به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زینب تاجیک

  • زینب تاجیک*
    جامعه ایران در عصر قاجار وارد مرحله جدیدی از تغییر و تحول شد که با دوره های گذشته، تفاوت چشمگیری داشت. مواجهه با تجدد، نظام های آموزشی پیشین ایران را به چالش کشید و زمینه ورود آموزش مدرن به ایران را نیز فراهم کرد. اگرچه تاریخ تحولات تعلیم و تربیت دختران در ایران از زوایای گوناگونی بررسی شده است، ما در این تحقیق با توصیف گزارش های رسمی، اسناد حقوقی، جراید، نامه ها و با تحلیل داده های تاریخی به روش تاریخ مفهومی به دنبال بررسی تطورات مفهوم تعلیم و تربیت و اثرات آن بر نظام آموزش دختران هستیم تا داوری منصفانه تری نیز درباره مقاومت ها در برابر مدارس نوین دخترانه داشته باشیم. تا پیش از ورود تجدد به ایران، منظور از تعلیم و تربیت، برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده به منظور کشف استعدادهای فرد در راستای رسیدن به سعادت و کمال دنیوی و اخروی بوده است؛ اما در زمان تاسیس مدارس نوین، تعلیم و تربیت به معنای تجددگرایی، مدرنیزاسیون، دین زدگی و سنت گریزی دچار تطور معنایی شده است. طبق این دگردیسی معنایی، مدارس نوین دخترانه به دنبال ایجاد هویت غربی در دختران ایرانی بوده اند. بررسی تاریخ مفهومی تعلیم و تربیت نشان دهنده این واقعیت است که مخالفان مدارس نوین دخترانه با وجود اینکه عزم و تلاشی برای اصلاح تعلیم و تربیت دختران نداشتند، نه با علم آموزی دختران مشکلی داشتند و نه به دلیل منافع شخصی با این مدارس مخالفت کرده اند؛ بلکه با توجه و حساسیت به تغییر مفهومی تعلیم و تربیت، در برابر تاسیس و گسترش مدارس نوین دخترانه مقاومت می کردند و از اهداف بانیان مدارس نوین دخترانه آگاه بودند. این مقاومت ها نشان دهنده این نکته است که مخالفان و علمای دین نگران دین زدایی، سنت ستیزی و ایجاد هویت کاملا غربی در مدارس نوین دخترانه بوده اند.
    کلید واژگان: تاریخ مفهومی تعلیم و تربیت, مدارس نوین, دختران, تاریخ مفهومی, مقاومت, آموزش
    Zeinab Tajik *
    During the Qajar era, Iranian society entered a new phase of change and transformation, which was significantly different from the previous periods. Modernity challenged Iran's previous educational systems and provided the context for modern education to enter Iran. Although the history of girls' education in Iran has been studied from different aspects, in this research, by describing official reports, legal documents, newspapers, letters and by analyzing historical data applying the method of conceptual history, we seek to examine the evolution of the concept of education and its effects on the girls' education system in order to make a fair judgment. We should also have more information about the resistance against new schools for girls. Before the entrance of modernity in Iran, the meaning of education included calculated planning and activity in order to discover individual talents for achieving worldly and hereafter happiness and perfection. However, at the time of the establishment of new schools, education encountered a semantic change in the sense of modernism, modernization, being against religion and tradition. According to this semantic transformation, modern schools for girls sought to create a western identity for Iranian girls. Examining the conceptual history of education shows the fact that the opponents of modern schools for girls, despite having no determination and effort to reform girls' education, neither had a problem with girls' education, nor did they oppose these schools because of personal interests. Rather, with attention and sensitivity to the conceptual change of education, they resisted the establishment and expansion of new schools for girls and were aware of the goals of the founders of new schools for girls. Their resistance shows that opponents and religious scholars were worried about anti-religious, anti-traditionalism aspects of these modern schools which aimed to create a completely western identity for girls.
    Keywords: Conceptual History Of Education, Modern Schools, Girls, Conceptual History, Resistance, Education
  • شورش علیه جنسیت / جنسیت زدایی از پوشش، اختلال در نظام خلقت
    زینب تاجیک
  • زینب تاجیک*، امین صیدی
    نگره «جنسیت پذیری اخلاق» از مسایل چالش برانگیزی است که از اواخر قرن هجدهم و با اوج گیری فعالیت های فمینیست ها، در حلقه های فکری باورمندان به این جریان مطرح شد. فمینیست ها در موضع گیری برابر این انگاره، به دو دسته تقسیم شدند؛ گروهی با ادعای برابری کامل زن و مرد، هرگونه تفاوت میان ایشان را انکار کرده و دسته ای با سراب پنداشتن آرمان جنسیت واحد، انگشت تاکید بر برتری جنس زن نهادند. گرچه پرسش از جنسیت پذیری اخلاق، در سنت اسلامی، سابقه ای ندارد، اما با توجه به مطالعات دقیق و موشکافانه ای که اندیشمندان مسلمان (به طور خاص فیسلوفان) پیرامون مساله نفس داشته اند، می توان از دل مبانی و مباحثی که طرح کرده اند، پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. به همین منظور در این نوشتار، با تکیه بر مبانی حکمت صدرایی، به استنطاق این مکتب در پاسخ به «جنسیت پذیری اخلاق» مبادرت ورزیده ایم و ضمن نمایاندن نقص فمینیست ها در بی التفاتی به مبانی انسان شناختی و نفس شناختی مساله، به مقایسه تطبیقی میان پاسخ برآمده از مبانی صدرایی با انگاشته های فمینیست های اخلاق گرا پرداخته ایم و به این نتیجه رهنمون گشته ایم که دیدگاه جنسیت پذیری نفس به صواب نزدیک تر است. البته این به معنای نادیده انگاری تفاوت هنجارهای اخلاقی میان مرد و زن نیست. روش ما در این پژوهش، توصیفی_تحلیلی است.
    کلید واژگان: جنسیت, اخلاق, فمینیسم, حکمت متعالیه, نفس
    Zeinab Tajik *, Amin Seidi
    The view of “gender acceptability of ethics” is one of the challenging issues raised in the intellectual circles of the believers in this trend since the end of the 18th century and with the rise of feminist activities. Feminists were divided into two groups in their stance against this idea; a group claiming complete equality of men and women denied any difference between them and another group emphasized the supremacy of the female gender by imagining the ideal of a single gender as a mirage. Although the question of gender acceptability of ethics has no precedents in the Islamic tradition, but according to the detailed and critical studies that Muslim thinkers (especially philosophers) have made about the issue of nafs (carnal soul), it is possible to give a negative or positive answer to this question. For this purpose, in this article, relying on the principles of Mulla Sadra’s Philosophy, we have attempted to inquire this school in response to the “gender acceptability of ethics” and while showing the shortcoming of feminists in not paying attention to the anthropological and psychological foundations of this issue, we have made a comparative comparison between the answers arising from Mulla Sadra’s principles and the thoughts of ethical feminists and we have come to the conclusion that the viewpoint of gender acceptability of nafs is more appropriate. Of course, this does not mean ignoring the difference in ethical standards between men and women. Our method in this research is descriptive-analytical.
    Keywords: gender, Ethics, feminism, Transcendent Wisdom, soul
  • زینب تاجیک*
    رابطه جنسیت و تربیت و به طورخاص تربیت اخلاقی از مسایل مهمی است پس از گسترش مطالعات جنسیتی در تیررس توجه اندیشمندان این حوزه قرار گرفته است. اگرچه خواجه نصیرالدین طوسی تصریحی به تاثیر جنسیت بر تربیت اخلاقی نداشته است، با مداقه در ماهیت تربیت اخلاقی، پرسشی به ذهن خطور می کند که آیا جنسیت می تواند  یک متغیر در تربیت اخلاقی در نظر گرفته شود یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی - تحلیلی پس از بیان ماهیت تربیت اخلاقی، پیوند تربیت اخلاقی و علم النفس در اندیشه خواجه بیان و نشان داده شده است که طبق مبانی خواجه نصیر، نفس انسان، هم در مقام حدوث و هم در مقام فعل به بدن مادی نیاز دارد. همچنین ارتباط و انسی که میان نفس و بدن از نظر او وجود دارد، موید این مطلب است که نفس انسان از لحاظ جنسیتی جهت مند است. پیوند تربیت اخلاقی و علم النفس از نظر خواجه، همچنین تحلیل مراحل تربیت اخلاقی و چگونگی حصول ملکات اخلاقی در نفس که رابطه دوسویه نفس و بدن را نشان می دهد، موید جنسیت پذیری تربیت اخلاقی در منظومه فلسفی اوست.
    کلید واژگان: تربیت اخلاقی, جنسیت, جنسیت پذیری تربیت اخلاقی, جنسیت مندی نفس, خواجه نصیرالدین طوسی
    Zeinab Tajik *
    The relationship between gender and training, and particularly moral training, is one of the important issues that have attracted scholars' attention after the expansion of gender studies. Although Khajeh Nasir Toosi did not specify the effect of gender on moral education, by studying the nature of moral education, a question comes to mind that whether gender can be considered as a variable in moral training or not? To answer this question a descriptive analytical method was applied and after explaining the nature of moral training, the link between moral training and psychology in Khajeh Nasir’s thought is stated. It is indicated that according to Khajeh Nasir’s principles, the human soul both in the position of occurrence and in the position of action needs the material body. Also, the relationship between the soul and the body, in his opinion, proves that the human soul is gender-oriented. From Khaje Nasir's point of view, the connection between moral training and psychology as well as the analysis of the stages of moral training and the manner of obtaining moral dignity in the soul indicates a two-way relationship between the soul and the body, confirming the gender oriented nature of moral training in his philosophical system.
    Keywords: moral training, gender orientation of moral training, gender orientation of self, Gender, Khwaja Nasiruddin Tosi
  • زینب تاجیک*، محمد رنجبر حسینی، احمد کریمی
    رابطه حقیقت انسان و جنسیت از مسایل چالش برانگیز چند دهه اخیر بوده است که پاسخ به بسیاری از مسایل زنان در گرو حل این مسیله است. با ورود فعالان فمینیسم به مباحث فلسفی و کلامی این پرسش جدی تر مطرح شد و برخی مانند لیبرال فمینیسم ها با انکار هویت زنانه، قایل به تساوی و برابری جنسیتی شدند و دسته دیگری از فمینیسم ها اختلاف های جنسیتی را به رسمیت شناختند. اگرچه این پرسش در مباحث نفس شناسی و انسان شناسی حکما و متکلمان مدرسه کلامی اصفهان جایگاهی نداشته است، می توان با تحلیل مباحث عمیق نفس شناسی آنها پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. این نوشتار با روش تحلیلی-توصیفی و با استنطاق مهم ترین مباحث نفس شناسی میرداماد، ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه مجلسی مانند حدوث نفس، رابطه نفس و بدن، چگونگی تدبیر بدن توسط نفس، به دنبال بررسی جایگاه جنسیت در نفس است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که با توجه به مبانی نفس شناسی آنها دیدگاه «جنسیت مندی نفس» به صواب نزدیک تر است. نفس در نحوه حدوث، تشخص، فعلیت و چگونگی عمل در این عالم نمی تواند از خصوصیات جنسیتی عاری باشد
    کلید واژگان: جنسیت نفس, مدرسه کلامی اصفهان, نفس شناسی میرداماد, نفس شناسی صدرا, نفس شناسی فیض کاشانی, نفس شناسی علامه مجلسی
    Zeinab Tajik *, Mohammad Ranjbar Hoseini, Ahmad Karimi
    The relationship between the human reality and gender has been among the most challenging problems in the past few decades, solving which paves the way to answer many questions related to the women. With the advent of feminist activists to philosophical and theosophical discussions, this question got even more importance. Some people (such as liberal feminists) denied the feminine identity and opted for the equality of genders, while another group of feminists recognized the gender differences. Although this question has not been discussed in the egologistic and humanistic discussions of the theosophists and theologians of Isfahan Theological School, an analysis of their deep discussions on egologism can provide a negative or positive answer to this question. Adopting the descriptive-analytical method and inquiring about the most important egologistic discussions of Mir Damad, Mulla Sadra, Fayz Kashani, and Allameh Majlesi such as the contingency of ego, the relationship between ego and body, and the way ego manages body, this article aims at examining the status of gender in ego. It finally concludes that in the light of these scholars’ egologistic principles, the “genderedness of ego” is closer to reality. Moreover, it is found that ego cannot be free from gender attributes in its contingency, individuation, actualization, and manner of practice in this world.
    Keywords: gender of ego, Isfahan Theological School, Mir Damad’s egologism, Sadra’s egologism, Fayz Kashani’s egologism, Allameh Majlesi’s egologism
  • زینب تاجیک*

    استان فارس و شهر شیراز در بخشی از منطقه لرزه خیز چین خوردگی زاگرس قرار دارد و دارای استعداد لرزه خیزی بالا و پیوسته است. شهرک سعدی واقع در منطقه 3 شهر شیراز، با وسعتی حدود 312 هکتار و جمعیتی معادل 55000 نفر، دارای بافت متراکم مسکونی و بسیار فرسوده از نظر کالبدی است که همین موضوع، اهمیت مطالعه در مورد آسیب پذیری این شهرک در بحران زلزله را دوچندان می کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت ساختمان های شهرک سعدی شیراز با توجه به معیارهای آسیب پذیری در برابر زلزله است. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و نوع آن، کاربردی- توسعه ای است. جامعه آماری پژوهش، کلیه ساختمان های شهر شیراز و نمونه آماری تحقیق، ساختمان های شهرک سعدی شیراز واقع در منطقه 3 شهرداری این شهر می باشد. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی و کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده و با توجه به اطلاعات به دست آمده، شاخص های سنجش آسیب پذیری تعریف و نقشه های مربوط به هر شاخص تهیه شده و در نهایت، پس از وزن دهی معیارها با روش AHP در محیط برنامه Expert Choice و همچنین استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در رویهم گذاری و همپوشانی لایه های اطلاعاتی، نقشه نهایی آسیب پذیری محدوده مورد مطالعه به دست آمده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهرک سعدی شیراز با بافت متراکم و فرسوده، نسبت به زلزله آسیب پذیری بالایی داشته و از آرامگاه سعدی به سمت محله های مسکونی و پرجمعیت اطراف، ساختمان ها از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند که ضروری است نسبت به استانداردسازی و مقاوم سازی خانه های مسکونی بیشتر دقت شود. بخش زیادی از محدوده شهرک سعدی در معرض خطر زلزله و تخریب ساختمانی قرار دارد و علت اصلی آسیب پذیری زیاد این محدوده را می توان فشردگی کالبدی بافت و مصالح نامقاوم دانست که در صورت وقوع زمین لرزه، شهرک سعدی را با بحران جدی روبرو خواهد کرد. طیف رنگی نقشه نهایی تولید شده از سبز به قرمز نشانگر درجه آسیب ساختمان هاست و بیشترین آسیب پذیری را در ساختمانهای اطراف آرامگاه سعدی که بافت تاریخی است می توان مشاهده نمود و در قسمت های حاشیه شهرک سعدی به دلیل ساخت و سازهای غیرقانونی و شبانه، کالبد نامناسب و فشرده بافت، بلوک های آسیب پذیر زیادی وجود دارد.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, زمین لرزه, مدیریت بحران, مراکز جمعیتی, شهرک سعدی شیراز
    Zeinab Tajik *

    Shiraz, Fars province and the area seismically active part of the Zagros folds and has high seismic potential is continuous. Saadi town located in the district 3 city, with an area of approximately 312 hectares and a population of about 55,000 people, has very old residential area that is the subject matter of the vulnerability of the city to the earthquake crisis compounds said. The purpose of this research was to investigate the status of city buildings Saadi of Shiraz, according to the criteria of vulnerability to earthquake.The current research is of developmental-applied studies in terms of its aim and of descriptive-analytical studies in terms of its nature. Population of the study, all the city buildings and the statistical sample, Saadi of Shiraz settlement building is located in the municipal district 3. To collect data, from surveys and field studies used a library and according to the information obtained, go to organizations related, use of comprehensive plans and detailed city and define measures of vulnerability maps prepared for each indicator. Finally, after weighing criteria using AHP and Expert Choice program, use of GIS capabilities in overlapping data layers, the final plan of the vulnerabilities of the studied area is obtained The results indicate that the town of Saadi of Shiraz with dense texture and old, have a high vulnerability to the earthquake and the tombs of the densely populated residential neighborhoods and surrounding buildings are not in good condition, which is essential to the standardization and retrofitting homes to be more careful.

    Keywords: vulnerability, Earthquake, Disaster Management, Population centers, town Saadi of Shiraz
  • زینب تاجیک، یزدان کیوانی*
    ماهی کولی ارومیه (Alburnus atropatenae) بومزاد رودخانه های حوضه دریاچه ارومیه است. تعداد 274 قطعه ماهی از هفت رودخانه آق دره، نازلوچای، باراندوز، ساروق، زرینه رود، سنته و تلخه رود مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 21 ویژگی اندازشی و 17 ویژگی شمارشی مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک و تحلیل متغیرهای کانونی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه ویژگی های اندازشی نشان داد که 20 ویژگی اندازشی و 14 ویژگی شمارشی به جز تعداد فلس های پایین خط جانبی، خارهای آبششی و مهره ها، دارای اختلاف معنی دار بودند (05/0p<) که نشان دهنده وجود تغییرات بالای ریختی در جمعیت های مورد مطالعه است. تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون توکی و دانکن نشان داد که جمعیت تلخه رود در صفات ریخت سنجی نسبت به سایر جمعیت ها اختلاف معنی داری دارد. در تحلیل مولفه اصلی برای صفات ریخت سنجی تنها یک مولفه اصلی با مقادیر ویژه بزرگ تر از 1 شامل 16/84٪ تنوع انتخاب شد. در صفات شمارشی نمودار پراکنش مقادیر اول و دوم نشان داد جمعیت تلخه رود تا حدودی از سایر جمعیت ها جدا است. در تجزیه و تحلیل عاملی صفات شمارشی شش مولفه اصلی با مقادیر ویژه بزرگ تر از یک شامل 496/59٪ تنوع انتخاب شدند. همچنین در صفات شمازشی نمودار پراکنش مقادیر اول و دوم نشان داد جمعیت های رودخانه های آق دره و نازلوچای همپوشانی داشته ولی از سایر جمعیت ها تفکیک شدند. همچنین تلخه رود تا حدودی از جمعیت زرینه رود و به طور کامل از جمعیت ساروق جدا شد. با وجود اختلاف معنی دار بین جمعیت ها، تنها ماهیان تلخه رود از سایر جمعیت ها تا حدودی جدا شد.
    کلید واژگان: کپورماهیان, تلخه رود, باراندوز, ویژگی های شمارشی, ویژگی های اندازشی
    Yazdan Keivany *
    Urmia bleak (Alburnus atropatenae) is endemic to rivers of the Lake Urmia basin. In this research 274 specimens of this fish from seven rivers of Lake Urmia basin including Aaghdarreh, Nazloochai, Barandooz, Sarough, Zarrinehrud, Senteh and Talkhehrud were studied. In order to study the biometry, 17 traditional morphometric and 17 meristic traits and the method of morphemetric geometric were used. For statistical analises, the nonparametric test, the analysis of variance and the discriminate function analysis were applied. The results from the analysis of Kruskal Wallis showed significant differences among the 17 morphometric traits, (p<0.05), indicating high variations among the studied populations. In analyzes of PCA for morphometrics, six principal components with an eigenvalue of more than 1 was selected and these trait accounted for 84.16% of the variations. Plotting factors 1 and 2 of the PCA for traditional morphometric traits showed that Talkhehrud River population, to some extent, has been separated from other populations. In the analysis of meristic traits, six principal components with eigenvalue of more than 1 were selected and they accounted for 59.49% of the variations. Also plotting factors 1 and 2 for the meristic traits showed that Aaghdarreh River and Nazloochai River populations were overlapped, but were separated from other populations. Also, Talkhehrud population was, to some extent, separated from Zarrinehrud population, and was completely separated from Saroogh population.
    Keywords: Barandooz, Cyprinidae, Meristics, Morphometrics, Talkhehrud
  • زینب تاجیک *، وحید علی بیگی سرهالی
    موسیقی شعر عامل جذابیت متون نظم است. این عامل در غزل های «سلطان ولد» جلو های دیگر دارد که با عنوان توازن آوایی در قالب یادشده، نمود چشمگیری یافته است. شاعر با استفاده از توازن کمی در مبحث وزنی و استفاده از وزن های مختلف، چاشنی ضرب و آهنگ غزل های خود را افزایش داده است. سلطان ولد به کمک وزن دوری، جذبه و شور خاصی به غزل می بخشد، تا جایی که بیشترین بسامد وزن دوری را در استفاده از وزن تند و ضربی این قالب شعری مشاهده می کنیم. وی در کاربرد توازن آوایی کیفی، به انواع تکرار دست می زند و با تکرار انواع صامت و مصوت های زبان فارسی، سعی در زیباسازی غزل هایش نموده است که استفاده وی از مصوت بلند «آ» از بسامد بالایی برخوردار است و از مصوت کوتاه «-» در زمینه تکرار، کمترین بهره را برده است. سلطان ولد با استفاده از تکرار واکه و همخوان ها در آغاز و پایان واژگان، جلو های آهنگین به اشعارش می بخشد که این بهره گیری شاعر از انواع تکرار در جایگاه قافیه از نمود بیشتری برخوردار است. بنابراین می توان گفت که سلطان ولد با بهره گیری از انواع توازن در بخش هم صدایی و هم حروفی با رعایت انواع همخوان ها، موسیقی خاصی به غزل هایش بخشیده است که در زمینه های مختلف قابل بررسی است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته، که ابتدا مباحث توازن آوایی را در غزل های سلطان ولد شناسایی کرده، سپس ضمن تحلیل هر یک از آنها، بسامد هر کدام را در قالب نمودارها و جداول مشخص نموده ایم.
    کلید واژگان: توازن آوایی, سلطان ولد, شعر کلاسیک, غزل, موسیقی شعر
    zeynab tajik *, vahid alibaygi sarhali
    The music of poetry is what makes the verse interesting. This factor is manifested in a unique way in Sultan Walad Ghazals, which is highly represented in the phonetic balance. The poet has increased the variety in rhythm using quantitative balance regarding metric features and using different meters. Sultan Walad has created special kind of rapture and fascination in his Ghazals using the cyclic meter in a way that cyclic meter is most frequent in the fast rhythms of this kind of poem. In the application of qualitative phonetic balance, he uses repetition, and by repeating different Persian vowels and consonants he has increased the aesthetic feature of his Ghazals. The long vowel /a/ is very frequent while /o/ is the least frequent vowel in his use of repetition. Sultan Walad has created rhythmic aspects in his poems by the application of vowel and consonant repetition while the most frequent repetition is in the initial consonant and the least frequent is the repetition of the initial vowel and consonant. The poet's use of repetition is more obvious in the rhyme. Therefore, it can be said that Sultan Walad has created a special kind of music in his Ghazals using different kinds of balance, regarding same sounds (including consonants), and same letters which can be studied from different aspects. An analytical-descriptive method is used in this research through which we have identified phonetic balance in Sultan Walad’s Ghazals, and in addition to analyzing each, we measured and showed the frequencies using charts and tables.
    Keywords: Sultan Walad, phonetic balance, Classic poems, Ghazals, music of poetry
  • زینب تاجیک، یزدان کیوانی *
    ماهی کولی ارومیه (Alburnus atropatenae) بوم زاد رودخانه های حوضه دریاچه ارومیه است. در این مطالعه تعداد 274 قطعه ماهی کولی ارومیه از هفت رودخانه آق دره، نازلوچای، باراندوز، ساروق، زرینه رود، سنته و تلخه رود مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی ریخت سنجی هندسی در موقعیت لندمارک های شماره 2، 3، 8، 7 و 9 بیش ترین تغییرات مشاهده شد. هم چنین در تحلیل متغیرهای کانونی (CVA) جمعیت تلخه رود تا حدودی از سایر جمعیت ها و جمعیت نازلوچای به طور کامل از جمعیت سنته و زرینه رود جدا شد. نتایج آنالیز معنی داری تفاوت های شکلی نشان داد بین جمعیت های باراندوز و تلخه رود، باراندوز و نازلوچای، و زرینه رود و سنته تفاوت معنی داری وجود ندارد (0/0001<P) ، که از بین این جمعیت ها، دو جمعیت زرینه رود و سنته بیش ترین هم پوشانی را نشان دادند. تفاوت معنی داری بین دو جمعیت آق دره و تلخه رود، و تلخه رود و زرینه رود بود و کاملا از هم جدا نشان داده شدند (0/0001>P). بیش ترین تفاوت ها و جابجایی ها در بین دو جمعیت آق دره و تلخه رود مشاهده شد. روش ریخت سنجی هندسی با وجود دارا بودن اختلاف معنی داری بین هفت جمعیت تنها توانست ماهیان جمعیت تلخه رود را از سایر جمعیت ها تا حدودی جدا کند.
    کلید واژگان: کپورماهیان, زرینه رود, تلخه رود, پروکراست, شکل بدن
    Zinab Tajik, Yazdan Keivany *
    Urmia bleak (Alburnus atropatenae) is endemic to Iran and it has been reported from rivers of the Lake Urmia basin. In this research 274 specimens of this fish from seven rivers of Lake Urmia area including Aghdarreh, Nazloochai, Barandooz, Sarough, Zarrinehrud, Senteh and Talkhehrud were studied. In morphometric geometric, Landmarks number 2, 3, 7, 8 and 9 had the highest variation. Also in canonical variate analysis, the population of Talkhehrud River were to some extent separated from other populations, and the population of Nazloochai River was completely separated from the population of Senteh and Zarrinehrud rivers. In comparison of the morphs there was no significant differences between the populations of Barandooz and Talkherud, Barandooz and Nazloochai, and Zarrinehrud and Senteh rivers (p<0.0001). Amongst these populations, Zarrinehrud and Senteh rivers showed the highest overlap. Also, the result showed some significant differences among the other populations (p<0.0001). Populations of Aghdarreh and Talkhehrud and Talkherud and Zarrinehrud were completely separated from each other and the most differences and landmark changed were observed between Aghdarreh and Talkhehrud populations. The geometric morphemetric methods could only separate the population of Talkhehrud from other populations to a great extent, in spite of significant differences among the seven populations.
    Keywords: Cyprinidae, Zarrinehrud, Talkhehrud, Procrustes, Body shape
  • مسعود تقوی، حمیدرضا وارثی، زینب تاجیک
    امروزه، صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پاک، سالم و درآمدزا در سراسر دنیا شناخته شده است. دولت های محلی در راستای توسعه صنعت توریسم، با شناسایی جاذبه های تاریخی، فرهنگی، طبیعی و...، اقدام به برنامه ریزی های راهبردی می نمایند تا بدین وسیله، راه را برای بهره برداری از توان مندی های موجود هموار سازند. شهرستان گرگان(مرکز استان گلستان)، یکی از نقاط جاذب گردشگر در شرق دریای خزر است که به دلیل قرار گرفتن در مسیر عبوری زائران امام رضا(ع)، سالانه، پذیرای گردشگران بسیاری از داخل و خارج کشور می باشد. با وجود توان بالقوه گردشگری این شهر و برخورداری از مواهب طبیعی بسیار، صنعت گردشگری گرگان، نیازمند توجه جدی مدیران و مسوولان مربوطه می باشد تا حداکثر بهره برداری از این توان بالقوه به عمل آید. روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش، با هدف امکان سنجی توان مندی های گردشگری گرگان، ابتدا، فهرستی از نقاط قوت وضعف و همچنین، فرصت ها و تهدیدهای گردشگری منطقه با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه با مدیران و کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری استان گلستان، شناسایی شده و به منظور اولویت بندی عوامل داخلی تاثیرگذار بر صنعت گردشگری گرگان (نقاط قوت و ضعف)، عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها) و تدوین استراتژی ها، از روش های تجزیه و تحلیل SWOT و PEST استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، بیانگر آن است که گردشگری گرگان، از نظر عوامل داخلی و خارجی وضعیت مناسبی دارد و بالاتر از حد متوسط است؛ زیرا جمع امتیاز نهایی عوامل خارجی،91/2و جمع امتیاز نهایی عوامل داخلی،75/2می-باشد که از عدد5/2بزرگ تر است. در نهایت، با توجه به تمرکز نقاط میانگین و انحراف معیار عوامل در ماتریس چهارخانه ای داخلی و خارجی(IE)،استراتژی های مطلوب گردشگری گرگان از بین استراتژی های تدوین شده، انتخاب، اولویت بندی و پیشنهاد شدند.
    کلید واژگان: گردشگری, مدیریت راهبردی, شهرستان گرگان, تحلیل SWOT و PEST
    Dr. Masood Taghvaie, Dr. Hamid Reza Varesi, Zeinab Tajik
    Today, the tourism industry as a clean, healthy and income generation is known throughout the world. Local governments in line with tourism development, identifying historical attractions, cultural, natural and. .., the action plan should be strategic to thereby, a way to exploit the potential of existing paved formation. City of Gorgan (Golestan Province), one of the tourist spots in the East Caspian absorber is located in the path due to the passing pilgrims of Imam Reza, annually, open to many tourists inside and outside the country. Despite the tourism potential of the city and enjoying the natural riches too, Gorgan tourism industry requires serious attention of managers and officials are related to the maximum exploitation of this potential comes to action. The aim of the study methods applied in terms of the nature and method is descriptive. The present study aimed at feasibility of tourism capabilities of Gorgan, first, a list of strengths and weaknesses and opportunities and threats of tourism area using questionnaires and interviews with management and Administration of Cultural Heritage, Handicrafts and Tourism Organization of Golestan province, in order to identify and prioritize internal factors affecting tourism Gorgan (strengths and weaknesses), external factors (opportunities and threats) and strategy, the method of SWOT and PEST analysis are used. The results of the research shows that tourism Gorgan, in terms of internal and external factors and conditions are appropriate is above average because the final score of external factors together, 2/91 and the final score of the sum of internal factors, 2/75 is the number 2/5 is larger. Finally, given the focus points of the mean and standard deviation of matrix elements in a plaid internal and external (IE), optimal strategies of Gorgan tourism between developed strategies, choice, priorities were suggested.
    Keywords: Tourism, Strategic management, the city of Gorgan, SWOT analysis, PEST
سامانه نویسندگان
  • زینب تاجیک
    زینب تاجیک
    (1397) کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خلیج فارس
  • دکتر زینب تاجیک
    دکتر زینب تاجیک
    پژوهشگر پژوهشگر مقیم پژوهشکده زن و خانواده، پژوهشکده زن و خانواده
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال