به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعید سلطانی محمدی

  • مریم اسماعیلی، سعید سلطانی محمدی*، سید علی بنی طبا

    کرومیت با مصرف گسترده در صنایع مختلف یکی از فلزات استراتژیک به شمار می رود. در میان انواع مختلف کانسارهای کرومیت ایران، کرومیت های انبانه ای از لحاظ اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. از طرفی برنامه ریزی برای تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری در زمینه اکتشاف منابع معدنی، نیازمند تخمین های دقیق و قابل استناد از کمیت (تناژ) و کیفیت ماده معدنی (عیار) مورد انتظار است. ارایه تخمینی از کیفیت و کمیت ماده معدنی مورد انتظار در محدوده های اکتشافی نیازمند ارزیابی کمی منابع معدنی بر پایه مدل های توصیفی، چگالی و تناژ- عیار متوسط تیپ های مختلف کانساری انجام می پذیرد. در این تحقیق از روش ارزیابی سه بخشی، برای ارزیابی کمی منابع کرومیت انبانه ای در افیولیت های نایین استفاده شده است. این روش با در نظر گرفتن رابطه معکوس بین مساحت نواحی امیدبخش کانسار مورد نظر و چگالی کانسار به بررسی احتمال رخداد کانسار در منطقه مورد مطالعه می پردازد. ارزیابی انجام شده، این منطقه را برای اکتشافات بعدی مستعد ارزیابی می کند به گونه ای که انتظار می رود به احتمال 90 درصد حداقل 3 کانسار با تناژ حداقل 46700 تن، به احتمال 50 درصد حداقل 19 کانسار با تناژ حداقل 69400 تن و به احتمال 10 درصد حداقل 40 کانسار با تناژ حداقل 2140000 تن در این منطقه وجود داشته باشد. برای راستی آزمایی نتایج حاصله، با ترسیم منحنی لگاریتمی عیار- مساحت و نیز شاخص سینگولاریتی، جامعه زمینه و آنومالی برای عنصر کروم در منطقه مورد مطالعه به تفکیک مشخص شد. آنومالی های کروم در حاشیه شرقی افیولیت نایین، به تعداد حداقل سه آنومالی بارز قابل مشاهده است. این تعداد آنومالی حداقل تعداد کانسار محاسبه شده به وسیله روش ارزیابی سه بخشی را تایید می کند.

    کلید واژگان: ارزیابی سه بخشی, تخمین کانسارهای کشف نشده, کرومیت, نایین
    M. Esmaeili, S. Soltani-Mohammadi *, S.A. Banitaba

    Chromite is one of the most used strategic metals. Among different types of Chromite deposits, Padiform Chromite is more considerable economically. On other hand, decision-making for mineral exploration investigation requires accurate estimation of the quality and quantity of new deposits. For estimation of the quality and quantity of deposits, quantitative mineral resource assessments are required. Quantitative mineral resource assessment is based on descriptive, density, and average grade-tonnage models. In this research, a three-part assessment method has been used to estimate podiform chromite deposits in Naeen’s Ophiolites. The three-Part assessment method is based on an inverse relationship between the permissive area for a specific deposit type and the number of deposits. Evaluation by the three-part assessment method shows that the understudy region is high potential. Results show a 50% chance of at least 19 deposits with at least 69400 metric tons of chromite & 10% chance of at least 40 deposits with at least 46700 tons of chromite existing in the understudy region. Geochemical anomalies have been used for validation. These anolmalies have been separated based on the concentration-area (C-A) and singularity index methods. At least three geochemical anomalies in the east margin of Naeen ophiolite were identified.

    Keywords: Three-part assessments, Estimation of Undiscovered Deposits, Chromite Naeen
  • ملیحه عباس زاده*، اردشیر هزارخانی، سعید سلطانی محمدی

    مطالعه سیالات درگیر اغلب به صورت آزمایشگاهی و با هدف ارتقا صحت و دقت تجزیه های صورت گرفته انجام می شود. از آنجا که استفاده کاربردی از داده های حاصل از این مطالعات آزمایشگاهی می تواند در فرآیند اکتشاف کانسارها و یا دستیابی به اطلاعات اکتشافی تکمیلی از کانسارهای کشف شده سودمند باشد، در این مطالعه تخمین و مدل سازی پارامترهای ترمودینامیکی سیال درگیر (دمای همگنی، دمای یوتکتیک و شوری) در کانسار مس پورفیری سونگون انجام و در گام نخست، با استفاده از تخمین گر رگرسیون بردار پشتیبان، مدل سه بعدی این پارامترها تهیه شده است. دقت مدل سازی صورت گرفته جهت تخمین داده های سیالات درگیر شامل دمای همگنی، دمای یوتکتیک و شوری سیال درگیر به ترتیب برابر 76، 71 و 93 درصد می باشد. سپس براساس شرایط ترمودینامکی مساعد برای نهشت کالکوپیریت (بازه دمایی 300 تا 400 درجه سانتی گراد و شوری متوسط تا بالا)، از این مدل سه بعدی برای تهیه مدل پیش گویانه کانی زایی استفاده شده است. مقایسه مدل پیش گویانه با مدل بلوکی زمین شناسی عیار مس در محدوده کانسار نشان داد که تطابق مطلوبی بین این دو مدل وجود دارد. در نتیجه می توان 1) از مدل تهیه شده در ادامه فرآیند اکتشاف و با هدف اکتشافات تکمیلی بهره مند شد و 2) از این روش، برای شناسایی مناطق پرپتانسیل کانسارهایی که هنوز در مراحل اکتشافات مقدماتی هستند استفاده کرد.

    کلید واژگان: الگوریتم یادگیری ماشین, رگرسیون بردار پشتیبان, سیالات درگیر, کانسار مس پورفیری سونگون, مدل پیش-گویانه
    Maliheh Abbaszadeh *
    Introduction

    The background of 3D modeling of fluid inclusion data goes back to use of inverse distance weighting (IDW) method in the Caixiashan Pb and Zn deposit (Sun et al., 2011). This method in spite of having some advantages such as simplicity in basis is associated with disadvantages such as uncertainty in selection of weighting function and ignoring data distribution. Today, new methods have been proposed for estimation including the support vector machine method (Dutta et al., 2010). One of this method’s capabilities is in dealing with small data sets (Dutta, 2006; Zhang et al., 1998). In this study, fluid inclusion thermodynamic parameters have been estimated using support vector regression method. Predictive model of mineralization has been provided acording to 3D models resulted for fluid inclusion data and also assumption of proper thermodynamic conditions for chalcopyrite deposition in the Sungun porphyry copper deposit.

    Material and Methods

    In this study, a total of 173 data sets of fluid inclusions were obtained from 59 locations. This dataset using genetic algorithm method divided into training and testing sets (80% and 20%, respectively). Modeling of fluid inclusion thermodynamic parameters has been done by support vector regression method. The SVR is based on the statistical learning theory and the structural risk minimization.

    Results and discussion

    After preparing and determination of training and test datasets, radial basis kernel function (RBF) was selected in order to estimate and model the fluid inclusion thermodynamic parameters using the support vector regression method. Better functionality was the main reason of using this kernel. In the next step, parameters were needed to be carefully determined to obtain a model with high generalization ability. In this regard, the grid search method with cross validation was used to determine optimal values for the model parameters. Model was then trained using the training dataset and finally evaluated on the test dataset. Then fluid inclusion thermodynamic parameters for each block of deposit were estimated using support vector regression method. According to mineralogical and fluid inclusion studies in the Sungun porphyry copper deposit, it has been determined that chalcopyrite deposition is related to fluids with moderate to high salinity and temperatures of 300-400 °C. The predictive model was prepared based on these conditions and estimated thermodynamic Parameters in block model. In this model, each arbitrary block has been labeled on a scale of 1 to 4 (based on the favorable conditions for chalcopyrite deposition). These labels are possibility index for copper deposition. According to possibility index, proper zones have been determined in 3D model. In order to performance evaluation of support vector regression method, the predictive model was compared with 3D model of copper grade. The results of this comparison showed that prepared predictive 3D model has high consistent with copper grade block model.

    Conclusion

    In this study, 3D modeling of fluid inclusion data was performed to estimate the thermodynamic parameters affecting mineralization (homogenization and eutectic temperatures and salinity) using support vector regression method to determine potential mineralization points in the area. Using the 3D models, we found the homogenization and eutectic temperatures and fluids salinity (in different ranges of these factors) in the Sungun porphyry copper deposit. To evaluate the 3D modeling efficiency in advancing the exploration process of the porphyry deposits, the conformity between mineralization and thermodynamic variations of the fluid inclusions was investigated and, based on it; a tool called “Predictive Model” was presented for the evaluation of the occurrence of mineralization in different parts of the region. A comparison of the SVR-based predictive model and the copper grade block model shows acceptable conformity in low, medium, and high-grade regions.

    Keywords: Machine learning algorithm, Support Vector Regression, Fluid inclusion, Sungun Porphyry Copper Deposit, Predictive Model
  • زهرا آقایی، سعید سلطانی محمدی*، مجتبی دهقانی

    امروزه مدلسازی زمین آماری برای تجزیه و تحلیل ساختارهای زیرزمینی به صورت وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. استفاده از تکنیک های کاهش عدم قطعیت توام با مدلسازی، دقت شناسایی ساختارهای زیرزمینی را افزایش می دهد. در این پژوهش از روش زمین آماری کریجینگ شاخص برای مدلسازی توزیع فضایی 4 واحد زمین شناسی شناسایی شده (زون فروشست، زون اکسید، زون سوپرژن و هیپوژن) در کانسار مس پورفیری میدوک استفاده شده است. در این مطالعه از معیار واریانس برنولی برای ارزیابی عدم قطعیت با استفاده از مدل زمین شناسی حاصل استفاده شد و برای کاهش میزان عدم قطعیت توام با مدل حاصل، عملیات پساپردازش با استفاده از بازنمونه گیری از مدل تخمین خورده انجام شد و این عملیات تا دستیابی به یک مدل زمین شناسی دارای سطح قابل قبولی از عدم قطعیت ادامه یافت. در نهایت برای اعتبارسنجی نتایج، از چال های آتشباری در یکی از پله های استخراجی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در نتیجه اعمال عملیات پساپردازش میزان عدم قطعیت از 98/5 درصد به 87/2 درصد کاهش یافته است.

    کلید واژگان: کریجینگ شاخص, عدم قطعیت, پساپردازش, کانسار مس میدوک
    Z. Aghaee, S. Soltani Mohammadi *, M. Dehghani

    Geostatistical modeling, in recent years, has been widely and increasingly used in analyzing underground structures. Using the combination of uncertainty reduction techniques and modeling processes could increase the identification accuracy of underground structure models. In this study, Indicator Kriging (IK) method is employed to model four geological units comprising leached, oxidized, supergene and hypogene zones. The aforementioned units are all located within Miduk Copper Deposit. To evaluate the uncertainty index based on the modelled geological structure, Bernoulli variance is employed. In order to reduce the uncertainty amount of the executed geological model, post-processing procedure is performed using resampling of the interpolated model. This procedure is reiterated as many times as possible until a geological model with an acceptable uncertainty amount is acquired. At the final step, blast holes data is used in order for the validation of the results. The yielded results indicate that the amount of uncertainty dropped from 5.87% to 2.98% after implementing the post-processing procedure.

    Keywords: Indicator kriging, Uncertainty, Post-processing, Miduk Copper Deposit
  • آرش طاهری نیا*، سعید سلطانی محمدی
    درشرایطی که فاصله داری داده ها در مقایسه با ابعاد بلوک مورد تخمین بزرگ باشد استفاده از تکنیک های تخمین مبتنی بر رگرسیون خطی برای مدلسازی عیار بلوک های کوچک نامناسب است. برای غلبه بر این مشکل، از روشی جدید تحت عنوان شرطی سازی یکنواخت محلی (LUC) که نتیجه توسعه روش شرطی سازی یکنواخت (UC) است می توان استفاده نمود. در این پژوهش کاربرد این روش برای تفکیک واحدهای استخراج انتخابی به باطله و ماده معدنی براساس عیار حد 2/0 درصد در معدن مس میدوک مورد بررسی و با نتایج حاصل از روش متداول تخمین مقایسه شده است. براساس چالهای انفجاری در معدن برای دو پنل استخراجی 2450 و 2465 نتایج نشان داد که از مجموع کل بلوک ها 4 درصد باطله و 96 درصد کانسنگ می باشد.  بنابراین درصد تغییرات کانسنگ جهت نتیجه گیری مد نظر قرار گرفت. برای روش لاگ کریجینگ،  در این دو پهنه 49 درصد موارد تفکیک ماده معدنی با خروجی کنترل عیار تطابق دارد در حالیکه در 51 درصد موارد ماده معدنی به صورت باطله تفکیک شده است. همچنین براساس خروجی های روش شرطی سازی یکنواخت محلی در این دو پهنه 98 درصد رده بندی ماده معدنی با خروجی کنترل عیار تطابق داشته و 2 درصد تفکیک ماده معدنی به عنوان باطله تفکیک شده است. بنابراین حتی با فرض یکسان دانستن هزینه های ناشی از خطای کم رده بندی و بیش رده بندی، روش شرطی سازی یکنواخت محلی از مطلوبیت بیشتری برخوردار است.
    کلید واژگان: طبقه بندی باطله و کانسنگ, بلوک مدل, روش شرطی سازی یکنواخت محلی, مدل استخراجی, معدن مس میدوک
    Arash Taherinia *, Saeed Soltani Mohammadi
    Summary In this research, the application of localized uniform conditioning (LUC) method for SMU classification into waste and ore based on 0.2% cutoff grade has been compared with the conventional estimation method in the Miduk copper mine. Based on the blast holes, for the two extraction panels. Finally, even assuming the same level of cost due to under-estimation and over-estimation, the LUC method is more desirable than Log-kriging.   Introduction In the cases of the borehole data have large grid compared with the dimensions of the blocks, using the estimation techniques based on linear regression for modeling small blocks are. To solve this problem, Abzalov in 2006 introduced a new method of LUC which was result of a series of corrections on uniform conditioning (UC). In this method, after calculating the grade distribution functions for large panels, first, based on the uniform conditioning method, the large panel is divided into small blocks according to the increase of grade; small blocks located on the panels are ranked. This method is able to present the grade distribution functions for large panels based on UC method, and also can localized results of UC models.   Methodology and Approaches In this research, we used Log-kriging and LUC techniques in order to classify waste and ore materials. The dimensions of the SMU units were chosen as 5×5×15 meters. Then, using Log-kriging and LUC methods the grade of each SMU blocks in the block model was estimated. Then, according to the 0.2% cutoff grade, the SMU was divided into waste and ore. The best way to compare these two methods is to compare them with the output of the ore control unit. According to the short distance between blast holes, the separation of the ore control unit was considered as real data. Based on this data obtained from the ore control unit, a block model was prepared and separation of waste and ore blocks was done. Then, the results of the separation based on the LUC, Log-kriging and blast hole model output were compared.   Results and Conclusions Based on the blast holes, for the two extraction panels, 2450 and 2465, their results showed that the total blocks were separated to 4% waste and 96% of the ore; therefore, the ore percentage changes were considered for the conclusion. For the method of Log-kriging, in these two panels, 49% of the separation of the ore is matched with the ore control output, while in the 51% of the cases the ore was classified as waste. Also, according to the outputs of the LUC method, in these two benches, 98% of the classification of the ore was matched to the ore control output, and 2% of the separation of the ore was classified as waste. Therefore, even assuming the same level of cost due to under estimation and over estimation, the LUC method is more desirable.
    Keywords: Ore, Waste Classification, Block Model, LUC, Exploitation Model, Miduk Copper Complex
  • زهرا شفیعی، ملیحه عباس زاده*، سعید سلطانی محمدی، مجتبی دهقانی جوزم

    به دلیل ارتباط زون های کانی سازی با تغییرپذیری عیار در کانسارهای مس پورفیری، تهیه مدل سه بعدی این زون ها یکی از گام های پیش از تخمین در ارزیابی این تیپ کانسارها به شمار می آید. کیفیت این مدل تاثیر بسزایی بر کیفیت تخمین های ارائه شده برای عیار، طراحی مناسب استخراج بلندمدت و درنهایت کاهش مشکلات بین معدن و کارخانه فرآوری خواهد داشت. روش معمول برای تهیه این مدل استفاده از روش مدلسازی محدود می باشد که فرآیندی پیچیده و زمان بر است. یکی از راه حل های ممکن برای تهیه این گونه مدل ها استفاده از روش های نامحدود همچون روش های هوشمند می باشد. در این مقاله تلاش شده است تا عملکرد دو روش هوشمند شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی کننده در جداسازی زون های کانی سازی (شامل زون شسته شده، زون هیپوژن، زون سوپرژن) کانسار مس میدوک مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. برای این منظور از مختصات جغرافیایی (طول و عرض و ارتفاع) داده های حاصل از گمانه های اکتشافی به عنوان ورودی و زون های کانی سازی مشاهده شده در آن ها به عنوان خروجی مدل استفاده شده است. بررسی نتایج حاصل از این الگوریتم های هوشمند در جداسازی زون های زمین شناسی نشان می دهد که روش ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی کننده نسبت به شبکه عصبی مصنوعی عملکرد مطلوب تری دارد. عملکرد مطلوب تر روش روش ماشین بردار پشتیبان نسبت به شبکه عصبی مصنوعی، با استفاده از دقت بالاتر این روش در مراحل آموزش و آزمایش و همچنین مقایسه میان مدل بلوکی طبقه بندی شده با برداشت های صورت گرفته از چال های انفجاری نشان داده شده است.

    کلید واژگان: شبکه عصبی مصنوعی, ماشین بردار پشتیبان, کانسار مس پورفیری, جداسازی زون های کانی سازی
    Zahra Shafiee, Maliheh Abbaszadeh *, Saeed Soltani Mohammadi, Mojtaba Dehghani

    Due to the relation of mineralization zones with grade variability in porphyry copper deposits, the preparation of the three-dimensional model of these zones is one of the pre-estimation steps in evaluation this type of deposits. The quality of this model has a significant impact on the quality of the grade estimates, the proper design of long-term extraction and ultimately reducing the problems between the mine and the processing plant. The usual way to prepare this model is to use a constrained modeling technique, which is a complex and time consuming process. One of the possible solutions for the preparation of these models is the use of unconstrained methods, such as intelligent methods. This paper attempts to study the performance of artificial neural network and support vector machine in the separation of mineralization zones (including leached, hypogene and supergene zones) in Miduk copper deposit. The northing co-ordinate, easting co-ordinate and height of the samples are used as input variables, and the observed mineralization zones in them are used as the output variable. Investigating the results of these intelligent algorithms in the separation of geological zones shows that the support vector machine classifier has a better performance than the artificial neural network. The better performance of the support vector machine method is shown by 1) the higher accuracy of this method in the training and testing stages and 2) the comparison between the block model with the grade control observations.

    Keywords: Artificial neural networks, Support Vector Machine, Porphyry copper deposit, Separation of geological zones
  • ملیحه عباس زاده*، اردشیر هزارخانی، سعید سلطانی محمدی

    امروزه یکی از روش های متداول در اکتشاف کانسارها، مطالعات زمین شناسی اقتصادی است. مدل سازی داده های میانبارهای سیال یکی از روش های متداول در مطالعات زمین شناسی اقتصادی به شمار می رود. در این مطالعه از روش شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان یکی از روش های الگوریتم یادگیری ماشین به منظور مدل سازی سه بعدی داده های میانبارهای سیال در کانسار مس پورفیری سونگون و کاربردی کردن نتایج حاصل از آنالیز میانبارهای سیال استفاده شده است. به این منظور داده های حاصل از مطالعات میانبارهای سیال مستقیما جهت تفکیک زون های دگرسانی مرتبط با کانی زایی (پتاسیک، فیلیک و پتاسیک- فیلیک) در منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. با توجه به ارتباطی که بین زون های دگرسانی و نیز مناطق مستعد کانی سازی در کانسارهای پورفیری وجود دارد، بر اساس 173 داده میانبارهای سیال موجود، تفکیک زون های دگرسانی در محدوده کانسار مس پورفیری سونگون بر اساس مدل سه بعدی حاصل از مطالعات میانبارهای سیال با استفاده از روش شبکه‎های عصبی مصنوعی صورت گرفت. بر اساس دقت نتایج حاصل از آزمایش مدل، می توان نتیجه گرفت که دقت مدل شبکه عصبی به کار گرفته شده در تفکیک زون های دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پتاسیک- فیلیک در حدود 83 درصد بوده و مدل به کار گرفته شده به نحو مناسبی توانایی تفکیک زون های دگرسانی مرتبط با کانی سازی را در محدوده کانسار مس پورفیری سونگون داشته است. امروزه یکی از روش های متداول در اکتشاف کانسارها، مطالعات زمین شناسی اقتصادی است. مدل سازی داده های میانبارهای سیال یکی از روش های متداول در مطالعات زمین شناسی اقتصادی به شمار می رود. در این مطالعه از روش شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان یکی از روش های الگوریتم یادگیری ماشین به منظور مدل سازی سه بعدی داده های میانبارهای سیال در کانسار مس پورفیری سونگون و کاربردی کردن نتایج حاصل از آنالیز میانبارهای سیال استفاده شده است. به این منظور داده های حاصل از مطالعات میانبارهای سیال مستقیما جهت تفکیک زون های دگرسانی مرتبط با کانی زایی (پتاسیک، فیلیک و پتاسیک- فیلیک) در منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. با توجه به ارتباطی که بین زون های دگرسانی و نیز مناطق مستعد کانی سازی در کانسارهای پورفیری وجود دارد، بر اساس 173 داده میانبارهای سیال موجود، تفکیک زون های دگرسانی در محدوده کانسار مس پورفیری سونگون بر اساس مدل سه بعدی حاصل از مطالعات میانبارهای سیال با استفاده از روش شبکه‎های عصبی مصنوعی صورت گرفت. بر اساس دقت نتایج حاصل از آزمایش مدل، می توان نتیجه گرفت که دقت مدل شبکه عصبی به کار گرفته شده در تفکیک زون های دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پتاسیک- فیلیک در حدود 83 درصد بوده و مدل به کار گرفته شده به نحو مناسبی توانایی تفکیک زون های دگرسانی مرتبط با کانی سازی را در محدوده کانسار مس پورفیری سونگون داشته است.

    کلید واژگان: میانبارهای سیال, الگوریتم یادگیری ماشین, روش شبکه های عصبی مصنوعی, زون های دگرسانی, کانسار مس پورفیری سونگون
    Maliheh Abbaszadeh *, Ardeshir Hezarkhani, Saeed Soltani Mohammadi

    In recent years, economic geology studies have become very popular method in mineral exploration studies. Modeling fluid inclusion data is one of the common studies in economic geology. In this research artificial neural networks method, as one of the machine learning algorithms, is used for three-dimensional modeling and application of the results of fluid inclusion analysis in Sungun porphyry copper deposit. For this purpose, fluid inclusion data is used for directly separation of related alteration zones with mineralization (Potassic, Phyllic and Potassic- Phyllic). Due to the relation that exists between alteration zones and mineralization areas, based on 173 fluid inclusion data the separation of alteration zones is modeled by artificial neural networks method in Sungun porphyry copper deposit. According to the validation studies, it can be concluded that precision of this model is appropriate (83%) and trained model could be used for separation of alteration zones in Sungun porphyry copper deposit.

    Keywords: Fluid inclusion, Machine Learning Algorithms, Artificial Neural Networks Method, Alteration Zones, Sungun Porphyry Copper Deposit
  • علی عالی انوری*، سعید سلطانی محمدی، مریم میری
    هدف اصلی این مقاله محاسبه فرار آب از مخزن سد آزاد کردستان با استفاده از تلفیق اطلاعات زمین شناسی مهندسی و نتایج حاصل از روش زمین آماری چند متغیره است. برداشت های صحرایی و نتایج حاصل از 38 گمانه اکتشافی منابع اصلی اطلاعاتی در بررسی های زمین شناسی هستند. با توجه به محدود بودن گمانه ها و نیاز به تفسیر دقیق از شرایط زیر سطحی زمین در نقاطی که گمانه حفر نشده است، با استفاده از روش زمین آماری چند متغیره، تغییرات نفوذپذیری در امتداد محور و تکیه گاه های سد آزاد تخمین زده شد. بخش اعظمی از پی و تکیه گاه های سد آزاد داراری نفوذپذیری پایین است که خطر چندانی از نظر فرار آب ندارد و تنها در بخش هایی از تکیه گاه چپ نفوذپذیری بالا نشان داده شده است که تطبیق آن با نقشه های زمین شناسی مهندسی، محدوده برخورد توده نفوذی آذرین با سنگ های دگرگونی را نشان می دهد. سپس با استفاده از این نتایج و همچنین نتایج حاصل از مطالعات زمین شناسی مهندسی، مقدار نشت آب از پی و تکیه گاه ها با استفاده از روش عددی المان محدود برآورد شده است. نتایج حاصل از مدلسازی عددی نشان دهنده فرار آب در حدود 450 لیتر بر دقیقه(5/7 لیتر برثانیه) از پی و تکیه گاه های سد است. از سوی دیگر در پایین دست سد مقدار آب نشتی از سد و چشمه های پایین دست به طور مرتب اندازه گیری شده است که در حدود 350 لیتر بر دقیقه را نشان می دهند که نشان دهنده ارتباط نزدیک میان مدلسازی انجام شده و مقادیر اندازه گیری شده می باشد.
    کلید واژگان: نفوذپذیری, زمین آمار, شاخص چندگانه, برآورد نشت, سد آزاد
    Ali Aalianvari *, Saeed Soltani, Mohammadi, Maryam Miri
    The main objective of this paper is to estimate water seepage from the Azad dam foundation, based on the combined geotechnical investigations and multivariate geostatistical methods. Geological filed investigations and records at the 38 exploratory boreholes have been considered as the main source for seepage calculations. Due to expansion of reservoir and a few boreholes and limitation of geological investigations, distribution of permeability and permeability changes in the reservoir area is not an indicator for reservoir. In this research using geostatistical method (Kriging), Lugeon values have been estimated for abutments and foundation of the reservoir. Afterward, seepage was estimated for reservoir by using numerical method (FEM).results show that around 450 lit/min water was seepage from the dam. That is very close to the observed seepage from dam foundation. Based on the results, the total seepage estimated is around 450 lit/min that is relatively closed to the observed and measurements flow (350lit/min).
    Keywords: Permeability, Geostatistic, water seepage, Azad dam
  • ولی صفری، وحید وزیری، سعید سلطانی محمدی *، جعفر خادمی حمیدی

    این تحقیق برای پیش‎بینی میزان گازخیزی لایه زغال‏ و ارزیابی ریسک سوانح ناشی از آن در معدن مکانیزه زغال‏سنگ طبس به کمک تخمینگر زمین‎آماری کریجینگ شاخص چندگانه و بر اساس داده‏های برداشت شده در خصوص گازخیزی لایه زغال C1 از 48 حلقه گمانه انجام شد. نتایج حاصل از نقشه پیش‎بینی گازخیزی نشان داد که تقریبا 12 درصد از کل مساحت محدوده مورد مطالعه، گازخیزی کمتر از (m3/t) 5 (ریسک کم) ، 11 درصد از آن گازخیزی (m3/t) 10-5 (ریسک متوسط) و 15 درصد از آن دارای گازخیزی (m3/t) 15-10 (ریسک بالا) دارد. در حالی که حدود 62 درصد از کل مساحت مورد مطالعه، گازخیزی بالای (m3/t) 15 دارد که دارای ریسک گازخیزی بسیار بالایی است، بنابراین بر اساس تجارب حاصل از پانل‏های استخراج شده، در مناطق با ریسک گازخیزی پایین تا متوسط ‏می‏توان با مدیریت استخراج و اصلاح سیستم تهویه عملیات استخراج را ادامه داد، اما در مناطق با ریسک گازخیزی بالا و خیلی بالا مدیران معدن مجبور به پیاده‏سازی سیستم متان زدایی اند.

    کلید واژگان: گازخیزی, زمین‎آمار, کریجینگ شاخص چندگانه, معدن مکانیزه زغال‏سنگ طبس
    vali Safari, vahid vaziri, jafar khademi hamidi

    This study uses multiple indicator kriging estimator based on assayed data acquired from 48 exploration boreholes in Tabas coal mine in order to predict gas content of coal seams. Results of the estimated block models showed that approximately 12% of the total area has the gas content of less than 5 (m3/ton) (Low risk), 11% has 5-10 (m3/ton) (Medium Risk) and 15% has 10- 15 (m3/ton) (High Risk), while about 62% of total area has the gas content of more than 15(m3/ton) which is of a high risk. Therefore, according to the experiences from mined panels, in the zones with lower to median gasification risk, it is possible to keep the mining operation running with management and optimization of the ventilation system. However, in the zones with higher gasification rate, demethanization process is mandatory.

    Keywords: Gas content, geostatistics, Multiple indicator Kriging, Mechanized Tabas coal mine
  • فاطمه سادات حسینیان، بهرام رضایی، سعید سلطانی محمدی *
    ارائه مدل های آسیای نیمه خودشکن برای پیش بینی کارآیی آن یکی از ابزارهای مفید برای طراحی بهتر مدار خردایش است. هرچند پیش از این مدل های آسیای نیمه خودشکن زیادی ارائه شده است ولی در اکثر آن ها پیش بینی کارآیی آسیا در مقیاس صنعتی انجام نشده است. توان کشی آسیای نیمه خودشکن تاثیر موثری بر کارآیی آسیا دارد؛ بنابراین در این مطالعه، مدل جدیدی بر اساس ترکیب شبکه عصبی مصنوعی شعاعی و مولفه های اصلی برای پیش بینی توان کشی آسیای نیمه خود شکن ارائه شده است. پارامترهای رطوبت بار اولیه، دبی بار اولیه، وزن بار داخل آسیا، درصد جامد بار اولیه، دبی آب ورودی و خروجی به آسیا و اندیس کار انتخاب و تاثیر آن بر توان کشی آسیا بررسی شد. نتایج نشان داد که مدل ترکیبی شبکه عصبی مصنوعی و مولفه های اصلی آموزش یافته با 8512/0 = R و 7115/65 = RMSE قابلیت استفاده برای پیش بینی توان کشی آسیای نیمه خود شکن در مقیاس صنعتی را دارد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد که تمامی پارامترهای ورودی به مدل تاثیر معناداری بر خروجی دارند.
    کلید واژگان: آسیای نیمه خودشکن, توان کشی, شبکه عصبی مصنوعی, شبکه های پایه شعاعی, مولفه های اصلی
    Fatemeh Sadat Hoseinian, Bahram Rezai, Saeed Soltani, Mohammadi *
    Providing of semi-autogenous (SAG) mill models for prediction of its effectiveness is one of the most useful tools for better design of grinding circuit. Many SAG mill models have been presented in the literature, but in most of them have not been predicted the mill performance in industrial scale. Semi-autogenous mill power has an effective impact on the mill performance. So in this study, a new model based on combination of radial artificial neural network and principal component is presented to predict semi-autogenous mill power. The feed moisture, mass flowrate, mill load cell weight, SAG mill solid percent, inlet and outlet water to the SAG mill and work index selected as input variables and evaluated the effect of them on the mill power. The results showed that the trained hybrid model of artificial neural network and principal component with R=0.8512 and RMSE= 65.7115 can be used to predict the semi-autogenous mill power in industrial scale. The sensitivity analysis results showed that all model input parameters had a significant effect on the output.
    Keywords: Semi, autogenous mill, mill power, radial artificial neural network, Radial bases function, principal component
  • الهام قدیری صوفی*، سعید سلطانی محمدی، هادی مختاری
    در طی سال های اخیر سرمایه گذاری در پروژه های اکتشاف ذخائر معدنی رشد چشمگیری در ایران داشته است. از آنجا که اجرا و تکمیل پروژه های اکتشافی، تلاش، هزینه و زمان زیاد و نیز قابلیت های فنی و تخصصی مدیران پروژه را می طلبد، استفاده از تکنیک های مدیریتی از جمله ساختار شکست کار و دیاگرام های مدلسازی پروژه ها اعم از شبکه های برداری در امر اکتشاف مواد معدنی می تواند از هدر رفتن زمان و هزینه در این نوع پروژه ها جلوگیری و موجبات تصمیم گیری درست و بهنگام در مراحل مختلف اکتشاف را فراهم آورد. پروژه های اکتشاف نهشته های اسکارن، به عنوان یکی از منابع مهم آهن، مس، طلا، سرب و روی، از جمله پروژه های بزرگ و مهم اکتشافی می باشد. نهشته های اسکارن یکی از گسترده ترین نوع نهشته ها در پوسته زمین هستند و موضوع مطالعات بسیاری در طول قرن ها بوده است. امروزه با استفاده از تکنیک ها و روش های مختلف اکتشافی می توان این نوع نهشته ها را با دقت بیشتری مورد مطالعه، بررسی و اکتشاف قرار دارد. در این مقاله سعی شده است تا با بکارگیری دانش مدیریت پروژه و ساختار شکست کار، الگوی مناسب جهت انجام مراحل اولیه اکتشاف کانسارهای  اسکارن سرب و روی و درنهایت تلفیق نتایج در محیط  سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تهیه نقشه پتانسیل معدنی در منطقه ماهنشان ارائه گردد.
    کلید واژگان: دانش مدیریت پروژه, اسکارن سرب و روی, اکتشاف, ساختار شکست کار, شبکه AOA
    Elham Ghadiri Sousi *, Saeed Soltani Mohammadi, Hadi Mokhtari
    During recent years, investment in mineral resources exploration projects has been significantly growth in Iran. Since the implementation and completion of exploration projects require effort, long time and high cost as well as project managers technical capability, management techniques such as work breakdown structure in mineral exploration can prevent of wasting time and costs on these exploration. Skarn deposits exploration projects, as an important source of iron, copper, gold, lead and zinc, include major exploration projects. Skarn deposits are one of the most widespread types of deposits in the earth's crust and has been the subject of many studies over the centuries. Today, using of various techniques and methods of exploration can be these deposits more carefully studied, assessment and explored. In this paper, have been tried to used of  project management knowledge and  work breakdown structure, a appropriate model to perform the early stages of exploration of  lead – zinc skarn and finally combining the results in the GIS environment for mineral potential mapping in Mahneshan area be provided.
    Keywords: Project Management Knowledge_Lead – zinc skarn_Exploration_Work Breakdown Structure_AOA Network
  • مرضیه نادیان، روح الله میرزایی، سعید سلطانی محمدی
    زمینه و هدف
    ذرات معلق یکی از مهم ترین آلاینده های هوای شهرهای ایران به ویژه تهران است که به دلیل خطرات بهداشتی متعدد سلامت ایرانی ها را تهدید می کند. میزان خطرات این ذرات به تغییرات زمانی- مکانی غلظت آن ها در هوا بستگی دارد. از این رو، هدف این پژوهش، تحلیل مکانی و زمانی PM2.5 در هوای شهر تهران با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی است.
    مواد و روش ها
    داده های ساعتی غلظت PM2.5 طی سال 1395 از 38 ایستگاه سنجش آلودگی هوا جمع آوری شد و به صورت ماهانه، فصلی و سالانه آنالیز شد. به منظور پهنه بندی غلظت PM2.5، از درون یابی وزن دهی معکوس فاصله استفاده شد. وجود خودهمبستگی مکانی در داده ها توسط شاخص موران بررسی شد و خوشه بندی داده ها توسط شاخص های موران جهانی و محلی صورت پذیرفت و نهایتا جهت تعیین لکه های داغ این آلاینده در شهر تهران از شاخص Getis-Ord-Gi استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از پهنه بندی و خودهمبستگی مکانی محلی و جهانی به همراه تحلیل لکه های داغ غلظت آلاینده ی PM2.5 نشان داد که غلظت این آلاینده از سمت شمال به جنوب تهران روند افزایشی دارد به طوری که مناطق واقع در جنوب تهران به ویژه ایستگاه های شهر ری، از آلوده ترین مناطق شهر تهران بودند. همچنین نتایج نشان داد که غلظت این آلاینده در دو فصل سرد بیش تر بود به طوری که بیشترین لکه های داغ در این دو فصل شناسایی شدند.
    نتیجه گیری
    استفاده هم زمان از چند تحلیل مکانی نشان داد که شهر تهران به دو بخش شمال غیرآلوده و جنوب آلوده قابل تفکیک است که این موضوع باید توسط برنامه ریزان شهری جهت بهبود کیفیت هوای تهران در نظرگرفته شود.
    کلید واژگان: آلاینده ی PM2, 5, آماره موران جهانی, آماره موران محلی, لکه های داغ
    Marzieh Nadian, Rouhollah Mirzaei, Saeed Soltani Mohammadi
    Background And Objectives
    PM2.5 particulate matter is one of the major air pollutants in cities of Iran especially Tehran, which threaten health of Iranian people due to numerous health hazards. Risk levels of these particulate depend on spatial-temporal changes in the air. Hence, this study aimed spatial-temporal analysis of PM2.5 concentration in Tehran's air using the Geographic Information System.
    Material and
    Methods
    Hourly data of PM2.5 concentration was collected in 2016-2017 from 38 air pollution monitoring stations and was analyzed monthly, seasonally and annually. Inverse Distance Weighting interpolation method was used in order to present concentration maps of the PM2.5. Existence of spatial autocorrelation in data was analyzed by Moran's I and data clustering was accomplished by Global and Local Moran's I and finally Getis-Ord-Gi index was used to determine hot spots of this pollutant in Tehran.
    Results
    Results of concentration maps of PM2.5 and global and local spatial autocorrelation with PM2.5 concentration hot spot analysis showed that the concentration of this pollutant has an incremental mode from the north to the south of Tehran so that areas in south of Tehran especially Ray stations were the most polluted areas in Tehran. In addition, results showed that the concentration of this pollutant was more in the two colder seasons so that most hot spots were identified in these seasons.
    Conclusion
    Using several spatial analyses simultaneously showed that Tehran can be separated into two parts of non-polluted north and polluted south, which this issue should be considered by urban planners to improve Tehran's air quality.
    Keywords: PM2.5 pollutant, Global Moran's I, Local Moran's I, Hotspots
  • ملیحه عباس زاده *، سعید سلطانی محمدی، مهیار یوسفی
    زمینه
    آرسنیک از دسته عناصری به شمار می آید که در پوسته زمین نسبتا فراوان است. علی رغم کاربردهای متنوع در بخش های مختلف همچون صنعت، کشاورزی و داروسازی، آرسنیک تاثیرات خطرناکی نیز بر موجودات زنده و از جمله انسان دارد. دو منشا انسانی (ناشی از فعالیت های انسانی همچون صنعت، معدن و کشاورزی) و طبیعی برای ایجاد آلودگی این عنصر در محیط زیست شناخته شده است. در این مقاله با تهیه نقشه توزیع این آلاینده در بخش جنوبی کرمان منشا احتمالی این آلودگی بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این مقاله از آنالیز آرسنیک در 1804 نمونه رسوبات آبراهه ای در جنوب استان کرمان جهت مدلسازی فضایی آلایندگی این عنصر استفاده شده است. به منظور تخمین میزان آلاینده در نقاطی که از آنها نمونه ای برداشت نشده است، از روش مدلسازی کریگینگ بیزین تجربی استفاده شده است.
    یافته ها
    غلظت آلاینده آرسنیک در برخی از بخش های غربی منطقه از حد استاندارد فراتر بوده و لازم است تا مطالعات لازم در خصوص سطح مخاطرات مرتبط با این آلاینده و تاثیر آن بر رواج بیماری های مرتبط همچون سرطان پوست، مثانه و ریه، دیابت و بیماری های قلبی و عروقی در این بخش ها مورد بررسی قرار گیرد.
    نتیجه گیری
    بررسی تطبیقی نقشه آلاینده و موقعیت کانسارها، معادن، صنایع شیمیایی و زمین های کشاورزی نشان داد که عمده آلودگی آرسنیک در این منطقه ناشی از صنعت و کشاورزی نبوده و به احتمال زیاد منشا ژئوژنیک دارد. با توجه به اینکه مدلسازی صورت گرفته بر اساس نمونه های رسوبات آبراهه ای می باشد، لازم است تا در گام بعد، مطالعات بر اساس نمونه های خاک و آب های سطحی و زیرزمینی و نمونه های انسانی در مناطق آلوده صورت پذیرد.
    کلید واژگان: سیستم های اطلاعات جغرافیایی, کریگینگ بیزین, عدم قطعیت, آلودگی, آرسنیک
    Maliheh Abbaszadeh *
    Background
    Arsenic occurs naturally in the earth’s crust. Although arsenic is useful for various industrial, agricultural, medicinal and other purposes, it exerts a toxic effect in a variety of organisms, including humans. Arsenic could be entered into the environment through anthropogenic (produced directly by human activities) and natural (weathering and leaching from rocks and mineral layers of the earth and sedimentation) sources. This study evaluates the source of arsenic contaminations in the south of Kerman state by preparing the arsenic distribution map.
    Materials And Methods
    In south of Kerman Province, with a surface of ca. 5000 km2study, results of assaying the 1804 stream sediment samples for arsenic contamination are used for spatially modeling. Empirical Bayesian kriging (EBK) modelling has been applied to assess the prediction of arsenic contamination for other non-sampling.
    Results
    The level of arsenic concentration is more than the standard value (12 ppm) in north-western part of the area. This contamination can cause several diseases such as skin, Bladder and Lung cancers, diabetes and Cardiovascular in these areas. Therefore it’s necessary to evaluate the frequency of these diseases in the contaminated area.
    Conclusion
    Comparison of contaminated area with the location of mineral deposits, mines, chemical industries and agricultural area shows that the source of this contamination could not be anthropogenic and natural source is more probable. Because the spatial modeling is prepared based on the stream sediment samples, it is necessary in the next step, to sample from soil, surface and underground water of contaminated area.
    Keywords: Geographical information systems, Bayesian kriging, uncertainty, Arsenic, contamination
  • الهام قدیری صوفی*، سعید سلطانی محمدی، مهیار یوسفی، علی عالی انوری
    از آنجا که فعالیت های معدنی بر روی کانسارهای فلزی به عنوان یکی از راه های رهاسازی و ورود عناصر خطرناکی همچون آرسنیک به محیط زیست شناخته می شوند؛ پرداختن به مسائل آلودگی در خاک و رسوبات آبراهه ای در پیرامون کارگاه های معدنی حائز اهمیت است. برای درک توزیع فضایی آلودگی آرسنیک در منطقه ساردوییه و بافت در استان کرمان، به مساحت تقریبا 5000 کیلومترمربع، 1804 نمونه رسوبات آبراهه ای برداشت شد و آنالیز ژئوشیمیایی برای این نمونه ها انجام گرفت و در نهایت غلظت عناصر مختلف از جمله آرسنیک در این نمونه ها به دست آمد. حد مجاز توصیه شده توسط استانداردها در خاک برای آرسنیک ppm 20 می باشد. در نتیجه نمونه هایی که مقدار آرسنیک در آنها از این مقدار بیشتر است؛ مناطق آلوده هستند که نیاز به بهسازی زمین دارند. اما از آنجا که تعداد نمونه های برداشت شده محدود است، برای تشخیص ریسک آلوده بودن مناطق از روش کریجینگ شاخص استفاده شد. در منطقه مورد مطالعه 32 اندیس شناخته شده مس وجود دارد؛ از این رو به منظور بررسی پتانسیل آلودگی آرسنیک حاصل از فعالیت های معدنی، با توجه به نقشه نهایی حاصل از به کارگیری روش کریجینگ شاخص بر روی غلظت آرسنیک موجود در داده های رسوبات آبراهه ای، مشخص شد که در بخش شمال و شمال باختری منطقه آلودگی آرسنیک ممکن است در نتیجه فعالیت های معدنی مس پورفیری باشد اما در بخش خاوری منطقه اگر چه تراکم این اندیس ها بالاست؛ اما آلودگی خاصی دیده نشده است.
    کلید واژگان: آرسنیک, فعالیت های معدنی, مس پورفیری, آلودگی زیست محیطی, کریجینگ شاخص
    E. Ghadiri Soufi *, S. Soltani Mohammadi, M. Yousefi, A. Aalianvari
    In mining areas, assessing toxic elements (e.g., arsenic) contamination in the soil and stream deposits is a critical issue. It is because mining activities release dangerous elements that enter the environment. In this paper, for modeling the spatial distribution of arsenic contamination in Sarduiyeh-Baft area, in Kerman Province, across an area of ca. 5000 km2, 1804 stream sediment samples were collected and analyzed. The recommended standard limit for arsenic in soil is 20 ppm, so samples showing arsenic concentration >20 ppm are contaminated samples, which need land reform processes. However, since the number of collected samples is limited, indicator Kriging method was used to identify the possibility of contamination. In the study area, there are 32 known occurrences of porphyry-Cu deposits. Thus, in order to estimate the arsenic contamination in the unsampled locations, indicator kriging method was used. The results indicate arsenic contaminations in north and northwest parts of the study area, which could be occurred by mining of the porphyry-Cu deposits. However, the results show that there is no arsenic contamination in the eastern part although there are several mining sites with high activities.
    Keywords: Arsenic, Mining activities, Porphyry-Cu, Environmental pollution, Indicator kriging
  • سعید سلطانی محمدی *، محمدصابر زمزم، حسن بخشنده امنیه، سیداحسان موسوی، هادی مختاری

    مدیریت ریسک به عنوان یکی از 12 سطح اصلی مدیریت پروژه شناخته می شود، که از فازهای شناسایی، ثبت، رتبه بندی، شناخت اقدام های کاهنده، و تخصیص اقدام های کاهنده ی ریسک تشکیل می شود و مدیران پروژه را در اتخاذ شرایط ایمن برای طراحی و اجرا یاری می کند. تعدد عوامل مخاطره آمیز در پروژه های حفاری مکانیزه ی تونل های درون شهری، رتبه بندی ریسک را پیچیده و استفاده از این شیوه را دشوار می سازند. در این نوشتار، جهت تحلیل ریسک های پروژه از روش نزدیکی به گزینه ی ایده آل استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داده است که ریسک عوامل و عوامل مالی و انسانی در رتبه ی اول قرار دارند. همچنین ریسک برخورد با شبکه ی قنات ها از مهم ترین مشکلات در پروژه شناخته شده است. بررسی های میدانی صورت گرفته از مسیر پروژه و با توجه به ریزش های اتفاق افتاده در محدوده ی خیابان مولوی، که در اثر برخورد به قنات ها و حفره های ناشناس موجود در مسیر پروژه بوده است، صحت آنالیزهای انجام گرفته تایید شده است.

    کلید واژگان: حفاری مکانیزه, مدیریت ریسک, رتبه بندی, تصمیم گیری چندشاخصه یی, شباهت به گزینه ی ایده آل, پروژه ی خط 7 متروی تهران
    S. Soltani mohammadi *, M.S. Zamzam, H. bakhshandeh amnieh, E. Mousavi, H. mokhtari

    Risk management is today known as one of the nine major project management bodies of knowledge science. An effective risk management allows decision makers to identify the project's strengths, weaknesses, and opportunities. Also, they will be ready to respond if they arise. It includes identifying, recording, ranking and recognizing of response actions and also allocation of actions to corresponding risks. An appropriate risk management of a project helps project managers in getting safe conditions for project design and implementation. Therefore, one area in which there is a necessary need for decision making is project risk management. One of the main steps in risk management is risk assessment and risk ranking, which are important parts of risk management. On the other hand, tunneling projects are now risk-prone activities in mining engineering context. Missing or incomplete risk management in tunneling projects leads to negative consequences, such as longer project time and increased costs. Due to the multiplicity of risk factors in an urban mechanized tunneling project by Earth Pressure Balance ( EPB ) machine, ranking risk is a complex convoluted procedure. So, it is necessary to use multi-criteria decision-making ( MCDM ) methods. Hence, in this paper, in order to analyze the risks of a tunneling project in Tehran Metro-Line 7, we suggest to use Technique for Order of Preference by Similarity to Ideal Solution ( TOPSIS ) method. It is a method for aggregation that compares a set of alternatives by identifying weights for each criterion. It then normalizes scores for each criterion and calculates the geometric distance between each alternative and the ideal alternative. The obtained results show that financial and human resource factors get the first high risk ranks. Furthermore, the risk of dealing with a network of aqueducts is the most well-known problems of the Tehran Metro-Line 7 project. Conducted field studies of the project and visiting the workshop site confirmed the validity of analysis.

    Keywords: Mechanized tunnelling_Risk management_ranking_MCDM method_TOPSIS_line No. 7 Tehran subway
  • محمد غلامزاده، مجید مسعودی، سعید سلطانی محمدی
    با توجه به اهمیت ویژه تزریق دوغاب در توده سنگ و بخصوص پی سدها، بررسی پارامترهای تاثیرگذار در عملیات تزریق دوغاب شامل خورند، خواص دوغاب سیمانی و فشار تزریق ارزش زیادی داشته و شماری از دانشمندان و پژوهشگران مدل های تحلیلی بسیاری در این زمینه ارائه نموده اند. در این میان فشار تزریق دوغاب سیمانی به دلیل تاثیر زیاد آن در کیفیت و کارایی عملیات بهسازی و تزریق پی سدها از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله به بررسی تاثیر پارامتر فشار تزریق در مقاطع مختلف گمانه های تزریق پرداخته شده است و با استفاده از روابط تحلیلی ارائه شده توسط دانشمندان و مقایسه بین فشار محاسباتی از این روابط با فشار واقعی ثبت شده در سایت تزریق سد سیمره، مدل هایی که تخمین های بهتری ارائه داده اند معرفی شده اند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که روابط گروندی و زاروبا (با درزه های افقی) دقیق ترین برآورد از فشار تزریق را ارائه میدهند. در ادامه رابطهای به منظور محاسبهی فشار تزریق بر حسب عدد لوژن بر اساس داده های تزریق سد سیمره ارائه گردیده است که می تواند بیانگر فشار مجاز تزریق به منظور پیشگیری از پدیدهی شکست هیدرولیکی در توده سنگ باشد.
    کلید واژگان: خورند, دوغاب سیمانی, سد سیمره, شکست هیدرولیکی, فشار تزریق, عدد لوژن
    Mohammad Gholamzadeh, Majid Masoudi, Saeed Soltani Mohammadi
    Various methods provided for reducing the seepage of water from the dam foundation and abutments that the most common techniques is Curtain Grouting. Quality and efficiency of Grouting operation depend on various factors such as absorption, grout properties and grouting Pressure. One of the most effective parameter is the grouting pressure, because of overpressure, causing hydraulic fracturing in rock mass and low Grouting pressure, causing partial stay of the operation and the site is not completely sealed. So far, different comments, equations, tables and charts have been provided to calculate the necessary pressure in grouting operation. In this paper, has been investigate the effect of grouting pressure in difference stag of Seymareh dam. For this purpose, the grouting pressure is Calculated based on the analytical equations and compared with the actual pressures and finaly the best Model is selected. The results show that Groundy and Zaruba equations (with horizontal joints) prepare more accurate estimates of the grouting pressure than others. Also, new Equation is developed to calculate of grouting pressure as a function of Lugeon number that is able to calculate the acceptable grout pressure.
    Keywords: absorption, cement grout, dam seymareh, hydraulic fracture, pressure grout, Lugeon number
  • فاطمه سادات حسینیان، مهدی ایران نژاد، محسن هاشم زاده، سعید سلطانی محمدی
    پیش بینی عملکرد متالورژیکی پارامتر کلیدی در هر فرآیند فرآوری است. بهینه سازی، کنترل و ارزیابی فرآیندها اغلب مستلزم یک مدل دقیق، مناسب و همه جانبه از فرآیند می باشد. ارائه چنین مدلی نیاز به شناسایی کلیه پارمترهای موثر در فرآیند و تاثیر همزمان این عوامل بر خروجی فرآیند دارد. استفاده از روش های مختلف فروشویی برای فرآوری کانسنگ ها، بستگی به پارامترهای مختلفی از جمله عیار فلزات با ارزش موجود در کانسنگ و قابلیت انحلال کانه در محلول دارد. فروشویی ستونی روشی متداول برای بازیابی مس از کانسنگ آن است. در این مقاله از شبکه عصبی مصنوعی به منظور پیش بینی شرایط بهینه در فروشویی ستونی استفاده شده است. پارامترهای مهمی همچون ارتفاع ستون، اندازه ذارت، دبی اسید و زمان فروشویی، مطالعه و تاثیر آن بر بازیابی مس بررسی شد. آزمایش ها در سه ستون با ارتفاع های 2، 4 و 6 متر و در دو دانه بندی 25.4 میلی متر و 50.8 میلی متر انجام شد. نتایج تحقیقات نشان داد که رابطه معکوسی بین بازیابی مس با ارتفاع ستون و اندازه ذرات و رابطه مستقیمی با زمان فروشویی و دبی اسید دارد. بازیابی مس کانسنگ کوچک تر از 25.4 میلی متر در ستون هایی با ارتفاع های 2،4و6 متر به ترتیب 34.42%، 42.82% ، 32.06% بیشتر از نمونه های کوچک تر از 50.8 میلی متر است.
    کلید واژگان: فروشویی ستونی, کانسنگ اکسیدی مس, بازیابی, شبکه عصبی مصنوعی
    Fatemeh Sadat Hoseinian, Mehdi Irannajad, Mohsen Hashemzadeh, Saeed Soltani Mohammadi
    In this study, Artificial Neural Network was used for predicting optimized conditions of column leaching on copper oxide ore. Optimization, control and analysis of heap leaching implicate an accurate, proper and comprehensive modeling. Providing such models need to identify all the effective parameters in process and the impact of these factors simultaneously on the output of a process. Important parameters such as height of column, particle’s sizes, acid flow rate and leaching duration were studied and it was investigated their impacts on recovery of copper. Experiments were performed in three columns with the heights of 2, 4 and 6 meters and in the particle size distributions of 25.4 and 50.8 mm. The results showed that the copper recovery has an inverse relation with the column height and particle sizes. This relation is direct with leaching duration and acid rate. The copper recovery obtained in the columns with heights of 2, 4 and 6m were 78.63%, 66.27%, and 52.89% respectively. According to the results, the Trained ANN modeling predicts the copper recovery based on operation conditions.
    Keywords: Heap leaching, copper oxide ore, Recovery, Artificial Neural Network
  • سعید سلطانی محمدی*، میثم لک، سجاد محمدی، محمد امین کربلا
    از مهم ترین ابزارهای برنامه ریزی برداشت از سفره های آب زیرزمینی و انجام پروژه های عمرانی، آگاهی از سطح ایستابی نقاط مختلف منطقه و دسترسی به نقشه ی خطوط هم تراز آن است. عموما سطح ایستابی به وسیله ی چاه های پیزومتریک در منطقه و استفاده از روش های مختلف تخمین به دست می آید. محدودیت این روش ها ناتوانی در تخمین سطح ایستابی منطقه در روزهای مختلف سال است. در این پژوهش به وسیله ی شبکه عصبی و وارد کردن بعد زمان اندازه گیری سطح ایستابی، شبکه برای تخمین نقشه های هم تراز سطح آب زیرزمینی در روزهای مختلف سال آموزش داده شده است. برای این منظور از اطلاعات سطح ایستابی در دشت بهبهان برای سال های 1370 تا 1385 در آموزش شبکه استفاده شده است. مقدار ضریب همبستگی 0/9906 بین مقادیر واقعی با مقادیر تخمینی شبکه ی آموزش داده شده، بیانگر انطباق بسیار خوب آن ها است. در پایان بر اساس این شبکه، نقشه ی خطوط هم تراز سطح ایستابی در دشت بهبهان برای 4 روز مختلف سال 1384 ترسیم شده است.
    کلید واژگان: سفره آب زیرزمینی, سطح ایستابی, نقشه خطوط همتراز, شبکه عصبی مصنوعی شعاعی, دشت بهبهان
    Dr Saeed Soltani, Mohammadi *, Mr Meysam Lak, Mr Sadjad Mohammadi, Mr Mohammad Amin Karbala
    Knowing of the water table around the region and access to its contour maps is one of the most important planning tools for withdrawal underground aquifers and implementing civil projects. Generally, by using the piezometric wells in the region and different methods of estimation, the water table determined. Limitation of these methods is the inability to estimate water table on different days of the year. In this study, by using artificial neural network and time of the measurements of the water table as one of the inputs, the network is trained to estimate contour maps of water table on different days of the year. For this purpose, the water table data in Behbahan plain for the years 1370 to 1385 were used to training the network. Correlation coefficient 0.9906 between actual values and estimated values of the trained network indicates that the estimation is very good. Finally based on this network, contour map of water table in Behbahan plain is plotted for four different days in 1384.
    Keywords: Underground Aquifer, Water Table, Contour Map, Artificial Neural Network GRNN, Behbahan Plain
  • سعید سلطانی محمدی، مهدی امینی، محمد شفیعی علویجه *، فریدون بهرامی سامانی
    از مسائل مهم و تاثیرگذار در ساخت سازه های زیرزمینی، انتخاب موقعیت دهانه خروجی تونل است. انتخاب نامناسب موقعیت دهانه خروجی تونل بر اقتصاد و زمان اجرای پروژه تاثیر چشمگیری خواهد داشت. از آنجا که تعیین موقعیت خروجی تونل باید براساس معیارهای مختلف فنی مانند فاکتورهای ایمنی استاتیک و دینامیک، سختی و موقعیت حوضچه آرامش و معیارهای اقتصادی مانند زمان، هزینه نگهداری و هزینه لاینینگ و خاک برداری باشد، یکی از مسائل مهم تصمیم گیری چند معیاره است که در حل آن می توان از روش های مختلفی مانند نزدیکی به نقطه ایده آل و تحلیل سلسله مراتبی استفاده کرد. در این مقاله ابتدا معیارهای انتخاب موقعیت خروجی تونل بیان و درجه اهمیت شان نسبت به هم بررسی می شود. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، روند مناسبی برای انتخاب بهینه موقعیت خروجی تونل ارائه می گردد. در پایان، با استفاده از روش پیشنهادی، موقعیت بهینه خروجی تونل انحراف آب سد مشمپا از بین گزینه های مطرح شده انتخاب می شود.
    کلید واژگان: سد, مشمپا, زنجان, تونل انحراف آب, تحلیل سلسله مراتبی
    S. Soltani Mohammadi, M. Amini, M. Shafiei *, F. Bahrami
    Location of tunnel portal is always one of the vital concerns of geotechnical engineers and inappropriate selection of its position on financial conditions and the time the project will have significant impact. Locating the tunnels portal depends on different technical parameters (such as ecstatic and dynamic safety factor, hardness and position of relaxation pool) and financial factors (time, Maintenance, lining and soil stripping costs). In many situations, there are some proposed sites with different parameters, and it is necessary that the optimum tunnel portal location be selected with the help of multi-criteria decision making methods.In this paper, we have first studied the tunnel portal site selection criteria and their effects on the selection of the location of the tunnel portal. Then, using the Analytic Hierarchy Process (AHP) method, the decision making problem was hierarchically structured at three levels. To check the practicality of the method, the appropriate site for diversion tunnel portal was selected at Moshampa dam, Zanjan province, Iran.
    Keywords: Diversion tunnels, Slope failure, Moshmpa dam, Analytical Hierarchy Process
  • Saeed Soltani, Maliheh Abbaszadeh, Ardeshir Hezarkhani
    Optimization of sampling scheme is one of the important and attractive issues for geo statisticians and geochemists. So far, various methods have been presented for optimization of sampling location (initial and additional samples). In this article, it is tried to optimize the location of additionalsampling in environmental studies of Sepahan-Shahr area, by simulated annealing method. In Sepahan-shahr area, adjacency to pollutant factor (Irankooh mining area), in addition to the winds blowing whole the year from the side of this mine; have increased the pollution potentiality of the area. In this article, it is tried to optimize the location of additional sampling on the basis of the data obtained from initial samplings. For this purpose, objective function has been defined as “estimation variance minimization”, and simulated annealing optimization method has been used for solving this optimization problem. All the codes related with computation of objective function are prepared by Matlab software. Additional sampling proposed by this method will result in reduction of average estimationvariance of the area from 0.34 to 0.22, which is the highest reduction of estimated uncertainty possible to make in the results of 20 additional samples.
    Keywords: geostatistic, simulated annealing method, optimization, environmental sampling
  • Hassan Madani, Hossein Hassani, Marzieh Shademan Khakestar, Saeid Soltani Mohammadi
    Anomaly No.12A iron deposit is located in Bafgh block in Central Iran. In exploration period, 19 exploratory boreholes were drilled. According to results, the grade behavior is composed of three populations. Since dividing these population physically and geologically was not possible, therefore, the whole grade population was considered as one. In this regard, the normal, lognormal and three parameter lognormal models have been studied. According to the results, the three parameter model was chosed for the deposit.
    Keywords: Grade Modeling, Iron, Anomaly No.12A, Central Iran
  • خنثی سازی اثر سنژنتیک داده های ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه ای در منطقه شمال تکاب با استفاده از خوشه بندی فازی
    سعید سلطانی محمدی، فیروز علی نیا، دانیال کاویانی
    در اکتشافات ژئوشیمیایی به روش رسوبات آبراهه ای، روش های متعددی برای خنثی سازی اثر لیتولوژی ارایه شده است که عبارتند از: روش جداسازی جوامع سنگی، تحلیل مولفه های اصلی و خوشه بندی فازی. در این مقاله اثر مولفه سنژنیتک در داده های حاصل از تجزیه و تحلیل نمونه های رسوبات آبراهه ای منطقه شمال تکاب با استفاده از روش خوشه بندی فازی خنثی و نتایج حاصل با نتایج حاصل از روش جداسازی جوامع سنگی مقایسه شده است. نتایج موید این مطلب است که در نتایج حاصل از خوشه بندی فازی، آنومالی های جدیدی نشان داده شده است که در روش جداسازی سنگ بالادست نشان داده نشده است و از طرف دیگر، یک سری از آنومالی های دروغین؛ که از روش جداسازی سنگ بالادست حاصل شده بودند، محو شدند. به منظور تسهیل استفاده از این روش، اقدام به طراحی و نهایتا اعتبارسنجی یک مجموعه نرم افزاری گردید که کلیه مراحل مربوط به پردازش داده ها را به صورت مرحله ای انجام دهد.
    کلید واژگان: خنثی سازی اثر سنگ بالادست, خوشه بندی فازی, اکتشافات ژئوشیمیایی, روش رسوبات آبراهه ای
سامانه نویسندگان
  • سعید سلطانی محمدی
    سعید سلطانی محمدی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال