به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید رضا آزاده

  • سیدرضا آزاده*، حسین اعتمادی کیا
    امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، مسائل زیست محیطی اهمیت بالایی برای پژوهشگران دارد. در این زمینه گسترش فضایی جزایر حرارتی شهری یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی است. جزایر گرمایی شهری به دلیل گسترش فعالیت های انسانی و غلبه محیط های مصنوعی بر محیط های طبیعی شکل می گیرند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل فضایی و شناسایی کانون های جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت بود. تعداد چهار شاخص اصلی شامل تراکم کاربری ها، زیرساخت های سبز، حمل و نقل و تراکم شهری برای مطالعه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، از مطالعات میدانی، نرم افزار Google earth، طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شد. برای بررسی وزن نسبی شاخص ها از روش مقایسه زوجی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از ابزارهای تحلیل فضایی و مدل Zonal Statistic در نرم افزار Arc Map استفاده شد. نتایج نشان داد، شاخص حمل و نقل با ضریب 44/0 نسبت به سایر شاخص ها از اهمیت بیشتری در زمینه شکل گیری جزایر گرمایی شهری برخوردار بود. شاخص تراکم کاربری ها با وزن نسبی 341/0 در رتبه دوم قرار گرفت. شاخص های تراکم شهری و همچنین زیرساخت های طبیعی به ترتیب در رتبه سوم و چهارم قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده از همپوشانی شاخص ها، کانون جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت، در محلات باقرآباد، چله خانه و محله بازار شناسایی شد. تحلیل های فضایی نشان داد که روند گسترش فضایی جزایر گرمایی به سمت محلات غربی شهر مانند پیرسرا و ضیابری است. مطابق با نتایج پژوهش، در 26 درصد از محدوده قانونی شهر رشت، احتمال شکل گیری جزایر گرمایی شهری، بالا و بسیار بالا بود. همچنین 48 درصد از محلات شهر رشت یعنی، 26 محله از 55 محله شهر، با شدت بالا و بسیار بالای جزایر گرمایی شهری مواجه بودند؛ از این رو ضرورت دارد تا مدیران و مسئولان شهری، در برنامه ریزی برای آینده شهر رشت، به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند و سیاست هایی در پیش بگیرند که کاهش اثرات و پیامدهای منفی این مسئله را به همراه داشته باشد.
    کلید واژگان: جزیره گرمایی شهری, تحلیل فضایی, گسترش فضایی, رشت
    Seyed Reza Azadeh *, Hossein Etemadi Kia
    Today, in many countries of the world, environmental issues are very important for researchers. In this field, the spatial expansion of urban heat islands is one of the most important environmental issues. Urban heat islands are formed due to the growth of human activities and the dominance of artificial environments on the natural environments. The main purpose of this research was spatial analysis and identification of urban heat islands in Rasht metropolitan. In this regard, four main indicators (Density of land use, Green Infrastructure, Transportation, and Urban density) were selected. Environmental studies, Google Earth software, the master plan of Rasht, and the questionnaire method were used to collect information. The pairwise comparison method was used to investigate the relative weight of the indicators. For data analysis, the Arc Map software used spatial analysis tools such as point density, line density, kernel density, interpolation, Euclidean distance, and Zonal Statistic model. Results showed that the transportation index with a coefficient of 0.44 was more important than other indices in the formation of urban heat islands. The index of the land use density with a comparative weight of 0.341 was the second most important index. The indicators of urban density and natural infrastructure were the third and fourth most important indicators. According to the results obtained from the overlaying of the indicators, the center of urban heat islands was identified in Bagharabad, Chelekhane and Bazar neighborhoods. Spatial analysis showed that the spatial expansion of urban heat island is towards the western neighborhoods of Rasht such as Pirsera and Ziabri. According to the results of the research, in 26% of the Rasht area, the possibility of the formation of urban heat islands was high and very high. Also, in 48 percent of the neighborhoods of Rasht city, in other words, 26 out of 55 neighborhoods of the city the intensity of urban heat islands was high and very high. Therefore, managers and city officials must pay more attention to this issue in planning for the future of Rasht City and adopt policies that reduce the negative effects and consequences of this issue.
    Keywords: Urban heat island, Spatial analysis, spatial expansion, Rasht
  • سید رضا آزاده، جمال محمدی*، حمیدطاهر نشاط دوست

    به عنوان یک مسیله مهم در مطالعات شهری، موضوعی که تاکنون در کشور ایران کمتر به آن پرداخته شده است، رابطه میان کیفیت کالبدی محیط سکونت شهروندان و اختلالات روانی است. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی ارتباط بین شاخص های کیفیت کالبدی محله های شهری و اختلالات روانی در کلانشهر اصفهان بود. این پژوهش بر روی 434 نفر از شهروندان اصفهان انجام شد. ارزیابی وضعیت اختلالات روانی با پرسشنامه 90 سوالی SCL-90 انجام شد. کیفیت محیط مسکونی افراد در پنج بعد (شرایط طبیعی، کیفیت فضاهای باز عمومی، شرایط خیابان ها، آلودگی های محیطی و کاربری و خدمات محلی) با پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک رتبه ای انجام شد. براساس نتایج، نمره میانگین ضریب کلی علایم مرضی در بین نمونه آماری پژوهش برابر با 29/1 شد. در تحلیل همبستگی میان اختلالات روانی و شاخص های کالبدی محله های مسکونی رابطه معنی داری دیده شد (001/0  <p). نتایج رگرسیون لجستیک رتبه ای نشان داد که 15 شاخص به ترتیب شامل پارک های محلی، کیفیت پیاده روها، قابلیت پیاده روی، تنوع پوشش گیاهی، امنیت خیابان، فضاهای نشستن و مکث، روشنایی خیابان در شب، پاکیزگی محیط، عدم وجود آلودگی صوتی، ترافیک روان در سطح محله، فضاهای آبی، تنوع گیاهان، درختان و گل ها، دسترسی به امکانات تفریحی، دسترسی به حمل ونقل عمومی و دسترسی به مراکز خرید محلی، بیشترین تاثیرگذاری را بر اختلالات روانی دارند. ارتباط و همبستگی میان اختلالات روانی و کیفیت کالبدی محله های شهری به معنای ادغام ملاحظات بهداشتی و اصول برنامه ریزی شهری است تا اثرات منفی محیط های مسکونی بر اختلالات روانی کاهش یابد.

    کلید واژگان: متغیر کالبدی, محله های شهری, سکونتگاه های شهری, اختلالات روانی, شاخص GSI
    Seyed Reza Azadeh, Jamal Mohammadi *, Hamid Taher Neshat Doost

    As an important subjects in the urban studies, an issue that has been less addressed in Iran so far, is the relationship between the physical quality of citizens' living environment and mental disorders. The main purpose of this study was to investigate the relationship between physical quality indices of urban neighborhoods and mental disorders in Isfahan metropolis. This study was performed on 434 citizens of Isfahan. The assessment of mental disorders was performed with SCL-90 questionnaire. The quality of people's living environment was assessed in five dimensions (natural conditions, quality of public open spaces, street conditions, environmental pollution and local services) with a researcher-made questionnaire. Data analyzed using Pearson correlation coefficient and Ordinal Logistic Regression. Results showed, the mean score of the Global Severity Index was 1.29. In the correlation analysis, a significant relationship was seen between mental disorders and physical characteristics (P <0.001). The results of OLR showed that 15 indicators (local parks, quality of sidewalks, walking capacity, diversity of vegetation, street safety, sitting and pause spaces, street lighting at night, cleanliness of the environment, no noise pollution, smooth traffic on the surface Neighborhoods, water spaces, diversity of plants, trees and flowers, access to recreational facilities, access to public transportation and access to local shopping malls) have the greatest impact on mental disorders. The correlation between mental disorders and the physical quality of urban neighborhoods means the integration of health considerations and urban planning principles to reduce the negative effects of residential environments on mental disorders.

    Keywords: Physical variables, urban neighborhoods, urban settlements, mental disorders, GSI index
  • افشین عموزاده لیچایی*، سید رضا آزاده

    سرزندگی فضاهای جمعی همواره به عنوان یکی از دغدغه های اصلی پژوهشگران مطرح است. متاسفانه علیرغم علم به فواید و سودمندی های ناشی از حضور هنرهای شهری در فضاهای شهری، شاهد کمبود این چنین آثار و همچنین عدم تعامل آنها با استفاده کنندگان از فضاهای شهری کشور می باشیم. هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی وضعیت مجموعه پیاده راه فرهنگی شهرداری شهر رشت از لحاظ عوامل هنرهای شهری و همچنین تعیین عوامل اصلی در زمینه تحقق هنرهای شهری در پیاده راه مذکور بود. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری و تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که از 22 عامل مورد بررسی، 14 عامل در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند. عامل هنر نورپردازی شبانه با نمره میانگین 36/3 در رتبه اول قرار داشت. رتبه دوم را عامل طراحی خلاقانه مجسمه ها و حجم های تزیینی با میانگین 26/3 به خود اختصاص داد. عوامل دیوارنگاری و نقاشی های دیواری با نمره میانگین 07/1 و زیبایی مبلمان شهری با نمره میانگین 12/1 در پایین ترین سطح قرار گرفتند. مطابق روش تحلیل عاملی اکتشافی، 15 عامل کلیدی شناسایی شد که در سه گروه عناصر هنری (طراحی خلاقانه فضاهای سبز، رنگ آمیزی و چیدمان عناصر تزیینی بناها، یادمان های تاریخی، المان های هنری، طراحی خلاقانه مجسمه ها و حجم های تزیینی، طراحی آب نما، ساختمان های ویژه و منحصر به فرد)، فعالیت های هنری (نمایش های سنتی، تیاتر خیابانی، موسیقی های خیابانی و جشنواره ها و کارناوال های عمومی) و گرافیک محیطی (جذابیت های بصری و هنری در فضا، تابلوهای دیجیتالی و هنرهای تصویری، معرق کاری و دیوارنگاری و نقاشی های دیواری) قرار گرفتند.

    کلید واژگان: فضاهای جمعی, سرزندگی, هنرهای شهری, پیاده راه, رشت
    Afshin Amoozadeh *, Seyed Reza Azadeh
    Introduction

    An essential condition for urban communities is the he high level of quality and vitality of urban spaces, in a way that it allows people to enjoy social interactions. In fact, the vitality of urban spaces develops the social health of citizens. Urban art as a representative of art arising from the interior, context, and texture of any community and its people tries to merge art with the present life of people and insert aesthetics into the context of their lives. This kind of art tries to raise the attraction of urban life. As an influential and precious means, urban art has an important role in the quality of public spaces. The artistic elements that exist in urban spaces can be effective in the presence or absence of citizens in urban spaces. In fact, to determine the quality of a place, urban art should be consistent with that place and defined for that context. Unfortunately, despite having enough knowledge about the profits and advantages of the existence of urban arts in urban spaces, such works aren’t seen in our country and there is lack of interaction with users of urban spaces with them. In the present project, to study the role of urban arts in improving the vitality of public spaces, the central sidewalk of Rasht was chosen as a case study.

    Methodology

    The present study mainly aims to investigate the role of cultural and artistic factors in the vitality of public spaces with a case study of Rasht Municipality sidewalk from the citizens’ point of view. To do this, 22 factors in the field of urban arts were identified based on the study of theoretical foundations and research background. Then, based on these factors, the research questionnaire was designed. In this questionnaire, the respondents were asked to estimate the status of these factors in the cultural sidewalk complex of Rasht in the form of Likert scale (1 = very inappropriate, 2 = inappropriate, 3 = moderate, 4 = appropriate, 5 = very appropriate).In the present study, the statistical population was the citizens who were on the sidewalk of Rasht Municipality. To determine the sample size of the study Cochran formula was applied. Since there was no exact statistical information about the statistical population of the study, the size of the population was considered to be unlimited. In Cochran formula, the sample size with the rise of population size will be a maximum of 384. Overall, 400 questionnaires were distributed among the citizens who were on the cultural sidewalk of Rasht Municipality. Then, among the collected questionnaires, 374 of them were complete and accurate which their information was entered SPSS software.In the present study, in order to measure and analyze the data, the statistical tests in SPSS software were applied. In the descriptive findings section, using one sample t-test, the status of urban arts factors in the study area was evaluated. To determine the most effective factors in the vitality of the cultural sidewalk of Rasht Municipality, exploratory factor analysis was applied.

    Results and discussion

    22 factors were studied in the present study, out of which, the factor of night lighting art gained first place with an average score of 3.36. The creative design of sculptures and decorative volumes gained the second place with an average score of 3.26. Factors of historical monuments, painting, and arrangement of decorative elements of buildings, the beauty of the facades of buildings, and waterfront design with average scores of 3.18, 3.09, 3.06 and 2.93 gained third to sixth places, respectively. Based on the results of the present study, the status of eight factors such as traditional plays, theater and street plays, artistic elements, and murals with an average score of less than 1.8 was very inappropriate. Six other factors were placed in inappropriate status. In this regard, factors such as street music, festivals and public carnivals, and beauty in environmental advertising and special and unique buildings can be mentioned. Eventually, only three elements including creative design of sculptures and decorative volumes, waterfront design, and the art of night lighting were placed in an appropriate status.The results of factor analysis indicated that the 22 studied factors were summarized in three factors. The first factor with seven subsets including artistic elements, historical monuments, and creative design of green spaces, painting and arrangement of decorative elements of buildings, creative design of sculptures and decorative volumes, waterfront design and special and unique buildings with a percentage of variance 38.18% has the greatest effect on the vitality of Rasht Municipality sidewalks. These indicators mainly refer to physical elements in the study area. Hence, they are introduced as "artistic elements". Having a percentage of variance of 38.18%, the second factor with three subsets including traditional plays, street theater, street music and festivals and public carnivals with a percentage of variance of 38.18% is considered as the second effective factor on the vitality of the sidewalk of Rasht Municipality. These factors are related to the activities done in the study area. Hence, they are introduced as "artistic and theatrical activities". Eventually, the third factor gains the third place with four subsets including visual and artistic attractions in space, digital paintings and visual arts, mosaics and fresco and murals with a percentage of variance of 15.22%. The third group of factors that is derived from factor analysis refers to graphic arts. Hence, they are introduced as "environmental graphics". Overall, it can be said that out of 22 studied factors, 15 main factors in the field of achievement of urban arts on the sidewalk of Rasht Municipality were identified.

    Conclusion

    Collective and public arenas in the city are considered as a platform for the achievement of urban arts. The spaces that promote vitality are both movement and pause, and in fact urban life can be shown in these spaces. In order to be influential in developing the quality and vitality of that environment, urban art must be defined and demonstrated based on the context and place in which it is formed. In the cultural sidewalk of Rasht, the attractiveness of the studied sidewalk can be increased by designing special and unique buildings, creative design of green space, designing artistic elements and, in fact, by focusing on artistic elements. This attraction makes more use of space and increases the tourism potential and vitality of this space. On the other hand, performing artistic activities such as traditional and indigenous plays, organizing music and street theaters, and celebrating public festivals and carnivals, become a platform for human and social activities and enhance the vitality of the space.

    Keywords: public space, vitality, urban arts, sidewalk, Rasht
  • سید رضا آزاده، سامان ابی زاده*

    امروزه، مسکن و موضوعات مرتبط با آن به عنوان مسایل جهانی در نظر گرفته می شود و برنامه ریزان و سیاست گذاران کشورهای مختلف در پی حل مشکلات مربوط به آن هستند. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی میزان مطلوبیت مسکن در مجتمع های مسکونی شهر رشت و همچنین شناسایی اولویت های اجرایی در جهت ارتقاء مطلوبیت مجتمع های مسکونی بود. در این زمینه هفت مجتمع مسکونی برای مطالعه انتخاب شدند. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است. در راستای شناسایی اولویت اجرایی در ارتقاء مطلوبیت مساکن جدید شهری در مجتمع های مسکونی شهر رشت، ابتدا براساس مطالعات نظری پژوهش، شاخص های مرتبط با مطلوبیت این مساکن استخراج شد. برای گردآوری اطلاعات از روش پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ساکن در مجتمع های مسکونی مورد مطالعه بودند. در این زمینه تعداد 1000 پرسشنامه در هفت مجتمع مسکونی مورد مطالعه توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مقایسه نمرات میانگین، مدل آنتروپی شانون، روش تحلیل دو بعدی و همچنین روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. در این پژوهش تعداد 47 عامل بررسی شد. جمع بندی نظرات ساکنان هفت مجتمع مسکونی مورد مطالعه در کلانشهر رشت نشان داد که وضعیت بالغ بر 51 درصد عوامل، در سطح نامطلوب و بسیار نامطلوب قرار دارد. تحلیل اختلاف سطح اهمیت و مطلوبیت شاخص ها نشان داد که 11 عامل همچون ازدحام و تراکم جمعیت، تناسب قیمت با درآمد، شرایط پیش پرداخت و قیمت تمام شده مسکن، دسترسی به خدمات بهداشتی، تهویه طبیعی و همچنین نور طبیعی دریافتی در ساختمان های مسکونی، پاکیزگی محیط و کیفیت پوشش گیاهی و فضای سبز به عنوان اولویت های اجرایی در تحقق مطلوبیت مساکن جدید شهری نقش دارند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که عوامل کالبدی در بعد درونی مسکن با واریانس 22/77 درصد، بیشترین تاثیرگذاری و اهمیت را در مطلوبیت مجتمع های مسکونی دارند. براساس تلفیق نتایج، در پایان پژوهش مدل کاربردی پژوهش ارایه گردید.

    کلید واژگان: برنامه ریزی مسکن, مسکن مطلوب, مجتمع مسکونی, رشت
    Seyed Reza Azadeh, Saman Ebizadeh *

    the main purpose of this study was to investigate the utility of housing in residential complexes in Rasht, and also to identify executive priorities to improve the desirability of residential complexes. In this context, seven residential complexes were selected for the study. The method of this research is descriptive-analytical. A questionnaire method was used to gather information. Statistical society of the study were resident households in residential complexes. In this regard, 1000 questionnaires were distributed in seven residential complexes. For data analysis, average scores comparison method, Shannon entropy model, two-dimensional analysis method and also confirmatory factor analysis method were used. In this study, 47 factors were investigated. The conclusion of the residents' opinions of the seven residential complexes studied in the metropolis of Rasht, showed that the situations of 51% of the factors are at "undesirable" and "very undesirable" level. The results of confirmatory factor analysis showed that physical factors in the internal dimension of housing with a variance of 77.22%, have the greatest impact and importance on the desirability of residential complexes.

    Keywords: Housing Planning, desirable Housing, Residential Complex, Rasht
  • متین فرزیدی*، رضا پرویزی، مریم دانش شکیب، سید رضا آزاده

    امروزه در راستای ساخت و ساز شهرک ها نکته ی قابل توجه، عدم وجود تعلق خاطر می باشد که با معیارهایی از جمله عدم جذابیت های محیطی و کیفیات بصری، عدم خوانایی، امنیت و غیره خود را نشان می دهد. این عوامل بر ارتباط افراد با محیط پیرامونشان و به طبع رضایتمندی آن ها تاثیرگذار خواهند بود. شهرک گلها، با مشکلات متعددی از جمله عدم وجود فضایی برای تجمع، نبود نگهبانی و سردرگمی فضایی، نامتناسب بودن ساختار ظاهری بناهای جدید احداث شده نسبت به بناهای قبلی و مهم تر از همه وجود زمین های خالی و بلااستفاده روبه رو است. روش تحقیق به کارگرفته شده در این پژوهش، ترکیبی شامل مجموعه ای از روش های توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به شیوه ی میدانی و اسنادی صورت گرفته است. نمونه ی آماری تحقیق، بر اساس جمعیت شهر رشت، 384 نفر محاسبه گردید. با توزیع420 پرسشنامه به دلیل عدم بازگشت، در نهایت 386 پرسشنامه صحیح پاسخ داده شد. تحلیل پرسشنامه ها توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت. سنجش میزان انتخاب، نفوذپذیری و خوانایی نیز با روش space syntax و تحلیل هم پیوندی و اتصالات، در مسیر مجاور شهرک گلها صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که تاثیرگذاری معیارهایی چون خوانایی، امنیت و نفوذپذیری در حد متوسط است. تناسبات بصری، عملکرد عناصر و دسترسی، تاثیر زیادی بر افزایش رضایتمندی ساکنین دارند. در نتیجه به کارگیری الگوهای معمارانه، در نظرگرفتن فضاهای مکث و حرکت، ایجاد کاربری های مدیریتی، جلوگیری از انبوه سازی و احداث پارک درون محوطه از جمله راهکارهایی به منظور ایجاد تعلق خاطر در راستای افزایش رضایتمندی می باشند.

    کلید واژگان: مجتمع مسکونی, تعلق خاطر, رضایتمندی, space syntax, شهرک گلها, رشت
    Matin Farzidi*, Reza Parvizi, Maryam Daneshshakib, Seyedreza Azadeh

    Nowadays, the lack of attachment is a significant point in the construction of towns, which is demonstrated with criteria such as lack of environmental attraction and visual qualities, lack of readability, security, and so on. These factors will affect peoplechr('39')s relationship with the environment around them and thus their satisfaction. Golha Town faces numerous problems including lack of space for gatherings, lack of security and space confusion, inadequacy of appearance of the newly constructed buildings in relation to older monuments, and most importantly the existence of empty and unused land. The method used in this research is combinational including a set of descriptive-analytical methods. Data collection is performed using field and documentary methods. The statistical sample of the study was considered to be 384 people, based on the population of Rasht city. By distributing 420 questionnaires, 386 correct questionnaires were answered and returned. Analysis of questionnaires was performed by SPSS software. Measurement of selectivity, permeability and readability was also accomplished using the space syntax method and integration and connectivity analysis on the road adjacent to Golha town. The results showed that the impact of criteria such as readability, security and permeability was moderate. Visual proportions, elemental functions and access have a great effect on increasing the satisfaction of residents. As a result, the use of architectural patterns, considering pausing and moving spaces, creation of management applications, prevention of mass construction and indoor parks, are among the solutions to create the desired increase in satisfaction.

    Keywords: Residential Complex, Attachment, Satisfaction, Space syntax, Golah Town, Rasht
  • سید رضا آزاده، جمال محمدی*، حمید طاهر نشاط دوست

    رشد شهرنشینی با افزایش اختلالات روانی همراه است. یکی از مهم ترین اختلالات روانی، استرس درک شده توسط شهروندان است. استرس سابقه ای طولانی در علوم پزشکی دارد. امروزه محیط زندگی شهروندان به عنوان منبع اصلی ایجاد استرس شناخته می شود. با این رویکرد، پژوهش حاضر در راستای پاسخ به این سوال انجام شد که در محله های شهری، چه ابعادی از کیفیت کالبدی بر استرس درک شده تاثیر بیشتری دارد. برای پاسخ به این سوال، محله مفت آباد به عنوان یک محله با کیفیت نامطلوب و محله مرداویج به عنوان یک محله با کیفیت مطلوب در کلانشهر اصفهان انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت محیطی محقق ساخته و همچنین پرسشنامه استاندارد استرس درک شده کوهن و همکاران (1983) استفاده شد. تعداد 434 نفر در تکمیل پرسشنامه ها همکاری کردند. تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی معمولی و جزیی و رگرسیون خطی انجام شد. براساس یافته های پژوهش، میزان استرس ادراک شده توسط ساکنان محله مفت آباد بیشتر از محله مرداویج بود. نمره میانگین استرس درک شده در محله مفت آباد برابر با 07/2 و در محله مرداویج برابر با 04/1 برآورد شد. براساس مدل های مستخرج از تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره، متغیرهای زیبایی و نظم بصری، جذابیت عملکردی و آسایش محیطی به ترتیب بیشترین تاثیرگذاری را بر استرس درک شده داشتند. براساس مدل های پیشنهادی، کیفیت کالبدی محیط در محله مفت آباد 67 درصد و در محله مرداویج 46 درصد از تغییرات استرس درک شده را پیش بینی کردند. نتایج پژوهش حاضر در توافق با سایر پژوهش ها نشان داد، افرادی که در محیط های شهری با کیفیت پایین زندگی می کنند بیشتر از سایر افراد در معرض استرس هستند. از این رو رابطه میان برنامه ریزان شهری و روانشناسان باید تقویت شود تا راهکارها و سیاست هایی اتخاذ شود که از طریق برنامه ریزی و طراحی محیط بتوان شاخص های سلامت روانی شهروندان همچون استرس درک شده را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: کیفیت محیط, کیفیت کالبدی, سلامت روانی, استرس درک شده
    Seyed Reza Azadeh, Jamal Mohammadi *, Hamid Taher Neshat Doost
    Introduction

    There are growing concerns worldwide about the interdependencies between city life and mental well-being. Perceived stress is a mental disorder induced by urbanization. Today, the quality of the environment that is built and the neighborhood in which residents live is recognized as the main source of stress. In addition, recent research in the context of psychology suggests that urban life is stressful.The main purpose of this research is to evaluate the relationship between neighborhood quality and perceived stress. For that purpose, two neighborhoods in the city of Isfahan, Iran are selected.

    Theoretical Framework:

    Perceived stress is affected by numerous factors such as individual characteristics, lifestyles, life events, and job variables. The physical quality of the built environment is a factor which is generally underestimated (Beil & Hanes, 2013). Green space is a physical quality of the built environment which affects mental health, and decreases residents’ stress (Roe et al., 2013; Wolch et al., 2014). Another environmental variable which affects the mental health of residents is the transportation pattern. The walkability and bikeability of a neighborhood is strongly correlated with the residents’ mental health (Nieuwenhuijsen et al., 2016). There is a great deal of evidence that the accessibility of a walking or bicycling route is significantly effective on the general health of residents (Frank & Engelke, 2001). In addition, availability of public spaces is another variable of physical quality which affects residents’ mental health (Knöll et al., 2018). Public spaces provide opportunities for residents to interact with each other. On the other hand, the increase in interaction among residents leads to a rise in their confidence, and, eventually, improves the physiological capability of residents when confronted with changes. Finally, appropriate physiological reactions decrease stress.A variable which can be considered here is environmental security. Studies have demonstrated that the violence present in urban communities and residential neighborhoods threatens mental health, and deeply affects psychological behavior (Clark et al., 2008). Moreover, another variable of environment quality is environmental comfort. For instance, living in neighborhoods which are highly polluted, whether with noise or light pollution, influences the sleep quality of residents, and eventually increases stress. In addition, non-standard houses with improper cooling or heating systems can influence the variables of mental health (Hale et al., 2013). The conceptual model of this paper expresses the relationship between the built environment variable and the mental health variable. In this model, environment beauty, functional attraction, physical form, and environmental comfort indicate the quality of the built environment as independent variables. Moreover, perceived stress is evaluated as a dependent variable from the viewpoint of mental health.

    Methodology

    In this study, two questionnaires were used. One is the researcher-made questionnaire of built environment quality, and the other is the perceived stress scale (PSS-14). Two neighborhoods were selected for the study. The survey was conducted via face-to-face structured interviews, and yielded a total of 434 valid samples. Then, 203 individuals in the Moftabad neighborhood and 231 in the Mardavij neighborhood filled out the questionnaires as participants. The data has been analysed using normal and partial correlation coefficients and linear regression.

    Result and Discussion

    The descriptive statistics on the dependent and independent variables in the examined neighborhoods were compared. Moftabad and Mardavij scored 0.78 and 2.98 in average on environmental beauty. The functional attraction in Moftabad and Mardavij was 0.77 and 2.81, respectively. The median scores on the variables of physical form and environmental comfort were 0.71 and 1.58 in Moftabad and 2.94 and 2.92 in Mardavij. In fact, all the environmental variables were scored on significantly lower by the Moftabad neighborhood than by Mardavij. The total scores on built environment quality were 0.96 in Moftabad and 2.91 in Mardavij. According to the results, it is concluded that the dependent variable, i.e. the level of perceived stress, is higher in the Moftabad neighborhood than in the Mardavij neighborhood. The median scores of stress are 2.07 in Moftabad and 1.04 in Mardavij.The findings indicate significant inverse relationships between the independent and dependent variables of the research. When the control variables are considered, however, the relationship is preserved, but its intensity decreases.Based on the results, the significance level of F-statistic is 0.000 in all the three models. This finding, which is obtained through regression analysis and analysis of variance, indicates that the conceptual model of the research is well-fitted. In Moftabad, two variables (environmental beauty and environmental comfort) are capable of predicting the changes in the dependent variable. In this case, the standard coefficients of the above variables are -0.537 and -0.181, respectively. These statistics mean that environmental beauty predicts 53.7%, and environmental comfort predicts 18.1% of the changes in perceived stress in Moftabad. In the Mardavij neighborhood, environmental beauty, functional attraction, and environmental comfort exhibit the highest capability of predicting the dependent variable. They predict 22.6%, 28.9%, and 14.3% of the changes in perceived stress, respectively. Moreover, in the proposed model for the full sample, environmental beauty, functional attraction, and environmental comfort predict 45.9%, 26.8%, and 24.4% of the changes in perceived stress, respectively.In the second phase of modeling the changes in the dependent variable, the relationship between the built environment quality, i.e. the independent variable, and perceived stress, i.e. the dependent variable, was evaluated. Moreover, three models were proposed in this phase. According to the obtained results, ANOVA provides one significant F-statistic for each of the three models. The adjusted R-squared of the proposed model is greater in Moftabad than in the Mardavij neighborhood. On that basis, it can be stated that the effect of the built environment on stress is more in Moftabad residents than those of the Mardavij neighborhood. Based on the standard coefficient (Beta), the built environment quality of Moftabad predicts 67% of the changes in perceived stress, while the value of this variable in Mardavij is 46.4%. Finally, the built environment quality determines 78.3% of the changes in perceived stress in the full sample.

    Conclusion

    The results of the present study introduced new aspects of the environmental factors effective on perceived stress. The main finding is that cities serve as powerful forces today in shaping the mental health of citizens. Therefore, treatment of mental disorders requires an interdisciplinary approach. In other words, the living environments of individuals, along with many personal, social, economic, personality, and family issues, are the major sources of mental disorders. To treat mental disorders, therefore, psychologists should interact with urban planners. Lastly, we conducted this research in one Iranian city, i.e. Isfahan. Researchers studying other cities and countries may report different results. The conclusion agreed on by all researchers, however, is that the relationship between urban planning and psychologists should be enhanced more than ever before to reduce the negative impacts of urban neighborhoods on mental disorders.

    Keywords: environmental quality, Physical Quality, mental health, Perceived Stress
  • سید رضا آزاده، جمال محمدی*، حمیدطاهر نشاط دوست

    سلامت روانی شهروندان ارتباط فراوانی با ساختار کالبدی محله ها و محیط های شهری دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی کیفی و تبیین تاثیرات ساختار کالبدی محله های شهری بر اختلالات روانی شهروندان بوده است. برای این مطالعه، محله های مرداویج و مفت آباد در کلان شهر اصفهان انتخاب شدند. در این پژوهش، برای رسیدن به هدف اصلی و پاسخ به این سوال که کدام یک از عوامل محیطی در سلامت روانی شهروندان تاثیرگذار هستند، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، خانوارهای ساکن در محله های مفت آباد و مرداویج از منطقه 6 کلان شهر اصفهان بودند. براین اساس افرادی برای نمونه انتخاب شدند که از لحاظ محیط سکونت دارای تنوع بودند. همچنین شرط ورود به مطالعه، داشتن سن بالای 20 سال، سابقه سکونت حداقل 3 سال در محله مورد نظر و مبتلانبودن به اختلالات حاد روانی بود. براین اساس 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. براساس نتایج پژوهش، شش مقوله اساسی شرایط طبیعی محیط (تنوع پوشش گیاهی، فضاهای آبی و دمای محیط)، آلودگی های محیطی (آلودگی صوتی و محیط شهری ناسالم)، شرایط خیابان ها (قابلیت پیاده روی، روشنایی خیابان در شب، ترافیک روان در محله)، فضاهای عمومی (پارک محلی، مبلمان شهری، فضاهای نشستن جلوی مجتمع مسکونی)، خدمات محلی (بازار محلی و خرده فروشی ها) و سیما و منظر شهری (خوانایی محیط، کاربرد مناسب رنگ در محیط) بر هفت اختلال روانی (اختلال عصبی، شادابی و نشاط، استرس، اضطراب، پرخاشگری، افسردگی و ترس مرضی) تاثیرگذار بودند.

    کلید واژگان: اختلالات روانی, تحلیل محتوا, ساختار کالبدی, کیفیت محیط, محله های شهری
    Seyed Reza Azadeh, Jamal Mohammadi *, Hamid Taher Neshat Doost

    The main purpose of this research is qualitative study and modeling the effects of physical structure of urban neighborhoods on mental disorders of citizens. In this research, content analysis method was used. The statistical population of the study was families that living in Moftabad and Mardavij neighborhoods. Based on this, people were selected as the sample who have diversity in terms of living environment. Also, the condition for entering the study was to be over 20 years old, to have lived in the desired neighborhood for at least 3 years, and not to have acute mental disorders. Based on this, 60 people were selected as the sample size. The content analysis method used for this study that included determine and extract the analysis unit, coding the analysis units, summarize and reduce data, use the categorization system, and analyze and report research results Based on the results of the research, the six main variables for the physical structure of urban neighborhoods were extracted such as natural environmental conditions (diversity of vegetation, water spaces and environment temperature), environmental pollution (noise pollution and unhealthy urban environment), streets conditions (walking ability, street lighting at night, smooth traffic in the neighborhood), public spaces (Local Park, urban furniture, sitting spaces in front of the residential complex), local services (local market and retail stores), and urban landscape and image (Environmental readability, proper application of paint in the environment).

    Keywords: Physical Structure, Urban neighborhoods, Environmental quality, Mental Disorders, Content analysis
  • سید رضا آزاده*، معین شفیعی حق شناس، صالح خاکسار شهمیرزادی

    مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت کلان شهر رشت از لحاظ دوچرخه سواری شهری و اولویت بندی مسیرهای بهینه برای طراحی مسیرهای دوچرخه سواری انجام پذیرفت. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی با روش پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان حاضر در مسیر دوچرخه سواری میدان گیل رشت بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 74/0 مورد تایید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از مدل تحلیل SWOT و ماتریس QSPM، تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، استفاده گردید. نوآوری تحقیق حاضر در استفاده از نظرات شهروندان و پیشنهاد مسیرهای بهینه دوچرخه سواری بر همان اساس، با رعایت رتبه بندی می باشد. طبق یافته های تحقیق، 33/52 درصد از نمونه های تحقیق، تمایل به استفاده از دوچرخه داشته اند و 33/36 درصد، اتوبوس را برای انجام سفرهای شهری ترجیح داده اند. بررسی وضعیت مسیر فعلی دوچرخه سواری نشان داد که شهروندان برخلاف تمایل بالا برای دوچرخه سواری، مسیر دو کیلومتری فعلی را انتخاب نمی کنند. بیش از 60 درصد از پاسخگویان، میزان تمایل خود برای استفاده از مسیر دوچرخه سواری میدان گیل تا میدان مصلی را در سطح کم و خیلی کم ابراز نموده اند. تحلیل ماتریس SWOT، نشان داد که بهترین راهبردها برای ارتقاء سیستم دوچرخه سواری شهری در شهر رشت، راهبردهای تهاجمی به ویژه، طراحی مسیرهای جدید برای دوچرخه سواری است. در این راستا با استفاده از مدل AHP، بهینه ترین محدوده برای این راهبرد پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: توسعه پایدار شهری, مسیر دوچرخه, کلان شهر رشت
    Seyed Reza Azadeh *, Moein Shafie Haghshenas, Saleh Khaksar Shahmirzadi

    The aim of this stuy was to investigate the situation of Rasht metropolis in terms of urban cycling and prioritization of optimal routes for designing cycling routes. The type of research was descriptive-analytical through survey method. The statistical population of the study included the citizens present in the cycling route of Gil Square in Rasht. Using Cochran's equation, 384 people were determined as the sample size. The research instrument was a researcher made questionnaire and its reliability was confirmed by using Cronbach's alpha test with a coefficient of 0.74. SWOT analytical model and QSPM matrix, hierarchical analysis (AHP) were also used to analyze the data. The innovation of the present study is in using the opinions of citizens and proposing optimal cycling routes on the same basis, with respect to rankings. According to the research findings, 52.33% of the research sample preferred to use bicycles and 36.33% preferred buses for city trips. An examination of the status of the current cycling route showed that citizens do not choose the current two-kilometer route, despite their high desire for cycling. More than 60% of the respondents have expressed their desire to use the bike path from Gil Square to Mosalla Square at low and very low levels. SWOT matrix analysis showed that the best strategies for upgrading the urban cycling system in Rasht are offensive strategies, especially the design of new cycling routes. In this regard, using the AHP model, the optimal range for this strategy was suggested.

    Keywords: sustainable urban development, Bicycle path, Rasht Metropol
  • Mohsen Saghaei*, Seyyed Reza Azadeh, Fahimeh Fadaeijazi, Fatemeh Jafari
    Purpose

    Informal settlement is largely rooted in migration, particularly influenced by parameters such as poverty, lack of expertise and specialization, type of occupation, cultural conflict, illiteracy, ethnic and cultural identity. Most of the residents of these areas are forced to live in ghettos and slums due to factors such as lack of access to jobs in the city coupled with poverty and lack of specialization. Heterogeneous and dispersed constructions without observance of technical principles and urban planning with narrow, meandering alleys, running sewage in the alleys and unsavory sanitary condition are among the adverse consequences of informal settlement. Therefore, the main purpose of this study is to investigate the key factors affecting rural migration with emphasis on the issue of informal settlement in Shirabad neighborhood of Zahedan.

    Design/methodology/approach

    The research method is descriptive-analytical and data collection was conducted by a survey. In the first step of the research, a list of primary factors involved in the spread of migration to informal settlements was identified as research variables using existing documents and previous researches. The variables were analyzed based on two local communities (all heads of households in Shirabad neighborhood) and expert questionnaires. Descriptive statistics and exploratory factor analysis in SPSS software as well as cross-impact analysis model in MicMac software were used for the analysis of data.

    Findings

    The results suggested that four key factors of drought and lack of water resources, reduced productivity and devaluation of the agricultural sector, inappropriate infrastructure in rural areas and wage gap between rural and urban areas play a key role in shaping rural migration and intensifying informal settlement.

  • سید رضا آزاده، جمال محمدی سیداحمدیانی*، حمیدطاهر نشاط دوست

    هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی رابطه متقابل شاخص های کمی مسکن و سلامت روانی شهروندان است. در این راستا متغیرهای مستقل ش65 امل انواع الگوهای مسکن، تراکم ساختمانی، سرانه مسکن، تراکم خانوار در واحد مسکونی و تراکم نفر در اتاق است. افسردگی و استرس درک شده نیز متغیرهای وابسته پژوهش هستند. برای سنجش میزان استرس افراد، از پرسشنامه استرس ادراک شدهکوهن و همکاران (1983) و برای سنجش میزان افسردگی، از ویرایش دوم پرسشنامه افسردگی بک و همکاراناستفاده شده است. در این پژوهش جامعه آماری، خانوارهای ساکن در محله مرداویج کلانشهر اصفهان است. براساس آمارنامه جمعیتی کلانشهر اصفهان، در سال 1395 تعداد خانوارهای ساکن در این محله برابر با 5691 خانوار گزارش شده است. با استفاده از فرمول کوکران، اندازه نمونه در این تحقیق برابر با 250 خانوار است. از این رو، تعداد 250 پرسشنامه در بین خانوارها توزیع و نهایتا 231 پرسشنامه کامل و بدون خطا جمع آوری شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد، تمام متغیرهای مستقل پژوهش به عبارتی شاخص های کمی مسکن رابطه معناداری با شاخص های سلامت روان یعنی افسردگی و استرس دارند. بنابراین این فرضیه در پژوهش حاضر در توافق با بسیاری از پژوهش ها اثبات شد که میان شاخص های کمی مسکن و شاخص های سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج در زمینه استرس درک شده نشان داد که برای تغییرات این شاخص، می توان یک مدل براساس شاخص تراکم ساختمانی پیشنهاد داد. به این معنا که از میان چهار شاخص مستقل، شاخص تراکم ساختمانی بیشترین تاثیرگذاری بر استرس درک شده را دارد. در نهایت براساس مدل پیشنهادی، تراکم ساختمانی قادر است 47 درصد از تغییرات استرس درک شده  را پیش بینی کند. براساس مدل های پیشنهادی، دو شاخص تراکم ساختمانی و تراکم نفر در اتاق به عنوان متغیرهای پیش بین برای شاخص افسردگی معرفی می شوند. در مدل اول تراکم ساختمانی تنها شاخص پیش بین است که 9/51 درصد از تغییرات افسردگی را پیش بینی می کند. در مدل دوم دو شاخص تراکم ساختمانی و تراکم نفر در اتاق به ترتیب قادر هستند 6/42 و 7/16 درصد از تغییرات افسردگی را پیش بینی نمایند. نتیجه نهایی پژوهش آن است که بیش از گذشته باید رابطه میان متخصصان برنامه ریزی مسکن و روانشناسان تقویت شود تا تاثیر منفی افزایش تراکم بر شاخص های سلامت روان کنترل شود.

    کلید واژگان: مسکن, تراکم مسکونی, سلامت روانی, استرس, افسردگی, محله مرداویج, اصفهان
    Seyed Reza Azadeh, Jamal Mohammadi *, Hamid Taher Neshat Dost
    Introduction 

    In the present world and with the development of cities and urbanization, citizens’ mental health is at risk. In other words, rapid growth of the cities can be considered as one of the threats to the environment which influence the residents of the cities i.e. humans by devastating effects on their soul and body. Studies have shown that the quality of the constructed life environments and urban neighborhoods affects the citizens’ mental health. If we accept that the quality of the constructed environments affects the mental health, in this physical environment housing plays an important role in the indicators of mental health, because people spend much of their time at home and their residential environment. With this approach, this research is mainly aimed at investigating the mutual relationship of different patterns of residential densities on the indicators of the citizens’ mental health in Mardavich neighborhood, Isfahan.

    Methodology

    The main goal of this research is investigating the mutual relationship between quantitative indicators of housing and the citizens’ mental health. In this regards, independent variables include different types of housing patterns, household density in the residential unit, and density of peoples living in a room. Depression and perceived stress are dependant variables of the research. For measuring people’s stress, perceived stress scale by Cohen et al. (1983) was used and for measuring depression, the second edition of depression questionnaire by Beck et al. (BDI-II) was used. The research population includes the households living in Mardavich neighborhood. Regarding the fact that no precise statistics were available, for filling the questionnaires, 250 questionnaires were distributed among the households and at the end, 231 correctly filled questionnaires were gathered.

    Results and Discussion

    One of the independent variables of the research is housing pattern. In this research, the respondents’ homes were analyzed in three classes including house, apartment, and high-rise residential complexes. The results showed that the average depression and perceived stress in houses and apartments are much lower than high-rise residential complexes. Statistically, there is an almost strong relationship between different housing patterns and mental health indicators. The second independent variable of the research is building density. The results of the present research showed that with the increase of building density, the average scores of depression and perceived stress also increase. Statistically, building density has a relationship with the variable of depression with the correlation coefficient of 0.518 and also, it has a relationship with perceived stress with the correlation coefficient of 0.464. The other independent variable of the research is the per capita residential land. The results of the present research showed that there is a negative relationship between the per capita housing and mental health indicators. Actually, with the increase of per capita housing and allocation of more land area to every individual, stress and depression will be decreased. Statistically, the correlations between the indicator of per capita housing and the dependant variables i.e. depression and perceived stress are respectively equal to 0.447 and 0.373. The forth independent variable of the research is the density of people living in a room. According to the obtained results, with the increase of people density in a room, depression and perceived stress will also increase. Statistically, people density in a room has a significant and positive relationship with depression and perceived stress with the respective correlation coefficients of 0.405 and 0.380. In the following, for investigating the fact that which of the independent variables has a stronger effect on perceived stress and depression, modeling of the changes of depression and perceived stress levels is done based on quantitative indicators of housing by stepwise linear regression. According to the results, significance level of F statistics for the indicators of perceived stress and depression is equal to 0.000 in the proposed models. This finding which is the result of regression analysis by variance analysis suggests that the research conceptual model has an appropriate goodness of fit. The results of perceived stress showed that for the changes of this indicator, we can propose a model based on the indicator of building density. It means that of the four independent variables, building density has the strongest effect on perceived stress. Finally based on the proposed model, building density can predict 47 percent of the changes of this indicator. According to the proposed models, the two indicators of building density and people density in a room are introduced as the predictive indicators of the variable of depression. Actually, the results of stepwise linear regression analysis for the variable of depression showed that two models can be proposed for the changes of this variable. In the first model, building density is the only predictive indicator which predicts 51.9 percent of the changes of depression. In the second model, the two indicators of building density and people density in room can respectively predict 42.6 and 16.7 percent of the changes of depression. Conclusion In general, it can be stated that all the independent variables of the research i.e. the quantitative indicators of housing have a significant relationship with mental health indicators i.e. depression and perceived stress. So, this research hypothesis which is consistent with many other works is approved and it suggests that there is a significant relationship between quantitative indicators of housing and mental health indicators. Therefore, by improving the quantitative indicators of housing, people’s mental health can be improved. This fact suggests that the communication between housing planning experts and psychologists should be strengthened more than the past in order to be able to control the negative effect of increased density on mental health indicators.

    Keywords: Housing, Housing Density, Mental Health, stress, Depression. Mardavij Neighborhood, Isfahan
  • سید رضا آزاده*، فاطمه علوی زاده شالکوهی

    هدف اصلی از انجام این پژوهش ارزیابی کیفیت خدمات رسانی سامانه اتوبوس های تندرو شهر رشت از دیدگاه شهروندان است. در این راستا، روش پژوهش توصیفی تحلیی است. در جهت رسیدن به هدف اصلی پژوهش پس از بررسی مبانی نظری و تدوین مدل مفهومی تحقیق، شاخص های مطلوبیت سیستم BRT شهر رشت شناسایی شد. در گام بعدی، پرسشنامه پژوهش براساس 17 شاخص اصلی طراحی و در ادامه با بهره گیری از نظرات اساتید دانشگاهی روایی پرسشنامه، مورد تایید قرار گرفت. درمرحله بعد، تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان شهر رشت در محدوده ایستگاه های BRT این شهر توزیع و در نهایت  389 پرسشنامه کامل و بدون خطا جمع آوری گردید. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری (آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی و آزمون وی کرامر) مورد تحلیل و پردازش قرار گرفت. نتایج پژوهش براساس آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که کیفیت کلی ارائه خدمات در سامانه اتوبوس رانی تندرو شهر رشت پایین تر از حد متوسط است. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مجموعه 17 شاخص مورد مطالعه را می توان در سه عامل (عوامل آسایش مسافران، عوامل مدیریتی و امکانات داخل اتوبوس ها) خلاصه کرد. دیگر نتایج پژوهش حاکی از آن است که متغیرهای مستقل جنسیت افراد، سن افراد و سطح تحصیلات هر سه با سطح معنی داری صفر با متغیر عوامل آسایش مسافران رابطه معنادار دارند. همچنین متغیرهای تحصیلات و نوع شغل افراد به ترتیب با سطح معنی داری صفر و 003/0 با متغیر وابسته یعنی عوامل مدیریتی رابطه دارند. همچنین متغیر امکانات داخل اتوبوس ها با متغیرهای مستقل سن افراد و سطح تحصیلات رابطه معنادار دارد. تحلیل فضایی دسترسی به خطوط حمل و نقل عمومی شهر رشت نیز نشان داد که حدود 11 درصد از این شهر، دسترسی کمتر از 500 متر به این خطوط دارند. حدود 8 درصد نیز 500 تا 800 متر تا خطوط حمل و نقل عمومی تندرو فاصله دارند.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, حمل و نقل پایدار, سیستم BRT, رشت
    Seyedreza Azadeh*, Fatemeh Alavizadeh shalkoohi

    The main goal of this research is to measure the quality of services in the Rasht city BRT from the citizen's point of view. In this regard, the research with respect to goal is practical and with respect to method is descriptive-analytical. A questionnaire technique was used to collect information. In this regard, 400 questionnaires were distributed, and in which 389 complete and error-free questionnaires were collected. After collecting questionnaires, the data were entered into SPSS software and analyzed by using statistical tests (one sample t test, factor analysis, and Cramer's V test). The results of the survey showed that out of the 389 respondents, 178 people (45.8%) evaluated the overall quality and efficiency of the BRT system in Rasht city at a moderate level and also 99 respondents (25.4%) evaluated the quality and efficiency of the BRT system in Rasht city at a desirable level. The average quality and overall efficiency score of the BRT system in Rasht city has been 2.87 out of the citizen's idea. The results of one-sample t-test indicate that there is a significant difference between the mean quality variable and overall efficiency of the BRT system in Rasht city with the test statistic. Based on the results of factors analyzes, 17 studied indicators are summarized in three factors. Based on the extracted factors, the first factor has the greatest impact on health and safety. The second factor has been the load factor on bus working hours, waiting time, cost of payment, total number of buses and distance between bus stations indicators. Finally, the third factor has its impact on cleanliness of buses, cooling system, heating system and the number of seats on buses. Using v Kramer test showed that there is a meaningful relationship between the five independent variables age variables, type of occupation and personal car ownership with dependent variable (quality and overall efficiency of BRT system in Rasht).

    Keywords: Sustainable Development, Sustainable Transport, BRT System, Rasht
  • سیدرضا آزاده*، حمیدرضا وارثی

    شهر یزد پتانسیل های بسیاری در زمینه گردشگری دارد. اما شواهد حاکی از آن است که استقبال گردشگران داخلی و خارجی از جاذبه های گردشگری شهر مذکور به خوبی صورت نمی گیرد. مسئله اصلی این است که برای جذب گردشگر باید کیفیت فضاهای گردشگری ارتقاء یابد. لذا این پژوهش با هدف اصلی شناسایی اولویت های اجرایی در راستای ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد انجام می شود. برای رسیدن به این هدف، 15 جاذبه گردشگری به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس 34 شاخص در پنج بعد (عملکردی، ادراکی، زیرساختی، محیطی و مدیریتی) با استفاده از تکنیک پرسشنامه و مدل AHP و تحلیل های دو بعدی، اولویت های اجرایی مشخص شدند. جامعه آماری پژوهش گردشگران داخلی و خارجی در شهر یزد بود. بر اساس فرمول کوکران بیشترین تعداد پرسشنامه (400 پرسشنامه) میان گردشگران داخلی و خارجی در فضاهای گردشگری مورد مطالعه توزیع شد. در نهایت تعداد 390 پرسشنامه بدون خطا جمع آوری و تحلیل شد. همچنین در بخش دیگری از پرسشنامه ها، وزن نسبی شاخص ها با استفاده از مدلAHP تعیین شد. در نهایت با تلفیق نتایج دو پرسشنامه، شاخص های پژوهش از دو بعد (درجه اهمیت در شرایط فعلی و وزن نسبی) تحلیل شدند. اولویت های اجرایی در پژوهش، به صورت شاخص هایی تعریف شده اند که در شرایط فعلی وضعیت مناسبی ندارند و درعین حال از وزن نسبی بالایی برخوردار هستند. نتایج نشان داد کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد، با نمره میانگین 85/2 پایین تر از حد متوسط است. از مجموع 34 شاخص مورد مطالعه، 19 شاخص نمره کمتر از حد متوسط را کسب کرده اند. نتایج تحلیل دو بعدی نشان داد که 12 شاخص همچون شاخص های جذابیت فضا، فعالیت های متنوع، مراکز پذیرایی، قابلیت دسترسی به فضا، امکان توقف اتومبیل، جذابیت و تنوع کالبدی، آسایش اقلیمی، فاصله از هتل و اقامتگاه ها، تبلیغات و معرفی فضاها، نیروی انسانی آموزش دیده، کیفیت علائم راهنمایی و کنترل بر قیمت اجناس، اولویت های اجرایی برای ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد هستند.

    کلید واژگان: گردشگری, فضاهای گردشگری, توسعه گردشگری, یزد
    Seyed Reza Azadeh *, Hamidreza Varesi

    The main purpose of this research is investigation of tourism Spaces of Yazd in terms of internal and external tourists. In fact the main hypothesis of the research is that the quality of tourism in the city of Yazd is average. For this investigation, 14 indicators (Accessibility, Possibility to stop the car, Distance from main roads, Distance from terminals, Distance from hotel and accommodation, Appropriate lighting, Readability of space, vitality of the tourism space, Supply and distribution of handicrafts, Advertising and the introduction of spaces, A suitable space for children's play, Great place to relax, Distance to the main shopping and shopping malls and Diversity) and 15 tourism attractions were selected. In the next step, with using questionnaire techniques the status of tourism in the case study was evaluated based on the indicators. Therefore, 400 questionnaires were distributed among tourists and and 390 completed questionnaires without error were collected. Finally, using SPSS software and statistical tests (One-sample t-test) collected data, were analyzed. The results showed that the total of 14 indicators studied, the index of supply and distribution of handicrafts in tourism spaces with a mean of 4.60 is in the first rank. Also the vitality index tourist areas with the lowest average (1.84) is allocated to the fourth rank and can be said the quality of tourism in Yazd in terms of the mentioned index is undesirable. Based on research results and calculations the final score and the average quality of tourism services provided in Yazd is equal to 10/3 Which shows the quality of tourism services in the city of Yazd is moderate. Based on research results about five indicators (Distance from the main roads, Readability of space, Advertising and the introduction of spaces, Great place to relax, distance to the main shopping and shopping malls) the level of significance was more than 0.05, which can be said in relation to these indicators, the research hypothesis (the quality of tourism in the city of Yazd is average) Confirmed. Studies show that despite great potential in tourism in the Yazd City, there have been few good practices. While, Tourism development can be considered as a city development strategy

    Keywords: tourism, Tourism Spaces, Tourism Development, Yazd
  • سید رضاآزاده*، شیرین زربخش، رضا پرویزی، نادر زالی

    محله ها و واحدهای همسایگی به عنوان محیطی که بیشترین وقت افراد در آن ها سپری می شود، پلی بین جنبه اجتماعی و زیستی زندگی آن ها بوده و تاثیر بسیار عمیقی بر سلامت جسمانی و روانی دارند. هدف اصلی از انجام این تحقیق، ارزیابی کیفیت محله هوسم واقع در شهر رودسر براساس مولفه های شهر پایدار است. در گام اول از پژوهش پس از مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق، معیارها و شاخص های موثر بر مطلوبیت پیاده راه های شهری شناسایی شده است. در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه کارشناسان و فرایند تحلیل سلسله مراتبی این شاخص ها وزن دهی و اولویت بندی می شوند. در مرحله سوم با استفاده از مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه از ساکنین محله هوسم، وضعیت این محله از حیث شاخص های مورد نظر (در قالب پرسشنامه و طیف لیکرت) ارزیابی می گردد. نتایج ارزیابی های انجام شده در زمینه ضریب اهمیت ابعاد چهارگانه مورد بررسی در پژوهش نشان داد که بعد اجتماعی با وزن نسبی 399/0 نسبت به سایر ابعاد اهمیت بیشتری در سطح پایداری محله های شهری دارد. نتایج یافته های پژوهش در رابطه با وضعیت محله مورد مطالعه از لحاظ چهار معیار اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و اقتصادی حاکی از آن است که معیار اجتماعی با نمره میانگین 578/2 و نمره نسبی 263/0 در جایگاه اول قرار دارد. اما باید گفت طبق طیف لیکرت میزان پایداری محله براساس این شاخص که نسبت به دیگر شاخص ها رتبه برتر دارد، در حد متوسط به پایین است. این موضوع بیانگر این است که میزان پایداری محله مورد مطالعه در سطح ضعیف و بسیار ضعیف قرار دارد.

    کلید واژگان: توسعه محله, توسعه پایدار, محله پایدار, هوسم, رودسر
    seyedreza azadeh*, shirin zarbakhsh, reza parvizi, nader zali

    The main purpose of this research is to evaluate the quality of the Housem neighborhood in Rudsar based on the components of the sustainable city. The first step of the method, after studying of theoretical foundations and research literature, indicators and indicators that affect the utility of urban pedestrians have been identified. In the second stage, using these questionnaires and analytical hierarchy process, these indicators are weighted and prioritized. In the third stage, using field studies and completing a questionnaire from residents of Housem neighborhood, the status of the neighborhood is assessed in terms of the desired indicators (in the form of a questionnaire and Likert scale). The results of the evaluations carried out on the significance of the four dimensions of the study in the research showed that the social dimension with relative weight of 0/399 is more important than the other dimensions in the level of urban neighborhoods. The results of the research on the status of the neighborhood in terms of four social, physical, environmental and economic criteria indicate that the social standard with an average of 2/578 and a relative score of 0/263 are in the first place. But according to the Likert spectrum, the level of neighborhood sustainability is moderately low based on this indicator, which is the highest ranked indicator than the other indicators. It shows that the level of sustainability of the neighborhood is at a weak and very weak level.

  • سید رضاآزاده، جمال محمدی*، حمیدطاهر نشاط دوست
    اهداف و زمینه ها

     بر اساس مطالعات سازمان جهانی بهداشت طیف وسیعی از اختلالات روانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با سطوح مختلفی از وضعیت اقتصادی وجود دارد. یکی از مهمترین اختلالات و فشارهای روانی استرس است. موضوعی که تاکنون مورد غفلت واقع شده است، تاثیر محیط ساخته شده برشاخص های سلامت روان است. مسکن در این محیط کالبدی نقش بسیار بالایی در شاخص های سلامت روان دارد.
    هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه متقابل شاخص های کیفی مسکن و سلامت روان شهروندان با مطالعه موردی محله های مفت آباد و مرداویج شهر اصفهان است.

    مواد و روش ها

     روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی و همچنین از روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. متغیرهای مستقل پژوهش شامل متغیرهای کیفی مسکن است که مطابق با ادبیات پژوهش در دو بعد درونی و بیرونی مطالعه شده است. برای این مطالعه تعداد 8 شاخص در بعد درونی و 12 شاخص نیز در بعد بیرونی مسکن انتخاب شد. متغیر وابسته پژوهش، استرس درک شده است. برای سنجش میزان استرس، از پرسشنامه استاندارد استرس درک شده کوهن و همکاران (1983) استفاده گردید که 14 سوال دارد.

    نتیجه گیری

      نتایج نشان داد در محله های مورد مطالعه و همچنین در کل نمونه آماری پژوهش، تمام متغیرهای مستقل با متغیر وابسته پژوهش یعنی استرس درک شده رابطه معنادار و معکوسی دارند. در نهایت کیفیت محیط درونی در محله های مفت آباد و مرداویج به ترتیب با شدت 0/671- و 0/656- با استرس درک شده رابطه معنادار دارند و رابطه کیفیت محیط بیرونی با استرس درک شده در محله های مفت آباد و مرداویج به ترتیب برابر با 0/665- و 0/675- است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تغیرهایی مانند طراحی داخلی، فضای سبز داخل ساختمان، نور دریافتی طبیعی، کیفیت ابنیه، تنوع پوشش گیاهی، کاربرد مناسب رنگ در فضا، کف سازی پیاده روها، امکان پیاده روی، کیفیت فضاهای همگانی، پاکیزگی محیط و امنیت محیط بیشترین تاثیرگذاری را بر میزان استرس ساکنان محله های شهری دارند.

    کلید واژگان: مسکن, کیفیت مسکن, سلامت روانی, اصفهان, استرس, استرس درک شده
    Seyed Reza Azadeh, Jamal Mohammadi*, Hamid Taher Neshat Dost
    Introduction and Background

    Stress is one of the most important mental disorders. The issue, which has been ignored so far, is the impact of the built environment on mental health indices.

    Aims

    The main objective of this study is to investigate the relationship between housing quality indices and citizens' mental health in a case study of MoftAbad and Mardavij neighborhoods of Isfahan city.

    Methodology

    descriptive-analytic method together with Pearson correlation coefficient and linear regression methods used in this research. Independent variables are qualitative variables of housing that, have been studied in both internal and external dimensions. 8 indices in the internal dimension and 12 others in the external dimension of housing were selected for this study. The dependent variable of the research is perceived stress. To measure stress, the standard perceived stress scale of Cohen et al. (1983) was used which has 14 questions.

    Conclusion

    The results of the research showed that in the mentioned neighborhoods as well as in the whole sample, all independent variables have a significant and inverse relationship with the dependent variable of the research, that is, perceived stress. Finally, it was found that the quality of the internal environment in the neighborhoods of MoftAbad and Mardavij, with the intensity of -0.671 and -0.656 respectively, has a significant relationship with perceived stress and the quality of the external environment in relation with perceived stress in MoftAbad and Mardavij neighborhoods is -0.665 and -0.675 respectively. The results of regression analysis showed generally that variables such as interior design and architecture, indoor green space, received natural light, building quality, diversity of green spaces, inappropriate use of color in space, pavement flooring, and the possibility of pedestrianism, the quality of public spaces, environmental cleanliness and environmental security have the most impact on the stress level of urban residents.

    Keywords: Housing, Housing Quality, Mental Health, Stress, Isfahan
  • جمال محمدی *، سید رضاآزاده
    امروزه در ادبیات برنامه ریزی و طراحی شهری، توجه به مقیاس های فضایی کوچک همچون محله های شهری به عنوان مهم ترین مکان سکونت شهروندان از اهمیت بالایی برخوردار است. در این زمینه توجه به ارزش ها و اصول دین اسلام، نقش تعیین کننده ای در کیفیت طراحی و ویژگی های محله های شهری دارد. این پژوهش ویژگی های طراحی شده در محلات را با کمک شاخص های مستخرج از اصول دین مبین اسلام مورد ارزیابی قرار می دهد. در این راستا دو محله (محله قدیمی جویباره و محله جدید شهرک نگین) در شهر اصفهان انتخاب شد. سپس شاخص های طراحی محله های مسکونی بر اساس اصول دین اسلام استخراج شد. در این زمینه 25 شاخص در سه بعد کالبدی محیطی، اقتصادی و اجتماعی انتخاب شد. در گام بعدی، با بهره گیری از تکنیک پرسشنامه و مطالعات میدانی، داده های پژوهش گردآوری شد. در مرحله بعد، اطلاعات جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS شد. نهایتا وضعیت دو محله مورد مطالعه از حیث شاخص های طراحی محله های اسلامی با استفاده از آزمون تی دو نمونه ای مقایسه شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که میانگین های دو گروه در دو محله مورد مطالعه، در 20 شاخص تفاوت معناداری دارند و همچنین میانگین شاخص ها در محله جویباره بسیار بالاتر از شهرک نگین است. بیشترین اختلاف بین دو محله مورد مطالعه به ترتیب در بخش های اجتماعی، کالبدی و اقتصادی است. نکته حائز اهمیت آنکه این دو محله در بخش اقتصادی، اختلاف بسیار ناچیزی دارند.
    کلید واژگان: طراحی, محله مسکونی, شهر اسلامی, شاخص, جویباره, شهرک نگین, اصفهان
    Jamal Mohammadi *, Seyed Reza Azadeh
    Today, in the literature of planning and urban design, Focus on small-scale urban in the military hierarchy of Urban divisions as the most important residential scale has been Special attention. In this case, attention to the Iranian and Islamic values had a decisive role in the type of elements, attributes, quality of relationships, the way formation and the identity of the neighborhood and the city. In this case, present research evaluates the features designed in the neighborhoods with the help of indexes that derived from the principles of the Islamic religion. To achieve this aim, two neighborhoods (Juybareh as an old neighborhoods and Negin town as a new neighborhoods) was selected in Isfahan. Then the residential neighborhood design indicators based on the principles of Islam religion was extracted. In this regard, 25 indicators in the three aspects (Physical, Social and Economical) were selected. In the next step, using the questionnaire technique and field studies, the research data were collected. In the next step, the collected data was entered into SPSS software. Finally, the Situation of two neighborhoods, according to the Islamic community design indicators through using two-sample t-test were compared. The results of statistical analyzes indicate that the mean of the two groups in the two neighborhoods studied has a significant difference in 20 indexes and also the average of the indicators in the neighborhood of Juybareh is much higher than Negin town. Respectively, the largest difference between the two studied areas is in the social, physical and economic sectors. The important point is that in the economic sector have very little difference between the two neighborhoods.
    Keywords: Design, residential neighborhood, Islamic city, Indicator, Juybareh, Negin town, Isfahan
  • مریم قربان پور *، نادر زالی، مختار یوردخانی، سید رضاآزاده
    در این تحقیق با هدف سنجش وضعیت سرزندگی پیاده راه های شهری و با روش پیمایشی، پیاده راه علم الهدی شهر رشت بررسی شده است. در این راستا، مدل مفهومی پژوهش با چهار معیار (کاربری و فعالیت، کالبدی، دسترسی و ارتباطات و اقلیمی و زیست محیطی) و 16 شاخص تدوین شد. سپس این معیارها به شیوه پرسشنامه و در چارچوب طیف لیکرت مورد سنجش قرار گرفته و پرسشنامه ها توسط 380 نفر از استفاده کنندگان پیاده راه علم الهدی تکمیل شد. بر اساس تحلیل نتایج پرسشنامه ها در معیار کاربری و فعالیت، شاخص تنوع فعالیت های مردم در پیاده راه با میانگین 8/2 و در معیار کالبدی، مبلمان شهری با میانگین 6/2پایین ترین میانگین های هر معیار را کسب کردند و همچنین در معیار دسترسی و ارتباطات، شاخص سهولت حرکت در معابر اطراف پیاده راه با میانگین 5/2 و در معیار اقلیمی و زیست محیطی، آسایش اقلیمی با میانگین 2 کمترین میزان رضایت را از دید مردم داشتند. سپس بر اساس جدول سوات به ارائه راهبردهای تدافعی، تهاجمی، اقتضایی و انطباقی پرداخته شد و با تکنیک AHP و نظرخواهی از 20 کارشناس امتیازدهی و رتبه بندی راهبردها صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که راهبرد «تجهیز محیط بر اساس اقلیم رشت در راستای افزایش حضور افراد در فضا» با امتیاز 228/0 رتبه ی اول و راهبرد «افزایش پیوستگی حرکت پیاده» با امتیاز 014/0 رتبه اخر را در تکنیک AHP به دست آورد. در نهایت بر اساس راهبردهای رتبه بندی شده، سیاست های اجرایی در زمینه تقویت سرزندگی پیاده راه ارائه شد.
    کلید واژگان: سرزندگی, پیاده راه, فضای شهری, علم الهدی, رشت
    M. Ghorbanpour *, N. Zali, M. Yourdkhani, S. R. Azadeh
    In this study with the purpose of assessing the status of urban walking vitality and with the survey research, Alam-al-Hoda pedestrian walkway of Rasht is studied. In this regard, the conceptual model of research with four criteria (land use and activity, physical, access and connection and environmental and climatic) and 16 indexes were considered. Then, these criteria are evaluated through questionnaires and by the Likert frame and the questionnaires are completed by 380 users of Alam-al-Hoda pedestrian walkway. Based on the analysis of questionnaires, about the land use and activity Criterion, the index of diversity of people activities in the pedestrian walkway with an average of 2.8 and in the physical Criterion, urban furniture with the average of 2.6 are gained the lowest average of each criteria. Also in the access and connection Criterion, the index of movement fluency on the streets around the pedestrian walkway with the average of 2.5 and in the climatic and environmental Criterion, climatic comfort with the average of 2 have the lowest levels of satisfaction in the people's thought. Then according to the swot table, Mini-Mini Strategy, Maxi – Maxi Strategy, Maxi – Mini Strategy and Mini – Maxi Strategy are presented and scoring and ranking of strategies are done with the AHP technique.
    Keywords: vitality, pedestrian walkway, urban space, Alam-al-Hoda, Rasht
  • سید رضاآزاده*، مسعود تقوایی
    پژوهش در زمینه مخاطرات طبیعی دارای سابقه ای غنی در علم جغرافیا است. در میان تمام مخاطرات طبیعی، زلزله یکی از جدی ترین آن ها است که زیان های عظیم اقتصادی و مرگ ومیر مردم را به بار می آورد. کشور ایران بر روی کمربند زلزله خیز آلپ هیمالیا واقع شده که یک منطقه مستعد زلزله است. از این رو زمین لرزه های مخرب عظیمی در گذشته در کشور ایران روی داده است. هدف اصلی از انجام این پژوهش تحلیل فضایی میزان خطر زلزله در سکونتگاه های شهری و روستایی استان گیلان است. در این راستا از تحلیل های فضایی در نرم افزار ArcGIS و تحلیل فاصله اقلیدسی استفاده شد. احتمال وقوع خطر زلزله در استان گیلان بر اساس فاصله از خطوط گسل های فعال و غیر فعال تحلیل شد. نتایج نشان داد که72/40 درصد از مساحت استان گیلان در فاصله صفر تا 15 کیلومتری گسل های فعال قرار دارد و همچنین 45/64 درصد از مساحت این استان در فاصله ای کمتر از هشت کیلومتر تا گسل های غیر فعال قرار دارند. تحلیل خطر زلزله در نقاط شهری استان گیلان براساس خطوط گسل فعال حاکی از آن است که 18 نقطه شهری در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله و 14 شهر در پهنه با خطر بالای زلزله قرار دارند. براساس مطالعات انجام شده 57/20 درصد از جمعیت نقاط شهری در پهنه با خطر بالای بسیار بالای زلزله (80 تا 100 درصد) ساکن هستند. تحلیل خطر وقوع زلزله در نقاط شهری استان گیلان براساس گسل های غیر فعال حاکی از آن است که، 20 نقطه شهری با جمعیت نسبی 44/25 درصد در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله ساکن هستند. مطالعات انجام شده در زمینه نقاط روستایی استان گیلان براساس گسل های فعال نشان داد که از مجموع 2925 سکونتگاه روستایی، 1350 روستا با جمعیت نسبی 90/24 درصد در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله ساکن هستند. تحلیل خطر زلزله در نقاط روستایی استان گیلان براساس فاصله از گسل های غیرفعال نشان داد که 1679 روستا در پهنه با خطر بسیار بالای زلزله قرار دارند. در پایان پژوهش پیشنهاد هایی در راستای مقابله با خطر وقوع زلزله ارائه شد.
    کلید واژگان: تحلیل فضایی, سکونتگاه های شهری و روستایی, مخاطرات طبیعی, خطر زلزله, گیلان
    Seyed Reza Azadeh, Masood Taghvaei
    The field of natural hazards research has a rich history in geography, appropriately so because it involves conflicts between physical processes and human systems. Natural events occur without direct human effect and endanger his social life. Events that enforce average annual up to 150000 human damages and more than 140 milliard dollars financial damages on counties and especially developing countries. Among all the natural disasters, the earthquake is one of the most serious ones. It brings tremendous economic losses and deaths of people, as well as the enormous effects on the harmonious and continuous development of society. Iran is an event ism country in the world. In this field look at the recent decades earthquakes statistics that reveal average once in every five years.
    Gilan province is located in south western of Caspian Sea in mountainous area of Talesh and central Alborz range that endure many earthquakes up today. The most ancient earthquake ever occurred in this area refers to Marlik civilization which is located near Rudbar – Rostam Abad. One of the recent earthquake in the 20th century in this area is Rudbar earthquake in 21 Jun 1990 with magnitude Ms = 7.7 Richter that caused many destruction. In one hand according to complex tectonic of central Alborz and in the other hand locating Gilan in the south west of Caspian sea that demonstrate many seismic activities, it illustrates as a result that this area is one of the active high potential seismic area of Iran.
    The current study is aimed at investigating the earthquake vulnerability of rural and urban settlements of Gilan province. To this end, Euclidean distant analysis and raster overlay have been conducted in GIS. To run the procedure, the first step is to calculate distance (pixels in 86 m dimension) between province and active and inactive fault line based on Euclidean analysis distance in Arc Map. The next step is aimed at standardizing the calculated distances using Raster Calculator Command. The, zoning of earthquake vulnerability of Gilan into five zones (based on active/inactive faults) is the primary goal. As a matter of fact, standardization leads to fuzzy maps. Standard score (distance) is calculated by dividing each score by sum of the scores. The next step tries to categorize zoning map and to translate Raster map into vector one in order to calculate the area of each risk category. Finally, overlay of urban and rural layers base on zoning map may help us analyze seismic hazard urban and rural regions of Gilan province.
    Results have shown that 40.72 % of total area of Gilan province are in 15 km distance from active fault. Also, 21.51 % of total area of Gilan province are in 15 to 30 km distance from active fault. Additionally, 64.45 % of total area of Gilan province are in less than 8 km distance from inactive fault (Table 1).
    According to seismic hazards due to active faults, 18 cities out of 51 urban regions are severely vulnerable to earthquake. Accordingly, 67.20 % of Gilan urban population are located at high-risk zone. Seismic hazard zoning map based on active faults have indicated that 20 cities are highly vulnerable to earthquake. (Table 2)
    Seismic studies on rural settlement of Gilan province have indicated that 1350 rural out of 2925 rural residences are severely vulnerable to earthquake because they are near to active faults. These regions are the habitat of 24.9 % of the total rural population. Zoning map based on inactive faults have shown that 1679 rural regions are vulnerable to earthquake (Table 3).
    Studies have claimed that the majority of rural and urban regions of Gilan province are severely earthquake-prone. It is due to geographic and natural features of the mentioned province. To this end, some recommendations are given:1.Meticulous supervision on safety of building from the stage of plan-making to administration which have to be based on engineering principles for earthquake-prone cities including Baresar, Ataqur, Asalem, Haviq, and Roodbar which are next to active faults
    2.Prevention of formation of suburbs and towns on southern and northern parts of Gilan because these parts are really vulnerable to earthquake
    3.Prediction of temporary accommodation in central Gilan because this part is less vulnerable to earthquake
    4.To equip buildings, hospitals, schools, and other buildings located in big cities including Rasht, Bandar-E Anzali, Fuman, and Lahijan with facilities required in case of earthquake
    5.To hold training courses in rural and urban parts of the mentioned province to make residents prepared for earthquake and for emergency evacuation
    6.To prioritize reformation of old and historical buildings in Rasht because Rasht is mostly laden with old buildings which are really vulnerable to earthquake.
    Keywords: Spatial Analysis, Urban, Rural Settlements, Natural Hazard, earthquake hazard, Guilan
  • نادر زالی، امیررضا کریمی آذری، سید رضاآزاده *
    نگاهی به برنامه های منطقه ای در کشور ایران نشان می دهد که نتایج این برنامه ها در جهت تعادل بخشی به نظام شهری و ایجاد سلسله مراتب سکونتگاهی مفید واقع نشده است. در مطالعات انجام شده مناطق براساس مرزهای سیاسی و اداری تعریف شده است. در نتیجه مدل های کمی مورد استفاده نیز به بهبود مشکلات نظام شهری کمکی نکرده است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین درست مفهوم منطقه از دو بعد عینی و ذهنی و کاربرد صحیح مدل های کمی در برنامه های منطقه ای است. در این راستا منطقه زاگرس به عنوان منطقه ذهنی (شامل پنج استان کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان و ایلام) و استان کرمانشاه به عنوان منطقه عینی انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع مقایسه ای بوده و نتایج استفاده از مدل های کمی (شاخص های کمی تعیین نخست شهر و همچنین شاخص تمرکز هرفیندال، ضریب جینی و ضریب پراکندگی) در دو منطقه مذکور مقایسه شدند. نتایج پژوهش نشان داد نظام شهری در منطقه زاگرس در مقایسه با استان کرمانشاه تعادل نسبی دارد. با تحلیل یافته ها، رهیافت این مقاله این است که در جهت تعادل بخشی به نظام سکونتگاه های شهری و تمرکززدایی از جمعیت، خدمات و امکانات می بایست به مفهوم منطقه در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی توجه داشت و این مفهوم را در مرزهای سیاسی و اداری خلاصه نکنیم.
    کلید واژگان: برنامه ریزی منطقه ای, نظام شهری, مدل های کمی, زاگرس, کرمانشاه
    N. Zali, A. Karimiazar, R. Azadeh *
    Looking at the regional plans in Iran shows that the results of these plans have not been profitable in order to balance the urban system and creating a hierarchy of settlement. In the previous studies, the regions were defined based on the political and administrative boundaries. As a result, the quantitative models used have non help to improve the urban systems problems. Thus, the main objective of this study is to explain the true concept of region from two points of view (Objective and Subjective views) and true utility of quantitative models in regional planning. In this regard, the Zagros region (including five provinces: Kermanshah, Kurdistan, Hamadan, Lorestan and Elam) and also Kermanshah province were selected as a subjective and objective regions, respectively. The research method of this paper was comparative study and the results of using quantitative models (the Quantitative Indexes of Determining the Primate City and also, the Herfindahl concentration index, Gini Coefficient, and Coefficient of Variation) in the two mentioned regions were compared. The results showed that the urban system in the Zagros region has relative balance compared to Kermanshah province. By analyzing the findings, the approach to this paper is that the concept of the region should be considered in terms of cultural, economic, social, and geographic points of view in order to balance the system of urban settlements and decentralize population, services and facilities. So, we do not summarize this concept on the political and administrative boundaries.
    Keywords: Regional Planning, urban system, Quantitative Models, Zagros, Kermanshah
  • حمیدرضا فارسی فراشبندی*، سید رضا آزاده، مجتبی ملکیان بهابادی

    امروزه نحوه توزیع خدمات شهری یکی از ضروریات مهم زندگی شهری به حساب می آید. این در حالی است که استفاده از روش های سنتی تامین زمین خدمات شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. بنابراین این مسئله راهی جز روی آوردن به روش های نوین را پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری باقی نمی گذارد؛ که از جمله این روش ها می توان به برنامه انتقال حق توسعه که مبتنی بر احترام به حقوق مالکیت بوده اشاره کرد. پژوهش کاربردی حاضر، با به کارگیری زمینه ها و مبانی نظری موضوع به مطالعه تکنیک مزبور در سطح شهر شیراز پرداخته و به دنبال پاسخ به این سئوال است که الزامات و شرایط استفاده از این رویکرد چیست و کدام یک از نواحی شهر شیراز مناسب این الگو می باشند. برای پاسخ به این سئوالات از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. براساس الگوی انتقال حق توسعه، نواحی شهر شیراز به مناطق دریافت و انتقال حق توسعه تقسیم شدند. نتایج نشان داد در مناطق دریافت، پارامتر مشارکت شهروندان با وزن 271/0 رتبه نخست را به خود اختصاص داده است. تمایل به افزایش تراکم در دهه اخیر و همچنین برخورداری از شبکه معابر در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. در مناطق ارسال نیز پارامتر آثار و ابنیه تاریخی و با ارزش، با امتیاز 273/0 در اولویت نخست قرار دارد. به این ترتیب مشارکت پذیری شهروندان در اولویت دوم و باغات در اولویت سوم قرار دارند. براساس نتایج پژوهش ناحیه 5 از منطقه 1 و ناحیه 7 از منطقه 4 و نواحی 2، 3 و 4 از منطقه 8 از پتانسیل بسیار بالایی در دریافت توسعه و همچنین ناحیه 1 از منطقه 1 و نواحی 1 و 6 از منطقه 2 و ناحیه 2 از منطقه 6 و 8 پتانسیل بسیار بالایی برای ارسال حق توسعه دارند.

    کلید واژگان: خدمات شهری, انتقال حق توسعه(T, D, R), کاربری زمین, شیراز

    Today, the distribution method of urban services is one of the major requirements of urban life. However, using traditional methods of land supply for urban services in Iran (such as compulsory acquisition, dispersed incentive policies, etc.) has led to the destruction of agricultural land, gardens and other valuable land. It has also led to non-optimal use of land with the capacity for development. This has not left a choice to urban managers and planners other than turning to new approaches, including transfer of development rights which is based on respecting ownership rights. The transfer of development rights (TDR) is a voluntary and market-based land use management mechanism. In this approach, land development is introduced to more suitable areas to protect the land with higher agricultural value, the environmentally sensitive areas and open spaces. The concept of TDR is to establish an exchangeable market of transferable development rights. In this applied research, quantitative techniques were studied in the city of Shiraz using theoretical background concepts. It was attempted to answer these questions: “What are the conditions required for using the TDR approach in Shiraz metropolis? Which metropolitan area is suitable for the implementation of this approach?” Analytic hierarchy process (AHP), expert questionnaires and Arc GIS software were used to answer these questions. Based on the TDR method, the case study regions were divided into regions transferring and receiving development rights. In this context, each of the regions has an indicator. The results showed that in the receiving regions the participation rate of citizens ranked first with a weight of 0.271. The desire to increase density and having the passage network ranked second and third, respectively. In the transferring regions, parameters of monuments and historic buildings ranked first with a score of 0.273. Citizen participation was the second and gardens was the third priority. Based on the results, District 5 of Area 1, District 7 of Area 4 and Districts 2, 3 and 4 of Area 8 have a very high potential to get developed. Also, District 1 of Area 1, Districts 1 and 6 of Area 2 and District 2 of Areas 6 and 8 have a very high potential to transfer development rights. The results indicate that this approach needs to be implemented in Shiraz metropolis as it enjoys lands which are valuable for their historical, natural and ecological properties, such as Ghasredasht gardens and the central historical texture of the city. The main requirements for the implementation of this model are high level of people's participation, firm legal guarantees, the presence of a coherent administrative structure, and respect for private property and public interests. The present research has been conducted academically based on the available information and resources. The participation of organizations and executive authorities is required to apply the results. In fact, this research has investigated the necessity of implementing the TDR model with an emphasis on Shiraz metropolis. It has identified priorities related to executive issues and urban management for each district of Shiraz

    Keywords: Uban services, Development right approach(T.D.R), Land use, Shiraz
  • نورالدین عظیمی، نادر زالی، سید رضاآزاده*
    شهرنشینی یکی از مهم ترین فعالیت های انسانی است که آثار تخریبی زیادی بر محیط زیست دارد. از مهم ترین این آثار، توسعه بی رویه فیزیکی شهرهاست که اغلب، با مسائلی مانند مصرف زیاد زمین های کشاورزی، افزایش فاصله رفت وآمدها و مصرف زیاد انرژی، آلودگی های محیطی فراوان، مصرف زیاد منابع و تحمیل فشار بر طبیعت همراه است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به نگرشی کلی از الگوی رشد فیزیکی مناطق شهری ایران و شناسایی متغیرهای کلان جمعیتی و طبیعی مربوط به آن است. در این مطالعه، الگوی توسعه فیزیکی نقاط شهری بالای پنج هزار نفر در سطح کشور، در قالب دو الگوی رشد متصل و منفصل بررسی می شود. داده های مورد استفاده، در سطح کلان و محدود به متغیرهایی است که امکان دستیابی به آن ها در سطح کشور فراهم شد. در این پژوهش، داده های اصلی با مراجعه به تصاویر ماهواره ای Google Earth و Google Map و همچنین نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن از سال 1335 تا 1385 به دست آمدند. برای تحلیل داده ها از آزمون خی دو و رابطه همبستگی پیرسون استفاده شد. مطابق نتایج کلی، از مجموع 689 شهر بالای 5000 نفر در کشور در سال 1385، 413 شهر (9/59 درصد) الگوی رشد فیزیکی متصل و 276 شهر (1/40 درصد) رشد فیزیکی منفصل دارند. تحلیل داده ها نشان می دهد متصل یا منفصل بودن توسعه فیزیکی شهرهای کشور، با متغیرهایی مانند تعداد جمعیت، تراکم جمعیت، وسعت، ارتفاع و اقلیم منطقه ای رابطه معنادار دارد.
    کلید واژگان: توسعه فیزیکی شهر, رشد متصل, رشد منفصل, شهرهای ایران
    Noreddin Azimi, Nader Zali, Seyed Reza Azade*
    Introduction
    During the past 50 years (1956-2006), our urban population has increased from 6 million to over 48 million and the number of cities has soared from 200 to over 1000
    Urbanization is perhaps one of the most important human activities, creating enormous impacts on the environment at the local, regional and global scales. Although urbanization in the form of land-cover (either built-up or impervious surfaces) occupies less than 2% of the Earths land surface, there is plentiful evidence that human disturbance due to urbanization has significantly altered the natural landscape.
    Urbanization is one of the most important human activities that has negatively impacted natural environment at local, regional and global scales. Cities are currently home to nearly half of the world’s population and over the next 30 years most of the two-billion-plus person increase in global population is expected to occur in urban areas in the developing world Urban sprawl is the common characteristics of many fast growing cities across the globe that consumes agricultural lands around the cities and puts pressure on natural environment. In the first half of 20th century, the majority of people were living in rural areas and cities had a slow growth, however, after mid 1950s due to the improvement in medical conditions as well as rural urban migration, it faced with rapid population growth in urban areas. Improvement in the socio-economic conditions especially increasing the private car ownership in the following decades, led to the low density physical expansion of many cities in the country. This paper aims to examine the status of Iranian cities based on two main patterns of continuous and discontinuous physical development and seek for the association of major social and environmental factors related to growth patterns of urban areas in the country.
    Methodology
    A descriptive analytical method has been employed in this research. The main source of data for the study has been driven from Google Earth images and Google Maps as well as the results of General Census of Iran from 1956 to 2006. In this research, the growth pattern for all cities of over 5000 population in Iran has been studied and attempts has been made to associated these patterns with main social and natural variables such as population size, annual population growth rate, density, area, city plan, elevation and regional climate pattern. A Chi Square analysis has been used to find the association between city growth models and selected social and natural variables.
    Findings: Research findings indicate that form 689 cities over 5000 population, 413 cities (59.9%) had continuous physical growth and 276 cities (40.1%) discontinuous growth. To describe the physical growth pattern, we did a Chi square analysis and tried to find their possible association with the existing physical patterns with a number of social and environmental variables. The following Table summarizes the outcome of Chi square analysis with selected variables Our analysis revealed that there is an association between the population size of the cities and their physical growth patterns in a way that most large cities (over 500 thousands) have discontinuous physical growth pattern while most small and medium size cities have continuous physical expansion. The ratio of discontinuous physical growth pattern for cities between 5 to 24 thousands is 40%, cities between 25 to 49 thousands 45%, cities between 50 to 100 thousands 31% and cities between 100 and 500 thousands 34%.
    Our study also depicts that there is a significant relationship between physical pattern and the area size for cities. While small and medium sized cities have more continuous physical growth, most cities with large area size (over 5000 hectares) have discontinuous growth pattern. Such a relationship also exits between urban density and physical growth pattern. Our data indicates that over 45% percent of the discontinuously growing cities have less than 50 person per hectares, while over 80% of the cities with more than 100 persons per hectare has continuous growth pattern.
    To find any relationship with urban physical pattern, we calculated urban population growth for the three time period of 10, 20 and 50 years. In contract with the discussed variables, none of the population growth rate for the three periods revealed any significant association with physical growth pattern in Iranian cities.
    Among the environmental variables, two variables including elevation and climate were examined with respect to the physical patterns of cities. Data findings indicates a correlation between elevation and city growth pattern in a way that cities located at very low elevation (around Caspian see shores) tended to have more discontinuous growth pattern than those located in other areas. In contrast, cities located at higher elevation especially above 1000 meters sea level tended to have more continuous growth pattern. Also an association exists between climate type and growth pattern. Our data also showed that cities located in Moderate Khazari climate (Caspian Sea Climate), have more discontinuous physical while cities located in other climates especially semiarid and mountainous climate mostly have continuous physical growth.
    Conclusion
    This study examined the status of Iranian cities in terms of their physical growth patterns and their associations with main social and environmental variables. In this research all cities over 5000 inhabitants were examined based on two major physical patterns of continuous and discontinuous growth. Then their relationship was tested with the selected variables using a Chi square analysis. Main result indicated that about 60% of Iranian cities has continued growth pattern and 40% has discontinuous pattern. Our findings showed that four main social variables of population size, urban density, and area size and two main environmental variables of elevation and regional climate showed a degree of association with physical growth patterns. However, there is a need for more detailed data and variables for explanation of the physical patterns of Iranian.
    Keywords: physical growth pattern, Urban growth, continuous physical growth, discontinuous growth, Iranian cities
  • امیر اکبرزاده مقدم لنگرودی*، حسن احمدی، سید رضاآزاده
    رشد فزاینده جمعیت در نقاط شهری پیامدهای ناگوار اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی برای شهرها به وجود آورده است. بنابران شهرها باید مکان های بهتری را برای زندگی فراهم کنند. یکی از این مکان ها، خلق خیابان های پیاده است. این پژوهش با هدف سنجش وضعیت پیاده راه علم الهدی، شد. در گام اول ادبیات تحقیق مطالعه شد. و براساس این مطالعات چهار معیار (کالبدی، زیست محیطی، آسایش و راحتی، کاربری و فعالیت ها) و 22 شاخص انتخاب شد. در گام بعدی با استفاده از روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزارExpert choice این شاخص ها اولویت بندی شدند. در مرحله بعد، با استفاده از مطالعات میدانی و تکمیل400 پرسشنامه توسط شهروندان حاضر در پیاده راه علم الهدی، وضعیت این پیاده راه با توجه به هر یک از شاخص ها ارزیابی شد. نتایج این بخش از لحاظ شاخص های کالبدی نشان داد که عرض پیاده روها با نمره 65/3 در رتبه اول و طراحی مناسب جداره ها با نمره 21/2 در رتبه هفتم قرار دارد. در بخش زیست محیطی شاخص حفاظت از پیاده ها در مقابل تغییرات جوی با نمره 61/2 بهترین وضعیت را دارد. در بخش آسایش و راحتی، شاخص آلودگی صوتی با نمره 59/3 در رتبه اول قرار دارد. شاخص های سهولت دسترسی به پیاده راه و امنیت به ترتیب با نمرات 47/3 و 45/3 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. نتایج بررسی ها درباره شاخص های معیار کاربری و فعالیت ها حاکی از آن است که شاخص تنوع کاربران با نمره 68/3 نسبت به شاخص های دیگر از وضعیت مطلوبتری برخوردار است. همچنین شاخص های امکان بارگیری و تخلیه بار واحد های تجاری و نشانه ها وبناهای شاخص به ترتیب با نمره های 83/2 و 72/2 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, حمل و نقل پایدار, پیاده راه, علم الهدی, رشت
    A. Akbarzadeh*, H. Ahmadi, R. Azadeh
    Rapid population growth in urban areas, has created the adverse consequences for cities. So cities must provide better places to live. One of this places is sidewalk and increasing walkability in this cities. The main purpose of this study is measurement the status of Alam al-Hoda sidewalk. In this first step, theoretical basis was studied. Then, four main factor (physical, Comfort and Convenience, environmental and land use and activity) and 22 index selected. Then, by using the Delphi method and Analytic Hierarchy Process and Expert choice software, these indexes were prioritized. Then, by field studies and 400 questionnaires completed by citizens, the status of this sidewalk was assessed. Result in the physical indexes showed that the Width of the walkways is first ranked with a score of 3.65 and appropriate design of walls with a score of 2.21 is the seventh rank. Result in the environmental indexes showed that the Protection of pedestrians against climate change with a score of 2.61 has the best situation. Result in the comfort and convenience indexes showed that the noise pollution is first ranked with a score of 3.59 and easily access to sidewalk and security are second and third rank. Result in the land use and activity indexes showed that the diversity of users with a score of 3.68 has best situation and the possibility of loading and unloading of commercial units (with a score of 2.83) and special landmarks (with a score of 2.72) in second and third rank.
    Keywords: sustainable development, sustainable transportation, sidewalk, Alam al Hoda sidewalk, Rasht
  • سید رضاآزاده، ملیحه زارع
    استان زنجان به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص متاثر از حوادثی چون زلزله، سیل، خشکسالی، تگرگ و سرمازدگی، لغزش و رانش زمین می باشد که از میان عوامل فوق، زلزله به دلیل شرایط ویژه و عدم امکان پیش بینی و شناخت دقیق آن و نیز خسارات جانی مترتب از آن از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی از انجام این مطالعه تحلیل لرزه خیزی و نحوه استقرار مراکز عمده جمعیتی شامل نقاط شهری و دهستان ها در این استان می باشد. در این مطالعه در گام نخست به بررسی لرزه خیزی و پهنه بندی استان از لحاظ خطر زلزله پرداخته شده است و در مرحله بعد مراکز عمده جمعیتی مستقر در تقسیمات سیاسی استان مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با بهره گیری از قابلیت های تحلیل نرم افزار Arc GIS و هم پوشانی لایه ها، تحلیل فضایی خطر زلزله در مراکز عمده جمعیتی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که 45 درصد از مساحت استان در پهنه با خطر بالای زلزله، 47 درصد در پهنه با خطر متوسط زلزله و تنها 8 درصد از مساحت استان در پهنه با خطر پایین زلزله قرار دارند. تحلیل های فضایی نشان داد که 12 شهر از مجموع 16 شهر استان در پهنه با خطر بالای زلزله قرار دارند و از مجموع 46 دهستان استان، 25 دهستان در پهنه با خطر بالای زلزله مستقر هستند. بنابراین اتخاذ سیاست هایی همچون رعایت اصول مهندسی ساختمان در ساخت و سازهای جدید، جلوگیری از گسترش شهرهای مستقر در پهنه با خطر بالای زلزله، مکان یابی سکونتگاه های جدید در نواحی با خطر پایین زلزله، آموزش مردم در هنگام بلایای طبیعی همچون زلزله می تواند در کاهش اثرات مخرب زلزله موثر واقع شود.
    کلید واژگان: مخاطرات طبیعی, زلزله, تحلیل فضایی, زنجان
    Seyed Reza Azade, Malihe Zare
    Zanjan has many faults due to its severe tectonic activity in geology areas. According to conducted studies on Zanjan, this county has three separated areas in earthquake occurrence term including high danger widths, average danger widths and low danger widths. This research main aim is Zanjan population main centers seismic spatial analysis. In this case uses ultra-available plans and present documents to analyze Zanjan active faults and mentioned county seismic widths. In continue study how establish and disperse population main residential places (Zanjan villages and cities). Finally by using ArcGIS software analytical abilities and layers overlapping analyzes how establish county cities and villages regarding to county seismic widths. Conducted studies revealed that of 22000 km2 Zanjan area 45% widths have high earthquake danger, 47% average and only 8% low danger. How disperse county cities and villages points according to 1390 census has shown 1015734 population in 7 counties, 16 parts, 16cities, 46 villages and 961 rural areas. By using ArcGIS software and layers overlapping has analyzed earthquake danger spatial analysis in population main center. Results reveal that of 16 urban residential places in Zanjan, 12 cities have placed in high earthquake danger width. Also of 46 villages, 25 ones are in high danger, 18 in average and 3 in low danger areas. Considerable share of burgess population are living in high earthquake danger widths. As of 626760 individual of burgess population 93.01 % area in high danger areas. 5.4% are in average and 1.5% in low danger areas. Earthquake danger spatial analysis in villages show that in county villages 52% population are in high danger, 41% in average and 7% in low danger widths. Also of 46 villages, 25 ones are in high danger, 18 in average and 3 in low danger areas.
    Keywords: Natural hazard, Earthquake, Spatial analyze, Zanjan
  • نادر زالی، مهدی علیلو، سید رضاآزاده
    پژوهش پیش رو به دنبال مطالعه تراکم شهری در کلان شهر تبریز و سنجش پایداری فرم کالبدی این کلان شهر با تاکید بر الگوهای نوین شهرسازی است و هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی توان و امکان جمعیت پذیری هر یک از مناطق شهرداری تبریز است. در این راستا ابتدا روند تحولات جمعیت، مساحت و تراکم جمعیتی کلانشهر تبریز مطالعه می شود. در ادامه مناطق شهرداری کلانشهر تبریز با توجه به فاکتورهای موثر در تراکم (جمعیت و مساحت) بررسی و مقایسه می شوند. در نهایت، با عنایت به ضوابط صدور پروانه ساختمانی شهرداری تبریز (سطح اشغال 60 درصد و فضای باز 20 مترمربع برای هر واحد مسکونی) تعداد واحدهای مسکونی و توان جمعیت پذیری مناطق این کلان شهر پیش بینی می شود. نتایج حاکی از آن است که طی سال های 1335 تا 1385 تراکم ناخالص جمعیتی کلانشهر تبریز به طور پیوسته طی سال های مذکور کاهش یافته است. همچنین، رشد سالانه مساحت کلان شهر تبریز طی سال های 1335 تا 1385 بیش از رشد سالانه جمعیت بوده و می توان نتیجه گرفت، شهر تبریز با پراکنش و گسترش افقی روبرو بوده است. بررسی توان جمعیت پذیری مناطق شهرداری تبریز نشان می دهد که مناطق 4 و 3 به ترتیب با برآورد جمعیتی بالغ بر 537900 و 430320 نفر بیشترین توان جمعیت پذیری را خواهند داشت و مناطق 8 و 6 با برآورد جمعیتی بالغ بر 105600 و 140580 نفر کمترین توان جمعیت پذیری را خواهند داشت. در مجموع توان جمعیت پذیری برای کلان شهر تبریز 2595780 نفر برآورد می شود.
    کلید واژگان: گسترش شهری, تراکم جمعیتی, توان جمعیت پذیری, تبریز
  • نورالدین عظیمی، سیدرضا آزاده، ملیحه زارع رودبزانی
    به عنوان یکی از موضوعات مهم در مطالعات شهری، شکل یا فرم شهر بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت های انسانی در مناطق شهری است و عمیقا به وسیله مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و دسته بندی الگوهای شکل شهری در ایران و بررسی ارتباط احتمالی این الگوها با یک سری از متغیرهای انسانی و طبیعی می باشد. با توجه به زیاد بودن شهرها، تحقیق حاضر در این مرحله صرفا شهرهای بالای پنج هزار نفر را که تعداد شان بر اساس سرشماری سال 1385 به 689 شهر می رسید، مد نظر قرار داده و در صدد ارائه یک چشم انداز کلان در باره الگوهای مختلف شکل شهری در ایران می باشد. داده های اصلی مورد استفاده در این مطالعه از منابع مختلف شامل پایگاه اطلاعات نقشه ای گوگل ارث پرو، نتایج سرشماری های عمومی کشور و اطلس اقلیمی کشور به دست آمده است. پس از جمع آوری و استخراج داده ها، برای بررسی رابطه احتمالی متغیرهای مورد مطالعه با توجه به ماهیت داده ها از آزمون خیدو یا کای اسکوار استفاده شده است. نتایج مهم به دست آمده بیانگر ارتباط معنی دار بین شکل شهر و متغیرهای انسانی همانند تعداد جمعیت، شیوه توسعه فیزیکی، میزان نرخ رشد، وسعت محدوه شهر، تراکم جمعیت شهری و همچنین متغیرهای محیطی ارتفاع و اقلیم با الگوهای شکل شهری می باشد. در انتها تلاش شده است تا نتایج یافته های تحلیل در قالب مدل پیشنهادی برای توصیف الگوهای شکل شهری در ایران ارائه شود.
    کلید واژگان: الگوی شکل شهر, طبقه بندی, عوامل انسانی و محیطی, شهرهای ایران
    N. A., R. A., M. Z
    Objectives
    As an important subject in urban studies، city form corresponds to the spatial distribution of human activities in cities and is deeply influenced by urban management and physical and socio-economic characteristics. The main goal of this study is to provide a general perspective on the characteristics of city form in Iran through the evaluation and classification of their physical patterns. Attempts have also been made to analyze the potential associations between city forms and a number of selected physical and human variables.
    Method
    The main method utilized in this study is descriptive and the employed data comes from a variety of sources. Google Earth Pro images، results of Iran’s national censuses and Climatic Atlas of Iran are among the main data sources of this research. Q-square tests (x2) have been used to analyze the relationship among city form and selected variables. Only cities with over five thousands inhabitants، which include 689 cities، are examined in this research.
    Findings
    During the past 50 years (1956-2006)، Iran’s urban population has increased from 6 million to over 48 million and the number of cities has soared from 200 to over 1000. Definitely، such an increase in the number of cities and their population has impacted the arrangement of human activities in urban areas which are reflected in different city forms. Main city forms in this study were classified into five categories. Our findings depict that 40. 2% of the cities have mixed، 29. 2% linear، 24. 3% iron grid، 4. 35% organic and finally 1. 9% radial patterns. Findings also indicated that 60% of the cities have predominantly continuous and 40% discontinuous physical growth pattern. Our data revealed a higher population growth rate for iron grid and linear city forms than that of organic، radial and mixed city forms. In terms of area size، while organic and linear cities، mostly tends to have smaller areas (less than 500 hectares)، iron grid radial and mixed cities mostly have larger areas. Like the size، organic and linear cities tend to have lower population density (ResultsFindings asserted a significant association between the city form and selected human and physical variables، like population size، growth rate، physical growth pattern، area size، density، elevation and climate type. The results were put in a suggested model that tries to describe urban forms in Iran. The major characteristics of this model can be summarized as follow: cities with organic pattern are related with small population and area size، continues physical growth، low growth rate and density and semi-arid and Mediterranean climate. Cities with liner pattern mainly correspond with small population and area size، but with discontinuous physical pattern، above average population growth rate، medium density، low altitude and Khazari climate. Urban areas with iron grid pattern، on the other hand، are mainly linked with medium population and area size، continuous physical growth، the highest population growth rate، medium and high density، altitude of over 1000 meter and predominantly arid and semi-arid climate. The radial pattern cities are mostly connected with large population and area size، continuous physical growth، average growth rate، high density، above 1000 meter altitude and mainly Mediterranean climate. Finally، mixed pattern cities are mainly correlated with combination of medium، large and very large population and area size، continuous physical growth، relatively lower population growth rate، average and high density، over 1000 meter altitude and a combination of Mediterranean، arid and semi-arid climate.
    Keywords: City form, classification, human, physical variables, Iranian cities
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • سید رضا آزاده
    سید رضا آزاده
    دانشجوی دکتری برنامه ریزی شهری، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال