به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

دکترمسعود ناصری پور

  • محمدعلی جوادی، شیما طباطبایی، حسن قاضی زاده هاشمی*، محمدمهدی صدوقی، خلیل قاسمی فلاورجانی، مسعود ناصری پور، محمدرضا اکبری، محمود جباروند، شاهین یزدانی، ساره صافی، غلامرضا خاتمی نیا، مجید فروردین، مجید ابریشمی
    زمینه و هدف

     اولویت سیاستگذاران رشته چشم پزشکی ، ارتقای کیفیت آموزش و خدمات  است.  هدف این پژوهش ملی ، ارائه راهکارهای تحقق وضعیت مطلوب در آموزش فلوشیپ چشم پزشکی ایران در افق 10 سال آینده است.

    روش تحقیق: 

    این تحقیق کاربردی  به شیوه  آینده پژوهی کیفی با مشارکت 11 نفر از  مطلعین کلیدی در  نشست تحلیلی خبرگان در اسفند 1401 ، صورت پذیرفت.   بحثهای متمرکز پنل به روش  تماتیک تحلیل شد.

    یافته ها

    راهکارهای  تحقق وضع مطلوب فلوشیپ چشم پزشکی کشور ، در چارچوب 14 درونمایه اصلی و  44 درونمایه فرعی طبقه بندی شد.  براساس اجماع خبرگان 14راهکاراصلی عبارتند از:  ارتقای کیفیت آموزش، ارتقای پاسخگویی اجتماعی، ارتقای اخلاق حرفه ای، ارتقای تحقیقات دردوره فلوشیپ، اصلاح نظام ارزشیابی و اعتباربخشی فلوشیپ ، تمرکز زدایی در پذیرش فلوشیپ چشم پزشکی،  اصلاح ظرفیت پذیرش رشته ها،  بازنگری تعداد رشته های چشم پزشکی، ادغام وحذف بعضی رشته ها،  ایجاد نظام برنامه ریزی نیروی انسانی،  تحلیل هزینه اثر بخشی سیاست توسعه، اصلاح تعرفه ها به نسبت خدمات فلوشیپ و ریسک ارایه خدمت، بازنگری سیاستهای تشویقی ماندگاری چشم پزشکان، تامین و توزیع عادلانه تجهیزات،  ارتقای زیرساختهای آموزشی نوین چشم پزشکی.

    نتیجه گیری

    راهکارهای اولویت دار  در تحقق وضعیت مطلوب  آموزش  فلوشیپ چشم پزشکی در پاسخ به  تقاضای جامعه و نظام سلامت  تعیین شد و  شایسته است  از طریق تجدیدنظر در سیاستها،  و اصلاح استانداردها و  مکانیسم های عملی توسط برنامه ریزان آموزشی جهت ارتقای فلوشیپ در رشته چشم پزشکی اجرایی گردد.

    کلید واژگان: آموزش فلوشیپ, چشم پزشکی, کیفیت, توسعه, اولویتها, راهکارها, رویکرد کیفی, پنل آینده نگاری
    Mohammad Ali Javadi, Shima Tabatabai, Hassan Hashemi*, Mohammad-Mehdi Sadoughi, Khalil Ghasemi Falavarjani, Masood Naseripour, Mohammadreza Akbari, Mahmoud Jabbarvand, Shahin Yazdani, Sare Safi, Gholamreza Khataminia, Majid Farvardin, Majid Abrishami
    Background & Purpose

      Promotion of Ophthalmic Education and practice is one of the main priorities for policy makers in ophthalmology. This study aimed to present experts solutions to accomplish an Ideal Status for Ophthalmic Fellowship Education in Iran over a 10- year horizon.

    Methods

    In this applied qualitative research, using purposive sampling, 11 key informants of Iran’s Ophthalmic Fellowship Education invited to participate in an expert panel on February2023. The data analyzed by thematic approach.

    Results

     in this article the identified solutions to achieve desired status for fellowship education in ophthalmology were presented in 14 main themes, and 44 subthemes.Based of consensus of experts, this study, proposed 14 applied solution including: Revising the ophthalmic fellowship curriculum to the highest quality, promoting accountability, promoting professionalism , constant interaction with clinical research sectors,  reform in national system of  fellowship’s admission, reform in fellowships  program evaluation  and accreditation system, decentralization of ophthalmic fellowship admission, Integration of some ophthalmic fellowship disciplines, cut unnecessary admissions and increase admissions in required  ophthalmic fields , foresight  in workforce planning ,  cost-effectiveness analysis  in fellowship programs development , ophthalmic services tariffs reform, Ophthalmologists retention policy reform , Investing and building technological infrastructures.

    Conclusion

     The priority areas and applied solutions to actualize the ideal situation for ophthalmic fellowship education of the highest quality in response to community and health system demands are determined .The experts recommendations should be considered through revision of policies, standards and practical mechanisms by educational  planners to promote ophthalmic fellowship education in IRAN.

    Keywords: Ophthalmology, Fellowship, Educational quality, Development, Policies, Priorities, Recommendation, Qualitative-approach, Expert panel
  • سمانه تیموری، زهرا چگینی، مسعود ناصری پور، حسین آقایی، عطیه دربندی، نرجس بستان قدیری، شبنم رضوی*
    زمینه و اهداف

      کارسینومای سلول سنگفرشی ملتحمه (CSCC)، مرحله ی نهایی نئوپلازی سنگفرشی سطح چشم (OSSN) می باشد. میکروبیوم، نقش مهمی در بیماری و سلامت چشم ایفا می کند. توسعه OSSN احتمالا با تغییرات در میکروبیوم چشم مرتبط است.

    مواد و روش کار

      نمونه گیری برای این مطالعه ی مورد-شاهدی، بصورت غلتاندن سواب های استریل Rayon-tipped بر روی بافت ملتحمه ی بیماران و گروه شاهد بود. تشخیص جوامع باکتریایی شامل استافیلوکوکوس اورئوس (S. aureus)، استافیلوکوکوس همولیتیکوس (S. haemolyticus)، سودوموناس آئروژینوزا (aeruginosa P.)، گونه ی کورینه باکتریوم (spp. Corynebacterium) و گونه ی اسینتوباکتر (Acinetobacter spp.) بود. این مطالعه با استفاده از روش TaqMan quantitative real-time polymerase chain reaction (qPCR)  انجام شد که ژن rDNA S16 از باکتری ها را در نمونه های مختلف، مورد هدف قرار داد.

    یافته ها

      یافته ها نشان داد که فراوانی spp. Corynebacterium در هر دو گروه بیمار و شاهد یکسان بود (77/88 درصد). همچنین بالاترین تعداد کپی را در مقایسه با سایر باکتری ها به نمایش گذاشت. به طور کلی، در بین بیماران تفاوت معنی داری در مقدار کل P.aeruginosa، S. aureus و S. haemolyticus با 0/001P-value<  مشاهده شد. علاوه بر این، spp. Acinetobacter تفاوت معنی داری با 0/004 P-value = نشان داد. 88/9 درصد از  S. haemolyticus)0/002 (P-value = و 83/3 درصد از P.aeruginosa) 0/033(P-value = در گروه OSSN شناسایی شد و هیچ تشخیصی از این باکتری ها در هیچ یک از نمونه های شاهد مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

      این مطالعه تفاوت معنی داری را در برخی از سویه های باکتریایی بین بیماران مبتلا به OSSN و افراد بدون OSSN نشان داد. درک عملکرد و ترکیب میکروبیوم سطح چشم می تواند بینشی در مورد بیماری های سطح چشم ارائه دهد.

    کلید واژگان: میکروبیوم چشم, میکروبیوتای چشم, کارسینومای سلول سنگفرشی ملتحمه, نئوپلازی سنگفرشی سطح چشم, Real-time qPCR
    Samane Teymouri, Zahra Chegini, Masood Naseripour, Hossein Aghaei, Atieh Darbandi, Narjess Bostanghadiri, Shabnam Razavi*
    Background and Aim

     Conjunctival squamous cell carcinoma (CSCC) is the final stage of ocular surface squamous neoplasia (OSSN). The microbiome plays a critical role in eye disease and health. Changes in the eye microbiome may be involved in the development of OSSN.

    Materials and Methods

     The sampling for this case-control study involved rolling sterile rayon-tipped swabs on the conjunctival tissue of both patients and controls. The detection of bacterial communities, including Pseudomonas aeruginosa (P. aeruginosa), Staphylococcus aureus (S. aureus),  Staphylococcus haemolyticus (S. haemolyticus), Corynebacterium spp., and Acinetobacter spp. The study was conducted using the TaqMan quantitative real-time polymerase chain reaction (qPCR) method, which targets the 16S rDNA gene from bacteria in various samples.

    Results

     The results showed that the frequency of Corynebacterium spp. was the same in both the patient and control groups (77.88%). Further, it exhibited the highest copy number compared to other bacteria. In general, a significant difference was observed in the total amounts of P.aeruginosa, S. aureus, and S. haemolyticus among patients, with a P-value < 0.001, additionally, Acinetobacter spp. showed a significant difference with a P-value = 0.004. 88.9% of S. haemolyticus (P=0.002) and 83.3% of P. aeruginosa (P=0.033) were detected in the OSSN group, and no detection of these bacteria was observed in any of the control samples.

    Conclusion

     The study found a significant difference in some bacterial strains between patients with OSSN and those without OSSN. Understanding the function and composition of the ocular surface microbiome can provide insights into ocular surface diseases.

    Keywords: Ocular Microbiome, Eye Microbiota, Ocular Surface Squamous Neoplasia, Conjunctival Squamous Cell Carcinoma, Real-time qPCR
  • محمدعلی جوادی، شیما طباطبایی*، حسن قاضی زاده هاشمی، محمدمهدی صدوقی، خلیل قاسمی فلاورجانی، مسعود ناصری پور، محمدرضا اکبری، محمود جباروند، شاهین یزدانی، ساره صافی، غلامرضا خاتمی نیا، مجید فروردین، مجید ابریشمی
    زمینه و هدف

    توسعه آموزش فلوشیپ، به دلیل نقش دانش آموختگان در ارایه خدمات پیشرفته، از سیاست های راهبردی است. هدف این پژوهش، ارزیابی همه جانبه وضعیت موجود آموزش فلوشیپ چشم پزشکی در ایران است.

    روش

    این آینده پژوهی کیفی با روش تحلیل تماتیک صورت پذیرفت. یازده نفر از مطلعین کلیدی در زمینه توسعه آموزش فلوشیپ چشم پزشکی به صورت هدفمند انتخاب شدند و در اسفند 1401، طی یک جلسه پنل به بحث متمرکز پرداختند.

    یافته ها

    در این مقاله، ارزیابی خبرگان در دو محور نقاط قوت و چالش ها، در قالب 23 درون مایه اصلی و 65 درون مایه فرعی ارایه می شود. 7 درون مایه اصلی نقاط قوت، شامل: سیاست گذاری موفق در آموزش چشم پزشکی، نظام مندی آموزش فلوشیپ، اثربخشی آموزش فلوشیپ چشم پزشکی، افزایش انگیزه رشد آکادمیک، توانمندسازی استادان، بهبود دسترسی به خدمات پیشرفته، کنترل انجام جراحی هایی که از نظر اندیکاسیون پرسش برانگیز هستند. 16 چالش اصلی عبارتند از: کیفیت پایین آموزش بعضی مراکز، عدم جامعه نگری، ضعف اخلاق حرفه ای، وضع نامناسب تحقیقات، ناکارآمدی نظام نظارتی، فقدان نظام موثر برنامه ریزی نیروی انسانی، عدم آینده نگری، عدم جامع نگری، ناکارآمدی نظام متمرکز پذیرش، ظرفیت نامتعادل، تیترگرایی برای درآمدزایی، اجتناب از انجام جراحی پرخطر، انجام جراحی چشم در زمینه غیر از فلوشیپ خودشان، تعرفه های غیرجذاب، توزیع نامناسب تجهیزات، نبود زیرساخت تکنولوژیکی نوین.

    نتیجه گیری

    براساس اجماع خبرگان، برنامه ریزی آینده نگرانه، برای حفظ دستاوردها، رفع چالش ها و ارتقای این دوره ها در راستای دورنمای مطلوب، موثر است.

    کلید واژگان: آموزش پزشکی, پیش بینی آینده, توسعه برنامه, چشم پزشکی, سیاست بهداشت
    Mohammad Ali Javadi, Shima Tabatabai*, Hassan Hashemi, Mohammad-Mehdi Sadoughi, Khalil Ghasemi Falavarjani, Masood Naseripour, Mohammad Reza Akbari, Mahmoud Jabbarvand, Shahin Yazdani, Sare Safi, Gholamreza Khataminia, Majid Farvardin, Majid Abrishami
    Background

    Development of Fellowship Education is constantly one of the strategies of medical education policy makers because of the key role of graduated fellowships in advanced health care. This study aimed to comprehensively analyzes the current status for Ophthalmic Fellowship Education in Iran.

    Methods

    In this applied qualitative foresight study, using purposive sampling, eleven experts and key informants of Iran’s Ophthalmic Fellowship Education, selected, and invited to participate in a panel of experts. A panel meeting for focused discussion was held on February2023. The data analyzed by thematic approach.

    Results

    The identified strength points and challenges are presented in 23 main themes, and 65 subthemes. The seven main themes for strengths included, systematic management, successful policies in ophthalmology education, effectiveness of fellowship programs, increasing motivation for academic growth, faculty empowerment, improving access to advanced services, avoiding procedures with questionable indications.
    Sixteen themes for challenges included: low educational quality in some centers, lack of community based education, weak professional ethics, low quality of research, lack of comprehensiveness, lack of futuristic approach in developing fellowships, lack of workforce planning, ineffective evaluation system , ineffective centralized admission system, unbalanced admission capacity, receiving fellowship degree to make extra income, performing ophthalmic procedures not related to their fellowship fields , refuse to operate high risk ophthalmic procedures, unattractive Tariffs, regional disparity of medical resources, shortage of advanced technological infrastructures.

    Conclusion

    Based on experts’ consensus, forward-looking planning is effective in order to maintain the achievements, solve the challenges and improve these courses in line with the desired perspective.

    Keywords: Forecasting, Health Policy, Ophthalmology, Program Development, Medical Education
  • لیلا نعمتی انارکی، سید کاظم ملکوتی، مسعود ناصری پور
    طی سه دهه پژوهشی تاکنون با وجود موفقیت در تولیدات کمی علمی، کیفیت آنها از نظر توسعه مرزهای دانش و اثربخشی نتایج پژوهشی در شاخص های توسعه کشور ارتقای مطلوبی نداشته است. چرا همزمان با افزایش تولید مقاله ها، به کیفیت آن توجه نشده است؟ چرا همزمان به اثربخشی علم تولید شده بر جامعه بهاء داده نشده است؟ این پرسش ها و پرسش های دیگر از این گونه مواردی است که نگارندگان به آن خواهند پرداخت. در این میان آیا گذشته پژوهشی کشور قابل نقد است یا می توان آن را نقض کرد و این که آیا در سه دهه پژوهشی کشور به اثربخشی تولیدات علمی در توسعه کشور و نظام مدیریت تحقیقات کشور پرداخته شده است یا خیر. هدف از پژوهش حاضر بررسی سه دهه پژوهش در کشور، بررسی دو دیدگاه متفاوت از گفتمان روز در حوزه پژوهش و آسیب شناسی حوزه پژوهش و در نهایت ارائه راهکارهای مختلفی است که می تواند مسیر را هموار کند. آنچه مسلم است بررسی کلی دو پارادایم کمی و کیفی نشان از آن دارد که پژوهش های ایران در گسترش مرزهای دانش، قابلیت اثرگذاری اندکی بر توسعه جامعه داشته اند. بنابراین، ظرفیت های موجود پژوهشی کشور این انتظار را ایجاد می کند که همزمان با افزایش حمایت مالی از پژوهش، ضمن حفظ روند رو به رشد کمی مقاله های علمی؛ نظام پژوهشی کشور به نحوی مدیریت شود که به رشد کیفی مقاله ها و نیز ارتقای شاخص های توسعه جامعه بپردازد که جوانه های آن در چند سال اخیر رشد و نمو کرده است. ایجاد ساختار های مورد نیاز در راستای فناوری و تجاری سازی تحقیقات زمینه های مناسبی برای تغییر پارادایم و نظام مدیریت پژوهشی کشور فراهم کرده است. واکاوی عمیق تر این مسئله نیازمند پژوهش های کاربردی گسترده تر هم از دیدگاه و نگرش مدیران عالی نظام تحقیقاتی کشور و هم نگرش پژوهشگران خواهد بود.
    کلید واژگان: اثر بخشی پژوهش ها توسعه تولیدات علمی دانشگاه صنعت کمیت کیفیت
    Leila NematiAnaraki, Seyyed Kazem Malakouti, masoud naseri pour
    Over the past three decades of research, despite the success of scientific quantitative production, their quality has not improved in terms of developing the knowledge boundaries and the effectiveness of research results in the country's development indicators. As the article production increased, why did not pay attention to the quality of articles? And simultaneously, why the value of the effectiveness of produced science on the society did not take into consideration? These questions and the other ones of this kind are the cases that the writers will review. In the meantime, whether the country's past research can be criticized, or whether it can be violated, and whether in the three decades of research the country has been affected by the effectiveness of scientific production in the development of the country and the system of research management in the country. The purpose of this research is to investigate the three decades of research in the country, to examine two different perspectives from discourse of the day in the field of research and pathology of the field of research, and finally to present various strategies that can pave the way. It is obvious that the general survey of quantitative and qualitative paradigms shows that Iran's research in extending the knowledge boundaries has little effect on the development of society. Therefore, the existing capacities of research of the country create the expectation that along with increasing the financial support for research, while maintaining the growth of scientific papers numbers, the research system of the country will be managed in a way that will contribute to the quality of the articles as well as to promote the development indicators of society that it’s buds have grown over the last few years. Creating the required structures for technology and commercialization of research has provided the appropriate fields to change the paradigm and the research management system of the country. A deeper analysis of this issue will require more extensive applied research from both the views and attitudes of the top executives of the research system of the country and the researchers' at
    Keywords: Research Effectiveness , Development, Scientific Production , University , Industry , Quantity, Quality
  • فاطمه جهان جو امین آباد، جمیله ابوالقاسمی، مسعود ناصری پور، محمودرضا گوهری *
    زمینه و هدف
    رتینوبلاستوما، یکی از شایع ترین تومورهای داخل چشمی است. درصورتی که در مطالعات بقا که برخی از افراد پیشامد مورد نظر هرگز تجربه نکنند، بهتراست از مدل های شفایافته استفاده گردد. ازآن جایی که در بیماری رتینوبلاستوما تعداد زیادی از چشم ها تخلیه نمی شوند و بیمار، شفایافته محسوب می شود، برای شناسایی عوامل موثر بر بقای چشم از مدل های شفایافته آمیخته استفاده شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع مطالعات بقا و آینده نگر می باشد که در آن بقای چشم 170 کودک که طی سال های 1381 تا 1385 به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) مراجعه کرده بودند، بررسی شد و عوامل موثر بر بقای چشم با استفاده از مدل شفایافته با تابع بقا لگ نرمال و تابع ربط لجیت شناسایی گردید.
    یافته ها
    در مدل شفایافته ی آمیخته ی مرحله ی تومور (0/001 > p) و شیمی درمانی (0/001 > p) اثر معناداری بر بقای چشم داشتند. نسبت شفایافتگی در کودکانی که در مرحله ی غیر پیشرفته ی بیماری قرار داشتند، بدون شیمی درمانی و با شیمی درمانی به ترتیب 50% و 90% بود. در کودکانی که در مرحله ی پیشرفته ی بیماری قرار داشتند، بدون شیمی درمانی و با شیمی درمانی به ترتیب 3% و 24% بود. نسبت شفایافتگی در گروه های فوق با استفاده از برآوردگر کاپلان مایر به ترتیب 67%، 90%، صفر% و 25% به دست آمد.
    نتیجه گیری
    درصورت وجود بیماران با بقای طولانی مدت، استفاده از مدل های شفایافته مناسب است. با توجه به عدم برقراری فرض درمعرض خطربودن تمام افراد جامعه دراین مطالعه مدل شفایافته ی آمیخته ی لگ نرمال، می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تحلیل بقای چشم بیماران به کاررود.
    کلید واژگان: رتینوبلاستوما, آنالیز بقاء, مدل های شفایافته آمیخته, مدل لگ نرمال
    Fatemeh Jahan Jo Aminabad, Jamileh Abloghasemi, Masoud Naseri Pour, Mamoudreza Govhari*
    Background and
    Purpose
    Retinoblastoma is one of the most common intraocular tumors. In survival analysis where some patients have not experienced the event of interest, we prefer to use cure models. Since many of patients among those diagnosed with retinoblastoma will not require enucleation surgery, these cases assumed to be cured. In order to investigate the factors affecting eye survival, mixture cure models were utilized in present study. Methods & Materials: In this prospective study, we investigated and analyzed the eye survival of 170 pediatric patients suffering from retinoblastoma in Rasool-e-Akram Hospital during 2002 to 2007. Factors affecting eye survival were analyzed using a cure model with lognormal survival function and logit link function.
    Results
    There were statistically significant effects on eye survival for both tumor stage and chemotherapy in mixture cure model (P<0.001, (P<0.001), respectively. Cure rates among children diagnosed with non-advanced tumor stage, for patients who had been treated with chemotherapeutic regimens and patients who had never received chemotherapy obtained 50% and 90%, respectively. Among children diagnosed with advanced tumor stage, cure rates obtained 3% and 24% (chemotherapy vs. no treatment). Cure rates for mentioned groups were 67%, 90%, 0%, and 25% respectively using Kaplan-Meier estimator.
    Conclusion
    In case of patients with long-term of survival applying a cure model is appropriate. Since in eye survival analysis among patients suffering from retinoblastoma. the assumption that all members of society maybe at risk was not considered here, Cox model can be replaced with Lognormal Mixture cure model
    Keywords: Retinoblastoma, Survival analysis, Mixture Cure Models, Lognormal Model
  • لیلا نورمحمدیان، سید حمیدرضا منوری، محمود شمسی شهرآبادی، آنژیلا عطایی پیرکوه، مریم اسقایی، مسعود ناصری پور
    زمینه و هدف
    براساس پژوهش های انجام شده، ویروس ها از عوامل شایع در بروز عفونت های چشمی کودکان و بزرگسالان می باشند. از شایع ترین این عوامل ویروسی می توان به هرپس سیمپلکس ویروس، آدنوویروس و انتروویروس ها اشاره نمود. در این میان ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 1، عامل 90-60% عفونت ها در بزرگسالان است، و در عود حملات منجر به کراتیت هرپسی شده که علت اکثر نابینایی ها در کشورهای در حال توسعه می باشد؛ لذا تشخیص سریع جهت درمان ضروری است. این بررسی نیز با هدف تعیین شیوع عفونت های کونژنکتیویت هرپس سیمپلکس ویروس در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1388 صورت گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی، بر روی 100 بیمار با تابلوی بالینی کونژنکتیویت ویروسی انجام شد. نمونه ها در محیط انتقالی جمع آوری و در محیط کشت سلولی تلقیح شدند. اثرات سایتوپاتیک ویروس با کشت سلولی کنترل مقایسه و جهت تایید نتایج، تکنیک PCR به کار برده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کای- اسکوئر صورت گرفت و 05/0>p معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    از تعداد 100 نمونه مورد بررسی، 2 مورد (2%) توسط کشت سلول هرپس سیمپلکس ویروس ایزوله و به وسیله روش PCR، در 9 مورد (9%) DNA ویروس ردیابی شد. بیشترین فراوانی بیماران با HSV مثبت، در گروه سنی 26-6 سال (5/13%) قرار داشت. تفاوت معنی داری بین سن جنس در ابتلا به کنزنکتیویت هرپسی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد عفونت های چشمی هرپسی عامل اصلی نابینایی است، و با توجه به عود مکرر عفونت، صدمات متعاقب آن و تشابهات بالینی با سایر عفونت ها ضروری به نظر می رسد، تا با تشخیص سریع و اختصاصی HSV صورت گرفته از درمان نامناسب بیماران اجتناب شود.
    کلید واژگان: هرپس سیمپلکس, ورم ملتحمه چشم, واکنش زنجیره ای پلیمراز
    L. Normohammadian
    Background And Objectives
    The viruses are the most common cause of eye infection. The most common viruses in conjunctivitis infection include Herpes simplex virus, Adeno virus and Entrovirus. It has been estimated that HSV1 causes 60-90% conjunctival infectionsin adults. Recurrent infection by HSV1 results in Herpes keratitis that is the most common cause for blindness in developing countries. Therefore, a prompt laboratory diagnosis is often very useful. Theaim of this study was to evaluate the prevalence of conjunctivitis infection by HSV-1 Hospital affiliated to Iran University of Medical Sciences (IUMS) in 2009.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was doneon 100 tear film and eye swabs specimens from patient with symptoms of viral conjunctivitis. All samples werecollected in viral transport media (VTM) and inoculated in Vero cell line. Viral cytopatic effect was compared with control sample. HSV1 DNA wasdetected by polymerase chain reaction (PCR). Chi-square test was used to for data analysis (p
  • امین الله نیک اقبالی، خلیل قاسمی فلاورجانی، سید مهدی مدرس زاده، مسیح هاشمی، محمد مهدی پرورش، مسعود ناصری پور
    زمینه و هدف
    برای نصب مجدد لنزهای داخل چشمی جابجا شده، روش های گوناگونی گزارش شده است، اما این روش ها دارای معایبی چون پرولاپس زجاجیه، کشش بر شبکیه، کلاپس ساختمان های چشمی، خونریزی داخل چشمی، آستیگماتیسم بالای پس از جراحی و نیاز به مانورهای پیچیده داخل چشمی هستند. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج نصب اسکلرال لنزهای داخل چشمی جا بجا شده بوسیله خارج کردن هاپتیک از یک برش کوچک قرنیه است.
    روش بررسی
    این مطالعه که از نوع گذشته نگر غیر مقایسه ای مداخله ای است، بر روی 28 چشم از 28 بیمار مبتلا به جا بجا شدگی لنز داخل چشمی به حفره زجاجیه انجام شد. در این بیماران پس از آوردن لنز جا بجا شده به داخل اطاق قدامی، یک نخ بخیه از محل یک فلپ اسکلرال به داخل چشم آورده شده و از فلپ سمت مقابل خارج شد. سپس نخ از طریق برش کوچک فوقانی قرنیه خارج شد. هاپتیک ها به نوبت از طریق همان برش کوچک فوقانی قرنیه خارج شده و نخ بخیه به دور آن گره زده شدو سپس به داخل اطاق قدامی بر گردانده شد. سپس لنز به پشت عنبیه، منتقل و به محل نصب اسکرال آن که از قبل آماده شده بود متصل شد. داده ها با آزمون t آنالیز شدند.
    یافته ها
    در مدت پیگیری با میانگین 8/23±5/34 ماه، هیچ کدام از لنز ها دچار جابجا شدگی مجدد نشدند. اختلاف بین میانگین بهترین حدت بینایی اصلاح شده قبل از جا بجا شدن لنز داخل چشمی (21/0 ±35/0لگمار) و پس از نصب اسکرال آن (19/0±38/0 لگمار) از نظر آماری معنی دار نبود (2/0 = P). اختلاف بین میانگین آستیگمات قبل از جا بجا شدن عدسی داخل چشمی و پس از نصب اسکرال آن (به ترتیب 69/0 ±25/1 دیوپتر و 64/0 ±35/1 دیوپتر) معنی دار نبود (P=0. 19).
    نتیجه گیری
    نصب اسکلرال لنزهای داخل چشمی جابجا شده به روش خارج کردن هاتیک از یک برش کوچک قرنیه، نیاز به مانورهای داخل چشمی پیچیده را کاهش داده و نسبت به روش های دیگر راحت تر است. نتایج طولانی مدت این روش حاکی از موثر بودن آن است.
    کلید واژگان: نصب اسکلرال, لنز داخل چشمی جابجا شده, خارج کردن هاپتیک
    A. Nikeghbali, Kh. Ghasemi Falavarjani, M. Modarreszadeh, M. Hashemi, M. M. Parvaresh, M. Naseripour
    Background and Aim
    Several methods have been reported for refixation of dislocated intraocular lenses (IOLs). However, these methods are associated with some disadvantages including vitreous prolaps, vitreous traction, ocular collapse, intraocular hemorrhage, high astigmatism, and the need for complex intraocular maneuvers. The aim of this study was to evaluate the results of transscleral fixation of dislocated intraocular lenses (IOLs) by externalizing the haptics through a small corneal incision. Patients and
    Method
    This retrospective, non-comparative, interventional study comprised 28 eyes (28 patients) in which IOLs were dislocated into the vitreous cavity. After bringing the IOL to the anterior chamber, a suture was introduced into the eye via scleral flap and retrieved via another flap. Then the thread was pulled out through a small clear corneal incision. The suture was tied to the externalized haptic, and the tied haptic was placed back in the anterior chamber and dialed to externalize the second haptic. After the second externalized haptic was tied, the IOL was reimplanted behind the iris. Data was analyzed using t-test.
    Results
    Through the mean follow-up of 34.5 ± 23.8 months, the PC IOL remained well centered in all eyes and no tilt or dislocation was observed. The difference between the mean of best corrected visual acuity before IOL dislocation (0.35 ± 0.21 logMAR) and the mean after IOL refixation (0.38 ± 0.19 logMAR) was not statistically significant (P=0.2). In addition, the difference between the mean astigmatism at the final examination (1.35 ± 0.64 diopters) and the mean astigmatism before IOL dislocation (1.25 ± 0.69 D) was not statistically significant (P=0.19).
    Conclusion
    Scleral fixation of dislocated IOLs using temporary haptic externalization through a clear corneal incision minimized the need for complicated intraocular maneuvers, and provided an easy and effective way to reposition dislocated IOLs. Long-term results are promising.
    Keywords: Scleral Fixation, Dislocated Intraocular Lens, Haptic Externalization
  • دکترمسعود ناصری پور، خلیل قاسمی فلاورجانی، کامبیز میرفلاح، سید رضاباقری
    هدف
    گزارش نتایج فوتوداینامیک تراپی (PDT) در درمان تومورهای وازوپرولیفراتیو و همانژیومای مویرگی شبکیه.
    روش پژوهش: این مطالعه گذشته نگر بر روی 6 تومور وازوپرولیفراتیو در 5 چشم و 3 همانژیومای مویرگی شبکیه در 3 چشم که تحت PDT با ورتپورفین (Verteporfin)قرار گرفته بودند؛ انجام شد. بهترین دید اصلاح شده (BCVA) و ابعاد تومور قبل و سپس 1، 3 و 6 ماه پس از درمان و پس از آن بر اساس شرایط چشم مورد مطالعه، در زمان های خاص بررسی شدند.
    یافته ها
    به طور میانگین 33/1 جلسه (1 تا 2 جلسه) فوتوداینامیک تراپی برای هر تومور انجام شد. میانگین مدت پی گیری پس از درمان 9/3±1/7 ماه بود. کاهش ارتفاع تومورهای وازوپرولیفراتیو و همانژیوماهای مویرگی درمان شده، بعد از درمان (73/0±73/1 میلی متر) نسبت به قبل از درمان (83/0±53/3 میلی متر)، در مجموع معنی دار بود (001/0P<). تفاوت BCVA قبل (06/1±70/1 لوگمار) و بعد (8/0±88/0 لوگمار) از درمان نیز بدون در نظر گرفتن نوع تومور، معنی دار بود (017/0P=). در تحلیل زیرگروه مبتلایان به تومورهای وازوپرولیفراتیو، بهبود میانگین BCVA (04/0P=) و میانگین ارتفاع تومور (04/0P=) بعد از درمان معنی دار بود. در مبتلایان به همانژیوماهای مویرگی شبکیه، میانگین BCVA بعد از درمان تفاوت معنی داری با BCVA قبل از درمان نداشت (4/0(P= ولی میانگین ارتفاع تومور بعد از درمان کاهش معنی داری داشت (024/0P=). حدت بینایی همه بیماران یا بهبود یافت یا در همان حد قبل از عمل ثابت ماند. در همه موارد، تومور پس رفت کرد. در آخرین معاینه، مایع زیرشبکیه در همه بیماران (به جز یک مورد با ویتریورتینوپاتی پرولیفراتیو قبل از درمان) جذب شده بود.
    نتیجه گیری
    PDT با ورتپورفین، درمان موثری در همانژیوماهای مویرگی و تومورهای وازوپرولیفراتیو شبکیه می باشد.
    Masoud Naseripour, Khalil Ghasemi, Falavarjani, Kambiz Mirfallah, Seyyed Reza Bagheri
    Purpose
    To evaluate the results of Verteporfin photodynamic therapy (PDT) in vasoproliferative tumors (VPT) of the retina and retinal capillary hemangiomas (RCH).
    Methods
    In a retrospective case series, 6 tumors in 5 eyes with VPT, and 3 RCH in 3 eyes underwent PDT which was performed using intravenous Verteporfin. Eyes were evaluated for tumor regression, final best-corrected visual acuity (BCVA), and final retinal status.
    Results
    Patients were followed for a mean period of 7.1±3.9 months. Mean number of PDT sessions for each tumor was 1.33 (range 1-2). Overall, mean BCVA improved from 1.7±1.06 to 0.88±0.8 logMAR (P=0.017). Tumor thickness decreased from 3.53±0.83 to 1.73±0.73 mm (P<0.001). Subgroup analysis revealed improvement in BCVA and tumor thickness in the VPT group (P=0.04). However, in the RCH group, there was no statistically significant improvement in BCVA (P=0.43) despite significant reduction in tumor thickness (P=0.024). A favorable outcome characterized by improved or unchanged visual acuity was achieved and the tumor regressed in all eyes. Subretinal fluid was absorbed in all eyes except for one eye with preoperative proliferative vitreoretinopathy.
    Conclusion
    Vasoproliferative tumors and retinal capillary hemangiomas can be treated effectively by Verteporfin PDT and a favorable outcome can be expected.
  • مسعود ناصری پور، سیامک اکبرزاده، پژمان بختیاری، پروانه وثوق، علی احدیان، عباس زارع مقدم، مریم الماسی، شبنم سلیمی
    زمینه و هدف
    اگرچه انجام شیمی درمانی همراه با درمان های موضعی در کنترل موارد کمتر پیشرفته بیماری رتینوبلاستوم (Retinoblastoma-Rb) بسیار موثر می باشد، ولی درمان موارد پیشرفته بیماری نیازمند به کارگیری روش های درمانی موثرتری برای کنترل انتشار بیماری به داخل فضای ویتره و یا ساب رتینال می باشد. این مطالعه جهت بررسی نقش استفاده توام از شیمی درمانی و تزریق پری اکولار کربوپلاتین در درمان رتینوبلاستوم پیشرفته داخل چشمی صورت گرفته است.
    روش بررسی
    مطالعه از نوع مداخله ای آینده نگر (Prospective interventional case series) می باشد. در گروه مورد 16 چشم (از 16 بیمار) مبتلا به رتینوبلاستوم گروه C و D و در گروه شاهد 18 چشم (از 17 بیمار) مبتلا به رتینوبلاستوم گروه C و D قرار داشتند. در هر دو گروه، شیمی درمانی سیستمیک با رژیم VEC و درمان های فوکال (موضعی) صورت گرفت. در گروه مورد علاوه بر درمان های فوق، تزریق پری اکولار کربوپلاتین نیز انجام شد. تمام بیماران قبل از ورود به مطالعه تحت معاینه زیر بیهوشی و فوتوگرافی فوندوس با دستگاه Ret-Cam قرار گرفتند. میزان تزریق کربوپلاتین در هر تزریق به طور متوسط (mg) 15 میلی گرم بود. از نرم افزار SPSS V.15 استفاده شد. جهت آنالیز مقایسه ای از تست Chi-square یا Fischers exact استفاده شد. مقایسه میانگین در دو گروه با استفاده از تست غیر پارامتریک Mann-Whitney انجام شد.
    یافته ها
    متوسط سن گروه مورد 6/28 ماه ومتوسط سن گروه شاهد 6/26 ماه بود. در گروه مورد، 7 پسر و 9 دختر و در گروه شاهد، 7 پسر و 10 دختر قرار داشتند. متوسط تعداد جلسات شیمی درمانی در گروه مورد 9 سیکل و در گروه شاهد 3/9 سیکل بود. در گروه مورد، متوسط تعداد تزریق کربوپلاتین در هر چشم 3 (1 تا 5) بار بود. سایر درمان های فوکال (کرایوتراپی، براکی تراپی، ترانس پوپیلاری ترموتراپی یا Transpupillary Thermotherapy-TTT) در هر دوگروه تقریبا مشابه هم بودند.
    در گروه مورد، 9 چشم در گروه C و 7 چشم در گروه D قرار داشتند و در گروه شاهد 9 چشم در گروه C و 9 چشم در گروه D قرار داشتند و متوسط زمان پیگیری 27 ماه بود.
    در پایان مطالعه در گروه مورد 5 چشم (31%) مورد انوکلئاسیون (تخلیه چشم Enucleantion) قرار گرفتند، 10 چشم به حالت پسرفت بود و یک چشم نیز به کمک براکی تراپی مورد کنترل قرار گرفت، در نهایت 69% بیماران در پایان مطالعه در پسرفت کامل قرار داشتند. در گروه شاهد، 10 چشم (55%) مورد انوکلئاسیون قرار گرفتند و 8 چشم (45%) به حالت پسرفت بودند.
    نتیجه گیری
    علی رغم اینکه انجام تزریق پری اکولار کربوپلاتین به همراه استفاده توام از شیمی درمانی و درمان های فوکال در بیماران با Rb پیشرفته با میزان بیشتر حفظ گلوب نسبت به گروه شاهد همراه بود، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبوده و انجام مطالعه با تعداد نمونه های بیشتر و پیگیری طولانی تر توصیه می گردد.
    کلید واژگان: رتینوبلاستوم, تومور داخل چشمی, شیمی درمانی سیستمیک, تزریق پری اکولار کربوپلاتین
    M. Naseripour, S. Akbarzadeh, P. Bakhtiari, P. Vosough, A. Ahadian, A. Zare Moghadam, M. Almasi, Sh. Salimi
    Background And Aim
    Although combined "Chemotherapy and Focal therapy" is very efficient in the treatment of the low grade forms of Retinoblastoma (Rb), more effective therapeutic measures are required to control the spread of the disease into vitreous and subretinal areas.This study was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of chemotherapy combined with perioricular injection of carboplatin in the treatment of advanced of intraocular Retinoblastoma.Patients and
    Methods
    In this prospective interventional case series, 16 eyes from 16 patients with groups C or D retinoblastoma (Rb) (case group) and 18 eyes from 17 patients with groups C or D retinoblastoma (control group) were investigated. Systemic chemotherapy by VEC protocol and focal treatments were done in both groups. In case group, periocular injection of Carboplatin was done as an adjuvant treatment. Examination under general anesthesia and fundus photography by Ret-Cam was done for all patients before entering the study. The mean volume of Carboplatin injections in each session was 15 mg. SPSS V. 15 was used. For statistical analyses Fischers exact, Chi-square and Mann-Whitney tests were used.
    Results
    Mean age was 28.6 months in case group and 26.6 months in control group. There were 7 males and 9 females in case group and 7 males and 10 females in control group. The mean of chemotherapy sessions were 9 cycles in case group and 9.3 in control group. In case group, the mean number of Carbolatin injections in each eye was 3 times (1 to 5 times). Distribution of other focal treatments (cryotherapy, brachytherapy and transpupillary thermotherapy) was almost the same in both groups.In case group, 9 eyes were in group C and 7 eyes were in group D. In control group, 9 eyes were in group C and 9 eyes were in group D. The mean of follow up period was 27 months.At the end of study, in case group 5 eyes (31%) were enucleated 10 eyes were in complete regression and 1 eye was controlled by brachytherapy. Finally 69% of eyes were in complete regression in case group. In control group 10 eyes (55%) were enucleated and 8 eyes (45%) were in regression.
    Conclusion
    Although adjuvant periocular carboplatin injection associated with systemic chemotherapy and focal treatment resulted in more preservation of globe in patients with advanced Rb, the difference however between case group and control group was not significant statistically. So, a prospective randomized clinical trial with larger sample size and longer follow up period is recommended.
    Keywords: Retinoblastoma, Intraocular Tumor, Systemic Chemotherapy, Periocular carboplatin injection
  • هانیه محمد رضا، صدیقه مرجانه حجازی*، محمدعلی عقابیان، علیرضا احمدیان، مسعود ناصری پور، محمدرضا زرین، خلیل قاسمی فلاورجانی، حسین نظری
    مقدمه

    بیماری استحاله وابسته به سن ماکولا یکی از دلایل مهم نابینانی غیر قابل بازگشت در جوامع پیشرفته است. این بیماری باعث می شود تا بیمار کارهایی ساده مثل خواندن، رانندگی کردن و دیگر وظایف روزانه را بخوبی انجام ندهد. در بیماری استحاله وابسته به سن ماکولا عروق جدید خونی در زیر شبکیه رشد می کنند که به این فرآیند، عروق تازه تشکیل شده کوروئیدی گفته می شود. کمی کردن خصوصیات عروق نگاری عروق تازه تشکیل شده کوروئیدی مورد توجه می باشد، زیرا این پارامترها به عنوان نشانه هایی برای بررسی پاسخ به روش های درمانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. امروزه، روش های بررسی عروق تازه تشکیل شده بر اساس تفسیر فردی توسط متخصصین بالینی مجرب است. هدف از این مقاله پیشنهاد الگوریتمی خودکار برای تعیین گستره عروق تازه تشکیل شده می باشد.

    مواد و روش ها

    الگوریتم پیشنهادی برای تجزیه وتحلیل عروق نگارهای ایندوسیانین سبز 12 بیمار دارای عروق تازه تشکیل شده استفاده شد. این عروق نگارها توسط سیستم افتالموسکوپ جاروبگر لیزری هم کانون تهیه گردید. الگوریتم پیشنهادی شامل فیلتر وینر تطبیقی، روش ریخت شناس تاپ - هت و روش آستانه گذاری بر اساس اتسو تغییر یافته است. بعد از اعمال این الگوریتم مساحت هر ضایعه بدست آمده با نتایج بدست آمده توسط پزشک مورد مقایسه قرار گرفت. در نهایت مساحت های موردنظر، با ساخت لوله ای پر از ماده ایندوسیانین سبز به میلی متر مربع تبدیل گشت.

    نتایج

    مساحت عروق تازه تشکیل شده توسط الگوریتم پیشنهادی و یک مشاهده گر بدست آمد که بین آنها اختلاف معنی داری مشاهده نگردید(05/0p>).

    بحث و نتیجه گیری

    این مطالعه نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی بر اساس اتسو تغییریافته می تواند به طور موثر برای اندازه گیری مساحت انواع عروق تازه تشکیل شده استفاده گردد.

    کلید واژگان: فیلتر وینر تطبیقی, عروق تازه تشکیل شده کوروئیدی, عروق نگاری ایندوسیانین سبز, اتسو تغییریافته, بخش بندی
    Hanieh Mohammadreza, Marjaneh Hejazi, Mohammad Ali Oghabian, Alireza Ahmadian, Masoud Naseripour, Mohammadreza Zarin, Khalil Ghasemi, Hosein Nazari
    Introduction

    Age-related Macular Degeneration (AMD) is one of the most important causes of irreversible blindness in the developed world and prevents the affected person from performing simple tasks such as reading, driving and facial recognition. In the AMD, new blood vessels grow underneath the retina in a process called choroidal neovascularisation (CNV). There is much interest in the quantification of the angiographic features of CNV, as these parameters are used as markers for monitoring the response to CNV treatment. To date, the techniques used in angiographic analysis are based on subjective interpretation by experienced clinicians. The goal of the present study was to propose an automatic algorithm for determining the extent of CNV.

    Materials And Methods

    The proposed algorithm was used to analyze indocyanine angiograms of 12 patients with CNV. The angiograms were acquired by a confocal scanning laser ophthalmoscope. The algorithm included an adaptive Wiener filtering technique, a top-hat morphology method and a new thresholding technique based on a modification of Otsu’s method. The area of each lesion was obtained and compared with a subjective evaluation of CNV. Finally, each area was expressed in square millimeters by making a cylindrical tube filled with indocyanine green.

    Results

    The CNV area was determined by the proposed algorithm and an observer. No significant differences were observed between the two data sets (p>0.05). Discussion and

    Conclusion

    This study demonstrates that the proposed algorithm based on a modification of Otsu’s method can be used to measure the area of CNV.

    Keywords: Adaptive wiener filter, Choroidal neovasculariztion, Indocyanine green angiography, Modified Otsu, Segmentation
  • مسعود ناصری پور، حسین نظری، پژمان بختیاری، دکرت مهدی مدرس زاده، پروانه وثوق، محمدرضا انصاری، علی احدیان
    هدف
    تعیین بقای کره چشم و بقای بیماران مبتلا به رتینوبلاستوما بعد از شیمی درمانی اولیه و درمان کانونی بر اساس طبقه بندی بین المللی رتینوبلاستوما (A تا E) در یک مرکز ارجاعی سرطان های چشم در ایران.
    روش پژوهش: این مطالعه به طور گذشته نگر بر روی 156 چشم از 105 بیمار مبتلا به رتینوبلاستوما انجام شد که به طور پی درپی، از سال 1380 تا 1386 به مرکز انکولوژی چشم بیمارستان حضرت رسول اکرم، مراجعه کرده بودند. تمام یافته های دموگرافیک، سابقه خانوادگی، علایم بروز بیماری، مدت زمان بروز علایم تا تشخیص صحیح، یافته های چشمی و روش های درمانی انجام گرفته برای بیماران جمع آوری شدند. فوت کودک مبتلا، جهت محاسبه میزان بقای بیماران و انجام انوکلیشن، برای محاسبه میزان بقای کره چشم به کار گرفته شدند.
    یافته ها
    بیماران شامل 58 دختر (2/55 درصد) و 47 پسر (8/44 درصد) با میانگین سنی 23±5/28 ماه (120-3 ماه) در زمان تشخیص بودند. میانگین مدت پی گیری بیماران 0/29±9/30 ماه (72-3 ماه) بود. پنج بیمار دارای سابقه خانوادگی مثبت بودند. رتینوبلاستوما در 52 درصد موارد یک طرفه و در 48 درصد از بیماران دوطرفه بود. انوکلیشن در 76 چشم (7/48 درصد) به طور اولیه و در 11 چشم (1/7 درصد) برای درمان عود بیماری انجام شد. چشم ها در 69 مورد (2/44 درصد) با روش های مختلف درمانی حفظ شدند. بقای 5 ساله کره چشم بر اساس تقسیم بندی بین المللی رتینوبلاستوما، 100 درصد برای گروه A، 5/93 درصد برای گروه B، 7/86 درصد، برای گروه C، 1/57 درصد، برای گروه D و صفر برای گروه E محاسبه شد. بقای 5 ساله بیماران 100 درصد برای گروه های A و B، 3/92 درصد برای گروه C، 2/73 درصد برای گروه D و 9/79 درصد برای گروه E بود. بقای 5 ساله بیماران برای مبتلایان به بیماری گروه A تا D بهتر از مبتلایان به گروه E رتینوبلاستوما بود (004/0 P=).
    نتیجه گیری
    تشخیص زودهنگام رتینوبلاستوما و ارجاع سریع و به موقع به مرکز تخصصی درمان سرطان های چشمی کودکان و هم چنین پیش رفت روش های درمانی می توانند بقای کره چشم و بقای کلی بیماران مبتلا را بهبود بخشند.
    Masoud Naseripour, Hossein Nazari, Pejman Bakhtiari, Mehdi Modareszadeh, Parvaneh Vosogh, Mohammad Reza Ansari, Ali Ahadian
    Purpose
    To determine globe and patient survival in children with retinoblastoma at a major referral center in Iran.
    Methods
    Hospital records of 156 eyes of 105 patients with retinoblastoma referred to the Ocular Oncology Center at Rasoul Akram Hospital, Tehran, Iran from 2001 to 2007 were reviewed. Demographic data, family history, presenting symptoms, duration of symptoms, ocular findings and treatment modalities were evaluated. Main outcome measures included patient survival with the event of death, and globe survival with the event of enucleation.
    Results
    Mean age at the time of diagnosis was 28.5±23.0 (range 3-120) months. Mean follow-up was 30.9±29.0 (range 3-72) months. Male to female ratio was 47/58. Five patients had positive family history. Involvement was unilateral in 52% and bilateral in 48% of patients. Enucleation was performed as primary treatment in 76 eyes (48.7%) and as secondary treatment for recurrence in 11 eyes (7.1%). Sixty nine eyes (44.2%) were salvaged by different globe preserving modalities. Kaplan-Meier 5-year survival estimate for globe preservation according to the International Classification of Retinoblastoma (ICRB) was 100% for group A, 93.5% for group B, 86.7% for group C, 57.1% for group D and 0% for group E. Kaplan-Meier estimates for 5-year patient survival was 100% for ICRB groups A and B, 92.3% for group C, 73.3% for group D and 79.9% for group E. Five year patient survival rate was better in ICRB groups A to D than in group E (P=0.004).
    Conclusion
    Advances in treatment, early diagnosis and prompt referral have improved the prognosis of patients with retinoblastoma in terms of globe and patient survival.
  • مسعود ناصری پور، امین الله نیک اقبالی، دکترعلی وادی پور، پژمان بختیاری، علی احدیان
    مقدمه و هدف
    با وجود استفاده از روش های متعددی همچون لیزرتراپی، تزریق داخل ویتره استروئیدها و فاکتورهای ضد رشد عروقی در درمان نوع اگزوداتیو استحاله وابسته به سن ماکولا، تا کنون روش درمانی خاصی به عنوان بهترین روش درمانی این بیماری اعلام نشده است. لذا هدف از این پژوهش تعیین تاثیر درمان توام ترموتراپی از راه مردمک همراه با تزریق همزمان تریامسینولون ساب تنون در درمان عروق جدید مشیمیه ای در بیماران مبتلا به استحاله وابسته به سن ماکولا است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 63 چشم از 57 بیمار مبتلا به استحاله وابسته به سن ماکولا از نوع اگزوداتیو که تحت درمان توام ترموتراپی از راه مردمک همراه با تزریق همزمان تریامسینولون ساب تنون قرار گرفتند، در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) در سال 1384 مورد مطالعه واقع شدند.20 چشم مبتلا به شکل غالبا کلاسیک (گروه اول) و 43 چشم مبتلا به شکل غالبا (گروه دوم) مخفی بودند. در گروه اول در 12 چشم 20 میلی گرم و در 8 چشم 40 میلی گرم تریامسینولون ساب تنون تزریق گردید. میانگین مدت پیگیری 1/9 ماه بود و متوسط تعداد دفعات درمان 25/1 بار بود. در گروه دوم در31 چشم 20 میلی گرم و در 12 چشم 40 میلی گرم تریامسینولون ساب تنون تزریق گردید. میانگین مدت پیگیری 12 ماه بود و متوسط تعداد دفعات درمان نیز 17/1 بار بود. لیزرتراپی به کمک لیزر دیود810 نانومتر به مدت یک دقیقه برای هر اسپات با اندازه 8/0، 2/1، 2 و3 میلی متر با توجه به اندازه نئوواسکولاریزاسیون کروئید انجام گرفت. ترموتراپی از راه مردمک با استفاده از لنز تماسی با قدرت 560 120 میلی وات انجام گرفت و در پایان درمان، بیماران به طور تصادفی مورد تزریق 20 میلی گرم و یا 40 میلی گرم تریامسینولون ساب تنون در کوادرانت سوپراتمپورال قرار گرفتند. سپس بیماران مورد پیگیری منظم قرار گرفته و بسته به شرایط بیمار علاوه بر معاینه کلینیکی مورد فلوئورسین آنژیوگرافی و یا فوندوس فتوگرافی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی مستقل و زوجی آنالیز گردید.
    یافته ها
    در گروه اول در پایان مطالعه در14 چشم (70 درصد) دید ثابت (± یک خط تغییر)، در 2 چشم (10درصد) دید بیش از یک خط بهتر و در 4 چشم(20درصد) دید بیش از یک خط کاهش یافته بود. در گروه دوم نیز در 31 چشم (1/72 درصد) دید ثابت (± یک خط تغییر)، در4 چشم (32/9درصد) دید بیش از یک خط بهتر و در 8 چشم (6/18درصد) دید بیش از یک خط کاهش یافته بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد در همه بیماران نئوواسکولاریزاسیون کروئید پسرفت نموده بود. تفاوت معنی دار آماری از نظر نتایج کلینیکی و فانکشنال بین دو گروه تزریق 20 و 40 میلی گرم در هر دو گروه نئوواسکولاریزاسیون کروئید غالبا کلاسیک و غالبا مخفی مشاهده نگردید. بنابراین درمان توام ترموتراپی از راه مردمک و تزریق تریامسینولون ساب تنون در بیماران مبتلا به استحاله وابسته به سن ماکولا از نوع اگزوداتیو می تواند یک روش مقرون به صرفه و مؤثر در تثبیت وضعیت بینایی در اغلب این بیماران باشد.
    کلید واژگان: استحاله وابسته به سن ماکولا, عروق جدید مشیمیه, ترموتراپی از راه مردمک, تریامسینولون ساب تنون
    Naseripour M., Nikeghbali A., Vadipour A., Bakhtiari P., Ahadian A
    Introduction &
    Objective
    To assess the effectiveness of combined transpupillary thermotherapy (TTT) with subtenon Triamcinolone acetonide (TA) injection in treatment of choroidal Neovascularization (CNV) in patients with age-related macular degeneration (ARMD).
    Materials and Methods
    In a prospective non-comparative interventional study, 63 eyes of 57 patients with CNV secondary to exudative age-related macular degeneration (ARMD) were studied. All CNVs (including 20 predominantly classic and 43 predominantly occult lesions) were treated with diode laser (810nm). A variable spot size of 0.8, 1.2, 2 and 3mm was used depending on the size of CNV; and treatment was given in one area for 1 minute duration. Thermotherapy delivered through a contact lens at a power range between 120-560 mw. At the end treatment, each patient received 20mg or 40mg subtenon triamcinolone acetonide injection randomly in superotemporal quadrant. Outcome was assessed with clinical and angiographic examination………………………………….
    Results
    In 20 eyes with predominantly classic CNVs, 20 mg and 40 mg subtenon triamcinolone were injected in 12 and 8 eyes respectively. The patients were followed up for a mean of 9.1 months (range 5.5 to 16 months). The average number of treatment sessions was 1.25. At the end of the study in this group, visual acuity remained stable (0 to ± one line) in 14/20 (70 %) eyes, improved (> one line) in 2/20 (10 %) eyes and showed a decline (> one line worsening) in 4/20 (20 %) eyes. In 43 eyes with occult CNV, 20 mg and 40 mg subtenon triamcinolone was injected in 31 eyes and in 12 eyes respectively. Mean follow up time was 12 months (4.5 to 23 months). Mean treatment times was 1.17. Thirty one eyes (72.1 %) had stable vision (± 1 line), 4 eyes (9.32 %) had better vision more than 1 line and 8 eyes (18.6 %) had more than 1 line decrease in vision.
    Conclusion
    All CNVs were closed in last follow up. No statistically significant difference in clinical and functional result was evident between two groups with 20 mg and 40 mg injection of subtenon TA in both predominantly classic and predominantly occult groups. Combined TTT and subtenon injection of TA in eyes with exudative ARMD can be an effective method to stabilize visual acuity of these patients.
  • مسعود ناصری پور، سیامک اکبرزاده
    هدف
    گزارش یک مورد رتینوسایتوما که با رتینوبلاستومای دوطرفه همراه بوده است.
    معرفی بیمار: دختربچه سه ساله ای به علت اگزوتروپی چشم چپ توسط چشم پزشک معاینه شد که در معاینه زیربی هوشی، یک عدد رتینوسایتومای واضح در چشم چپ به همراه پنج عدد تومور رتینوبلاستومای مجزا در آن چشم و سه عدد تومور مجزای رتینوبلاستوما در چشم راست مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    رتینوسایتوما، با آن که اغلب تومور خوش خیمی است ولی ممکن است که با رتینوبلاستوما همراه گردد. لذا در پی گیری این بیماران، باید دقت لازم به عمل آید.
    Masoud Naseripour, Siamak Akbarzadeh
    Purpose
    To report a case of retinocytoma associated with bilateral retinoblastoma.Case Report: A 3-year-old girl presenting with left eye exotropia was referred to our ophthalmic oncology service for a second opinion. Funduscopy under general anesthesia revealed one prominent retinocytoma associated with five discrete retinoblastomas in the left eye and three discrete retino-blastomas in the right eye.
    Conclusion
    Although retinocytoma is often a benign tumor, it may be associated with retinoblastoma. Therefore, periodic examination of the fundus is necessary in these patients
  • علیرضا صادقی پور، مریم ابوالحسنی، مسعود ناصری پور
    زمینه و هدف
    رتینوبلاستوما، شایع ترین تومور داخل چشمی دوره کودکی می باشد و می تواند رشد اندوفیتیک یا اگزوفیتیک داشته باشد. پس از تخلیه چشم، برای تعیین خطر پیشرفت تومور و استفاده از درمان های پیشگیرانه، از آسیب شناسی کمک گرفته می شود. وجود تهاجم به مشیمیه و عصب چشمی، فاکتورهای خطر متاستاز این تومور می باشند اما گاهی تومورهایی که فاقد این فاکتورهای خطر می باشند، بعدها رشد تهاجمی و متاستاز دارند. این مطالعه ارتباط میزان تراکم عروقی با استفاده از مارکر 31CD در بیماران مبتلا به رتینوبلاستوما با بروز فاکتور رشد عروقی(VEGF=vascular endothelial growth factor) در تومور و ارتباط هر دو این عوامل با میزان تهاجم موضعی را مورد بررسی قرار داده است.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 37 کودک مبتلا به رتینوبلاستوما که در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) در سالهای 85-1379 تحت تخلیه چشم قرار گرفتند، صورت گرفت. وجود تهاجم موضعی تومور، با لامهای رنگ آمیزی شده با هماتوکسیلین ائوزین(H&E) و تراکم عروقی، با مارکر 31CD و بروز فاکتور رشد عروقی(VEGF) بررسی شد. در رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی(IHC=Immunohistochemistry)، از تکنیک بیوتین استرپت اویدین(Biotin-Streptavidin) استفاده شد. در مطالعه، از آزمون آماری T Test، Chi-square، Phi و منحنی ROC استفاده گردید.
    یافته ها
    تعداد 31CD معادل یا بزرگ تر از (High power field)HPF 10/62 به عنوان نقطه برش با حساسیت 9/78% و ویژگی 7/66% و همچنین ارزیابی VEGF به صورت کیفی، با بالاترین کارآمدی برای پیش بینی تهاجم موضعی بدست آمد. تراکم عروقی با استفاده از 31CD با میزان فاکتور رشد عروقی(VEGF) مرتبط بود. ارتباط معنی داری بین جنس، یک یا دوطرفه بودن، سن، سایز و نحوه رشد تومور با 31CD و VEGF وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بررسی تراکم عروقی با استفاده از مارکر 31CD و فاکتور رشد عروقی(VEGF) می تواند به عنوان یک روش موثر در پیشگیری از تهاجم موضعی تومور و تعیین نیاز یا عدم نیاز به درمان های پیشگیرانه در بیماران مبتلا به رتینوبلاستومای پیشرفته داخل چشمی باشد.
    کلید واژگان: 1, رتینوبلاستوما 2, فاکتور رشد عروقی 3, تراکم عروقی 4, تومور داخل چشمی
    A. Sadeghipour, M. Abolhasani, M. Naseripour
    Background and Aim
    Retinoblastoma is the most frequent intra-ocular tumor in childhood. The tumor has both endophytic and exophytic patterns of growth. After enucleation, the pathologist is called on to evaluate risk of further growth for prophylactic therapy. Invasion of the choroid or optic nerve are risk factors for developing metastases, but occasionally, metastatic or locally invasive tumors occur in the absence of these risk factors. In this study, correlation of vascular density using CD31 with vascular endothelial growth factor(VEGF) and also both of these markers with local invasive growth of retinoblastoma were assessed. Patients and
    Methods
    The study was analytical cross-sectional and performed on sections of paraffin-embedded blocks of 37 enucleated eyes due to retinoblastoma, at Ophthalmology Department of Hazrat Rasool Akram Hospital in years 2000-2006. Hematoxylin and Eosin stained slides were reviwed for evaluation of local invasive growth of tumor. Vascular density by CD31 and VEGF was assessed by immunohistochemical staining(IHC), using an Strept avidin-Biotin Immunoperoxidase technique. For data analysis, T test, Chi 2 test, Phi test and ROC curve were used.
    Results
    A CD31 number equal or greater than 62/10 HPF with 78.9% sensitivity and 66.7% specificity was considered as the most efficient cutt-off point and with VEGF as a qualitative test, were assumed as predictors for local invasion. Significant correlation was noted between VEGF and CD31. There was no correlation between CD31 and VEGF with uni or bilaterality, age, size and growth type.
    Conclusion
    Assessment of vascular density with the use of CD31 and vascular endothelial growth factor(VEGF) can be useful method for prevention of local invasive growth of tumor and determining the need for prophylactic therapy in patients with advanced ocular retinoblastoma.
    Keywords: 1) Retinoblastoma 2) Vascular Growth Factor 3) Vascular Density
  • مسعود ناصری پور، محمدرضا انصاری، فریبا شیخی، فرید دانشگر، جلیل امیدیان، ابراهیم قادری
    سابقه و هدف
    رتینوپاتی دیابتی یکی از مهم ترین عوارض دیابت است که سالانه باعث کوری تعداد زیادی در دنیا می شود. در حال حاضر در کشور ما شیوع دقیقی از رتینوپاتی در بیماران دیابتی در دسترس نیست. لذا این پژوهش به منظور بررسی شیوع رتینوپاتی و عوامل خطرزای همراه آن در بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت کرمانشاه از سال 1372 تا 1378 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به صورت توصیفی گذشته نگر انجام شد که در آن پرونده 1690 بیمار دیابتی موجود در مرکز تحقیقات دیابت کرمانشاه بررسی گردید. اطلاعات لازم شامل طول مدت دیابت، نوع دیابت، درجه رتینوپاتی، وضعیت لیپیدها، فشار خون، شاخص توده بدنی و جنسیت از پرونده ها استخراج و در پرسشنامه اصلی گنجانده شد. بعد از ورود اطلاعات به نرم افزار SPSS فراوانی ها تعیین شد.
    یافته ها
    میانگین سن، وزن و شاخص توده بدن به ترتیب 15.65±47.19 سال، 15.05±65.38 کیلوگرم و 5.12±25.54 کیلوگرم بر متر مربع بود. نسبت مرد به زن 56 درصد و شیوع رتینوپاتی دیابتی 33 درصد بود. شایع ترین مرحله رتینوپاتی در بین بیماران تغییرات خفیف تا متوسط بود. بیشترین میزان رتینوپاتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو یافت شد. 85.9درصد از بیماران کمتر از 10 سال از تشخیص دیابت آن ها گذشته بود.
    بحث: به رغم پیشرفت های درمانی در دیابت، شیوع رتینوپاتی در بیماران دیابتی در این مرکز 33 درصد بود. هر چند این میزان در مقایسه با مطالعات چندین سال گذشته در مناطق مختلف جهان که حدود 63 درصد بوده، به طور چشمگیری کاهش یافته است، کنترل دقیق قند خون و فشار خون و هیپرلیپیدمی می تواند تاثیر به سزایی در کاهش میزان عوارض چشمی بیماران مبتلا به دیابت داشته باشد.
    کلید واژگان: دیابت, رتینوپاتی, عوامل خطرزا, شیوع, عوارض دیابت
  • مصطفی سلطان سنجری، خلیل قاسمی فلاورجانی، محمد مهدی پرورش، مسعود ناصری پور، مسیح هاشمی، مهدی مدرس زاده، مرضیه نجومی
    هدف
    تعیین رابطه بین وجود کشش زجاجیه بر سر عصب و نورپاتی ایسکمیک قدامی غیر آرتریتی عصب بینایی (NAION).
    روش پژوهش: در این مطالعه، 83 چشم از 83 بیمار مبتلا به NAION توسط (optical coherence tomography) OCT برای یافتن چسبندگی زجاجیه به سر عصب بینایی، در حالی که از سایر قسمت های شبکیه جدا شده است (PVD ناکامل)؛ ارزیابی شدند. در بیمارانی که در OCT یافته مثبتی نداشتند؛ برای یافتن جداشدگی کامل زجاجیه (PVD کامل)، سونوگرافی B به عمل آمد.
    یافته ها
    بیماران شامل 50 مرد و 33 زن با میانگین سنی 51.9±10 سال بودند. PVD ناکامل با چسبندگی به سر عصب بینایی در 54 بیمار (65.1 درصد) با استفاده از OCT پیدا شد. سونوگرافی B در تمامی 29 بیمار دیگر، وجود PVD کامل را نشان داد.
    نتیجه گیری
    در برخی از بیماران مبتلا به NAION ممکن است کشش زجاجیه بر سر عصب بینایی در ایجاد بیماری دخیل باشد و با مختل نمودن تغذیه عروقی و جریان آکسوپلاسمی عصب، موجب بروز علایم و نشانه های NAION شود.
    Soltan Sanjari M., Ghasemi Falavarjani K., Parvaresh Mm, Modarreszadeh M., Naseripour M., Hashemi M., Nojomi M
    Purpose
    To describe the association between optic disc traction and non-arteritic anterior ischemic optic neuropathy (NAION).
    Methods
    Eighty three eyes of 83 patients with NAION were evaluated by optical coherence tomography (OCT) for detecting vitreous adhesion to the optic nerve head with separation from adjacent retina (partial posterior vitreous detachment). Those who were negative for such adhesion underwent ultrasonography to detect complete PVD.
    Results
    Fifty male and 33 female subjects with mean age of 51.9 ± 10 yr were studied. Partial PVD with optic nerve head adhesion was found in 54 patients (65.1%) using OCT. Ultrasonography found complete PVD in all eyes with optically empty spaces in OCT.
    Conclusion
    Vitreous traction on optic nerve head from PVD may play a causative role in some cases of NAION. This traction may impair vascular supply and axoplasmic flow leading to signs and symptoms of NAION.
    Keywords: vitreopapillary traction, nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy (NAION), optical coherence tomography (OCT)
  • بررسی نتایج توام شیمی درمانی همراه با درمان موضعی در بیماران مبتلا به رتینوبالستوم
    مسعود ناصری پور، پژمان بختیاری، عباس زارع مقدم، پروانه وثوق، شبنم سلیمی، مجید ناصری پور
    هدف
    تعیین اثر توام شیمی درمانی همراه با درمان موضعی در بیماران مبتلا به رتینوبلاستوم و تعیین اثرات این درمان در کنترل تومور رتینال، حفظ چشم و میزان متاستاز بیماری.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 30 چشم از 22 بیمار که دارای 91 تومور رتینوبلاستوم داخل چشمی بوده اند، بطور آینده نگر مورد مطالعه قرار گرفتند. متوسط زمان پیگیری بیماران 14 ماه بود.
    یافته ها
    30 چشم از 22 بیمار (10پسر و 12 دختر) مورد درمان قرار گرفتند. متوسط سن بیماران در زمان تشخیص 28.4 ماه بود. در زمان تشخیص 16 چشم در مرحله I-IV طبقه بندی Reese – EIIsworth (RE) و 14 چشم در مرحله V این طبقه بندی قرار داشتند. 14 چشم 6 سیکل یا بیشتر (24-6 جلسه) و بقیه کمتر از 6 جلسه شیمی درمانی با پروتکل وینکریستین، اتوپوساید و کربوپلاتین دریافت نمودند. از آن دسته از چشمهایی که در مرحله I-IV طبقه بندی RE قرار داشتند به ترتیب 18.75% و 6.25% نیاز EBRT و انوکلئاسیون پیدا نمودند و میزانهای فوق برای چشمهایی که در مرحله V بیماری قرار داشتند، به ترتیب 28.57% و 50% بود.
    در آنالیز کاپلان مایر، میزان بقا گلوب پس از 24 ماه 55% بود. میزان بقا برای زیر گروه چشمهایی که در مرحله V بودند 25.4% و برای زیر گروه چشمهای مرحله IV یا کمتر 88.8% را نشان می داد (P=0.024،. (Long RanKهیچکدام از بیماران در طی مدت پیگیری علایم ظهور متاستاز، پینالوبلاستوما و یا تومورهای بدخیم ثانویه را نشان دادند.
    نتیجه گیری
    شیمی درمانی برای کاهش حجم تومور همراه با درمانهای موضعی می تواند به نحو مطلوبی چشمهای مبتلا به رتینوبلاستوما را در مرحله I-IV طبقه بندی RE کنترل نماید در حالی که درمانها و اقدامات موثرتری برای مرحله V بیماری مورد نیاز می باشد.
    کلید واژگان: رتینوبلاستوم, شیمی درمانی, درمان موضعی
  • بررسی نتایج ترموتراژی از راه مردمک در درمان نئواسکولاریزاسیون مشیمیه ای مخفی زیر فووا در بیماران مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماکولا
    مسعود ناصری پور، محمد مهدی پرورش، پژمان بختیاری، نیکو افسر
    هدف
    تعیین اثر ترموتراپی از راه مردمک Transpupillary Termotherapy (TTT) در درمان نئوواسکولاریزاسیون مشیمیه ای مخفی زیر فووآ در بیماران مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماکولا.
    نوع مطالعه: مداخله ای غیرمقایسه ای (before - after design) و آینده نگر.
    روش مطالعه
    23 چشم از 22 بیمار با کوروئیدال نئوواسکولاریزاسیون مخفی زیر فووآ که در سالهای 81-80 به درمانگاه چشم پزشکی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) مراجعه کرده بودند، تحت درمان ترموتراپی از راه مردمک قرار گرفتند. جهت تمام بیماران قبل از درمان فلورسئین آنژیوگرافی و عکس رنگی فوندوس انجام شد. از دیود لیزر با طول موج nm810 با اندازه اسپات 3 mm، 2 mm، 1.2 mm بسته به اندازه Choroidal Neovascularization (CNV) استفاده شد. TTT با استفاده از لنز تماسی و با قدرت 640-280 میلی وات و زمان 1 دقیقه برای هر spot انجام شد به طوری که در پایان درمان تغییر رنگی در فوندوس ایجاد نمی شد یا تغییر رنگ به صورت خاکستری خیلی کمرنگ پدیدار می شد.
    بیماران 1 ماه، 2 ماه، 4 ماه و 12-6 ماه بعد از درمان مورد معاینه مجدد همراه با عکس فلورسیین آنژیوگرافی قرار می گرفتند.
    نتایج
    23 چشم با CNV مخفی تحت درمان با TTT قرار گرفتند. میانگین مدت پیگیری 7.1 ماه (12-6 ماه) بود. میانگین دید بیماران پیش از درمان 320/20 (دامنه 50/20 - 800/20) بود که 12- 6 ماه پس از TTT به 180/20 (دامنه 40/20 - 400/20) بهبود یافت (P=0.031). در آخرین معاینه که 12-6 ماه پس از درمان انجام شد، در 13 چشم (56.5%) دید ثابت (± یک خط تغییر)، در 9 چشم (39.2%) دید بیشتر از یک خط بهبود یافته بود و در یک چشم (4.3%) دید دو خط کاهش یافته بود. چهار چشم از 23 چشم درمان شده (17.4%) طی 6-4 ماه پس از درمان اولیه دچار عود CNV شدند که تحت درمان مجدد قرار گرفتند. در هیچیک از بیماران پس از درمان با TTT عارضه جدی رخ نداد.
    نتیجه گیری
    گرما درمانی از راه مردمک در درمان CNV مخفی زیر فووآ می تواند باعث تثبیت یا بهبود وضعیت دید و غیر فعال شدن CNV در اکثر بیماران شود.
    کلید واژگان: دژنراسیون وابسته به سن ماکولا, نئوواسکولاریزاسیون مشیمیه ای مخفی, گرما درمانی از راه مردمک
  • بررسی تطبیقی نظام آموزش پزشکی تخصصی کشور با راهنمای فدراسیون جهانی آموزش پزشکی
    عظیم میرزازاده، سامان توکلی، مسعود ناصری پور
    مؤسسه. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی پس از تدوین استانداردهای بین المللی برای آموزش پزشکی پایه (عمومی)، فدراسیون جهانی آموزش پزشکی (WFME) در سال 2001، با تشکیل یک گروه ویژه نسبت به تدوین راهنمای این فدراسیون برای آموزش پزشکی تخصصی اقدام نمود. گزارش این گروه ویژه در سپتامبر 2001 منتشر شد. این استانداردها در قالب 9 شاخه و 37 زیر شاخه تدوین شده اند. محورهای اصلی این راهنما شامل رسالت و پیامدها، فرایند آموزش، ارزیابی آموزش گیرندگان، آموزش گیرنده، آموزش دهندگان، محیط ها و منابع آموزشی، ارزشیابی دوره آموزشی، مدیریت و امور اداری، و ارزیابی و بازنگری مستمر کیفیت می باشند. در هر شاخه در قالب یک یا چند زیر شاخه وضعیت مطلوب آموزش پزشکی تخصصی در دو سطح استاندارد پایه (ضروری) و استاندارد ارتقای کیفیت تعریف شده است. بررسی تطبیقی نظام آموزش پزشکی تخصصی کشور از نظر قوانین و مقررات مربوطه، به ویژه آیین نامه ها، دستورالعمل ها و استانداردهای ساختار نوین ارزشیابی و اعتباربخشی آموزش پزشکی تخصصی کشور با استانداردهای WFME می تواند نقاط قوت و ضعف آن را بهتر نمایان سازد. در این مقاله با بیان هر یک از استانداردهای WFME برای آموزش پزشکی تخصصی به مقایسه وضعیت نظام آموزش پزشکی تخصصی کشور از منظر مقررات و استانداردهای آموزشی موجود با آن می پردازیم. بر اساس نتایج این بررسی مشخص می شود که از میان 37 استاندارد پایه راهنمای مورد ذکر، در 34 مورد مقررات و استانداردهای آموزش پزشکی تخصصی کشور دارای انطباق مناسب تا کامل با این استانداردها می باشد. هر چند انطباق ذکر شده قابل توجه می باشد اما لازم است تلاش های بیشتری برای تامین موارد عدم انطباق، و نیز تحقق استانداردهای ارتقای کیفیت انجام گیرد. آدرس. دبیرخانه شورای آموزش پزشکی و تخصصی, ساختمان شماره 2 وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی, خیابان وصال شیرازی, بلوار کشاورز, تهران.
  • شیوع تغییر شکل بالینی زانو در جمعیت تحت پوشش عرصه آموزش پزشکی جامعه نگر کرمانشاه (1378)
    پرویز غفاری، مسعود ناصری پور، فیض الهمنصوری، علی الماسی، علی عزیزی، ثریا سیابانی، امیرحسین هاشمیان
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال