به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا کریمی

  • مهدی شریفی، احسان عبدی*، منیژه طالبی، مجید مخدوم، زهرا کریمی
    مقدمه

    گردشگری در جنگل می تواند در توسعه طرح های جنگلداری به ویژه در زمان استراحت موثر واقع شود. مناطق جنگلی از مکان های مهم برای حفاظت سیستم های محیط زیستی و منابع طبیعی و همچنین ارائه فرصت های تفرجی برای مردم هستند. از این رو تفرج جنگلی به عنوان توسعه گردشگری، از عوامل موثر و تامین کننده مزایای مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی بسیاری است. هدف این پژوهش طراحی و تکمیل شبکه جاده جنگلی و افزودن مسیرهای پیاده روی با هدف توسعه گردشگری در جنگل خیرود با استفاده از قابلیت های شبکه عصبی مصنوعی و GIS است.

    مواد و روش ها

    ابتدا لایه های شیب، جهت، ارتفاع، زمین شناسی، خاک، درصد تاج آشکوب و جاده موجود تهیه شد و تک تک لایه ها طبقه بندی داخلی و وزن دهی شدند. طبقه بندی داخلی لایه ها توسط نظر یک کارشناس و محقق در زمینه مهندسی جنگل و گردشگری در جنگل و وزن دهی لایه ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام گرفت. با تلفیق لایه های مختلف و وزن نظیر هر یک به روش وزن دهی خطی (WLC)، نقشه شایستگی بخش پاتم به عنوان بخش آموزش شبکه عصبی برای عبور شبکه جاده تهیه شد. ارزش هر سلول از شکل ها به همراه مختصات، توسط نرم افزار ArcGIS استخراج شد و همه داده ها به دامنه 1 تا 5 نگاشته شدند. در این پژوهش برای مدل سازی، از شبکه عصبی پرسپترون چندلایه ((MLP با 30 نورون در لایه مخفی استفاده شد. داده های شیب، جهت، ارتفاع، زمین شناسی، خاک، درصد تاج آشکوب و جاده موجود به عنوان ورودی و داده شایستگی عبور جاده بخش پاتم به عنوان خروجی برای آموزش به شبکه داده شد و شبکه عصبی، میزان مطلوبیت برای هر سه بخش فعال جنگل را براساس بخش پاتم برآورد کرد.

    یافته ها

    نتایج روی هم گذاری لایه های شبکه جاده موجود، نقشه منظر و نقشه شایستگی منطقه پژوهش، نشان داد که شبکه جاده موجود بسیاری از مناطق دارای پتانسیل گردشگری را در دسترس گردشگران قرار داده است؛ بنابراین برای تکمیل شبکه دسترسی به مناطق دارای پتانسیل گردشگری جنگل با استفاده از برنامه جانبی PEGGER در محیط نرم افزار ArcView و در نظر گرفتن شکل منظر و شکل شایستگی، مسیرهای پیاده روی به طول حدود 14 کیلومتر طراحی شد. در طول طراحی سعی شد که جاده از مناطق مطلوب تر (پیکسل های دارای ارزش کمتر) عبور کند. طبق نتایج، شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه با ضریب تبیین (R2) 902/0 و مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) 126/0، توانایی بیشتری از رگرسیون خطی برای برآورد ارزش مطلوبیت عبور جاده نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش قابلیت روش هوشمند مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی و GIS را برای طراحی و برنامه ریزی شبکه جاده نشان می دهد و نتیجه نشان دهنده افزایش توانایی یادگیری شبکه MLP با افزایش تکرار تا تکرار 7 ام است.

    کلید واژگان: توسعه گردشگری, سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS), شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه (MLP), شکل شایستگی, مدل سازی
    M Sharifi, E Abdi *, M Talebi, M Makhdom, Z Karimi
    Introduction

    Tourism in forests  can be effective in developing forest management plans, specially during forest rest periods. Forest areas are important for the protection of ecosystems and natural resources, as well as providing recreational opportunities for people. Therefore, forest recreation, as a form of tourism development, is a significant factor that provides many direct and indirect economic, social, cultural, and environmental benefits.  The aim of this research is to design and complete the forest road network and add walking paths with the goal of tourism development in Kheyrud Forest using the capabilities of artificial neural networks and GIS.  

    Material and methods

    Initially, layers of slope, aspect, elevation, geology, soil, canopy cover percentage, and existing roads were prepared, and each layer was internally classified and weighted. The internal classification of the layers was done based on the opinion of an expert and researcher in the field of forest engineering and forest tourism, and the weighting of the layers was performed using the Analytic Hierarchy Process (AHP) method. By integrating the various layers and their corresponding weights using the Weighted Linear Combination (WLC) method, a suitability map of the Patam section was prepared as the training section for the neural network to pass the road network. The value of each cell from the shapes, along with coordinates, was extracted using ArcGIS software, and all data were mapped to a range of 1 to 5. In this research, a Multilayer Perceptron (MLP) neural network with 30 neurons in the hidden layer was used for modeling. The data on slope, aspect, elevation, geology, soil, canopy cover percentage, and existing roads were used as inputs, and the suitability data for the Patam section road passage was used as the output for training the network. The neural network estimated the suitability for each of the three active forest sections based on the Patam section.

    Results

    The overlaying of the existing road network layers, landscape map, and suitability map of the research area showed that the existing road network has made many areas with tourism potential accessible to tourists. Therefore, to complete the access network to areas with tourism potential in the forest, using the PEGGER extension in the ArcView software environment and considering the landscape shape and suitability shape, walking paths of approximately 14 kilometers were designed. During the design, efforts were made to ensure that the road passes through more desirable areas (pixels with lower values). According to the results, the MLP artificial neural network, with a coefficient of determination (R²) of 0.902 and a root mean square error (RMSE) of 0.126, showed greater ability than linear regression in estimating the suitability value for road passage.

    Conclusion

    The results of this research demonstrate the capability of the intelligent method based on artificial neural networks and GIS for designing and planning the road network. The findings indicate an increase in the learning ability of the MLP network with an increase in iterations up to the 7th iteration.

    Keywords: Competency Map, Geographic Information System (GIS), Multilayer Perceptron Artificial Neural Network (MLP), Modeling, Tourism Development
  • زهرا کریمی، علی عزیزی، علی رضا نوروزی شرف*

    مفراح گیاهی چند ساله از تیره نعناعیان است. مطالعه حاضر با هدف اثر کاربرد توام اسید هیومیک و پرتوتابی UV-B بر رشد و برخی پاسخ های فیتوشیمیایی گیاه مفراح مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل (دو فاکتوره) در قالب طرح کاملا" تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول، اسید هیومیک در چهار سطح (صفر، 2، 4 و 8 گرم در لیتر) و فاکتور دوم، پرتو UV-B در سه سطح (صفر، 1 و 3 ساعت پرتودهی در روز) بود. بر اساس نتایج حاصل، بر خلاف تیمار پرتوتابی UV-B، اثر کاربرد اسید هیومیک باعث افزایش معنی دار ارتفاع ساقه نسبت به تیمار شاهد شد. همچنین یشترین میزان فنل و فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی و کمترین میزان تانن کل همگی در تیمار 3 ساعت پرتوتابی UV-B، در روز بدون کاربرد اسید هیومیک به دست آمد. بیشترین میزان تانن کل و کمترین ظرفیت آنتی اکسیدانی نیز در تیمار 8 گرم در لیتر اسید هیومیک، مشاهده شد. نتایج آنالیز HPLC عصاره برگ نشان داد که بیشترین میزان اسید رزمارینیک و اسید سالویانولیک در تیمار 3 ساعت پرتوتابی UV-B در روز تولید شد. در میان اسیدهای فنولیک مورد مطالعه، بیشترین میزان اسید کلروژنیک در تیمار 3 ساعت پرتوتابی UV-B به همراه 8 گرم در لیتر اسید هیومیک به دست آمد. بیشترین میزان اسید کافئیک نیز با تیمار 1 ساعت پرتوتابی به همراه 4 گرم در لیتر اسید هیومیک مشاهده شد. بطورکلی، به کارگیری توام (برهمکنش) اسید هیومیک و UV-B روی صفات فنل کل، فلاونوئید کل، اسید کافئیک و اسید کلروژنیک بسیار معنی دار بود. کاربرد اسید هیومیک در گیاه مفراح در میزان تانن کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و اسید رزمارینیک (اثر ساده) در سطح 1 درصد معنی دار شد و باعث افزایش تانن، کاهش فعالیت پاداکسایشی و کاهش مقدار اسید رزمارینیک در برگ مفراح شد. اسید هیومیک باعث کاهش مقادیر ظرفیت آنتی اکسیدانی و اسید رزمارینیک می شود و تنها صفتی که اثر افزایشی بر روی آن داشت میزان تانن کل بود. نتایج این پژوهش می تواند برای کشت این گیاه تحت شرایط گلخانه ای مزرعه ای، مد نظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: اسید رزمارینیک, ترکیبات فنلی, تنش نوری, ظرفیت آنتی اکسیدانی, عوامل کاهنده تنش
    Zahra Karimi, Ali Azizi, Alireza Noroozisharaf *

    Nepeta crispa is a perennial plant in the mint family. The present study aimed to study the effect of the combined application of humic acid and UV-B radiation on the growth and some phytochemical responses of this plant. The experiment was conducted as a factorial (two-factor) in a completely randomized design with three replications. The first factor was humic acid at 4 levels (0, 2, 4 and 8 g .L-1) and the second factor, UV-B radiation at 3 levels (0, 1 and 3 hours of irradiation per day). Based on the results, in contrast to the UV-B irradiation treatment, the effect of humic acid application significantly increased stem height compared to the control treatment. Also, the highest amount of total phenol, flavonoids, and antioxidant capacity and the lowest amount of total tannin were all obtained in 3 hours of UV-B irradiation treatment without the application of humic acid. The highest amount of total tannin and the lowest antioxidant capacity were observed in the treatment of 8 g .L-1 humic acid. The results of HPLC analysis of leaf extract showed that the highest amount of rosmarinic acid and salvanoic acid was produced in 3 hours of UV-B irradiation treatment per day. Among the studied phenolic acids, the highest amount of chlorogenic acid was obtained in the treatment of 3 hours of UV-B radiation + 8 g .L-1 of humic acid. The highest amount of caffeic acid was observed in 1 hour of radiation treatment + 4 g .L-1 of humic acid. In all, the combined use (interaction) of humic acid and UV-B were significant for total phenol, total flavonoid, caffeic acid and chlorogenic acid. The use of humic acid (simple effect) in this plant had a significant effect on the total tannin, antioxidant capacity and rosmarinic acid at a level of 1% and increased tannin while decreasing antioxidant activity and rosmarinic acid in Nepeta crispa leaves. Humic acid also reduced the levels of antioxidant capacity and rosmarinic acid, and the only trait that had an increasing effect on it was the amount of total tannin. The results of this study can be considered for the cultivation of this plant under greenhouse-field conditions.

    Keywords: Antioxidant Capacity, Optical Stress, Phenolic Compounds, Rosemaryic Acid, Stress Reducing Agents
  • زهرا کریمی، مریم نوابیان*

    افزایش روزافزون جمعیت و گسترش فعالیت های توسعه ای بدون توجه به مدیریت کمی و کیفی منابع آب در بیشتر کشورهای واقع در کمربند مناطق خشک منجر به تشدید بحران آب به ویژه در ایران شده است. فاضلاب یکی از انواع آب های نامتعارف محسوب می شود که در صورت حذف آلاینده ها و ناخالصی های آن، می تواند دوباره در چرخه مصرف قرار گیرد. تالاب های مصنوعی در ترکیب با گیاه پالایی به عنوان راهکار سبز قابلیت بهبود و استفاده مجدد از فاضلاب را فراهم می آورد. در این پژوهش، در راستای توسعه ابزارهای طراحی و مدیریت تالاب های مصنوعی، شبیه سازی عملکرد سامانه تالاب مصنوعی زیرسطحی عمودی و افقی تحت کشت دو گیاه نی و تیفا در تصفیه فاضلاب شهر رشت توسط مدل HYDRUS-2D بررسی شد. پس از ساخت تالاب های زیرسطحی عمودی و افقی، گیاهان نی و تیفا کشت و طی دوره آذر 1399 تا شهریور 1400، اقدام به نمونه برداری و اندازه گیری کل جامدات محلول از فاضلاب خام و تصفیه شده توسط تالاب ها شد. ارزیابی دقت مدل در دو مرحله واسنجی و اعتبارسنجی با استفاده از شاخص های آماری انجام شد. مقادیر شاخص آماری ریشه میانگین مجذور خطای نرمال شده (NRMSE) در مرحله اعتبارسنجی در تالاب های عمودی بدون گیاه، تحت کشت نی و تحت کشت تیفا به ترتیب 5/6، 8/9 و 8/14 درصد و در تالاب های افقی به ترتیب 8/14، 4/6 و 17 درصد به دست آمد که در مقایسه با طبقه بندی جامینسون و همکاران نشان از دقت عالی (کمتر از 10 درصد) و خوب (بین 10 تا 20 درصد) مدل HYDRUS-2D در شبیه سازی کل جامدات محلول در تالاب های مصنوعی دارد. ازاین رو استفاده از مدل HYDRUS-2D برای برآورد کل جامدات محلول در تالاب مصنوعی توصیه می شود هرچند دقت شبیه سازی در تالاب عمودی بیشتر از تالاب افقی بود.

    کلید واژگان: تالاب افقی و عمودی, تصفیه فاضلاب, تیفا, گیاه پالایی, نی
    Zahra Karimi, Maryam Navabian *
    Introduction

    Population growth and changes in the pattern of needs in accordance with economic growth and lifestyle changes have increased the need for suitable water sources. Treatment and reuse of wastewater is very important in order to reduce the water crisis and prevent the pollution of surface and underground water sources and ecological destruction caused by the discharge of sewage and preserv human health. Conventional wastewater treatment methods have many implementation limitations, including high cost, complex operations and maintenance, etc. For this reason, it is not possible to implement conventional and high-tech methods everywhere. While natural wastewater treatment systems have lower technology and less need for trained labor and at the same time have high efficiency. Among the solutions for green wastewater treatment, we can mention phytoremediation and artificial wetland system. An artificial terrestrial wetland that removes pollutants by creating a saturated porous environment and providing the conditions for the occurrence of physical, chemical and biological processes. Phytoremediation is a biological treatment method in which a plant reduces the pollutants by selective absorption of pollutants and accumulation of them in its tissues. In this method, various factors such as retention time, pollutant concentration, environmental factors (acidity, temperature) and plant characteristics (species, root system, etc.) are important. Since the artificial wetland is similar to a black box whose processes cannot be predicted, simulation models are used to design them with the aim of achieving the highest pollutant removal efficiency. The HYDRUS-2D model is an advanced two-dimensional model related to the simulation of water movement and solute and heat transfer in saturated and unsaturated porous media. In this model, Richards and dispersivity-diffusion equations have been used respectively to simulate water movement and solute transport, as well as features such as spatial distribution of plant roots, water absorption by plant roots, various equations of hydraulic properties of porous media and various initial and boundary conditions, the possibility to provide the simulation of an artificial wetland with plants.

    Methodology

    Experimental site and Measuring TDS To collect the information from the model, six artificial wetland systems, including three vertical subsurface flow systems and three horizontal subsurface flow systems were constructed at the sewage treatment plant located in Fakhb, Rasht. From the three systems that were constructed, one system was considered without plants and the other two systems contained Reed and Typha plants.  The wetlands were filled with Gravel in diameter of 5 to 25 mm. To adapt Plants with the cultivation environment and wastewater quality, the plants were irrigated by wastewater about three months. After the three months, the main data collection was done by sampling and checking the performance of the systems. Collecting data was for 9 months. During experiment, the raw wastewater sample was entered into the wetland systems and after the hydraulic retention time (about one month in winter and one week in spring and summer), were sampled from the outlet of the wetlands and the parameter of total dissolved solids measured.

     Calibration and Validation HYDRUS-2D:

    In this research, the HYDRUS-2D model was used to simulate the processes governing the movement of water and transport of solutes and its absorption by plants. S-ship model was used to estimate water absorption by Reed and Typha plants. The effective parameters of water movement and transport of solutes, including saturated hydraulic conductivity, longitudinal and transverse dispersivity, and diffusion of the wetland bed, were estimated using the inverse solution method, respectively, using the output flow data and the total dissolved solids of the output wastewater. Statistical indices were used to evaluate the accuracy of the model in the simulation of the purification process in the wetland. The data of days 112, 125, 131, 140, 146 and 152 from the start of the experiment were used for calibration and the data of days 187, 208, 215 and 222 from the start of the experiment were used to validate the wetlands.

    Results and discussion

    Comparison of the saturated water conductivity value estimated by the HYDRUS-2D model with Sheykhan et al.'s research (2019) showed that the model was able to estimate the hydraulic properties of the bed properly. The longitudinal and transverse dispersivity coefficients in the horizontal wetland were found to be almost half of the vertical wetlands, which is in line with the lower saturated water conductivity and as a result, the lower velocity of the wastewater in the pores in these wetlands compared to the vertical wetland. Dispersion coefficient was a more important factor in solute transport than dispersivity coefficients. On average, in vertical wetlands, the model was able to estimate the amount of reduction of total dissolved solids with about 2% less than the values measured in wetlands under plant cultivation, while in the horizontal wetland, this amount was between 3 and 5 percent.

    Conclusions

    According to the results of statistical indices, the estimated values of the total dissolved solids of the artificial wetland system under Reed cultivation were more consistent with the measured values than other wetlands. The results showed that the model has a suitable ability to simulate the movement of solutes and total dissolved solids, which means that it can be used in the design process of treatment in the wetland.

    Keywords: Constructed Wetland, Phytoremediation, Reed, Typha, Wastewater Treatment
  • Alireza Mahmoodi Fard *, Zahra Akbari

    One of the most important and widely used fields of medical engineering is working on the heart and its signals. Automated heart sound signal quality assessment is an essential step for reliable heart sound signal analysis. An inevitable processing step for this purpose is heart sound segmentation, which is still a challenging task from a technical point of view. One of the fields of research in the fields related to the heart is the processing and classification of heart sound (usually to detect heart valve diseases) where various types of features are extracted from the sound signal of the heart and then used by classifiers. In this study, it is intended to extract a limited number of features that are calculated with the help of STFT from the sound signal of the heart and to classify the sound of the heart into two categories, "healthy" and "diseased", using the SVM classifier.

    Keywords: Signal Processing, Classification, Simulation, Heart Sound, Feature Classification, MATLAB Software
  • زهرا کریمی، حمید مرعشی*، بهدخت مال امیری
    هدف ازانجام این مطالعه، بررسی تاثیرآموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و نظارت بالینی معلمان زبان انگلیسی بر خودمختاری و درک مطلب زبان آموزان می باشد. به منظور دستیابی به هدف این تحقیق، 30 معلم زبان انگلیسی ایرانی بر اساس تمایل خود در این تحقیق شرکت کردند و در دو گروه 15 نفره قرار گرفتند: یک گروه در برنامه آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و گروه دیگر در برنامه نظارت بالینی. علاوه بر معلمان، 445 زبان آموز در سطح متوسطه در این تحقیق شرکت کردند: 225 زبان آموز توسط معلمانی که در برنامه آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب شرکت کرده بودند و 220 زبان آموز دیگر توسط معلمانی که در برنامه نظارت بالینی شرکت کرده بودند، تدریس شدند. برای بررسی میزان خودمختاری 445 زبان آموز از پرسشنامه خودمختاری ژنگ و لی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون قبل و بعد از تدریس توسط 30 معلم استفاده شد. همچنین یک نمونه آزمون پت از زبان آموزان قبل از کلاسها به عنوان پیش آزمون داده شد و نمونه ای دیگر هم به عنوان پس آزمون گرفته شد. نتایج آماری دو آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده در این تحقیق نشان می دهد که زبان آموزانی که توسط معلمانی که در برنامه آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب شرکت کرده بودند عملکرد بهتری در زمینه خودمختاری و درک مطلب مفاهیم آموزشی داشتند. پیامدهای آموزشی نتایج مذکور در این تحقیق مورد بحث قرار گرفته اند.
    کلید واژگان: آموزش زبان, نظریه انتخاب, نظارت بالینی, خودمختاری یادگیرندگان, درک مطلب
    Zahra Karimi, Hamid Marashi *, Behdokht Mall-Amiri
    This study was an attempt to investigate the effect of choice theory-based instruction and clinical supervision for EFL teachers on their students’ autonomy and reading comprehension. To this end, a sample of 30 Iranian EFL teachers, selected based on their willingness to participate, were divided into two groups of 15: one group participated in a choice theory-based instruction program while the other underwent a clinical supervision program. In addition to the teachers, a sample of 445 intermediate EFL learners taught by the teachers participated in the study – 225 learners were taught by the teachers who underwent the choice theory-based instruction while the other 220 learners sat in the classes of the teachers undergoing clinical supervision. The Learner Autonomy Questionnaire (LAQ) was used both as a pretest and posttest to measure the autonomy of the 445 learners before and after they were taught by the 30 teachers. In addition, a sample Preliminary English Test reading paper was administered to the learners prior to their classes (i.e., a general English class instructed through a commonplace task-based procedure) as a pretest and they also took another sample reading test as the posttest. The inferential statistics run in this study comprised two ANCOVAs with the results revealing that the learners being taught by the teachers who underwent the choice theory-based instruction outperformed the learners taught by those teachers who participated in the clinical supervision program in terms of both their autonomy and reading comprehension. The pedagogical implications of these findings are discussed in this paper
    Keywords: Choice Theory, Clinical Supervision, Learner Autonomy, Reading Comprehension
  • موسی سعادتی*، مرتضی قلیج، زهرا کریمی

    امروزه یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی پنهان، مسئله خشونت جنسی علیه زنان است که توسط همسران بر آنان اعمال می شود. خشونت جنسی به طورکلی، بر روح و روان زنان تاثیرات مخربی داشته و مانع رشد و شکوفایی این قشر آینده ساز شده و موجب احساس ناامنی در بین زنان می شود. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خشونت جنسی در بین زنان متاهل شهر قزوین انجام شده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل شهر قزوین است که از میان آنان تعداد 383 نفر از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای گردآوری اطلاعات لازم انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفته است. جهت سنجش اعتبار ابزار اندازه گیری از اعتبار صوری و برای برآورد پایایی نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. اعتبار نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که رابطه خطی بین مولفه های سرمایه اجتماعی شامل تعهد اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با دو مولفه خشونت جنسی (خشونت فیزیکی و خشونت روانی) و سازه خشونت جنسی با اطمینان 99 درصد و در سطح معناداری کوچکتر از 01/0 به تایید رسیده است. نوع تمامی روابط مذکور، منفی و معکوس است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چند متغیره حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسه اند 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته خشونت جنسی علیه زنان را تبیین و پیش بینی کنند.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, خشونت خانگی, خشونت جنسی, زنان متاهل, خانواده
    Mousa Saadati *, Morteza Ghelich, Zahra Karimi

    Today, one of the critical hidden social harms is sexual violence inflicted on wome by their husbands. Sexual violence in general has a devestating effect on the spirit and psyche of women, hinders their growth and prosperity and triggers a sense of insecurity among women. Hence, the present study was also conducted to investigate the link between social capital and sexual violence among married women in Qazvin city. The main research method is a field survey. The statistical population includes all married women of Qazvin city, among whom n=383 were selected using Cochran’s statistical formula and stratified random sampling method. The data collection was conducted by a researcher-made questionnaire. Face validity was used to assess validity of the measurement instrument and Cronbach's alpha technique was adopted to evalaute reliability. The data analysis was also conducte by SPSS software. The results of the correlation test revealed that components of social capital including social commitment, social support and social participation were linearly related to two components of sexual violence (physical violence and psychological violence) and the sexual violence with 99% CI at a significance level of less than 0.01. All of the above relationships were negative and inverse. Moreover, the results of the multivariate regression analysis indicate that variables of the regression model could explain and predict 43% of variance in the dependent variable of sexual violence against women.

    Keywords: Social Capital, Domestic Violence, Sexual Violence, Married Women, Family
  • زهرا کریمی*، رضا اندام، حسن بحرالعلوم، عباس رضایی پندری

    داوطلبان منابع ارزشمندی برای سازمان های ورزشی می باشند و بدون آنان بسیاری از سازمان های ورزشی نمی توانند دوام بیاورند. بنابراین نیازمند یک برنامه مدیریتی اصولی و صحیح می باشند. هدف تحقیق حاضر طراحی مدل معماری نیروهای داوطلب در ورزش با رویکرد دوسوتوانی بود. روش پژوهش حاضر فرا ترکیب بود که 312 مقاله در فرایند جست و جو یافت شد و در نهایت پس از طی مراحل غربالگری 52 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت 4 بعد پیشرانه ها (مدیریتی، سازمانی، فیزیکی، ارزش های راهبردی و انگیزشی)، کارکردهای مدیریتی (برنامه ریزی، جذب، انتخاب و گزینش، آشنایی و آموزش، بازشناسی، نظارت و ارزیابی و حفظ و نگهداری) ، رفتار منابع انسانی (فردی، گروهی و سازمانی) و پیامدها (فردی، اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی) شناسایی شد. در تقسیم بندی مربوط به مدیریت دوسوتوان منابع انسانی مولفه های مدیریتی، سازمانی، فیزیکی، ارزش های راهبردی،برنامه ریزی، جذب، انتخاب و گزینش، آشنایی و آموزش، نظارت و ارزیابی، رفتار سازمانی در دسته اقدامات توانمندساز، مولفه انگیزشی در دسته اقدامات انگیزشی زا، مولفه های رفتار فردی، رفتار گروهی، پیامد فردی، سازمانی و اجتماعی در دسته اقدامات فرصت آفرین جای گرفتند.

    کلید واژگان: داوطلبی, دوسوتوانی, مدیریت داوطلبان, مدیریت دوسوتوان, معماری منابع انسانی
    Zahra Karimi *, Reza Andam, Hassan Bahrololoum, Abbas Rezaei

    Volunteers are valuable resources for sports organizations and many sports organizations cannot survive without them. Therefore, they need a basic and correct management plan. The aim of the current research was to design an architectural model of volunteer forces in sports with a dualistic approach. More specifically, based on the process of the meta-synthesis research method, first, 312 papers were identified by searching the relevant databases. Second, 55 papers were selected by screening the above-mentioned papers. Finally, the model of the study was developed by analyzing the selected papers. Finally, the 4 dimensions of drives (management, organizational, physical, strategic and motivational values), managerial functions (planning, recruitment, selection, familiarization and training, recognition, monitoring and evaluation, and maintenance), The behavior of human resources (individual, group and organizational) and consequences (individual, social, economic and social) were identified. In the division related to Ambidextrous Management of human resources, managerial, organizational, physical components, strategic values, planning, recruitment, selection and selection, familiarization and training, monitoring and evaluation, organizational behavior in the category of empowering actions, motivational component in The category of motivational actions, components of individual behavior, group behavior, individual, organizational and social consequences were included in the category of opportunity-creating actions.

    Keywords: Volunteering, Ambidextrous, Management Of Volunteers, Ambidextrous Management, Human Resources Architecture
  • زهرا کریمی، زین العابدین فلاح*، طاهر بهلکه، اسرا عسکری
    زمینه و هدف

    امنیت اجتماعی شهری و مشارکت اجتماعی در ورزش با یکدیگر در تعامل هستند و تاثیر متقابلی در اوقات فراغت و سلامت جامعه دارند. برای بهبود شرایط شهری و اجتماعی، اهمیت دارد که به ایجاد محیط های امن و ترویج مشارکت اجتماعی در فعالیت های ورزشی توجه جدی شود. از این رو پژوهش حاضر در صدد است تا مدلی برای توسعه اوقات فراغت و مشارکت ورزشی با رویکرد امنیت اجتماعی تدوین کند.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش این پژوهش از نوع توصیفی- هم بستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری آن شامل کلیه افراد بالای 18 سال ساکن در شهرهای کشور هستند که تعداد نمونه 450 نفر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه با طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده است که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد که مقدار مناسبی بود. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و ایموس انجام شد.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج تحلیل آماری نشان داد که با 99 درصد اطمینان، نه تنها بین امنیت اجتماعی شهری و اوقات فراغت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بلکه امنیت اجتماعی شهری با تاثیرگذاری بر مشارکت اجتماعی در ورزش، به صورت غیرمستقیم نیز با اوقات فراغت و مولفه های آن مرتبط است. بر اساس یافته های تجربی پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که به منظور افزایش مشارکت اجتماعی در ورزش و پر کردن اوقات فراغت، شرایط محیطی با امنیت و آرامش و نیز حمایت های اجتماعی لازم فراهم شود.

    اصالت/نوآوری:

     این مطالعه با بررسی روابط میان سازه های پژوهش، چارچوبی را فراهم می کند که با توجه به راه کارهای ارتقای امنیت شهروندان، گرایش به پر کردن اوقات فراغت از طریق مشارکت های اجتماعی در ورزش افزایش یابد.

    کلید واژگان: امنیت اجتماعی شهری, اوقات فراغت, مشارکت ورزشی, معادلات ساختاری, نرم افزار ایموس
    Zahra Karimi, Zynalabedin Fallah *, Taher Bahlekeh, Asra Askari
    Background and Aim

    Urban social security and social participation in sports interact with each other and have a mutual impact on leisure time and community health. To improve urban and social conditions, it is important to pay serious attention to creating safe environments and promoting social participation in sports activities. Hence, the present study aims to develop a model for the development of leisure time and sports participation with a social security approach.

    Method

    The research method of the present study is descriptive-correlational in the form of structural equation modeling. The statistical population includes all 18+ adults living in the cities of Iran, and the sample size of 450 people was selected using a multi-stage cluster random sampling method. Data was collected using a questionnaire with a five-point Likert scale, the reliability of which was obtained using Cronbach’s alpha of 0.91, which was a proper value. The proposed model was evaluated using structural equation modeling and using SPSS and AMOS.

    Findings and Conclusion

    The results of the statistical analysis showed that with 99% confidence, not only is there a positive and significant relationship between urban social security and leisure time, but urban social security is also indirectly related to leisure time and its components by influencing social participation in sports. Based on the empirical findings of the present study, it is suggested that to increase social participation levels in sports and fill leisure time, the necessary surrounding conditions with security and peace, as well as social support, should be provided.

    Originality/Novelty

    By examining the relationships between the research constructs, the present study provides a framework that increases the tendency to fill leisure time through social participation in sports, by considering strategies for enhancing citizen security.

    Keywords: Urban Social Security, Leisure Time, Sports Participation, Structural Equations, AMOS
  • معصومه محترم*، زهرا پاکباز، زهرا کریمی

    هدف کلی از این پژوهش مدل‏یابی رابطه ساختاری سرمایه اجتماعی دانشگاه، چابکی دانشگاه، اعتماد سازمانی با آمادگی کارمندان برای تغییر با نقش واسطه‏ ای سرمایه روان‏شناختی در دانشگاه شیراز بود. جامعه آماری همه کارمندان دانشگاه شیراز بودند که با روش نمونه‏ گیری تصادفی ساده 124 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پنج پرسشنامه سرمایه اجتماعی، چابکی دانشگاه، اعتماد سازمانی، سرمایه روان‏شناختی، و آمادگی برای تغییر بود که پس از محاسبه روایی و پایایی توزیع و گردآوری شد. داده ‏ها با روش ‏های آماری تی‏تست تک نمونه ‏ای و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته‏ های پژوهش نشان داد از نظر کارمندان وضعیت سرمایه اجتماعی و آمادگی کارمندان برای تغییر بالاتر از معیار میانگین است. چابکی دانشگاه و اعتماد سازمانی دانشگاه کمتر از حد مطلوب و معیار میانگین بود. سرمایه روان‏شناختی کارمندان بالاتر از حد مطلوب و معیار میانگین بود. مدل معادله ساختاری نشان داد زمانی که متغیرهای سرمایه اجتماعی، چابکی دانشگاه، و اعتماد سازمانی در تعامل با هم وارد معادله ساختاری می‏شوند سرمایه اجتماعی قدرت پیش ‏بینی ‏کنندگی مستقیم و غیرمستقیم خود را از دست می‏دهد. با وجود اینکه چابکی دانشگاه و اعتماد سازمانی در تعامل با سایر متغیرهای پژوهش قدرت مستقیم پیش ‏‏بینی‏ کنندگی خود برای آمادگی کارمندان برای تغییر را از دست می‏دهند، با نقش واسطه ‏ای سرمایه روان‏شناختی از توان پیش‏بینی‏کنندگی غیرمستقیم برای آمادگی کارمندان برای تغییر برخوردارند.

    کلید واژگان: آمادگی برای تغییر, اعتماد سازمانی, چابکی دانشگاه, سرمایه اجتماعی, سرمایه روان‏شناختی
    Masoumeh Mohtaram *, Zahra Pakbaz, Zahra Karimi

    The main aim of this study was the structural modelling relationship of university social capital, university agility, organizational trust with employees' readiness for change with the mediating role of psychological capital at Shiraz University. The statistical population were all the employees of Shiraz University, who 124 people were selected as the research sample using systematic sampling method. The research tool included five questionnaires of social capital, university agility, organizational trust, psychological capital and readiness for change, which were distributed and collected after calculating validity and reliability. The research data were analyzed the statistical methods of one-sample t-test and multivariate regression. The findings showed that from the point of view of the employees, the state of social capital and employees' readiness for change was less than the desired level and higher than the cut-off point. The agility of the university and the organizational trust of the university were less than the desired level and the cut-off point. The psychological capital of the employees was higher than the desired level and the cut-off point. the structural equation showed: when the variables of social capital, university agility and organizational trust are entered into the structural equation modelling in interaction, social capital loses its direct and indirect predictive power. In addition, even though university agility and organizational trust in interaction with other research variables lose their direct predictive power for employees' readiness for change, but with the mediating role of psychological capital they have indirect predictive power for employees' readiness for change.

    Keywords: Social Capital, University Agility, Organizational Trust, Readiness For Change, Psychological Capital
  • عبدالله محمدیان هفشجانی*، سلیمان خیری، زهرا کریمی
    زمینه

    دیابت یک بیماری متابولیک و یکی از شایع ترین بیماری های مزمن و بیماری متابولیکی است. هدف ما در این مطالعه مروری نظام مند و متاآنالیز، مقایسه تاثیر چندین تزریق روزانه انسولین در برابر تزریق دائمی زیر جلدی انسولین بر سطح هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.

    روش کار

    مطالعاتی که باهدف مقایسه تاثیر چندین تزریق روزانه انسولین در برابر تزریق دائمی زیر جلدی انسولین بر سطح هموگلوبین گلیکوزیله تا انتهای سال 2022 در پایگاه ها اطلاعاتی بین المللی منتشرشده بودند، جستجو و بازیابی شدند. از آزمون های کای-اسکوئر و2 I به ترتیب برای تعیین وجود و اندازه هتروژنیستی استفاده شد.

    یافته ها

    در این مطالعه مروری نظام مند و متاآنالیز، 9 مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی سازی شده وارد شد. نتایج تحلیل نشان داد که در مقایسه با گروه چندین تزریق روزانه انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله در افراد گروه تزریق دائمی زیر جلدی انسولین به طور معنی داری کاهش یافته است، به گونه ای که تفاوت میانگین استاندارد برابر با (CI: -0/46_ -0/06 ،P=0/025 95%) 0/26- می باشد. باتوجه به نتایج آزمون ایگر (0/333=P) و بگ (0/677=P) ؛ در این مطالعه تورش انتشار مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    بر اساس شواهد موجود تزریق دائمی زیر جلدی انسولین می تواند به طور معنی داری در کاهش و کنترل سطح هموگلوبین گلیکوزیله موفق باشد، زیرا بیماران گروه درمانی تزریق دائمی زیر جلدی انسولین سطوح هموگلوبین گلیکوزیله پایین تری داشتند.

    کلید واژگان: مطالعه مروری نظام مند, متاآنالیز, انسولین, تزریق دائمی, چندین تزریق روزانه, هموگلوبین گلیکوزیله
    Abdollah Mohammadian Hafshejani*, Soleiman Kheiri, Zahra Karimi
    Background

    Diabetes is one of the most common chronic and metabolic diseases. This systematic review and meta-analysis study aimed to compare the effects of multiple daily insulin injections against permanent subcutaneous insulin injections on glycated hemoglobin (HbA1C) levels in type 2 diabetic patients.

    Methods

    Studies that compared the impacts of multiple daily insulin injections against permanent subcutaneous insulin injections on HbA1C levels and were published until the end of 2022 in international databases were searched and retrieved (nine randomized clinical trial studies). The Chi-squared test and I2 were used to determine the presence and size of heterogeneity.

    Results

    The results of the analysis demonstrated that compared to the group of multiple daily insulin injections, HbA1C was significantly reduced in the group of permanent subcutaneous insulin injections, so that the standardized mean difference was equal to -0.26 (95% confidence interval: -0.46– -0.06 P=0.025). According to the results of Egger’s (P=0.333) and Begg’s (P=0.667) tests, publication bias was not observed in this study.

    Conclusion

    Based on the available evidence, permanent subcutaneous injection of insulin could be significantly successful in reducing and controlling the level of HbA1C because the patients in the permanent subcutaneous injection group had lower levels of HbA1C.

    Keywords: Systematic review, Meta-analysis, Insulin, Permanent subcutaneous injection, Multiple daily insulin injections, Glycated hemoglobin
  • زهرا کریمی، محمد قمری*، سیمین حسینیان

    روابط فرا زناشویی، یکی از دشواری ها و مشکلاتی است که همواره تهدیدی برای همسران و یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی و اجتماعی در طول زندگی به شمار می آید. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی  شهر جم در شش ماهه اول 1401 و نمونه آماری 45 نفر از زنان واجدالشرایط و داوطلب مراجعه کننده به مرکز مشاوره شرکت عملیات غیر صنعتی پازارگاد بودند. پس از ارزیابی، افراد به طور تصادفی به گروه های آزمایش (درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان روان پویشی کوتاه مدت) و گروه کنترل واگذار شدند (هر گروه 15 نفر). سپس گروه روان پویشی کوتاه مدت 12 جلسه و گروه فرا تشخیصی یکپارچه 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بود. پس از پایان مداخلات ، پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا واترمن و همکاران (2010) بود. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد.  نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا  موثر بودند و درمان فراتشخیصی یکپارچه موثرتر از درمان روان پویشی کوتاه مدت بود و این اثر بخشی در طی زمان ماندگار  است (P<05). درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا در زنان آسیب دیده موثر هستند و می توانند در مشاوره آنان مورداستفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: درمان فراتشخیصی یکپارچه, درمان روان پویشی کوتاه مدت, بهزیستی فضیلت گرا, زنان, بی وفایی زناشویی
    Zahra Karimi, Mohammad Ghamari *, Simin Hosseinian

    Extramarital relationships are one of difficulties and problems that are always considered a threat to spouses and one of the most important family and social harms during life. The present study aimed to compare the effectiveness of transdiagnostic treatment unified and intensive short-term dynamic psychotherapy in eudaimonic well-being in women affected by marital infidelity. A semi-experimental research method and a pre-test-post-test-follow-up design were used with a control group. The statistical population included all the women affected by marital infidelity in the city of Jam in the first six months of 2022 and the statistical sample consisted of 45 eligible and volunteer affected women who referred to the consulting center of Pazargad Non-Industrial Operations Company. These people were selected after initial evaluation were randomly assigned to two experimental groups (transdiagnostic treatment unified and intensive short-term dynamic psychotherapy) and a control group (15 people in each group). Then, the intensive short-term dynamic psychotherapy of 12 sessions and the transdiagnostic treatment unified group of 8 sessions underwent individual treatment, and the control group was placed on the waiting list. After the end of the treatment sessions, a post-test and a follow-up test were conducted after two months. The instrument for measuring was Questionnaire for Eudaimonic Well-Being (Waterman et al. 2010). Multivariate covariance analysis and SPSS-25 software were used to test the research hypotheses. The results showed that transdiagnostic treatment unified and intensive short-term dynamic psychotherapy were effective in increasing eudaimonic well-being, and transdiagnostic treatment unified was more effective than intensive short-term dynamic psychotherapy and this effect is permanent over time (P<05). Transdiagnostic treatment unified and intensive short-term dynamic psychotherapy therapies are effective in increasing the virtue-oriented well-being of affected women and can be used in their counseling.

    Keywords: Eudaimonic Well-Being, Transdiagnostic Treatment Unified, Intensive short-term dynamic psychotherapy, marital infidelity
  • حسین ملکی، پرویز اسدی*، زهرا کریمی، آرمان صدقی
    در این مطالعه تولید نمونه های نانوکامپوزیتی با استفاده از فرایند پردازش نور دیجیتال (DLP) مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تاثیر ضخامت لایه چاپ در سه مقدار 50، 75 و 100 میکرومتر روی خواص کششی نمونه های رزینی خالص و کامپوزیتی و نیز مدت زمان چاپ بررسی شد. در ادامه با افزودن مقادیر مختلف نانو پودر آلومینیوم اکسید با اندازه ی ذرات nm 50 به رزین، تاثیر درصدهای مختلف نانو پودر روی خواص مکانیکی نمونه ها ازجمله استحکام کششی و مقاومت به سایش بررسی شد. نتایج نشان داد که نمونه های با ضخامت لایه کمتر استحکام بهتری نسبت به نمونه های با ضخامت لایه بیشتر دارند. با کاهش ضخامت لایه از 100 به 75 و 50 میکرومتر استحکام کششی در نمونه های خالص به ترتیب 4 و 55/8% افزایش می یابد. همچنین با افزایش آلومینا تا 2 درصد وزنی استحکام کششی ابتدا کاهش و سپس با ادامه افزایش مقدار ذرات تقویت کننده، استحکام کششی بهبود می یابد، به طوری که در نهایت با 8 درصد وزنی آلومینا استحکام کششی نزدیک به 16% نسبت به نمونه رزین خالص افزایش نشان می دهد. علاوه بر این، با افزایش درصد وزنی آلومینا در نانوکامپوزیت، مقاومت به سایش ابتدا تضعیف و سپس بهبود می یابد و در نهایت (همانند استحکام کششی) در 8 درصد وزنی ذرات تقویت کننده، نرخ سایش ویژه نزدیک به 67% نسبت به نمونه رزین خالص کاهش می یابد.
    کلید واژگان: پردازش نور دیجیتال, رزین استاندارد, نانوکامپوزیت, آلومینا, خواص مکانیکی
    Hossein Maleki, Parviz Asadi *, Zahra Karimi, Arman Sedghi
    In this study, the production of nanocomposite samples was investigated using digital light processing (DLP). First, the effect of the thickness of the printing layer in three values of 50, 75, and 100 micrometers on the tensile properties of neat and composite resin samples as well as the printing time was investigated. Next, by adding different amounts of aluminum oxide nanopowder with a particle size of 50 nm to the resin, the effect of different percentages of nanopowder on the mechanical properties of the samples, including tensile strength and wear resistance, was investigated. The results showed that samples with less layer thickness have better strength than samples with more layer thickness. By reducing the thickness of the layer from 100 to 75 and 50 micrometers, the tensile strength in neat samples increases by 4 and 8.55%, respectively. Also, with the increase of alumina up to 2% by weight, the tensile strength first decreases, and then with the continued increase in the number of reinforcing particles, the tensile strength improves, so that finally, with 8% by weight of alumina, the tensile strength shows an increase of nearly 16% compared to the neat resin sample. . In addition, with the increase in the weight percentage of alumina in the nanocomposite, the wear resistance first weakens and then improves, and finally (similar to the tensile strength) at 8 weight percent of reinforcing particles, the specific wear rate decreases by nearly 67% compared to the neat resin sample.
    Keywords: Digital Light Processing, standard resin, Nanocomposite, Aluminum, Mechanical properties
  • حسین علیدادی، زهرا کریمی*، علی اکبر دهقان، حامد محمدی، مریم پایدار
    زمینه و هدف
    عناصر سنگین به دلیل پایداری و قابلیت تجمع در بافت های زنده و زنجیره غذایی، از مهمترین آلاینده های آب-های آشامیدنی به حساب می آیند. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین شاخص های ارزیابی ریسک سرطان زایی و غیر سرطان-زایی عناصر سنگین در منابع آب شهر تربت جام در سال 1401 انجام شد.
    مواد و روش ها
    نمونه برداری از 16 منبع آب زیرزمینی و خاک اطراف منابع آب شهر تربت جام در دو فصل تابستان و پاییز سال 1401 صورت گرفت. غلظت 5 عنصر سنگین آرسنیک، جیوه، سرب، کادمیوم و مس با استفاده از دستگاه جذب اتمی Varian مورد سنجش قرار گرفت و در نهایت میزان خطر بهداشتی برای سه گروه مختلف با کمک شاخص های آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا محاسبه شد.
    یافته ها
    میانگین غلظت عناصر سنگین در آب در تابستان به ترتیب برای آرسنیک:0/0027 ± 0/0035، جیوه: 0/00019 ± 0/00035، سرب: 0/0011 ± 0/0023، کادمیوم: 0/0002 ± 0/0002و مس: 0/0046± 0/0078 در پاییز آرسنیک: 0/0082 ± 0/0081، جیوه: 0/0018 ± 0/0008، سرب: 0/0056 ± 0/0058، کادمیوم: 0/00084 ± 0/00083و مس: 0/0091 ± 0/0068 و در خاک آرسنیک: 0/011 ± 0/053، جیوه: 0/0086 ± 0/0068، سرب: 0/131 ± 186/ 0، کادمیوم: 0/0002± 00047/ 0 و مس: 0/12± 0/24  میلی‎گرم بر لیتر بدست آمد. همچنین میزان ریسک غیرسرطان زایی عناصر سنگین مورد بررسی پایین بود. در حالی که میزان ریسک سرطان زایی برای آرسنیک در هر دو فصل خیلی بالا، برای کادمیوم در فصل پاییز در حد متوسط و برای سایر عناصر در محدوده تعیین شده استاندارد بدست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به بالا بودن میزان ریسک سرطان زایی آرسنیک در هر سه گروه زنان، مردان و کودکان در دو فصل تابستان و پاییز، پایش آرسنیک باید بطور مستمر در دستور کار واحدهای نظارتی قرار گیرد.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, آب زیرزمینی, تربت جام, سرطان زایی, عناصر سنگین
    Hosein Aalidadi, Zahra Karimi *, Aliakbar Dehghan, Hamed Mohammadi, Maryam Paydar
    Background and
    Purpose
    Heavy metals are among the most critical contaminants in drinking water, owing to their stability and accumulation capability in living tissues and the food chain. Consequently, this study was conducted to determine the carcinogenic and non-carcinogenic risk assessment indices for heavy metals in the water sources of Torbat-e Jam City in 2023.
    Materials and Methods
    Samples were collected from 16 groundwater sources and the surrounding soil of Torbat-e Jam City during the summer and autumn of 2023. Concentrations of five heavy metals - arsenic, mercury, lead, cadmium, and copper - were measured using a Varian atomic absorption spectrometer. Finally, the health risk levels for three different groups were calculated using indices provided by the Environmental Protection Agency (EPA) of the United States.
    Results
    The average concentrations of heavy metals in water during summer were as follows: arsenic: 0.0027 ± 0.0035 mg/L, mercury: 0.00019 ± 0.00035 mg/L, lead: 0.0011 ± 0.0023 mg/L, cadmium: 0.0002 ± 0.0002 mg/L, and copper: 0.0046 ± 0.0078 mg/L. In autumn, the concentrations were arsenic: 0.0082 ± 0.0081 mg/L, mercury: 0.0018 ± 0.0008 mg/L, lead: 0.0056 ± 0.0058 mg/L, cadmium: 0.00084 ± 0.00083 mg/L, and copper: 0.0091 ± 0.0068 mg/L. In soil, the concentrations were arsenic: 0.011 ± 0.053 mg/L, mercury: 0.0086 ± 0.0068 mg/L, lead: 0.131 ± 0.186 mg/L, cadmium: 0.0002 ± 0.00047 mg/L, and copper: 0.12 ± 0.24 mg/L. The study found the non-carcinogenic risk levels of the examined heavy metals to be low. However, the carcinogenic risk level for arsenic was very high in both seasons, for cadmium was moderate in autumn, and for the other elements, it was within the standard limits.
    Conclusion
    Given the high carcinogenic risk of arsenic for women, men, and children in both summer and autumn, continuous monitoring of arsenic levels should be a priority for regulatory agencies.
    Keywords: Risk Assessment, Groundwater, Torbat-e Jam, Carcinogenicity, Heavy metals
  • زهرا کریمی *، منصوره آدابی جوان، نجمه میرزایی

    امروزه ابزار مدیریت واحد شهری فنآوری اطلاعات است و ایجاد شهر الکترونیک میتواند در کاهش ناهماهنگی بین مدیران و ایجاد یکپارچه سازی موثر باشد. مقاله حاضر تلاشی است برای تبیین نقش و جایگاه توسعه شهر الکترونیک در بهبود مدیریت شهری. استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) در زمینه مدیریت امور شهری یکی از موضوعات مهم و کاربردی در اداره کلان شهرها می باشد. با توجه به تجارب موفقیت آمیزی که در زمینه استفاده از این فناوری در نقاط مختلف جهان موجود است و همچنین با توجه به رویکرد سالهای اخیر در ایران جهت استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات در خدمات شهری، در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی شهر الکترونیک به برخی از نتایج ملموس استقرار شهر الکترونیک، مانند تاثیر آن بر ترافیک شهری پرداخته شود.

    کلید واژگان: مدیریت شهری, شهر الکترونیک, شهروند الکترونیک, فناوری اطلاعات و ارتباطات
  • زهرا کریمی*، حمید باقری

    احادیثی از معصومان (ع) مشتمل بر داده های طبی و طیف وسیع متنوعی از موضوعات ویژه ی سلامت جسم انسان و حجم قابل توجهی از آن ها درباره پیشگیری از بیماری هاست. بهره مندی از احادیث طبی، مانند هر مجموعه ای از اطلاعات، نیازمند شناخت، سازمان دهی و گونه بندی دقیق با تکیه بر روابط میان متغیرهاست تا با مقایسه ی تحلیلی آن ها، شباهت ها، تفاوت ها، خواص و...، شناسایی و کاربردی شوند. با توجه به این بیان، پرسش آن است که کدام گونه ها در احادیث طبی امام رضا (ع) وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در جامعه آماری روایات امام رضا (ع) در حوزه پیشگیری از بیماری، با استفاده از دانشنامه ی پزشکی محمدی ریشهری که با جمع آوری روایات طبی، مطالعه ی آن ها را تسهیل کرده و همچنین، نرم افزار جامع الاحادیث، برای یافتن منابع دست اول در استناد، تالیف شده است. نتیجه آنکه این روایات در سه گونه «اسامی بیماری ها، داروها و دستورالعمل ها»، «خواص مواد و دستورالعمل ها» و «حفظ سلامت بدن بدون نام بیماری خاصی» طبقه بندی شدند و نسبت آن ها با کل روایات جامعه ی آماری در ذیل هریک از گونه ها سنجیده و در جدول نتایج ارائه شد.

    کلید واژگان: احادیث طبی, روایات امام رضا (ع), پیشگیری از بیماری ها, گونه شناسی
    Zahra Karimi*, Hamid Bagheri

    Hadiths of the innocents (pbuh) contain medical data and a wide variety of topics related to the health of the human body, and a significant amount of them are about the prevention of diseases. Benefiting from medical hadiths, like any collection of information, requires accurate recognition, organization and categorization by relying on the relationships between variables rather than by analytically comparing their similarities, differences, properties, etc. be identified and applied. According to this statement, the question is, which species are there in the medical hadiths of Imam Reza (a.s.)? This research with a descriptive-analytical method in the statistical community of the narrations of Imam Reza (a.s.) in the field of disease prevention, from the medical encyclopedia of Mohammadi Rohimari, which facilitated their study by collecting medical narrations, as well as Jame-al-Ahadith software. It is written to find first-hand sources in the citation The result is that these narrations are classified into three types: "names of diseases, medicines and instructions", "properties of substances and instructions" and "maintaining body health without the name of a specific disease"; Their ratio with the total narratives of the statistical population was measured under each species and presented in the results table.

    Keywords: Hadiths Of Imam Reza (A.S.), Medical Hadiths, Prevention Of Diseases, Typology
  • زهرا کریمی، سید محمود زنجیرچی*، سید حیدر میرفخر الدینی، سید حبیب الله میرغفوری

    این مطالعه به بررسی مولفه های تاثیرگذار بر الگویی که برای رقابت پذیری شرکت های منتخب دانش بنیان در انقلاب صنعتی چهارم ارایه شده است، می پردازد. 23 مولفه شناسایی و در شش عامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها، اقدام ها و پیامدها دسته بندی شد. با استفاده از این مولفه ها، پرسشنامه ای برای تعیین وضعیت موجود شرکت های منتخب دانش بنیان ایران طراحی و تعداد 127 پرسشنامه تکمیل شده قابل استناد از 197 شرکت دانش بنیان تولیدی نوع یک در حوزه برق و الکترونیک، لیزر و فوتونیک در سطح کشور جمع آوری شد تا وضعیت کنونی مولفه های مدل بررسی شود. داده ها با نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شد. در تحلیل انجام شده مقدار ضرایب بارهای عاملی مولفه ها از 4/0 بیشتر است که نشان از مناسب بودن این مدل دارد. آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز بیشتر از 7/0 است که نشان از پایایی مناسب مدل است. روایی سازه، روایی همگرا و روایی واگرا نیز  نتیجه مطلوبی داشت. نتایج نشان داد که تمام مولفه ها در مدل ارایه شده برای رقابت پذیری شرکت های منتخب دانش بنیان در انقلاب صنعتی چهارم نقش داشته و وضعیت کنونی تمام عوامل به جز عامل علی که در وضعیت متوسط قرار دارد، در وضعیت مطلوب می باشند.

    کلید واژگان: انقلاب صنعتی چهارم, رقابت پذیری, شرکت های دانش بنیان
    Zahra Karimi, Seyed Mahmood Zanjirchi*, Sayed Haidar Mir Fakhroddini, Sayed Habibullah Mirghafouri

    This study examines the factors affecting the model that is presented for the competitiveness of selected knowledge-based companies in the fourth industrial revolution. 23 components were identified and categorized into six factors: causal, contextual, intervening, central phenomenon, strategies and measures, and consequences. Using these components, a questionnaire was designed to determine the current status of selected knowledge-based companies in Iran, and a total of 127 completed questionnaires were collected from 197 knowledge-based manufacturing companies of the first type in the field of electricity and electronics, laser and photonics in the country. was done to examine the current state of the model components. The data was analyzed with SPSS and PLS software. In the analysis carried out, the coefficients of factor loadings of the components are more than 0.4, which shows the appropriateness of this model. Cronbach's alpha and composite reliability is more than 0.7, which indicates the appropriate reliability of the model. Construct validity, convergent validity and divergent validity also had favorable results. The results showed that all the components in the presented model for the competitiveness of selected knowledge-based companies in the fourth industrial revolution played a role, and the current state of all factors except the causal factor, which is in an average state, are in a favorable state.

    Keywords: fourth industrial revolution, competitiveness, knowledge-based companies
  • زهرا کریمی، سپیده سپهری *، آرزو شمالی اسکویی، الهه حاجیها
    زمینه و هدف

    نقد روانشناسانه از جمله عرصه های نوین در حیطه پژوهشهای نقد ادبی معاصر است. یکی از نظریات تاثیرگذار در این حوزه بمنظور شناخت دقیق شخصیت، اندیشه ها و جهان بینی فرد، نظریه روانشناسی آلفرد آدلر است. آلفرد آدلر روانشناس برجسته اتریشی میباشد که برخلاف استادش فروید، ریشه رفتارهای انسان را نه در سایقه های مشکلات و فیزیولوژیکی مادرزاد، بلکه حاصل و برآیند عوامل محیطی و اجتماعی میداند. آدلر با مطرح نمودن نظریه فردنگر، به نقش موثر جامعه و محیط پیرامون بر رفتار آدمی تاکید ورزید. هدف پژوهش پیش رو تحلیل و واکاوی اشعار سیمین بهبهانی، شاعر برجسته معاصر، بر مبنای نظریه روانشناسی اجتماعی آلفرد آدلر میباشد.

    روش مطالعه

    روش مطالعه در پژوهش پیش رو توصیفی-تحلیلی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوه سندکاوی است. جامعه آماری در این مقاله، مجموعه اشعار سیمین بهبهانی است. نمونه های تحلیلی و شواهد و مصادیق بصورت گزینشی و سامانمند انتخاب شده است و برای رسیدن به اهداف مقاله و به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز، اشعاری را که از جهت مضمونی با محتوای پژوهش منطبق است، در حد گنجایش این جستار، مطرح نموده ایم.

    یافته ها

    اشعار سیمین بهبهانی به میزان بسیار زیادی از مولفه ها و گزاره های اجتماعی جهت خوانش نقد روانکاوانه از منظر آلفرد آدلر برخوردار است. سیمین شاعری است که کمال مطلوب او دست یافتن به دنیایی است که در آن همنوعانش بویژه زنان جامعه در امنیت و آرامش باشند.

    نتایج

    بر اساس نظریه علاقه اجتماعی در روانشناسی فردگرای آدلر، توجه به علاقه اجتماعی در اشعار سیمین بهبهانی در مورد هم‍نوعان خویش خصوصا زنان، بسیار پررنگ است. سهیم شدن در امور اجتماعی، توجه به نوع دوستی، همدلی و همدردی با زنان جامعه در اشعار سیمین باعث میشود که بتوان او را تیپ شخصیتی مثبت قلمداد نمود. بطور کلی میتوان گفت علاقه اجتماعی در شعر سیمین در تلاش برای ایجاد شرایطی بهتر برای همنوعان خویش بویژه زنان خلاصه میشود.

    کلید واژگان: آلفرد آدلر, سیمین بهبهانی, شعر معاصر, علاقه اجتماعی, نقد روانکاوی
    Z. Karimi, S. Sepehri *, A. Shomali Oskoui, E. Hajiha
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Psychological criticism is one of the new fields in the field of contemporary literary criticism. One of the most influential theories in this field is Alfred Adler's theory of psychology in order to accurately understand a person's personality, thoughts and worldview. Alfred Adler is a prominent Austrian psychologist who, unlike his teacher Freud, sees the root of human behavior not in congenital physiological problems, but as a result of environmental and social factors. Adler emphasized the effective role of society and the surrounding environment on human behavior by putting forward the individualistic theory. The purpose of the present research is to analyze the poems of Simin Behbahani, a prominent contemporary poet, based on Alfred Adler's theory of social psychology.

    METHODOLOGY

    The study method in the present research is descriptive-analytical, based on library studies and the method of document analysis. The statistical community in this article is Simin Behbahani's collection of poems. Analytical samples, evidences and examples have been selected in a selective and systematic way, and in order to achieve the goals of the article and obtain the required information, we have presented the poems that match the content of the research in terms of theme, as far as possible in this essay.

    FINDINGS

    Simin Behbahani's poems have a large amount of social components and propositions for reading psychoanalytic criticism from the perspective of Alfred Adler. Simin is a poet whose desired perfection is to achieve a world where his fellow men, especially the women of the society, are in safety and peace.

    CONCLUSION

    Based on the theory of social interest in Adler's individualistic psychology, attention to social interest in Simin Behbahani's poems about his own kind, especially women, is very prominent. Participating in social affairs, paying attention to altruism, empathy and sympathy with the women of the society in Simin's poems makes it possible to consider him as a positive personality type. In general, it can be said that the social interest in Simin's poetry is summed up in trying to create better conditions for his fellow men, especially women.

    Keywords: Alfred Adler, Simin Behbahani.modern poetry, Social interest, Criticism of psychoanalysis
  • زهرا کریمی، سپیده سپهری *، آرزو شمالی اسکویی، الهه حاجیها

    نقد روانکاوانه، نقدی جدید و بینا رشته&lrm;ای است که در آن پژوهشگر و یا منتقد، بر آن است تا جنبه&lrm;های پنهان و یا زوایای مختلف رفتاری و نشانه های روانی موجود در یک اثر مورد نظر، اعم از ادبی و یا... را بکاود تا بدین وسیله به تحلیل شخصیت نویسنده، هنرمند و یا اشخاص داستانی بپردازد. روان شناسی فردنگر به وسیله آلفرد آدلر پایه گذاری شده است و یکی از نظریه های موجود در این روانشناسی فردگرا، نظریه احساس حقارت است. در این مقاله که به شیوه توصیفی&ndash; تحلیلی بر مبنای سندکاوی و شیوه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، اشعار دو تن از شاعران معاصر ایران و عرب (سیمین بهبهانی، غاده السمان) بر اساس نظریه احساس حقارت مبتنی روانشناسی فردگرای آدلر مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس حقارت موجود در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان به علت تبعیض جنسیتی موجود در جامعه بوده است و مهم&lrm;ترین مولفه&lrm;ها و شاخصه هایی که بر اساس روانشناسی فردگرای آلفرد آدلر برای مقابله با احساس حقارت می&lrm;توان در اشعار این دو بانوی شاعر دید، شامل مکانیزم های برتری جویی، علاقه اجتماعی، یاس و تنهایی، انزوا و کناره گیری؛ شکوه و اعتراض و عشق است.

    کلید واژگان: نقد ادبی روانکاوانه, احساس حقارت, آلفرد آدلر, غاده السمان, سیمین بهبهانی
    zahra karimi, sepideh sepehri *, arezo shomali oskoei, elahe hajiha

    Psychoanalytic criticism is a new and visionary criticism in which the researcher or critic aims to reveal hidden aspects or different behavioral angles and psychological signs in a given work, whether literary or… to analyze the personality of the writer, artist or fictional characters.Individualistic psychology was founded by Alfred Adler and one of the theories in this individualistic psychology is the theory of inferiority. In this article, which is done in a descriptive-analytical way based on document analysis and the method of library studies, the poems of two contemporary Iranian and Arab poets (Simin Behbahani, Ghadeh Al-Saman) are analyzed and examined based on the theory of inferiority complex based on Adler's individualistic psychology. Placed. The results of the research show that the feeling of inferiority in the poems of Simin Behbahani and Ghade Alsman was due to gender discrimination in the society, and the most important components and indicators that can be found in the poems based on Alfred Adler's individualistic psychology to deal with the feeling of inferiority These two female poets saw, including the mechanisms of superiority, social interest, despair and loneliness, isolation and withdrawal; Glory and protest and love.

    Keywords: sense of inferiority, Simin Behbahani, psychoanalytic literary criticism, Alfred Adler, Ghade Alsman
  • غلامرضا محمدی فرهمند، مسعود علی زاده، زهرا کریمی، سوما صبوری راد*
    زمینه و هدف

    سال های پیش دبستانی به عنوان دوره حساس تحول در همه ابعاد که با انعطاف پذیری مغر همراه است، تجربه آموزی و فراهم آوردن محرک های محیطی اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه زودهنگام کویین بر آمادگی ورود به دبستان و شایستگی اجتماعی-هیجانی کودکان پیش دبستانی بود. 

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کودکان پیش دبستانی های مناطق 1 تا 5 تهران در سال 1400 تشکیل دادند که برای هر گروه پژوهش 15 نفر (مجموعا 30 نفر) به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی هیجانی Zhou & Ee (2012) و مقیاس آمادگی تحصیلی Lils (2009) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss و روش تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. درنهایت از آزمون تعقیبی بنفرونی جهت سنجش پایداری اثرات استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان می دهد که برنامه زودهنگام کویین به طور معناداری آمادگی ورود به دبستان و شایستگی اجتماعی-هیجانی کودکان پیش دبستانی در بدو ورود به دبستان را در گروه آزمایش افزایش داده و این اثر در مرحله پیگیری پایدار بود.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت برنامه کویین بر آمادگی ورود به دبستان و شایستگی اجتماعی-هیجانی کودکان پیش دبستانی اثربخش است. لذا می توان از این برنامه بدین منظور در مهدکودک ها و پیش دبستانی ها استفاده کرد.

    کلید واژگان: برنامه زودهنگام کوئین, آمادگی ورود به دبستان, شایستگی اجتماعی-هیجانی, پیش دبستانی
    GholamReza Mohammadi Farahmand, Masoud Alizadeh, Zahra Karimi, Soma Saboori*
    Objective

    Preschool years, a sensitive period of transformation in all dimensions, which is associated with flexibility, learning experience and providing environmental stimuli, is very important. The purpose of this research was to investigate the effectiveness of Quinn's early program on the readiness to enter elementary school and social-emotional competence of preschool children.

    Method

    The current study was quasi-experimental with a pre-test, post-test and follow-up stages with a control group design. The statistical population of the research was made up of preschool children in areas 1 to 5 of Tehran in 2021; for each sample group, 15 individuals (30 people in total) were selected as a sample by random sampling and were assigned to two experimental and control groups. The research tools included the Zhu and Ee’s (2012) emotional competence scale and Lils’ school readiness scale (2009). SPSS statistical software and multivariate analysis of variance with repeated measurements were used to analyze the data. Finally, Bonferroni's post hoc test was used to measure the stability of the effects.

    Results

    The results of the statistical analysis of the data show that Quinn's early program significantly increased the readiness to enter elementary school and the social-emotional competence of preschool children upon entering elementary school in the experimental group, and this effect was stable in the follow-up phase.

    Conclusion

    It can be concluded that Quinn's program is effective on the readiness to enter elementary school and social-emotional competence of preschool children; therefore, this program can be used for this purpose in kindergartens and preschools.

    Keywords: Quinn's Early Childhood Program, elementary school readiness, social-emotional competence, preschool
  • زهرا کریمی، کریم حمید، خدیجه صفی، مهشید پاسدار یزد، عبدالله محمدیان هفشجانی*

    هدف :

    جلب مشارکت مردمی مهم ترین راهکار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. در این راستا ارزیابی بهداشت جامعه، فرایندی است که در طی آن با مشارکت فعال اعضای جامعه به تعیین، جمع آوری و انتشار اطلاعات نقاط قوت، منابع و نیازهای جامعه پرداخته می شود و درکی درست از چالش ها و نظام مراقبت سلامت جامعه به دست می آید. این بررسی با هدف شناسایی و اولویت بندی مشکلات شهر چلیچه انجام شد.

    روش ها:

     این طرح براساس مدل کارولینای شمالی طی 8 مرحله در زمستان سال 1400 انجام شد که 7 مرحله اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحله هشتم شامل تدوین برنامه عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت بود. اطلاعات و شاخص های مورد استفاده در مطالعه با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه جمع آوری شد. 

    یافته ها :

    در این مطالعه، درمجموع 42 مشکل مختلف شناسایی شد که در 6 گروه مختلف شامل حیطه بهداشت و سلامت، حیطه آموزشی و فرهنگی، حیطه اقتصاد و اشتغال، حیطه اجتماعی و حقوق شهروندی، حیطه امنیتی و حیطه خدمات شهری طبقه بندی شدند. سپس براساس تکنیک گروه اسمی، آلودگی آب آشامیدنی، مشکلات اقتصادی و بیکاری و آگاهی کم از مسایل بهداشتی به عنوان مشکلات اصلی منطقه اولویت بندی شدند.

    نتیجه گیری:

     مشکلات به دست آمده از این بررسی، طیف وسیع و متنوعی از مسایل در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را دربر می گیرد و منحصر به مشکلات بهداشتی نیست که جهت حل آن ها فعالیت های بین بخشی، حمایت مدیران و مسیولین و مشارکت فعال جامعه ضروری است.

    کلید واژگان: ارزیابی جامعه, نیازسنجی, اولویت بندی, چلیچه, شهرستان فارسان
    Zahra Karimi, Karim Hamid, Khadije Safi, Mahshid Pasdar Yazd, Abdollah Mohammadian-Hafshejani*
    Objective 

    Public participation in different projects is one of the most important strategies for development. Community health assessment is a process by which community members gain an understanding of the health concerns and the health care system by identifying, collecting, and disseminating information on the community’s strengths, resources, and needs. This study aims to identify and prioritize the problems of Cholicheh county in Farsan city, Chaharmahal and Bakhtiari Province, Iran.

    Methods

    This study was conducted in 8 stages based on the North Carolina Community Health Assessment Model in the winter of 2021; the first seven stages include identifying and prioritizing the problems, and the eighth stage includes developing an action plan to solve priority problems. After establishing the assessment team, primary and secondary data were collected.

    Results 

    A total of 42 problems were identified, which were classified into six different groups, including health, education and culture, economics and employment, social and civil rights, security, and urban services. Using the nominal group technique, the priority problems were drinking water pollution, economic problems and unemployment, and low knowledge of health issues

    Conclusion

    The problems in Cholicheh county are related to cultural, social, and economic areas, in addition to the health area. To solve these problems, cross-sectoral collaboration, support from managers and officials, and public participation are needed.

    Keywords: Community assessment, Needs Assessment, Prioritization, Cholicheh, Iran (Farsan)
  • احمد زارع*، فاطمه دریس، زهرا کریمی

    به منظور ارزیابی پاسخ جوانه زنی علف هرز دینبرا به دماهای متناوب (30/40، 25/35، 20/30 و 15/25 درجه سانتی گراد- روز/شب) در دو شرایط نور (روشنایی/تاریکی و تاریکی مداوم)، تنش خشکی (صفر، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1- و 2/1- مگاپاسکال)، تنش شوری (صفر، 50، 100، 150، 200، 250، 300 و 350 میلی مولار) و عمق دفن بذر (صفر، 5/0، 1، 2، 4، 6 و 8 سانتی متری)، چهار آزمایش جداگانه در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1398 با چهار تکرار انجام شد. نتایج نشان داد بیشترین درصد جوانه زنی در دمای متناوب 20/30 در شرایط روشنایی/تاریکی (93 درصد) و کمترین در دمای متناوب 15/25 در شرایط تاریکی مداوم (5 درصد) مشاهده شد. همچنین درصد جوانه زنی در شرایط روشنایی/تاریکی نسبت به تاریکی مداوم بیشتر بود. شوری و خشکی مورد نیاز برای کاهش 50 درصد حداکثر جوانه زنی به ترتیب 54 میلی مولار و 49/0- مگاپاسکال بود. همچنین، با افزایش عمق دفن بذر، سبزشدن دینبرا کاهش یافت؛ به طوری که در عمق 2 سانتی متری کاملا متوقف شد. نتایج نشان داد که این علف هرز به شوری و خشکی حساس می باشد. استفاده از شخم (به ویژه در شب) و کشت در دامنه دمایی 15/25 درجه سانتی گراد در برنامه مدیریت تلفیقی علف های هرز جهت کاهش گیاهچه های سبزشده توصیه می شود.

    کلید واژگان: تنش خشکی, تنش شوری, دمای متناوب, عمق دفن بذر, نور
    Ahmad Zare *, Fatemeh Deris, Zahra Karimi

    In order to evaluate germination response of Dinebra weed to alternating temperatures and (40/30, 35/25, 30/20 and 25/15 °C day/night) in two light conditions (light/dark and continuous dark), osmotic stress (0, -0.2, -0.4, -0.6, -0.8, 1-, and -1.2 MPa), salt stress (0, 50, 100, 150, 200, 250, 300, and 350 mM) and seed burial depth (0, 0.5, 1, 2, 4, 6, and 8 cm), four separate experiments were conducted at Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan during 2019 with four repetitions. The highest germination percentage was observed at alternating temperatures 30/20 °C in light/dark (93 percentage) and the lowest at 25/15 °C in continuous dark condition (5 percentage). Also, the germination percentage was higher in light/dark than continuous dark condition. Salinity and drought stresses required to inhibit 50% germination of the maximum germination were 54 mM and -0.49 MPa, respectively. Also, with increasing the seed burial depth, the emergence of Dinebra decreased and stopped completely at depth of 2cm. The results indicated that this weed is sensitive to salinity and drought. It is recommended to use plowing (especially at night) and planting in the temperature range of 25/15 °C in the integrated weed management program to reduce the emergence seedlings.

    Keywords: alternating temperature, light, osmotic stress, Salt stress, seed burial depth
  • زهرا کریمی، احمد یعقوب نژاد*، محمود صمدی لرگانی، محمدرضا پورعلی

    ویژگی های روانشناختی تاثیر قابل توجهی بر ادراک حسابرسان از اخلاقیات دارد، رفتار غیر اخلاقی مدیریت سود  با غیر واقعی نشان دادن وضعیت مالی شرکتها به اعتبار آنها خدشه وارد می کند. گزارش حسابرسی به عنوان نتیجه فرایند اطمینان بخشی به صورت های مالی بوده که می تواند تحت تاثیر ویژگی های شخصیتی حسابرسان قرار گیرد. مقاله حاضر تاثیر ابعاد شخصیتی حسابرسان بر مدیریت سود را مورد بررسی قرار داده است. داده های مربوط به متغیر ابعاد شخصیتی حسابرس با استفاده از آزمون پنج مولفه های اصلی شخصیت، شامل برونگرایی، روانرنجوری، انعطاف پذیری، توافق پذیری و مسیولیت پذیری از طریق پرسشنامه پنج عاملی نیو مک کری و کاستا، اندازه گیری گردیده است. برای اندازه گیری متغیر مدیریت سود از مدل جونز تعدیل شده استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل حسابرسان (مدیر/ شریک) موسسه های حسابرسی معتمد بورس و شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد که توسط این موسسات، حسابرسی شده اند. اطلاعات صورت های مالی این شرکت ها بصورت مقطعی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد بعد شخصیتی روانرنجوری، انعطاف پذیری و توافق پذیری اثر معناداری بر مدیریت سود ندارند، حسابرسان مسیولیت پذیر، بهترین نوع حسابرسان برای کاهش مدیریت سود می باشند و حسابرسان برونگرا، مدیریت سود را افزایش می دهند.

    کلید واژگان: ابعاد شخصیتی حسابرسان, مدیریت سود, پنج عامل نئو
    Zahra Karimi, Ahmad Yaghoobnezhad *, Mahmud Samadi Lorghani, MohammadReza Pourali

    Psychological traits have a significant effect on auditors' perception of ethics, the unethical behavior of earnings management harms their credibility by showing the financial status of companies unreal.The audit report is the result of the assurance process for the financial statements, which can be influenced by the auditors' personality traits. This article has investigated the effect of auditors' personality dimensions on earnings management. Data related to the variable of personality dimensions using the test of five main personality components, including extroversion , neuroticism, openness, agreeableness and conscientiousness has been measured through the five-factor questionnaire of Neo McCree & Costa. Adjusted Jones model has been used to measure earnings management variable. The statistical population of the study consisted of the auditors (directors/partners) in the trusted audit agencies of the stocks market, besides the listed companies on the stock exchange which were audited by the said audit agencies. The information of the financial statements of these companies for 1397 has been cross-sectionally examined. The findings show that the personality dimensions of neuroticism, openness and agreeableness do not have a significant effect on earnings management. conscientious auditors are the best type of auditors to reduce earnings management and extroverted auditors increase earnings management.

    Keywords: Personality Dimensions of Auditors, Earnings Management, Five-factor Neo
  • زهرا کریمی، فرزانه نصیرزاده*

    آگاهی بخشی قیمت سهام در بین سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار سرمایه، به عنوان معیاری از وضعیت آتی شرکت برای بیان اطلاعاتی که به راحتی در دسترس افراد برون سازمانی نیست، بسیار جذاب است. علاوه بر این، اگر واحدها بتوانند تصمیمات مالی خود را بر اساس قیمت سهام قرار دهند؛ آنها قادر خواهند بود تفاوت بین عوامل بازار و اطلاعات مربوط به شرکت را کاهش دهند و به یک الگوی ثابت در تصمیم گیری های استراتژیک خود دست یابند. لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه بین افشای مسیولیت اجتماعی، اطلاع رسانی قیمت سهام با تاکید بر نقش واسطه ای حاکمیت شرکتی است. بدین منظور داده های 186 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با استفاده از مدل رگرسیون مبتنی بر داده های ترکیبی و با استفاده از نرم افزار Eviews8 مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج آماری آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که بین مسیولیت اجتماعی شرکت و اطلاع رسانی قیمت سهام و حاکمیت شرکتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین نقش میانجی حاکمیت شرکتی مورد تایید است. همچنین، در شرکت های با مسیولیت اجتماعی بالاتر، تاثیر مسیولیت اجتماعی شرکت و حاکمیت شرکتی بر اطلاع رسانی قیمت سهام قوی تر است. نوآوری پژوهش: این پژوهش اولین پژوهشی است که رابطه فوق را در ایران  به عنوان کشور در حال توسعه  بررسی کرده است. لذا پژوهش حاضر به توسعه علم و دانش در این حیطه کمک  می نماید.

    کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی شرکت, آگاهی بخشی قیمت سهام, راهبری شرکتی
    Zahra Karimi, Farzane Nasirzade *

    Stock price informativeness, as a measure of the future state of the company to express information that is not easily accessible to outsiders is very attractive among investors and capital market analysts. In addition, if entities can base their financial decisions on stock prices; They will be able to reduce the differences between market factors and information about the company and achieve a consistent pattern in their strategic decisions. To achieve this goal, the purpose of this study is to investigate the relationship between social responsibility disclosure,  Stock price informativeness with emphasis on the mediating role of corporate governance. For this purpose, the data of 186 companies listed on the Tehran Stock Exchange and using a regression model based on composite data and using Eviews8 software has been tested. The statistical results of testing the research hypotheses show that there is a positive and significant relationship between corporate social responsibility and Stock price informativeness and corporate governance. Therefore, the mediating role of corporate governance is approved. Therefore, in companies with higher social responsibility, the impact of corporate social responsibility and corporate governance on, Stock price informativeness is stronger at the same time.Research innovation: This research is the first research that has examined the relationship between disclosure of social responsibility and stock price informativeness in Iran as a developing country. The present research helps to develop science and knowledge in this field.

    Keywords: Corporate Social Responsibility, stock price informativeness, corporate management
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    دانشیار اقتصاد، دانشگاه مازندران
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    (1395) کارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    دانش آموخته ارشد حرکت اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی-امدادگری ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
  • مهندس زهرا کریمی دستگردی
    کریمی دستگردی، زهرا
    دانشجوی دکتری اصلاح نباتات، گروه اصلاح نباتات و بیوتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، دانشگاه شهرکرد
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    (1399) دکتری حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    دانشجوی دکتری مشاوره، گروه علوم تربیتی و مشاوره، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    دانشجوی کارشناسی ارشد علم سنجی، دانشگاه شاهد
  • دکتر زهرا کریمی باوریانی
    کریمی باوریانی، زهرا
    (1400) دکتری زبان شناسی، دانشگاه شهید بهشتی
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    (1402) کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
  • مهندس زهرا کریمی
    کریمی، زهرا

  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا

  • زهرا کریمی زندیان
    کریمی زندیان، زهرا
    (1395) کارشناسی ارشد کامپیوتر، دانشگاه الزهرا
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    دانش آموخته دکتری آموزش عالی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
  • دکتر زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    (1403) دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
  • زهرا کریمی
    کریمی، زهرا
    (1402) دکتری مدیریت صنعتی، دانشگاه یزد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال