به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

خدیجه یزدی

  • عباس فرامرزی، روانبخش اسمعیلی*، سید افشین شروفی، خدیجه یزدی، مهین طاطاری
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط وضعیت کیفیت خواب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در مراقبین بیماران بستری در ICU طراحی شده است.

    روش کار

    بررسی حاضر به صورت مقطعی بر روی بستگان درجه اول بیماران بستری در ICU انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه PCL-C برای سنجش اختلال استرس پس از سانحه استفاده شد. پرسشنامه PTSD توسط همراهان، پس از پذیرش بیمارشان تکمیل شد، اما پرسشنامه کیفیت خواب پس از پذیرش و یک ماه بعد توسط همراهان بیمار تکمیل گردید. برای آنالیز آماری از آزمون های همبستگی و تی زوجی با سطح معنی داری 0.05 استفاده شد.

    یافته ها

    تعداد کل شرکت کنندگان دراین مطالعه 120 نفر (66 مرد و 54 زن) بودند. میانگین نمره اختلال استرس پس از سانحه 5±67.8 بود که نشان دهنده سطح استرس بالا در همراهان بیماران بود. نمره کیفیت خواب در زمان بستری در همراهان 1.8±3.9 (کیفیت خواب قابل قبول) و پس از 1 ماه از حادثه 2.5±9.3 (کیفیت خواب نامناسب) بود که به طور قابل ملاحظه ای بدتر شده بود (001/0>P). با اینحال ارتباط معناداری بین کیفیت خواب و اختلال استرس پس از سانحه مشاهده نشد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    اختلال استرس پس از سانحه به شدت در همراهان بیماران وجود دارد و این مسئله می تواند اثرات مخرب سلامت جسمی و روانی داشته باشد. همچنین کیفیت خواب همراهان بر اثر مشکلات مربوط به بیماران به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد و مداخلات روانپزشکی برای این افراد را اجتناب ناپذیر می کند.

    کلید واژگان: کیفیت خواب, اختلال استرس پس از سانحه, تروما, همراه بیمار, بخش مراقبت های ویژه
    Abbas Faramarzi, Ravanbakhsh Esmaeili*, Seyed Afshin Shorofi, Khadijeh Yazdi, Mahin Tatari
    Introduction

    The present study was designed to investigate the relationship between sleep quality and post-traumatic stress disorder (PTSD) in family caregivers of patients admitted to the intensive care unit (ICU).

    Methods

    The current cross-sectional study was conducted on immediate family members of patients admitted to the ICU. Pittsburgh Sleep Quality Questionnaire and PCL-C questionnaire were the instruments for measuring post-traumatic stress disorder and sleep quality, respectively. The PTSD questionnaire was completed by the caregivers after the patient's admission. The sleep quality questionnaire was filled out by the caregivers after the admission and one month later. For statistical analysis, correlation analysis and paired t-tests were used with a significance level of 0.05.

    Results

    The total number of participants in this study was 120 people (66 men and 54 women). The mean score of post-traumatic stress disorder was 67.8 ± 5, indicating a high level of stress among the participants. The score of sleep quality at the time of hospitalization in the participants was 3.9±1.8 (acceptable sleep quality) and after 1 month it was 9.3±2.5 (impaired sleep quality), which had significantly worsened (P<0.001). However, there was no significant relationship between sleep quality and post-traumatic stress disorder (P<0.05).

    Conclusions

    Post-traumatic stress disorder of family caregivers was recorded at a concerning level, which could have destructive effects on physical and mental health. Also, the sleep quality of the caregivers was strongly influenced by the admission of patients to the ICU, and psychiatric interventions are inevitable for family caregivers.

    Keywords: Sleep Quality, Post-Traumatic Stress Disorder, Trauma, Family Caregiver, Intensive Care Unit
  • علی پورحبیب، زهرا فتوکیان، زهرا سبزی*، خدیجه یزدی
    زمینه و هدف

    اطلاعات محدودی در خصوص تجارب افراد از بازگشت به کار پس از جراحی قلب، با توجه به بافت فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی در دسترس است. هدف این مطالعه، کشف فرآیند بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب است.

    روش بررسی

    این مطالعه کیفی با رویکرد نظریه پایه در طی سال 1401-1400 انجام یافت. 21 فرد درگیر با فرآیند بازگشت به کار پس از جراحی قلب به روش نمونه گیری هدفمند و نظری از بخش جراحی قلب بیمارستان امیرالمومنین کردکوی و مراجعان به مطب جراحان قلب استان گلستان انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و یادداشت در عرصه جمع آوری شد. تحلیل داده ها با روش کوربین و اشتراوس 2015 انجام یافت.

    یافته ها

    «احساس تردید نسبت به بازگشت به کار»، «حمایت روانی- اجتماعی درک شده»، «عوامل فردی و شغلی»، «پیامدهای نامطلوب جراحی قلب» و «پشتیبانی محدود موسسات دولتی/ غیردولتی» به عنوان عوامل زمینه ای موثر بر بازگشت به کار مشخص شدند. «تکاپو جهت تعدیل شغل»، «ارزیابی موقعیت» و «خودمدیریتی» به عنوان راهبردها و «تطبیق پذیری با شغل» به عنوان پیامد بازگشت به کار  معرفی شد. «تلاش مدبرانه جهت تطابق شغلی» به عنوان متغیر مرکزی شناسایی شد.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج، عوامل متعدد فردی و محیطی بر فرآیند بازگشت به کار افراد تحت جراحی قلب تاثیر دارد. تسهیل فرآیند بازگشت به کار نیازمند حمایت روانی- اجتماعی خانواده و محیط کاری است. توصیه می شود، سیاست گذاران بهداشتی و امور اجتماعی با توانمندسازی افراد در دوران بعد از نقاهت و ایجاد تعامل بین وزارت کار، بهداشت و درمان با سازمان های بیمه گر به تسهیل بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب کمک نمایند.

    کلید واژگان: بازگشت به کار, جراحی گرفت بای پس قلبی, گرندد تئوری
    Ali Pourhabib, Zahra Fotokian, Zahra Sabzi*, Khadijeh Yazdi
    Background & Aim

    The availability of information regarding people's experiences of returning to work after heart surgery, taking into account the socio-cultural context of Iranian society, is limited. The aim of this study is to discover the process of returning to work after heart surgery.

    Methods & Materials:

    A qualitative study using the grounded theory approach was conducted between 2021 and 2022. Through purposive and theoretical sampling, 21 participants who had undergone heart surgery and were in the process of returning to work were selected. They were chosen from the cardiac surgery ward of Amiralmomenin Hospital in Kordkuy, as well as among patients seeking treatment from cardiac surgeons in Golestan province. Data were collected through conducting semi-structured interviews and taking field notes. Data analysis was conducted using the method proposed by Corbin and Strauss in 2015.

    Results

    "Feeling of doubt about return-to-work", "perceived psycho-social support", "personal and occupational factors", "unfavorable consequences of heart surgery" and "limited support from governmental/non-governmental institutions" were determined as contextual factors influencing the process of return-to-work. Moreover, "effort to adjust the job", "situation evaluation" and "self-management" were introduced as strategies, while "adaptability to the job" were identified as the consequence of returning to work. Finally, the core variable of the study was determined to be "the thoughtful effort to match the job".

    Conclusion

    Based on the results, it was determined that several individual and environmental factors influence the process of return-to-work for people who have undergone heart surgery. To facilitate a successful return to work, it is crucial to provide psycho-social support from both the family and work environment. It is recommended that policy makers in the health and social affairs sectors take active steps to empower people during the post-recovery period. Additionally, fostering collaboration between the Ministries of Labor and Health, as well as insurance organizations, can greatly facilitate the return to work of individuals after heart surgery.

    Keywords: return-to-work, coronary artery bypass grafting, grounded theory
  • خدیجه یزدی، راضیه طالبی*
    مقدمه

    پرستاری کل نگر فرآیند مراقبتی مبتنی بر تعاملات دو جانبه است که منجر به هوشیاری، توانمندی و بهزیستی مددجو  می شود و نقش بسزایی نیز در بهبود عملکرد و مهارت پرستاران، ارتقای جایگاه حرفه ای و استقلال و خودباوری آنها دارد. این مطالعه با هدف تشریح پرستاری کل نگر بر مبنای نظریه ی پرستاری جامع دوسی انجام شد.

    روش کار

    مقاله حاضر یک پژوهش مروری روایتی است که در سال 1400 از طریق جستجو در پایگاه های اطلاعاتی PubMed/Medline  ,Scopus و Google Schoolar و  با استفاده از کلمات و عبارات کلیدی “integral nursing”, “integral theory”, “holistic nursing”, “nursing theory”, “Theory of integral nursing” در بازه ی زمانی سال 2007  تا پایان اکتبر 2021 صورت گرفت. پس از بررسی متون بازیابی شده و حذف موارد تکراری و غیر مرتبط در مجموع 3 مقاله و 3 کتاب جهت مرور انتخاب شدند. 

    یافته ها

    این نظریه بزرگ بر پایه فلسفه و میراث فلورانس نایتینگل و اصول رویکرد کل نگرانه خلق شده است. اجزای سازنده آن التیام بخشی، عناصر متاپارادایم پرستاری، الگوی های دانستن و دیدگاه چهارگانه اقتباس شده از تیوری یکپارچگی کن ویلبر شامل درون فردی (شخصی/ هدفمند)، برون فردی (فیزیولوژی/ رفتاری)، درون گروهی (مشترک/ فرهنگی)، برون گروهی (نظام ها/ ساختارها) است. 

    نتیجه گیری

    نظریه پرستاری جامع علم و هنر پرستاری را در جهت عمل، آموزش، پژوهش و سیاست گزاری بهداشتی جامع هدایت می کند. همچنین مراقبت منحصربفرد برای مددجویان فراهم ساخته، گسترش نقش های حرفه ای پرستاران را تا سطح جهانی گسترش داده و روابط بین حرفه ای را بهبود می بخشد. آشناسازی پرستاران با این رویکرد جدید در مراقبت کل نگر و تدوین برنامه های آموزش پرستاری برمبنای آن می تواند ضمن بهبود کیفیت مراقبت از مددجو؛ توسعه استقلال حرفه ای، ارتقاء همکاری های بین حرفه ای و در نهایت گسترش سلامت جهانی را به دنبال داشته باشد.

    کلید واژگان: مراقبت کل نگر, نظریه پرستاری, نظریه دوسی, مرور روایتی
    Khadijeh Yazdi, Razieh Talebi*
    Introduction

    Holistic nursing is a care process based on mutual interactions that lead to consciousness, empowerment, and well-being of the client, and also plays an important role in improving the performance and skills of nurses, promoting their professional status and independence and self-confidence. The aim of this study was to describe holistic nursing based on Dossey's Theory of Integral Nursing. 

    Methods

     This is a narrative review study that was done in 2021 by searching databases such as PubMed/Medline, Scopus, Google Scholar, AND SID and using key terms /words of “integral nursing”, “integral theory”, “holistic nursing”, “nursing theory”, “Theory of integral nursing” in date interval January 2007  to 2021 October 2021. A total of 3 articles and 3 books were selected for review, after reviewing the retrieved literature and removing duplicated and unrelated items.

    Results

    This grand theory is based on the philosophy and legacy of Florence Nightingale and the principles of the Holistic approach. Its building blocks are healing, the meta-paradigm of nursing, patterns of knowing, and the four quadrants that adapted from Wilber's integral theory consist of the individual interior (personal /intentional), the individual exterior (physiology /behavioral), the collective interior (shared / cultural), the collective exterior (systems /structures). 

    Conclusions

    The theory of integral nursing guides the science and art of nursing for integral practice, education, research, and health-care policy. Also, it provides individualized care for clients, expands the professional roles of nurses to a global level, and improves inter-professional relationships. Acquainting nurses with this new approach to holistic care and developing nursing education programs based on it can improve the quality of patient care;The development of professional independence, the promotion of inter-professional cooperation and ultimately the expansion of global health.

    Keywords: Holistic Nursing, Nursing Theory, Dossey’s Theory, Narrative review
  • زینب ابراهیم پور موزیرجی*، خدیجه یزدی، مهناز مدانلو، غلامرضا محمودی شن
    زمینه

    اسکیزوفرنی یک وضعیت مزمن روان است که منجر به پیامدهای ناتوان کننده ای می شود و همراه با چالش های متعدد در مدیریت و پیامدهاست. طوری که خانواده ها  به حمایت های طولانی مدت روانی اجتماعی نیاز پیدا می کنند.

    هدف

    بررسی چالش های منابع و سیستم های حمایتی جهت خانواده های دارای بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی در جامعه بوده است.

    مواد و روش ها

    مطالعه  حاضر به روش توصیف تفسیری انجام شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند ، 30 مشارکت کننده در مطالعه شرکت کردند. داده ها از طریق مصاحبه های فردی جمع آوری شد. برای اطمینان از صحت و سقم داده ها از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده گردید. داده های حاصل از مصاحبه،کدگذاری شده، کدهای دارای مضامین مشابه در یک طبقه قرار گرفته و دسته ها از داده های رمزگذاری شده مشتق شده اند.

    یافته ها

    شش دسته از موضوع مربوط به چالش های حمایتی جامعه از داده های مصاحبه مشخص شدند که شامل" نقص قوانین حمایتی، کم کاری رسانه ها در آموزش عمومی، حمایت اقتصادی ناکافی، نگرش منفی و باورهای نادرست فرهنگی، کمبود آگاهی، سراب حمایت اجتماعی" می باشند.

    نتیجه گیری

    خانواده دارای بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، نیازمند دریافت کمک از منابع رسمی اجتماعی  وگاهی از منابع غیر رسمی می باشد. در این راستا همچنان نواقصی وجود داشته و از کمبود حمایت های اجتماعی و سازمانی رنج می برند. به گونه ای که با ناکافی بودن منابع حمایتی جامعه، جهت نجات از شرایط طاقت فرسای خود سرگردان بوده، احساس تنهایی و درماندگی می کنند.

    کلید واژگان: اسکیزوفرنی, حمایت, مراقبت خانواده
    Zeinab Ebrahimpour Mouziraji*, Khadije Yazdi, Mahnaz Modanloo, Gholamreza Mahmoodi Shan
    Introduction

    schizophrenia is a chronic condition that leads to debilitating consequences, is associated numerous challenges. So families need long-term psychosocial support.

    Methods

    the study was performed by interpretive descriptive method. Using purposive sampling, 30 participants participated in the study. Data were collected through individual interviews and coded, codes with similar themes are categorized.

    Results

    six categories related to community support challenges were identified, including "lack of protectionist laws, lack of media in public education, lack of economic support, negative attitudes and cultural misconceptions, lack of awareness, are the mirage of social support."

    Discussion and conclusion

    these families, due to vulnerability in various aspects, needs help from formal and informal social source.but, there are shortcomings and they suffer from a lack of social support. With the insufficient support resources of the society, they wander and feel lonely and helpless to save themselves from their oppressive conditions.

    Keywords: Schizophrenia, Support, Family care
  • شهره کلاگری، خدیجه یزدی*، زهرا سبزی، محمدعلی وکیلی
    مقدمه

    فرسودگی شغلی در پرستاری یک نگرانی جهانی و ناشی از مواجه مکرر و شبانه روزی با   موقعیت های استرس زا است. این مطالعه با هدف تعیین جایگاه پرسشنامه اختصاصی درارزیابی چالش فرسودگی شغلی پرستاران انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر، مقطعی با رویکرد توصیفی - تحلیلی بود که  در سال 1397  در 637 نفر از پرستاران  انجام شد. برای جمع اوری داده ها از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه اختصاصی فرسودگی شغلی پرستاران بود.  به وسیله SPSS نسخه 16فراوانی، میانگین و انحراف معیار و هم چنین پس از اثبات عدم نرمالیتی با آزمون های استنباطی نظیر آزمون من ویتنی، کروسکال والیس داده ها تحلیل شد.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر اکثر پرستاران (4/85 درصد) زن بودند. میانگین دامنه سنی و سابقه کار پرستاران به ترتیب  07/7 ± 29/33 و 46/7 ± 14/8 بود، میانگین فرسودگی شغلی پرستاران 20/18±60/123  بود. بیشترین میانگین به حیطه های پیامدها 01/10 ± 74/40 و پیش آیندهای سازمانی 36/4  ± 76/32 و کمترین آن به سرسختی شخصیت 74/2 ± 08/21 اختصاص داشت. از بین عوامل جمعیت شناختی، بین متغیرهای وضعیت تاهل، استخدام، تعداد فرزندان و شیفت کاری با فرسودگی تفاوت معنی دار اماری وجود داشت (05/0 <p).

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه نشان داد که  میانگین فرسودگی شغلی پرستاران  در مجموع در حد متوسط بود و بیشترین  زیر مقیاس های دخیل در فرسودگی در زیر مقیاس پیامدها و پیش ایند های سازمانی مشاهده شد. لذا ضروری است که مدیران پرستاری بتوانند با  شناخت عوامل  فرسودگی با  طرح برنامه ها و کارگاه های مرتبط نسبت به کاهش و حذف عوامل فرسودگی و حفظ امنیت و سلامتی جسمی و روانی پرستاران بکوشند.

    کلید واژگان: فرسودگی شغلی, پرستار, پرسشنامه اختصاصی, چالش
    Shohreh Kolagari, Khadijeh Yazdi*, Zahra Sabzi, MohammadAli Vakili
    Introduction

    Job burnout among nurses is a global concern caused by frequent and round-the-clock encounters with stressful situations. This study aimed to specify the status of using a specific questionnaire in assessing the occupational burnout among the nurses.

    Methods

    This was a cross-sectional descriptive-analytical study conducted on 637 Iranian nurses in 2019. The cluster sampling method was used to collect data. The data collection tool was a specific nursing burnout questionnaire. The frequency, mean, and standard deviation were assessed using SPSS- 16, and after proving abnormality with inferential tests such as Mann-Whitney and Kruskal-wallis tests, data were analyzed.

    Results

    Most of the nurses participating in this study (85.4%) were female. The mean age and work experience of participants were 33.29±7.07 and 8.14±7.46 years, respectively. The mean score of job burnout among the participants was 123.60±18.20. The highest mean was related to the consequences (40.74±10.01) and organizational antecedents (32.76±4.38), whereas the lowest mean was related to the individual’s toughness (21.08±2.74). Regarding demographic variables, marital and employment status, the number of children, and working shifts had a significant relationship with job burnout (p<0.05).

    Conclusions

    The results of this study indicated that the mean of burnout among nurses was moderate, and most of the subscales related to burnout were seen under the subscales of consequences and organizational antecedents. Therefore, it is essential that nursing managers identify the causes of burnout and consider plans and workshops to reduce and eliminate the causes of burnout, and maintain the safety and physical and mental health of nurses.

    Keywords: Job Burnout, Nurse, Specific Questionnaire, Challenge
  • خدیجه یزدی، زینب ابراهیم پور*
    مقدمه

    آسایش نیاز اساسی بشر در تمام مراحل زندگی بوده و دارای مفهومی چندبعدی و کل نگر در مراقبت است. به طوریکه هرگاه نیاز آسودگی فراهم باشد، بیماران راحت تر قادر به بروز رفتارهای سلامتی هستند. آسودگی بیماران بخش جدا نشدنی پرستاری و هنر پرستار محسوب می گردد.

    مواد و روش ها

    این مقاله یک مطالعه مروری نقلی است که در سال 1400 با جستجوی در بانکهای اطلاعاتی در بازه زمانی 10 سال(از سال 2010 تا 2020) انجام شده است. بعد از حذف مقالاتی که به زبان فارسی و انگلیسی نبودند و یا دسترسی به کل مقاله امکان پذیر نبود، 14 مقاله در نتیجه جستجو به دست آمد.

    یافته ها

    کلکابا، راحتی را در سه نوع نیازهای آسودگی(تسکین، سهولت یا تعالی) و چهار زمینه تجربه انسانی (جسمی، روحی روانی، محیطی و اجتماعی) تعریف می کند. نظریه آسودگی به خاطر سادگی محبوبیت یافته و قابلیت کاربرد در یخش های مختلف دارد.

    بحث و نتیجه گیری

    مهم ترین نیاز بیماران و خانواده ها، به خصوص در شرایط سخت و تنش زا، آسودگی می باشد. این آسودگی طیفی از اقدامات را شامل می شود. پرستاران نیز به عنوان افرادی که بیشترین ارتباط و تماس را با بیماران و خانواده دارند، نقش مهمی در ایجاد آسودگی دارند.

    کلید واژگان: تئوری پرستاری, کلکابا, آسودگی
    Yazdi Kh, Ebrahimpour Z*
    Background

    Comfort is a basic human need in all stages of life .It has a multidimensional and holistic concept in care. So that whenever the need for comfort is provided, patients are more able to develop healthy behaviors .Patient comfort is an integral part of nursing and nursing art.

    Materials and Methods

    This article is a review study that was conducted in 1400 by searching databases 10 years (from 2010 to 2020). After deleting articles that were not in Persian and English or the entire article could not be accessed, 14 articles were found as a result of the search.

    Results

    Kolcaba defines comfort in three types of comfort needs (relief, ease, Transcendence) and four areas of human experience (physical, mental, environmental, and social). Comfort theory has become popular because of its simplicity and its applicability to various ices.

    Conclusion

    The most important need of patients and families, especially in difficult and stressful conditions, is comfort. This convenience includes a range of actions. Nurses, as the people who have the most contact with patients and family, also play an important role in creating comfort.

    Keywords: Nursing Theory, Kolcaba, Comfort
  • عافیه کر، خدیجه یزدی*، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور
    زمینه و هدف

    بیماری عروق کرونر از شایع ترین بیماری های مزمن و تهدیدکننده حیات است. انجام آنژیوگرافی قلبی یکی از روش های تشخیصی بسیار مهم در این زمینه است که مانند هر روش تهاجمی دیگر دارای عوارضی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تغییر وزن کیسه شن بر عوارض ناشی از کاتتریسم شریان فمورال و راحتی بیماران انجام شد.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی یک سوکور روی 140 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امیرالمومنین کردکوی برای انجام آنژیوگرافی انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در چهار گروه 35 نفری قرار گرفتند. پس از انجام آنژیوگرافی، کیسه شن با وزن های متفاوت (گروه های کنترل، مداخله اول، مداخله دوم و مداخله سوم به ترتیب با وزن های 4 ، 3.5 ، 3 و 2.3 کیلوگرم) به مدت 6 ساعت در محل آنژیوگرافی قرار داده شد. وجود خونریزی، هماتوم، درد و راحتی بیماران بلافاصله، 2، 4، 6، 8 و 24 ساعت پس از انجام آنژیوگرافی ثبت و مورد مقایسه قرار گرفتند.

    یافته ها:

     خونریزی و هماتوم در هیچ کدام از بیماران مشاهده نشد. اختلاف آماری معنی داری در میزان درد و میزان راحتی بیماران بین گروه های مختلف مشاهده شد (P<0.05). گروه مداخله سوم دارای کمترین میزان درد و بیشترین راحتی در زمان های 6 و 8 ساعت پس از آنژیوگرافی بودند. همچنین گروه کنترل دارای بیشترین میزان درد و کمترین راحتی بودند.

    نتیجه گیری:

     کاهش وزن کیسه شن بدون افزایش عوارض عروقی، موجب کاهش کمردرد و بهبود راحتی بیماران می شود.

    کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, کاتتریسم قلبی, مراقبت پرستاری, راحتی بیمار
    Afiyeh Kor, Khadijeh Yazdi*, AliAkbar Abdollahi, Nasser Behnampour
    Background and Objective

    Coronary disease is the most common life-threatening among chronic diseases. Coronary angiography is one of the most important diagnostic procedures that have complications similar to other invasive procedures. This study was performed to determine the effect of changing sandbag weight on complications of femoral artery catheterization and patient comfort.

    Methods

    This single-blind clinical trial was performed on 140 patients who were referred to Amir Al-Mochr('39')menin Kordkoy hospital in northern Iran. Patients were randomly assigned into four groups consisting 35 patients. After angiography, sandbags with different weights (control group, first intervention, and second intervention, third intervention with weights of 4, 3.5, 3 and 2.3 kg) were placed on the angiography site for 6 hours. Bleeding, hematoma, pain and comfort of patients were recorded and compared immediately, 2, 4, 6, 8 and 24 hours after angiography.

    Results

    Bleeding and hematoma were not observed in any of the patients. There was a significant difference in pain and patients comfort between groups (P<0.05). The third intervention group had the lowest pain and highest comfort at 6 and 8 hours after angiography. Also, the control group had the highest pain and the lowest comfort.

    Conclusion

    Reducing sandbag weight leads to decrease back pain and improves patient comfort without increasing vascular complications.

    Keywords: Coronary Disease, Cardiac Catheterization, Nursing Care, Patient Comfort
  • حسین اسماعیل پور، خدیجه یزدی *، شهره کلاگری، حمیدرضا عظیمی، علی اکبر میراحمدی
    هدف
    عدم کسب اطلاعات کافی در مورد بیماری و نحوه مراقبت از خود پس از ترخیص منجر به خود مراقبتی ضعیف، بستری های مکرر و کیفیت پایین زندگی بیماران می شود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش و پیگیری پس از ترخیص بر رفتار خود مراقبتی بیماران مبتلا به ایسکمی قلبی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی کارآزمایی بالینی تصادفی یک سوکور 90 بیمار مبتلا به بیماری ایسکمی قلب در بخش مراقبت ویژه قلبی با طرح بلوک تصادفی به دو گروه مداخله و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل فقط آموزش معمول حین ترخیص را دریافت کردند. گروه دوم آموزش معمول حین ترخیص همراه با پیگیری تلفنی و گروه سوم کتابچه آموزش خود مراقبتی و پیگیری جامع را دریافت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی میلر استفاده شد که در ابتدای مطالعه، 15 و 30 روز بعد از ترخیص تکمیل شد.
    یافته ها
    میانگین نمره خود مراقبتی گروه دریافت کننده کتابچه آموزشی همراه با پیگیری جامع، در روز ترخیص، 15 و 30 روز بعد به ترتیب 6/13±2/60، 5/6±6/87 و 9/8±9/86 بود. میانگین نمره خود مراقبتی گروه پیگیری تلفنی در روز ترخیص 19±7/64، 15 و 30 روز پس از ترخیص 6/8±9/82 و 5/9±9/80 بود؛ میانگین نمره خود مراقبتی گروه کنترل روز ترخیص 7/10±6/69 بود که در روز 15به 2/6±6/82 ارتقا یافت و روز 30 به 8/10±78 کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد با گذشت 15 روز نمره خود مراقبتی در هر سه گروه افزایش و در روز 30 کاهش پیدا کرد، که این کاهش در گروه دریافت کننده کتابچه آموزشی با پیگیری جامع نامحسوس بود و نشان دهنده ی تاثیر اجرای این برنامه بر تداوم رفتار مراقبت از خود بیماران بود.
    کلید واژگان: بیماری ایسکمیک قلبی, ترخیص بیمار, پیگیری, مراقبت از خود
    Housein Esmaeilpour, Shohreh Kolagari*, Khadijeh Yazdi, Hamid Reza Azimi, Ali Akbar Mir Ahmadi
    Introduction
    Lack of adequate information related to disease and self- care after discharge leads to poor self-care, readmissions and low quality of life for patients. This study aimed to investigate the effect of training and post discharge follow-up on self- care behavior of patients with ischemic heart disease.
    Materials And Methods
    In this single blind randomized clinical control trial study (2015), 90 patients with ischemic heart disease hospitalized at Cardiac Care Units and were divided in 1 control group and 2 intervention groups by Block random allocation method. Control group received only usual training for discharge. One intervention group received usual post discharge training and call follow- up for 1 month. Another intervention group received complete training package and comprehensive follow-up for 1 month. Valid and reliable Miller self-care behavior tool for patients with cardiovascular diseases were used for data collection. They were completed at discharge day, 15 and 30 days after discharge for each patient.
    Results
    In complete training package group with comprehensive follow-up, means of self-care score were 60.2 ± 13.6, 87.6± 6.5 and 86.9± 8.9 at discharge day, 15 and 30 day, respectively. Means of self-care score in usual post discharge training and call follow up were 64.7 ± 19, 82.9± 8.6 and 80.9± 9.5 at discharge day, 15 and 30 days, respectively. In control group, means of score were 69.6 ± 10.7, 82.6±6.2 and 78± 10.8 at discharge day, 15 and 30 days, respectively.
    Conclusion
    Results showed that self-care score was increased following 15 days and was decreased after 30 days. This reduction was subtle in the group receiving comprehensive training package with follow-up and reflects the impact of this program on the continuation of self-care.
    Keywords: Myocardial Ischemia, Patient Discharge, Continuity of Patient Care, Self Care
  • خدیجه یزدی، فریبا باغانی*، شکیبا موزری
    اهداف پردازش شاخص های مغزی هنگام بیهوشی سبب القای بیهوشی با دز کمتر داروهای خواب آور می شود و تهوع و استفراغ پس از عمل را کاهش می دهد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین عمق بیهوشی با شدت تهوع و استفراغ پس از عمل طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 57 بیمار صورت گرفت که در بیمارستان دکتر بهشتی سبزوار تحت عمل جراحی فتق بودند و به صورت در دسترس انتخاب شدند. عمق بیهوشی با شاخص دو طیفی مانیتورینگ و در فواصل 5 دقیقه ای ثبت شد. شدت تهوع و استفراغ در ریکاوری 6 ساعت اول پس از عمل ثبت شد. داده ها با استفاده از نسخه 18نرم افزار آماری SPSS و آزمون واریانس تجزیه وتحلیل و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها 57 بیمار با میانگین سنی و انحراف معیار 46/54±13/45 سال بررسی شدند. 36 نفر از بیماران مرد و 21 نفر زن بودند. بین میانگین مقادیر عمق بیهوشی در سطوح شدت تهوع و استفراغ در ریکاوری تفاوت معناداری مشاهده نشد (179/0P=). درحالی که در 6 ساعت اول بعد از عمل جراحی تفاوت معنی داری وجود داشت (003/0=P).
    نتیجه گیری با مانیتورینگ عمق بیهوشی و حفظ آن در محدوده مناسب می توان تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی را کاهش داد
    کلید واژگان: عمق بیهوشی, تهوع و استفراغ, جراحی شکم
    Khadijeh Yazdi, Fariba Baghani *, Shakiba Mozari
    Objectives Brain processing parameters during anesthesia result in induction of anesthesia with a low-dose of hypnotic drugs and reduce postoperative nausea and vomiting. The current study aimed at determining the relationship between the depth of anesthesia, and nausea and vomiting after the general anesthesia in patients undergoing elective abdominal surgery.
    Methods In the current descriptive, analytical study, 57 patients candidate for elective herniorrhaphy were selected by the convenient sampling method in Beheshti Hospital, Sabzevar, Iran, in summer 2014. Depth of anesthesia was monitored by bispectral index (BIS) and recorded at 5-minute intervals during the maintenance period. The postoperative nausea and vomiting scores were recorded in the recovery and 6 hours after operation. Data were analyzed using appropriate statistical tests by SPSS software version 18; P>0.05 was considered significant.
    Results A total of 57 patients with the mean ± standard deviation (SD) age of 45.54±13.46 years were studied, out of which 36 were male and 21 female. There was no significant difference between the amounts of anesthetic depth and severity of nausea and vomiting in patients during recovery (P=0.179).
    In the first 6 hours after surgery, there were significant differences between the values of depth of anesthesia and postoperative nausea and vomiting (P=0.003).
    Conclusion Monitoring and maintaining the depth of anesthesia reduced side effects such as nausea and vomiting after surgery.
    Keywords: Depth of anesthesia, Nausea, vomiting, Abdominal surgery
  • خدیجه یزدی، علی غلامی پاجی *
    تشخیص و تایید مرگ مغزی به موجب ماده 2 آیین نامه اجرایی قانون پیوند اعضا بر عهده تیمی متشکل از متخصص نورولوژی، جراح مغز و اعصاب، داخلی و بیهوشی می باشد. به موجب ماده 1 قانون مسوولیت مدنی اعلام کنندگان مرگ مغزی در صورتی که در تشخیص، خسارتی وارد کنند، باید جبران نمایند. قانون مجازات اسلامی سال 1375 در ماده 319، پزشک را به طور مطلق ضامن می دانست، اما قانون مجازات اسلامی 1392 در بیان مسوولیت مدنی پزشکان در ماده 495 از نظریه فرض تقصیر پیروی کرده است، لذا پزشک در مقام دفاع می تواند به عدم تقصیر، اثبات تقصیر ثالث و انتساب به علت خارجی استناد نماید. از طرفی اثر حقوقی رضایت به موجب مفاد مواد 158 و 495 و496 قانون مجازات اسلامی 1392 در صورتی که عوامل تشخیص مرگ مغزی رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی را در تشخیص مرگ مغزی بنمایند، مسوولیتی ندارند، اما چنانچه با وجود رضایت، موازین فنی و علمی و نظامات دولتی را رعایت ننمایند، مسوول خواهند بود و باید خسارت وارده را جبران نمایند.
    کلید واژگان: مسوولیت مدنی, قانون مجازات اسلامی, مرگ مغزی, اعلام کنندگان
    Khadijeh Yazdi, Ali Gholami Paji *
    In accordance with Article 2 of the Executive Bylaw of Organ Transplantation Law, diagnosis and confirmation of brain death shall be made by a neurologist, an internist, and an anesthesiologist. On the basis of the civil liability, those individuals who declare brain death; should indemnify the damages if they impose as a result of their diagnosis in this process. Islamic criminal law 1375 (1996) in article 319 was absolutely adjudged doctors accountable; however, Islamic criminal law 1392 (2014) in Article 495 has followed the theory of fault in doctors civil liability. Therefore, the doctor can defense not fault, proved third person fault and invoke assignment to external causes. Based on Articles 158, 495 and 496 of criminal law in 2014, when was obtained consent; if they meet technical and scientific criteria in brain death diagnosis in the government system in brain death diagnosis does not accept responsibility; but in spite of consent, if they do not comply technical and scientific standards and government regulations, they will be held accountable.
    Keywords: Islamic Criminal Law, Civil Liability, Declarers, Brain Death
  • خدیجه یزدی، ارازبردی قورچایی، شکیبا موزری، فریبا باغانی *، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور
    زمینه و هدف
    روش معمول در ارزیابی عمق بیهوشی، سنجش شاخص های همودینامیک و تغییرات اتونوم و علائم ذهنی مانند جنبش و تحرک، تعریق و اشک ریزش می باشد که به اندازه ی کافی حساس و اختصاصی نیستند، لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین مقادیر عمق بیهوشی با شاخص های همودینامیک انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه ی همبستگی در تابستان 1393 بر روی 57 بیمار کاندید عمل جراحی انتخابی فتق بیمارستان شهید دکتر بهشتی سبزوار انجام شد که به صورت در دسترس انتخاب شدند. تکنیک بیهوشی در تمام بیماران یکسان بود. عمق بیهوشی به صورت کمی و به وسیله شاخص دوطیفی مانیتورینگ و در فواصل پنج دقیقه همزمان با ضربان قلب و فشار خون ثبت گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری ANOVA و آزمون همبستگی انجام شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار سن بیماران 46/ 13±54/ 45 بود. 36 بیمار مرد و 21 نفر زن بودند. تنها 6/ 59 درصد از بیماران عمق بیهوشی نرمال را تجربه کردند و جز در مورد ضربان قلب در پنج دقیقه اول (P= 0.013)، در بقیه شاخص های همودینامیک، همبستگی آماری معنی داری با مقادیر عمق بیهوشی مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    شاخص های همودینامیک در تعیین عمق بیهوشی قابل قبول، دارای محدودیت هایی هستند و بهتر است از مانیتورهایی استفاده شود که براساس پردازش سیگنال های مغزی عمل می کنند.
    کلید واژگان: عمق بیهوشی, شاخص های همودینامیک, جراحی
    Dr Khadijeh Yazdi, Dr Arazbordi Ghorchaei, Dr Shakiba Mozari, Fariba Baghani *, Ali Akbar Abdollahy, Dr Naser Behnampour
    Background And Objective
    The usual method of assessing depth of anesthesia, which is not sensitive and specific enough, is measuring hemodynamic parameters, autonomic changes and subjective symptoms including movement, sweating and lacrimation. This study aimed to determine the relationship between the depth of anesthesia and hemodynamic indices.
    Material And Methods
    This correlational study was conducted on 57 patients undergoing elective hernia surgery in Shahid Beheshti Hospital, Sabzevar in summer 2014. An identical anesthesia technique was used for all patients. Depth of anesthesia was monitored quantitatively by bispectral index (BIS) at 5-minute intervals, with simultaneous recording of heart rate and blood pressure. We analyzed the data using Anova and correlation coefficient.
    Results
    The mean age was 45.54±13.46. The patients were males (n=36) and females (n= 21). Only 59.6 % of the patients experienced a normal depth of anesthesia. Hemodynamic parameters were not significantly correlated with anesthetic depth except for heart rate in the first 5 minutes (P= 0.013).
    Conclusion
    Given that hemodynamic parameters have some limitations in determining the acceptable depth of anesthesia, we recommend using the monitors based on brain signal processing.
    Keywords: Depth of Anesthesia, Hemodynamic Parameters, Surgery
  • ناهید دهقان نیری، رضا نگارنده، خدیجه یزدی
    امروزه، با رشد پدیده ی حرفه ای گری در پرستاری مفهوم پاسخگویی و مسؤولیت مدنی در پرستاری جایگاه ویژه ای پیدا کرده است، چرا که مفهوم مسؤولیت یک خصیصه ی ذاتی در حرفه است. پاسخگویی معمولا مسؤولیت مدنی را ایجاد می کند که مطابق با آن فرد از لحاظ قانونی در قبال صدمه ای که به دیگری وارد کرده است مسؤول می باشد. پرستاران به دلیل استقلال در عملکردشان، مسؤولیت قانونی دارند و بنابراین بیش از گذشته در معرض شکایت و دادخواهی مبنی بر بی مبالاتی قرار دارند. در این راستا این مقاله با هدف آشنا سازی پرستاران با مفهوم مسؤولیت مدنی و کمک به آن ها جهت پیشگیری از خسارت ناشی از مسؤولیت مدنی و هم چنین تضمین ایمنی و حقوق بیماران تدوین شده است.
    این یک مقاله ی تحلیلی است که با استفاده از مطالعات کتب و مقالات به بررسی مفهوم مسؤولیت مدنی پرستار می پردازد. در ذیل ابتدا مفهوم مسولیت مدنی به طور کلی و سپس مسؤولیت مدنی پرستار، موارد شایع طرح شکایت علیه پرستاران و مراحل دادخواهی و دفاع شرح داده می شود.
    امروزه، پرستاری می تواند از بینش جدید در مورد مسؤولیت مدنی و خطاهای پرستاری برای بهبود روش های آموزشی در مراقبت بهتر از بیمار و کاهش موارد خطا استفاده کند و در نهایت این امر می تواند منجر به بهبود کیفی مراقبت از بیمار و کاهش مسؤولیت مدنی پرستار و پیشگیری از اتلاف هزینه ی عمومی گردد.
    کلید واژگان: مسؤولیت اخلاقی, مسؤولیت مدنی, پرستار, حقوق ایران
  • خدیجه یزدی، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور، مانی نیازی، بیژن آریا، محبوبه آزادراه
    زمینه و هدف
    انسداد روده بعد ازعمل موجب جمع شدن ترشح، تهوع، استفراغ، نفخ شکم و حتی درد می گردد، جویدن آدامس یکی از روش هایی است که می تواند طول مدت انسداد گذرا را کم کند. این مطالعه با هدف تاثیر جویدن آدامس بر روی حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل برداشتن کیسه صفرا اجرا شد.
    مواد و روش کار
    این کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 88 بر روی 24 بیمار واجدشرایط (در هر گروه 12 بیمار) انجام شد، گروه مورد عمل جویدن آدامس را سه بار، هر بار به مدت 20 دقیقه در زمان های 4، 10 و 18 ساعت بعد از به هوش آمدن انجام دادند ولی در گروه شاهد هیچ مداخله ای انجام نشد سپس در هر دو گروه هر 2 ساعت با استفاده از گوشی پزشکی صداهای روده ای توسط پزشک، هم چنین با سوال کردن از بیمار هر 2 ساعت در مورد دفع گاز و مدفوع اطلاعات جمع آوری و ثبت شد سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-13 و آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    اولین صدای روده ای درگروه مورد 04/1±3 ساعت و درگروه شاهد 3/1±8/2 ساعت بود که اختلاف معنی داری نداشت. اولین دفع گاز در گروه مورد 5/10±3/18 ساعت و در گروه شاهد 6/12±28/36 ساعت و زمان اولین دفع مدفوع در گروه مورد 7/21±8/36 ساعت و درگروه شاهد 2/19±5/69 ساعت بود که (001/0=p) تفاوت معنی داری داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که جویدن آدامس می تواند برگشت حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از کوله سیستکتومی را تسریع نماید.
    کلید واژگان: جویدن آدامس, مراقبت بعد از عمل, ایلئوس, کله سیستکتومی, دفع مدفوع
    Background
    Postoperative ileus is common after cholecystectomy, causes gas retension, distention, nausea, vomiting, and even pain. Chewing gum is a type of sham feeding that may reduce the duration of postoperative ileus. This study determines the effect of chewing gum in the immediate postoperative period to facilitate ileus recovery following cholecystectomy.
    Material and Methods
    This is a randomized controlled trial in 2009. Twenty-four patients undergoing cholecystectomy and they divided in to two equal groups (n=12). Patients in group A chewed sugarless gum there time after surgery, each time 20 miniutes in 4, 10 and 18 hours after finishing sugery. Demographics, intraoperative, and postoperative care data did not reveal any significant difference between two groups. The data resending the first passage of flatus, defecation and bowel sound in every 2 hours for each patient completed in questioning. Data were analyzed using SPSS software version-13.5 and student t-test.
    Results
    The first bowel sound heard 3 ±1.3 and 2.8 ±1.3 hours post-operatively in cases and controls, respectively. The above findings were not significant between two groups. Furthermore gas passing reported at 18.3±10.5 and 36.28±12.6 hours post-operation in case and control groups respectively. The first defecation was occured at 36.8 ±21.7 and 69.5 ±19.2 hours after operation in case and control groups, respectively (p =0.001).
    Conclusion
    This study showed that the chewing gum can help bowel movement after cholecystectomy.
  • علی اکبر عبداللهی، خدیجه یزدی، ناصر بهنام پور، مانی نیازی
    زمینه و هدف
    انسداد روده بعد از عمل جراحی موجب جمع شدن ترشح و تهوع، استفراغ، نفخ شکم و حتی درد می‎گردد، جویدن آدامس یکی از روش‎هایی است که می‎تواند طول مدت انسداد گذرا را کم کند این تحقیق با هدف تاثیرجویدن آدامس بر روی حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل آپاندکتومی اجرا شده است.
    مواد و روش‎ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور، با تعداد 46 بیمار واجد شرایط انجام گرفت. بیماران به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد، عمل جویدن آدامس را سه بار و هر بار به مدت 20 دقیقه در زمان‎های 4، 10 و 18 ساعت بعد از به هوش آمدن انجام دادند ولی در گروه شاهد هیچ مداخله‎ای انجام نشد سپس در هر دو گروه هر دو ساعت با استفاده از گوشی پزشکی صداهای روده‎ای توسط پزشک چک شد. همچنین با سوال کردن از بیمار هر دو ساعت در مورد دفع گاز و مدفوع اطلاعات جمع آوری و ثبت شد سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها: به طور میانگین اولین صدای روده‎ای در گروه مورد در ساعت 41/0±08/2ساعت و در گروه شاهد در ساعت 45/1±13/3 مشاهد شد. دفع مدفوع در گروه مورد در ساعت 59/14±8/26 و در گروه شاهد ساعت 92/13±08/50 مشاهده شد. همچنین زمان اولین دفع گاز در گروه مورد در ساعت 77/10±91/11 ولی در گروه شاهد در ساعت 11/12±21/29 بود. با توجه به مشاهدات صورت گرفته، اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر آزمون های مورد بررسی، مشاهد شد(002/0=p).
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد جویدن آدامس می‎تواند به حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل برداشتن آپاندیس کمک کند.
    کلید واژگان: جویدن آدامس, مراقبت بعد از عمل, ایلئوس, آپاندکتومی, دفع مدفوع
    Ali Akbar Abdollahi, Kadije Yazdi, Naseer Behnampur, Mane Neyaze
    Background
    Postoperative ileus after appendectomy causes gas storage, distention, nausea, vomiting, and even pain. Gum chewing is one of the ways that can reduce the duration of temporary ileus. The aim of this study is to determine the effect of gum chewing on bowel movements following appendectomy.
    Materials And Methods
    This randomized double-blind clinical trial was done on 46 patients undergoing appendectomy that were divided into equal treatment and control groups. The treatment group chewed gum three times, each time for 20 minutes, 4, 10, and 18 hours after recovery from anesthesia. The control group, however, did not receive any special treatments. The bowel sounds were monitored every two hours using stethoscope. Also, through running interviews with two hour intervals, data were collected regarding the first passage of flatus and defecation. Data were analyzed through SPSS and t-test.
    Results
    On average, the first bowel sounds in treatment and control groups were, respectively, heard at 2.08±0.41 and 3.13±1.45 hours, whereas gas passage in treatment and control groups was reported at 26.8±14.59 and 50.08±13.92 hours, respectively. Also, the first defecation in the treatment group occurred at 18.91±10.77 hour but in the control group this happened at 29.21±12.11 hour. Based on these observations, a significant difference was seen between the two groups in terms of the test results (p=0.002).
    Conclusion
    The findings of this study showed that chewing gum can help bowel movements after appendectomy.
  • علی اکبر عبداللهی، خدیجه یزدی، سید عابدین حسینی، حمیرا خدام
    اهداف
    داشتن مهارت و دانش کافی در امر احیای قلبی- ریوی (CPR) امروزه برای تمام گروه های دست اندرکار پزشکی ضروری است. برای افزایش مهارت بالینی دانشجویان در زمینه احیا، آموزش شبیه سازی شده توصیه می شود. این نوع آموزش باعث بهبود عملکرد شده و آنها را با تجهیزات و روند کار بهتر آشنا می کند. در مطالعه حاضر، تاثیر آموزش ایستگاهی بر عملکرد دانشجویان سنجیده شده است.
    روش ها
    این تحقیق یک مطالعه مداخله ای، از نوع قبل و بعد است. با جمع آوری اطلاعات در دو مرحله قبل و بعد از مداخله با روش سرشماری از در 37 دانشجویان پرستاری و مامایی ترم آخر دانشکده پرستاری و مامایی بویه که به روش سرشماری مجموعا 37 نفر انتخاب شده بودند، صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست استاندارد بود که میزان عملکرد پایه و پیشرفته CPR قبل و بعد از آموزش ایستگاهی به روش «ارزیابی بالینی مبتنی بر مشاهده در ایستگاه» (OSCE) به کمک آن ثبت شد. اطلاعات با نرم افزار SPSS 11.5 با استفاده از روش های آماری توصیفی و آزمون آماری ناپارامتری ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    اختلاف میزان عملکرد پایه و پیشرفته دانشجویان در احیای قلبی- ریوی با توجه به میانگین اطلاعات قبل (95/32 ± 43/120) و بعد (66/22 ± 86/340) از مداخله تفاوت آماری معنی داری نشان داد.
    نتیجه گیری
    آموزش ایستگاهی CPR به صورت صحیح و کاربردی منجر به بهبود عملکرد دانشجویان پرستاری و مامایی در حیطه احیای قلبی- ریوی پایه و پیشرفته می شود.
    کلید واژگان: شیوه آموزش, احیای قلبی, ریوی, عملکرد آموزش ایستگاهی, ارزیابی بالینی مبتنی بر مشاهده در ایستگاه
    Abdollahi A. A., Yazdi Kh., Hosseini S. A., Khoddam H
    Aims
    Having comprehensive knowledge and skill of Cardio Polmunary Resuscitation (CPR) is necssary for all medical staff nowadays. Use of simulation training is a good method for improving students’ clinical skills in resuscitation. This method develops participants’ skills and helps them learn about new equipment and procedures. This study was designed to examine the effect of station training on students’ skills in CPR.
    Methods
    In t his interventional study data was gathered in two phases, before and after intervention. Units of study were 37 senior students of nursing and midwifery in faculty of Booyeh. Data was gathered in standard checklists by observing students’ performance in basic and advanced CPR in stations of Objective Station Clinical Evaluation (OSCE) before and after station training. Data was analyzed by SPSS 11.5 software using descriptive statistic indices and Wilcoxon non-parametric test.
    Results
    Students’ performance in basic and advanced CPR demonstrates a significant difference before and after station training, considering their average information.
    Conclusion
    Station training will enhance nursing and midwifery students’ knowledge of basic and advanced CPR, if taught correctly and practically.
  • شهره کلاگری*، خدیجه یزدی، زهرا میرکریمی، ناصر بهنام پور
    زمینه و هدف

    قلمرو انسانی یک مفهوم ازفضا و چیزهایی است که فرد آن را متعلق به خود می داند.وقتی محدوده قلمرو توسط دیگران مورد تهاجم قرار گیرد بیماران اغلب نیاز به دفاع از قلمرو خواهند داشت. هدف از این مطالعه، تعیین دیدگاه بیماران بستری مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان درباره میزان رعایت احترام به محدوده قلمرو انسانی می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه یک پژوهش توصیفی-تحلیلی(مقطعی)است که در سال 1387 روی 272 نفر از بیماران بستری در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان اجرا شد ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل متغیرهای دموگرافیک و سوالات قلمرو بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با آزمونهای آماری من ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن تحلیل گردید.

    یافته ها

    بیشتر واحدهای پژوهش (4/72%) زن بودند که میانگین سنی واحد های پژوهشی 28/17 80/47 سال بود. میانگین نمره کلی دیدگاه بیماران بستری درباره میزان رعایت احترام به محدوده قلمرو 61/0 97/2، و درصد میزان احترام به قلمرو 74% بود بین هیچ یک از عوامل دموگرافیک و دیدگاه بیماران نسبت به احترام به محدوده قلمرو اختلاف معنی دار آماری مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    از آنجاییکه نمره کلی دیدگاه بیماران در یافته های این تحقیق نشان می دهد که رعایت حقوق انسانها و احترام به قلمرو همواره کانون توجه آنان بوده است، اجرای مطالعات بیشتر برای شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر دیدگاه بیماران درباره احترام به محدوده قلمرو توصیه می شود.

    کلید واژگان: قلمرو انسانی, دیدگاه بیماران, مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان
    Shohreh Kolagari *, Khadije Yazdi, Zahra Mirkarimi, Naser Behnampoor
    Background and objectives

    Territoriality is a defined area that a person considers as its own and that he/she defends against intruders. We carried out this study to determine the patients attitude toward the respect of human territory in 5 Azar hospital, Gorgan, Iran.

    Material and Methods

    This descriptive-analytic study was conducted on 272 in 2008. The instrument was a questionnaire including demographic data and territory-related questions (r=869). We used Mann Whitney, kruskal-Wallis, and spearman correlation to analyse the data.

    Results

    The subjects are women (72.4%) with the mean age of 47.80 +17.28. The mean score of the patients' viewpoint is 2.97= 0.61. The rate of respect is 74%. There is no significant correlation between the attitude of patients and the demographic variables.

    Conclusion

    Based on the results, the respect of human rights and territory is always being considered by patients. Thercforc. further rescarch about the factors affecting on it is extremely important.

  • خدیجه یزدی، حسین رحمانی انارکی، عین الله ملایی، ناصر بهنام پور، *خدیجه یزدی
    زمینه و هدف
    احیاء قلب و ریه (CPR) سلسله اعمالی است که افراد آگاه و حاضر در صحنه برای بازگردندان فعالیت قلب و ریه اجرا می کنند. یقینا دانش، مهارت و تجربه مثبت احیاگر، نقش به سزایی در اجرای موثر آن دارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر کارگاه آموزش CPR روی آگاهی از احیاء قلبی- ریوی دانشجویان بود.
    روش بررسی
    این تحقیق مطالعه مداخله ای بود و اطلاعات در دو مرحله قبل و بعد از مداخله جمع آوری شد. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان ترم آخر پرستاری و مامایی بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای بود که با آن میزان آگاهی نسبت به CPR قبل و بعد از کارگاه اندازه گیری شد. اطلاعات پس از جمع آوری از طریق نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری توصیفی و آزمون های آماری زوجی ناپارامتری تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از مجموع 37 دانشجوی (20 نفر پرستاری و 17 نفر مامایی ترم آخر) مورد بررسی، میزان آگاهی از اطلاعات پایه احیاء قلبی و ریوی و اطلاعات پیشرفته احیاء قلبی- ریوی قبل (با انحراف معیار و میانگین 13/4±35/16) و بعد از کارگاه سه روزه (با انحراف معیار و میانگین 19/1±08/25) تفاوت معنی داری داشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    این پژوهش نشان داد که چنانچه روش آموزش کارگاه CPR به صورت صحیح، عملی و کاربردی انجام گیرد، میزان آگاهی دانشجویان نسبت به احیاء قلبی و ریوی افزایش چشمگیری خواهد داشت.
    کلید واژگان: آگاهی, کارگاه آموزشی, CPR
  • خدیجه یزدی*، اکرم ثناگو، لیلا جویباری
    زمینه و هدف

    تالاسمی بیماری مزمن ارثی است که با اختلالات خونی شدید و همولیز همراه است. در بیماری تالاسمی نیز همانند سایر بیماری های مزمن مشکلات بالینی بیمار موجب مشکلات روانی و اجتماعی برای او می شود. مشکلات روانی اجتماعی بیمار مشکلات روانی اجتماعی و اقتصادی خانواده را به دنبال دارد. تشخیص بیماری و تطابق با آن برای خانواده یک بحران محسوب می شود و خانواده واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهد. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی خانواده های دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور و طرز مقابله آنها با این مشکلات بود.

    روش بررسی

    این مطالعه روی 320 نفر از والدین (229 مادر و 91 پدر) دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مراکز آموزشی - درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سطح استان گلستان به روش سرشماری در سال 1383 انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کتبی در خصوص مشکلات روانی و مشکلات اجتماعی- اقتصادی و ابزار مقابله مک کوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که خانواده ها با مشکلات متعددی مواجه هستند. ترس بدتر شدن بیماری فرزند (8/82 درصد) و نگرانی نسبت به آینده فرزند (8/81 درصد) بیشترین مشکل روانی بود. کم شدن فعالیت های تفریحی خانواده به دلیل بیماری فرزند (8/33 درصد) و اختلال در رسیدگی به کارهای منزل (1/30 درصد) بیشترین مشکل اجتماعی و نیز هزینه رفت و آمد و تهیه دارو (8/63 درصد) بیشترین مشکل اقتصادی خانواده ها بود. ایمان به خدا و توکل به او در حل مشکلات (5/97 درصد) و پذیرش بیماری کودک به عنوان یک واقعیت، از شیوه های غالب مقابله بود.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که خانواده های بیماران مبتلا به تالاسمی برای سازگاری با مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از داشتن فرزند بیمار از شیوه های متعدد مقابله استفاده می نمایند. خانواده با تکیه بر فلسفه مذهبی معتقدند که وجود مشکل راهی برای کسب توفیق و ایمان بیشتر است و این اعتقاد یک نیروی مثبت در سازگاری خانواده ها به شمار می آید.

    کلید واژگان: تالاسمی, مشکلات روانی اجتماعی اقتصادی, نحوه مقابله - خانواده - گلستان
    Yazdi Kh, Sanagoo A., Joybari L.
    Background and Objective

    Thalassemia is an inherited and chronic hemolytic disorder. Like other diseases it can make psychological, social and financial problems for both patients and families. The necessity of this research is to teach the way of treating the psychosocial problems of this illness and to increase the quality of patients and families life. It is also a descriptive study to examine psychosocial and financial disorders and coping strategies among families with patients suffering major beta thalassemia

    Materials and Methods

    320 parents (229 of mothers and 91 of fathers) were included in this study. These families were those who were visited clinics associated with Gorgan's University. Data collection was done using a self structured questionnaire as well as Mc Cubin and Thompson scale for identifying coping strategies.

    Results

    Findings revealed many problems, such as: stress for disease (82.8%) and the patient's vague future (81.8%). The mentioned problems were of psychological disorders. And about social problems: 33.8% of patients families were deprived of having picnics in their free times and helping the patient meddles the routine work of homes in 30.1% of families. The financial problems: the cost of traveling and providing the medicine (63.8%). In addition 97.5% of families had faith and reliance in God in order to help them and to believe their child's illness as a reality. It is apparent that families use different kinds of method in order to cope with psychological, social and financial problems and to face the disease.

    Conclusion

    Most of families have a strong belief in religion and as a result they believe that any kind of problems and especially disease is one of ways to reach God. This is the idea which helps them to face this disease stoutly.

    Keywords: Thalassemia psychical, Social, Economic, Problems, Coping, Family, Glestan Provience
  • علیاکبرعبداللهی، دکترحمیدرضابذرافشان، دکترعارف صالحی، ناصربهنامپور، سیدعابدین حسینی، حسین رحمانی انارکی، خدیجه یزدی، دکتراکرم ثناگو
    زمینه و هدف
    امروزه فشارخون یکی از مهم ترین مشکلات سلامتی در کشورهای جهان و یکی از عوامل خطرساز بیماری های قلبی– عروقی به شمار می رود. با توجه به فقدان مطالعات انجام شده، مطالعه حاضر به عنوان تعیین اپیدمیولوژی و پرفشاری خون در جامعه شهری استان گلستان انجام گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایروی 5000 نفر از جمعیت جامعه شهری استان گلستان که در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند، بر اساس میزان شیوع، مطالعات قبلی و فرمول های آماری، در نیمه دوم سال 1383 و نیمه اول سال 1384 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و استفاده از دستگاه فشارسنج الکترونی بود. فشارخون به وسیله افراد آموزش دیده به طور تصادفی در زمان صبح و عصر اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آمار توصیفی گزارش گردید.
    یافته ها
    نمونه ها 2500 نفر (50 درصد) مرد و 2500 نفر (50 درصد) زن با قومیت های ترکمن (4.6 درصد)، سیستانی (18.9 درصد) و فارس (76.4 درصد) در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند. این مطالعه با توجه به معیار JNC-5 نشان داد که از کل افراد جامعه 46.4 درصد از نمونه ها فشارخون طبیعی، 22.6 درصد فشارخون بالای طبیعی، 21.4 درصد فشارخون خفیف، 7.4 درصد فشارخون متوسط و 2.2 درصد فشارخون شدید داشتند.
    نتیجه گیری
    میزان شیوع پرفشاری خون در مجموع در جامعه شهری استان گلستان 31 درصد می باشد که این میزان از گزارش های سایر شهرهای ایران و جهان کمی بیشتر است که توصیه می شود در برنامه ریزی های بهداشتی و درمانی مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: پرفشاری خون, پرفشاری خون سیستولیک, پرفشاری خون دیاستولیک
    Abdollahy Aa, Bazrafshan Hr, Salehi A., Behnampour N., Hosayni Sa, Rahmany H., Yazdi Kh, Sanagoo A.
    Background and Objective
    High blood pressure (BP) is one of the most important health problem world-wide (2005), and risk factor of cardiovascular diseases. This study was determine the prevalence of high blood pressure (BP) among urban subjects in Golestan of province, during 2005.
    Materials and Methods
    This cross sectional study was done on 5000 subjects of 17-70 years old in different towns of Golestan province during 2005. Two equal ratios of both sexes were selected on random clustering sampling in the morning and afternoon. A questionnaire consisting of demographic data and clinical information such as electronic presser gauge filled by trained persons. All of the data analyzed using spss-11.5 and descriptive statistics.
    Results
    The result showed that 2500 male (50%) and 2500 (50%) female, ethenicity were (4.6%) Torkaman, (18.9%), and Sistani (76.4%) Fars group from age of 17 to 70 years old. This study on this basis criterion JNC-5 (46.4%) all of studied subjects had blood pressure normal, (22.6%) blood pressure high normal (21.4%), blood pressure light (7.4%), blood pressure medium and (2.2%) blood pressure severe.
    Conclusion
    The prevalence high blood pressure among the urban population in this province in this province was 31%. Which is slightly higher than other regions in Iran and other part of the world. This issue can be considered in the health planing and theraputic programs in the region.
    Keywords: Epidemiology, High blood pressure, Golestan
  • نعیمه سیدفاطمی، خدیجه یزدی، روح انگیز ساری سرخابی، احمد آقازاده
    مقدمه
    تالاسمی یک اختلال مزمن ارثی است که همانند سایر بیماری های مزمن، علاوه بر عوارض جسمی مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی را برای بیمار و خانواده او ایجاد می کند. بیماران و خانواده آن ها برای سازگاری با این مشکل مزمن از شیوه¬های مقابله مانند حمایت معنوی، یافتن معنا در مشکل، ارزیابی غیر فعال، بسیج خانواده و حمایت اجتماعی استفاده می¬کنند.
    روش کار
    پژوهش حاضر که یک مطالعه توصیفی است به بررسی مشکلات روانی، اجتماعی، اقتصادی و طرز مقابله خانواده های کودکان مبتلا به تالاسمی در مرکز آموزشی-درمانی کودکان شهر تبریز پرداخته است. ابزار گردآوری اطلاعات را پرسش نامه ای شامل چهار بخش (1- مشخصات فردی و اجتماعی، 2-سوال های مربوط به مشکلات روانی 3- گزینه های مربوط به مشکلات اجتماعی و اقتصادی 4- ابزار مقابله مک کوبین و تامسون(McCubin & Thampson) تشکیل داده است. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه انجام گرفته است. نمونه های مورد پژوهش 50 نفر از والدین کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز می باشند.
    نتایج
    نتایج یافته ها نشان داد %58 خانواده ها مشکلات روانی را در حد متوسط داشتند. میزان مشکلات اجتماعی در 72 درصد ضعیف و 48 درصد مشکلات اقتصادی را در حد متوسط گزارش کردند. در تقسیم بندی شیوه های مقابله در 5 حیطه حمایت اجتماعی، حمایت معنوی، یافتن معنا در مشکل، ارزیابی غیر فعال و بسیج خانواده برای جستجو و پذیرش کمک، شیوه مقابله حمایت معنوی (%54) به عنوان عمده ترین روشی بود که اغلب توسط خانواده ها استفاده می شد.
    کلید واژگان: مشکلات روانی, اجتماعی, اقتصادی, طرز مقابله, خانواده, تالاسمی
  • شیوه های مقابله والدین کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی کودکان تبریز
    خدیجه یزدی، نعیمه سیدفاطمی، روح انگیز ساری سرخابی
    چکیده: تالاسمی یک اختلال مزمن ژنتیکی است که همانند سایر بیماری های مزمن علاوه بر عوارض جسمی،مشکلات روانی،اجتماعی و اقتصادی برای بیمار و خانواده ایجاد می کند.خانواده ها برای رویارویی با این مسایل از شیوه های مقابله استفاده می کنند.این تحقیق یک مطالعه توصیفی است که به منظور که به منظور بررسی شیوه های مقابله والدین کودکان مبتلا به تالاسمی در شهر تبریز صورت گرفته است.ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای مشخصات فردی و اجتماعی و مقیاس مقابله از مک کوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه با واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید.نمونه های مورد پژوهش را 50 نفر از والدین کودکان مبتلا به تالاسمی تشکیل می دادند.نتایج نشان داد که 100 درصد واحدهای مورد پژوهش،شیوه مقابله ایمان به خدا و توکل به او را در حل مشکلات همیشه بکار می بردند.در تقسیم بندی شیوه های مقابله به 5 دسته حمایت معنوی با 54 درصد پاسخ (اغلب)و44 درصد پاسخ(همیشه) عمده ترین روشی بود که والدین برای مقابله با مشکلات زندگی بکار می برند.در کل یافته ها نشان داد که اکثر والدین(74درصد) در اغلب موارد از شیوه های مقابله استفاده می کردند.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال