زهرا رزمی
-
هدف
در سازمان های خدمات محور مانند بانک، یادگیری، مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال، موجب بهبود استفاده موثر از زمان، منابع و ظرفیت های موجود سازمان می شود. نیاز به توسعه دانش جدید براساس فناوری اطلاعات، یکی از چالش هایی است که امروزه مدیران با آن روبرو هستند. در پارادایم جدید که فضایی رقابتی و دانش محور است، سازمان ها اگر بخواهند در صحنه رقابت باقی بمانند، باید به نوآوری به عنوان یک استراتژی ضروری نگاه کنند. از طریق نوآوری دیجیتال، فرصت های دسترسی به بازارهای جدید، مزیت های رقابت در سطح ملی، بین المللی، ایجاد خواهد شد. یکی از چالش هایی که امروزه سازمان ها با آن روبرو هستند، از تغییر در محیط نشات گرفته، که نیاز به توسعه دانش جدید براساس فناوری اطلاعات دارد. لذا، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مدیریت دانش از طریق یادگیری سازمانی، بر نوآوری دیجیتال در بانک رفاه انجام شد.
روشاین پژوهش از نوع کمی بوده، جامعه پژوهش شامل 9063 نفر از مدیران و کارکنان بانک رفاه سراسر کشور بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد (حجم نمونه 368 نفر). از پرسشنامه مدیریت دانش لاوسن، فرم کوتاه پرسشنامه یادگیری سازمانی سنگه، پرسشنامه نوآوری دیجیتال کین و هو، و پرسشنامه دانش دیجیتال برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Smart PLS2 صورت گرفت و با استفاده از تکنیک حداقل مجذورات جزئی، مدل مفهومی پژوهش آزمون گردید. برای اعتبارسنجی و برازش الگوی پژوهش، از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد.
یافته هااثر میانجی یادگیری سازمانی در رابطه با ابعاد مدیریت دانش با نوآوری دیجیتال، تایید شد. متغیرهای مدیریت دانش بر یادگیری سازمانی، و یادگیری سازمانی بر نوآوری دیجیتال تاثیر دارد. بنابراین، یادگیری سازمانی می تواند در رابطه بین متغیرهای مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال، نقش میانجی ایفا کند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش اکتساب دانش، خلق دانش، تسهیم دانش، نگهداری دانش، دانش دیجیتال، از طریق یادگیری سازمانی بر نوآوری دیجیتال تاثیر دارد. یادگیری سازمانی، واسط مهمی میان مدیریت دانش و نوآوری دیجیتال می باشد. بانک ها می توانند با استفاده از سیستم مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، باعث بهبود در نوآوری های دیجیتال شوند. لازم است مدیر با مفهوم مدیریت دانش آشنایی داشته و از برنامه مدیریت دانش در قالب تخصیص منابع و تجدیدنظر در اولویت های بانک رفاه پشتیبانی نماید. ابزارهای نوآوری دیجیتال مطابق با فرایندهای مورد انتظار مدیریت دانش و با استفاده از یادگیری سازمانی باید همسو گردد و برنامه ریزی دقیق در این مورد صورت گیرد. پیشنهاد می شود کارگروه دانش آفرینی برای به حداقل رساندن نقش تعصبات فردی، ایجاد گردد. به نقش پراهمیت منابع انسانی در پیشبرد مدیریت دانش، بیش از پیش توجه شده و تصمیماتی گرفته شود که منجربه تولید، ذخیره و انتشار دانش در سازمان شود.
کلید واژگان: مدیریت دانش, یادگیری سازمانی, نوآوری دیجیتال, بانک رفاه, دانش سازمانیPurposeIn service-oriented organizations such as banks, learning, knowledge management, and digital innovation enhance the efficient utilization of the organization's available time, resources, and capabilities. The need to generate new knowledge using information technology is one of the challenges that managers face today. In the new paradigm, characterized by a competitive and knowledge-oriented environment, organizations should view innovation as an essential strategy to maintain competitiveness. Through digital innovation, new opportunities to access markets and gain competitive advantages at the national and international levels will be created. One of the challenges that organizations face today is the need to develop new knowledge based on information technology due to changes in the environment. Therefore, this research aims to determine the impact of knowledge management through organizational learning on digital innovation in Refah Bank.
MethodThis research is quantitative. A cross-sectional and hierarchical fuzzy logic approach was conducted with a sample size of 2022. The research population consisted of 9063 managers and employees from Refah Bank across the country. A simple random sampling method was used, with a sample size of 368 people. An electronic questionnaire, which incorporates the Lawson Knowledge Management Questionnaire, the short form of the Sange Organizational Learning Questionnaire, and the Kane and Ho Digital Innovation Questionnaire, draws on digital knowledge from research literature. Its validity and reliability have been confirmed, and it is utilized for data collection. Data analysis is conducted using Smart PLS 2 software, and the research's conceptual model is tested using the partial least squares technique. Partial Least Squares (PLS) method is utilized to validate and fit the research model.
FindingsThe study confirms the mediating effect of organizational learning on the relationship between the dimensions of knowledge management and digital innovation. Knowledge management variables have an impact on organizational learning. Organizational learning has a significant impact on digital innovation.
ConclusionAccording to the research findings, the acquisition, creation, sharing, and maintenance of knowledge, as well as digital knowledge, have an impact on digital innovation through organizational learning. The research results indicate that organizational learning plays a crucial role in connecting knowledge management and digital innovation. In previous research, little attention has been given to organizational learning in the context of knowledge management's impact on digital innovation. Therefore, the current research aims to address this gap. The qualitative research conducted by Di Vaio et al. in 2021 on the content of articles related to knowledge management and digital innovation indicates that there has been no research on the impact of knowledge management and digital innovation. Furthermore, there has been no governance framework to measure the impact of digital transformation and knowledge management on each other. Knowledge management, like a system, is considered an important input, with organizational learning as a key process, and digital innovation as a vital output for today's organizations. Banks can enhance their organization's digital innovations by implementing knowledge management and organizational learning systems. It is essential for the management to understand the concept of knowledge management and to support the knowledge management program through resource allocation and revising the priorities of Refah Bank. Digital innovation tools should align with the expected processes of knowledge management and organizational learning. Careful planning is essential in this case. It is suggested to establish a knowledge creation working group to reduce the influence of individual biases. It is important to prioritize the role of human resources in advancing knowledge management and to make decisions that facilitate the production, storage, and dissemination of knowledge within the organization. Banks can share knowledge by updating electronic archives of documents and through the organizational portal, software groups, proposal management systems, and thus improve employee efficiency and document knowledge. This also allows for the utilization of valuable hidden employee knowledge in future work. As a result, they achieve organizational innovation, which is considered a crucial outcome for organizations today. Other mediating variables, such as industry type, management style, organizational culture, and other factors influencing digital innovation, should be considered in future research.
Keywords: knowledge, Knowledge Management, organizational learning, Innovation, Digital Innovation -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هم آفرینی ارزش با واسطه قصد بازدید دوباره گردشگران بر توسعه گردشگری خلاق بر مبنای منطق چیرگی خدمت و نظریه مبادله اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش، کمی، از روش توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و جامعه آماری پژوهش، گردشگران بازدیدکننده و اقامت کننده در اقامتگاه های بوم گردی استان هرمزگان می باشد. چون تعداد جامعه بالای 100000 است، طبق مورگان و کرجسی تعداد 384 نمونه انتخاب شد. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده و تجزیه وتحلیل ها از طریق نرم افزارهای SPSS و Warp PLS انجام شده است. نتایج نشان داد که هم آفرینی ارزش با واسطه قصد بازدید دوباره گردشگران بر توسعه گردشگری خلاق تاثیر مثبت و معنادار دارد. هم آفرینی ارزش با سنجه های دور شدن از واقعیت، خاطره انگیز بودن، یادگیری بر قصد بازدید دوباره با سنجه های رضایت و شادی، تاثیر مثبت و معنادار دارد و همچنین تمامی این عوامل نیز بر گردشگری خلاق تاثیر مثبت و معنادار دارند. با توجه به فراگیر شدن اپلیکیشن های سفر و نقش گسترده رسانه های اجتماعی نیازهای گردشگران نیز تغییر کرده و ممکن است پس از یک بار بازدید از مقصد، علاقه چندانی به بازدید دوباره نداشته باشند و برایشان تکراری شود. بنابراین هم آفرینی ارزش که موجب قصد بازدید دوباره و درنهایت توسعه گردشگری خلاق می شود، می تواند راهکاری مناسب برای این منظور باشد.
کلید واژگان: گردشگری خلاق, قصد بازدید دوباره, منطق چیرگی خدمت, نظریه تبادل اجتماعی, هم آفرینی ارزشThe purpose of this research is to investigate the effect of value co-creation through tourists' intention to revisit the development of creative tourism based on the theory of service dominance and social exchange theory. The present research is based on the applied purpose, and in terms of research design, it is a quantitative, descriptive-analytical method. The data collection tool is a questionnaire, and the statistical population of the study is tourists visiting and staying in ecolodge in Hormozgan province. Because the population is over 100,000, 384 samples were selected, according to Morgan and Krejcie. Structural equation modeling was exerted to test the hypotheses, and analyses were performed using SPSS and Warp PLS software. The results showed that value co-creation has a positive and significant effect on the intention of tourists to revisit and the development of creative tourism. Value co-creation with the criteria of escapism, being memorable, learning has a positive and meaningful effect on the intention of tourists to revisit with the criteria of satisfaction and happiness, and all these factors also have a positive and meaningful effect on creative tourism.
Keywords: Value co-creation, Intention of Tourists to Revisit, creative tourism, Service Dominance Logic, Social exchange theory -
هدف پژوهش حاضر شناخت شناسی در دانش و آگاهی برند و تاثیر آن در هم آفرینی ارزش و تبلیغات کلامی در بین مصرف کنندگان لوازم خانگی ال جی می باشد. . این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش کمی از طریق پرسشنامه اجرا شده و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مصرف کنندگان لوازم خانگی ال جی در تهران هستند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. با استفاده از فرمول های مربوطه (برای جامعه نامحدود)، حجم نمونه آماری 384 تعیین و پس از توزیع پرسشنامه ها 361 پرسشنامه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای Smart PLS و SPSS23 استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار دانش برند بر نگرش برند، نگرش برند بر اعتماد برند، اعتماد برند بر درگیری برند، اعتماد برند بر تعهد برند، درگیری برند بر وفاداری برند، تعهد برند بر وفاداری برند، وفاداری برند بر هم آفرینی ارزش، وفاداری بر تبلیغات کلامی و هم آفرینی ارزش بر تبلیغات کلامی می باشد.
کلید واژگان: دانش برند, نگرش برندهم آفرینی ارزش, تبلیغات کلامیThe purpose of the current research is epistemology in brand knowledge and awareness and its effect on value co-creation and Word of Mouth among consumers of LG home appliance. This research is practical in terms of purpose, which is quantitative through questionnaires and in terms of the method of data collection, it is a descriptive survey. The statistical population of the research is the consumers of LG home appliances in Tehran, and a questionnaire was used to collect data. Using the relevant formulas (for an unlimited population), the statistical sample size was determined to be 384 and after distributing the questionnaires, 361 questionnaires were collected. To analyze the data and test the hypotheses, structural equation modeling was used with the help of Smart PLS and SPSS23 soft wares. The research findings indicate the positive and significant effect of brand knowledge on brand attitude, brand attitude on brand trust, brand trust on brand involvement, brand trust on brand commitment, brand involvement on brand loyalty, brand commitment on brand loyalty, brand loyalty on value co-creation, loyalty on WOM (Word of Mouth), and value co-creation on WOM. The results showed that the effective actions of the companies and the attention of the managers of the organizations to the knowledge and attitude and trust in the brand of the organization can play a role in the co-creation value and WOM,
Keywords: Brand Knowledge, Brand Attitude, Value Co-Creation, Word Of Mouth -
هدف پژوهش سنجش تاثیر متغییرهای موثر بر تغییر نگرش در تصمیم به سفر با استفاده از واقعیت مجازی است. این پژوهش یک پژوهش کمی، و از نظر هدف، کاربردی است، و از حیث نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کاربران کانال گردشگری هستند که از طریق اینستاگرام به آنها دسترسی پیدا شد. بر طبق رابطه کوکران، حجم نمونه، 270 نفر بدست آمد، که با توزیع پرسشنامه به صورت آنلاین در جامعه آماری، به پرسش ها پاسخ داده اند. نخست داده های گردآوری شده تحلیل و در مرحله بعدی با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتب فازی متغیرها رتبه بندی گردید. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که معیارهای انعطاف-پذیری، مفید بودن، لذت درک شده ارتباط مثبت و معناداری با تغییر نگرش دارد.
کلید واژگان: واقعیت مجازی, گردشگری, انگیزه بیرونی و درونی, تغییر نگرشThe aim of the research is to measure the impact of the variables affecting the change of attitude in the decision to travel using virtual reality. This research is quantitative research, and in terms of purpose, it is applied, and in terms of data collection, it is a descriptive-survey of correlation type. The statistical population of this research is the users of the tourism channel. According to the Cochran relation, the sample size was 270 people, who answered the questions by distributing the questionnaire online in the statistical community. First, the collected data were analyzed and in the next step, the variables were ranked using the process of fuzzy hierarchy analysis. The research findings indicate that the criteria of flexibility, usefulness, perceived pleasure, a positive and significant relationship with changing attitudes has it.
Keywords: virtual reality, Tourism, External, internal motivation, Change of attitude -
کیفیت تجربه ارتباطی مشتری، در بر دارنده درک مشتری و قضاوت برجسته وی بوده، موجب مزیت رقابتی پایدار گردیده و در اعتماد به برند موثر بوده و در نهایت رفاه ذهنی را که به انواع ارزیابی های افراد از زندگی شان اعم از مثبت و منفی اطلاق می شود، در پی خواهد داشت. هرچه مشتریان از خرید و استفاده از کالاها و خدمات، تجربه بهتری داشته باشند، اعتماد بیشتری در ذهن آنان ایجاد شده و اعتماد به برند یعنی داشتن احساس امنیت و اطمینان مصرف کننده افزایش خواهد یافت. هدف سنجش رفاه ذهنی با تاثیر کیفیت تجربه ارتباطی مشتری و اعتماد به برند است. هدف پژوهش، کاربردی و از لحاظ اجرا توصیفی- همبستگی است که جهت گردآوری داده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده گردیده است. جامعه آماری، شامل مشتریان شعب بانک رفاه کارگران شهر تهران هستند که بر اساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، از نرم افزار معادلات ساختاری Smart PLS استفاده شده است. نتایج بررسی تحلیل مسیر نشان داد کیفیت تجربه ارتباطی مشتری بر رفاه ذهنی، کیفیت تجربه تعاملی مشتری بر اعتماد به برند و اعتماد به برند بر رفاه ذهنی تاثیر مثبت و معنادار دارد. یافته ها نشان دهنده این است که تجربه خوب مشتریان در استفاده از خدمات رفاه، و تعامل با مشتریان افزون بر ایجاد حس اعتماد موجب ایجاد حس خوشایندی در آنان می شود.
کلید واژگان: رفاه ذهنی, کیفیت تجربه ارتباطی مشتری, بازاریابی تجربی, اعتماد به برندThe customer relational experience quality is based on outstanding judgment and understanding of the customer. it can result in a sustainable competitive advantage, is effective in trusting the brand, and finally, leads to Subjective well-being, which refers to the various evaluations of people about their lives, both positive and negative. The more customers have a better experience of buying and using goods and services, the more trust will be created in their minds and trust in the brand, which means having a sense of security and consumer confidence. The purpose of this research is to investigate the effect of customer relational experience quality on subjective well-being with the mediating role of trust in the brand. The current research is applied in terms of its purpose and descriptive-correlation in terms of implementation, in which a researcher-made questionnaire was used to collect data. The statistical population included customers of Refah Kargaran Bank branches in Tehran that based on Cochran's formula and the available sampling method, 384 people were selected as the sample. The collected data has been analyzed by SmartPLS structural equation software. The results of the path analysis showed that the customer relational experience quality has a positive and significant effect on subjective well-being. The customer relational experience quality has also a positive and significant effect on trust in the brand, and trust in the brand has a positive and significant effect on Subjective well-being. The findings show that the good experience of customers in using welfare services, in addition to creating a sense of trust, creates a pleasant feeling in them.
Keywords: subjective well-being, customer relational experience quality, Experiential Marketing, Brand trust -
شبکه های اجتماعی مجازی با فراهم آوری محیط ارتباطات شبکه ای گسترده با بی نهایت های نامشخص، اکوسیستم جدیدی برای سازمان ها، شرکت ها و کسب و کارهای امروز , و حتی افراد آفریده اند. در سال های اخیر، شماری از شبکه های اجتماعی، ظهور پیدا کرده اند که امکان ساخت شبکه های تخصصی را در اختیار محققان قرار می دهند. بنابراین نقش بی بدیل شبکه های اجتماعی به عنوان بستری برای اشتراک دانش،نوآوری و فناوری اجتناب ناپذیر است هدف از این تحقیق تاثیر کارکردهای شبکه های اجتماعی بر مولفه های ترویج نوآوری است نظریه ی پایه این تحقیق نظریه ترویج نوآوری راجرز است که کارکردهای شبکه های اجتماعی بر روی آن سنجیده می شود. روش تحقیق به صورت پیمایشی است که پرسشنامه ی الکترونیکی طراحی و در بین محققین نانو و فعالین شبکه ی اجتماعی Linked in توزیع شده است، یافته های پژوهش حاکی از آن است که پنج کارکرد شبکه های اجتماعی (سواد رسانه ای،روابط اجتماعی،رفاه فردی،هویت فردی و حس تعلق)بر مولفه های ترویج نوآوری تاثیرگذار هستند.
کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, رسانه های اجتماعی, ترویج نوآوری, تئوری نوآوری راجرز, نانوتکنولوژی -
هدف
این مطالعه با هدف طراحی مدل ارزش ویژه برند، با استفاده از فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر درگیری مشتریان به انجام رسید و با فلسفه فکری رابطه گرایی و دو تیوری ارزش انتظار و تیوری شبکه های اجتماعی تبیین شد.
روش شناسیپژوهش حاضر بر اساس جهت گیری، کاربردی می باشد که با روش آمیخته اکتشافی متوالی اجرا شد. در فاز کیفی پژوهش، با استفاده از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری، به مصاحبه عمیق با خبرگان دانشگاهی پرداخته شد. در فاز کمی نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، پرسشنامه ای در میان 389 نفر از مخاطبان صفحه اینستاگرام یک شرکت توزیع شد و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد.
یافته هافعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی به عنوان شرایط علی، مدیریت دانش مشتری به عنوان شرایط زمینه ای، تجربه برند به عنوان شرایط مداخله گر، توسعه بازاریابی دیجیتال به عنوان راهبرد و درگیری مشتری به عنوان پیامد حاصل از پدیده محوری به نام ارزش ویژه برند درک می-شوند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از بخش کمی نتایج بخش کیفی را تایید کرد و نشان داد که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی با رویکرد پارادایم رابطه گرایی در درگیری مشتریان متاثر از شرایط علی(فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی)، عوامل زمینه ای(مدیریت دانش مشتری) و عوامل مداخله گر(تجربه برند) است که از طریق سیاست گذاری مناسب و اقدامات اجرایی درخور شرکت ها، منجر به درگیری مشتری می شود.
کلید واژگان: ارزش ویژه برند, بازاریابی رسانه های اجتماعی, درگیری مشتری, مدیریت دانش مشتری, تجربه برندObjectiveThis study was conducted to design a model of brand equity, using social media marketing activities for engagement, which is explained by the intellectual philosophy of relationism and both expectancy-value theory and social network theory.
MethodologyIn the qualitative phase of the research, the theoretical sampling method was conducted with deep interviews and a grounded theory strategy. In the quantitative phase, using a random sampling method, a questionnaire was distributed among 389 followers of a company's Instagram page, and structural equation modelling was done with SmartPLS software.
FindingsSocial media marketing activities as causal conditions, customer knowledge management as contextual conditions, brand experience as intervening conditions, digital marketing development as a strategy and customer engagement as a consequence of the central phenomenon called brand equity are understood.
ConclusionThe results of the quantitative part confirmed the results of the qualitative part and showed that social media marketing activities with a relational paradigm approach in customer engagement are affected by causal conditions (social media marketing), background factors (customer knowledge management) and intervening factors (brand experience) that lead to customer engagement through appropriate policy-making and executive actions of companies.
Keywords: Brand Equity, social media marketing, Customer engagement, customer knowledge management, brand experience -
One of the industries in which competition is intensifying day by day and the concept of knowledge and quality of services and brand equity is clearly reflected, is banking industry. The banking industry can improve the quality of services and ultimately enhance the value of its brand through the effective management of knowledge acquired from customers, suppliers and competitors. The purpose of this study is to evaluate the impact of knowledge management through acquiring customer knowledge and promoting brand impact. Tejarat bank has been used as a sample in this research. Also, based on previous interviews, customer experience, customer image, company image, organizational factors, environmental factors, brand strength, competitive advantage, social responsibility, 16 general categories and 95 code-based are extracted. Categories include: customer value, brand credibility, brand trust, brand awareness, brand marketing, brand identity, customer loyalty, and service features. Using the opinions of 370 samples including employees and customers of Tejarat Bank, the model has been validated by confirmatory factor analysis using smart. PLS software. The value of the overall fit index (GOF) is a number equal to 0/577, which is a strong indicator that implies the high overall quality of the model. All the identified variables have affected the brand image of Tejarat Bank.
Keywords: Brand Equity, Branding, Brand image, Knowledge Management, Tejarat Bank -
شاخص های قدرت اجتماعی برند به عنوان یک منبع و مفاهیم نوین آن به عنوان عوامل بسترساز و تکمیل کننده قدرت اجتماعی برند در رفتار کنشگران است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین عوامل قدرت اجتماعی برند و اهمیت و کاربرد هریک از عوامل آن در کانال بازاریابی استادان و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته بازاریابی دانشگاه الزهرا است. نوآوری این پژوهش در تبیین عوامل قدرت در این کانال، با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی است؛ رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی فهم متفاوتی از روابط و ماهیت نظم اجتماعی به دستمی دهد که به پیوندهای میان کنشگران (داده های رابطه ای) توجه می کند به طوری که مهم ترین سنجه ها دراین رهیافت به دو صورت توصیفی و استنباطی بررسی می شوند تا به این مسئله پاسخ دهند که قدرت اجتماعی برند استادان و دانشجویان کارشناسی ارشد گروه بازاریابی دانشگاه الزهرا چه جایگاهی را در این شبکه اجتماعی در اختیار دارد؟ ازاین رو به بررسی ویژگی های شبکه ارتباطی و جایگاه قدرت اجتماعی برند استادان و دانشجویان گروه مدیریت بازاریابی در شبکه سازمانی دانشگاه الزهرا با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی پرداخته شده است. در همین راستا از نرم افزار گره ایکس ال بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از تحلیل شبکه اجتماعی در این کانال بازاریابی نشان می دهد که قدرت اعضای کانال می تواند تابع سلسله مراتب سازمانی نباشد؛ بلکه بسته به برند اجتماعی هریک از آن ها همچنین جایگاه آن ها در ذهن افراد شکل گیرند. همچنین از دیگر یافته های پژوهش حاضر آن است که موثرترین افراد حاضر در شبکه، الزاما افرادی با درجه بالاتر نیستند و حتی این افراد ممکن است تمایل به ایجاد ارتباط نداشته یا تاثیر پایین تری در ارتباط داشته باشند که شناسایی و علت یابی رفتار آن ها، به مدیران سازمان ها در جهت شناسایی عوامل قدرتمند شبکه و نوع قدرت و چگونگی تاثیرگذاری آن ها بر دیگران کمک به سزایی در مدیریت موثر سازمان می کند
کلید واژگان: عوامل قدرت, کانال بازاریابی, قدرت اجتماعی برند, نفوذ قدرت, تحلیل شبکه اجتماعی, دانشگاه الزهراMarketing channels are the systems consisting of interdependent operators. Interdependence should be managed, and power is the way to manage it. Attention to brand social power to gain power, its proper usage and power maintanance, is one of the most important issues in marketing channels. The purpose of this article is to elaborate the power factors deriving from the French and Raven's typology and the importance of each base in the marketing channel of the teachers and master students of marketing management at Alzahra University. The innovation of this research in explaining the factors of power in this channel is reached through using the social network analysis approach. Using this approach in explaining power factors as well as brand social power, has not been considered in other researches so far.In this study, the characteristics of the communication network and social brand position of faculty members and students of the marketing management group in Alzahra University organizational network are investigated. The social network analysis method was used for data gathering and data analysis is done by NodeXl. This study examines brand social power as one of the social power approaches in the marketing channel of Alzahra University professors and students. Findings show that the power of channel members does not necessarily depend on the organizational hierarchy, but rather on the social brand of each of them and their position in the minds of the individuals. In other words, people with high social brand power may be inferior or inferior to other powers. Specifically, the most influential people on the network are not necessarily persons with higher position, and even these people may tend not to have relationship with others or may have less influence in their relationships.
Keywords: Brand Social Power, Marketing channels, social network analysis, Alzahra University -
پرایمینگ بذر روشی است که پیش از کشت، اجازه جذب آب به صورت کنترل شده به بذر تا اندازه ای داده می شود که فعالیت های نخستین جوانه زنی آغاز می شود، اما از خروج ریشه چه جلوگیری می شود. به منظور بررسی امکان افزایش تحمل به تنش آبی در گندم با استفاده از فناوری پرایمینگ بذر، این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکراردر گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا شد. تیمار های آزمایشی شامل دو رقم گندم (آذر 2 و شیراز) ، چهار سطح پرایمینگ (عدم پرایمینگ، اسموپرایمینگ، فسفوپرایمینگ و هیدروپرایمینگ) و چهار سطح تنش آبی (فاصله آبیاری 2 (بدون تنش) ، 4، 6 و8 روز یک بار) بودند. در هر دو رقم گندم، بیش ترین سطح تنش (فاصله آبیاری هشت روز) موجب افزایش اندازه کاتالاز در سطح احتمال پنج درصد گردید. با افزایش تنش آبی، مقدار آنزیم های اسکوربیک پراکسیداز و پراکسیداز به طور معنی داری افزایش یافت. انواع تیمار های پرایمینگ باعث اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد در فعالیت آنزیم کاتالاز نشد. در این پژوهش رقم آذر 2 نسبت به رقم شیراز به عنوان رقم مقاوم تری به تنش آبی شناخته شد. فعالیت آنزیم های پراکسیداز و اسکوربیک پراکسیداز تحت اثر تیمار اسموپرایمینگ به ترتیب 01/10و 21/4 درصد در مقایسه با بدون پرایمینگ افزایش نشان داد. بیش ترین تجمع پرولین (68/13 میکرومول بر گرم وزن تر) مربوط به تیمار اسموپرایمینگ در رقم آذر 2 تحت بیش ترین سطح تنش (فاصله آبیاری هشت روز) بود. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش به نظر می رسد که تیمار اسموپرایمینگ با اثر بر سیستم دفاع آنتی اکسیدانی گیاه، در فرآیند افزایش مقاومت به خشکی در گیاهچه های گندم نقش داشته باشد.کلید واژگان: گندم, فواصل آبیاری, آنزیم های آنتی اکسیدان و پرولینSeed priming is a method in which the water absorption in a controlled manner is allowed to seed before plantinguntil the first germination activities begin, but without allowing radicle emergence.In order to investigate the possibility for increasing wheat tolerance to water tension by seed priming technique, the present experiments was performed as factorial and as a randomized complete blocks design with three replications in Greenhouse Agriculture Faculty of Shiraz University. The experimental treatments included two cultivars of wheat (Azar2 and Shiraz), four levels of priming (non-priming, osmo-priming and phosphopriming and hydropriming) and four levels of water tension (intervals of irrigation 2 (non-tension), 4, 6 and 8 days). For both the two wheat cultivars, the highest tension level (8 days irrigation intervals) caused increasing in catalase amount activity at the probable level of 5 percentage. Increasing in water tension leads to increasing in the amount of catalase at the probable level of 5 percentage. By increasing the water tension, the amount of ascorbic peroxidase and peroxidase enzymes increased significantly. Types of different priming treatments did not result in significant difference at the probable level of 5 percentage in catalase enzyme activity. In this research, Azar2 cultivar compared to Shiraz cultivar was known as the more resistant to water tension. Peroxidase and ascorbic peroxidase enzymes activity is influenced by osmopriming treatment increased by 01/10 and 21.4 percentage respectively, compared to the no-priming. The maximum proline content (13l/68 micromole per gram fresh weight(was related to osmopriming treatment in Azar2 cultivar under the highest tension levels (8 days irrigation intervals). According to the results of this research, it appears that osmopriming treatment by effect on antioxidant defense system of plant, would be involved in the process of increasing drought resistance in wheat seedlings.Keywords: Wheat, Irrigation intervals, Antioxidant enzymes, Proline
-
با پیشرفت علوم نوین و رقابتی تر شدن محیط در عرصه دستاوردهای فناوری، مدیریت دانش به عنوان یکی از مهم ترین مزیت های رقابتی پایدار سازمان های درگیر تکنولوژی محسوب می شود. این امر در سازمان های با تکنولوژی های پیشرفته، به خصوص سازمان های فعال در حوزه فناوری اطلاعات، به دلیل ماهیت آن ها، نمود بیشتری پیدا می نماید و از این جهت موضوع مدیریت دانش، در حال حاضر به یکی از مهم ترین اولویت های این قبیل سازمان ها تبدیل شده است که در صورت عدم شناسایی، به کارگیری، ثبت، ذخیره و خلق دانش، سازمان ناچار به پرداخت هزینه های هنگفتی در ازای احیای مجدد آن خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل جامعی در پیاده سازی مدیریت دانش در صنعت فناوری اطلاعات می باشد. بنابراین، مولفه های مدل پیشنهادی پژوهش با مطالعه مقالات و پژوهش های مشابه صورت گرفته در حوزه مدیریت دانش و فناوری اطلاعات و نیز با نظرسنجی از خبرگان این حوزه شناسایی گردیدند و بدین جهت پرسش نامه ای در دو بخش طراحی گردید و در اختیار خبرگان سازمان های مورد بررسی قرار گرفت. داده های پژوهش از طریق آزمون T تک نمونه ای (T Test) و آزمون دو جمله ای (Binomial) تحلیل شدند. همچنین، به دلیل محدودیت هایی که طیف لیکرت در ارائه پاسخ های دقیق ایجاد می نماید، از رویکرد فازی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مراحل مدل پیاده سازی مدیریت دانش در صنعت فناوری اطلاعات به ترتیب اهمیت شامل ارزیابی دانش، ارتقاء دانش، برنامه ریزی دانشی، فرهنگ دانش محور، استراتژی های مدیریت دانش، فرایندهای مدیریت دانش، زیرساخت های مناسب دانش، سازمان دانش محور و نمایش دانش می باشند، و نیز اقداماتی در هر یک از این مراحل وجود دارند که در پیاده سازی موفق این مراحل نقش موثری ایفا می نمایند.
کلید واژگان: رویکرد فازی, فناوری اطلاعات, مدل پیاده سازی مدیریت دانش, مدیریت دانشWith the progress of modern sciences and more competitive becoming environment in the technology era, knowledge management is being counted as one of the most important stable competitive advantages of technology oriented organizations. This matter is of higher importance in high technology organizations, especially those active in information technology field due to their unique identity. This way, knowledge management has been already shifted to one of the most important priorities of such organizations that in case of not identifying, applying, recording and creating that knowledge, the organization is inevitable to pay fortunesto revive the knowledge gone. The purpose of this research is presenting a comprehensive knowledge management implementation model in information technology industry. Therefore, the measures of the suggested research’s model were identified by studying identical researches and projects done in knowledge management and information technology sector and also through consultation with the experts. This way, a questionnaire was designed in two parts and distributed among experts in the understudied organizations. The research’s data were analyzed through T Test and Binomial Test through fuzzy approach due to the constraints presented by the Lickert scale. The research findings demonstrate that the stages of knowledge management implementation model in information technology sector include knowledge evaluation, knowledge leverage, knowledge planning, knowledge culture, knowledge strategies, knowledge management processes, suitable knowledge infrastructures, knowledge organization and knowledge presentation. There also exist actions in each stage that effect successful implementation of the mentioned stages.
Keywords: Fuzzy approach, information technology, knowledge management implementation model, knowledge management -
مدل های کسب و کار مورد استفاده در تجارت همراه در صورتی برای مشتریان دارای منافع خواهند بود که ارزش پیشنهادی موجود در ابزار همراه مانند استفاده از سرویس در هر مکان، آسایش، محلی سازی و شخصی سازی را به مشتریان خود در سرویس پیشنهادی ارائه نمایند. این پژوهش به دنبال آن است که به بررسی عوامل موثر در طراحی مدل کسب و کار تجارت همراه در حوزه واسط مشتری با استفاده از آنتولوژی مدل کسب و کار استروالدر بپردازد. به این صورت که ابتدا با استفاده از روش فرا تلفیق، عوامل موثر در طراحی مولفه های مدل کسب و کار تجارت همراه در حوزه های واسط مشتری و محصول استخراج می گردد. برای تائید و صحه گذاری عوامل شناسایی شده تحلیل واریانس درون گروهی، تحلیل هم بستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد استفاده قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان دهنده تاثیرگذاری مولفه های واسط مشتری روی محصول در مدل کسب و کار تجارت همراه است. نتایج این پژوهش برای بازیگران فعال در شبکه ارزش تجارت همراه از جمله بانک ها، اپراتورها، فراهم کنندگان سرویس های ارزش افزوده، قابل استفاده می باشد. بنابراین پژوهش حاضر می تواند در پیشبرد علم در حوزه طراحی مدل های کسب و کار سهم داشته باشد.
کلید واژگان: مدل کسب و کار, ارزش قابل ارائه, مشتری, تجارت همراه, تحلیل همبستگیMobile commerce business models will be beneficial for customers if the proposed services include service usage at any location, ability to localize/personalize and comfort in using services. The objective of this research is to explain mobile commerce and design business model in customer interface and product using Osterwalder business model anthology. Hence, this research aims to design and confirm effective factors in designing customer and product interface in mobile commerce business model at macro level. This is done primarily by using Meta synthesis, for extracting factors in mobile commerce business models. Confirming factors and relationship between customer interface with product done by Bonferroni test, correlation analysis, regression analysis. Finding show positive relationship of customer interface on product in propose mobile commerce business model. The results of this research are helpful for active players in mobile commerce value network such as banks, operators and value added service providers (VASP). Formerly, researches conducted for business model design for mobile commerce are limited. Therefore, this research can be influential in mobile commerce business model advancement.Keywords: Business model, Value Proposition, Customer, Mobile Commerce, correlation analysis -
در طی سال های گذشته تعامل شرکت ها با مشتریانشان به طور قابل توجهی تغییر کرده است به طوری که تداوم کسب و کار با مشتری تضمین بلند مدت ندارد. به همین دلیل برای موفقیت یک سازمان لازم است سازمان ها نیازهای مشتریان خود را به درستی درک کرده؛ خواسته های آنها را پیش بینی کنند و با مجهز شدن به این دانش، استراتژی ها و برنامه های فروش و بازاریابی خود را بهبود بخشند. یکی از راه های شناخت مشتریان، از طریق خوشه بندی آنها و شناخت ویژگی های هر خوشه است. هدف پژوهش حاضر شناخت انواع مشتریان یک شرکت صنایع غذائی (شرکت کدبانو) و خوشه بندی آنها می باشد. با خوشه بندی مشتریان و برچسب گذاری آنها می توان استراتژی های تخفیف دهی متمایزی برای هر خوشه در نظر گرفت. در این پژوهش برای خوشه بندی مشتریان از دو معیار ارزش گذاری LRFM و RFM استفاده شده است و با استفاده از شاخص های ارزیابی دان و SSE به مقایسه خوشه های بدست آمده از هر مدل پرداخته شد. طبق یافته های پژوهش، با توجه به نتایج شاخص های ارزیابی دان و SSE، خوشه بندی حاصل از معیار ارزشیابی RFM مورد تائید قرار گرفت و تعداد خوشه بهینه هشت عدد تعیین شد. خوشه های به دست آمده برچسب گذاری و تجزیه وتحلیل شده و از طریق مصاحبه های انجام شده استراتژی مناسب تخفیف دهی برای هر خوشه استخراج شده است.
کلید واژگان: داده کاوی, خوشه بندی, مشتری, مدل RFM, مدل LRFM, تخفیف دهیRecently organization’s interaction with customers have been changed. Therefore organizations must get to know their customers and predict their needs to improve their Strategies and selling and marketing plans. Clustering is a way to get to know the customers and identify each cluster''s features. The purpose of this research is to identify an alimentary industry''s (Kadbano Company) customers and classify them into different clusters. By clustering and labeling customers، different rebate strategies can be deduced. In order to create an appropriate customer clustering، RFM and LRFM models were used، K-means algorithm، created the optimum number of clusters and the outcomes were compared by Dun and SSE indexes. The results of this research illustrated that the best number of clusters for segmenting Kadbano Co. ’s customers was obtained from RFM model. Eight clusters were analysed and labled; Finally variant rebating strategies for each cluster were extracted.Keywords: Data mining, Clustering, Customer, RFM model, LRFM model, Rebates -
قرار دادن نیروهای مرتبط با فناوری اطلاعات در جایگاه شغلی مناسب، با توجه به توانایی ها و دانش آنها، مسئله ای است که هرچند در اهمیت آن هیچ شکی نیست، اما دشوار پنداشتن و یا عدم توانایی در پرداختن به آن باعث تصمیم گیری های سطحی، غیر علمی و بدون برنامه ریزی در این امر شده است.
آنچه در این میان اهمیت فوق العاده ای دارد، تعداد زیاد و تنوع شاخص های تاثیرگذار در استخدام کارکنان فناوری اطلاعات است، هم چنان که ماهیت کیفی، مبهم و فازی آنها تصمیم گیری درباره استخدام فرد را با مشکل روبه رو می سازد.
در این مقاله پس از جمع آوری موارد مهم در ارزیابی گروه های شغلی هشت گانه فناوری اطلاعات، با نظرسنجی از خبرگان امر، به تعیین میزان لازم برای هر یک از مهارت ها در گروه های شغلی گوناگون در زمینه فناوری اطلاعات به شیوه دلفی فازی پرداخته شد و سپس سیستم خبره فازی استخدام طراحی شد که ورودی های آن امتیاز فرد در هر یک از مهارت ها و خروجی آن نمره نهایی فرد برای استخدام در آن گروه شغلی می باشد. یافته های این پژوهش را می توان در تصمیم گیری مدیران در امر استخدام کارکنان فناوری اطلاعات و برنامه ریزی هدف مند آموزشی آنها برای گروه های شغلی فناوری اطلاعات به کار گرفت.کلید واژگان: استخدام, مهارت های عمومی, کارکنان فناوری اطلاعات, دلفی فازی, سیستم خبره فازیPlacing Informaiton Technology staff in suitable job positions of employees, regarding their skills and knowledge is very important. However, percepting it as a difficult issue or inability in dealing with them leads to superficial, non-scientific and haphazard decisions within enterprises. The very important note in this matter is the large quantity and variety of indicators that affect the recruitment of IT staff, as well as the qualitative, vague and fuzzy nature of employment that makes it difficult to decide about selecting the righ professional. In this paper, after collecting the important criteria in evaluation of eight IT occupational groups, we define intervals for each of core skills in eight IT occupational groups by seeking experts opinions through Fuzzy Delphi technique.In the next step, we design a fuzzy expert system with Matlab fuzzy toolbox for IT personnel selection that its inputs are the score in each skill and the outputs are his/her grade in each IT occupational group. The findings of this research can be useful for managers in employeeing IT professionals and in their purposeful educational planning for IT occupational groups.
Keywords: Selection, General Skills, IT Personnal, Fuzzy Delphi, Fuzzy Expert system -
امروزه مدل های کسب و کار مورد استفاده در تجارت همراه در صورتی برای مشتریان دارای منافع خواهند بود که ارزش پیشنهادی موجود در ابزار همراه مانند استفاده از سرویس در هر مکان، آسایش، محلی سازی و شخصی سازی را به مشتریان خود ارائه نمایند. در این تحقیق عوامل موثر در طراحی اجزای مدل کسب و کار در حوزه مدیریت زیرساخت و محصول تجارت همراه با استفاده از آنتولوژی مدل کسب و کار استروالدر مورد بررسی قرار می گیرد. این عوامل که با روش کیفی فراتلفیق استخراج شده اند از جمله مهم ترین آنها در بلوک مدیریت زیرساخت و مولفه پیکربندی ارزش شامل مدیریت شبکه، مدیریت فناوری، در مولفه قابلیت شامل یکپارچگی در سطح داده، یکپارچگی در سطح سرویس، یکپارچگی در ساختار ارائه سرویس، پشتیبانی از استانداردهای جهانی، امنیت و در مولفه شراکت شامل مزیت رقابتی شرکای فعال، تقسیم نقش ها و مسئولیت ها در شبکه ارزش، مدل حاکمیت، پشتیبانی رگولاتوری، تناسب در سرویس های دریافت شده با قراردادهای منعقد شده می باشد. برای تائید و صحه گذاری عوامل شناسایی شده آزمون میانگین یک جامعه آماری، تحلیل واریانس درون گروهی، تحلیل هم بستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد استفاده قرار گرفته است. همانگونه که از تحلیل روابط بین متغیرها استنباط می گردد، در عوامل موثر در طراحی مدل کسب و کار همراه بین ابعاد مورد نظر در مدل یعنی مدیریت زیرساخت به عنوان متغیر مستقل با بعد محصول به عنوان متغیر وابسته رابطه مثبت وجود دارد. در صورتی که بازیگران اصلی تجارت همراه مکانیزم های تعاملاتی مناسبی را با یکدیگر برقرار سازند، ضمن بهره مندی از قابلیت های یکدیگر می توانند کارایی زنجیره ارزش خود را نیز افزایش دهند. قابلیت های شرکاء بر پایه مزیت رقابتی آنها در شبکه ارزش اهمیت بیشتری می یابد و متناسب با آن باید نقش ها و مسئولیت های مناسبی در شبکه ارزش به آنها تخصیص یابد. با توجه به گستره فناوری های مورد استفاده در تجارت همراه مدیریت و طرح ریزی برنامه های توسعه ای مناسب برای پشتیابی از استانداردهای مختلف، در عملکرد تجارت همراه تاثیر گذار به سزایی خواهد داشت. امنیت به عنوان یک رکن کلیدی در جلب اعتماد کاربران در استفاده از ابزار همراه تاثیر به سزایی دارد.
کلید واژگان: مدل کسب و کار, ارزش قابل ارائه, فعالیت های کلیدی, شراکت, پیکربندی ارزشToday we need making use of mobile business models with covering all mobile commerce features. mobile business models have value for customers When reflect mobile value proposition such as ubiquity, convenience, localization, and personalization. In this study we consideration effective factors in designing infrastructure management and product section of mobile business models. Consequently we endorse infrastructure management and product in mobile commerce business models. In this manner with Meta synthesis approach factors extract. We use T test, Bonferroni-test, correlation analysis and regression analysis for approving extracted factors. Result of this research shows that infrastructures factors have positive effect on product factors in mobile commerce business models. This study will be applicable for actors in mobile commerce value network consist of banks, operators, value added service providers and et al.Keywords: business model, infrastructure management, value proposition, key activities, partnership, value configuration -
به منظور تعیین دقیق تبخیر- تعرق واقعی گوجه فرنگی در گلخانه، به بررسی ضریب گیاهی و ضریب تنش آب خاک پرداخته شد. تبخیر- تعرق واقعی این گیاه در پنج تیمار با دور آبیاری متفاوت (1، 2، 4، 6 و 8 روزه) و با 4 تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی تعیین و با هم مقایسه شد. این تحقیق در داخل گلخانه دو طرفه با پوشش شیشه ای به ضخامت 4 میلی متر انجام شد. هر 24 ساعت یکبار در داخل گلخانه، دمای حداقل و حداکثر و تشعشع خورشیدی و هر دو ساعت یکبار، رطوبت نسبی اندازه گیری و ثبت شد. اطلاعات هواشناسی در خارج گلخانه نیز به طور هم زمان در ایستگاه هواشناسی نصب شده در فاصله 100 متری گلخانه برداشت گردید. تبخیر- تعرق گیاه مرجع در داخل و خارج گلخانه با استفاده از روش فائو- پنمن- مانتیث محاسبه شد. نتایج نشان داد که تبخیر- تعرق گیاه مرجع داخل گلخانه 73% خارج گلخانه می باشد. به منظور تعیین تبخیر- تعرق واقعی گوجه فرنگی در داخل گلخانه، از روش بیلان آب استفاده شد. ضریب گیاهی در داخل گلخانه با اعمال اطلاعات به دست آمده از پرژئومتر و آلبیدومتر برای مراحل توسعه، میانی و پایانی رشد به ترتیب 85/0، 0/1 و 77/0 به دست آمد. ضریب تنش آب خاک با ضریب سهل الوصول 7/0 برای همه تیمارها در دامنه 53/0 تا 98/0 تعیین شد و برای تیمار با دور آبیاری 4 روزه، که طبق نتایج عملکرد دچار تنش شده بود، به طور متوسط برابر 88/0 به دست آمد. این ضریب برای تیمار با دور آبیاری 8 روزه به طور متوسط به 72/0 تقلیل یافت.
کلید واژگان: گوجه فرنگی, تبخیر, تعرق, فائو, پنمن, مانتیث, گلخانهAbstract In order to determine the actual evapotranspiration of tomato in the greenhouse, crop and soil-water stress coefficients were surveyed. To compare the actual evapotranspiration at different irrigation intervals (1, 2, 4, 6 and 8-day), a completely randomized blocks design with four replications was performed. The present study was carried out in a greenhouse covered by 4 mm thick glass. Maximum and minimum temperatures and solar radiation were measured inside the greenhouse once in 24 h. Relative humidity was measured in the greenhouse once in 2 h. Microclimate data were measured in a metrological station, 100 m from the greenhouse, simultaneously, at outside the greenhouse. Reference crop evapotranspiration was calculated by FAO Penman-Monteith method for inside and outside of the greenhouse. Results indicated that the reference evapotranspiration in the inside of the greenhouse was 73% of outside the greenhouse. The actual evapotranspiration of tomato for inside of the greenhouse was determined by using the water balance method. By using the pergeometer and albidometer data, the crop coefficient for inside the greenhouse at three different stages (development, mid, and end) of growth was determined as 0.85, 1.0 and 0.77, respectively. Soil-water stress coefficient, with readily available coefficient of 0.7, was determined to be in the range of 0.53 to 0.98 for all the treatments. This coefficient was 0.88 for water-stressed 4-day treatment, and reduced to 0.72 for 8-day treatment.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.