به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سجاد دهقان زاده

  • سجاد دهقانزاده*، لیلا یعقوبی بردیانی
    مارت در کتاب آستانه دین به دنبال شناسایی و بازنمایی «واقعیت غایی دینی» است؛ واقعیتی که به اعتقاد او، علی رغم شهودی و عاطفی بودن، در لفافه اندیشه ها و آیین های دینی پرده نشین شده است. او «واقعیت غایی دینی» را «حس خشیتی» می داند که بر اثر مواجهه مستقیم با پدیده های طبیعی مهیب فعلیت می یابد؛ حس اصیل و واقعیت بنیادینی که معرفت دینی و رفتارهای مذهبی صرفا تجلیات بیرونی آن هستند. یافته های پژوهش پیش رو که به شیوه تحلیلی انجام می گیرد، نشان می دهند، مارت ضمن نقد دیدگاه کسانی چون تایلور و فریزر که سرآغاز دین را دانش نظری و نقطه عزیمت آن را باورهای عقلایی دانسته اند، از سرآغازهای پیشاعقلی و عاطفی دین سخن می راند و طرح تکاملی بدیعی را به این صورت درمی اندازد: الف). مواجهه با پدیده های طبیعی مرموز و شگفت آور؛ ب) احساس شگفتی ناگهانی/اتفاقی و بروز حس خشیت؛ ج) ظهور «فراطبیعت گرایی» یا تمایل به ساحت ماورائی امر مشهود؛ د). تشخص بخشی به پدیده مرموز جهت ابهام زدایی از آن (آنیماتیزم)؛ ا). فرض خجستگی و بی ضرر بودن امر مرموز؛ ه). مقدس سازی پدیده مرموز و در پیش گرفتن طریق استمالت دینی و همدلی جادویی با آن. جالب است که به باور مارت، تمام این مراحل مربوط به مرتبه پیش از تدوین ایده آنیمیسم (جان باوری) است و انسان ابتدایی هنوز با تصور روح قابل تفکیک از بدن آشنایی ندارد.
    کلید واژگان: خشیت, مانا, امر مرموز, آستانه دین, تجربه دینی
    Sajad Dehghanzadeh *, Leila Yagibi Bardiyani
    Marret in The threshold of Religion try to represent the “ultimate religious reality”. According to him, despite being intuitive and emotional, this reality is veiled in religious thoughts and rituals. He considers the ultimate reality of religion to be "the feeling of awe" that actualized by immediate encounter with the awesome natural phenomena; a pure feeling and a fundamental reality that religious knowledge and behaviors are merely its external manifestations. The findings of the present research, which is carried out in an analytical way, show that criticizing the views of those like Taylor and Frazer, who consider the origin of religion to be theoretical knowledge and its starting point to be rational beliefs, Marret proposes an innovative evolutionary pattern in the field of the precognitive and emotional origins of religion: a). Encountering the mysterious and surprising phenomena of nature; b). A feeling of sudden surprise and a feeling of awe; c). The emergence of supernaturalism or the desire to the realm beyond of the visible; d). Personalizing the mysterious in order to disambiguate it (Animatism); e). The assumption of the harmlessness of the mysterious thing; f). The sanctification of the mysterious phenomenon and taking the path of religious appeasement and magical empathy with it.
    Keywords: Awe, Mana, Religious experience, the Mysterious, the threshold of religion
  • سجاد دهقانزاده*، فاطمه سیددبکلو
    یکی از چالش های مطرح در فرهنگ دیرینه بین النهرین، امکان مشارکت یا مکاشفه بین موجودات لاهوتی و ناسوتی است. جستار حاضر درحالی که با تکیه بر شواهد کافی وجود چنین امکانی را در این فرهنگ مسلم فرض می کند، به روش توصیفی - تحلیلی به دنبال شناسایی اشکال احتمالی مکاشفه در فرهنگ اساطیری بین النهرین است. یافته های پژوهش نشان می دهند مکاشفه در اساطیر سومری، اکدی، بابلی و آشوری نوعی دادوستد معنوی بین عوالم لاهوت و ناسوت و دریچه ای برای مخابره یا القای خواسته ها، رازها و اخبار ایزدان بر موجودات خاکی اعم از بشری و غیربشری است. مکاشفه در اینجا غالبا شکل تک گویی و گاهی سیمای گفتگوی دوطرفه به خود می گیرد و می تواند برای انسان در کسوت تجاربی چون سفر روح، رویای صادقه، دریافت صدا و غیب گویی رخ دهد. ظاهرا جلوه هایی از معنا و اشکال مکاشفات بین النهرینی به تدریج در ادیان سامی رخنه کرده است که این تاثیر را می توان ثمره قطعی همسایگی اقوام سامی با سومریان دانست؛ از این رو بررسی موقعیت های مکاشفه ای اساطیر بین النهرین برای فهم عمیق تر ماهیت مکاشفه در ادیان متاخرتر حایز اهمیت به نظر می رسد.
    کلید واژگان: مکاشفه, اساطیر بین النهرین, نظم کیهانی, إنکی
    Sajad Dehganzadeh *, Fatemeh Seyyed Debaklu
    A challenge faced by the ancient culture of Mesopotamia was the possibility or impossibility of interaction or communication between natural and supernatural beings. While the present article assumes its possibility based on available evidence, it employs the descriptive-analytic method to identify various forms of revelation within the mythical Mesopotamian culture. The research findings indicate that in Sumerian, Akkadian, Babylonian, and Assyrian myths, revelation manifested as an exchange or spiritual transaction bridging the gap between the natural and supernatural worlds. It served as a conduit for communication and the conveyance of desires, secrets, and news from deities to earthly beings, including both human and nonhuman entities. In this context, revelation often took the form of soliloquy and sometimes that of mutual conversation, presenting itself through experiences such as the soul’s journey, true dreams, auditory perceptions, and prophesies. It appears that the various forms of Mesopotamian revelations gradually influenced Semitic religions, likely influenced by the proximity of the Sumerians. Therefore, an exploration of the revelatory aspects of Mesopotamian myths becomes crucial for a deeper understanding of the nature of revelation in more contemporary religions.
    Keywords: revelation, Mesopotamian myths, Cosmic Order, Enki
  • زینب میرحسینی، سجاد دهقان زاده *

    نظریه «یین» و «یانگ» از بنیادی ترین ایده های فلسفی در تاریخ تفکر چین باستان است که به منظور تبیین و توجیه محیط کیهانی و موقعیت های انسانی، ابداع شده است. این نظریه بی گمان طبیعت و انسان را ماهیتا متجانس لحاظ می کند و قوانین حاکم بر طبیعت را ساری در انسان می داند. مقاله پیش رو با اتخاذ رهیافت تاریخی و تحلیلی، در پی طرح این ادعاست که نوآوری مکتب «یین یانگ» تنها در حد گردآوری اولیه و انتظام متعاقب باورهای باستانی چین بوده و آموزه های آن همواره در لایه های پنهانی فرهنگ چینی از قبل وجود داشته است. یافته های این پژوهش حکایت از این دارند که جان باوری، قول به همسانی انسان و جهان، فرض حضور نیروهای مذکر و مونث در تمام شیون حیات، و نیز رواج علوم و فنون غریبه به واسطه طبقه فانگ شیه از مهم ترین زمینه های اعتقادی ظهور مکتب یین یانگ است و اینکه کسانی مثل تسوین و تونگ چونگ شو نه مبدع، بلکه در اصل تنها مدونان و مروجان نظریات سنتی چین باستان در قالب یک نظام فکری بوده اند.

    کلید واژگان: تسوین, تونگ چونگ شو, مائوتسه تونگ, یین یانگ
  • سجاد دهقان زاده*، سیما رحمانی

    آجیویکا، یکی از صورت‌های ناستیکایی و بدعت‌گذار دیانت هندی است که به‌رغم همنوایی تقریبی با آیین جین و آیین بودا، طریقت اثربخش جداگانه‌ای را در قرن ششم قبل از میلاد در برابر برهمنیسم ایجاد کرده است. «دین مفقوده هندی»، تعبیری در وصف آجیویکاست؛ زیرا آن از قرن چهاردهم میلادی ناپدید شد و احتمالا در نحله‌های متاخرتری چون دیگمبره جینیسم و ویشنوپرستی جذب گردید. اندیشه کانونی و متمایز آجیویکا، «جبرگرایی» است که به‌عنوان گرایشی نادر در فضای فکری هندویی، در یک قرایت حداقلی ظاهرا در تضاد با انگاره فراگیر «کرمه» قرار می‌گیرد. پژوهش پیش‌رو با تمرکز بر «جبرگرایی» در بیان ابعاد نظری و عملی آجیویکا، می‌خواهد احتمال هماهنگی نسبی یا تعارض کامل انگاره تقدیر مقدر (نیاتی) را با آموزه کرمه بررسی و تحلیل کند. در این جستار، تحلیل‌ها نشان می‌دهند که پذیرش مطلق تقدیر و مآلا نفی اراده آزاد انسان توسط آجیویکا با سایر انگاره‌های این مکتب، همچون «قول به طبقات شش‌گانه وجود»، «اتم‌باوری»، «پیشگویی با توجه به قول به جبر طبیعت» و نیز «باور به کارآمدی ریاضت (تپس) در نیل به رستگاری (مکشه)» ظاهرا سازگار به‌نظر می‌رسد. بااین‌حال از منظری انتقادی، می‌توان اظهار داشت که اندیشه‌های آجیویکا با وجود برخورداری از انتظام صوری، بر پیش‌فرض‌های پیشینی تجربه‌ناپذیر و در پاره‌ای موارد بر پنداره‌های ظنی استوار است.

    کلید واژگان: آجیویکا, کرمه, تپس, جبرگرایی هندی, نیاتی
  • حسن نامیان*، سجاد دهقان زاده

     آیین بودا و آیین زرتشت دو سنت مهم دینی هستند که هر کدام نظریاتی در باب وضعیت انسان در جهان مطرح نموده و راه‌هایی برای رسیدن به رستگاری ارایه کرده‌اند. در آیین بودا، منشا رنج انسان، میل و جهل است که به تناسخ می‌انجامد و نجات از گردونه تناسخ و رسیدن به نیروانه، هدف اصلی محسوب می‌شود و نیل به این هدف در دو فرقه اصلی بودایی، یعنی تراواده و مهایانه، تا حدی متفاوت است. تراواده راه ارهت، و مهایانه راه بودیستوه را در پیش می‌گیرد. در آیین زرتشت، رهایی از عواقب کارها، سخنان و اندیشه‌های نادرست و رسیدن به بهشت اهورامزدا، اصول نظریه نجات به‌شمار می‌آید که این امر از طریق ایمان به اهورا‌مزدا، پندار و گفتار و کردار نیک و توبه، با کمک امشاسپندان و منجیان تحقق می‌یابد. این نوشتار، آموزه «نجات» از دیدگاه دو فرقه بودایی تراواده و مهایانه را با آموزه «نجات» در اوستا، متن مقدس آیین زرتشت، مقایسه و بررسی می‌کند.

    کلید واژگان: نجات, آیین بودایی, تراواده, مهایانه, آیین زرتشت, اوستا
    Hassan Namian*, Sajjad Dehghanzadeh

    Buddhism and Zoroastrianism are two important religious traditions each of which have proposed theories about man's condition in the world and have shown some paths to achieve salvation. Based on Buddhism, the source of human suffering is desire and ignorance which leads to reincarnation, and the main goal is salvation from the cycle of reincarnation and attainment of power. Achieving this goal is somewhat different in the two main Buddhist sects, Theravada and Mahayana. Theravada takes the path of Arhat, and Mahayana the path of Buddhism. In Zoroastrianism, the principles of the theory of salvation include getting rid of the consequences of wrong deeds, words and thoughts and reaching the paradise of Ahura Mazda, which is achieved through having faith in Ahura Mazda, having good thoughts, words, deeds and repenting with the help of Amshaspandan (angels) and saviors. This study compares the doctrine of "salvation" from the perspective of the two transcendent and Mahayana Buddhist sects with the doctrine of "salvation" in the Avesta, the sacred text of Zoroastrianism.

    Keywords: salvation, Buddhism, Theravada, Mahayana, Zoroastrianism, Avesta
  • سجاد دهقان زاده، طه فرج زاده*

    کتاب «جوهر مسیحیت»، یکی از آثار برجسته فویرباخ در زمینه دین‌پژوهی است. لزوم اهتمام ویژه به این اثر، به دو دلیل است: اولا منبع اثربخشی در تاملات بسیاری از اندیشمندان ماتریالیست و منتقد دین بوده؛ ثانیا فویرباخ در این کتاب، منتقدانه به تحلیل آموزه‌های کلام مسیحی پرداخته و از قبل آن، اندیشه‌هایش را در مورد ادیان مطرح کرده است. پنداره تقابل عشق و ایمان در مسیحیت از مباحث اصلی کتاب «جوهر مسیحیت» است که مفاد آن تلویحا به همه ادیان تسری داده می‌شود. فویرباخ در آسیب‌شناسی وضعیت انسان مدرن، در ادعایی بی‌سابقه عامل اصلی «از‌خودبیگانگی»، «خشونت»، «واگرایی» و «رذایل اخلاقی» را کم‌اعتنایی ادیان به عشق ‌فراگیر و نیز تاکیدشان بر ایمان دینی می‌پندارد. چالش اصلی پیش‌رو، ارزیابی همین ادعای فویرباخ است و یافته‌ها نشان می‌دهند که تحلیل‌های وی در این کتاب به‌رغم کاستی‌ها، در مواردی تامل‌برانگیز و بسیار چالشی هستند. البته انتقادات فویرباخ متوجه جوهر و حقیقت دین نیست؛ بلکه او فقط تفاسیر و معرفت‌ دینی را هدف نقد خود قرار می‌دهد.

    کلید واژگان: جوهر مسیحیت, فوئرباخ, عشق, ایمان, از خودبیگانگی, فرافکنی
    Sajad Dehganzadeh, Taha Farajzadeh*

    The book of the essence of Christianity is one of Feuerbach's most prominent works in the field of theology. This book is important for two reasons, I) this book has been an influential source in the reflections of many materialist thinkers and critics of religion. II) in this book, Feuerbach critically analyzes the teachings of the Christian theology and, accordingly, presents his ideas about the popular religions. One of the main topics of this book is the notion of the conflict of love and faith in Christianity, the content of which is implicitly extended to all religions. Feuerbach believes that the main cause of "alienation", "violence", "divergence" and "moral vices" is the lack of the attention of the religions to love and their emphasis on religious faith. The main challenge ahead is to analyze Feuerbach's claim. The findings show that, despite its shortcomings, the book's analysis is contemplative and challenging in some cases. Of course, Feuerbach's critiques do not focus on the essence and truth of religion, but only on religious interpretations and knowledge.

    Keywords: the essence of Christianity, Feuerbach, love, faith, alienation, projection
  • سجاد دهقان زاده *، عظیمه احسانی قزلجه مروان، نیر شیرمحمدیان

    به‌استناد شواهد کافی، آیین بودا جنبشی ساختارشکن در برابر آیین هندو بود. گرچه این آیین موجودیت خود را مرهون دستگاه فکری برهمنی است و اساسا در هند سربرآورد، لیکن بیشترین شکوفایی آن در کشورهای خاور دور اتفاق افتاده است. کشور چین از این حیث در خور توجه ویژه‌ای است؛ زیرا اولا مدخل اصلی ورود آیین بودا به خاور دور بوده و ثانیا آیین بودا در این کشور منشا آثار برجسته‌ای شده است و فرآورده‌های فکری ایجادشده، به‌تدریج به کشورهای دیگر شرق دور صادر شده‌اند. یافته‌های پژوهش حاضر که با هدف تبیین عوامل و آثار نفوذ آیین بودا در چین به‌روش توصیفی‌تحلیلی صورت گرفته است، نشان می‌دهد که یکی از موجبات اصلی نفوذ آیین بودا در چین، رهیافت شمول‌گرا و آموزه‌های نظام‌مند آیین بودای مهایانه است. همچنین شباهت ادیان بومی چین با آیین بودا را می‌توان دومین عامل اثربخش این نفوذ در نظر گرفت. بدین‌سان، آیین بودا نه به‌مثابه یک دین بیگانه، بلکه به‌عنوان دینی منطبق با ادیان بومی خاور دور عرضه شد و آثار متعددی را در عرصه‌های فرهنگ و هنر، نظیر شمایل‌نگاری، زبان، الهیات، اخلاق، شعایر دینی و ظهور ادیان تلفیقی موجب شد.

    کلید واژگان: آیین بودا, مهایانه, ادیان چین, ادیان خاور دور, فرقه های بودایی
  • نسترن حبیبی خیاوی، سیمین یاری*، سجاد دهقان زاده

    «باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته ترین تجلیگاه آن، ادبیات دینی می باشد. مهابهاراتا و ارداویراف نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساسا وجود انسانی را در دو سنت دینی متفاوت نمادپردازی می کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف می نمایند. جستار پیش رو با تطبیق این دو متن دینی درمی یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشیه وجودی به مرتبه وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشی از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزه سمساره (بازتولد) و هم انگاره بهشت و دوزخ تبیین می کند، ارداویراف نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می گوید.

    کلید واژگان: ارداویراف نامه, بهشت, دوزخ, مرگ, مهابهاراتا
    Sajjad Dehghanzadeh, Simin Yari*, Nastaran Habibi Khiavi

    One of man’s theoretical reactions to the thirst for immortality is the “belief in the afterlife” whose most prominent manifestation is represented by religious literature. Mahabharata and the epistle of Arda Viraf are two classical religious texts that belong to Hindu and Zoroastrian cultures, respectively. Yudhishtira and Viraf, who basically symbolize man’s existence in two different religious traditions, experience and describe human condition in the other world in the form of a spiritual journey. Comparing and contrasting these two religious texts, this article concludes that according to both texts, death is inevitable, but undesirable—though, not in the sense of annihilation, but in the sense of a passage from one existential state to another. These two religious texts consider good conduct, good thought and good speech play an important role in human happiness, and the lack of divine essence and material bondage is ascribed to lack of insight. However, unlike Mahabharata which explains man’s end according to both the doctrine of Saṃsāra (rebirth) and the idea of paradise and hell, the epistle of Arda Viraf merely speaks about the dwelling in paradise or in hell after the separation of soul form the body and crossing Chinvat Bridge.

    Keywords: the epistle of Arda Viraf, paradise, hell, death, Mahabharata
  • سجاد دهقان زاده*، زینب میرحسینی

    یکی از مکاتب فکری اثربخش در انسجام و انتظام تصورات کیهان شناختی مردم چین، مکتب «یین یانگ» است. «تسو ین» و «تونگ چونگ شو» به عنوان شخصیت های اصلی این مکتب، بسیاری از باورهای مردم چین باستان را اقتباس کرده و آن ها را در صورت بندی نظام مند کیهان شناسی خود به کار گرفته اند. یافته های پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی صورت می پذیرد، نشان می دهند که برخلاف آن چه ممکن است در نگاه نخست به نظر برسد، یین یانگ به عنوان یک مکتب، اصولا وحدت گراست، نه ثنویت گرا. کیهان شناسی مکتب «یین یانگ» با الگوی صدور کثرات از وحدت سازگاری بیشتری دارد، چنان که بنابر آن، «تائو»، «تای چی» یا «غایت بزرگ» را صادر می کند و از «تای چی»، نیروهای متضاد و مکمل کیهانی، «یین» و «یانگ» به وجود می آیند. پیامد هم کنشی «یین» و «یانگ» پیدایش «ووهسینگ» یا «پنج عنصر» است؛ و در نهایت کثرت های بی شمار پدیده ها، برآیند فرمول های گوناگون ترکیب «ووهسینگ» تصور می شوند. اقوال فرجام شناختی این مکتب حکایت از این دارند که در پایان جهان، کثرات به همان ترتیب صدور از «تائو»، به صورت قهقرایی به اصل خود باز می گردند.

    کلید واژگان: یین, یانگ, یی چینگ, ووهسینگ, تای چی
    Sajad Dehghanzadeh *, Zeinab Mirhoseini

    One of the effective schools of thought in the formation and coherence of the Chinese cosmological imagery is the “Yin-Yang School”. “Tsou Yen” and “Tung-Chung Shu”, as the main characters of this school, adapted many beliefs of the ancient Chinese people and applied them in the systematic formulation of their cosmology. The findings of the present study, which is descriptive-analytic, show that, contrary to what may seem at first glance, “Yin-Yang” as a school, is essentially unitary, not dualism-oriented. The cosmology of the “Yin-Yang” school is more consistent with the pattern of issuance of multiplicity from unity; in that, according to it, Tao issues “Taiji” or “Great Ultimate”, and the “Taiji”, issues the contradictory and complementary forces of the universe, “Yin” and “Yang”. The result of the “Yin” and “Yang” integration is the emergence of “Wu-hsing” or “Five Elements”. And at last, the plurality of innumerable phenomena is condidered the various formulas of the “Wu-hsing” compound. The eschatological declarations of this school indicate that, at the end of the world, the multiplicity, as the issuance from the “Tao”, goes back to their original source.

    Keywords: Yin, Yang, Yi-ching, Wu-hsing, Taiji
  • سجاد دهقان زاده*، فاطمه احمدیان
    در تاریخ اندیشه هند، فلسفه چارواکه (لوکایاتا) تنها مکتبی است که با مبانی نظری ماتریالیستی، از رهگذر نفی ساحت ماوراء حس، یگانه واقعیت را ماده و تنها ادراک معتبر را ادراک حسی می داند. فلسفه اپیکوری، به ویژه به دلیل بیان جهان شناسی اتمیستی، ظاهرا شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. پژوهش پیش رو به روش مقایسه ای-تحلیلی و به منظور نشان دادن فراگیری اندیشه های ماتریالیستی انجام گرفته است و یافته های آن نشان می دهند که در نگرش های هستی شناختی مکتب اپیکوری و فلسفه چارواکه هم وجوه اشتراک و هم نقاط افتراق وجود دارند. در این دو مکتب، صرفا ماده واقعیت دارد، علل فاعلی و غایی جهان نفی می شوند، وجود انسان تنها برمبنای بعد مادی اش تبیین شده و نیز هر گونه جوهر و هستی پس از مرگ یا آگاهی مجزا از بدن، انکار می گردد. لکن در حالی که وجود عناصر اولیه مادی و نشات کثرات از آنها در چارواکه تبیینی حسی دارد، در مکتب اپیکوری از وجهی کاملا عقلی برخوردار است. این دو فلسفه، درباره شمار عناصر مادی تشکیل دهنده عالم هستی، چیستی و انواع آنها، همچنین درباره مشهود یا نامشهود بودن آنها تفاسیر متفاوتی را ارائه می کنند. برخلاف چارواکه که به نفی خدایان و ارواح می پردازد، اپیکوریسم خدایان و ارواح را ثمره ترکیب اتم های ویژه ای می داند.
    کلید واژگان: چارواکه, اپیکوری, هستی شناسی, ماتریالیسم, واقعیت, ماده
    Sajjad Dehghanzadeh *, Fatemeh Ahmadian
    In the history of religious and philosophical thought of India, Charvaka philosophy (Lokayata) is a unique school of thought that by having theoretical tenets of materialism, provides a purely materialistic interpretation of existence. This school, through the negation of realm beyond sensory perception, asserts to the pure originality of the material and supposes that the only the material reality has validity and the sole authentic perception is the sensory perception. Expressing of atomistic cosmology, apparently, Epicurean philosophy in Greece is the most similar school of thought to Charvakh. The findings of this article which is obtained by method of comparison and analyze, shows that in both schools of thought, reality is based on the originality of the material, two kinds of causes are rejected, human's existence is explained only based on his material dimension, as well as any existence after death is denied. However, these two of philosophy offer different interpretations about the component of existence and nature and kinds of them as well as about tangible or intangible of them.
    Keywords: charvake, Epicures, Ontology, Materialism, reality
  • سجاد دهقانزاده*، حسن نامیان
    گرچه شاید در نگاه نخست، بودیسم تهراواده (هینه یانه) عاری از هر گونه قداستی به نظر برسد، اما در بودیسم مهایانه اعتقاد به امر قدسی و پرستش موجودات متعالی (انواع بودا)، فضای این آیین را مشحون از قداست کرده است. به رغم تنوع آرای دین پژوهان، ظاهرا در بودیسم مهایانه قداست به مثابه حقیقتی ذومراتب، دارای مجلاهای متنوع و ساحت ملکوتی همه موجودات در نظر گرفته می شود. نقاط عطف زندگی سیدارتاگوتمه بودا و تعالیم وی مبنای بسیار مهمی در اعتقاد پیروان بودایی به قداست برخی از نمادها، مفاهیم و مکان ها بوده است. آموزه تری کایه، بودی ستوه هایی مثل اولوکیتشوره و میتریه، مفاهیمی چون «شونیاتا» و «چنینی» (تتاته)، اماکنی همچون استوپاها و معابد، انواع شمایل نگاری های قدسی، نمادهای دینی مثل مندله و مجموعه اساطیر بودایی و جاتکه ها، در زمره برجسته ترین وجوه قداست در مهایانه به شمار می آید. غایت اصلی پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته، عمدتا شناسایی عمیق تر قداست و نمودهای آن در بودیسم مهایانه بوده است.
    کلید واژگان: بودی ستوه, بودیسم مهایانه, سمساره, نیروانه, قداست, هنر قدسی
    Sajjad Dehghanzadeh *, Hasan Namian
    Although, there initially seems to be no sacredness to Hinayana Buddhism, Mahayana Buddhism is rife with beliefs in the sacred and worship of transcendental entities (types of Buddha). Notwithstanding diverse views by scholars of religions, the sacred seems to be conceived of in Mahayana Buddhism as a graded, differently manifested entity, and as a spiritual dimension of all entities. The milestones of the life of Siddhartha Gautama Buddha as well as his teachings were important grounds for the belief of Buddhist followers in the sacredness of certain symbols, notions, and places. The most prominent sacred dimensions of Mahayana include the doctrine of Trikaya, bodhisattvas such as Avalokiteśvara and Maytreya, notions such as “Sunyata” and “suchness” (Tathata), places such as stupas and temples, a variety of sacred iconographies, religious symbols such as mandala, and Buddhist myths and Jatakas. The goal of this descriptive-analytic research is mainly to arrive at more profound understanding of sacredness and its expressions in Mahayana Buddhism.
    Keywords: Bodhisattva, Mahayana Buddhism, Samsara, nirvana. Sacredness, sacred arts
  • محمد مشهدی نوش آبادی*، سجاد دهقان زاده، زهرا آقا علیپور

    جستار پیش رو این انگاره محتمل را به چالش می کشد که «تصوف، مولود فقر و برآیند محرومیت افراد فرودست جامعه است». شواهد دال بر کاستی ها و در مواردی کذب چنین انگاره ای بسیار است. بنا به گزارش بسیاری از منابع تاریخی و تذکره ای، فرادستانی چون ابراهیم ادهم، شبلی، علاءالدوله سمنانی، داراشکوه، غزالی، شمس تبریزی، مولوی و دیگران در حالی به تصوف روی آورده اند که خود از تمول مالی، منزلت علمی یا مناصب دولتی عالی برخوردار بوده اند. در صورت پذیرش و مسلم گرفتن این واقعیت، چالش بعدی به انگیزه های فرادستان از گرویدن به تصوف مربوط خواهد بود. پژوهش حاضر با رجوع به ادبیات صوفیانه و نیز با بهره گیری از آراء مشهور روان شناختی اندیشمندانی چون یونگ، ادلر و مازلو و تطبیق آن ها با احوال فرادستان معنویت گرا صورت پذیرفته است و یافته های آن حکایت از این دارند که ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت، تلاش برای یافتن اطمینان قلب، معناجویی، خودشکوفایی، تسکین غم غربت، مهار نفس، عبودیت، سرخوردگی از عوامل مادی در سعادت انسان، رویاهای صادقه و بصیرت ها نقش بسیار اثربخشی در معنویت طلبی و گرویدن فرادستان به تصوف بازی کرده اند.

    کلید واژگان: تصوف, صوفیان ثروتمند, عوامل معرفتی, عوامل روان شناختی, معنویت گرایی
  • سجاد دهقان زاده *، معصومه آقانژاد، حسن نامیان
    شمایل نگاری دینی، فصلی از هنر قدسی است و برای سنت های دینی از ارزش های تعلیمی، تبلیغی، آیینی و تجربی بالایی برخوردار است. این شاخه هنری در بودیسم مهایانه جایگاه و اهمیت ارجمندی داشته و مخصوصا در نگارگری بودی ستوه ها به خوبی متجلی است. پژوهش حاضر به روش اسنادی و اساسا با هدف نشان دادن شمه ای از تبلور قداست در هنر بودایی انجام گرفته است و یافته های آن نشان می دهد که گرچه بودیسم سنتی به دلیل فقدان رمزپردازی های اساطیری و متافیزیکی عاری از هرگونه تمثال پرستی بود، لکن بودیسم متاخر تحت تاثیر هنر یونانی گندهاره و ماتورا، دیانت ایرانی و تحولات الهیاتی درونی از جمله خلق آموزه تری کایه و با ضرورت تسکین روح تشنه سالکان بودایی، به شمایل نگاری روی آورد. در این جستار برای نمونه، رمزپردازی، نمادگرایی و شمایل شناسی بودی ستوه اولوکیتشوره مورد واکاوی اجمالی قرار گرفته است و بنابر یافته ها ظاهرا در شمایل نگاری اولوکیتشوره، تسبیح، نیزه سه شاخه، شمشیر، ورد مودره، عصای الماس شاهی و نیلوفر آبی کاربرد غالبی دارند و هر یک وجهی از وجوه خویشکاری او را برمی تابد.
    کلید واژگان: اولوکیتشوره, بودی ستوه, بودیسم مهایانه, شمایل نگاری, هنر قدسی
    Sajad dehghanzadeh *, masume aghnejad, hasan namian
    Religious iconography is a branch of the sacred art and has a high instructional, propagandist, ritualistic and empirical value to religious traditions. This artistic tendency has a high place and impotence in Buddhism and has been manifested perfectly in Bodhisattvas’ miniatures. The present article, using the documentary method wants to show a short account of Holiness’ manifestation in Buddhist art. The results show that the traditional Buddhism, because the lack of mythological and metaphysical codification, was devoid of iconolatry, but later Buddhism, under effects of Greek art of Qandahara and Matura, Iranian religiosity, and inner theological developments, such as, the formulation of Tri-kaya doctrine and by the necessity of appeasing the thirst spirit of Buddhist disciples, approached to iconography. In the present essay, as an example, codification, symbolism and iconography of the Bodhisattva, called Avaloktishvara, has briefly been studied. its findings show that, apparently in Avaloktishvara’s iconography, beads, triple spear, sword, varada-mudra, monarchy diamond stick, and lotus have been prevalent and each of them shows a dimension of his responsibilities.
    Keywords: Avaloktishvara, Bodhisattvas, Mahayana Buddhism, Iconography, Sacred Art
  • سعید گراوند*، سجاد دهقان زاده
    عمل و تحلیل عرفانی آن، یکی از مهم ترین مسائل مورد بررسی در اغلب سنت های دینی و عرفانی است. این مسئله در بسیاری از منابع دین اسلام، اعم از فقهی، اخلاقی و عرفانی، به عنوان یک موضوع عرفانی قابل ملاحظه است. در آیین هندو نیز عمل در براهمنه ها و پورانه ها و بهگود گیتا مورد تاکید است. در دو متن حدیقهالحقیقه و بهگودگیتا، عمل و انجام تکالیف دینی تبلوری ویژه یافته و از آن به عنوان یکی از بدیل های طریق رستگاری تعبیر شده است. در این پژوهش، خدا آدمی را برای عمل خلق کرده است؛ بخصوص التزام به اعمال شرعی در همه مراحل سلوک برای همه لازم و ضروری است. تا آنجا که می تواند صفات آدمی را تغییر دهد. در حدیقه اهل عمل، بر اساس امکان وجودی و اغراض مختلف، متفاوت عمل می کنند. درحالیکه در بهگود گیتا عمل انسان ها بر اساس گونه ها (کیفیات ازلی) است. به علاوه، انسان ها بر اساس طبقات مختلف اجتماعی، هریک اعمال و تکالیف خاص خود را دارند.
    این نوشتار به بررسی و مقایسه چیستی عمل و ابعاد مختلف آن در دو متن حدیقهالحقیقه و بهگودگیتا می پردازد.
    یافته های تحقیق نشان می دهد که حدیقه الحقیقه و بهگودگیتا، با تفسیر خود از حقیقت عمل، الگویی از عرفان عمل گرا و سلوک معنوی را نشان می دهند که مانع اشتغال دنیایی انسان معاصر نیست. افزون بر این، برخلاف تلقی نادرست از عمل و عمل گرایی و نتایج سوء آن در جهان معاصر، حدیقه و بهگودگیتا برای نیل آدمی به شکوفایی معنوی، بر اصالت عمل و انجام تکالیف دینی، اصرار می ورزند.
    کلید واژگان: حدیقه الحقیقه, بهگودگیتا, عمل, ترک عمل, شریعت
    Saeed Geravand*, Sajjad Dehghanzadeh
    Practice and the mystical analysis of practice is one of the most important issues which are studied in most religious and mystical traditions. In many Islamic, fiqhi, ethical and mystical sources, practice is presented as a systematic mystical work. In Hindu faith, too, Brahmans, Pourhanis and Bhagavad Gita lay emphasis on practice. In the two texts of Hadiqqat Al-Haqiqah and Bhagavad Gita, performing religious duties is specially crystalized and it is referred to as one of the alternatives of salvation. The research argues that God has created man so that he may work, especiall regarding the compliance with religious duties which everyone has to perform in all stages of mystical journey, in so far as one can make a change in one's attributes. In Hadiqah, active people act differently according to their potentialities and purposes while in Bhagavad Gita, man’s action is based on his manners (primordial qualities). In addition, everyone has his/her own special actions and duties considering one's social class. The present paper expounds the nature of action and inaction by referring to the two texts of Hadiqat al-Haqiqah and BhagavadGita and makes a contrast between their views. The research findings show that through their interpretation of the truth of practice, the texts of Hadiqa al-Hagiqa and Bhagavad Gita provide a pattern of pragmatic mysticism and spiritual conduct that does not hinder the contemporary man from carrying out his worldly activities. In addition, contrary to the misconception about practice and pragmatism in modern time, and its adverse consequences on the contemporary world, Hadiqa and Bhagavad Gita insist on the principality of action and performing religious duties for the attainment of the highest state of divine nearness.
    Keywords: Hadiqat al-Haqiqa, Bhagavad Gita, practice, inaction, Sharia
  • سجاد دهقانزاده*
    به زعم برخی از دین شناسان، صورت بندی نظام مند الاهیات مهایانه عمدتا مرهون بسط فلسفی عرفانی آموزه های بودیسم سنتی (تهراواده) است. با وجود این، تاثر از ادیان و فرهنگ های غیربودایی و سازگاری با فرهنگ ها و سنت های دینی بومی نیز در آن نقش بسزایی داشته اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی در پی تبیین مشابهت ها و تاثیر فرهنگ های غیربودایی بر انتظام دینی مهایانه است و یافته های آن نشان می دهد که تاثیر هندوئیسم بر بودیسم نه تنها در زمینه کی هان شناسی و مجموعه معبودهای مهایانه ای، بلکه در مناسک و ادبیات مهایانه نیز دیده می شود. فرهنگ ایرانی عمدتا بر بوداشناسی، نجات شناسی و خلق معبودهای شخصی مهایانه تاثیر داشته و ظاهرا اثربخشی فرهنگ یونانی مخصوصا در زمینه هنر قدسی و شمایل نگاری است. انعطاف پذیری مهایانه در مواجهه با ادیان خاور دور نیز عمدتا در زمینه یزدان شناسی مهایانه قابل تفحص است
    کلید واژگان: ادیان ایرانی, بودیسم مهایانه, بودی ستوه, شمایل نگاری یونانی, هندوئیسم
    Sajjad Dehghanzadeh*
    Comparing to other Buddhist sects, Mahayana Buddhism is of more religious cohesion, and its integration has an important role in its inner cohesion and development to other cultures. Having such qualities as religious tolerance, flexibility and explicable teachings have had outstanding role on its propagation. Some of scholars believe that systematic formulation of Mahayana’s theology is due to philosophical and mystical dissemination of traditional Buddhism (Theravada), having impressed by non-Buddhist religions and cultures, and harmony with aboriginal cultures and religious traditions. Hinduism’s effects on Buddhism is observable not only in cosmology and Mahayana gods, but also in its rituals and literature. Iranian culture has affected Buddhism mainly on Buddha-ology, soteriology and creation of personal gods of Mahayana (bodhisattva) and it seems that Greek culture has inspired sacred art and iconography. The main purpose of this survey, which has been done through descriptive-analytical method, is identification and explanation of the effects of non-Buddhist cultures on Mahayana Buddhism’s religious cohesion; and it, based on the presupposition of outstanding religious scholars, refers to some evidence of the influences of Hindu, Iranian, Greek, Christianity and Islamic religious cultures on Mahayana construction as a religious system
    Keywords: Iranian religions, Mahayana Buddhism, Bodhisattva, Greek iconography, Hinduism
  • سجاد دهقان زاده *، فاطمه احمدیان
    لذت گرایی به عنوان یک اندیشه، نظریه ای است که بنابر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری ماده گرا که عموما به اصالت لذت قایل اند، در فرهنگ های مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشته اند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، زیرا در این فرهنگ ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذت را تنها معنا و غایت حیات می داند. فلسفه اپیکوری در یونان شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفه ها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذت گرایی به وجود آوردند که به رغم معاندان و مخالفت های فراوان توانستند طی قرن ها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسه اصل لذت از منظر این دو فلسفه براساس منابع کتابخانه ای موجود، روشن می شود که آنها هر دو، ظاهرا چون تنها قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی اند و هستی انسان را تنها برمبنای بعد مادی او تبیین کرده و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار می کنند، بنابراین نتیجه می گیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهره کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصا با دسته خاصی از چارواکه ای ها در معنا و انواع لذت اختلاف تام دارند؛ همچنین اپیکوری ها بر خلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر می دانند، شادی و لذت برتر را بیشتر به معنی فقدان الم در نظر می گیرند؛ درحالی که، هدف چارواکه ای ها، تعمیق و گسترش دامنه لذت است، هدف اپیکوری ها، تقلیل حدالامکان درد است.
    کلید واژگان: چارواکه, اپیکوری, اصل لذت, ماتریالیسم, غایت زندگی
    Sajad Dehganzadeh*, Fateme Ahmadian
    Hedonism as an idea is a theory, according to which happiness is ultimate good and unhappiness is the ultimate evil. Materialist schools of thought that generally have given to hedonism, in the human different cultures have various expressions. Hindu culture is no exception to this rule, because in Hindu culture there is a distinctive school of philosophy called Charvaka that having intellectual disposition of materialism, consider only pleasure as meaning and the aim of life. Epicurean philosophy in Greece is the closest school to Charvaka. By this comparative study of hedonism in Charvaka and Epicurism through available library resources, it becames clear that both these philosophies, created schools with nature of hedonism that in spite of great opposition, managed to attract adherents over centuries. The two schools of thought, since believe in the existence of only material world and consider human existence only on the material dimension, as well as deny any existence after death, so conclude that there must be pleasure and should get to pleasures of life completely. However, there are also some differences: Epicureans have completely differed with a sect of Charvakas in the meaning and kinds of pleasure. Also, for Epicureans, unlike followers of Charvaka that are attached to the sensual pleasure, happiness more and more means the absence of pain. While, the main aim of Charvakas is to deepen and to extend the measure of pleasure, Epicurus’s end is to reduce the pain as well as possible.
    Keywords: Charvaka, Epicurean, the pleasure, Materialism, Aim of life
  • سجاد دهقان زاده*، مهرنوش فکری
    «انکی»، لفظی سومری و «اآ»، عنوانی آکدی- بابلی برای رب النوع آب های تازه در فرهنگ بین النهرین باستان است. با توجه به اثربخشی و کارکردهای آب در معیشت مردم باستان و نیز با اهتمام به نمادپردازی های آب در اساطیر، ایزد انکی (اآ) در اساطیر بین النهرین اهمیت ویژه و خویش کاری های متنوعی دارد که همه آنها با نظم کی هانی هم سویی دارند. ظاهرا غالب ایزدان بین النهرین باستان را می توان ایزدان نظم یا کارگزاران نظم طبیعی قلمداد کرد. در مقایسه با ایزدان دیگر، نقش انکی در استقرار و ابقای نظم طبیعی پررنگ تر است. انکی، به منظور برقراری یا صیانت از نظم طبیعی، تصویری دوگانه از خود نمایش می دهد و گاهی له و گاهی علیه انسان رفتار می کند. همچنین می توان حضور فراگیر انکی در اساطیر را با توجه به اهمیت آب در تمام شئون حیات انسان تبیین کرد. تک گویی های انکی و آشکارسازی احکام و رموز خدایان برای انسان را می توان از صور اولیه وحی تلقی کرد. مقاله می کوشد با روش توصیفی-تحلیلی، فلسفه تضاد رفتاری و سیمای دوگانه انکی را در اساطیر بین النهرین تبیین کند
    کلید واژگان: اسطوره های میان رودان, انکی (اآ), دوگانگی رفتاری, نظم کیهانی
    Sajjad Dehghanzadh*, Mehrnoosh Fekri
    Enki, later known as Ea in Babylonian-Akkadian mythology, is a Sumerian word for the god of fresh waters in Mesopotamian mythology. Given the effective and functional role of water in the livelihood of ancient people and its symbolization in mythology, Enki seems to have had particular importance and presence in Mesopotamian mythology. He is characterized with various functions as vivification, fertility, purgation, cure, sorcery, wisdom and intelligence. They are all particularly in line with the cosmic order. Apparently, the gods of ancient Mesopotamia can often be considered as "the gods of order" or at least "the gods affected by natural order". Compared to other gods, Enki plays an outstanding role in establishment and retention of this natural order of things, for which he exhibits a dual image and acts for and against the man. Moreover, Enki's immanence in various myths is justified by the significance of water in all aspects of human life such as agriculture. Enki's monologues and his disclosure of god's commands and secrets to man can be considered as the early forms of Revelation. Using a descriptive-analytical approach, the present study attempts to explain the philosophy of Enki's behavioral contradiction and his dual image in Mesopotamian mythology
    Keywords: Enki (Ea), Behavioral Dichotomy, Cosmic Order, Myths of Mesopotamia
  • سجاد دهقان زاده*
    شناخت وجود و موجود، دل مشغولی دیرپای و اصلی انسان است. هستی شناسی اسطوره ای، گونه ای از تلاش آدمی در این زمینه است که تاثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنش های بشر داشته است. در اسطوره، بر حسب برخی اصول مسلم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورت بندی نظام هستی شناختی اقدام می شود. مطابقت و عینیت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به مثابه عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیت جهان، جانمندانگاری گیتی و امکان ارتباط انسان با آحاد موجودات، فقدان تمایزی روشن میان «عالم ثبوت» (عین یا گیتی) و «عالم اثبات» (ذهن)، وجود پیوند ذاتی میان انسان و گیتی از طریق انبازی آن دو در امر مینوی، زیستن بر مبنای الگوهای مثالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایزدان از طریق تکرار آنها در شعائر، از ارکان هستی شناسی اسطوره ای و از عملکردهای مبتنی بر آن به شمار می آیند. در این منظر، انسان و جهان برخوردار از سرمنشا الاهی و محضر و مجلای امر قدسی اند و به میزان انکشاف امر مینوی در آنها، از تقدس و واقعیت برخوردارند. در اسطوره، واقعیت، امر قدسی است و نامقدس، عدم.
    کلید واژگان: هستی شناسی, امر مینوی, اسطوره, مقدس, گیتیانه
    Sajjad Dehghanzadeh*
    Cognition of Existence and Being has long been the main and everlasting concern of man. Mythological Ontology is an example of man's endeavors in this field, which has had an immanent effect on the emergence and development of his thoughts and actions. By the virtue of some uncontestable principles in mythology, the spiritualization of universe and secularization of heaven are attempted in order to formulate an ontological system. The conformity and identity of universe and heaven, presence and expression of gods as the Holiness factors and the world's reality, liveliness of the world, human relation with other beings, lack of clear distinction between subjective (mind) and objective (universe), existence of inheretn relation between man and universe by partnership of them in the numinous, living according to gods behavioral patterns and recreation of gods actions by repeating them in rituals are amongst the fundamentals of mythological ontology and it's supposed behaviors. In that regard, man and universe have divine provenances and are places of presence and manifestation of the Holy (the numinous). In Mythology, they are sacred and thus have reality. Reality is the sacred and the profane is the non-existence
    Keywords: ontology, The Numinous, Myth, Sacred, Profane
  • قهرمان نوری*، سجاد دهقان زاده
    یکی از پدیده های مهم که از دیرباز ارباب ادیان به آن توجه داشته اند، نظم کی هانی است. اصطلاح «نظم کی هانی» بر راستی و انضباطی دلالت دارد که در تمام ساحت های عالم هستی جاری است و امور بر اساس آن انتظام می یابند. عنایت به این موضوع ظاهرا در زرتشتی گری و تائوئیسم جلوه های ویژه ای دارد؛ بنا بر متون مقدس این آیین ها، طبیعت تا حدی به واسطهٔ ظهور نظم کی هانی در آن مقدس است. در ایران باستان، نظم کی هانی معادل «اشه» است و به عنوان یکی از مبانی اصلی دین زرتشتی، قلمرو معنایی گسترده ای دارد. «اشه» به معنای راستی است، اما اصطلاحا عبارت از قانون معنوی و اخلاقی سرمدی است که اهورامزدا تاسیس کرده است. بنا بر اشه، در حوزه رفتار و اخلاق انسانی، هر کنشی، واکنشی و هر کار نیک یا بدی، پاداش یا پادافره خاص خود را در پی دارد؛ در حوزه قانون طبیعی نیز، تبلور اشه نظم و تعادل طبیعت است که علت مبقیهٔ آن به شمار می رود. تائو، اصطلاح دال بر نظم کی هانی در تائوئیسم است و به عنوان قانون فراگیر حیات، انتظام طبیعی و نظم اخلاقی را شامل می شود. تائو قانون ثابت و جاویدانی است که معیار تکامل هستی و سیر اشیا به شمار می رود. انسان، تائو و طبیعت، رئوس مثلث عالم هستی را در تائو ته چینگ شکل می دهند و هماهنگی آنها از طریق عوامل دیگری همچون یین- یانگ به عنوان دو اصل فعال و پذیرای هستی و پنج عنصر (وو- شینگ) میسر می شود
    کلید واژگان: نظم کیهانی, اشه, تائو, اوستا, تائوته چینگ
    Ghahraman Noori*, Sajjad Dehghanzade
    The cosmic order has always been one of the most important phenomena drawing the attention of the scholars of all religions. Cosmic order organizes the Cosmos and governs all the events in Nature enveloped within Earth’s environment. It seems that cosmic order has received a special attention in Zoroastrianism and Taoism since the nature is to some extent a holy notion as a result of the expression of the cosmic order. In the ancient Iran cosmic order equals Āshā, enjoying an extensive range of meaning, as a principle foundation of Zoroastrianism. The term Āshā means the Truth but terminologically it denotes an eternal spiritual and ethical law established by Ahura Mazda. Based on Āshā, any action in the realm of human behavior and morality is followed by a reaction and any good or bad deed has its own specific reward. Similarly in the realm of natural rules the expression of Āshā is the order and balance of nature which is the cause of its permanence. The term denoting cosmic order in Taoism is Tao, including the natural ordering and moral order as the comprehensive rule of life. Tao is a permanent law based on which the nature moves forward and the balance dominating the world is the result of such a movement. According to Tao Te Ching, human, Tao and nature are the heads of the triangle of being and their harmony is secured by some other factors such as Yin-Yang, the two active and receiving principles of being, and the Five Elements (Wu Xing)
    Keywords: Cosmic Order, Āshā, Tao, Avesta, Tao Te Ching
  • سجاد دهقان زاده، عباسعلی زمینی، حسین خارا
    زمینه و هدف
    رشد یکی از پیچیده ترین پدیده هایی است که کمیت، کفیت و مواد تشکیل دهنده غذا در آن موثر می باشد. در این بین برای کاهش خطر بیماری ها، بایستی سطح مقاومت ماهیان به عفونت ها را از طریق تحریک های ایمنی بدن با بالا بردن کیفیت غذایی از جمله با استفاده از ویتامین ها افزایش داد.از آن جا که سطوح غیرعادی ویتامین Dیک عامل تصادفی در بسیاری از بیماری هاست، هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط هم جهت بین فاکتورهای رشد با سیستم ایمنی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان تیمار شده با این ویتامین می باشد.
    روش کار
    در طول 8 هفته این آزمایش بر روی120 عدد بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 3 گرم در 12 تانک فایبرگلاس با تراکم 10 عدد انجام شد. این تحقیق در3 تیمار غذایی و 1گروه شاهد با 3 تکرار، در غلظت هایIU3000 و 4000 و 5000 ویتامین 3Dصورت پذیرفت. هر 2 هفته یک بار شاخص رشد اندازه گیری و پس از اتمام دوره میزان گلبول های سفید خون، ویتامین 3Dخون، ایمونوگلوبین کل مورد اندازه گیری قرار گرفته شد
    یافته ها
    تحقیق حاضر نشان داد که کلیه فاکتورهای رشد در پایان دوره، در تیمارهایIU4000 و 5000 بیش از سایر تیمارها بوده و اختلاف آماری معنی دار مشاهده شد(05/0P). هم چنین در پایان دوره ویتامین 3Dخون و ایمونوگلوبین کل اختلاف آماری معناداری با سایر تیمارها داشت(05/0P
    نتیجه گیری
    تیمار ویتامین3Dموجب رشد بهینه هم سو با افزایش سیستم ایمنی می شود.
    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, ویتامینD3, فاکتورهای رشد, سیستم ایمنی
    Inroduction &
    Objective
    This research was performed in cooperation with hatchery rainbow tout larvae,”research center of Persian drug shafagh”located in kharf village of Somesara town. Growth is one of the most complex phenomena that quantity, quality of food ingredients are effective. In order to reduce the risk of these diseases, you must increaselevel of fish resistance to infections by stimulation of immune such as vitamins.because abnormal levels of vitamin D are a random factor of many diseases,so food cycle,growth and immune system are cyclic chain that increase or decrease in above factors influenced on direct result of other factors.The Purpose of this study was the relationship between growth factors and immune system of fingerling rainbow trout during 8 weeks.
    Materials And Methods
    This test was 120 fish with an average weight of 3 gr with 10 density in 12 tank fiberglass.This experiment did in 3 dietary treatments with 3 replicates and 1 control group did at concentration of 3000,4000,5000 international units of vitamin D3.
    Results
    This study showed that all growth factors at the end of experiment in the treatment were more than pther treatments and a significant difference was observed (P
    Keywords: Oncorhynchus mykiss, Vitamin D, Growth factor, Immune system
  • سجاد دهقان زاده*، عباسعلی زمینی، حسین خارا

    قزل آلای رنگین کمان جزو ماهیان پرورشی است که اساس یک صنعت در حال توسعه را تشکیل می دهد. به دلیل اهمیت امروزه این ماهی در صنعت آبزی پروری ، این تحقیق در 120 عدد بچه ماهی  قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی3 گرم به مدت 8 هفته در 12 تانک فایبرگلاس با تراکم 10 عدد بچه ماهی برای بررسی اثرات سطوح مختلف ویتامین D3 در فاکتورهای خونی و سیستم ایمنی ، در3 تیمار غذایی و 1گروه شاهد با 3 تکرار،در غلظت های 3000 و 4000 و 5000 واحد بین المللی ویتامین D3 صورت پذیرفت. تحقیق حاضر نشان داد که افزایش مقادیر ویتامین D3 به جیره غذایی بچه ماهیان ، باعث افزایش سطوح ویتامین D پلاسمای خون و افزایش سطوح گلبول های سفید خون و ایمنوگلبولین کل گردید که بیانگر افزایش سیستم ایمنی بدن می باشد و در دیگر فاکتورهای خونی مانند هموگلوبین ، هماتوکریت ، نوتروفیل ، لنفوسیت ، مونوسیت ، ائوزونوفیل ، حجم متوسط گلبولی خونMCV ، غلظت متوسط هموگلوبین در گلبول قرمز MCH، غلظت متوسط هموگلوبین های گلبول قرمز خون MCHC اختلاف معنادار آماری نداشته است(p>0.05).

    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, ویتامینD, فاکتورهای خونی, سیستم ایمنی, گلبول سفید خون, ایمنوگلبولین کل
    Dehghanzadeh S*, Zamini A.A, Khara H

    Rainbow trout was a kind of fish which formed the basis of developing industry. This Study was very important in aquaculture industry there were 120 fry of rainbow trout with on average weight 3 gr at 8 weeks in 12 tank fiberglass with a density of 10 fish. They were determined the effect of different levels of vitamin D3 in Blood factor and immune system in 3 dietary treatments with 3 replicates and 1 control group did at concentrations of 3000, 4000 and 5000 International Units of vitamin D3. The study showed that the increasing amounts of the vitamin D3 in the diet of fish caused to increase plasma levels of vitamin D and increased levels of white blood cells and immunoglobulins. They Showed the increase of immune system and other factors blood such as : Hemoglobin , hematocrit , neutrophils , lymphocytes , monocytes , eosinophils, MCV, MCH, MCHC did not influence differences statistically significant(p>0.05)

    Keywords: Oncorhynchus mykiss, Vitamin D3, Blood factor, Immune system, White Blood cell
سامانه نویسندگان
  • سجاد دهقان زاده
    سجاد دهقان زاده
    دانشیار ادیان و عرفان. الهیات و معارف اسلامی. دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال