به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید محسن حسام زاده حجازی

  • الهه قاسمی، سیدمحسن حسام زاده حجازی *
    در مطالعه حاضر بررسی کاریولوژیکی هفت جمعیت مختلف گونه Buxus hyrcana Pojark. که از مناطق مختلف کشور جمع آوری شده بودند ارائه شده است. نتایج نشان داد که پایه کروموزومی این گونه 14 x = می باشد. تمام جمعیت های مورد مطالعه دیپلوئید با 28= x2=n2 می باشند. نتایج تجزیه و تحلیل کاریوتیپی امکان دسته بندی جمعیت های مختلف گونه را از مناطق مختلف رویشگاهی و همچنین مقایسه منطقی بین آنها را فراهم نمود.
    کلید واژگان: Buxaceae, Buxus hyrcana, basic chromosome, chromosome numbers, karyology
    Elahe Ghasemi, Seyed Mohsen Hesamzadeh Hejazi*
    Karyological studies of seven populations of Buxus hyrcana Pojark. from different habitats are presented. We found one usual basic chromosome number in this species x=14. All populations were diploid (2n = 2x = 28). The results of kryotypic analysis made it possible to categorize different populations of a species and make a logical comparison among them.
    Keywords: Buxaceae, Buxus hyrcana, basic chromosome, chromosome numbers, karyology
  • رمضان کلوندی، مرتضی عطری، سید محسن حسام زاده حجازی، محسن رجبی*

    جنس .Thymus L یکی از بزرگترین جنس های خانواده نعنا و گیاهان آروماتیک  است. گیاهان این جنس به دلیل دارا بودن اسانس های روغنی ارزش تجاری دارند. گونه Thymus eriocalyx  یکی از گونه های این جنس است که انحصاری فلات ایران است. به منظور بررسی های مولکولی در افراد جمعیت های گونه Thymus eriocalyx در ایران، 10 رویشگاه در استانهای لرستان، مرکزی، همدان، کرمانشاه و کردستان انتخاب شد (با استفاده از روش DSS) (تعداد 50 نمونه گیاهی). تعداد 15 پرایمر 10 نوکلیوتیدی انتخاب گردید. داده های مولکولی بر اساس آزمایشات RAPD، جمعیت ها را در 5 گروه مجزا قرار داد. آغازگرهای مورد استفاده 71 باند ایجاد کردند که 68 باند پلی مورفیسم نشان دادند. آغازگرهای OPA-05، OPA-17، OPD03 و OPE-20 با داشتن بالاترین درصد پلیمورفیسمی و شاخص نشانگری، دارای قابلیت بسیار خوبی برای بررسی تنوع ژنتیکی در گونه مورد مطالعه بودند. جمعیت های p2 و p7 بیشترین آلل موثر و جمعیت p9 کمترین آلل موثر را دارا بودند. بیشترین و کمترین میزان میانگین هتروزیگوسی مورد انتظار به ترتیب متعلق به جمعیت P2 و P9 بود. بیشرین تشابه ژنتیکی بین دو ژنوتیپ  P2و P3 و کمترین تشابه ژنتیکی بین دو ژنوتبپ P2 و P10 مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها (AMOVA) نشان داد که میزان تنوع در درون جمعیت های این گونه (68%) از میزان تنوع در بین جمعیت ها (32%) بیشتر است که این حقیقت، اهمیت گزینش تک بوته و توجه به افراد در برنامه های اصلاحی آویشن را ثابت می کند.

    کلید واژگان: آویشن, تنوع ژنتیکی, مارکر, RAPD
    Ramezan Kalvandi, Morteza Atri, Seyyed Mohsen Hesamzadeh Hejazi, Mohsen Rajabi *

    The genus Thymus L. is one of the largest genera of the Lamiaceae family and aromatic plants. Plants of these genera have commercial value due to their essential oils. Thymus eriocalyx is one of the species that is exclusively on the Iranian plateau. In order to investigate the molecular characteristics of Thymus eriocalyx populations in Iran, 10 habitats were selected in Lorestan, Markazi, Hamedan, Kermanshah and Kurdistan provinces (using the DSS method) (50 plant samples). Also, 15 primers with 10 N lengths selected. The molecular data, based on RAPD experiments, divided the populations into five distinct groups. Primers used in this experiment produced 71 bands, which showed 68 polymorphic bands. OPA-05, OPA-17, OPD03 and OPE-20 primers with the highest polymorphism and marker index had excellent ability to study genetic variation in studied species. P2 and P7 populations had the maximum effective allele and p9 population had the minimum value. The highest and lowest mean of expected heterozygosity belonged to P2 and P9 populations, respectively. The highest genetic similarity was observed between P2 and P3 genotypes and the lowest genetic similarity between P2 and P10. The results of analysis of variance (AMOVA) showed that the variation within the populations of these species (68%) is greater than the diversity among populations (32%), which this fact prove the importance of single plant selection and paying attention to individual in Thymus breeding programs.

    Keywords: Thyme, Genetic Diversity, Marker, RAPD
  • منصوره صداقتی*، محمدحسن عصاره، محمد علی ابراهیمی، سیدمحسن حسام زاده حجازی، حمید سبحانیان
    گزنه (Urtica dioica L.) گیاهی دوپایه و دگرگشن با ترکیبات موثره و خواص دارویی ویژه که ارزش اقتصادی بسیاری دارد. از آنجا که این گونه دارای هتروزیگوتی بالایی است، امکان تولید گیاهان منتخب از نظر مواد موثره و فیبر یکدست از طریق بذر را نداشته، به همین دلیل برای تولید و حفظ پایه های منتخب می توان از طریق تکثیر غیرجنسی و کشت بافت اقدام نمود. برای ریزازدیادی، از جوانه های راسی سرشاخه های گزنه به عنوان ریزنمونه استفاده شد. بعد از سترون نمودن ریزنمونه ها به محیط کشت MS (Murashige and Skoog، 1962) حاوی BAP (6-benzyl-aminopurine)، 2iP (N6-(2-Isopentenyl)adenine) و IBA (Indole-3-butyric acid) منتقل شدند. برای ارزیابی محیط کشت ها، ریزنمونه ها بعد از یک ماه به تیمارهای شاخه زایی شامل محیط های کشت (MS، DKW (Driver and Kuniyuki، 1984)، WPM (Lloyd and McCown، 1981)) با غلظت های متفاوت تنظیم کننده های رشد IBA، 2،4-D، BAP، KIN (6-Furfurylaminopurine)، 2iP، TDZ (Thidiazuron) منتقل شدند. آزمایش به صورت آزمون فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار بررسی و با برنامه نرم افزار آماری SAS (2006) تجزیه وتحلیل شد. از نظر آماری، بهترین محیط کشت پایه در شاخه زایی، محیط کشت WPM بود. بین تیمارهای ریشه زایی، تعداد ریشه اصلی در محیط حاوی KIN (mgl-15/0) + IBA (mgl-1 5/0 و 1) و تعداد ریشه فرعی ترکیب BAP (mgl-15/0) + IBA (mgl-1 5/0) بیشترین مقدار را نشان داد. بعد از ریشه زایی، گیاهچه های ریشه دار شده به گلخانه منتقل شده و با موفقیت (5/55 درصد) سازگار شدند.
    کلید واژگان: تنظیم کننده های رشد گیاهی, گزنه, ریزازدیادی
    M. Sedaghati *, M.H. Assareh, M.A. Ebrahimi, S.M. Hesamzadeh-Hejazi, H. Sobhanian
    Urtica dioica L. is dioecious plant and cross pollination with active components and special medicinal properties with economic values. Due to high level of heterozygosity of the species, homogeneity in fiber production and harvesting of selected plants is not guaranteed by seed propagation. For this reason micropropagation and asexual proliferation is suggested for production of selected plants. For micropropagation of the species, apical buds of Nettle shoots were used as explant. After sterilization, the explants were transferred into MS medium containing BAP, 2iP and IBA. Then, to evaluate the culture conditions, the explants were located on culturing mediums (MS, DKW, WPM) with different concentrations of growth regulators (IBA, 2,4-D, BAP, KIN, 2iP , TDZ) in a factorial experimental model based on a completely randomized design with three replications. The best medium for shooting initiation was WPM culture. Between rooting treatments, the best root number and secondary roots belonged to KIN (0.5 mgl-1) IBA (0.5 and 1 mgl-1) and BAP (0.5 mgl-1) IBA (0.5 mgl-1) treatments, respectively. Then rooted plantlets transferred to the greenhouse and successfully were acclimatized (55.5%).
    Keywords: Micropropagation, plant growth regulator, Urtica dioica
  • محمد امین سلطانی پور *، پریسا جنوبی، سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی میرزا
    گیاه مورخوش (Zhumeria majdae) ، گونه ای دارویی، انحصاری و در معرض انقراض است که از ارتفاع 520 تا 1450 متر از سطح دریا در شیب های بسیار تند مناطق صخره ای و کوهستانی جنوب کشور پراکنش دارد. این گونه در درمان ناراحتی های گوارشی چون اسهال ، نفخ ، دل درد، ترشی و سوزش معده ، سرماخوردگی، سردرد و التیام زخم موثر است. به منظور بررسی پارامتر های مختلف صفات ریخت شناختی (31 صفت کمی و 19 صفت کیفی) و ارتباط آن با پراکنش رویشگاه های گونه مورخوش، نمونه های هرباریومی از یازده رویشگاه مختلف در استان هرمزگان جمع آوری شد. ارزیابی صفات کیفی بر پایه واژه شناسی و ارزیابی صفات کمی با سنجش های کمی صورت گرفت و نتایج اندازه گیری ها مقایسه آماری شد و سپس به روش تجزیه خوشه بندی سلسله مراتبی، گروه بندی رویشگاه ها انجام شد. دندروگرام گروه بندی رویشگاه های مورخوش بر اساس پارامترهای ریخت شناسی با استفاده از نرم افزار SPSS و روش ward رسم شد. جهت بررسی ارتباط بین رویشگاه های مورخوش با صفات ریخت شناسی از روش تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) و نرم افزار PC-ORDWIND استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل PCA نشان داد که طول شاخه گل دهنده، طول گل، طول لبه بالایی کاسه، طول و عرض جام، طول لوله جام، طول خامه و عرض تخمدان از فاکتورهای اصلی هستند که در رویشگاه های مختلف تغییر می کنند و طول و عرض کاسه، طول لوله کاسه، طول برگه و رنگ بذر در درجه دوم اهمیت بودند.
    کلید واژگان: استان هرمزگان, تجزیه به عامل های اصلی, مورخوش, ریخت شناسی
    Mohammad Amin Soltanipoor *
    Zhumeria majdae is the medicinal, endomic and endangered plant that is distributed in the south of Iran. This plant is seen on very sharp slope of mountains at 520-1450 meters Alt. It has noticed by natives and is used for digestion painful as swelling, diarrhea, stomatchache and coolness. In this research, the sample of Zhumeria majdae were collected from 11 habitats in Hormozgan province and were measured some morphological properties of plant (A total of 31 quantitative and 19 qualitative morphological characters). Evaluation of qualitative and qualitative characteristics were performed based on terminology and by measuring, and the statistical comparison of them were done. Then the grouping of habitats were done by hierarchical clustering. Cluster analysis of habitats based on morphological parameters were determined using SPSS software and ward. To examine the relationship between habitats with morphological characters was used PCA and PC-ORDWIND software. Using Principle Components Analysis (PCA), the results illustrated that floral branch length, flower length, calyx upper lobe length, corolla length and width, corolla tube length, style length and ovary width are the main factors that changed in different habitats and calyx length and width, calyx tube length, bract length and seed color had secondary importance.
    Keywords: Hormozgan Province, Principle Components Analysis (PCA), Zhumeria majdae, Morphometry
  • مریم کاملی *، احمد مجد، سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی میرزا، طاهر نژاد ستاری
    مطالعات تکوینی و رویان شناختی جایگاه ویژه ای در علم گیاهشناسی و تاکسونومی گیاهی دارد. در این پژوهش مراحل و چگونگی تکوین تخمک و دانه گرده در گیاه Salvia verticillataL. از خانواده نعناعیان (Lamiaceae) بررسی شد. گل و غنچه ها در مراحل مختلف نمو برداشت شده ، در فیکساتور FAA تثبیت ودر الکل 70% نگهداری شدند. نمونه ها پس از قالب گیری در پارافین ،با میکروتوم برش گیری گردیدند ،رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین انجام گرفت. لام های تهیه شده از مراحل مختلف تکوینی با دقت با میکروسکوپ نوری بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی ، تخمک به شکل واژگون ، دو پوسته ای و کم خورش بوده و تکوین کیسه رویانی از طرح تک اسپوری و تیپ پلی گونوم پیروی می کند. پس از تقسیم میوز تتراد های مگاسپور آرایشی خطی دارند. کیسه رویانی ابتدا بسیار کوچک است به طوری که هسته های آن آرایش خطی فشرده را به خود می گیرند، اما در جریان بلوغ ،کیسه رویانی رشد طولی قابل توجهی پیدا می کند. بساک بصورت دو کیسه ای است. در Salvia verticillata لایه تاپی از نوع پلاسمودی و ترشحی با یاخته های دو تا چهار هسته ای است. آرایش تتراد های میکروسپور در این گونه بصورت تتراد های هدرال و تتراگونال است.
    کلید واژگان: تخمک, دانه گرده, کیسه رویانی, میکروسپور, مگاسپور, Salvia verticillata
    Maryam Kameli *, Ahmad Majd, Seyed Mohsen Hesamzadeh Hejazi, Mehdi Mirza, Taher Nejadsattari
    In botanical and taxonomical science embryological studies are specially important. In this research, developmental stages of pollen grains and ovules were studied in Salvia verticillata L of Lamiaceae family.The flower and buds in different developmental stages were removed, fixed in FAA, stored in70% ethanol, embedded in paraffin and sliced with a microtome. Staining was done with Hematoxilin and Eosin. The prepared slides from different developmental stages were studied carefully using a light microscope. On the basis of this research results, ovule was anatropous, bitegumic and tenuinucellate. The development of the embryo sac followed the mono-sporic, polygonum type. After the meiosis, megaspore tetrads had linear arrangement. First, embryo sac was very small, so that its nuclei were compressed linearly but in maturation progress, embryo sac sustained longitude growth considerably. The anther was bisporangia. In S. verticillata, the tapetum was plasmodial and secretory with tetra- nucleate and bi-nucleate cells. In species microspore tetrads were observed with tetrahedral and tetragonal arrangement.
    Keywords: Embryo sac, Macrosporogenesis, Microspore, Ovule, Pollen grain, Salvia verticillata L
  • سارا صادقیان*، سید محسن حسام زاده حجازی، احمد حاتمی، عفت جعفری

    گیاه ارغوان (Cercis) متعلق به خانواده Caesalpinaceae است. دو گونه از این جنس به نام های C. siliquastrum، C. griffithii در ایران حضور دارند. در این پژوهش 4 جمعیت از گونه های C. siliquastrum (1 جمعیت) و C. griffithii (3 جمعیت) مورد مطالعه سیتوژنتیکی قرار گرفت و پارامتر های کروموزومی در هر جمعیت بررسی شد. کلیه جمعیت ها با عدد پایه کروموزومی 7n= دیپلوئید و دارای فرمول کاریوتایپی 14x=2n =2 بودند.

    کلید واژگان: Cercis, Caesalpinaceae, Chromosome numbers, karyology, Iran
    Sara Sadeghian*, Seyed Mohsen Hesamzadeh Hejazi, Ahmad Hatami, Efat Jafari

    Cercis L. belongs to Caesalpinaceae family. Two species of the genus grow in Iran. Four populations of two Cercis species namely C. siliquastrum (one population) and C. griffithii (three populations) were selected based on their morphological characteristics to investigate their karyotypes. The results confirm no differences among the different species for the number of chromosomal stocks (x=7). All species were diploid with 2n=2x=14.

    Keywords: Cercis, Caesalpinaceae, Chromosome numbers, karyology, Iran
  • محمد امین سلطانی پور، سیدمحسن حسام زاده حجازی*، پریسا جنوبی، مهدی میرزا
    گیاه مورخوش (Zhumeria majdae Rech. f. & Wendelbo)، گونه ای دارویی، انحصاری و در معرض انقراض است که از ارتفاع 520 تا 1450 متر از سطح دریا در شیب های بسیار تند صخره ها و کوهستان ها در جنوب کشور پراکنش دارد. این گونه در درمان ناراحتی های گوارشی مانند اسهال ، نفخ ، دل درد و ترشی معده ، سوزش معده و سرماخوردگی کاربرد دارد و برگ تازه له شده برای بهبود سردرد و التیام زخم و همچنین به عنوان خنکی مصرف می شود. به منظور بررسی تنوع اسانس در افراد جمعیت های گونه، اندام های هوایی پنج فرد (بوته) در مرحله گلدهی از یازده رویشگاه آن در استان هرمزگان جمع آوری و به روش تقطیر با آب توسط دستگاه طرح کلونجر طبق فارماکوپه بریتانیا برای مدت سه ساعت اسانس گیری شد. ترکیب های شیمیایی اسانس ها با استفاده از دستگاه های گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) شناسایی شدند. بازده خشک اسانس، هم در رویشگاه های مختلف و هم در افراد مختلف یک رویشگاه متفاوت بود. بیشترین بازده خشک اسانس در منطقه آبماه با میانگین 9/5% و کمترین آن در منطقه سیرمند با میانگین 9/1% بود. همچنین بیشترین بازده خشک اسانس در فرد دوم از منطقه آبماه با 9/7% و کمترین آن در فرد سوم در منطقه سیرمند با 9/0% بود. تعداد 25 ترکیب شیمیایی در اسانس برگ گیاه مورخوش در مرحله گلدهی در افراد مختلف رویشگاه های متفاوت شناسایی شد. مقایسه افراد داخل یک جمعیت نشان داد که افراد یک جمعیت در داشتن ترکیب های شیمیایی تنوع نشان می دهند. از میان ترکیب های شیمیایی موجود در اسانس 55 فرد مورد مطالعه، ترکیب های لینالول (8/71%-4/42%)، کامفور (9/40%-2/17%)، نرول (7/5%-4/0%) و بورنئول (9/4%-9/0%) به طور گسترده تنوع نشان دادند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های شیمیایی با نرم افزار PCA نشان داد که افراد جمعیت های مختلف گونه مورخوش در دو گروه قرار می گیرند. در گروه اول 12 فرد که درصد دو ترکیب اصلی لینالول و کامفور به هم نزدیک بود قرار گرفتند و 43 فرد بعدی در گروه دوم که درصد دو ترکیب اصلی یادشده از هم دور بود قرار گرفتند.
    کلید واژگان: مورخوش (Zhumeria majdae Rech, f, & Wendelbo), ترکیب های شیمیایی, اسانس, لینالول, کامفور
    M.A. Soltanipoor, S.M. Hesamzadeh Hejazi *, P. Jonoubi, M. Mirza
    Zhumeria majdae Rech. f. & Wendelbo is the medicinal, endemic, and endangered plant, distributed on very sharp slopes of mountains at an altitude of 520 to 1450 meters a.s.l in the south of Iran. This species is used in the treatment of gastrointestinal disorders like diarrhea, bloating, abdominal pain and sour stomach, heartburn, and cold. The mashed fresh leaves are used to improve headaches and wound healing. To study the variation of essential oils of individuals among different populations, the aerial parts of five individuals of Z. majdae were collected at full flowering stage from 11 habitats of Hormozgan province, and then were dried at room temperature. The essential oil was extracted by hydrodistilation method using a Clevenger-type apparatus. The chemical composition of essential oils was analyzed by GC-FID and GC-MS. Results showed that the essential oil yield varied for both different habitats and individuals. The highest and lowest essential oil yields were obtained in the Abmah (5.9%) and Sirmand area (1.9%), respectively. In addition, the highest and lowest essential oil yields were recorded for the second individual from Abmah (7.9%) and the third individual from Sirmand (0.9), respectively. Totally, twenty-five components were identified for the individuals of different habitats. The individuals of a population differed in terms of chemical compositions. Among the existing chemical components in the essential oil of 55 individuals, Linalool (42.4-71.8%), Camphor (17.2-40.9%), Nerol (0.4-5.7%), and Borneol (0.9-4.9%) showed more variation. According to the results of the analysis of chemical data with PCA software, the study individuals of different populations were classified into two groups. A number of 12 individuals, having almost similar values of Linalool and Camphor, were placed in the first group, and the others, whose values of the two major components mentioned above were far from each other, were placed in the second group.
    Keywords: Zhumeria majdae Rech. f., Wendelbo, chemical composition, essential oil, linalool, camphor
  • حمیده جوادی، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    به منظور مطالعه کاریوتیپی و تعیین روابط خویشاوندی بین 16 جمعیت مختلف از جنس آگروپایرون، متعلق به 5 گونه Agropyron deserterum، A. tauri، A. repens، A. pectiniforme و A. imbricatum (از گونهA. imbricatum 4 جمعیت و بقیه گونه ها هر کدام 3 جمعیت) از سلولهای مریستم ریشه چه استفاده شد. برای هر جمعیت چهار صفحه متافازی مناسب (4 تکرار) که در آنها مورفولوژی کروموزوم ها کاملا واضح بود انتخاب و عکس برداری شد. در نمونه های مورد بررسی عدد پایه کروموزومی (x) برابر با 7 بود و سطوح پلوئیدی، دیپلوئید، تتراپلوئید و هگزاپلوئید را نشان دادند. نتایج حاصل از تهیه کاریوتیپ استاندارد و اندازه گیری پارامترهای مختلف کروموزومی شامل طول کل کروموزوم، طول بازوی بلند کروموزوم، طول بازوی کوتاه کروموزوم، نسبت بازوها، شاخص سانترومری، درصد شکل کلی کاریوتیپ، دامنه طول نسبی کروموزوم ها و شاخص تعیین عدم تقارن درون کروموزومی و بین کروموزومی، نشان داد که از لحاظ صفات مذکور در بین جمعیت های مختلف 5 گونه، تفاوت معنی داری در سطح احتمال 1% (برای صفت شکل کلی کاریوتیپ در سطح 5%) وجود داشت. اندازه متوسط طول کل کروموزوم ها در نمونه های مورد بررسی 5/10 میکرون بود. در تجزیه به مولفه های اصلی مشخص گردید که سه مولفه اول، دوم و سوم بیش از 90 درصد از کل تنوع حاکم را تعیین کردند. بر اساس مولفه اول صفات طول کل کروموزوم، طول بازوی بلند کروموزوم، نسبت بازوها، شاخص سانترومری، شکل کلی کاریوتیپ و شاخص تعیین عدم تقارن درون کروموزومی بیشترین نقش را داشتند. با برش دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ایف جمعیت ها از نظر صفات کاریوتیپی به پنج گروه مجزا طبقه بندی شدند. کمترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت 15357 از گونه A. deserterum و جمعیت 11389 از گونه A. imbricatum، و بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت 629 از گونه A. deserterum و جمعیت 327 از گونه A. tauri به دست آمد. در دندروگرام پراکنش جمعیت ها بر اساس دو مولفه اصلی اول کل جمعیت ها در پنج گروه قرار گرفتند که با نتایج گروه بندی تجزیه خوشه ایمطابقت داشت.
    کلید واژگان: آگروپایرون, کاریوتیپ, کروموزوم و تقارن کاریوتیپی
    Hamideh Javadi, Seyed Mohsen Hesamzadeh Hejazi
    To study karyological and relationship between 16 populations of genus Agropyron، namely Agropyron deserterum، A. tauri، A. repens، A. pectiniforme، and A. imbricatum (3 populations for each species،exceptfor A. imbricatum)، root meristem cells were used. Four suitable metaphase plates for each population were selected and photographed. Results showed، the basic chromosome number in all of the populations was x=7 and ploidy levels were 2x، 4x، and 6x. Results of analysis of variance revealed significant differences between the populations based on all karyotypic characteristics (P<%1) except for total form percentage (P<%5). This indicated occurrences of quantitative changes in chromosome size of the studied populations. Average size of the chromosome in the studied populations was 10. 518 micrometer. Using principal components analysis (PCA)، the first three independent components accounted about %93. 96 of total variation. The first component indicated that length of total chromosome، length of long arm، arm ratio، centromeric index، total form percentage، and intra chromosomal asymmetry index were important characters for classification of the populations with about 57% of total variation. By cutting dendrogram resulted from cluster analysis (Ward) in metric distance 2. 584، the populations were classified into 5 groups. The lowest metric distance was obtained between two populations، A. deserterum (15357)، and A. imbricatum (11389) and the highest metric distance was obtained between A. deserterum (629) and A. taur (327)، that indicates the least affinity between them. By a diagram of the genotypes dispersion، based on the two first components، the populations were grouped into 5 separated classes، which agreed to the results of cluster analysis.
    Keywords: Agropyron, Karyotype, Chromosome, karyotype symmetry
  • سید عباس طالب زاده، سید محسن حسام زاده حجازی، حسین مقصودی، تورج ولی نسب
    نمونه های جلبک قرمز G.corticata از سواحل صخره ای بین جزر و مدی بستانه از خلیج فارس و لیپار از دریای عمان طی اردیبهشت، خرداد و مرداد 1392 جمع آوری گردید. ساختار آناتومی و تشریحی ریسه های رویشی و زایشی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. مراحل کارپوسپوروفیت و تترااسپوروفیت بر اساس روش های بافت شناسی و ریخت شناسی مشخص گردید. سیستوکارپ ها در سراسر طول ریسه گیاه جنس ماده با ساختاری نیمه کروی مشاهده شدند. در ضمن مشخص گردید که اسپرماتانژهای گیاه جنس نر در داخل کنسپتاکل های عمیق تر بیضوی شکل واقع شده است و مرحله تترا اسپوروفیت مربوط به نمونه های دیپلوئید، با حضور تتراسپورانژیوم چلیپایی به اشکال بیضوی تعیین شد.
    کلید واژگان: جلبک قرمز, Gracilaria corticata, مورفولوژی, آناتومی, خلیج فارس, دریای عمان
    S. A. Talebzadeh, S.M. Hesamzade Hejazi, H. Maghsoodi, T. Valinassab
    The speciemns of red algae “Gracilaria corticata” were collected from the rocky intertidal shores in Bostaneh Port in the Persian Gulf and Lipar in Oman Sea in May, June and August 2013. Anatomical, morphological structures, thallus of vegetative and reproductive samples were studied. Carpogonial and tetrasporangium stages were determined based on histological and morphological methods. The female thallus, the Cystocarp with hemispherical structure through out thallus were observed. The Spermatangial conceptacle was located deeper as the oval shape in male thallus. The tetrasporophytic stage of diploid samples was determined by the presence of tetrasporangium oval shape.
    Keywords: Red algae, Gracilaria corticata, Morphology, Anatomy, Persian Gulf, Oman Sea
  • رمضان کلوندی*، سید محسن حسام‌زاده حجازی، مهدی میرزا، مرتضی عطری، زیبا جمزاد، کیوان صفی‌خانی، مهدی احمدیان
    به‌منظور ارزیابی برخی از خصوصیات بوم‌شناختی، ریختی و همچنین تعیین سطح پلوییدی آویشن کرک‌آلود (Thymus eriocalyx (Ronniger) Jalas) با استفاده از روش .D.S.S (Determination of special station) 10 رویشگاه در استان‌های لرستان، مرکزی، همدان، کرمانشاه و کردستان جهت انجام مطالعات مذکور انتخاب شد. در این پژوهش در بهار سال 1388 در مرحله گلدهی، جهت ارزیابی ریختی از هر رویشگاه پنج نمونه کامل گیاهی و سرشاخه‌های گلدار جهت استخراج اسانس تهیه و به همراه بذر به‌منظور تعیین سطح پلوییدی در فصل تولید بذر جمع‌آوری شد. اطلاعات مربوط به رویشگاه‌ها یادداشت‌برداری شد. خصوصیات رویشی و زایشی هر جمعیت به‌علاوه بازده اسانس گونه مورد مطالعه در هر رویشگاه مورد بررسی قرار گرفت. به‌منظور تعیین سطح پلوییدی، در هر جمعیت حداقل 10 یاخته متافاری نوک ریشه مورد مطالعه قرار گرفت و ضمن شمارش تعداد کروموزوم، سطح پلوییدی آنها تعیین گردید. نتایج حاصل، جمعیت‌های مورد مطالعه را در چهار گروه قرارداد. نتایج همچنین نشان داد که بیشترین میانگین طول و عرض برگ گل‌آذینی، بیشترین میانگین نسبت طول به عرض برگ گل‌آذینی، بیشترین میانگین نسبت طول به عرض برگ ساقه‌ای، بیشترین میانگین طول دمبرگ، بیشترین میانگین طول لوله کاسه، بیشترین میانگین طول جام و بیشترین میانگین طول و عرض براکتیول در جمعیت Te9 بیشتر از جمعیت‌های دیگر بود. به‌طور کلی در بررسی‌های سیتوژنتیکی انجام شده مشخص شد که گیاهان جمعیت‌های Te1، Te2، Te3، Te4، Te5، Te6 و Te8 دارای 30 کروموزوم (30=x2=n2) و دیپلویید و گیاهان جمعیت‌های Te7، Te9 و Te10 دارای 60 کروموزوم (60=x4=n2) و تتراپلویید می‌باشند. بالاترین بازده اسانس متعلق به رویشگاه Te5 (04/3%) بود.
    کلید واژگان: آویشن کرک‌آلود (Thymus eriocalyx (Ronniger) Jalas), ویژگی‌های ریختی, سطح پلوئیدی, اسانس, تجزیه خوشه‌ای
    R. Kalvandi *, S.M. Hesamzadeh Hejazi, M. Mirza, M. Atri, Z. Jamzad, K. Safikhani, M. Ahmadian
    In order to evaluate several ecological factors, morphological traits, essential oil productivity and ploidy levels of Thymus eriocalyx (Ronniger) Jalas with uses of DSS method ten natural habitats were selected  in Lorestan, Markazi, Hamadan, Kermanshah and Kurdestan provinces  in Iran. To study and evaluate morphological characters, five complete plant samples and flowering branches were collected from each locality at flowering stage for essential oil extraction in spring season of 2008. Ecological data of ten localities were also recorded. Vegetative and reproductive traits and essential oil quantity of each population were studied. Seeds were also collected in the seed production season to study seed characters, chromosome counting and ploidy level. At least 10 mitotic cells of each population were studied to determine chromosome numbers and ploidy levels. All populations were classified in 4 groups. Results revealed that specimens from "Te9 population" had the highest average length and width of inflorescence leaf, inflorescence leaf length to width ratio, stem leaf length to width ratio, petiole length, calyx tube length, corolla length and the highest average length and width of bracteole. The results of chromosome counting showed that specimens of Te1, Te2, Te3, Te4, Te5, Te6 and Te8 populations were diploid (2n=2x=30) and specimens of Te7, Te9 and Te10 populations were tetraploid (2n=4x=60). The highest essential oil production belonged to Te5 population (3.04%).
    Keywords: Thymus eriocalyx (Ronniger) Jalas, morphological traits, ploidy levels, essential oil, cluster analysis
  • شهربانو قلی پور، سید رضاطبایی عقدایی، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    گل محمدی یکی از گونه های ارزشمند گیاهی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران سابقه کشت زیادی دارد. به منظور بررسی تنوع سیتوژنتیکی بین جمعیتهای مختلف گل محمدی موجود در موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، تعداد 14 جمعیت (اکسشن) انتخاب شد و از قلمه ریشه دار شده آنها مریستم انتهایی ریشه تهیه گردید. برای مطالعات کاریوتیپی این جمعیتها از سیستم آنالیز تصویری و برای اندازه گیری پارامترهای سیتوژنتیکی از نرم افزار Micromeasure استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین جمعیتها از لحاظ پارامترهای سیتوژنتیکی طول بازوی کوتاه، طول بازوی بلند، نسبت بازوی بلند به بازوی کوتاه، شاخص عدم تقارن درون کروموزومی، درصد شکل کلی کاریوتیپ، درصد بازوی بلند و درصد بازوی کوتاه اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد و برای صفت طول کل کروموزوم بین جمعیتها اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد وجود داشت. در تجزیه به مولفه های اصلی، سه مولفه اول بیش از 98 درصد از کل واریانس بین جمعیتها را توجیه نمودند. در مولفه اول با سهم 51 درصد از کل واریانس، صفات طول بازوی کوتاه، نسبت بازوی بلند به بازوی کوتاه، شاخص عدم تقارن درون کروموزومی و درصد شکل کلی به عنوان مهم ترین صفات در گروه بندی جمعیتها شناخته شدند. در مولفه دوم با سهم 24 درصد از کل واریانس، صفات درصد بازوی بلند و درصد بازوی کوتاه دارای اهمیت بیشتری در ایجاد تنوع بودند. همچنین در مولفه سوم با سهم 22 درصد از کل واریانس، صفات طول بازوی بلند و طول کل کروموزوم نقش بیشتری در ایجاد تنوع بین جمعیتها داشتند. برای گروه بندی جمعیتها براساس صفات کاریوتیپی، تجزیه خوشه ایبه روش Ward انجام شد که با برش دندروگرام در فاصله اقلیدسی 35/4، جمعیتها در 4 کلاس مختلف قرار گرفتند. در این بررسی بیشترین فاصله بین دو جمعیت اصفهان 9) و ایلام 1) و کمترین فاصله بین دوجمعیت گیلان 1) و اصفهان 7) مشاهده شد. دیاگرام حاصل از پراکنش جمعیتها براساس سه مولفه اصلی، جمعیتهای مورد بررسی را در 4 گروه قرار می دهد که این امر موید نتایج حاصل از خوشه بندی است.
    کلید واژگان: گل محمدی (Rosa damascena Mill, ), سیتوژنتیک, کاریوتیپ, تجزیه خوشه ایو تجزیه به مولفه های اصلی
    Rosa damascena Mill. is one of the valuable species with a long history in Iran and some other countries. In order to investigate cytogenetic variation in Rosa damascena، meristemic zone of 14 accessions were used. The research was conducted using a completely randomized design. Image analysis system and Micro-measure software were used to karyotype providing and cytogenetic parameters measurement. Data were collected and analyzed using a completely randomized design with three replications. Results showed significant differences (P<0. 01) among accessions for some parameters، such as short arm (SA)، long arm (LA)، arm ratio (AR)، Intra asymmetry chromosomal index (A1) and total form percentage (TF%). Using principal components analysis، the first three independent components accounted over 98% of variation. The first principal component indicated that short arm (SA)، arm ratio (AR)، intra symmetry chromosomal index (A1) and total form percentage (TF%) are appropriate parameters to classify accessions with 51% of total variation. Long arm percentage and Short arm percentage were important traits in second component at 24% level. Long arm and Total length (TL) were important traits in third component at 22% level. Cluster analysis based on cytogenetic parameters، grouped the accessions into 4 categories. The most far apart accessions were Isfahan9 and Ilam1 and the most near ones، Gilan 1 and Isfahan 7. It is necessary to notify distribution of accessions based on the first three component scores were in agreement with cluster analysis.
    Keywords: Rosa damascena, Cytogenetic, Karyotype, Cluster analysis, Principal component analysis
  • مهری باب مراد، سید محسن حسام زاده حجازی، رضا باقری، سید ابراهیم صادقی، ستار زینالی
    سنک صنوبر Monosteira unicostata از خانواده Tingidae یکی از آفات مهم درختان صنوبر در نهالستانها و صنوبرکاری های کرج می‎باشد. طی سالهای 1382 تا 1384، میزان تخم ریزی این آفت روی 15 کلن بومی و غیر بومی صنوبر که اواخر سال 1381 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار در مرکز تحقیقات البرز کرج کاشته شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفت. این کلن ها متعلق به گونه های Populus nigra L.، P. alba L.، P. deltoides Marsh. و همچنین دورگ P. x. euramericana (Dode) Guinier بودند. برای نمونه برداری از هر کلن، 4 اصله نهال در وسط هر کرت آزمایشی انتخاب شد و از اوایل خرداد ماه تا اواخر مهر به فاصله هر 15 روز یکبار، به مدت سه سال مورد بررسی قرار گرفتند. در هر نوبت نمونه برداری، تعداد چهار برگ از ارتفاع مختلف هر نهال در جهت های چهارگانه جغرافیایی، به طور تصادفی برداشت شد. در آزمایشگاه، تعداد تخم های موجود در واحد سطح برگ در مورد نهال های هر کلن در هر کرت آزمایشی (یک سانتی متر مربع) محاسبه شد. میانگین این داده ها، با استفاده از نرم افزار SAS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس داده های بدست آمده از تعداد تخم سنک روی نهال های صنوبر طی سه سال نشان داد که تفاوت معنی داری در سطح یک درصد بین گونه ها و کلن های صنوبر وجود دارد. نتایج بررسی نشان داد که دو کلن Populus alba 44.9 و P. alba 58.57 در یک گروه، بیشترین تعداد تخم سنک را داشتند. کلن های متعلق به گونه Populus nigra و همچنین کلن دورگ P. xe. Marilandica از نظر میزان تخم سنک، در گروه دوم قرار گرفتند. در این بررسی حداقل تعداد تخم آفت، روی کلن های Populus deltoides 77.51، P. deltoides 73.51، P. deltoides 69.55 و همچنین کلن دورگ P. x. euramericana 561.41. دیده شد. با توجه به نتایج این تحقیق که در شرایط طبیعی صورت گرفته است، اظهارنظر قطعی در خصوص معرفی کلن های کاملا مقاوم نسبت به این گونه آفت، نیاز به مطالعات تکمیلی در شرایط کنترل شده دارد.
    کلید واژگان: نهالستان, Populus nigra L, _ P, alba L, _ P, deltoides Marsh, _ P, x, euramericana (Dode) Guinier
    M. Babmorad, S.M. Hesamzadeh.Hejazi, R. Bagheri, S.E. Sadeghi, S. Zeinali
    Poplar lace bug, Monosteira unicostata (Het.: Tingidae) is one of the most important insect pest of poplars in nurseries and plantations. During 2003-2005, the rate of poplar lace bug’s eggs was studied on 15 native and exotic poplar clones belonging to Populus nigra L., P. alba L., P. deltoides Marsh and also P. x. euramericana (Dode) Guinier in Alborz Research Center of Karaj. In first step, the clones were planted under the randomized complete blocks design with three replications at late March in 2002. Every experimental plot consisted of 16 seedlings. In each plot, four seedlings were evaluated for adult’s oviposition at 15 day intervals starting in early June until mid October. Four leaves of each seedling were randomly sampled and the sum of the eggs was recorded. The average number of the eggs on one cm2 leaf area was calculated. The data were analyzed using SAS software and Duncan test to compare the means. Based on the three year trial period data, there were significant differences (α=1%) among poplar the species and the clones. The clones Populus alba 44.9 & P. alba 58.57 had the highest density of eggs. Followed by, the clones belonging to Populus nigra and also P. xe. Marilandica species showed the highest density as well. In this survey, P. deltoides 77.51, P. deltoides 73.51, P. deltoides 69.55 and also P. x. euramericana 561.41 showed the least number of eggs. With regards to the results achieved at field and in natural conditions, it is obvious that final opinion on introducing clones with permanent resistant to monosteira unicostata needs next complementary studies at controlled conditions.
    Keywords: Nursery, Populus nigra L., P. alba L., P. deltoides Marsh., P. x. euramericana (Dode) Guinier
  • حمیده جوادی، سیدمحسن حسام زاده حجازی، مجنون شیخ بابا بابایف

    آویشن (Thymus) یکی از گیاهان مهم دارویی است که تنوع زیادی را در درون و بین گونه ها نشان می دهد.این تنوع در مورفولوژی، ترکیبات روغن های ضروری و تعداد کروموزومی دیده می شود. در این تحقیق دو گونه از جنس Thymus (Th. trautvetteri Klokov & Desj-Shost و Th. fedtschenkoi Ronniger (که از منطقه جنوب کشور آذربایجان جمع آوری شده بودند از لحاظ تعداد کروموزومی و سطح پلوئیدی مورد مطالعه قرار گرفتند. گونه های مورد مطالعه به بخش Serpyllum و زیربخش Kotschyani تعلق دارند. برخی از گونه های این بخش از لحاظ تاکسونومی مشکل بوده و تنوع کروموزومی زیادی را نشان می دهند. در این تحقیق تعداد کروموزوم های سوماتیک برای گونه ها حداقل در 5 سلول متافازی تعیین گردید. در هر دو گونه پایه کروموزومی 15=x بوده و دو سطح پلوئیدی را نشان می دهند گونه Th. trautvetteri با 60=x4=n2 و گونه Th. fedtschenkoi با 30=x2=n2 به ترتیب تتراپلوئید و دیپلوئید بودند. گزارش تعداد کروموزومی برای این دو گونه برای اولین بار می باشد.

    H. Javadi, S. M. Hesamzadeh Hejazi, M. Sh. Babayev

    Thymus (Thyme) is one of the most important medicinal plants which is highly variable within and between the species. This variation is in morphology, components of essential oil and number of chromosomes. So, in this study, two Thymus (Thyme) species including Th. trautvetteri Klokov & Desj-Shost and Th. fedtschenkoi Ronniger which are distributed in south of Azerbaijan country, were investigated. Examined species belong to the sect. Serpyllum and subsection Kotschyani. Some species of this section are taxonomically very difficult and show the widest chromosomal variation. In this research, the somatic chromosome numbers of examined species were counted at least in five mitotic cells. The basic chromosome number was x=15 with two ploidy levels. Th. trautvetteri with 2n=4x=60 and Th. fedtschenkoi with 2n=2x=30 were tetraploid and diploid respectively. Chromosome counts for these species are new reports.

    Keywords: Thymus, Chromosome number, Ploidy
  • صادق پورمرادی، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    با هدف بررسی تنوع سیتوژنتیکی، کاریوتیپ 6 جمعیت از جنس توت روباه (Sanguisorba ssp.) با استفاده از سیستم آنالیز تصویری ارزیابی شد. پس از آماده سازی، رنگ آمیزی، بررسی میکروسکوپی نمونه ها و جداسازی کروموزوم ها توسط نرم افزار Photoshop، با استفاده از نرم افزار Micromeasure در حداقل سه سلول مناسب متافاز میتوزی، ابعاد کروموزومی نظیر طول بازوی بلند، طول بازوی کوتاه و طول کل کروموزوم اندازه گیری و آماره های AR و CI محاسبه گردید. سپس داده ها در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل تجزیه و تحلیل و میانگین ها توسط آزمون دانکن دسته بندی شدند. جمعیت ها بر مبنای آماره های کاریوتیپی: S%، TF%، A1، DRL، A2 فرمول کاریوتیپی و کلاس تقارن با هم مقایسه گردیدند. براساس نتایج بدست آمده جمعیت های 10462 یزد و 13976 ممسنی و کنگل چال مازندران تتراپلوئید (28=x4=n2)، جمعیت 12333 خلخال هگزاپلوئید (42=x6=n2) و جمعیت های 13963 گلستان و 13296 خلخال اکتاپلوئید (56=x8=n2) بودند. جمعیت اکتاپلوئید 13296 خلخال و جمعیت تتراپلوئید 13976 ممسنی براساس شاخص های تقارن یا عدم تقارن بین کروموزومی (DRL و A2) و جمعیت تتراپلوئید 13976 ممسنی و جمعیت اکتاپلوئید 13963 گلستان بر مبنای دو شاخص تقارن و یا عدم تقارن درون کروموزومی (A و%TF)، نامتقارن ترین و متکاملترین کاریوتیپ را داشتند. مولفه های اول (SA و TL) و دوم (LA، AR، CI، TF% و A1) باهم 1/90% از کل واریانس متغیرها را توجیه نمودند. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای(به روش Ward) و تجزیه به مولفه ها باهم مطابقت داشت. بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های 13296 خلخال و 13976 ممسنی مشاهده شد.
    کلید واژگان: Sanguisorba scop, توت روباه, تنوع سیتوژنتیک, کروموزوم و کاریوتیپ
    S. Pourmoradi, S.M. Hesamzadeh Hejazi
    The research was carried out to study biodiversity aspects of six small burnet populations, using cytogenetic traits. Root tips were stained; and chromosom morphological traits such as short arm length (SA), long arm length (LA) and total length (TL) were measured using photomicroscope and Micromeasure software. Analysis of variances was performed on chromosomes morphological traits: LA, SA, TL, arm ratio (AR) and centromer index (CI), using unbalanced completely randomized design with at least three replications. Several symmetrical assessment statistics such as: relative length of the shortest chromosome (S%), total form percentage (TF%), A1, difference of relative length range (DRL), A2, Levans chromosomal nomenclature method and Stebbins categories (SC) were calculated. Results showed that populations number 10462, 13976 and kangalchal populations were tetraploid (2n=4x=28) while population number 12333 was hexaploid (2n=6x=42), and populations number 13963 and 13296 were octaploid (2n=8x=56). Populations 13296 (octaploid) and 13976 (tetraploid) showed the most asymmetric karyotype between the studied populations base on A2 and DRL. Populations 13963 (octaploid) and 13976 (tetraploid) showed the most asymmetric karyotype between all of the studied populations base on %TF and A1. Using principal components analysis, the first three components justified % 99.7 of the total variance. In the first component, SA and TL with the highest coefficients of eigen vectors, were the most important traits. In the second component, LA, AR, CI, %TF and A1 had the most important role. In the third component, %S, DRL and A2 were the most important traits. Cluster Analysis classified the population in three clusters when clustering was performed based on karyotypic statistics. Clustering revieled that the octoploid population, 13296 had the most genetic distance with 13976 octaploid papulations. According to the scater plot, base on the first two components, the populations were grouped in three distinct classes, corresponding with the result of cluster analysis.
  • سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی ضیایی نسب
    جنس اسپرس دارای حدود 342 گونه می باشد که از نظر مورفولوژی و کاریولوژی تنوع زیادی را نشان می دهد. برای بررسی تنوع کاریولوژیکی از سیستم آنالیز تصویری استفاده شد. بدین منظور بذور 19 جمعیت متعلق به 5 گونه مختلف کشت شد و پس از جوانه زنی بذور از مریستم انتهایی ریشه برای مطالعات کاریولوژیکی استفاده شد. تعداد کروموزومهای پایه در جمعیتهای مورد بررسی 7=x بود و همگی دارای 28 کروموزوم، اما از تنوع کروموزومی قابل توجهی برخوردار بودند که این امر بیانگر وجود تنوع بین گونه ای و درون گونه ای است. دو گونه (6012) O. persica و (6014) O. viciaefolia به ترتیب دارای بیشترین و کمترین ارزش نسبی کروماتین بودند و دو گونه (3026) O. viciaefolia با فرمول کاریوتیپی st2+sm10+m16 و (3396) O. sativa با فرمول کاریوتیپی m28 نیز به ترتیب نامتقارن ترین و متقارن ترین کاریوتیپ (از لحاظ تقارن درون کروموزومی) را نشان دادند. جمعیت (2399) O. sativa با داشتن بیشترین تغییرات بین کروموزومی از نامتقارن ترین کاریوتیپ از لحاظ بین کروموزومی، برخوردار بود. جمعیت مذکور به همراه جمعیت (182)O. sativa برخلاف سایر جمعیتها که در کلاس A قرار گرفته بودند، کلاس B را بخود اختصاص دادند که این امر موید عدم تقارن بین کروموزومی در آنها است. تجزیه واریانس داده های حاصل از اندازه گیری صفات کروموزومی بیانگر اختلاف معنی دار بین جمعیتها از لحاظ کلیه صفات کروموزومی در سطح 1 درصد بود. با توجه به تنوع موجود در جمعیتها، در تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول و دوم، در مجموع 99 درصد از این تنوع را توجیه نمودند به طوری که در مولفه اول، صفات طول کل کروموزوم و طول بازوی بلند و در مولفه دوم صفات طول بازوی کوتاه، نسبت بازوها و شاخص سانترومری دارای بیشترین اهمیت بودند. در تجزیه خوشه ایبه روش UPGMA (Cophenetic Value: r = 0.73) براساس صفات کاریوتیپی، با برش دندروگرام در فاصله 43/2 جمعیتها در سه گروه متمایز قرار گرفتند که براین اساس جمعیتهای(3026) O. viciaefolia، (281) O. sativa، (6012)O. persica، (2759) O. persica و (242) O. major در کلاس1، جمعیتهای (2399) O. sativa و (2260) O. altissima در کلاس 2 و سایر جمعیتها در کلاس 3 قرار گرفتند. در این بررسی کمترین فاصله(053/0) بین دو جمعیت (2985) O. sativa و (3002) O. sativa و بیشترین فاصله (09/4) بین دو گونه (2260) O. altissima و (242) O. major مشاهده شد. در تجزیه خوشه ایبه روش UPGMA ((r = 0.75 بر اساس دو پارامتر 1A و 2A با برش دندروگرام در فاصله 56/1 جمعیتها از لحاظ تکاملی در سه گروه متمایز قرار گرفتند. بر این اساس جمعیتهای (1586)O. sativa و(3981) O. sativaکمترین مقدار فاصله (278/0) را نشان دادند در حالی که بیشترین فاصله (46/2) بین دو گونه (2260) O. altissima و (1586)O. sativa مشاهده شد.
    کلید واژگان: اسپرس, تجزیه کلاستر, تتراپلوئید, کاریولوژی
    Hesamzadeh Hejazi S.M., Ziaei Nasab M
    Sainfoins (Onobrychis Adans.، Fabaceae، Faboideae، Hedysareae) are Eurasian perennial herbs. This highly nutritious plant is an important forage crop with comprises approximately 342 species. The germplasm used in this study containing 19 populations from 5 species of Onobrychis genus considered by Karyotypic studies. In this study، the Video Analysis System was used for karyotype analysis. The basic chromosome number was x=7 in all of the populations but their chromosomal variations was very high. According to Stebbins'' categories، the populations number O. sativa (2399) and O. sativa (182) classified to symmetric class of B and others stand to A. The highest VRC was obtained for 6012 and the lowest was obtained for O. viciaefolia (6014) populations. Based on inter chromosomal symmetric، O. viciaefolia (3026) had the most asymmetrical and evolutionary karyotypesis and O. sativa (3396) had the most symmetrical karyotypesis. Based on intrachromosomal symmetric، O. sativa (2399) had the most asymmetrical karyotypesis. The Results of analysis of variance based on unbalanced completely randomized design showed significant differences among the populations for all traits (P<%1). Using principal component analysis، the first two components justify %99 of total variance. In the first component، the total length of chromosome and the length of the long arm، which had the highest coefficients of Eigen vectors، also had the most significant role in total variance. In the second component the feature of the arm ratio، centromer index and length of short arm had the most important part in creating of total variance. By cutting dendrogram resulted from cluster analysis (UPGMA) with Cophenetic value equall to r =0. 73 based on 5 parameters (TL، LA، SA، AR، CI،) in metric distance 2. 43، the populations classified to three classes which certainly the first and the second components had the most significant role in separated classes. The highest distance was obtaind between O. altissima (2260) and O. major (242) that indicates the least affinity between them. The lowest metric distance value was obtained between two populations of O. sativa (2985) and (3002). The diagram of the populations dispersion، based on two first components، the populations were grouped in three separated groups، which agrees with the results of cluster analysis. By cutting dendrogram produced from cluster analysis (UPGMA) with the r =0. 75 based on two parameters (A1 and A2) in metric distance 1. 56، the populations classified to three classes. The highest distance was obtained between O. altissima (2260) and O. sativa (1586) which imply the least affinity between them. There was the lowest distance between O. sativa (1586) and O. sativa (3981).
  • سیدمحسن حسام زاده حجازی*، مهدی ضیایی نسب
    جنس اسپرس با نام علمی Onobrychis از خانواده Fabaceae، دارای بیش از 342 گونه یک ساله و چند ساله است. بین گونه های آن از نظر مورفولوژی و کاریولوژی تنوع زیادی وجود دارد. برای بررسی تنوع کاریوتیپی با استفاده از سیستم آنالیز تصویری، بذور 21 جمعیت متعلق به 14 گونه مختلف کشت و پس از جوانه زنی، از مریستم انتهایی ریشه استفاده شد. تعداد کروموزوم پایه در جمعیت ها بین 7=x و8=x متغیر بود. دو نمونه از گونه های O.amoena وO.crista-galli بترتیب دارای بیشترین و کمترین ارزش نسبی کروماتین بودند و دونمونه از گونه های O.crista-galli با فرمول کاریوتیپی sm6+m2 و گونه O.aucheri با فرمول کاریوتیپی m8 نیز بترتیب نامتقارنترین و متقارنترین کاریوتیپ (از لحاظ تقارن درون کروموزومی) را نشان دادند. نمونه ای ازگونهO.hohenackeriana با داشتن بیشترین تغییرات بین کروموزومی از نامتقارنترین کاریوتیپ برخوردار بود. گونه مذکور به همراه جمعیتی از گونه O. gypsicola برخلاف سایر جمعیت ها که در کلاس A قرار گرفته بودند کلاس B را بخود اختصاص داد که این امر موید عدم تقارن بین کروموزومی در آنها می باشد. تجزیه واریانس براساس صفات کروموزومی در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل با حداقل 3 تکرار، بیانگر اختلاف معنی دار بین جمعیت ها از لحاظ کلیه صفات کروموزومی در سطح 1% بود. با توجه به تنوع موجود در جمعیت ها، در تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول و دوم، در مجموع بیش از 98 درصد از این تنوع را توجیه نمودند بطوریکه در مولفه اول صفات طول کل کروموزوم، طول بازوی بلند و طول بازوی کوتاه و در مولفه دوم صفات، نسبت بازوها و شاخص سانترومری دارای بیشترین اهمیت بودند. در تجزیه خوشه ای(Ward) با ضریب کوفنتیک (78/0=r) براساس صفات کاریوتیپی، جمعیت ها در چهار گروه متمایز قرار گرفتند بطوریکه کمترین فاصله بین دو جمعیت (4384) O.sintenisii و (1183) O.sintenisii و بیشترین فاصله بین دو جمعیت (5786) O. amoena و (2863) O. melanotricha مشاهده شد.
    کلید واژگان: اسپرس, مولفه های اصلی, تجزیه کلاستر, دیپلوئید, کاریوتیپ
    S.M.Hesamzadeh Hejazi*, M. Ziaei Nasab
    The genus Onobrychis Adans. (Fabaceae) is an important forage crop, containing approximately 342 annual and perennial species. Video Analysis System was used for karyotype analysis on 21 populations of 14 onobrychis species. The basic chromosome number varied between x=7 and x=8 but their chromosomal variation was very high. According to Stebbin's classification, populations O.hohenackeriana (6013) and O.gypsicola (1111) classified as symmetric class of B and others as A. The highest VRC was obtained for O.amoena (5786) and the lowest was obtained for O.crista-galli (2520) populations. Based on inter chromosomal symmetric, O. crista-galli (2543) had the most asymmetrical and evolutionary karyotype and O.aucheri (2900) had the most symmetrical karyotype. Based on intra chromosomal symmetric, O.hohenackeriana (6013) had the most asymmetrical karyotype. The results of analysis of variance based on unbalanced completely randomized design showed significant differences among the populations for all the studied traits (P<%1). Using principal components analysis, the first two components justified %98.36 of total variance. In the first component, chromosome total length, long arm length and short arm length which had the highest coefficients of eigen vectors also, had the most significant role in total variance. In the second component arm ratio and centromer index had the most important role in the total variance. By cutting dendrogram resulted from cluster analysis (Ward) with cophenetic value equal to r=0.78 based on the 5 parameters (TL, LA, SA, AR, CI,) the populations were classified to four classes. The highest distance was obtained between O.amoena(5786) and O.melanotricha (2863). The lowest metric distance value was obtained between two populations of O.sintenisii (4384) and (1183).
    Keywords: Cluster analysis, Diploid, Principal components analysis, Karyotype, Onobrychis
  • حمیدرضا عیسوند، رضا توکل افشاری، فرزاد شریف زاده، حسن مداح عارفی، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    بذرهای اغلب گیاهان زراعی و مرتعی توانایی تحمل به پسابش و حفظ قوه نامیه در حالت خشک را دارند. با این وجود، این بذرها حتی تحت مناسب ترین شرایط نگهداری پیر می شوند و افت قوه نامیه و پارامترهای مرتبط با بنیه بذر از خصوصیات بذور زوال یافته به شمار می رود. در این تحقیق که زمستان 1385 بصورت آزمایشگاهی در بانک ژن منابع طبیعی ایران (موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور) انجام شد، تاثیر پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین، اکسین، جیبرلین و اسیدابسیسیک در غلظتهای صفر، 50، 100 و 150 قسمت در میلیون (ppm) برکیفیت فیزیولوژیک بذرهای زوال یافته علف گندمی بلند (Agropyron elongatum) مورد بررسی قرار گرفت. پس از پرایمینگ، جوانه زنی بذرها در دو شرایط بدون تنش (صفر MPa) و تنش خشکی (محلول پلی اتیلن گلیکول MPa 5/0-) بررسی شد. مشخص شد که درصد جوانه زنی، وزن خشک گیاهچه و تعداد ریشه های جنینی تحت تاثیر تنش خشکی قرار نگرفتند. تنش خشکی سبب کاهش سرعت جوانه زنی، بنیه بذر، وزن تر گیاهچه، طول ریشه، طول ساقه و طول کل گیاهچه شد درحالیکه متوسط زمان جوانه زنی و نسبت ریشه به ساقه را افزایش داد. پرایمینگ سبب افزایش درصد و سرعت جوانه زنی در شرایط تنش شد. در شرایط بدون تنش، جیبرلین و سیتوکینین سبب تسریع جوانه زنی شدند اما اکسین آن را کاهش داد. جیبرلین، اسیدابسیسیک و سیتوکینین در غلظت های50 ppm و 100ppm، متوسط زمان جوانه زنی را در شرایط بدون تنش کاهش دادند در حالیکه در شرایط تنش موجب افزایش آن شدند. بیشترین شاخص بنیه در شرایط بدون تنش از بذرهای پرایم شده با جیبرلین 100 ppm و در شرایط تنش از بذرهای پرایم شده با سیتوکینین 50 ppm بدست آمد. اکسین گرچه طول ریشه را کاهش داد اما موجب افزایش تعداد ریشه های جنینی شد. همه تیمارهای پرایمینگ، نسبت ریشه به اندام هوایی گیاهچه را کاهش دادند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت کیفیت فیزیولوژیک بذرهای زوال یافته علف گندمی بلند با استفاده از پرایمینگ هورمونی قابل بهبود است. نتایج این تحقیق نشان داد پرایم کردن بذرهای پیرشده علف گندمی بلند با جیبرلین100 ppm برای شرایط بدون تنش خشکی و سیتوکینین 50 ppm یا اسید ابسیسیک 50 ppm می تواند برای بهبود نمود این بذرها در شرایط تنش خشکی متوسط (5/0- MPa)، مفید واقع شود.
    کلید واژگان: کلیدی, بذر زوال یافته, کیفیت فیزیولوژیک, پرایمینگ هورمونی, علف گندمی بلند
    Seeds of most crops including those of range plants follow orthodox behavior. However, these seeds undergo aging even under favorable conditions, so that decreased viability and vigor related parameters are the main characteristics of deteriorated seeds. The effects of hormonal priming with auxin, cytokinin, gibberellin and abscisic acid at 0, 50, 100 and 150 ppm on physiological quality of tall wheat grass deteriorated seeds were evaluated (at Natural Resources Gene Bank of Iran in Research Institute of Forests and Rangelands). Germination percentage, seedling dry matter and number of seminal roots were not affected by drought stress (-0.5 MPa). However, stress condition decreased the rate of germination, vigor, seedling fresh weight, length of root, shoot and seedling, and increased Mean Germination Time (MGT) as well as root-shoot ratio. Priming improved germination percentage under drought stress. Germination percentage and rate of germination of primed seeds were higher than those in non-primed ones under drought conditions. Gibberellin and cytokinin induced more rapid germination in non-drought condition, while auxin decreased the rate of germination. Priming the seeds with gibberellin, abscisic acid and cytokinin at 50 and 100 ppm decreased and increased MGT in non-drought and drought conditions respectively. Seeds primed with gibberellin (100ppm) have the highest vigor index under non-drought condition, but in drought condition, cytokinin (50ppm) produced the highest vigor index. Auxin decreased root length; meanwhile, increased the number of seminal roots. All the priming treatments decreased root-shoot ratio. According to the results, it could be suggested that the enhancement of physiological quality of deteriorated seeds in tall wheat grass can be obtained through hormonal priming. Seed priming by either gibberellin (100ppm) and cytokinin (50ppm) or ABA (50ppm) would be helpful for improvement of seed performance under drought and drought conditions respectively.
  • هوشمند صفری*، سیدمحسن حسام زاده حجازی، نسترن حجازی
    تلخ بیان (Sophora) از تیره Fabaceae و گیاهی عموما چند ساله است که به دلیل خاصیت دارویی ضد باکتریایی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در این تحقیق از تکنیک تجزیه کاریوتیپی جهت بررسی تنوع در این جنس استفاده شد. برای این منظور، بذرهای شش جمعیت متعلق به سه گونه Sophora alopecuroides، S. mollis و S. pachycarpa کشت گردید و پس از جوانه زنی بذرها از مریستم انتهایی ریشه برای مطالعات کاریوتیپی استفاده شد. نتایج نشان داد تعداد کروموزوم پایه در تمام جمعیتهای مورد بررسی 9=x بود، اما از لحاظ سطوح پلوئیدی گونه S. mollis با فرمول کاریوتیپی m9 دیپلوئید (18=x2=n2) و دو گونه S. pachycarpa با فرمول کاریوتیپی sm2+m16 و S. alopecuroides با فرمول کاریوتیپی sm4+m14، تتراپلوئید (36=x4=n2) بودند. براساس جدول دو طرفه Stebbins، همه جمعیتها در کلاس A1 قرار گرفتند که این امر بیانگر وضعیت تکاملی مشابه و در عین حال ابتدایی در آنها می باشد، اما با توجه به میزان شاخص نامتقارن بودن درون کروموزومی، گونه S. alopecuroides از نامتقارنترین و در عین حال متکاملترین کاریوتیپ نسبت به دو گونه دیگر برخوردار بود. در حالی که گونه S. mollis متقارنترین و ابتدایی ترین کاریوتیپ را نشان داد. تجزیه واریانس داده های حاصل از اندازه گیری کلیه صفات مورد مطالعه در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل نشان داد که بین جمعیت ها اختلاف معنی داری در سطح 1% وجود داشت که این امر موید وجود تنوع کروموزومی در جمعیت های مورد بررسی است. در تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول و دوم در مجموع بیش از 99 درصد از کل تنوع موجود بین جمعیت ها را توجیه نمودند. بر این اساس، در مولفه اول صفات TLو LA بیشترین نقش را در تشکیل این مولفه داشتند. در مولفه دوم نیز صفات SA، CI و AR از بیشترین سهم در تشکیل این مولفه برخوردار بودند. در تجزیه کلاستر (UPGMA) بر اساس صفات کروموزومی، دو جمعیت از گونه S. pachycarpa و جمعیت S.T از گونه S. alopecuroides گروه اول، جمعیت های S.K و 10423 از گونه S. alopecuroides گروه دوم و جمعیت 4512 از گونه S. mollis گروه سوم را به خود اختصاص دادند.
    کلید واژگان: تلخ بیان, کاریوتیپ, کروکوزوم و تجزیه های چند متغیره
    H. Safari*, S.M. Hesamzadeh Hejazi, N. Jalilian, M. Ziaeinasab
    Sophora L. (Fabaceae) is a perennial plant and its roots reportedly have antibacterial properties. In this study, we examined 6 populations, representing 3 species, including Sophora alopecuroides (S.T, S.K and 10423), S. mollis (4512) and S. pachycarpa (S.M, 3548). Mitotic chromosomes were studied in meristematic cells of root tips obtained from germinated seeds. The basic chromosome number was x=9 in all of the populations, but their ploidy level varied. According to Stebbin's categories, all of the populations placed in symmetric class of 1A, indicating a symmetric karyotype. Based on inter and intra chromosomal variations, S. pachycarpa had the most asymmetric and evolutionary karyotypes and S. mollis had the most symmetric karyotypes. Analysis of variance based on unbalanced completely randomized design showed a significant difference (P<%1) among the populations for all of the traits. Using principal components analysis, the first two components justified %99.897 of the total variance. For the first component, the length of long arm and total length of chromosome, with the highest coefficients of eigen vectors, were the most important traits. For the second component, the arm ratio, centromer index and the length of short arm had the most important role for total variation. Cluster analysis (UPGMA methods) classified the populations into three groups. The populations S.M, 3548 and S.T classified to first class and S.K and 10423 stand to second class. Also the population 4512 was grouped to third class. The diagram of the populations dispersion, based on two first components, the populations were grouped in three separated classes, which agrees with the results of cluster analysis.
    Keywords: Cluster analysis, Fabaceae, karyotype, principal components analysis, Sophora L
  • حمیده جوادی*، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    گونه های جنس شبدر از لحاظ مورفولوژیکی و سیتوژنتیکی تنوع زیادی نشان می دهند. تنوع کاریوتیپی در 11 گونه شبدر از منطقه شمال غرب کشور بر اساس شکل، تعداد و اندازه کروموزومها، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه کاریولوژی نمونه های نوک ریشه نشان داد که 9 گونه با پایه کروموزومی 8 و 7 =x دیپلوئید و 2 گونه با پایه کروموزومی 8=x تتراپلوئید می باشند. با اندازه گیری عاملهای A1 (شاخص عدم تقارن درون کروموزومی)،A2 (شاخص عدم تقارن بین کروموزومی)، TF% (درصد شکل کلی کاریوتیپ)، کلاس تقارن استبینز (SC) و فرمول کاریوتیپی مشخص گردید که گونه های T. pratense و T. canescens دارای کاریوتیپ متقارن تری می باشند. تجزیه واریانس با طرح پایه کاملا تصادفی با پنج تکرار برای داده های حاصل از اندازه گیری هفت ویژگی کاریوتیپی L)، S، L/S، CI، DRL، TL و (L+S نشان دهنده اختلاف معنی دار در بین گونه ها در سطح 1% بود. در مقایسه میانگین این هفت صفت نیز مشخص گردید که گونه T. canescens بیشترین طول بازوی کوتاه (S)، طول بازوی بلند (L) و طول کل کروموزوم (L+S) را دارد. بیشترین مقدار نسبت بازوها (L/S) در گونه T. echinatumو بیشترین مقدار شاخص سانترومری (CI) در گونه pratense T. مشاهده گردید. همچنین بیشترین مقدار دامنه طول نسبی کروموزومها (DRL) در گونهT. arvense و بیشترین مقدار طول کل ژنوم (TL) مربوط به گونهT. repens وT. ambiguum بود. تجزیه خوشه ایگونه ها به روش Ward توانست کل گونه ها را در فاصله اقلیدسی 53/2 در چهار گروه قرار دهد. بیشترین فاصله اقلیدسی بین دو گونه T. canescens و T. hybridum و کمترین فاصله اقلیدسی بین دو گونه T. phleoides و T. striatum بود. بر این اساس، گونه هایی که در یک گروه قرار می گیرند، صفات کاریوتیپی مشابه داشته و در نتیجه می توانند در تلاقی های بین گونه ای استفاده شوند.
    کلید واژگان: کاریوتیپ, تجزیه به مولفه های اصلی, تجزیه خوشه ایو آنالیز تصویری
    H. Javadi*, S.M. Hesamzadeh Hejazi
    The species of Trifolium differ from each other based on morphology and cytogenetic characters. For study of karyotype variation, 11 species of Trifolium were selected from North-West in Iran and karyological study was performed on number, size and type of chromosomes. Results of karyological studies in root tip samples showed that nine species were diploid with x=7 or 8 and two species were tetraploid with x=8. Based on A1, A2, TF%, SC and formula of karyotype T. pratense and T. canescens had much symmetrical karyotype. Analysis of variance for seven karyotype characters (L, S, L/S, CI, DRL, L+S, and TL) based on randomized complete design with five replications was performed. The results showed significant differences between the species (p0.1). T. canescens had the highest total length (L+S), long (L) and short arm characters. For arm ratio (L/S) trait, T. hybridum had the highest and for CI T. pratense showed the highest average values. Also the highest DRL value was, obtained in T. arvense and the highest TL value was obtained in T. ambiguum and T. repens. Cluster analysis divided the species into 4 groups. The highest metric distance was obtained between T. canescens and T. hybridum, and lowest metric distance values were obtained between T. phleoides and T. striatum. The species which located in same group have similar karyotype, so they can be used in interspecific crossing.
    Keywords: Cluster analysis, principal components analysis, image analysis
  • سید محسن حسام زاده حجازی، حمید عالیداعی، مهدی ضیایی نسب

    سید محسن حسام زاد ه حجازی، ستاد یار موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتعحمید عالید اعی، کارشناس ارشد اصلاح نباتات دانشگاه آزاد بروجرد مهد ی ضیایی نسب، ارشناس ارشد موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع برای بررسی تنوع سیتوژنتیکی جنس آتریپلکس از طریق سیستم آنالیز تصویری، کاریوتیپ 17 جمعیت متعلق به 10 گونه مختلف در سلول های مریستم انتهایی ریشه مطالعه شد. تعد اد کروموزوم های پایه در کلیه جمعیت های مورد بررسی 9=x بود اما از لحاظ سطوح پلوئید ی تنوع وجود داشت. براساس جد ول دو طرفه Stebbins همه جمعیت ها در کلاسAو1 قرار گرفتند که این امر موید کاریوتیپ متقارن جمعیت ها بود. نتایج تجزیه واریانس داده های حاصل از کلیه صفات مورد مطالعه در قالب طرح کاملا تصادفی نشان د اد که بین جمعیت ها اختلاف معنی د اری در سطح 1% وجود د ارد که این امر موید وجود تنوع کروموزومی در ژرم پلاسم مورد بررسی بود. تجزیه به مولفه های اصلی نشان د اد که، دو مولفه اول و دوم به ترتیب 25 / 51 و 50 / 47 درصد از واریانس موجود بین جمعیت ها را توجیه نمود ند. در مولفه اول صفات طول بازوی کوتاه و طول کل کروموزوم و در مولفه دوم صفات شاخص سانترومری، درصد شکل کلی، نسبت بازو ها و طول بازوی بلند بیشترین سهم را در واریانس بین جمعیت ها داشتند. به منظورگروه بندی جمعیت ها براساس صفات کاریوتیپی، تجریه کلاستر به روش Ward انجام شد که با برش د ند روگرام در فاصله اقلید سی 87 / 2 جمعیت ها در چهار کلاس مختلف قرار گرفتند. در این بررسی بیشترین فاصله بین دو گونه A.aucheri و A.halimus مشاهده شد که به ترتیب دارای فرم بوته ای و د رختچه ای بودند و کمترین فاصله نیز بین دو گونه A.leucoclada نمونه یزد و A.nitens نمونه (هراز1)وجود داشت که هر دو دارای فرم بوته ای بودند. د یاگرام حاصل از پراکنش جمعیت ها براساس دو مولفه اصلی اول و دوم، جمعیت های مورد بررسی را در چهار گروه متمایز قرار د اد که این امر موید نتایج حاصل از تجزیه کلاستر بود. در تجزیه کلاستر (UPGMA) بر اساس دو پارامتر 1 A (شاخص نامتقارن بود ن د رون کروموزومی) و2 A (شاخص نامتقارن بود ن بین کروموزومی)، با برش د ند روگرام در فاصله 83 / 1 جمعیت ها از لحاظ تکاملی در سه گروه متمایز قرار گرفتند. بر این اساس دو گونه A.aucheri و A.lentiformis نمونه یزد بیشترین فاصله را نشان د اد ند و کمترین فاصله بین دو گونه A.micrantha و A.tatarica مشاهده شد.

    کلید واژگان: آتریپلکس, تجزیه به مولفه های اصلی, تجزیه کلاستر, سیستم آنالیز تصویری, کاریوتیپ
  • سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی ضیایی نسب
    تنوع سیتوژنتیکی در 6 جمعیت متعلق به 4 گونه از جنس Hedysarum با استفاده از سیستم آنالیز تصویری مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد کروموزومهای پایه در جمعیت های مورد بررسی x=8 بود. اما از لحاظ سطوح پلوئیدی تنوع وجود داشت، که این امر موید وجود تنوع کروموزومی در نمونه های مورد بررسی بود. بر اساس جدول دو طرفه Stebbins همه جمعیت ها در کلاس 1A قرار گرفتند و اختلاف معنی داری (p<0.01) میان جمعیتها برای صفات مورد بررسی مشاهده گردید. تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که دو مولفه اول و دوم به ترتیب 79.86 و 19.64 درصد از واریانس موجود بین جمعیت ها را توجیه می نماید. در مولفه اول، صفات طول کل کروموزوم (TL)، طول بازوی بلند (LA)، طول بازوی کوتاه (SA) و شاخص سانترومری (CI) و در مولفه دوم، صفت نسبت بازوها (AR) بیشترین سهم را در واریانس بین جمعیت ها داشتند. تجزیه خوشه ایجمعیت ها بر اساس خصوصیات کاریوتیپی آنها را در دو کلاس مجزا قرار داد. بیشترین فاصله (3.804) بین دو گونه H. coronarium (از گرگان) و H. criniterum (از کرمانشاه) و کمترین فاصله (1.008) بین دو نمونه شارلق و سولگرد متعلق به گونه H. kopetdaghi مشاهده شد. دیاگرام مربوط به پراکنش جمعیت ها بر اساس دو مولفه اصلی اول و دوم، جمعیت ها مورد بررسی را در دو گروه متمایز قرار داد که این امر موید نتایج حاصل از تجزیه خوشه ایبود. در تجزیه خوشه ایبر اساس دو شاخص A1 و A2 نیز جمعیت ها از لحاظ تکاملی در دو گروه متمایز قرار گرفتند. بر این اساس، دو گونه H. criniferum (از زنجان) و H. kopetdaghi (از سولگرد) بیشترین فاصله (2.708) را نشان دادند و کمترین فاصله (0.202) بین دو گونه H. kopetdaghi (از سولگرد) و H. criniferum (از کرمانشاه) مشاهده شد.
    کلید واژگان: Hedysarum, تجزیه به مولفه های اصلی, تجزیه خوشه ای, سیستم آنالیز تصویری و کاریوتیپ
  • حمید جوادی، احمد رزبان حقیقی، سیدمحسن حسام زاده حجازی
    گون (Astragalus) از تیره بقولات Papilionaceae سطح وسیعی از مراتع و نقاط کوهستانی کشور را به خود اختصاص داده است. مطالعات سیتوژنتیک به منظور اصلاح گیاهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش با استفاده از مریستم نوک ریشه از سه گونه گون (A. elegans, A. cancellatus, A. aznabjurtieus) بعد از مراحل تثبیت، هیدرولیز و رنگ آمیزی نمونه میکروسکوپی تهیه و مورفولوژی کروموزومها مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی ها نشان داد که هر سه گونه با 32= xو4=و2n با پایه کروموزومی8= x تتراپلوئید میباشند. با اندازهگیری پارامترهای مختلف کاریوتیپ (L, S, L + S, L / S, (L + S) A1، A2, S%, T F%, DRL, VRC) مشخص شد که بلندترین کروموزوم و بلندترین طول ژنوم در گونه A. elegans و کوتاهترین کروموزوم و کوتاهترین ژنوم در گونه A. cancellatus میباشد. گونهA. elegans با داشتن کمترین مقدار A1 و بیشترین مقدار% T F و% S و فرمول کاریوتیپی smو6+mو10، دارای کاریوتیپ متقارن بوده و نسبت به دو گونه دیگر یک گونه جدید است.
    کلید واژگان: گون, کاریوتیپ, کروموزوم, سیتوژنتیک, A, aznabjurtieus A, cancellatus, A, elegans
  • سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی ضیایی نسب
    سرده (جنس) شبدر با داشتن 248 گونه، یکی از مهمترین گیاهان علوفه ای از خانواده Fabaceae به شمار می رود. بین گونه های مختلف آن از نظر مورفولوژیکی و سیتوژنتیکی تنوع زیادی وجود دارد. برای بررسی تنوع سیتوژنتیکی از سیستم آنالیز تصویری استفاده شد. باین منظور، بذرهای 19 ژنوتیپ متعلق به 10 گونه مختلف کشت گردید و پس از جوانه زنی بذرها از مریستم انتهایی ریشه برای مطالعات کاریوتیپی استفاده شد. تعداد کروموزومهای پایه در ژنوتیپهای مورد بررسی بین x=5 (دو ژنوتیپ، دیپلویید)، x=7 (سه ژنوتیپ، دیپلویید) و 12) x=8 ژنوتیپ، دیپلویید و دو ژنوتیپ، تتراپلویید) متغیر بود. براساس جدول دو طرفه Stebbins ژنوتیپ های 7585، 27 و 5156 در گروه 2A و سایر ژنوتیپها در گروه 1A قرار گرفتند. پلات ژنوتیپها براساس دو پارامتر A1 و A2 و کلاسهای تقارنی جدول استبینز نتایج مشابهی را نشان داد. تجزیه واریانس داده های حاصل از کلیه صفات مورد مطالعه در قالب طرح CRD نشان دهنده اختلاف معنی داری بین ژنوتیپها در سطح 1 درصد است. تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که سه مولفه اول در مجموع بیش از 92 درصد از واریانس موجود بین ژنوتیپها را توجیه می نماید، به طوریکه در مولفه اول صفات طول کل کروموزوم(TL)، طول بازوی بلند (LA)، درصد نسبی طول بازوی بلند (%LA)، طول بازوی کوتاه (SA) و درصد نسبی طول بازوی کوتاه (%SA) بیشترین نقش را در ایجاد تنوع داشتند. در مولفه دوم صفات نسبت بازوها، شاخص سانترومری و درصد شکل کلی با داشتن بالاترین ضرایب بردارهای ویژه، دارای بیشترین اهمیت در واریانس بین ژنوتیپها است. برای گروه بندی ژنوتیپها براساس صفات کاریوتیپی، تجزیه کلاستر به روش UPGMA انجام شد که با برش دندروگرام در فاصله ژنتیکی 3.89، ژنوتیپها در سه کلاس مختلف قرار گرفت. در این بررسی بیشترین فاصله ژنتیکی بین دو ژنوتیپ (27) T.hybridum و (3704) T.hirtum و کمترین فاصله ژنتیکی بین دو ژنوتیپ 314 و 2139 متعلق به گونه T.fragiferum مشاهده شد. دیاگرام حاصل از پراکنش ژنوتیپ ها براساس دو مولفه اصلی اول و دوم، ژنوتیپهای مورد بررسی را در سه گروه متمایز قرار می دهد که این امر موید نتایج حاصل از تجزیه کلاستر است. در تجزبه کلاستر (UPGMA) بر اساس دو پارامتر A1 و A2، با برش دندروگرام در فاصله ژنتیکی 1/75 ژنوتیپها از لحاظ تکاملی در سه گروه متمایز قرار گرفت. بر این اساس دو ژنوتیپ (Alice) T.repens و (7593) T.subterraneum کمترین مقدار فاصله ژنتیکی را نشان می دهند و بیشترین مقدار فاصله ژنتیکی بین دو ژنوتیپ (27) T.hybridum و (8313) T.alexandrinumمشاهده شد.
    کلید واژگان: تجزیه به مولفه های اصلی, تجزیه کلاستر, سیتوژنتیک, سیستم آنالیز تصویری, شبدر
    Hesamzadeh Hejazi, S.M., Ziaei Nasab, M
    The genus Trifolium L. (Fabaceae) an important member of forage plants comprises approximately 248 species. The germplasm used in this study containing 19 genotypes from 10 species of clover genus considered by Karyotypic studies. In this study, the Video Analysis System was used for karyotype analysis. The basic chromosome number was varied between X=5 (in two diploid genotypes), X=7 (in three diploid genotypes) and X=8 (in twelve diploid genotypes and two tetraploid genotypes). The genotypes number 7585, 27 and 5156 classified to symmetric class of 2A and others stand to 1A. The plot of genotypes, based on two parameters of A1 and A2, and symmetry types of Stebbins had the same results. The Results of analysis of variance based on completely randomized design(CRD) showed a significant differences among the genotypes for all traits (P<%1). Using principal component analysis, the first, second and the third component justify %92.15 of total variance. In the first component, the length of the long arm, long arm relative percentage, short arm, short arm relative percentage and the total length of chromosome which had the highest coefficients of eigen values also had the most significant role in total variance. In the second component the feature of the arm ratio, centromer index and total form percentage had the most important part in creating of total variance. By cutting dendrogram resulted from cluster analysis (UPGMA) based on 9 parameters (TL, LA, %LA, SA, %SA, AR, CI, DRL, %TF) in genetic distance 3.89, the genotypes classified to three classes which certainly the first and the second components had the most significant role in separated classes. In this study there was the highest distance between T.hybridum (27) and T.hirtum(3704) which imply the least affinity between them. There was the least karyotypic difference between two genotypes 314 & 2139 from the species of T.fragiferum. The diagram of the genotypes dispersion, based on two main components, classified the genotypes in three separated groups, supporting the results of cluster analysis. By cutting dendrogram produced from cluster analysis (UPGMA) based on 2 parameters (A1 and A2) in genetic distance 1.75, the genotypes classified to three classes.In this study there was the highest distance between T.hybridum(27) and T.alexandrinum (8313) which imply the least affinity between them. There was the least karyotypic difference between two genotypes T.repens (Alice) and T. subterraneum(7593).
  • سید محسن حسام زاده حجازی، سیروس عبد میشانی

    پروآنتوسیانیدین ها (Condensed Tannins: CTs)، الیگومرهای فلاونوئیدی می باشند که تعدادی از آنها اثرات مفیدی روی سلامت حیوان و انسان دارند. توانایی پروآنتوسیانیدین ها در تشکیل کمپلکس با پروتئین ها سبب شده که تاثیر زیادی بر ارگانیسم های تجزیه کننده پروتئین و در نهایت کاهش خطر نفخ در حیوانات داشته باشند. آنتوسیانین ها نیزفلاونوئیدهایی هستند که در ایجاد رنگ قرمز، بنفش یا آبی در بذرها و گلها شرکت دارند. ژن BAN حاصل از گیاه Arabidopsis thaliana رمزگردان آنتوسیانیدین ردوکتاز (ANR) می باشد. این آنزیم آنتوسیانیدین ها را به 2،3-cis-flavan-3-ols((+)-catechin) که به عنوان واحد شروع کننده در تشکیل CT شناخته می شوند تبدیل می کند. انتقال این ژن به گیاه یونجه، به منظور القاء تولید CT در شاخ و برگ آن جهت استفاده بهینه از پروتئین های گیاه و کاهش خطر نفخ درحیوانات انجام شد. عمل تراریزش ریز نمونه های برگی حاصل از دو لاین یونجه چند ساله با نامهای Rgsy27 و ‍‍‍P1 که در حالت عادی دارای مقادیر ناچیزCT در شاخ و برگ می باشند توسط دو نژاد مختلف باکتری (LBA 4404، EHA 105) Agrobacterium tumefaciens، حامل پلاسمید pBI121. BAN (ناقل دوتایی شامل ژن BAN) صورت گرفت. از ریز نمونه های برگی حاصل از لاین Rgsy27 بیش از 90 درصد تولید کالوسهای پیش جنین زا و از ریز نمونه های برگی حاصل از لاین P1 حدود 30 درصد تولیدکالوسهای پیش جنین زا تولید شد. در هردو لاین بیش از 65 درصد جنین های باززایی شده در مدت 2 ماه به گیاه کامل تبدیل شدند. کارایی تراریزش لاین هایRgsy 27 و P1 بستگی به نوع نژادهای Agrobacterium tumefaciens مورد استفاده داشت، به نحوی که لاین های تراریخته توسط ژن BAN با نژاد آگروباکتریوم LBA 4404 بهترین واکنش را نسبت به تولید گیاهان تراریخته نسبت به نژاد EHA 105 نشان دادند. تظاهر اکتوپیک ژن BAN در شاخ و برگ گیاه یونجه تراریخته باعث القاء تجمع CT شد که به راحتی از طریق بررسی شیمی بافتی قابل تشخیص بود. عدم فعالیت ژن BAN باعث افزایش مقدار رنگدانه قرمز شد. بنابراین این ژن به عنوان تنظیم کننده منفی در تولید رنگدانه ها می باشد. درصد CT در ماده خشک گیاهان تراریخته لاین های Rgsy27 و P1 به ترتیب 474/0 و 600/0 در مقایسه با 259/0 و 408/0 در گیاهان کنترل بود.

    کلید واژگان: آگروباکتریوم تومفسینس, آرابیدوپسیس تالیانا, باززایی, تراریزش, پروآنتوسیانیدین, ژن BAN و یونجه
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال