به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

روح انگیز نوروزی نیا

  • روح انگیز نوروزی نیا، کریم شیاسی، مهسا خدمتی زارع، پردیس رحمت پور*
    مقدمه

    ایمنی بیمار، یکی از عناصر حیاتی برای ارائه موثر خدمات مراقبت سلامت است. اتاق های عمل بیمارستانها، به عنوان یکی از پرخطرترین محل های بیمارستانی است که نیازمند شناسایی عوامل موثر بر بروز خطا و نیز موانع گزارش دهی آن است. این مطالعه با هدف طراحی و ارزیابی ویژگی های روانسنجی ابزارهای عوامل موثر بر بروز خطا و موانع گزارش دهی آن در اتاق عمل از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل و هوشبری در سال 1401 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی تحلیلی در سال 1401 بر روی 270 نفر از دانشجویان اتاق عمل و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد. در گام اول با استفاده از مرور متون و نظرات پانل خبرگان دو ابزار عوامل موثر بر بروز خطا، و موانع گزارش دهی خطا طراحی و درگام بعد روایی صوری، محتوا، سازه، و پایایی ابزارها ارزیابی گردید.

    یافته ها

    پس از انجام اصلاحات درخواستی در روایی صوری، نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا در کلیه گویه ها ارزیابی و بالاتر از 062 و0.7 بود. در روایی سازه، ابزار عوامل موثر بر بروز خطا در اتاق عمل با 22 گویه و چهار عامل شامل عوامل فردی (8گویه)، عوامل آموزشی-مهارتی (6گویه)، عوامل محیطی (4گویه) و عوامل مدیریتی(4گویه) استخراج شد. ضریب آلفای کرونباخ عوامل مذکور از 0.79 تا 0.90 و امگا مک دونالد از 0.7 تا 0.87 محاسبه شد. ابزار عوامل موثر بر گزارش دهی خطا در اتاق عمل با 19 گویه در سه عامل شامل پیامدهای قانونی (11گویه)، عوامل مدیریتی (4گویه) و فرآیند گزارش دهی (4گویه) استخراج شد. ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل از 0.86 تا 0.95 و امگا مک دونالد از 0.7 تا 0.89 محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج این مطالعه، دو ابزار عوامل موثر بر بروز خطا، و موانع گزارش دهی خطا از شاخص های روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و می تواند جهت سنجش مفاهیم مذکور در  در اتاق عمل از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل و هوشبری استفاده گردد. مدیران آموزشی و درمانی می توانند با شناسایی عوامل موثر بروز خطا و رفع موانع گزارش دهی آن، تصمیمات موثری در جهت کاهش موارد بروز خطا و نیز تسهیل فرآیند گزارش دهی آن در اتاق عمل های بیمارستانی اتخاذ و اجرایی نموده و بدین ترتیب موجب ارتقای ایمنی بیمار شوند.

    کلید واژگان: ایمنی بیمار, اتاق های عمل, خطاهای پزشکی, ارزیابی آموزشی, روان سنجی
    Roohangiz Norouzinia, Karim Shyasi, Mahsa Khedmatizare, Pardis Rahmatpour*
    Introduction

    Patient safety is crucial for effective healthcare delivery, and operating rooms (ORs) are among the most hazardous environments in hospitals. Identifying factors that contribute to errors and barriers to reporting them is essential. This study aimed to design and evaluate the psychometric properties of scales measuring factors influencing error occurrence and barriers to error reporting in the OR, as perceived by operating room and anesthesia students in 2022.

    Methods

    This cross-sectional analytical study was conducted in 2022 with 270 operating room and anesthesia students from Alborz University of Medical Sciences. Two scales were developed: one for “factors affecting the occurrence of errors” and another for “barriers to error reporting,” informed by literature review and expert panel insights. The scales underwent evaluation for face, content, and construct validity, as well as reliability assessment.

    Results

    Following revisions for face validity, the content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI) for all items exceeded 0.62 and 0.7, respectively. Exploratory factor analysis revealed four factors for the error occurrence scale: individual factors (8 items), educational-skill factors (6 items), environmental factors (4 items), and managerial factors (4 items). Cronbach's alpha values ranged from 0.79 to 0.90, and McDonald's omega values from 0.7 to 0.87. For the error reporting scale, three factors emerged: legal consequences (11 items), management factors (4 items), and reporting process (4 items). Cronbach's alpha for these factors ranged from 0.86 to 0.95, and McDonald's omega from 0.7 to 0.89.

    Conclusion

    The developed scales demonstrated acceptable validity and reliability, making them suitable for assessing the factors influencing errors and reporting barriers in ORs from the perspective of operating room and anesthesia students. Addressing these factors can enable educational and medical managers to implement effective strategies to enhance patient safety by reducing errors and improving the reporting process in hospital ORs.

    Keywords: Patient Safety, Operating Rooms, Medical Errors, Educational Measurement, Psychometrics
  • مریم آقابراری، مهسا خدمتی زارع، علی اسماعیلی، ایمان شیرین بک، روح انگیز نوروزی نیا*
    زمینه و هدف

    عدم آگاهی لازم و تشخیص اشتباه می تواند عواقب جدی در اورژانس های دندانپزشکی داشته و آسیب های جبران ناپذیری به سلامت بیمار وارد آورد. مطالعه حاضر با هدف تعیین دانش دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز از فوریت های پزشکی در سال 1398 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی، از نوع مقطعی است که در آن به روش سرشماری، کلیه دانشجویان ترم 6 تا 12 دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز وارد مطالعه شدند (100 نفر). ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای شامل 3 بخش: اطلاعات جمعیت شناختی، ضرورت و کفایت یادگیری فوریت های پزشکی، و آگاهی دانشجویان دندانپزشکی نسبت به فوریت های پزشکی بود. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 و آمار توصیفی و تحلیلی در سطح معنی داری 05/0 P <بررسی شدند.

    یافته ها

    از 100 دانشجو، 90 نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. میانگین نمره دانش دانشجویان (73/ 2±63/ 9)، و بالاترین نمره 15 بود. 1/ 71% از شرکت کنندگان موافق تغییر در نحوه آموزش فوریت های پزشکی بودند. 7/ 86% از دانشجویان احساس نیاز به آموزش مجدد در زمینه موارد اورژانس و چگونگی برخورد با آن را داشتند. بین نمره دانش و ترم تحصیلی(01/ 0= P)، و سابقه شرکت در کارگاه احیای قلبی ریوی (03/ 0= P) اختلاف معنادار آماری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    دانش دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز از فوریت های پزشکی، ضعیف و نامطلوب بود. یافته های این مطالعه همراستا با نتایج سایر مطالعات، ضرورت بررسی و بازنگری کوریکولوم درسی مربوط به فوریت های پزشکی در دندانپزشکی را نشان می دهد.

    کلید واژگان: فوریت های پزشکی, دانش, دانشجوی دندانپزشکی
    Maryam Aghabarary, Mahsa Khedmatizare, Ali Esmaeili, Iman Shirinbak, Roohangiz Norouzinia*
    Background and Aim

    Lack of necessary awareness and misdiagnosis can have serious consequences in dental emergencies, potentially causing irreparable harm to the patient's health. This study aimed to assess dental students' knowledge at Alborz University of Medical Sciences regarding medical emergencies in 2019.

    Materials and Methods

    This descriptive, cross-sectional study included all dental students from the 6th to 12th semesters at Alborz University of Medical Sciences (100 students) using a census method. The data collection tool was a questionnaire consisting of three sections: demographic information, the necessity and sufficiency of learning about medical emergencies, and dental students' knowledge of medical emergencies. The collected data were analyzed using SPSS software version 21 and descriptive and analytical statistics at a significance level of P < 0.05.

    Results

    Out of 100 students, 90 completed the questionnaire. The mean knowledge score of the students was 9.63 ± 2.73, with the highest score being 15. 71.1% of participants agreed that the method of teaching medical emergencies should be changed. Additionally, 86.7% of the students felt the need for retraining in emergencies and how to handle them. There was a statistically significant difference between knowledge scores and the academic semester (P =0.01) and the history of attending cardiopulmonary resuscitation workshops (P = 0.03).

    Conclusion

    The knowledge of Alborz University of Medical Sciences dental students regarding medical emergencies was poor and unsatisfactory. The findings of this study, consistent with the results of other studies, highlight the necessity of reviewing and revising the curriculum related to medical emergencies in dentistry.

    Keywords: Medical Emergencies, Knowledge, Dental Student
  • نسترن سعیدی، روح انگیز نوروزی نیا، مهسا خدمتی زارع، مریم آقابراری*
    زمینه و هدف

    اساتید دانشگاه علاوه بر آموزش علمی دانشجویان، موظف به توسعه و ارتقاء اخلاقی آنان نیز هستند؛ از این رو، لازم است از حساسیت اخلاقی بالایی برخوردار باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین حساسیت اخلاقی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 در دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد. جامعه پژوهش، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه (230 نفر) بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سنجش حساسیت اخلاقی بود. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 27 و آمار توصیفی و تحلیلی در سطح معنی داری P <0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین حساسیت اخلاقی اعضای هیات علمی شرکت کننده در این مطالعه برابر با 0/39 ± 4/36 و بالاتر از حد متوسط بود. بررسی میانگین ابعاد حساسیت اخلاقی نیز نشان داد تمامی ابعاد حساسیت اخلاقی، میانگینی بالاتر از حد متوسط داشتند. بالاترین میانگین را بعد توجه و احترام به دیگران با میانگین 0/44 ± 4/60، و کمترین میانگین را بعد خودشناسی با مقدار 0/56 ± 4/06 داشت. بین حساسیت اخلاقی با سابقه کار، رابطه معنی داری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    نمره خودارزیابی حساسیت اخلاقی اعضای هیات علمی شرکت کننده در این مطالعه، بالا بود. مطالعات بیشتری لازم است تا مشخص شود چرا با وجود نمره دهی بالای اساتید در زمینه حساسیت اخلاقی، هم چنان محیط های آموزشی و فراگیران با چالش های اخلاقی رو به رو هستند.

    کلید واژگان: حساسیت اخلاقی, عضو هیات علمی, دانشگاه علوم پزشکی
    Nastaran Saeedi, Roohangiz Norouzinia, Mahsa Khedmatizare, Maryam Aghabarary*
    Background & Aim

    University professors are responsible for educating students academically and developing and enhancing their ethical values. Therefore, they must have a high level of ethical sensitivity. The present study aimed to determine the ethical sensitivity of the faculty members at Alborz University of Medical Sciences.

    Materials & Methods

    A descriptive cross-sectional study was conducted in the first semester of the academic year 2020-2021 at Alborz University of Medical Sciences. The research population consisted of all faculty members (N=230) included in the study through a census method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire assessing ethical sensitivity. The collected data were analyzed using SPSS software version 27 and descriptive and inferential statistics at a significance level of P<0.05.

    Results

    The mean ethical sensitivity of participating faculty members in this study was 4.36 ± 0.39, which was higher than the average. The examination of the mean dimensions of ethical sensitivity also showed that all dimensions of ethical sensitivity had a higher-than-average mean. The highest mean was for the dimension of "attention and respect for others" with a mean of 4.60 ± 0.44, and the lowest mean was for the dimension of "self-awareness" with a value of 4.06 ± 0.56. A significant relationship was observed between ethical sensitivity and work experience.

    Conclusion

    The self-assessment score of ethical sensitivity of the participating faculty members in this study was high. Further studies are needed to determine why, despite the high rating of University professors in terms of ethical sensitivity, educational environments, and learners still face ethical challenges.

    Keywords: Ethical Sensitivity, Faculty Member, University Of Medical Sciences
  • روح انگیز نوروزی نیا، رامین احمدزاده، سیما فیض الله زاده*
    مقدمه

    کارکنان نظام سلامت، خصوصا آنها که مانند کارکنان فوریت های پزشکی مستقیما با بیماران در تماس هستند، بیشتر در معرض خشونت محل کار قرار دارند. از عوارض خشونت محل کار استرس شغلی است. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی خشونت محل کار و ارتباط آن با استرس شغلی در کارکنان فوریت های پزشکی استان البرز در سال 1401 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی همبستگی روی 124 نفر از کارکنان فوریت های پزشکی پایگاه های جاده ای و شهری استان البرز، انجام شد. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه فارسی، برگرفته از پرسشنامه استاندارد خشونت محل کار و پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آمار توصیفی و استنباطی و استفاده از نرم افزار SPSS.26 انجام شد.

    نتایج

    (62%) افراد مورد مطالعه، مورد خشونت فیزیکی و (90 %) مورد خشونت روانی قرار گرفته بودند. بیشترین زمان بروز خشونت فیزیکی (47/4%) و خشونت روانی (41/4%) در شیفت عصر و کمترین میزان در شیفت صبح رخ داده بود. میانگین استرس شغلی کارکنان پایگاه های شهری و جاده ای، در سطح بالا و به ترتیب 49/1 ± 120.4 و 76/16 بود. استرس شغلی با سابقه کار و سن کارکنان رابطه معنی داری داشت و با افزایش سن و سابقه استرس شغلی کمتربود.

    نتیجه گیری

    کارکنان فوریت پزشکی اغلب اولین درمانگرانی هستند که در شرایط پرتنش و اضطراب با بیمار و خانواده آن ها روبرو شده و اغلب با خشونت بیمار یا همراه وی روبرو میشوند که منجر به تجربه استرس شغلی بیشتری در آنان میگردد.

    کلید واژگان: خشونت محل کار, استرس شغلی, کارکنان فوریت های پزشکی
    Roohangiz Norouzinia, Ramin Ahmadzadeh, Sima Feizolahzadeh *
    Introduction

    Health system workers, especially those like emergency medical personnel who are in direct contact with patients, are highly susceptible to workplace violence. A significant consequence of such violence is occupational stress. This study aims to explore the prevalence of workplace violence and its association with occupational stress among emergency medical workers in Alborz province in the year 2022.

    Methods

    This descriptive correlational study was conducted with 124 emergency medical workers at road and urban bases in Alborz province. The research tools included a Persian-adapted standard workplace violence questionnaire and the occupational stress questionnaire from the Health and Safety Institute of England. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics via SPSS software, version 26.

    Results

    The findings revealed that 62.1% of participants experienced physical violence, and 90% faced psychological violence. The highest incidence of physical (47.4%) and psychological (41.4%) violence occurred during the evening shift, while the morning shift saw the lowest rates. The average occupational stress levels for workers at road and urban bases were significantly high, measured at 120.5 ± 11.49 and 110.8 ± 16.76, respectively. Occupational stress was found to correlate negatively with the age and work experience of the employees, indicating lower stress levels with increasing age and experience.

    Conclusion

    Emergency medical workers often face highly stressful and anxious situations involving patients and their families. The nature of their work frequently exposes them to violence from patients or their companions, leading to heightened occupational stress.

    Keywords: Workplace Violence, Occupational Stress, Paramedical Workers
  • کریم شیاسی، روح انگیز نوروزی نیا*
    زمینه و هدف

    از مهم ترین اقدامات برای کاهش خطا در اتاق های عمل، شناسایی علل خطا و ریسک فاکتورهای آن است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر بروز خطا و موانع گزارش دهی آن از دیدگاه دانشجویان تکنولوژی جراحی و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1401 انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر، مقطعی، از نوع توصیفی است که در آن به روش سرشماری، دانشجویان تکنولوژی جراحی و هوشبری واجد شرایط وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های عوامل موثر بر بروز خطا، و موانع گزارش دهی خطا در اتاق عمل از دیدگاه دانشجویان، و فرم اطلاعات جمعیت شناختی بود. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار spss نسخه 26 و آمار توصیفی و استنباطی با سطح معنی داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه، 270 دانشجوی کارشناسی تکنولوژی جراحی و هوشبری شرکت کردند. یافته ها نشان داد که میانگین نمره عوامل موثر بر بروز خطا برابر 0/74±62/2، و برای عوامل موثر بر گزارش خطا برابر 0/92±2/90 بود. بالاترین میانگین نمره مربوط به حیطه عوامل محیطی (0/85±2/82) از عوامل موثر بر بروز خطا؛ و حیطه فرآیند گزارش دهی (1/01±3/04) از موانع گزارش دهی خطا بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که فراهم ساختن فیلدهای آموزش بالینی استاندارد، می تواند در کاهش بروز خطا تاثیر بسزایی داشته باشد. از سوی دیگر، اصلاح فرآیند گزارش دهی خطا و ترغیب دانشجویان به گزارش خطا نیز باید در اولویت کار مدیریت مراکز آموزشی-درمانی قرار گیرد.

    کلید واژگان: اتاق عمل, دانشجویان, خطا, جراحیف موانع
    Karim Shiyasi, Roohangiz Norouzinia*
    Background & Aim

    One of the most important measures to reduce errors in operating rooms is to identify the causes of errors and their risk factors. The present study was conducted with the aim of determining the factors affecting the occurrence of errors and the barriers to reporting them from the perspective of surgical technology and anesthesia students at Alborz University of Medical Sciences, 2022.

    Materials & Methods

    This is a cross-sectional descriptive study in which all verified undergraduate surgical technology and anesthesia students were enrolled by census method. Data collection tools included demographic data and factors affecting the occurrence of errors, and barriers to error reporting questionnaires. Collected data were analyzed using SPSS software version 26, descriptive, and analytical statistics with a significant level of 0.05.

    Results

    270 undergraduate surgical technology and anesthesia students took a part in this study. Findings indicate that the mean of the factors affecting the occurrence of errors was 2.62±0.74, and for the factors affecting error reporting it was 2.90±0.92. The highest mean score related to the field of environmental factors (2.82±0.85) among the factors affecting the occurrence of errors; and the scope of the reporting process (3.04±1.01) was one of the barriers to reporting errors.

    Conclusion

    The results of this study showed providing standard clinical training fields can have a significant impact on reducing the occurrence of errors. On the other hand, reforming the error reporting process and encouraging students to report errors should also be a priority for the management of educational and therapeutic centers.

    Keywords: Operating room, Students, Error, Surgical, Barrier
  • روح انگیز نوروزی نیا، نسترن سعیدی، مریم آقابراری*
    مقدمه

    رضایت بیمار براساس میزان شباهت و نزدیک بودن کیفیت مراقبت ها و خدمات ارایه شده به شرایط ایده آلی که مدنظر بیمار است، تعریف می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان رضایت بیماران مبتلا به کووید-19 بستری در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی البرز از خدمات درمانی، تسهیلات بیمارستان، و عملکرد کادر درمان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در فاصله زمانی اسفند 1400 تا شهریور 1401 انجام شد. جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به کووید-19 بستری در 3 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی البرز/ استان البرز که در زمان پاندمی کرونا به عنوان مراکز تخصصی ارایه خدمات به بیماران مبتلا به کووید-19 معرفی شدند، تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه سنجش رضایت بود.

    یافته ها

    در این مطالعه 499 بیمار مبتلا به کووید-19 بستری (در مرحله ترخیص) وارد مطالعه شدند. میانگین سن پاسخگویان83/18± 35/51 سال بود. میانگین رضایت کلی بیماران (40/0± 78/3)؛ و به تفکیک برای هر یک از ابعاد پرسشنامه شامل تسهیلات و خدمات بیمارستان (39/0± 62/3)، و عملکرد کادر درمان (51/0± 97/3) بود. میانگین تمامی ابعاد، بالاتر از مقدار متوسط (5/3) بود. مقایسه میانگین نمره کل و ابعاد رضایتمندی بیماران بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی نیز تفاوت معنی داری را نشان نداد(P>0.05) .

    نتیجه گیری

    سطح رضایت بیماران در این مطالعه، بیشتر از حد متوسط بود. بالا بودن رضایت بیماران علاوه بر این که می تواند نشانه ای از کیفیت بالای خدمات باشد، نقش مهمی نیز در افزایش همکاری آن ها در پذیرش بیماری، روند درمان، و رعایت رژیم های دارویی و دستورات مراقبتی دارد.

    کلید واژگان: کووید-19, رضایتمندی, بیمار, کیفیت خدمات
    Roohangiz Norouzinia, Nastaran Saeeidi, Maryam Aghabarary *
    Introduction

    Patient satisfaction is defined based on the level of similarity and proximity of the quality of care and services provided to the ideal conditions that the patient has in mind. The present study was conducted with the aim of determining the level of satisfaction of COVID-19 patients hospitalized in hospitals affiliated with Alborz University of Medical Sciences from the medical services, hospital facilities, and medical staff performance.

    Methods

    This study was a descriptive- cross-sectional study conducted between February 2022 to September 2022. The study population consisted of all COVID-19 patients hospitalized in 3 hospitals affiliated with Alborz University of Medical Sciences in Alborz province, which were designated as specialized centers for providing services to COVID-19 patients during the coronavirus pandemic. They were included in the study using convenience sampling. The data collection tool in this study was a satisfaction assessment questionnaire.

    Results

    In this study, 499 hospitalized COVID-19 patients (at the discharge stage) were included in the study. The mean age of the respondents was 51.35 ± 18.83 years. The results showed that the mean overall satisfaction of the patients was (3.80±0.40) and separately for each dimension of the questionnaire, including hospital facilities and medical services (3.62±0.39), and medical staff performance (3.97±0.51).The mean of all dimensions was higher than the midpoint value of 3.5. The comparison of the mean total score and dimensions of patient satisfaction based on demographic variables did not show any significant differences.

    Conclusion

    The level of patient satisfaction in this study was above average. In addition to indicating high-quality services, patient satisfaction can also play an important role in increasing their cooperation in accepting the disease, the treatment process, and adhering to medication regimens and care instructions.

    Keywords: Covid-19, Satisfaction, Patient, Service quality
  • صدیقه نصرتی ابرقویی، فاطمه نعمتیان*، روح انگیز نوروزی نیا، فاطمه عدالت، درین نیکبخت

    پرستاران به خصوص پرستاران بخش مراقبت های ویژه، استرس شغلی قابل توجهی را تجربه می کنند که می تواند سلامتی آنان را به خطر انداخته و باعث کاهش کیفیت خواب و شادکامی در آن ها و در نتیجه افت کیفیت مراقبت از بیماران شود و با عنایت به اینکه شرایط کاری پرستاران بخش مراقبت های ویژه، به گونه ای است که افزایش فشارهای عاطفی و خلق غمگین را به همراه دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش پیلاتس بصورت برخط بر کیفیت خواب و شادکامی پرستاران بخش مراقبت های ویژه انجام گرفت. مطالعه از نوع شبه تجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه مداخله و شاهد بوده و بر روی 70 نفر پرستار خانم با میانگین سنی 26/3±14/30 انجام شد. مداخله در 8 جلسه (هفته ای 3 جلسه، 50 دقیقه ای در بعد از ظهر در قالب حرکات گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن) بصورت برخط برگزار گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و شادکامی آکسفورد جمع آوری و با نرم افزار spss 23 و آزمون های مجذور کای، تی تست و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. در شروع مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. اما در پایان مداخله میانگین نمره کل کیفیت خواب (045/0=p) و شادکامی (0001/0=p) در گروه مداخله بهبود معنی داری را نشان دادند. برای ارتقا سلامت جسم و روان، بهبود کیفیت زندگی و خواب و شادکامی می توان ورزش پیلاتس به روش کلاسیک را برای گنجاندن در برنامه های روزانه توصیه نمود.

    کلید واژگان: پیلاتس, شادکامی, کیفیت خواب, پرستار
    Sedigheh Nosrati Abarghoee, Fatemeh Nematian*, Roohangiz Norouzinia, Fatemeh Edalat, Dorrin Nikbakht

    Nurses, especially nurses in the intensive care unit, experience significant job stress that can endanger their health and cause a decrease in their sleep quality and happiness, and as a result, the quality of care for patients, and considering that the working conditions of the nurses in the intensive care unit Especially, it is in a way that increases emotional pressure and sad mood. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the effect of online Pilates exercise on the quality of sleep and happiness of nurses in the intensive care unit.The study was a quasi-experimental type of pre-test-post-test with two intervention and control groups and was conducted on 70 female nurses with an average age of 30.14±3.26. The intervention was held online in 8 sessions (3 sessions per week, 50 minutes in the afternoon in the form of warm-up exercises, main exercises and cooling down). Data were collected using the Pittsburgh Sleep Quality and Oxford Happiness Questionnaires and analyzed with spss 23 software and chi-square, t-test, and Mann-Whitney tests. At the beginning of the study, there was no statistically significant difference between the two groups. But at the end of the intervention, the average score of total sleep quality (p=0.045) and happiness (p=0.0001) showed a significant improvement in the intervention group.To improve physical and mental health, improve the quality of life, sleep and happiness, classical Pilates exercise can be recommended to be included in daily programs.

    Keywords: Pilates, Happiness, Sleep Quality, Nurse
  • سمانه میرزایی، هانیه دهقان، محسن قلی نتاج، روح انگیز نوروزی نیا، خدیجه نصیریانی، عادل افتخاری، لیلا محمدی نیا، محمدحسین دهقانی*
    زمینه و هدف

    بیمارستان ها از مهمترین مراکز در مواجهه با اپیدمی ها هستند و آمادگی مناسب این مراکز تضمین کننده پاسخگویی سریع و مدیریت اپیدمی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آمادگی بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی یزد بعد از پیک سوم کرونا در اپیدمی کووید-19 انجام گرفت.

    روش ها

    مطالعه مقطعی حاضر در سال 1400 به تعیین میزان آمادگی 3 بیمارستان پذیرنده بیماران کرونایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یزد پرداخت. ابزار گرآوری داده ها، چک لیست ارایه شده توسط سازمان جهانی بهداشت ویژه آمادگی بیمارستان ها در اپیدمی کووید-19 شامل مشخصات بیمارستان و 11 عنصر با 107 سوال بود که توسط مترون یا دبیر کمیته بحران بیمارستان ها تکمیل شد.

    یافته ها

    سه بیمارستان مورد مطالعه از آمادگی 80 درصدی برخوردار بودند. بیمارستان C با مجموع امتیاز 203 از امتیاز کل 214، بالاترین میزان آمادگی را نسبت به دیگر مراکز درمانی داشت. پس آن به ترتیب بیمارستان B و بیمارستان A با 157 و 155 در رتبه های بعدی قرار گرفتند. در بررسی هر عنصر کلیدی نتایج نشان داد که در مجموع در سه بیمارستان، کمترین درصد (58 درصد) رعایت مربوط به ارتباطات و تداوم خدمات سلامت ضروری و مراقبت از بیمار است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاضر ضروری است تا بیمارستان ها در برنامه ریزی های آتی برای موج های بعدی کرونا و سایر اپیدمی ها، اولویت بیشتری برای این حوزه ها قایل شوند و نسبت به تجهیز و تدوین دستورالعمل هایی در زمینه ارتباطات در شرایط اضطراری اقدام نمایند. در خصوص تداوم خدمات به بیماران نیز برنامه ریزی برای تامین نیروی انسانی متخصص و تامین تجهیزات تشخیصی و درمانی مربوطه و احداث بیمارستان های بحران در استان یزد پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: آمادگی, اپیدمی, بیمارستان, کووید-19
    Samaneh Mirzaei, Hanieh Dehghan, Mohsen Gholi Nataj, Roh Angiz Norouzinia, Khadijeh Nasiriani, Adel Eftekhari, Leila Mohammadi Nia, Mohamad Hoein Dehghani*
    Background and Aim

    Hospitals are one of the most important centers in confront epidemics and the proper preparation of these centers ensures rapid response and epidemic management. The aim of this study was to determine the readiness of hospitals affiliated to Yazd University of Medical Sciences after the third peak of corona in Iran.

    Methods

    This cross-sectional study was performed in 2021 to determine the readiness of 3 designated Corona hospitals affiliated to Yazd University of Medical Sciences in Iran. The data collection tool was a checklist provided by the World Health Organization on Hospital Readiness in the COVID-19 epidemic, including hospital specifications and 11 items with 107 questions, completed by Matron or the Secretary of the Hospital Crisis Committee.

    Results

    In total, the three hospitals were 80% ready. Hospital C, with a total score of 203 out of 214, had the highest level of readiness compared to other medical centers. Hospital B and Hospital A were next with 157 and 155, respectively. In the study of each key element, the results showed that in three hospitals, the lowest percentage (58%) is related to communication and continuity of essential health services and patient care

    Conclusion

    According to the present results, it is necessary for hospitals to give more priority to these areas in future planning for the next wave of corona and other epidemics, and to equip and develop guidelines in the field of communication. Regarding the continuation of services to patients, planning to provide specialized manpower and related diagnostic and treatment equipment and the construction of crisis hospitals in Yazd province is proposed.

    Keywords: Readiness, Epidemic, Hospital, COVID-19
  • روح انگیز نوروزی نیا، عباس عبادی، محمدحسین یارمحمدیان، سعید چیان، مریم آقابراری*
    زمینه و هدف

    کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان اولین گروه حاضر در صحنه حوادث و بلایا، باید توانایی مقابله و همچنین حفظ سلامت جسمی و روانی خود را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط تاب آوری و خودکارآمدی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی با کیفیت زندگی حرفه ای آنان انجام گرفته است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام یافته است. 200 نفر از کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز به روش نمونه گیری نسبتی و در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه جمعیت شناختی و سه پرسشنامه استاندارد شده تاب آوری کارکنان پیش بیمارستانی، خودکارآمدی Schwartz و Jerusalem، و کیفیت زندگی حرفه ای Stamm بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معناداری 05/0≥p تحلیل شد.

    یافته ها: 

    میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی 82/5±67/29 تاب آوری 07/17±14/123، رضایت از شفقت 09/8±81/39، فرسودگی 76/4±06/12، و استرس تروماتیک ثانویه 27/7±61/23، بود. همبستگی معناداری بین خودکارآمدی با سه مولفه کیفیت زندگی حرفه ای وجود داشت (05/0>p). خودکارآمدی با رضایت از شفقت رابطه مثبت و با فرسودگی و استرس تروماتیک ثانویه رابطه منفی داشت. همچنین خودکارآمدی و تاب آوری پیش بینی کننده رضایت از شفقت، و فرسودگی بودند (05/0>p). جهت تاثیر خودکارآمدی و تاب آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نشان داد که 5 مولفه تاب آوری شامل خودمدیریتی، نتایج استرس، چالش های ارتباطی، حفظ آرامش و انگیزه شغلی بر رضایت از شفقت تاثیر داشته اند (05/0>p). جهت تاثیر تمامی مولفه های تاب آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود.

    نتیجه گیری: 

    کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز از نظر میزان تاب آوری، خودکارآمدی و کیفیت زندگی حرفه ای در سطح قابل قبولی قرار داشتند.

    کلید واژگان: اورژانس پیش بیمارستانی, تاب آوری, خودکارآمدی, کیفیت زندگی حرفه ای
    Roohangiz Norouzinia, Abbas Ebadi, MohammadHosein Yarmohammadian, Saied Chian, Maryam Aghabarary*
    Background & Aim

    Pre-hospital emergency staff, as the first responder group at the scene of emergencies and disasters, should be able to cope with, and maintain their physical and mental health. The aim of this study was to investigate the relationship between resilience and self-efficacy of pre-hospital emergency staff with their professional quality of life.

    Methods & Materials: 

    The present study is a cross-sectional, descriptive study that was conducted in 2019. A total of 200 pre-hospital emergency operational staff from Alborz province participated in the study using proportional and convenience sampling. Data collection tools were a demographic form and three standardized questionnaires including the emergency medical services resilience scale, the Schwartz and Jerusalem self-efficacy scale, and the Stamm professional quality of life scale. Data were analyzed through the SPSS software version 20 using descriptive statistics (mean and standard deviation) and analytical statistics (Spearman correlation, one-way ANOVA and linear regression) at the significance level of P less than 0.05.

    Results

    The mean and standard deviation of self-efficacy (29.67±5.82), resilience (123.14±17.07), compassion satisfaction (39.81±8.09), burnout (12.06±4.76), and secondary traumatic stress (23.61±7.27). There was a significant correlation between self-efficacy and three components of professional quality of life (P<0.05). Self-efficacy was positively related to compassion satisfaction and negatively related to burnout and secondary traumatic stress. Self-efficacy and resilience were also predictors of compassion satisfaction and burnout (P<0.05). The effect of self-efficacy and resilience on compassion satisfaction was positive. The results of stepwise multiple linear regression analysis showed that five components of resilience including self-management, stress outcomes, communication challenges, maintaining peace of mind and job motivation had an effect on compassion satisfaction (P<0.05). The effect of all resilience components on compassion satisfaction was positive.

    Conclusion

    Alborz pre-hospital emergency operational staff were at an acceptable level in terms of resilience, self-efficacy and professional quality of life.

    Keywords: emergency medical services, resilience, self-efficacy, quality of life
  • مهسا خدمتی زارع، روح انگیز نوروزی نیا، مریم آقابراری*، سیده صغری طاهر هریکندئی
    مقدمه

    لازم است دانشجویان پرستاری به عنوان افرادی که با بیماران تعامل مستقیم دارند، از مهارت های ارتباطی خوبی برخوردار باشند؛ چرا که برقراری ارتباط موثر، سبب بهبود و ارتقاء مهارت های بالینی آنها می شود و برای مراقبت موفقیت آمیز از بیمار ضروری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر ارتباط دانشجو- بیمار، از دیدگاه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1399 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی، از نوع توصیفی است که در آن به روش سرشماری، کلیه دانشجویان ترم 3 تا 8 مقطع کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی البرز وارد مطالعه شدند. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه الکترونیک محقق ساخته شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بررسی عوامل موثر بر ارتباط دانشجو- بیمار بود. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار spss نسخه 26 و آمار توصیفی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه در مجموع 149 دانشجوی کارشناسی پرستاری شرکت کردند. طبق یافته ها، دانشجویان، عوامل حرفه ای را با میانگین 65/0±98/3 به عنوان بیشترین و عوامل فردی را با میانگین 55/0±44/3 به عنوان کمترین عامل موثر بر ارتباط خود با بیمار شناسایی کردند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که بر اساس دیدگاه دانشجویان به ترتیب، عوامل حرفه ای، محیطی، شرایط بالینی، و آموزشی در درجه اول اهمیت و سپس عوامل اجتماعی و فردی می توانند بر ارتباط دانشجو- بیمار موثر باشند. مسوولان سیستم آموزشی و درمانی، با برطرف کردن کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد، می توانند به بهبود شرایط کیفی آموزش دانشجویان و نیز  ارتقای کیفی و کمی خدمات مراقبتی ارایه شده توسط دانشجویان به بیماران کمک نمایند.

    کلید واژگان: ارتباط, بیمار, دانشجوی پرستاری
    Mahsa Khedmatizare, Roohangiz Norouzinia, Maryam Aghabarary*, Seyede Soghra Taher Harikandeie
    Introduction

    Nursing students, as individuals who interact directly with patients, need to have good communication skills, Because effective communication improves and enhances their clinical skills and is essential for successful patient care. The aim of this study was to determine the factors affecting the student-patient relationship from the viewpoints of nursing students of Alborz University of Medical Sciences in years of 2020.

    Methods

    This is a descriptive cross-sectional study in which all 3rd to 8th semester nursing undergraduate students of Alborz University of Medical Sciences were enrolled by census method. Data collection tool was a two part electronic researcher made questionnaire included demographic information questionnaire and assessing the factors affecting the student-patient relationship. The collected data were analyzed by SPSS software version 26 and descriptive statistics.

    Results

    149 of undergraduate nursing students participated in this study. According to the findings, students identified professional factors with an average of 3/98±0/65 as the most and individual factors with an average of 3/44±0/55 as the least effective factors on their relationship with the patient.

    Conclusion

    The results of this study showed that based on studentschr('39') perspectives, professional, environmental, clinical, and educational factors are primarily important and then social and individual factors can affect the student-patient relationship. The officials of the educational and medical system, by eliminating the shortcomings that exist in this field, can improve the quality of studentschr('39') education and also improve the quality and quantity of care services provided by students to help patients.

    Keywords: Relationship, Patient, Nusing Student
  • مهسا خدمتی زارع، روح انگیز نوروزی نیا، نسترن سعیدی، مریم آقابراری*
    مقدمه

    ارتقاء سطح کیفی و کمی فرآیند ارزشیابی بالینی، مستلزم بررسی وضعیت موجود و سپس برنامه ریزی جهت ایجاد تغییرات ساختاری و اجرایی لازم است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت ارزشیابی بالینی دانشجویان کارشناسی پرستاری از دیدگاه دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر، مطالعه ای توصیفی است که به صورت مقطعی و در سال 1399-1398 انجام شد. کلیه دانشجویان ترم 3 تا 8 مقطع کارشناسی پرستاری و کلیه اساتید پرستاری دانشگاه علوم پزشکی البرز به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه بررسی وضعیت ارزشیابی بالینی به همراه سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک بود که توسط دانشجویان و اساتید به صورت غیرحضوری (الکترونیکی) تکمیل شد. داده های جمع آوری شده، توسط نرم افزار spss نسخه 26 و آمار توصیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که میانگین نمره نظرات دانشجویان برابر 74/0±85/2 و کمتر از میانگین کل پرسشنامه بود. اساتید نیز وضعیت مشابهی داشته و میانگین نمره نظرات آنها در پرسشنامه 68/0±90/2 بود. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که نحوه فعلی ارزشیابی بالینی که بر اساس چک لیست های طراحی شده توسط اساتید صورت می گیرد، از نظر 2/65% از اساتید و 1/57% از دانشجویان شرکت کننده در مطالعه، کیفیت و مقبولیت لازم را ندارد.

    نتیجه گیری

    از دیدگاه اساتید و دانشجویان شرکت کننده در این مطالعه، فرم های ارزشیابی فعلی که مورد استفاده قرار می گیرند، نامناسب و غیر استاندارد هستند. بر اساس نتایج این مطالعه، ضرورت اصلاح و بازنگری فرم ها و به طور کلی فرآیند ارزشیابی بالینی جهت رسیدن به اهداف آموزش بالینی در راستای توانمندسازی دانشجویان پرستاری احساس می شود.

    کلید واژگان: آموزش, ارزشیابی, بالینی, دانشجویان, اساتید, پرستاری
    Khedmatizare M, Norouzinia R, Saeedi N, Aghabarary M*
    Introduction

    It is essential to evaluate the present situation, make a plan, and do some structural and executive changes to improve the quality and quantity level of clinical evaluation. This study aimed to determine the clinical evaluation status of undergraduate nursing students from the viewpoints of students and teachers in Alborz University of Medical Sciences.

    Methods

    The present study is a descriptive cross-sectional study conducted in 2020. All 3rd to 8th semester undergraduate nursing students and all nursing teachers of Alborz University of Medical Sciences were enrolled in the study by the census method. Data collection tools included a questionnaire to assess the status of clinical evaluation, which were completed electronically by students and teachers. The collected data were analyzed by SPSS software version 26 and descriptive statistics.

    Results

    Findings showed that the mean of studentsי opinions score was 2.85±0.74 and it was lower than the grand mean of the questionnaire. Teachers had the same status; their scoresי mean was 2.90±0.68 in the questionnaire. Moreover, findings showed that the present method of clinical evaluation, which is based on the teacher-made checklists, does not have enough quality and acceptability from the viewpoints of 65.2% of teachers and 57.1% of students.

    Conclusion

    The results of this study showed that from the point of view of the students and teachers, the evaluation forms (scales) used were inadequate and non-standard. According to the results of this study, it is essential to modify and revision the forms and generally the process of the clinical evaluation to achieve the goals of clinical education and empower nursing students.

    Keywords: Education, Evaluation, Clinical, Students, Teachers, Nursing
  • مهسا خدمتی زارع، مریم آقابراری*، روح انگیز نوروزی نیا، مائده موسوی پور
    مقدمه

    با توجه به نقش مهم رشته پرستاری در سیستم بهداشت و درمان کشور، توجه به بهبود و ارتقای کیفیت آموزش بالینی ضروری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آموزش بالینی و عوامل موثر بر آموزش بالینی اثربخش، از دیدگاه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 98-99 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی، از نوع توصیفی است که در آن به روش سرشماری، کلیه دانشجویان ترم 3 تا 8 مقطع کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی البرز وارد مطالعه شدند. ابزار گرداوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه بررسی وضعیت آموزش بالینی و پرسشنامه بررسی عوامل موثر بر آموزش بالینی اثربخش بود. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار spss نسخه 26 و آمار توصیفی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه در مجموع 155 دانشجوی پرستاری شرکت کردند. طبق یافته ها، در پرسشنامه بررسی وضعیت آموزش بالینی، حیطه اهداف و برنامه آموزشی با میانگین (74/0±30/3) در سطح متوسط، عملکرد مربی با میانگین (75/0±65/3) در سطح خوب، برخورد با دانشجو با میانگین (88/0±92/2) در سطح متوسط، محیط آموزشی با میانگین (88/0±75/2) در سطح متوسط و نظارت و ارزشیابی با میانگین (98/0±13/3) در سطح متوسط قرار گرفت. همچنین، در پرسشنامه عوامل موثر بر آموزش بالینی اثربخش ، میانگین نمرات کسب شده در حیطه خصوصیات فردی فراگیر (84/0±67/3)، خصوصیات فردی مدرس بالینی (92/0±59/3)، شرایط محیط بالینی (02/1±06/3)، برنامه ریزی آموزشی (02/1±26/3) و ارزشیابی بالینی (02/1±05/3) بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های مطالعه حاضر، وضعیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان مورد مطالعه در سطح متوسط بود. همچنین دو حیطه خصوصیات فردی فراگیر و خصوصیات فردی مدرس بالینی، اثر بخشی بیشتری بر آموزش بالینی داشتند. پذیرش دانشجو بر اساس ظرفیت استانداردهای بالینی، فراهم نمودن امکانات آموزشی رفاهی، تعیین شرح وظایف مربیان و دانشجویان در بیمارستان های آموزشی، استفاده از روش های نوین آموزش بالینی و بیمارستان مجازی برای بهبود و ارتقاء کیفیت آموزش بالینی لازم است.

    کلید واژگان: آموزش, بالینی, دانشجویان, پرستاری, اثربخشی
    Maryam Aghabarary*, Roohangiz Norouzinia, Mahsa Khedmatizare, Maede Moosavipour
    Introduction

    Due to the important role of nursing in the health care system of the country, it is necessary to pay attention to improving the quality of clinical education. This study aimed to determine the status of clinical education and the factors affecting effective clinical education from the perspective of nursing students of Alborz University of Medical Sciences in the year 2020.

    Methods

    This is a descriptive cross-sectional study in which all 3rd to 8th semester nursing undergraduate students of Alborz University of Medical Sciences were enrolled by the census method. Data collection tools included a demographic questionnaire, a questionnaire to assess the status of clinical education ,and questionnaire to evaluate the factors affecting effective clinical education. The collected data were analyzed by SPSS software version 26 and descriptive statistics.

    Results

    A total of 155 nursing students participated in this study. According to the findings, in the status of clinical education questionnaire, mean scores obtained in the areas of goals and educational program (3.30±0.74) at the moderate level, instructor performance (3.65±0.75) at a good level, dealing with the student (2.92±0.88) at the moderate level, the educational environment (2.75±0.88) was at the moderate level and monitoring and evaluation (3.13±0.98) were at the moderate level. Also, in the questionnaire of factors affecting effective clinical education, mean scores obtained in the areas of student personal characteristics (3.67±0.84), personal characteristics of clinical instructor (3.59±0.92), clinical environment conditions (3.06±1.02), educational planning (3.26±1.02) ,and clinical evaluation (3.05±1.02).

    Conclusion

    The status of clinical education from the perspective of the students was moderate. Also, the two areas of student personal characteristics and personal characteristics of the clinical instructor are more effective in clinical education. Admitting students based on the capacity of clinical standards, providing welfare educational facilities, determining the duties of instructors and students in teaching hospitals, using modern methods of clinical education, and virtual hospital to improve and enhance the quality of clinical education is necessary.

    Keywords: Education, Clinical, Students, Nursing, Effectiveness
  • روح انگیز نوروزی نیا، محسن اعرابی، مجتبی هدایت یعقوبی، شهناز مجاهد، زهره قاضی وکیلی، سمانه میرزایی*، مریم نصیریان
    مقدمه

    مدل سروکوال از جمله مدل های متداول ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی می باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت کیفیت خدمات آموزشی بر اساس مدل سروکوال از دیدگاه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز در سه مقطع علوم پایه، کارآموزی و کارورزی انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی- تحلیلی) در سال 1397 بود که در آن 332 نفر از دانشجویان پزشکی در سه مقطع علوم پایه، کارآموزی و کارورزی به طور تصادفی وارد مطالعه شدند. داده ها با پرسشنامه 25 سوالی برگرفته از پرسشنامه استاندارد شده سروکوال گردآوری، و با استفاده از نرم افزار spss 24 و آمار توصیفی و آزمون های تی زوجی، تی مستقل، و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل گردید.

    نتایج

    نتایج نشان داد که در تمامی ابعاد، و در مجموع کیفیت خدمات آموزشی بین انتظارات و ادراکات دانشجویان تفاوت معناداری وجود داشت و در هیچ یک، انتظارات آنها برآورده نشده بود. بیشترین فاصله مربوط به بعد تضمین و کمترین مقدار مربوط به بعد قابلیت اطمینان بود. بعلاوه، انتظارات دانشجویان در مقاطع مختلف در تمامی ابعاد غیر از بعد ملموس بودن، و کیفیت کلی خدمات با هم متفاوت بود. اما درک آنها تنها در دو بعد ملموس بودن و قابلیت اطمینان با هم تفاوت داشت.

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج مطالعه، دانشجویان از وضعیت موجود دانشگاه ناراضی بوده و تا دستیابی به وضعیت مطلوب و رضایت دانشجویان به عنوان مشتریان اصلی خدمات آموزشی دانشگاه، فاصله زیادی وجود دارد و در بسیاری از موارد نیاز به بازنگری و بهبود شرایط وجود دارد.

    کلید واژگان: کیفیت خدمات آموزشی, دانشجوی پزشکی, کارآموزی, کارورزی
    Rohangiz Norouzinia, Mohsen Arabi, Mojtaba Hedayat Yaghoubi, Shahnaz Mojahed, Zohreh Ghazivakili, Samaneh Mirzaei*, Maryam Nasirian
    Introduction

    The SERVQUAL model is one of the most common models used for assessing the quality of educational services. The purpose of this study was to investigate the quality of educational services based on SERVQUAL model in viewpoint of medical students of Alborz University of Medical Sciences in three stages: basic sciences, externship and internship.

    Methods

    The present study was a cross-sectional descriptive analytical study in which 332 medical students were enrolled in three stages: basic sciences, externship and internship randomly. The data gathered using a questionnaire of 25 questions which was designed based on the standardized SERVQUAL questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics, paired t-test, independent t-test and one way ANOVA with Spss V.24.0.

    Result

    The results showed that there was a significant difference between the expectations and perceptions of medic al students in all aspects and in total score and their expectations had not been met. The maximum gap was related to the assurance dimension and the lowest gap was related to the reliability dimension. The overall gap was also 1.50. In addition, students' expectations at different stages were different in all aspects except "tangible dimensions" and "total quality of services". But their perception was different in two dimensions of tangible and reliable.

    Conclusion

    According to the results of this study, the students are dissatisfied with the current condition in the university and there is a long way to accomplish the desired status and satisfaction of the students as the main customers of the university’s educational services, and in many cases there is a need to evaluate and improve the conditions.

    Keywords: Educational Service Quality, Medical Student, Internship, Externship
  • زهرا طیبی، مریم شیری، روح انگیز نوروزی نیا، منصوره تجویدی، زهرا حسینی نوده*
    مقدمه

    آموزش اخلاق حرفه ای، مساله ای ضروری در برنامه درسی پرستاری است. از آنجا که روش های سنتی آموزش نمی توانند در مورد تغییر نگرش و عملکرد افراد به اندازه روش های فعال موثر باشند این پژوهش با هدف تعیین تاثیر و مقایسه دو روش آموزشی فعال ایفای نقش با کاوشگری به شیوه محاکم قضایی در یادداری مفاهیم اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری انجام شد.

    روش

    در این مطالعه نیمه تجربی 79 دانشجوی پرستاری به روش مرحله ای انتخاب شدند. نیمی از دانشجویان مفاهیم مرتبط با اخلاق حرفه ای را به روش ایفای نقش و نیمی دیگر، به روش کاوشگری به شیوه محاکم قضایی فرا گرفتند. داده ها با استفاده از یک آزمون کتبی، در دو مرحله جمع آوری شد. محتوای آزمون از سناریوهایی در حیطه مفاهیم اخلاق حرفه ای با استفاده از منابع در دسترس طراحی و معتبر  شد. داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

    آزمون تی زوجی اختلاف معنی داری را در میانگین نمرات اخلاق حرفه ای سه ماه بعد آموزش نسبت به چهار هفته بعد از آموزش نشان نداد. در نتایج آزمون تی مستقل، میانگین نمره اخلاق حرفه ای در مورد همکار سه ماه بعد آموزش در دانشجویانی که به شیوه جستجوگری آموزش دیده بودند به طرز معنی داری بالاتر از دانشجویانی بود که به شیوه ایفای نقش  آموزش دیده بودند (0/03=p).

    نتیجه گیری

    جستجوگری به شیوه محاکم قضایی بیشتر از روش آموزشی ایفای نقش در یادداری بلند مدت مفاهیم اخلاقی حرفه ای دانشجویان پرستاری خصوصا در بخش ارتباط با همکاران موثر بود. اما در کوتاه مدت هر دو روش به یک اندازه موثر بودند.

    کلید واژگان: ایفای نقش, جستجوگری به شیوه محاکم قضایی, یادگیری فعال, اخلاق حرفه ای, پرستاری, آموزش
    Zahra Tayebi, Maryam Shiri, Roohangiz Norouzinia, Mansoureh Tajvidi, Zahra Hosseini Nodeh*
    Introduction

    education of professional ethics is a necessary section of nursing curriculum. To change attitude and function, traditional educational methods are not effective versus active models. This study conducted to comparison of two active learning educational models; role-playing with jurisprudential inquiry model 

    Methods

    in this quasi-experimental study, 79 nursing students selected by stage sampling. Half of them received their education via roleplaying and other half student received it by jurisprudential inquiry model. Data collected via a writing test in two stages. The test designed and validated according to ethical reasoning resources and analyzed with SPSS software.

    Results

    paired t-test did not show any significant difference between mean scores of ethics in 4 weeks after education with 3 months later. Mean score of professional ethics in related with colleges, 3 month after education, showed a significant difference among jurisprudential inquiry model group (p=0.03). 

    Conclusions

    jurisprudential inquiry model is more effective than role-playing in long-term remembering of professional ethics of nursing students, especially in relationship with colleges. In short-term, both are effective, equally.

    Keywords: Role-playing, jurisprudential inquiry model, active learning, professional ethics, nursing, education
  • سمانه میرزایی، عادل افتخاری، فاطمه غضنفری، محمود کاظمی نسب، روح انگیز نوروزی نیا*
    مقدمه
    فرهنگ سازمانی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده ایمنی بیمار در بیمارستان‎ها محسوب می‎شود. بهبود فرهنگ ایمنی بیمار منجر به کاهش خطاهای درمانی و نتایج بهتر مراقبت سلامت می‎گردد. این پژوهش به منظور ارزیابی فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی - مقطعی است. از پرسشنامه سنجش فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان برای جمع آوری اطلاعات از کارکنان بیمارستان های منتخب علوم پزشکی یزد به روش نمونه گیری تصادفی 276n= استفاده گردید. این پرسشنامه 12 بعد فرهنگ ایمنی و وضعیت کلی ایمنی بیمار را از دیدگاه کارکنان مورد ارزیابی قرار داد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی t مستقل و در سطح معنی داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در ابعاد 12 گانه فرهنگ ایمنی، بیشترین نمره در حیطه کار تیمی درون بخش ها 59/2±41/13 و کمترین نمره در حیطه واکنشهای غیر تنبیهی به خطاها 8/1±78/7 مشاهده شد. میانگین و انحراف معیار نمره کل فرهنگ ایمنی بیمار در دو بیمارستان 11/24±84/ 124 می باشد و 5/77 درصد شرکت کنندگان وضعیت ایمنی بیمارستان های خود را در سطح قابل قبول بیان کردند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که کار تیمی درون واحدها، انتظارات و اقدامات سرپرست واحد در راستای ایمنی بیمار در دو بیمارستان در وضعیت مطلوب قرار دارد. سایر ابعاد نیاز به مداخله جهت ارتقای وضعیت فرهنگ ایمنی دارند.
    کلید واژگان: فرهنگ ایمنی بیمار, بیمارستان, ایمنی بیمار
    Samaneh Mirzaei Ms, Adel Eftekhari Mr, Fatemeh GHAZANFARI Mrs, Mahmood KAZEMINASAB, Roohangiz NOROUZINIA*
    Introduction
    Increase of the human capital and the quality of human resources due to the development of health level is one of the important factors in economic growth, which leads to productivity increase at constant levels of inputs.
    Methods
    In this study the panel data of 30 provinces was used in 2005 -2013. These data were obtained from the regional data of statistics center of Iran using the estimates of Mankiw, Romer, and Weil models by data panel method and generalized method of moments. Data analysis was performed using Spss22 and Eviews 8 software.
    Results
    The results showed that public health expenditures had a greater effect on the labor productivity than the private health expenditures. In this regard, per 100 rials increase in private and public health expenditures, the productivity increases by 0.75 rials and 27.4 rial, respectively.
    Conclusion
    The private health expenditures has treatment applications and public health expenditure has sanitary applications. Furthermore, the heath expenditure has high cost for some families. SO, the government must reduce the total cost of health to increase the labor productivity.
    Keywords: Health expenditure, Labor productivity, Generalized method of moments, Mankiw, Romer, Weil model
  • بهروز پورآقا، روح انگیز نوروزی نیا، زهره قاضی وکیلی، نفیسه پاکروان*
    مقدمه و هدف
    ا دوره آموزش پرستاری یک برنامه فشرده و درمواردی همراه بااسترس است. دراینحالت، ممکن است یادگیری کاهش یابد. با توجه نقش مهم دانش اموختگان این رشته، سعی بر آن است تا از روش های آموزش کارآمد استفاده گردد. نمایش، یکی از روش های نوین شبیه سازی است که درافزایش یادگیری تاثیر بسزایی دارد. ازاینرو، تاثیر نمایش در تدریس ایمنولوژی بهمراه سخنرانی بر یادگیری دانشجویان باروش تدریس سخنرانی مقایسه شد.
    روش ها
    دوکلاس مجزا ازدانشجویان پرستاری درنظرگرفته و درس به هردوگروه بشکل سخنرانی ارائه شد. برای یک کلاس تدریس باسخنرانی و گروه دیگرروش تدریس سخنرانی بهمراه نمایش انجام شد. در این روش، هر دانشجودر نقش یک عامل سیستم ایمنی درس ارائه شده در آن جلسه ایفای نقش کرد. درآخرین جلسه نیز دانشجویان درنقش مجموعه عوامل سیستم ایمنی علیه یک عامل عفونی عمل کردند. در پایان ترم آزمون مشابه شامل 40 سوال باضریب دشواری وضریب تمیز یکسان برگزار و نمره دو کلاس مقایسه و رضایتمندی دانشجویان با پرسشنامه اخذشد.
    یافته ها
    نتایج نشانگر افزایش معنادار میانگین نمره دانشجویان در گروه تدریس بهمراه نمایش بود. البته، میانگین نمره پایان ترم دختران گروه تدریس به روش سخنرانی بهمراه نمایش به میزان معناداری بیش از دختران گروه تدریس با سخنرانی بود. ولی پسران، تفاوت معناداری نداشتند. نظرخواهی نشان داد که 100 درصد دانشجویان ازاین روش تدریس لذت برده و معتقد بودند معلوماتشان اضافه شده بود.
    نتیجه گیری
    نمایش به درک عمیق تر ایمنولوژی کمک وآموزش را به فرایندی خوشایند تبدیل کرد. مهم اینکه، دانشجویان درجریان اجرای نمایش سوالات مفهومی رامطرح کردند.
    کلید واژگان: آموزش, ایمنولوژی, نمایش, یادگیری, تئاتر دانشجوئی
    Behrooz Pouragha, Roohangiz Norouzinia, Zohreh Ghazivakili, Pakravan Nafiseh *
     
    Introduction
    Nuring is an intensive course which may cause stress and, in turn, decrease learning abilities. Given the important role of nursing graduates, efficient teaching methods should be used. Acting is one of the new simulation methods that improve learning. Hence, the effect of acting along with lecturing was compared with pure lecturing of basic immunology on student's learning.
    Methods
    Two separate classes of nursing students were selected. For one class, the course was taught only through lecturing and for the other, through lecturing plus acting. In the latter, each student played as an immune response element taught in that session. At the final session, all of the students were involved and played the role of immune system elements against an infectious agent. At the end of the semester, a final exam was given to the students containing 40questions with similar difficulty and discrimination index. The results were analyzed, and the students' satisfaction was evaluated using a questionnaire
    Results
    There was a significant increase in the average satisfaction of the class which was taught through lecturing and acting. Of course, the mean score for the female students was significantly higher. However, males did not show a significant difference. Results of the questionnaire showed that 100% of the students enjoyed this teaching method and believed their knowledge had increased.
    Conclusion
    Acting helps deeper learning of immunology and changes the learning from a boring process to a pleasant one. More importantly, the students could be asked conceptual questions during the performances.
    Citation: Pouragha B, Norouzinia R, Ghazivakili Z, Pakravan N. Immune system on the stage: The effect of teaching basic immunology using students’ theater on the nursing students' academic performance and satisfaction. Journal of Development Strategies in Medical Education 2018; 5(2): 63-74
    Keywords: Acting, Immunology, Education, Learning
  • مهدی طیبی آراسته*، روح انگیز نوروزی نیا، بهروز پورآقا
    زمینه و هدف
    عدم توجه به برنامه ریزی درسی یا تکیه بر روش های سنتی، فرصت استفاده از روش های مختلف برنامه ریزی آموزشی را محدود خواهد نمود. هدف این مطالعه، بررسی سه ترمی شدن سال تحصیلی در رشته پرستاری و اشاره به نقاط ضعف و قوت آن در دانشگاه های علوم پزشکی بود. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی-مقایسه ای، برنامه ریزی درسی مقطع کارشناسی رشته پرستاری مطابق کوریکولوم آموزشی در قالب دو سناریوی دو ترمی و سه ترمی مقایسه شد. در هر دو سناریو، ظرفیت زمانی آموزش در هر هفته معادل 40 ساعت در نظر گرفته شد. با توجه به توزیع تعداد هفته های آموزش در هر ترم، متوسط ساعت آموزش دانشجویان در هر دو سناریو و در هر روز، مساوی و حدود 5 ساعت بود.
    یافته ها
    تعداد روزهای آموزش، امتحانات و تعطیلات بین ترمی در سناریوی دو ترمی نسبت به سناریوی سه ترمی کمتر بوده و آموزش مستقیم دانشجویان در هر دو سناریو فقط 50درصد از روزهای سال را به خود اختصاص می دهد. در سناریوی سه ترمی، در هر ترم تعداد واحدهای درسی کمتر و میزان ساعت آموزش هر واحد بیشتر است. میزان فعالیت کاری کارکنان آموزش در سه ترم با توزیع متوازن تر و تعداد دفعات بیشتر نسبت به دو ترم صورت می گیرد.
    نتیجه گیری
    تجویز نظام آموزشی سه ترمی یا دو ترمی در هر سال تحصیلی، دارای مزایا و معایبی است که می تواند برای رشته های مختلف دانشگاهی و دوره های درسی مختلف بنا به فراخور و پتانسیل های آموزشی دانشگاه ها مثمر ثمر یا بی فایده باشد.
    کلید واژگان: پرستاری, برنامه ریزی, ترم تحصیلی
    Mehdi Tayebi, Arasteh*, Roohangiz Norouzinia, Behrooz Pouragha
    Background and Aim
    Lack of attention to curriculum planning or reliance on traditional methods will limit the opportunity to use different methods of educational planning. The aim of this study was to evaluate the three–semester planning for the academic year in the nursing course and finding out its weaknesses and strengths in medical universities.
    Materials and Methods
    In this descriptive-comparative study, nursing undergraduate course planning base on its educational curriculum was compared in two different (two versus three semester) scenarios. In both scenarios, the educational time per week was 40 hours. According to the distribution of the number of weeks of education, the average educational hours of students in both scenarios were equal and were about 5 hours.
    Results
    The number of teaching days, exams, and inter-term holidays in the two-semester scenario is lower than the three-semester scenario and direct education of students in both scenarios accounts for only 50% of the year's day. In the trimester scenario, the number of course units were less and the teaching hours per unit was higher. The teaching staff activities in trimester planning had more balanced distribution versus semester planning.
    Conclusion
    Recommendation of two or three semester planning has advantages and disadvantages that can be beneficial or inadequate for different academic disciplines and curricula on the basis of education and training potential of the universities.
    Keywords: Nursing, planning, semester
  • روح انگیز نوروزی نیا، مریم آقابراری، سمانه میرزایی، فاطمه رحیمی، زهرا نوری خانقاه*
    مقدمه
    ارزیابی فرهنگ ایمنی بیمار منجر به شناسایی نقاط قابل ارتقا و اقدامات اصلاحی خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار از دیدگاه کارکنان درمانی در بیمارستان های آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام گرفت.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1397 انجام شد. 168 نفر از کارکنان درمانی در دو مرکز آموزشی -درمانی دانشگاه علوم پزشکی البرز به روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 12 بعدی بررسی فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل تحلیل و در نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 وارد شدند.
    یافته ها
    میانگین امتیاز نمره کل فرهنگ ایمنی بیمار3/21 بود. در بین ابعاد 12 گانه، بیشترین نمره مربوط به حیطه کار تیمی درون واحدها و کمترین نمره مربوط به حیطه پاسخ غیرتنبیهی در موارد بروز خطا بود. تفاوت معناداری بین میانگین ابعاد یادگیری سازمانی، بهبود مداوم؛ انتظارات و اقدامات سرپرست واحد در راستای ایمنی بیمار، ارتباطات و ارائه بازخورد در مورد خطاها و کار تیمی ما بین واحدها در دو بیمارستان وجود داشت.تفاوتی بین میانگین کل فرهنگ ایمنی این دو مرکز وجود نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    ایجاد فرهنگ تشویق به جای تنبیه و سرزنش یکی از ضروری ترین مواردی است که می بایست سیاست گذاران به آن توجه داشته باشند. به علاوه، آموزش مداوم کارکنان در تمامی سطوح و رسته های شغلی در خصوص فرهنگ ایمنی بیمار بسیار موثر خواهد بود.
    کلید واژگان: ایمنی بیمار, فرهنگ ایمنی بیمار, بیمارستان آموزشی, پرستار, کارکنان درمانی
    Roohangiz Norouzinia, Maryam Agha Barary, Samaneh Mirzaei, Fatemeh Rahimi, Zahra Nouri Khaneghah*
    Objectives
    Patient safety culture is one of the effective factors in the prevention of medical errors and keeping patient safety, therefore, its assessment will lead to the identification of improvable factors and provision of corrective action solutions for the weaknesses. This study aimed to evaluate patient safety culture from the perspective of healthcare personnel of teaching hospitals affiliated to Alborz University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional descriptive-analytical study was conducted in 2018. The study samples were 168 personnel who were selected from two teaching hospitals affiliated to Alborz University of Medical Sciences, using simple random sampling. Data were collected using Hospital Survey on Patient Safety Culture (HSOPSC) with 12 dimensions. Data were analyzed using descriptive statistics and independent t-test by SPSS version 20.
    Results
    The total mean score of patient safety culture was 3.21. Of 12 dimensions, teamwork in units had the highest mean score (3.5), and non-punitive response to errors had the lowest mean score (2.7). There was no significant difference between total mean scores of organizational learning and continuous improvement; supervisor expectations and actions promoting patient safety; relationships and feedback of errors; and teamwork in the unites of two hospitals.
    Conclusion
    Development of an encouragement culture instead of punishment/blame culture is one of the issues that politicians need to pay attention to. In addition, continuous training of staff at all levels and occupations in terms of patient safety culture will be effective.
    Keywords: Patient safety, Patient safety culture, Teaching hospital, Nurse, Healthcare personnel
  • بهروز پورآقا، روح انگیز نوروزی نیا، زهره قاضی وکیلی، نفیسه پاکروان *
    مقدمه و هدف
    درس ایمنی شناسی پایه از جمله دروس علوم پایه می باشد که نیاز به تفکر و برقراری ارتباط بین مطالب ارایه شده دارد. روش تدریس بحث در گروه های کوچک به همراه ترسیم نقشه مفهومی که از روش های دانشجو- محور هستند و تاکنون در مورد درس ایمنی شناسی استفاده نشده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استفاده از روش تدریس «بحث بر روی نقشه مفهومی در گروه های کوچک»در میزان یادگیری ایمنی شناسی و میزان رضایت دانشجویان از این روش، انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه بر روی دانشجویان اتاق عمل در دو نیم سال متوالی در دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد. به هر دو گروه ایمنی شناسی پایه به شکل سخنرانی ارایه شد. در گروه تلفیقی، سخنرانی و بحث بر روی نقشه مفهومی انجام گرفت. در پایان آزمون پایان ترم انجام و میزان رضایتمندی دانشجویان با پرسش نامه سنجیده شد.
    یافته ها
    میانگین نمره پایان ترم گروه تدریس به روش تلفیقی نسبت به گروه تدریس به روش سخنرانی افزایش قابل توجهی نداشت. البته معدل گروه سخنرانی به میزان قابل توجهی بیشتر از معدل گروه تلفیقی بود. بررسی میانگین نمره پایان ترم پسران بین دو گروه پیشنهاد می کند که روش تلفیقی در مورد پسران کارآمدتر از دختران بوده است. نتایج نظرسنجی نشان می دهند که روش تدریس تلفیقی باعث افزایش انگیزه (84 درصد)، اشتیاق (92 درصد) و صمیمیت بین استاد و دانشجو (92 درصد) می شود.
    نتیجه گیری
    بحث در گروه های کوچک با بهره گیری از ترسیم نقشه مفهومی همراه سخنرانی تاثیری بر عملکرد تحصیلی نداشته ولی باعث ایجاد اشتیاق، انگیزه و ارتباط بهتر بین دانشجویان و با استاد می شود.
    کلید واژگان: اتاق عمل, ایمنی شناسی, گروه کوچک, نقشه مفهومی, یادگیری و یاددهی
    Behrooz Pouragha, Roohangiz Norouzinia, Zohreh Ghazivakili, Nafiseh Pakravan *
    Introduction
    Basic immunology is one of the basic sciences in which deep understanding and link between the contents is essential. Teaching using small group is one of the student-centered approaches that have not been used to teach basic immunology. Concept map, as one of the educational methods that helps deep understanding of the content and link between concepts, was also considered. This study aimed to investigate the effect of teaching using the methods of "small group and concept maps" on the student's performance and satisfaction.
    Methods
    The study was performed on the students who had taken the course of immunology during two consecutive semesters at the Paramedical Faculty of Alborz University of Medical Sciences. Basic immunology was taught to both groups through lecturing. In one class, group discussions were also performed on concept maps. Final exam was given, the student's satisfaction was evaluated using a questionnaire, and the results were analyzed.
    Results
    Final score of the two groups did not differ significantly. Noteworthy, GPA of the lecture group was significantly higher than that of the lecturing for the small group-taught group. Comparison of final scores between boys of the two groups suggests that small group plus lecturing is more efficient for boys than girls. Results of the questionnaire showed that lecturing for small groups increases motivation (84%), passion (92%), and intimacy between students and instructors (92%).
    Conclusion
    Utilizing concept map for small groups did not improve academic performance but creates enthusiasm, motivation, and establishes better communication between students and the teachers..
    Keywords: Concept Map, Immunology, Learning, Teaching, Operating Room Nursing, Small Group
  • میلاد احمدی مرزاله *، روح انگیز نوروزی نیا، علی احسان حیدری، الهام احمدی باصیری
    مقدمه
    تاب آوری را فرایند تطابق موفقیت آمیز با تجارب آسیب زا می دانند. مفهوم منبع کنترل نیز به توانایی انسان در کنترل شرایط و رویدادهای محیطی اشاره دارد. تاب آوری و منبع کنترل از مولفه های تاثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان می دانند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین تاب آوری و منبع کنترل دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز با عملکرد تحصیلی انجام گردید.
    مواد و
    روش
    این مطالعه از نوع مقطعی بود که در دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز با حجم نمونه 180 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، معدل کل دانشجویان و پرسشنامه های استاندارد شده تاب آوری کانر و دیویدسون؛ و منبع کنترل راتر بود. برای تجزیه و تحلیل نهایی داده ها از نرم افزار 23 SPSS، آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون، تی مستقل، رگرسیون خطی چندگانه) استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین تاب آوری و منبع کنترل ارتباط معنی دار وجود داشت یعنی افراد تاب آور از منبع کنترل درونی برخوردار بودند (میزان همبستگی41/0-و 0001/0>P). اما با عملکرد تحصیلی ارتباط معناداری دیده نشد. دانشجویان پسر(008/0P=)، و غیرخوابگاهی (025/0P=) تاب آورتر از سایرین بودند. همچنین عملکرد تحصیلی در دانشجویان دختر (037/0P=)، و غیرخوابگاهی (005/0P=) به طور معناداری بهتر از سایر دانشجویان بود.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان غیرخوابگاهی از تاب آوری بالاتر و عملکرد تحصیلی بهتری نسبت به خوابگاهی ها برخوردار بودند. انجام مطالعات بیشتر در این طمینه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: تاب آوری, منبع کنترل, عملکرد تحصیلی, دانشجویان
    Norouzinia R._Heidari A. E Ahmadi Baasiri E._Ahmadi Marzaleh M.*
    Background
    Resilience is defined as a successful acclimatization process with injurious experiences. The concept of the source of control refers to human's ability in controlling conditions and environmental events. In some surveys, resilience and locus of control are known as factors affecting academic progress of students. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between students’ resilience and their source of control with their academic performance conducted at Paramedical School, Alborz University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional study was performed with180 students at Alborz University of Medical Sciences with simple stratified random sampling. Data collection tools included a demographic questionnaire, student's total average, Connor-Davidson standardized resilience questionnaires, and Rotter's locus of control. In order to analyze the data, SPSS 23 software and descriptive statistics (mean and standard deviation) and analytical statistics (Pearson and Spearman correlation coefficient, independent t-test, multiple linear regression) were used.
    Results
    The results showed that there was a significant relationship between resilience and locus of control, i.e. the resilient individuals had internal locus of control (r=-0.418, P
    Conclusion
    The results showed that off campus students were more resilient and had a better academic performance than on-campus students.
    Keywords: Resiliency, Locus of Control, Academic Performance, Students
  • روح انگیز نوروزی نیا، سمانه میرزایی، سیما فیض الله زاده، گلرخ عتیقه چیان *
    مقدمه
    حوادث آتش سوزی از دیرباز یکی از تهدیدات مهم برای انسان محسوب می شده و منجر به جان باختن و آسیب جسمی و روانی تعداد زیادی از افراد، از دست رفتن اموال و دارایی ها، و نیز آثار سوء اقتصادی بر دولت ها شده است. در سال های اخیر حوادث آتش سوزی به دفعات در کشور اتفاق افتاده است که یکی از تاثیرگذارترین این حوادث، حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو می باشد. این مطالعه به منظور بررسی و تحلیل آمادگی و پاسخ خدمات پیش بیمارستانی به این حادثه انجام گرفته است.
    روش
    این تحقیق یک مطالعه موردی است که در سال 1395 انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از مستندات و گزارشات موجود در پایگاه های خبری و انجمن های علمی، گزارش ملی حادثه و نیز مشاهدات عینی کارکنان پیش بیمارستانی حاضر در صحنه استفاده گردید.
    یافته ها
    بر اساس آمار اورژانس تهران، تعداد کلی مصدومان 235 نفر بودند که شامل 180 مورد درمان سرپایی و 55 مورد انتقال به بیمارستان بود. از 55 مورد نیز یک نفر فوت شد و سایر مصدومان پس از درمان ترخیص گردیدند. مهم ترین عامل مصدومیت مشکلات تنفسی گزارش شد و غالب مصدومان نیز از کارکنان بخش عملیات آتش نشانی، جست وجو و نجات و آواربرداری بودند. کارکنان پیش بیمارستانی در منطقه امن مستقر نبودند و از وسایل و تجهیزات حفاظت شخصی به درستی استفاده نشد. به علاوه، توزیع مصدومان در مراکز درمانی نیز مناسب نبود.
    نتیجه گیری
    در این حادثه فراخوان نیروها و تجهیزات بر اساس مشاهدات عینی بدون ارزیابی دقیق صورت گرفت. وجود رویکرد سنتی و غیرعلمی در برآورد میزان نیرو و تجهیزات مورد نیاز به دنبال بروز حادثه و نبود دستورالعمل مدون در این خصوص یکی از بزرگ ترین چالش های پاسخگویی خدمات پیش بیمارستانی می باشد.
    کلید واژگان: آتش سوزی, حادثه, مدیریت بحران, پلاسکو
    Roohangiz Norouzinia, Samaneh Mirzaee, Golrokh Atighechian *
    Background
    Fire accidents are considered as one of the most important risks for human beings from a long time ago which leads to loss of life, physical and psychological injuries, loss of properties as well as adverse economic effects on governments. In recent years, there have been many fire incidents in the country and one of the most influential events is the Plasco building fire. This study was conducted to examine and analyze the preparedness and provide prehospital services to the mentioned incident.
    Method
    This case study was conducted in two stages in 2016. At the initial stage, all documentation and reports available on news sites and scientific associations and the national report were extracted and analyzed. In the next stage, through a semi-structured interview the experiences of pre-hospital emergency staff were extracted at the time of the incident.
    Findings: According to Tehran emergency medical services statistics, the total number of casualties was 235 including 180-outpatient treatment and 55 cases transfer to hospital (one died and the other injured were discharged after treatment). The most important cause of injury was respiratory problems, and most of the victims were firefighting operation staff, and debris, search and rescue workers. The prehospital staff were not settled in the safe area and personal protective equipment was not used properly. In addition, the distribution of injuries in health centers has not been appropriate.
    Conclusion
    The results show that calling of forces and equipment was carried out based on objective observations without an accurate assessment in mentioned incident. One of the biggest challenges in providing prehospital services is the available traditional and non-scientific approach to estimate the equipment needed after an incident and lack of a codified instruction in this regard.
    Keywords: fire, accident, disaster management, Plasco
  • روح انگیز نوروزی نیا، معصومه احمدی، مرضیه صیدآبادی*
    مقدمه
    ارزشیابی توان علمی و عملی دانشجویان دوره کارشناسی گروه فوریت های پزشکی به عنوان کارکنان حال حاضر و یا آینده مراکز اورژانس کشور و در خط مقدم برخورد با بیمار، می تواند بازتابی مناسب از عملکرد آموزش آنان در دوره کاردانی و نیز دوره جدید تحصیل را فراهم نماید. این پژوهش با هدف ارزشیابی میزان دانش و مهارتهای یالینی دانشجویان دوره کارشناسی فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز در مواجهه با تروما انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع مقطعی است. کلیه دانشجویان دوره کارشناسی فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه جمعیت شناختی و «چک لیست مهارتهای بالینی» شامل 9 مهارت، و آزمون تئوری بود. اعتبار صوری و محتوایی ابزار توسط 10 نفر از مدرسین و صاحبنظران مورد بررسی و تایید قرار گرفت. همچنین ضریب پایایی برای مجموع مهارت ها 82/0 محاسبه گردید. جمع آوری داده ها با برگزاری آزمون تئوری و نیز آزمون آسکی و مشاهده انجام مهارت ها و تکمیل چک لیست ها انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 20 و با استفاده از آزمون های آماری تی تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
    نتایج
    نتایج مطالعه نشان داد که در زمینه تروما 5/6 درصد دانشجویان از سطح دانش ضعیف، 6/82 درصد از دانش بالینی متوسط و 9/10 درصد نیز از سطح دانش خوبی برخوردار بودند. همچنین، در رابطه با سنجش میزان مهارت بالینی افراد مورد مطالعه در زمینه تروما ، یافته ها حاکی از آن بود که 1/89 درصد از سطح مهارت خوب و 9/10 درصد نیز از مهارت بالینی متوسط برخوردار بودند. در مقایسه میزان مهارتها با سطح ایده آل نتاج نشان داد که در همه زیر مقیاس ها یک شکاف مهارتی معنی دار در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان داد که در این مطالعه بین دانش تئوری و مهارت بالینی موارد پژوهش رابطه معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به فاصله معنی دار بین امتیازات کسب شده و سطح مطلوب و نیز اهمیت کار کارکنان اورژانس به عنوان اولین پاسخ دهندگان، انتظار می رود که با آموزش با کیفیت تر کلیه ارائه دهندگان خدمات اورژانس 115 قادر باشند خدمات خوب و با کیفیت در حد مطلوب به مددجویان ارائه نمایند.
    کلید واژگان: سرویس اورژانس پیش بیمارستانی, تروما متعدد, مهارت بالینی, ممیزی مدیریت, وضعیت آموزش
    Roohangiz Norouzinia, Masoumeh Ahmadi, Marzieh Seidabadi*
    Introduction
    Since pre-hospital care is the first line of trauma care, its right and accurate implementation can reduce problems such as long-term disabilities and mortality due to trauma. Therefore, the present study aimed to evaluate knowledge and clinical competence of bachelor of medical emergencies students in facing trauma.
    Methods
    The present study is a cross-sectional one. All the students of medical emergencies in Alborz University of Medical Sciences were included using convenience sampling. To gather data a demographic questionnaire, “clinical competence checklist” including 9 skills, and an oral test were used. Face and content validity, and reliability of the tool were evaluated and approved by 10 experts. In addition, reliability coefficient was calculated to be 0.82 for all the skills. Data gathering was done by taking oral and OSCE tests and observation of skill performance and filling the checklists. Data analysis was done using SPSS version 20 and using univariate t-test and Pearson’s correlation coefficient.
    Results
    The findings of the study showed that 6.5% of the students had poor knowledge, 82.6% had fair, and 10.9% had good knowledge regarding trauma. In addition, 89.1% of the studied student had good clinical competences, and 10.9% had fair competence regarding trauma. In comparing the competence with an ideal state, there was a significant gap in all sub scales. There was a significant correlation between clinical competence level and work experience (p
    Conclusion
    The results of this study showed that most bachelor of medical emergencies students in Alborz University of Medical Sciences had acceptable knowledge and competence regarding taking care of trauma patients in a pre-hospital setting. However, considering the significant gap between the acquired points and ideal state, continuous training in this regard seems necessary.
    Keywords: Emergency medical services, multiple trauma, clinical competence, management audit, educational status
  • اعظم شریفی، جهانگیر رضایی، خلیل مرادی، افشین الماسی، لادن ابراهیم پوریان، روح انگیز نوروزی نیا
    سابقه و هدف
    حجامت یکی از شاخه های طب مکمل برای درمان و پیشگیری از بیماری است که با توجه به افزایش رویکرد جامعه به انجام حجامت، این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی از موارد استفاده از حجامت و میزان رضایتمندی افراد مراجعه کننده به مراکز حجامت کرمانشاه در سال 1392 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش مقطعی، تعداد 270 نفر از مراجعین به مراکز حجامت در شهر کرمانشاه ، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و با روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای پژوهشگر ساخته، روا و پایا ، با تعداد 30 پرسش در 3 حیطه شامل موارد استفاده، آداب حجامت و رضایتمندی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss18 و روش های آماری توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد بررسی 6.6+54.4 سال بود. 71.5 درصد نمونه ها را مردان و 28.5 درصد را زنان تشکیل می داد که در 81 درصد از موارد سطح سواد کمتر از دیپلم داشتند. مراقبت های قبل و بعد از حجامت در حد مطلوب نبود و 4/80 درصد افراد آگاهی ضعیف تا متوسطی در این باره داشتند. اما میزان رضایتمندی افراد از سودمندی حجامت در بیش از 84 درصد موارد، متوسط به بالا بود. همچنین بین آگاهی و رضایتمندی ارتباط آماری معناداری یافت نشد. در حالی که با افزایش سن میزان آگاهی کاهش نشان داد (p<0.001 ).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به ناکافی بودن آگاهی در خصوص موارد استفاده و آداب حجامت، توصیه می شود ضمن آموزش عامه مردم توسط افراد متبحر در مورد آداب و نیز موارد استفاده حجامت، تحقیقات جامعی در زمینه میزان اثربخشی آن در بیماری های مختلف انجام گیرد
    کلید واژگان: آگاهی, حجامت, رضایتمندی, طب مکمل
    A. Sharifi, J. Rezaei, Kh. Moradi, A. Almasi, L. Ebrahimpourian, R. Norouzinia
    Background and
    Purpose
    Cupping is a branch of the alternative medicine for treatment and prevention of disease. Due to increasing to use such methods by popular, the goal of this study was determined persons, knowledge and satisfaction of cupping in Kermanshah city.
    Methods and Materials: This descriptive cross - sectional study was performed on 270 clients who had referred to the cupping centers in Kermanshah in 2013. Persons were selected according to available sampling. The tools to collected data were valid and reliable researcher developed questionnaire with a total of 30 questions in three areas, including the indications, cupping rituals and satisfaction. The obtained information was analyzed by using Spss18 software and descriptive, analytic statistics.
    Results
    The mean age 54.4 6.6 years. 71.5% of men and 28.5% women, 81% had under-graduate university education level. Before and after cupping care not desirable and 80/4% of the persons were low to moderate knowledge about the cupping. But medium to high satisfaction rate observed in over 84%. No significant statistical relationship was found between awareness and satisfaction while awareness decreased with increasing age (p
    Conclusion
    Due to the lack of awareness about the indications and cupping rituals is recommended while public education by experts about the rules and indications of cupping, comprehensive research be performed on the effectiveness of cupping on various diseases.
    Keywords: Awareness, Cupping, Satisfaction, Alternative medicine
  • الهام محمدی، مرضیه صیدآبادی، رضوان زینل آبادی، افسانه توحیدی، روح انگیز نوروزی نیا
    مقدمه و هدف
    حمایت اجتماعی را سازوکاری از ارتباطات میان فردی تعریف می کنند که افراد را از تاثیرات منفی تنیدگی محافظت می کند. از طرفی سطوح بالای حمایت اجتماعی با افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش استرس تحصیلی همراه بوده و همچنین، رابطه معکوسی میان حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان دیده شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین نقش واسطه ای خودکارآمدی در ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب دانشجویان به طور همزمان بود
    روش ها
    روش پژوهش، توصیفی - همبستگی هست که با استفاده از تکنیک پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی سال 93- 92 دانشگاه شهید باهنر کرمان می شود که تعداد 370 نفر از آنان به روش خوشه ایانتخاب شده و وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از 3 پرسشنامه استاندارد اضطراب امتحان، خود کارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل و SPSS انجام شد.
    یافته ها
    مدل معادلات ساختاری فاکتورها و کنش های موثر بر اضطراب امتحان دارای برازش مناسبی بود که نشان داد متغیرهای تبیین کننده اضطراب امتحان و روابط بین آن ها دارای اعتبار قابل قبولی هستند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که حمایت اجتماعی با متغیر اضطراب امتحان رابطه منفی و معنی داری دارد. درحالی که رابطه حمایت اجتماعی با متغیر خودکارآمدی مثبت و معنی دار بود. متغیر خودکارآمدی به عنوان یک متغیر واسطه ای، تحت تاثیر مثبت حمایت اجتماعی بوده اما با میزان اضطراب امتحان رابطه منفی و معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج اثرات کلی نشان داد که میزان حمایت اجتماعی ادراک بیشترین تاثیر را بر کاهش اضطراب امتحان دانشجویان دارد.
    کلید واژگان: اضطراب امتحان, حمایت اجتماعی ادراک شده, خودکارآمدی
    E. Mohammadi, M. Seidabadi, R. Zeinalabadi, A. Tohidi, R. Norouzinia
    Introduction
    Social Support is defined as a mechanism of interpersonal communication that protects people from negative impact of stress. The high level of social support is attributed to the increase of academic self-efficacy and decrease of educational stress. Also, it A reverse relationship between social support and test anxiety has been found. The present study aimed to identify the meditating role of self-efficacy in relationship between perceived support and test anxiety simultaneously.
    Methods
    This study was carried out through descriptive-correlation research method using scurvy technique. Thus, the number of 370 undergraduate students of Shahid Bahonar University between 2012-2013 academic year were selected by cluster sampling. Data were collected through three questionnaires of test anxiety, self-efficacy and perceived social support and measured the study variables. Data were analyzed using IBM SPSS 21 and LISREL software.
    Results
    The structural equation model of effective factors on test anxiety selected appropriately which showed that test predicting factors and relationships among them entered into the model properly and credibly. The results of path analysis also showed that there was a negative significant relationship between social support and test anxiety while the relationship between social support and self-efficacy deemed significantly positive. The variable of self-efficacy as a meditating variable was positively affected by social support but had a negative impact on test anxiety.
    Conclusion
    The results of total impact of model revealed that Perceived Social Support had the greatest impact on decreasing students’ test anxiety.
    Keywords: Test Anxiety, Perceived Social Support, Self, efficacy
  • نفیسه پاکروان، روح انگیز نوروزی نیا، زهره قاضی وکیلی، بهروز پورآقا
    زمینه و هدف
    روش بحث در گروه های کوچک یکی از معتبرترین روش ها جهت یادگیری عمیق می باشد. این روش بر اساس شرکت فعال همه اعضای گروه شکل می گیرد. از طرف دیگر، درس ایمنی شناسی پایه به تفکر و برقراری ارتباط بین مطالب ارایه شده نیاز دارد. بنابراین، در مطالعه حاضر از روش بحث در گروه های کوچک استفاده و تاثیر این روش در افزایش درک دانشجویان از ارتباط بین اجزای سیستم ایمنی ارزیابی شد.
    روش کار
    درس ایمنی شناسی پایه به صورت 12 جلسه 2 ساعته به شکل سخنرانی ارایه گردید. سپس چند روز به دانشجویان فرصت داده شد تا مطالعه کنند. ابتدا آزمونی بر اساس مطالعات انجام شده از دانشجویان گرفته شد و پس از آن به گروه هایی تحت عناوین سلول های سیستم ایمنی تقسیم بندی شدند. بحث بین گروه ها صورت گرفت. در انتها نیز آزمونی برگزار و نمرات آزمون قبل و بعد از بحث در گروه های کوچک مقایسه شد. رضایتمندی دانشجویان از این روش به صورت شفاهی و سوال باز نظرسنجی و ثبت شد.
    یافته ها
    افزایش آماری معنی داری در نمرات دانشجویان پس از انجام بحث در گروه های کوچک نسبت به نمرات آنان قبل از انجام این روش مشاهده شد. 65 درصد دانشجویان معتقد بودند که روش بحث در گروه های کوچک، تاثیر زیادی در فهم عمیق درس داشت و مایل به تکرار این روش بودند. علاوه بر این، 82 درصد دانشجویان نیز بر این باور بودند که اعتماد به نفس آنان نسبت به آنچه آموخته اند، بیشتر شده است.
    نتیجه گیری
    بحث در گروه های کوچک روش آموزشی قوی است؛ چرا که اجرای آن در یک جلسه و بر روی کل مطالب تدریس شده، منجر به افزایش میانگین نمرات می شود. اجرای این شیوه برای مدرس ممکن است مشکل باشد، اما تاثیرات قابل توجهی در رفتار آموزشی دانشجویان دارد.
    کلید واژگان: گروه های کوچک, اعتماد به نفس, مهارت ارتباطی, رفتار آموزشی
    Nafiseh Pakravan, Rouhangiz Norouzinia, Zohreh Ghazivakili, Behrooz Pouragha
    Background and Objective
    Discussion in small groups is one of the most reliable methods that will lead to a deeper learning. This method is based on the active participation of all members of the group. The immunology course necessitates thought and connection among the presented content. Therefore, in this study, the efficacy of this method in increasing students’ understanding of the relationship between the components of the immune system was evaluated.
    Methods
    The course lectures were presented in 12 sessions each lasting 2 hours. Then, the students were given the opportunity to study for a few days. An exam was taken based on the presented content, and then, the students were divided into groups under the titles of immune system cells. The discussion sessions were conducted. A second exam was taken after the discussion. Scores of pre- and post-discussion in small groups were compared. Student's satisfaction with this approach was asked orally and through open questions and recorded.
    Results
    A statistically significant increase was observed in students’ scores after the discussion in small groups compared to before the discussion. Among the students, 65% believed that this method had a great effect on deep understanding and were willing to repeat this approach. Furthermore, 82% of students believed that their confidence increased in respect to what they had learned.
    Conclusion
    Small group discussion is a potent educational method, because its implementation in 1 session on taught content resulted in an increase in scores. The implementation of this method may be difficult for the teacher, but this approach has significant effects on student learning behavior.
    Keywords: Small group discussion, Self, confidence, Communication skills, Learning behavior
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر روح انگیز نوروزی نیا
    دکتر روح انگیز نوروزی نیا
    استادیار دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی البرز، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال