حسن اصغرپور
-
محمد عزت دروزه، مفسر معاصر اهل سنت نگارنده یکی از معدود تفاسیر قرآن بر پایه ترتیب نزول سور است. دروزه در التفسیر الحدیث خود کوشیده تا آیات قرآن را با توجه به فضای تاریخی اجتماعی نزول آنها تفسیر نماید. او، پیش از آن که یک مفسر باشد، یک تاریخ اسلام پژوه است و این صبغه اندیشگانی او در بیشتر آثار وی به چشم می خورد. یکی از جلوه های نگاه تاریخی وی در تفسیرش، توجه به روایات در فهم آیات قرآن است. روایات تفسیری، بخش در خور توجهی از تفسیر دروزه را در بر گرفته است. برخی دستاوردهای پژوهش حاضر نشان از آن دارد که غالبا، دروزه، فهم خویش از آیات قرآن را به روایات متوقف نساخته، بلکه پس از ارائه فهم سیاقی از آیات، کوشیده تا در صورت لزوم، با کمک روایات، به تقویت برداشت تفسیری خویش بپردازد. دروزه، بیش از آنکه روایات تفسیری را بپذیرد، به نقد آنها روی آورده است. نقد او از روایات، عمدتا مبتنی بر عدم نقل آن در منابع معتبر حدیثی کهن اهل سنت است؛ از این رو، می توان گفت: عمده نقدهای روایی دروزه، صبغه منبعی دارند، تا محتوایی یا سندی. در التفسیر الحدیث دروزه، روایات، در عرصه های مختلفی چون: تعیین ترتیب نزول سوره ها، تعیین سبب نزول آیات و سوره ها، فضائل سوره ها، تفسیر آیات الاحکام، تفسیر داستان های قرآن و... نقش آفرین بوده اند.
کلید واژگان: التفسیر الحدیث, محمد عزت دروزه, روایات تفسیری, نقد حدیثMohammad Izzat Darvazah, a contemporary Sunni commentator, is the author of one of the few interpretations of the Qur'an based on the order in which the surahs were revealed. In his book al-Tafsīr al- Ḥadīth, Darvazah tried to interpret the verses of the Qur'an according to the social-historical atmosphere of their revelation. Before being a commentator, he is a historian of Islam and this type of his tendency can be seen in most of his works. One of the manifestations of his historical perspective in his Tafsīr is to pay attention to the traditions in understanding the verses of the Qur'an. Tafsir narratives include the noteworthy part of Darvazah’s commentary. Some achievements of the current research show that often, Darvazah did not limit his understanding of the verses of the Qur'an to ḥadīths. Rather, after presenting a contextual understanding of the verses, he tried to strengthen his interpretative understanding with the help of ḥadīths if necessary. Darvazah, rather than accepting interpretative ḥadīths, has turned to criticizing them. His criticism of ḥadīths is mainly based on not quoting them in authentic sources of old ḥadīths of Ahl al-Sunnah; therefore, it can be said: most of Darwazah’s narrative criticisms have a source orientation, rather than a content or document. In the book al-Tafsīr al- Ḥadīth by Darvazah, ḥadīths have played a role in various fields such as: "Determining the order of revelation of surahs", "determining the reason for the revelation of verses and surahs", "virtues of surahs", "commentary on the verses of Aḥkām", "commentary on the stories of the Qur'an and others.
Keywords: Al-Tafsīr Al- Ḥadīth, Mohammad Izzat Darvazah, Interpretive Ḥadīths, Criticism Of Ḥadīths -
دانش مفردات، با هدف خدمت به فهم واژگان و عبارات دشواریاب قرآنی بنیان نهاده شد. پیشینه بنیان گذاری این دانش، به سده دوم هجری بازمی گردد. نخستین آثار تفسیری نگاشته شده در جهان اسلام، به واقع کتابهایی در جهت تفسیر و تبیین مفردات دشوار قرآنی بوده اند که در قالب غریب القرآن ها، معانی القرآن ها و مجاز القرآن، پا به عرصه نشر نهادند. دانش مفردات خود از زیرشاخه هایی تشکیل شده است؛ «وجوه القرآن» یکی از کهن ترین و مهم ترین شاخه های دانش مفردات به شمار می رود. «وجوه قرآنی» به معانی مختلف واژگان یا عباراتی از قرآن اطلاق می گردد که در سیاق های مختلف قرآن معانی مختلفی دارند. بی شک بدون توجه بدین مهم، دست یابی به فهم درست واژگان و عبارات قرآنی فراهم نخواهد بود. نگاهی به میراث روای اهل بیت (ع) نشان می دهد که حجم گسترده ای از «وجوه قرآنی» در دو سطح مفردات (420 واژه) و عبارات (60 عبارت) تبیین و تفسیر گشته است. نظر به جایگاه الهی خاندان وحی، و پیشوایی ایشان در عرصه سخن دانی، بهره گیری از نظرات صائب این پیشوایان، نقش موثری در مقابله با کژفهمی ها در فهم واژگان قرآن و تاویلات ناروا از عبارات قرآنی دارد. در گذار تاریخ اسلام، عالمان بسیاری در این موضوع، آثاری نگاشته اند، اما با وجود تنوع و تعدد آثار موجود در این زمینه، در هیچ یک از آن ها دیدگاه های خاندان وحی که نقش مهمی در دست یابی به فهم صحیح از قرآن دارند، انعکاس نیافته است...کلید واژگان: اهل بیت (ع), روایات تفسیری, دانش مفردات, وجوه القرآن, ترجمه قرآنVocabulary knowledge was established with the aim of serving to understand the difficult words and expressions of the Qur'an. The history of the foundation of this knowledge goes back to the second century of Hijri. The first exegetical works written in the Islamic world were actually books aimed at interpreting and explaining difficult Qur'anic vocabulary, which were published in the form of Gharib al-Qur'an, Ma'ani al-Qur'an and Majaz al-Qur'an. Vocabulary knowledge itself consists of sub-branches; "Al-Qur'an Forms" is considered one of the oldest and most important branches of vocabulary knowledge. "Qur'anic forms" refers to the different meanings of words or phrases from the Qur'an that have different meanings in different contexts of the Qur'an. Undoubtedly, without paying attention to this importance, it will not be possible to achieve a correct understanding of Quranic words and expressions.A look at the narrative heritage of Ahl al-Bayt (PBUH) shows that a large amount of "Qur'anic aspects" have been explained and interpreted at the two levels of nouns (420 words) and phrases (60 phrases). Considering the divine position of the family of Revelation, and their leadership in the field of speech, taking advantage of the correct opinions of these leaders has an effective role in dealing with misunderstandings in understanding the words of the Quran and wrong interpretations of the Quranic phrases. In the transition of Islamic history, many scholars have written works on this subject, but despite the variety and number of works available in this field, none of them ...Keywords: Ahl Al-Bayt (Pbuh), Explanatory Narrations, Knowledge Of Vocabulary, Aspects Of The Qur', An, Translation Of The Qur', An
-
مساله «توسل» و پیوند آن با «شرک»، از مسائل مورد اختلاف میان شیعه و اهل سنت است و این اختلاف که برخاسته از مبانی و نگرش های کلامی مختلف بوده، در تفاسیر فریقین به چشم می خورد. گروهی از مفسران معاصر اهل سنت «توسل» را مصداق آشکار شرک خوانده و آیات قرآنی مرتبط با توسل را به گونه ای دلخواه و متناسب با منظومه فکری معرفتی خویش تفسیر کرده اند. رشیدرضا از جمله مفسران سنی است که در تفسیر المنار به گستردگی با مساله «توسل» به دیده انکار و منع نگریسته است. اندیشه وی در این زمینه از سوی آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم به نقد کشیده شده است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که رشیدرضا در موضوع «توسل» نگرشی جانب دارانه دارد که از پیش فرض های کلامی وی سرچشمه گرفته است. او سعی داشته تا با طرح اندیشه نادرست، توسل به انبیاء و اولیاء از سوی شیعه را به نقد کشد. در مقابل، آیت الله جوادی آملی با تکیه بر مبانی قرآنی، روایی و عقلی، بیش از هر چیز از روش «بازتعریف مفاهیم اصلی» بهره جسته تا خلط مفاهیم و مغالطات وی را روشن سازد. او بر خلاف رشیدرضا، «توسل» را از دایره مصادیق شرک خارج ساخته و توحید ناب را از توحید متحجرانه رشیدرضا و هم اندیشان وی جدا دانسته است. از نظرگاه آیت الله جوادی آملی، «توسل» همسویی و همگامی با نظام خلقت و سنت الهی است. نقدهای آیت الله جوادی آملی بر رشیدرضا در مساله «توسل»، از سنخ نقدهای «مبنایی» است، نه بنایی.کلید واژگان: توسل, شرک, آیت الله جوادی آملی, رشیدرضا, شیعه و توسلThe issue of "Tawassul" and its link with "Polytheism"from various verbal principles and attitudes, is seen in the interpretations of the freetians. A group of contemporary commentators from the Sunni tradition have called the "Prophet" a clear example of the Qur'anic verses related to the Tawassul in a manner that is desirable and appropriate to their intellectual-epistemic system. RashidReza is one of the Sunni commentators who has seen denial and prohibition in Al-Mannar's commentary on the issue of "Tawassul". His thought in this regard has been criticized by Ayatollah Javadi Amoli in the interpretation of Tsensim. The findings of this research indicate that RashidReza has a proactive attitude in the subject of "Tawassul", which originated from his verbal presuppositions. He has tried to criticize the Shi'a for the Tawassul of the prophets and the parents by plotting false thinking. On the other hand, Javadi Amoli, relying on the Qur'anic, narrative and rational principles, used more than anything else the method of "redefining the main concepts" To clarify the blend of his concepts and mistakes. Unlike RashidReza, he removed the "Tawassul" from the circle of examples of polytheism and separated the pure unity from the monotheism of RashidReza and his associates. From the point of view of Javadi Amoli, "Tawassul" is a alignment and alignment with the system of creation and divine tradition. Javadi Amoli's criticisms of RashidReza on the issue of "Tawassul"...Keywords: Tawassul, Polyteism, Ayatollah Javadi Amoli, Rashid Reza, Shiite, Tawassul
-
نشریه مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی، سال ششم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1402)، صص 309 -347
از طلیعه پیدایش تمدن اسلامی تا به امروز، همواره دین اسلام با دیگر ادیان، از جمله یهودیت در تعامل بوده است. تعامل دو تمدن اسلام و یهودی را می توان از زوایای گوناگون به بحث نهاد. بررسی نخستین پیوندهای دو تمدن اسلام و یهودیت در کانون شکل گیری دین اسلام (یعنی مکه و مدینه) در دهه های آغازین طلوع خورشید اسلام، از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل نخستین دادوستدهای دو تمدن یادشده انجام شده است. یکی از نمودهای پیوند اسلام با یهودیت را می توان در پرسش های گوناگون و پیوسته یهودیان از شخص رسول خدا (ص) به عنوان رهبر تمدن اسلامی و بنیان گذار آخرین دین الهی پی گرفت. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است که با مطالعه اسنادی انجام شده است. نگاهی به فراوانی و محتوای پرسش های یهودیان از رسول خدا (ص) و نیز واکنش آنها به پاسخ های آن حضرت، از یک سو نمایانگر هدف یهودیان از طرح پرسش های آن ها بوده و از سوگیری دغدغه های آنان پرده برمی دارد و از سوی دیگر، الگوی تمدن ساز اسلام در نحوه رویارویی با پرسش های صاحبان دیگر ادیان را به دست می دهد. رفتار عملی رسول خدا (ص) در رویارویی با اهل کتاب که الگوی قرآنی تمدن ساز در تعامل حکیمانه با اهل کتاب به شمار می رود؛ مبتنی بر چهار رکن محوری است: 1. تکیه بر باورهای مشترک (کلمه سواء) 2 .جدال احسن 3. حکمت 4. موعظه حسنه.
کلید واژگان: تمدن اسلامی, یهود صدر اسلام, اسلام و یهودیت, پرسش های یهود, الگوی تمدن سازPurposeThe research was conducted to investigate and analyze the initial interactions between Islam and Judaism. A significant aspect of the connection between these two civilizations is observed through the ongoing inquiries by Jews regarding the Prophet of Islam (PBUH), who serves as the leader of Islamic civilization and the founder of the last divine religion. This research holds fundamental importance due to its objective.
MethodologyThis study employs descriptive-analytical methodology, specifically qualitative document analysis. It investigates the historical data regarding the presence of Jews in Islamic civilization, their inquiries to the Prophet of Islam (pbuh), and His responses. The gathered information will be thoroughly examined, analyzed, and assessed Findings.
ConclusionThe achievements of this research show: The presence of Jews, a few years before the advent of the religion of Islam and the Prophet Muhammad (PBUH), is definite in the field of revelation; therefore, in the analysis and analysis of the political, social and cultural changes of that era, they should not ignore their role and influence. The Jews, through several social coexistence with Arabs and Muslims, played a role in many of the early cultural and social transformations of Islam, and believed in the position and credibility of Jewish thoughts and words due to the repeated promotion of their religion and the induction of the liberal thought, a group of Arabs and simple Muslims. According to historical evidence and the statement of some ancient historians, one of their goals in the Arabian Peninsula was to attend a region based on the repeated eyelashes of the previous prophets, the source of the emergence of the last Prophet and the formation of Islamic civilization. The questions of the Jews fromthe the Prophet of Islam (PBUH) can be found in four general areas: 1. History of the ancients and the past nations; 2. Beliefs: 3. The laws and Legal issues; 4. issues related to Empirical science. The increasing number of Belief questions that make up 72 percent of the total questions, indicates the importance of this issue to the Jews. in the 29 questions raised in this regard, has been raised such issues as: The divinity of God, the polytheisism, faith in the divine prophets, the signs of prophecy, the quiddity of the soul, the resurrection. Since in Judaism, The laws and Legal issues have been widely proposed, they have tried to measure the degree of conformity of the Prophet Muhammad’s (pbuh) replies to their jurisprudential. The nature of the questions of the Jews in the field of laws is discussed by such topics as: “Rajm”, “Menstruation”, “Ahellah” and ... It forms. Their scientific questions also refer to the nature of natural phenomena (thunder), fetal gender and... Has been allocated. The reason for the Jewish question of the Prophet (pbuh) can be categorized into six titles: 1. seeking understanding and awareness, 2. testing the Prophet (PBUH), 3. lying and denial of truths 4. distortion of truths, 5. ignorance (unreasonably) and 6. obstinacy and rejection of the acceptance of the right.The pattern (examplar) of the civilization of the Prophet (pbuh) in response to Jewish questions, reflects the response approach of Islamic civilization to the questions and concerns of other followers of religions. This approach, on the one hand, is a model for how to interact with other owners of religions, and on the other hand, show their goodwill or ill will In confronting the truth. In other words, in light of these questions and answers, it is possible to retrieve the civilization benefits in the field of the interaction of religions with each other. The practical behavior of the Prophet in confronting the Jews, is the Qur'anic model of civilization in the wise interaction with the Jews; a pattern based on four pillars: 1. reliance on common beliefs (Kalema Sawā) 2. disputations in the best manner (Jidāl Aḥ san) 3. Wisdom (ḥik mat) 4. goodly exhortation (al mau’iẓatul ḥasanah).A look at historical documents and reports shows that the Prophet of Islam (PBUH), in response to Jewish questions, first, has "relied on common beliefs". If this Qur'anic mechanism was not solved, it would have benefited from the controversy of disputations in the best manner (Jidāl Aḥ san) (ie: Relying on reasonable acceptable assessments). Throughout his entire Way (Method) of the Prophet was based on wisdom and good sermon. In other words, "wisdom" and "goodly exhortation (al maū’iẓatul ḥasanah)" formed the intrinsic course of the Prophet in any interaction, including dialog with the Jews. However, today the model of the civilization mentioned, can also be considered in interaction with followers of other religions, including Jews.
Keywords: Islamic civilization, early Islam, Islam, Judaism, Jewish questions, pattern of civilization -
فصلنامه تحقیقات کلامی، پیاپی 40 (بهار 1402)، صص 107 -124
مسیله معاد جسمانی و ثواب و عقاب غیرروحانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث حکمت متعالیه است. ملاصدرا سعی نموده است تا با تکیه بر مبانی فکری خاص خویش این انگاره را برهانی نماید. در این میان، استدلال و استناد صدرالمتالهین به پاره ای آیات و روایات نیز شایان توجه است. مبنای اصلی استدلال او در اثبات انگاره «حشر جسمانی انسان»، حدیثی موسوم به «عجب الذنب» است. بر پایه این روایت، تنها یک عضو یا قسمت از بدن انسان، پس از مرگ او باقی مانده و فانی نمی شود و در رستاخیز نیز محشور خواهد شد. در پژوهش حاضر، انگاره ملاصدرا در «حشر جسمانی انسان» که بر حدیث یادشده بنیان نهاده شده، مورد نقد قرار گرفته است. جستارهای صورت گرفته در پژوهش حاضر نشان از آن دارد که روایت یادشده، در هیچ یک از منابع متقدم و متاخر روایی شیعه، گزارش نشده است. گزاره روایی یادشده، تنها در برخی جوامع روایی اهل سنت و آن هم از طریق ابوهریره نقل شده است. مدلول گزاره روایی یادشده و نیز طرق و اسناد آن از قوت و اعتبار برخوردار نیست. از این گذشته، ملاصدرا در طرح انگاره «حشر جسمانی انسان» تنها به عبارات ابن عربی در فتوحات مکیه تکیه نموده و خود، روایت یادشده را مصدریابی نکرده است. ظاهر حدیث یادشده، بر مادی بودن عضو موردنظر دلالت دارد و این موضوع، با مرتبه «خیال مجرد از ماده» در نظام اندیشه ملاصدرا و نیز برخی دیگر از مبانی فلسفی وی سازگاری ندارد.
کلید واژگان: ملاصدرا, حدیث «عجب الذنب», خیال مجرد از ماده, حشر جسمانی انسان -
دانش «غریب الحدیث» در هندسه دانش های حدیثی، ذیل «فقه الحدیث» جای می گیرد. اهمیت دانش غریب الحدیث به اهمیت حدیث و فهم آن گره خورده است. حدیث حکایت گر سنت بوده و سنت، پس از قرآن کریم دومین منبع فهم دین و آموزه های وحیانی به شمار می آید. فهم بخش مهمی از روایات در گرو فهم واژگان و عبارات دشوار آنهاست. با توجه به جایگاه و اهمیت حدیث از یک سو و وجود واژگان دشوار و غریب نیازمند شرح و تفسیر در دل روایات، از سوی دیگر، از همان سده های نخستین اسلامی، دانش غریب الحدیث، مورد توجه عالمان حدیثی قرار گرفته و در گذر تاریخ علوم اسلامی، رشد و تحول فزاینده ای را به خود دیده است. کهن ترین آثار برجای مانده در این عرصه دو کتاب غریب الحدیث ابن سلام و ابن قتیبه هستند که یکی در طلیعه قرن سوم و دیگری در اواخر همان قرن پدید آمده اند. تفاوت سبک نگارش و درون مایه این دو اثر در دو نیمه سده سوم هجری، از سیر تحول محسوس غریب الحدیث نگاری در آن سده پرده برمی دارد. این دو اثر در نظام چینش روایات، با یکدیگر تفاوت دارند؛ به گونه ای که ابن سلام نظام مسندی و ابن قتیبه نظام تلفیقی چینش (بر اساس ابواب فقهی مسندی) را برگزیده اند. مجموع روش های دو نگارنده در شرح روایات، در بیست و سه روش قابل احصاء است، که از این شمار، هفده روش مشترک میان آن دو، و شش روش مورد اختلاف است.
کلید واژگان: حدیث, غریب الحدیث, ابن سلام, ابن قتیبه دینوریThe understanding of Qarīb al-Ḥadīth (hadiths containing unbeknown elements of speech) in the structural hadith comprehension is known to be placed under Fiqh al-Ḥadīth (hadith jurisprudence) as a category. The importance of Qarīb al-Ḥadīth is tied to the hadith and its apprehension. The hadith as a form, is descriptive of tradition, and tradition, second to qur’an, serves as a source of providing help in interpreting and understanding Islam and revelational guidance. The ability to discern and comprehend the critical aspects of a narration is contingent on understanding its difficult words and phrases. In fact, on the one hand, with respect to the crucial role and importance of hadiths and on the other hand, the correspondence of narrations with strenuous and unusual words in need of interpretation, the teachings and knowledge of Qarīb al-Ḥadīth has been greatly paid attention to by the hadith scholars from the very first centuries of Islam while seeing eventual advancement and revisions throughout the history of Islamic sciences. The books of Qarīb al-Ḥadīth by Ibn Sallam and Ibn Qutaybah are from the earliest existing works in this field with one being published at the beginning of the third century while the other was put out at the end of the same century. The difference in the writing style and the content of these two works in the two halves of the third Hijri century reveals the remarkable transformation of hadith-writing in that century. These two works differ from each other by their systemic arrangement of hadiths; in such a way that for the matter of hadith arrangement, Ibn Sallam utilizes a documentary process while Ibn Qutaybah uses an integrated system (based on jurisprudential-documented chapters.) The total number of methods used by the two authors in describing hadiths can amount to 23 methods, of which 17 methods are commonly used by the authors while the utilization of 6 methods remain in dispute with each other.
Keywords: Ḥadīth, Qarīb al-Ḥadīth, Ibn Sallam, Ibn Qutaybah al-Dinawari -
عالمان اسلامی همواره بر سر تبیین دایره مفهومی «ارتداد» و تعیین مصادیق آن با یک دیگر اختلاف نظر داشته اند. نگاهی به تفاسیر فریقین نشان از آن دارد که مفسران در تبیین آرای خویش در زمینه احکام مربوط به ارتداد و شخص مرتد بر سه مبنای «آیات قرآن»، «روایات»، و گاه «پیشینه تاریخی ارتداد» تکیه داشته اند. بخشی از دستاوردهای پژوهش پیش رو نشان از آن دارد که گستره مفهومی واژه «ارتداد» در قرآن کریم عام تر از مفهوم و کاربست فقهی آن بوده است. سیاق و ترکیب عبارات مرتبط با این موضوع با تکیه بر «قیود شرط» جنبه حکمی یافته است؛ از این رو، پاره ای از مفسران، با استناد به «اطلاقات ادله توبه»، بر این باورند که توبه مرتد مطلقا مجاز است؛ اعم از آنکه ارتداد فطری باشد یا ملی یا آنکه مرتد مرد باشد یا زن یا آنکه «کفر» با نیت و نیز گفتار کفرآمیز روی داده باشد یا با کاری مستلزم کفر. «ارتداد» در قرآن کریم و احادیث و سیره معصومان(ع) صرفا به معنای بازگشت از دین و تغییر عقیده نیست، بلکه «مرتد» کسی است که پس از پذیرش آگاهانه دین از روی لجاجت و عناد و به قصد ضربه زدن به دین به انکار «حق» روی آورد و الوهیت خداوند یا رسالت نبی اسلام(ص) را برنتابد. خاستگاه اصلی اختلاف در صدور حکم «ارتداد» دو عامل «اختلاف مبنایی» و نیز «شیوه استنباط از آیات» است.کلید واژگان: ارتداد در قرآن, ارتداد فطری, ارتداد ملی, مفسران و ارتدادIslamic scholars have always disagreed with each other on explaining the conceptual scope of “apostasy” (irtidād) and determining its examples. A glance at the Shi'ite and Sunni exegetical sources shows that the commentators rely on the three bases of “Qur’anic verses”, “narratives” and sometimes “the historical background of apostasy” for explaining their opinions regarding the rulings related to apostasy and the apostate person. Results of this article prove that the conceptual scope of the term “apostasy” in the Holy Quran is more general than its jurisprudential meaning and application. The context and the combination of phrases related to this issue, relying on “conditional restrictions”, has a ruling aspect; Therefore, some exegetes, citing the “applications of reasons of repentance” believe that the repentance of the apostate is totally permissible; regardless of whether the apostasy is natural or national, or whether the apostate is a man or a woman, or whether the “heresy” has occurred with an intention and blasphemous speech, or with an act that requires disbelief. “Apostasy” in the Holy Quran, hadiths and the practice of Imams (AS) does not simply mean returning from religion and changing one’s view, but the apostate is someone who, after consciously accepting the religion, based on stubbornness and enmity with the intention of attacking the religion, denies the “truth” and not accept the divinity of God or the mission of the Prophet of Islam (PBUH). The main origin of the difference in issuing the verdict of “apostasy” is the two factors of “fundamental difference” and “method of inferring from the verses”.Keywords: Irtidad in the Quran, natural Irtidad, national Irtidad, commentators, Irtidad
-
«سیاق» از مهم ترین عناصر دخیل در فهم مدلول آیات قرآنی است و توجه به آن در فهم دقیق تر آیات اثری انکارناپذیر دارد. «سیاق» در یک دسته بندی به درون متنی (مقالی) و برون متنی (حالی) تقسیم می شود. محمدحسین فضل الله از هر دو نوع سیاق یادشده در تفسیر من وحی القرآن به گستردگی بهره برده است. برخی از کارکردهای متنوع سیاق در تفسیر وی عبارتند از: ارایه معنای متفاوت از کلمه، ترجیح یک قرایت از واژه بر دیگر قرایتها، تعیین مرجع ضمایر، رفع تناقض ظاهری میان آیات، تمییز تفسیر از «جری»، رد معنای ظاهری و توجه دادن به معنای عمیق و باطنی، تضعیف برخی از روایات سبب نزول و... بر اساس یافته های این پژوهش، بیش از ده گونه تعامل متفاوت مفسر در به کارگیری سیاق مقالی و حالی در تفسیرش به چشم می خورد. گفتنی است به رغم اهمیت «سیاق» در دلالت یابی از آیات قرآن، گاه فضل الله آن را از دایره فهم مراد آیه خارج ساخته و با تمسک به دیگر قراین برون متنی به تفسیر آیه روی آورده است.کلید واژگان: سیاق متنی, سیاق حالیه, محمدحسین فضل الله, من وحی القرآن"Context" is one of the most important elements involved in understanding the meaning of Quranic verses, and paying attention to it has an undeniable effect on understanding the verses more precisely. "Context" is divided into intratextual (essay) and extratextual (current) categories. Muhammad Hossein Fazlullah has made extensive use of both types of contexts mentioned in his interpretation of the revelation of the Qur'an. Some of the various functions of the context in his interpretation are: presenting a different meaning of the word, preferring one reading of the word over other readings, determining the reference of pronouns, resolving the apparent contradiction between the verses, distinguishing the interpretation from "Jari", rejecting the apparent meaning and paying attention to The deep and esoteric meaning, the weakening of some narrations, the reason for the descent and....Based on the findings of this research, more than ten different types of interaction of the commentator can be seen in using the context of the article and the situation in his commentary....Keywords: Textual context, current context, Mohammad Hossein Fadl Allah, Min wahi al-Qur'an
-
رونق و گسترش حدیث پژوهی در یک شهر یا منطقه، در گرو عوامل مختلفی است. یکی از این عوامل را می توان حضور عالمان و محدثان در آن جغرافیای علمی و فعالیت های حدیثی آنان دانست. یکی از بهترین و مهم ترین روش های بازسازی مدارس حدیثی، بازشناسی راویان و محدثان مشهور و گونه شناسی روایات رایج در آن مدرسه حدیثی است. یکی از مهم ترین مدارس حدیثی شیعه در قرون اولیه اسلامی، مدرسه حدیثی «ری» است. این مدرسه به دلیل کثرت محدثان شیعی و فراوانی روایات آن ها در کتب حدیثی شیعه و نیز تجربه دو عصر حضور و غیبت ایمه (ع)، از اهمیت بسزایی برای پژوهش برخوردار است. این پژوهش در راستای بازسازی مدرسه حدیثی شیعه در «ری» در آیینه راویان حدیث، طراحی شده و هدف از آن، شناخت دقیق راویان این مدرسه حدیثی، مصنفات آن ها و گونه شناسی روایات شان است. در این راستا، نحوه تحمل و ادای حدیث در این مدرسه و میزان اثرپذیری محدثان آن دیار، از دیگر مدارس حدیثی نیز استخراج و گزارش شده است. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و رویکردی توصیفی تحلیلی، به این نتیجه رسیده که فعالیت مدرسه حدیثی ری، از زمان امام صادق (ع) آغاز شده است. بررسی رحلات حدیثی محدثان، نشان از آن دارد که این مدرسه، بیشترین اثرپذیری را از مدرسه حدیثی «کوفه» داشته و به رغم تنوع گونه های روایی منقول از راویان، صبغه غالب روایات مدرسه حدیثی «ری»، فقهی بوده است.
کلید واژگان: مدارس حدیثی, حدیث شیعه, مدرسه حدیثی ریDiverse agents affect the abundance and spread of hadith research in a city or region. The presence of scholars and hadith narrators in that scientific geography and their hadith narrating activities is one of these influential factors. Recognition of famous narrators and typology of common narrations in that school of hadith is known as the best and most important methods of reconstruction of hadith schools. Ray School of Hadith is one of the most important Shiite Hadith schools in the early Islamic century. The exuberance of Shiite’s hadith narrators and the abundance of their narrations in Shiite hadith books, and the experience of two periods of the presence and absence of the Imams (Peace be upon them), are the reasons for the high significance of this school’s research activities. Reconstruction of the Shiite hadith school in “Ray” in the mirror of hadith narrators, the purpose of its creation, accurate recognition of the narrators of this school of hadith, their writings and the typology of their narrations has been investigating in this research. In this regard, the hard learning and prophecy of hadith in this school and the extent of the influence of the narrators of that region from other hadith schools, have also been extracted and reported. With the help of a library method and a descriptive-analytical approach, the present study, has concluded that the activity of Rey Hadith School has started from the time of Imam Saadeh (Peace be upon him).The study of scientific exchanging trips of the hadith scholars shows that this school was the most influential of the hadith school of “Kufa” and in spite of the variety of narrative types received by the narrators, the predominant narration of the hadith school of “Ray” was jurisprudence.
Keywords: Hadith Schools, Shiite Hadith, Ray Hadith School -
شیعه، معتزله و اشاعره بر پایه اصول و مبانی معرفتی خویش، در تبیین «نبوت» اختلافاتی داشته اند. شیعه متاثر از آموزه های خاندان وحی، اعتدال گونه از عقل و نقل بهره جسته اند. در سوی دیگر، معتزله با عقل گرایی افراطی و اشاعره با نقل گرایی افراطی، در فهم و تبیین مسایل معرفتی دین، گاه با چالش ها و خطاهایی روبه رو شده اند. مسیله «نبوت» و ابعاد مختلف آن از جمله مسایلی است که می توان لایه های اختلاف نظر متکلمان مسلمان در آن ها را رهگیری نمود. پژوهش حاضر با روشی، توصیفی تحلیلی، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ابوبکرباقلانی و عبدالجبارمعتزلی را در مسیله «نبوت» و موضوعات فرعی آن مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که در نظام اندیشه هر سه، پایبندی به «استدلال» جایگاهی ویژه دارد. بررسی ابعاد مختلف «نبوت» در آثار شیخ مفید نشان از اثرپذیری محسوس او از منطق قرآن دارد. اگر چه شیخ مفید در روش شناسی و ضرورت نبوت، کاملا عقلانی و بدون تکیه بر آیات و روایات به بحث می نشیند، باقلانی معرفت دینی را در زمره علوم نظری دانسته و از نظرگاه او، دلایل عقلی در خدمت شرع هستند. عبدالجبارمعتزلی، اثرپذیرفته از دیگر معتزلیان پیش از خود، به «نبوت» نگاهی عقل محور دارد.کلید واژگان: نبوت عامه و خاصه, ابوبکر باقلانی, شیخ مفید, عبدالجبار معتزلیShia, Mu'tazila and Ash'are have had differences in the explanation of "Prophecy" based on their principles and knowledge bases. Influenced by the teachings of the Wahi family, the Shiites have moderately benefited from reason and narration. On the other hand, Mu'tazila with extreme rationalism and Ash'are with extreme narrativeism have sometimes faced challenges and errors in understanding and explaining the epistemological issues of religion. The issue of "prophecy" and its various dimensions is one of the issues in which the layers of disagreement of Muslim theologians can be traced. The present study is descriptive-analytical in terms of its fundamental purpose and in terms of its method, in which the theological thoughts of Sheikh Mofid, Abu Bakr Baqlani and Abdul Jabbar Mu'tzali on the issue of "prophecy" and its sub-topics have been examined and analyzed. The present research shows that in the thought system of all three, adherence to "reasoning" has a special place. Examining the different dimensions of "prophecy" in the works of Sheikh Mofid shows that he is noticeably affected by the logic of the Quran. Although Sheikh Mufid discusses the methodology and necessity of prophecy, completely rationally and without relying on verses and traditions. Baghalani considers religious knowledge to be among the theoretical sciences, and from his point of view, rational reasons are in the service of Sharia. Abdul Jabbar Mu'tzali, influenced by other Mu'tazilies before him, has a rational view of "Prophecy".Keywords: Public, special prophecy, Abu Bakr Baghalani, Sheikh Mufid, Abdul Jabbar Mu'tazili
-
مجله کتاب قیم، پیاپی 27 (پاییز و زمستان 1401)، صص 319 -339
از ابتدای قرن دوم تا فرجام قرن پنجم هجری، بیش از 250 کتاب یا رساله درباره فضایل اهل بیت (ع) نگاشته شد. یکی از مهم ترین آثار تالیف یافته در این حوزه المناقب ابن مغازلی (483ه) است. ابوالحسن علی بن محمد جلابی مشهور به ابن مغازلی از عالمان شهر واسط در قرن پنجم هجری به شمار می رود. المناقب ابن مغازلی مجموعه حدیثی نسبتا جامع در زمینه روایات مناقب و فضایل اهل بیت (ع) به حساب آورد. نظر به اهمیت این کتاب، پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی در صدد پاسخ به این سوال است که روش ابن مغازلی در گزارش فضایل اهل بیت (ع) در کتاب المناقب چگونه است؟ پس از بررسی اسناد و محتوای 479 روایت (در قالب 251 باب) یافته های این پژوهش حکایت از آن داشت که روش ابن مغازلی در گزارش اسناد از سه ویژگی مهم برخوردار بود: ذکر مسند سلسله روایات کتاب، ذکر طرق متعدد روایات و انعکاس برخی حقایق تاریخ حدیثی در اسناد. در قسمت محتوایی، ابن مغازلی در بخشی از کتاب، به صورت عام بدون ذکر نام اهل بیت (ع) مناقب ایشان را گزارش کرده است؛ بخشی دیگر که بیشتر حجم کتاب را به خود اختصاص داده به بیان مناقب و فضایل امام علی (ع) اختصاص دارد. فضایل حضرت زهرا (س) و حسنین (ع) نیز به صورت مختصرتر مورد توجه قرار گرفته و از سایر اهل بیت (ع)، تنها در چند روایت، به بیان فضایل امام سجاد (ع)، امام صادق (ع) و حضرت مهدی (ع) پرداخته شده است.
کلید واژگان: فضائل اهل بیت (ع), کتاب المناقب, ابن مغازلی, روش شناسیFrom the beginning of the second century to the end of the fifth century of Hijri, more than 250 books or treatises have been written about the virtues of Ahl al-Bayt (AS). One of the most important works authored in this field is Ibn Maghazali's "Al-Manaqib" (483 AD). Abul Hasan Ali Ibn Muhammad Jollabi, known as Ibn Maghazali, is one of the scholars of Wasit city in the fifth century of Hijri.His book "Al-Munaqib" is a relatively comprehensive collection of hadiths in the field of the hadiths of Manaqib and the virtues of Ahl al-Bayt (AS). Considering the importance of this book, the present research has analyzed Ibn Maghazali's report of the virtues of Ahl al-Bayt (A.S.) with a descriptive-analytical method.After examining the documents and content of 479 narrations (in the form of 251 chapters), the findings of this research indicated that Ibn Maghazali's method in document reporting had three important features: mention of the chain of narrations in the book, mention of multiple ways of narrations, and reflection of some historical facts. A hadith in the documents.In the content part as well, in a part of the book, Ibn Maghazali has reported his names in a general way - without mentioning the name of Ahl al-Bayt (PBUH); Another part - which takes up most of the volume of the book - is dedicated to describing the merits and virtues of Imam Ali (AS).The virtues of Hazrat Zahra (pbuh) and Hassanein (pbuh) have been considered in a more concise manner and from other Ahl al-Bayt (pbuh), in only a few narrations, the virtues of Imam Sajjad (pbuh), Imam Sadiq (pbuh) and Hazrat Mahdi (A) has been paid.
Keywords: Virtues of Ahl al-Bayt (PBUH), Kitab al-Manaqib, Ibn Maghazali, Methodology -
در منابع روایی و تفسیری متقدمان با اشاره به آیه 13 سوره رعد، درباره چیستی «رعد» و به ویژه «تسبیح» آن، با رویکردهای مختلف، دیدگاه های پراکنده و متنوعی مطرح شده است. از آن جمله دیدگاه ها می توان به «ملک» خواندن رعد اشاره نمود. این دیدگاه به دلیل برخی پشتوانه های روایی، نزد عالمان فریقین طرفدارانی داشته تا بدانجا که در نگرشی افراطی، باورمندان به طبیعی بودن پدیده «رعد» و نیز کسانی که به تفسیر یا تاویل روایات در این باره پرداخته اند، بدعت گزار خوانده شده اند. از سوی دیگر، دست یابی به فهم درست آیه 13 سوره رعد، بدون بررسی روایات وارده به ویژه گزاره روایی پرطرفدار «الرعد ملک» و نیز تحلیل آموزه های قرآنی در بیان چیستی و کارکرد دیگر پدیده های طبیعی همسان «رعد» در جهان، امکان پذیر نیست. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بخش عمده گزارشهای روایی در این باره در طبقه تابعان نقل شده و سخن تابعان نیز عمدتا به ابن عباس صحابی ختم می شود که گذشته از موقوف بودن، دارای راویانی مهمل و ضعیف در سندشان هستند که اعتبار آنها را خدشه دار می سازد. بررسی دلالی این روایات پس از عرضه بر قرآن و نگاهی تحلیلی به دیگر سخنان اهل بیت (ع) در این باره، حاکی از درست تر بودن اندیشه عالمانی است که «رعد» را پدیده ای طبیعی می دانند، گرچه این دیدگاه به معنای نفی نقش آفرینی فرشتگان در تدبیر امور عالم نیست.
کلید واژگان: رعد و برق, پدیده های طبیعی, تسبیح رعد, الرعد ملکPointing out the meaning of “ra'd” and especially “tasbīh” in Surah al-Ra'd: 13, the early narrative and interpretive sources have discussed the issue in a variety of different views and approaches. One of these views is the meaning of “malak” for “ra'd” that has been supported by the Shiite and Sunni scholars, due to the existence of some proving hadiths. The believers in the naturalness of the phenomenon of “ra'd” (thunder) as well as those who have interpreted hadiths in this regard, have been called heretics by extremists. In addition, it is not possible to achieve a correct understanding of the verse 13 of Surah al-Ra'd without examining the narrations, especially the popular narrative phrase of “Al-Ra'd-u Malakun” and without analyzing the Qur’anic teachings in expressing the nature and function of other similar natural phenomena of “ra'd” in the world. Findings show that most of the narrative reports in this regard have been quoted in the class of Followers. The words of the Followers end mainly to Ibn Abbas, the famous Companion. In addition to being mawqūf, such reports contain weak and unknown narrators in their sanads, which degrade their authenticity. Examining these narrations after presenting them on the Qur’an and taking an analytical look at other sayings of Ahl al-Bayt (AS), indicates that the idea of scholars who consider “ra'd” as a natural phenomenon is more correct, although this view does not mean denying the angels’ role in affairs of the world.
Keywords: Thunder, natural phenomena, Tasbīh of Ra'd, Al-Ra'd-u Malakun -
مقدمه
سالمندان، بخشی از اقشار جامعه بشری را تشکیل می دهند. در فرهنگهای و آیین های مختلف دینی و غیردینی، برای این قشر، جایگاه و احترامی خاص در نظر گرفته شده است. سالمندان، نظر به تجربه فراوان و چشیدن سرد و گرم روزگار، می توانند الگوهایی ارزنده و بسیار راهبردی در جهت پیشرفت و ارتقاء همه ابعاد زندگی بشر (اعم از دینی و غیردینی) باشند. در دین اسلام که بر پایه مهر و تکریم استوار است، این گروه سنی از احترام و ارزش ویژه ای برخوردارند. در روایات اهل بیت (ع) ابعاد مختلفی از جایگاه سالمندان در جامعه و لزوم پاسداشت شان آنها مشاهده می شود. این فراوانی و بسامد نقش ایجاب می کند که جایگاه آنان و کارکردشان در میراث دینی، مورد توجه و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش کوشش شده تا این مهم صورت پذیرد.
روشتحلیل داده ها در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و از نوع تحلیل اسنادی است. بر این اساس، با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و نرم افزاری، روایات اهل بیت (ع) مرتبط با موضوع سالمندان، از منابع روایی کهن و تخصصی فریقین (شیعی و سنی) استخراج شده و پس از دسته بندی و واکاوی محتوایی، مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها:
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته و نیز بررسی های انجام شده در پژوهش حاضر می توان گفت: میان رشد و بالندگی جوامع بشری با میزان تکریم سالمندان و بهره مندی از تجارب و آموزه های آنان نسبت مستقیمی وجود دارد؛ به بیان دیگر، سالمندی، دوره ازکارافتادگی و انزوا نیست، بلکه دوران خدمت و نقش آفرینی در شکلی متفاوت و آن کمک به افزایش سطح آگاهی عمومی و تخصصی جوانان و میان سالان است. با این وصف، در آموزه های اسلامی، افزون بر حفظ احترام و تکریم سالمندان، برای آنان جایگاهی هدایت گرانه در نظر گرفته شده است. تجربه سالمندان، روند رشد و پیشرفت جوامع بشری را تسریع می نماید. در نگرش دینی، سالمندان ازکارافتاده و بی مصرف نیستند، بلکه ثمره یک عمر تجارب اندخته آنان هدایتگر جوامع بشری در همه عرصه هاست.
نتیجه گیری:
سالمندان، مرجعیت علمی و معرفتی جوامع بشری را بر عهده دارند. تجربیات آنها به عنوان رهاوردی ارزنده، و گامی بلند برای فتح قله های جدید علم و فرهنگ است. میان افزایش سن، با فزونی عزت و احترام در دین اسلام، نسبت مستقیمی وجود دارد؛ بدین معنا که سالمندی در دین اسلام، دوران عزت، بزرگ داشت و اشتراک گذاری تجربیات با نسل نوپای جامعه است.
کلید واژگان: سالمندان, تکریم سالمندان, تعامل با سالمند, نقش سالمندان از منظر اسلامIntroductionThe elderly, a part of human society, for who in different religious and non-religious cultures and rituals there is a special place and respect. The elderly, due to their abundant experience of ups and downs of life, may be valuable and very strategic models for the development and promotion of all aspects of human life (both religious and non-religious). As for Islam, as a religion based on love and respect, this age group has a special respect and value; the narrations of Ahl al-Bayt (AS) indicate to various dimensions of the position of the elderly in society and the necessity of protecting their dignity. This frequency of roles requires that their place and function in the religious heritage must be considered and analyzed. In this research, an attempt has been made to do this important.
MethodIn this review study, the considered information is extracted and analyzed through studying the contents of the Qur’an, the narrations of the Ahl al-Bayt (AS) and related articles, with regard to the keywords “elderly”, “honoring the elderly”, “interaction with the elderly”, “the elderly in Islam” in a total of 25 articles and books under the subject of “elderly”.
FindingsAccording to the narrations of Ahl al-Bayt (AS), there is a direct ratio between the growth and development of human societies and the degree of respect and benefit from the experiences and teachings of the elderly; In other words, old age is not a period of disability and isolation, but a period of service and role-playing, in a different and of course valuable way.
ConclusionThe elderly are the scientific and epistemological authority of human societies. Their experience is a valuable achievement, and a big step towards conquering the new peaks of science and culture. In Islam, there is a direct ratio between increasing age and increasing dignity and respect; this means that old age in Islam is a time of honor, commemoration and sharing experiences with the young generation of society.
Keywords: Aged, interacting with the elderly, Islam -
علم رجال در پی آن است که با شناخت هویت دقیق راویان، میزان اعتماد به آنان در حوزه روایتگری را نشان دهد و به توثیق یا تضعیفشان رهنمون شود. آرای رجالیان، چه توثیق و چه تضعیف، بر بنیادهایی نهاده شده و تابع قواعد و ضوابطی است و روشن داشت آنها میتواند بر منظومه فکری ایشان پرتویی افکند و راه را بر ارزیابی دقیقتر آن هموار سازد. پژوهش پیش رو بر آن است تا مبانی و قواعد توثیق را در کتاب رجال تفسیری بررسی کند. از بررسی کتاب چنین بر میآید که نویسندگان بر آناند که هر گاه با احراز شرایط و ضوابط از دیدگاهی رجالی اطمینان حاصل شود، میتوان آن را برای توثیق خاص راوی به کار بست. بدین سان توثیق خاص معصوم، توثیقات رجالیان متقدم و متاخر شیعی و حتی آرای رجالیان اهل سنت کارآمد است. به باور ایشان نیک عقیدگی، حسن عمل و پایبندی به دین، جایگاه و منزلت راوی نزد امام و شیعیان، عملکردهای روایی راوی و تعامل مثبتانگارانه جامعه شیعه نسبت به راوی از عوامل و اسباب حسن اوست. توثیق راویان کتاب کامل الزیارات و تفسیر القمی، توثیق اساتید راویان جلیل القدر، ثقات سه گانه، عالمان قم و به ویژه احمد بن محمد بن عیسی، نجاشی، جعفر بن بشیر، توثیق راویانی که محدثان بزرگ بر آنها اعتماد کردهاند، توثیق راویان کتابهای معتبر شیعه، توثیق مشایخ اجازه و مستجیزان ایشان، توثیق وکلای ایمه:، توثیق راویانی که مورد ترحم و ترضی قرار گرفتهاند، توثیق راویان واقع در اسناد محکوم به صحت، توثیق مصاحبان معصوم، راویان کثیر الروایه، معاریف و صاحبان اصل از جمله توثیقات عامی است که در استنتاج حسن حال راویان در این کتاب از آنها بهره بردهاند.
کلید واژگان: رجال تفسیری, توثیق خاص, توثیق عام, جوادی آملی -
ابواسحاق ثعلبی نیشابوری، مفسر برجسته ایرانی در سده چهارم و پنجم هجری به شمار می رود. وی در دانش های گوناگون اسلامی هم چون: ادبیات عرب (صرف، نحو، لغت و علوم بلاغی)، حدیث، تفسیر و علوم قرآنی تبحر داشته است؛ به گونه ای که دانش پژوهان بسیاری، راه های دور و دراز را پیموده و خود را به مجالس درسی او می رساندند. تفسیر ثعلبی، اثری جامع و ارزنده در تفسیر قرآن به شمار می رود که دربردارنده سخنان و دیدگاه های عالمان رشته های گوناگون علمی است. از آن جا که بخش عمده تفسیر ثعلبی را روایات صحابه و تابعین و حتی اهل بیت (علیهم السلام) تشکیل می دهد، تفسیر وی را در شمار تفاسیر روایی می توان برشمرد. روحیه حق محوری و منصفانه ثعلبی، سبب شده که وی روایات تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) را در تفسیرش نقل کند. همین مساله، موجب شده تا برخی ناقدان متعصب، پیکان انتقادات و سرزنش ها را به سوی وی نشانه روند. شخصیت و جایگاه برجسته علمی ثعلبی، عالمان و مفسران سده های بعدی را بر آن داشته تا به گونه ای فراگیر، در آثار و نگاشته های خویش از تفسیر وی بهره گیرند.
کلید واژگان: ابواسحاق ثعلبی, الکشف و البیان, اهل بیت (علیهم السلام), تفسیر رواییAbū Isḥāq Tha‘labī Nayshābūrī is an outstanding Iranian exegete of the fourth and fifth centuries LH. Tha‘labī has been so skillful in various Islamic sciences such as Arabic linguistics (including morphology, syntax (grammatical inflection), vocabulary, and rhetoric), Ḥadīth, exegesis, and qur’ānic sciences that numerous students from many near and far places attended his classes. Tha‘labī’s commentary is a comprehensive and valuable exegesis of the Qur’ān that entails the utterances and viewpoints of many scholars from various scientific fields. Since Tha‘labī’s commentary is largely comprised of the narrations by the Companions and even Ahl al-Bayt (a), it can be considered a narrative commentary. Tha‘labī’s reality-centered and fair spirit has caused him to present narrations from Ahl al-Bayt (a) throughout his commentary. This has caused some biased critics to target him with their criticisms and reproaches. Tha‘labī’s outstanding scientific personality and position has made the exegetes of the ensuing centuries to use his commentary extensively in their works.
Keywords: Abū Isḥāq Tha‘labī, Al-Kashf wa al-bayān, Ahl al-Bayt (a), Narrative interpretation -
دانش مکی و مدنی همچون برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی با هدف اثرگذاری در تفسیر قرآن و خدمت به فهم آن شکل گرفته است. اما در عمل، «نقش آفرینی این دانش در تفسیر» به برشمردن چند فایده در کتب علوم قرآن محدود گشته و در لا به لای هزاران صفحه تفسیر ناپیدا مانده است؛ از این رو، برای نمایاندن چگونگی و گستره اثرگذاری این دانش در پیشبرد مباحث تفسیری و نیز آموزش نحوه به کارگیری آن در فهم آیات، لازم است مراجعه ای دوباره به منابع تفسیری صورت گیرد. بررسی دامنه کارکردهای دانش مکی و مدنی در تفسیر نشان می دهد که شناخت مکی و مدنی در مقوله «نقد» در تفسیر اثرگذار بوده است. این کارکرد فراتر از فوائدی است که در کتب علوم قرآنی برای دانش مکی و مدنی برشمرده می شود. شناخت مکی و مدنی در مقوله نقد در تفسیر المیزان در دو شکل، با ساز و کاری کاملا متفاوت دیده می شود: نخست نقد «جزءنگر» و دیگر نقد «کل نگر». نمونه های هر یک از این دو شکل نقد را می توان در سه حوزه «نقد روایت»، «نقد آراء تفسیری» و «نقد نسخ آیه» در تفسیر المیزان بازیافت...کلید واژگان: مکی و مدنی, المیزان, نقد روایات تفسیری, نقد آراء تفسیری, نقد نسخThough The Quranic knowledge of Meccan and Medinan (Makkī and Madanī), like some Quranic sciences, has been formed to be influential on the interpretation of the Quran and serve as a way to better comprehension of verses, practically, "the role of this knowledge in the interpretation" has been limited to few usages in the sources of Quranic sciences and has been neglected throughout the thousands of exegetical pages; hence, to illustrate how and how much this knowledge contributes to the development of exegetical discussions, as well as to learn how to use it in understanding verses, it is necessary to reconsider the exegetical sources. The study of the extent of functions of the knowledge of Meccan and Medinan shows that this knowledge has been influential in the issue of critique in exegeses. This function is more than of that embodied in the Quranic sciences books for the knowledge of Meccan and Medinan. The issue of critique in the commentary of al-Mīzān presents in two completely different forms and mechanisms: firstly partial critique and secondly general. Examples of these two forms are seen in three areas of "critique of narration", "critique of exegetical views," and "critique of abrogation of a verse" in the commentary of al-Mīzān. A study of exegetes before Allāmah Ţabāṭabāʼī, regarding his applied examples, proves that they did not generally use the general critique as such he used, showing his concern to the knowledge of Meccan and Medinan. Meanwhile, in his book, the contradiction between the time of revelation of a verse and a narration did not always lead to critique of narration, but he preserved the narration in various ways, and even occasionally used the knowledge of Meccan and Medinan in order to defense the narration.Keywords: Makk?, Madan?, Al-M?z?n commentary, critique of exegetical narratives, critique of exegetical views, critique of abrogation
-
مقدمهیکی از دغدغه های مهم و همشیگی بشر دست یابی به آرامش است. در این خصوص مکاتب گوناگون الهی و بشری راهکارهایی را ارایه می دهند. در این میان در مکتب تعالی بخش اسلام نیز با محوریت قرآن کریم و روایات معصومین (ع) راهکارهای شناختی و عملی متعددی برای دست یابی به آرامش توصیه شده است. هدف این مطالعه مروری بر مفاد سوره مبارکه فجر و ارایه یک راهکار ایمانی- شناختی برای رسیدن به آرامش و اطمینان قلبی بود. روش تحقیق این پژوهش کتابخانه ای و با سبک تحلیل محتوایی است که در آن، آیات و روایات مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.نتیجه گیریبا توجه به آموزه های سوره مبارکه فجر، راه رسیدن به آرمش قلبی از بعد ایمانی- شناختی، باور به تقدیرات حکیمانه خداوند و نگرش واقع بینانه به تمامی نعمت ها، حوادث، شرایط، و موقعیت ها بر اساس سنت های ثابت الهی، از جمله سنت «ابتلاء» و آزمایش است. فلسفه سنت ابتلاء، همانند سایر سنت های الهی تحقق هدایت عامه تکوینی خداوند است. بر اساس آموزه های سوره مبارکه فجر، «نگاه ابتلائی به نعمت ها و تمامی موقعیت های خوشایند و ناخوشایند» به عنوان یک عامل موثر و نقش آفرین در دست یابی به آرامش قلبی پایدار معرفی شده است.کلید واژگان: آرامش, اطمینان, سوره فجر, ابتلاءIntroductionOne of the important concerns of human being is to achieve serenity. Different divine and human schools offer different solutions. In this regard, in the Islamic school with the basis of the Holy Qur'an and the traditions of Imams, several cognitive and practical approaches have been recommended to achieving serenity. The aim of this study was to review the provisions of Surah Mobarakeh Fajr and provide a cognitive-religious strategy for achieving serenity and confidence. The method was a library research with a content analysis style, in which related verses and narratives were analyzed.ConclusionAccording to the doctrines of Surah Mobarakeh Fajr, the path of reaching serenity from the cognitive-religious dimension, the belief in the wisdom of God and the realistic attitude towards all blessings, events, conditions, and situations are based on divine true traditions, including the tradition of trouble and experiment. Like other divine traditions, the philosophy of the tradition of trouble is the fulfillment of God's progressive guidance. Based on the doctrines of Surah Mobarakeh Fajr, "trouble approach to the blessings and all the pleasant and unpleasant situations" has been introduced as an effective and contributing factor in achieving heart serenity and confidenceKeywords: Serenity, Confidence, Surah Fajr, Trouble
-
اهل بیت (ع) بی شک و به شهادت قرائن عقلی و نقلی، قرآن ناطق و وارثان حقیقی علوم و معارف رسول خدا| به شمار می روند. در فرازهایی از روایات شیعی، اهل بیت (ع) با وصف «امیران کلام» ستوده شده اند. از آنجا که فهم معانی کلام به فهم کلمه یا کلمات وابسته است، بی تردید دقت نظر و کاوش در دیدگاه های تفسیری اهل بیت (ع) در تبیین معنا یا معانی مفردات قرآنی از اهمیت به سزایی در تفسیر قرآن برخوردار است. روش های تفسیر مفردات قرآن، متفاوت است که از آن میان، چهار روش تاویلی، توسعه یا تضییق معنا، بیان غایی و تصویری از اختصاص های روش اهل بیت (ع) در تفسیر واژگان قرآن به شمار می رود. در پژوهش حاضر ضمن تشریح هر روش، نمونه هایی از آن در میراث تفسیری اهل بیت (ع) برشمرده شده و خاستگاه قرآنی برخی از این روش ها اثبات گردیده است.کلید واژگان: مفردات قرآن, تفسیر ادبی, تفسیر روایی, روش های تفسیری, روش اهل بیت (ع)As is clearly understood by reason, revelation and valid narrations, Ahle Bayt, undoubtedly, are talking Quran and right inheritors of the Prophet`s sciences. Some traditional statement has described Ahle Bayt as commanders of speech. As understanding meanings of speech is based on understanding meaning of words, without doubt studying and paying attention to Ahle Bayt`s interpretative views would be of vital importance in explaining meanings of Quranic words and verses. There may be found different methods for commenting Quranic words among which four cases including methods of hermeneutic, extending or narrowing meanings of words, intended and illustrative explanation have been known as Ahle Bayt`s particularities in commenting Quranic verses. In the paper, the methods have been described, exemplified and documented by the holy Quran and Ahle Bayt`s inherit.Keywords: Quranic Words, Literary Comment, Traditional Comment, Interpretive Methods, Ahle Bayt's Method
-
حجاب و عفاف یکی از آموزه های ارزنده ادیان الهی است. افزون بر قرآن کریم، در سنت رسول خدا و سیره اهل بیت نیز به روشنی اهمیت و نقش این ارزش دینی تبیین شده است. هر چند درباره نوع و میزان پوشش شرعی برآمده از متون دینی، میان عالمان اختلافاتی وجود دارد، اما نه تنها هیچ گاه در سیره خاندان وحی، نمودی از تساهل و سطحی نگری در مقوله حجاب و عفاف به چشم نمی خورد، بلکه گفتار و رفتار آنان همواره مشوق پاسداری از مرزهای عفاف و حیا و پای بندی به پوشش اسلامی بوده است. در این میان، برخی با تکیه به برخی گزارش های منقول در منابع روایی متاخر، بر تساهل و انعطاف خارج از معمول دین در مساله پوشش (حجاب) حکم رانده اند. بررسی و ارزیابی سه گانه منبعی، متنی (دلالی) و سندی این گزارش ها و گاه روایات، با بهره گیری از حقایق تاریخی، از نادرستی بخش هایی از آنها پرده برمی دارد. از این رو، صرف نقل در منابع روایی مشهور، دلیلی بر راستی محتوا نیست و شایسته است برای آگاهی از حکم دقیق اسلام در مسائل مختلف دینی (از جمله حجاب)، با بهره گیری از ابزار و روش های علمی، اصل و میزان اعتبار این دست گزارش ها را مورد ارزیابی قرار داد.کلید واژگان: حضرت زهرا, سلمان فارسی, حجاب, ابن طاووس, دعای نور
-
در روش تفسیر قرآن به قرآن، یکی از قراین مقالیه برای فهم آیات، توجه به سیاق آن هاست. از این رو، علامه طباطبائی که در تفسیر المیزان به روش تفسیر قرآن به قرآن عنایت ویژه ای داشته، به سیاق آیات اهمیت فراوانی داده است، آن سان که بالغ بر 2111 بار قاعده سیاق را در فهم و تبیین آیات و روایات به کار گرفته است. برخلاف پژوهش های پیشین که تنها بخشی از کارکردهای سیاق را در المیزان تحقیق کرده اند، این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به احصا و بررسی دقیق تمام استعمال های سیاق در این تفسیر پرداخته است و کارکردهای آن را در دو محور کلان ایجابی و سلبی سامان داده است. در محور کارکردهای ایجابی، چهارده کارکرد مختلف سیاق، از جمله بیان احکام شرعی، تاریخ گذاری آیات، تبیین مبهمات، تبیین مفهوم آیات، تبیین و تعیین معنای واژگان و... به دست آمد و در محور کارکردهای سلبی سیاق نیز سه رویکرد نسبت به سیاق تبیین گردید.کلید واژگان: المیزان, قرآن, تفسیر, سیاقIn the interpretation of the Quran through the Quran, one of the pieces of evidence is paying attention to the context of the verses. Therefore, Allameh Tabatabai, who paid careful attention to the interpretation of the Quran through the Quran in Almizan, regarded the contexts of the verses with special attention. More specifically, he has used this word over 2111 times to explain the verses and hadiths. This study, unlike previous studies that only investigated some aspect of the context of the Almizan, investigates the whole aspect of the context in Almizan through analytical and descriptive methods based on two axes: positive and negative macro-discourse. Fourteen different functions in the context of positive actions such as the expression of religious rituals, dating the verses, explaining ambiguities, explaining the meaning of the verses, and determining the meaning of words were determined. Likewise, three approaches regarding the context of thenegative performance were determined.Keywords: Almizan, Quran, Interpretation, Context
-
سه خرده گفتمان درعرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت»، که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن دال های شناور اسلامی (ارزش های اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعا هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف دال های شناور منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آنجا که گفتمان پیامبر اسلام9، «ولایت» بوده است: إنما ولیکم الله و رسوله (مائده/55)، نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از دال های شناور ارائه داده است که توسط عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی7 و گفتمان سلطنتی یزید، به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.کلید واژگان: تحلیل گفتمان, دال, ولایت, گفتمان حسینی, گفتمان یزیدیThree sub discourses about the social area of the community relating to the early Islam were formed: the VelaI discourse, Khilafah discourse and the Sultanate (Absolutism) Discourse which all of them have put Islamic clothes on and tried to get (obtain)
the group mentality of the society by closing the Islamic floating signifiers (Islamic virtues) to the central signifier of their discourses. Consequently, to achieve this importance, these three discourses define their floating signifiers according to their central signifiers. As the replacement encouraging good by discouraging bad in the society originates (resulted)from their definition (interpretation) of these two which turning good deeds (Al Maroof) to evil deeds (Al-Munkar ).Because the speech of the holy prophet has been Velāyat (Guardianship): Only Allah is your Vali and His Messenger (ÅöäøóãÇ æóáöíøõßõãõ Çááåõ æó ÑóÓõæáõå), This paper is going to answer this question what the VelaIat discourse has presented for the floating signifiers which were not accepted by others and made two discourses create: Khilafah discourse and the Sultanate (Absolutism) Discourse. For answering this question, it will discuss the argument (dispute) between the VelaI discourse of Imam Hussein (p.b.u.h) and Khilafah discourse of Yazid ibn AbiSufyan as a case study.Keywords: the analysis of the discourse, signifier, Velāyat (Guardianship), the discourse of Imam Hussein (p.b.u.h), the discourse of Yazid -
محمد عزت دروزه از مفسران معاصر و بیان گذاران تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول در تفسیر خود، التفسیرالحدیث می باشد. وی فهم معانی و مراد آیات را تنها در پرتو توجه به سیاق آیات ممکن می داند. از این رو ابتدا در مقدمه تفسیرش به طور مفصل در اهمیت سیاق سخن گفته است و آنگاه در جای جای اثرش سیاق را در خدمت تفسیر آیات آورده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی از نوع تحلیل مفهومی انجام پذیرفته است؛ در این پژوهش کارکردهای سیاق در دو محور: 1. کارکردهای سیاق در نقش قرینه ای درون متنی، 2. کارکردهای سیاق در ارتباط با قرائن برون متنی، بررسی و تحلیل شده است. مجموعه بررسی ها و تحلیل ها در این دو محور حکایت از آن داشت که دروزه، پیش از اقوال مفسران و حتی روایات به سیاق آیات توجه کرده و تلاش داشته است آنچه که از سیاق آیات به دست می آید برای مخاطب خود عرضه کند. وی گاه توانسته به هدف خود نائل آید و گاه در استفاده از سیاق به تکلف دچار شده و به دلایلی چون تعصبات مذهبی و غیره، نتوانسته است به شایستگی از سیاق بهره گیرد.کلید واژگان: تفسیر سیاقی, محمد عزت دروزه, قرائن درون متنی, قرائن برون متنی
-
از اختصاصات شیعه اعتقاد به «الامر بین الامرین» در بحث جبر و اختیار است. در احادیث شیعی ابتدا به بطلان نظریه جبر و تفویض پرداخته می شود و سپس به درستی «الامر بین الامرین» برهانی می گردد. ملاصدرا با تبیین و تفسیر این گونه احادیث به بیان منافات نداشتن تعلق علم الهی به افعال انسانی با اختیاری بودن آن ها، منتسب نبودن بی واسطه شرور و نقائص به خداوند و ناسازگاری آن با حکمت و عدالت او به ابطال نظریه جبر می پردازد. از جهت دیگر صدرالمتالهین نادرستی نظریه تفویض را نیز از جهت لزوم شریک داشتن خداوند در افعال خویش، منافات داشتن با سلطنت و احاطه قیومی اثبات می کند. با توجه به تببین حکمت متعالیه از «الامر بین الامرین»انسانی موجودی دارای اختیار می باشد، ولی در اختیار داشتن خویش اختیاری ندارد و مضطر در آن است. از این جهت چنین دیدگاهی لطفی از جانب خداوند به انسان ها بوده و تفاوت بسیاری با نظریه جبر و تفویض دارد.کلید واژگان: جبر, تفویض, الامر بین الامرین, احادیث
-
Since the information on the Iranian markets as a developing country are not complete and clear and market performance in different provinces of Iran is not unified and competitive, so the prices of goods in certain markets are not identical. The main purpose of this paper is to examine price-level convergence hypothesis and convergence speed among Iranian provinces over the period of 2007 through 2012 by adopting pair-wise approach which has been recently developed by Pesaran(2005). In this approach, the time series models (ADF, DF-GLS and KPSS unit root tests) have been applied. The empirical results indicate that according to the ADF and DF-GLS tests, the price convergence among the Iranian provinces have been poor and based on the KPSS test, in half of pair provinces, the price convergence have happened. Also, the average speed of convergence has been estimated around 1.8 months.Keywords: price, level convergence, convergence speed, pair, wise approach, Iranian provinces
-
پیشینه مفردات پژوهی قرآن کریم به سال ها و دهه های آغازین صدر اسلام بازمی گردد. در میان صحابه رسول خدا(ص) پس از امام علی(ع)، عبدالله بن عباس را باید مشهورترین و برجسته ترین مفسر قرآن برشمرد. با وجود شواهد و قرائن روشن و استوار در تبیین جایگاه و نقش ارزنده ابن عباس در تفسیر مفردات قرآن و اتکای او به منابع اصیل عربی از جمله اشعار و ضرب المثل ها، برخی همچون ایگناس گولدزیهر با طرح برخی توهمات، اصالت میراث تفسیری ابن عباس در شرح واژگان قرآن را زیر سوال برده و بیشتر آن را نتیجه پرسش های او از شخصی به نام ابوجلد، جیلان بن فروه، دانسته اند. این پژوهش بر آن است تا ضمن طرح این ادعا، بر پایه پاره ای شواهد و گزارش های روایی و تاریخی، نادرستی آن را اثبات نماید.
کلید واژگان: ابن عباس, جیلان بن فروه, گولدزیهر, مفردات قرآنSurvey on Quranic Lexicons dates back to the early years and decades of early Islam. Abdollah Ibn 'Abbas can be considered the most famous and outstanding Quranic interpreter of all the Prophet's Companions with the exception of Imam Ali. Some like Ignaz Goldziher - bringing up a number of illusions and without considering the so many firm and obvious proofs and evidences confirming the valuable role and status of Ibn 'Abbas in interpreting Quranic Lexicons and confirming his reliance on genuine Arabic sources including Pre-Islamic Poetry and proverbs – have raised doubts about the genuineness of Ibn 'Abbas's interpretation heritage of lexicology; they suggest that it is the product of his questions from a person by the name of Jilan ibn farvah. This survey tries to prove the inaccuracy of the claim according to some historical and narrative reports and evidences.Keywords: Ibn Abbas, Jilan ibn farvah, Goldziher, Quranic Lexicons
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.