به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید محسن اصغری نکاح

  • سید محسن اصغری نکاح*
    زمینه و هدف

    نظریه های عصب روان شناختی مختلفی برای تبیین اختلال طیف اتیسم ارایه شده است، لذا هدف مقاله حاضر مرور و مقایسه سه نظریه : فقدان نظریه ی ذهن، نقص در کارکردهای اجرایی و انسجام مرکزی ضعیف و راهبردهای درمانی آموزشی پیشنهادی مرتبط با هر الگو بود که مورد بررسی قرار گرفت.

    روش

    مقاله حاضر با استفاده از روش مروری تحلیلی-مقایسه ای نظریه های عصب روان شناختی و دلالت های آنها در طراحی بازی درمانی و مداخلات بازی محور برای کودکان با اختلال طیف اتیسم تدوین شد.

    یافته ها

    بررسی و وا کاوی رایج ترین نظریه های عصب روان شناختی تبیینک ننده ویژگی ها و مشکلات کودکان با اختلال طیف اتیسم نشان می دهد، الگوی انسجام مرکزی ضعیف برای برخی عملکردهای نشانگان ساوانت و کودکان اتیستیک با عملکرد بالا مانند خواندن زودهنگام و سردرگمی در انتزاع و فهم اصل موضوع و وا کنش های حسی به ازدحام، توضیح مناسبی ارایه می کند و الگوی فقدان نظریه ذهن کاستی های کودکان اتیستیک در تبیین نقص در ارتباط و شناخت اجتماعی، کاستی های درک استعاره و مشکل در شوخ طبعی را تبیین می کند و الگوی نقص در کارکردهای اجرایی نیز توضیح مناسبی برای مشکل رفتارهای کلیشه ای، انعطاف ناپذیری، همسان خواهی و مشکلات برنامه ریزی کودکان اتیستیک فراهم می کند.

    نتیجه گیری

    الگوهای سه گانه ی ذکرشده دلالت هایی را برای بازی درمانی و مداخلات بازی محور در قالب هایی نظیر:ترسیم نقاشی گام به گام، داستان سازی با تصاویر، استفاده از انیمیشن یا فیلم کوتاه، تحریک توجه مشترک با عروسک های دستی، بازی های تقلیدی، پانتومیم و شکلک بازی، داستان های اجتماعی، آموزش ذهن خوانی، نمایش و ایفای نقش، استفاده از کارت های هدایت توجه و کارت های فرایندی اجرای فعالیت های روزمره و بازی های راهبردی را ارایه می کند.

    کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, الگوهای عصب روان شناختی, انسجام مرکزی ضعیف, بازی درمانی, فقداننظریه ی ذهن, مداخلات بازی محور, نقص در کارکردهای اجرایی
    Seyyed Mohsen Asgharinekah*
    Background and Purpose

    Some neuropsychological theories have been offered to explain Autism Spectrum Disorder (ASD), so the purpose of this article is to review and compare three theories: Weak Central Coherence (WCC), Lack of Theory of Mind (ToM) and deficit of Executive Functions (EFs) and strategies Suggested educational treatment related to each pattern is examined.

    Method

    The present article was compiled using an analytical-comparative review of neuropsychological theories and their implications in the design of play therapy and play-based interventions for children with autism.

    Findings

    The review and analysis of the most common neuropsychological theories explaining the characteristics and problems of children with autism spectrum disorder shows that the WCC model is suitable for some functions of savant syndrome and high-functioning autistic children, such as early reading and confusion in abstraction and understanding. The principle of the subject and sensory reactions to the crowd provides a suitable explanation, and the ToM model explains the deficiencies of autistic children in explaining the deficiencies in communication and social cognition, the deficiencies in understanding metaphors, and the difficulty in humor. The model of deficits in EFs also provides a reasonable explanation for the problem of stereotypes, inflexibility, assimilation and planning problems of autistic children.

    Conclusion

    The mentioned triple models have implications for play therapy and play-based interventions such as: step-by-step drawing, story-making with pictures, use of animation or short film, joint attention stimulation with puppets, imitation paly, pantomime and emoticons, social stories, mind reading training, demonstration and role playing, use of attention cards and process cards for the implementation of activities It offers daily and strategic games.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder (ASD), Executive Functions (EFs), Neuro-psychological models, Play-based Interventions, Play Therapy, Theory of Mind (ToM), Weak Central Coherence (WCC)
  • نجمه ابراهیم زاده، سید محسن اصغری نکاح*، سکینه سلطانی کوهبنانی

    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش گروهی افزایش صبر بر خودکارآمدی و نگرش مادران دارای کودک استثنایی بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران دارای کودک استثنایی شهر مشهد بود که در آموزش وپرورش استثنایی استان خراسان رضوی ثبت نام شده بودند، انتخاب نمونه به صورت داوطلبانه و از روش در دسترس استفاده شده است. 32 مادر دارای کودک استثنایی انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شد (16 نفر در هر گروه). از پرسش نامه های صبر، خودکارآمدی دومکا و نگرش والدین به کودک استثنایی برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. پیش آزمون از دو گروه گرفته شد. گروه آزمایش 10 جلسه ی آموزش صبر را دریافت کردند درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از ارایه جلسات آموزشی، هر دو گروه مجددا به پرسشنامه ها در پس آزمون پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چندمتغیری (MONCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش صبر بر خودکارآمدی و تغییر نگرش، ناکامی، ناامیدی و شرم زدگی و صبر مادران دارای فرزنداستثنایی موثر است. در نتیجه توصیه می شود مشاوران و روان شناسان در برنامه های آموزش خانواده و گروه های والدین دارای فرزند استثنایی، آموزش صبر را موردتوجه قرار دهند.

    کلید واژگان: صبر, خودکارآمدی, نگرش, مادران دارای کودک استثنایی
    Najme Ebrahimzade, Seyyed Mohsen Asgharinekah *, Sakineh Soltani Kouhbanani

    The study aimed to investigate the effect of increasing patience group training on self-efficacy and attitude of mothers with exceptional children. This quasi-experimental study involved a pre-test-post-test design with a control group. The population of the study included all mothers with exceptional children in Mashhad who were registered with the exceptional education department in Khorasan province. Voluntary participation and sample selection using random sampling were utilized. Thirty-two mothers of exceptional children were randomly assigned to experimental and control groups (16 participants per group). The instruments used to measure the study variables were the patience, Domka self-efficacy, and parents' attitudes toward exceptional children questionnaires. A pre-test was conducted on both groups. The experimental group underwent ten sessions of patience training, while no training was provided to the control group. After the training sessions, both groups took the questionnaires again (post-test). Data were analyzed using univariate analysis of covariance (ANCOVA) and multivariate analysis of covariance (MONCOVA). The results revealed that patience training led to enhanced self-efficacy, reduced hopelessness, improved attitude, increased failure tolerance, and lower levels of shame in mothers with exceptional children. As a result, it is recommended that counselors and psychologists focus on patience training in family education programs and groups of parents of exceptional children.

    Keywords: Patience, self-efficacy, Attitude, Mothers of exceptional children
  • سید محسن اصغری نکاح*، مهسا سمیعی فرد، کلثوم ایثاری
    زمینه و هدف

    خواندن از منظر زبان شناختی نوعی زبان دریافتی مکتوب محسوب می شود که از دو مولفه رمزگشایی و درک معنا تشکیل یافته است. کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت و قرار گرفتن در محیط های زبان شناختی کم تحریک در معرض اختلالات خواندن هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن بود.

    روش

    دو دانش آموز پسر با اختلال ویژه خواندن در پایه های یکم و دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد (1400) به صورت در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک‎آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های متفاوت بود. برای تشخیص اختلال ویژه خواندن از بررسی بالینی- آموزشی به همراه آزمون تشخیصی خواندن سمیا شیرازی و نیلی پور (1384) و برای احراز بهنجاری هوشی از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان (1974) استفاده شد. در شرایط مداخله آزمایشی، هر آزمودنی 10 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفت.

    یافته ها

    مقایسه فراوانی خطاها از پیش آزمون تا پیگیری نشان داد که بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن آزمودنی ها تاثیر مثبت داشت و این یادگیری در زمان پایدار مانده است.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی با کاهش خطاهای خواندن دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می شود.

    کلید واژگان: اختلال ویژه خواندن, بازی درمانی, بازی های زبان شناختی, مهارت واج شناختی
    Seyed Mohsen Asgharinekah*, Mahsa Samiefard, Kolsom Isari
    Background and Purpose

    From a linguistic perspective, reading is a written receptive language that has two components: Decoding and Comprehension. Orphans and Vulnerable Children are at risk of reading disorders due to poor linguistic deprivation and exposure to low-stimulation environments. So, the purpose of this study was to evaluate the effectiveness of linguistic Play based on phonological skills enrichment on reading skills of orphans and vulnerable children with Specific Reading Disorder.

    Method

    Two boy students with a specific reading disorder, in the first and second grade of elementary school from Sixth District in Mashhad Department of Education, were selected. The research method was a single subject with baseline/intervention/follow-up. To diagnose the Specific Reading Disorder (SLD), the Nilipour and Sima-Shirazi Diagnostic Reading Test along with a clinical-educational examination were done. To examine the normal IQ, the Revised Wechsler Intelligence Scale for Children-Revised (WISC-R) was used. In conditions of intervention, the subjects were trained in 10 sessions for 60 minutes.

    Results

    The results showed that linguistic play therapy based on the enrichment of phonological skills had a positive impact in improving the reading skills of subjects and this learning has remained stable over time.

    Conclusion

    According to the findings of this study, linguistic play therapy based on enriching phonological skills increases reading skills by reducing the reading errors of Orphans and Vulnerable Students.

    Keywords: Specific reading disorder, play therapy, linguistic games, phonological skills
  • فاطمه حشمتی، سید محسن اصغری نکاح*، بهرامعلی قنبری هاشم آبادی

    پژوهش در حوزه مسایل روان شناختی زنان معلم یکی از فعالیت های اساسی است که زمینه ساز تاثیر چند جانبه ای بر وضعیت زنان، خانواده، و دانش آموزان داردهدف از این مطالعه، بررسی رابطه فعالیت آموزش مجازی معلمین زن با کارکرد خانواده، تعارض و دلزدگی زناشویی در آموزش مجازی ایام قرنطینه کرونا بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه معلمین زن شهر مشهد ناحیه تبادکان بود که از میان آن ها 390 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مقیاس کارکرد خانوادگی اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1983)، مقیاس تعارض زناشویی ثنایی و براتی (1382) و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزارspss ویراست21 استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین فعالیت آموزش مجازی معلمین زن با کارکرد خانواده،تعارض و دلزدگی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد)05/0(p<. و متغیر فعالیت آموزش مجازی معلمان زن قادر است کارکرد خانواده، تعارض و دلزدگی زناشویی در آموزش مجازی ایام قرنطینه کرونا را پیش بینی کند.نتیجه گیری از آنجا که آموزش مجازی در آینده جزیی از برنامه های آموزشی است، پیشنهاد می شود ، برای کیفیت بخشی به کارکرد خانواده و کاهش تعارض و دلزدگی زناشویی در معلمان زن ، به توانمندسازی بانوان معلم در آموزش مجازی و به تدوین شیوه های آموزش مجازی سازگار با کارکردهای خانواده توجه ویژه ای بشود.

    کلید واژگان: معلمین زن, کارکرد خانواده, تعارض, دلزدگی زناشویی, آموزش مجازی
    Fatomeh Heshmati, Seyyed Mohsen Asgharinekah *, Bahram Ali Ghanbary Hashem Abady

    Research in the field of psychological issues of women teachers is one of the basic activities that has a multifaceted effect on the condition of women, families, and students.The purpose of this study was investigating the relationship between virtual education activity of woman teachers and family function, marital conflict and boredom in COVID-19 quarantine.MethodThe research method was descriptive-correlational and the statistical population included all woman teachers in Mashhad, Tabadakan district which 390 people were selected by available and voluntary sampling method. The required information was collected through the Epstein et al, Family Functioning Scale( 1983), the Sanai and Barati Marital Conflict Scale (2003) and the Pinnes Marital Boredom Scale (1996). Pearson correlation test and regression analysis were used to analyze the data using SPSS software version 21ResultsFindings showed that there is a significant relationship virtual education activity of woman teachers and family function, conflict and Marital Boredom in corona quarantine virtual education (p <0.05) and the variable of virtual education activity is able to measure family function, marital conflict and boredom.ConclusionConsidering that, in the future, virtual education is a part of educational programs, it is suggested to pay attention to the empowerment of women teachers in virtual education and to formulate methods of virtual education that are compatible with the functions of the family in order to improve the quality of family functioning and reduce marital conflict and burnout among woman teachers

    Keywords: women teachers, virtual education, family function, marital conflict, boredom
  • سید محسن اصغری نکاح*
    زمینه و هدف

    بازی درمانی زبان شناختی یک مداخله باساختار و مبتنی بر هسته زبان شناختی خواندن است که می تواند برای دانش آموزان با اختلال خواندن مناسب سازی و اجرا شود. هدف بررسی حاضر، ارایه مبانی نظری و راهکار و اصول طراحی بازی درمانی زبان شناختی برای توانمندسازی معلمان و مشاوران مرتبط با خدمات آموزشی و توان بخشی کودکان با اختلال خواندن است.

    یافته ها

    بررسی مبانی نظری نشان می دهد، خواندن دارای یک هسته زبان شناختی است که رمزگشایی و معنادهی دو مولفه اصلی آن است لذا بازی درمانی برای اختلال خواندن باید بصورت هدفمند بر هسته زبان شناختی متمزکز شود، پژوهش های متعددی نشان از سودمندی و اثربخشی مداخلات در حوزه آ گاهی واج شناختی، معناشناسی و نحو و درک مطلب است. در نوشتار حاضر، مولفه های اصلی و فرعی هسته زبان شناختی تبین شده و علاوه بر آن نمونه هایی از بازی های پیشنهادی برای هر مورد ارایه شده است و در نهایت اصول و راهکارهایی برای مناسب سازی و بازطراحی و اجرای مداخلات بازی درمانی زبان شناختی برای اختلال خواندن ارایه شده است.

    نتیجه گیری

    تحریک و به چالش کشیدن هدفمند هسته زبان شناختی خواندن از طریق بازی، منطق زیربنایی طراحی مداخلات بازی درمانی زبان شناختی است و معلمان و مشاوران می توانند با درک مناسب از ماهیت و هسته زبان شناختی اختلال خواندن و به مناسب سازی و اجرای نمونه بازی های ارایه شده در مقاله حاضر مبادرت ورزند.

    کلید واژگان: اختلال خواندن, بازی درمانی زبان شناختی ساختارمند, هسته زبان شناختی
    Seyyed Mohsen Asgharinekah*
    Background & Purpose

    Linguistic play therapy is a structured intervention based on the linguistic core of reading that can be modified and implemented for students with reading problems and disorders. The purpose of this study is to provide theoretical foundations and solutions and principles of linguistic game therapy design to empower teachers and counselors related to educational services and rehabilitation of children with reading problems or disorders.

    Results

    Study of the theoretical foundations indicates that reading has a linguistic core and Decoding and comprehension are the two main components of reading, so play therapy for reading disorders should be focused on the linguistic core. Some research referred to the usefulness and effectiveness of interventions in the field of phonological awareness, semantics and syntax and comprehension. In the present article, the main and sub-components of the linguistic core are explained and in addition, examples of suggested play for each case are provided. Finally, principles and strategies for adaptation and redesign and implementation of linguistic play therapy interventions for reading disorders are presented.

    Conclusion

    Basis and specialized logic of the design of linguistic play therapy interventions is the purposeful stimulating and challenging of the linguistic core of reading through play, and teachers and counselors with a proper understanding of the nature and core of linguistic disorders of reading disorders and to modify and implement the sample play presented in this article.

    Keywords: linguistic core, reading disorder, structured linguistic play therapy
  • نرگس افخمی، معصومه تجعفری*، محسن نوکاریزی، سید محسن اصغری نکاح
    مقدمه

    یکی از ویژگی های شخصیتی مهم در افراد، مثبت اندیشی است که توانایی ایجاد مهارت ها را افزایش می دهد. از سویی، داشتن کارکنانی با مهارت های ارتباطی قوی، یکی از عوامل مهم موفقیت یک سازمان خدماتی است. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی وضعیت مثبت اندیشی کتابداران کتابخانه های عمومی مشهد و تاثیر آن بر مهارت های ارتباطی آنها است.

    روش شناسی

    پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود و به روش پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه کتابداران کتابخانه های عمومی مشهد (70 نفر) بودند. نمونه موردنظر (59 نفر) بر اساس جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی و پرسشنامه محقق ساخته مهارت های ارتباطی بود که روایی آنها مورد تایید قرار گرفت و پایایی هر دو پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که میانگین همه مولفه های مثبت اندیشی کتابداران کتابخانه های عمومی مشهد پایین تر از سطح مطلوب بود. همچنین، مثبت اندیشی به طور معناداری بر مهارت های ارتباطی کتابداران تاثیر داشت. بررسی جزیی تر نشان داد که برخی مولفه های مثبت اندیشی اثرگذاری بیشتری بر مولفه های مهارت های ارتباطی کتابداران داشتند، به طوری که مولفه تفکر مثبت روزانه و ارزیابی دیگران از خویش بیشترین تاثیر را بر مهارت های ارتباط کلامی داشت. همچنین، مولفه ای که بیشترین تاثیر را بر مهارت های ارتباط غیرکلامی داشت، مولفه ارزیابی دیگران از خویش بود. در مقابل، مولفه خوداعتمادی کمترین تاثیر را بر مهارت های ارتباط کلامی و غیرکلامی داشت.

    نتیجه

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر، فراگیری یا تقویت توان مثبت اندیشی به صورت مستقیم در افزایش و بهبود مهارت های ارتباطی اثرگذار خواهد بود. بنابراین تقویت مثبت اندیشی کتابداران از طرق مختلف از جمله اجرای کارگاه ها و دوره های آموزشی، زیر نظر گروه ها و انجمن های حرفه ای، و تخصیص بودجه معین برای کلیه هزینه های این فعالیت ها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: مثبت اندیشی, مهارت های ارتباطی, کتابداران, کتابخانه های عمومی, مشهد
    Narges Afkhami, Masoumeh Tajafari *, Mohsen Nowkarizi, Seyyed Mohsen Asghari Nekah
    Introduction

    One of the important personality traits is positive thinking that increases the ability to create skills. On the other hand, having employees with strong communication skills is one of the important factors in the success of any service organization. Thus, the aim of this study was to investigate the status of positive thinking of the librarians of Mashhad public libraries and its effect on their communication skills.

    Methodology

    This study was an applied research that has been conducted through survey. The research population included all the librarians of Mashhad public libraries (70 people). The desired sample (59 people) was selected based on Krejcie and Morgan’s sample size table through simple random sampling. The required data were collected by Ingram and Visnicky's positive thinking questionnaire and a researcher-made questionnaire of communication skills. The gathered data were analyzed through the SPSS using descriptive and inferential statistics.

    Findings

    The findings showed that the level of positive thinking of the librarians was undesirable. Positive thinking had a significant effect on communication skills of the librarians. A detailed analysis showed that some of the positive thinking components had a greater effect on the components of verbal and non-verbal communication skills. The “positive daily thinking” and “others' evaluations of self” components had the most effect on verbal communication skills. Also, the component of “others' evaluations of self” had the most effect on non-verbal communication skills. However, the “self-confidence” component had the least effect on verbal and non-verbal communication skills.

    Conclusion

    According to the results of this study, learning or enhancing positive-thinking will directly affect the enhancement and improvement of the librarians’ communication skills. Therefore, improvement of the librarians’ positive thinking through the implementation of workshops and training courses, under the supervision of professional associations and the allocation of certain budgets for all costs of these activities is proposed.

    Keywords: Communication Skills, Positive thinking, Librarians, Public Libraries, Mashhad
  • مهدی بکائیان، مصطفی بلقان آبادی*، سید محسن اصغری نکاح، زهرا باقرزاده گلمکانی
    زمینه و هدف

    ترس از ارزیابی منفی،توجه متمرکز برخود و خود انتقادی از جمله عوامل شناختی مهم در اختلال اضطراب اجتماعی هستند.تاکنون مداخلات درمانی زیادی به منظور بهبود آنها معرفی شده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری بر کاهش این نشانگان انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این تحقیق از نوع نیمه تجربی با دو گروه ازمون وگروه کنترل می باشد.در این تحقیق 60 نفر از دانشجویان دانشکده علوم پزشکی نیشابورکه دارای معیارهای اضطراب اجتماعی بودند، بعنوان نمونه های پژوهش در سه گروه 20 نفره شامل دو گروه ازمون و گروه کنترل بصورت تصادفی تقسیم شدند.هر سه گروه با فرم کوتاه پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی،پرسشنامه کانون توجه و خود انتقادی مورد ارزیابی قرار گرفتند.پس از12 جلسه 2 ساعته مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری بصورت جداگانه در گروه های آزمون و عدم مداخله در گروه کنترل، مجددا عوامل شناختی فوق مورد سنجش قرار گرفتند.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری هر دو باعث کاهش معنی داری در ارزیابی منفی(559/11=F و 001/0=p) توجه متمرکز بر خود(343/5= F و 011/0=p) و خود انتقادی (112/17=F و 001/0=p)در گروه های ازمون در مقایسه با گروه کنترل می شود. این تفاوت بین گروه های آزمون معنی دار ظاهر نشد(p>0/05).

    نتیجه گیری

    هر دو مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری بر ترس از ارزیابی منفی،توجه متمرکز برخود و خود انتقادی موثرند و می توانند بصورت جایگزین و بسته به شرایط در گروه های مختلف از جمله دانشجویان مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, روان نمایشگری, ترس از ارزیابی منفی, توجه متمرکز برخود, خود انتقادی
    Mehdi Bakaeian, Mostafa Bolghanabadi*, Seyyed Mohsen Asghari Nekah, Zahra Bagherzadeh-golmakani
    Background and Purpose

    Fear of negative evaluation, focused attention and self-criticism are important cognitive factors in social anxiety disorder. So far, many therapeutic interventions have been introduced to improve them. The aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and psychodrama on reducing this symptoms.

    materials and methods

    This research is a quasi-experimental study with two experimental groups and a control group. In this study, 36 students of Neyshabour University of Medical Sciences who met the criteria of social anxiety were randomly divided into three groups of 12 including two experimental groups and a control group. All three groups were evaluated with the short form of Fear of Negative Evaluation Questionnaire, Focus Questionnaire and Self-Criticism Questionnaire. The above cognitions were assessed.

    findings

    Findings showed that cognitive-behavioral intervention and psycho-display both significantly reduced the negative evaluation (F = 11.559 and p = 0.001) of self-focused attention (F = 5.343 and p = 0.011). And critical self (F = 17.217 and p = 0.001) in the experimental groups compared to the control group. This difference was not significant between the test groups (p> 0.05).

    Conclusion

    Both cognitive-behavioral and psycho-dramatic interventions are effective on fear of negative evaluation, self-focused attention and self-criticism and can be used alternatively and depending on the situation in different groups, including students.

    Keywords: Cognitive Behavioral Therapy, Psychodrama, Fear of Negative Evaluation, Focused Attention, Self-criticism
  • سید محسن اصغری نکاح*، زهرا مهاجر بعد
    مقدمه

    نوجوانی دوره پرمخاطره ای در رشد جنسی است و احتمال بروز خودارضایی یا عادت آسیب زای پیش روی دختران و خانواده هاست که گاه زیست زناشویی آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لیکن مطالعات ایرانی اندکی در خصوص خودارضایی دختران در دست است، لذا این مطالعه با جهت گیری پیشگیرانه و تربیتی برای کاوش در خودارضایی دختران نوجوانان انجام شد.

    روش

    این مطالعه به روش کیفی و در بستر تعامل مشاوره ای با خانواده ها و دختران دارای شکایت خودارضایی طی سال 1397 تا 1399 انجام شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری در دسترس 4 نوجوان دختر 14تا17 ساله وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شدند.

    یافته ها

    یافته‌های این مطالعه 3 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی را در پاسخ به سوال عوامل سوق دهنده به خودارضایی، نشان داد که به ترتیب اولویت عوامل محیطی-ارتباطی (نظیر چالش‌های ارتباطی با والدین، استرسورهای خانوادگی ، ارتباطات نامحدود با جنس مخالف)، عوامل روان‌شناختی (مانند تخیلات جنسی، و باروهای نادرست در مورد خودارضایی ، آسیب‌دیدگی در فضای مجازی و اعتیاد به پورنو گرافی) و عوامل اجتماعی(نظیر محیط اجتماعی آسیب‌رسان، سطح تحصیلات و رفاه مادی) می‌شوند.

    نتیجه گیری

    واکاوی تجارب شرکت کنندگان حکایت از آن دارد که به ترتیب عوامل ارتباطی-خانوادگی، روانشناختی و اجتماعی بر سوق دادن دختر نوجوان به خودارضایی موثر بوده است و به نظر می رسد توانمندسازی خانواده می تواند نقش محوری و تعیین کننده در این عوامل داشته باشد، بدین جهت پیشگیری از ابتلا به خودارضایی یا ترک آن نیازمند الگوی تربیت جنسی خانواده محور برگرفته از مبانی علمی در چهارچوب وسیع و غنی آموزه‌های دینی و فرهنگی است تا در قالب برنامه‌های آموزش خانواده در مدارس، رسانه ملی و کلینیک‌های مشاوره بتواند به سلامت جنسی نوجوانان کمک نماید.

    کلید واژگان: خودارضایی, نوجوانی, دختران, عوامل سوق دهنده, پژوهش کیفی
    Seyyed Mohsen Asghari Nekah *, Zahra Mohajer
    Introduction

    Adolescence is a risky period in sexual development and the possibility of masturbation or harmful habits in front of girls and families, which sometimes affects their marital life, but there are few Iranian studies on girls masturbating, so this The study was conducted with a preventive and educational orientation to explore the masturbation of adolescent girls.

    Method

    This qualitative study was conducted in the context of counseling interaction with families and girls with masturbation complaints during 1397 to 1399. In this study, 4 adolescent girls aged 14 to 17 years were included in the study by available sampling method. Data were collected through in-depth semi-structured interviews.

    Results

    The findings of this study showed 3 main categories and 19 sub-categories in response to the question of factors leading to masturbation, which are the priority of environmental-communication factors (such as communication challenges with parents, family stressors, unlimited communication with the opposite sex), respectively. , Psychological factors (such as sexual fantasies, and misconceptions about masturbation, cyberbullying, and pornography addiction) and social factors (such as harmful social environment, level of education, and material well-being).

    Conclusion

    The analysis of participants' experiences indicates that communication-family, psychological and social factors have been effective in motivating adolescent girls to masturbate, respectively, and it seems that family empowerment can play a pivotal and decisive role in these factors. Therefore, preventing or quitting masturbation requires a family-centered sexual education model based on scientific principles in a broad and rich framework of religious and cultural teachings to be able to achieve sexual health in the form of family education programs in schools, national media and counseling clinics. Help teens.

    Keywords: Masturbation, Adolescence, Girls, Push factors, Qualitative research
  • رضا شم آبادی، مسعود نصرت آبادی*، سید محسن اصغری نکاح، عبدالله بنی هاشم
    سابقه و هدف

    مسایل و مشکلاتی مانند ابتلا به سرطان در کودکی و نوجوانی می تواند تاثیر بلندمدت بر زندگی جسمی، روانی و اجتماعی فرد بگذارند. این مطالعه با هدف تعیین اثر بخشی بازی درمانی گروهی مبتنی بر تیوری انتخاب بر اضطراب، افسردگی و علایم درد کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه تجربی با گروه های آزمایش و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون است که در سال 1398 روی 30 بیمار مبتلا سرطان بستری در بیمارستان دکتر شیخ مشهد انجام شد. فرم دموگرافیک و پرسشنامه های اضطراب و افسردگی بیمارستان (HADS) و پرسشنامه بررسی شدت درد مزمن ون کورف(Van Korf) یک مرتبه قبل از مداخله و یک مرتبه بعد از مداخله تکمیل شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی در گروه های مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، 8 جلسه یک ساعته بازی های گروهی مبتنی بر تیوری انتخاب انجام شد و تحلیل ها با آنووا میکس مدل و نرم افزارSPSS v24 انجام شد.

    یافته ها

    یافته های اصلی مطالعه نشان می دهد که مداخله، اثربخشی معناداری بر متغیرهای اضطراب و شدت درد در سطح (05/0< P) داشته اند.

    استنتاج

    با توجه به یافته های پژوهش، بازی درمانی گروهی مبتنی بر تیوری انتخاب می تواند به عنوان راهکاری موثر برای کاهش اضطراب و شدت درد کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان استفاده شود.

    کلید واژگان: واقعیت درمانی, بازی درمانی, سرطان
    Reza Shamabadi, Masoud Nosratabadi*, Seyed Mohsen Asgharinekah, Abdollah Banihashem
    Background and purpose

    Some problems that people face in childhood and adolescence remain throughout their lives. One of these problems is cancer. This study examined the effectiveness of group play therapy based on choice theory on anxiety, depression, and pain symptoms in children and adolescents with cancer.

    Materials and methods

    An experimental study with intervention and control group and pre and post-tests was performed in 30 patients with cancer in Mashhad Dr.Sheikh Hospital, 2019. Demographic form, Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS), and the Chronic Pain Grade Questionnaire (CPGQ) were completed before and after the intervention. Participants were randomly assigned into an intervention group and a control group. The intervention group, received eight hours of group play therapy based on choice theory in eight sessions. Data analysis was done in SPSS V24 applying Mixed model ANOVA.

    Results

    The intervention was found to have a significant effect on anxiety level and pain intensity (P <0.05).

    Conclusion

    According to this study, group play therapy based on choice theory could be of great help in reducing anxiety and pain intensity in children and adolescents with cancer.

    Keywords: reality therapy, play therapy, neoplasms
  • معرفی الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد و سنجش اثربخشی آن بر دانش، نگرش، مهارت و سبک های تربیت جنسی متخصصان حوزه کودک
    سید محسن اصغری نکاح*، زبیر صمیمی
    زمینه و هدف

    تربیت جنسی یکی از حوزه‌های مورد نیاز و چالش بر‌انگیز برای توانمندسازی متخصصان کودک است و نیازمند الگوهای علمی تخصصی متناسب با بافت فرهنگی می‌باشد؛ بر این اساس، هدف این پژوهش معرفی الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد و سنجش اثربخشی آن بر دانش، نگرش، مهارت و سبک‌های تربیت جنسی متخصصان حوزه کودک بود.

    روش پژوهش

     روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون بدون گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی متخصصان حوزه کودک در سال 1400-1399 بودند. نمونه شامل 30 مشارکت‌کننده بود که داوطلبانه و از طریق فراخوان در دوره توانمندسازی تربیت جنسی در پنج جلسه چهارساعته آموزشی به‌صورت مجازی شرکت کردند. همه افراد قبل و پس از دوره آموزشی، پرسش نامه محقق ساخته تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد و پرسش نامه سبک‌های تربیت جنسی عبدالله زاده و کیخسروی (1398) را به‌صورت تحت وب تکمیل کردند. برای تحلیل داده‌ها از آزمون تی همبسته در SPSS-22 استفاده شد.

    یافته‌ ها

     نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون مشارکت‌کنندگان در مولفه‌های سه‌گانه دانشی، نگرشی و مهارتی تربیت جنسی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>p). همچنین بین میانگین نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون در مولفه‌های سبک تربیت جنسی سخت‌گیرانه و مقتدرانه نیز تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). بااین‌حال، در سبک تربیت جنسی آزادگذار تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p).

    نتیجه‌گیری

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌شود از الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد برای دوره‌های توانمندسازی و ارتقای حرفه‌ای متخصصان کودک در حوزه تربیت جنسی استفاده شود.

    کلید واژگان: تربیت جنسی, دانش جنسی, نگرش جنسی, مهارت های جنسی, سبک های تربیت جنسی, الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد
    Introducing Family-based Sex Education Model Based on Development and Evaluating its Effectiveness on Knowledge, Attitude, Skills and Styles of Sexual Education of Child Specialists
    Seyyed Mohsen Asgharinekah *, Zobair Samimi
    Background and Aim

    Sex education is one of the required and challenging areas for empowering child specialists, and requires specialized scientific models appropriate to the cultural context. Therefore, the purpose of this study was to introduce family-based sex education model based on development and investigation its effectiveness on Child specialists' knowledge, attitude, skills and styles of sexual education.

    Method

    The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design without a control group. The statistical population of the study was all specialists in the field of children in 2020-2012The research sample consisted of 30 people who participated in 5 four-hour training sessions virtually by volunteering and by calling the sexual education empowerment course. Before and after the training course, all individuals completed the researcher-made questionnaire on family-based sex education model based on development and the questionnaire on sexual education styles of Abdollahzadeh and Keykhosravi (2020) online. Paired Sample t test in SPSS-22 was used to analyze the data.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between the mean scores of pre-test and post-test of participants in the three components of knowledge, attitude and skills of sex education (p<0.001). The results also showed that there was a significant difference between the mean scores of pre-test and post-test in the components of strict and authoritative sexual education style (p<0.05). However, no significant difference was observed in the style of permissive sexual education (p<0.05).

    Conclusion

    According to the results of the present study, it is suggested to use the family-based sex education model based on development model for empowerment and professional development courses for child specialists in the field of sexual education.

    Keywords: Sexual Education, Sexual Knowledge, Sexual Attitude, Sexual Skills, Sexual Education Styles, family-based sex education model based on development Model
  • حمید علیزاده، مرضیه غلامی*، سعید رضایی، سید محسن اصغری نکاح
    زمینه و هدف

     بازی درمانی به عنوان روشی موثر برای پاسخ گویی به نیازهای روانی کودکان پذیرفته شده است. یکی از روش های بازی درمانی، بازی درمانی آدلری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت و کاربرد بازی درمانی آدلری انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر از نوع مروری نظام مند بود. روش شناسی آن نیز مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی پژوهشی مرتبط با بازی درمانی آدلری بین سال های 2000تا2019 برگرفته از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی صورت پذیرفت. کلید واژه های بازی درمانی، بازی درمانی آدلری، روان شناسی فردی مدنظر قرار گرفت. پایگاه های اطلاعاتی داخلی شامل Civilica، Magiran، SID، Noormags و پایگاه های اطلاعاتی خارجی شامل Eric،Ebsco ، Google Scholar، Scopus، Science Direct و PubMed بود. در جست وجوی اولیه نودوهشت مقاله انتخاب شد که هشتادویک مقاله به دلیل مرتبط نبودن با رویکرد آدلری حذف شد. در ادامه هفده مقاله دارای عنوان بازی درمانی آدلری، انتخاب شد. از بین آن ها یک مقاله به علت قدیمی بودن، هشت مقاله به دلیل مروری بودن و یک مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی حذف شد. درنهایت هفت مقاله انتخاب شد.

    یافته ها

    بررسی مطالعات نشان داد، بازی درمانی آدلری روش موثری برای کار با کودکانی است که مشکلات متعددی در موقعیت های مختلف ازجمله مدرسه نشان می دهند. بازی درمانی آدلری باعث کاهش اضطراب و کمال گرایی ناسازگارانه، کاهش رفتارهای چالشی و مخرب، افزایش انجام وظیفه، بهبود مهارت های اجتماعی و سلامت عمومی در کودکان شده است؛ همچنین معلمان گزارش کردند که در روابط خود با دانش آموزانی که بازی درمانی آدلری دریافت کردند، استرس کمتری را تجربه کردند.

    نتیجه گیری

    براساس بررسی مطالعات انجام شده می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی آدلری به عنوان مداخله ای امیدوارکننده می تواند برای کودکان با مشکلات مختلف استفاده شود.

    کلید واژگان: بازی درمانی, بازی درمانی آدلری, روان شناسی فردی
    Hamid Alizadeh, Marziyeh Gholami*, Saeed Rezaei, Mohsen Asgari Nekah
    Background & Objectives

    Play is essential for children because it can train language skills, cognitive, social skills, and other contributions to the development of personality. Play therapy is an effective method to respond to children’s mental needs. Play therapists use toys and play materials to help children concretely communicate their needs. A play therapy approach is Adlerian play therapy. In Adlerian play therapy, play therapists use the concepts of Alfred Adler's individual psychology. Therefore, the present study aimed to investigate the nature and application of Adlerian play therapy.

    Methods

    This was a systematic review study. The research methodology was also based on collecting, classifying, and summarizing the findings of scientific research articles related to Adlerian play therapy between 2000 - 2019, collected from domestic and international databases. The keywords “play therapy, Adlerian play therapy, and individual psychology” were considered in this research. The domestic databases included Civilica, Magiran, SID, Noormags; the international databases included Eric, Ebsco, Google Scholar, Scopus, Science Direct, and PubMed. In total, 98 articles were selected in the initial search; however, 82 articles were deleted due to not being relevant to the Adlerian approach. Seventeen articles were selected with the title Adlerian play therapy. Among them, one article was removed due to being old (obsolescence), 8 articles due to review, and one article due to duplication in several databases. Finally, 7 articles were selected for this review. The inclusion criteria of the study were having an Adlerian approach; being a quantitative study; being original research, and the publication of the articles to range between 2000 and 2019. The exclusion criteria of the study also included having different approaches (e.g., cognitive, behavioral, etc.) plus Adlerian approach, review studies, and articles published before 2000 AD.

    Results

    The present review study indicated that play therapy was effective in working with children with various problems in multiple settings, including schools. Adlerian play therapy reduced anxiety and maladaptive perfectionism, reduced challenging and destructive behaviors, increased task performance, and improved social skills as well as general health in children. Teachers also reported that they experienced less stress in their relationships with students who received Adlerian play therapy. This treatment effectively improved the health of neglected children. These findings highlighted the clinical significance of Adlerian play therapy in children's behaviors.

    Conclusion

    The obtained findings suggested that Adlerian play therapy can be used as a promising intervention for children with different problems. Thus, it is recommended that Adlerian play therapy be used as a therapeutic intervention in pilot projects in children with various problems.

    Keywords: Play therapy, Adlerian play therapy, Individual psychology
  • ناصر نیکوبخت، سید محسن اصغری نکاح، سمیه رضایی*، جعفر فسائی
    مقدمه

    قصه ها و داستان ها و به صورت مشخص آفرینش های ادبی حوزه کودک واجد این قابلیت بسیار مهم است که می تواند در راستای تربیت و اصلاح برخی از ناهنجاری های رفتاری و شخصیتی و نیز تقویت پاره ای از توانمندی ها در کودکان به کار گرفته شود.

    روش شناسی

    تحلیل میزان و ضریب تاثیرگذاری داستان های مزبور مستلزم به کارگیری شاخه ای از نقد ادبی است که در حوزه نقد روان شناختی قرار دارد. در این میان، آرا و نظریات ویلیام گلاسر به عنوان یکی از روان شناسان مثبت نگر، ابزار مناسبی جهت تحلیل این گونه متون می باشد. نیاز به آزادی یکی از نیازهای اساسی آدمی است که در نظریه گلاسر نیز به آن پرداخته شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر، به بررسی 145 کتاب برگزیده کودک (تالیف و ترجمه) در سال های 1300-1390 و تحلیل روان شناختی 30 داستان که نیاز به آزادی در شخصیت های آنها برجسته تر است، به روش تحلیل محتوای کیفی- قیاسی پرداخته است. داده ها به روش اسنادی جمع آوری و برای انتخاب نمونه پژوهش از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است.

    یافته ها

    در این پژوهش، آزادی به دو بخش آزادی مثبت و منفی تقسیم شده است. آزادی مثبت به شخصیت هایی مربوط می شود که در پی ارضای یک نیاز طبیعی و سالم، اغلب رفتار درست را انتخاب می کنند. شخصیت های دارای آزادی منفی شخصیت هایی هستند که برای رسیدن به اهداف خود، حقوق افراد را زیر پا می گذارند.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاکی از این حقیقت است که شخصیت هایی که با آزادی مثبت برانگیخته می شوند و برای ارضای نیاز مزبور رفتار درست را انتخاب می کنند، در پایان داستان، دستاوردهای مطلوبی دارند و شخصیت هایی که یا با آزادی منفی برانگیخته می شوند یا برای ارضای نیاز به آزادی رفتار نادرست را انتخاب می کنند، در پایان داستان شکست می خورند. در پایان به نویسندگان و منتقدان ادبیات کودک و نوجوان توصیه می شود، با مطالعه روان شناسی کودکان، به خلق و گزینش آثار مناسب برای آنها بپردازند. پژوهشگران ادبیات کودک و نوجوان نیز با همراهی متخصصان روان شناسی به نقد روان شناسانه همه آثار مربوط به این مخاطبان کوچک براساس نظریه گلاسر و دیگر نظریات عمده مشاوره و روان درمانی، متناسب با موضوع داستان ها همت گمارند.

    کلید واژگان: شخصیت های داستانی, کتاب های داستانی کودک و نوجوان, نیاز به آزادی, نظریه انتخاب, ویلیام گلاسر
    Naser Nikoobakht, Mohsen Asghari Nekah, Somaye Rezaee *, Jafar Fasaei
    Introduction

    Romances and stories and in particular, children's literary creations have a significant potential to be utilized as a solution for children's behavioral and personality disorders as well as enhancing some of their abilities.

    Methodology

    Investigating the effect and impact of these stories requires the use of a branch of literary criticism which is within the scope of psychological criticism. In this matter, the theories of William Glasser, as one of the most positive psychologists in the field provide some useful theories to analyze these texts and concepts. It should be noted that one of the basic needs of human is his/her need for freedom that has been addressed in the Glasser's theory. As such, the current research evaluates 145 children's favorite books translated or written during 1921-2011. Moreover, this research conducts a psychological analysis using a qualitative-deductive content analysis approach for about 30 stories that freedom is an outstanding issue in their characters. The required data was gathered by a documentary method in which the purposeful sampling method was carried out to choose the sample of the study.

    Findings

    In this paper, the freedom is divided into two parts of positive and negative liberties. The positive liberty is related to those characters that often choose the right behavior after satisfying a natural and healthy need. On the other hand, the characters via negative liberty are those characters that violate people's rights to accomplish their goals.

    Conclusion

    The obtained results of the paper revealed that those characters that are motivated by positive liberty and choose the right behavior to satisfy their needs can achieve good results at the end of the story. Conversely, those characters that are motivated by negative liberty or choose to incorrect behavior to satisfy their needs for freedom may fail at the end of the story. Finally, it is worthwhile to suggest to all writers and critics of child and adolescent books that by studying children's psychology, they can better choose those studies that are appropriate for them. Furthermore, with the help of psychologists, both child and adolescent literature researchers will psychologically review all studies related to these young audiences. For this purpose, they can rely on Glasser's theory and other general theories of counseling and psychotherapy that are appropriate for the subject matter of the stories.

    Keywords: Children, adolescent's story books, Fictional characters, Need for freedom, Theory of choice, William Glasser
  • نفیسه عیدگاهیان، شهربانو عالی*، سید محسن اصغری نکاح، بهناز شیدعنبرانی

    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی هنردرمانی گروهی بیانگر بر مشکلات درونی سازی شده و نیمرخ هیجانی- کارکردی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مداخله نما بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پسران بی سرپرست و بدسرپرست 3 تا 5 ساله ساکن در یکی از مراکز وابسته به گلستان علی شهر مشهد بود. بدین منظور از این جامعه تعداد 30 پسر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر در سه گروه مداخله، گروه مداخله نما و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 10 نفر). گروه آزمایش، مداخله هنردرمانی گروهی را در طی یازده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند، درحالی که گروه مداخله نما در یازده جلسه کلاس 90 دقیقه ای آموزش کار با کامپیوتر شرکت کردند. گروه کنترل نیز مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. ابزارهای تحقیق حاضر شامل پرسشنامه نیمرخ هیجانی -کارکردی گرینسپن و پرسش نامه فهرست رفتاری کودکان (CBCL) بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که در متغیر نیمرخ هیجانی- کارکردی (05/0>P) و متغیر مشکلات درونی سازی شده  (05/0>P) بین گروه مداخله و دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که میانگین نمرات نیمرخ هیجانی کارکردی در گروه مداخله پس از دریافت درمان نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش و نمرات مشکلات درونی سازی شده در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافت. همچنین میزان بهبود در نمرات نیمرخ هیجانی کارکردی و مشکلات درون سازی شده گروه مداخله بیشتر از گروه مداخله نما (آموزش کامپیوتر) بود. باتوجه به نتایج، می توان روش هنردرمانی گروهی بیانگر را به عنوان درمان مناسبی برای بهبود مشکلات درون سازی شده و نیمرخ هیجانی کارکردی این کودکان در نظر گرفت.

    کلید واژگان: هنر درمانی گروهی بیانگر, نیمرخ هیجانی- کارکردی, مشکلات درون سازی شده
    Nafiseh Eidgahian, Shahrbanoo Aali*, Seyyed Mohsen Asghari Nekah, Behnaz Shid Anbarani

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of expressive art group therapy on internalized problems and emotional-functional profiles of parentless and poor-parenting children. The design of this research was quasi-experimental, pre-test, and post-test with the control and sham-control group. The study's statistical population consisted of all parentless and poor-parenting boys from three to five years old living in one of the centers of Golestan Ali Family-like Center in Mashhad city. Thirty boys selected by the convenience sampling method were randomly divided into the intervention group, the sham control group, and the control group. The experimental group received expressive art group therapy during eleven 90-minute sessions, while the sham-control group participated in eleven 90-minute computer training sessions. The control group didn’t receive any intervention. Multivariate covariance analysis was used for data analysis. The instruments of this study were Greenspan emotional-functional profile questionnaire and Child Behavior Checklist (CBCL). The results of MANCOVA on pre and post-test scores showed that there is a significant difference between variables of emotional-functional profile (P< 0.05) and internalized problems (P< 0.05). Thus, the mean of functional-emotional profile scores in the experimental group after receiving intervention increased significantly compared to the control group. The scores of internalized problems significantly decreased compared to the control group. Besides, the improvement in the scores of functional-emotional profile and internalized problems in the experimental group were more than the sham control group. According to the results, and expressive art group therapy model can be considered as an adequate intervention for improving the internalized problems and emotional-functional profile of children.

    Keywords: Expressive group art therapy, Functional - emotional profile, Internalized problems
  • سحر رستم پور، فاطمه عرفانیان ارغوانیان*، معصومه کردی، محمدتقی شاکری، فریده اخلاقی، سید محسن اصغری نکاح
    زمینه و هدف

    دیابت بارداری شایع ترین اختلال طبی در دوران بارداری است که تاثیرات منفی بسیاری بر جسم و روان مادر باردار و جنین می گذارد. طبق مطالعات موجود نقش مشاوره و حمایت همسر در دیابت بارداری کم تر بررسی شده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره حمایتی زوج ها بر رفتار خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت بارداری تحت درمان با انسولین انجام یافته است.

    روش بررسی

    در این کارآزمایی بالینی تصادفی 64 زن مبتلا به دیابت بارداری با سن بارداری 30-26 هفته مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان ام البنین (س) مشهد در سال 98-1397 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی بلوکه بندی شده چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مشاوره حمایتی زوج ها توسط پژوهشگر به مدت 3 جلسه یک ساعته با فاصله یک هفته برای گروه مداخله و همسرانشان برگزار شد. پرسشنامه خودمراقبتی دیابت در دو مرحله قبل و 4 هفته بعد از اتمام مداخله در هر دو گروه تکمیل و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی زوجی در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.

    یافته ها

    میانگین نمره خودمراقبتی قبل از مداخله بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری نداشتند (0/05<p). اما بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمرات خودمراقبتی قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله 7/56±12/09و در گروه کنترل 3/60±00 بود که افزایش معناداری در نمره خودمراقبتی گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (0/001>p).

    نتیجه گیری

     مشاوره حمایتی زوج ها به ارتقای رفتار خودمراقبتی مبتلایان به دیابت بارداری کمک می کند و می توان از آن به عنوان روشی موثر در کاهش پیامدهای نامطلوب ناشی از دیابت بارداری استفاده کرد.
    ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181002041202N1

    کلید واژگان: مشاوره, حمایت, خودمراقبتی, دیابت بارداری
    Sahar Rostampour, Fatemeh Erfanian Arghavanian*, Masoumeh Kordi, Mohammad Taghi Shakeri, Farideh Akhlaghi, Seyyed Mohsen Asghari Nekah
    Background & Aim

    Gestational diabetes mellitus is the most common medical disorder during pregnancy that has many negative psychosomatic effects on the pregnant women and their fetus. According to existing studies, the role of counseling and husband’s support in gestational diabetes has been less studied, so the present study aimed to determine the effect of couples' supportive counseling on self-care behavior in women with insulin-treated gestational diabetes.

    Methods & Materials

     In this randomized clinical trial, 64 pregnant women (26-30 weeks of gestation) with gestational diabetes referred to the diabetes clinic of Umm al-Banin Hospital in Mashhad in 2018-2019 were divided into the intervention or control groups using the 4-way blocking method. For the women and their husbands in the intervention group, couples' supportive counseling was conducted by the researcher in the form of three one-hour sessions with one week interval. A diabetes self-care questionnaire was completed in two stages, before and four weeks after the intervention for both groups, and data were analyzed by independent t-test and paired t test using the SPSS software version 16.

    Results

    There were no statistically significant differences between the two groups in pre-intervention self-care scores (P>0.05). After the intervention, the difference between the mean of self-care scores before and after the intervention in the intervention group was 12.09±7.56 and in the control group was 0.00±3.60, which a significant increase was observed in the self-care score for the intervention group compared to the control group (P<0.001).

    Conclusion

    Couples' supportive counseling helps to promote self-care behavior in patients with gestational diabetes and can be used as an effective method to reduce the adverse consequences of gestational diabetes.
    Clinical trial registry: IRCT20181002041202N1

    Keywords: counseling, support, self-care, gestational diabetes
  • سید محسن اصغری نکاح، فرنگیس شریفی*، ملیکه عامل بارز
    زمینه و هدف

    تربیت جنسی از موضوعات مهم در حوزه تربیت بوده و بر شکل گیری شخصیت انسان و بر افکار، عواطف و رفتارهای او موثر است. این مطالعه در جهت مرور مطالعات موجود  با هدف "تعیین ضرورت تربیت جنسی خانواده محور" انجام گردید.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر بر اساس پروتوکل مرور سیستماتیک PRISMA  انجام شد. داده های مطالعه از بررسی و جستجو در منابع الکترونیک علمی بین المللی سازمان جهانی بهداشت[1]، پاپ مد[2]،  اسکوپوس[3]، وب او ساینس[4]، گوگل اسکولار[5] و پایگاه داده های فارسی از جمله ، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی[6]، ایران مدکس[7]، مگ ایران[8] و نیز جستجوی دستی با استفاده از کلمات کلیدی متناسب بدست آمده است.  معیارهای ورود به این نمونه مقالات انگلیسی و فارسی منتشر شده از سال 1990  تا ژوئن سال 2018 بود.

    یافته ها

    از مطالعه 294 مقاله مورد بررسی قرار گرفته در مجموع 17 مقاله وارد مطالعه شد که یافته ها نشان دهنده این بود که ارتباط موثر والدین با فرزندان سبب ایجاد نگرش درست به مسئله جنسیت و نیز رفتارهای صحیح در این زمینه می گردد. این موارد شامل  بهبود بهداشت باروری نوجوانان، افزایش آگاهی در موارد بلوغ و قاعدگی، بارداری و اچ آی وی / ایدز، روش های پیشگیری از بارداری اورژانسی و کاندوم، تاخیر در شروع فعالیت جنسی، ارتباط جنسی کمتر و پیشگیری از بارداری ناخواسته بود. نکته بعدی در مرور این متون ارتباط کمتر پسران با والدین در بحث های جنسیتی بود.

    نتیجه گیری

    تربیت خانواده محور در امر تربیت جنسی بسیار مهم است و این روش می تواند از ارتکاب بسیاری از رفتارهای نادرست جنسی پیشگیری کند.  نکته حائز اهمیت اینکه  ارگان های آموزش و پرورش و بهداشتی بایستی این روش تربیتی خانواده محور  را سرلوحه برنامه ریزی خود قرار دهند. مسئله مهم دیگر اهمیت آموزش و توانمند سازی والدین در ارتباط با آموزش مسائل جنسی به فرزندان است. [1]  WHO; World Health Organization [2] PubMed [3] Scopus [4] Web of Science [5] Google Scholar [6] SID [7] Iran Medex [8] Magiran

    کلید واژگان: آموزش جنسی, تربیت, خانواده, والدین, فرزندان
    Seyyed Mohsen Asgharinekah, Farangis Sharifi *, Malikeh Amel Barez
    Background and Objective

    Sexual education is one of the most important issues in the field and affects the formation of human personality and his/her thoughts, emotions and behaviors. This study was conducted to review existing studies with the aim of "determining the need of family-based sexual education ".

    Materials and Methods

    This study was conducted based on the PRISMA systematic review protocol. The data were obtained from international scientific electronic resources including the World Health Organization, PubMed, Scopus, Web of Science, Google Scholar and Persian databases as well as manual search using appropriate keywords. The criteria for entering this sample were articles published in English and Persian from the beginning of 1990 to June 2018.

    Results

    of the 294 articles reviewed, a total of 17 articles were included in the study. The results showed that the effective communication of parents with their children creates a proper attitude towards the gender issue as well as proper behaviors in this regard. These include improving adolescent reproductive health, raising awareness of puberty and menstruation, pregnancy and HIV / AIDS, emergency contraception and condom methods, delayed onset of sexual activity, less sexual communication and unwanted pregnancy prevention. The next point in reviewing these texts was the low level of communication between parents and boys in sexual matters.

    Conclusion

    According to the results, the necessity of family-centered education is evident and this method can prevent the commission of many sexually inappropriate behavior. The important challenge in this regard is the creation of effective communication skills in the family and the education and health organs should set this agenda as a priority. Another important issue is the empowering of parents to teach their children about sexual issues.

    Keywords: Sexual Education, Education, Family, parents, Children
  • فرزانه عباسیان، طیبه ریحانی*، سیدمحسن اصغری نکاح، حمیدرضا بهنام وشانی
    مقدمه
      بستری شدن در بیمارستان باعث ترس کودکان می شود و این امر می تواند عامل مهمی در به تاخیر انداختن بهبودی آنان باشد. لباس پرستاران مکمل ارتباط غیرکلامی است و نقش اساسی در ساختن محیط کم استرس را دارد. کودکان روپوش های زنانه رنگارنگ را به لباس های سنتی ترجیح می دهند، بنابراین با توجه به  این که ظاهر پرستاران در مراکز درمانی نقش مهمی در ایجاد حس اعتماد بیماران خصوصا کودکان دارد شایسته است که پرستاران رنگ و طرح لباس خود را به گونه ای انتخاب نمایند که موجب جلب اعتماد و توجه کودکان شود. این مطالعه با هدف، تعیین تاثیر لباس مصور شده بر ترس بدو پذیرش درکودکان 6-3 سال انجام گردید.
    روش
    این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهه بود که بر روی 50 کودک 6-3 سال در بدو پذیرش در بخش اطفال بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام گردید. کودکان واجد شرایط به دو گروه مداخله و کنترل به صورت تخصیص تصادفی ساده صورت گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش جمع آوری شد. در بخش اول فرم، مشخصات فردی به صورت مصاحبه و با استفاده از پرونده کودکان تکمیل شد و در بخش دوم جهت بررسی ترس از ابزار خودگزارشی ترس (Child Fear Scale)  استفاده گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد، میزان ترس در گروه کنترل بیشتر از  لباس بوده است و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود (0/001 ≥ p).
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که مداخله با لباس مصور شده  باعث کاهش ترس در کودکان شده است بنابراین جهت کاهش ترس کودکان استفاده از لباس مصور شده در بخش اطفال توصیه می شود.
    کلید واژگان: پذیرش, ترس, کودکان, لباس پرستار
    Farzaneh Abbasian, Tayyebeh Reyhani*, Seyyed Mohsen Asghari Nekah, Hamidreza Behnam Vashani
    Introduction
    Hospitalization causes children to be afraid,and this can be an important factor in delaying their recovery. Nurse's dress creates non-verbal communication and creates a low stressed environment . Children prefer colorful skirts to formal dresses  . Therefore, considering that nurses' appearance in treatment centers plays an important role in creating a sense of trust among patients, especially children, it is advisable for nurses to choose the color and design of their clothes in a way that attracts children's trust and attention. The purpose of this study was to influence of the illustrated clothing on fear of admission in children aged 6 to 3 years.
    Methods
    In randomized control trial at Imam Reza hospital of Mashhad, 50 children aged between 3 and 6 years old who were admitted and was divided into two groups of intervention and control by simple random assignment. Data were collected using a questionnaire consisting of two sections. In the first part of the form, the individual characteristics were completed by interview and using the children's case file. In the second part, the Child Fear Scale was used to examine the fear.
    Results
    Findings showed that the level of fear was significantly higher in the control group than the intervention group and this difference was statistically significant (p<0.001).
    Conclusion
    The study showed that the intervention with illustrated clothing reduces fear in children, therefore, it is recommended to use the illustrated clothing in the pediatric ward to reduce the child's fear.
    Keywords: admission, children, fear, nursing clothes
  • نازنین اکاتی، مژگان رضوانی شکیب، سیدمحسن اصغری نکاح*، معصومه صادقی بایگی
    زمینه و هدف
    تجارب نخستین سال های زندگی و نحوه ی تعامل مادر با کودک، بنیاد سلامتی یا بیماری کودک را در بزرگسالی مشخص می نماید. سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی مادر دو عامل مهم و موثر در بروز اضطراب کودک محسوب می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خودکارآمدی و سبک فرزندپروری مادر در پیش بینی اضطراب کودکان پیش دبستانی انجام شد.
    روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری را مادران کودکان پیش دبستانی مهدکودک های شهر مشهد تشکیل می دادند. تعداد 181 نفر از مادران به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و به مطالعه وارد شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس های خودکارآمدی والدگری دومکا، اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و فرزندپروری بامریند استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 22 انجام شد.
    نتایج
    بین میزان خودکارآمدی مادر و اضطراب کودک، همینطور خودکارآمدی مادر و شیوه ی فرزندپروری مستبدانه آن ها به ترتیب (0/2-r=، 0/006≤ P)، (0/24-r=،001/0≤ P)؛ همبستگی معکوس و معناداری مشاهده شد. همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه ی مادر با اضطراب کودک رابطه مستقیم و معناداری داشت (0/23r=، 001 /0≤ P).
    نتیجه گیری
    با توجه به ارتباط سبک فرزندپروری مستبدانه و خودکارآمدی پایین مادر با اضطراب کودکان پیشنهاد می شود در برنامه های توانمندسازی مادران، تعدیل سبک فرزندپروری و افزایش خودکارآمدی مادران مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: سبک های فرزندپروری, خودکارآمدی والدگری, اضطراب کودک
    Nazanin Okati, Mozhgan Rezvani Shakib, Seyyed Mohsen Asgari Nekah*, Masoumeh Sadeghi Baygi
    Background & Aim
    The experiences of the first years of life and the interaction style between mother with the child, specifies the foundation of child's health or illness in adulthood. Parenting styles and self-efficacy of mothers are two important factors that can affect child's anxiety. Therefore, the present study was conducted to determine the role of mother's self-efficacy and parenting style in predicting the anxiety of preschool children (5 and 6 years old) in Mashhad.
    Methods
    Current study is a descriptive correlational study. The statistical population of this study included mothers of preschool children in kindergartens of Mashhad who were selected by random cluster sampling. The sample size in this study was 181 people. Three scales used in this study were self-efficacy of Dumka (PSAM), Baumrind Parenting styles and Spence scale of preschool children anxiety (PAS). SPSS (23) software was used for data analysis.
    Results
    Low self-efficacy of the mother and her authoritarian parenting style can predict child's anxiety. There was a negative and significant correlation between self-efficacy of mothers and child anxiety (P≤0.006, r=-0.2); there was also a negative and significant correlation between mother's self-efficacy and authoritarian parenting style (P≤0.001, r=-0.24); the relationship between child anxiety and authoritarian parenting style was positive and significant (P≤0.001, r=0.23).
    Conclusion
    The obtained results showed that the authoritarian parenting style and low self-efficacy have the ability to predict child's anxiety; therefore, it is suggested to consider modification of parenting style and increasing the self-efficacy of mothers in maternal empowerment programs.
    Keywords: parenting styles, parenting self-efficacy, children’s anxiety
  • فرزانه عباسیان، طیبه ریحانی *، سیدمحسن اصغری نکاح، حمیدرضا بهنام وشانی
    مقدمه
    بستری شدن در بیمارستان موجب ترس کودکان می شود و این امر میتواند عامل مهمی در به تاخیرانداختن بهبودی آنها باشد. در این ارتباط، استفاده از عروسک منجر به کاهش استرس در کودکان میشود؛ بنابراین با توجه به اینکه ظاهر پرستاران در مراکز درمانی نقش مهمی دارد، شایسته است که رنگ و طرح لباس پرستاران به گونه ای انتخاب شود که موجب جلب اعتماد و توجه کودکان گردد. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر حضور تن پوش عروسکی کلاه قرمزی بر ترس بدو پذیرش کودکان 3-6سال انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی میباشد که در ارتباط با 50کودک 3-6سال در بدو پذیرش در بخش اطفال بیمارستان امام رضا (ع) مشهد و تقسیم آنها به دو گروه 25نفری در سال 1395انجام شده است. شایان ذکر میباشد که کودکان واجد شرایط بهصورت تخصیص تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم گردیدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش جمع آوری شدند که در بخش اول مشخصات فردی به صورت مصاحبه و با استفاده از پرونده کودکان تکمیل گردید و در بخش دوم به منظور بررسی ترس از ابزار خودگزارشی ترس ) (Child Fear Scaleاستفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که میانگین نمره ترس در گروه کنترل 63/0±35/4و در گروه مداخله 26/0±32/7بوده است که این تفاوت به لحاظ آماری معنادار بود(001/0 ≥ p).
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن بودند که مداخله با تن پوش کلاه قرمزی باعث کاهش ترس در کودکان شده است؛ بنابراین به منظور کاهش ترس کودکان، استفاده از تن پوش در بخش اطفال توصیه میگردد
    کلید واژگان: پذیرش, ترس, کودکان, تن پوش عروسکی
    FARZANEH ABBASIAN, Tayebeh Reyhani *, Seyed Mohsen Asghari Nekah, Hamid Reza Behnam Vashani
    Introduction
    Hospitalization can cause fear and stress in children; in addition, it can be considered as an important factor leading to delayed recovery. In this regard, the use of dolls can be associated with significant reduction in stress among children. Given that nurses' appearance in health centers plays a leading role, the nurses are recommended to wear well-designed and colorful clothing to attract children's trust and attention. The purpose of this study was to investigate the influence of wearing Kolah Ghermezi costume on fear of 3-6-year-old children admitted to hospital.
    Materials and Methods
    50 children aged 3-6 years of age admitted to the Department of Pediatrics, Imam Reza Hospital, Mashhad, Iran were participated in this randomized clinical trial. The subjects were then divided into two groups of control and intervention (n=25) using simple random sampling in 2016. Data were collected by means of a Child Fear Scale in order to investigate the fear level. The demographic sections of the Child Fear Scale questionnaires were filled in using interviews and subjects' records.
    Results
    According to the results of the study, the means of fear in control and intervention groups were 63.0±4.3 and 26.27±7.7, respectively. Moreover, the difference was statistically significant (P<0.001).
    Conclusion
    It can be concluded that the intervention with Kolah Ghermezi costume reduces fear in children; therefore, it is recommended to wear Kolah Ghermezi costume in Department of Pediatrics to reduce the child's fear.
    Keywords: admission, Children, fear, puppet
  • منیر رمضانی، مریم فضل اللهی*، سیدمحسن اصغری نکاح، آزاده ساکی، محمد جعفر جهانگیر فیض آبادی
    مقدمه
    در طی دهه های گذشته، شناخت روزافزون معنویت، بیش از پیش علاقه متخصصان بالینی را برای کار در این حوزه برانگیخت. مساله ای که به درستی به آن پرداخته نشده است اهمیت درک معنویت در کودکی می باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف دستیابی به درک صحیح از تکامل معنوی کودکان و کاربرد آن در حوزه سلامت انجام شد.
    روش
    این مطالعه مروری یکپارچه با استفاده از روش بروم در پایگاه های, IranMedex SID ،Google Scholar، Medline،Scopus ، Elsevier،PubMed ،Science direct و ProQuest است. تعداد 984 مطالعه استخراج و در نهایت 30 مطالعه مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    توسعه یافته ترین تئوری موجود در زمینه معنویت کودکان مربوط به فولر است. فولر توسعه ایمان را به صورت مرحله ای بیان می کند. در نظریه ایشان، مراحل ایمان عبارتند از: طفولیت، شهودی- تصویری، لفظی- اسطوره ای، متعارف- ترکیبی، انعکاسی- فردی، ارتباطی، جهان شمول. از سوی دیگر، پژوهش های کولز نشان می دهد که تمایل طبیعی برای معنویت، از حس ذاتی کنجکاوی و شیفتگی کودک در مورد کشف جهان نشات می گیرد. مطالعه مهم دیگر، نظریه "هوشیاری رابطه ای" هی و نی است. طبق نظر ایشان، همه کودکان یک معنویت فطری دارند. در واقع یک ظرفیت تکامل یافته برای آگاهی از رابطه با خود، دیگران، جهان و یک قدرت متعالی. از مطالعه ایشان، سه شاخه حساسیت معنوی یا هوشیاری به دست آمد: حس هوشیاری و آگاهی، حس رمز و راز و حس ارزش. برادفورد، شاخه چهارم از حساسیت معنوی را، بعد اجتماعی معرفی می کند. گاردنر اولین کسی بود که نظریه هوش های چندگانه را ارائه کرد و معنویت را به عنوان یک هوش معرفی نمود. از نظر زوهر و مارشال نیز، هوش معنوی با نشان دادن مناسب ترین راه، به زندگی افراد معنا و مفهوم عمیق تری می بخشد. نتایج رو به رشد تحقیقات، بیانگرتاثیر قابل توجه معنویت در سلامت جسمی، روحی و روانی انسان می باشد.
    نتیجه گیری
    اگرچه در علم پزشکی، دیدگاه فاولر که فرآیندهای تکاملی عصبی مانند آگاهی شناختی و تفکر منطقی، تمرکز اصلی مفاهیم در مورد معنویت است، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است اما با نگاهی به سایر مطالعات می توان دیدگاه های جدیدی در مورد معنویت کودکان را درک کرد که می توانند در برخورد با بعد معنوی کودک و به دنبال آن فراهم کردن سلامت کودک، بسیار موثر باشند.
    کلید واژگان: معنویت, کودک, تکامل کودک
    Monir Ramezani Doctor, Maryam Fazlollahi *, Seyed mohsen Asghari nekah Doctor, Azadeh Saki Doctor, Mohammad jafar Jahangir feyzabadi
    Introduction
    Over the past decades, the growing awareness of spirituality has increasingly raised the interest of clinical professionals to work in this area. An issue that has not been properly addressed is the importance of understanding spirituality in childhood.The aim of this study was to obtain an accurate understanding of spiritual development of children and its application in the field of health
    Method
    This integrated review was performed using Broome method. Databases of SID, IranMedex, Google Scholar, Medline, Scopus, Elsevier, PubMed, Science direct and ProQuest were used to find related articles. About 984 extracted studies and finally 30 studies were used.
    Results
    Fowler has introduced the stage of faith development. In his theory, faith stages are: intuitive-projective, mythic-literal, synthetic-conventional, individuative-reflective, conjunctive faith and universalizing faith. Results obtained by Coles have been indicative of a natural tendency toward spirituality, which originates from the innate sense of curiosity and fascination of discovering the world. Therefore, this type of tendency is observed from the early stages of life. Theory of “relational consciousness” is proposed by Hay and Nye, according to which all children have innate spirituality. It’s developed capacity for awareness toward relationship with self, others, the world and a greater power. From the mentioned study, three spiritual sensitivity or consciousness were obtained, including feeling of alertness and awareness, a sense of mystery and sense of value. Bradford introduced the fourth branch of spiritual sensitivity to be the social dimension. Gardner was the first scholar who presented the theory of multiple intelligences and introduced spirituality as intelligence. Zohar and Marshall explained that spiritual showing the most appropriate path. Intelligence can give deeper meanings to life of people by showing the most appropriate path. Growing results of researches shows that spirituality has a significant impact on human physical, psychological and mental health.
    Conclusion
    Despite the fact that the theory of Fowler, in which neurological development processes including cognitive knowledge and logical thinking are the main focus of concepts of spirituality in the science of medicine, review of other studies have demonstrated that new perspectives can be used to understand the spirituality of children and have more effects in Providing child health.
    Keywords: Spirituality, Child, Child Development
  • مروارید ایرانی، طلعت خدیوزاده *، سیدمحسن اصغری نکاح، حسین ابراهیمی پور، فاطمه تارا
    مقدمه

    ناهنجاری های مادرزادی از مهم ترین علل بستری در بیمارستان و معلولیت و مرگ نوزادان به شمار می روند و هزینه بستری و اقدامات درمانی این کودکان، بار سنگینی را به سیستم بهداشتی و خانواده های آنها وارد می کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت ناهنجاری های مادرزادی در ایران به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مروری جهت یافتن مطالعات مرتبط، پایگاه های اطلاعاتی SID،Iranmedex ، IranDoc،Magiran ، Scopus و Pubmed و همچنین موتور جستجوی Google Scholarبا استفاده از کلید واژه های شیوع، ایران، ناهنجاری های مادرزادی و معادل انگلیسی آنها در مجلات فارسی و انگلیسی زبان در فاصله سال های 1365 تا اردیبهشت 1397 جستجو شدند. داده ها با روش متاآنالیز و با استفاده از مدل اثرات تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2محاسبه شد.

    یافته ها

    از مجموع 2306 مطالعه بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، در نهایت 35 مطالعه از فاصله سال های 1986 تا 2017 وارد متاآنالیز شدند. نتایج این مطالعه متاآنالیز نشان داد شیوع کلی ناهنجاری مادرزادی در ایران 6/2% می باشد. شیوع ناهنجاری در پسران 8/2% و در دختران 2% می باشد. شایع ترین ناهنجاری مادرزادی گزارش شده در متولدین ناهنجاری اسکلتی (1/29%) و سپس ناهنجاری سیستم ادراری تناسلی (2/23%) می باشد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر حاکی از میزان بالای ناهنجاری مادرزادی در ایران می باشد، لذا مطالعات بیشتری جهت شناخت بیشتر این مساله و برنامه ریزی در جهت پیشگیری از بروز ناهنجاری مادرزادی توصیه می شود.

    کلید واژگان: ایران, شیوع, متاآنالیز, مرور سیستماتیک, ناهنجاری های مادرزادی
    Morvarid Irani, Talat Khadivzadeh*, Seyyed Mohsen Asghari Nekah, Hosein Ebrahimipour, Fatemeh Tara
    Introduction

    Congenital anomalies is one of most important causes of hospitalization, disability and neonatal death; the cost of admission and treatment of these children imposes a heavy burden on the health system and their families. Therefore, the present study was performed with aim to investigate the status of congenital anomalies in Iran through systematic review and meta-analysis.

    Methods

    In this review for finding the related articles, the databases of SID, Iranmedx , Irandoc, Magiran ,Scopus, Pubmed and Google scholar were searched using the keywords such as Prevalence, Iran, Congenital anomalies in Persian and English journals from 1986 to 2018. Data were analyzed by meta-analysis method using random effects model. The heterogeneity of the studies was calculated by I2 Index.

    Results

    Of 2306 studies, 35 studies which met the inclusion criteria from 1986 to 2018 entered to the meta-analysis. The results of this meta-analysis showed that the total prevalence of congenital anomalies in Iran is 2.6%. The prevalence of abnormalities in boys is 2.8% and in girls is 2%. Also, the most common congenital anomalies were skeletal abnormalities (29.1%) and genitourinary system abnormalities (23.2%), respectively.

    Conclusion

    The results of this study indicate a high prevalence of congenital anomalies in Iran. Further studies are needed to more identify this issue and plan to prevent congenital anomalies.

    Keywords: Congenital anomalies, Iran, meta-analysis, Prevalence, Systematic review
  • مریم حسن وند*، علی اکبر ارجمندنیا، سیدمحسن اصغری نکاح
    هدف
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی های شناختی (بازی های مبتنی بر کارکردهای اجرایی) بر توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی است.
    روش
    در این پژوهش که از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد، 20 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی که از طریق نمونه گیری هدف مند انتخاب شده بودند، به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 10 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه 60 دقیقه ای به مدت یک ماه و نیم (شش هفته) در دوره درمانی بازی های شناختی شرکت کردند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوسته TOVA، و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون عملکرد پیوسته TOVA استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش نیز با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تجزیه وتحلیل داده های حاصل از خرده مقیاس خطای حذف و خطای ارتکاب آزمون عملکرد پیوسته TOVA نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، پس از شرکت در مداخله، در نتایج آزمون از نظر آماری تفاوت معناداری دارد.
    نتیجه گیری
    بازی های شناختی منجر به بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال ریاضی می شود.
    کلید واژگان: اختلال ریاضی, بازداری پاسخ, بازی های شناختی, توجه
    Maryam Hasanvand *, Ali Akbar Arjmandnia, Mohsen Asgharinekah Seyed
    Objectives
    The aim of this study was to examine the effects of cognitive games (games based on executive functioning) on the attention and response inhibition of students with dyscalculia.
    Method
    This study used the pretest-posttest quasi-experimental design with a control group. In this study, 20 students with dyscalculia selected through purposive sampling were randomly divided into control and experimental groups (n=10 each). The experimental group participated in twelve 60-minute sessions of cognitive games for six weeks. The omission error and commission error sub-scales of the Test of Variables of Attention (TOVA) were utilized to evaluate attention and response inhibition performance, respectively. Data were analyzed by MANCOVA.
    Results
    The analysis of the data revealed a significant difference in results between the experimental group and the control group following intervention.
    Conclusion
    Cognitive games improve the attention and response inhibition performance of students with dyscalculia.
    Keywords: Attention, cognitive games, dyscalculia, response inhibition
  • شیدا امیرافشاری *، غلامعلی افروز، سیدمحسن اصغری نکاح، باقر غباری بناب
    هدف از این مطالعه سنجش قوت ابعاد دهگانه رضایت زناشویی در والدین کودکان دارای اوتیسم بود. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های توصیفی (پس رویدادی) به شمار می آید.
    روش
    جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین دانش آموزان اوتیسم مقطع پیش دبستان و دبستان در سال تحصیلی 13931392 شهر مشهد تشکیل می داد. نمونه مورد مطالعه تعداد 95 زوج از این والدین بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش رضایت زناشویی والدین از پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز استفاده شد.داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون t و آزمون فریدمن تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که بین مطلوب اندیشی، رفتارهای شخصی، حل مساله، اوقات فراغت، تعامل احساسی، و رضایت زناشویی کلی پدران و مادران تفاوت معناداری وجود دارد، به طوریکه مادران میانگین بالاتری نسبت به پدران داشتند. همچنین بر اساس یافته های این مطالعه میانگین رضایت مادران و پدران بسیار پایین تر از حد متوسط بود.در رابطه با نقاط قوت رضایت نیز بالاترین رتبه هم در زنان و هم در مردان مربوط به رفتار های شخصی بود. به به عبارتی هم در زنان و هم در مردان این بعد از رضایت در سطح مطلوبی قرار داشت. این در حالی است که کمترین میزان رضایت در مولفه روش حل مساله بود.
    نتیجه گیری
    پیشنهاد می گردد تا برای والدین کودکان مبتلا به اوتیسم با توجه به نقاط ضعف و قوت مشخص شده بسته های آموزشی به صورت گام به گام برای استفاده در در مراکز درمانی به منظور مداخلات لازم به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: رضایت زناشویی, اوتیسم
    Shida Amirafshari *, Golam Ali Afrooz, Seyed Mohsen Asgharinekah, Bagher Ghobari Bonab
    Aim: this research aim was to explore strength of marital satisfaction's ten factors in parents with autistic children. This is a descriptive research .
    Method
    The research population was parent's of all pre-school and elementary school pupils who are autistic in Mashhad in 2013-2014 school year. The sample which was chosen by availability consists of 95 couples. Afrooz marital satisfaction questionnaire was applied. the data were analyzed by means of variance analysis, t- test and freedman test.
    Results
    the results indicated that there are meaningful differences in ideally thinking, personal behaviors, problem solving, emotional exchange and marital satisfaction between mothers and fathers, and the mothers scored higher than their husbands. also the rate of satisfaction in parents was lower than average. the best factor in both men and women was personal behaviors and the worst one was problem solving.
    Conclusion
    the research findings did suggest that the education packages for parents with autistic children are necessary in order to use in treatments.
    Keywords: Autism, marital satisfaction
  • اشرف نصرتی، کبری میرزاخانی، ناهید گلمکانی، سیدمحسن اصغری نکاح، حبیب الله اسماعیلی
    سابقه و هدف
    سلامت روان مادر باردار نقش موثری در سلامت خود و ارتقاء زندگی خانواده دارد. مشارکت همسران از عوامل تاثیرگذار در ارتقاء سطح سلامت روان مادران باردار می باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش دلبستگی پدر-جنین بر سلامت روان مادران باردار انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کار آزمایی بالینی بر روی 60 مادرنخست باردار مر اجعه کننده به دو مرکز بهداشتی درمانی تحت پوشش شماره 5 مشهد و همسرانشان که واجد شرایط نمونه بودند انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و با تخصیص تصادفی بود. جهت ارزیابی سلامت روان از پرسش نامه سلامت روان گلد برگ استفاده شد. پدران گروه مداخله در 3 جلسه 120 دقیقه ای آموزش دلبستگی(هفته ای یکبار) و به روش بحث گروهی شرکت کردند و تاثیر آن بر سلامت روان همسرانشان طی سه مرحله قبل، بلافاصله و 3 هفته بعد(پیگیری)بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و به کمک آمارهای توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از آن جا که کسب نمره بیش تر در سلامت روان نشان از شدت علایم دارد، نتایج نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان گروه مداخله در مرحله پس آزمون038/0=p و پیگیری001/0=p نسبت به گروه کنترل به میزان معنی داری پایین تر است.
    استنتاج: درمان مبتنی بر دلبستگی پدر-جنین در افزایش سلامت روان مادران نخست باردار موثر بود و پایبندی پدران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیش تر در مرحله پیگیری شد.
    کلید واژگان: دلبستگی پدر, جنین, سلامت روان, بارداری
    Ashraf Nosrati, Kobra Mirzakhani, Nahid Golmakani, Seyyed Mohsen Asghari Nekah, Habibollah Esmaeili
    Background and
    Purpose
    Maternal mental health has a major role in promoting the health of a mother and her family. Father’s involvement in pregnancy is one of the influential factors that promotes mental health in pregnant women. Therefore, this study aimed to determine the effect of paternal-fetal attachment on mothers’ mental health.
    Materials And Methods
    A clinical trial was conducted in 60 primipara mothers and eligible spouses attending two health centers affiliated with Mashhad University of Medical Sciences. Convenient sampling and random assignment was performed. Goldberg's General Health Questionnaire was administered. The fathers in intervention group attended three 120-minute sessions of Attachment training (group discussion) once a week. Then, the effect of these trainings on the mental health of their wives was assessed at three stages: before, immediately after, and three weeks later. Data was analyzed in SPSS V22 applying descriptive and inferential statistics.
    Results
    Higher scores in mental health represents severity of the symptoms. In this study, the average mental health scores in intervention group at post-test (p=0.038) and follow-up (p=0.001) was significantly lower than those of the control group.
    Conclusion
    Paternal-fetal attachment therapy was found to be effective in increasing the mother's mental health and committed fathers were observed to have a major role in follow-up assessments.
    Keywords: paternal-fetal attachment, mental health, pregnancy
  • رحیم شالیان*، سید امیر امین یزدی، حسین کارشکی، محمود سعیدی رضوانی، سید محسن اصغری نکاح
    پژوهش حاضر با هدف فهم الزامات تحولی-تعاملی در آموزش دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شده است. این پژوهش با رویکردکیفی و استفاده از راهبردهای مطالعه موردی بر روی دوفرد با آسیب شنوایی انجام شد و موردهای مطالعه، با استفاده از تکنیک «بیشترین تفاوت یا تشابه» انتخاب شدند. داده ها با ابزار مشاهده فیلم ها، بررسی اسناد، مصاحبه نیمه ساختاریافته از موارد انتخابی و اطرافیان آنها در خانه و مدرسه، جمع آوری و با استفاده از روش تفسیر تاملی تحلیل گردید. ملاک های «قابلیت پذیرش»، «اعتماد»، «انتقال» و «تائید» برای اعتبارسنجی مد نظر قرار گرفت.
    یافته ها
    درک و بازنگاری تجربه مشارکت کنندگان، این امکان را می دهدکه اظهار داریم، موارد انتخابی پژوهش به رغم میزان آسیب شنوایی یکسان و امکان بهره مندی از آموزش تلفیقی، توفیقی متفاوت در امر تحصیل داشته اند. این تمایزکه متاثر از الگوهای تعاملی والدین و چگونگی تسلط افراد به قابلیت های پایه رشد هیجانی کارکردی حاصل شده است، برخلاف باور رایج، منوط به تقویت حس شنوایی نبوده است.
    نتیجه گیری
    تفاوت افراد با آسیب شنوایی از منظر میزان تسلط به قابلیت های پایه رشد هیجانی کارکردی، ماهیت نیازهای آنان را در محیط آموزشی نه تنها نسبت به افراد سایرگروه های با نیاز ویژه، بلکه نسبت به یکدیگر متفاوت می نماید. لذا در راستای تحقق عدالت تربیتی توصیه می شود، در انجام مداخلات و تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی، بالاخص در دوره دبستان، نسبت به فهم و بهبود کیفیت تجربیات افرادآسیب دیدهشنوایی در تسلط به قابلیت های پایه هیجان کارکردی در تعامل با بافت تحصیلی و خانوادگی توجه شود.
    کلید واژگان: تلفیقی, آسیب شنوایی (ناشنوا), برنامهدرسی, هیجان کارکردی
    Rahim Shalian *, Seyed Amir Amin Yazdi, Hossein Kareshki, Mahmood Saeedy Rezvani, Seyed Mohsen Asgary Nekah
    This research has been conducted with the aim of understanding the developmental-interactive implications in the education of of students with hearing damage. In this case study, the qualitative approach has been selected. To gather the data, two students with hearing damage were selected by the technique of "Most Similar/Most Different". The Data was collected through reviewing films, the documents and semi-structured interviews obtained from the people around them in their house and school. Trustworthiness is being taken in order to make the data reliable with respect to credibility, transferability, dependability, confirmability criteria. As a result, the understanding and the redrawing of participants’ experience allowed us to express that despite the same amount of hearing damage and possibility to benefit from integrative education, the cases had different academic achievement. The reason for this difference, which stemmed from parental interactive patterns and the way people achieve Functional Emotional Developmental Capacities, contrarily to common belief, is not subject to hearing reinforcement.
    Conclusion
    The implication of the study is that the difference between the hearing impaired considering the level of mastering Functional Emotional Developmental Capacities, distinguishes the nature of their needs in educational environment not only from other exceptional individuals but also from each other. In order achieve educational justice, it is suggested that during implementing interventions and determining characteristics of curriculum elements, more attention should be paid to quality improvement and understanding of their experience in mastering Functional Emotional Developmental Capacities when interacting with family and educational contexts, especially in primary school.
    Keywords: integrative, Hearing damage (deaf, indistinct), curriculum, Development of functional emotion (DIR model)
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال