به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

داریوش قربانیان

  • سید جعفر سیداخلاقی*، مائده یوسفیان، داود درویشی، داریوش قربانیان
    سابقه و هدف

    براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع، هرگونه بهره برداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با تصویب و مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور پروانه مرتع داری و چرای دام از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان می دهد مسایل و مشکلات مختلفی در مسیر صدور این مجوز وجود دارد، به طوری که برای بهبود و اصلاح فرایند مذکور، باید بررسی علمی آسیب شناسانه انجام شود. هدف این پژوهش، شناسایی و دسته بندی آسیب های موجود در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در مرتع است. 

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نظر ماهیت، کیفی بوده و در آن از فن مصاحبه با گروه های کانونی استفاده شده است. در این پژوهش 96 بهره بردار و 31 کارشناس از 6 استان کرمان، اصفهان، همدان، کردستان، مازندران و سمنان به طور هدفمند انتخاب و نظرات آنها پیرامون فرایند و مسایل صدور مجوز چرای دام با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه، جمع آوری و نتایج با بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل شد. 

    نتایج

    نتایج این بررسی منجر به شناسایی و تایید 30 نوع آسیب و مشکل در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در قالب سه دسته اصلی (سامانه ای، قانونی و ساختاری-اجرایی) گردید که در شاخه مشکلات سامانه ای، مولفه تعدد سامانه ها و فقدان یک سامانه یکپارچه و هوشمند، در شاخه موانع قانونی، مولفه زمان بر بودن بررسی تخلفات قانونی متقاضیان برای تمدید پروانه چرا، تقسیم پروانه چرا بین فرزندان بعداز فوت صاحب پروانه چرا و در شاخه مشکلات ساختاری، مولفه ضعف سیستم های نظارت و پایش، بروزنبودن اطلاعات آماری دام و مرتع، انگیزه پایین کارشناسان ممیزی ادارات منابع طبیعی و کمبود اعتبارات استانی، بیشترین نقش را در فرایند صدور مجوز چرا داشته است. براساس نتایج این مطالعه، فرایند صدور در استانهای مورد بررسی طی 15 گام و 73 روز و فرایند تمدید پروانه چرا در 8 روز انجام می شود.  

    نتیجه گیری

    در یک جمع بندی کلی و برمبنای یافته ها و با توجه به مشکلاتی که پیش از این بیان شد، به منظور بهبود فرایند صدور و تمدید پروانه چرا نیاز به انجام اقداماتی است، به این منظور لازم است موضوع ایجاد سامانه ای یکپارچه، بهینه سازی سیستم اطلاع رسانی، تمدید خودکار پروانه چرا برای دامداران خوش حساب، به روزرسانی اطلاعات دام، مرتع و تعیین مرز دقیق مراتع و اصلاح و یا حذف قوانین و دستورالعمل های مزاحم در اولویت قرار گیرد.

    کلید واژگان: بهره برداری, پروانه مرتع داری, زمان صدور مجوز, منابع طبیعی
    Seyed Jafar Seyed Akhlaghi *, Maedeh Yousefian, Davod Darvishi, Daryoush Ghorbanian
    Background and objectives

    According to the law on the protection and exploitation of forests and pastures, any exploitation of natural resources by natural or legal persons must be done with the approval and permission of the country's natural resources and watershed management organization. Issuing grazing and grazing permits is one of the most important permits in the natural resources sector, which has its own implementation process. The evidence shows that there are various issues and problems in the process of issuing this license, and it is necessary to conduct a pathological scientific investigation to improve and correct the said process. The aim of the current research is to identify and categorize the existing damages in the process of issuing and renewing livestock grazing permits in pastures. 

    Methodology

    This research is qualitative in nature and the technique of interviewing with focus groups has been used, in this research 96 beneficiaries and 31 experts from 6 provinces of Kerman, Isfahan, Hamadan, Kurdistan, Mazandaran and Semnan were purposefully selected and their opinions about the process and issues of livestock grazing licensing were analyzed using questionnaires and interviews, and the results were collected and analyzed using the content analysis technique.  

    Results

    The results of this survey led to the identification and confirmation of 30 types of damage and problems in the process of issuing and renewing livestock grazing licenses in the form of three main categories (systemic, legal, and structural-executive), which in the branch of systemic problems, the component of multiple systems and the lack of a system integrated and intelligent, in the branch of legal obstacles, the component of time-consuming investigation of legal violations of applicants for grazing license renewal, division of grazing license among the children after the death of the owner of the grazing license, and in the branch of structural problems, the component of the weakness of monitoring and monitoring systems, lack of update of livestock and pasture statistical information , the low motivation of audit experts of natural resources departments and the lack of provincial credits have played the biggest role in the process of issuing grazing permits. Based on the results of this study, the issuing process in the investigated provinces takes 15 steps and 73 days, and the process of renewing the license is done in 8 days. 

    Conclusion

    In a general formulation and based on the findings and considering the problems that were stated before, in order to improve the process of issuing and renewing the Kera license, there is a need to take measures, for this purpose, it is necessary to create an integrated system, optimize the notification system, and automatically renew. Grazing license should be prioritized for responsible livestock farmers, updating information on livestock, pastures and determining the exact boundary of pastures and correcting or removing disturbing rules and instructions.

    Keywords: exploitation, grazing license, licensing time, natural resources
  • سید جعفر سید اخلاقی شال*، مائده یوسفیان، شیلا حجه فروش، داود درویشی، داریوش قربانیان، بهروز فانی، ندا علیزاده بلوچی، محمدرضا شیرزادی، سیده نرگس سیداخلاقی
    سابقه و هدف

    براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع، هرگونه بهره برداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور مجوز بهره برداری از گیاهان دارویی از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان می دهد مسایل مختلفی در مسیر صدور این مجوزها وجود دارد که لازم است برای بهبود و اصلاح فرایند مذکور، یک بررسی علمی آسیب شناسانه انجام شود. پژوهش پیش رو با هدف آسیب شناسی فرایند صدور مجوز بهره برداری از گیاهان دارویی در عرصه منابع طبیعی طرح ریزی شده است.

    مواد و روش

    این پژوهش از نوع کیفی و کاربردی است. به منظور شناسایی وضع موجود فرایند صدور مجوز بهره برداری از گیاهان دارویی، از روش تحقیق کیفی گروه کانونی (Focus Group) استفاده شده است. در این پژوهش 64 بهره بردار و 30 کارشناس از شش استان به طور هدفمند انتخاب و نظرات آنها با استفاده از مصاحبه، جمع آوری و نتایج با بهره مندی از تکنیک تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل شد. در پایان نمودار فرایند صدور مجوز با استفاده از نرم افزار visio pro 2019 ترسیم گردید.

    نتایج

    نتایج نشان داد در مجموع 22 آسیب در مسیر فرایند صدور بهره برداری از گیاهان دارویی وجود دارد که تعدد سامانه ها و فقدان یک سامانه یکپارچه و هوشمند، فقدان یک پلتفرم مشترک برای پیاده سازی فرایندها در استان ها، فیزیکی بودن انجام بخش زیادی از فرایندها، برداشت غیرمجاز و بدون مجوز محصول از رویشگاه ها، کمبود نیروی انسانی متخصص برای نظارت، واگذاری حق بهره برداری به افراد غیر بومی، چشم پوشی برخی از ناظران در اعلام و درج مقدار واقعی تولید و برداشت گیاهان دارویی، توان مالی و اقتصادی اندک بهره برداران برای تهیه کتابچه طرح، بیشترین سهم را در آسیب شناسی فرایند صدور مجوز داشته است. همچنین نتایج نشان داد، متوسط زمان لازم برای دریافت مجوز با کتابچه طرح، 16 ماه و بدون کتابچه طرح 67 روز به طول می انجامد. این زمان برای دریافت مجوز حمل محصول در داخل استان به طور متوسط 17 روز و برای خارج استان 23 روز برآورد شد.

    نتیجه گیری

    صدور مجوز برداشت گیاهان دارویی از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی کشور است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. مسایل و مشکلات مختلفی در مسیر صدور این مجوز وجود دارد که منجر به بروز مشکلات و عدم رضایت بهره برداران و در نهایت آسیب به مراتع شده است. از این رو، اتخاذ تدابیری در جهت بهبود امور و اصلاح این فرایند، مسیله ای اساسی است که نیاز به بررسی و ارایه راهکار دارد. بر پایه یافته های این بررسی، ایجاد یک سامانه الکترونیکی یکپارچه، انجام نظارت های میدانی مستمر و منظم از طریق سرکشی های سرزده در مراحل مختلف بهره برداری گیاهان دارویی به ویژه در مرحله برداشت با همکاری سازمان نظام مهندسی، اولویت قرارداد بهره برداری با بومیان و جوامع محلی و ارتقاء انگیزه برای کارشناسان بخش دولتی می تواند در بهبود فرایند موثر باشد.

    کلید واژگان: بهره برداری, گیاهان دارویی, مجوز بهره برداری, مجوز حمل محصول, منابع طبیعی
    S. J. Seyedaghlaghi *, M. Yousefian, Sh. Hajjehforosh, D. Darvishi, D. Ghorbanian, B. Fani, N. Alizadeh Balochi, M.R. Shirzadi, S.N. Seyyed Akhlaghi
    Background and objectives

    According to the law on the protection and exploitation of forests and pastures, any exploitation of natural resources by individuals or legal persons must be done with the approval and permission of the country's natural resources and watershed management organization. Issuing a license to exploit medicinal plants is one of the most critical natural resource licenses. It has an implementation process. The evidence shows that there are various issues with issuing this license. It is necessary to conduct a scientific investigation to improve and correct the mentioned process. The upcoming research analyzes the licensing process for medicinal plants in the field of natural resources.

    Methodology

    The current research is qualitative and applied. In order to identify the current status of the sadro process and the license to exploit medicinal plants, the qualitative research method of the focus group has been used. This research selected 64 users and 30 experts from 6 provinces. Their points of view were collected and analyzed using content analysis.

    Results

    The results showed that, in total, there are 23 harms in the process of exporting the exploitation of medicinal plants, which are the multiplicity of systems and the lack of an integrated and intelligent system, the lack of a common platform for the implementation of processes in the provinces, the physicality of performing a large part of the processes, unauthorized harvesting and No product license from the plantations, lack of specialized manpower for monitoring, handing over the right of exploitation to non-native people, neglect of some observers in declaring and including the actual amount of production and harvesting of medicinal plants, the small financial and economic power of the operators to prepare the plan booklet, the largest share in the pathology of the licensing process. Also, the results showed that the average time required to obtain a license with a design booklet is 16 months. Without a design booklet, it takes 67 days. This time to get a license to transport the product inside the province was estimated to be 17 days on average and 23 days outside the province.

    Conclusion

    Issuing a license to harvest medicinal plants is one of the most critical licenses in the country's natural resources sector, which has its implementation process. There are various issues and problems in issuing this license, leading to problems and dissatisfaction among the users and, ultimately, damage to the rangelands. Therefore, taking measures to improve affairs and reform this process is a fundamental issue that needs to be investigated and proposed a solution. Based on the findings of this investigation, the creation of an integrated electronic system, continuous and regular field monitoring through intrusive intrusions at the various stages of medicinal plant exploitation, especially in the harvesting phase, with the cooperation of the engineering system organization, the priority of the exploitation contract with natives and local communities, and improving the motivation for public sector experts can be effective in enhancing the process.

    Keywords: exploitation, Medicinal plants, exploitation license, product transport license, natural resources
  • داریوش قربانیان، علیرضا افتخاری، احسان زندی اصفهان*، نصرت الله حسنی، بهروز ارسطو
    مناسب ترین روش حفظ رطوبت خاک در نهال کاری مناطق خشک، پوشاندن سطح خاک اطراف نهال کاشته شده توسط مالچ های طبیعی و مصنوعی است. برای بررسی تاثیر انواع مالچ در حفظ رطوبت خاک، دو نوع مالچ طبیعی و مصنوعی در اطراف نهال ‏های تاغ پیش بینی شد. این طرح در قالب بلوک کامل تصادفی با دو تیمار اصلی شامل پوشش طبیعی (سنگریزه و شن) و پوشش مصنوعی (پلاستیک روشن و مشکی) و چهار تیمار فرعی شامل سنگریزه، شن، پلاستیک روشن، و پلاستیک مشکی و در سه منطقه سمنان، قوشه و دامغان انجام شد. یک تیمار شاهد نیز پیش بینی شد. هر تیمار فرعی در سه تکرار و در هر تکرار 25 نمونه (تاغ) کاشته شد. بلافاصله بعد از کاشت نهال و آبیاری، پوشش مالچ در اطراف نهال قرار داده شد. در فواصل زمانی ده روزه رطوبت خاک توسط دستگاه TDR اندازه گیری شد. نتایج مربوط به رطوبت خاک نشان داد میزان رطوبت خاک در تیمار پلاستیک مشکی به طور معنی داری بیشتر از سایر مالچ ها بود. نتایج ارتفاع نهال تاغ نشان داد تیمار پلاستیک مشکی و شاهد بیشترین تاثیر را در حفظ رطوبت خاک داشته اند. علی رغم تفاوت درصد رطوبت خاک در انواع مالچ های طبیعی و مصنوعی، این تفاوت در مناطق مورد مطالعه اختلاف معنی داری را نشان نداد. نتایج تجزیه واریانس ارتفاع نهال نشان داد تفاوت در مالچ های طبیعی و مصنوعی و شاهد در سطح 99 درصد معنی دار بود، اما در مناطق مختلف این تفاوت معنی دار نبود. بررسی همبستگی بین ارتفاع نهال و درصد رطوبت خاک در تیمارهای مختلف نشان داد بالاترین همبستگی در تیمار ماسه (78/8=R2) بود.
    کلید واژگان: استان سمنان, رطوبت خاک, مالچ, نهال تاغ
    Dariush Ghorbanian, Alireza Eftekhari, Ehsan Zandi Esfahan *, Nusratollah Hasani, Behroz Arasto
    The most appropriate method of maintaining soil moisture in planting in dry areas is to cover the surface of the soil around the planted seedlings with natural and artificial mulches. To investigate the effect of different types of mulch in soil retain moisture, two types of natural and artificial mulch were used around the seedlings. This design is in the form of a complete random block with two main treatments including natural cover (gravel and sand) and artificial cover (light and black plastic) and four secondary treatments including pebbles, sand, light plastic, and black plastic and in three areas of Semnan, Ghoshe, and Damghan was performed. A control group was also considered. Each sub-treatment was planted in three replicates and 25 samples (black saxaul) were planted in each replicate. Immediately after planting the seedlings and irrigation, the mulch cover was placed around the seedlings. The soil moisture was measured by TDR device at a 10-day interval. The results related to the soil moisture showed that the level of the soil moisture in the black plastic treatment was significantly higher than other mulches. The results of the height of seedlings showed that the black plastic and control groups had the greatest effect on the soil retain moisture. Despite the difference in the soil moisture percentage in all types of natural and synthetic mulches, this difference did not show any significant change in the studied areas. The results of variance analysis of the seedling height showed that the differences in natural and artificial mulches and the control group were significant at the 99% level, but this was not significant in different areas. Examining the correlation between the seedling height and soil moisture percentage in different treatments showed that the highest correlation was in the sand treatment (R2 = 78.8).
    Keywords: Black saxaul seedling, mulch, Semnan province, Soil moisture
  • داریوش قربانیان*، احسان زندی اصفهان، محمد امیرجان، ابوالفضل نجاتیان
    به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویت بندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونه هایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونه های شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک آنها تعیین شد. سپس در زمان رشد حداکثری گیاهان، از اندام های هوایی، زیرزمینی و خاک زیر بوته ها و بین بوته ها، تعداد 10 نمونه برداشت شد. نمونه ها پس از آماده سازی به آزمایشگاه موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور منتقل و مقدار کربن آلی نمونه های سرشاخه و ریشه و مقدار کربن آلی، هدایت الکتریکی، اسیدیته و بافت نمونه های خاک تعیین گردید. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آماری داده ها نشان داد که میانگین درصد کربن ذخیره شده در سرشاخه و ریشه A.camelorum برابر 86/86 درصد، T. leptopetala برابر 3/85 درصد،  T. aphyllaبرابر 49/81 درصد، S. fruticosa برابر 22/86 درصد و A. sieberi برابر 83/88 درصد است. بنابراین A. sieberi بیشترین مقدار ذخیره کربن در واحد حجم را دارد. میانگین کربن موجود در خاک زیر بوته  A. camelorum برابر 78/0 درصد، T. leptopetala برابر 087/1 درصد، T. aphylla برابر 62/0 درصد، S. fruticosa برابر 84/0 درصد و A. sieberi برابر 55/0 درصد تعیین شد. بر اساس نتایج، میزان تولید A. camelorum 7/58 کیلوگرم در هکتار،  T. leptopetala 92/160 کیلوگرم در هکتار، T. aphylla 3573 کیلوگرم در هکتار، S. fruticosa 25/15 کیلوگرم در هکتار و A. sieberi 1/80 کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. بنابراین در شرایط یکسان اکولوژیکی، گونه T. aphylla قادر است حجم بیشتری از کربن موجود در فضا را جذب و ترسیب کند. بر همین اساس، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته A. camelorum 9/32 تن در هکتار و در خاک بین بوته ها 91/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. leptopetala 6/41 تن در هکتار و در خاک بین بوته ها 94/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. aphylla 8/22 تن در هکتار و در خاک بین بوته ها 58/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته های S. fruticosa 9/27 تن در هکتار و در خاک بین بوته ها 32/2 تن در هکتار و مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیربوته های A. sieberi 2/34 تن در هکتار و در خاک بین بوته ها 2/4 تن در هکتار محاسبه و برآورد شد. با توجه به نتایج به دست آمده، گونه T. aphylla بعلت دارا بودن بیشترین میزان تولید، بیشترین میزان ترسیب کربن را دارد.
    کلید واژگان: گیاهان هالوفیت, مناطق شور, کویر گرمسار, ترسیب کربن
  • حیدر شرفیه*، داریوش قربانیان
    آکاسیا برگ بیدی Acacia salicina Lindl. بومی استرالیا است. ویژگی هایی مانند تولید علوفه زیاد، همچنین تولید گل فراوان سبب شده است تا این گونه همیشه سبز به عنوان گیاهی ارزشمند و چندمنظوره برای کاشت در حاشیه اراضی کشاورزی پیشنهاد شود. به منظور بررسی و تعیین میزان آبیاری بر استقرار و رویش این گونه در استان سمنان، این پژوهش با سه تیمار شامل: تیمار 1 (شاهد دو سال اول آبیاری هر 10 روز یک بار و از سال سوم بدون آبیاری)، تیمار 2 (دو سال اول آبیاری هر 10 روز یک بار و از سال سوم آبیاری دو هفته یک بار) و تیمار 3 (دو سال اول آبیاری هر 10 روز یک بار و از سال سوم آبیاری هفته ای یک بار) و هر تیمار با سه تکرار در قالب مدل آماری بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی سمنان اجرا شد. در هر تکرار، 40 اصله نهال آکاسیا کاشته شد. در سال سوم از درصد زنده مانی و وزن تر (بیوماس هوایی) درختان آماربرداری شد. نتایج نشان داد، بیشترین رشد وزنی با 6271 گرم در هر پایه مربوط به تیمار 3 (آبیاری هفتگی) بود که در مقایسه با تیمار شاهد با وزنی معادل 1223 گرم در هر پایه، حدود 5 برابر افزایش نشان داد. تیمار 2 (آبیاری دو هفته یک بار) با 2569 گرم در هر پایه در جایگاه بعدی قرار گرفت. همچنین تولید بیوماس در تیمار 3 (آبیاری هفتگی) معادل 62 تن در هکتار برآورد شد. میزان ماده خشک شاخ و برگ معادل 44درصد بود، بنابراین علوفه خشک (هوایی) در تیمار 3 (آبیاری هفتگی) برابر 26772 کیلوگرم در هکتار و در تیمار 2 (آبیاری دو هفته یک بار) برابر 10967 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. همچنین نتایج نشان داد، درصد زنده مانی تیمار 3 (آبیاری هفتگی) 63 درصد، تیمار 2 (آبیاری دو هفته یک بار) 5/50 درصد و تیمار 1 (شاهد) 15 درصد بود. با توجه به نتایج، در صورت عدم محدودیت مصرف آب، تیمار 2 (آبیاری دو هفته یک بار) برای تولید علوفه در این گونه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: آکاسیا برگ بیدی, علوفه, آبیاری, سازگاری
    Heidar Sharafieh *, Dariush Ghorbanian
    Acacia salicina Lindl is native to Australia. Features such as high forage production, as well as abundant flower production have made this evergreen species a valuable and versatile plant for planting on the edge of agricultural lands. This study was performed with three treatments to study and determine the amount of irrigation on the establishment and growth of this species in Semnan province with three replications in a randomized complete block design at Semnan Natural Resources Research Station. Fourteen acacia seedlings were planted in each replicate. In the third year, the percentage of survival and fresh weight (aerial biomass) of trees were recorded. The results showed that the highest weight growth (6271 g per rootstock) was related to treatment 3 (weekly irrigation), showing about a five-time increase compared to the control treatment (1223 g per rootstock). Treatment 2 (every two weeks irrigation) with 2569 g per base was in the next place. Also, biomass production in treatment 3 (weekly irrigation) was estimated at 62 tons per hectare. The leaf dry matter was 44%, therefor dry (aerial) forage in treatment 3 (weekly irrigation) was 26772 kg/ha, and in treatment 2 (biweekly irrigation) was estimated at 10967 kg/ha. The results also showed that the survival rate of treatment 3 (weekly irrigation) was 63%, treatment 2 (every two weeks) was 50.5%, and treatment 1 (control) was 15%. The survival rate of weekly, once every two weeks, and control (without irrigation) were 63%, 50.5%, and 15%, respectively. According to the results, if water consumption is not limited, treatment 2 (every two weeks irrigation) was proposed to produce forage of this species.
    Keywords: Acacia salicina, forage, Irrigation, Adaptation
  • داریوش قربانیان، احسان زندی اصفهان*، فرزانه بهادری

    جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونه های Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum  و  Seidlitzia rosmarinus نمونه برداری از مواد گیاهی(ساقه ها و برگ ها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همی سلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز در پایان رشد سالانه محاسبه شد. نتایج بدست آمده در قالب مدل بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار آنالیز شد. نتایج نشان داد که میزان لیگنین در گونه Ha.strobilaceum در مرحله بذردهی بیشتر از میزان سلولز و همی سلولز بوده لذا قابلیت تولید اتانول ندارد. اما در مراحل رشد رویشی و گلدهی میزان همی سلولز افزایش یافت، لذا می توان اتانول کمی را استحصال نمود. در گونهSe.rosmarinus به علت افزایش درصد سلولز و همی سلولز نسبت به لیگنین، توان بالایی برای تولید بیواتانول دارد که این پتانسیل در مرحله پایانی رشد گیاه به حداکثر می رسد. اما میزان تولید بیوماس آن کمتر از دو گونه دیگر است. در گونه Su.vermiculataنیز درصد سلولز و همی سلولز نسبت به درصد لیگنین بیشتر است، لذا بیشترین قابلیت را برای تولید بیواتانول دارد. مناسب ترین زمان برداشت برای استحصال بیواتانول نیز قبل از مرحله گلدهی است. تولید زیتوده آن بیشتر از دو گونه قبلی (1174 kg/h) و با رعایت برخی اصول اولیه زراعت، قابل استقرار در سطح وسیع و تولید انبوه است. بنابراین Su.vermiculata گونه مناسب برای استحصال بیواتانول در اراضی شور و کم بازده و اقالیم خشک و بیابانی بوده و با توجه به حضور آن در حاشیه مزارع و مراتع مناطق خشک و شور مانند جنوب گرمسار و جنوب ورامین، معرفی آن به بهره برداران و کارشناسان حوزه کشاورزی و منابع طبیعی توصیه می شود.

    کلید واژگان: بیواتانول, گیاهان هالوفیت, مناطق خشک و نیمه خشک, استان سمنان
    Daryoush Ghorbanian, Ehsan Zandi Esfahan*, Farzaneh Bahadori

    The present study was aimed to determine the potential of bioethanol production in three halophytes: Suaeda</em> vermiculata</em>, Halocnemum</em> strobilaceum</em> and Seidlitzia</em> rosmarinus</em>. The plant sampling was performed in three vegetative, flowering and seeding stages to measure the content of  cellulose, hemicellulose and lignin. Their biomass production was calculated at the end of annual growth. The results were analyzed in a randomized complete block design with three replications. The results showed that the content of lignin in the Ha.strobilaceum</em> was more than cellulose and hemicellulose at seedling stage; therefore, it does not have the potential to produce ethanol. However, in the vegetative and flowering stages, the amount of hemicellulose increased, indicating a little potential for ethanol production.In Se.rosmarinus</em>, due to an increase in cellulose and hemicellulose percentage compared to lignin, it has high potential for bioethanol production; however, its biomass production is less than the other two. In Su.vermiculata</em>, the percentage of cellulose and hemicellulose is higher than lignin percentage, so it has the greatest potential for bioethanol production. The best harvesting time for bio-ethanol extraction is before flowering stage. Its biomass production is higher than the two other species (1174 kg / h); thus, following some basic principles of agriculture, it could be established on a large scale for massive production. Therefore, Su.vermiculata</em> is a suitable species for bioethanol extraction in saline and low-yielding lands. Due to its presence on the margins of farms and rangelands of arid and saline areas such as southern Garmsar and south of Varamin, it is recommended to be introduced to farmers and experts in the field of agriculture and natural resources.

    Keywords: Bioethane, halophyte, arid, semi arid regions, Semnan province
  • داریوش قربانیان *، حیدر شریفه، محمد امیرجان، رسول میراخورلی


    استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهره وری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین از دیدگاه کشاورزی به حساب می آید. گونه های Atriplex canescensو Atriplex verrocifera به عنوان گونه های مقاوم به خشکی و شوری، قادر به تولید علوفه از اراضی شور و کم بازده هستند. برای بررسی امکان استقرار و سنجش میزان تولید علوفه در اراضی شور و کم بازده و تعیین شیوه مناسب کاشت، ابتدا دو منطقه با شوری متفاوت (شوری تا 20ds/m و شوری تا 40 ds/m) از طریق آزمایش خاک انتخاب شد. سپس در هر منطقه، از هر یک از گونه های مذکور به تعداد 45 اصله نهال در سه تکرار کاشته شد. نتایج این تحقیق نشان داد در مناطق با شوری زیاد (تا40 ds/m) استفاده از گونه هایAtriplex canescens و Atriplex verrocifera برای استقرار و تولید علوفه امکان پذیر است. تحلیل نتایج حاصل از تجزیه واریانس رشد تاج پوشش و تولید سالانه گونه های مذکور نشان داد که در اراضی شور با حداکثر 40 ds/m رشد سال اول At.verrosifera بیشتر از At.canescensاست، اما در منطقه با شوری کم رشد At.canescens بیشتر است. میزان تولید گونه های مستقر شده نشان می دهد که تولید گونه At.canescens بیشتر از گونه At. verrusiferaاست. اما این اختلاف در منطقه شور به حداقل می رسد. بنابراین اثر شوری بر تولید At.canescensمحسوس و موثر بوده اما میزان تولید At. verrusiferaنسبت به منطقه با شوری کم بیشتر شده، ازاین رو این گونه از مقاومت و تحمل بیشتری برخوردار است.
    کلید واژگان: خاک های شور, آتریپلکس, تولید علوفه, مناطق خشک, استان سمنان
    Daryoush Ghorbanian*, Heydar Sharifeh, Mohammad Amirjan, Rasoul Mirakhorli
         Use of saline and low yield soils for forage production is an important step towards optimal efficacy of low-quality water and soil resources from agricultural point of view. Atriplexcanescens and Atriplexverrocifera as drought and salinity tolerent species, are able to produce forage in saline and low yield soils. To investigate the possibility of establishing and measuring the amount of forage production in saline and low yield soils, and determining the appropriate planting method, two salinity areas (salinity up to 20 ds / m and salinity up to 40 ds/m) were first selected through soil testing. Then in each region, 45 seedlings of each mentioned species were planted in three replications. The results of the present study showed that the use of Atriplex canescens and Atriplex verrocifera for establishment and forage production is possible in in areas with high salinity (up to 40 ds/m). Analysis of variance of canopy growth and annual production of the mentioned species showed that in saline lands with a maximum of 40 ds/m, the growth rate of the first year of At. verrosifera was more than At. canescens. But in the region with low salinity, At. canescens growth was more than the other species. The production amount of established species shows that the production of At. canescens is more than At.verrusifera. But this difference in salt area is minimized. Therefore, the effect of salinity on the production of At. canescens is tangible and effective. But the production rate of At. verrucifera is more in areas with low salinity. So, this species has more resistance and tolerance.
    Keywords: Atriplex, forage production, drylands, saline soils, Semnan province
  • فرزانه بهادری*، داریوش قربانیان
    به منظور بررسی اثر کودهای زیستی بر گیاه دارویی آویشن باغی، آزمایشی در سال های 1387 تا 1389 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شهرستان سمنان انجام شد. تیمارها در چهار سطح شامل: (1. قارچ میکوریز آربسکولار Glomus intraradices، 2. ورمی کمپوست (5 تن در هکتار)، 3. ورمی کمپوست (10 تن در هکتار) و 4. تیمار شاهد (عدم کاربرد کود) بودند. ویژگی های موردبررسی شامل: وزن خشک اندام رویشی، عملکرد وزن خشک در هکتار، درصد و عملکرد اسانس در هکتار و اندازه گیری میزان عناصر NPK در اندام های رویشی و هم چنین ارزیابی میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئید کل برگ بود. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که بیش ترین عملکرد خشک اندام هوایی با 47/2877 کیلوگرم در هکتار، مربوط به کاربرد ده تن در هکتار ورمی کمپوست بود که نسبت به گیاهان شاهد، 87 درصد افزایش نشان داد. بیش ترین عملکرد اسانس نیز به ترتیب با 72/56 و 81/53 کیلوگرم در هکتار، مربوط به کاربرد ده تن در هکتار ورمی کمپوست و تیمار با قارچ میکوریز بود که نسبت به گیاهان شاهد، 179 و 164 درصد افزایش معنی دار نشان دادند. بیش ترین جذب ازت برگی در اثر تیمار ده تن در هکتار ورمی کمپوست مشاهده گردید. بالاترین مقدار فسفر گیاه به ترتیب مربوط به تیمارهای ده تن در هکتار ورمی کمپوست و قارچ میکوریز بود. کاهش معنی دار فلاونوئید برگی در اثر کاربرد ده تن در هکتار ورمی کمپوست و قارچ میکوریز مشاهده شد. یافته های این پژوهش کارآیی ورمی کمپوست و هم چنین قارچ Glomus intraradices در تولید پایدار آویشن باغی را نشان داد.
    کلید واژگان: کود زیستی, جذب عناصر, اسانس, کشاورزی پایدار
    Farzaneh Bahadori *, Dariush Ghorbanian
    In order to study on the effects of vermicompost and arbuscular mycorrhizal fungi (Glomus intraradices) on the morphological and biochemical factors of Thymus vulgaris an experiment was carried out on randomized complete block design with three replications. This experiment was done during growing season of 2008 to 2010 at Semnan Agricultural and Natural Resources research station. Treatments were included: the mycorrhizal inoculums (Glomus intraradices), 5 and 10ton.ha-1 of vermicompost and control treatment. Results showed that the vermicompost (10ton.ha-1) applications enhanced dry herb yield by 87% and stimulated essential oil yield by 166% in T. vulgaris plants with respect to controls. The uptake of N concentration significantly increased in 10ton.ha-1 vermicompost applications. The Mycorrhizal inoculation increased dry herb yield by 49%, enhanced essential oil yield by 149% and increased P uptake by 36% in T. vulgaris plants with respect to controls. Our findings confirm that applied the appropriate biofertilizer, can produce the highest quality thymus plants that should be able to show higher quantitative and qualitative production in organic systems compare to control plants.
    Keywords: Biofertilizer, Nutrient uptake, Essential oil, Sustainable agriculture
  • حیدر شرفیه *، فرزانه بهادری، داریوش قربانیان
    هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سازگاری و عملکرد گونه های اکالیپتوس تحت شرایط آب و هوایی خشک شهر سمنان همراه با آبیاری می باشد. به همین منظور آزمایشی از سال 1387 در حومه شهر سمنان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و نوزده تیمار و با فاصله کاشت چهار در چهار متر انجام شد، در هر تکرار24 اصله نهال کشت گردید و تا سال 1392 ادامه یافت. تیمار ها شامل گونه ها و پروونانس های اکالیپتوس: E. camaldulensis ، E. campaspe ، E. largiflorens، E microtheca Fars، E. rubida sh-166 ،-168- E. Saligna sh و E. viminalis 168-sh و غیره بود. آماربرداری شامل سه صفت درصد زنده مانی، ارتفاع کل و قطر یقه بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS به روش آماری تجزیه واریانس و آزمون دانکن تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مقاومت گونه ها در این منطقه متفاوت می باشد، به طوریکه گونه viminalis 168-shE. کاملا از بین رفت و گونه E. campaspe نیز از سازگاری بسیار کمی برخوردار بود. گونه های -E. rubida sh-166 وE. saligna 168-sh سازگاری پایین خود را نشان دادند. موفقترین گونه های اکالیپتوس E. camaldulensis Zh-41، E. camaldulensis 9616 ، E. camaldulensis Ch- 41 و E. camaldulensis pro. Sh- 41 بودند. در این تحقیق بهترین پروونانس ها از بین تیمارهای مورد آزمایش که توانسته اند در طی 5 سال، بامیانگین ارتفاع بین 10 الی 11 متر را کسب نمایند معرفی می شود.
    کلید واژگان: اکالیپتوس, ارتفاع کل, زنده مانی, قطر برابر سینه
    Heidar Sharafieh *, Farzaneh Bahadori, Dariush Ghorbanian
    The aim of this study was to assess the adaptability and performance of Eucalyptus species under dry weather conditions of Semnan city along with irrigation. Therefore, an experiment was conducted in 2008 in the suburb of Semnan in a randomized complete block design with three replications and nineteen treatments with a planting distance of 4*4 meters.Twenty-four seedlings were planted in each replicate and continued till 2013. Treatments included Eucalyptus species and provenances including E. camaldulensis, E. campaspe, E. largiflorens, E microtheca Fars, E. rubida sh-166, E. saligna sh-168, E. viminalis sh-168, and so on. The inventory consisted of three traits: viability percentage, total height, and collar diameter. Data were analyzed using analysis of variance (ANOVA) and Duncan test in the SPSS software.The results showed that the resistance of the species studied was different in this region, so that the species E.viminalis sh-168 was completely destroyed and the E. campaspe showed very little adaptation. The E. rubida sh-166 and E. saligna sh-168 showed low resistance. The most successful Eucalyptus species were E. camaldulensis Zh-41, E. camaldulensis 9616, E.camaldulensis Ch- 41and E. camaldulensis Sh- 41. In this research, the best provenances from the tested treatments that have been able to obtain a mean height of 10 to 11 meters within five 5 years are introduced.
  • داریوش قربانیان، احسان زند اصفهانی، حیدر شرفیه، علیرضا افتخاری *
    استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهره وری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین، تامین علوفه دام ها و حفاظت از منابع پایه به حساب می آید. لذا به منظور بررسی توان استقرار، حجم تاج پوشش، رشد ارتفاعی، میزان تولید و در نهایت معرفی گونه های مناسب برای اصلاح اراضی شور و کم بازده منطقه مورد تحقیق، ایستگاه تحقیقات بیابان گرمسار (با شوری 30 تا 35 ds/m) و گونه های غیربومی و پرتولیدAtriplexleucoclada, Atriplexcanescens و گونه های بومی و خوشخوراک Atriplexverrocifera, Aeluropuslagopoidesو Aeluropuslittoralis انتخاب شده و هریک در سه تکرار کاشته شدند. گونه های منتخب مقاوم به شوری و خشکی هستند. در هر تکرار از گونه های مورد نظر به تعداد 15 نمونه در هر ردیف کاشته شد. نتایج نشان داد که درصد استقرار گونه های گیاهی At. ca, At. le, At. ve, Ae. laو Ae. li به ترتیب برابر با 5/95%، 5/95%، 100% ، 7/97% و 100% می باشد که نشان از قدرت استقرار مناسب همه گونه های مورد بررسی دارد. تحلیل نتایج حاصل از تجزیه واریانس تولید سالانه نشان داد که تمامی گونه های یاد شده قادر به تولید علوفه در اراضی شور با حداکثر ds/m35 هستند. در بین گونه های مورد بررسی گونه های At. ca و At. le از لحاظ میزان تاج پوشش و ارتفاع دارای بیشترین عملکرد بودند. گونه At. le با تولید بیش از 2 تن در هکتار پر تولید ترین گونه مورد بررسی شناخته شد. از بین صفت های مورد بررسی نیز صفات میزان تولید و تاج پوشش صفت های بهتری برای نشان دادن اختلافات بین گونه ها شناخته شدند.
    کلید واژگان: تولید علوفه, تاج پوشش, گونه های مقاوم به شوری, استقرار, سمنان
    Dariush Ghorbanian, Ehsan Zandi esfahan, Heydar Sharafieh, Alireza Eftekhari*
    The use of saline and lands low-yield lands for forage production is an important step towards optimal utilization of low quality soil and water resources and supplying livestock forage as well as conservation of soil and water resources. Therefore, this research was aimed to investigate the establishment potential, canopy cover percentage, height growth and yield. Garmasar Desert Research Station with a soil salinity of 30-35 ds/m and Atriplex canescens, Atriplex leucoclada, Atriplex verrocifera, Aeluropus lagopoides and Aeluropus littoralis were selected and the species were cultivated in three replications. In each replication, 15 individuals of the study species were cultivated on each row. According to the results, the establishment percentage of At. ca, At. le, At. ve, Ae. la and Ae. li was recorded to be 95.5%, 95.5%, 100%, 97.7%, and 100%, respectively, indicating high establishment potential. The results of analysis of variance for annual yield showed that all the study species were able to produce forage in saline lands with a soil salinity of 35 ds/m.Among the study species, At. ca and At. le had the highest canopy cover and height. The highest forage production (more than 2 kg ha-1) was recorded for At. le, compared with other study species.Our results clearly showed that yield and canopy cover superior to other traits in showing the differences among the study species.
    Keywords: Forage production, canopy cover, salt tolerant species, establishment, Semnan
  • داریوش قربانیان *، احسان زندی اصفهان، محمد امیرجان
    گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونه ای بوته ای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میان بند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید می کند و بشدت توسط شتر چرا می شود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونه برداری شد. سپس نمونه ها خشک و آسیاب شد. شش ویژگی مهم کیفیت علوفه شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC)، پروتئین خام (CP)، الیاف خام (CF)، انرژی متابولیسمی (ME) و دیواره سلولی منهای همی سلولز(ADF) سنجش و تعیین شد. میانگین DMD برابر14/35 درصد، CP برابر 35/17 درصد، CF برابر 93/40 درصد، WSC برابر9/13 درصد، Ash برابر 58/6 درصد، ME برابر97/3 مگاژول برکیلوگرم علوفه خشک وADF برابر 45/60 درصد برآورد شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بیشترین مقدار پروتئین خام (CP) در مرحله گلدهی(6/20 درصد) و کمترین مقدار در مرحله بذردهی (02/13 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه حداقل میزان پروتئین خام (CP) برای بیشتر دام ها در حالت نگهداری 5/7 درصد گزارش شده، لذا می تواند پروتئین خام را تامین کند. در مرحله گلدهی، پروتئین خام (CP) افزایش معنی دار نشان داد لذا شرایط بهره برداری از علوفه در زمان گلدهی مناسب تر است. میانگین قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و انرژی متابولیسمی (ME) در مرحله بذردهی به طور معنی داری بیشتر از سایر مراحل رشد رویشی و گلدهی بود، لذا مرحله بذردهی نیز برای تغذیه دام قابل توصیه است. با توجه به پراکنش این گونه در مراتع قشلاقی و میان بند، زمان بهره برداری از علوفه ی آن منطبق با مرحله گلدهی و بذردهی است. از سوی دیگر بذر زیادی نیز تولید می کند، لذا کیفیت علوفه در مرحله بذردهی افزایش می یابد. با توجه به اینکه طی مراحل گلدهی و بذردهی، کیفیت علوفه گیاه قابل قبول است، لذا با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع می توان استفاده مناسبی از این گونه برای تغذیه دام بعمل آورد.
    کلید واژگان: کیفیت علوفه, انرژی متابولیسمی, قابلیت هضم, مراحل فنولوژیکی, استان سمنان
    Daryoush Ghorbanian*, Ehsan Zandi Esfahan, Mohammad Amirjan
    Aellenia subaphylla is a perennial plant species and resistant to drought and salinity, distributed in the winter rangelands and at the margins of the interior deserts such as Damghan desert. In early autumn that available forage is reduced in rangelands, this species produces a considerable forage in addition to a good annual growth. To study the forage quality of Aellenia subaphylla at three growth stages of vegetative, flowering and seeding stages, the branches of 10 species were randomly sampled with three replications. Then the samples were dried and milled. Six forage quality traits including DMD, WSC, CP, CF, ME and ADF were measured. The average of DMD, CP, CF, WSC, Ash, ME, and ADF were estimated to be 35.14%, 17.35%, 40.93%, 13.9%, 6.58%, 3.97 MJ kg-1 dry matter, and 60.45%, respectively. The results of ANOVA and mean comparisons of the traits studied indicated that the forage quality of Aellenia subaphylla was affected by phenological stages. The highest and the lowest CP content were observed at flowering and seeding stages, respectively. The minimum amount of CP for most domestic or wild herbivores for maintenance is reported to be 7.5%. Therefore, this species could supply the CP requirements of livestock. In the flowering stage, ADF and CP increased significantly while a significant reduction was observed in CF, indicating that flowering stage could be recommended for forage utilization. In addition, the average values of DMD, WSC and ME at seeding stage were significantly higher than those of vegetative and flowering stages. Therefore, seeding stage could also be recommended for livestock nutrition. Our results clearly showed that the best time for forage utilization of Aellenia subaphylla, distributed widely in the winter rangelands, was consistent with flowering and seeding stages. On the other hand, this species produces a large amount of seeds, increasing the forage quality at seeding stage. Given that the forage quality of the species studied here was acceptable during flowering and seeding stages, a proper use of this species could be taken into consideration for livestock feed through a sound range management.
    Keywords: Aellenia subaphylla, forage quality, metabolizable energy, digestibility, phenological stages, Semnan Province
  • سید محمدحسین احمدپناه*، هایده آرا، ناصر مشهدی، محمد کیا کیانیان، داریوش قربانیان
    یکی از بارزترین ویژگی هایی که در اغلب مطالعات مربوط به فرسایش بادی، ارگ ها و روندیابی حرکت تپه های ماسه ای و تثبیت آنها مورد مطالعه قرار می گیرد، خصوصیات مربوط به دانه بندی ذرات ماسه می باشد. مقایسه دانه بندی و مورفوسکپی تپه های ماسه ای جدید و قدیم در یک ارگ به ما کمک می کند که شناسایی منابع ماسه و اقدمات کنترلی جهت عدم تحرک و فعالیت مجدد تپه های ماسه ای را صورت دهیم. در این تحقیق ابتدا از طریق عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای اقدام به شناسایی مناطق رسوبگذاری گردید. سپس با حضور در این مناطق نمونه برداری از رسوب های تپه های ماسه ای جدید و قدیم ارگ صورت گرفت و پارامترهای دانه بندی رسوبات مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. بر اساس آزمون آماری T استیودنت با اطمینان 95 درصد متوسط قطر ذرات و قطر میانه ذرات با یکدیگر تفاوت معناداری نداشته و تنها متوسط چولگی و متوسط کشیدگی در تپه های ماسه ای جدید و قدیم با یکدیگر تفاوت معناداری داشته اند. بر این اساس میانگین متوسط قطر ذرات رسوبات جدید برابر176 و رسوبات قدیمی برابر160.4 میکرون می باشد. چولگی در تپه های ماسه ای قدیمی مثبت بوده و به سمت ذرات دانه ریز متمایل است اما در رسوبات جدید منفی بوده و به سمت ذرات دانه درشت می باشد. فاصله حمل متوسط ذرات در تپه های ماسه ای جدید نسبت به تپه های ماسه ای قدیمی کمتر است. تپه های قدیمی به علت وجود تاغ، ذرات کمتر از 64 میکرون و بیشتر از 500 میکرون را نسبت به تپه های جدید دارا می باشند. مورفوسکپی تپه های ماسه ای جدید به صورت هاله ای بوده و کمی گردشدگی در آن روئیت شد که نشان از آورده شدن رسوبات توسط باد را می دهد در حالی که تپه های ماسه ای قدیمی رسوبات درخشان و زاویه دار بوده که نشان دهنده حمل رسوبات توسط آب است.
    کلید واژگان: ارگ دامغان, تپه های ماسه ای جدید, تپه های ماسه ای قدیمی, دانه بندی, مورفوسکوپی
    Sayyed Mohammad Hussein Ahmadpanah*, Haide Ara, Naser Mashhadi, Mohammad Kia Kianian, Dariush Ghorbanian
    Grain size is one of the most obvious characteristics in many studies of Aeolian erosion, Ergs, moving of sand dune, etc. Comparison of Grain size and morphoscopy between new and old sand dunes in an Erg, help us to identify the sources sand and control reactivity sand dunes. This study, as first step, by aerial photography and satellite imagery attempting to identify areas were sedimented. Then Sediment samples took place from the new and old sand dunes and Sediment grain size parameters were evaluated and compared. By the statistical analysis determined that, there were no significant differences in the mean of diameter and median in new and old sand dunes. But the mean of skewness and kurtosis was shown to have difference. The mean of diameter in new sand dune is 176 µ and old one is 160.4 µ. In the old sand dunes Skewness were positive and in new one is negative. The mean of moving distance in new sand dune is less than old one. Because old sand dunes have Haloxylon plants we observe Particles less than 64 microns and greater than 500 microns. Morphoscopy compared showed that the new sand dunes have a halo form with a little roundness that indicating sediment transport by wind and old one have bright form and angular that indicating sediment transport by water.
    Keywords: Damghan Erg, New Sand dune, Old Sand dune, Grain Size, Morphoscopy
  • داریوش قربانیان، منصور قدرتی، حیدر شرفیه، مسلم مظفری
    برای شناسایی و معرفی گونه های مناسب جهت کاشت همزمان با Haloxylon ammodendron با هدف استفاده از فضای خالی بین بوته ای و تقویت اکوسیستم مناطق دارای پراکنش H. ammodendron، از گونه های Salsola rigida، Atriplex canescens Seidlitzia rosmarinus، Nitraria schoberi وAnabasis setifera استفاده شد. نحوه کاشت در قالب مدل آماری بلوک های کامل تصادفی، با 3 بلوک (تکرار) و هر بلوک با 6 تیمار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی سمنان انجام شد. صفات مورد سنجش شامل میزان رشد سالانه (اندازه گیری قطورترین شاخه، شاخه بندی و طول شاخه های افقی در طی سن)، بازدهی تولید علوفه در سال و میزان استقرار نهال بود. با تحلیل و بررسی جدولهای تجزیه واریانس و نتایج بدست آمده از آنها مشخص شد که بین بلوک ها اختلاف معنی داری در عوامل اندازه گیری شده گونه ها وجود ندارد. در زمینه استقرار در سطح 1% اختلاف معنی دار مشاهده شد. به-طوری که بین تیمارها، عوامل مورد سنجش شامل رشد، استقرار و تولید گونه ها تحت شرایط موجود، تفاوت های معنی داری را نشان داد. از نظر رشد ارتفاعی و تاج پوشش گونه H. ammodendron به طور معنی داری با سایر گونه ها تفاوت داشت. از نظر تعداد شاخه های فرعی A. setifera، S. rosmarinus وA. canescens به ترتیب در بهترین وضعیت قرار داشتند. این خصوصیت در بحث کنترل فرسایش و مقاومت در برابر چریده شدن اهمیت داشت. از نظر تولید، گونه های H. ammodendron، S. rigida و S. rosmarinus وضعیت مناسبی را داشتند. از نظر استقرار تفاوت معنی دار بین گونه ها مشاهده نشد و همه در یک گروه از نظر گروه بندی دانکن قرار گرفتند. اما از نظر تحلیل مشاهده ای، گونه های A. canescens و S. rigida بیشترین تعداد و بعد گونه های N. schoberi، A. setifera، S. rosmarinus وH. ammodendron به ترتیب تعداد گونه مستقر شده را به خود اختصاص دادند.
    کلید واژگان: کشت تلفیقی, احیاء بیابان
    Ghorbaniand., Ghodratim., Sharafiehh., Mozafarim., Moslem, A
    In this study, species of Salsola rigida, Seidlitzia rosmarinus, Atriplex canescens and Anabasis setifera were investigated to identify appropriate species for planting together with Haloxylon ammodendron. This research was aimed to use spaces among shrub species and to enhance the ecosystems in which H. Ammodendron species are distributed. The study was performed in a randomized complete blocks design with three replications and six treatments at research station of natural resources of Semnan. The measured traits were included annual growth (measuring the thickest branch, flowering branch and the length of horizontal branches), forage yield and seedling establishment. Results of analysis of variance showed that there were no significant differences among blocks. A significant difference was observed for seedling establishment at 1% level of probability. High growth and canopy cover of H. ammodendron significantly differed with other species. A. setifera, S. rosmarinus and A.canescens were respectively in the best position in term of number of sub-branches. This feature is important in controlling erosion and resistance to grazing. H. ammodendron, S. rigida and S. rosmarinus showed suitable condition in terms of forage yield. No significant differences were observed for seedling establishment. Maximum number of the established species were recorded for A.canescens, S.rigida, N.schoberi, A.setifera, S.rosmarinus and H.ammodendron, respectively.
    Keywords: Salsola rigida, Atriplex canescens, Seidlitzia rosmarinus, Nitraria schoberi, Anabasis setifera, cultivation, restoration
  • داریوش قربانیان، سودابه کروری، پروین صالحی، عمار رفیعی امام، سید محمد موسوی
    به منظور شناخت مهمترین عوامل موثر بر زردی و پژمردگی تاغ های دست کاشت، مطالعه برخی عوامل اساسی اکولوژیکی در منطقه محسن آباد گرمسار به عنوان منطقه ای با تاغزار دست کاشت و منطقه چاه جام شاهرود با تاغزار طبیعی انجام شد. در روش تحقیق، بررسی شرایط موجود تاغزارهای طبیعی و دست کاشت استان و انجام مطالعه فنولوژی، خاک شناسی، هواشناسی، تعیین قوه نامیه بذرها در سالهای مختلف، تعیین درصد رطوبت و ماده خشک در سرشاخه های پایه های سبز، پژمرده و زرد کامل، برای تعیین نقش عوامل یادشده در زردی تاغ ها، پیش بینی شد. نتایج بدست آمده از مطالعه تاغزار دست کاشت با شرایط تاغزارهای طبیعی مقایسه شده است. براساس این نتایج، بارندگی و درجه حرارت نقش مستقیم بر رشد و بذردهی درختچه های تاغ دارد. مهمترین عوامل مؤثر بر زرد شدن تاغ ها علاوه بر شرایط آب و هوایی، کمبود عناصر تبادلی و مغذی در خاک، بافت نامساعد خاک و نزدیکی فواصل درختان و درختچه ها که سبب ایجاد رقابت درون گروهی شدیدی شده، شناسایی شد. وجود تک پایه های تاغ سرسبز و شاداب در بین گروهی از تاغ های زرد و خشک و پژمرده به علت مقاومت ژنتیکی آنها بوده و احتمالا از گونه های بومی کویرهای مرکزی ایران هستند.
    کلید واژگان: تاغ, اکولوژی, فنولوژی, خاک, بیابان, استان سمنان
    Ghorbanian D., Korouri S., Salehi P., Rafiei Emam A., Mousavi S.M
    This project was done as a part of ecological and phonological studies of Haloxylon sp. This study was done in artificial habitat (Mohsenabad in Garmsar) and natural habitat (Chahjam in Shahrood) of Haloxylon sp. General information about condition of Haloxylon sp. habitats was gathered. Haloxylon stands were examined from different points including viability of seeds, dry matter in green, yellow and green- yellow stands. Phonological studies were done. In addition, soil physical and chemical properties were determined. Results indicated the direct and significant effect of precipitation and temperature on growth of Haloxylon sp. The other important factors were insufficient amount of major elements, unsuitable texture, the low distance between stands that caused strong competition between trees to get nutrients. The presence of rare green stands indicated their genetical resistance. It seems that the origin of these stands are form central desert region of Iran.
  • داریوش قربانیان، محمد جعفری
    منطقه ای با پوشش خوب (تیپ) با تراکم زیاد و شادابی مناسب به نام دشت چاکیف از توابع شهرستان شاهرود انتخاب گردید (با تراکم 6825 بوته در هکتار و با %4.5 سطح تاج پوشش). پس از انتخاب محل، در منطقه مورد نظر 4 پلات با مساحت 100 متر مربع برقرار و در هر پلات علاوه بر مطالعه مولفه های مختلف پوشش گیاهی، دو پروفیل، یکی در زیربوته Salsola rigida و دیگری در بین بوته های موجود حفر گردید. از هر پروفیل، در سه سطح 10-0، 25-10 و 25< سانتیمتر نمونه برداری شد (در مجموع 24 نمونه) جهت بررسی عناصر موجود در بیوماس و چگونگی تاثیر آن بر خاک، از بوته هایی که در زیر آنها پروفیل حفر گردید، نمونه گیاهی برداشت شد (4 نمونه گیاهی). نمونه های خاک و گیاه در آزمایشگاه مورد تجزیه قرار گرفت (19 مولفه خاک و 6 مولفه گیاهی). نتایج بدست آمده حاکی از افزایش معنی دار مواد آلی، ازت، پتاسیم و بی کربنات در زیر تاج پوشش گیاه بوده و هدایت الکتریکی بالاتر از 8 دسی زیمنس برمتر، افزایش میزان آهک و سدیم خاک برای رشد و توسعه آن محدودیت ایجاد می کند.
    کلید واژگان: ساسولا ریجیدا, بیابان, استان سمنان, خاک, عناصر معدنی
    Daruosh Ghorbanian, Mohammad Jafari
    In this study one site with good coverage of Salsola rigida species selected in desert region of Shahrood area. Four plots of 100 m2 were chosen in this site and two soil profiles were digged in each plot; one profile under Salsola rigida plants and another in the space between this species. Soil samples were collected from three depth of 10-25 cm, 10-25 cm and>25cm. For asessing elements of biomass and their effects on the soil, plant sample were analysed in laboratory. Results indicated that organic matter percentage as well as N, K and HCO3 increased significantly. An increase of Ec, Caco3 and Na are the main detrimental factors for expanding Salsola rigida species.
    Keywords: salsola rigida, Dryland, Semnan Province, Soil, mineral elements
  • داریوش قربانیان
    جنس Salsola با گونه های متعدد یکساله و چند ساله، به عنوان یک گیاه مهم مناطق خشک و نیمه خشک، پراکنش وسیعی در کشور و استان سمنان دارد. تاکنون 6 گونه یکساله و 9 گونه چند ساله در استان شناسایی شده که از میان آنها گونه rigida، علاوه بر خوشخوراکی و مرغوبیت بیشتر، به عنوان یک گونه مقاوم در برابر شرایط نامناسب طبیعی و قابل اعتماد در شرایط بحرانی مطرح است. این گونه که به شکل بوته های چند ساله در مراتع استان گسترش دارد، دارای ارزش غذایی بالایی بوده و مراتع مذکور در سطح خوب قرار می گیرد. جهت بررسی خصوصیات مرتعی آن، ابتدا سه منطقه دارای پوشش Salsola rigida با تراکم های مختلف انجام شد. منطقه اول: پوشش تیپ با تراکم زیاد و رشد تاج پوشش خوب، منطقه دوم با پوشش متوسط و تراکم پایین و منطقه سوم با تراکم کم. سپس اقدام به اندازه گیری تراکم، تعیین درصد تاج پوشش، برآورد میزان تولید و برآورد میزان خاک لخت، سنگ ریزه و لاشبرگ گردید. بر اساس اندازه گیری های بعمل آمده، سطح تاج پوشش Salsola rigida در منطقه اول 4.5% (برابر 450 متر مربع در هکتار) و میزان تولید آن 219.7 کیلوگرم در هکتار، در منطقه دوم سطح تاج پوشش 3.9% (390 متر مربع در هکتار) و میزان تولید آن 124.4 کیلوگرم در هکتار و در منطقه سوم، سطح تاج پوشش 1.8% (180 متر مربع در هکتار) و میزان تولید آن 31.3 کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. با توجه به بذر دهی فراوان و امکان تهیه نهال و کاشت آن در مناطق خشک و بیابانی کشور و استان، به ویژه در مناطق با پوشش گیاهی فقیر و نیز در مسیر تردد دامهای عشایری، علاوه بر جلوگیری از گسترش بیابان، افزایش کمی و کیفی علوفه قابل استفاده در مراتع قشلاقی و نیز زمان ورود و خروج دام از مراتع ییلاقی و قشلاقی نیز قابل کنترل می گردد و در طرحهای منابع طبیعی، نسبت به گونه های وارداتی همانند آتریپلکس دارای ارجحیت می باشد.
    کلید واژگان: استان سمنان, Salsola rigida, بیابان, فرسایش, تولید علوفه
  • داریوش قربانیان، محمد جعفری، حسین آذرنیوند، فریدون سرمدیان
    این مطالعه به بررسی تنوع و مقدار عناصر معدنی تثبیت شده توسط گونه SALSOLA RIGIDA و شناسایی آثار آن برخاک پیرامونی بوته در مناطق بیابانی پرداخته است درهر تیپ 4 پلات 100 متر مربعی و در هر پلات علاوه بر مطالعه پارامترهای مختلف پوشش های گیاهی دو پروفیل یکی در زیر بوته SALSOLA RIGIDA و دیگری در بین بوته های موجود حفر گردید از هر پروفیل در سه عمق 10-0و25-10و25>سانتی متر نمونه برداری شد. نمونه های خاک و گیاه در آزمایشگاه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (19 پارامتر خاک و 6 پارامتر گیاهی) مهم ترین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله از آزمایشات خاکشناسی عبارتند از: الف: EC خاک عامل مهم محدود کننده گسترش این گونه شناخته شده است ب:مقدار EC مناسب کمتر از 8 دسی زیمنس بر متر برآورد شده است و در مناطقی که ECخاک بیشتر از 11 دسی زیمنس بر متر است گسترش این گونه توصیه نمی شود ج: این گونه به مقدار آهک فراوان در خاک حساس است د: با افزایش مقدار سدیم و کلر در خاک از مقدار پوشش این گونه به شدت کاسته می شود ه: مقدار کلسیم و منیزیم درمناطقی که پوشش ضعیف دارند به مراتب بیشتر از مناطق با پوشش گیاهی خوب است مهمترین آثاری که گیاه باافزایش مقدار عناصر بر ویژگی های خاک می گذارد نیز عبارتند از: الف: افزایش مقدار ماده آلی)درصد (OC:که سبب بهبود ساختار خاک در دراز مدت میگردد. ب: افزایش مقدار ازت در خاک اطراف بوته به عنوان مهمترین عنصر غذایی موردنیاز گیاهان ج: افزایش مقدار پتاسیم در خاک که سبب افزایش ارزش غذایی گونه های گیاهی همراه می گردد (افزایش پروتین گیاهان)د: افزایش چشمگیر بی کربنات در خاک اطراف بوته. با تجزیه برگ و تعیین برخی عناصر اصلی نتایج ذیل حاصل شد: الف: عناصر موجود در برگ در حد مسموم کنندگی غذایی دام نیست ب:میانگی مقادیر اندازه گیری شده کلسیم و منیزیم و سدیم سر شاخه ها و برگ ها دربوته های موجود درمناطق با پوشش گیاهی خوب بیشتر از دو منطقه دیگر است ج:بین کلسیم و منیزیم و فسفر موجود در بیوماس خاک همبستکی معنی داری وجود دارد با توجه به مقاومت مناسب این گونه در برابر شرایط نامساعد زیستی و همچنین سهولت استقرار و زادآوری مناسب به عنوان گونه ای مهم و ارزشمند در طرحهای مربوط به کنترل بیابان زایی تقویت پوشش گیاهی و تامین علوفه دام درمراتع قشلاقی می تواند در سطوح وسیع مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: استان سمنان, مناطق بیابانی, Salsola rigida, عناصر معدنی, پوشش گیاهی, خاک, کنترل
سامانه نویسندگان
  • داریوش قربانیان
    داریوش قربانیان

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال