopia and ATR، myopia and Oblique and at last myopia and total astigmatism were 5. 74 (3. 99-8. 17)، 3. 41 (2. 01-5. 82)، 4. 6 (2. 15-9. 86) and 6. 10 (4. 76-7. 82)، respectively. Although no significant familial co-aggregation has been identified.ConclusionBased on conditional model and after controlling for the confounders، this analysis yielded، a significant aggregation of four phenotypes of astigmatism and myopia، a large within person association and moderate but non-significant co-aggregation of these disorders.Keywords: Familial aggregation, Familial co, aggregation, Within person association, Astigmatism, Myopia -
مطالعات نشان می دهند که استفاده از جوش شیرین در نان ممکن است سبب بروز مواردی از جمله اختلال در جذب آهن و بروز کم خونی و پوکی استخوان و بیماری های قلب و عروق و اختلال در فعالیت آنزیم های گوارشی و هضم و جذب شود. با توجه به اهمیت نان در غذای ایرانیان و تامین80-50 درصد از انرژی و پروتئین دریافتی روزانه سبد خانوار از آن، هدف از این مطالعه ارزیابی نان مصرفی بیمارستان ها و شبکه های بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران (جنوب تهران، شهرستان ری و اسلامشهر) بود.
در این مطالعه توصیفی، نان مورد مصرف بیمارستان ها و جمعیت تحت پوشش شبکه های بهداشتی درمانی به طور تصادفی از نظر آزمایش های رنگ سنجی، قلیائی بودن و مقدار نمک موجود در آن مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری نان از کلیه نانوائی های تولید کننده نان لواش و بربری موجود در مناطق مذکور و یا بیمارستان حداقل یک نوبت در مدت انجام پژوهش انجام شده و در هر نوبت سه نمونه نان (در مجموع 615 عدد) در بسته های پلمپ شده جمع آوری می شد.
این مطالعه نشان داد که از نظر میانگین تست رنگ سنجی مثبت و قلیائی بودن PH>6 در نمونه های نان های بربری مصرفی مناطق سه گانه مذکور به ترتیب 46، 41 درصد و از نظر نمک (2%< نمک) 8 درصد غیرقابل مصرف بوده اند و در مجموع، 45 درصد از نان های بربری و 80 درصد از رومال نان بربری مصرفی در مناطق فوق غیرقابل مصرف بودند. همچنین نتایج به دست آمده در مورد نان لواش مصرفی مناطق فوق در زمینه آزمون رنگ سنجی، 55 درصد از نمونه ها مثبت و 55 درصد از نظر قلیائی بودن و 32 درصد نیز از نظر نمک غیرقابل مصرف بوده اند و درمجموع 65 درصد از نان های لواش غیرقابل مصرف شناخته شدند.
در مطالعه فوق به ترتیب 59 و 64 درصد از نان های مصرفی در مناطق سه گانه و بیمارستان ها از نظر قلیائی بودن، غیرقابل مصرف و حاوی جوش شیرین (بیکربنات سدیم) و نمک بالا بوده اند که مصرف آنها برای کلیه افراد به خصوص برای بیمارانی که میزان سدیم دریافتی آنها باید محدود باشد، مضر است و باید اقدامات اساسی و فراگیر در جهت کنترل میزان قلیائی بودن نان ها انجام گیرد.کلید واژگان: نان, بیکربنات سدیم, نمک, بیمارستان ها, مناطق تحت پوششObjectiveTo evaluate bread consumption in the hospitals and health centers (South, Shahr-e-rey, Eslamshahr) that are under covering of Tehran University of medical control.
MethodsIn a descriptive study, Usability of breads in hospitals and health networks covered by Tehran University of medical sciences, randomly were investigated. Our tests were Colorimetric, alkalinity and the amount of salt. All samples were selected from bread bakeries producing breads Barbari and Lavash or hospitals in the areas at least once a term study, and at every turn three specimens of bread (overall 615 No) in the sealed packages were collected.
ResultsThis study showed that 46% and 41% of Barbari bread samples respectively (south of Tehran, Shahr- e - rey and Islamshahr) had mean test colorimetric positive and high alkalinity (PH>6), 8% High salt(salt>2%) and overall 45% of Barbari bread samples and 80% of their rumal was unusable. And respectively 55% and 55% of Lavash bread samples had mean test colorimetric positive and high alkalinity and 32% had High salt and overall 65% of Lavash bread samples in that three mentioned areas were unusable and finally the result shows that 64% of Tehran university hospitals Lavash bread samples also were unusable.
ConclusionIn this study, respectively 59 and 64 percent of bread consumed in the three regions and hospitals for their high alkalinity were unusable and contained high salt and soda so their consumption is Harmful for everybody specially for patients that must limit their Na intake, so preventing from taking soda has special importance and Pervasive action for controlling of bread alkalinity must be done.
Keywords: Bread, Sodium Bicarbonate, Salt, Hospitals, Health Centers -
مقدمهارزشیابی کننده، حد واسط بسیار مهمی بین سیستم ارزشیابی عملکرد و ارزشیابی شوندگان است و دیدگاه ها و رفتارهای ارزشیابان، تاثیر زیادی بر اجرای سیستم ارزشیابی، واکنش ارزشیابی شوندگان نسبت به ارزشیابی و عملکرد متعاقب آن ها خواهد داشت. از این رو بسیار ضروری است که ارزشیابی کنندگان راجع به ارزشیابی آموزش کافی دیده باشند. بنابراین با عنایت به تاثیر آموزش ارزشیابان در دیدگاه آن ها نسبت به سیستم ارزشیابی، پژوهش حاضر به ارزیابی نقش آموزش مدیران و شبکه ی تصمیم گیری (ارزشیابی کنندگان) در ارزیابی نظام جدید ارزشیابی کارکنان دولت در بیمارستان های شهر اصفهان پرداخته است.روش بررسیاین پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربردی بود که در سال 1388 انجام شد. در این مطالعه، کلیه ی مدیران وشبکه ی تصمیم گیری بیمارستان های دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (198 نفر) جامعه ی آماری را تشکیل دادند. داده ها با استفاده از پرسش نامه جمع آوری گردید. برای برآورد پایایی ابزار از روش Test-reTest استفاده گردید. جهت تعیین اعتبار پرسش نامه از مطالعه ی کتب منابع انسانی و نظرات استادان مدیریت و کارشناسان معاونت توسعه ی مدیریت و سرمایه ی انسانی و همچنین محاسبه ی Cronbach''s alpha 95/0 استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های Pearson، Anova، t-test و رگرسیون خطی مدل Backward به وسیله ی نرم افزار SPSS انجام شد.یافته هاسابقه ی مدیریت مدیران و شبکه ی تصمیم گیری ارتباطی با دیدگاه آن ها در ارزیابی نظام جدید ارزشیابی کارکنان دولت نداشت، اما سابقه ی شرکت در دوره ی آموزشی ارزشیابی و سابقه ی شرکت در کلاس های آموزشی یا توجیهی نظام جدید ارزشیابی کارکنان دولت، با دیدگاه آن ها در ارزیابی این نظام، رابطه ای مثبت داشت. تجربه ی ارزشیابی کننده، فقط در دیدگاه وی در مورد مناسب بودن نظام جدید ارزشیابی برای بستر سازمانی بیمارستان اثر مثبت داشت.نتیجه گیریاز طریق آموزش می توان دیدگاه ارزشیابی کنندگان را به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سیستم ارزشیابی عملکرد، بهبود بخشید و بدین صورت به انجام ارزشیابی های صحیح و موثر کمک نمود.
کلید واژگان: آموزش, ارزشیابی عملکرد کارکنان, بیمارستان هاIntroductionAppraiser is the main interface between the performance appraisal system and those being appraised. Their views and behaviors have different effects on the performance of the evaluation system, as well as the reactions subjects of the appraisal make toward the system and their subsequent performance. Hence, appraisers need to be trained enough regarding the appraisal. Therefore, the present research reviewed the role of training managers and decision-making network (appraisers) in evaluating the new appraisal system of government employees in Isfahan hospitals.MethodsThis was an applied cross-sectional study in which all managers and decision makers of hospitals associated with Isfahan University of Medical Sciences (198 subjects) were included. Data was collected by a questionnaire. The reliability of the questionnaire was evaluated by test-retest. The validity of the questionnaire was approved by the opinions of experts as well as a Cronbach's alpha equal to 0.95. Data was then analyzed by Pearson correlation test, t-test, analysis of variance (ANOVA) and backward linear regression in SPSS.ResultsFindings of this study indicated no significant relation between management experience among managers and decision-makers and their viewpoints toward the new appraisal system of government employees. However, a positive relation was observed between the history of participating in training courses and opinions toward the new appraisal system of employees. The appraiser's experience only had a positive relation with his viewpoints toward the effectiveness of the system in evaluating organizational framework of the hospitals.ConclusionTraining can improve the opinions of appraisers, as one of the most important elements of the appraisal system, and result in correct and effective evaluations. -
هدف از این مطالعه بررسی شیوع گواتر قابل مشاهده ناشی از کمبود ید است اختلال های ناشی از کمبود ید از مهمترین مسائل بهداشتی- تغذیه ایی است. در بیشتر مناطق تنها عارضه قابل مشاهده کمبود ید، گواتر است.
اطلاعات این مقاله مربوط به بررسی سلامت و بیماری که در سال 1378 در کل کشور انجام گرفته است. در این مطالعه جمعا 53633 نفر از لحاظ غده تیروئید مورد معاینه قرار گرفتند. برای تعیین ریسک فاکتورهای موثر بر بیماری گواتر قابل مشاهده از رگرسیون لجستیک چندگانه آمیخته بهره گرفتیم.
بر اساس نتایج این مطالعه1/32 درصد افراد مبتلا به درجات مختلفی از گواتر بودند. و 5/4 درصد افراد گواتر قابل مشاهده داشتند. ابتلا به انواع درجات گواتر در رده های سنی مختلف ، دردو جنس و در شهر و روستا تفاوت معنی دار آماری داشت (p-value<0/001). در ضمن1/6 درصد از زنان مبتلا به گواتر قابل مشاهده بودند وشانس ابتلا به گواتر قابل مشاهده در زنان 29/2 برابر (CI95%=(2/09،2/50) ) مردان بود. همچنین4/5 درصد از روستاییان مبتلا به گواتر بودند وشانس ابتلا به گواتر در روستائیان 39/1 برابر (CI95%=(1/28،1/50) ) ساکنین شهرها بود. بیشترین ابتلا به گواتر در رده سنی 18-13 سال با شیوع 6 درصد بود
با توجه به نتایج حاصله توجه بیشتری به تغذیه گروه سنی 13 تا 18 سال و روستائیان و خانمها برای جلوگیری از گواتر قابل مشاهده نیاز است.کلید واژگان: گواتر, ایران, رگرسیون لجستیک آمیخته, طرح سلامت و بیماریBackground And ObjectivesThis study was performed to surveillance visible goiter. Iodine deficiency disorders (IDD) are among the most important health-nutrition problems. In the most area where exposed with iodine deficiency the only visible Complication is goiter.
Material andMethodThis study was performed with the data of the national study of health survey (1999) in Iran. In this survey 53633 people were selected and examined thyroid gland. In order to study risk factors of visible goiter Chi-square test and multiple mixed logistic regression have been used.ResultBased on this study it has been shown that 32.1 percent of people have a kind of goiter. And 4.5 percent of people had visible goiter. Frequency of goiter was significantly different in the age categories, different sex and in rural and urban (p-valueConclusionConsider the result of this study, there should be more consideration on the nutrition of 13 to 18 age category, female and rural to prevent the goiterKeywords: Goiter, Iran, Logistic Regression, Health -
مقدمه و اهدافسرطان مری جزء هشت سرطان شایع در جهان و ششمین علت مرگ از سرطان است و به عنوان یکی از مهم ترین سرطان های دستگاه گوارش مطرح می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و مشخصه های جمعیت شناختی موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان مری با استفاده از مدل لگ لجستیک و مقایسه آن با مدل وایبل انجام شد.روش کاراین پژوهش شامل اطلاعات 359 بیمار مبتلا به سرطان مری است که از طریق مرکز ثبت سرطان بابل جمع آوری شده بودند. برای بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران از مدل های پارامتریک وایبل و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدل ها، ملاک آکائیکه بود. کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.نتایجنتایج حاصل نشان داد که 7/62 درصد از بیماران مرد و3/37 درصد زن بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب23%، 15% و 13% است. طبق ملاک آکائیکه و با توجه به غیر یکنوا بودن میزان خطر و رد فرضیه خطرات متناسب (05/0>P)، مدل لگ لجستیک از مدل وایبل کارایی بهتری داشت. هم چنین درهر دو مدل وجود سابقه فامیلی سرطان، اختلاف معنی داری را نشان می داد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند بررسی به موقع افرادی که دارای سابقه خانوادگی سرطان می باشند می تواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش خطر مرگ بیماران مبتلا به سرطان مری موثر باشد.
کلید واژگان: آنالیز بقا, سرطان مری, مدل لگ لجستیک, مدل وایبل, ملاک آکائیکهTo Determine the Prognostic Factors in Esophageal Cancer using Log-Logistic Regression Model in IranBackground And ObjectivesEach year almost 400,000 people are diagnosed with oesophageal cancer worldwide. Wide variation in incidence has been reported both between countries and in different ethnic groups and populations within a country. The area with the highest reported incidence for oesophageal cancer is the so-called Asian ‘oesophageal cancer belt’, which stretches from eastern Turkey through north-eastern Iran, northern Afghanistan and southern Russia to northern China. In the high risk area of Gonbad in Iran, world age-standardised rates are more than 200 per 100,000 and the male/female ratio is reported as 0.8:1.0.This study aimed to assess the risk factors and demographic factors influencing survival of patients with esophageal cancer in north of Iran using weibull and log-logistic regression models.MethodsDemographic and clinical data of 359 patients with confirmed diagnosis of esophageal cancer from Babol Cancer registry utilized for our model. parametric and weibull models were employed to analyze the data. The Akaike information criterion (AIC) was also considered as a criterion to select the best model(s). All p values as 0.05 were considered as statistically significant.ResultsThe sample study consisted of 62.7% men and 37.3% women. Estimated survival rates in 1, 3, and 5 years following diagnosis were 23%, 15%, and 13% respectively. According to AIC criterion, the hazard rate of non-monotonic and rejection proportional hazards assumption (p<0.05), log-logistic model was more efficient than weibull model. Family history of having cancer in patients showed a significant difference in both models.ConclusionIt is concluded that early detection of people with a family history of cancer can be effective as an important factor in reducing the risk of death in patients with esophageal cancer. -
زمینه و هدفمهارت های هوش هیجانی عامل اصلی در اثربخشی رهبری و موفقیت شغلی مدیران به شمار می آید.لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان هوش هیجانی مدیران و ارتباط آن با عملکرد آنان در بیمارستانهای منتخب خصوصی و دولتی شهر تهران انجام گردید.
مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی با نتایج کاربردی است که به روش مقطعی (cross-sectional) انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مدیران ارشد و میانی بیمارستانهای دولتی و خصوصی تحت پوشش دانشگاه های علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی است. تعداد 120 نفر از مدیران ارشد و میانی بیمارستانها بعنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید.این حجم برای اطمینان 95% و دقت 4 با استفاده از فرمول محاسبه گردید.برای ارزیابی عملکرد هر مدیر از دیدگاه 3 نفر از کارکنان بیمارستانهای مورد مطالعه استفاده شد که برای جمع آوری و نظرات دیدگاه های کارکنان لازم بود نظرات 360نفرازکارکنان از طریق پرسشنامه جمع آوری شودبدین ترتیب تعداد 480 پرسشنامه تنظیم گردید. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در پژوهش، یک پرسشنامه استاندارد(پرسشنامه شرینک) و یک پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت ضریب همبستگی پرسشنامه محقق ساخته 88/0 درصد بدست آمد که نشاندهنده پایایی مناسب پرسشنامه می باشد. آزمون هایی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت عبارتند از آزمون Kolmogrov Smirnov، Manwitny، Kruskal-Wallis.یافته هابین هوش هیجانی مدیران و عملکرد آنها ارتباط وجود دارد ولی هیچ یک از حیطه های هوش هیجانی از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. در بین حیطه های مختلف هوش هیجانی مهارتهای اجتماعی دارای بالاترین میزان (60%)و خودانگیزشی دارای پایین ترین میزان (50%)است و میزان هوش هیجانی کل مدیران نیز 56% می باشد.نتیجه گیریدر مجموع نتایج این مطالعه معنی دار بودن رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران از دیدگاه کارکنان را تایید نمی نماید.
کلید واژگان: هوش هیجانی, عملکرد مدیران, بیمارستان خصوصی, بیمارستان دولتیBackgroundEmotional intelligence skills are considered as the main factors in effective leadership and career to success of managers. The present study carried out to investigate the rate of emotional intelligence and its relation to manager performance in selected public and private hospitals in Tehran.Materials and MethodsThis is a descriptive analyzing study which used cross-sectional method. The sample size of the study (N=120) were all senior and middle level managers in public and private hospitals affiliated to the medical universities of Tehran, Iran and Shahid Beheshti. Regarding the purpose of the study as an evaluation of managers’ performances the viewing of three employees (related to the managers) applied in mentioned hospitals. The applied questionnaires composed on; the standardized questionnaire (shrink Questionnaire), and a researcher-designed questionnaire.Correlation coefficient of researcher-designed questionnaire was 88% which indicated the good reliability to the questionnaire. To the viewpoints selecting of 360 employees Shrink Questionnaire was used. The total of 480 questionnaires analyzed throughout Kolmogrov Smirno, Manwitny, and Kruskal-Wallis tests.ResultsThere was association between emotional intelligence and performance of managers;however, there was no significant relationship with the domains of emotional intelligence. Regarding the factors in different domains of emotional intelligence; social skills (60%) and self-motivation (50%) were in the highest and lowest levels respectively. The total amount of emotional intelligence was 56%.ConclusionThere is no significant association between emotional intelligence; in all domains withmanagers’ performance.Keywords: Emotional intelligence, Managers performance, Private hospital, Public hospital -
مقدمهسرطان مری جزء هشت سرطان شایع در جهان و ششمین علت مرگ از سرطان می باشد و به عنوان یکی از مهم ترین سرطان های دستگاه گوارش مطرح می باشد. روش تحلیل بقاء استاندارد، مدل مخاطره متناسب کاکس، بر این فرض استوار است که همه افراد مطالعه پیشامد مورد نظر را تجربه می کنند، اما در عمل به دلیل ماهیت اطلاعات و نوع پیشامد، در نظر گرفتن این فرض غیرواقع بینانه خواهد بود. لذا تجزیه و تحلیل اطلاعات با روش های متداول بقاء موجب استنباط های اشتباه و گمراه کننده خواهد شد. به همین دلیل در این مواقع از مدل های شفایافته استفاده می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ریسک فاکتورها و عوامل دموگرافیک مؤثر بر بقاء بیماران مبتلا به سرطان مری با استفاده از مدل های شفایافته انجام شد.روش کاراطلاعات این بررسی از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار دارد جمع آوری شد. در این تحقیق، اطلاعات 359 بیمار به همراه مشخصه های فردی به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 15 ساله مورد پیگیری قرار گرفتند.یافته هانتایج حاصل نشان داد که 7/62% از بیماران مرد و3/37% زن بودند. میانگین سنی در بیماران مرد 0/60 سال و در زنان 3/55 سال بود. احتمال بقاء یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب23%، 15% و 13% می باشد و میانه زمان بقاء بیماران نیز 9/8 ماه بود. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقاء بیماران از مدل های شفایافته آمیخته پارامتریک (وایبل و لگ نرمال) استفاده شد، که در هر دو مدل وجود سابقه فامیلی سرطان، اختلاف معنا داری را نشان می داد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می کند غربالگری افرادی که دارای سابقه خانوادگی سرطان می باشند (به ویژه در مردان) می تواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش خطر مرگ بیماران مبتلا به سرطان مری مؤثر باشد. همچنین لازم است برنامه های کنترل و پیشگیری سرطان مری مورد بررسی جدی قرار گیرد. با توجه به این که فرض متناسب بودن خطرات در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز مقایسه های انجام شده، مدل شفایافته آمیخته لگ نرمال با تابع ربط لجیت می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس و وایبل در تحلیل بقاء بیماران مبتلا به سرطان مری که کسری از آنها بقا ء طولانی مدت دارند، بکار رود.
کلید واژگان: آنالیز بقاء, سرطان مری, مدل های شفایافته آمیخته, مدل لگ نرمال, ملاک آکائیکهIntroductionEsophageal cancer is one of the eight common cancers in the world and the sixth cause of cancer death. The standard survival analysis, Cox proportional hazard model, is based on the assumption that all individuals in study experience the desired event; however, due to the nature of information and type of event, this assumption would be unrealistic. Naive use of Cox regression analysis can be misleading. In this study, we aimed to determine impact of risk factors and demographic factors on survival and cure fraction of patients with esophageal cancer using cure parametric models.MethodsData were collected from the cancer registry of Babol affiliated to Tehran University of Medical Sciences, School of Public Health. A total of 359 patients were recruited to the study and were followed for a period of 15 years.ResultsResults showed that 62.7% of patients were men and 37.3% were women. The mean age was 60.0 year for men and 55.3 years for women. Estimated survival rates in one, three, and five years following diagnosis were 23%, 15%, and 13%, respectively. The median of survival time was 8.9 months. To assess the impact of personal factors on survival of patients, we used the mixture cure parametric (weibull and Log-normal). In both models, family history of patients was statistically significant.ConclusionThe results of this study suggest that screening of individuals who have family history of cancer (especially in men) can be an effective factor in reducing the risk of death in patients with esophageal cancer. Preventive programs and monitoring should be greatly considered. Since proportional hazards assumption is rejected in this study, log normal Mixture Cure Model with Logit link function could be used instead of Cox and Weibull models in survival analysis of patients with esophageal cancer. -
زمینه و هدفبیماری های دهان و دندان منجر به از دست رفتن دندان ها می شوند، شرایطی که ظاهر، کیفیت زندگی، تغذیه و در نهایت رشد و نمو کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد. سلامت دهان و دندان می تواند عملکرد کودکان را در مدرسه و موفقیت شان را در آینده تحت تاثیر قرار دهد، بطوری که بیش از 50 میلیون ساعت در مدرسه، هر ساله به دلیل مشکلات مربوط به سلامت دهان و دندان از دست می رود. هدف از این مطالعه بررسی اثر آموزش بهداشت بر مراقبت های دهان و دندان بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بود.روش کاردر این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) 125 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی به طریق تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده عملکرد مسواک زدن بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی در دو مرحله قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی صورت گرفت.یافته هانتایج نشان داد افزایش ادراکات فردی از طریق آموزش گروهی و خودآموزی در بروز و بهبود رفتار پیشگیری کننده از بیماری های دهان و دندان موثر می باشد. این مطالعه، افزایش سطح عملکرد مسواک زدن دانش آموزان جامعه مورد پژوهش را در اثر آموزش بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی نشان داد (001/0>P).نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل، الگوی اعتقاد بهداشتی می تواند در افزایش مراقبت های دهان و دندان با تکیه بر ابعاد ادراکات فردی در جامعه مفید باشد. استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب در هنگام آموزش مشارکتی و فراهم نمودن تجارب یادگیری چند حسی به صورت انفرادی (بر اساس توانایی های شخصی) در آموزش دانش آموزان پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مراقبت های دهان و دندان, الگوی اعتقاد بهداشتی, ادراکات فردی, آموزش بهداشتBackgrounds andObjectivesOral disease may lead to pain and teeth loss, a condition that affects appearance, quality of life, nutritional intake, and consequently the growth and development of children. More than 50 million school hours are lost annually because of oral health problems that may affect children education and success in later life. This study was performed to determine the effect of health education on oral health care based on health belief model in primary boy's school of Tehran in 1385.MethodsIn a cross sectional study, 125 students were selected using stratified random sampling method. Data were collected using questionnaires and observation of teeth brushing performance before and after oral health training program.Resultsthe results indicate that increasing in individual perception through self education and public training may be effective in improving the oral health preventive behaviors. The oral health education program based on health belief model improved correct tooth brushing practices (p<0.001).ConclusionHealth belief model may be useful in improving oral health care with emphasize on individual perceptions. Application of appropriate training aid in teaching process and provision of multi sensory experiences based on personal abilities are recommended.Keywords: Individual perceptions, education, Health belief model, Tooth brushing practice -
مقدمهبرنامه ریزی نیروی انسانی به عنوان جزیی اصلی از برنامه ریزی بخش سلامت به شمار می آید. نیروی انسانی از مهم ترین منابع و سرمایه های بیمارستان به حساب می آید و کمبودها و مازادهای آن می تواند در کاهش کیفیت ارائه خدمات به بیماران موثر باشد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت نیروی انسانی مورد نیاز بیمارستان های آموزشی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایلام بر اساس استانداردهای وزارت بهداشت و الگوی پیشنهادی صورت پذیرفته است.مواد و روش هااین پژوهش به صورت توصیفی مقطعی در بیمارستان های آموزشی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1387 انجام شد. داده ها از کلیه بخش های بستری، پاراکلینیکی، اداری مالی و پشتیبانی از طریق 5 نوع چک لیست جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس استانداردهای پرسنلی وزارت بهداشت و الگوی پیشنهادی و با استفاده از نرم افزارهایSPSS و Excel انجام شد.
یافته های پژوهش: نتایج به دست آمده از برآوردهای انجام شده در مورد 62 بخش از بیمارستان های مورد مطالعه و مقایسه آن با وضعیت موجود نشان می دهد که بر اساس استانداردهای وزارت بهداشت تنها 7 بخش(29/11درصد) از نظر نیروی انسانی منطبق با استاندارد، 7 بخش(29/11 درصد) بالاتر و 48 بخش(42/77 درصد) پایین تر از استاندارد بودند. هم چنین بر اساس الگوی پیشنهادی 12 بخش(35/19 درصد) از نظر نیروی انسانی منطبق با این الگو، 17 بخش(41/27 درصد) بالاتر و 33 بخش(22/53 درصد) پایین تر از این الگو بودند. دررفتگی سازمانی بیمارستان های امام خمینی (ره)، مصطفی خمینی و طالقانی به ترتیب 16، 14 و 3 مورد تعیین شد.بحث و نتیجه گیریبه طور کلی بیمارستان های مورد مطالعه با کمبود نیروی انسانی مواجه بوده و توزیع نیروی انسانی موجود نیز وضعیت مناسبی نداشت. مدیریت و برنامه ریزی صحیح نیروی انسانی در رابطه با جبران کمبودهای پرسنلی و رساندن نیروی انسانی بیمارستان ها به سطح استاندارد پرسنلی، موجب افزایش کارایی و اثر بخشی فعالیت های بیمارستانی می شود.
کلید واژگان: نیروی انسانی, استاندارد, بیمارستان, ایلام -
زمینه و هدفهدف از انجام این تحقیق بررسی مهمترین علل انتخاب بیمارستانهای دولتی و خصوصی شهر تهران توسط بیماران مراجعه کننده به این بیمارستانها در سال 1387 می باشد.
مواد و رو شها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقایس های از نوع مقطعی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران بستری شده در بیمارستا نهای خصوصی و دولتی تحت نظارت دانشگاه های علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی می باشد. با استفاده از روش نمون هگیری تصادفی ساده، تعداد 360 نفر بیمار انتخاب گردیدند. ابزار سنجش در این پژوهش شامل یک پرسشنامه محقق ساخته 3 بخشی بود که بخش اول آن شامل 25 پرسش 5 گزین های به روش امتیاز دهی لیکرت، قسمت دوم 2 پرسش بصورت دو گزین های بلی یا خیر و بخش سوم شامل 2 سوال باز بود که روایی آن از طریق سنجش محتوا بدست آمد. ضریب همبستگی پرسشنامه 90 درصد بدست آمد. به منظور و t و از آزمو نهای آماری کای دو و من ویتنی و آزمون SPSS تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار استفاده گردید. Backward فریدمن و رگرسیون لجستیک مدلیافته هابر اساس نتایج بدست آمده مهمترین عوامل مستعد کننده در انتخاب بیمارستانهای دولتی توسط بیماران به ترتیب وجود پزشکان مجرب و ورزیده،ارتباط پزشک معالج با بیمار و حضور وی بر بالین،شهرت پزشکان بیمارستان و مهمترین علل انتخاب بیمارستانهای خصوصی توسط بیماران وجود پزشکان مجرب و ورزیده،ارتباط پزشک معالج با بیمارو حضور وی بر بالین بیماروفعالیت پزشک معالج در بیمارستان می باشد.
همچنین از بین عوامل توانا کننده مهمترین دلایل بیماران برای انتخاب بیمارستان های دولتی به ترتیبهزینه های بیمارستان و درآمد بیمار و مهمترین دلایل آنها برای انتخاب بیمارستانهای خصوصی درآمد. (p=0/ بیمار و هزینه های بیمارستان بوده است(05نتیجه گیریهم بیمارانی که بیمارستانهای خصوصی و هم بیمارانی که بیمارستانهای دولتی را انتخاب می نمایند عنوان می کنند که علت اصلی انتخابشان وجود پزشک مجرب و ورزیده در آن بیمارستان می باشد. هزینه بیمارستان و درآمد بیماران نیز از مهمترین عواملی است که در انتخاب بیمارستان تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: انتخاب بیمارستان, بیمارستان خصوصی, بیمارستان دولتی, تهران -
زمینه و هدفناباروری تجربه عاطفی دردناکی است؛ واکنش زوجین در مقابل این احساس اندوه به شکل مشکلات روان شناختی از قبیل اضطراب، افسردگی و کاهش در عملکرد شخص بروز می نماید. هدف از این تحقیق تعیین میزان اضطراب، افسردگی و رضایت از زندگی زناشویی در زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری ولیعصر (عج) و مقایسه آن با زنان بارور شرق تهران بود.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی مقایسه ای بود که در آن میزان اضطراب، افسردگی و رضایت از زندگی زناشویی در 60 نفر شامل 30 زن نابارور و 30 زن بارور انتخاب شده به روش نمونه گیری در دسترس، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. اطلاعات اولیه شامل سن، مدت ناباروری، مدت ازدواج، تعداد فرزندان، شغل ومیزان تحصیلات ثبت شد. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب زانگ و رضایت زناشویی انریچ صورت گرفت. داده ها به وسیله آزمون های استنباطی (مجذور کای، تی مستقل، من ویتنی، دقیق فیشر، رگرسیون لجستیک چندگانه) و با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 18 مورد بررسی قرار گرفت، P کمتر از 5% معنی دار در نظر گرفته شد.نتایجاضطراب و افسردگی در زنان نابارور به طور معنی داری بیشتر از زنان بارور بود (05/0p<)؛ اما تفاوت معنی داری در رضایت زناشویی کلی بین دو گروه مشاهده نشد. اضطراب و افسردگی در هیچ کدام از گروه ها با سن و مدت ازدواج ارتباط نداشت؛ اما رضایت جنسی در زنان نابارور با افزایش سن و مدت ازدواج، بیشتر از زنان بارور بود. اضطراب، افسردگی و رضایت زناشویی در هر دو گروه با تحصیلات ارتباط معنی داری نشان نداد؛ ولی مدت ناباروری در زنان نابارور علیرغم عدم ارتباط با اضطراب و افسردگی، در رضایت جنسی تاثیر داشت. همچنین اضطراب در هیچیک از دو گروه با شغل مرتبط نبود؛ اما شغل، با افسردگی و رضایت زناشویی صرفا در زنان نابارور ارتباط معنی دار را نشان داد. افسردگی و روابط جنسی در زنان نابارور خانه دار بیشتر از زنان ناباور شاغل بود.نتیجه گیریافراد نابارور نیازمند مراقبت از نظر روانی هستند و دریافت درمان های حمایتی در زمینه مسایل روانی کمک قابل توجهی جهت حل مشکل این گروه می باشد.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, باروری, رضایت زناشویی, ناباروریBackgroundInfertility is a major painful emotional distress that is manifested in the form of psychological disorders such as anxiety, depression and reduction of normal sexual function in affected couples. The purpose of this study was to compare anxiety, depression and life satisfaction between fertile and infertile women admitted to Vali-e-Asr Infertility Clinic in Tehran in 2009.MethodsThis descriptive study included 60 participants, being composed of 30 infertile and 30 fertile women. The demographic data including marital status, infertility duration, age and occupation were recorded. Zung’s self-rating Anxiety Scale and Beck Depression Inventory (BDI) were used for evaluating anxiety and depression, respectively. The Evaluation and Nurturing Relationship Issues, Communication and Happiness (ENRICH) questionnaire was also used for evaluating the participants’ life satisfaction.ResultsAnxiety and depression were significantly higher in infertile compared to fertile women (p < 0.05) but life satisfaction was not much different in the two groups. In both groups, anxiety and depression did not relate with age or infertility duration but life satisfaction grew more in infertile women than fertile women by age and marriage duration. In the two groups, anxiety, depression and sex satisfaction did not relate with education but infertility duration was affected by sexual satisfaction despite having no significant relationship with anxiety or depression. Moreover, depression and sexual dissatisfaction in infertile housekeeper women was more prevalent than infertile employed women but anxiety had no relationship with their occupational status.ConclusionInfertile women need psychiatric care. Considering the results of this study, suggestions addressing the improvement of psychological health of infertile women through supportive measures seem to be of value. -
زمینه و هدف
مدت اقامت در بیمارستان یکی از مفیدترین شاخص های بیمارستانی است که از آن می توان برای اهداف مختلفی استفاده نمود. در این مطالعه به بررسی و تعیین عوامل موثر بر مدت اقامت بیماران بستری در بیمارستان تخصصی زنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران با استفاده از روش نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس و نیز مقایسه آن با روش رگرسیون خطی چندگانه پرداخته شده است.
روش کاراین مطالعه، مطالعه ای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل موثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمنا، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.
نتایجمیانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخش های زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب 5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماری های نیوپلاسمی، غدد درون ریزی و تغذیه ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایش ها، رادیوگرافی ها و سونوگرافی ها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش داده اند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماری های نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایش ها، رادیوگرافی ها و سونوگرافی ها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p<).
نتیجه گیریبا توجه به وجود داده های سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای موثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان می باشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تاثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایش ها، رادیوگرافی ها و سونوگرافی های انجام شده برای وی می توانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرش های غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمون های تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام می شود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تخت ها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.
کلید واژگان: مدت اقامت بیمار, بیمارستان تخصصی زنان, عوامل بالینی و غیربالینی, مدل مخاطرات متناسب کاکس -
زمینه و هدف
در بسیاری از مطالعات، بقای بیماران مبتلا به سرطان معده یعنی زمان تا وقوع مرگ این بیماران، مورد بررسی قرار گرفته است. این در حالی است که با وجود درمان پذیری سرطان معده در مراحل ابتدایی توسط عمل جراحی، احتمال عود بیماری پس از این روش درمان وجود دارد.[Homa1] بنابراین به منظور دست یابی به براورد دقیق تر بقای بیماران لازم است هر دو رخداد عود بیماری و مرگ مورد بررسی قرار گیرند. هدف این مطالعه استفاده از روش رقابت جویی خطرات به منظور براورد توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ و در نتیجه براورد بقای بیماران پس از عمل جراحی می باشد.
روش کاراین پژوهش شامل اطلاعات 330 بیمار مبتلا به سرطان معده است که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378، به انستیتو[Homa2] کانسر ایران مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرار گرفته اند. به منظور دست یابی به بقای 5 ساله، این بیماران حداقل به مدت 5 سال مورد پی گیری قرار گرفته اند. برخی خصوصیات دموگرافیک، بالینی و درمانی بیماران، همچنین نوع و زمان اولین رخداد (عود بیماری و یا مرگ) پس از جراحی از پرونده ی بالینی آنان جمع آوری گردید. براورد توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ با استفاده از روش پارامتری مستقیم انجام شد. مدل رگرسیون پارامتری جهت تطبیق اثر برخی متغیرهای کمکی به کار برده شد. از نرم افزار R جهت تحلیل داده ها استفاده گردید و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها با نتایج حاصل از عدم در نظر گرفتن رخدادهای رقیب مقایسه گردیدند.
نتایجمیانه مدت زمان پی گیری در این مطالعه 9/37 ماه بود. 13% بیماران عود بیماری و 9/60% مرگ را به عنوان اولین رخداد پس از جراحی تجربه کردند. توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ 5 سال پس از عمل جراحی و با در نظر گرفتن اثر متغیرهای کمکی به ترتیب 0/11% و 6/68% براورد گردیدند. متغیرهای سن، مرحله ی بیماری و دریافت درمان تکمیلی رابطه ی معنی داری با تابع تجمعی بروز مرگ نشان دادند در حالی که تنها دریافت درمان تکمیلی ارتباط آماری معنی داری با تابع تجمعی بروز عود داشت. مشاهده گردید افزایش سن و پیشرفته شدن مرحله ی بیماری احتمال تجمعی بروز مرگ پس از عمل جراحی را افزایش می دهند. همچنین دریافت درمان تکمیلی احتمال تجمعی بروز عود بیماری پس از جراحی را کاهش در حالی که احتمال تجمعی بروز مرگ را افزایش می دهد. بقای بیماران پس از گذشت 5 سال از عمل جراحی (با لحاظ کردن اثر متغیرهای کمکی) 4/20% بدست آمد.
نتیجه گیریاستفاده از روش رقابت جویی خطرات در تحلیل داده های بقا به دلیل قابلیت در نظر گرفتن رخدادهای رقیب و در نتیجه دست یابی به براورد دقیق تر بقای بیماران توصیه می گردد. دست یابی به نتایج دقیق تر با استفاده از این روش با توجه به براوردهای کوچک تر واریانس پارامترهای مدل و فواصل اطمینان باریک بدست آمده برای براورد توابع تجمعی بروز رخدادهای رقیب قابل ملاحظه می باشد. متاسفانه نتایج بدست آمده حاکی از آن است که نرخ بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران پایین است.
کلید واژگان: بقا, رقابت جویی خطرات, تابع تجمعی بروز, سرطان معده, ایرانBackground And AimMany researchers have studied survival (time to death) of gastric cancer patients. Although gastric cancer diagnosed in early stages can be cured by surgery, chance of relapse still exists after operation. Hence, we should consider both events, that is, relapse of the disease and death, in order to be able to make a more precise estimation for survival of the patients. The purpose of this study was to use the competing risks method to estimate the cumulative incidence functions (CIF) of the relapse of disease and death and consequently to estimate the postoperative disease-free survival.
Materials And MethodsA total of 330 patients admitted to Iran Cancer Institute and operated between March 1995 and March 1999 were enrolled in the study. They were followed up for at least 5 years to estimate their 5-year disease-free survival. Information on their demographic, clinical, and therapeutic characteristics, as well as on the type and time of occurrence of the first event (relapse of disease or death) after surgery was collected from their medical records. The direct parametric method was applied to estimate CIFs of relapse of the disease and death, while to adjust the effects of some covariates the parametric regression model was used. Data analysis was done using the R software and a p-value <0.05 was considered statistically significant. The findings were compared with the results obtained on the basis of data analysis in which the competing events were not considered.
ResultsThe median follow-up time was 37.9 months. Of all the patients 13% experienced relapse and 60.9% death as the first event after surgery. The CIFs of relapse of disease and death 5 years after operation, with due consideration of covariates, were estimated at 11.0% and 68.6%, respectively. Age, stage of disease, and complementary treatment were statistically associated with the CIF of death, while only complementary treatment was related to the CIF of relapse. Older patients and those in more advanced stages of disease were more likely to die after operation. Moreover, while complementary treatment after operation decreased the CIF of relapse of disease, it increased the CIF of death. The disease-free survival of patients 5 years after surgery was 20.4% (considering the effects of some covariates).
ConclusionThe competing risks method is recommended for analyzing survival data because of its capability in considering different events and, therefore, making it possible to make more precise estimations. By using this method, considering smaller variance estimates for model parameters and also narrow confidence intervals for the cumulative incidence functions of competing events, it is expected to obtain more precise results. Unfortunately, the results have revealed that the disease-free survival of gastric cancer patients is low in Iran.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.