به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رضا شباهنگ

  • فرزین باقری شیخانگفشه*، وحید صوابی نیری، مریم سعیدی، مهسا حاتم، سیده مریم موسوی، رضا شباهنگ
    زمینه و هدف

     داستان ها دارای چنان قدرتی هستند که می توانند خوانندگان را وارد دنیای تخیلی کنند و تغییراتی را در خوانندگان موجب شوند؛ در واقع داستان ها می توانند خوانندگان را به نوعی به مکان ها و زمان های متفاوتی ببرند. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف مقایسه ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در سطوح متفاوت انتقال در داستان های مرتبط با موفقیت انجام شد.

    روش

     در این مطالعه علی - مقایسه ای، از بین دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه یکم شهر رشت (1399)، 200 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ابتدا پنج داستان کوتاه در رابطه با موفقیت به آنها داده شد تا مطالعه کنند. پس از مطالعه داستان ها، دانش آموزان به فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، مقیاس کوتاه ثبات (داکورث و کیون، 2009) و مقیاس تاب آوری کانر-داویدسون (کانر و داویدسون ، 2003) پاسخ دادند. با استفاده از فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، سطوح درآمیختگی دانش آموزان در داستان های مرتبط با موفقیت سنجیده شد. در پایان تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS24 و با استفاده با روش تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.

    یافته ها

     نتایج به دست آمده نشان داد که بین ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). شرکت کنندگان گروه سطح بالا انتقال داستان، از ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (29/52) و تاب آوری (67/05) بیشتری از خود نشان دادند (0/001>P).

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده می توان چنین استدلال کرد که انتقال داستان نوع خاصی از ایجاد انگیزه و موفقیت است که باعث شده دانش آموزان در داستان ها و تاثیرپذیری آنها از محتوای داستان ها غرق بشوند و از نظر انگیزشی و هیجانی ارتقا پیدا کنند.

    کلید واژگان: انتقال در متن, متن مرتبط با موفقیت, ثبات, تاب آوری, دانش آموزان
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Vahid Savabi Niri, Maryam Saeedi, Mahsa Hatam, Seyedeh Maryam Mousavi, Reza Shabahang
    Background and Purpose

     The power of narratives is such that they can immerse readers in their world and transform them. Narratives can transport readers to various places and times. With this in mind, the current study sought to compare the ability to maintain effort and interest over the long term, as well as resilience, across different levels of engagement with a success narrative.

    Method

     This comparative study involved the selection of 200 middle school students (2019) from both girls' and boys' schools in the first district of Rasht, utilizing a convenience sampling method. Initially, they were provided with five short stories on success for study. Following their reading of the stories, students completed the Transportation Scale - Short Form (Appel et al., 2015), the Short Grit Scale (Duckworth & Quinn, 2009), and the Connor-Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003). The Transportation Scale - Short Form (Appell et al., 2015) was employed to measure students' levels of engagement with the narrative on success. Finally, the data were analyzed using multivariate analysis of variance with the SPSS24 software.

    Results

     The findings revealed a significant difference between the two groups in terms of their ability to maintain effort and interest in long-term goals as well as resilience (P < 0.01). Participants in the high-level narrative transportation group demonstrated greater capacity for sustaining effort and interest in long-term goals (29.52) and resilience (67.05) (P<0.01).

    Conclusion

     Drawing from the obtained results, one could posit that storytelling serves as a distinct form of motivation and catalyst for success, prompting students to engage deeply with narratives and be impacted by their substance, consequently fostering heightened motivation and emotional enrichment.

    Keywords: Narrative transportation, a narrative about success, grit, resiliency, students
  • آرزو محمدی، زهرا آقامیرمحمدعلی، رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه*، وحید صوابی نیری
    زمینه و هدف

    ثبات عامل هدایت گر موفقیت است و بدون ثبات، امکان شکوفایی استعداد وجود ندارد. در واقع، ثبات جزء ضروری موفقیت در مدرسه است که بهبود آن می تواند پیشرفت تحصیلی را به همراه آورد. بدین ترتیب، مطالعه حاضر در تلاش است که در قالب یک مطالعه مداخله ای با استفاده از برنامه ثبات به تقویت ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلند مدت، استحکام روانی، و خودکارآمدی دانش آموزان بپردازد.

    روش

    در این مطالعه شبه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه)، جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مدارس متوسطه یکم ناحیه یک شهر رشت در نیم سال تحصیلی 98-1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 82 دانش آموز (41 دانش آموز دختر و 41 دانش آموز پسر) با سن بین 13 تا 15 سال انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تعداد=41) و گواه جایدهی (تعداد=41) گردیدند. برنامه توسعه و تقویت ثبات و قالب ذهنی شامل داستان ها، نقشه های انتخاب، راهنمایی هم کلاسی ، ارزیابی خود و خود-آموزش دهی کلامی (پولیرستک، 2017) برای گروه آزمایش در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای (سه روز در هفته) تدوین شده وبه صورت گروهی روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کوتاه ثبات (داکورث و کیون، 2009)، پرسشنامه استحکام روانی-18 گویه ای (کلاف و همکاران، 2002) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسالم، 1995) بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده با روش تحلیل چندمتغیره کوواریانس انجام شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، برنامه تقویت ثبات منجر به بهبود نگهداری تلاش (0/46 = ηp2)، تداوم علاقه (0/61 = ηp2)، استحکام روانی (0/4646/0 = ηp2) و خودکارآمدی (0/50 = ηp2) در دانش آموزان شد. برنامه بر تداوم علاقه (0/61 = ηp2) بیش از همه موثر بود (0/001>P).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه تاییدکننده کارآمدی برنامه ثبات بر ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلند مدت، استحکام روانی و خودکارآمدی دانش آموزان بوده است و در نتیجه با توجه به نقش تسهیل گر ثبات در عملکرد تحصیلی دانش آموزان و موفقیت در مدرسه، ضروری است که مداخلاتی به منظور توسعه ثبات در دانش آموزان ارایه شود.

    کلید واژگان: استحکام روانی, ثبات, خودکارآمدی, دانش آموز, ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلند مدت
    Arezoo Mohammadi, Zahra Aghamirmohammadali, Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Vahid Savabi Niri
    Background and Purpose

    Grit is the driver of success; without grit, talent couldn’t flourish. Grit is an essential ingredient of success in school, and its improvement can lead to academic achievement; hence the present study tries to strengthen the sustaining effort and interest for long-term purposes, mental toughness, and self-efficacy of students by using the grit program as an interventional study.

    Method

    In this semi-experimental study (pretest-posttest with the control group), the study's statistical population included the middle school students of district one of Rasht City in the academic year of 2018-19. Using the convenience sampling method, 82 students (41 female students and 41 male students) aged between 13 and 15 years were selected and they were randomly assigned to the experimental (n = 41) and waiting for control (n = 41) groups. The program for developing and strengthening grit and mindset including stories, choice maps, peer tutoring, self-evaluation, and verbal self-instruction (Polirstok, 2017) was provided for the experimental group in 9 90-minute sessions (three days a week). The program was group-based and focused on increasing the capacity to sustain effort and interest in long-term goals. The research instruments included the Short Grit Scale (Duckworth & Quinn, 2009), Mental Toughness Questionnaire-18 items (Clough et al., 2002), and the General Self-Efficacy Scale (Schwarzer & Jerusalem, 1995). Data were analyzed by SPSS24 using multivariate covariance analysis (MANCOVA).

    Results

    Based on the findings, the grit program enhanced the persistence of effort (ηp2 = 0.46), consistency of interest (ηp2 = 0.61), mental toughness (ηp2 = 0.46), and self-efficacy (ηp2 = 0.50) in students. The program on the consistency of interest (ηp2 = 0.61) was the most effective.

    Conclusion

    Given the facilitating role of grit in students' academic performance and success in school, it is necessary to provide interventions to develop grit in students. Our results confirm the effectiveness of the grit program on the sustaining effort and interest for long-term purposes, mental toughness, and self-efficacy of students, which are recognized as critical factors in academic success.

    Keywords: Capacity of sustaining effort, interest for long-term purposes, grit, mental toughness, self-efficacy, student
  • فرزین باقری شیخانگفشه*، وحید صوابی نیری، فاطمه اقبالی، رضا شباهنگ، علی فتحی آشتیانی
    مقدمه

    پرستاران نقش غیرقابل انکاری در مجموعه بهداشت دارند و همواره ارتقای خدمات سلامت در کشور از طریق تقویت ابعاد مرتبط با پرستاری انجام شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر همدلی پرستاران بر همدلی، مدیریت تمایلات رفتاری جامعه پسند و کنش های خشونت آمیز بیماران انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از پرستاران بیمارستان های ناحیه 6 شهر تهران در سال 1399 بود. از این بین، 40 پرستار با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش متشکل از مقیاس بهره همدلی (کوهن و ویلرایت، 2004)، مقیاس تمایلات رفتار جامعه پسند (بامستیگر و سیگل، 2019) و مقیاس نگرش به مدیریت پرخاشگری و خشونت (داکسبری، 2013) بود. مداخله مبتنی بر همدلی در 10 جلسه برای شرکت کنندگان در گروه آزمایش فراهم شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل چند متغیره کواریانس در نرم افزار SPSS24 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درمان مبتنی بر همدلی به طور معنی داری باعث افزایش همدلی، تمایلات رفتاری جامعه پسند، دیدگاه متقابل، چشم انداز خارجی، چشم انداز بیولوژیکی و درک مدیریت کلینیکی در پرستاران می شود (001/0>P). هم چنین، 72 درصد از کل واریانس های گروه آزمایش و کنترل ناشی از اثر متغیر مستقل است.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان نمود که همدلی سازه ای موثر در کارآمدی پرستاران است. در همین راستا، مداخله مبتنی بر همدلی می تواند منجر به افزایش همدلی، افزایش تمایلات برای انجام رفتارهای جامعه پسند و بهبود نگرش به مدیریت پرخاشگری و خشونت بیماران در پرستاران گردد که در نهایت می تواند نتایج مثبتی را برای سیستم های بهداشت، پرستاران و بیماران در سطوح مختلف روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و حتی جسمانی به ارمغان آورد.

    کلید واژگان: مداخلات مبتنی بر همدلی, همدلی, مدیریت تمایلات رفتاری جامعه پسند, کنش های خشونت آمیز بیماران, پرستاران
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Vahid Savabi Niri, Fatemeh Eghbali, Reza Shabahang, Ali Fathi-Ashtiani
    Introduction

    Nurses have an undeniable role in the health system and the improvement of health services in the country has always been done by strengthening aspects related to nursing. In this regard, the present research was conducted to investigate the effectiveness of nurses' empathy-based intervention on empathy, managing pro-social behavioral tendencies, and violent acts of patients.

    Methods

    The current study was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research consisted of nurses in the 6th district hospitals of Tehran city in 2019. Among these, 40 nurses were selected using the available sampling method and randomly placed in experimental and control groups. The research tools consisted of the scale of empathy benefit (Baron-Cohen & Wheelwright, 2004), the prosocial behavior tendency scale (Baumsteiger & Siegel, 2019), and the scale of attitude toward the management of aggression and violence (Duxbury, 2013). Intervention based on empathy was provided in 10 sessions for participants in the experimental group. Data analysis was done using multivariate analysis of covariance in SPSS24 software.

    Results

    The results showed that the empathy-based intervention on empathy significantly increases empathy, prosocial behavioral tendencies, mutual perspective, external perspective, biological perspective, and understanding of clinical management in nurses (P<0.001). Also, 72% of the total variances of the intervention and control groups are caused by the effect of the independent variable.

    Conclusion

    Based on the findings of the present research, it can be stated that empathy is an effective structure in the efficiency of nurses. In this regard, intervention based on empathy can lead to an increase in empathy, an increase in the desire to perform pro-social behaviors, and an improvement in the attitude towards the management of patients' aggression and violence in nurses, which can ultimately lead to positive results for health systems. brought nurses and patients at different psychological, social, economic, and even physical levels.

    Keywords: Effectiveness of Empathy-Based Intervention, Empathy, Management of Prosocial Behavior Intentions, Violent Behavior of Patients, Nursing
  • فرزین باقری شیخانگفشه، رضا شباهنگ، وحید صوابی نیری، زهرا نخستین آصف، علی فتحی آشتیانی*
    مقدمه

    مادران شاغل در تلاش برای به حداکثر رساندن زمان درآمیختگی خود با فرزندان هستند و در مقایسه با مادران خانه دار، شرایط متفاوتی را تجربه می کنند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده، تنش شغلی و تبعیض ادراک شده در پیش بینی انرژی والدگری مادران شاغل انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مادران شاغل ادارات خصوصی ناحیه3 شهر تهران در سال 1399 بود. 110 مادر شاغل به صورت روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل انرژی ادراک شده والدگری (PEFPS)، حمایت اجتماعی ادراک شده (SPSS)، ابزار نشانگر استانداردهای مدیریت هیات سلامت و ایمنی (HSE) و تبعیض مرتبط شخصی (PRDS) بود. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان انجام گرفت.

    یافته ها

    یافته های بدست آمده نشان داد مولفه های حمایت ادراک شده و تنش شغلی با انرژی ادراک شده والدگری همبستگی مثبت و معنی داری دارند (05/0>p). در مقابل، تبعیض مرتبط شخصی با انرژی ادراک شده والدگری همبستگی منفی و معنی داری داشت(05/0>p).  نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد که حمایت اجتماعی ادراک شده، تنش شغلی و تبعیض ادراک شده 78 درصد از انرژی والدگری مادران شاغل را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    حمایت اجتماعی ادراک شده، تنش شغلی و تبعیض ادراک شده تاثیر قابل توجهی بر روی میزان انرژی والدگری زنان شاغل دارد. با توجه به نقش چشمگیر مادران در تربیت فرزندان لازم است با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر روی روابط شغلی زنان در محیط کارشان تدابیری در جهت افزایش انرژی والدگری آن ها اتخاذ گردد.

    کلید واژگان: انرژی والدگری, حمایت اجتماعی ادراک شده, تنش شغلی, تبعیض ادراک شده
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Reza Shabahang, Vahid Savabi Niri, Zahra Nakhostin Asef, Ali Fathi-Ashtiani *
    Introduction

    Working mothers try to maximize their correlation time with their children and experience different situations compared to housewives. In this regard, the present study aims to investigate the role of perceived social support, job stress, and perceived discrimination in predicting parenting energy of working mothers.

    Methods

    The present descriptive and correlational study was conducted on all mothers working in private offices in District 3 of Tehran in 2020. Convenience sampling method was used to select 110 working mothers. Data collection tools included the Perceived Parenting Energy Scale (PEFPS), the Multidimensional Perceived Social Support Scale (PSS), the Health and Safety Management Standards Index (HSE), and the Revised Personal Related Discrimination Scale (PRDS). Data analysis was performed by SPSS software version 24 using Pearson correlation and multiple regression, simultaneously.

    Results

    The results showed that the components of perceived support and job stress have a positive and significant correlation with perceived parenting energy (p<0.05). In contrast, personal-related discrimination had a significant negative correlation with perceived parenting energy (p<0.05). The results of multiple regression analysis showed that perceived social support, job stress, and perceived discrimination predict 78% of the parenting energy of working mothers.

    Conclusion

    Perceived social support, job stress, and perceived discrimination have a significant impact on the parenting energy of working women. Due to the significant role of mothers in raising their children, it is necessary to identify factors affecting women's employment relationships in their work environment to take measures to increase their parenting energy.

    Keywords: Parenting Energy, Perceived Social Support, Job Stress, Perceived Discrimination
  • رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه*، عادله یوسفی سیاکوچه، محمدعلی مهربخش مرخالی

    مفهوم تعامل فرااجتماعی به منظور توضیح چگونگی ارتباط طرفداران با افراد مشهور مطرح شده است. در این بین، اعتبار منبع و گسستگی فرااجتماعی می توانند در سطوح مختلف درآمیختگی فرااجتماعی متفاوت باشند. در این مطالعه علی مقایسه ای، جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مدارس متوسطه دوره اول ناحیه یک شهر رشت در سال تحصیلی 13981399 بود. از این بین، 200 دانش آموز دختر و پسر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از مقیاس تعامل فرااجتماعی با فرد مشهور، مقیاس اعتبار منبع، و مقیاس گسستگی فرااجتماعی استفاده شد. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 24 با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری انجام گرفت. نتایج نشان می دهند نوجوانان با سطح بالای تعامل فرااجتماعی با افراد مشهور مورد علاقه شان در مقایسه با نوجوانان با سطح پایین تعامل فرااجتماعی با افراد مشهور مورد علاقه شان، نمرات بالاتری در اعتبار منبع و گسستگی فرااجتماعی کسب کردند. طبق یافته ها، در سطوح بالای تعامل فرااجتماعی، نوجوانان اعتبار زیادی برای افراد مشهور موردعلاقه شان قایل هستند و در واکنش به گسستگی، رفتارها و احساسات پس از گسستگی بیشتری همچون جست وجوی اطلاعات و ناراحتی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر نشان دهنده اهمیت اعتبار منبع و گسستگی فرااجتماعی در شکل گیری و ماندگاری تعامل فرااجتماعی با افراد مشهور موردعلاقه است.

    کلید واژگان: تعامل فرااجتماعی, اعتبار منبع, گسستگی فرااجتماعی, نوجوانان
    Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe *, Adeleh Yousefi Siahkoucheh, MohammadAli Mehrbakhsh Markhali

    Parasocial interaction is a concept used to explain how fans interact with celebrities. Meanwhile, source credibility and parasocial breakup can be different in distinct levels of parasocial interaction. In this causal-comparative study, the statistical population of the study consisted of high school students in district one of Rasht city during the academic year 2019-2020. Among them, 200 male and female students were selected by convenience sampling method. In order to collect data, the Celebrity Parasocial Interaction Scale (Bocarnea & Brown, 2007), Source Credibility Scale (Ohanian, 1990), and Parasocial Breakup Scale (Cohen, 2003) were used. Data were analyzed by SPSS24 software using multivariate analysis of variance. The results indicate adolescents with high level of parasocial interaction with their favorite celebrities got higher scores in source credibility and parasocial breakup compared to adolescents with low level of parasocial interaction with their favorite celebrities (p < 0/01). According to the results, at high levels of parasocial interaction, adolescents place a high value on their favorite celebrities and adolescents also experience more post breakup feelings and behaviors such as seeking information and discomfort in response to breakup. The present study highlights the importance of source credibility and parasocial breakup in development and maintain of parasocial interaction with favorite celebrity.

    Keywords: parasocial interaction, source credibility, parasocial breakup, adolescents
  • فرزین باقری شیخانگفشه*، رضا شباهنگ، معصومه کوکلی، سیده فرناز صدیقیان، دانیال علیزاده
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سه گانه تاریک شخصیت و استحکام روانی در پیش بینی نگرش به دوپینگ در بدنسازان مرد انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش بدنسازان مرد شهر رشت در سال 1398 بودند که از میان آن ها 230 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه های نگرش به بهبود عملکرد پتروسزی و آیدمن، سه گانه تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و استحکام روانی شرد و همکاران جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.

    نتایج

    یافته ها نشان داد ماکیاولیسم (625/0=r)، رفتار ضداجتماعی (468/0=r) و خودشیفتگی (420/0=r) با نگرش به دوپینگ همبستگی مثبت و معنادار داشتند. از سویی دیگر، اطمینان (478/0-=r)، پایداری (480/0-=r) و کنترل (570/0-=r) با نگرش به دوپینگ همبستگی منفی و معنادار داشتند. همچنین متغیرهای سه گانه تاریک شخصیت و استحکام روانی 6/52 درصد از تغییرات نگرش به دوپینگ بدنسازان مرد را پیش بینی کردند (01/0>P).

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد بدنسازان دارای رگه های تاریک شخصیت نگرش مثبت تری نسبت به استفاده از داروهای غیرمجاز و دوپینگی از خود نشان می دهد. ورزشکارانی که طول مدت ورزش حرفه ای خود از استحکام روانی مناسبی برخوردارند کمتر به سمت داروهای دوپینگی کشیده خواهند شد.

    کلید واژگان: نگرش به دوپینگ, سه گانه تاریک شخصیت, استحکام روانی, بدنسازی
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe *, Reza Shabahang, Masoomeh Kukli, Seyedeh Farnaz Sedighian, Danial Alizadeh
    Purpose

    The aim of this study was to determine the dark triad personality and mental toughness in predicting doping attitudes in male bodybuilders.

    Methods

    The present study is a descriptive correlational study. The study population consisted of male bodybuilders in Rasht in 2019 among whom 230 were selected by convenience sampling method. Data were collected using Performance Enhancement Attitude Scale Petróczi & Aidman’s, Dark Triad Scale Jonason & Webster’s, and Sports Mental Toughness Questionnaire Sheard et all. Data were analyzed using correlation test and multiple regression using SPSS software version 24.

    Results

    The results showed that Machiavellianism (r=0.625), psychopathy (r=0.468) and narcissism (r=0.420) had a positive and significant correlation with doping attitude. On the other, confidence (r=0.478), constancy (r=-0.480) and control (r= -0.570) were negatively and significantly correlated with doping attitude. Also, the variables of dark triad personality and mental toughness predicted 52.6% of the changes in attitudes toward doping in male bodybuilders (P<0.01).

    Conclusion

    The findings showed that bodybuilders with dark veins showed a positive attitude towards the use of illicit drugs and doping. Athletes who reduce the length of their professional exercise from adequate mental strength were drawn due to doping drugs.

    Keywords: Doping attitude, Dark triad personality, Mental toughness, Bodybuilders
  • رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه، مریم سعیدی*، مائده پورطهماسبی حسن کیاده، شهرام اصحابی

    ویروس کرونا 2019 در حال تبدیل شدن به یک بیماری همه گیر است و سطوح مختلفی از اضطراب را در جمعیت افراد سالم به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مداخله شناختی-رفتاری آنلاین بر اضطراب سلامت، حساسیت اضطراب و تشدید جسمانی حسی در افراد سالم با سطوح بالا اضطراب بیماری کووید-19 صورت گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان با سطوح بالا اضطراب کووید-19 در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر طبق معیارهای تشخیصی اضطراب سلامت در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-نسخه پنجم در نظر گرفته شدند. از این میان، 60 شرکت کننده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30=n) و در انتظار درمان (30=n) گمارده شدند. 8 جلسه مداخله شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش تهیه شد. ابزارهای پژوهش شامل سنجه کوتاه اضطراب سلامت (HAI) سالکوسکیس و همکاران، شاخص حساسیت اضطرابی (ASI) تیلور و همکاران، مقیاس تشدید جسمانی حسی (SSAS) بارسکی و همکاران بودند. نتایج نشان داد که مداخله شناختی-رفتاری منجر به کاهش اضطراب سلامت، حساسیت اضطراب و تشدید جسمانی حسی شرکت کنندگان گروه آزمایش شد (01/0 >p). با توجه به یافته های پژوهش، مداخله شناختی-رفتاری با تاکید بر کاهش ارزیابی منفی، باورهای فاجعه آمیز و اغراق سازی، می تواند روشی موثر در کاهش اضطراب کووید-19 در جمعیت افراد سالم باشد.

    کلید واژگان: کووید-19, اضطراب سلامت, حساسیت اضطراب, تشدید جسمانی حسی
    Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Maryam Saeedi*, Maedeh Pourtahmasbi Hasankiadeh, Shahram Ashabi

    Coronavirus 2019 is becoming pandemic and has caused varying levels of anxiety in the healthy population. The purpose of this study was to investigate the effect of the online cognitive-behavioral intervention on health anxiety, anxiety sensitivity, and somatosensory amplification in healthy participants with high levels of COVID-19 anxiety. The present study was a semi-experimental study with pre-test and post-test design with the control group. The statistical population of the study included all students of Guilan University with high levels of Covid-19 anxiety in the academic year 2020-2021, which were included in accordance to principles of diagnosis of health anxiety in the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-Fifth Edition. 60 participants were selected by convenience sampling method and randomly assigned to either experimental (n = 30) and Waiting for treatment (n = 30) groups. 8 sessions of cognitive-behavioral intervention were provided for the experimental group. Research instruments were Short Health Anxiety Inventory Salkovskis et al, Anxiety Sensitivity Taylor et al, and Somatosensory Amplification Scale Barsky et al. The results showed that cognitive-behavioral intervention led to a decrease in health anxiety, anxiety sensitivity, and somatosensory amplification in the experimental group (p<0.01). According to the findings of the study, cognitive-behavioral intervention with emphasis on reducing negative appraisal, catastrophic beliefs, and exaggeration can be an effective way to reduce COVID-19 anxiety in a healthy population.

    Keywords: COVID-19, health anxiety, anxiety sensitivity, somatosensory amplification
  • رضا شباهنگ*، فرزین باقری شیخانگفشه، مریم دادرس، سیده زهرا سید نوری
    مقدمه

    مداخلات شناختی-رفتاری به عنوان درمان های صف اول در اختلالات اضطرابی شناخته می شوند. با این حال، پیچیدگی های همچون قرنطینه، ارایه چهره به چهره مداخله را دشوار کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری ویدیویی بر اضطراب سلامت و حساسیت اضطرابی افراد با سطوح بالای اضطراب کووید-19 است.

    روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بر طبق معیارهای اصول تشخیصی اضطراب سلامت در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-نسخه پنجم و پرسشنامه اضطراب کووید-19، 138 شرکت کننده با سطوح بالای اضطراب کووید-19 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (69=n) و کنترل (69=n) گمارده شدند. گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، 10 جلسه مداخله شناختی-رفتاری ویدیویی دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب کووید-19، سنجه کوتاه اضطراب سلامت، و شاخص حساسیت اضطرابی بودند. در نهایت، داده ها با استفاده از روش آماری مانکوا تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله شناختی-رفتاری منجر به کاهش اضطراب سلامت و حساسیت اضطراب شرکت کنندگان گروه آزمایش شد (001/0 >p). در این بین، مداخله حاضر برای مولفه های اضطراب سلامت کارآمدتر بوده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به اضطراب گسترده جامعه در مورد کووید-19 و همچنین پیچیدگی های ارایه چهره به چهره درمان شناختی-رفتاری، استفاده از مداخله شناختی-رفتاری ویدیویی می تواند روشی فوری، مختصر و ارزان قیمت بر بهبود سلامت روانی جامعه باشد. .

    کلید واژگان: کووید-19, درمان شناختی-رفتاری, مداخله ویدئویی, اضطراب سلامت, حساسیت اضطرابی
    Reza Shabahang *, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Maryam Dadras, Seyyedeh Zahra Seyed Noori
    Introduction

    Cognitive-behavioral interventions are known as first-line treatments for anxiety disorders. However, complexities such as quarantine have made it difficult to provide face-to-face intervention. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of video-based cognitive-behavioral intervention on health anxiety and anxiety sensitivity of individuals with high levels of COVID-19 anxiety.

    Method

    The present study was semi-experimental study with pre-test and post-test design with the control group. According to the principles of diagnosis of health anxiety in the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-Fifth Edition and COVID-19 Anxiety Questionnaire, 138 participants with high levels of COVID-19 anxiety were selected by convenience sampling method and randomly assigned into two groups of experimental (n = 69) and control (n = 69). The experimental group received 10-session video-based cognitive-behavioral intervention compared to the control group. The research instruments included the COVID-19 Anxiety Questionnaire, the Short Health Anxiety Inventory, and the Anxiety Sensitivity Index. At the end, the data were analyzed by using statistical method of MANCOVA.

    Results

    The results of this study showed that cognitive-behavioral intervention led to a reduction in health anxiety and anxiety sensitivity of experimental group participants (p < 0.001). In the meantime, the present intervention has been more effective for the components of health anxiety.

    Conclusion

    Due to the widespread public anxiety about COVID-19 as well as the complexities of face-to-face cognitive-behavioral therapy, the use of video-based cognitive-behavioral intervention can be an immediate, concise, and inexpensive way to improve mental health of the community.

    Keywords: COVID-19, cognitive-behavioral therapy, Video-based intervention, Health anxiety, Anxiety Sensitivity
  • سارا ناصری گرگون، سیده مریم موسوی*، رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه
    مقدمه

     تاب آوری و امید به زندگی بیماران از جمله حیاتی ترین سازه های روانشناختی به حساب می آیند که  به اهمیت آن ها برای مقابله موثر با مشکلات مرتبط با بیماری سرطان در پژوهش های پیشین اشاره شده است. پژوهش حاضر در نظر داشت که تاثیر مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تاب آوری و امید به زندگی بیماران مبتلا به سرطان های گوارشی را بررسی نماید.

    روش کار

     پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به انواع سرطان های گوارشی شهر رشت بودند که در بازه زمانی مهر تا بهمن ماه سال 1398 به مراکز درمانی  (مرکز آموزشی درمانی رازی و کلینیک بعثت) مراجعه نمودند. 60 شرکت کننده به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، 8 جلسه مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر-داویدسون (کانر و داودسون، 2002) و مقیاس امیدواری (اسنایدر و همکاران، 1991) بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده با روش تحلیل چندمتغیره کوواریانس (مانکوا) انجام گردید.

    یافته ها

     بر اساس نتایج، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به بهبود تاب آوری و امید به زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش گردید (01/0 >p).

    نتیجه گیری

     بهبود تاب آوری و امید به زندگی به عنوان بخشی حیانی در فرآیند درمان بیماری سرطان شناخته می شود. پژوهش حاضر نشان می دهد که مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با تاکید بر روش های آرام سازی مثل مدیتیشن می تواند روشی کارآمد در بهبود تاب آوری و امید به زندگی بیماران مبتلا به سرطان های گوارشی باشد که در نهایت منجر به افزایش انطباق بیماران گردد. از این رو، پیشنهاد می گردد که از مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی برای افزایش توانایی مقابله بیماران مبتلا به سرطان استفاده شود.

    کلید واژگان: سرطان, ذهن آگاهی, تنیدگی, تاب آوری, امید به زندگی
    Sara Naseri Garagoun, Seyedeh Maryam Mousavi *, Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe
    Introduction

     Resilience and life expectancy of patients are among the most crucial psychological concepts that have been mentioned in previous research for their importance in effectively dealing with cancer-related problems. The present study aimed to investigate the effect of mindfulness-based stress reduction intervention on resilience and life expectancy of gastrointestinal cancers patients.

    Methods

     The present study is a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study included patients with various gastrointestinal cancers in Rasht who referred to medical centers (Razi hospital and Beasat clinic) in the period from September to January 2019-2020; 60 participants were selected by random sampling method and randomly assigned to experimental (n = 30) and control (n = 30) groups. The experimental group received 8 sessions of mindfulness-based stress reduction intervention compared to the control group. Research tools included the Connor-Davidson Resilience Questionnaire (Connor & Davidson, 2002) and the Hope Scale (Snyder et al., 1991). Data were analyzed by SPSS24 by using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

     Based on the findings, mindfulness-based stress reduction intervention improved resilience and life expectancy of the experimental group participants (p<0.01).

    Conclusion

     Improving resilience and life expectancy is recognized as a critical part of the cancer treatment process. The present study shows that mindfulness-based stress reduction intervention with emphasis on relaxation techniques such as meditation can be an effective way to improve resilience and life expectancy in patients with gastrointestinal cancers which ultimately lead to increased patient adaptation. Therefore, it is recommended to utilize mindfulness-based stress reduction intervention to enhance coping capability of the cancer patients.

    Keywords: Cancer, mindfulness, stress, resilience, life expectancy
  • وحید حاجی علیانی، افشین طهماسبی، عادله شخص بلندقدر، رضا شباهنگ*، فرزین باقری شیخانگفشه
    زمینه و هدف

    نتایج پژوهش های پیشین حاکی از اهمیت انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب کودکان با نیازهای ویژه است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آنها بر انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی انجام شده است.

    روش

    روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه مدارس استثنایی ناحیه یک شهر رشت در نیم سال اول تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 60 والد (مادر یا پدر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس انرژی ادراک شده والدگری (یانیس، بارنت و نیس، 2009) و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (والاچ و همکاران، 2006) بود. گروه آزمایش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه به همراه فرزندانشان، دوازده جلسه برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها (برتون و همکاران، 2018) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره یکراهه تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها بر افزایش انرژی ادراک شده والدگری (80/94=F) و ذهن آگاهی (9/10=F) والدین کودکان با نیازهای ویژه تاثیر معناداری دارد (0/01>P).  

    نتیجه گیری

    با در نظر گرفتن اهمیت والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب، برنامه پرورشی حاضر با تمرکز بر نگرش ها، نیازها، استقلال، همدلی و ارتباط والد- فرزند می تواند مداخله ای کارآمد در بهبود انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی والدین کودکان با نیازهای ویژه باشد.

    کلید واژگان: برنامه پرورشی, انرژی والدگری, ذهن آگاهی, والدین و کودکان با نیازهای ویژه
    Vahid Hajialiani, Afshin Tahmasbi, Adeleh Shakhs Bolandghadr, Reza Shabahang*, Farzin Bagheri Sheykhangafshe
    Background and Purpose

    Previous studies indicate the importance of the perceived energy for parenting and mindfulness in the optimal upbringing of children with special needs. In this regard, the present study aimed to investigate the effect of nurturing program for parents and children with special needs and their health challenges on the perceived energy for parenting and mindfulness.

    Method

    The present research was a quasi-experimental study with pretest- posttest control group design. The population of the study consisted of parents of children with special needs in the exceptional schools of the first district of Rasht city in the first semester of academic year 2019-2020. The sample consisted of 60 parents (mother/father) who were selected by convenience sampling and randomly assigned to the experimental or control group. The applied instruments were Perceived Energy for Parenting Scale (Janisse, Barnett, & Nies, 2009) and Freiburg Mindfulness Inventory-Short Form (Walach et al., 2006). The experimental group, including children with special needs and their parents received twelve sessions of nurturing program for parents and children with special needs and their health challenges (Burton et al., 2018), but the control group did not receive any intervention. Eventually, the data were analyzed by one-way analysis of covariance.

    Results

    The findings indicated that the nurturing program for parents and their children with special needs and their health challenges had a significant effect on increasing perceived energy for parenting (F=80.94) and mindfulness (F=9.10) (P<0.01).

    Conclusion

    Considering the importance of perceived energy for parenting and mindfulness in optimal child rearing, the current nurturing program with a focus on attitudes, needs, independence, empathy, and parent-child relationship can be an effective intervention for enhancing perceived energy for parenting and mindfulness in the parents of children with special needs.

    Keywords: Nurturing program, perceived energy for parenting, mindfulness, parents, children with special needs
  • فرزین باقری شیخانگفشه، رضا شباهنگ، خزر تاج بخش، عارفه حمیده مقدم، زینب شریفی پور چوکامی، سیده مریم موسوی*

    افراد مختلف سطوح متفاوتی از اضطراب را در همه گیری ویروس کرونا-2019 تجربه می کنند که ممکن است زندگی آن ها را تحت تاثیر خود قراردهد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اضطراب سلامت، حساسیت اضطرابی و تشدید جسمانی حسی در پیش بینی اضطراب کووید-19 در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه گیلان درسال 1399 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 200 دانشجو از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه اضطراب کووید-19 ویتن و همکاران، سنجه کوتاه اضطراب سلامت سالکوسکیس و همکاران، شاخص حساسیت اضطرابی تیلور و همکاران و مقیاس تشدید جسمانی حسی بارسکی و همکاران، بود. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد اضطراب سلامت، حساسیت اضطرابی و تشدید جسمانی حسی با اضطراب کووید-19 همبستگی مثبت و معناداری دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که اضطراب سلامت، حساسیت اضطرابی و تشدید جسمانی حسی به طور معناداری توانستند 55 درصد از تغییرات اضطراب کووید-19 را پیش بینی کنند. به نظر می رسد هرچقدر میزان اضطراب کووید-19 در دانشجویان بالاتر باشد، فرد نگرانی و حساسیت بیشتری در رابطه با وضعیت سلامتی خود دارد و علایم جسمانی حسی خود را بزرگ جلوه می دهد. بدین منظور لازم است مراکز خدمات روان شناسی و مشاوره دانشگاه اقداماتی در جهت کاهش اضطراب کووید-19 و افزایش آگاهی دانشجویان انجام دهند.

    کلید واژگان: اضطراب کووید-19, اضطراب سلامت, تشدید جسمانی حسی, حساسیت اضطرابی
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Reza Shabahang, Khazar Tajbakhsh, Arefeh Hamideh Moghadam, Zeynab Sharifipour Choukami, Seyedeh Maryam Mousavi *

    People experience different levels of anxiety associated with the 2019 Coronavirus 19, which may affect their lives. The present study aimed to investigate the role of health anxiety, anxiety sensitivity, and somatosensory amplification in predicting of students' COVID-19 anxiety. The research design was descriptive and correlational. The statistical population of the study included students of Guilan University in 2020. By using available sampling method, through online calling, 200 students participated in the study. Data were collected from the Covid-19 Anxiety Scale (Wheaton et al), Short-term health Anxiety Measurement (Salkovskis et al), Anxiety Sensitivity Index (Taylor et al), and somatosensory amplification Scale (Barsky et al). The data were analyzed using Pearson correlation tests and multiple regression analysis. The results showed that health anxiety, anxiety sensitivity, and somatosensory amplification were positively and significantly correlated with COVID-19 anxiety. Regression results showed that these variables significantly predicted 55% of the new coronavirus anxiety. It seems that the high anxiety level of COVID-19 in students, can enhance their anxiety and sensitivity about health state and they would exaggerate physical and emotional symptoms. Thus, the University's psychological and Counseling Services must take steps to reduce the anxiety of COVID-19 and increase students' awareness.

    Keywords: Anxiety Sensitivity, covid-19 anxiety, health anxiety, somatosensory amplification
  • علی پورصفر*، رضا شباهنگ

    همواره پیشرفت تحصیلی دانشجویان در دانشگاه ها مسئله بسیار برجسته ای بوده است که مطالعات بسیاری را به خود اختصاص داده است. در این بین، رویکرد یادگیری و تجربه دوره آموزشی می توانند بر پیشرفت تحصیلی موثر واقع شوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رویکرد یادگیری و تجربه دوره آموزشی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی با روش همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1398-1397 بود. 230  شرکت کننده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به سنجه ویرایش شده رویکردهای یادگیری (واق، 1999)، پرسشنامه تجربه دوره آموزشی (رامسدن، 1991) و سنجه پیشرفت تحصیلی پاسخ دادند. در انتها تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان انجام گرفت. بر طبق نتایج بدست آمده، رویکردهای یادگیری و تجربه دوره آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان همبسته هستند (001/0>P) و می توانند 6/57 درصد از تغییرات پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کنند (001/0>P). با توجه به اهمیت رویکرد تحصیلی و تجربه دوره آموزشی در ارتباط با پیشرفت تحصیلی، ارایه مداخلاتی برای استفاده بیشتر از رویکردهای یادگیری کارآمدتر در دانشجویان و همچنین بهبود کیفیت دوره های آموزشی در موقعیت های آموزشی توصیه می شود.

    کلید واژگان: رویکرد یادگیری, تجربه دوره آموزشی, پیشرفت تحصیلی, دانشجویان
    Ali Poursafar *, Reza Shabahang

    Students' academic achievement at universities has always been a very prominent issue so that it has attracted the focus of many studies. Meanwhile, the learning approach and course experience could affect and determine academic achievement. Therefore, the present study aimed to investigate the role of learning approach and course experience in prediction of academic achievement among university students. The design of the present study is the descriptive with the correlational method. The statistical population of this study consisted of all students of faculty of Literature and Humanities of Guilan University (Iran) in the academic year of 2017-2018. From this population, 230 students were selected by convenience sampling method and responded to the Revised Approaches to Studying Inventory (Waugh, 1999), the Course Experience Questionnaire (Ramsden, 1991), and the Academic Achievement Inventory. In the end, the data were analyzed by 24 version of SPSS software, using Pearson correlation and enter multiple regression. According to the results, learning approaches and course experience are correlated with students' academic achievement (P < 0.001) and can predict 57.6% of variances of academic achievement (P < 0.001). Given the importance of learning approach and course experience in relation to academic achievement of university students, it is recommended to provide interventions to employ more effective learning approaches in university students and also to improve the quality of educational courses in educational settings.

    Keywords: Learning Approach, course experience, academic achievement, University Students
  • رضا شباهنگ*، محمدعلی بشارت، عباسعلی حسین خانزاده، فرزین باقری شیخانگفشه
    مقدمه

    پرستش افراد مشهور به عنوان ارتباط فرا اجتماعی با افراد مشهور می تواند بر بهزیستی روانشناختی تاثیرگذار باشد. البته در این بین، توانایی های شناختی و به طور مشخص انعطاف پذیری شناختی به موجب تاثیراتی که بر ارتباطات بین فردی می گذارند، می توانند نقش موثری را ایفا کنند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین پرستش افراد مشهور و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی صورت گرفته است.

    روش

    طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1397 بودند که از این بین 300 دانشجو خانم و آقا با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. پس از نمونه گیری، مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور (مک کاتچیون، لانگ و هوران، 2002)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (ریف، 1989) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندر وال، 2010) به شرکت کنندگان ارایه شد. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل ساختاری انجام گرفت.

    یافته ها

    بر طبق نتایج بدست آمده، پرستش افراد مشهور به صورت معنی داری با بهزیستی روانشناسی و انعطاف پذیری شناختی همبستگی منفی داشت. در واقع، پرستش افراد مشهور به صورت مستقیم بر بهزیستی روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی تاثیر منفی معنی دار داشت. همچنین اثر غیرمستقیم پرستش افراد مشهور بر بهزیستی روانشناختی از طریق انعطاف پذیری شناختی منفی و معنی دار بود. بنابراین می توان گفت که انعطاف پذیری شناختی نقش میانجی در ارتباط پرستش افراد مشهور با بهزیستی روانشناختی دارد. به بیانی دیگر، با افزایش توانایی انعطاف پذیری شناختی، از مشکلات بهزیستی روانشناختی ناشی از درآمیختگی افراطی با افراد مشهور کاسته می شود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط بین پرستش افراد مشهور و بهزیستی روانشناختی، می توان مطرح کرد که هر چه توانایی انعطاف پذیری شناختی افزایش یابد، مشکلات بهزیستی روانشناختی ناشی از پرستش افراد مشهور کمتر می شود.

    کلید واژگان: پرستش افراد مشهور, بهزیستی روانشناختی, انعطاف پذیری شناختی
    Reza Shabahang *, Mohammad Ali Besharat, Abbas Ali Hossein Khanzadeh, Farzin Bagheri Sheykhangafshe
    Introduction

    Celebrity worship as a parasocial relationship with celebrities can affect psychological wellbeing, but meanwhile, cognitive abilities and especially cognitive flexibility can play effective roles due to the effect on interpersonal communication. Therefore, the present study aims to investigate the relationship between the celebrity worship and psychological wellbeing with the mediating role of cognitive flexibility.

    Method

    The research design was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of students of Guilan University in 2018. Among them, 300 female and female students were selected through convenient sampling method. After selecting the sample, celebrity worship attitude (McCutcheon, Lange & Houran, 2002), Ryff’s scale of psychological wellbeing (Ryff, 1989), and cognitive flexibility inventory (Dennis & Vander Wal, 2010) were given to participants. Pearson correlation coefficient and structural analysis were used to analyze data.

    Results

    According to the results, celebrity worship was correlated to psychological wellbeing and cognitive flexibility significantly. In fact, celebrity worship directly had negative and significant effect on psychological wellbeing and cognitive flexibility. Moreover, the indirect effect of celebrity worship on psychological wellbeing through the cognitive flexibility was negative and significant. Therefore, it can be concluded that the cognitive flexibility has a mediating role in the relationship between the celebrity worship and psychological well-being. In other words, by increasing cognitive flexibility, psychological well-being problems caused by extreme involvement with celebrities would be reduced.

    Conclusion

    Considering the mediating role of cognitive flexibility in the relationship between celebrity worship and psychological wellbeing, it can be argued that by increasing cognitive flexibility, psychological well-being problems caused by celebrity worship decreases as well.

    Keywords: Celebrity worship, psychological wellbeing, Cognitive Flexibility
  • مهری کرباسیون، سیده مریم موسوی*، مهرانه شجاعی، رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه
    زمینه و هدف

    خیانت زناشویی پیامدهای مخرب روانشناختی بسیاری را برای زنان آسیب دیده از خیانت به همراه دارد. در این بین، باورهای فراشناختی و انعطاف پذیری از جمله متغیرهای روانشناختی هستند که می توانند از خیانت زناشویی تاثیر منفی بپذیرند. در همین راستا، هدف از پزوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای فراشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان آسیب دیده از خیانت بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری کلیه زنان آسیب دیده از خیانت را شامل می شد که در سال 1397 به دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنگر مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 30  زن با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس در گروه های آزمایش (15=n) و کنترل (15=n) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های باورهای فراشناختی-30 گویه ای ولس و کارترایت-هاتون (MCQ-30) و پذیرش و عمل-نسخه دوم باند و همکاران (AAQ-II) بود. درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 2 ساعته به صورت هفتگی بر روی گروه های آزمایش اجرا گردید. در انتها داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری بر روی باورهای فراشناختی و انعطاف پذیری روان شناختی موثر است (01/0>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند با بهبود باورهای فراشناختی و انعطاف پذیری روان شناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی، از پیامدهای منفی خیانت زناشویی در زنان کاست و سازگاری بیشتر را در آن ها افزایش دهد. لذا این نوع مداخله برای افزایش سازگاری در زنان آسیب دیده خیانت توصیه می گردد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, باورهای فراشناختی, انعطاف پذیری شناختی, خیانت زناشویی, زنان
    Mehri Karbasion, Seyyede Maryam Mousavi*, Mehraneh Shojaei, Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe
    Background

    While marital relationship can be a source of many pleasurable experiences, it can also bring about the most painful experiences. In this regard, marital infidelity is one of the negative experiences related to married life. This is a topic that has attracted the attention of many researchers in recent decades and is known as the most harmful experience related to married life. Studies indicate the need to pay attention to the extent of the phenomenon of marital infidelity. In fact, marital infidelity can have far-reaching negative consequences, such as anger towards oneself and onechr('39')s spouse, feelings of embarrassment, loss of trust, loss of identity and sense of specialness, decreased purposefulness, interpersonal problems, decreased self-esteem, mental health problems, guilt and depression for the betrayed person. These injuries can be more prominent in women. This issue indicates the need to examine the dimensions related to marital infidelity and provide interventions to deal with its negative consequences in women affected by infidelity. In this regard, there is evidence of a prominent relationship between cognitive and metacognitive beliefs as well as cognitive flexibility with the experience of marital infidelity. Given the relationship between metacognitive beliefs and psychological flexibility to marital infidelity, interventions to improve these abilities in women damaged by marital infidelity are essential. In this regard, cognitive interventions, and specifically treatment based on acceptance and commitment, are very useful for women affected by marital infidelity. In fact, acceptance and commitment interventions emphasize cognitive components and aim to change dysfunctional cognitions. In this regard, acceptance and commitment therapy can be considered as an effective intervention to improve the metacognitive beliefs and psychological resilience of women affected by infidelity. A subject that has received few specific studies. Overall, given the relatively high prevalence of marital infidelity, the negative consequences of infidelity, the need for psychological interventions, the ineffectiveness of many intervention programs, and limited interventional studies, providing an effective intervention for victims of infidelity, especially women as the more vulnerable group is very much needed. Accordingly, the present study aimed to investigate the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment on metacognitive beliefs and psychological flexibility of women damaged by marital infidelity.

    Methods

    The present study was quasi-experimental with pretest-posttest control group design. The statistical population included all women damaged by marital infidelity who referred to the Islamic Revolutionary Tribunal of Sangar in 2018. Among them, 30 women were selected by convenience sampling method and then randomly assigned to experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The data collection tools included demographic questionnaire, Metacognition Questionnaire (MCQ-30; Wells & Cartwright-Hatton, 2004), and the Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II; Bond et al., 2011). Acceptance and commitment group therapy was administered to the experimental groups in 8 sessions of 2 hours weekly. Finally, the data were analyzed using multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results indicated that the acceptance and commitment group therapy significantly affect metacognitive beliefs and psychological flexibility (p<0.01).

    Conclusion

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment on metacognitive beliefs and psychological flexibility of women damaged by marital infidelity. According to the findings of the study, group therapy based on acceptance and commitment was able to affect the metacognitive beliefs and psychological flexibility of women damaged by marital infidelity and improve their metacognitive beliefs and psychological flexibility. In explaining this issue, it can be acknowledged that the acceptance and commitment intervention in the present study, by emphasizing cognitive processes such as connection with the present, committed actions and acceptance, could bring about positive changes in the metacognitive structure of women damaged by marital infidelity. Through learning the acceptance process, participants learned to accept events and thoughts completely and without defense, as they are. In other words, they were taught that although their situation is sensitive and distressing, they should not prevent negative thoughts from entering their minds, but should be able to show the best performance by accepting these thoughts. The other component was self-observation. Participants found that they should perceive thoughts as they are and in a pure form and look at thoughts as a phrase or an image or a form, not as a consistent concept. That is, thoughts should not be described based on analysis, judgment, evaluation, and belief, so that it is possible to separate thoughts. The intervention also improved metacognitive beliefs through its effects on uncontrollability, the risk of negative thoughts, cognitive conflict, and positive beliefs about worry. In addition, the intervention program improved psychological flexibility, that is, staying connected to the present moment despite unpleasant thoughts, feelings, and physical conditions, so that behaviors are selected based on personal situation and values. Based on the results of the present study, acceptance and commitment group therapy can reduce negative consequence of marital infidelity and increase adjustment in women damaged by marital infidelity by enhancing their metacognitive beliefs and psychological flexibility. Therefore, it is recommended to increase adjustment in women damaged by marital infidelity.

    Keywords: Acceptance, Commitment therapy, Metacognitive beliefs, Psychological flexibility, Marital infidelity, Women
  • سیده مریم موسوی، سید علی مجیدی، رضا شباهنگ*، محمدعلی بشارت، فرزین باقری شیخانگفشه، زهرا سمیعی
    زمینه و هدف

    با توجه به افزایش شیوع و بروز فجایع در دنیای امروز، صلاحیت پرستاران در مقابله با فجایع، مسئله ای بسیار برجسته است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش خودکارآمدی و تجارب مرتبط با فجایع در پیش بینی صلاحیت پرستاری فجایع صورت گرفت.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران بیمارستان های شهر رشت در سال 1396 بود. نمونه  ها شامل 200 پرستار بودند که با استفاده از روش نمونه  گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس صلاحیت پرستاری فجایع، مقیاس خودکارآمدی و مقیاس تجارب پرستاران از فجایع بود. در پایان داده  های به دست آمده با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که خودکارآمدی و تجارب مرتبط با فجایع به صورت معناداری صلاحیت پرستاری فجایع پرستاران را پیش بینی می کنند (0/01> p).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته  های پژوهش، خودکارآمدی و تجارب مرتبط با فجایع عواملی موثر در صلاحیت پرستاری فجایع هستند. بر این اساس، افزایش خودکارآمدی و تجارب مرتبط با فجایع در پرستاران می تواند منجر به صلاحیت بیشتر پرستاران در مواجهه با فجایع گردد.

    کلید واژگان: صلاحیت پرستاری فجایع, خودکارآمدی, تجارب مرتبط با فجایع, پرستاران
    Background & Objective

    Considering the increasing prevalence and incidence of disasters in today's world, the competency of nurses in the management of disasters is a remarkable issue. The present study aimed to investigate the effects of self-efficacy and disaster-related experiences on nursing competency in the prediction of disasters.

    Materials and Methods

    This descriptive-correlational study was conducted on the nurses employed in the hospitals in Rasht, Iran in 2017. In total, 200 nurses were selected via convenience sampling. Data were collected using the scale for disaster nursing core competencies, self-efficacy scale, and nurses' experiences of disaster scale. Data analysis was performed using Pearson's correlation-coefficient and multiple regressions.

    Results

    Self-efficacy and disaster-related experiences could significantly predict the disaster nursing competency of the nurses (P<0.01).

    Conclusion

    According to the results, self-efficacy and disaster-related experiences were important influential factors in disaster nursing competency. Therefore, increasing the self-efficacy and disaster-related experiences of nurses could enhance their competency in the management of disasters.

    Keywords: Disaster Nursing Competency, Self-efficacy, Disaster-related Experiences, Nurses
  • رضا شباهنگ*، فرزین باقری شیخانگفشه، مرضیه شهریاری سرحدی، عادله یوسفی سیاکوچه، وحید حاجی علیانی
    مقدمه

    بیماری های جسمانی همچون سرطان علاوه بر پیامدهای منفی می توانند پیامدهای مثبتی را نیز موجب گردند که تحت عنوان پیامدهای مثبت بیماری شناخته می شوند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند در سطوح مختلف پیامدهای مثبت بیماری سرطان صورت گرفت.

    روش

    در این مطالعه علی-مقایسه ای، جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به سرطان بیمارستان های شهر رشت (ناحیه یک) در سال 1398 بودند که ازاین بین، 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه چشم انداز امیدوارانه (سودرگرن و هایلند، 2000)، مقیاس امیدواری (اسنایدر و همکاران، 1991) و مقیاس تمایلات رفتاری جامعه پسند (بامستیگر و سیگل، 2019) در انتها، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت.

    یافته ها

    گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح بالا پیامد مثبت بیماری در مقایسه با گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح پایین پیامد مثبت بیماری، نمرات بالاتری در امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند کسب کردند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش، گروه بیماران مبتلا به سرطان با سطوح بالا پیامد مثبت بیماری، امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند بیشتری دارند. ازاین رو، ارایه مداخلاتی برای افزایش پیامدهای مثبت بیماری سرطان می توانند به افزایش امیدواری و تمایلات رفتار جامعه پسند منجر گردد.

    کلید واژگان: پیامدهای مثبت بیماری, امیدواری, تمایلات رفتار جامعه پسند, بیماری سرطان
    Reza Shabahang *, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Marzieh Shahryari Sarhadi, Adeleh Yousefi Siahkoucheh, Vahid Hajialiani
    Objective

    Physical illnesses such as cancer, in addition to negative consequences, can also have positive outcomes that are known as positive consequence of illness. The aim of this study was to compare hope and prosocial behavior intentions in different levels of positive consequences of cancer illness.

    Method

    In this causal-comparative study, the population of the study consisted of cancer patients in hospitals in Rasht city (District 1) in 2019, of which 200 patients were selected by convenience sampling. For collecting data, Silver Lining Questionnaire (Sodergren & Hyland, 2000), Hope Scale (Snyder et al., 1991), and Prosocial Behavioral Intention Scale (Baumsteiger & Siegel, 2019) were used. Finally, the data were analyzed by multiple analysis of variance method.

    Findings

    The group of cancer patients with high level of positive consequences of illness got higher scores in hope and prosocial behavior intentions in comparison to group of cancer patients with low level of positive consequences of illness.

    Conclusion

    According to the findings, the group of cancer patients with high level of positive consequences of illness have higher hope and intentions for prosocial behaviors. Hence, providing interventions to increase the positive consequences of cancer can lead to increased hope and prosocial behavior intentions.

    Keywords: Positive Consequences of Illness, Hope, Prosocial Behavior Intentions, Cancer Illness
  • اعظم نوری سعید، رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه، مریم سعیدی*، مریم موسوی

    در طول بیماری همه گیر ویروس کرونا-2019، افراد مختلف سطوح متفاوتی از اضطراب مرتبط با کوید-19 را تجربه می کنند و بسیاری از آن ها به اینترنت و اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت استناد می کنند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کوید-19 است. در این مطالعه علی-مقایسه ای ، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در هنگام شیوع کوید-19 در سال 1398 بود. از بین آنها ، 387 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه اضطراب کوید-19، پرسشنامه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و مقیاس تقویت حباب هویت پاسخ دادند. با توجه به نمرات بالا و پایین پرسشنامه اضطراب کوید-19، شرکت کنندگان به دو گروه اضطراب بالا کوید-19 و گروه اضطراب پایین کوید-19  تقسیم شدند. یافته ها نشان داد افراد دارای سطح بالای اضطراب کوید-19، نمرات بیشتری در استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و هویت اشتراکی آنلاین در مقایسه با افراد گروه اضطراب کم کوید-19 کسب کردند. باید اذعان داشت که در افراد با سطوح بالا اضطراب کوید-19، هویت اشتراکی آنلاین برجسته تر است و آن ها اتکا بیشتری به اطلاعات سلامتی موجود در سطح اینترنت دارند. بنابراین ضروری است که افراد در انتخاب اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت محتاط تر عمل کنند و همچنین محدودیت هایی برای انتشار این نوع اطلاعات در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: کوید-19, اضطراب, اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت, حباب های هویت
    Azam Nourisaeid, Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Maryam Saeedi*, Maryam Mousavi

    During the COVID-19 epidemic, different individuals experience different levels of anxiety associated with COVID-19, and many of them cite the Internet and online health information. The aim of the present study was to compare the online health information utilization, online shared identity, and online shared information usage in different levels of COVID-19 anxiety. In this causal-comparative study, the statistical population of the study consisted of college students of Faculty of Literature and Humanities of Guilan University during COVID-19 outbreak in 2020. Among them, 387 students were selected by convenience sampling method and responded to COVID-19 Anxiety Questionnaire, Online Health Information Utilization Questionnaire, and Identity Bubble Reinforcement Scale. Considering the high and low total scores of the COVID-19 Anxiety Questionnaire, participants were divided into high-level COVID-19 anxiety (n=100) and low-level COVID-19 anxiety (n=100) groups. The results indicated individuals with high level of COVID-19 anxiety got higher scores in online health information utilization and online shared identity compared to individuals in low-level COVID-19 anxiety group (p <0/01). Admittedly, online shared identity is more prominent in individuals in high-level COVID-19 anxiety group and they rely more on health information available on the Internet.

    Keywords: COVID-19, Anxiety, Online health information, Identity bubbles
  • منصوره نیکوگفتار*، رضا شباهنگ
    نگرش به خشونت، همدلی و رشد اخلاقی از جمله متغیرهای با اهمیت و مرتبط با انواع بازی های رایانه ای هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش به خشونت، همدلی و رشد اخلاقی در کاربران نوجوان انواع بازی های رایانه ای در قالب یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. 144 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در پایه اول دبیرستان مدارس منطقه 15 آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، سنجش بازی های رایانه ای، مقیاس نگرش نسبت به خشونت-نسخه نوجوانان، پرسشنامه بازتاب اخلاقی اجتماعی- فرم کوتاه و پرسشنامه همدلی عاطفی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه بررسی شد. مطابق نتایج به دست آمده، میزان استفاده از بازی های رایانه ای با نگرش به خشونت همبستگی مثبت و با همدلی و رشد اخلاقی همبستگی منفی دارند. همچنین بین استفاده کنندگان انواع بازی های رایانه ای در همدلی، نگرش به خشونت و میزان استفاده از بازی های رایانه ای تفاوت معناداری وجود دارد در حالیکه در رابطه با رشد اخلاقی تفاوت معناداری دیده نشد. بر این اساس، نگرش به خشونت و همدلی متغیرهایی مرتبط و مهم در رابطه با انواع بازی های رایانه ای می باشند که می توانند به صورت متفاوتی از انواع بازی های رایانه ای تاثیر بپذبرند که با توجه به آن، می توان با طرح ریزی و اجرا برنامه ها و مداخلات، کاهش نگرش مثبت به خشونت و افزایش همدلی را موجب شد.
    کلید واژگان: بازی های رایانه ای, نگرش به خشونت, همدلی, رشد اخلاقی
    Mansooreh Nikoogoftar *, Reza Shabahang
    Computer games have made a profound change in teenagers' leisure time and have become the most popular form of entertainment. Attitudes toward violence, empathy, and moral development are important variables associated with a variety of computer games. The purpose of this study was to compare attitude toward violence, empathy and moral development in adolescent users of computer games in a descriptive and correlational study.144 students were selected through cluster random sampling from male and female students in the first grade of high school in district 15 of Tehran's education district. O, the Attitude toward Violence-Adolescents Scale, Social Moral Reflection Questionnaire-Short Form, and Emotional Empathy Questionnaire.Data were analyzed using multivariate analysis of variance and Scheffe post hoc test. According to the results, the use of computer games was positively correlated with attitude toward violence and negatively correlated with empathy and moral development. There was also a significant difference between users of different types of computer games in empathy, attitude toward violence and the amount of use of computer games, while there was no significant difference in moral development. Accordingly, attitudes toward violence and empathy are relevant and important variables in relation to the types of computer games that can affect different types of computer games that, according to them, may be relevant. By designing and implementing programs and interventions, one can reduce positive attitudes toward violence and increase empathy.
  • رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه، مریم موسوی*
    هدف

     پژوهش حاضر با هدف مقایسه شدت حافظه اعتیاد و خود کنترلی در ترک اعتیاد موفق و ناموفق صورت گرفت.

    روش

    در این مطالعه علی-مقایسه ای، جامعه آماری پژوهش شامل مردان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر رشت (ناحیه یک) در سال 1397 بودند. از این بین، 45 فرد موفق در ترک اعتیاد (بیش از 2 سال) و 45 فرد ناموفق در ترک اعتیاد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از مقیاس شدت حافظه اعتیاد (چن و همکاران، 2018) و نسخه کوتاه مقیاس خود کنترلی (تانجنی و همکاران، 2004) استفاده شد. در انتها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت.

    یافته ها

    بر طبق نتایج بدست آمده، سطوح شدت حافظه اعتیاد و خودکنترلی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد متفاوت بود (0/01> p). به بیانی دیگر، افراد موفق در ترک اعتیاد در مقایسه با افراد ناموفق در ترک اعتیاد، نمرات پایین تری در شدت حافظه اعتیاد و نمرات بالاتری در خود کنترلی کسب کردند (0/01> p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج، شدت حافظه اعتیاد و خودکنترلی عواملی برجسته ای در ترک اعتیاد هستند که در ترک موفق اعتیاد می توانند موثر واقع می شوند. بر این اساس، می توان با طراحی مداخلاتی در راستای کاهش شدت حافطه اعتیاد و افزایش خودکنترلی معتادان، موفقیت در ترک اعتیاد را افزایش داد.

    کلید واژگان: موفقیت در ترک اعتیاد, شدت حافظه اعتیاد, خود کنترلی
    Reza Shabahang, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Maryam Mousavi*
    Objective

    The purpose of the present study was to compare addiction memory intensity and self-control in successful and unsuccessful addiction withdrawal.

    Method

    In this causal-comparative study, the population of the study consisted of male addicts who referred to Rasht addiction treatment clinics (District one) in 2018. Among them, 45 individuals with successful addiction withdrawal (more than 2 years) and 45 individuals with unsuccessful addiction withdrawal were selected using convenience sampling method. For data collection, Addiction Memory Intensity Scale (Chen et al., 2018) and Self-Control Scale-short version (Tangny et al., 2004) were used. Finally, the data were analyzed using multi-variate variance analysis.

    Results

    According to the results, levels of addiction memory intensity and self-control were different in successful and unsuccessful individuals in addiction quit (p <0/01). In other words, successful individuals in addiction withdrawal received lower scores in addiction memory intensity and higher scores in self-control in comparison to unsuccessful individuals in addiction withdrawal (p <0/01).

    Conclusion

    Considering the results, addiction memory intensity and self-control are important factors that can be influential in successful addiction withdrawal. Hence, it is possible to increase success in addiction withdrawal by designing interventions that reduce addiction memory intensity and increase self-control.

    Keywords: Success in addiction withdrawal, Addiction memory intensity, Self-control
  • فرزین باقری شیخانگفشه*، رضا شباهنگ
    سابقه و هدف

    امروزه با وجود پیشرفت علم بهداشت و گسترش آن، هر ساله بر شمار سالمندان جهان افزوده می شود؛ از این رو، توجه به افزایش بهزیستی روان شناختی سالمندان امری لازم و ضروری می باشد. در این ارتباط، از طریق افزایش معنویت، حمایت اجتماعی و خوش بینی می توان به این مهم دست یافت. با توجه به مطالب بیان شده، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی سالمندان براساس معنویت، حمایت اجتماعی و خوش بینی انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از مطالعات توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را سالمندان ناحیه یک شهر رشت در سال 1397 تشکیل دادند. حجم نمونه معادل 300 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس بهزیستی روان شناختی 18 گویه ای (Ryff (1989، پرسشنامه معنویت Parsian و (Dunning (2009، سنجه حمایت اجتماعی Sherbourne و (Stewart (1991 و آزمون تجدیدنظرشده جهت گیری زندگی Scheier و  (Carver(1985 جمع آوری گردیدند و توسط نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از روش همبستگی Pearson و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که معنویت، حمایت اجتماعی و خوش بینی، همبستگی مثبتی با بهزیستی روان شناختی سالمندان دارند (0/001>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز حاکی از آن بودند که معنویت، حمایت اجتماعی و خوش بینی، 54 درصد از بهزیستی روان شناختی سالمندان را پیش بینی می کنند.

    استنتاج

    با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که با کسب معنویت، ارائه حمایت اجتماعی و افزایش میزان خوش بینی در زندگی می توان بهزیستی روان شناختی سالمندان را افزایش داد.

    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, حمایت اجتماعی, خوش بینی, سالمندان, معنویت
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Reza Shabahang
    Background and Purpose

    Nowadays, thanks to the advancement and expansion of health science, the number of elderly people is growing worldwide. Therefore, it is necessary to improve the psychological wellbeing of this population by increasing the levels of spirituality, social support, and optimism. In this regard, the present study aimed to predict the psychological wellbeing of elderly people based on spirituality, social support, and optimism.

    Materials and Methods

    This study was conducted based on a descriptive-correlational design. The statistical population of this study included all elderly residents living in District-1 in Rasht, Iran, during 2018. In total, 300 individuals were selected by the convenience sampling method. The data were collected using the 18-item Ryff's psychological well-being scale (Ryff, 1989), Persian and Dunning’s spirituality questionnaire (Persian and Dunning, 2009), Social Support Survey (Sherburne and Stewart, 1991), and revised version of the Life Orientation Test (Scheier and Carver, 1985). Moreover, the data were analyzed in SPSS software (version 24) through the Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis.

    Results

    According to the results, the psychological wellbeing of the elderly people correlated significantly with spirituality, social support, and optimism (P<0.001). Moreover, the results of multiple regression analysis revealed that spirituality, social support, and optimism predicted 54% of the psychological wellbeing of the elderly people.

    Conclusion

    In this regard, it is probable to improve the psychological wellbeing of the elderly people through achieving spirituality, providing social support, and increasing the level of optimism in life.

    Keywords: Elderly people, Optimism, Psychological wellbeing, Social support, Spirituality
  • رضا شباهنگ*، مهرانه شجاعی، فرزین باقری شیخانگفشه، عباس علی حسین خانزاده، منصوره نیکوگفتار
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط احتکار با مشکلات بین فردی با نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجانی بود. این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را مردان و زنان 35 تا 65 سال، 200 نفر (100 زن و 100 مرد) ناحیه یک شهر رشت تشکیل دادند. از این بین 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های رفتار ذخیره ای-نسخه بازنگری شده (SI-R)، مشکلات بین فردی-32 گویه (IIP-32) و دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) بودند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج حاکی از مثبت و معناداربودن اثر غیرمستقیم احتکار بر مشکلات بین فردی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بود (01/0>p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد، رفتارهای احتکاری منجر به مشکلات در ارتباطات بین فردی می شوند و همچنین نقص در ارتباطات بین فردی، تشدید نشانه های احتکاری را در پی دارد. البته در این بین، تنظیم هیجانی، عاملی مهم است که نقص بیشنر در آن، تشدید و نگهداری رفتارهای احتکاری و مشکلات بین فردی را موجب می شود. بنابراین، استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان، می توانند در کاهش و بهبود نشانه های احتکار و مشکلات ارتباطات بین فردی نقش مهمی را ایفا کنند.
    کلید واژگان: احتکار, مشکلات بین فردی, دشواری در تنظیم هیجانی
    Reza Shabahang *, Mehraneh Shojaei, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Abbas Ali Hossien Khanzadeh, Mansooreh Nikogoftar
    The present study was conducted to investigate the relationship between hoarding and interpersonal problems with mediating role of difficulties in emotion regulation. This research is descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of men and women aged 35-65 years old (100 women and 100 men) in district one of Rasht. Of these, 200 were selected by convenience sampling method. Data analysis was performed using Pearson correlation coefficient and structural equation modeling. The results indicated an indirect effect of hoarding on interpersonal problems through the difficulties in their emotional regulation that was positive and significant (p< 0/01). The results of this study indicated that hoarding behaviors leads to problems in interpersonal communication and also the defect in interpersonal communication leads to the intensification of hoarding symptoms. In the meantime, emotional regulation is an important factor in which excessive deficits exacerbate and maintain hoarding behaviors and interpersonal problems. Therefore, using emotion regulation strategies can play an important role in reducing and improving the symptoms of hoarding and interpersonal communication problems.
    Keywords: hoarding, interpersonal problems, difficulties in emotional regulation
  • فرزین باقری شیخانگفشه، رضا شباهنگ، اکرم سادات عباسی، سیده مریم موسوی*، وحید حاجی علیانی، مرضیه شهریاری سرحدی
    زمینه و هدف

    فرایندهای انگیزشی زیربنای رفتارهای یادگیری دانش آموزان هستند که می تواند تحت تاثیر عوامل روان شناختی گوناگون قرار گیرد. از جمله این متغیرها، استحکام روانی نام دارد که سطوح متفاوت آن می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر، ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت عاملی موثر و مرتبط با موفقیت تحصیلی است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش استحکام روانی و ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (ثبات) در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان انجام شد.

    روش

    مطالعه حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مدارس متوسطه اول ناحیه یک شهر رشت در نیم سال تحصیلی 98-1397 بود. نمونه پژوهش نیز شامل300 دانش آموز از جامعه مذکور (150 دانش آموز دختر و 150 دانش آموز پسر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس انگیزش تحصیلی (هارتر، 1981)، پرسشنامه استحکام روانی (شرد، گلبی و ون ورچ، 2009)، و مقیاس کوتاه ثبات (داکورث و کیون، 2009) بود. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان انجام شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد اثر اطمینان (0/17)، پایداری (0/23)، مهارگری (0/21)، و ثبات (0/18) بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مثبت و معنادار است. همچنین استحکام روانی و ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (ثبات) به صورت معناداری انگیزش تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند (0/01> p). همچنین نتایج نشان داد که استحکام روانی و ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (ثبات)، 17 درصد از انگیزش تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش، مشخص شد دانش آموزانی که دارای اهداف بلندمدتی بوده و برنامه مشخصی برای آینده تحصیلی خود دارند، از انگیزه تحصیلی بالاتری برخوردارند. همچنین دانش آموزانی که نمرات بالایی را در استحکام روانی کسب می کنند، پایداری و ثبات بیشتری را در تحصیل نشان می دهند و با انگیزه بادوام تری ادامه تحصیل خواهند داد. بدین ترتیب ضروری است که معلمان و خانواده ها با تمرکز بیشتر به این موضوعات در جهت تقویت استحکام روانی و ثبات دانش آموزان، تلاش کنند.

    کلید واژگان: انگیزش تحصیلی, استحکام روانی, تلاش و علاقه, اهداف بلندمدت, دانش آموزان
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Reza Shabahang, Akram Sadat Abbasi, Seyedeh Maryam Mousavi*, Vahid Hajialiani, Marzieh Shahryari Sarhadi
    Background and Purpose

    Motivational processes underlie students' learning behaviors that can be influenced by various psychological factors. One of these variables is called mental toughness which different levels of it can affect students' academic performance. On the other hand, the capacity to sustain effort and interest for long-term goals is an effective factor related to academic success. In this regard, the present study aimed to investigate the role of psychological strength and the capacity to maintain effort and interest for long-term goals (stability) in predicting students' academic achievement.

    Method

    This study is descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of all high school students in the first district of Rasht city in the academic year of 2018-19. The sample included 300 students from this papulation (150 female students and 150 male students) who were selected using convenience sampling method. Data were collected using the Educational Motivation Scale (Harter, 1981), Mental Toughness Questionnaire (Sheard, Golby, & Van Wersch, 2009), and Short Grit Scale (Duckworth & Quinn, 2009). Data were analyzed by SPSS software using Pearson correlation and multiple regression.

    Results

    The results of multiple regression analysis showed that the effect of confidence (0.17), constancy (0.23), control (0.21) and grit (0.18) on students' academic motivation was positive and significant. Also, mental toughness and the capacity of sustaining effort and interest for long-term purposes (grit) significantly predict students' academic motivation (p <0.01). The results also showed that mental toughness, capacity of sustaining effort, and interest for long-term goals (grit) predict 17% of students' academic motivation.

    Conclusion

    According to the research findings, it was found that students who have long-term goals and have a clear plan for their academic future have a higher academic motivation. Also, students who achieve high scores in mental toughness show greater consistency and stability in their studies and will continue to study with a more sustainable motivation. It is therefore essential for teachers and families to focus more on these topics to strengthen students' mental toughness and grit.

    Keywords: Educational motivation, mental toughness, grit, student
  • رضا شباهنگ*، منیژه فیروزی، فرزین باقری شیخانگفشه، سیده فرناز صدیقیان

    تصویر بدنی به عنوان نگرش نسبت به بدن متشکل از افکار، احساسات و رفتارهای مربوط به بدن، از جمله پدیده هایی است که می تواند از پرستش و تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور تاثیر بپذیرد. لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی نگرانی تصویر بدن بر اساس پرستش و تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور در دانشجویان دانشگاه گیلان بود. پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان در نیم سال تحصیلی 98-1397 بودند که از این بین 300 دانشجو به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نگرانی تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005)، مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور (مک کاتچئون و همکاران، 2002) و مقیاس تعامل فرا اجتماعی با فرد مشهور (بوکارنی و براون، 2007) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که پرستش و تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور با نگرانی تصویر بدن رابطه معناداری دارند (001/0P<). همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد پرستش و تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور توانایی پیش بینی نگرانی تصویر بدن را دارند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که افزایش سطح پرستش افراد مشهور و تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور منجر به به افزایش معنادار نگرانی های تصویر بدنی می شود

    کلید واژگان: پرستش افراد مشهور, تعامل فرا اجتماعی با افراد مشهور, نگرانی تصویر بدن
    Reza Shabahang*, Manizhe Firoozi, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Seyyedeh Farnaz Sedighian

    Body image as an attitude towards the body, consisting of thoughts, emotions and body-related behaviors, is one of the phenomena that can be affected by celebrity worship and parasocial interaction with celebrities. Therefore, the purpose of this study was to predict body image concerns based on celebrity worship and parasocial interaction with celebrities in Guilan University students. The statistical population of this study was all students of Guilan University in the academic year 2018-2019, of which 300 students were selected by convenience sampling. For collecting data, body image concern inventory (Littleton et al, 2005), celebrity worship attitude (McCutcheon & et al, 2002), and celebrity parasocial interaction scale (Bocarnea & Brown, 2007) were utilized. Finally, data analysis was performed using Pearson correlation coefficient and stepwise multiple regression. The results of the study indicated that celebrity worship and parasocial interaction with celebrities have significant correlations with body image concern (p< 0/001). Also, the results of present study showed that celebrity worship and parasocial interaction with celebrities can predict body image concern. The results of the research indicate that increasing the level of celebrity worship and parasocial interaction with celebrities’ prompt to the significant increase in body image concerns.

    Keywords: Celebrity worship, Parasocial interaction with celebrity, Body image concern
  • رضا شباهنگ*، بنیامین مختاری چیرانی، فرزین باقری شیخانگفشه، سید محمدرضا رضازاده

    گسترش فرهنگ افراد مشهور و پرستش آن ها مسئله بسیار مهمی است که می تواند پیامدهای بسیاری را در سطوح مختلف به همراه داشته باشد که در این بین اعتبار افراد مشهور و ارتباط فرا اجتماعی با آن ها می تواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش اعتبار منبع و گسستگی فرا اجتماعی در پیش بینی پرستش افراد مشهور صورت گرفته است. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال 1397 بودند که از این بین 240 دانشجو خانم و آقا (120 دانشجو زن و 120 دانشجو مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور (مک کاتچئون، لانگ و هوران، 2002)، مقیاس اعتبار منبع (اوهانیان، 1990) و مقیاس گسستگی فرا اجتماعی (کوهن، 2003) استفاده شد. در انتها داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد اعتبار منبع و گسستگی فرا اجتماعی با سطوح مختلف پرستش افراد مشهور همبستگی مثبت دارند و اعتبار منبع و گسستگی فرا اجتماعی به صورت معناداری قادر به پیش بینی پرستش افراد مشهور هستند (01/0>p). اعتبار افراد مشهور و گسستگی فرا اجتماعی با آن ها، عواملی بسیار مهم در پرستش افراد مشهور به شمار می روند. بر همین اساس طراحی و اعمال مداخلاتی برای کاهش ادراک غیرمعقول اعتبار افراد مشهور و همچنین بهره بردن از مداخلاتی به منظور کاهش رفتارها و هیجانات پس از گسستگی فرا اجتماعی، می تواند در کاهش پرستش افراد مشهور و در نتیجه کاهش مشکلات ناشی از آن نقش مهمی را ایفا کنند

    کلید واژگان: پرستش افراد مشهور, اعتبار منبع, گسستگی فرا اجتماعی
    Reza Shabahang*, Benyamin Mokhtari Chirani, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Seyed Mohammad Reza Rezazadeh

    Penetration of celebrities' culture and worshipping them is a critical issue that can have many consequences at different levels, in which the credibility of stars and parasocial relationship with them can play a vital role. Therefore, the present study aimed to investigate the role of source credibility and parasocial breakup in the prediction of celebrity worship. The research design was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of students of the faculty of literature and humanity sciences of the University of Guilan in 2018. In this study, 240 female and male students (120 female students and 120 male students) selected by convenience sampling method. Celebrity worship attitude scale (McCutcheon et al., 2002), source credibility scale (Ohanian, 1990) and parasocial breakup scale (Cohen, 2003) used for collecting data. Finally, the data analyzed by Pearson correlation and stepwise multiple regressions. The results indicated that the source credibility and parasocial breakup correlated with the different level of celebrity worship and the source credibility and parasocial break-up could predict celebrity worship significantly (p<0.01). The credibility of celebrities and parasocial breakup with them are essential factors in celebrity worship. Therefore, designing and applying interventions to reduce the irrational perceived credibility of celebrities, as well as applying interventions to reduce post-breakup behaviours and emotions after the parasocial breakup, can play an essential role in lowering celebrity worship and consequently reducing its problems.

    Keywords: Celebrity worship, source credibility, parasocial breakup
  • رضا شباهنگ*، سیده فرناز صدیقیان، عباس رحیمی نژاد، رضا سلطانی شال
    زمینه و هدف

    قلدری مسئله ای مهم و شایع است که می تواند پیامدهای روان شناختی، رفتاری، شناختی، جسمانی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی بسیاری را در پی داشته باشد. در این بین توانایی تنظیم هیجانی و ناگویی طبعی از جمله عوامل تاثیرگذار در رفتارهای قلدرانه به حساب می آیند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مشکلات تنظیم هیجانی و ناگویی طبعی در پیش بینی قلدری انجام شده است.

    روش

    طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مدارس متوسطه دوره اول ناحیه دو شهر رشت در سال تحصیلی 1397-1396 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 250 دانش آموز از جامعه مذکور بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از مقیاس قلدری ایلی نویز (اسپلاگوهولت، 2001)، مقیاس دشواری در نظم بخشی هیجانی (گراتزوروئمر، 2004)، و مقیاس ناگویی خلقیت ورنتو (باگبی و همکاران، 1994) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد عدم پذیرش پاسخ های هیجانی (21/0=β)، دشواری در انجام رفتار هدفمند (43/0=β)، دشواری در مهار تکانه (70/0=B)، نبودآگاهی هیجانی (33/0=β)، نبود وضوح هیجانی (32/0=β) درسطح معناداری 01/0؛ و راهبردهای محدود (21/0=β)، دشواری در تشخیص احساسات (16/0=β)، دشواری در توصیف احساسات (23/0=β)، و تفکر برون مدار (24/0=β) در سطح معناداری 05/0، قادربه پیش بینی قلدری هستند.

    نتیجه گیری

    در مجموع، نتایج به دست آمده حاکی از ارتباط بین قلدری، مشکل در تنظیم هیجانی، و ناگویی طبعی است. بر طبق یافته های حاصل از این پژوهش می توان با به کارگیری برنامه ها و روش هایی برای افزایش توانایی تنظیم هیجانی و کاهش ناگویی طبعی دانش آموزان از میزان رفتارهای قلدرانه آنها که با بسیاری از اختلالات جسمانی و روان شناختی مرتبط است، به طور معناداری کاست.

    کلید واژگان: قلدری, مشکلات تنظیم هیجانی, ناگویی طبعی
    Reza Shabahang*, Seyedeh Farnaz Sedighian, Abbas Rahimi Nezhad, Reza Soltani Shal
    Background and Purpose

    Bullying is an important and prevalent issue that can have many psychological, behavioral, cognitive, physical, economic, social, and cultural implications. In the meantime, the ability to regulate the emotions and alexithymia are among the factors influencing bullying behaviors. Therefore, the present study was carried out to investigate the role of difficulties in emotional regulation and alexithymia in predicting bullying.

    Method

    The research design was descriptive and correlational. The study population consisted of all first cycle secondary school students of district 2 of Rasht city in the academic year 2017-2018. The study sample included 250 students selected by convenience sampling method. Illinois Bullying Scale (Espelage &Holt, 2001), Difficulties in Emotional Regulation Scale (Gratz & Roemer, 2004) and the twenty-item Toronto Alexithymia Scale (Bagby et al., 1994) were used to gather of data.

    Results

    The results showed that non-acceptance of emotional responses (β= 0.21), difficulty engaging in goal-directed behavior (β= 0.43), impulse control difficulties (β= 0.70), lack of emotional awareness (β=0.33), lack of emotional clarity (β= 0.32) at the significance level of 0.01, limited access to emotion regulation strategies (β= 0.21), difficulty in identifying the feelings (β= 0.16), difficulty in describing the feelings (β= 0.23), and externally-oriented thinking (β= 0.24) at the significance level of 0.05 are able to predict bullying.

    Conclusion

    In sum, the results showed the relationship between bullying, difficulties in emotional regulation and alexithymia. According to findings, applying programs and methods to increase the ability to regulate emotions and reduce the mood of adolescents' alexithymia may reduce bullying behaviors which are associated with many physical and psychological disorders.

    Keywords: Bullying, difficulties in emotional regulation, alexithymia
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • رضا شباهنگ
    رضا شباهنگ

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال