به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رویا منصورقناعی

  • فاطمه منصوری، آذر درویش پور*، رویا منصورقناعی
    زمینه و هدف

    بیماری فشارخون یکی از شایع ترین مشکلات سالمندان در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران است. یکی از تعیین کننده های اصلی کنترل پرفشاری خون، رفتارهای خود مراقبتی است و از جمله عوامل تاثیرگذار بر سطح آگاهی و در نتیجه کنترل و پیشگیری موثرتر آن، سواد سلامت است. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی بین سواد سلامت با رفتارهای خود مراقبتی در سالمندان مبتلا به پرفشاری خون در بخش های مراقبت ویژه قلبی انجام گرفت.

    روش ها

     مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود که در سال 1399 روی 76 نفر از سالمندان مبتلا به پرفشاری خون بستری در بخش های CCU و post CCU در بیمارستان های دولتی شرق گیلان انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه سواد سلامت برای بزرگسالان ایرانی و پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلا به پرفشاری خون بود.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد اکثریت سالمندان مبتلا به پرفشاری خون از سواد سلامت کافی (9/57 درصد) و از رفتارهای خود مراقبتی نسبتا مطلوب (7/94 درصد) برخوردار بودند. همچنین یافته ها بیانگر آن بود که بین سواد سلامت با رفتارهای خود مراقبتی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد (528/0rs= و 05/0<p).

    نتیجه گیری

    سواد سلامت سالمندان بر میزان خود مراقبتی آنان تاثیرگذار است و هر چقدر سواد سلامت سالمندان بالاتر باشد، میزان خود مراقبتی سالمندان مبتلا به پرفشاری خون نیز افزایش می یابد. بنابراین می توان اذعان داشت موضوع سواد سلامت در سالمندان از اهمیت خاصی برخوردار است و توانمند کردن سالمندان در زمینه سواد سلامت، عامل مهم در ارتقاء رفتارهای خود مراقبتی و نهایتا سلامت این افراد است. لذا پیشنهاد می شود مسیولین و سیاستگذاران سلامت با مد نظر قراردادن سواد سلامت به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای بهبود خود مراقبتی، نسبت به تدوین، طراحی و اجرای برنامه های عملیاتی در این خصوص اهتمام ویژه داشته باشند.

    کلید واژگان: سواد سلامت, خودمراقبتی, سالمندی, فشارخون بالا
    Fatemeh Mansouri, Azar Darvishpour*, Roya Mansour- Ghanaei
    Introduction

    Hypertension is one of the most common problems of the elderly in developing countries, including Iran. One of the main determinants of controlling hypertension is self-care behaviors and one of the factors affecting the level of awareness and thus its more effective control and prevention is health literacy. The aim of this study was to determine the correlation between health literacy and self-care behaviors in the elderly with hypertension admitted to cardiac intensive care units.

    Methods

    The present correlational study was performed in 2020 on 76 elderly patients with hypertension admitted to CCU and post CCU wards in East Guilan public hospitals. The instruments used in this study included a Health Literacy Questionnaire for Iranian Adults (HELIA) and a Self-Care Behavior Questionnaire for patients with hypertension.

    Results

    The results showed that the majority of elderly people with hypertension had adequate health literacy (57.9%) and relatively desirable self-care behaviors (94.7%). Findings also revealed that there is a significant correlation between health literacy and self-care behaviors (r=0.528 and p<0.05).

    Conclusion

    Elderly health literacy affects the level of self-care of the elderly, and the higher the health literacy of the elderly, the higher the level of self-care of the elderly with hypertension. So, it can be acknowledged that the issue of health literacy in the elderly is of particular importance and empowering the elderly in the field of health literacy is an important factor in promoting self-care behaviors and ultimately the health of these people. Therefore, it is suggested that health officials and policy makers consider health literacy as one of the most important tools for improving self-care, and also pay special attention to the development, design and implementation of operational plans in this regard.

    Keywords: Health Literacy, Self-Care, Elderly, High Blood Pressure
  • فائزه کبرائی ابکنار، رویا منصورقناعی*، سمیه امیدظهیر، ماهرخ پورعینی
    زمینه و هدف

     پرستاران در محیط بالین با تصمیم‌گیری‌های اخلاقی متعددی مواجه می‌شوند که مدیریت آن‌ها نیازمند برخورداری از حساسیت اخلاقی است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین حساسیت اخلاقی پرستاران شاغل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد.

    مواد و روش‌ها:

     مطالعه توصیفی مقطعی حاضر در سال 1396 انجام شد. 180 نفر از پرستاران شاغل در بخش‌های درمانی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی گیلان با نمونه‌گیری چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و حساسیت اخلاقی Lutzen و همکاران بود. داده‌ها پس از جمع‌آوری با استفاده از نرم‌افزار SPSS 19 و روش‌های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته‌ ها: 

     میانگین و انحراف معیار نمره حساسیت اخلاقی در پرستاران 30/11±88/60 بود. حساسیت اخلاقی در 20 نفر (2/11 درصد) در سطح پایین، 143 نفر (4/79 درصد) متوسط و 17 نفر (4/9 درصد) بالا بود. بیشترین امتیاز کسب‌شده مربوط به بعد استفاده از دانش حرفه‌ای (73/5=Mean Rank) و پایین‌ترین مربوط به صداقت و خیرخواهی (27/1=Mean Rank) بود. بین سابقه شرکت در کارگاه‌های اخلاق و حساسیت اخلاقی ارتباط معنی‌دار دیده شد (04/0=p).

    ملاحظات اخلاقی: 

    اجازه کتبی و تایید اخلاقی از دانشگاه علوم پزشکی گیلان کد اخلاق IR.GUMS.REC.1395 گرفته شد. با توضیح اهداف پژوهش به شرکت‌کنندگان، رضایت آگاهانه آن‌ها جهت شرکت در مطالعه کسب گردید. به شرکت‌کنندگان اطمینان داده شد که شرکت در پژوهش به ‌صورت داوطلبانه بوده و اطلاعات محرمانه و نتایج به‌ صورت گروهی تجزیه تحلیل و گزارش می‌گردند.

    نتیجه‌گیری: 

    در این مطالعه پرستاران نمره متوسط در حساسیت اخلاقی و نمره پایین در بعد صداقت و دلسوزی کسب نمودند که نشانگر مشکل در برقراری ارتباط توام با همدلی است، لذا برنامه‌ریزی جهت تامین حمایت‌های عاطفی و اجتماعی و نیز کاهش بار کاری پرستاران ضروری به نظر می‌رسد.

    کلید واژگان: اخلاق, حساسیت اخلاقی, پرستار
    Faeze Kobrai Abkenar, Roya Mansour Ghanaei*, Somayeh Omidzahir, Mahrokh Poureini
    Background and Aim

     Nurses in the clinical setting are confronted with multiple ethical decision-making that need ethical sensitivity to manage, so the present study was conducted to determine the nurses' moral sensitivity at hospitals of Guilan University of Medical Sciences.

    Materials and Methods

     In this descriptive-cross-sectional study in 2017, 180 nurses were selected via multistage sampling from Hospital wards of Guilan University of Medical Sciences. Data were collected through a demographic and the Moral Sensitivity Questionnaire (MSQ). The data were analyzed by the SPSS software version 19 using descriptive and inferential statistics.

    Findings

     The mean and standard deviation score for nurses’ moral sensitivity was (60.88±11.30). Moral sensitivity was low in 20 people (11.2%), moderate in 143 people (79.4%) and high in 17 people (9.4%). The highest scores were related to the domains of “professional knowledge” (Mean Rank=5.73) and the lowest scores were related to the domains of "honesty and benevolence" (Mean Rank=1.27). There was a significant relationship between Participate in ethics workshops and moral sensitivity (p=0.04).

    Ethical Considerations: 

    Written permission and ethical approval were obtained from Guilan University of Medical Sciences Ethics Code IR.GUMS.REC.1395. The goals of the study were explained to the participants and then a written informed consent was received from them. Participants were reassured that their participation in the research was voluntary and the information was confidential and results as a group analyze and report.

    Conclusion

     In this study, nurses received a moderate score in moral sensitivity and a low score in honesty and compassion, which indicates the difficulty in communicating with empathy therefore, planning to provide emotional and social support and also reduce the workload of nurses seems necessary.

    Keywords: Ethics, Moral Sensitivity, Nurse
  • کامله مقدم، رویا منصورقناعی*، محمداسماعیل پوربندبنی، زهرا عطرکار روشن
    مقدمه

    سالمندان از افراد آسیب پذیر جامعه و مستعد اختلالات روحی روانی خصوصا افسردگی می باشند. شناخت عوامل مرتبط با افسردگی نظیر حمایت اجتماعی درک شده، می تواند از بروز عوارض ناخواسته در این جمعیت آسیب پذیر بکاهد. پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط حمایت اجتماعی و افسردگی در سالمندان شهرهای شرق گیلان انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی بود که جامعه پژوهش را سالمندان ساکن شهرهای شرق استان گیلان تشکیل می دادندکه تعداد 168 نفر به روش نمونه گیری دومرحله ای خوشه ای تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد 23گزینه ای فیلیپس جهت بررسی حمایت اجتماعی و پرسشنامه کوتاه شده 15 گزینه ای GDS جهت بررسی افسردگی سالمندان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 و آزمون های T test، ANOVA و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره حمایت اجتماعی در سالمندان شهرهای شرق گیلان 18/9 ± 25/73 (از بین نمره کل 23 تا 92)و افسردگی 58/3 ± 20/3(از بین صفرتا 15) به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که همبستگی منفی و معنی داری بین مولفه حمایت اجتماعی با افسردگی (47/0- =r، 01/0>P) وجود دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نقش حمایت اجتماعی را در بروز اختلال افسردگی در سالمندان تایید نمود لذا فراهم نمودن شرایط ارتقا حمایت اجتماعی جهت کاهش افسردگی و درنتیجه بهبود کیفیت زندگی سالمندان حایز اهمیت است.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, افسردگی, سالمندان
    Kamele Moghadam, Roya Mansour-Ghanaei*, Mohamad Esmaeilpour Bandboni, Zahra Atrkar-Roshan
    Introduction

    Elderly are vulnerable individuals in society, and are mostly exposed to mental disorders especially depression. Using non-medical factors to manage the depression, like perceived social support, can reduce the incidence of adverse reactions in such a vulnerable population. The current study aimed to determine the relationship between social support with depression among elderly in the eastern cities of Guilan.

    Methods

    This study was a cross-sectional, descriptive -correlational study conducted by the elderly living in the eastern cities of Guilan, in which 168 people were selected from two-stage, cluster random and available sampling.   Data was collected with using two standard tools include, Philips social support questionnaires (23 Items), and Geriatric depression scale (15 Items) Data were analyzed using SPSS, version 19, software, T-test, ANOVA and Pearson tests.

    Results

    The mean of social support in elderly living in the eastern of Guilan was 73/25±9/18 (total score range of 23-92) and the mean of depression for them was 3/20±3/58 (total score range of 0-15). The analysis of the data indicated that there was a negative significant correlation between social support and depression (p<0/01, r=-0/47).

    Conclusion

    This study confirmed the role of social support in the development of depression in the elderly, so it is important to provide the conditions for promoting social support to reduce depression and thus improve the quality of life of the elderly.

    Keywords: Social support, Depression, Elderly
  • فاطمه منصوری، پرند پورقانع*، رویا منصورقناعی
    سابقه و هدف

    یکی از ویژگی های روان شناختی که در اثر سالمندی کاهش می یابد، خودپنداره است. خودپنداره، تصویر روانی هر فرد است. خودپنداره سالمندان نیز بر پایه تجارب آنها در طی مراحل زندگی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین عوامل تاثیر گذار بر ارتقا خود پنداره در سالمندان و بحث پیرامون آن ها صورت گرفته است.

    مواد و روش ها:

     پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که با جستجو در پایگاه های Iranmedex Google Scholar، SID، Pubmed، Scopus انجام شد. در این جستجو مطالعاتی که بصورت تمام متن، به زبان فارسی و انگلیسی و در محدوده زمانی 2008 لغایت 2018 در کل جهان، منتشر شده و در عنوان آنها کلمات فارسی خودپنداره و سالمندان و واژه های انگلیسی self-concept, elderlies قرار داشت مد نظر قرار گرفت. مطالعات پس ارزیابی کیفی، بر اساس مرتبط بودن، مورد بررسی قرار گرفت و یافته های موردنظر، استخراج گردیدند.

    یافته ها: 

    یافته ها، بیانگر بهبود خودپنداره در سالمندان، با عواملی نظیر: تصویر بدنی از خود، تناسب اندام و ظاهر فرد، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش عزت نفس و مرور خاطرات، تمرینات هوازی با شدت کم و متوسط، تحصیلات بالا و متاهل بودن و داشتن نقش های مختلف افراد در محیط های متفاوت اجتماعی مرتبط است.

    نتیجه گیری:

     با توجه به این که افراد با خودپنداره پایین، احساس بی کفایتی و بی ارزشی را تجربه می کنند، آن ضروری است که مراقبین، راهکارهای افزایش خودپنداره را متناسب با هر سالمند، با هدف ارتقای کیفیت زندگی سالمندی به کار گیرند.

    کلید واژگان: خود پنداره, سالمند, تحقیق مروری
    Fatemeh Mansouri, Parand Pourghane*, Roya Mansour Ghanaei
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    One of the psychological characteristics decreased with age is self-concept. Self-concept is the mental image of every person. The self-concept of the elderly is also based on their experiences during life stages. The aim of this study was to determine the factors affecting the promotion of self-concept in the elderly and to discuss them.

    METHODS

    This review study was conducted through searching IranMedex Google Scholar, SID, PubMed and Scopus databases. In this research, the full-text studies published in English and Persian all over the world from 2008 to 2018 and focused on self-concept and elderly (in English and Persian) were investigated. After qualitative evaluation of studies, they were assessed based on relevance. Then, the best findings were chosen.

    FINDINGS

    The findings showed that the improvement of self-concept in the elderly was related to some factors such as:  body image, fitness and appearance, improvement of quality of life (QoL), improvement of self-esteem and memory review, low and moderate intensity aerobic training, high education, being married and having different roles in different social environments.

    CONCLUSION

    As people with low self-concept experience a sense of inadequacy and worthlessness, it is imperative that caregivers adopt self-concept strategies appropriate to each elderly in order to improve the QoL in the elderly.

    Keywords: Self-concept, Elderly, Review Research
  • نسرین توسلی، آذر درویش پور*، رویا منصورقناعی، زهرا عطرکار روشن
    سابقه و هدف

    یکی از مهم ترین مشکلات روان شناختی بیماران تحت همودیالیز در مراحل شدید بیماری، ناامیدی است. امید از جمله مفاهیمی است که در رویارویی با مشکلات و تنش ناشی از آن نقش مهمی دارد و به عنوان یک عامل بالقوه قدرتمند در بهبود و سازگاری بیماران موثر است. این مطالعه باهدف تعیین ارتباط امید با مشخصات جمعیت شناختی بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بوده و بر روی 103 نفر از بیماران تحت همودیالیز در مرکز دیالیز رازی رشت در سال 1396 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک و امید اشنایدر جمع آوری شد. داده های پژوهش بعد از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (T.test و ANOVA) و بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 با در نظر گرفتن سطح معنی داری (0/05>P)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر اکثریت بیماران (54/36%) از امید بالا برخوردار بودند. همچنین میانگین و انحراف معیار نمره امید در بیماران با سطح تحصیلات دانشگاهی  (10/0 ± 41/67)، شغل آزاد (12/2 ± 40/82)، سابقه دیالیز کمتر از یک سال (9/5 ± 40/11)، درآمد خوب (11/3 ± 45/62)، متاهل (8/8 ± 36/86) و بیمارانی که سابقه پیوند داشتند (7/9 ± 40/0)، بالاتر بود. بین نمره امید با متغیرهای سطح تحصیلات، وضعیت درآمد و دارا بودن بیماری پرفشاری خون تفاوت معنی داری یافت شد (0/05> P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه، سطح امید بیماران تحت تاثیر برخی ویژگی های جمعیت شناختی مانند جنس، سطح تحصیلات، وضعیت شغلی، میزان درآمد و سابقه دیالیز قرار می گیرند. آگاهی از نتایج این پژوهش می تواند موردتوجه مسئولین قرار گیرد تا با برنامه ریزی لازم و فراهم آوردن تمهیدات موردنیاز، زمینه را جهت ارتقاء امید و افزایش سلامت بیماران تحت همودیالیز فراهم نمایند.

    کلید واژگان: بیماری مزمن, امید, همودیالیز, رشت
    Nasrin Tavassoli, Azar Darvishpour*, Roya Mansour Ghanaei, Zahra Atrkarroushan
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Hopelessness is one of the most important psychological problems in hemodialysis patients in severe stages of the disease. Hope plays an important role in confronting with the problems and their tensions, and is effective as a potentially powerful factor in improving and adapting patients. The aim of this study was to determine the relationship between hope and demographic characteristics in hemodialysis patients.

    METHODS

    This cross-sectional descriptive study was conducted on 103 patients undergoing hemodialysis in the Rasht Razi Dialysis Center in 2017. Data were collected using Snyder’s Hope and Demographic Characteristics Inventory. The data were analyzed using descriptive (tables of frequency distribution, mean and standard deviation) and analytical statistics (ANOVA and T-test) on SPSS 16, considering the significant level of p<0.05.

    FINDINGS

    A majority of patients (54.36%) had high hope. Moreover, the mean and standard deviation of hope value was higher in patients with academic education (41.67%±10.0), history of dialysis <1 year (40.11±9.5), sufficient income (45.62±11.3) and history of kidney transplant (40.0±7.9) as well as in patients who were self-employed (40.82±12.2) and married (36.86±8.8). A significant difference was found between the hope value and variables of education level, income status and hypertension (P<0.05).

    CONCLUSION

    According to the results, the patients' hope level is influenced by some demographic characteristics including gender, education level, occupational status, income and history of dialysis. The results of this study can be taken into consideration by the authorities to provide the necessary planning and measures to promote the hope and improve the health of hemodialysis patients.

    Keywords: Chronic Disease, Hope, Hemodialysis, Rasht
  • نسرین توسلی، آذر درویش پور*، رویا منصورقناعی، زهرا عطرکار روشن
    سابقه و هدف
    در بیماری های مزمن، ایمان مذهبی بیمار به مخاطره می افتد و بحران معنوی در فرد پدیدار می شود. هدف از این مطالعه تعیین سلامت معنوی و ارتباط آن با مشخصات جمعیت شناختی بیماران تحت همودیالیز در زمستان سال 1396 بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی روی 103 بیمار مراجعه کننده به مرکز همودیالیز رازی رشت به صورت نمونه تصادفی ساده انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های خصوصیات دموگرافیک و سلامت معنوی انجام شد. روان سنجی این پرسشنامه در مطالعات داخلی کشور به تایید رسیده است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (Mann-Whitney و Kruskal-Wallis) و بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 با در نظر گرفتن سطح معنی داری (0/05>P)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره کلی سلامت معنوی در بیماران برابر با 227/92 و با انحراف معیار 19/01 بود که نشانگر بالا بودن سلامت معنوی در بیماران تحت همودیالیز می باشد. سلامت معنوی در بیماران بالای 60 سال، دارای تحصیلات سطح دانشگاهی، کشاورزان، بیماران دارای سابقه پیوند و سابقه دیالیز کمتر از یک سال، درآمد بالای دو میلیون تومان، عدم وجود بیماری زمینه ای بالابود. بین سلامت معنوی باسابقه دیالیز و میزان درآمد تفاوت معنی دار وجود داشت (0/05>P).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه سطح سلامت معنوی بیماران تحت تاثیر برخی ویژگی های جمعیت شناختی بود. آگاهی از نتایج این پژوهش می تواند مورد توجه مسئولین قرار گیرد تا با برنامه ریزی لازم و فراهم آوردن تمهیدات موردنیاز، زمینه را جهت ارتقاء سلامت معنوی بیماران فراهم نمایند.
    کلید واژگان: همودیالیز, سلامت معنوی, بیماری مزمن
    Nasrin Tavassoli, Azar Darvishpour*, Roya Mansour, Ghanaei, Zahra Atrkarroushan
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    In chronic diseases, the religious belief of the patient is at risk and the spiritual crisis arises in the person. The aim of this study was to determine the spiritual health and its relationship with demographic characteristics of hemodialysis patients in 2018.
    METHODS
    This cross-sectional study was conducted on 103 hemodialysis patients referred to the Razi Hemodialysis Center in Rasht and selected through a simplified random sampling. Data were collected using demographic characteristics and spiritual health questionnaires. The psychometrics of this questionnaire has been confirmed in the national studies. The data were analyzed through descriptive and analytical statistics (Mann-Whitney and Kruskal-Wallis) using SPSS 16, considering the significant level of P <0.05.
    FINDINGS
    The findings showed that the total mean score of spiritual health was 227.92 and its standard deviation was 19.01, indicating the high spiritual health among hemodialysis patients. The spiritual health was high among patients older than 60 years with college-level education, farmers, patients with a history of transplantation and a history of dialysis less than one year, income above 2.000.000 Tomans and without underlying disease. There was a significant difference between spiritual health with history of dialysis and income level (P <0.05).
    CONCLUSION
    In this study, the spiritual health level of patients was influenced by some demographic characteristics. Knowledge of the results of the current study can be considered by the managers to provide context for improving the spiritual health of patients through planning and providing the necessary arrangements.
    Keywords: Hemodialysis, Spiritual Health, Chronic Disease.
  • رویا منصورقناعی، محمد اسماعیل پور بندبنی *، هما مصفای خمامی
    مقدمه
    پرستاری حرفه ای است عملی و در آموزش بالینی سه عامل اساسی دانشجو، استاد و برنامه ریزی آموزشی نقش دارند. بین محققین راجع به ویژگی های یک استاد خوب بالینی، اتفاق نظر وجود ندارد. در این مطالعه ویژگی های استاد موثر بالینی از دیدگاه دانشجویان سال سوم و چهارم پرستاری و مامایی بررسی می شود.
    روش
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی به صورت مقطعی است، در یک نمونه گیری در دسترس تعداد 105 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی سال سوم و چهارم مقطع کارشناسی دانشکده پرستاری مامایی شرق گیلان در سال تحصیلی 92-91 به پرسشنامه طراحی شده مربوط به ویژگی های استاد موثر بالینی پاسخ داده اند. پرسشنامه شامل 47 گویه در سه حیطه شایستگی حرفه ای، مهارت ارتباطی و نیز ویژگی های شخصیتی طرح ریزی شده بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS v.16 با آمار توصیفی و آزمون اندازه گیری های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش 4/1±2/21 و (8/84%) 89 نفر زن و (8/64%) 68 از دانشجویان رشته پرستاری و (2/35%) 37 نفر دانشجوی مامایی بوده اند. برجسته ترین ویژگی استاد موثر بالینی در حیطه شایستگی حرفه ای، داشتن تسلط کافی در انجام کارهای بالینی (69/0±58/5) - در حیطه مهارت های ارتباطی، رعایت احترام به دانشجویان (63/±71/5) - و در حیطه ویژگی های شخصیتی، داشتن اعتماد به نفس بالا (61/0±68/5) بیان شده است. بین سه حیطه از ویژگی های استاد موثر بالینی براساس آزمون اندازه گیری های تکراری اختلاف معنادار بود و با آزمون تعدیل بونفرونی اختلاف معنادار درون گروهی بین حیطه مهارت های ارتباطی و حیطه شایستگی حرفه ای وجود داشت (05/0p<).
    نتیجه گیری
    براساس نظر دانشجویان مورد پژوهش، استاد موثر بالین باید از ویژگی های هر سه حیطه بررسی شده برخوردار باشد، ولیکن حیطه مهارت های ارتباطی به عنوان مهم ترین حیطه از ویژگی ها شناخته شده است، بنابراین اساتید موثر بالینی باید به ارتقای مهارت های ارتباطی خود بیافزایند.
    کلید واژگان: آموزش, نظر دانشجویان, استاد بالینی, گیلان
    R. Mansourghanaei, Me Pour Bandboni*, H. Mosaffa Khomami
    Introduction
    Nursing is a practical profession; therefore three basic factors of students, teachers and curriculum have a great effect on clinical education. There are no general consensuses among researchers on what characteristics constitute an effective clinical teacher. This study explores the views of third and fourth year nursing and midwifery students with regard to the characteristics of effective clinical teachers.
    Method
    This is a descriptive, cross – sectional study. We conducted the study on105 third and fourth year nursing and midwifery students at Guilan University of Medical Sciences from 2012-2013 using convenience sampling. We collected the data through a self made questionnaire that was developed based on characteristics of an effective clinical teacher from student's view points. The questionnaire had 47 statements in three sections such as professional competency, communication skill and personality domain. Data were analyzed using descriptive statistics, repeated measurement, Greenhouse, and Bonferroni test (P<0.05).
    Results
    Average age of students was 21.2±1.4 years. 89 (84.8%f) students were female and 68 (64.8%) of them were nursing students. The most important characteristic of effective clinical teachers in the domain of professional competency was clinical skills (5.58±0.69). In communication domain it was respect for students (5.71±0.63). High confidence was in the personality domain (5.68±0.61) as well. Repeated measurement showed significant difference among three characteristic domains of effective clinical teacher. Analysis of Bonferroni test showed a significant difference within the groups and between domains of professional competency and communication skill (P<0.05).
    Conclusion
    According to student's views, all three characteristic domains of effective clinical teachers were necessary, and communication skills were introduced as the most important domain of effective clinical teachers. Consequently, teachers should improve their communication skills.
    Keywords: Education, student's views, clinical teacher, Guilan
  • ایده دادگران، رویا منصورقناعی
    مقدمه
    رشد جمعیت سالمند در دنیا رو به افزایش است. بکارگیری روش یادگیری همزمان با ارائه خدمت می تواند به منظور کاربردی نمودن خدمات دانشجویان در سطح جامعه، روشی مناسب و سودمند باشد. هدف از این مطالعه تقویت دانش و مهارت بررسی، برقراری ارتباط و آموزش سالمندان با تاکید بر پیشگیری اولیه و ارزشیابی روش یادگیری همزمان با ارائه خدمت در دانشجویان پرستاری بود.
    روش ها
    مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی و از نوع ارزشیابی می باشد. برای اجرای این طرح مراحل الگوی طراحی آموزشی سیستمی ADDIE اجرا شد. 14 نفر از دانشجویان داوطلب برای اجرای فرآیند به طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به مدت 16 ساعت در دو گروه، در خانه سالمندان لاهیجان با حضور مربی کارآموزی نمایند. از یادداشت تاملی، بحث گروه متمرکز و مشاهده عملکرد برای ارزیابی استفاده شد.
    یافته ها
    تم های «تجربه خوب»، «یادگیری اهمیت مراقبت روانی سالمندان»، «درس زندگی» و «شناخت سالمند» «تقویت حس نوع دوستی و کمک به دیگران»، «اهمیت مشارکت مردمی»، «یادگیری اصولی ارتباط با سالمند» از مصاحبه گروه متمرکز و یادداشت های تاملی استخراج شد و در مشاهده عملکرد تمامی دانشجویان نمره بالای 17 از 20 را کسب نمودند.
    نتیجه گیری
    یادگیری همزمان با ارائه خدمت، دانشجویان را در موقعیت های تجارب متفاوت یادگیری مانند کار با موسسات اجتماعی بهداشتی و مواجهه با جمعیت های خاص مانند سالمندان در جامعه قرار می دهد و سبب درک عمیق تفاوت های فرهنگی و ارزش ها، و مسائل سالمندان می شود.
    کلید واژگان: آموزش جامعه نگر, خدمات سلامت اجتماعی, سالمندی, یادگیری
    I. Dadgaran, R.Mansourghanaei
    Introduction
    Aged people population around the world is increasing، therefore، as service learning method can be effective and suitable for putting students services into practice in the society. The aim of this study is to reinforce knowledge and skill of study، establish communication، and teaching the elderlies by an emphasis on precaution and assessment of the service learning in nursing students.
    Methods
    This is a descriptive evaluative study. This program was performed by system learning design pattern of ADDIE. In this regard، 14 volunteer students were selected to perform the process through the convenience sampling. They were assigned to a 16-hour internship course under supervision of an instructor in Lahijan elderly sanitarium. Reflective notes، focus group discussion، and observing the performance، photos، and films were also applied in this work.
    Results
    Themes including “good experience”، “learning the importance of mental healthcare giving in the elderlies”، “life lesson”، “being familiarized with elderlies”، “improvement of altruistic and usefulness sense”، “importance of public participation”، and “systematic learning of the communication with elderlies” were extracted from focus group interviews and reflective notes. In this regard، observing the students’ performance indicated the overall score of 17 out of 20.
    Conclusion
    As-service learning method exposes students to different experience occasions such as working with health social institutes and dealing with specific populations، e. g.، elderlies، in the society and leads to deep understanding of the cultural and value differences and issues around the elderlies.
    Keywords: community health education, community health service, elderly, learning
  • فریبرز منصورقناعی، فرحناز جوکار، فاطمه صوتی، پناه مسکین خدا، رویا منصورقناعی
    زمینه
    ارائه دهندگان خدمات پزشکی جزء گروه هایی هستند که در معرض خطر افزایش یافته انتقال عفونت های منتقله از راه خون از جمله عفونت هپاتیت C قرار دارند که عملکرد آنها را در برخورد با بیماران مبتلا به این عفونت تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین مطالعه ای با هدف بررسی آگاهی و نگرش پرسنل درمانی به نسبت به بیماران مبتلا به هپاتیت C انجام شد تا گامی در جهت ارتقاء سطح بهداشت حرفه ای و بهبود سطح خدمات بهداشتی ارائه شده به این بیماران برداشته شود.
    روش کار
    239 کادر درمانی شاغل در بیمارستان رازی واقع در رشت (مرکز استان گیلان) در این مطالعه مقطعی - تحلیلی شرکت داشتند. معیار ورود شامل اشتغال در بیمارستان رازی به عنوان پزشک، پرستار و تکنسین اتاق عمل بود. پرسشنامه ها شامل سوالاتی بر اساس مشخصات دموگرافیک و سوالاتی مربوط به آگاهی و نگرش شرکت کنندگان نسبت به هپاتیت C بود که اعتبار سوالات اخیر توسط یک مطالعه آزمایشی آلفا کرونباخ (a=0.7) تایید گردید. اطلاعات جمع آوری شده بوسیله نرم افزار SPSS16 آنالیز شد. P<0.05 معنادار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    متوسط امتیاز آگاهی 17.43±2.65 (از کل 22 امتیاز) بود. %51.9 شرکت کنندگان امتیاز بالاتر و %48.1 امتیاز پایین تر از این حد گرفتند. رابطه معنی داری بین امتیاز آگاهی و سن (P=0.001)، جنس (P=0.0001)، شغل(P=0.0001) و سابقه آموزشی (P=0.027) جمعیت مورد مطالعه وجود داشت. در این مطالعه %66.5 نگرش منفی (امتیاز= 30-10) و %33.5 نگرش مثبت (امتیاز= 50-31) داشتند. رابطه معنی داری بین سطح نگرش و سن(P=0.002)، جنس (P=0.0001)، سابقه کاری (P=0.0001) و آموزشی (P=0.035) افراد وجود داشت. پزشکان به طور مشخص نسبت به سایر گروه های شغلی مطلع تر بودند و نگرش مثبت تری داشتند. رابطه مثبتی بین امتیازات آگاهی و نگرش وجود داشت به این معنی که آگاهی بیشتر با نگرش مثبت تر همراهی داشت (P=0.02).
    نتیجه گیری
    نتایج حاضر نشان می دهند که پرسنل بهداشتی نگرش تبعیض آمیزی نسبت به مبتلایان به هپاتیت C دارند. بنابراین در جهت بهینه سازی خدمات بهداشتی، افزودن سطح آگاهی و نگرش کادر بهداشتی درمانی نسبت به این بیماران الزامی به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, هپاتیت C, پرسنل بهداشتی
    Faribourz Mansour, Ghanaei, Farahnaz Joukar, Fatemeh Soati, Panah Meskin, Khoda, Roya Mansour, Ghanaei
    Background
    health care providers are among those groups with greatest risk of blood born infections as Hepatitis C. This affects their practice toward patients with this type of infection. We conducted this survey to study health care provider's knowledge and attitude toward patients with hepatitis C in Razi Hospital in Rasht to increase our knowledge about this issue as well as to improveprofessional health level and health care service toward these patients.
    Methods
    239 health care professionals of Razi hospital in Rasht (the central of Guilan province) entered an analytical cross-sectional study. Inclusion criteria were working in Razi hospital as doctors,nurses and operation room technicians. Questionnaires consisted of questions on demographic characteristics, knowledge and attitude toward hepatitis C documented by a pilot study and validated by Cronbach's alpha (alpha= 0.7) which were distributed among participants. Data were collected and analyzed by SPSS16 software.P<0.05 was considered significant.
    Results
    The mean knowledge score was 17.43 ± 2.65 (from the total of 22), 51.9% of participants achieved upper scores while 48.1% got scores than this limit lower. There was a significant relationship between knowledge score and age, sex, occupation and Level of education of study group. Also there was a significant relationship between attitude level and age, sex, working and educational Background of population under study. Physicians were significantly more knowledgeable and showed more positive attitudes than the other occupational groups. There was a positive correlation between knowledge scores and attitude scores that means better knowledge correlates with better attitude.
    Conclusion
    Present data show that discriminatory attitude is common among health care providers toward hepatitis C patients. Increasing health care provider's knowledge toward this disease is necessary to provide optimal health services for hepatitis C patients.
    Keywords: knowledge, attitude, Hepatitis C, health professionals
  • رویا منصورقناعی*، سهیلا مجیدی
    مقدمه

    آموزش فرآیندی متقابل است که طی آن یادگیری صورت می گیرد و از طریق آن رفتارهای فرد تحت تاثیر واقع می گردد. هدف از آموزش به بیمار کمک به فرد جهت بهبود زندگی، رسیدن به حداکثر رشد جسمی روانی و تقویت اعتماد به نفس می باشد. پرستاران نسبت به سایر کارکنان کادر درمان بیشتر در تماس مداوم با بیمار و خانواده وی هستند و بنابراین بهتر می توانند نیازهای آموزشی بیمار را شناسایی و در جهت رفع آن بکوشند. هدف از این مطالعه تعیین مهم ترین عوامل بازدارنده و تسهیل کننده در امر آموزش به بیمار از دیدگاه پرستاران بیمارستان های دولتی شرق گیلان بود.

    روش ها

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی است و واحدهای مورد پژوهش پرستاران (پرستارو بهیار) بودند. محل پژوهش را بیمارستان های دولتی شرق گیلان تشکیل می دادند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی مشتمل بر 4 بخش که قسمت اول اطلاعات دموگرافیک، قسمت دوم 16 عبارت برای بررسی اهمیت آموزش به بیمار تنظیم شده بود. قسمت سوم و چهارم پرسشنامه برای تعیین مهم ترین عوامل تسهیل کننده و بازدارنده آموزشی به بیمار تنظیم شده که هر قسمت شامل 10 عبارت بود. جهت تعیین اعتبار علمی پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و اعتماد علمی آن از آزمون مجدد استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده گردید.

    یافته ها

    مهم ترین عامل تسهیل کننده آموزش به بیمار علاقه و مشارکت بیمار در برنامه یزی و اجرای آموزش بیان شد (میانگین 56/4 و انحراف معیار52/0) و کمترین عامل تسهیل کننده، انتخاب و آموزش کادر ویژه برای انجام آموزش به بیمار بود (میانگین 23/3 و انحراف معیار7/0). نتایج نشان داد که مهم ترین عامل بازدارنده در امر آموزش به بیمار، نداشتن دانش و مهارت از سوی آموزش دهنده برای شناخت نیازهای یادگیری بیمار (با توجه به نوع بیماری) بود (میانگین 53/4 و انحراف معیار 61/0) و کمترین عامل بازدارنده، مخالف بودن جنسیت آموزش دهنده با بیمار ذکر شده است (میانگین 19/3 و انحراف 37/1).

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش بسیار مهم علاقه و مشارکت بیمار و همچنین ارتباط خوب پرستار با بیمار، استفاده از روش های دیداری و شینداری می تواند سبب افزایش میزان مشارکت و تسهیل در شناخت نیازهای یادگیری بیمار گردد.

    کلید واژگان: آموزش بالینی, موانع آموزش بیمار, تسهیل کننده های آموزش بیمار, پرسنل پرستاری
    R Mansourghanaei *, S Majidi, R Tabari
    Introduction

    Education is a mutual process leads to learning and influence the individual behaviors ultimately. The patient education main goals include helping person to improve the quality of life، to achieve the optimal psychosomatic development، and to boost the self-confidence. Among the health-care providers، the nurses spent much time with patients and their family، and so they potentially are the most eligible professionals to identify and respond the patients’ educational needs. This research aims to evaluate the staff nurses’ opinion regarding the importance of patient education and determination of its main facilitators and barriers.

    Methods

    This was a cross-sectional study conducting on nurses who are working in a hospital in East of Guilan province، Iran. The data gathering instrument was a questionnaire divided into 4 sections as follows: (1) questions regarding demographic characteristics (2) sixteen items to find out the subjects’ opinion about the importance of patient education (3) ten items to assess the facilitators to patient education and; (4) ten items to determine the barriers to patient education. To establish the validity of questionnaire the technique of content-related validity according to the opinions of the experts was used. The reliability was confirmed using test-retest technique. Descriptive statistics was applied to interpret the data.

    Results

    Almost all subjects had a positive attitude regarding the importance of patient education. They introduced “the patient’s interest and cooperation in planning and executing the education” as the most important facilitator (Mean=4. 56; SD=0. 52) and “selecting and educating of special personnel for providing patient education” as the least important facilitator (Mean=3. 23; SD=0. 7) in patient education. They also pointed out “lack of appropriate knowledge and skills regarding recognition of patient educational needs in respect of type of disease” as the most important factor (Mean=4. 53; SD=0. 61) and “unmatched educator and patients in terms of sex” as the least important factor (Mean=3. 19; SD=1. 37) act as barriers to patient education.

    Conclusion

    Considering the patients interest and cooperation as the most important role along side an optimal nurse – patient relationship، using of audio – visual methods provide more cooperation and facilitate knowing patient eduction requitement.

    Keywords: Clinical education, Patient education inhibitor, Patient education facilitators, staff nurse
  • رویا منصورقناعی، هما مصفای خمامی
    مقدمه
    افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی در جهان است که می تواند هرفردی را تحت تاثیر قرار دهد. بررسی های فعلی که درداخل وخارج کشورما بر روی دانشجویان صورت گرفت، شیوع آن را از (10/37 تا 8/64 درصد) گزارش کرده اند وبه نظر می رسد که دانشجویان گروه پزشکی به دلیل موقعیتهای استرس زای بالینی نسبت به این اختلال آسیب پذیرتر باشند. عوامل متعددی را در بروز افسردگی دخیل می دانند نظیر سن، جنس، وضعیت تاهل و اسکان در خوابگاه.
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تعیین افسردگی وعوامل موثر برآن در دانشجویان پرستاری ومامایی شرق گیلان صورت گرفت.
    روش
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی است و نمونه مورد مطالعه مبتنی برکل جامعه بوده که کل دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی شرق گیلان (لاهیجان و لنگرود) که 110 نفر بودند و تمایل به شرکت درپژوهش داشتند، نمونه مورد مطالعه را تشکیل می دادند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه ای در دو بخش بود که بخش اول مربوط به اطلاعات دموگرافیک واحدها وبخش دوم مربوط به سنجش میزان افسردگی براساس آزمون سنجش افسردگی بک بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS10 تجزیه و تحلیل گردید و از آمار توصیفی درقالب جداول فراوانی واز آزمونهای آماری کروسکال والیس، آنالیزواریانس وآزمون دقیق فیشر به منظور تحلیل داده ها استفاده گردید.
    نتایج
    میانگین سن دانشجوبان مورد معالعه 20 سال (2 سال) تعیین گردید. دانشجویان مجرد، رشته پرستاری و ساکن در خوابگاه وسال دوم تحصیلی به ترتیب (3/96%)، (7/77%)، (1/77%) و(40%) ازنمونه های موردمطالعه را تشکیل می دادند. میزان شیوع افسردگی متوسط تا شدید حدود(5/24%) بود. دانشجویانی که درجاتی از افسردگی را داشتند شامل (10%) شدید، (5/14%) متوسط، (3/37%) خفیف و(2/38%) بدون افسردگی یا میزان خیلی کم افسردگی بود. این مطالعه نشان داد که بین سن، جنس، وضعیت تاهل و سکونت در خوابگاه، رشته تحصیلی با میزان شیوع افسردگی ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش حاضر که بیانگر فراوانی افسردگی در بین دانشجویان است. جا دارد مسئولان با راه اندازی، مرکز مشاوره دانشجویی و یا تقویت این مراکز تعداد مبتلایان به افسردگی را کاهش دهند و با شناخت سریع و به موقع از عواقب خطرناک آن پیشگیری نمایند.
    کلید واژگان: افسردگی, دانشجوی پرستاری, دانشجوی مامایی, عوامل موثر
سامانه نویسندگان
  • دکتر رویا منصورقناعی
    دکتر رویا منصورقناعی
    دانشیار علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال