به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

خسرو باقری نوع پرست

  • سیده زهره جوادی*، خسرو باقری نوع پرست، نرگس سجادیه، مهین چناری

    هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیر حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی موثر و سازنده باشیم.

    کلید واژگان: مدارای معرفت شناختی, تربیت, بیلدونگ, معرفت شناسی, گادامر, فهم, گفت وگو
    Sayyeda Zohre Javadi *, Khosrow Bagheri Noparast, Narges Sajjadiyeh, Mahin Chenari
    Introduction

    This research aims to explore the potential for achieving epistemological tolerance through the constructive elements of Gadamer's philosophical hermeneutics and to discuss its educational implications.

    Method

    The research employs conceptual analysis to clarify the meaning of concepts by examining their relationships. This method provides a detailed interpretation of Gadamer's views, uncovering his philosophical assumptions about epistemological tolerance, leading to educational implications.

    Resalts:

    The study investigates the construction of epistemological circuits based on Gadamer's hermeneutics. Through conceptual analysis, it elucidates his philosophical assumptions about these circuits and their relationship to epistemological tolerance. While the concept of epistemological tolerance can be ambiguous, this research provides a clearer understanding. Gadamer's hermeneutics is seen as beneficial for fostering epistemological tolerance. In today's educational landscape, cultivating epistemological tolerance through Bildung is crucial for comprehension.  A cohesive social education system should acknowledge the mutual rights of individuals. Gadamer's ideas prompt us to consider different viewpoints, encouraging constructive dialogue for seeking truth.Keywords: epistemological tolerance, bildung, Gadamer, understanding, dialogue.

    Discussion

    Teaching is an experience that involves careful and sensitive listening to others. We are present in a world where we create each other, and a teacher who looks at the differences of students with an open mind transforms the teaching process. The teacher builds a bridge to provide the necessary space for learning from others and moving from the concept of "I" to "we". Therefore, teacher education and training should be considered a hermeneutic relationship that is a productive relationship, which is necessary for transformative learning based on epistemological tolerance. Gadamer's philosophical hermeneutics introduces us to strategies that will lead to students' understanding and acceptance of the other.

    Keywords: Epistemological Tolerance, Bildung, Gadamer, Understanding, Dialogue
  • مریم محمدی نعمت آباد، نرگس سادات سجادیه*، خسرو باقری نوع پرست

    هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم تربیت اجتماعی در دوران کودکی بر پایه نظریه ی اسلامی عمل است. در راستای دستیابی به این هدف از روش مفهوم پردازی (بسط مفهومی) استفاده شده است. ابتدا مناقشات مطرح در تربیت اجتماعی دوران کودکی، پیش روی نظریه اسلامی عمل قرار داده شد و موضع این نظریه نسبت به این مناقشات مورد بررسی قرار گرفت. پس از جایابی این نظریه در پیوستار مناقشات تربیت اجتماعی دوران کودکی، مشخص شد این نظریه در قالب دو گزاره ی «هویت دو چهره ای» و «رشد تعاملی» پیش فرض های لازم برای ورود به بحث تربیت اجتماعی و مفهوم پردازی پیرامون آن را دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مفهوم تربیت اجتماعی در این نظریه از جامعه و فرد فراتر می رود و مفهوم والاتری را مدنظر قرار می دهد و با محوریت «حق» شکل می گیرد. از این رو می توان تعریف تربیت اجتماعی در دوران کودکی از منظر این رویکرد را، ایجاد زمینه هایی برای «تعامل حق مدار» کودک عنوان کرد. از سویی در مفهوم تربیت اجتماعی کودک می توان بر «جامعه یاری» کودک تاکید کرد. همچنین ملاحظاتی از قبیل تعامل «هم تراز» با همسالان، «تعامل ناهم تراز» با بزرگ سالان، برداشت از گذشته و آینده به تناسب «نقش آفرینی اجتماعی» و «معناداری کنونی»، رابطه متوالی کودک با تمامی لایه های اجتماعی، بهره از روش های «الگوپردازی»، «محبت اولیه بلاشرط، محبت ثانویه سامان مند، انضباط منعطف» و «الزام گفتگویی» در تربیت اجتماعی و «عقلانیت اجماعی» به عنوان معیار عمل اجتماعی؛ در راستای دستیابی به مفهوم تربیت اجتماعی دوران کودکی توسط این نظریه به دست آمده اند

    کلید واژگان: تربیت اجتماعی, دوران کودکی, رویکرد اسلامی عمل
    Maryam Mohammadi Nematabad, Narges Sadat Sajjadieh *, Khosrow Bagheri Noaparast

    The aim of this paper is explaining the social education concept in childhood based on the Islamic theory of action. For this purpose, the concept development method is used. Therefore, the prevalent controversies in childhood social education are faced with the Islamic theory of action, and the position of this theory in these controversies is reviewed. After delineating the position of this theory in the continuum of these controversies, it is revealed that this theory according to two statements “two-face identity” and “interactional development “, has the necessary premises to enter the social education discussion and conceptualization about it. The result of this paper showed that the concept of social education in this theory surpasses the society and the individual and is related to a higher concept and formed regarding to centrality of "right and truth". In this case, the definition of social education in childhood in this theory is preparing a situation for the child to have "right-based interaction". On the other hand, in this definition, we can emphasize the social accompaniment of a child. Considerations as a symmetrical interaction with peers, asymmetrical interaction with adults, interpretation of the past and future about “social role creation” and “ current meaningfulness”, a child's relation with all social layers, using the “modeling” methods, “Primary unconditioned kindness, secondary structured kindness, flexible discipline and dialogical necessity in social education and consensus rationality are the social action criteria which are gained in reaching to a social education concept in childhood based on the Islamic theory of action.

    Keywords: Social education, Childhood, Islamic theory of action
  • مهدی آقاباقری، محمود مهرمحمدی*، خسرو باقری نوع پرست
    مقدمه

    مطالعه حاضر سیری در گذشته ای پرافتخار جهت معرفی یک الگو برای فراگیر امروزین است؛ ابن سینا طبیبی بود که به مقام حکمت نیز دست یافته است. ابن سینا یگانه ای است بی بدیل بر تارک پزشکی که به سایر علوم رایج زمان خود نیز اشراف داشته و چنان تربیت جاودانه مانی را زندگی کرده که بعد از گذشت هزار سال هنوز می توان در خصوص وی پژوهش نمود. هدف اصلی از مطالعه حاضر بررسی جنبه های تربیتی حیات ابن سینا است.

    روش ها

    روش شناسی پژوهش حاضر تاریخی-تحلیلی-تربیتی است. از آن رو که شاهنامه فردوسی به دلیل تاکید بر تربیت خسروانی به عنوان منبع اصلی بوده است باید به روایت ها یا خوانش های متفاوت عطف به بافتار کلی مطالعه بسیار دقت شود. بر اساس محتوای شاهنامه روایت ها یا خوانش های اساطیری، حماسی، تاریخی، عرفانی، سیاسی، نمادین و تربیتی از اکثر داستان های این کتاب امکان پذیر است و تاویل درست به دست نخواهد آمد مگر با مطالعه و تطور تفاسیر و کتب مربوط به شاهنامه.

    یافته ها

    با توجه به این که مفاهیم مربوط به عقل، حکمت، خرد و دیگر واژه های هم خانواده این سه مفهوم را باید در شاهنامه در قالب یک بستر بررسی کرد در نتیجه حدود، انواع، مراتب، ترکیبات و مشتقات این مفاهیم عطف به منابع خارجی و داخلی به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. یکی از نکات مهم در خصوص حکمت و خرد آن است که معادل انگلیسی این دو واژه عربی و پارسی واژه wisdom است. 

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر، سه نتیجه را می توان ذکر کرد: الف) تعامل تمدن ها و فرهنگ ها در اعصار تاریخ که در این جریان تعاملی ایران پل میان شرق و غرب بوده است. ب) تعامل کتب مقدس که بر سر اساس و اصول تفاوتی ندارند و اگر شباهت ها مورد تاکید قرار گیرند بنی آدم اعضای یکدیگر خواهند بود و ج) مشترکات تربیتی ادیان که چون از اساس و اصول مشترک مشتق شده اند مبانی ارزشی مشترک دارند و درک این موارد فراگیر امروزین را در یافتن الگو رهنما خواهد بود.

    کلید واژگان: تربیت خرد بنیان, تعامل تمدنی- فرهنگی, شاهنامه, ابن سینا
    Mahdi Aghabagheri, Mahmoud Mehrmohammadi*, Khosrow Bagheri Noaparast
    Introduction

    The present study is a journey in an honorable past to introduce a role model for today`s learners. Avicenna is a zenith standing on the medicine pinnacle who also was master of other common sciences in his time. He was immersed in immortality education in such a way that after passing 1000 years, it is possible to conduct research on him. The main objective of the present study is to investigate the educational facets of Avicenna life.   

    Methods

    This historical-analytical-educational study is to investigate Shahnameh as basic reference by focusing on Khosravani Education, regarding different narrations according to the study context. Shahnameh stories can be interpreted and inferred in different narrations as mythological, epic, historical, gnostic, political, symbolic, and educational; the appropriate interpretation cannot be achieved providing germane commentaries were securitized meticulously.

    Results

    Owing to the same nature of reason and wisdom in Shahnameh and the related word families, their bounds, categories, levels, lexical combinations, collocations, and derivations regarding valid studies were scrutinized. A point of consideration on Hikmat and Kherad is a same English equivalent for both which is wisdom.  

    Conclusions

    In regard with aforementioned sections of the study, three conclusions can be drawn as follows: A) interaction of civilizations and cultures over the years and in this interaction, Iran was a bridge between East and West. B) interaction of sacred books which are identical in foundations and principles and if the similarities are focused then human beings are members of one whole. C) educational similarities of religions possessing same value system owing to the fact that foundation and principles are identical and the understanding of the mentioned issues can be fruitful for the today learner to find the role model.

    Keywords: Wisdom-Based Education, Civilizational-Cultural, Interaction, Shahnameh, Avicenna
  • خسرو باقری نوع پرست*، حمیده تجملیان، سید علیرضا افشانی، سعید وزیری

    هدف پژوهش حاضر، ارائه اصول آموزش خردمندی بر مبنای ابعاد خرد در اندیشه ی اسلامی است. برای رسیدن به این هدف، دو گام برداشته شده است. در گام اول دیدگاه قرآن کریم (به عنوان منبع اصلی دین اسلام) در مورد خرد، از طریق روش تحلیل مفهومی مورد بررسی قرار گرفته است تا ابعاد خرد از دیدگاه قرآن کریم مشخص شوند. از جمله ابعاد خردمندی از دیدگاه قرآن «تفکر (در آیات تکوینی یا شگفتی های آفرینش)»، «علم گرایی (پشتوانه ی علمی) و دوری از پندارگرایی»، «ذکر (هوشیاری)»، «آزاداندیشی و پرهیز از تقلید»، «غربال گری و پیروی از بهترین»، «پندآموزی و عبرت پذیری»، «آینده نگری و عاقبت اندیشی»، «انسجام وجودی (هماهنگی علم و گفتار با عمل و رفتار)» و «تقوا (خویشتن داری)» است. در گام دوم، با روش تحلیل استنتاجی، از ترکیب هدف اساسی تربیت از دیدگاه قرآن، که عمل خردمندانه است (مقدمه هنجارین) با ابعاد خرد در قرآن (گزاره های واقع نگر)، اصول آموزش خردمندی (گزاره های تجویزی)، استنتاج و تدوین شدند. از جمله این اصول «آموزش تفکر هدفمند و هدایت شده (تعقل)»، «ترغیب به علم-آموزی و اقامه برهان (ذکر دلیل برای امور)»، «تذکر»، «پرورش تفکر نقاد»، «آموزش و زمینه سازی برای مقایسه و سنجش و انتخاب بهترین»، «عبرت آموزی»، « آموزش تدبیر (ژرف نگری و برنامه ریزی) و احتیاط»، «التزام عملی به دانش و سخن» و «تقویت اراده» است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, ابعاد خرد, اصول آموزش, عقل, خردمندی
    Khosro Bagheri No&#, Parast *, Hamideh Tajamolian, Seyyed Alireza Afshani, Saeed Vaziri

    The aim of this research is to present the principles of wisdom education based on the dimensions of wisdom in Islamic thought. Two steps have been taken to achieve this goal. In the first step, the perspective of the Holy Quran (as the main source of Islam) regarding wisdom has been examined through the method of conceptual analysis in order to determine the dimensions of wisdom from the perspective of the Holy Quran. Among the dimensions of wisdom from the perspective of the Qur'an are "Thinking (in the creation verses or the wonders of creation)", "Scientism (scientific support) and avoiding idealism", "Remembering (vigilance)", "Free thinking and avoiding imitation", "screening and following the best", "taking lessons", "futuristic and future-thinking", "existential coherence (harmony of science and speech with action and behavior)" and "piousness (self-respect)". In the second step, with the analytical-inferential method, from the combination of the basic goal of education from the perspective of the Qur'an, which is wise action (the introduction of norms) with the dimensions of wisdom in the Qur'an (realistic propositions), the principles of wisdom education (proposition- prescriptions), were deduced and compiled. Among these principles are "teaching purposeful and guided thinking (intellection)", "encouraging learning and providing evidence (mentioning reasons for matters)", "remarking", "cultivating critical thinking", "teaching and grounding for comparing and assessing and choosing the best", "Edification", "Teaching tact (to think deeply and planning) and prudence", "Practical commitment to knowledge and speech" and "Strengthening the will and refining the self".

    Keywords: holy Quran, Wisdom Dimensions, principles of education, intellect, Wisdom
  • بهناز بهادری*، زهرا نیکنام، نعمت الله موسی پور، خسرو باقری نوع پرست

    هدف مقاله حاضر ارائه چاچوبی مفهومی جهت واکاوی برنامه درسی اجرا شده بر اساس نظریه انسان عامل و ویژگی های کلاسهای درس ابتدایی است تا زمینه های عملی شدن نظریه ی مذکور در کلاس را فراهم نماید. پژوهش به شیوه ی استنتاجی با بررسی حدود چهل منبع مرتبط با نظریه انسان عامل انجام شد. چهل و چهار اصل در شش بعد غایت تربیتی معلم، دانش معلم، شناخت دانش آموز، روش، محتوا، روابط عاطفی معلم- دانش آموز منتج شد. در بعد غایت تربیتی معلم شش اصل، در بعد دانش معلمو شناخت دانش آموز هر کدام یک اصل، در بعد روش در مولفه های آموزش، ارزشیابی، مدیریت کلاس، تشویق و تنبیه و رفتار با دانش آموزان دشوار به ترتیب نه، چهار، نه، سه و چهار اصل استنتاج گردید. در بعد محتوا نیز چهار اصل و در روابط عاطفی معلم- دانش آموز سه اصل بیان شد. اگر معلم بتواند بر اساس اصول استتناج شده ی این نوشتار عمل نماید، مرز باریک دانش آموز عامل و آشفتگی کلاس را طی می کند؛ زیرا اولین و مهمترین چالش معلمان در کلاس مدیریت کلاس و چگونگی تحقق برنامه درسی در عمل است.

    کلید واژگان: نظریه انسان عامل, تعامل ناهمتراز, برنامه درسی اجرا شده, اصول تربیتی, کلاس درس
    behnaz Bahadori*, Zahra Niknam, Nematollah Mousapour, Khosrow Bagheri Noaparast

    The purpose of this article is to present a conceptual framework for the analysis of implemented curriculum based on the human agent theory and the characteristics of elementary classrooms in order to provide grounds for the implementation of the aforementioned theory in the classroom. The research was conducted in an inferential way by examining about forty sources related to the theory of human action. Forty-four principles resulted in six dimensions of "teacher's educational end", "teacher's knowledge", "Awareness of the student", "method", "content", "teacher-student emotional relationships". in the dimension of "teacher's educational end " six principles, in the "teacher 's knowledge" and the "Awareness of the student", each one of the principles in the dimension of "Method" teaching, evaluation, class management, encouragement and punishment and behavior with difficult students' components were found nine, four, nine, three and four principles. in the content dimension, four principles and in " teacher - student "emotional relationship" were mentioned three principles. If the teacher can act based on the principles derived from this article, he can cross the narrow border of the agent student and the confusion of the class; Because the first and most important challenge for teachers in the classroom is classroom management and how to implement the curriculum in practice.

    Keywords: Implemented Curriculum. Asymmetrical Interaction, educational principles, classroom, “Human as an agent” Theory
  • محمد خدایاری فرد، کیوان صالحی، روح الله شهابی، مسعود آذربایجانی، محمدحسن آسایش، اعظم آصف نیا، حمیدرضا آیت اللهی، خدایار ابیلی، غلامعلی افروز، سعید اکبری زردخانه، خسرو باقری نوع پرست، رضا پور حسین، حمید پیروی، سعیده تقی زاده، منصوره حاج حسینی، الهه حجازی موغاری، مرجان حسنی راد، سید کمال خرازی، مرضیه دهقانی، سعید زندی، سید سعید سجادی اناری

    هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل تسهیل گر و بازدارنده گرایش دانشجویان به اخلاق محوری بود. مطالعه با رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه  نیمه ساختارمند با 98 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران دانشگاهی، صاحب نظران، کارکنان و دانشجویان که با استفاده از نمونه گیری ملاکی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. یافته ها درباره عوامل تسهیل گر به شناسایی هشت عامل شامل عوامل «ساختاری، کارکردی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، دینی، مطالعاتی پژوهشی، آموزشی پرورشی» و در عوامل بازدارنده (موانع) به شناسایی 9 مورد شامل موانع «ساختاری، اجتماعی، عملکردی، سیاسی، فردی، کارکردی، مفهومی، اطلاع رسانی شناختی و فرهنگی» منجر شد. نتایج این مطالعه که برآمده از ادراک دامنه وسیعی از کنشگران دانشگاهی بود به شناسایی ابعاد و مولفه های جدید و کامل تری از عوامل مرتبط در گرایش یا عدم گرایش به اخلاق محوری دانشجویان در محیط دانشگاهی منتج می شود و می توان براساس آن در توسعه اخلاق محوری در دانشگاه موفق تر عمل کرد.

    کلید واژگان: اخلاق محوری, اخلاق دانشگاهی, دانشگاه اخلاق محور, پدیدارشناسی, عوامل تسهیل گر, عوامل
    Mohammad Khodayarifard, Keyvan Salehi, Rouhollah Shahabi, Masoud Azarbayejani, Mohammad Hassan Asayesh, Azam Asefniya, Hamidreza Ayatollahi, Khodayar Abili, Gholamali Afrooz, Saeid Akbarizardkhaneh, Khosrow Bagheri-Noaparast, Reza Pour Hosein, Hamid Peyravi, Saide Taghizade, Mansoureh Haj Hosseini, Elaheh Hejazi Moughari, Marjan Hasani Rad, Seyyed Kamal Kharrazi, Marziye Dehghani

    This study aimed to identify the facilitating and inhibiting factors of students' tendency towards ethics. A qualitative approach with a descriptive phenomenological method was employed. Data were collected using semi-structured interviews with 98 Iranian faculty members, university administrators, experts, staff, and students who were selected through criterion sampling. The findings suggest that there are eight facilitating factors such as “structural, functional, social, cultural, personal, religious, study-research-driven, and educational" factors, and there are also nine hindering factors (obstacles) such as “structural, social, performance-related, political, personal, functional, conceptual, informative-cognitive, and cultural” factors. Drawing upon the understanding of a wide range of academic activists, this study identifies new and more complete dimensions and components of the factors concerning the tendency or non-tendency of students towards ethics in the university environment. It is recommended to use these results to develop academic ethics in higher education more efficiently.

    Keywords: Adherence To Ethics, Academic Ethics, Ethics-Oriented University, Phenomenology, Facilitating Factors, Inhibiting Factors
  • بهناز بهادری، زهرا نیکنام*، نعمت الله موسی پور، خسرو باقری نوع پرست
    هدف مقاله حاضر فهم انواع تعاملات کلاسی معلم-شاگردی از منظر ایده تعلیم و تربیت به مثابه تعامل ناهمتراز است. پژوهش به صورت کیفی و از نوع مطالعه کلاس درس است. پنج کلاس سوم ابتدایی با راهبرد نمونه گیری هدفمند از نمونه های در دسترس از دبستانی پسرانه انتخاب شدند. داده ها به صورت میدانی، از طریق مشاهده و ضبط ویدیویی کلاس ها جمع آوری شد. تعاملات معلم-شاگردی شناسایی شده شامل تعامل مراقبتی، مدیریتی، مشارکتی، مخرب و مهندسی اجتماعی است. از این میان تعامل مراقبتی و مشارکتی با نظریه انسان عامل همسویی داشتند. لازم است بین اهداف معلمان، دانش و مهارت های حرفه ای آنان، مدرسه، جامعه و سایر عناصر نظام تعلیم و تربیت تغییراتی هماهنگ ایجاد شود. محیط فیزیکی نامناسب، برخی باورهای سنتی معلمان، والدین و مسیولان مدرسه، دانش و مهارت های حرفه ای ناکافی معلمان و برنامه درسی روش گرا از موانع عمده ایجاد ارتباط تعاملی نظریه انسان عامل در کلاس است.
    کلید واژگان: تعامل تربیتی, تعامل معلم- شاگرد, پژوهش کلاس درس, تعامل ناهمتراز
    Behnaz Bahadori, Zahra Niknam *, Nematollah Mosapoure, Khosrow Bagheri Noaparast
    The purpose of this study was understanding the types of teacher-student interactions based on the idea of education as an asymmetrical interaction. The research method was classroom study which was conducted in a large boy’s elementary school, with sixty classrooms. Firstly 5 third grade classes were selected based on purposeful sampling strategy of available samples. The data were collected through observation and video recording of the classes. The identified teacher-student interactions included caring, managerial, participatory, destructive, and functional interaction regarding the society. The caring and participatory classrooms interactions were aligned with the Bagheri’s theory of education. There is a need for coordinated changes between the goals of teachers, their professional skills and science, schools, community, and other elements of the education system. Inappropriate physical environment, some traditional beliefs of teachers, parents and school officials, students and inadequate professional skills of teachers and methodology-oriented curriculum are the main obstacles to the interaction of human theory in class.
    Keywords: Educational Interaction, Teacher-Student Interaction, Classroom study, Asymmetrical interaction
  • مهرناز دنبلی، خسرو باقری نوع پرست *، سید محسن میرباقری، محمود عبایی کوپایی

    در مقاله حاضر، چهار شیوه مهم تربیت دینی در حوزه اعتقادات از طریق ماهیت دین در قرآن کریم استنتاج شده است. بدین منظور به بررسی دو مقوله «ماهیت دین» و «شیوه های تربیت دینی» پرداخته ایم. ابتدا جهت فهم صحیح ماهیت دین در قرآن کریم، تمامی آیات مشتمل بر ریشه «د ی ن» مورد تفحص قرار گرفته است. سپس برای راهیابی به شیوه های تربیت دینی در قرآن کریم از روش استنتاجی بهره گرفته ایم. در روش استنتاجی با استفاده از دو مقدمه «هنجارین» و «واقع نگر» به «نتیجه» که شیوه تربیت دینی است، دست یافته ایم. در ادامه، راهکارهای قرآن کریم برای رسیدن به شیوه های تربیت دینی تبیین شده است. برای مثال، یکی از راهکارهای قرآن کریم برای رسیدن به شیوه اعتقاد به جزای اعمال، بهره گیری مستقیم از کتب آسمانی در جهت شناخت اعمال مناسب می باشد. از جمله نوآوری های پژوهش حاضر، دستیابی به شیوه های تربیت دینی از طریق کشف ماهیت دین و تبیین هدف تربیتی از یکسو و استفاده از شیوه استنتاجی به عنوان روش پژوهش از سوی دیگر می باشد. از دستاوردهای این مقاله می توان در جهت ارایه الگوی نظری تربیتی برای نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی استفاده نمود.

    کلید واژگان: قرآن, دین, تربیت دینی, ماهیت دین, استنتاج عملی
    Mehrnaz Donboli, Khosrow Baqeri Noaparast *, Sayyid Mohsen Mirbaqeri, Mahmoud Abaei Koupaei
  • مهدی آقاباقری، محمود مهرمحمدی، خسرو باقری نوع پرست*
    مقدمه

    برزویه طبیب که به مقام حکمت و خردمندی نیز رسیده، یکی از چهره های درخشان شاهنامه در عهد ساسانیان و به گونه ای ویژه دربار انوشیروان است. وی در یافتن درخت بقاء راهی هند می شود و پس از تحمل رنجی شایان کتاب به پهلوی ترجمه شده و به دربار ایران می رسد و چون برزویه نام نیکو ماندن از آدمی را اولویت می داند، باب نخست به نام برزوی حکیم نگاشته می شود.

    روش بررسی

    بر اساس روشی تاریخی-تحلیلی-تربیتی منابع مرتبط با پژوهش حاضر مورد واکاوی اندیشه ورزانه قرار گرفتند. شاید برزویه و بزرگمهر یک شخصیت باشند اما در شاهنامه این دو نام دو شخصیت بزرگ هستند که یکی پزشک و دیگری وزیر است و نکته قابل توجه آن است که توسعه واقعی حاصل نمی شود مگر آنکه تفکر، طراحی، تدوین، اجرا و ارزشیابی توسعه همه جانبه در نظر گرفته شود.

    نتایج

    نخست آنکه تربیت ایران باستان در ردیف کهن الگوهای تربیتی است که حاصل تعامل تمدن ایران با تمدن های شرق و غرب خود است و دوم آنکه دلالت های تربیتی شاهنامه را عطف به انواع تربیت می توان بازنمود کرد که این انواع تربیت در سطح پایه در راستای نیل به کمال انسانی و در مرتبه عالی عبارتند از تربیت شهودی و جاودانه مانی.

    نتیجه گیری: 

    یکی از اصول آموزش از جمه آموزش پزشکی معرفی الگو برای دانشجویان است. با توجه به اینکه برزویه، طبیبی نام دار بوده که علاوه بر پزشکی توانسته در زمینه های دیگر نظیر فلسفه، زبان شناسی، ادبیات و منطق تبحر پیدا کند می تواند الگویی مناسب جهت فراگیر امروزین باشد.

    کلید واژگان: برزویه, تربیت خسروانی, شاهنامه, کهن الگوی تربیتی
    Mahdi Aghabagheri, Mahmoud Mehrmohammadi, Khosro Bagherinoparast*
    Introduction

    Borzuya, the physician, a sage as well, is one of the prominent figures of Shahnameh in Sassanid era especially in Nushirvan court. In seeking of the immortality tree, he made a voyage to India. Such a burden to bear for memorization and its translation to Pahlavi and then dedication the work made him immortal owing to the allocation of the first chapter as Borzuya, the sage.

    Methods

    Regarding a method fusion of history, analysis, and education, the germane sources were reflected upon and some presuppositions were critically pondered as the similarity of Borzuya and Bozorgmehr. However, these names are two distinguished figures in Shahnameh, a physician and a minister, respectively. Regarding, the concept of development is not allocated to one facet, but it is multifaceted. Also it must be noted that the true outreach won’t come but with comprehensive and true thinking, design, edit, execution and assessment.

    Results

    First, the education of Ancient Persia is categorized as an educational archetype due to interaction of Iranian civilization with its east and west civilizations. Second, the educational implications of Shahnameh can be represented in different levels; basic (art and wisdom education) and supreme (intuition and immortality education).

    Conclusion

      One of the principles of education including medical education is allocated to the role model presentation for the students. Owing to the personality of Bozuya who was a famous physician and furthermore he was an expert in philosophy, linguistics, literature, and logic, he can be presented as an appropriate role model for any contemporary learner.

    Keywords: Borzuya, Khosravani education, Shahnameh, Educational archetype
  • میلاد جمیلی*، خسرو باقری نوع پرست، نرگس سادات سجادیه
    مسیله پژوهش پیش رو شکاف میان نظر و عمل در اخلاق و عدم وضوح جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی است. هدف کلی این پژوهش مشخص کردن جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی کانت است. کانت از سه تخیل (تولیدی، بازتولیدی و خلاق) در آثار و اندیشه خویش سخن به میان آورده است که هریک دارای تعریفی مشخص و کارکردی متمایز است. با این حال می توان وجه اشتراک هر سه تخیل را در قابلیت ترکیب به معنای کلی آن دانست.بر اساس روش تحلیل استعلایی یا فرارونده در قالب سه تحلیل نشان داده شد که میان تخیل و اخلاق، شروط لازمی وجود دارد. بر اساس تحلیل اول، شرط لازم عمل اخلاقی اراده خیر است و شرط لازم تحقق اراده خیر، تخیل خلاق است. در تحلیل دوم نتیجه شد که شرط لازم برای تحقق امر مطلق، قدرت تصویر سازی خیال است و در بیانی دیگر نتیجه گرفته شد که شرط لازم تحقق امر مطلق، قوه تخیل است. در تحلیل سوم چنان نتیجه شد که شرط لازم امکان امر مطلق استفاده از تخیل به وسیله آزمایش فکری است.بر اساس روش استنتاجی و در قالب سه استنتاج جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی نشان داده شد. در اولین استنتاج نتیجه گرفته شد که برای تعلیم و تربیت اخلاقی باید به پرورش تخیل پرداخت. در دومین استنتاج به حاصل آمد که برای همدلی یا هر نوع تربیت اخلاقی به معنی امر مطلق، باید به پرورش خیال ورزی پرداخت. در سومین استنتاج چنان نتیجه شد که برای پرورش تخیل به جهت تعلیم و تربیت اخلاقی (تخیل اخلاقی) باید از روش آزمایش فکری استفاده کرد.
    کلید واژگان: تخیل, تخیل اخلاقی, تربیت اخلاقی, کانت
    Milad Jamili *, Khosrow Bagheri Noaparast, Narges Sadat Sajjadieh
    In his writings and theories, Kant refers to three imaginations, each of which has a clear definition and a recognized purpose, and which can be considered in their ability for general synthesis. three types of imagination are productive, reproductive, and creative.Based on the method of transcendental analysis, it is shown that there are necessary conditions in the relationship between imagination and ethics. In the first transcendental analysis, it was found that the necessary condition for the moral action of goodwill and the necessary condition for the realization of goodwill is creative imagination. In the second analysis, it was concluded that the necessary condition for the realization of the absolute is the power of imaginative imagination, and in another statement, it was concluded that the necessary condition for the Categorical imperative is the imagination. In the third analysis, it was found that the Categorical imperative is the possibility of the absolute possibility of using the imagination by a thought experiment.Based on the Deductive method, three Deductives were obtained. In the first philosophical Deductive conclusion, it was concluded that for moral education, one must cultivate the imagination. In the second Deductive conclusion was reached that for empathy or any kind of moral education in the sense of the Categorical imperative, one must cultivate imagination. In the third Deductive conclusion, it was concluded that the method of thought experimentation should be used to cultivate the imagination for moral education (moral imagination).
    Keywords: imagination, Moral Imagination, Moral Education, Kant
  • غلامعلی سیفی، مقصود امین خندقی*، بختیار شعبانی ورکی، خسرو باقری نوع پرست
    هدف این پژوهش ترسیم طبقه بندی جامعی از معنویت است. لذا پس از بررسی طبقه بندی های موجود در دو گام توصیف و تحلیل کوشیدیم طبقه بندی جامعی از معنویت معرفی کنیم. گرایش نویسندگان این مقاله به معنویت و دین، نگاهی خداباورانه است، اما با توجه به اینکه هدف این مطالعه دست یابی به طبقه بندی جامعی بود، فارغ از جهت گیری خود کوشیدیم طبقات موجود در این جغرافیا را نشان دهیم. لذا دیدگاه مفروض خویش را بیان نکردیم و طبقه بندی های موجود را، فارغ از اینکه می پذیریم یا نه، و نظر به اینکه آیا به انواع و ابعاد مختلف معنویت توجه داشته اند یا خیر، بررسی کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان داد طبقه بندی های موجود به طور پراکنده و از زوایای مختلفی به موضوع معنویت پرداخته بودند که کوشیدیم در صورت بندی جدید به ابعاد گوناگون دینی، غیردینی، ضد دین، درونی نگر، بیرونی نگر، شکاک، تصدیق آمیز، در ارتباط با فرد، دیگران، طبیعت و کیهان توجه کنیم، به طوری که این ابعاد ذیل دو محور اصلی باورنداشتن به معنا و باور به معنا قرار گرفت. طبقه بندی جامع می تواند راهنمایی مناسب و جامع برای فهم طبقات و مصادیق گوناگون معنویت باشد. همچنین، می تواند در عرصه نظریه پردازی، تحقیقات حوزه معنویت و معنویت های مضاف استفاده شود.
    کلید واژگان: معنویت, معنوی, دین, غیردینی, ضددینی, سکولار, طبقه بندی جامع
    Gholamali Seifi, Maghsud Amin Khandaghi *, Bakhtiar Shabani Varaki, Khosro Bagheri Noparast
    The purpose of this study has been to draw a comprehensive classification of spirituality. Therefore, after examining the existing classifications in two steps of description and analysis, we tried to introduce a comprehensive classification of spirituality. The authors of the article had a theistic view about spirituality and religion, but since the aim of this study was to achieve a comprehensive classification, regardless of our own orientation, we tried to show the existing classes in this field. Thus, we did not express our preconceived notions, but instead examined the existing classifications, regardless of whether we accepted them or not, and whether or not they concerned different types and dimensions of spirituality. The results of this study showed that the previous classifications dealt with the subject of spirituality sporadically and from different angles. Hence, in the new formulation, we tried to discuss the various dimensions including religious, secular, anti-religious, introspective, extroverted, skeptical, affirmative, as well as the dimensions related to the individual, others, nature, and the universe, so that they were placed under two main categories: disbelief and belief in the meaning. Comprehensive classification can be an appropriate and complete guide to understanding the various classes and instances of spirituality. It can also be used in the field of theorizing and conducting research related to spirituality and mixed spirituality.
    Keywords: Spirituality, Spiritual, religion, Non-religious, Anti-religious, secular, Comprehensive Classification
  • حمیده تجملیان، خسرو باقری نوع پرست*، سعید وزیری، سید علیرضا افشانی

    هدف از نگارش این مقاله تبیین مفهوم «عقل»، به  مثابه یکی از مفاهیم مهم و پربسامد قرآنی، می باشد. این مفهوم در قرآن کریم جایگاهی ویژه دارد و تکرار این واژه، نشان دهنده ی اهمیت وافر آن است. در این جستار با همین هدف  و از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی  به  تحلیل مفهومی «عقل» و استخراج مقولات معنایی آن از آیات قرآن کریم پرداخته شده است. جامعه تحلیلی تحقیق، شامل کلیه آیات قرآن کریم به همراه تفاسیرشان و پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع تحقیق بوده که به صورت هدفمند مورد مطالعه و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با بررسی بافت(سیاق) مفهوم و از طریق استخراج مفاهیم متقارب مشخص شد که مفهوم «آیه-آیات» در اغلب موارد در کنار عقل سامان یافته و ازاین رو می تواند هم نشین «عقل» محسوب شود. مدالیل آیات ونشانه هایی که باید نسبت به آن ها عقل ورزی شود، درآیات ناظر به تکوین(پدیده های طبیعی)، «توحید، معاد و نبوت» و در آیات ناظر به تشریع، «ظواهرآیات وحی» می باشد.

    کلید واژگان: قرآن, عقل, آیه, تحلیل مفهومی, هم نشینی
    Hamide Tajamolian, Khosro Bagheri Noaparast *, Saeed Vaziri, Seyed Alireza Afhani

    The purpose of this study is to explain the concept of "wisdom" as one of the most frequent and important Qur'anic concepts. The concept of wisdom, as a frequently used word in the Quran, is of great importance in the Holy Quran. Therefore, in this study, the conceptual analysis of "wisdom" and its semantic categories are extracted from the verses of the Holy Quran, using the descriptive-analytical approach. This research uses the verses of the Holy Quran along with their interpretations and databases related to the subject of the research, which were purposefully studied and analyzed. By examining the context in which this concept was used as well as extracting similar other concepts based on syntagmatic relations, it became clear that the concept of "sing-signs" is often organized alongside wisdom and therefore can be considered to have a syntagmatic relation with "wisdom". The denotation of the verses and the signs that should be rationalized are in the verses referring to creation (natural phenomena): "monotheism, resurrection and prophecy" and in the verses referring to legislation: "the exoteric meaning of revelation".

    Keywords: The Holy Quran, wisdom, Sign, conceptual analysis, syntagmatic relations
  • علی بنی اسدی، کیوان صالحی*، ابراهیم خدایی، خسرو باقری نوعپرست، بلال ایزانلو

    هدف:

     پژوهش حاضر با هدف شناسایی و وزن دهی مضمون ها و زیرمضمون های سنجش کلاسی عادلانه انجام شد.

    روش پژوهش: 

    برای دستیابی به این هدف، ابتدا یک مطالعه کیفی به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری ملاکی، پس از انجام 29 مصاحبه انفرادی، یک مصاحبه گروهی و یک گروه کانونی با دانشجویانی که حداقل دو ترم تجربه مورد سنجش عملکرد واقع شدن در دانشگاه تهران داشتند، اشباع موضوعی استقرایی به دست آمد. برای وزن دهی به این مضمون ها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. داده های این مرحله با استفاده از پرسشنامه مقایسه زوجی که شامل 53 مقایسه بود از یک نمونه نه نفری از متخصصان حوزه سنجش جمع آوری شد.

    یافته ها

    تحلیل ادراک دانشجویان با استفاده از روش ریکور و در سه مرحله ساده خوانی، تحلیل ساختاری و درک جامع انجام شد. استخراج واحدهای معنایی به شناسایی 20 زیرمضمون منجر شد که در 5 مضمون اصلی «عدالت آموزشی»، «عدالت رویه ای»، «ماهیت سنجش»، «عدالت تعاملی» و «عدالت در آزمون کتبی» دسته بندی شد. نتایج حاصل از تحلیل سلسه مراتبی فازی نشان داد که در بین 5 مضمون اصلی، «عدالت آموزشی» با وزن 318/0 در جایگاه اول قرار داشت و بعد از آن به ترتیب مضمون های «عدالت رویه ای»، «ماهیت سنجش»، «عدالت تعاملی» و «عدالت در آزمون کتبی» قرار داشتند. وزن های نهایی زیرمضمون ها از ضرب وزن مضمون های اصلی در وزن نسبی زیرمضمون ها به دست آمد؛ بر این اساس زیرمضمون «کیفیت تدریس» با وزن 22/0 در جایگاه اول و زیرمضمون های «عدالت اطلاعاتی» و «حرفه ای گری در تدریس»  به ترتیب با وزن های 11/0 و 09/0 در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    ادراک دانشجویان از عدالت در سنجش، ترکیبی از مفاهیم نظریه های اندازه گیری و عدالت سازمانی است و وزن بالای مضمون «عدالت آموزشی» در بین مضمون ها و زیر مضمون کیفیت تدریس این مضمون در بین تمام زیرمضمون های به دست آمده نشان داد که نقض عدالت آموزشی در بعد کیفیت تدریس به درک ناعادلانه سنجش منجر خواهد شد و در مقابل اگر افراد احساس کنند تدریس استاد از کیفیت مطلوبی برخوردار است و رویه های مورداستفاده برای تخصیص نتایج عادلانه است حتی اگر برای آن ها مطلوب نباشد، نتایج را می پذیرند و آن را عادلانه تر درک می کنند.

    کلید واژگان: انصاف, پدیدارشناسی, سنجش کلاسی, عدالت, عدالت ادراک شده
    Ali Baniasadi, Keyvan Salehi *, Ebrahim Khodaie, Khosrow Bagheri Noaparast, Balal Ezanloo
    Objective

    The aim of this study was to identify and weigh the themes and sub- themes of fair classroom assessment.

    Methods

    To achieve this aim, an interpretive phenomenology study was carried out. Semi-structured qualitative interviews were used to collect data. Using criterion sampling, after conducting 29 individual interviews, one group interview and one focus group interview with students who had at least two semesters of experience in the University of Tehran, inductive thematic saturation was obtained. Fuzzy analytical hierarchy process method was used to weigh these themes. Data for this stage were collected by a pairwise comparison questionnaire that included 53 comparisons from a sample of 9 experts in the field of assessment.   

    Results

    Students' point of view analysis was performed using the Ricoeur method. Extraction of meaning units led to the identification of 20 sub-themes in 5 main themes of "educational fairness", "procedural fairness", "Nature of assessment", "Interactional fairness", and "fairness in paper and pencil test". The results of fuzzy analytical hierarchy process showed that among the 5 main themes, "educational fairness" with a weight of 0.318 was in the first place, followed by the themes of "procedural fairness", "nature of assessment", "interactional fairness", and "fairness in paper and pencil test" respectively. The final weights of the sub- themes were obtained by multiplying the weight of the main themes by the relative weight of the sub- themes; Accordingly, the sub- theme of "teaching quality" with a weight of 0.22 in the first place and the sub- themes of "informational fairness" and "professionalism in teaching" with weights of 0.11 and 0.09 were in the next positions, respectively.

    Conclusion

    Students' perception of fairness in assessment is a combination of the concepts of measurement theories and organizational justice, and the high weight of the theme of "educational fairness" among the all themes and sub- theme of "teaching quality" of this theme among all sub- themes obtained showed that Violation of educational fairness in the dimension of teaching quality will lead to an unfair perception of assessment. Conversely, if people feel that the teacher's teaching is of good quality and that the procedures used to assign the results are fair, even if it is not desirable for them, they will accept the results and understand them more fairly.

    Keywords: classroom assessment, fairness, Justice, phenomenology study
  • حمیده فرح بخش، خسرو باقری نوع پرست*، نرگس سادات سجادیه، مرتضی منادی

    هدف اصلی این پژوهش نقد و ارزیابی دیدگاه پی یر بوردیو در باب رابطه عاملیت و فرهنگ در بستر آموزش وپرورش از منظر رویکرد اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش تفسیر مفهومی و نقد بیرونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از منظر رویکرد اسلامی عمل، عاملیت فرد در دیدگاه بوردیو ضعیف است. نادیده گرفتن عوامل درونی در عامل، کمرنگ بودن بعد فردی عمل، تاکید عمده بر شان جسمانی عمل، کاهش سبک های تبیین عمل به عمل از روی اضطرار و فی البداهه، نسبیت گرایی فرهنگی و محدود کردن تربیت به بازتولید فرهنگی و اجتماعی از جمله نقدهایی است که از منظر رویکرد اسلامی عمل بر دیدگاه بوردیو وارد است. دلالت این نقدها در عرصه تعلیم وتربیت، ایجاب می کند که عاملیت دانش آموز در فرایند تربیت به رسمیت شناخته شود و تربیت از حالت انتقالی و بازتولیدی به حالت تعاملی بین معلم و شاگرد تبدیل شود. این تعامل در ابعاد مختلف به صورت ناهم تراز بین معلم و شاگرد رخ می دهد.

    کلید واژگان: پی یر بوردیو, فرهنگ, تربیت, عاملیت, رویکرد اسلامی عمل
    Hamideh Farahbakhsh, Khosrow Bagheri Noaparast *, Narges Sadat Sajjadieh, Morteza Monadi

    The aim of this study is to examine and criticize Pierre Bourdieu's view about the relationship between agency and culture in the area of education based on Islamic theory of action. To this purpose, concept interpretation and external criticism methods are used. The results of this paper showed that based on the Islamic theory of action, individual agency in Pierre Bourdieu's view is weak. Absence of internal factors, underestimating the individual action, reducing different kinds of action to improvised actions, cultural relativism, and reducing the education function to cultural reproduction are among the criticisms. The implications of these criticisms in the area of education, lead to consider student agency in education process so it changes the education from the reproduction state to an interaction between teacher and students. This interaction take places in different dimensions asymmetrically.

    Keywords: Pierre Bourdieu, Culture, Education, Agency, Islamic theory of action
  • علی بنی اسدی، کیوان صالحی*، ابراهیم خدایی، خسرو باقری نوع پرست، بلال ایزانلو
    هدف

    پیشرفت تحصیلی دانشجویان تابعی از کیفیت سواد و عملکرد سنجشی اعضای هیات علمی و ادراک دانشجویان از بازخوردهای آن است. به دلیل فقدان شناخت کافی نسبت به عدالت ادراک شده دانشجویان از عملکرد سنجشی اعضای هیات علمی و نقش تعیین کننده آن، در پژوهش حاضر تلاش کردیم تا ادراک دانشجویان درباره مفهوم سنجش کلاسی عادلانه را معناکاوی کرده، بازنمایی کنیم.

    روش پژوهش

    بدین منظور مطالعه ای به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد و مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها به کار رفت. با کاربرد نمونه گیری ملاکی و پس از انجام 29 مصاحبه فردی، یک مصاحبه گروهی و یک مصاحبه گروه کانونی با دانشجویانی که حداقل دو ترم تجربه حضور در دانشگاه تهران را داشتند، اشباع نظری داده ها حاصل شد.  

    یافته ها

    تحلیل ادراک دانشجویان با استفاده از روش ریکور و در سه مرحله ساده خوانی، تحلیل ساختاری و درک جامع انجام شد. استخراج واحدهای معنایی به شناسایی 16 زیرمضمون منجر شد که در 4 مضمون اصلی «عدالت آموزشی» با زیرمضامین مدیریت کلاس، کیفیت تدریس و عدالت رویه ای- آموزشی؛ «ماهیت سنجش» با زیرمضامین سطح شناختی، هدف سنجش، روایی، پایایی، سنجش اصیل، سنجش فرایند، آزمون کتبی و منبع سنجش؛ «عدالت تعاملی» با زیرمضامین عوامل غیرمرتبط، عدالت اطلاعاتی و رفتار محترمانه؛ و «انصاف» با زیرمضامین تناسب با علایق و تناسب با ویژگی های شخصیتی دسته بندی شد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که ادراک دانشجویان از عدالت در سنجش، ترکیبی از مفاهیم نظریه های اندازه گیری و عدالت سازمانی است؛ بنابراین آگاهی اعضای هیات علمی از این مفاهیم و انطباق این مفاهیم با فرایند سنجش کلاسی به منظور رسیدن به سنجش کلاسی عادلانه تر ضروری است.

    کلید واژگان: انصاف, پدیدارشناسی, سنجش کلاسی, عدالت, عدالت ادراک شده
    Ali Bani Asadi, Keyvan Salehi *, Ebrahim Khodaie, Khosrow Bagheri Noaparast, Balal Izanloo
    Objective

    Students 'academic achievement is a function of the quality of literacy and faculty members' assessment performance and students' perception of its feedback. Due to the lack of sufficient knowledge about students' perceived fairness of faculty members' assessment, performance and its determining role, in the present study, we tried to interpret and represent students' perceptions about the concept of fair classroom assessment.

    Methods

    To achieve this aim, an interpretive phenomenology study was carried out. Semi-structured qualitative interviews were used to collect data. Using purposive sampling, after conducting 29 individual interviews, one group interview and one focus group interview with students who had at least two semesters of experience in the University of Tehran, data saturation was obtained.  

    Results

    Students' point of view analysis was performed using the Ricoeur method in three stages: naive reading, structural analysis and comprehensive understanding. Extraction of meaning units led to the identification of 16 sub-themes in 4 main themes of "educational fairness" with the sub-themes of classroom management, teaching quality and procedural-educational fairness; "Nature of assessment" with the sub-themes of cognitive level, purpose of assessment, validity, reliability, authentic assessment, process assessment, written test and source of assessment; "Interactional fairness" with the sub-themes of unrelated factors, informational fairness and respectful behavior; And "equity" with the sub-themes of appropriate to interests and appropriate to personality traits.

    Conclusion

    The results showed that students' concern and perception of fairness in assessment is a combination of concepts in theories of measurement and organizational justice. Therefore, professors' awareness of these concepts and adapting these concepts to the classroom assessment process is essential to achieve a fairer classroom assessment

    Keywords: classroom assessment, fairness, Justice, phenomenology study
  • محمد مظفر*، سید مهدی سجادی، خسرو باقری نوع پرست، علیرضا صادق زاده قمصری
    مقدمه

    شک، از سویی فرصتی برای تغییر، نقادی و سیالی و از سویی تهدید، تقابل و جزیره گرایی نظام تربیتی است  چرا که آرای شک گرایان، همواره در دو سوی جزم و فراگیر آسیب و مشکلات مضاعفی برای نظام های تربیتی بوجودآورده اند و این عوامل موجب غفلت و دوری از شک بوده است، حال آنکه شک، فرصت ذی قیمتی برای نظام تربیتی  است و این امر در ضرورت بازسازی و تعدیل نحله های جزم و فراگیر نهفته است.

    روش

    برای این منظور، این پژوهش به تعدیل شک جزم و استنتاج اصول یاددهی-یادگیری از مبانی نو مفهوم پردازی آن در نظام تربیتی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف به توصیف ویژگی های شک های دکارت و پست مدرن فوکو، نقد بیرونی شک دکارت از طریق شک فوکو، استنباط مبانی و استنتاج اصول نومفهوم پردازی شک دکارت پرداخته است.

    نتایج

      یافته های حاکی از آن است که ویژگی های شک دکارت در معرفت و متعاقب آن در اصول یاددهی-یادگیری به صورت خطی، سوژه گرایی، خطا زدایی ناپیوسته، با معیارهای پیشینی و پسینی به صورت قطعی و منسجم برای دست یابی به اهداف غایی و کلی است، اما با توجه به اهمیت شک دکارت در تعدیل استدلال های شک گرایانه سنتی،  قاعده مندی، قواعد کلی و قطعی، این شک مورد نقد شک پست مدرن فوکو است. نقدهای وارده از ویژگی های شک فوکو موجب استنباط مبانی ای چون؛ اعتدال فعالیت ها، موقعیت گرایی، شبکه ارتباطی و سلطه زدایی برای بازسازی شک دکارتی فراهم آورد و از مبانی فوق، اصول یاددهی-یادگیری درهم تنیدگی نظر و عمل، ساختارگرایی دوره ای هدفمند، امتزاج و افق گرایی نو، ارتباط گرایی سازنده، شک ورزی پژوهشی و خطا زدایی کیفی استنتاج گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    عمل فوق از سویی موجب تعدیل شک جزم برای مبانی و اصول یاددهی-یادگیری گردیده و از سویی دیگر موجب رفع خلا، بسط و تقویت شک دکارتی برای نظام تربیتی را به وجودآورده است.

    کلید واژگان: شک, شک روشی دکارت, شک پست مدرن فوکو, نو مفهوم پردازی شک دکارت, اصول یادهی-یادگیری شک دکارت
    Mohammad Mozaffar *, Seyed Mahdi Sajadi, Khosrow Bagheri, Alireza Sadegzadeh
    Introduction

    Doubt is an opportunity for change, criticism, and fluidity on the one hand, and on the other hand, it is a threat, confrontation, and islandism of the educational system because skeptics' opinions have always caused additional damage and problems for educational systems on both dogmatic and pervasive sides. These factors have led to negligence and avoidance of doubt. Whereas doubt is a valuable opportunity for the educational system, and this lies in the need to rebuild and moderate dogmatic and pervasive schools.

    Method

    For this purpose, this study has been aimed at modifying the skepticism and inferring the principles of teaching-learning from the new foundations of its conceptualization in the educational system. To achieve this goal, the characteristics of Descartes' skepticism and Foucault's postmodernism, the external critique of Descartes' skepticism through Foucault's skepticism, the inference of the principles, and the inference of the neo-conceptual principles of Descartes' skepticism are described.

    Results

    Findings indicate that the characteristics of Descartes' skepticism in knowledge and consequently in the principles of teaching-learning are linear, subjectivism, discontinuous debugging, with a priori and a posteriori criteria are definite and coherent to achieve the ultimate and general goals. But given the importance of Descartes' skepticism in modifying traditional skeptical arguments, regularity, general and definite rules, this skepticism is criticized by Foucault's postmodern skepticism; and from the above principles, the entanglement of thought and action, purposeful periodic structuralism, mixing and new horizontalism, constructive communicationism, research skepticism, and qualitative debugging were deduced.

    Discussion and Conclusion

    The above action, on the other hand, has moderated dogmatic doubts about the basics and principles of teaching-learning and on the other hand, it has eliminated the vacuity, expanded and strengthened the Cartesian doubt for the educational system.To this end, this research has been aimed at modifying the extremes of doubt in order to deduce the principles of teaching-learning from its new conceptualization principles in the educational system. Describing Descartes' and Postmodern Fears' Doubts, Descartes' Discourse External Criticism, Inferring Basics, and Inferring Principles of Descartes' Nonsense Descartes, its findings suggest that Descartes' Peculiarities in Knowledge and the Subsequent It is in the principles of teaching-learning linearly, subjectivism, discontinuous error making, with a priori and after-measure criteria, decisively and coherently to achieve ultimate and general goals, but given the importance of Descartes' suspicion in modifying traditional sectarian arguments, Rule of law, coherence, general and definitive rules, this doubt is criticized by Postmodern Foucault. The critique of the facts was based on the characteristics of the suspicion of pho-consciousness, the foundations of activity moderation, situationalism, communication networks, and domination to rebuild Descartes' suspicion, and based on these principles, the principles of the theory and practice of interconnectedness, periodic structuralistism, the merging and new horizons Constructive communication, research skepticism, and qualitative error in learning-learning were deduced.The above action, on the one hand, has moderated dogmatic doubt for the basics and principles of teaching-learning, and on the other hand, has eliminated the vacuum, expanded and strengthened the Cartesian doubt for the educational system

    Keywords: Doubt, Descartes' skepticism, Foucault postmodern skepticism, neo-conceptualization, teaching-learning principles of Descartes' skepticism
  • فریدون شکیبانیا، پروانه ولوی*، مسعود صفایی مقدم، خسرو باقری نوع پرست
    این پژوهش به بررسی دیدگاه تامس نیگل درباره ی همه روان انگاری می پردازد تا معلوم دارد که آیا این رویکرد در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی مبنای مناسب تری برای رویکرد عصب-تربیت است یا خیر. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مبنای فیزیکالیستی رویکرد عصب-تربیت به جای حل مساله رابطه ذهن و بدن و همچنین تبیین حالات ذهنی، با طرح دیدگاه های حذف گرایانه و تقلیل گرایانه و حذف صورت مساله و بدون توجه به ویژگی های پدیداری و اول شخص ذهن (با حذف یا تقلیل آگاهی پدیداری به رخدادها و فرایندهای مغزی) از منظر عینی و سوم شخص به حالات ذهنی نظر می کند. نیگل تصور بیرونی/عینی از جهان را ناتمام می داند و به منظور پر کردن شکاف تبیینی ذهن و بدن، و تبیین خاستگاه آگاهی و عقل، «همه روان انگاری» را پیش فرض می گیرد. رویکرد همه روان انگاری تامس نیگل در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی، برای حوزه کلی تعلیم و تربیت، و بخصوص برای حوزه ویژه یاددهی-یادگیری، از جهت توجه به کلیت وجود آدمی و ذهنیت و عینیت درهم تنیده ، مناسب تر می باشد. با این همه، از آنجایی که همه روان انگاری نیگل در مواجهه با مساله ترکیب تبییین مناسب به دست نداده است، نمی تواند یک راه حل فاقد اشکال در تبیین علیت ذهنی و آگاهی باشد و در نتیجه رابطه ذهن و بدن همچنان به عنوان یک مساله سخت گشوده باقی می ماند.
    کلید واژگان: عصب-تربیت, فیزیکالیسم, تامس نیگل, همه روان انگاری
    Fereidoun Shakibania, Parvaneh Valavi *, Masoud Safaiimoghadam, Khosrow Bagheri Noaparast
    In this study, Thomas Nigel's view of Panpsychism is examined to determine whether this approach is a more appropriate basis for the neuroeducation approach than the physicalist approaches. For this purpose, descriptive-analytical research method has been used. The physical basis of the Neuroeducation approach, instead of solving the problem of the relationship between mind and body and also explaining mental states, By proposing eliminatory and reductionist views and eliminating the form of the problem without considering the phenomenal and first-person characteristics of the mind (by eliminating or reducing the apparent consciousness to events and brain processes) it looks at mental states from an objective and third person perspective. Nigel considers the external / objective conception of the world incomplete and presupposes "Panpsychism" in order to fill the explanatory gap of mind and body, and to explain the origin of consciousness and intellect. Nigel's Panpsychism approach is more appropriate for the general field of education, and especially for the special field of teaching-learning, than for the physicalist approaches, in terms of paying attention to the totality of human existence and the intertwined mentality and objectivity. However, since Nigel's Panpsychism has not adequately explained the problem of composition, it can not be a flawless solution in explaining mental causation and consciousness, and as a result As a result, the relationship between mind and body remains a difficult issue.
    Keywords: Neuroeducation, Physicalism, Thomas Nigel, Panpsychism
  • معصومه رمضانی فینی، خسرو باقری نوع پرست*، نرگس سادات سجادیه

    در این پژوهش نظریه انتقادی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان بررسی می شود تا برنامه ای شامل مبانی، اهداف و مضامین برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی دوره دبستان ارایه شود. پرسش اصلی این نوشتار ناظر بر قابلیت های اساسی دو رویکرد مذکور برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی است. در این راستا با استفاده از روش پژوهش ترکیبی، مبانی و اهداف برنامه درسی ارایه شده است و سپس با استفاده از روش استنتاجی مضامین اساسی ارایه می شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مبانی برنامه درسی ذیل چهار محور هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی و با در نظر گرفتن مبانی رویکردهای مذکور، مبتنی بر سخت هسته ی فلسفه برای کودکان استنتاج شود. اهداف برنامه با استناد به اهداف هر دو رویکرد استخراج شده است و از این قرار است: پرورش شهروند کنشگر، پرورش روحیه مسیولیت پذیری فردی و اجتماعی، توانایی برقراری روابط اجتماعی صحیح، رشد توانایی نقد آگاهانه و منطقی کنش های اجتماعی، رشد توانایی قضاوت درباره اهداف و عملکرد نهادها و موسسات اجتماعی و پرورش جامعیت فکری در شناخت مسایل اجتماعی. مضامین محوری در این برنامه با استناد به اهداف بالا، ذیل 7 محور شناخت مفاهیم پایه اجتماعی، آگاهی از ضرورت شفاف کردن مفاهیم مهم اجتماعی، آشنایی با نهادهای موثر اجتماعی، شناخت عناصر موثر اجتماعی، شناخت عوامل طبیعی و غیرطبیعی اثرگذار بر سرنوشت جامعه، آشنایی با معیار و کاربرد آن، تمایز گذاری میان اهداف فردی و اجتماعی، ارایه شده است.

    کلید واژگان: تفکر انتقادی, نظریه انتقادی, برنامه درسی مطالعات اجتماعی, برنامه فلسفه برای کودکان, مبنا, هدف, مضمون
    Masoumeh Ramezani Fini, Khosrow Begheri Noaparast *, Narges Sadat Sajadieh

    The main purpose of this paper is to investigate the critical theory of Horkheimer and p4c program in order to present a program for educating critical thinking in social studies curriculum. The main question has objected important capacities of two approaches for educating critical thinking in social studies curriculum. To meet so, foundations as well as goals in the first place, and themes in the second place has been presented. The former has been taken into action by synthetic methodology and the latter by deductive methodology. Deduction of foundations rest on four aspects called ontology, anthropology, epistemology and axiology and the hard core is p4c program.In this paper was argued that the goals underlying the two approaches contribute to posing the goals which include educating activist citizen, educating personal and social responsibility morale, the ability for establishing true social relationships, growing the ability of conscious and logical criticism of social acts, growing the ability of judging the aim and functions of social institutes, education thinking comprehension in social problems. And finally Essential themes are: to recognize basic social concepts, knowing the reason why these concept should be explicit, getting to know with effective social institutes, to recognize effective social factors, to recognize natural and unnatural factors on destiny of society, getting to know with criterion and its function an judging, distinguishing between personal and social aims.

    Keywords: Critical thinking, critical theory, social studies curriculum, philosophy for children program, foundation, goal, theme
  • علی وحدتی دانشمند*، شهین ایروانی، خسرو باقری نوع پرست
    هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد دو سیاست پذیرش سراسری غرب و شورش بر ضد آن در جریان اقتباس آموزشی در ایران معاصر است. در سیاست نخست، آرای آخوندزاده و ملکم خان و در سیاست دوم آرای شریعتی، آل احمد و اسناد رسمی تحول در نظام آموزشی بعد از انقلاب اسلامی مورد تاکید قرارگرفته اند. همچنین در نقد این سیاست ها و آشکار ساختن تضادها و تناقض های هرکدام از آن ها و برای فراتر رفتن از وضعیت معماگونه حاصل از این تقابل، از رویکرد واسازی دریدا بهره گرفته شده است. واسازی نشان می دهد که هر دو سیاست در متافیزیک حضور و خود-ایمنی گرفتار آمده و دیفرانس، مکملیت و آلایش میان «خود» و «دیگری» را نادیده گرفته اند. همچنین در پایان مقاله و به عنوان ملاحظاتی واسازانه پیشنهادشده است که پذیرش وضعیت معماگونه به منزله شرط استعلایی اصلاحات، نابستاری هویت و مکملیت در قالب مفهوم مذاکره نزد دریدا، به ساختار هر سیاست اقتباسی پیش رو وارد شود.
    کلید واژگان: واسازی, اقتباس آموزشی, اصلاحات آموزشی, نظام آموزشی ایران, دریدا
    Ali Vahdati Daneshmand *, Shahin Iravani, Khosrow Bagheri Noaparast
    The main purpose of this study is to review and critique two competing educational borrowing policies in contemporary Iran, namely the wholesale reception of the West and the rebelling against it based on the issue of identity. In the first policy, the ideas of Akhundzadeh and Malkum Khan and in the second policy, the ideas of Shariati, Al-Ahmad and the official documents of educational reform after the Islamic Revolution are emphasized. Derrida's deconstruction approach has also been used to critique these policies and to reveal the contradictions of each of them, to go beyond the aporiatic situation resulting from this confrontation. Deconstruction shows that both politics are caught up in the metaphysics of presence and auto-immunity, ignoring the differance, supplementarity, and contamination between the "self" and the "other." It is also suggested at the end of the article, that the acceptance of the aporiatic situation as a transcendent condition of reform, identity non-closure, and supplementarity in Derrida's concept of negotiation be incorporated into the structure of any forthcoming borrowing policy.
    Keywords: deconstruction, Educational Borrowing, educational reform, iran education system, Derrida
  • مرتضی نظری، ابوطالب سعادتی شامیر*، خسرو باقری نوعپرست، صادق رضایی
    هدف
    این پژوهش با هدف شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارایه الگویی برای ایران انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و مدارک و خبرگان دانشگاهی بودند که تعداد 10 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی دانش آموزان پسر تیزهوش منطقه 5 شهر تهران در سال 99-1398 بودند که تعداد 160 نفر آنها طبق جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (57 گویه ای) استفاده شد. داده ها در بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مبانی علمی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند دارای 16 شاخص، 4 مقوله معلمان ثابت، نیاز به تعامل های مثبت و سازنده، اهمیت خودمختاری و بازی و اعتماد کامل و 2 مضمون عدم جداسازی و غربالگری دانش آموزان اعتماد و مبانی فلسفی آن دارای 16 شاخص، 5 مقوله ورزش و هنر، تاکید بر خلاقیت، علاقمندی به یادگیری، عدم توجه به تخیل و رویاپردازی و اصالت وجود/ انسان گرایی و 2 مضمون توجه به همه قابلیت ها و عدم تفکیک گذاری بود. نتیجه گیری: با توجه به الگوی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش برای ایران، برنامه ریزی جهت استفاده از آن برای بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان تیزهوش ضروری است
    کلید واژگان: مبانی علمی, مبانی فلسفی, آموزش, دانش آموزان, تیزهوش
    Morteza Nazari, Aboutaleb Seadatee Shamir *, Khosrow Bagheri Noaparast, Sadegh Rezaei
    Purpose
    This research was conducted aimed to identifying the scientific and philosophical foundations of educating gifted students in Finland and Iran and providing a pattern for Iran.
    Methodology
    Present study in terms of purpose was fundamental and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The study population in the qualitative section was documents and university experts, which number of 10 people were selected according to the principle of theoretical saturation by purposive sampling method. The study population in the quantitative section was gifted male students of district 5 of Tehran city in 2019-20 academic years, which 160 people were selected according to Krejcie and Morgan table by purposive sampling method. To collect data were used from semi-structured interview and researcher-made questionnaire (57 items). Data were analyzed in the qualitative section by open, axial and selective coding method and in the quantitative section by exploratory factor analysis and structural equation modeling Amos software.
    Findings
    The results showed that the scientific foundations of teaching gifted students Finland have 16 indicators, 4 categories of fixed teachers, need to positive and constructive interactions, importance autonomy and play and complete trust and 2 themes of no segregation and screening of students and trust and its philosophical foundations have 16 indicators, 5 categories of sports and art, emphasis on creativity, interest to learning,
    Conclusion
    According to the model of scientific and philosophical foundations of educating gifted students for Iran, planning is necessary to use it for improve the educational conditions of gifted students.
    Keywords: Scientific foundations, philosophical foundations, Education, students, Gifted
  • مهسا مهدی زاده، زهره خسروی*، خسرو باقری نوع پرست، ابوالفضل صبرآمیز
    مقدمه

    بخش بزرگی از قضاوت های روزمره انسان تحت تاثیر روابط بین فردی قرار دارد. در موقعیت های بین فردی شخص ناگزیر به انتخاب بین زیر پا گذاشتن اصل برابری و انصاف یا آسیب زدن به روابطش با دیگران است. مطالعات مختلفی به بررسی قضاوت های اخلاقی مبتنی بر روابط پرداخته اند. هدف مطالعه حاضر هدف بررسی قضاوت ها مبتنی بر روابط و عوامل موثر بر این نوع قضاوت ها بود.

    روش کار

    این مطالعه یک پژوهش مروری نظامند بود که در آن مطالعات منتشر شده در بازه زمانی 1950 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی مرکز مطالعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، و خارجی PubMed،ISI Web of Science  و Google Scholar با کلیدواژه های فارسی و انگلیسی انجام شد. از میان 210 مقاله بازیابی شده، بر اساس معیارهای ورود و خروج، 52 مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها:

    علی رغم مقبولیت اصل بی طرفی و برابری اخلاقی، پژوهش های بررسی شده در این مقاله نشان می دهند که روابط خود و غیرخودی قضاوت ها و تصمیم گیری های اخلاقی افراد تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیر بر اساس سطح ارتباط ژنتیکی، نزدیکی عاطفی و آشنایی متفاوت است. همچنین عواملی چون هزینه کمک، جنسیت، سوگیری های شناختی و بی تفاوتی اخلاقی در این نوع قضاوت ها تاثیرگذار هستند.

    نتیجه گیری:

    با وجود پیشرفت های قابل توجه در زمینه قضاوت های مبتنی بر روابط، نتایج برخی مطالعات انجام شده با یکدیگر در تناقض است. از جمله دلایل این امر می توان به تفاوت در پرسش های استفاده شده در ارزیابی قضاوت های اخلاقی، عدم وجود تنوع در محتوای معماهای اخلاقی و روابط مورد مطالعه، اشاره کرد و همچنین به دلیل عدم تنوع در نمونه گیری، نتایج بیشتر مطالعات در این زمینه قابل تعمیم نیست.

    کلید واژگان: وضعیت اخلاقی, تصمیم گیری اخلاقی, سوگیری, قضاوت اخلاقی, روابط خانوادگی
    Mahsa Mehdizadeh, Zohreh Khosravi*, Khosrow Bagheri Noaparast, Abolfazl Sabramiz
    Introduction

    Human beings live in a social world; therefore, a big part of our daily judgments is influenced by our interpersonal relationships. In interpersonal situations, one should choose between compromising the principle of equality and harming their relationships with others. Various studies have been conducted on moral judgments based on interpersonal relationships. Given the devastating consequences of relationship-based moral judgments, such as increase discriminatory behaviors and racism, it is crucial to examine this kind of judgments. This study reviews philosophical theories, evolutionary biology, and the psychology of relationship-based moral judgment and finds genetic and emotional relationships influencing moral judgments and factors influencing these types of judgments through empirical studies.

    Methods

    This study is a systematic review investigation in which studies published between 1950 and 2020 were examined. A search for articles was conducted in Comprehensive Portal of Human Sciences, SID, PubMed, ISI (Web of Science), and Google Scholar using related keywords such as Moral, Moral judgment, Moral decision making, Equality, Altruistic, Close-relationship in Persian and English. The research results were 210 theoretical and experimental articles. Accordingly, 56 studies were selected for review by studying the abstracts based on inclusion and exclusion criteria.

    Results

    Despite the general acceptance of the principles of moral equality and impartiality, or the acceptance of the moral status, empirical research has shown that genetic relatedness and emotional intimacy influence our moral judgments when increasing the level of genetic relationship, emotional closeness, and familiarity utilitarian judgment decrease. Also, multiple factors are involved in moral judgments based on interpersonal relationships such as helping cost, gender, cognitive bias, and moral disengagement. People prefer to save only their close relatives when the cost of help is deadly. Gender is another factor that influences relationship-based judgments. Men help their family members more than women in threatening situations, but this difference is not seen in relationships with partners. Relationship-based moral judgments are prone to cognitive bias and moral disengagement like (or perhaps more than) other types of judgments. People try to reduce the complexity of moral situations using cognitive bias like Self-interest bias and actor-observer bias and reduce the level of self-blame resulting from ignoring the principle of fairness using moral disengagement like moral justification and dehumanization. Although the principle of equality is universally accepted, the results of empirical studies show that people considered relationships in their moral judgments, and evolutionary theories can even explain this effect.  As a result, the definition of moral concepts such as impartiality and equality should be reconsidered by applying these concepts to daily human life.

    Conclusion

     In general, despite significant advances in identifying factors influencing relationship-based moral judgments, there are still areas that need to be studied. First, most previous studies examined moral judgments only through short answer questions that these questions were different in each of them. Thus, their results are incomparable. Second, the participants were from high socioeconomic states and western countries, so the results cannot be generalized to other socioeconomic states and cultures. Third, most previous studies used Thorolly dilemmas that focused on decision-making about life and death, far away from the people’s routine decisions. Finally, no study has yet focused on the impact of ethnic and religious similarities on moral judgments.

    Keywords: Moral status, Decision making, Bias, Judgment, Family relations
  • عماد حاتمی گروه*، ابوالفضل غفاری، خسرو باقری نوع پرست، بختیار شعبانی ورکی

    هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد درونی مدل ترکیبی تربیت اخلاقی از دیدگاه ناروایز می باشد. در مقاله تبیین شده است که ناروایز دو رویکرد تربیت منش و تربیت اخلاقی عقلانی را به منظور ترکیب انتخاب و سپس این دو رویکرد را با توجه به مبانی فلسفی آنها با هم مقایسه کرده و نقاط قوت و ضعف آنها را تبیین نموده است تا بتواند نقاط مثبت آنها را با هم ترکیب کند و به نظریه ای جامع که مبرا از نقاط ضعف دو رویکرد مذکور باشد دست یابد. در ادامه تبیین شد که ناروایز مدلی را ارایه می کند که به زعم او حاصل ترکیب نقاط قوت دو رویکرد پیش گفته است.نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ناروایز در دیدگاه خود دچار تناقض های درونی متعدد شده است. از جمله: برتر دانستن اصول تربیت منش بر تربیت اخلاقی عقلانی، ارایه الگو توسط او علیرغم اینکه قایل به این است الگو، قاعده و اصول خاصی را در تربیت اخلاقی نمی توان و نباید ارایه کرد، باقی ماندن بر نقاط ضعف رویکردهای مبدا، نادیده گرفتن استقلال متربی و نهایتا عدم پاسخگویی به سوالات بیشمار در تربیت اخلاقی.

    کلید واژگان: نقد درونی, مدل ترکیبی, تربیت اخلاقی, تربیت منش, تربیت اخلاقی عقلانی, ناروائز
    emad Hatami Goroh*, Khosrow Bagheri Noeparast, Bakhtiar ShabaniVaraki

    This paper aimed to explain and evaluate Narvaez's model for moral education. For this purpose, it was first explained that Narvaez selected two approaches of character education and rational education in order to integrate, and then compared these two approaches according to their philosophical foundations and explained their strengths and weaknesses. She combined two positive points and developed a comprehensive theory. In the following, it was explained that Narvaez presents a model that from her point of view is the result of the integration of the strengths of the two previous approaches. Ultimately, the internal critique of this model resulted that Narvaez, in her view, has been getting into many internal contradictions. Among these contradictions is that:  On the one hand, she presents the model and on the other hand, believes that the moral education program should not follow a particular model. Secondly, first, she brings up the importance of Reasoning, then he considers the role of tacit and intuitive knowledge more essential and places the Reasoning in the second place. Thirdly, she emphasizes on independence, but with much emphasis on the educational environment, she depreciates autonomy and independence, and considers the student passive, and does not specify the mechanism and the mode of interaction between two intuitive and deliberative mind, On the weaknesses of the approach of character education, which is something like relativism and indoctrination remains. Moreover, ultimately, the Narvaez approach does not respond to many questions in moral education.

    Keywords: Internal Critique, integrative model, moral education, character education, rational moral education, Narvaez
  • مصطفی مرادی*، خسرو باقری نوع پرست

    هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد به کارگیری مفهوم «هویت» در اسناد تحول (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی نظری تحول بنیادین)، می باشد. این مفهوم به لحاظ کمی و کیفی، حضور چشم گیری در این اسناد دارد و تعریف تربیت، که محور هرگونه فعالیت تربیتی است، بر این مفهوم استوار شده است. برای دستیابی به این هدف از روش های تحلیل مفهومی و نقد درونی و بیرونی بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که اسناد مورد نظر، در به کارگیری مفهوم هویت با ناسازواری و عدم انسجام مواجه اند. به موردی از تناقض گویی در مبانی نظری سند تحول اشاره شده است. همچنین، به سبب کم توجهی به پیشینه پژوهشی علمی و فلسفی مفهوم هویت در اسناد، مرزهای معنایی مفهوم هویت با شخصیت و شاکله دچار درهم آمیختگی شده است که این درهم آمیختگی، منجر به استنتاج های نادرست شده است. عدم توجه کافی به تکثر فرهنگی ایرانیان در اسناد تحول، نقد پایانی این نوشتار، به این اسناد است.

    کلید واژگان: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش, شاکله, شخصیت, نقد, هویت, هویت ایرانی
    Mstafa Moradi*, Khosrow Bagheri Noaparast

    The present study seeks to analyze and criticize the use of the concept of "identity" in transformative documents of the Islamic Republic of Iran. This conception is quantitatively and qualitatively significant in these documents, and the definition of education, which is the basis of any educational activity, is based on this concept. To achieve this goal, the methods of conceptual analysis and internal and external critique were applied. The findings indicate that the documents in question have used the concept of identity incoherently and inconsistently. An item of contradiction is mentioned in Theoretical Foundations of Transformation. Also, due to the lack of attention to the scientific and philosophical research background of the concept of identity in documents, the semantic boundaries of the concept of identity with personality and Shakelah have become confused, which has led to incorrect conclusions. Failure to pay sufficient attention to the cultural diversity of Iranians in the documents will be the final critique of this article to these documents.

    Keywords: Critique, Identity, Iranian Identity, Personality, Shakelah, the Document of Foundational Transformation of Education
  • عماد حاتمی گروه*، ابوالفضل غفاری، خسرو باقری نوع پرست، بختیار شعبانی ورکی

    هدف اصلی این پژوهش نقد روش شناختی رویکرد ترکیبی ناروایز در تربیت اخلاقی است. برای این منظور نخست بر اساس الگوی معینی استلزام های روش شناختی ترکیب راهبردها مد نظر قرار گرفت. سپس بر اساس این الگو، هدف و روند گزینش رویکردهای مبدا، سطح و نوع ترکیب، ساختار و معانی اصطلاحات بکار رفته در رویکرد ناروایز و رویکردهای مبدا و وجود یا فقدان فرازبان در رویکرد ناروایز ارزیابی و نقد شده است. نتایج حاکی از این است که ساختار رویکردهای مبدا به لحاظ مبنایی متعارض هستند، با این حال ناروایز به کشف یا ساخت فرازبان یا زبان مشترکی اقدام نکرده است و فقط اصطلاحاتی از دو رویکرد را به طور افقی در کنار هم قرار داده است؛ به نظر می رسد که برخلاف ادعای او، در عمل، ترکیبی صورت نگرفته است. علاوه بر این بررسی محتوا و معانی اصطلاحات بکار رفته در دیدگاه ناروایز و رویکردهای مبدا نشان می دهد که این اصطلاحات در واقع همان رویکرد تربیت منش را ارایه می دهند یا حداقل تقریر دیگری از رویکرد تربیت منش ارایه شده است. بنابراین ترکیب ارایه شده توسط ناروایز از لحاظ سازواری با چالش جدی مواجه است و ترکیبی التقاطی دارد.

    کلید واژگان: نقد روش شناختی, رویکرد ترکیبی, ناروائز, تربیت اخلاقی
    abolfazl ghaffari, Bakhtiar Shabani Varaki

    The main purpose of this research is to explore the methodological critique of Narvaez's integrated approach to moral education. For this purpose, First, based on a certain pattern of methodological requirements, the integration of strategies was considered. Then based on this pattern, goal, the process of choosing the approaches to the origin, the level and type of integration, structure and meanings of the terms used in the Narvaez approach and the approaches of the source; and the existence Or the lack of meta-language in the Narvaez approach has been evaluated and criticized. The results indicate that, since the structure of the source approaches is intrinsically contradictory, and Narvaez did not attempt to discover or fabricate a meta-language or a common language, only the terms of the two approaches are placed horizontally or horizontally. it seems that, unlike his pleadings, In practice, the combination has not been made. In addition, the study of the content and meanings of the terms used in Narvaez's perspective and the approaches to the source show that these terms actually provided the same approach of character education or, At least, presented another version of the approach of character education. Thus, in terms of structure, the combination provided by Narvaez is challenged with serious challenge and is eclecticism.

    Keywords: methodological critique, integrated approach, Narvaez, moral education
  • فهیمه فداکار داورانی، احمد برجعلی*، معصومه اسماعیلی، خسرو باقری نوعپرست

    مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی در دهه های اخیر در ایران، در حال گسترش بوده است و پژوهش های مختلفی ذیل این عنوان به انجام رسیده است. با وجود اهمیت ماهیت روان شناسی اسلامی، متاسفانه مطالعات انجام شده تاکنون به طور نظام مند به چیستی یا ماهیت روانشناسی اسلامی نپرداخته اند و فقدان بحث پیرامون این مساله به وضوح مشخص است. در مقاله حاضر پژوهشگر تلاش کرده است تا با بررسی مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی، به تبیینی از آراء مختلف در مورد ماهیت روان شناسی اسلامی بپردازد. روش این پژوهش روش توصیفی تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه با متخصصان این حوزه بوده است. در این مقاله پژوهشگر تلاش کرده است با تفکیک وجه اسلامی بودن و وجه علمی بودن مطالعات منتسب به روان شناسی اسلامی، به بررسی نظرات موجود در این دو حوزه، ذیل ماهیت روان شناسی اسلامی بپردازد. یافته های این پژوهش ارزیابی آراء محققان روان شناسی اسلامی در ماهیت روان شناسی اسلامی ذیل دو وجه تفکیک شده است که گامی ضروری برای مسیر پژوهش های نظری و عملی روان شناسی اسلامی خواهد بود.

    کلید واژگان: بررسی و ارزیابی, روان شناسی اسلامی, ماهیت
    Fahimeh Fadakar Davarani, Ahamd Borjali *, Masoomeh Esmaeily, Khosrow Bagheri

    Studies related to Islamic psychology have been expanding in recent decades in Iran, and various studies have been carried out under this title. Despite the importance of the nature of Islamic psychology, unfortunately, studies have not systematically addressed the nature of Islamic psychology, and the lack of discussion about this issue is clear evident. In the present article, the researcher has attempted to explain various views on the nature of Islamic psychology by examining studies related to Islamic psychology. The method of this research is descriptive-analytical and the method of data collection is library and interview with experts in this field. In this paper, the researcher has attempted to examine the views of these two areas by examining the nature of Islamic psychology by distinguishing between the Islamic and the scientific aspects of studies related to Islamic psychology. The findings of this study, evaluating the views of Islamic psychology scholars on the nature of Islamic psychology, are divided into two parts, which is an essential step in the path of theoretical and practical research in Islamic psychology.

    Keywords: quiddity, Islamic Psychology, Analysis
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال